گاو شیری از دیرباز نقش مهمی در تامین برخی مواد مغذی مورد نیاز انسان داشته است. ارزش غذایی بالای شیر برای انسان، قرن هاست كه شناخته شده و مورد تمجید قرار گرفته است. امروزه بخش اعظم شیر تولیدی در جهان از گاو حاصل می شود. افزایش تولید شیر هر گاو نتیجه اصلاح نژاد، تغذیه صحیحتر و مدیریت بهینه است.
داشتن نمرهی وضعیت بدنی مناسب در موقع خشك كردن، زایمان و مراحل مختلف شیردهی منجر به افزایش تولید شیر خواهد شد. نمره وضعیت بدنی یک روش ذهنی و دیداری برای ارزیابی مقدار انرژی ذخیره شده به صورت چربی در بدن حیوان زنده میباشد (بدون توجه به اندازه و وزن بدن).
با افزایش سطح تولید شیر، نمرهی وضعیت بدنی اهمیت بیشتری مییابد. موقعی كه گاوها تولید شیر بالایی دارند، باید خوراك بیشتری در اوایل شیردهی مصرف كنند تا كل انرژی مورد نیاز آن ها تامین شود اما به دلیل كاهش مصرف ماده خشك در اوایل شیردهی، تامین این نیاز بالا از خوراك مصرفی ممكن نیست و بیان شده است كه نیازهای انرژی گاوهای شیری در طول اوایل شیردهی می تواند توسط مصرف خوراك و جا به جایی ذخایر بدن تامین گردد[85]. این ذخایر شامل چربی و پروتئین است كه به وسیله تجزیه آنها، چربی و پروتئین مورد
نیاز برای سنتز شیر در دسترس دام قرار میگیرد. به خصوص بافت چربی نقش مهمی در تنظیم انرژی مورد نیاز دام ایفا میكند. در گاوهای شیری، قبل از زایمان بافت چربی به افزایش میزان تجزیه لیپید سازگار میشود[64]. و بعد از زایمان، تجزیه لیپید موجود در بافت چربی به صورت چشمگیر افزایش مییابد[67،64]. یک برنامه منظم ارزیابی نمرهی وضعیت بدنی می تواند به تشخیص مشكلات سلامتی بالقوه قبل از آن كه بتوانند به طور معنیداری تولید شیر را كاهش دهند كمك كند. كاهش زیاد نمرهی وضعیت بدنی بعد از زایمان ممكن است با وقوع بیماریهای متابولیكی ارتباط داشته باشد[41].
افزایش توانایی ژنتیكی گاوها برای تولید شیر در نتیجه بهبود تغذیه و مدیریت، علی رغم افزایش تولید شیر منجر به كاهش عملكرد تولیدمثلی شده است. كاهش عملكرد تولیدمثلی گاوهای شیری بیش از چند دهه است كه به مسئله جدی در صنعت پرورش گاوهای شیری تبدیل شده است[82،76،۱3]. تعدادی از مطالعات نشان دادهاند كه بین نمرهی وضعیت بدنی در موقع زایمان و اوایل شیردهی با عملكرد تولیدمثلی ارتباط وجود دارد[63،58،54،42،41]. اهداف این طرح شامل بررسی اثر نمرهی وضعیت بدنی در زمان زایمان بر فاصله زایمان تا اولین تلقیح، میزان گیرایی از اولین تلقیح، روزهای باز، تعداد تلقیح منجر به ازای هر آبستنی و نسبت آبستنی، ارزیابی اثر اسكور بدنی بروز برخی بیماریهای تولیدمثلی در گاوهای شیری، ارزیابی اثر اسكور بدنی بر میزان تولید شیر در گروههای مذكور در زمان زایمان میباشد.
به سیستمهایی مانند شبکه های توزیع آب که در هنگام حوادث طبیعی مانند زلزله دارای حساسیت و اهمیت زیادی میباشند و در واقع نجات جان انسانها و كاهش خسارات مالی و برگشت به زندگی عادی و خدمترسانی جامعه به آنها وابستگی شدیدی دارد، شریان حیاتی گفته میشود. بازگرداندن هر چه سریعتر شریانهای حیاتی به حالت عادی نیازمند برنامهریزی دقیق است. برنامهریزی دقیق در شرایط بحرانی مستلزم شناخت كافی از وضعیت سیستم، تحلیل سیستم، تعیین پارامترهای اجزاء سالم و یا آسیب دیده سیستم است. تعمیرات و بازسازی بر مبنای نتایج حاصل از تحلیل جامع سیستم و با رعایت اولویتها میتواند انجام گیرد که در بازگشت سریع جامعه به حالت عادی بسیار حائز اهمیت میباشد. از این رو تعیین وضعیت کنونی شریانهای حیاتی و بیان آن به صورت قابل لمس برای تصمیمگیرندگان کلان کشور از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است تا آنها بتوانند تصمیمی صحیح، سریع و اقتصادی بگیرند. شاخص قابلیت اعتماد یکی از بهترین ابزارها برای این منظور میباشد. اما محاسبه قابلیت اعتماد سیستمهای بزرگ مقیاس مانند شریانهای حیاتی کاری بسیار دشوار است بطوری که بسیاری از پژوهشگران به دنبال یافتن راهی برای ساده کردن این مسئله میباشند و یکی از این روشها برای ارزیابی میزان ایمنی سیستمهای شریان حیاتی شاخص نامعینی است. در ادبیات فنی برای بیان شاخص نامعینی از مفهومی ریاضی به نام آنتروپی اطلاعات استفاده می شود.
برای شبکههای توزیع آب معمولاً قابلیت اعتماد به دو شکل محاسبه میشود: قابلیت اعتماد مکانیکی و قابلیت اعتماد هیدرولیکی. در قابلیت اعتماد مکانیکی، احتمال متصل ماندن گرههای تقاضا به گره چشمه بررسی میشود. در قابلیت اعتماد هیدرولیکی، این احتمال برآورد میشود که هر یک از گرههای تقاضای موجود در شبکه، آب را با فشاری از قبل تعیین شده دریافت کند، حتی اگر تعدادی از خطوط لوله نیز از عملکرد خارج شده باشند. در ادبیات فنی کمتر قابلیت اعتماد هیدرولیکی و مکانیکی به طور همزمان مطالعه شده است. در این پروژه هدف تعیین میزان قابلیت اعتماد شبکه توزیع آب به کمک مفهوم تئوری آنتروپی اطلاعات میباشد که بطور همزمان پارامترهای هیدرولیکی و مکانیکی لحاظ گردد.
یکی از مهمترین شاخههای تحقیق بر روی شبکههای توزیع آب در دهه های اخیر، کمّی نمودن میزان قابلیت اعتماد این شبکهها در شرایط مختلف بوده است. یکی از روشهای پذیرفته شده برای مطالعه میزان اطمینان به این شبکهها، استفاده از تئوری آنتروپی اطلاعات و تعیین درجه افزونگی این شبکه ها میباشد. کارهای انجام شده در ادبیات فنی بر روی قابلیت اعتماد شبکه های توزیع آب معمولاً یا تنها به بررسی قابلیت اعتماد هیدرولیکی شبکه می پردازد و یا به بررسی قابلیت اعتماد مکانیکی سیستم می پردازد و به طور همزمان پارامترهای هیدرولیکی و مکانیکی لحاظ نمیشوند. بررسی همزمان پارامترهای هیدرولیکی و مکانیکی برای تعیین میزان ریسک شبکه بعد از وقوع حادثهای مانند زلزله حائز اهمیت میباشد. بررسی قابلیت اعتماد هیدرولیکی یک شبکه بدون در نظر گرفتن این نکته که بعضی از خطوط بعد از حادثه از سرویسدهی خارج میشوند و همچنین مقداری از آب آن ها هدر میرود، نمی تواند تصویری جامع از وضعیت شبکه به ما بدهد. از سوی دیگر بررسی قابلیت اعتماد شبکه به صورت مکانیکی بدون در نظر گرفتن میزان تقاضای هیدرولیکی گرهها که مشخصاً قبل، هنگام و بعد از حادثه متفاوت میباشد، نمی تواند دید مناسبی به تصمیمگیرندگان برای مدیریت وضعیت بحرانی بدهد. تعیین قابلیت اعتماد شبکه با رویکرد مکانیکی- هیدرولیکی به ما این اجازه را میدهد که قسمتهای با ریسک بالا را در شبکه شناسایی و آنها را تقویت کنیم و در صورت نیاز حتی با اضافه کردن درجه افزونگی این نواحی از میزان ریسک شبکه برای حوادثی مانند زلزله بکاهیم.
از دستاوردهای مورد انتظار این پروژه میتوان به توسعه روشی جهت محاسبه قابلیت اعتماد شبکه توزیع آب با در نظر گرفتن اثرات پارامترهای هیدرولیکی و مکانیکی برای ارزیابی شبکه شهری تحت پوشش یک مخزن در وضعیت موجود و در وضعیت بعد از حادثه و همچنین استفاده از این روش جهت توسعه شبکه های جدید اشاره نمود.
گزارشات ناشی از وقوع حوادث غیرمترقبه نشان میدهند که شریانهای حیاتی در معرض مخاطرات ناشی از پدیدههای تحتالارضی و فوقالارضی قرار دارند. به علت گسترده بودن شریانهای حیاتی و تأثیرگذاری آنها به مجموعه شهری دو معیار اساسی ایمن بودن و قابل اعتماد بودن آنها در برابر حوادث غیرمترقبه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
سیستمهای شریان حیاتی نه تنها باید در برابر هر عاملی مقاوم باشند، بلكه در شرایط اضطراری مانند زمان بعد از زلزله كه وظیفه دسترسی و كمكرسانی به آسیبدیدگان را نیز به عهده دارند باید قابل بهرهبرداری باقی بمانند. به علت وابستگی بین شریانهای حیاتی، در صورت آسیبدیدگی یكی از آنها، دیگر شریانهای حیاتی وابسته و مرتبط نیز از كار افتاده و متعاقباً ممكن است باعث تشدید عوامل دیگر از قبیل قطع ارتباطات، اختلال در حمل و نقل، توسعه آتشسوزیها و انفجارات و غیره گردد و در نتیجه فعالیت سیستم شهری مختل و فلج گردد. برای مثال در اثر خرابی سیستم حمل و نقل، دسترسی به آسیبدیدگان و كمكرسانی با مشكل جدی مواجه میشود و یا در اثر آسیبدیدگی سیستم مخابرات، عدم اطلاعرسانی و ارتباطات به موقع و یا در اثر خرابی سیستمهای انتقال گاز، گسترش غیر قابل كنترل آتشسوزی را در پی خواهد داشت.
كشورهای مختلف و به ویژه کشورهای پیشرفته توجه زیادی به شریانهای حیاتی و برگشت سریع جامعه به حالت عادی و كاهش خسارات جانی و مالی دارند. بعضی تیمهای پژوهشی در فكر تهیه نرمافزاری هستند كه پس از وقوع زلزله، برگشت به حالت عادی از چه شریانی و با چه الویتی شروع شود تا عملیات بهینه باشد. البته در سالهای اخیر با توجه به اهمیت شریانهای حیاتی مسئولین کشور ما نیز به مفهومی مانند پدافند غیرعامل اهمیت زیادی میدهند و در حقیقت آن را جزء اولیتهای کاری خود قرار دادهاند.
در مهندسی كلان لازم است با شناخت كافی از وضعیت تمام شریانهای حیاتی هر شهر و میزان اهمیت هر کدام از آنها و وابستگی و ارتباطات و اثرات متقابل و اندركنشی آنها در مدیریت شهری و به ویژه در سطح مدیریت كلان استانی و كشوری، برنامهریزی دقیقی صورت گیرد و قبل از وقوع حوادث تلخ و فاجعهبار آنها را مورد بررسی قرار داد. البته این موضوع باید بیشتر مورد توجه مسئولین كلیدی کشور قرار گیرد.
در دنیای امروز با گسترش نظام اجتماعی شهری و گسترش شهرها، مناطق مدرن شهری بسیار بیشتر از سابق بر شریانهای حیاتی تكیه كردهاند وگسترش شریانهای حیاتی تنها راه بالا بردن كارایی فعالیت افراد جامعه در فضا و زمان میباشد. تلاشهای زیاد برای بالا بردن ایمنی ساختمانها در برابر زلزله، مناطق شهری را نسبت به گذشته ایمنتر كرده است. حال اگر شریانهای حیاتی یک شهر از هم گسیخته شوند، خسارات قابل توجهی ایجاد میكنند و فعالیت شهری با سازههای ایمن را فلج مینمایند. خرابی شریانهای حیاتی در هنگام زلزله بحرانهای زیادی از جمله عدم دسترسی به آسیبدیدگان و كمكرسانی به آنها (خرابی سیستم حمل و نقل)، عدم اطلاعرسانی و ارتباطات به موقع و درست (خرابی مخابرات)، همهگیر شدن بیماریهای واگیردار (خرابی سیستمهای جمع آوری فاضلاب)، گسترش غیر قابل كنترل آتشسوزی (خرابی سیستمهای آب) و عدم تأمین انرژی لازم برای خدمات مختلف (خرابی سیستمهای تأمین انرژی) را باعث میشود. خرابی بعضی از شریانهای حیاتی مانند خطوط انتقال گاز و نفت علاوه بر قطع خدماترسانی در موقع نیاز، باعث ایجاد آتشسوزیهای وسیع میشود، به طوری كه گاهی خسارات ناشی از این آتشسوزیها چندین برابر خسارت ابتدایی زلزله میگردد.
بازگرداندن هر چه سریعتر شریانهای حیاتی به حالت عادی نیازمند برنامهریزی دقیق است. برنامهریزی دقیق در شرایط بحرانی مستلزم شناخت كافی از وضعیت سیستم، تحلیل سیستم، پارامترهای سالم و آسیب دیده اجزا سیستم است. از گامهای اساسی در سیستمها، تعیین اولویتهاست و این کار فقط زمانی محقق میشود که امتیاز فوریت کلیه سیستمها مشخص شده و به ترتیب امتیاز بالاتر آنها اولویتبندی شوند. تحلیل سیستم در وضعیت بحرانی نیز مهمترین مرحله عملیات است. تحلیل سیستم با مشخص کردن اولویتها، بطور چشمگیری از هدر رفتن زمان، بینظمی و هزینههای اضافی در انجام عملیات بازسازی جلوگیری میکند. تعمیرات و بازسازی بر مبنای نتایج حاصل از تحلیل جامع سیستم و با رعایت اولویتها میتواند انجام گیرد که در بازگشت سریع جامعه به حالت عادی بسیار حائز اهمیت میباشد.
از این رو تعیین وضعیت کنونی شریانهای حیاتی و بیان آن به صورت قابل لمس برای تصمیمگیرندگان کلان کشور از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است تا آنها بتوانند تصمیمی صحیح، سریع و اقتصادی بگیرند. بدون شک شاخص قابلیت اعتماد یکی از بهترین ابزارها برای این منظور میباشد. اما همانطور که میدانیم، با توجه به زیاد بودن تعداد متغیرها و پیچیدگی ساختار کلی شبکه ها، محاسبه قابلیت اعتماد سیستمهای بزرگ مقیاس مانند شریانهای حیاتی حتی با در دست داشتن اطلاعات کافی و فرض خطی بودن تابع عملکرد کاری بسیار دشوار است بطوری که بسیاری از پژوهشگران به دنبال یافتن راهی برای ساده کردن این مسئله میباشند. گزارشات ناشی از وقوع حوادث غیر مترقبه نشان میدهند که شریانهای حیاتی در معرض مخاطرات ناشی از پدیدههای تحتالارضی و فوقالارضی قرار دارند. به علت گسترده بودن شریانهای حیاتی و تأثیرگذاری آنها به مجموعه شهری دو معیار اساسی ایمن بودن و قابل اعتماد بودن آنها در برابر حوادث غیر مترقبه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
سالها از آمار و تئوری احتمالات به عنوان تنها راه برخورد با متغیرهای عدم قطعی و انجام تحلیل قابلیت اعتماد سازهها یاد میشد. به کمک آمار میتوان با بهره گرفتن از اطلاعات و اندازهگیریهای موجود برای متغیرهایی که طبیعت تصادفی دارند، پارامترهایی را تعیین نمود که خصوصیات نحوه رخ دادن آن متغیرها را نشان دهد. احتمالات این اطلاعات را تبدیل به توابع رخداد (توابع چگالی احتمال Pdfs و توابع چگالی تجمعی CDFs میکند و چارچوب کلی تحلیل اعتمادپذیری را تعریف میکند. هدف اصلی در تحلیل اعتمادپذیری بدست آوردن احتمالهای گسیختگی سیستم سازهای است که با مقادیر حدی مقایسه میشوند تا قابلیت اعتماد سازه بدست آید. هر چه اهمیت سازه بیشتر باشد، نیاز به اطمینان بیشتری برای کوچک بودن احتمال گسیختگی است.
با این وجود، تنها زمانی میتوان از احتمالات استفاده نمود که متغیرهای ورودی، طبیعتی رندوم داشته باشند و اطلاعات دقیقی از نحوه تغییرات آنها برای تعریف توابع چگالی احتمال آنها وجود داشته باشد. از آنجا که ممکن است اطلاعات آماری برای بارها و مقاومتها کم یا حتی وجود نداشته باشد، معمولاً این مطلب در مورد طراحی سیستمها صادق نمیباشد. علاوه بر این، باید به عوامل دیگری مانند اندرکنش سیستم با محیط اطراف (مثل اندرکنش سازه با خاک یا اندرکنش شریانهای حیاتی مختلف بر روی عملکرد یکدیگر) و نقش اساسی خطاهای انسانی اشاره نمود. این جنبههای عدم قطعیت اغلب دارای اهمیت زیادی میباشند ولی نمیتوان آنها را در قالب احتمالات بیان نمود. بنابراین استفاده از الگوریتمهای سنگین محاسباتی برای تحلیل قابلیت اعتماد احتمالاتی که برای مشخص کردن نقش متغیرهای رندوم بر روی پاسخ سازه در تحلیلهای پارامتری بسیار مفید میباشند، در موارد واقعی کارا نمیباشند. به خاطر این دلایل، در سالهای اخیر خانوادههای جدیدی از روشهای غیر احتمالاتی گسترش یافتهاند.
لذا در ادامه پس از بیان انواع روشهای محاسبه قابلیت اعتماد، به بررسی دقیق آنتروپی اطلاعات به عنوان معیار جایگزین قابلیت اعتماد شبکههای آب و چالشهای موجود در محاسبه آن میپردازیم .
امروزه پیشرفت و توسعه فن آوری در جهان بر همه ی فعالیت های انسان تأثیر گذار بوده و شیوه زندگی مردم نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده است. این پیشرفتها منجر به تغییراتی در تهیه مواد غذایی و عادات مصرف گردیده و نتیجه مثبت آن در تکنولوژی مواد غذایی، سبب ایجاد فرآوری و تکنیک های بسته بندی گردیده است که این شیوه جهت کمک به حصول اطمینان از عرضه مواد غذایی و همچنین آماده سازی و مصرف آن، مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع بسته بندی یکی از حساس ترین و تعیین کننده ترین مراحل عرضه و مصرف کالا می باشد و می تواند عامل تمایز از رقبا و نوعی مزیت رقابتی باشد. بسته بندی به عنوان پوشش یا ظرف، جهت حفظ کیفیت غذا، به حداقل رساندن ضایعات مواد غذایی و کاهش استفاده از مواد نگهدارنده در ماده غذایی، مورد استفاده قرار میگیرد. از مهمترین اهداف بسته بندی می توان به طراحی و تولید ظرف یا لفاف برای نگهداری و محافظت از محصول در فاصله تولید تا مصرف در برابر آسیب های فیزیکی و شیمیایی حین ارائه به بازار و مصرف کننده،اشاره نمود (کی منش، 1390). اخیراً به دلیل نگرانیهای زیست محیطی در ارتباط با پسماند بستهبندیهای پلاستیکی مصنوعی، تلاشهای بسیاری برای تهیه مواد بستهبندی زیست تجزیهپذیر از پلیمرهای طبیعی است (مز استاکا[1] و همکاران، 2009). امروزه بخش بزرگی از مواد استفاده شده در صنعت بسته بندی از فرآوردهای نفتی و پتروشیمی به دست میآیند که غیر قابل تجزیه در طبیعت بوده و مشکل زیست محیطی ایجاد می کنند. از این رو محققین همواره به دنبال راه حلهایی برای این موضوع میباشند. رشد روز افزون محصولات زیستی و توسعه تکنولوژیهای نوین سبب کاهش وابستگی به استفاده از سوختهای فسیلی گردیده است. در چند دهه اخیر میزان توجه و علاقه افراد به استفاده از بیوپلیمرها به دلیل افزایش بیشتر آگاهی مصرف کنندگان، افزایش قیمت نفت خام، افزایش آلودگیهای زیست محیطی و تجزیه ناپذیر بودن پلیمرهای نفتی و توجه به گرمای جهانی افزایش یافته است و سبب شده تلاش های فراوانی در جهت تولید مواد بستهبندی با منشا طبیعی(پروتئین،چربی و کربوهیدرات) به صورت فیلم یا پوشش صورت گیرد. اینگونه بیوپلیمرها در مقایسه با بهره گرفتن از پلاستیکها اثرات مخرب کمتری بر محیط زیست دارند ( پین[2] و همکاران، 1992). فیلمهای خوراکی که در ارتباط با مواد غذایی کاربرد دارند زیستتخریبپذیر هستند، یعنی قابلیت تجزیه شدن به عناصر سازنده را به وسیله موجودات ذرهبینی خاک دارند ( فیگویرو[3] و همکاران، 2004).
مواد استفاده شده برای بسته بندی که از سوخت های فسیلی تولید شده اند عملاً تجزیه ناپذیر می باشند. به همین دلیل مواد بسته بندی غذاها نیز مانند سایر مواد بسته بندی مشکلات جدی رااز لحاظ محیط زیست ایجاد می کنند. در نتیجه مطالعاتی جهت استفاده از بسته بندی های زیست پایه تخریب پذیر انجام گرفته است. حدود 125 میلیون تن سالانه در جهان پلاستیک تولید می شود که حدود 30 میلیون تن آن در بخش بسته بندی مصرف می شود ( مارینیلو[4] و همکاران، 2003؛ لین[5] و همکاران، 2005). به منظور کاهش ضایعات بسته بندی پلاستیکی زیست تخریب ناپذیر استفاده از پلاستیک های زیست پایه تخریب پذیر مانند نشاسته، سلولز، PLA، ژلاتین و… ضروری میباشد ( الماسی[6] و همکاران، 2009؛ ویلهلم[7] و همکاران، 2003).
بسته یا پوشش غذا نقش منحصر به فردی در سلامت غذا و در نتیجه مصرف کننده ایفا می کند. مسلم است که بیشتر فرآورده های غذایی با نوعی روش بسته بندی به مصرف کننده می رسد و در نتیجه بسته بندی بخش مهمی در زنجیره غذایی می باشد ( کیم[8] و همکاران، 2003). اما مواد بسته بندی قدیمی که از مواد نفتی مشتق شده بودند هیچ یک زیست تخریب پذیر نبوده و از لحاظ زیست محیطی قابل تحمل نیستند و خطرات سلامتی را تحمیل می کنند؛ برای مثال مهاجرت افزودنی های مضر به غذا. زیست تخریب پذیری مواد پلاستیکی سنتزی حاصل از مشتقات نفتی بسیار کند بوده و تجزیه کامل آنها چندین سال به طول می انجامد و این امر باعث افزایش آلودگی های زیست محیطی میگردد. لذا طی سال های اخیر یافتن جایگزینی مناسب برای پلاستیک های سنتزی به طوریکه زیست تخریب پذیری بالایی داشته و آلودگی زیست محیطی کمتری بر جای بگذارد توجه محققین را به خود را جلب کرده است. بیوپلیمرهای خوراکی با زیست تخریب پذیری بالا که از منابع قابل تجدید کشاورزی حاصل میشوند گزینه ای مناسب در این زمینه به شمار می روند. با وجود مزایای مسلم زیست محیطی و پایداری پلیمرهای زیستی این قیمت رو به رشد نفت خام و گاز طبیعی است که عامل محرکه برای سرمایه گذاری اقتصادی در این زمینه است. این موضوع و دو عامل محرکه تلاش برای بازیافت بیشتر ضایعات و همچنین ثبات محیط زیست و مدیریت کشاورزی این ضرورت را ایجاد می کند که تغییری به سمت پلاستیکهای زیستی صورت گیرد.
بسته بندی پوششی است كه سلامت كالای محتوی خودراپس ازتولید تا مرحله مصرف حفظ مینماید وبا ایجاد یک مانع فیزیكی بین محصولات غذایی ومحیط خارج بهداشت محصول راتضمین میكند و عمر كالای فاسد شونده را افزایش میدهد. درسالهای اخیربه علت افزایش مصرف پلاستیکها و با توجه به طول عمربالای آنها و تقریبا زیست تخریبپذیر1 نبودن آنها، سنتز پلیمرهای زیست تخریب پذیرافزایش یافته است (قنبرزاده و همکاران، 1388).
در بسته بندی مواد غذایی از مواد مختلفی نظیر شیشه، پلاستیکهای سخت و نیمه سخت، فلزات سخت (قوطیها) استفاده می شود این مواد در اکثر موارد توسط مصرف کننده دور ریخته میشوند (بدیعی و همکاران، 1387). مواد بسته بندی پلیمری که کاربرد گستردهای در صنعت بستهبندی دارند، غیرقابل تجزیه و غیر قابل برگشت به محیط زیست هستند و به همین دلیل، از مهمترین آلایندههای طبیعت محسوب میشوند ( الماسی، 1388 و ایران منش، 1388). از ویژگیهای مطلوب برای هر بستهبندی، بازیافت آسان آن و ایجاد كمترین خسارت به محیط زیست است. هرساله بالغ بر چند میلیون تن ضایعات پلاستیكی از جمله كیسهها، پاكتهای پلاستیكی و مواد بسته بندی وارد محیط زیست گردید و به علت عدم بازگشت به چرخه زیست محیطی باعث ایجاد مشكلات فراوان برای محیط زیست میشوند. تولید فیلمهای تجزیهپذیر طبیعی وجایگزین نمودن آنها به جای پلاستیكهای سنتزی راه حلی برای به حداقل رساندن آثار نامطلوب و زیانآور زبالههای حاصل از مواد سنتزی است (دارائی وهمكاران، 1388).
بسته بندی های زیست تخریب پذیر که قابلیت خوراکی بودن و مصرف به همراه ماده غذایی را دارند شامل فیلم ها و پوشش های خوراکی می باشند. فیلم های خوراکی لایه هایی از مواد قابل هضم هستند که به عنوان پوشش مواد غذایی(پوشش های خوراکی)و یا به عنوان مانعی بین غذا و سایر مواد و یا محیط ها استفاده می شوند. پوشش های خوراکی قابل تجزیه به وسیله میکروارگانیسم ها مصرف شده و به ترکیبات ساده تبدیل می شوند ( آل حسن و همکاران، 2012).
تولید بیوپلیمرهایی که از منابع تجدیدپذیر بدست میآیند بر خلاف پلیمرهای سنتزی که بیشتر منشا نفتی دارند در محیط طبیعی تجزیه پذیر هستند و موجب حفظ منابع تجدید ناپذیر میگردد. این بیوپلیمرها که قابلیت برگشت به طبیعت را دارند از محصولات کشاورزی بدست آمده و موجب آلودگی محیط زیست نمیشوند و در فرایند کمپوست توسط میکروارگانیسم ها به محصولات طبیعی مانند آب، متان، دی اکسید کربن، و توده زیستی تبدیل میشوند. پلیمرهایی که پس از فرایند تجزیه توسط میکروارگانیسم ها کاملا به محصولات طبیعی تبدیل میشوند زیست تخریب پذیر نامیده میشوند (قنبرزاده و همکاران، 1388).
بسته بندیهای زیستی حاصل از بیوپلیمرهای خالص دارای سرعت زیست تخریب پذیری بالاتری نسبت به فیلمهای آلیاژ شده میباشند ولی کیفیت مکانیکی و نفوذپذیری آنها به نسبت پایین تر است (قنبرزاده و همکاران، 1388).
دلایل استفاده از این نوع بسته بندی عبارتند از: جلوگیری از انتقال رطوبت، جلوگیری از خروج ترکیبات فرار موجود در ماده غذایی، کاهش دهنده سرعت تنفس، به تاخیر انداختن تغییرات در بافت ماده غذایی، مانعی بسیار عالی در برابر عبور چربیها و روغن ها، عبوردهی بسیار انتخابی گازهایی نظیر اکسیژن و دی اکسیدکربن (ایران منش، 1388).
در قرن نوزدهم ایدههای مربوط به صنعت بستهبندی مواد غذایی و محافظت از مواد غذایی ابداع گردید. ایدههایی که حتی تا به امروز در این صنعت مطرح هستند. اما اختراعاتی مثل ساخت بطریهای شیشه ای، پوشش سلفون، فویل آلومینیومی و ظروف پلاستیکی که در قرن بیستم روی داد به شکل چشمگیری، انعطافپذیری صنعت مواد غذایی را بالاتر برد و آن را کاربردیتر کرد. پیشرفتهای دیگری نظیر استفاده از مواد ضد میکروبی یا جاذب اکسیژن در ساخت ظروف مواد غذایی موجب شکل گیری رویه جدیدی در افزایش ماندگاری مواد غذایی و حفاظت آنها در برابر تأثیرات محیطی شد. با این حال روند فعلی عرضه محصولات غذایی در سطح جهان مثل افزایش فرآوری صنعتی غذاها، حجم بالای صادرات و واردات محصولات غذایی و کوتاهتر شدن زمان تهیه مواد غذایی تازه، صنعت بستهبندی محصولات غذایی را وادار می کند به دنبال راه کارهای جدیدتر و پیشرفتهتر بستهبندی باشد. زمانی حفاظت و افزایش طول عمر مواد غذایی هدف اصلی صنعت بستهبندی این محصولات بود اما هم اکنون سهولت در کاربرد و آسانی مصرف هم به همان اندازه اهمیت یافته است. در این عرصه اهمیت عوامل دیگری همچون امکان ردیابی، تجهیز به نشانگرهای الکترونیکی و با دوام بودن نیز رو به افزایش است. بسیاری از پیشرفتهای جدید صنعت بستهبندی مواد غذایی پاسخگوی این نیازها است. بستهبندی هوشمند و فعال مواد غذایی علاوه بر به تأخیر انداختن عوامل محیطی مؤثر بر مواد غذایی، روشی پویاتر را برای حفظ نگهداری محصول به کار میگیرد. به عنوان مثال دو مقوله مهم در حفظ کیفیت ماده غذایی بستهبندی شده، کنترل میزان رطوبت و اکسیژن است. وجود اکسیژن در ظرف حاوی ماده غذایی موجب رشد میکروبهای هوازی و کپکهای قارچی می شود. به علاوه فعالیتهای اکسیدی درون ظرف باعث ایجاد طعم و بوی ناخواسته و تغییر در رنگ و خصوصیات تغذیهای ماده غذایی میشوند. به همین ترتیب وجود رطوبت در ظرف محتوی ماده غذایی ممکن است باعث ایجاد کلوخه در محصولات پودری شکل یا نرم شدن مواد غذایی ترد شود. به علاوه وجود رطوبت به رشد میکروب کمک می کند. از سوی دیگر، خشکی بیش از حد فضای درون ظرف نیز باعث کم آب شدن ماده غذایی می شود. در بستهبندی فعال ظروف، شامل موادی هستند که این معضلات را برطرف می کند. برخی از مهیجترین پیشرفتهای حاصل شده در صنعت بستهبندی مواد غذایی مرتبط با فناوری نانو است. فناوری نانو که علم مطالعه نانو ذرههاست، تأثیر بزرگی بر مواد مورد استفاده در صنعت بستهبندی مواد غذایی داشته است. با بهره گرفتن از ابداعاتی که در مقیاس نانو صورت میگیرد میتوان به ایدههای جدیدی در خواص فنی و قابلیت ممانعت کنندگی ظروف، ایدههای جدید در تشخیص عوامل بیماریزا و راه کارهای جدید بستهبندی فعال و هوشمند دست یافت. نانوکامپوزیتها در رأس ابداعات فنآوری نانو مرتبط با صنعت بستهبندی مواد غذایی قرار دارند. نانوکامپوزیتها مواد هستند که از ترکیب نانوذرهها ساخته میشوند. فیلمهای پلاستیکی نانوکامپوزیتی این قابلیت را دارند که از نفوذ اکسیژن، دیاکسید کربن و رطوبت به داخل ظرف جلوگیری کنند. به این ترتیب ظروفی که در ساختار آنها از فیلمهای نانوکامپوزیت استفاده شده است، باعث افزایش ماندگاری ماده غذایی میشوند. ظروف نانوکامپوزیت سبک، محکم و مقاوم به حرارت هستند. علاوه بر این تحقیقاتی در زمینه ساخت ظروف با بهره گرفتن از مواد نانوکامپوزیت زیست تجزیهپذیر درحال انجام است. با این که استفاده از نانوکامپوزیتها در صنایع بستهبندی مواد غذایی تضمین کننده سطح بالای ممانعت کنندگی ظرف است، نوع دیگری از مواد نانو توانایی بالایی در کنترل رشد میکروبها دارد ( آل حسن[9] و همکاران، 2012).
استفاده از نانو تکنولوژی در این پلیمرها ممکن است امکانات جدیدی را برای بهبود نه تنها ویژگیها بلکه به طور همزمان بهبود ارزش، قیمت و راندمان را سبب شود. اندازه نانو ذرات موجب پراکندگی و توزیع خوب آنها می شود. این نانو کامپوزیتها میتوانند به طور قابل توجهی ویژگیهای مکانیکی، حرارتی، ممانعتی و فیزیکوشیمیایی بهبود یافته ای در مقایسه با پلیمرهای اولیه و کامپوزیت های میکرو سایز مرسوم نشان دهند ( آل حسن[10] و همکاران، 2012). رشد میکروب ها روی سطح مواد غذایی دلیل اصلی فساد مواد غذایی و بیماریزایی در مصرف کننده می باشد. به این دلیل تلاش های زیادی برای تیمار این سطوح به روش های گوناگون مانند اسپری یا غوطه ور کردن در مواد نگهدارنده مختلف صورت گرفته است. فیلمهای خوراکی به تنهایی و یا همراه با مواد ضد میکروبی، موجب مهار رشد باکتری ها در سطح مواد غذایی و در نتیجه فساد آنها میشوند. فناوری نانو می تواند در مواردی مانند افزایش مقاومت به نفوذ در پوشش ها، افز ایش ویژگی های ممانعتی، افزایش مقاومت در برابر گرما، گسترش ضد میکروب های فعال و سطوح ضد قارچ کارساز باشد ( آل حسن و همکاران، 2012). گروه تحقیقاتی دانشگاه انگلیسی لیدز دریافتند که نانو ذرات اکسید روی و اکسید منیزیم باعث از بین بردن میکروارگانیسم ها می شوند که می توانند کاربرد زیادی در بسته بندی مواد غذایی داشته باشند. این شیوه می تواند افزودن مقدار زیاد ضد میکروب ها به درون توده غذا را کاهش دهد. آزاد شدن کنترل شده ضد میکروب ها به سطح غذا امتیازات زیادی نسبت به روش های دیگر مانند فروبری و اسپری کردن دارد (محمدی[11] و همکاران، 2012). در این دو فرایند اخیر ماده ضد میکروبی به سرعت از سطح ماده غذایی به داخل آن نفوذ می کند (منتشر می شود) و در نتیجه خاصیت ضد میکروبی در سطح کاهش مییابد. مواد ضد میکروبی باقی مانده، در تماس با مواد فعال موجود در سطح خنثی می شوند و میکروب های آسیب دیده ممکن است دوباره فعال گردند. برای مثال ثابت شده است که امولسیفایرها و اسیدهای چرب با نایسین واکنش داده و خواص آن را کاهش میدهند.
بسته بندی فعال، یک روش بستهبندی جدید غذا در پاسخ به تقاضای مصرف کننده برای سالم بودن است که فعالیت ترکیبات بیولوژیکی مانند عوامل آنتی میکروبی آنتی اکسیدانی، ویتامینها، عوامل طعمدهنده در ترکیبات بستهبندی زیست تخریبپذیر ترکیب می شود ( کارمن[12] و همکاران، 2010). در واقع استفاده از بستهبندی فعال، روش نوینی برای نگهداری این نوع ماده غذایی میباشند. بستهبندی فعال به صورت زیر تعریف شده است:
نوعی بستهبندی که علاوه برداشتن خواص بازدارندگی اصلی بستهبندیهای معمولی (بازدارندگی در مقابل گازها و بخار آب و خواص مکانیکی) با تغییر شرایط بستهبندی، ایمنی، ماندگاری و یا ویژگیهای حسی ماده غذایی را بهبود میبخشد و در عین حال کیفیت ماده غذایی حفظ میگردد. تکنولوژی بستهبندی فعال شامل بر هم کنشهایی بین غذا، ماده بستهبندی و اتمسفر گازی داخل بسته میباشد که بایستی در عین حال که کیفیت و امنیت محصول را حفظ می کند، قادر به افزایش ماندگاری آن نیز باشد ( لابوزا و برن[13]، 1988)
خاصیت ضد میکروبی ترکیبات اکسید روی ازگذشته بسیار دور شناخته شده وکاربردهای فراوانی در ضدعفونی کردن وسایل پزشکی، تصفیه آب، لوسیون ها و پمادهای ضد باکتری دارد. مکانیسم ضد میکروبی نانو ذرات فلزی حاصل از این فلز هنوز دقیقا مشخص نیست. براساس مطالعات محققان این مکانیسم ممکن است به صورت القای تنش اکسیداتیوبه غشای سلول میکروبی به دلیل آزادسازی گونه های اکسیژن فعال (ROS) یا آزاد سازی یون از سطح ذره و اتصال به غشای سلول و انهدام آن باشد. فلز روی در بسیاری از فعل و انفعالات بدن شرکت داشته و برای حفظ سلامتی و طول عمر بدون امراض وجود آن لازم و ضروری است. فلز روی آنتی اکسیدانی است که در واکنشهای اکسیداتیو نقش مهمی دارد. همچنین در افزایش سطح این یون کارکرد صحیح دستگاه ایمنی نقش مهمی دارد. روی عوامل و فلزات سمی وارد شده به بدن را جذب و خنثی می کند. روی در ساختمان بیش از 200 آنزیم شرکت دارد و همچنین به عنوان کاتالیزور در واکنش های بدن عمل می کند. روی در تکثیر سلولی هم مورد استفاده است. در ساختن دزاکسی ریبونوکلوئیک اسید یاDNA نیاز به روی می باشد.
مهمترین علت کاهش میزان روی در بدن نقصان دریافت آن از طریق مواد غذایی است. بكارگیری كامپوزیتها به عنوان چالشی بزرگ در زمینها افزایش به كارگیری فیلمهای خوراكی تجزیهپذیر به شمار میرود این قبیل تركیبات سبب كاهش پسماندههای بستهبندی، حفظ تازگی ماده غذایی و افزایش دوره ماندگاری آن میشوند. پلیمر كامپوزیت آمیختهای از ساختار پلیمر به همراه افزودنیهای آلی و غیرآلی میباشد. ظهور نسل جدیدی از كامپوزیتها تحت نام (نانوكامپوزیت) منجر به بهبود برخی ویژگیها، نظیر افزایش مقاومت در برابر صدمات مكانیكی، حرارتی، نفوذ حلال و گازها، كاهش وزن بسته، افزایش شفافیت و زمان ماندگاری در مقایسه با انواع تجاری در سطح میكرو میگردد (سوبرال و همکاران، 2001).
فیلمها و پوشش های خوراكی ای كه از تركیبات مختلف تهیه میشوند (فیلمهای مركب)، برای بهتر شدن ویژگیهای كاربردی فیلم هایی كه از یک نوع تركیب تولید شده و همچنین غلبه بر مشكلات فناوری مربوطه، توسعه یافته اند. بیشترین فیلم های مركبی كه مورد مطالعه قرار گرفته اند، آمیزه ای از تركیب لیپیدی و ساختار هایی بر پایه هیدروکلوئیدها می باشند ( کمپر و فنما[15]، 1984؛ گونتارد[16] و همکاران، 1994). استفاده رو به رشد هیدروکلوئیدها در صنایع غذایی سبب نیاز به منابع جدید از این محصولات شده است، چرا که هیدروکلوئیدها در سیستم های غذایی بطور گسترده ای برای اهداف متنوعی از قبیل قوام دهندگی، عامل ژل ساز، اصلاح کننده بافت و تثبیت کننده، استفاده می شوند. امروزه برای تأمین کیفیت در پایداری، بافت و ظاهر محصولات غذایی از هیدروکلوئیدها به عنوان ماده افزودنی استفاده می شود، البته سهم حجم مواد تشکیل دهنده بستگی به امنیت در عرضه، کیفیت و قیمت نیز دارد. صمغ دانه ها از افزودنی های مهم در صنعت غذا است ( گلیکسمن[17]، 1969). قدومه گیاهی است علفی با برگ هایی با بریدگی های نامنظم و گل های کوچک و زرد رنگ (صابری و صداقت، 1384) به ارتفاع 36-6 سانتی متر که توسط بذر تکثیر می شود. میوه این گیاه خورجینک، مدور به قطر 5 تا 7 میلی متر، با سطحی زبر و پوشیده از کرک های ستاره ای است. بذرها به رنگ قهوه ای، گرد و به قطر 75/1 تا 5/2 میلی متر می باشند (راشد محصل و همکارن، 1388). این گیاه بیشتر در نواحی معتدله اروپا و آسیا می روید. قدومه دارویی است لعاب دار که خیس کرده یا جوشانده آن تنها یا مخلوط با داروهای دیگر برای نرم کردن سینه و روده ها بکار می رود (صابری و صداقت، 1384). علاوه بر این غذاهای غنی شده با صمغ دانه قدومه به خوبی مورد استقبال مصرف کنندگان قرار گرفته است و دانش استفاده از این دانه ها برای مصارف دارویی در حال گسترش است (کوچکی و همکاران، 2008). به همین علت در این پژوهش سعی بر آن شده تا با توجه به ارزش و مزایای فیلم های خوراکی تهیه شده تا به امروز و کاربرد دارویی صمغ به دست آمده از بذر دانه قدومه شیرازی، فیلمی بر پایۀ این صمغ تهیه شود.
بستهبندیهای زیست سازگار بر پایه فیلمهای خوراكی، كه عمدتاً از پلی ساكاریدها، پروتئینها، چربیها و یا تركیبی از آنها ساخته میشوند، به دلیل دارا بودن مواد طبیعی، قابلیت تجدیدپذیری و عدم ایجاد آلودگیهای زیست محیطی روز به روز از اهمیت خاصی برخوردار میشوند (آهوناینن[18] و همکاران 2003). از دهههای گذشته، علم نانو و دیگر تکنولوژی های مرتبط، تبدیل به تکنولوژی شده اند(نارایانامورتی[19]،٢۰۰٦). تکنولوژی- های کامپوزیت، با علم نانو ترکیب شدند و منجر به توسعه ی علم و تکنولوژی نانو گردیدند (هاسین و همکاران[20]، ٢۰۰٦). تلفیق نانو ذرات به داخل مواد کامپوزیت، توجهات زیادی را به سمت خود جلب نمود که به دلیل قابلیت آن، در بهبود خصوصیات پلیمر، مانند؛ خصوصیات حرارتی، مکانیکی و ممانعت کنندگی گازها می باشد (کوریان و همکاران[21]، ٢۰۰٦). اخیرا، مواد غیرآلی مانند فلز و اکسید فلزات، در پژوهش تکنولوژی نانو، مورد توجه قرار گرفته اند، که این به دلیل توانایی آن ها در مقاومت در شرایط ناملایم می باشد (فو و همکاران[22]، ٢۰۰٥). در بین اکسید فلزات ZnO، TiO2، MgO و CaO، بیشتر مورد توجه می باشد، زیرا برای انسان و حیوانات ایمن است (لین و همکاران[23]، b٢۰۰٩؛ استومیتاو و همکاران[24]، ٢۰۰٢).
بیونانوکامپوزیت ها، تولید جدید نانوکامپوزیت ها را به نمایش می گذارند و شامل ترکیب بیوپلیمرها و یک ماده ی غیرآلی می باشند که حداقل، یک بُعد نانو دارند. بیونانوکامپوزیت ها، یک گروه از مواد دو جزئی با ساختار نانو هستند که مابین تکنولوژی نانو، علم ماده و علم زندگی قرار دارند (اُزین و همکاران[25]، ٢۰۰٩؛ داردِر و همکاران[26]، ٢۰۰٧).
پُر کننده های نانو، واکنش های داخلی عالی ای با انشعابات پلیمری برقرار می کنند، که این به دلیل مساحت سطحی زیاد و سطح بالای انرژی آنها میباشد. بنابراین، بطور معنا داری باعث بهبود خصوصیات پلیمری میگردند (کوواسویک و همکاران، ٢۰۰٨).
از اکسید روی، بطور وسیعی بعنوان پُر کننده ی عملگرا در جاذب های UV ، برای کاربرد در مواد دارویی، بهداشتی، مواد پوشش دهی و پیگمنت ها استفاده شده است (لی و همکاران، ٢۰۰٩؛ کومار و سینگ، ٢۰۰٨؛ یو و همکاران، ٢۰۰٤). علاوه بر این، استفاده از نانو ذرات اکسید روی، یک روش ماندنی برای جلوگیری از بیماری های عفونی، از طریق اثرات ضد میکروبی اکسید روی میباشد (لی و همکاران، ٢۰۰٩و٢۰١۰؛ راجندرا و همکاران، ٢۰١۰؛ ژانگ و همکاران، ٢۰۰٨).
اندازه، مورفولوژی، بلورینگی، ترکیب و شکل ذرات، پارامترهای بحرانی برای خصوصیات اصلی نانو ذرات می باشند (شهرام و عبداله، ٢۰۰٦؛ یاماموتو، ٢۰۰١). لین و همکارانش (a٢۰۰٩) گزارش کردند که نانومیله های اکسید روی، مانع فعالیت نوری جذب UV می شوند. با اینکه، گزارش شده است که تلفیق نانو ذرات به داخل فیلم نشاسته، باعث بهبود برخی خصوصیات میگردد (ما و همکاران، ٢۰۰٩؛ یو و همکاران، ٢۰۰٩).
تلاش هایی در مورد توسعه بیونانوکامپوزیت های دارای خواص حرارتی، مکانیکی و عملگراییِ بهبود یافته، صورت گرفته است که به دلیل ماتریکس یا پُر کننده های نانو ذره می باشد (جیا و همکاران[35]، ٢۰۰٦؛ چن و همکاران[36]، ٢۰۰٤). علاوه بر این، مواد بیوپلیمری، بعنوان تکنولوژی سبز[37] معروف هستند و زیست تخریب پذیر بوده و با محیط زیست سازگارند و در تکنولوژی های دارویی، بسته بندی غذایی و کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند (شاملی و همکاران[38]، ٢۰١۰؛ ما و همکاران[39]، ٢۰۰٩).
هدف اصلی از این پژوهش، تهیه و ارزیابی فیلم خوراکی بر پایه هیدروکلوئید استخراج شده از صمغ قدومه شیرازی و پیشنهاد یک منبع جدید برای تهیه فیلم های خوراکی و همچنین تهیه و ارزیابی فیلم خوراکی ترکیبی از این صمغ و نانو ذرات اکسید روی می باشد.
در این تحقیق حداکثر غلظت ترکیب نانو اکسید روی به عنوان یک محدود کننده مطرح میگردد. بیشتر از 5 % ترکیب نانو باعث هتروژن نمودن فیلم میشد.
شکل 1-1 نمودار تحقیق را برای این پژوهش نشان می دهد.
آفلاتوکسین M1(AFM1) یکی از مایکوتوکسینهای مهمی است که در شیر و محصولات لبنی یافت میگردد. امروزه این امکان فراهم شده است که مایکوتوکسین موجود در غذا یا خوراک دام را از طریق بکارگیری روشهای فیزیکی، شیمیائی یا عوامل میکروبی حذف نمود. هدف از این پژوهش دستیابی به روشی سالم و بدون ضرر جهت حذف سم آفلاتوکسین در فرآورده پروبیوتیکی شیر است كه از نظر تغذیه هیچگونه خطری برای انسان نداشته باشد.
1-2– بیان مسئله
صنعت تولید لبنیات در دنیا از جمله صنایع گسترده ای است که با چالشهای زیادی روبرو میباشد. تولید شیر در سال 2005 در دنیا برابر 644 میلیون تن تخمین زده شد که از این مقدار 541 میلیون تن شیر گاو بوده است. با نگاهی به آمار فوق می توانیم به خوبی موضوع
سلامتی شیر مصرفی و به تبع آن محصولات لبنی تولید شده از این مقدار شیر را درک کنیم. افزایش روز افزون مصرف مواد لبنی توسط افراد مختلف در سرتاسر جهان به موضوع چالش بر انگیزی برای میکروب شناسان، مهندسین، و متخصصین فن آوری تبدیل شده است؛ زیرا بایستی بهترین روش برای جلوگیری از ورود میکروارگانیسمها و تخریب بعضی از آن ها را بیابند و از رشد و فعالیتهای آن ها جلوگیری نمایند. به هر حال موضوعی که بایستی مد نظر قرار گیرد این است که بسیاری از این میکروارگانیسمها مانند لاکتوباسیلوسها و بیفیدوباکتریومها برای سلامتی انسان مفید هستند و عده ای دیگر مانند بعضی از قارچها مانند آسپرژیلوس که باعث تولید سم آفلاتوکسین میشوند میتوانند برای سلامتی انسان مضر باشند. شیر حاوی مقدار زیادی آب و مواد غذائی میباشد ومحیطی تقریبا نزدیک به خنثی را فراهم میآورد بنابراین میتوان شیر را به عنوان منبع ترکیبات سمی نظیر مایکو توکسین ها در نظر گرفت (مقصودی1390) .
همچنین ماهیت غذائی محصولات لبنی محیط مناسبی را برای رشد میکروارگانیسمها فراهم میآورد. آفلاتوکسین M1 که به عنوان سم شیر شناخته میشود متابولیت اصلی تشکیل شونده از AFB1 است. 12ساعت پس از مصرف AFB1 میتوان AFM1 را در بدن انسان یافت. به دلیل مصرف گسترده شیر و محصولات لبنی وجود آفلاتوکیسن M1 در این محصولات به یک نگرانی بزرگ تبدیل شده است بر همین اساس پی بردن به چگونگی آلوده شدن شیر به میکروارگانیسمهای آلوده کننده یکی از مهمترین اقدامات در پرداختن به موضوع سلامت شیر و سپس محصولات لبنی است.
نیترات، نیتریت و اسید آسکوربیک در طیف وسیعی از مواد غذایی وجود دارند. سبزیجات به عنوان منبع مهم جذب نیترات، نیتریت و اسید آسکوربیک در رژیم غذایی هستند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر فرایند سرخ کردن و آب پزی بر میزان نیترات، نیتریت و اسید آسکوربیک سبزیجات پر مصرف است.در این تحقیق 6 نمونه سبزی از شهر سنندج بطور تصادفی انتخاب شد. این نمونه ها پس از این که به صورت آب پز و یا سرخ شده فرایند شدند تحت شرایط نگهداری در یخچال مورد بررسی قرار گرفتند. میزان نیترات و نیتریت با بهره گرفتن از روش دی آزو، و میزان اسید آسکوربیک نمونه ها با بهره گرفتن از روش D.pinot اندازه گیری شد. تجزیه، تحلیل نتایج با بهره گرفتن از تجزیه تحلیل واریانس سه طرفه و آزمون دانکن به کمک نرم افزار SPSS انجام شد. در طول زمان نتایج نشان داد که میزان اسید آسکوربیک به طور معنی داری کاهش یافته(p<0.05) و تا حدودی نیترات و نیتریت افزایش پیدا کردند.میانگین اسید آسکوربیک در نمونه های سرخ شده کنمتر از نمونه های آب پز شده بود در حالی که میانگین میزان نیترات و نیتریت در نمونه های آب پز شده بیشتر از سرخ شده بوده است. طی زمان نگهداری میزان نیترات و نیتریت افزایش و میزان اسید آسکوربیک کاهش یافته است. در مجموع بین دو روش بخار پزی و سرخ کردن برای حفظ اسید آسکوربیک بهتر است از روش آب پزی استفاده نمود ولی در صورتی که محتوای اولیه نیترات و نیتریت سبزیجات بالا باشد، بهتر است با سرخ کردن غلظت آنها را کاهش داد
1-1- پیش زمینه
با توجه به رشد روز افزون جمعیت در ایران، تقاضا برای مواد غذایی روز به روز افزایش می یابد . به همین دلیل در بسیاری از نقاط برای تولید بیشتر در واحد سطح استفاده بی رویه از كودهای شیمیایی و آلی بسیار رایج است .ازت پر مصرف ترین عنصر مورد نیاز گیاه است كه در كشاورزی از آن به مقدار زیاد استفاده می شود . استفاده بی رویه از كودهای ازته ممكن است باعث آلودگی آبهای زیرزمینی و جذب
زیاد نیترات به وسیله گیاه شود(اردکانی و همکاران، 1384). مصرف این آبها و گیاهان باعث ورود مقادیر زیاد نیترات به بدن شده و مسبب بروز بیماری های متعددی در انسان می شود.
1-2- بیان مسأله
نیترات ونیتریت در دامنه ی گسترده ای از مواد غذایی وجود دارند. این ترکیبات به صورت طبیعی در گیاهان ونباتات سبز یافت می شوند. اما مقدار آنها می تواند در گیاهان به علت افزودن کودهای شیمیایی و حتی در مواد آلی که به گیاهان کاشته شده افزوده می شود، تا حد زیادی بالا برود. بعضی از گیاهان مانند اسفناج بزرگترین پاسخ به کودهای نیتروژنی داشته و می توانند مقادیر زیادی نیترات را به علت فاکتورهایی مانند روش کشت و زمان برداشت در خود تجمع نمایند (مروسی[1]، 2010). میزان نیترات و نیتریت در رژیم غذایی از یک منطقه تا منطقه دیگر به شدت متفاوت بوده و این موضوع تابع عواملی مانند تکرر کشت، وضعیت آب و هوایی،کیفیت خاک، فرایندهای تولید مواد غذایی، نوع و مقدار کود شیمیایی مصرفی و وضعیت قوانین آن منطقه است (سو[2] و همکاران، 2009). نیتریت و نیترات به صورت روتین به گوشت و محصولات گوشتی جهت نگهداری آنها در برابر میکروارگانیسم هایی مانند کلستریدیوم بوتولینوم که می توانند عامل مسمومیت غذایی باشند اضافه می شوند (سوان[3]، 1977). امروزه مشکلات آلودگی نیترات یکی از مهمترین مسائل کیفیت آب و مواد غذایی در بسیاری از مناطق دنیا به شمار می آید. واقعه وجود نیتریت و نیترات در مواد غذایی و اثرات سؤ آنها بر روی سلامتی موضوعی است که امروزه همچنان بر روی آن جدال و مباحثه وجود دارد (کاماک[4] و همکاران، 1999). سرطانهای دستگاه گوارش از سرطانهای شایع دنیا بوده و مسئول بسیاری از موارد مرگ و میر در سال می باشند. در این بین سرطان مری با میزان مرگ و میر بالا و سرطان معده به علت شیوع بسیار زیاد در دنیا از اهمیت خاصی برخوردارند. عوامل زمینه ساز متعددی از قبیل تغذیه، ژنتیک، عوامل محیطی و غیره در اتیولوژی این بیماریها مطرح می باشند. عوامل خطر متعددی در ایجاد سرطانهای مری و معده نقش دارند.مصرف تنباکو، نوشیدن مشروبات الکلی،کمبود ویتامینها و عناصر کمیاب، نوشیدن نوشیدنیهای داغ و بویژه آلودگی های خوراکی با مواد سرطان زا از قبیل نیتروزآمین ها وسموم قارچی در ایجاد سرطان مری بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در سرطان معده نیز عواملی مانند رژیم غذایی، مواد شیمیایی برونزاد، عوامل سرطان زای تولید شده در دستگاه گوارش و عوامل ژنتیکی و عفونی دخیل شناخته شده اند (سان و روستگی[5]، 2003؛ سمنانی و همکاران، 2006). یکی از عوامل محیطی دخیل در ایجاد سرطانهای دستگاه گوارش فوقانی ، میزان نیتریت و نیترات موجود در آب آشامیدنی و مواد غذایی می باشد. دخالت انسان در چرخه نیتروژن طبیعت باعث شده که به تدریج بر میزان تجمع این ماده در محیط افزوده شود (وارد[6] و همکاران، 2006). بر اساس مطالعات کلینیکی و اپیدمیولوژیکی بالا بودن نیتریت و نیترات در رژیم غذایی عامل سرطان معده شناخته شده است (جوسن[7] و همکاران، 1996). نیترات می تواند در حفره دهانی و معده به نیتریت احیاء شود. این ترکیب در معده می تواند با آمین ها وآمیدها واکنش داده مواد آلی حاوی نیتروژن و ایجاد گروه های سرطانزا که ترکیبات N- نیتروزآمین نامیده می شوند، دهد (والتر[8]، 1980؛ دنیس[9] و همکاران، 1990). قرار گرفتن در معرض ترکیبات N- نیتروزآمین شکل گرفته در داخل معده را با افزایش خطر سرطان معده، مری و کیسه صفرا مرتبط دانسته اند (بارتچ[10] و همکاران، 1990). مقدار بالای نیترات در رژیم غذایی را با سرطان معده در کشورهای انگلستان، کلمبیا، شیلی، ژاپن، دانمارک، مجارستان و ایتالیا مرتبط می دانند. نیتریت ممکن است در معده با ترکیبات قابل نیتروزه شده(از قبیل آمینهای ثانویه یا ثالثیه یا آمیدها در غذا) به شکل ترکیبات N- نیتروز واکنش دهد.-N نیتروز دی آلکیل آمینها در حیوانات آزمایشگاهی مورد آزمایش قرار گرفته اند و مشخص گردیده است که 85٪ از 209 نیتروزآمین و 92٪ از 86 نیتروزآمید شناخته شده دارای اثر سرطانزایی هستند (فورمان و شاکر[11]، 1997). بیشتر نیتروزآمین ها باعث سرطان کبد شده، اما تعدادی از آنها باعث ایجاد سرطان در عضو خاصی (مثانه، ریه، مری، حفره های بینی وغیره)می شوند(صادقی، 1379). تماس انسان با ترکیبات نیتروزآمین با خطر افزایش سرطان مری، معده و مثانه ارتباط داده شده است (ماتیو[12]، 1998). مطالعه مورد- شاهدی که در کانادا در رابطه با تماس انسان با نیتریت و نیترات مصرف شده جهت نگهداری فرآوردهای گوشتی انجام گرفت، به طور قابل توجهی خطرافزایش سرطان معده را نشان داد(اسپیجرز[13]، 1998).