پژوهش حاضر، در راستای پاسخ به یک سوال اساسی با این عنوان است که مبانی فکری، عقیدتی القاعده چه تاثیراتی در اقدامات تروریستی آنها داشته است ؟
و در پاسخ به این مسئله می توان عنوان نمود که بنابر شواهد، مدارک و مطالعاتی که تاکنون در این حوزه صورت گرفته، اینگونه بیان می شود که بدون تردید نقش و تاثیرگذاری این نوع نگرشها و اعتقادات مذهبی که در این گروه خشونت طلب رسوخ کرده و پیوسته در حال بسط و گسترش بیش از پیش است باعث شده که آنها دست به یکسری اقدامات غیرعقلانی بزنند، و بی گمان تبعات فعالیتهای خرابکارانه این گروه ها در سراسر جهان، دامن اسلام حقیقی را نیز آلوده می کند و از سویی وجه صلح طلبانه این دین الهی را نیز در میان جوامع غیر مسلمان از بین می برد و نوع نگاه کشورهای مختلف نسبت به اسلام مخدوش خواهد شد.
رهبران و عناصر القاعده و سایر گروه های مرتبط با آنها با توجه به تاثیرپذیری از برخی گرایشات و اعتقادات شخصیتهای حنبلی مذهب اهل سنت که دارای تفکرات افراط گرایانه هستند، از جمله این افراد می توان از احمد بن تیمیه، ابوعلاء المودودی، محمد بن عبدالوهاب و سیدقطب نام برد و با مطالعه تفکرات آنها متوجه می شویم که بدون شک آنها در نوع نگاه خود به دین و مسائل سیاسی و اجتماعی دچار انحرافات فراوان گردیده اند.
آنان مسائلی همچون بدعت، جهاد، استغاثه، توسل، شفاعت و مسائلی از این دست را مطرح می کنند و عنوان می کنند که به عنوان مثال شیعیان بدعت گذاران در دین هستند، و در این رابطه اینگونه اشاره می شود که در مکتب ابن تیمیه، پیامبر و اولیای الهی انسانهایی هستند که همه کلمات و مقاماتشان با مرگشان پایان می یابد، و لذا زیارت و توسل به آنان را بدعت دانسته و کاری غیر سودمند می شمارد.
و یا اینکه سلفیون وهابی القاعده در مورد شیعیان بیان می دارند، شیعه، پیامبر و ائمه خود را برتر از خداوند می داند و حاجات خویش را از آنان می طلبد. از این روی، شیعه را کافر و خارج از دین می دانند. سلفیون همچنین در مورد جهاد اعتقاد دارند که از نماز و روزه نیز مهم تر و واجب تر است و از این باب به حملات خود مشروعیت می بخشند.
در رابطه با پاسخ به فرضیه خود نیز میتوانیم اینگونه بیان داریم که شبکه تروریستی القاعده برمبنای تاثیرپذیری از مبانی قشری نگر و انحرافی سلفیان وهابی مسلک بر ضد شیعیان دست به اقدامات خشن می زنند تا از این طریق آنها را نابود نمایند به بهانه اینکه مکتب تشیع به دلیل بدعت گذاری دچار کفر گردیده است و یا اینکه آنان خداوند را قادر و حاکم مطلق نمی دانند و از پیغمبر گرامی اسلام (ص) و سایر بزرگان دین کمک می خواهند و حاجات خویش را از مردگان درخواست می نمایند که این گناه نابخشودنی است.
در باب دلایل دشمنی و ضرباتی که القاعده به غربیها و بیش از همگان به ایالات متحده آمریکا وارد نموده اند می توان بدین صورت بیان داشت که افراط گرایان القاعده مسیحیان و یهودیان را نیز طرد شده از دربار الهی می دانند و معتقدند که دولتهای قدرتمند سعی می کنند
با تسلط بر منابع و منافع کشورهای اسلامی آنها را ضعیف نمایند و در عوض خود را قدرتمند تر از گذشته می کنند. از این روی باید با برخورد سخت آنها را از همراهی کشورهای مسلمان منحرف، باز دارند تا از این طریق بتوانند راه خود را هموار نمایند در جهت ساقط نمودن این دول اسلامی و استقرار حکومت خلافت اسلامی در سراسر ممالک اسلامی.
از این روی این پژوهش در شش فصل شبکه تروریستی القاعدهرا مورد بررسی قرار داده است، در فصل اول کلیات پژوهش مورد توجه بوده است، فصل دوم مبانی نظری، ساختار و تشکیلات، موقعیت جغرافیایی و منابع مالی را مورد نظر قرار داده ایم، فصل سوم تروریسم و القاعده را از منظر سازمان ملل متحد و دولتهایی همچون آمریکا، اتحادیه اروپا،پاکستان و عربستان سعودی مورد بررسی قرار داده است، در فصل چهارم مسائلی همچون بنیادگرایی و خاستگاه القاعده، مفهوم جهاد از دیدگاه اسلام و القاعده و تفکرات شخصیتهای موثر در شکل گیری نگرشها و طرز تفکرات رهبران آن مورد توجه قرار گرفته است و در فصل پنجم اقدامات هنجارشکنانه این گروه در جهان بررسی گردیده است. و بالاخره در فصل ششم در راستای اثبات فرضیه، اقدام به بررسی نقش عقاید مذهبی و مبانی قشری القاعده در اقدامات تروریستی آنها نموده ایم ودر نهایت به مبحث نتیجه گیری پرداخته شده است.
در حقیقت تروریسم یک پدیده اجتماعی ننگین به حساب می آید و گروه های تروریستی با توجه به اعتقادات و مبای فکری خود و همچنین تاثیرپذیری که از یک سری اشخاص منحرف و افراطی داشته و دارند می توانند به شدت اثرات مخربی بر جوامع بشری بگذارند.
تروریسم را می توان با واژگانی هم چون خشونت، تهدید، ترساندن، وحشت، هراس افکنی،غیر مشروع بودن و برخی کلمات دیگر در این راستا معرفی و تشریح نمود، این فعالیتهای ضد بشری از گذشته های بسیار دور نیز رواج داشته و برخی گروه ها برای رسیدن به مقاصد ومطامع خویش دست به چنین حرکات افراط گرایانه می زنند.
از سویی کشورها و نهادهای مختلف نیز تعاریف متعدد و متفاوتی در رابطه با تروریسم دارند و هم چنین مسائلی همچون تروریسم و مبارزه با آن، واژگان فریبنده ای است که در فضای سیاسی آلوده دنیای امروز از مفاهیم واقعی خود فاصله دارند، بدین صورت که سردهندگان تروریسم و مبارزه با آن،خود بیشتر از سایرین آن را نقض می کنند.
شبکه تروریستی القاعده تشکیلات چند ملیتی است که در دهه آخر قرن بیستم ظهور و در مجموعه تحولات افغانستان نام آنها در سطح بین المللی شناخته شده و در ابتدای قرن جدید فعالیتهای خود را به اوج رسانید و به نام سازمان یا یک تشکیلات بین المللی معروف شد، این تشکیلات در جهاد بر علیه کمونیسم در افغانستان به همراه مجاهدین افغانی از امکانات مالی ،نظامی آمریکا و غرب استفاده می کرد.
القاعده بزرگترین بازیگر غیر دولتی صحنه روابط بین الملل به ویژه بعد از حوادث یازده سپتامبر 2001 میلادی می باشد و در نزد غربیان به عنوان سمبل تروریسم و بنیادگرایی اسلامی شناخته می شود، که محصول نبرد برای بیرون راندن نیروهای شوروی از افغانستان بود، مسلمانی از کشورهای الجزایر، مصر، عربستان سعودی، آسیای جنوب شرقی و فراتر از آن دوشادوش هم برای نبرد با نیروهای شوروی به افغانستان رفتند. این نیروها پس از خروج شوروی، واینکه آنها موجبات شکست ابر قدرتی بزرگ را فراهم آورده اند، اعتماد به نفس زیادی به دست آورده و دیدگاهی جهانی را برای خود توسعه بخشیدند.
از سویی دیگر،این مبارزان در زمان بازگشت به کشورهای خود، به جای آنکه به عنوان قهرمانان مورد استقبال قرار گیرند، به عنوان مبارزانی متعصب که می توانند تهدیدی سیاسی برای رژیم هایشان باشند در نظر گرفته شدند، از این رو منزوی شده و به اعضای آماده ای برای مبارزات جدید تبدیل شدند.
ریشه تفکر اعضای شبکه تروریستی القاعده بر اندیشه های سلفی استوار شده است، اولین نمادهای ظهور سلفیون را در قرن دوم هجری، در قالب جمعی می بینیم که خواستار بازگشت به اصالت اولیه اسلام بودند.
محمد محمودیان در کتاب بنیادهای فکری القاعده، تاثیر اندیشه های وهابی،سلفی که در سال 1390 به چاپ رسیده است، بحثی را در زمینه خطرات تروریسم القاعده برای صلح و امنیت جهانی مطرح می نماید،به طور جدی بعد از حوادث 11 سپتامبر 2001 و اتخاذ استراتژی جدید جرج بوش در مبارزه با القاعده و گروه های خشونت طلب وابسته به آن آغاز گردید، در استراتژی جرج بوش و نئومحافظه کاران، مبارزه با تروریسم القاعده به عنوان مهم ترین اصل در تامین امنیت آمریکا و همچنین امنیت جهانی ارتباط مستقیم داشت و در این میان حفظ امنیت خاورمیانه به عنوان حلقه اتصال دهنده آمریکا و امنیت جهانی مورد تاکید قرار گرفت. در این کتاب آمده است برخی معتقدند مبارزه با تروریسم القاعده، به ابزاری برای حضور و تثبیت هژمونی آمریکا در مناطق استراتژیک جهان به خصوص خاورمیانه تبدیل شد و آمریکا به طور نامشروع یک خطر امنیت ملی را به یک خطر جهانی تبدیل کرده و از این طریق هزینه های زیادی را به سایر دولت ها و ملت های جهان تحمیل می کند. محقق در زمینه شکل گیری القاعده سه دیدگاه اصلی را مطرح می کند :
1-القاعده یک پدیده داخلی و منطقه ای است و از این دیدگاه ریشه القاعده به عوامل فکری و بنیادهای فرهنگی و نیز محیط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پرورش اعضای این گروه بر می گردد.
2-القاعده تحت تاثیر عنصر خارجی شکل گرفته و محصول دخالت قدرت های بزرگ در مسائل قدرت و سیاست خاورمیانه است.
3-ویژگیهای شکل قدرت و سیاست جنگ ها، بحران ها و زمینه های سرخوردگی در جهان با عوامل دیگری هم چون سرعت یافتن جهانی شدن در دهه 1990 میلادی ترکیب گردید.
فرهنگ[1] و هنر وسیله ارتباط انسان هاست وبرای حیات بشری و سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی موضوعی ضروری و لازم است. (کاوسی، اسماعیل، 1387) . نیازهای (فرهنگی – هنری) [2] با توجه به نقشی که در رشد و توسعه فرهنگی و حیات یک جامعه دارند، دارای اهمیت اند این نیازها تا حدود زیادی تابع ارزشها و هنجارهایی است که محیط و جامعه خاصی به آن می دهد. توجه به فعالیت های فرهنگی و هنری[3] و ترویج آن به عنوان مساله ای که ارتباط تنگاتنگ با مباحث اساسی جامعه دارد و نیز به کار گیری شیوه های درست اطلاع رسانی در این خصوص، موجب می گردد که افراد جامعه در سیری قرار گیرند که مقصدش، رسیدن به عالی ترین و بهترین احساساتی است که انسان ها به آن دست یافته اند و بدین ترتیب زمینه ساز رشد و توسعه فکری و فرهنگی افراد جامعه، بویژه جوانان خواهد شد. (چاوش باشی، فرزانه، 1387) توجه به فعالیت های فرهنگی و هنری برای بالندگی دانش فرهنگی، تقویت فرهنگ شهروندی، دگرگونی های فرهنگی، همکاری های فرهنگی، ایجاد زیر ساخت ها و شبکه ها، پیام رسانی فرهنگی، فراهم کردن دسترسی همگانی به اطلاعات فرهنگی، تشخیص اولویت های فرهنگی و سر انجام کاهش پیامدهای سوء فرهنگی و نظایر آن ضرورت دارد. (کواکس، 1979، به نقل نیک کار، ملیحه، 1384)
شاید یکی از تاثیرگذارترین و بهترین بخش ها برای تاثیرگذاری مطلوب بر نگرش های مردم دانشگاه باشد، جایی که می تواند ضمن تعامل
مستقیم با مردم، تاثیر ویژه ای بر فرهنگ مردم داشته باشد. دانشگاه یک بنگاه تولید دانش نیست، بلکه باید یک نهاد واسطه فرهنگی باشد که دائماً با جامعه در تعامل باشد. دانشگاه یکی از مهم ترین ارکان بنیادین جهت هرگونه تغییر و تحول و نو آوری است و تحقق اهداف عالیه، استقلال، پیشرفت اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی از طریق آموزش عالی میسر است (1993، Ranson، به نقل از آقابابایی، راضیه 1390) در این میان نقش فعالیت های فرهنگی بسی حائز اهمیت است. دانشگاه باید کانون فعالیت های فرهنگی و هنری باشد. با توجه به نقش و اهمیت دانشگاه که به عنوان مرکزی به منظور کشف حقایق جدید در راستای راهگشایی مسائل انسان ها و جوامع بشری به حساب میآید انتظار می رود با در نظر گرفتن نیازهای محیطی، فردی و فرهنگی و اجتماعی به تدوین اهداف و خط مشی های ویژه خود بپردازد. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی نگرش دانشجویان نسبت به فعالیت های فرهنگی و هنری و میزان مشارکت آنها در این فعالیت ها می پردازد. امید است که از طریق نتایجی که بدست می آید، پیشنهادهای کاربردی به مسولان آموزش عالی در راستای ارتقای سطح فعالیت های فرهنگی دانشگاه ارائه گردد. برنامه ریزی فعالیت های فرهنگی [4]، چنانچه در سطح دانشگاه ها صورت پذیرد، می تواند در بر گیرنده نکات مثبتی همچون پرورش خلاقیت های دانشجویان، توسعه مهارت های فکری دانشجویان[5]، ایجاد پویایی در نظام آموزش عالی، و افزایش نقش دانشگاه ها در تعمق هویت فرهنگی باشد. (صالحی امیری، سید رضا، 1387) . اعتمادی (1374) ، فعالیت های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی دانشجویان را ابزار موثری در کسب موفقیت زندگی حرفه ای و تخصصی آنان می داند. به طور کلی باید اذعان داشت که دانشگاه ها در جهت افزایش بلوغ و شایستگی اجتماعی[6] عمل می کنند و کمک می کنند که دانشجویان ارزش های زیبایی شناختی زندگی را بهتر درک کنند، و اعتماد به نفس و حس موفقیت در آنها ایجاد شود. (خورسندی، علی، 1387) از زیر مجموعه های معاونت فرهنگی، اداره کل امور فرهنگی می باشد که بخش عمده فعالیت های فرهنگی دانشگاه را انجام می دهد. این نهاد مکانی است که زمینه مناسب را برای تجلی استعدادها و برانگیختن خلاقیت دانشجویان فراهم می سازد. توجه به مقوله فرهنگ در کنار علم و دانش که یکی از مصادیق اجرایی آن وجود نهادهای دانشجویی و فعالیت های هدفمند دانشجویان در این نهادهاست، از عوامل اساسی در رسیدن به یک دانشگاه مطلوب می باشد. تاثیر این امر در فعالیت های آموزشی و بهتر کردن آن برکسی پوشیده نیست. بر پایه همین باور است که بخش های مختلف امور فرهنگی از جمله کانونهای فرهنگی شکل گرفته و در توسعه و تعمیق فعالیت های فرهنگی دانشگاه میکوشند. نهادینه کردن فعالیتهای فرهنگی دانشجویان، افزایش سطح مشارکت و رقابت دانشجویان دراینگونه فعالیتها، فعلیت بخشیدن به استعدادهای بالقوه جوانان و استفاده از شور جوانی دانشجویان در جهت تقویت پیوند دانشگاه با بخش های مختلف اجتماعی از اهدافی است که امور فرهنگی در راه گسترش امر فرهنگ سازنده و خلاق در دانشگاه دنبال می کند. کانون های فرهنگی و هنری، از زیر مجمو عه های امور فرهنگی می باشد که فعالیت خود را از سال 1377 آغاز نموده و بدین لحاظ از مهم ترین نهادهای دانشجویی به شمار میآید. (آیین نامه تشکیل کانون های فرهنگی، 1388)
نوآوری و نوزایی در فرهنگ و مناسبات اجتماعی، پرورش خلاقیت ها و استعدادهای فرهنگی و هنری و اجتماعی دانشجویان، زمینه سازی برای توسعه مهارت ها و توانایی های فکری و فرهنگی دانشجویان، کمک به برنامه ریزی آموزشی و پژوهش در تربیت نیروی انسانی خلاق از اهداف پایه گذاران کانون ها می باشد.
پژوهشگردرپژوهش فرضیه یا اهدافی راصورت بندی کرده وعلاقه مند است که آنها را آزمون کند. بدین ترتیب برای این عمل،باید اطلاعاتی را جمع آوری کند. لازم است جامعه آماری به دقت تعریف، روش تعیین گروه تمونه آماری وحجم نمونه آماری و روش تعیین آن، ابزارهای اندازه گیری به ویژه ویژگی ها وشواهد مربوط به روایی،اعتبار ابزار طرح پژوهش و روش های آماری تجزیه تحلیل داده ها باید به وضوح توضیح داده شود.(خورشیدی،قزوینی،1381)
1-. روش پژوهش و اعتبار آن
هر قدرپژوهش پیشرفته ترو مستحکم تر باشد، به همان اندازه برمیزان دقت،هزینه و سایر منابعی که احتمالاً باید مصرف شود. از این رو برای هر تصمیمی که درباره پژوهش می گیریم ماهیت مطالعه پژوهش ممکن است اکتشافی یا توصیفی باشد یا در عین حال یرای آزمون فرضیه ها به اجرا درآید.سرشت بررسی به سطوح دانش در قلمروپژوهش مورد نظر بستگی دارد. اعتبار یا اعتماد پذیری ابزار میزان پایایی و سازگاری آن رادراندازه گیری یک مفهوم نشان می دهد وبرای ارزیابی ابزارمفید است. (سکاران،1381)
روش تحقیق : روش تحقیق پیمایشی – توصیفی تحلیلی واز نوع کاربردی است روش پژوهش پیمایشی تحلیلی وقتی محقق در پی بررسی ویژگی های افراد یک جامعه باشدیا بخواهد نظریک جامعه آماری در خصوص پدیده فرد یا عقیده ای را مشخص کندازروش پیمایشی استفاده می کند. این روش برای شناخت صفات،ویژگی ها،عقاید،نگرش ها،رفتارهای یک جامعه مناسب است وچون ماهیت داده های این تحقیق کمی است وبرای نتیجه گیری به محاسبات آماری نیاز داردبه آن پیمایشی تحلیلی گفته می شود.
3-2. جامعه آماری
عبارت است از مجموعه کامل اندازههای ممکن یا اطلاعات ثبت شده از یک صفت کیفی، در مورد گردآورده کامل واحدها، که میخواهیم استنباط هایی راجع به آن انجام دهیم. منظور از عمل گردآوردن دادهها، استخراج نتایج درباره جامعه میباشد. یا به بیان سادهتر، در هر بررسی آماری، مجموعه عناصر مورد نظر را جامعه مینامند. (دلاو،1385) جامعه آماری پژوهش حاضربه تعداد 290 نفر از نمایندگان مجلس می باشند.
3-3. نمونه گیری آماری
نمونه عبارتست از مجموعه ای از نشانه ها که از یک قسمت،یک گروه یا جامعه بزرگتر انتخاب می شود، بطوریکه این مجموعه معّرف کیفیات و ویژگی های آن قسمت،گروه یا جامعه بزرگتر باشد. نمونه می نامند: بطوریکه در گزینش نمونه رعایت نکات زیر ضروری است: (نادری،نراقی،1380)
1-نمونه بایستی با توجه به اهداف تحقیق انتخاب شود.
2-در گزینش نمونه رعایت انصاف و عدم اِعمال غرض شرط اساسی است.
3-عوامل مؤثردر تعیین حجم یا اندازه نمونه مورد توجه قرار گیرد.
-4. حجم نمونه گیری
حجم نمونه از روی نوع مطالعات پژوهشی به دست می آید و برای تعیین حجم نمونه هر مطالعه پژوهشی، فرمول خاصی وجود دارد . اما آنچه در تعیین حجم نمونه مهم است، آن است که نمونه یک نقطه بهینه دارد، و آن از طریق فرمول های آماری براساس نوع مطالعه پژوهش به دست خواهد آمد.(خورشیدی،قریشی،1381)
بایدنمونه گرفته شود وبعد نوشته شود
3-5. روش و ابزار گردآوری اطلاعات
پژوهش علمی امری است تجربی ،لذاباید دارای مرجعی در دنیای واقعیت ها باشد. دردنیای علم هر گونه عقیده ذهنی باید دربرابرواقعیت عینی قرار گیرد و به بیان دیگر به گونه تجربی آزموده شود. گرداوری داده ها،پژوهش را به عنوان یک فرایند تجربی مشخص می سازد. نتیجه پژوهش علمی یک قانون تجربی است که نشان دهنده رابطه ثابت رویدادها با یکدیگر است . در تحقیقات کتابداری،گرداوری اطلاعات از طریق چهار روش مشاهده و آزمایش،پرسشنامه،مصاحبه و مشاهده اسنادی انجام می پذیرد. هر یک از این روش ها به خصوصیات موضوع مورد بررسی و طرح تحقیقی انتخابی بستگی دارد.(خورشیدی،قریشی،1381)
در این پژوهش نحوه اجرای ابزارو گرداوری اطلاعات پرسشنامه ای و ابزار پژوهش از نوع محقق ساخته است و به صورت روایی و سنجش و نظر اساتید درست شده است.
وروش تحقیق پیمایشی ،توصیفی – تحلیلی واز نوع کاربردی است و شامل 23 سؤال که از سؤالات بسته و در برخی موارد ازخیلی زیاد و تا خیلی کم استفاده شده است.
3-5-1. اعتبار و پایایی ابزار گرد آوری اطلاعات
روایی تعیین می کند ابزار تهیه شده تا چه حد مفهوم خاص مورد نظر را اندازه می گیرد و اعتبار معین می کند یک ابزار اندازه گیری تا چه میزان سازگاری مفهوم مورد نظر را اندازه می گیرد. روایی و اعتبار مُهر تأ ییدی هستند بر استحکام علمی یک مطالعه پژوهشی .
پایایی : توانایی ابزار در حفظ پایایی خود در طول زمان علیرغم شرایط غیر قابل کنترل آزمون و وضعیت خود پاسخگویان حاکی از پایداری آن و تغییر پذیری اندک آن می باشد. این توانایی گویای برازش ابزار است چرا که هر زمان اندازه گیری صورت گیرد نتایج پایدار به دست می آید.(سکاران،1381)
ابزار پژوهش پرسش نامه ازنوع محقق ساخته روایی وپایایی از طریق ارسال پرسشنامه برای چند صاحب نظر روایی ارسال شده است.
3-6. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
تجزیه و تحلیل به منظور تنظیم و خلاصه کردن داده ها به صورت اطلاعاتی روشن،خوانا،مستدل و تفسیر پذیربه کار رود، به گونه ای که بتوان روابط موجوددر مسائل پژوهشی را کشف،بررسی،آزمون نمود. (خورشیدی،قریشی،1381)
برای تجزیه تحلیل داده هااز نرم افزار SPSS و آزمون آماری خی دو،آزمون T استفاده شده است.
:
مدیریت کار کردن با و به وسیله دیگران است؛ هرچند که مدیران وظایف گوناگونی بر عهده داشته و فعالیت های متنوع و پیچیده ای انجام می دهند، هیچ مدیری نمی تواند برای انجام کارهای مربوط به شغلش تنها بر کوشش های فردی خود اکتفا کند؛ بر این اساس داشتن مهارت و توانایی های مختلف برای مدیران صرف نظر نوع فعالیت و مأموریت سازمانشان ضرورت پیدا می کند. مدیر باید قادر باشد برای همهی کارهای مربوط به حیطه وظایف خود و سایر زیردستان برنامه ریزی کند، دست به سازماندهی امور مختلف بزند، هماهنگی لازم را برای دستیابی به اهداف مشخص ایجاد نماید و کارایی[1] و اثربخشی[2] سازمان را در دستور کار خود قرار دهد. در تمام این فعالیت ها مدیران از مهارت هایی بهره می گیرند که در اصطلاح به آنها مهارت های مدیریتی گفته می شود(روغنی و همکاران،1388).
عمومی ترین و مورد پذیرش ترین طبقه بندی از مهارت های مدیران توسط رابرت کاتز[3] ارائه شده است. کاتز ، مهارت را به توانایی هایی که در نحوه انجام وظایف ذاتی نیست ولی قابل پرورش است، تعریف می کند. وی مدیر را کسی می داند که اعمال دیگران را هدایت می کند و مسئولیت تحقق هدف های خاصی را بر عهده دارد. لازمهی مدیریت مؤفق داشتن مهارت های سه گانه فنی[4]، انسانی[5] و ادراکی[6] است( علاقه بند، 1375).
از طرف دیگر، اثربخشی و کارایی هر سازمان تا حد بسیار زیادی به نحوهی مدیریت و کاربرد دقیق و مؤثر منابع انسانی بستگی دارد. بدیهی است تحقق چنین امری با بهره گرفتن از مهارت های مدیریتی امکان پذیر است. آموزش رسمی مدارس، همچون سایر مراکز آموزش رسمی با در اختیار داشتن مدیران، مربیان، تجهیزات و امکانات درصدد تحقق اهداف آموزشی و پرورشی هستند. اما بی شک دستیابی به چنین اهدافی مستلزم هدف گذاری دقیق، برنامه ریزی آموزشی و درسی، سازماندهی صحیح و در نهایت اجرای مؤثر برنامه هاست که همه
آنها در گرو مهارت و توانایی مدیران است. به عبارت دیگر، اثربخشی و کارایی هر سازمان به میزان دانش و مهارت مدیران آن بستگی دارد(هرسی و بلانچارد، 1375).
لذا، در پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه اثربخشی و کارایی مدیران انتخابی و انتصابی آموزش و پرورش با توجه به مهارت های سه گانه آنها پرداخته می شود.
عملکرد مدیران در سازمان ها برای انجام رسالت و مسئولیت ها و تحقق اهداف سازمان بالاخص در نظام آموزش و پرورش به عنوان مهم ترین سازمان در هر جامعه به لحاظ تأثیری که بر عملکرد سایر عوامل سازمانی دارد، مورد توجه صاحب نظران بوده است. یکی از راه هایی که توسط آن عملکرد مدیران مورد توجه قرار می گیرد، مشاهده آنها از زاویهی مهارت هایی است که برای تأمین مؤفقیت آمیز اثربخشی و کارایی لازم است. ” کاتز” مهارت های مورد نیاز مدیران را با دسته بندی در سه طیف فنی، انسانی و ادراکی مورد مطالعه قرار داده است(علاقه بند، 1375).
مهارت فنی یعنی دانایی و توانایی در انجام دادن وظایف خاص که لازمه آن ورزیدگی در به کار بردن ابزار و فنون ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است. مهارت فنی از طریق تحصیل، کارورزی و تجربه حاصل می شود. دانش، فنون و روش های برنامه ریزی، بودجه بندی، کنترل، حسابداری، امور مالی، کارگزینی، کارپردازی و غیره از جمله مهارت های فنی هستند که می توان در آنها به بالاترین درجه قابلیت و شایستگی دست یافت. زیرا این نوع مهارت، دقیق، مشخص، دارای ضوابط عینی و قابل اندازه گیری است. مهارت های فنی مورد نیاز مدیران آموزشی، علاوه بر موارد فوق، شامل مهارت و تبحر در برنامه ریزی آموزشی، راهنمایی آموزشی، فنون و روش های تدریس و فنون اداری و مالی آموزش و پرورش است. مهارت انسانی یعنی داشتن توانایی و قدرت به کارگیری افراد سازمان و شرکت خود مدیر به منزله عضوی از گروه برای انجام فعالیت های مشترک و هماهنگ و ایجاد تلاش و کوشش های جمعی برای نیل به اهداف سازمان. مهارت انسانی توانایی مدیر در زمینه ایجاد تفاهم و همکاری و مهارت برخورد با انسان هاست. مهارت انسانی در نقطه مقابل مهارت فنی است؛ یعنی کار کردن با مردم در مقابل کار کردن با اشیاء . مهارت انسانی مستلزم آن است که مدیر اعتماد به نفس داشته باشد، به دیگران اعتماد کند، به عقاید، احساسات و ارزش های آنها احترام بگذارد، آنان را درک کند و بتواند محیط امن برای جلب مشارکت دیگران فراهم سازد. مهارت انسانی وجه مشترک سطوح مختلف مدیریت است؛ مدیر آموزشی باید دارای مجموعه قابل توجهی از مهارت های انسانی باشد؛ از طرفی کنش و واکنش متقابل با مردم و حساسیت نسبت به انگیزه ها، انتظارات و رفتارهای آنان کمک می کنند تا شخص به مرور بتواند علل و عوامل شکل دهنده رفتار افراد انسان را درک کرده ، راه و رسم کار کردن با مردم و اثرگذاری بر رفتار آنها را بیاموزد. همه این موارد به مهارت ادراکی مربوط می شود. مدیر آموزشی برای اینکه بتواند محیط آموزشی را بشناسد، روابط متقابل میان عوامل مختلف را درک کند، اولویت های آموزشی را تشخیص دهد، تصمیمات موثر اتخاذ کند و با اقدامات خود بهترین نتیجه را عاید نظام آموزشی سازد، باید از مهارت ادراکی قابل ملاحظه ای برخوردار باشد(خدادی و حسومی، 1391).
سازی و ارائه اطلاعات در جهت افزایش درک و فهم کارکنان از حوزه خاص مورد علاقه شان می باشد . مدیریت دانش به سازمان در کسب، درک و بینش حاصل از تجربه خود کمک می کند. فعالیت های خاص مدیریت دانش به تمرکز سازمان بر اکتساب، ذخیره سازی و به کار گیری دانش برای مواردی از قبیل حل مسئله، یادگیری پویا، برنامه ریزی استراتژیک و تصمیم گیری کمک می کند که در نهایت موجب کارآفرینی می شود.(باقری،1389)
دانش و تجربه افراد در کنار هم، موجب توسعه کارآفرینی می شوند. مدیریت دانش از طریق مدیریت بهتر ایده ها ، افزایش توانمندی و بهره وری کارکنان و رهبری موثر دانش می تواند منجر به کارآفرینی در افراد گردد. مدیریت دانش از طریق تزریق اطلاعات و دانش در سازمانها به کارآفرینی در فرایند تصمیم گیری، برنامه ریزی، هدف گذاری کمک می کند .(طاهری ، 1389)
امروزه سازمان ها در کشورمان نگاه جدی به مقوله کارآفرینی ندارند و حمایت کافی از کارآفرینان صورت نمی گیرد. حال آنکه سازمان های امروزی در محیطی پویا، پر ابهام و متحول فعالیت می کنند و این تغییر و تحولات به قدری زیاد است که برای آنها چاره ای جز انطباق و پاسخگویی به این تغییرات را باقی نمی گذارد. از این رو تضمین و تداوم حیات و بقا سازمان ها نیازمند یافتن راه حل ها و روش های جدید با مشکلات است که به نوآوری، برای خلق محصولات و فرایندها و روش های جدید بستگی دارد می توان گفت یکی از چالش های مدیران عدم استفاده کافی از مدیریت دانش در سازمان است. در اغلب سازمان ها از توانایی کارکنان استفاده نمی شود. به عبارت دیگر افراد توان بروز خلاقیت، ابتکار، نوآوری و فعالیت های بیشتری دارند و اما در محیط سازمانی به دلایلی از این قابلیت ها به طور مطلوب بهره برداری نمی شود. به همین دلیل و با توجه به قابلیت های مدیریت دانش نظیر خلق دانش، ذخیره و نگهداری دانش، انتقال و به کارگیری دانش می توان تا حد زیادی به سوی کارآفرینی و بالاخص کارآفرینی سازمانی حرکت کرد. مدیریت دانش با ایجاد توسعه و ترویج دانش و تمرکز بر دارایی های غیر فیزیکی سازمان(تجارب و دانش کارکنان) شرایطی را برای بروز رفتار کارآفرینانه فراهم می نماید و باعث بوجود آمدن سازمان های کارآفرین می شود که مجموعه این اقدامات تاثیر مستقیم بر روی رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان دارد. در واقع می توان گفت سازمان ها اگر بخواهند از رویکرد کارآفرینی برای نیل به اهداف خود یعنی بقا رشد و توسعه بهره مند شوند بایستی با مدیریت بر دانش شرایطی را برای بروز رفتار کارآفرینانه فراهم نمایند. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین مدیریت دانش با کارآفرینی سازمانی در شرکت ایران خودرو می باشد. تا بدین وسیله سازمان مذکور با استقرار مدیریت دانش و از مجرای کارآفرینی سازمانی، مزیت رقابتی خود را ارتقا بخشد. در چند سال اخیر به واسطه محدودیت های پدید آمده، کمبودهایی در صنعت خودرو شکل گرفته و اعتبار خودروسازان را نزد مشتریان مخدوش کرده است برای جبران این کمبودها انجام امور اصلاحی برای افزایش کیفیت و جلب رضایت مشتری آغاز شده است. با توجه به مزیت رقابتی که هر دو موضوع برای سازمان ها ایجاد می کنند باعث شد که تحقیق حاضر به بررسی تاثیر این دو مقوله در شرکت ایران خودرو که نیاز به تحول و نوآوری در محصولات و سازمان و همچنین رقابت در بازار بین الملل دارد بپردازد.
بنابراین با توجه به اهمیت مدیریت دانش و کارآفرینی مساله اصلی این تحقیق این است که مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی در شرکت ایران خودرو چگونه تاثیر می گذارد؟