درمان دندانهای درمان ریشه شده که ساختمان تاجی آنها دچار تخریب شدید شده اند، همیشه مدنظر بوده است . بیماران و دندانپزشکان برای ترمیم چنین دندانهایی، بدنبال روشی بوده اند که ترمیم دوام و بقای بیشتر داشته و از هزینه های گزاف و مراحل پیچیده، مستثنی باشد. امروزه بسیاری از دندانپزشكان استفاده از سیستم های پست پیش ساخته را ترجیح میدهند، زیرا آنها بسیار كاربردی،كم هزینه و در برخی موارد نسبت به پست وکورهای ریختگی محافظه كارانه ترند.
در ریشه ها ی به شدت تخریب شده، یک فایبر پست متصل شده بطور ادهزیو ممكن است استحكام شكست را بهبود بخشد و توزیع و انتقال استرس بهتری را انجام دهد، بنابراین سبب تقویت دندان میشود.
از جمله روش های ترمیم دندانهای اندو شده استفاده ازپست و کور ریختگی، پستهای پیش ساخته، بیلدآپهای تاجی به کمک مواد ترمیمی مانند آمالگام، کامپوزیت و … می باشد که البته هر کدام دارای مزایا و معایبی هستند. به دلیل استفاده وسیع از این نوع درمان ها، و با توجه به اینکه قسمت اعظم مواد پرکننده کانال (گوتاپرکا) برای ایجاد فضای پست تخلیه می شود و همچنین امکان وجود کانالهای فرعی نیز هست و گوتاپرکای باقیمانده در قسمت اپیکالی کانال نیز نمی تواند سیل لازم را برای کانال فراهم نماید، ایجاد سیل به وسیله مواد سازنده پست و کور و ماده چسباننده مهم و ضروری است .
÷همواره باندینگ بین سمان و پست یکی از مشکلات سمان کردن پستها است. به نظر می رسد با بهره گرفتن از کامپوزیت به جای پست سمان شونده یکی از اینترفیسهای باند شونده حذف می شود و مسئله باندینگ فقط موکول می شود به کفایت باند بین دندان/ ادهزیو/
کامپوزیت و همچنین مشکل C -فاکتور زیاد در حین سمان کردن پستها حذف می شود. اگر تصور کنیم که در واقع یکی از علل اصلی شکست در درمانهای ترمیمی، کاهش مقاومت به شکست دندان و ترمیم است لذا هدف این مطالعه بررسی مقاومت به شکست دندانهای اندو شده با روش های مختلف ترمیم تاج و ریشه می باشد.
کلیات
کامپوزیت رزین
کامپوزیت عبارت است از مخلوط فیزیکی مواد مختلف تا میانگینی از خواص مطلوب این مواد حاصل شود. بدنبال کوشش هایی برای بهبود خصوصیات رزین آکریلی پرنشده، Bowen در سال 1962 نوعی ماده ترمیمی پلیمر درست کرد که با ذرات سیلیکا تقویت شده بود. این ماده پایه و اساس برای موادی شد که امروزه به آنها رزین کامپوزیت می گویند و رایج ترین ماده ترمیمی همرنگ دندان میباشد(2 و1).
رزینهای کامپوزیتی بصورت ترکیبی از فیلرهای غیرارگانیک (سخت) که با پلیمر دای متاکریلات (نرم) پیوند خورده اند، در سال 1960 معرفی شدند. بطوریکه ویژگیهای فیزیکی آنها را به ویژگیهای عاج و مینا نزدیک می کرد. پیشرفتهای آنها شامل لایت کیور شدن، باند شدن به اجزا دندان، کاهش سایش و … می باشد و حتی پیشرفت آنها منجر شده که اکنون در ترمیمهای محافظه کارانه خلفی نیز به کار روند(2).
پیوند میان گردشگری و ورزش نوع جدیدی از گردشگری را ایجاد نموده که ساختار جدیدی برای پرکردن اوقات فراغت و تفریح همراه با نشاط روحی و جسمی انسانها گردیده است. یکی از انواع ورزش هایی که بسیار مورد علاقه گردشگران ورزشی می باشد، ورزش های هوایی است که در سال های اخیر در کشور ایران رواج یافته است. جهت توسعة این نوع از گردشگری، شناسایی ظرفیت های بالقوه و توانمندی های مختلف باید در اولویت کار برنامه ریزان قرار گیرد. پژوهش حاضر در راستای شناسایی نقاط مستعد ایجاد سایت های ورزش های هوایی در استان اصفهان صورت گرفته است.
نوع پژوهش حاضر توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی، تحلیلی- علی و پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی و مصاحبه با مربیان ورزش های هوایی و منابع اینترنتی تهیه گردیده. سپس از طریق مشاهدات میدانی سایتها و استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی AHP مکان های مناسب انتخاب شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های آماری از نرم افزارهای Excel، Wrplot (گلباد) و جهت تهیه نقشه ها و لایه های اطلاعاتی مورد نیاز از نرم افزار Arc GIS،Surfer ، Global mapper استفاده گردید.
با بهره گرفتن از تکنیک AHP ، 10 منطقه به عنوان مناطق مستعد برای ایجاد سایت های ورزش های هوایی تعیین و اولویت بندی شدند. نتایج پژوهش، نمایانگر این بود که مناطق شرقی استان دارای شرایط مساعدتری نسبت به سایر بودند. به طوری که جندق، خور، نائین و کاشان جهت ورزش های پاراگلایدر و کایت، خور، جندق، کاشان و نائین برای ورزش های پاراموتور، چتربازی، بالن سواری و هواپیمای مدل رادیو کنترل و خور، جندق و نائین جهت ورزش بانجی جامپینگ اولویت های اول تا سوم را به خود اختصاص دادند. همچنین ارتفاعات مناطق نطنز، شهرضا، نجف آباد، کوهپایه، ورزنه و انارک اولویت های بعدی را از آن خود کرده اند.
کلیدواژه ها: گردشگری ورزشی، ورزش های هوایی، مدل تحلیلیAHP، استان اصفهان
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات طرح تحقیق
1-1- بیان مسأله پژوهش.. 2
1-2- پیشینه پژوهش.. 4
1-3- اهمیت و ارزش پژوهش.. 6
1-4- سؤالات پژوهش.. 6
1-5- فرضیات پژوهش.. 8
1-6- اهداف پژوهش.. 8
1-6-1- اهداف جزئی .. 8
1-6-2-اهداف کلی.. 8
1-7- روش تجزیه و تحلیل.. 8
1-8- کاربرد نتایج پژوهش.. 9
1-9- مشکلات پژوهش.. 9
فصل دوم:
2-1- تعاریف و مفاهیم 11
2-1-1- گردشگری 11
2-1-2- گردشگر 11
2-1-3- انواع گردشگری 12
2-1-3-1- گردشگری ماجراجویانه 12
2-1-3-2- گردشگری فرهنگی 12
2-1-3-3- گردشگری ورزشی 13
2-1-3-4- گردشگری شهری 13
2-1-3-5- گردشگری بهداشتی و درمانی 14
عنوان صفحه
2-1-3-6- اکوتوریسم 14
2-1-4- ورزش 14
2-2- دیدگاه ها و مبانی نظری 15
2-2-1- اهداف اصلی توسعة ورزش در فضای شهری 15
2-2-1-1- اهداف جسمانی 15
2-2-1-2- اهداف روانی 15
2-2-1-3- اهداف اجتماعی 15
2-2-1-4- اهداف معنوی و اخلاقی 16
2-2-1-5- اهداف اقتصادی 16
2-2-2- ورزش های هوایی 16
2-2-3- انواع ورزش های هوایی 16
2-2-3-1- بالون ها و سفینه های فضایی 17
2-2-3-1-1- بالون 17
2-2-3-1-2- سفینه فضایی یا کشتی فضایی 18
2-2-3-2-هوانوردی عمومی 19
2-2-3-3- گلایدرها 19
2-2-3-4- هواپیمای مدل 20
2-2-3-5- چتربازی 21
2-2-3-5-1- چتربازی اتوماتیک 21
2-2-3-5-2- چتربازی غیراتوماتیک (سقوط آزاد) 22
2-2-3-6- آکروباسی هوایی 24
2-2-3-7- رکوردهای هوایی و فضایی 25
2-2-3-8- کایت و پاراگلایدر 26
2-2-3-8-1- کایتینگ 26
2-2-3-8-2- پاراگلایدر 27
عنوان صفحه
2-2-3-9- میکرولایت 92
2-2-3-10- هلیکوپتر واتوژیرو 29
2-2-4- تاریخچه ورزش های هوایی 30
2-2-5- فدراسیون ورزش های هوایی 30
2-2-6- اهداف و وظایف فدراسیون جهانی هوانوردی 31
2-2-7- معیارهای مکان یابی سایت های ورزش های هوایی 32
2-2-7-1- سرعت و جهت باد 33
2-2-7-2- شیب زمین 33
2-2-7-3- دمای هوا 33
2-2-7-4- دسترسی به راه ها 34
2-2-7-5- فاصله از مراکز شهری 34
2-2-7-6- رطوبت 34
2-2-7-7- ارتفاع 34
2-2-8- مکان یابی 34
2-2-9- سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) 35
2-2-10- کاربرد GIS در مکان یابی 36
2-2-11- مراحل فرایند مکان یابی با بهره گرفتن از GIS 37
2-3- تکنیک ها و روش ها 37
2-3-1- مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) 37
2-3-2- مراحل انجام مدل سلسله مراتبی (AHP) 38
فصل سوم: مطالعات جغرافیایی و اکولوژیکی منطقة مورد مطالعه
3-1- ویژگیهای طبیعی محدودة مورد مطالعه.. 42
3-1-1- موقعیت جغرافیایی استان اصفهان .. 42
3-1-2- وضعیت توپوگرافی و زمین شناسی.. 43
عنوان صفحه
3-1-3- بررسی شیب.. 44
3-1-4- بررسی جهت شیب .. 45
3-1-5- وضعیت پوشش گیاهی.. 46
3-1-5-1- منطقة رویشی نیمه بیابانی.. 47
3-1-5-2- منطقة رویشی استپی.. 48
3-1-5-3- منطقة رویشی نیمه استپی.. 48
3-1-5-4- منطقة رویشی کوه های مرتفع .. 48
3-1-5-5- منطقة رویشی جنگل های خشک.. 48
3-1-6- آب و هوا .. 49
3-1-6-1- بارندگی.. 50
3-1-6-2- درجه حرارت .. 52
3-1-6-3- رطوبت.. 54
3-1-6-4- سرعت و جهت باد.. 57
3-2- ویژگی های انسانی و اقتصادی استان اصفهان.. 58
3-2-1- تغییرات جمعیتی استان طی سال های 1335 تا 1385.. 58
3-2-2- ساختار سنی جمعیت.. 59
3-2-3- ساختار جنسی جمعیت .. 60
3-3-4- سطح سواد و آموزش .. 61
3-3-5- وضع فعالیت.. 16
3-3-6- تسهیلات و امکانات ارتباطی.. 62
4-1- مکان یابی سایت های ورزش های هوایی با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیک AHP (تحلیل سلسله مراتبی)… 66
4-1-1- مرحله اول ساختن سلسله مراتب .. 66
4-1-2- مقایسه زوجی معیارها.. 68
4-1-3- مقایسه زیرمعیارها.. 69
4-1-4- گلبادهای ایستگاه های هواشناسی مناطق منتخب جهت مکانیابی سایت های ورزش های هوایی.. 85
4-1-5- تلفیق لایه های اطلاعاتی و اولویت بندی مناطق مستعد سایت های ورزش های هوایی.. 86
4-1-6- مقایسة زوجی گزینه های منتخب انواع ورزش های هوایی 92
4-1-7- به دست آوردن وزن نهایی گزینه ها.. 69
4-2- نتیجه گیری.. 104
فصل پنجم: نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات
5-1- جمعبندی .. 106
5-2- بررسی فرضیات.. 107
5-2-1- فرضیه اول.. 107
5-2-2- فرضیه دوم.. 108
5-3- ارائه پیشنهادات.. 108
5-3-1- پیشنهادات کوتاه مدت.. 109
5-3-2- پیشنهادات میان مدت.. 110
5-3-3- پیشنهادات بلند مدت.. 110
پرسشنامه متخصصین.. 111
منابع و مأخذ.. 117
فصل اول
کلیات تحقیق
توسعة اقتصادی در هر کشوری نیازمند سرمایه گذاری در بخش های مختلف اقتصادی می باشد. سرمایه گذاری در زیرساخت های گردشگری و استفاده از توان های هر منطقه جهت جذب گردشگران، یکی از راه های مناسب برای توسعه اقتصادی مناطق محسوب می شود. از آنجایی که گردشگری فعالیتی است که زمینه های اشتغالزایی و افزایش درآمد ساکنین و گذران اوقات فراغت و تفریح مردم شهر ها و نواحی روستایی را فراهم می نماید، رهیافت جدیدی است که می تواند به بهبود زندگی ساکنان کمک نماید و تسریع بخش توسعه باشد. امروزه یکی از انواع گردشگری که بسیار مورد علاقه و استفاده مردم دنیا واقع شده، توریسم ورزشی است. پیوند میان گردشگری و ورزش نوع جدیدی از گردشگری را ایجاد نموده که ساختار جدیدی برای پرکردن اوقات فراغت و تفریح همراه با نشاط روحی و جسمی انسانها گردیده است. لذا جهت توسعة این نوع از گردشگری، شناسایی ظرفیت های بالقوه و توانمندی های مختلف در سطح خرد فضای جغرافیایی باید در اولویت کار برنامه ریزان قرار گیرد که با توجه به محدودیتهای مختلف اعم از فنی، مالی، زمانی و… امکان بهره گیری و توسعه تمام ظرفیتها در سطوح محلی در مدت زمان کوتاه وجود ندارد. از این رو جهت این امر، استفاده از روش های مناسب برای تعیین بهترین مکان مناسب با توجه به معیارها و شاخص ها ضروری می گردد.
بیان مسأله
جابجایی، حرکت و تحرک از ویژگی های بیشتر موجودات زنده از جمله انسان است. انسان در هر مرحله از زندگی، برحسب نوع و میزان فعالیت جسمانی نیازهای متفاوتی دارد که باید به آنها پاسخ داده شود. انسان ها به عنوان موجوداتی جامعه گرا به طور عمده در مجتمع های زیستی اعم از روستا یا شهر گرد یکدیگر جمع می شوند و زندگی می کنند. با ارتقای سطح شهرنشینی، نوع و میزان فعالیت های فیزیکی تغییر یافته (عباس زادگان، 1385: 1) و ورزش جزء ضرورت های اساسی زندگی محسوب می شود. مهم ترین اهدافی که برای ورزش ذکر شده اند، عبارت اند از : حفظ سلامت و بهداشت، رشد و تقویت قوای جسمی، آمادگی برای فعالیت های دفاعی، کسب شادابی و نشاط و نیل به موفقیت در وظایف حرفه ای و شغلی(تقوایی و هدایتی مقدم، 1388: 27). بنابراین اهمیت ورزش در دنیای کنونی بر کسی پوشیده نیست. رابطه این متغیر با مقولاتی چون توسعه پایدار، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، صلح، مشارکت، محیط زیست و . . . اثرات ژرفی را بر وضعیت جوامع معاصر بر جای نهاده است (مالمیر، 1385: 2). بنابراین از یک سو فضای باز، ورزش و تفریح به عنوان اجزاء مهم زندگی شهری برای سلامتی افراد جامعه شناخته شده اند (محمدزاده چیانه، 1385: 4). و از سوی دیگر می توانند به عنوان عواملی جهت توسعة گردشگری ورزشی محسوب شوند. سرمایه گذاری در زیر ساخت های توریسم و استفاده از توان های بالقوة منطقه ای به منظور جذب توریست یکی از راه های مناسب برای توسعه اقتصادی است (ابراهیم زاده و آقاسی زاده، 1388: 108). از بخش های مهم و پر اهمیت که قابلیت تبدیل به امر فرابخشی در صنعت گردشگری را دارد، ورزش است که از آن به عنوان گردشگری ورزشی نام برده می شود(قیامی راد و دیگران، 1387: 52).
گردشگری ورزشی یکی از مهم ترین بخش های گردشگری دارای منافع خاص است که در آن میل به دنبال کردن فعالیت های ورزشی در یک مقصد گردشگری است که انگیزه اصلی برای سفر است (Woratschek & et al,2007). پژوهش ها نشان می دهد که گردشگری ورزشی یکی از بخش هایی است که در تمام دنیا در صنعت گردشگری بیشترین رشد را داشته (احسانی و دیگران، 1389: 6) و جذابیتهای گردشگری بر پایة ورزش، در مقایسه با دیگر جذابیت های فرهنگی، مزیت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیشتری دارد (هنرور و دیگران، 1386: 32). براساس گزارش WTO، تعداد گردشگران جهان سالیانه 4.3 درصد رشد دارد و در سال 2020 به 1.6 میلیارد نفر می رسد. در همین زمان هزینه های گردشگران در سرتاسر جهان در هر سال 6.7 درصد رشد دارد و به 2 تریلیون دلار می رسد. بخشی از این مسافرت ها را گردشگری ورزشی تشکیل می دهد. در کشورهای صنعتی، گردشگری به عنوان یک مجموعة کل بین 4 تا 6 درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) را تولید می کند و گردشگری ورزشی بین 1 تا 2 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) را شامل می شود. اگر چه اندازه گیری های تأثیر ورزش و گردشگری در کل جهان مشکل است، با وجود این، نرخ رشد صنعت گردشگری ورزشی حدود 10 درصد در سال برآورد می شود (ادبی فیروزجاه و دیگران، 1388: 68). بنابراین جهت توسعة این نوع از گردشگری، شناسایی ظرفیت ها و توانمندی های مناطق در کانون توجه برنامه ریزان قرار دارد (رنجبر دستنایی، 1390: 1).
یکی از انواع ورزش هایی که امروزه در کشورهای مختلف به شدت توسعه یافته است، ورزش های هوایی می باشد که هر چند در ایران ورزشی نوپا و تازه تأسیس است و عمر آن به 20 سال هم نمی رسد، در کشورهای توسعه یافته سابقه ای طولانی دارد. ورزش های هوایی در زمان جاری به کلیه فعالیت های غیر حرفه ای هواپیمایی و هوانوردی شامل پروازهای تیمی و انفرادی آکروجت، پرواز با انواع گلایدرها، بالن های هوای گرم، پرش سقوط آزاد و … گفته می شود. این نوع از ورزش با جنبه های نمایشی خود دارای طرفداران خاصی است که با توجه به پتانسیل ها و استعدادهای موجود دارای آیندة رو به رشدی می باشد و می تواند به عنوان گردشگری ورزشی مد نظر قرار گیرد و هر ساله گردشگران زیادی را جذب و علاوه بر اهداف جسمانی و تفریحی، سود سرشاری را به مناطق سرازیر نماید. لذا با افزایش روی آوری مردم به این ورزش ها به دلیل وجود هیجانات خاص آن، ضرورت توجه بیش از پیش به این نوع ورزش در کشور نمایان می شود.
یکی از الزامات اساسی برای ورزش های هوایی وجود سایت های پروازی مناسب می باشد که ضرورت مکان یابی صحیح این سایت ها را نشان می دهد. مکان یابی بهینه برای فعالیت ها، همواره مورد توجه علمای اقتصاد و جغرافیدانان بوده و جغرافیدانان درکنار اقتصاددانان بر اساس رسالتی که در زمینة تغییرات فضایی و مکانی حاکم بر پدیده ها داشته اند، همواره در تکوین نظریات مکان یابی در راستای حداکثر کردن سود و به حداقل رساندن هزینه ها در استفاده از زمین شهری سهیم بوده اند(رحمانپور، 1389: 25). از این رو در برنامه ریزی های منطقه ای و توسعه سرزمین، شناسایی مناطق مناسب جهت استقرار و توسعه فعالیت ها یکی از مسائل اساسی می باشد که همواره برنامه ریزان منطقه ای با آن مواجه بوده اند( فرجی سبکبار، 1384: 125).
استان اصفهان با وجود ارتفاعات مشرف به مناطق پست یکی از مکان های مناسب برای استقرار سایت های پروازی می باشد، اما به دلیل عدم مکان گزینی این سایت ها، در جذب گردشگران ورزشی چندان موفق نبوده است، لذا جهت جذب ورزشکاران و گردشگران ورزشی، باید به مکان یابی سایت های پروازی مناسب پرداخت و امکانات و خدمات مناسب به آنها ارائه نمود که این امر نیازمند توجه از سوی سازمان های ذیربط می باشد. پژوهش حاضر به بررسی مناطق طبیعی استان اصفهان می پردازد تا نقاط مناسب جهت استقرار سایت های پروازی را انتخاب نماید و راهکارهایی جهت جذب ورزشکاران از نقاط مختلف کشور، ترغیب عموم مردم به انجام این نوع از ورزش ها، به حداقل رساندن هزینه های آن و … ارائه دهد.
در دنیای امروز ، افزایش سطح زندگی و رفاه افراد یک کشور به میزان رقابت پذیری شرکت ها و بنگاه های اقتصادی بستگی دارد که در آن کشور فعالیت می کند. رقابت پذیری بخش صنعت و تجارت اهرم رشد اقتصادی کشورهای دنیا اعم از توسعه یاقته یا در حال توسعه است. ( مهرگان ، 1387، ص 6 )
بررسی های انجام شده نشان داده است که شرکت ها یا بنگاه های تولیدی که بتوانند از منابع موجود ( سرمایه ، نیروی کار و تکنولوژی ) به نحو مطلوبی استفاده کنند و مناسب ترین روابط را با شبکه های عرضه کنندگان ، خریداران و حتی رقبای خود برقرار نمایند می توانند در فروش کالاها و خدمات خود از مزایای رقابتی بهره مند شوند. به هر حال در سیستم های اقتصادی حاکم بر دنیای امروز ، شرکت ها تنها از طریق افزایش سطح رقابت و بهبود کیفیت فعالیت های خود قادر به ادامه حیات هستند.(لی[1] ،2009، ص 308)
صنعت بیمه بعنوان یکی از صنایع مهم ، پیچیده و حیاتی در سطح جهان است. در قرن حاضر فعالیت های اقتصادی بنحوی شکل گرفته است که تداوم آن بدون پشتوانه بیمه ای سخت تحت تاثیر قرار می گیرد. صنعت بیمه ، با برخورداری از مجموعه وسیع نیروی انسانی و شبکه گسترده ای از شعب ، نمایندگی ها و سایر ارکان بیمه ای ، می تواند نقش حائز اهمیتی در توسعه اقتصادی کشور ایفا کند. در راستای سیاست های اصل 44 قانون اساسی در فضای کسب و کار صنعت بیمه کشور اقداماتی مانند واگذاری بیمه های دولتی به بخش خصوصی ، آزادسازی تعرفه های بیمه ای و توانمندسازی صنعت بیمه انجام گرفته است. این صنعت یکی از زیر بخش های بازار مالی است که اثرات گسترده ای در سایر بازار ها دارد و باید تضمین کننده سلامت و بقای حرکت های اقتصادی باشد. ( حنیفه زاده ، 1389،ص36 )
بر این اساس پژوهش حاضر سعی دارد با توجه به عوامل موثر بر رقابت پذیری شرکت های بیمه به بررسی میزان تاثیر هریک از این عوامل بر رقابت پذیری و تحلیل آن پرداخته و با ارائه راهکارهای موثر اجرایی در جهت افزایش توانایی رقابتی بتواند نقش مهمی را در این زمینه ایفا کند.
وجود پدیده هایی مانند اجرای سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی ، طرح تحول اقتصادی دولت به علاوه اجرای برنامه های کلان توسعه کشور ، برنامه هایی مانند برنامه توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور ، وجود تحولات در سیستم مالی ، اقتصادی، گسترش بازارها
و شکل گیری رقابت های شدید جهانی و … شرکت های بیمه کشور را در وضعیت رقابتی پرچالش قرار داده است (حنیفه زاده ،1389،ص42) .
امروزه نگرش های سنتی امور بیمه ای از بین رفته و نگرش های مدرن مبتنی بر مشتری مداری جایگزین آنها شده است ، که همین امر باعث شده شرکت های بیمه با چالش های رقابتی شدیدتری روبرو شوند.
امروزه باقی ماندن و موفقیت در فضای رقابتی میان شرکت های بیمه در ایران به عنوان یک دغدغه بسیار مهم مدیران این شرکت ها شده است که هر چقدر آن ها در مسیر آینده پیش بروند اهمیت آن بیشتر می شود.
رقابت پذیری ؛ بهره وری ، نوآوری ، اثربخشی و رضایت مشتری و … را با خود به همراه دارد به این مفهوم که هر شرکتی بتواند به بهترین شکل ممکن ، منابع در دسترس اعم از سرمایه ، نیروی کار و فن آوری را تلفیق کند محصولات مشتری پسند و یا خدماتی مناسب را به بازار عرضه نماید ، از موفقیت بیشتری در فضای رقابتی برخوردار خواهد بود. از آنجایی که رقابتپذیرییک مفهوم تطبیقی است که توانایی یا عملکرد یک شرکت یا بنگاه اقتصادی را در زمینه عرضه کالا یا خدمات خود به یک بازار را مشخص می کند (لازلو و همکاران ، 2009 ، ص 125).بنابراین چنانچه بتوان ریشه های عدم رقابت پذیری و عوامل تشکیل دهنده و موثر بر رقابت پذیری شرکتهای بیمه را شناسایی و مورد بررسی قرار داد ، می توان راهکارهایی را جهت افزایش قدرت رقابت پذیری این شرکتها در فضای کسب و کار کشور پیشنهاد نمود.
برای بالا بردن توان رقابتی شرکت های بیمه ، شناخت عوامل و بررسی مولفه های اصلی رقابت پذیری برای آنها امری حیاتی بوده و تحلیل مداوم این عوامل را نیز به نوبه خود طلب می نماید. در صورت عدم شناخت آگاهانه این عوامل ، برنامه ریزی ها ، تصمیم گیری ها و اجرای آنها نادرست بوده و صدمات جبران ناپذیری به پیکره شرکت هایبیمه وارد می سازد. بنابراین با توجه به اینکه رشد ساختار صنعت بیمه در هر کشور بیانگر توسعهیافتگی آن کشور از طریق سرمایه گذاری حق بیمه های دریافتی به منظور ارتقا رشد اقتصادی و توسعه کشور می باشد لذا می توان با بهبود عملکرد صنعت بیمه از طریق بهرهوری نیروی انسانی ، خصوصی سازی بیشتر شرکت های بیمه و توسعه فعالیت های بیمه ای ، سطح رقابت پذیری را در کشور افزایش و متقابلا بهبود بخشید.
در این پژوهش متغیر وابسته رقابت پذیری و متغیر های مستقل شامل: عوامل محیطی ، عوامل درون سازمانی و عوامل ایجاد ارزش ادراکی می باشد که شرح آنها در فصل دوم به تفصیل آمده است و مورد بررسی قرار گرفته تا از بین متغیر های نام برده در بالا اهمیت متغیر های عوامل محیطی ، عوامل درون سازمانی و عوامل ایجاد ارزش ادراکی در شرکت های بیمه مشخص گردد. ازین رو ، با نگرش کسب و کاری که صنعت بیمه به عنوان یکی از بنگاه های اقتصادی ، نسبت به توسعه مقیاس رقابت پذیری دارد ، این پژوهش سعی نموده است ضمن توجه به مشکلات بیان شده ، اقدام به تعیین میزان تاثیر گذاری عوامل موثر و کلیدی بر رقابت پذیری در شرکت های بیمه بپردازد و با بهره گرفتن از مدل معادلات ساختاری نحوه ارتباط این متغیرها را بر رقابت پذیری مورد بررسی قرار دهد که ،از میان عوامل موثر بر رقابت پذیری ، کدام متغیر بیشترین تاثیر ممکن را می تواند بر رقابت پذیری شرکت های بیمه داشته باشد؟
[1]Li
:
امروزه علیرغم تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای زندگی، بسیاری از افراد فاقد تواناییهای لازم و اساسی در رویارویی با مسائل زندگی خود میباشند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر نموده است. بنابراین با توجه به مدارک و شواهد علمی و به منظور پیشگیری از آسیبهای اجتماعی (مانند خودکشی، اعتیاد، خشونت، رفتارهای بزهکارانه و اختلالات روانی) که ناشی از ناکارآمدی فرد در مواجهه با مقتضیات زندگی است، لازم است به موضوع بهداشت روانی و اهمیت آن توجه بیشتری مبذول گردد. با توجه به لزوم انطباق افراد با تغییرات زندگی عصر حاضر، «برنامه درسی به عنوان یکی از ابزارهای فرهنگی است که با طراحی و اجرای آن میتوان نسل امروز را برای رویارویی و مواجهه با چالشها و مسائل موجود و آینده توانا ساخت و شهروندان شایستهای را تربیت نمود » (فتحی واجارگاه، 1381، ص 4).
انسان دنیای امروز به لحاظ پیچیدگیهای زندگی، وسعت و سرعت تغییرات با چالشهای فراوانی روبروست که این چالش در قرن آینده بارزتر خواهد شد (دلور، 1375).
از چالشها و بحرانهای مطرح میتوان به مواردی همچون چالش بین جهانی شدن و بومی ماندن، بحران جمعیت، بحران سلامتی و تغذیه، دگرگونیهای فناوری و شرایط حرفه ای، اثرات فناوری نوین ارتباطی بر مهارتهای اجتماعی و اخلاقیات، مشکلات خانوادگی، اشتغال والدین در بیرون از منزل و… اشاره کرد (گزارش آموزش و پرورش، 1376، پراواز 1370).
هر یک از این بحرانها مشکلاتی را بر چگونگی زندگی افراد و رفتارهای اجتماعی و فردی آنها تحمیل میکند. بنابراین چگونگی رویارویی با مسائلی همچون مسائل فوق، و نیز تربیت انسانهای متعهد به خواستها، ارزشها و آرمانهای جامعه، پیشبینیها و برنامهریزیهای خاصی را میطلبد.
آموزش مهارتهای زندگی فرد را برای غلبه بر تنشها و مشکلات پیش رو که خواست وی و جامعه است آماده میکند. منظور از مهارتهای زندگی آن نوع توانایی های شناختی، عاطفی، و عملی است که برای موفقیت و احساس شادمانی در زندگی روزمره معمولی و عادی مورد نیاز میباشد، و اهداف آموزشی این نوع مهارتها ازالزامات و نیازهای روزمره زندگی استخراج میشود (استنتن[1] و دیگران، 1980؛ پیت من[2]، 1991؛ سازمان جهانی بهداشت[3]، 1994 به نقل از ادیب ،1382).
بطور کلی برنامههای مختلفی که بر اساس آموزش مهارتها در زمینه ارتقای سلامت کودکان و نوجوانان اجرا شده است مشتمل بر چند مهارت اصلی و اساسی هستند که عبارتند از: توانایی تصمیمگیری، توانایی حل مسأله، توانایی تفکر خلاق، توانایی تفکر نقادانه، توانایی برقراری روابط مؤثر، توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه، توانایی آگاهی از خود، توانایی همدلی با دیگران، توانایی مقابله با دیگران، توانایی مقابله با هیجانها، و توانایی مقابله با استرس (سازمان بهداشت جهانی، 1379، ص 17).
آموزش مهارتهای زندگی مورد تأکید بسیاری از مربیان و صاحبنظران تعلیم و تربیت بوده است. برای مثال از نظر جان دیویی هدف تعلیم و تربیت آماده کردن شهروندان برای اداره خود است؛ و این یادگیری مثل هر یادگیری دیگر، باید از راه عمل صورت گیرد. به نظر دیویی بزرگترین نقص آموزشگاههای سنتی که مایه بسی تأسف است آن است که در آن سعی میشود در محیطی که فاقد هرگونه روح اجتماعی است، برای اجتماع اعضای شایسته و مفید تربیت کند (شکوهی، 1369، ص203).
اهداف یا کانون توجه برخی نظریههای برنامه درسی از قبیل نظریههای انسانگرایانه ، اجتماعی و رشد گرا ، آموزش مصادیق مهارتهای زندگی است (میلر، 1379 ).
با توجه به اهمیت یادگیری مهارتهای زندگی برای مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره و تأثیر آن بر بهبود زندگی فردی و اجتماعی و نیز تأکیدهایی که بر آن گردیده است، بایستی مورد توجه دستاندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد. در همین راستا است که امروزه بخشی از برنامههای درسی رسمی مدارس در اکثر نظامهای آموزشی به آموزش این مهارتها اختصاص یافته است (استنتن و دیگران، 1980).
در اهداف آرمانی و اهداف دورههای تحصیلی نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران نیز به صراحت و یا به طور ضمنی به آموزش مهارتهای زندگی تأکید شده است بنابراین ضرورت آموزش این گونه مهارتها برای دانش آموزان ایرانی نیز به شدت احساس میگردد. لذا این پژوهش به دنبال شناسایی آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری و اولویت بندی اهمیت عناصر تشکیل دهنده این برنامه از منظر متخصصان تعلیم و تربیت، معلمان، و دانش آموزان و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت آن بوده است.
بیان مسأله:
امروزه بر خلاف ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل فاقد توانایی های لازم واساسی هستند و همین امر آنها را در مواجهه با مسایل و مشکلات زندگی روزمره آسیبپذیر کرده است (سازمان بهداشت جهانی، 1377، ص10).
آموزش مهارتهای زندگی فرد را برای غلبه بر تنشها و مشکلاتی که گریبانگیر فرد وجامعه است آماده میکند. منظور از مهارتهای زندگی آن نوع تواناییهای عملی است که برای موفقیت و احساس شادمانی در زندگی روزمره مورد نیاز میباشد و اهداف آموزشی این مهارتها از الزامات و نیازهای روزمره استخراج میشود. مهارتهای زندگی بسیار متعدد هستند و ماهیت و انواع آن با توجه به موقعیتها، فرهنگها و جوامع تغییر مییابد. نمونههایی از مهارتهای مورد تأکید در نظامهای آموزشی عبارتند از: مهارتهای حرفهای، مهارتهای زندگی روزمره، مهارتهای ارتباط میان فردی، مهارت همدلی، مهارت حل مسأله، مهارت تفکر انتقادی، مهارت حفظ بهداشت و سلامت، مهارت خود آگاهی، مهارت مقابله با استرس، مهارت شهروندی مسئول (فتحی واجارگاه،2003، ص 5-4).
در دورة متوسطة قسمت اعظم استعدادهای اختصاصی نوجوان و جوان بروز میکند، قدرت یادگیری آنان به حد اعلای خود میرسد، کنجکاوی آنان جهت معینی مییابد و مسائل جدید زندگی نظیر انتخاب رشته، انتخاب حرفه و شغل، اداره خانواده وگرایش به مرام و مسلک، ذهن آنان را به خود مشغول میدارد و به مرحلة ادراک ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و معنوی میرسند.
این دوره از لحاظ مبانی فلسفی، زیستی، روانی و اجتماعی دوره بسیار مهمی است. دوره ای که آموزش عمومی را به آموزش عالی پیوند می دهد وگروه کثیری را برای ورود به جامعه و بازار کار مهیا میکند.از این رو هر نوع نارسایی و خلل در این دوره مستقیماً بر عملکرد و کیفیت هر دوحلقه آموزش عمومی و عالی، تأثیر بسزایی دارد. (صافی،1380، ص90).
آموزش مهارتهای زندگی برای دانشآموزان ایرانی در صحنة عمل چندان مورد تأکید قرار نگرفته است و تحقیقات انجام یافته بر روی برنامههای آموزشی و میزان دستیابی دانشآموزان به مهارتهای زندگی، فقدان یا کمبود آن را نشان میدهند (رمضانخانی و سیاری 1379، کیامنش 1379).
شاید به استناد چنین تحقیقاتی بوده است که در برنامة پنج سالة سوم توسعه در بخش آموزش، از عدم توجه به آموزش مهارتهای زندگی به دانشآموزان ابراز نگرانی شده است (برنامه سوم توسعه، 1378، ص201؛ به نقل از ادیب،1382).
لذا با توجه به شرایط جاری به منظور شناخت وضعیت موجود عناصر برنامه درسی مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری (از قبیل اهداف،
مواد آموزشی، محتوا، فعالیت های یادگیری، راهبردهای تدریس، ارزشیابی، گروه بندی، زمان و فضا) و کمبودها وکاستی های آن در مقایسه با وضعیت مطلوب، این تحقیق به عمل آمده است. مسأله اساسی تحقیق از یک سو شناسایی عوامل آسیب زا در عناصر برنامه درسی مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری و از سوی دیگر اولویت بندی اهمیت عناصر این برنامه درسی از منظر متخصصان تعلیم و تربیت، معلمان و دانشآموزان شهر تهران و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت آن بوده است.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
اهمیت و ضرورت برنامه درسی مهارتهای زندگی از این بابت است که ضمن ارتباط با چگونگی و کیفیت زندگی شهروندان موضوعات آموزشی را به نیازهای واقعی و علایق دانشآموزان پیوند میدهد، ضمن اینکه در برنامههای موضوع محور جاری ایجاد تعادل می کند. به همین لحاظ امروزه در بسیاری از نظامهای آموزشی بخشی از برنامههای درسی رسمی به این امر اختصاص یافته است.
افراد نیازبه کارکردهایی دارند که آنانرا مجهز نماید تا در مقابل استرسها، مسائل غیر قابل پیش بینی و کشمکشهای زندگی قادر شوند، سازگارانه مقابله نمایند. این کارکردها بسیار زیر بنایی هستند و در فرایند تحول، شکل میگیرند کارکردهایی نظیر شناختها، عواطف و رفتارها در قالب ساختارهایی مانند عزت نفس، خود کارآمدی، توانایی حل مسئله، درک از خود، مهارتهای اجتماعی، سبکهای اسنادی و… تجلی مییابد.
آنچه دانشآموزان در حال حاضر در مدارس میآموزند پاسخگوی تمامی نیازهای اجتماعی، عاطفی و… آنان در صحنة واقعی زندگی نیست. علاوه بر این آموزشهای روان شناختی با هدف پیشگیری از آسیبهای اجتماعی زندگی حاضر و آینده فرد ارائه میگردد. پژوهشها نشان میدهند که آموزش مهارتهای زندگی به ارتقای بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک میکند و از اساسی ترین برنامههای پیشگیرانه در سطح اولیه بشمار میرود. سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارند (آقاجانی، 1381، ص10).
همچنین تحقیقات نشان میدهند که توسعه مهارتهای زندگی میتواند شروع مصرف مواد مخدر را به تأخیر بیندازد، از رفتارهای جنسی پرخطر جلوگیری کند، مدیریت خشم را تعلیم دهد، عملکرد تحصیلی را بهبود بخشد و سازگاریهای اجتماعی مثبت را ارتقاء بخشد (PAHO،2001، ص6).
با توجه به اهمیت سرمایهگذاری در آموزش نیروی انسانی و لزوم تربیت شهروندان شایسته و با در نظر گرفتن اینکه دانشآموزان دوره متوسطه نیروی فعال جامعه هستند، و به لحاظ شرایط خاص دورة جوانی دارای ویژگیهای منحصر به فرد و حساسی هستند، همچنین این گروه سنی در رابطه با رفتارهای مربوط به مشکلات بهداشتی آسیبپذیر میباشند لذا آموزش مهارتهای زندگی با توجه به اهمیت و تأثیر آن بر رشد رفتارهای مطلوب و مثبت یادگیرندگان و نیز ویژگیهای دوره جوانی، برای دانشآموزان این دوره اهمیت بسزایی دارد. از این رهگذر شناسایی عوامل آسیبزا در برنامة آموزش مهارتهای زندگی دورة متوسطۀ نظری و اولویت بندی اهمیت عناصر تشکیل دهنده این برنامه، اطلاعات اساسی را برای بازنگری برنامههای آموزش مهارتهای زندگی فراهم میسازد و زمینه را برای ارائة آموزشهایی در جهت بهبود زندگی و توانمندسازی دانشآموزان این دوره مهیا میکند. همچنین تدوین برنامه آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر خواستهها و نیازهای دانشآموزان دورة متوسطه نظری به آنها کمک میکند تا بطور موفقیتآمیز زندگی کنند و در نقشهای چندگانه شان به عنوان عضو یک خانواده، شهروند و نیروی کار مفید و مؤثر عمل نمایند.
اهداف پژوهش:
اهداف کلی:
1- شناسایی آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی نظام آموزش متوسطه نظری با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی از منظر متخصصان تعلیم و تربیت، معلمان، و دانشآموزان
2- اولویت بندی اهمیت عناصر برنامه درسی مهارتهای زندگی و زیر مؤلفه های آنها از منظر متخصصان تعلیم و تربیت، معلمان، و دانش آموزان
اهداف ویژه:
1- شناسایی آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی از منظر متخصصان تعلیم و تربیت
2- شناسایی آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی از منظر معلمان
3- شناسایی آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی از منظر دانش آموزان
4- شناسایی میزان توافق متخصصان تعلیم و تربیت ،معلمان، و دانش آموزان در زمینه آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی دوره متوسطه با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی
5- اولویت بندی اهمیت عناصر برنامه درسی مهارتهای زندگی و زیر مؤلفه های آنها ازدیدگاه متخصصان تعلیم وتربیت
6- اولویت بندی اهمیت عناصر برنامه درسی مهارتهای زندگی و زیر مؤلفه های آنها از دیدگاه معلمان
7- اولویت بندی اهمیت عناصر برنامه درسی مهارتهای زندگی و زیر مؤلفه های آنها از دیدگاه دانش آموزان
8- ارائه راهکارهایی به منظور کمک به تدوین بهتر برنامه آموزش مهارتهای زندگی متناسب با نیازها و شرایط دانش آموزان دوره متوسطه نظری.
سوالات پژوهش
سوالات کلی:
1- آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی از منظر متخصصان تعلیم و تربیت، معلمان، و دانشآموزان کدام است؟
2- کدام دسته از عناصر برنامه درسی مهارت های زندگی و زیر مؤلفه های آنها از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت، معلمان و دانش آموزان از اولویت و ارجحیت بیشتری برخوردار است؟
سوالات ویژه:
1- از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت، آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی کدام است؟
2- از دیدگاه معلمان، آسیب های موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی کدام است؟
3- از دیدگاه دانشآموزان، آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی دوره متوسطه نظری با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی کدام است؟
4- آیا بین دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت معلمان و دانشآموزان در زمینه شناسایی آسیبهای موجود در برنامه آموزش مهارتهای زندگی با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی تفاوت وجود دارد؟
5- از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت، کدام دسته از عناصر برنامه درسی مهارتهای زندگی و زیر مؤلفه های آنها از اولویت بیشتری برخوردار است؟
6- از دیدگاه معلمان، کدام دسته از عناصر برنامه درسی مهارتهای زندگی و زیر مؤلفه های آنها از اولویت بیشتری برخوردار است؟
7- از دیدگاه دانش آموزان، کدام دسته از عناصر برنامه درسی مهارتهای زندگی و زیر مؤلفه های آنها از اولویت بیشتری برخوردار است؟
[1]. Stanton
[2]. Pittman
[3]. WHO
: حل مسئله یک مهارت اساسی برای زندگی در عصرحاضر است. مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری مبتنی بر دانش جزء رفتارهای مورد انتظار دانشجویان پرستاری است و یادگیری این مهارت ها باید از دوران دانشجویی آغاز گردند.
هدف: هدف از مطالعه حاضر تعیین مهارت های حل مسئله و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گیلان می باشد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که در آن کلیه دانشجویان سال اول تا چهارم کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1392 شرکت داشتند. داده ها در این پژوهش، با بهره گرفتن از پرسشنامه ای مشتمل بر دو قسمت: 1) ابزار حل مسئله هپنر و پیترسون(Heppner & Petersen problem solving inventory(PSI)) 2) عوامل فردی- اجتماعی و آموزشی مرتبط با مهارت های حل مسئله گردآوری و با آزمون های آماری توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و استنباطی(کای اسکوار، کروسکال والیس، من ویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون لوجستیک چندگانه) تجزیه و تحلیل گردیدند.
نتایج: نتایج نشان داد که میانگین کل نمرات مهارت های حل مسئله برابر با 91/20±45/91 می باشد. بررسی عوامل فردی- اجتماعی و آموزشی نشان داد که براساس مدل رگرسیون لوجستیک چندگانه، تعداد خواهر و برادر(019/0=P)، سطح تحصیلات مادر(026/0=P)، موفقیت در حل مسائل و مشکلات(0001/0=P)، ارزیابی نوع رفتار مادر(013/0=P)، دانشکده محل تحصیل(024/0=P)، رضایت از رشته تحصیلی(006/0=P)، موفقیت در مهارت های حرفه ای و بالینی(03/0=P)، بی انگیزشی (001/0=P) و انگیزش درونی (004/0=P) از عوامل مرتبط با مهارت حل مسئله می باشند.
بحث و نتیجه گیری: در این پژوهش دانشجویان پرستاری، از سطح مطلوبی از مهارت حل مسئله برخوردار بودند. مهارت های حل مسئله قابل یادگیری هستند. از این رو توصیه می شود که با تمرکز بر یادگیری مبتنی بر مسئله با رویکرد دانشجو
فهرست مطالب
عناوین صفحه
فصل اول: کلیات
زمینه پژوهش… 2
اهداف پژوهش… 8
سوالات پژوهش… 8
پیش فرض های پژوهش… 9
تعریف واژه های کلیدی.. 10
محدودیت های پژوهش… 12
فصل دوم: زمینه و پیشیه تحقیق
چهارچوب پژوهش… 14
مروری بر مطالعات انجام شده 25
فصل سوم: روش اجرای تحقیق
روش اجرای پژوهش… 39
نوع پژوهش… 39
جامعه پژوهش… 39
نمونه پژوهش… 39
تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری 39
مشخصات واحد های مورد پژوهش… 40
محیط پژوهش… 40
ابزار گردآوری اطلاعات.. 40
تعیین اعتبار علمی یا روایی ابزار. 42
تعیین اعتماد علمی یا پایایی ابزار. 42
روش گردآوری اطلاعات.. 43
روش تجزیه و تحلیل داده ها 43
ملاحظات اخلاقی.. 45
عناوین صفحه
فصل چهارم: یافته های پژوهش
جداول و نمودارها 47
فصل پنجم: بحث و بررسی یافته ها
بحث و بررسی یافته های پژوهش… 71
نتیجه گیری نهایی.. 82
کاربرد یافته ها در پرستاری.. 83
پیشنهادات.. 85
فهرست منابع. 87
فهرست جداول
عناوین صفحه
جدول شماره 1: توزیع فراوانی واحدهای مورد پژوهش برحسب عوامل فردی- اجتماعی کیفی.. 49
جدول شماره 2: شاخص های آماری متغیرهای کمی واحدهای مورد پژوهش برحسب عوامل فردی- اجتماعی 50
جدول شماره 3: شاخص های آماری متغیرهای کمی واحدهای مورد پژوهش برحسب عوامل آموزشی.. 51
جدول شماره 4: توزیع فراوانی واحدهای مورد پژوهش برحسب عوامل آموزشی کیفی.. 51
جدول شماره 5: میانگین امتیازات مهارت های حل مسئله و هر یک از ابعاد آن در واحدهای مورد پژوهش… 52
جدول شماره6: ارتباط عوامل فردی- اجتماعی با وضعیت مهارت های حل مسئله. 54
جدول شماره 7: برآورد ضرایب رگرسیونی عوامل فردی- اجتماعی مرتبط با مهارت های حل مسئله براساس مدل رگرسیون لجستیک چندگانه 57
جدول شماره 8: ارتباط عوامل آموزشی با وضعیت مهارت های حل مسئله. 62
جدول شماره 9: برآورد ضرایب رگرسیونی عوامل آموزشی مرتبط با مهارت های حل مسئله براساس مدل رگرسیون لجستیک چندگانه 63
جدول شماره 10: ارتباط ابعاد انگیزش تحصیلی با وضعیت مهارت های حل مسئله. 67
جدول شماره 11: برآورد ضرایب رگرسیونی و شانس نسبی ابعاد انگیزش تحصیلی مرتبط با مهارت های حل مسئله براساس مدل رگرسیون لجستیک چندگانه. 69
فهرست نمودارها
عناوین صفحه
نمودار شماره 1: وضعیت مهارت های حل مسئله و ابعاد آن. 53
نمودار شماره 2: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب تعداد خواهر و برادر. 58
نمودار شماره 3: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب سطح تحصیلات مادر. 59
نمودار شماره 4: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب میزان موفقیت در حل مسائل و مشکلات …………………60
نمودار شماره 5: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب ارزیابی نوع رفتار مادر. 61
نمودار شماره 6: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب دانشکده محل تحصیل. 64
نمودار شماره 7: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب میزان رضایت از رشته تحصیلی.. 65
نمودار شماره 8: وضعیت مهارت های حل مسئله برحسب میزان موفقیت در مهارت های حرفه ای و بالینی.. 66
نمودار شماره 9: پراکنش ارتباط نمره بی انگیزشی با نمره مهارت حل مسئله. 67
نمودار شماره 10: پراکنش ارتباط نمره انگیزش درونی با نمره مهارت حل مسئله. 68
نمودار شماره 11: پراکنش ارتباط نمره انگیزش بیرونی با نمره مهارت حل مسئله. 68
از زمانی که آموزش رسمی در جوامع بشری رواج یافته، پرورش توانمندی های فراشناختی، همانند فهم و درک، استدلال، تفکر، خلاقیت، حل مسئله و قضاوت مورد تاکید بوده است (1). حل مسئله یك مهارت اساسی برای زندگی در عصرحاضر است (2)، زیرا انسان ها در مراحل مختلف زندگی با مشکلات متعددی روبرو می شوند که برای حل آن ها نیاز به تفکر خلاق، منتقدانه و تحلیل گر دارند (3). حل مسئله نوعی تفکر معطوف به هدف است (4). یک فرایند ذهنی و تفکر منطقی و منظمی است که به فرد کمک می کند تا هنگام رویارویی با مشکلات، راه حل های متعددی را جستجو و سپس بهترین راه حل را انتخاب کند (5). این مفهوم؛ به عنوان یک فرایند شناختی سطح بالا با بسیاری از فرایندهای شناختی دیگر مانند انتزاع، جستجو، یادگیری، تصمیم گیری، استنباط و تجزیه و تحلیل در تعامل است (6) به طوری که؛ مشیرآبادی آن را فرایندی نظام مند می داند که بر تحلیل موقعیت مسئله، تمرکز داشته و بیانگر توانایی اشخاص در غلبه بر موانع و دستیابی به اهداف می باشد و شامل سه مولفه ی اعتماد به خود در حل مسئله، شیوه اجتناب- نزدیکی به مسئله و کنترل شخصی است که به ترتیب، بیانگر اعتقاد فرد به توانایی در حل مشکلات، تمایل وی برای رد شدن از کنار مشکلات و یا مقابله رو در رو با آن ها و استفاده از راهکار های متنوع و متفاوت در کنترل رفتار و هدفداری در فرایند حل مسئله می باشد (1).
در واقع؛ هدف آموزش حل مسئله، فراگیری روش کلی برخورد با مسائل و مشکلات، آموزش روش استدلال، استفاده از اعتقادات و ارزش ها و تصمیم گیری در برخورد با مشکلات موجود است (7). آموزش گام به گام مهارت های حل مسئله در بلوغ شناختی، عاطفی و مهارتی افراد نقش بسزایی داشته و سبب افزایش قدرت تصمیم گیری در آنان می شود (8)، افرادی كه توانایی بیشتری در حل مسائل دارند، كمتر دچار افسردگی می شوند، مهارت های اجتماعی بالا و ارتباطات سالم تری دارند و میزان اضطراب در آنان نسبت به سایرین، كمتر است (9 و 10). همچنین اگر حل مسئله به نحو مؤثری به کار گرفته شود مقاومت فرد را در برابر منابع استرس بیرونی بالاتر برده و آسیب پذیری وی را در برابر افسردگی و دیگر مشکلات عاطفی کاهش می دهد (5)، بعلاوه، حل مسئله، تاثیر بسزایی در ایجاد اعتماد به نفس و کسب آرامش دارد و به انسان نیرویی ویژه و انگیزه ای مناسب برای مواجهه ی سازنده با مشکلات می دهد (11).
هنر مراقبت از بیماران نیز، به دانش، مهارت و تخصص نیاز دارد و قلب عملكرد مؤثر، توانایی حل مسئله است (12). پرستاران از نظر تأثیرگذاری بر پدیده سلامتی در موقعیتی منحصر به فرد قرار دارند و داشتن دانش و مهارت به تنهایی برای موفقیت حرفه ای آن ها كافی نیست، بلکه شیوه ی برخورد با مسائل مختلف نیز مهم است (2). هر بیمار در موقعیت های بالینی، دارای خصوصیاتی منحصر به فرد بوده و هیچ راه حل ثابتی برای حذف یا تعدیل مشکلات بیماران مختلف وجود ندارد. بنابراین، پرستاران به خصوص در موقعیت های جدید بالینی، به مسئولیت های مستقل، قضاوت و تصمیم گیری درست نیاز دارند (13). حدود 6/16- 4 درصد از بیماران بستری در بیمارستان های آمریکا، استرالیا و انگلیس بر اثر عدم تصمیم گیری مناسب و صحیح پرستاری و پرسنل بهداشتی- درمانی، دچار آسیب هایی مانند ناتوانی دائمی و مرگ شده اند، اما در بیمارستان هایی که مشارکت و تصمیم گیری های تیم درمانی در سطح بالا بوده، میزان مرگ و میر 41 درصد کمتر از میزان پیش بینی شده، گزارش شده است (14). از طرفی، گسترش فناوری، نیاز بیماران به مراقبت با کیفیت، تاکید بر محدود کردن هزینه ها و طول مدت بستری، افزایش جمعیت سالمند، فرایندهای پیچیده ی بیماری و افزایش هوشمندی و آگاهی بیماران، تغییراتی هستند که پیش روی پرستاران قرار دارند، حال؛ برای آنکه پرستاران قادر به تطابق با این تغییرات و افزایش مسئولیت ها باشند، لازم است صاحب مهارت های سطح بالای تفکر باشند تا بتوانند ایده های جدیدی ارائه دهند (1) و قادر باشند بهترین راه حل ها را در برخورد با مشکلات و نیازهای بیماران اتخاذ نمایند (2).
مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری مبتنی بر دانش، جزء رفتارهای مورد انتظار دانشجویان پرستاری است (15) و یادگیری این مهارت ها، به عنوان نیاز آموزشی، باید از دوران دانشجویی آغاز گردد (17 و 16) تا دانشجویان بتوانند دانش تئوری فراگرفته شده را در موقعیت های واقعی بکار گرفته و مشکل بیمار تحت مراقبت خود را حل نمایند (16). لذا دانشجویان قبل از ورود به محیط کار، نیاز دارند تا از احساسات، نگرش ها و رفتارهای خود در ارتباط با دیگران، شناخت پیدا کنند، تا بتوانند تصمیم گیری و حل مشکل آسان تر و بهتری داشته باشند (2).
با توجه به این که هدف اصلی آموزش در رشته های علوم پزشکی از جمله پرستاری، رشد شایستگی حرفه ای و توسعه ی مهارت های تصمیم گیری و حل مسئله می باشد، آموزش پرستاری مسئول ایجاد محیطی است که بتواند یادگیری دانشجویان و کسب مهارت های شناختی، عاطفی و روان حرکتی را به گونه ای تسهیل کند تا دانشجویان قادر به مراقبت از افراد نیازمند در موقعیت های مختلف باشند و ضروری است تا افرادی را تربیت کند که توانایی شناخت و حل مشکلات را داشته باشند. لذا، در سال های اخیر ماهیت عملکرد بالینی تغییر پیدا کرده و تحت تاثیر مدل های گام به گام حل مسئله قرار گرفته است (1). به طوری که؛ نیزو، یک فرایند پنج مرحله ای حل مسئله مشابه با فرایند پرستاری پیشنهاد می کند. بنابراین، نیاز به افرادی که مهارت های حل مسئله را به طور مؤثر در عملکردشان به کار گیرند، ضروری تر به نظر می رسد(18).
نتایج مطالعه ای در دانشجویان پرستاری، نشان داد که آن ها فاقد مهارت های حل مسئله هستند، اما در محیط مراقبت سلامت پیچیده ی امروز، پرستاران باید قادر به حل دقیق، کامل و سریع مشکلات باشند (15). بسیاری از دانشجویان پرستاری وارد محیط بالین می شوند، بدون این كه بتوانند مشكل را بشناسند و برای حل آن، طرح ریزی كنند. نتایج برخی از مطالعات نیز بیانگر آن است كه این مهارت در پرستاران و دانشجویان پرستاری از نمره ی پایینی برخوردار است (12). اما مشیرآبادی در مطالعه ی خود در دانشگاه ایران گزارش کرده است: میانگین امتیازات مهارت حل مسئله دانشجویان پرستاری مطلوب می باشد (51/21±5/89) (1). مطالعه ی سینار در دانشگاه ساکاریای ترکیه بیانگر آن است که دانشجویان پرستاری، مهارت مطلوبی در حل مسئله دارند (56/17±37/85) (15). در حالیکه بسر مهارت حل مسئله ی متوسطی را در دانشجویان پرستاری دانشگاه دوکوزایلول ترکیه گزارش کرد (19).