:
برخورداری از فضا، امكانات و سرانههای فرهنگی، تفریحی و ورزشی از جمله حقوق شهروندی بهشمار رفته و در عصری كه از آن تحت عنوان “تمدن فراغت” نام برده میشود برنامهریزی به منظور بهینهسازی نحوه گذران اوقات فراغت گروهها و قشرهای مختلف مردم امری ضروری و اجتناب ناپذیر محسوب میگردد.سنجش نیازهای گروه هدف كه معمولاً از آن تحت عنوان نیازسنجی، یاد میشود یكی از نخستین مراحل در روند برنامهریزی به شمار رفته و فرایندی است كه فاصله و شكاف بین “وضع موجود” و “وضع مطلوب” را شناسایی نموده و سپس در قالب نیازها اولویت بندی میكند. در فرایند نیازسنجی و تعیین نیازها كلیه گروههای ذینفع مشاركت نموده و “برنامه ریزی از پایین به بالا” از قوه به فعل در آمده و جامه عمل میپوشد.
تجربههای جهانی نشان میدهد كه از 1980 میلادی به بعد در برنامههای توسعه و همچنین توسعه شهری توجه فزایندهای به رویكرد مشاركتی، صورت گرفته تا جایی كه در حال حاضر مشاركت شهری رمز موفقیت طرحهای توسعه شهری و یكی از معیارهای عملكرد مدیریت شهری و اركان آن (شهرداریها و شورای شهر) به شمار میرود.
اطلاعات موجود از آن حكایت دارد كه در گذشته بسیاری از طرحهای توسعه محلهای بدون انجام پروژههای نیازسنجی و مشاركت صاحبنظران و ساكنین محله در تعیین نیازهای محله، تهیه و به مورد اجرا گذاشته شده و نتیجه حاصله از آن موازی كاری، ایجاد فرصتهای دسترسی ناعادلانه به امكانات و فضاهای اجتماعی، فرهنگی در سطح محلههای مختلف و بالاخره تهیه و اجرای طرحهای توسعه ناسازگار با مقتضیات و ملاحظات فرهنگی- اجتماعی محله بوده كه معمولاً مورد استقبال ساكنین محله قرار نمیگرفت. آیندهنگری و پیش بینی تحولات از نیازهای اساسی برنامه ریزان و مدیران است. ساکنین مورد مصاحبه مهمترین فایده و نتیجه حاصل از مشارکت ساکنین در اجرای پروژههای نیازسنجی و تعیین نیازهای محله را افزایش نرخ مشارکت محلهای و تقویت احساس تعلق به محله و بالاخره تهیه طرحهای محله بر اساس نیازهای واقعی ذکر نمودهاند.
به اعتقاد آنان مشارکت فعالانه ساکنین در فرایند تهیه، اجرا و بهرهبرداری از طرحهای توسعه محله، مستلزم جلب اعتماد ساکنین محله از طریق عمل کردن به وعدههای داده شده میباشد و تحقق وعدههای داده شده اعتماد ساکنین محله را به سازمانهای دست اندرکار تهیه و اجرای طرحهای توسعه محله جلب نموده و جلب اعتماد ساکنین به مشارکت خودانگیخته مردمی در سطح محله منجر میگردد.
فصل اول: کلیات
1-1- طرح و بیان مسأله
برخورداری از فضا، امكانات و سرانههای فرهنگی، تفریحی و ورزشی از جمله حقوق شهروندی بهشمار رفته و در عصری كه از آن تحت عنوان “تمدن فراغت” نام برده میشود برنامهریزی به منظور بهینهسازی نحوه گذران اوقات فراغت گروهها و قشرهای مختلف مردم امری ضروری و اجتناب ناپذیر محسوب میگردد.
برنامهریزی جهت برخورداری و بهبود بخشیدن به شاخصها و سرانههای فرهنگی، تفریحی و ورزشی و بهینه سازی نحوه گذران اوقات فراغت مستلزم شناخت وضع موجود امكانات و سرانه های فرهنگی، تفریحی و ورزشی در هر محله و نیازسنجی و تعیین نیازهای فرهنگی، تفریحی و ورزشی محلههای مختلف میباشد.
سنجش نیازهای گروه هدف كه معمولاً از آن تحت عنوان نیازسنجی[1]، یاد میشود یكی از نخستین مراحل در روند برنامهریزی به شمار رفته و فرایندی است كه فاصله و شكاف بین “وضع موجود” و “وضع مطلوب” را شناسایی نموده و سپس در قالب نیازها اولویت بندی میكند. در فرایند نیازسنجی و تعیین نیازها كلیه گروههای ذینفع مشاركت نموده و “برنامه ریزی از پایین به بالا” از قوه به فعل در آمده و جامه عمل میپوشد.
بدین ترتیب روی آوری سازمانهای دست اندركار تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری به نیازسنجی و تعیین نیازهای مردم نخستین گام
در جهت جلب مشاركت مردمی و دگرگونی در رویكرد برنامهریزی از “برنامهریزی برای مردم” به “برنامهریزی با مردم” و به بیان سادهتر توجه به مهمترین عنصر توسعه یعنی انسان در فرایند تهیه و اجرای طرحهای توسعه شهری به شمار میرود. به همین سبب در ادبیات جدید توسعه با توجه به اهمیت نقش مردم در جامعه از “مردم” به عنوان ثروت واقعی جامعه یاد شده و اصطلاح تخصصی “توسعه از پایین به بالا” نیز ناظر به نقش مشاركتی مردم در فرایند توسعه میباشد.
تجربههای جهانی نشان میدهد كه از 1980 میلادی به بعد در برنامههای توسعه و همچنین توسعه شهری توجه فزایندهای به رویكرد مشاركتی[2]، صورت گرفته تا جایی كه در حال حاضر مشاركت شهری رمز موفقیت طرحهای توسعه شهری و یكی از معیارهای عملكرد مدیریت شهری و اركان آن (شهرداریها و شورای شهر) به شمار میرود.
عمدهترین نتایج و پیآمدهای مشاركت شهری عبارتند از:
– آگاهی مردم از مهارتها و تواناییهای خود
– تقویت حس اعتماد و اطمینان نسبت به مدیران شهری
– تقویت حس همكاری میان شهروندان و مدیران شهری
– بروز خلاقیتهای شهروندان و ارائه طرحها و پیشنهادات
– احساس تعلق بیشتر به جامعه شهری
مشاركت شهری برای نظام مدیریت شهری و توسعه شهری كاركردهای گوناگونی دارد كه از جمله این كاركردها میتوان به افزایش دسترسی به اطلاعات شهری، تعیین اولویتها و نیازهای شهروندان و كوششهای جمعی برای اجرای طرحهای توسعه میباشد.
مشاركت شهری در اجرای طرحهای توسعه دارای چندین سطح گوناگون است. “راجر” حداقل به شش سطح اشاره كرده است:
1- مشاركت خودجوش (حضور خودجوش مردم)
2- مشاركت شهری فعال (همكاری مردم و مجریان پروژه)
3- مشاركت منفعل شهری (حضور فیزیكی صرف مردم)
4- مشاركت شهری كاركردی (قرار گرفتن مردم در جریان پروژهها)
5- مشاركت شهری موثر (حضور مردم در نهادها بدون حق رأی)
6- مشاركت شهری مشورتی (مشاوره دادن به مجریان پروژه)
رویكرد محلهگرایی كه یكی از مهمترین هدفهای آن تقویت فرهنگ مشاركت اجتماعی در سطح محله، شركت دادن مردم محل در روند تصمیمگیری، تهیه، اجرا و بهرهبرداری از طرحهای توسعه محلهای و “واگذاری كار مردم محله به ساكنین آن” است موجب شده است تا “نیازهای مردم” و “امكانات شهرداری” در سطح محله با هم تلاقی كرده و نیازهای محله به وسیله شورایاریها كه مهمترین مرجع تشخیص نیازهای محله به حساب آمده و با مشاركت ساكنین محله تعیین شده و به شهرداری ارائه گردد تا براساس نیازهای واقعی محلهها طرحهای توسعه محلهای تهیه، اجرا و مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
اطلاعات موجود از آن حكایت دارد كه در گذشته بسیاری از طرحهای توسعه محلهای بدون انجام پروژههای نیازسنجی و مشاركت صاحبنظران و ساكنین محله در تعیین نیازهای محله، تهیه و به مورد اجرا گذاشته شده و نتیجه حاصله از آن موازی كاری، ایجاد فرصتهای دسترسی ناعادلانه به امكانات و فضاهای اجتماعی، فرهنگی در سطح محلههای مختلف و بالاخره تهیه و اجرای طرحهای توسعه ناسازگار با مقتضیات و ملاحظات فرهنگی- اجتماعی محله بوده كه معمولاً مورد استقبال ساكنین محله قرار نمیگرفت.
با توجه به آنچه كه گفته شد و به منظور پرهیز از موازی كاری، نابرابری محلات از حیث دسترسی به امكانات و تهیه و اجرای طرحهای توسعه مورد نیاز و سازگار با ساختار اجتماع- فرهنگی محله، با همکاری معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه یک و در راستای دستیابی به وضع مطلوب در شاخصهای توسعه اجتماعی و فرهنگی و افزایش سرانههای فرهنگی، ورزشی و تفریحی در محلههای تحت پوشش خود به نیازسنجی روی آورده تا با بهرهگیری از نتایج و یافتههای حاصل از آن طرحهای توسعه اجتماعی- فرهنگی را در محلههای قلمرو فعالیت خود تهیه و اجرا نماید.
2-1- سوالات و فرضیات تحقیق
1- آیا امکانات و سرانه های شهری در محدوده مورد مطالعه با استاندارهای رایج همخوانی دارد؟
به نظر میرسد امکانات و سرانه های شهری در محدوده مورد مطالعه با استاندارهای رایج همخوانی نداشته و نیازمند تقویت و افزایش سرانه ای موجود با سرانه های استاندارد میباشد.
2- آیا با مشارکت دادن مردم در مدیریت محلات می توان در بهبود اداره محله موثر باشد؟
– به نظر میرسد مشارکت دادن مردم در مدیریت محلات می تواند در بهبود اداره محله موثر بوده و مردم نیز خود را به نوعی متولی انجام این امور دانسته و بصورت آگاهانه در روند تصمیم گیریهای شهری موثر خواهند بود.
3-1- ضرورت و اهمیت بررسی
توسعه اجتماعی- فرهنگی در سطح محله مستلزم شناخت وضع موجود شاخصهای توسعه و بهرهگیری از قابلیتهای بالقوه و پتانسیلهای بالفعل به منظور دستیابی به وضع مطلوب و بهبود بخشیدن به شاخصهای توسعه اجتماعی- فرهنگی بوده و این هدف هنگامی تحقق مییابد كه نیازهای اجتماعی- فرهنگی واقعی محله از طریق مراجع تشخیص نیازهای محله (شورایاران و ساكنین محله) تعیین و به معاونت اجتماعی، فرهنگی شهرداری ارائه شده و بر اساس یافتهها و دستاوردهای حاصله از نیازسنجی، طرحهای توسعه اجتماعی- فرهنگی محله تهیه و به مرحله اجرا درآیند.
1 Needs Assessment
2 Participatori Approach
فرم در حال بارگذاری ...