.. 82
… 82
… 84
. 84
. 85
…. 92
… 94
…. 94
…. 97
… 100
… 102
…. 106
… 106
….. 108
… 109
پیوست 113
. 114
…. 124
…. 127
… 130
عملکرد بالای اجسام پرنده نیازمند پیشرفت های تخصصی نوآورانه در طراحی واحد های قدرت آنها می باشد. جهت دهی بردار نیروی پیشران[1] به عنوان یک تکنولوژی کلیدی و امید بخش برای اجسام پرنده موجود در حال حاضر و در آینده در حال ظهور است. این تکنولوژی با هدف و گسترش دانش و اطلاعات از چگونگی پاسخ گاز های خروجی از اگزوز موتورهای توربینی می باشد. نازل های جهت دهی بردار نیروی پیشران تحت کلیه شرایط پرواز موثر هستند و آنها می توانند محدودیت های طراحی از قبیل هزینه های پایین ، سر و صدای کم ، وزن سبک ، فاصله کوتاه برای بلند شدن و بهبود بخشیدن مشخصه های رادار گریزی را برآورده کنند.
جهت دهی بردار نیروی پیشران به صورت دو روش شناخته شده که عبارتند از روش جهت دهی به صورت مکانیکی[2] و روش جهت دهی به صورت سیالی[3] انجام می پذیرد. در روش جهت دهی به صورت مکانیکی برای انحراف مسیرگازهای خروجی از قطعات مکانیکی استفاده می شود. این کار نه تنها سبب افزایش وزن و پیچیدگی سیستم می شود بلکه هزینه ها، تعمیرات و نگهداری مورد نیاز را نیز افزایش می دهد. این عوامل محققان را به تحقیق در روش های جدیدی برای رسیدن به همان قابلیت های جهت دهی بردار نیروی پیشران اما بدون استفاده از قطعات متحرک برانگیخت. جهت دهی بردار پیشران به طریق سیالی به عنوان یک روش جایگزین شیوه های مکانیکی مطرح شد. این روش با بهره گرفتن از یک جریان جت ثانویه برای انحراف مسیر جریان گازهای خروجی اصلی استفاده می کند. به طور بالقوه، نازل کنترل بردار پیشران به روش سیالی علاوه بر اینکه انحراف موثر جریان را فراهم می کند همچنین مشکلات مرتبط با قطعات مکانیکی
اضافی را نیز حذف می کند. تکنولوژی جهت دهی بردار پیشران به طریق سیالی هنوز به صورت کاربردی عملی نشده است. این نکته دلالت بر این دارد که هنوز لازم است تحقیقات و پیشرفت های بیشتر در مورد اثرات آن و تنوع کاربردهای آن انجام گیرد.
در مطالعه حاضر بدست آوردن بیشترین کارایی و بیشترین جهت دهی بردار نیروی پیشران با صرف کمترین انرژی هدف اول این تحقیق می باشد. بررسی پارامتر های موثر و کارآمد هندسی و پارامتر های جریان اولیه و ثانویه بر روی عملکرد نازل می تواند به شناخت هرچه دقیق تر این روش کمک کند. همچنین از اهداف دیگر این تحقیق انجام حل تحلیلی و اعتبار بخشیدن به نتایج شبیه سازی های عددی می باشد.
تکنولوژی جهت دهی بردار نیروی پیشران می تواند قابلیت مانور اجسام پرنده را از طریق کنترل کردن جریان خروجی از نازل و منحرف کردن آن از محور طولیش بهبود بخشد. علاوه بر این، این تکنولوژی مزایای زیادی را برای اجسام پرنده مدرن ارائه می دهد. نازل های جهت دهی بردار نیروی پیشران می توانند اجسام پرنده را در زوایای حمله بالا از ناحیه واماندگی کنترل کنند، در حالیکه در پروازهای آیرودینامیکی مرسوم این کارایی و توانایی از دست می رود [1]. از آنجایی که نازل های کنترل بردار پیشران ممکن است به طور موثر نیروها و یا گشتاورهای پیچ[4] و یاو[5] با پسای نسبتاً کم ایجاد کنند، ازاینرو این نازل ها می توانند تقویت شده و حتی احتمالاً جایگزین مناسبی برای کنترلر های آیرودینامیکی باشند [2]. در پروازهایی که به جای استفاده از نازل های سنتی از نازل های کنترل بردار پیشران استفاده شده است، می توان نیاز به استفاده از دم های عمودی و افقی را کاهش داد و یا حتی حذف کرد [1]. از مزایای جداسازی دم عقب جسم پرنده می توان به کم شدن وزن و حتی رادارگریزی آنها در مقایسه با مدل های مرسوم آنها اشاره کرد. علاوه بر این، هزینه های تعمیر و نگهداری مربوط به دم جسم پرنده نیز کاهش می یابد. اجسام پرنده ایی که با اینگونه از نازل ها یکپارچه شده باشند می توانند در بدست آوردن نتایج مورد نظر از قبیل مانور، گشت زنی، صعود و نزول از نیروی پیشران کمتری استفاده کنند و از آنجا که نیاز به نیروی پیشران کمتر نتیجه شده است، این اجسام پرنده می توانند با دستیابی به گستره بیشتر پرواز سوخت کمتری مصرف کنند.
تکنولوژی جهت دهی بردار نیروی پیشران می تواند قابلیت ها و کارایی های عملگرها های مرسوم جسم پرنده را برای نشست و برخاست کوتاه تقویت کند [3]. اجسام پرنده با به کارگیری این نازل ها و موتورهای توربوفن می توانند بردار نیروی پیشران را حتی تا 90 درجه منحرف کرده و امکان نشست و برخاست عمودی را نیز فراهم آورد. با امکان نشست و برخاست در نواحی کوچک، اجسام پرنده می توانند در محیط های کوچکتر مانند ناوهای هواپیمابر و حتی فرودگاه های آسیب دیده عملکرد خوبی از خود نشان دهند [4]. تکنولوژی جهت دهی بردار نیروی پیشران به دلیل کارایی و عملکرد مفیدتر و موثر تر در اجسام پرنده جدید، تبدیل به یک تکنولوژی محبوب و امیدبخش شده است.
یک مسئله اساسی در مورد عملکرد هر جسم پرنده قابلیت مانور، توانایی برای ایجاد و تولید یک تغییر در خط سیر خود، وضعیت قرارگیری، سرعت و شتاب است. یک مانور واکنش هواپیما به یک کنترل ورودی توسط خلبان است و به صورت معمول با بهره گرفتن از سطوح کنترل آیرودینامیکی انجام می شود. این سطوح شامل قسمت های متحرک بال هواپیما مانند ایلرن[6]، رادر[7] ، الویتور[8] و كانارد [9]می باشند [5]. سطوح کنترل در قسمت های خاصی از جسم پرنده از جمله بال ها و دم واقع شده اند. انحراف این سطوح، شكل خارجی وسیله را در نقاط بحرانی سازه تغییر می دهند، و منجر به وجود آمدن یک تغییر و عدم تعادل در نیروهای آیرودینامیكی اثركننده روی وسیله می شود و این عمل منجر به یک چرخش حول مرگز گرانش می شود که به آن مانورمی گویند. اما این سیستم های کنترل آیرودینامیکی معمول توسط قیودی محدود شده اند، چراکه در شرایطی که نیروهای آیرودینامیکی کوچک هستند مانند ماند حرکت با سرعت پایین و یا در زوایای حمله بالا کنترل از دست می رود. به طور معمول یک هواپیما در هنگام مانور از انحراف سطوح کنترلی در جهت تصحیح شکل خارجی خود بهره میگیرد که به علت محدودیتهای آیرودینامیکی این انحراف برای یک هواپیمای مسافربری بسیار ناچیز و برای یک هواپیمای جنگنده تا ۸۰ % محدوده واماندگی آن است.
یک نیروی آیرودینامیکی برای یک سطح معین با مربع سرعت متناسب است. بنابراین، فقط بالاتر از یک آستانه مشخصی از سرعت، انحراف از یک سطح کنترل موثر خواهدشد. با توجه به زاویه حمله، نیروهای آیرودینامیکی با زیاد شدن این زاویه فقط تا یک مقدار ماکزیمم افزایش پیدا می کنند، و سپس با فراتر رفتن زاویه حمله از مقدار ماکزیمم باعث جدایش جریان و ظاهر شدن واماندگی آیرودینامیکی می شود. در این نقطه، نیروی آیرودینامیکی در نتیجه از دست رفتن راندمان سطوح کنترل به سرعت افت می کند و پایین می آید.
توسعه و گسترش منبع دیگری از کنترل به خصوص، برای عملکرد بالای جسم پرنده به منظور بالا بردن قابلیت توانایی در مانور ، لازم شد. از اینرو توجه محققان به سمت نیروهای عمل کننده دیگری بر روی جسم پرنده در کنار نیروهای آیرودینامیکی کشیده شد و از جمله این نیروها وزن و پیشران می باشند. هر چند که اهداف مانور تقریبا در اکثر اجسام پرنده نادیده گرفته شده اند، اما نیروی پیشران همچنین می تواند برای رسیدن به قابلیت مانور مورد استفاده قرار گیرد. معمولاً جهت و مسیر پیشران ثابت است و فقط مقدار آن با توجه به رژیمی که در آن موتور قرار دارد تغییر می کند.
یک موتور توربین گاز وسیله ای است که فرصت های زیادی را برای کنترل جریان آماده می کند [6]. نازل خروجی تنها یکی از اجزای موتور است که عملکرد آن می تواند به وسیله تکنیک فوق تغییر کند. به منظور اینکه مسیر و جهت نیروی پیشران تغییر پیدا می کرد، تراست وکتورینگ[10] نامی بود که به این تکنیک داده شد و در حدود دهه 1970 بود که علاقه این صنعت به سمت این تکنیک کشیده شد. برای کارایی و عملکرد بالای هواپیما، کنترل بردار نیروی پیشران[11] کمک می کند تا کیفیت های پرواز بهبود بخشیده شود، ازاینرو پرواز در نواحی از سرعت و زاویه حمله که تنها به وسیله استفاده از کنترل آیرودینامیکی نمی تواند پوشش داده شود گسترش پیدا می کند. کنترل بردار نیروی پیشران همچنین در هواپیماهای غیر نظامی مسافت لازم برای بلند شدن و فرود آمدن را کاهش میدهد و حتی می تواند امکان بلند شدن و فرود آمدن عمودی را به وجود آورد که یک مزیت بزرگ از نقطه نظر عملیاتی است[7]. از آنجایی که یک نیروی کنترل اضافی ارائه شده است، کنترل بردار نیروی پیشران حتی می تواند اجازه دهد که سطوح کنترل آیرودینامیکی معین کاهش پیدا کنند یا به صورت کلی حذف شوند.
برای مثال، کاهش یا حذف دم افقی یا عمودی به صورت چشمگیری اثرات رادار صلیبی شکل و رادار گریزی را کاهش خواهد داد [8].
در حالت کلی روش های کنترل بردار پیشران براساس عامل کنترل کننده به دو دسته روش های مکانیکی و سیالی تقسیم می شوند. این دسته بندی در شکل (1-1) زیر نشان داده شده است [9]. در ادامه نمونه هایی از هریک از این روش ها معرفی و موارد کاربرد آنها و مزایا و معایب هر یک بررسی می شود.
ای بر پایداری اجسام پرنده
یک فضاپیما در مسیر برگشت به زمین، برای موفقیت در ماموریت و سالم رسیدن به زمین، علاوه بر پایداری استاتیکی، جهت حفظ مسیر خود نیازمند پایداری دینامیکی و کنترل دامنه زاویه نوسانات حرکتی خود میباشد.
به طور کلی اجسام بازگشتی به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول پرتابههای بالستیکی هستند که برای محدوده برد زیاد استفاده میشوند. دسته دوم کپسولهای تحقیقاتی برگشتپذیری هستند که یا در مدار زمین چرخیده و سپس به زمین بازگشته و یا به سمت سیارات دیگر برای تحقیق فرستاده شده و نمونهها را برمیگردانند. کپسولهای بازگشتی به دلیل مسافت زیاد تا سطح زمین دارای سرعت بسیار بالایی هستند و بنابراین دارای مشکلات حرارتی و کنترلی میباشند. برای رفع مشکل حرارت معمولاً از شکلهای بلانت استفاده می شود. این اشکال با ایجاد یک موج ضربهای جدا شده از بدنه علاوه بر ایجاد نیروی پسای زیاد، حرارت کمتری به بدنه منتقل می کنند. از طرفی برای کپسولهای برگشتی که از چتر نجات به عنوان وسیله بازیابی آیرودینامیکی استفاده می کنند، نوسانات حرکتی موضوع بسیار مهمی است؛ چون باید قبل از باز شدن چترنجات زاویه حمله کپسول کمتر از ده درجه باشد تا چتر به درستی باز شده و عمل نماید. در غیر اینصورت چتر عمل نکرده و کپسول سقوط آزاد نموده و با سرعت خیلی زیاد به سطح زمین اصابت می کند. با دلایل ذکر شده میتوان نتیجه گرفت کنترل پایداری دینامیکی اجسام بازگشتی مسئله حائز اهمیتی است. جهت کنترل این اجسام، نیاز به محاسبه نیروهای آیرودینامیکی در حالت ناپایا میباشد. در نتیجه، بررسی پایداری دینامیکی این اجسام در حالت غیردائم و به دست آوردن ضرایب آیرودینامیکی تاثیرگذار در پایداری دینامیکی، از الزامات طراحی اجسام بازگشتی میباشد.
از آنجا که هدف این پروژه بررسی پایداری دینامیکی یک کپسول بازگشتی در نوسانات پیچشی اجباری و آزاد است در ادامه به مطالعه آیرودینامیک جریان غیردائم، انواع پایداری، پایداری دینامیکی، عوامل موثر در ایجاد ناپایداری دینامیکی، مدلهای آشفتگی و نوسانات اجباری و آزاد پرداخته خواهد شد.
1-1- آیرودینامیک غیردائم
هنگامی كه یک جسم پرنده تحت شرایط پروازی ثابتی) شامل سرعت، زاویه حمله، ارتفاع و(… در هوا حركت میكند، پس از گذشت مدت زمان كوتاهی جریان حول آن به شرایط دائم و پایدار رسیده و خواص جریان حول آن از جمله توزیع فشار به مقدار ثابتی خواهد رسید. در این حالت نیروهای وارد بر جسم تابعی از عدد ماخ، عدد رینولدز و زاویه حمله جریان بوده و مستقل از زمان میباشند. برای حل چنین جریانهایی و بدست آوردن نیروهای آیرودینامیكی دراین حالت روشهای تئوری و تحلیلی فراوانی در رژیمهای مختلف سرعت از جریان تراكمناپذیر گرفته تا جریانهای ماوراءصوت وجود دارد[1].
اما موارد زیادی وجود دارد كه در آن خواص جریان حول جسم و در نتیجه نیروهای آیرودینامیكی مربوطه وابسته به زمان بوده و با گذشت زمان مقادیر آنها تغییر میكند. در حقیقت تغییراتی كه در هندسه جسم و یا شرایط جریان نسبت به زمان پیش می آید باعث می شود خواص جریان حول جسم به یک حالت دائم نرسیده و نسبت به زمان تغییر نماید. غیردائم بودن جریان و نیروهای آیرودینامیكی می تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد. گاهی اوقات حركات نوسانی جسم در طول مسیر پروازی خود باعث غیردائم شدن جریان می شود كه به عنوان مثال میتوان به نوسانات زاویهای ایرفویل حول یک محورخاص (Pitch) و یا نوسانات جابجایی آن در راستای عمود بر جریان (حركتPlunge) و یا تغییر شكلهایی كه در موشكهای با نسبت طول به قطر بالا حركت ایجاد می شود اشاره نمود. دربعضی از مواقع نیز تغییر در شرایط پروازی باعث غیردائم شدن جریان می شود. به عنوان مثال هنگام شتاب گرفتن جسم، سرعت برخورد جریان به آن نسبت به زمان تغییر كرده و باعث تغییر نیروهای آیرودینامیكی می شود و یا تندبادهای ناگهانی(Gust) که در طول مسیر پرواز یک جسم به آن برخورد میكند باعث ایجاد تغییرات لحظهای درخواص جریان خواهد شد. گاهی اوقات نیز ناپایداریهایی كه در خود جریان بهوجود می آید باعث غیردائم شدن آن می شود كه میتوان به پدیده جدایش گردابهها از روی اجسام در زوایای حمله بالا اشاره كرد.
غیردائم بودن جریان حول جسم ناشی از هر عاملی كه باشد باعث پیچیدگی جریان حول آن شده و محاسبه نیروهای وارد بر جسم دیگر به سادگی آنچه درحالت دائم انجام می شود، نخواهد بود. دراین حالت برخلاف حالت دائم، پارامتر زمان نقش تعیین كنندهای در تعیین مقدار نیروهای آیرودینامیكی وارد بر جسم خواهد داشت و در بسیاری از مواقع نیروهای آیرودینامیكی دیگر تنها تابعی از عدد ماخ و عدد رینولدز نبوده و به پارامترهای دیگری نیز وابسته میشوند. به عنوان مثال برای یک جسم نوسانی (چه نوسانات زاویهای وچه نوسانات طولی) نیروهای آیرودینامیكی كه بافركانس زاویهای در حالت نوسان است، و در جریانی با سرعت V قرار دارد براساس آنالیز ابعادی بصورت تابعی از عدد رینولدز، عدد ماخ و فرکانس کاهش یافته خواهد بود[1].
1-2- پایداری
پایداری به معنای عکس العمل جسم پرنده در راستای دمپ و یا تصحیح اختلالات درونی و بیرونی اعمال شده به آن، در طول مسیر حرکت میباشد[2]. در علم آیرودینامیک ناپایا پایداری یک جسم بر دو نوع است:
1-2-1- پایداری استاتیکی
پایداری استاتیکی به معنای تمایل جسم پرنده به ایجاد نیرو و گشتاورهایی است که مستقیما با اغتشاشات لحظهای به وجود آمده در متغیرهای حرکت هواپیما، از شرایط پرواز حالت دائم، مخالفت میکنند[2].
به عنوان مثال در وسیله پرنده اگر دماغه به هر دلیلی، نسبت به مسیر پرواز بالا رود و به دنبال آن روی وسیله پرنده گشتاوری ایجاد شود که با بالا رفتن دماغه مخالفت نماید آنگاه گفته میشود که وسیله پرنده برای چنین اغتشاشی از نظر استاتیکی پایدار است[2]. (شکل 1‑1)
شکل 1‑1-پایداریاستاتیکی[2]
1-2-2- پایداری دینامیکی
همانگونه که در شکل1-2 نشان داده شده است پایداری دینامیکی عبارت است از تمایل هواپیما به کاهش دامنه حرکت اغتشاش یافته و رساندن آن به صفر و یا مقداری متناظر با یک حالت یکنواخت جدید پس از آن که اغتشاش پایان یافته است[2].
کوتاه پژوهش حاضر بهمنظور بررسی کامل موارد مطرح شده و رسیدن به هدف مورد نظر، در روشی توصیفی و تحلیلی با مدد از منابع کتابخانه ایی و تحقیقات میدانی، برای یافتن پاسخ سوالات مطرحشده، روند پژوهش در شش فصل تنظیم گردیدهاست. فصل نخست به کلیات پژوهش و فصل دوم به تاریخچۀ جریان سقاخانه، علل شکلگیری آن، هنرمندان موثردر جریان سقاخانه و نیز ویژگیهای زیباشناسانه این جریان پرداخته شده است. در فصل سوم تعریف نشانه، ارتباط نشانهگرائی با جریان سقاخانه و رویکردهای آن در این جریان، علل گرایش به نشانهگرائی، طبقهبندی نشانهها و بررسی آن ها در مقیاسهای ملی و جهانی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم نیز با جزئیات بیشتری به نشانههای بومی در آثار سه هنرمند یاد شده پرداخته و ویژگیهای کمی و کیفی این نشانهها و بیان و کارکرد آن ها را در آثار با بهره گرفتن از روش تحلیلی مطالعه نموده است. اما در فصل پنجم به ارزیابی تمایزات و تشابهات این نشانهها از لحاظ ساختار و کیفیات بصری اختصاص یافته و در نهایت، فصل ششم دربرگیرندة نتایجی است که از مطالعات و بررسیهای تحلیلی، به
دست آمده است. لازم به ذکر است که در هر فصل، برای درک بیشتر مطالب، کروکیهایی خطی جهت تحلیل های زیباشناسانه و مقایسه کارکرد نشانه ها در آثار هنرمند و همچنین روند تطبیقی آنها میان آثار سه هنرمند، طراحی شده است. امید است با مطالعة این پژوهش، هدف اصلی نویسنده که بررسی و تحلیل نشانه های بومی در جریان سقاخانه بالاخص هنرمندان شاخص این جریان، زنده رودی، تناولی و تبریزی بوده است محقق شود.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که نگارنده به منظور گردآوری منابع با مشکلات فراوانی روبرو بوده و برای ارتقاء زمینههای علمی و پژوهشی این رساله تلاشی وافر نموده است. اما به کاستیهای پژوهش نیز که ناشی از کمبود منابع است اقرار دارد.
فصل اول: کلیات پژوهش
هنر نقاشی بهعنوان زبان تصویری یک ملت و یا یک تمدن قادر است پیام و پیغام خود را با بیانی شیوا به جامعۀ مخاطب منتقل کند. در این بین مؤلفههای بسیاری وجود دارند که به انتقال بهتر این مفاهیم کمک میکنند. درواقع آثاری که در لوای هنر نقاشی خلق میشوند با بهره گرفتن از مولفههای گوناگون علاوهبر آنکه در سطح بالاتری از جنبههای زیباشناسانه ارائه میگردند میتوانند در راستای انتقال پیام به جامعۀ مخاطب گامهای بلندتری بردارند. جریان سقاخانه و به بیان بهتر هنر نقاشی سقاخانه نیز این مولفهها را در دل خود جای داده است. در این بین نشانههای مختلف که بسیاری از آن ها از سنت گرفته شده و ریشه در فرهنگ مردم دارد نقش این مولفهها را در آثار نقاشی بازی میکند. نشانههای بومی بهعنوان جزئی از این نشانهها در این نوع نقاشی جایگاه برجستهای داشته است. بنابراین تاثیر این نشانهها در نقاشی سقاخانهای و توجه به مفاهیم آن ها و نیز نگاه ویژه به هنر ایرانی در سالهای اخیر، نیاز به مطالعات بیشتر را در این زمینه میطلبد. به این دلیل و نیز به دلایل دیگر بررسی و کاوش بیشتر در این زمینه ضروری می کند از جمله: نگارنده همواره توجهی ویژه به هنر مدرن ایرانی، ورود نشانههای بومی، ملی، مذهبی و قومی در این هنر و نیز چگونگی تلفیق این نشانهها در هنر ایران داشته است. از سویی دیگر کمتر پژوهندهای به بررسی این مسئله پرداخته است و کمبود منابع و مطالب نیز در این زمینه مشهود است.
در این راستا سعی شده است با مطرحکردن چند پرسش و فرضیه، امکان روشنشدن بخشهای مبهم این مسئله فراهم آید.
:
“در روند آفرینش یک اثر هنری، هنرمند از طریق دریافت های حسی خود از جهان پیرامون، شكلی را برگزیده و آن را در مسیر جریانات تحلیلی ذهنی قرار می دهد و در اثر حالت های عناصر ذهنی هنرمند، شكل مورد نظر صورتی نمادین به خود می گیرد. سپس آن را در جریان مرحله آفرینش قرار داده و تبدیل به یک آفریده هنری می كند.
در مرحله آفرینش علاوه بر انتخاب مصالح و مواد و ابزار كار و تعیین سبكی هماهنگ، موضوع و محتوای اثر، هنرمند نیاز به درك و شناختی عمیق از عوامل و عناصری دارد، تا اشكال و صورت های برگزیده شده توسط ذهن به عرصه میان درآمده و پیام های ذهنی هنرمند را به دیگران انتقال دهد. ” (فلامكی، 1383، ص 30)
با توجه به اینكه هنر های تجسمی، جزء هنرهای زیبا محسوب شده و می تواند نیازهای روحی فرد را پاسخگو باشد و معانی متعالی را انتقال دهد، ضرورت طراحی فضایی جهت یادگیری و آفرینش این هنر و تشویق دانش آموزان برای گراییدن به رشته های هنری بیش از پیش آشكار می گردد.
در این بخش و در ابتدای مسیر شایسته است جهت روشن نمودن مسیر این مسأله، آشنایی با مبدأ مسیر، مقصد و چگونگی نزدیک شدن و رسیدن به مقصد مطالبی را ذكر كرده و در ادامه به بیان مسأله، روش تحقیق و مراحل انجام كا اشاره كرد.
1-2 طرح مسأله :
« یک کیفیت محوری وجود دارد که مبنای اصلی حیات و روح هر انسان ، شهر ، بنا یا طبیعت بکر است. این کیفیت عینی و دقیق است اما نمیتوان نامی برآن گذاشت. تلاش ما برای یافتن این کیفیت در زندگی خودمان چیزی است که همه انسان ها به دنبال آناند و موضوع اصلی در ماجرای زندگی هرکسی است. این تلاش همان طلب اوقات و حالاتی است که در آن زندهتریم.»[1] همانطور که در بالا آمده است غایت هر معماری کیفیت بخشی به فضا و ارتقای زندگی
انسان ها است.
توجه به این کیفیتهای گوناگون در فضا از مضامین رساله پیش روست.
دستمایه این تمرین فضای آموزشی هنرستان میباشد.امروزه مدارس هنری کمتر توانسته اند متناسب با نیازها و توقعات نوجوانان هنرآموز بوده و انگیزه لازم را برای ورود به رشته های هنری به وجود آورند.در واقع معمولا ساختمان هنر های تجسمی نتیجه تغییر کاربری بناهای دیگر بوده که برای این هدف طراحی نشده اند و یا از طرح های بدون کیفیت برخوردار هستند که کمتر توجهی به مخاطب چند ساله آنها نشده است. این در حالیست که دوران نوجوانی تاثیر بسزایی در شکل گیری هویت آنها داشته و نقش مکان در این فرایند غیر قابل انکار است.
نیاز به دلبستگی و تعلق برای هنرجویی که باید روزانه ساعاتی را در کلاس بنشیند و الفبای هنر بیاموزد ضروریست.
نوجوان باید بتواند با حس آشنا بودن مکان و بدون چالش با محیط اطراف در مدرسه رشد کرده ، آموزش ببیند و با گذراندن این دوران با خاطراتی شیرین آماده مراحل بعدی در زندگی گردد.
بنابراین در طراحی سعی بر آن است که با بهره گرفتن از دستاوردهای علم روانشناسی محیط پیرامون مقوله دلبستگی به مکان به طرحی مناسب دست یافت که تا حد امکان بتواند به واسطه ویژگی های کالبدی خود به ارتقاء تعامل مثبت هنرآموزان با مکان کمک کند.
هر چند که معماری شرط کافی در ایجاد دلبستگی به مکان نبوده و عوامل مداخله گر بسیاری در شکل گیری این حس دخیل اند، اما از آنجا که بخشی از نابسامانی مدارس مربوط به کالبد آنهاست ،رسیدگی به این بعد از دلبستگی اهمیت ویژه ای دارد.
1-3 ضرورت انجام پروژه:
با توجه به قرارگیری هنر به عنوان پل ارتباطی بین فرهنگ ها و برای عقب نماندن از قافله جامعه بشری نیاز به آموزش هنر در سطح جامعه هر روز بیشتر احساس می شود و فراگیری هنرهای تجسمی به عنوان یکی از دو راه برقراری ارتباط بین انسان ها (به جز کلام) اهمیت فوق العاده ای می یابد. همانطور که در سطح جامعه مشاهده می شود ، در حال حاضر ، نه تنها در زمینه هنر بلکه معماری مدارس هم هما نند سایر نمونههای معماری اکثراً از کیفیت مطلوب و درخور برخوردار نیست در حالیکه آموزش و یادگیری همواره تحت تأثیر فضاست .در این قسمت برای درک بهتر ضرورت طراحی مختصر نقدی برفضاهای آموزشی از جنبه معماری ارائه خواهد شد:
الف) کیفیت فضا :
« میدانیم که مدرسه پرشمارترین نمونه معماری دولتی در کشور است و حسن یا عیب آن تأثیر اجتماعی وسیعی دارد.»[2]
مدرسه غیر از آن که یک محیط آموزشی است ؛ محیطی برای زندگی و نیایش دانش آموزان است. اخیراً بلکه به نظر کارشناسان تعلیم و تربیت فضاهایی تلطیف شده ، پویا و زنده برای جلب نظر افراد نیستند و در یک نگاه کلی و عمومی بسیاری از مدارس ، فضایی یکنواخت سرد و بی روح دارند که محیط آنها امکان مناسبی برای تعاملات و کنشهای ذهنی و رفتاری فراهم نمیآورد.
همانطور که در گفته شد ، آموزش و یادگیری همواره تحت تأثیر کیفیتهای فضاست که باید با توجه به نیازهای اساسی از جمله سن ، جنسیت و مهمتر از همه مکان ، طراحی شود و این فضا باید خالق آرامش ، آموزنده و کارا باشد و در یک جمله ، کیفیتهایی داشته باشد که بتواند حاصل تفکر محسوب شود .
ب) هویت فضاهای آموزش :
در این باره ، نکته دیگر ، بیهویتی مدارس در سطح کشور است . در تحلیل اینکه چه عواملی سازنده هویت در معماری است، نشانهها و پدیدههای مختلفی مطرح می شود ، از جمله سازه، اقلیم، محیط، کارکردها، عناصر زیبایی شناختی و …
درواقع عدم توجه به هویت مکانی مهمترین علت میباشد. در این باره، نازلترین مرتبه توجه به مختصات طبیعی و مرحله بعد ، توجه به مختصات اجتماعی و سپس دقت به مختصات فرهنگی (فرهنگ به معنای تفاوتهایی که موجب تمایز مثلاً یزدیها با گیلانیها می شود)
دلیل دیگر این بیهویتی طراحی و ساخت مدارس غیربومی در جای جای کشور است. عدم توجه به مختصات اقلیمی منطقه، مصالح موجود جهت ساخت و ساز ، تناسبات و حتی تزئینات معماری یک منطقه راهی جز رسیدن به آنچه امروز شاهد آن هستیم ندارد.
در حقیقت در معماری بسیاری از فضاهای آموزشی همانند بسیاری از بناهای مسکونی و اداری نه از زیبایی اثری هست ، نه کارایی لازم در آنها مشاهده می شود و نه حتی این بناها از پایداری مورد انتظار برخوردارند. طبیعی است که در غیاب این سه ویژگی نمیتوان سخنی از ماندگاری به میان آورد و انتظار داشت این بناها ، ظرفیت خدمات رسانی را طی چند دهه داشته باشند و بتوانند پس از پایان عمر ، به میراث فرهنگی و فضاهای تمثیلی تبدیل شوند .
تصویر 1-1 مدرسه ایرانشهر یزد |
درواقع زمانی که اصول با بوم یک ناحیه عجین می شود ، نتیجه منطقی این برخورد ، گونه های متفاوتی از معماری است : مانند مدسه ایرانشهر که توسط معماری فرانسوی و به سبک مدرن طراحی شده و بدون شک سرشار از فضاهای ایرانی است و روحی متعلق به یزد و فرهنگ آن دارد و این در حالی است که ساخت و سازهای زمان ما خالی از تعلق به فرهنگ و بوم منطقه ای است که در آن بنا می شود.
ج)عدم رابطه با طبیعت :
رابطه کمرنگ معماری مدارس با طبیعت ، نکته قابل توجه دیگر است. در گذشته در حیاط مدارس دینی ، حوض آب قرار داشت و حجرهها رو به حوض قرار داشتند ؛ محصلان از کنار آن عبور میکردند تا وارد کلاس شوند. اگر مدرسه در کویر هم بنا میشد ، حوض آب و حداقل تک درختی در میان حیاط دیده میشد . حرکت خورشید و حرکت سایه و آفتاب رواقها را همه میتوانستند دنبال کنند و هیچگاه پنجرههای بلند و کشیده ، مانع مشاهده منظره حیاط نمیشدند.
د) وابستگی به تکنولوژی
به علت وابستگی به تأسیسات الکتریکی و مکانیکی به ندرت معماری مدارس ، معماری کاملی است و حتی گاهی در طول روز هم لازم است از روشنایی مصنوعی بهره برد و همین بیتوجهی طبیعت و اقلیم سبب اتکای شدید ساختمان مدارس به تأسیسات الکتریکی و مکانیکی گشته است.
اتکای انسان به تکنولوژی باعث شد که معماری هویت مکانیاش را تغییر بدهد. تکنولوژی فرهنگ ساز است . همواره فرهنگش را با خودش هرکجا که وارد می شود میبرد .تکنولوژی ما را ملزم به توجه به مسائل اقلیمی نمی کند.
1-4 هدف پروژه:
از آنجایی که در حال حاضر یک فضای طراحی شده برای دختران به عنوان هنرستان هنرهای تجسمی در شهر یزد وجود ندارد و با توجه به تاثیری که فضا و طراحی آن بر فرد دارد، ضرورت طراحی یک مرکز آموزشی در زمینه هنرهای تجسمی حس میگردد. هدف ، طراحی یک فضای آموزشی با کیفیت فضایی مناسب برای آموزش هنرجویان در یک شهر تاریخی و هنری است که بتواند احساس تعلق به مکان آموزش را برای آنها ایجاد کرده و خاطراتی فراموش نشدنی به جای گذارد به گونه ای که تصاویری از فضا که در ذهنشان باقی میماند همواره گوشهای باشد از فضا با تمام ویژگیها و مختصات آن از جمله رنگ ، بافت ، مصالح و … )
یکی از فعالیت های گرافیکی که در ابتدا به صورت غیرحرفه ای و بعدها به صورت حرفه ای در ایران مورد توجه قرار گرفته، طراحی اعلان است. با توجه به نیاز جامعه به انتقال اطلاعات مختلف به افراد دیگر، در هر دوره زمانی و نظر به امکانات و محدودیت های هر دوره،
اعلان هایی طراحی شده اند.
هدف این پژوهش در ابتدا، بررسی شیوه های طراحی اعلان در سه دهه اخیر و نحوه برخورد هنرمندان با این شیوه ها و در ادامه تمرکز بر شیوه های طراحی اعلان در دهه 80 و معرفی پرکاربردترین شیوه در این دوره، یعنی شیوه عکاسی می باشد. در نهایت، نوع برخورد هنرمندان با این شیوه و چگونگی استفاده از عکس در اعلان ها مورد بررسی قرار می گیرد.
برای انجام این پژوهش، جمع آوری جامعه آماری از اعلان های فرهنگی دهه شصت، هفتاد و هشتاد ایران ضروری بود. با توجه به ظهور تغییرات بنیادی فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دوره 8 ساله دفاع مقدس، و همچنین بایگانی نشدن اعلان ها در مرکزی به صورت جامع، با مشکلات زیادی در جهت جمع آوری اعلان های دهه 60 روبرو شدم. با این حال، پس از جستجو و پیگیری های زیاد، توانستم تعداد 52 عدد اعلان را از طریق موزه گرافیک انجمن صنفی طراحان گرافیک، کتاب های آثار هنرمندان پیشکسوت مطرح وکتاب صد سال پوستر و اعلان فیلم مسعود مهرابی تهیه کنم.
تهیه اعلان های دهه 70 به مراتب راحت تر بود. زیرا در این دهه نمایشگاه ها و جشنواره های بیشتری برگزار شده و کتاب های بیشتری تحت چاپ قرار گرفته اند. با توجه به اینکه در دهه 80، تعداد نمایشگاه ها و جشنواره های بیشتری برپا شده اند و از طرفی به علت حضور تعداد بیشتر طراحان گرافیک فعال در عرصه این هنر در این دوره زمانی، دسترسی به نمونه های اعلان، به راحتی میسر بود.
پس از آماده شدن جامعه آماری، برای هرچه بهتر انجام دادن بررسی بین اعلان های سه دهه اخیر، در ابتدا تاریخچه اعلان و اطلاعات پایه مربوط به شیوه های طراحی آن و همچنین تاریخچه این هنر در ایران از سال های آغازین طراحی اعلان به اختصار مورد بررسی قرار
می گیرد. در ادامه، با توجه به اینکه ظهور عکاسی دیجیتال، کمک شایانی به طراحی اعلان در دهه 80 نموده است، تاریخچه ای از آغاز عکاسی تا انقلاب دیجیتال و روش های متداول برای تغییر دادن عکس ها جهت استفاده در آثار گرافیکی، بررسی می شود.
سپس، بعد از بررسی مجموعه اعلان های دهه 60، 70 و 80، بررسی تطبیقی بین این سه دهه انجام شده و یافته های این تحقیق در اختیار خواننده قرار می گیرد.
1 – 1 – پوستر
در سبز فایل، با توجه به پیشرفت سواد بصری و همچنین شناخت تاثیر تبلیغات و آثار گرافیکی در امور مختلف، شاید بتوان گفت که دیگر واژه پوستر نه تنها واژه غریبی نیست بلکه یکی از آشناترین و شناخته شده ترین واژه ها در بین اکثر اقشار مردم است که روزانه به طور ناخواسته، بارها و بارها با نمونه های آن روبرو می شوند.
پوستر یک رسانه بصری آشناست که از دیرباز در همه نقاط جهان برای اطلاع رسانی و تاثیرگذاری مورد استفاده قرار گرفته و تنها تفاوت، عنوانی است که به این رسانه اطلاق
شده است ولی هدف همواره یکسان بوده است.
«پوستر، آفیش و پلاکات، نام های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نوعی اعلان هستند که معمولا بر دیوار یا جاهای مخصوصی که در معابر برای آن تهیه شده است، نصب می شود. این نوع اعلان را می توان در فارسی اعلان دیواری نامید.» ( ممیز، 1367، 164)
« اعلان صفحه ای با پیامی روشن و گویاست که در آن از دو عنصر کلام و تصویر استفاده شده باشد و بیننده، با نگاهی سریع و گذرا، پیام آن را درک کند. اعلان به عنوان رسانه ای خبری، پدیده ای آشنا و نیرومند در اطلاع رسانی است. پیام های اعلان، فوری و کوتاه در زمینه های تجاری، حکومتی، سیاسی و مانند آن است. آنچه اعلان را از دیگر رسانه ها متمایز می سازد، نیاز مبرم به رساندن سریع پیام و سرعت در برقراری ارتباط با بیننده اعلان است.
اعلان پدیده ای است که می تواند با چهار ویژگی محتوا، ارزش های برجسته هنری،
کیفیت های تبلیغاتی، و درک عامه، تجربه ای را به بیننده ارائه دهد و بیان کننده مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری، و تغییرات زمان باشد؛ زیرا ارتباطات بصری یکی از بهترین شیوه ها برای ارائه نظر و برانگیختن تفکر انسان است.» (پرآور، portal.nlai.ir، 1386)
سرچشمه طراحی اعلان را می توان در نقوش برجسته مصری، بابلی، رومی و در هزاره های پیش از میلاد و آگهی های نوشته شده بر قطعات چوب و پوست یافت. در قرون وسطی، اعلان هایی که مربوط به عموم مردم بود را بر روی صفحه های بزرگ نوشته و در میدان های عمومی شهر قرار می دادند. اعلان به معنای امروزی، در اواخر قرن نوزدهم میلادی بر اثر تحولات مصورسازی و پیوند نزدیکی که بین نقاشی و چاپ برقرار شده بود، به وجود آمد.
پیش از چاپ سنگی، اعلان ها مانند کتاب به روش چاپ برجسته و با جوهر مشکی و گاه با قالب های چوبی چاپ می شدند. با گذشت چندین دهه از تاریخ ظهور عکاسی، این امکان وجود نداشت که عکس را در ابعاد بزرگ و با شمار انبوه تکثیر کنند. در این دوره معمولا نقاشان، طرح های پوستر را نقاشی می کردند، تصویر به صورت دستی بر سطح صاف لوح چاپی منتقل می شد و این روش تا بعد از جنگ
جهانی دوم هم رواج داشت.
« در سیر تحول اعلان می توان به سه دوره مشخص اشاره کرد 1– دوره بهره برداری تبلیغات تجاری، از آغاز تهیه اعلان تا اوایل قرن بیستم؛ 2 – دوره بهره برداری در تبلیغات سیاسی، از آغاز جنگ جهانی اول تا کنون؛ 3- دوره بهره برداری در تبلیغات فرهنگی، جهانگردی و نظایر آن.» (پرآور، portal.nlai.ir، 1386)
اعلان های نمایشی اولین نمونه از آگهی های دیواری بودند که ضمن تحول، اصول و قواعد اعلان سازی را پی ریزی کردند. این آگهی ها مربوط به تماشاخانه های متعددی بود که در اروپا وجود داشت. اعلان های مصور آن دوره علاوه بر تبلیغ در مورد تماشاخانه ها، مغازه ها و
حراج ها و وسایل حمل و نقل، در عرصه تبلیغ کتاب نیز رواج داشت. این اعلان ها در آن زمان فقط به رنگ سیاه چاپ می شد.
اعلان رنگی مصور با نام ژول شره[1]، هنرمند فرانسوی آغاز می شود. « شره که در کار چاپ بود با سفرهایی که به امریکا داشت، علاوه بر تجربه هایش در زمینه چاپ، تجربه اعلان های چوبی را با خود به فرانسه آورد و در سال 1869 برای نخستین بار اعلانی با شمارگان هزار و دویست برگ انتشار داد که می توان آن را سرآغاز پیدایش سبک نوین اعلان سازی دانست. »( پرآور، portal.nlai.ir، 1386)( تصویر 1-1 )
پس از آن، اهمیت اعلان آنقدر زیاد شد که اولین کتاب درباره اعلان در سال 1884 توسط مندرون[2] نوشته شد و اولین نمایشگاه اعلان نیز در سال 1888 در پاریس برپا شد و به تدریج اعلان از جنبه تبلیغاتی به پدیده ای هنری تبدیل شد و نقاشان مشهوری چون تولوز لوترک
به این هنر پرداختند که در حوزه اعلان دهه آخر قرن نوزدهم آثار وی بیش از دیگران درخشید. (تصویر 1-2 )
تصویر 1 – 1 : اعلان تئاتر، اثر ژول شره، 1890
هنرمندان اعلان این دوره، آزادی زیبایی شناختی و جسارت خلاقانه ای را به نمایش گذاشتند، که با اولین تجلیات اختراعات فن آورانه در تولید و تکثیر آثار گرافیکی همراه شد.
تصویر 1 – 2 : پوستر تئاتر، اثر هانری دوتولوز- لوترک، 1896
لیتوگرافی در اواخر سده نوزدهم، به هنرمند امکان داد تا سطوح بزرگ یکدست را چاپ کند و
از رنگ بهره ببرد و به طراح امکان داد تا حروف نگاری خاص خود را انجام دهد. این کنترل بر
چاپ، آغاز طراحی گرافیک بود.
اعلان های لوترک، بر اساس قدرت او در طراحی و مهارتش در لیتوگرافی بنا گردید.(تصویر 1-3) گرچه مجموعا بیش از 30 اعلان از لوترک بر جای نماند، ولی همین تعداد کم نیز تاثیر بسزایی را در این هنر بر جای گذارد.
« از اوایل قرن بیستم، دو جنبه هنری و تجاری و در هر جنبه، دو شاخه اطلاعاتی و انگیزشی بر هنر اعلان سازی غلبه یافت. از سال 1920 به بعد، هنر عکاسی به تدریج در حوزه
اعلان سازی نفوذ کرد و در بسیاری از موارد به جای نقش های تصویری از عکس استفاده شد؛ و تلفیقی از عکس، نقاشی و خط نیز در اعلان ها به کار رفت.» ( پرآور، portal.nlai.ir،1388)
تصویر 1 – 3 : پوستر تئاتر، اثر هانری دوتولوز- لوترک
در دوران جنگ جهانی دوم، طراحی اعلان های سیاسی رواج پیدا کرد ( تصویر 1-4)، اما پس از پایان جنگ تا اوایل دهه 1960، اعلان سازی از رونق افتاد و سپس مسیر عادی خود را در پیش گرفت تا اینکه امروزه به موقعیت ممتاز خود رسیده است.
تصویر 1 – 4 : پوستر نیروی هوایی امریکا، اثر یوزف بایندر[4]، 1941
« دلایل کسب این موقعیت ویژه عبارتند از : 1 – نوسازی پس از جنگ و به وجود آمدن جامعه مصرف کننده و رواج پوسترهای تجاری؛ 2 – ایجاد گرایش های گوناگون سیاسی و انتشار
اعلان های سیاسی؛ 3 – رواج اعلان های تبلیغاتی درباره پیشرفت های فرهنگی و جهانگردی و نیاز به شناساندن جاذبه های گوناگون و جلب توجه همگان به آثار و رویدادهای فرهنگی؛ اعلان نقش اخیر را به بهترین وجه بر عهده دارد، به طوری که هم اکنون در سراسر جهان هر روز هزاران اعلان طراحی و عرضه می شود. » (پرآور، portal.nlai.ir،1388)
با گذشت زمان، طراحی اعلان ها نیز تغییر کرده و ساده و ساده تر شد و از حالت نقاشی های سنتی پا فراتر گذاشته و هنر اعلان سازی، شخصیتی مستقل یافت و تغییر از سبک سنتی و پیروی از طبیعت و جهش به سوی سبک جدید توصیفی و آرایشی ساده، آزادی تازه ای بود که در طرح اعلان ها وجود داشت و می توان گفت که امروزه اعلان های مصور با بهره گیری از حروف متنوع، طراحی و نقاشی و عکاسی، به منزله نمونه های پیشرفته ای از هنر گرافیک نوین شناخته می شوند.
1 – 2 – انواع اعلان
طراحی اعلان دورنمایی از نظام های ارتباط غیر کلامی را میسر می سازد. بنا به نظریه
زبان شناسان روش های ارتباط غیر کلامی اعلان ها به سه گروه تقسیم می شود :
1 – ارتباط تصویری بدون کمک گرفتن از نوشته ها که پیام را به تنهایی انتقال می دهد. این اعلان ها شامل تصاویر پایدار و ثابت قابل تجزیه هستند، مانند نقاشی و علائم رانندگی. ( تصویر 1 – 5 )
تصویر 1- 5
2 – ارتباط کلامی که صرفا از نوشتار تهیه شده اند. در اینگونه اعلان ها، برای اعلام مطلب یا پیامی ممکن است چند کلمه درشت به عنوان پیام اصلی و کلمات کوچکتر برای توضیحات فرعی به کار رود. اعلان های علمی در همایش ها و اطلاعیه های مذهبی و دولتی جزو این گروه هستند. ( تصویر 1 – 6 )
3 – اعلان هایی که در آنها از خط و تصویر به طور هماهنگ و تلفیقی استفاده شده است. ( تصویر 1 – 7 )
تصویر 1 – 6 تصویر 1 – 7
اعلان ها را می توان از نظر موضوعی به سه گروه تجاری، فرهنگی و اجتماعی تقسیم کرد. « تقسیم سه گانه موضوع اعلان ها در واقع بر اساس نوع و شیوه جلب نظر کردن آنهاست. زیرا لحن و محتوا و موضوع، عمر خبر و پیام آن و طرز برخورد با بیننده است که تفاوت ها را به وجود می آورد و طراح باید در این موارد شناخت کافی داشته باشد و با پختگی موضوع را پرورش دهد و با تصاویر مناسب و هماهنگ در اعلان مطرح کند. » ( ممیز، 1367، 156 )
موضوع اعلان های گروه تجاری، محصولات تولید شده در زمینه های مختلف و نیز خدمات بازرگانی است. « عامل زمان بیشترین نقش را در طراحی این نوع اعلان دارد. زیرا اعلان باید فورا دیده و به سرعت فهمیده شود. هرچه زودتر اعلان تجاری درک شود و موضوع آن بر ذهن تماشاچی نقش بندد، موفق تر خواهد بود » ( ممیز، 1367، 155 )
تفکیک سه گروه تجاری، فرهنگی و اجتماعی از یکدیگر همیشه به سهولت میسر نیست؛ به طور مثال، گاهی اعلان فیلم را یک اعلان تجاری می شناسند زیرا تنها به فروش فیلم کمک شایانی می کند و گاهی آن را اعلان فرهنگی به شمار می آورند زیرا هنر سینما یک موضوع فرهنگی است.
یک اعلان تجاری بهتر است به سرعت تاثیر خود را بگذارد و در نتیجه در آن از پیچیدگی های تصویر و مقدار واژگان کمتری نسبت به انواع دیگر اعلان استفاده می گردد. زیرا مسئله، مطرح کردن یک موضوع مصرفی است که باید در شرایط فشرده رقابت به سرعت مطرح و مصرف شود. بنابراین باید بسیار ساده، شکیل، دقیق و با بهره گرفتن از رنگ و زیبایی های تکنیکی طراحی شود. ( تصویر 1 – 8 )
تصویر 1 – 8 : اعلان تجاری ساعت کوارتز، اثر فاطمه زارعتکار
در اعلان های تجاری، اهمیت و نقش نوشته و تصویر به طور نسبتا برابر در مقابل هم هستند و این دو عنصر باید دائم و پی در پی یکدیگر را تقویت کرده تا در چشم و ذهن بیننده تاثیر بادوام تری به جای بگذارد.
گروه دیگر اعلان ها، اعلان های فرهنگی هستند که در مواردی مانند معرفی نمایشگاه های هنری و فرهنگی، موزه ها، یادبودها و موضوعات فرهنگی دیگر به کار می روند و می توانند بدون قیدهای معمول طراحی شوند. زیرا که این اعلان ها، با مخاطب ارتباط معنوی تری برقرار
می کنند و مخاطب نیز وقت بیشتری را به دیدن آنها اختصاص می دهد. ( تصویر 1 – 9 )