وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

پایان نامه ارشد: مطالعه جامعه شناختی خوانش رمان های جدی و عامه پسند بر مبنای نظریه هوش داستانی در بین خوانندگان

:

 

مطالعات جامعه شناختی در حوزه ی ادبیات، به رمان بیشتر از سایر انواع ادبی می پردازد. اهمیت این موضوع، بیش از هر چیز به خوانده شدن آن و درک روایت توسط خوانندگان، مربوط می شود. بر اساس نظریه دریافت، گوناگونی در انواع رمان ها باعث پیدایش خوانندگان گوناگون و در نتیجه درک و خوانش های گوناگون می شود. خوانش به عنوان یک توانایی در مفهوم «هوش داستانی» به معنای توانایی فرد در صورت بندی (به قلم در آوردن یا روایت کردن) و دنبال کردن (درک و خواندن) داستان زندگی خود و دیگران است. مطالعه جامعه شناختی خوانش رمان های جدی و عامه پسند بر مبنای نظریه هوش داستانی در بین خوانندگان شهر بندرعباس، به روش کیفی بر مبنای گرند تئوری و با ابزار مصاحبه گروهی متمرکز انجام شده است. در این زمینه دو کتاب «سلوک» و «کفش های غمگین عشق» به عنوان آثار جدی و عامه پسند را به 12 نفر (6مرد و 6زن) از خوانندگان رمان در دو گروه جدی خوان و عامه خوان داده و تاثیر ویژگی های فردی- اجتماعی را بر خوانش بررسی و سپس به تحلیل رابطه میان هوش داستانی و خوانش پرداخته ایم. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان دهنده­ 1- تفاوت معنادار در خوانش زنان و مردان. 2- عدم تفاوت در خوانش جدی خوان ها و عامه خوان ها و سه نوع خوانش کارشناسانه، همدلانه و کارشناسانه-همدلانه است که در فضای تحلیلی خوانش های تفسیری، تأویلی و تفسیری-تأویلی شناسایی و متمایز می گردد. ویژگی های فردی – اجتماعی خوانندگان رمان های جدی و عامه پسند بر خوانش آن ها تأثیر دارد و جنسیت بیشترین تفاوت را در خوانش ایجاد می کند که موجب پدید آمدن دو نوع خوانش زنانه و مردانه می شود. سن و تحصیلات نیز بر خوانش اثرگذار هستند اما بین شغل و طبقه اجتماعی با خوانش رابطه معناداری مشاهده نشد. جنسیت بر هوش داستانی افراد نیز اثرگذار است و زنان در توانایی های پیرنگ پردازی و شخصیت پردازی و مردان در روایت پردازی، ژانرپردازی و درون مایه پردازی قوی تر هستند. همچنین تفاوتی میان هوش داستانی خوانندگان رمان های جدی با هوش داستانی خوانندگان رمان عامه پسند وجود نداردو تفاوت های جاافتاده در جامعه، ناشی از کلیشه ها و مرزبندی های فرهنگی است.

 

کلید واژه ­ها: خوانش خواننده، هوش داستانی، رمان جدی، رمان عامه پسند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

 

کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

پایان نامه

 

 

 

 

 

 

1ـ1ـ بیان مسأله :

 

رمان یک پدیده ی اجتماعی– فرهنگی است که از آن به عنوان «نوع ادبی غالب و حاکم در هنر مدرن بورژوایی» (لوکاچ، 1388، ص19) یاد می شود. بر همین اساس مطالعات جامعه شناختی که تا کنون در حوزه­ ادبیات انجام شده، معمولا به رمان بیشتر از سایر انواع ادبیپرداخته است؛ چرا که آن را مهم ترین و موثرترین انواع ادبی روزگار ما و رایج ترینآن ها در میان همه اقشار در همه جای جهان معاصر می داند. شاید از آن رو که بیشتر و بهتر از هر نوع ادبی دیگر به زندگی و تجربة بشری، به ویژه در فردیت آن، می ­پردازد و به دنیای درون آدمی سر می­کشد و روح و روان او را می­کاود (بنیامین و دیگران، 1390).

 

دلیل اهمیت، تاثیر و رواج رمان، بیش از هر چیز به خوانده شدن آن و درک روایت توسط خوانندگان، مربوط می شود. در واقع خواننده داستان در مقام کنشگر اجتماعی با بروز رفتار خوانش، باعث مهم بودن، موثر شدن و رایج گشتن رمان در زندگی معاصر شده است.

 

در گذشته همزمان با کشف تاثیر و رواج رمان، خوانش آثار ادبی بیشتر رویکردی متن محور یا مولف محور داشت. اما در نظریه های ادبی جدید، فقط نویسنده و اثر بررسی نمی شوند بلکه این نظریه ها به خوانش خواننده به ویژه تعامل میان متن و خواننده نیز توجهمی کنند. خوانش خواننده محور، دریافت را لحظه ی «آفرینش» فعالیت ادبی و هنری می داند و معتقد است که بدون دریافت، هیچ اثر ادبی و هنری به فعلیت نمی رسد (خجسته، 1386). بنابراین بر اساس نظریه دریافت، همان طور که رمان ها از انواع گوناگون و متنوعی برخوردارند، خوانندگان آن ها نیز گوناگون و متفاوت هستند و دریافت های متفاوت و خوانش های گوناگونی از رمان ها دارند. در واقع خوانندگان، از روایت های داستانی برای درک جهان (دی والت، 1992) و لذت بردن از مطالعه و سرگرم شدن با آن استفاده می کنند. «درک» که مولفه ی مهم آثار ادبی است (فرجی، 1387)، فرایندی است که با رفتار خواندن توسط خوانندگان این آثار حاصل شده و به عنوان یک توانایی که مفهومی به نام «هوش داستانی[1]»را معنا می بخشد، شناخته شده است. «هوش داستانی» از دیدگاه رندال (1999) به معنای توانایی فرد در صورت بندی (به قلم در آوردن یا روایت کردن) و دنبال کردن (درک و خواندن) داستان زندگی خود و دیگران است. (هاشمی، 1388، ص6) درک هر فرد بسته به موقعیت و ویژگی های فردی و اجتماعی اش با درک فرد دیگر تفاوت دارد و باعث به وجود آمدن خوانش های متفاوتی در بین افراد میشود. این موقعیت ها و ویژگی ها که  سازنده ی تجربه های اجتماعی و درک هستی شناسانهی افراد میباشند، نگرش، زاویهی دید و خوانش آنان را تعیین می کند. بر اساس تحلیل های روایت شناختی، روایت از جهان اطراف نمودی از شخصیت فرد است و بیانگر تفکر و هویت ماست؛ بنابراین روایت ما از زندگی به طور مستقیم با کیفیت زندگی ما در ارتباط است و بر آن تاثیر می گذارد (همان) از آن جا که رهیافت جدید مطالعات جامعه شناختی در حوزه ی ادبیات بر روی خوانش خوانندگان متمرکز شده و با بهره گرفتن از نظریه دریافت به بررسی در این زمینه می پردازد، مطالعه ی روایت های خوانندگان از داستان هایی که می خوانند، ارتباط میان عوامل فرهنگی- اجتماعی و نوع خوانش آنان را مشخص می کند و نشان می دهد که افراد و گروه های اجتماعی با توجه به جایگاهی که در جامعه خود دارند، چگونه خوانش و درکی از خوانده های خود ارائه می دهند و چه تفاوتی میان خوانش گروه های مختلف خوانندگان داستان ها وجود دارد؟

 

تاکنون پژوهش های جامعه شناختی بسیاری با بهره گرفتن از روش های گوناگونی به بررسی های آماری درباره ی  شیوه های خواندن پرداخته اند که ثابت کرده اند انتخاب های زیبایی شناختی نه فقط ذهنی نیستند، بلکه تابعی از وابستگی اجتماعی اند. (خجسته، 1386) اما جامعه شناسی ادبیات، برای بررسی چگونه خوانده شدن آثار ادبی و یا سنجش ارزش آن چه خوانده می شود در نزد خوانندگان، تنها رهیافت های آماری را کافی نمی داند و معتقد است که چنین بررسی هایی را باید با یک روش کیفی تر بر مبنای مصاحبه های عمیق، قوت و کمال بخشید. (همان) بنابراین اگرچه در میان انواع رمان ها، دو نوع رمان جدی و عامه پسند بیشتر از سایر انواع، خوانندگان زیادتری دارند؛ اما فقط تعیین چنین میزانی، و یا شناخت رمان های جدی به عنوان رمان های نخبه گرایانهیا معروفیت رمان های عامه پسند به مثابه ی داستان های رمانتیک زن پسند کار جامعه شناسی ادبیات نیست. حتی در این حوزه، دیدگاه منتقدان ادبی خواننده محور که گاه،  راه خوانندگان این دو نوع رمان را کاملا از هم جدا می دانند و گاه قائل به وجود پیوندهایی میان نخبه گرایی و عامه پسندی (آزرم، 1387) هستند، با مطالعه خاستگاه های اجتماعی تفاوت ها یا پیوندها، قابلیت بررسی پیدا می کند. مثلا بین تفاوت ها و جدایی ها یا شباهت ها و پیوندهایی که در خوانش خوانندگان مشاهده می شود با موقعیت اجتماعی آنان چه ارتباطی وجود دارد و آیا به راستی تفاوت در تجربه های اجتماعی افراد باعث تفاوت در خوانش آنان می شود؟ اصلا خوانندگان رمان ها چگونه با جهان اجتماعی داستان ها و شخصیت های داستانی مواجه  می شوند؟ آیا متغیرهایی مثل «هوش داستانی» باعث تفاوت میان گروه های خوانندگان می شود؟ آیا جنس انگیزه ها و تجربه های یک خواننده ی رمان جدی با جنس انگیزه ها و تجربه هایش در خواندن رمان عامه پسند متفاوت است و یا این انگیزه ها و تجربه ها چه تفاوتی با انگیزه های خوانندگان رمان های عامه پسند دارند؟

 

بنابراین برای شناخت تفاوت ها و شباهت های خوانش خوانندگان رمان های جدی و عامه پسند قصد داریم به مطالعه و پژوهشی جامعه شناختی در میان خوانندگان رمان در شهر بندرعباس بپردازیم و ببینیم که چه ارتباطی میان هوش داستانی افراد و متغیرهایی هم چون جنسیت، میزان تحصیلات، شغل و حرفه، قشر یا طبقه اجتماعی و … وجود دارد و چه تاثیری بر خوانش خوانندگان رمان های جدی و عامه پسند می گذارد؟ بر همین اساس در این تحقیق به مطالعه خوانش خوانندگان رمان در شهر بندرعباس می پردازیم تا با سنجش هوش داستانی ایشان، انگیزه ها و اهداف آنان را از خواندن رمان های جدی و عامه پسند تحلیل و مشخص نماییم. بنابراین مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که چه ارتباطی میان هوش داستانی و خوانش خوانندگان رمان های جدی و عامه پسند وجود دارد؟

 

[1] Narrative Intelligence

دانلود پایان نامه : مطالعه ی كیفی ابعاد سیطره ی جنسیت بر زندگی تبدیل خواهان جنسی

«جامعه­شناسان از اصطلاح جنس[1] برای اشاره به آن دسته از تفاوت­های کالبدی و فیزیولوژیک استفاده می­ کنند که بدن زن و مرد را تعریف و مشخص می­ کنند. در مقابل، جنسیت[2] به تفاوت­های روانشناختی، اجتماعی و فرهنگیِ مذکرها و مونث­ها مربوط می­ شود. جنسیت به افکار و مفاهیمی درباره مردانگی و زنانگی مربوط می­ شود که به صورت اجتماعی برساخته می­شوند؛ و ضرورتا محصول مستقیم جنس زیست­شناختی فرد نیست»(گیدنز، 1389: 156). به­ طور معمول مختصات جنسی و جنسیتی افراد با یکدیگر هماهنگ است اما گاهی مختصات جنسی و جنسیتی افراد با یکدیگر ناسازگار است. در ادبیات علمی برای این شرایط از اصطلاح ترنسکشوالیتی[3] استفاده می­ شود که ما در این نوشتار آن را تبدیل­خواهی جنسی ترجمه خواهیم کرد.

 

هویت جنسی برای بیان احساس مردانگی و زنانگی فرد به کار می­رود. مفهوم هویت جنسی بیان کننده­ آن است که فرد به طور معین خود را مرد یا زن بداند. در واقع، هویت جنسی بخش قابل ملاحظه­ای از هویت هر انسان را تشکیل می­دهد دربردارنده­ی تصویری است که هر فرد به عنوان یک مرد یا زن از خود دارد. فرد می­آموزد از آن حیث که مرد یا زن آفریده شده باید به شیوه­ای خاص بیندیشد، رفتار کند و احساس نماید (یوربرگ[4]:1974– اوحدی: 1384). «اختلال هویت جنسیتی[5] یکی از گروه­های اصلی اختلالات جنسی محسوب می­ شود که مشخصه اصلی آن همانندسازی قوی و مستمر با جنس مخالف و ناراحت بودن از جنس خود یا احساس عدم تناسب با نقش جنسیتی خود است»(کاپلان[6] و سادوک[7]، 1392: 322).

 

«اختلال هویت جنستی دو مولفه دارد، ملاک الف: باید شواهدی مبتنی بر اتخاذ پایدار و مستمر هویت جنس مخالف که مایل به داشتن آن است یا اصرار به این که از جنس مخالف است وجود داشته باشد. ملاک ب: اتخاذ هویت جنس مخالف نباید فقط به دلیل تمایل به برخورداری از امتیازهای فرهنگی متعلق به جنس دیگر باشد. به­علاوه باید شواهدی درباره نارضایتی مستمر از جنسیت تعیین شده­ی خود یا احساس عدم تناسب با نقش جنسی تعیین شده وجود داشته باشد»(شعاع­کاظمی، 1392). در واقع هویت انسان تحت تاثیر دو مولفه اکتسابی و غیراکتسابی تدوین می­یابد.

 

«این اختلال موجب به­وجود آمدن نارضایتی جنسی در افراد می­گردد. در واقع نارضایتی جنسی شرایطی است که در آن فرد از نظر جنسی و جنسیتی با ابهام خاصی مواجه نیست اما جنس او با جنسیتش ناهمخوان است»(رولند[8] و اینکروسی[9]، 2008). «این اختلال موجب پریشانی یا اختلال اساسی در کارکرد اجتماعی، شغلی و یا سایر زمینه ­های مهم می­ شود و می ­تواند زمینه­ ساز رفتارهای پرخطر جنسی باشند»(گرین[10]، 2009). «به خاطر شکل ظاهر و رفتارهای تا حدی نامتعارف که افراد تغییرجنس­خواه دارند و به دلیل فقدان آگاهی­های عمومی، بسیاری از مردم، تغییرجنس­خواهی را نوعی انحراف جنسی می­دانند و به این دلیل تغییرجنس­خواهان را در شبکه روابط اجتماعی نمی­پذیرند»(جواهری، 1390). برخوردهایی مانند مجرم دانستن، گناهکار دانستن، ابراز تنفر، اغلب از این دلیل سرچشمه می­گیرد که اکثر مردم نمی­توانند بین تغییرجنس­خواهی، همجنس­گرایی یا دوجنس­گرایی تفاوت قایل شوند. بنابراین منفی بودن قضاوت مردم و ارزیابی آنان می ­تواند بر خودپنداره، حرمت نفس و هویت مبتلایان به نارضایتی جنسی تاثیر بگذارد و آنها را به سوی انحراف سوق دهد. بنابراین می­توان گفت ناراضیان جنسی قربانیان شرایطی هستند که ناخواسته در آن قرار گرفته­اند، قربانی فردی است که از شرایط آسیب خاصی می­بیند در حالی که مسئول به­وجود آمدن آن شرایط نبوده بلکه مستحق همدردی است (لوزیک[11]، 1388 :121-120).

 

تبدیل­خواهی­جنسی یک اختلال در هویتِ جنسی است. افراد مبتلا به این اختلال خود را متعلق به گروه جنس مخالف می­دانند، از وضعیت جنسی- بدنی خود ناراحت هستند و می­کوشند با بهره گرفتن از هورمون­ها و اعمال جراحی وضعیت خود را به وضعیت دلخواه نزدیک کنند (سازمان بهداشت جهانی[12]، 1992). تبدیل­خواهی­جنسی با نارضایتی جنسی همراه است. نارضایتی جنسی به عنوان یک گرایش جنسی محسوب می­ شود. گرایش جنسی شیوه­ای است که براساس آن افراد، امیال جنسی و نقش­های اجتماعی مربوط به جنس خود را تجربه می­ کنند. این تجربه برای برخی از افرد به شیوه­ای خوشایند و برای برخی دیگر به صورت یک تضاد پایدار تجربه می­ شود (برگاتا[13] و مونتگمری[14]:2000  به نقل از جواهری).

 

نارضایتی جنسی تا چندی پیش یک بیماری روانی محسوب می­شد اما امروزه این پدیده از فهرست بیماری­های روانی انجمن پزشکی آمریکا[15]کنار گذاشته شده است و در عوض در شمار یکی از انواع اختلالات هویت جنسیتی قلمداد می­ شود.

 

سبب­شناسی این اختلال به­ طور کامل شناخته نشده است و عوامل مختلفی از جمله عوامل ارثی، اثرات هورمونی و درگیری مغز به عنوان عوامل دخیل بررسی شده ­اند. یافته­ های اخیر تفاوت­هایی را در مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی نشان داده است و مناطقی از مغز که مسئول تفاوت­های جنسیتی هستند در این افراد با افراد طبیعی تفاوت دارد (گرین: 2005).

 

در این مورد به نقش عوامل زیستی و روانی مانند توارث، استرس بیش از تولد، روابط جنسی والدین، اختلالات ژنتیکی، ساختار هورمونی، مشکلات عصبی و سیستم عصبی مرکزی اشاره شده است (کاهانی، 1381: 40).

 

به­ طور کلی گروهی، علل زیست­شناختی عضوی و گروه دیگر عوامل روان­شناختی اجتماعی را در بروز این اختلال موثر می­دانند. گروه اول بیشتر اشکال در آندروژن­های جنینی را مطرح می­ کنند (نلسون،161:1391). بررسی­های جنین­شناسی نشان می­ دهند که کلیه pestanداران چه مرد و چه زن در نخستین مرحله رشد جنینی ساختمان تشریحی زنانه دارند و در صورت ترشح آندروژن در جنین در فاصله هفته ششم تا پایان ماه سوم، تغییرات منجر به مرد شدن کامل می­ شود و در غیر این­صورت هم­چنان زن باقی می­ماند. مطابق این نظریه اِشکال در ترشح آندروژن در فاصله زمانی یاد شده موجب بوجود آمدن تبدل­خواهی جنسی است.  اما برخی زمینه ­های اجتماعی نیز وجود دارد که احتمال نارضایتی جنسی را افزایش می­دهد. از نظر فروید این قبیل اختلال­ها از تعارض­هایی که کودک در مثلث ادیپال تجربه می­ کند، سرچشمه می­گیرد. این تعارض را رخدادهای طبیعی خانواده و تخیلات کوک تقویت می­ کند، هر چیز که در محبت طفل نسبت به والد جنس مخالف و همانندسازی با والد همجنس تداخل نماید با رشد طبیعی هویت جنسی تداخل خواهد کرد. در خلال سال­های اول زندگی، مادر احساس غرور کودک را به جنسیت خود بیدار می­ کند. به همان نسبت مادر خشن نیز می ­تواند در رشد هویت جنسی کودک اختلال ایجاد کند. زمانی که این مسایل با مشکل جدایی تفرد همراه گردد، ممکن است نتیجه این باشد که از تمایلات جنسی برای حفظ و بقای رابطه استفاده شود. برخی از کودکان با این پیام مواجه می­گردند که اگر هویت جنس مقابل را بپذیرند، مطلوب­تر خواهند بود. کودکان آزاردیده و مطرود ممکن است طبق این باور رفتار کنند که اگر متعلق به جنس مخالف باشند بیشتر با آنان مدارا خواهد شد.

 

«اختلال هویت جنسی می ­تواند در نتیجه مرگ، غیبت طولانی یا افسردگی مادر، که پسربچه­ ممکن است با همانندسازی کامل به او واکنش نشان دهد، پدید آید. وجود پدر نیز به فرایند جدایی تفرد کمک می کند. فقدان پدر، سبب ایجاد مخاطره در روابط مادر و کودک می­ شود. برای پسر، پدر الگویی برای همانندسازی مردانه است. علاوه بر این در شرایطی که مادر در اثر بیماری، مرگ یا طلاق در خانواده حضور ندارد یا قادر به ایفای نقش مادری خود نیست در این صورت دختربچه برای پر کردن خلا حاصل از وجود مادر، پدر را جایگزین آن می­سازد. در این شرایط او زمان زیادی را با پدرش صرف می­ کند، پدر او را تشویق می­ کند رفتاری مردانه داشته باشد، او نیز مانند یک پسر به­تدریج می­آموزد که فعالیت­های ورزشی، شکار، ماهیگیری و مکانیکی را با موفقیت انجام دهد (كاپلان، سادوك و فردمن : به نقل از جواهری). همچنین، نزدیکی بیش از حد والد جنس مخالف با فرزند در حد تماس بسیار نزدیک پوستی، که سبب روابط عاطفی زیاد و و همانندسازی شدید با جنس مخالف گردد، حتی تجربه­ی مشاهده­ صحنه­های آمیزشی می ­تواند عامل تعارضات روانی در همانندسازی کودک با مادر گردد»(کاهانی، 41:1381).

 

اما این­که تبدیل­خواهی جنسی یک عارضه­ی مادرزادی و ژنتیک است یا برساخته­ اجتماعی، و یا منبعث از منشایی روان­شناختی، موضوع پایان نامه ­ی پیش­رو نیست! هدف محقق از این تحقیق، ترسیم شرایط اجتماعی پیش­روی تبدیل­خواهان جنسی است. بر این مبنا، نگرش

دانلود مقاله و پایان نامه

 جنسیتی نسبت به ترنسکشوال­ها، مساله­ی محوری پژوهش حاضر است: این که آیا تفاوتی میان تجربه­ی زنانی که می­خواهند مرد شوند و مردانی که می­خواهند زن شوند وجود دارد؟!

 

این پایان نامه در پنج فصل تنظیم شده است: در فصل نخست، در قالب «کلیات تحقیق» به ترسیم منظری پرداخته شده که محقق به موضوع تحقیق می­نگرد. همچنین علاوه بر بخش­های معمول، بیان مساله، ضرورت و اهمیت تحقیق و اهداف تحقیق، بخشی در پایان این فصل با عنوان مروری بر تاریخچه­ی تبدیل­خواهی جنسی، گنجانده شده. هدف از ارایه­ی این بخش، ترسیم فضایی کلی در خصوص پدیده­ ترنسکشوالیته است؛ این بخش عامدانه پیش از ورود به متن اصلی و در پایان بخش نخست گنجانده شده تا ضمن آشنایی کلی با موضوعِ تحقیق، از متن اصلی جدا باشد زیرا هدف نگارنده، تمرکز بر ا ابعادجامعه­شناختی موضوع بوده است.

 

فصل دوم با تعریفی از مفاهیم و واژگان کلیدی آغاز می­ شود، سپس پیشینه­ی پژوهش­های مرتبط ذکر گردید. وجودِ بخش مبانی نظری در این پایان نامه ، مساله­ای چالش­برانگیز است؛ اساسا تحقیقاتی که با روشِ نظریه­ی مبنایی[16] صورت می­پذیرد، نیازی به بهره­ گیری از مبانی نظری ندارد. در این تحقیق نیز به معنای دقیق کلمه، هیچ مبنای نظری­ای پیش­روی محقق قرار نداشته بلکه نظریه­ های مورد بحث، نگارنده را در تحلیل داده ­های حاصل از تحقیق، یاری خواهند کرد. به بیان­ِ دیگر، نظریه­ های مورد بحث، به هیچ­وجه چونان رویکرد[17] مدنظر نبوده و صرفا نقشی مکمل را در بخش تجزیه و تحلیلِ فصل پنجم داشته است. هم­چنین ذیل تحلیل تم­های به­دست­آمده در فصل چهارم كه در آن به صورت تطبیقی، سیطره­ی جنسیت میان دو گروه از تبدیل­خواهان مورد مقایسه قرار گرفت،‌ از بینش نظری محقق در تحلیل­ها استفاده شد.

 

در بخش «بحث و نتیجه ­گیری: گامی به سوی یک نظریه­ی عام در خصوص تبدیل­خواهی جنسی»،‌ تلاش گردید نتایج تحقیق در قالب برداشت كلی محقق ارائه گردد. بدین منظور مراحلی شش­گانه در ساختار زندگی روزمره­ی تبدیل­خواهان جنسی مورد شناسایی و تفكیک قرار گرفت. در نهایت به رسم پایان نامه ­های كارشناسی ارشد، پیشنهادات و محدودیت­های تحقیق به عنوان بخش­های پایانی درج گردیده است. محوریت این دو بخش، تجربه­های محقق در مواجهه با تبدیل­خواهان جنسی بوده و تلاش گردید،‌ پیشنهادات، ‌برآمده از متن پایان نامه باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • بیان مساله

در بدو مواجه با پدیده­ تغییر جنسیت، نارضایتی جنسی و جنسیتی یک شخص و اقدامات وی برای تغییر جنس، امری فردی به نظر می­رسد. اما این پدیده، هم از منظر زمینه ­های شکل­گیری، و هم از حیث ابعاد اجتماعی- فرهنگی آثار، و پیامد­­هایی دارد. این پایان نامه ، ضمن معرفی و تشریح پدیده تبدیل­خواهی جنسی در ایران، بر موضوعِ مقاومت و اعمال فشار اجتماعی از سوی خانواده­ی تبدیل­خواهان[18] و محیط اجتماعی، تمرکز دارد. در این میان، یافته­ های اولیه­ی محقق و نیز مستندات پژوهش­های پیشین در این خصوص، تفاوتی میان دخترانی که می­خواهند جنسیت خود را تغییر دهند، نسبت به پسرانی که خواهان تغییر جنسیت هستند را نشان می­دهد (جواهری و کوچکیان: 1385،  پارولا[19]: 2010،  لوییس[20]: 2002،  بران[21] و دیگران: 2012).

 

در وهله­ی نخست، این پژوهش درصدد دستیابی به توصیفی از چیستیِ تفاوت یاد شده است. سپس به عوامل اجتماعیِ موجد این تفاوت پرداخته شده است. مهم­ترین وجهِ این تمایز میان دو گروه یاد شده، میزان مقاومتِ تجربه شده است؛ دخترانی که خواستار تغییر جنسیت به پسر هستند، به مراتب با فشار اجتماعی کمتری نسبت به پسرانی که خواستار تغییر جنسیت­شان به دختر هستند، مواجه می­شوند. این پژوهش ضمن پرداختن به ابعاد جامعه­شناختی این تفاوت، به دنبال بسط مفهوم سیطره­ی جنسیتی بر این گروه اجتماعی است.

 

دشواری­های فردی و اجتماعی «دوگانگی ذهن و بدن» است: ذهنی مردانه در اندامی زنانه یا ذهنی زنانه در اندامی مردانه. این شرایط موجب کاهش سرمایه اجتماعی تبدیل­خواهان می­گردد. منظور از سرمایه  اجتماعی به تعبیر بوردیو، مجموعه­ی پیوندها، تکالیف و تعهدات اجتماعی است که حاصل شبکه­ بادوام روابط کمابیش نهادینه شده، آشنایی و شناخت متقابل یا عضویت در یک گروه است. شبکه­ ای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه­ جمعی برخوردار می­سازد.

 

از سویِ دیگر تغییر جنس، نقش­های اجتماعی کنش­گران را تغییر می­دهد؛ زنی که به دنیای مردانه قدم می­گذارد از آزادی، قدرت و منزلت بیشتری برخوردار خواهد شد، در حالی که زن شدن یک مرد احتمالا به معنای آسیب­پذیری و محدودیت بیشتر اوست. جامعه نیز در برابر زنی که مرد شده و رفتاری مردانه دارد در مقایسه با مردی که رفتاری زنانه دارد به شیوه انعطاف­پذیر­تری برخورد می­ کند. اگر چه این­دو گروه از تبدیل­خواهان، در بسیاری از مشکلات در مسیر تبدیل­خواهی و حتی پس از آن، اشتراکاتی دارند اما، هر یک بر حسب مراحل و فرایند طولانی و طاقت­فرسای تبدیل­خواهی، با مسایل متفاوتی مواجه می­گردند. هدف نگارنده­ی این پایان نامه ، دست­یابی به دلایل اجتماعیِ این تفاوت­هاست.

 

قرارگیری در وضعیت ناخواسته­ی تبدیل­خواهی جنسیتی، شرایطی لاجَرم برای این اشخاص ایجاد می­ کند: تجربه­ی «هویت دوگانه». بنابراین، آن­چه تبدیل­خواهان جنسی را با وجود تمامی موانع  پیش­رو مجاب به تغییر جنسیت می­ کند آن است که وضعیتِ پیش از تغییر، آن­چنان غیر قابل تحمل می­نماید که تحمل آن برای تبدیل­خواهان، به مراتب دشوارتر از عوارض جراحی تغییر جنسیت و نیز فشارهای اجتماعی ناشی از آن است. به بیان دیگر، عمل تغییر جنسیت برای تبدیل­خواهان، راهی است برای رهایی از برساختِ الزامات هژمونیک بدن. ولو آنکه این مسیر پر مخاطره و سراسر فشار جسمی و اجتماعی، طاقت­فرسا بنماید، این راهی است که برای «تصحیح» اشتباهِ رخ داده در بدن­شان، آنان را به سویِ عمل تغییر جنسیت سوق می­دهد. پرسش بنیادین این پژوهش که با روش گرندد تئوری صورت پذیرفته است، بررسی ابعاد سیطره­ی حاصل از برساخت جنسیت بر زندگی تبدیل­خواهان جنسی است.

 

1 Sex

 

2 Gender

 

[3] Transsexuality

 

[4] Yorburg

 

[5] Gender Identity Disorder(GID)

 

[6] kaplan

 

[7] Sadock

 

[8] Rowland

 

[9] Incrocci

 

[10] Green

 

[11] Loseke

 

[12] World Health Organization(WHO)

 

[13] Borgatta

 

[14] Montgomery

 

[15] DSM-IV-TR

 

[16]  Grounded Theory

 

[17]  Approach

 

17 Transsexual

 

[19] Parola

 

[20] Lwees

 

[21] Brown

پایان نامه ارشد:برنامه ریزی بهره برداری از منابع تولید پراكنده،ذخیره سازها و راهكارهای مدیریت سمت مصرف در محیط رقابتی

هدف اصلی مسئله برنامه ­ریزی بهره ­برداری در ساختار سنتی مدیریت صنعت برق، کمینه کردن
هزینه­ های برنامه ­ریزی و بهره ­برداری با در نظر گرفتن سطح تعریف‌شده‌ای از پایایی بود.در محیط­های سنتی دارای ساختار متمرکز، بیشتر مدل­های برنامه ­ریزی بهره ­برداری بلندمدت بر اساس روش­های بهینه­سازی یا روش­های تحلیل ریسک trade-offچند معیاره بوده است. این روش­ها، روش­های مفید و مناسبی بودند؛ چراکه برنامه ­ریزی به‌صورتمتمرکز و با عدم قطعیت­های کمتری صورت می­گرفت[1و2]. تنها عدم قطعیت­هایی که وجود داشت مربوط به قیمت­های سوخت، شرایط بار و تولیدات برخی از منابع تولید از قبیل نیروگاه­های آبی بود. اما آنچه باعث شد تا اكثر كشورهای دنیا به بازنگری در تئوری­های انحصار طبیعی صنعت برق متمایل شوند، بحران­های نفتی دهه 70 بود[3].
پس‌ازآن دولت­ها با این واقعیت انكارناپذیر مواجه شدند كه انحصار صنعت برق در دست دولت، منابع مالی را برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت­ها برای پاسخگویی به رشد مصرف انرژی الكتریكی با مشكل مواجه می‌سازد.
تجدید ساختار در صنعت برق علاوه بر تغییر در اهداف و محدودیت­های حاكم بر بهره‌برداری سیستم قدرت، برنامه‌ریزی بهره ­برداری را نیز متحول ساخته است[10-4]. به‌طوری‌که تولیدكنندگان برق و سرمایه ­گذاران بخش­های خصوصی برای ورود به بازارهای رقابتی باید استراتژی­ های خود را برمبنای ملاحظات اقتصادی و زیست‌محیطی بالحاظ عدم قطعیت­های فراوانی كه در سیستم اقتصادی حاكم است، تدوین نمایند.در این ساختار، روش­های مربوط به برنامه ­ریزی سنتی دیگر جوابگو بودند، چراکه بازیگران تصمیمات مربوط به سرمایه ­گذاری خود را در یک محیط بی­ثبات[1] می­گرفتند[12-11]. در مورد تحولات صورت گرفته در سیستم قدرت و ورود به عرصه رقابتی می­توان به دو عامل و محرک اصلی اشاره کرد؛ یکی گرایش به کارآیی هزینه و تأکید بیشتر به ایجاد فضای رقابتی و دیگری آگاهی جامعه و دولت از پیامدهای زیست­محیطی ناشی از افزایش مصرف انرژی در جهان می­باشد. افزایش نگرانی­های زیست­محیطی نیز به وضع مقرراتی به‌منظور کنترل آلودگی­های ناشی از تولید برق توسط نیروگاه­ها منجر شده است. فراهم نمودن زمینه برای تجارت مجوز تولید برق توسط انرژی­های تجدیدپذیر و مالیات بر آلودگی نمونه­هایی از این مقررات به شمار می­آیند. درحالی‌که محرک اول که تأکید بیشتری به ایجاد فضای رقابتی در بازار دارد و باعث پیچیده­تر شدن مسئله برنامه ­ریزی بهره ­برداری می­گردد، محرک دوم یعنی نگرانی­های زیست­محیطی نیز مقررات دیگری را به سیستم اضافه نموده است که خود می ­تواند منجر به افزایش عدم قطعیت‌ها در مسئله برنامه ­ریزی بهره ­برداری تولید گردد[13].
از یک نقطه‌نظر دیگر می­توان گفت که مسئله برنامه ­ریزی بهره ­برداری از دو دیدگاه قابل‌بررسی است. از نگاه قانون‌گذار سیستم، كه مهم­ترین مأموریت آن برقراری بازاری پایدار در بلندمدت است. به این منظور، ضمن هدف‌گذاری در شاخص ­های مهم پایداری بازار، برنامه‌ریزی بهره ­برداری باهدف بهینه­سازی رفاه اجتماعی، قابلیت اطمینان مطلوب، در نظر گرفتن مسائل و مباحث زیست‌محیطی و وضع مقررات حمایتی و تشویقی برای سرمایه‌گذاری در این بخش و راهنمایی شركت­های تولید برای توسعه توسط قانون‌گذار ضروری است.

پایان نامه

 بعلاوه، باوجود عدم قطعیت­های متنوع و هزینه بالای سرمایه‌گذاری و غیرقابل‌بازگشت بودن تصمیم‌گیری در این حوزه، باید از رویكردها و چارچوب­های معتبری استفاده گردد تا دستیابی به اهداف بلندمدت و میان­مدت را در كنترل سیستم قدرت و بازار برق محقق نماید[12].

از طرف دیگر چنانچه بحث برنامه ­ریزی بهره ­برداری از نگاه سرمایه‌گذاران مورد بررسی قرار گیرد، ملاحظه می‌شود كه سرمایه ­گذاران همانند تمام سازمان­ها برای بقای خود در بازار باید برنامه ­ریزی بهینه­ای را در میان­مدت و بلندمدت در دستور كار خود قرار دهند. برخورداری از سهم بازار و تركیب بهینه فناوری‌های تولید تحت مالكیت از مهم­ترین اهداف كلان شركت­های تولید در بازارهای برق به شمار می‌روند. در بحث برنامه ­ریزی بهره ­برداری در محیط رقابتی که در این پایان نامه مدنظر است، چند نكته بسیار مهم وجود دارد:

 

    • در نظر گرفتن انواع مختلف منابع

 

    • توافق بین معیارهایی كه با هم تداخل دارند و سازگار نیستند.

 

    • تأثیر دادن انواع مختلف عوامل عدم قطعیت

 

  • پیش ­بینی شرایط آینده از طریق یک روش مؤثر

در نظر گرفتن یک فرایند برنامه ­ریزی كه عدم­قطعیت­ها را نیز به­حساب آورد، جهت برنامه ­ریزی بهره ­برداری از منابع بسیار ضروری است. در مورد تنوع منابع نیز در این پایان نامه منابع سنتی در کنار منابع بادی، ذخیره­سازهای انرژی در کنار اجرای راه­کارهای مدیریت مصرف مدنظر می­باشد.
به این منظور لازم است شركت­های تولید برنامه ­ریزی بهره ­برداری را براساس دستیابی به اهداف میان­مدت و بلندمدت، انجام دهند. باوجود محدودیت­ها و عدم قطعیت­های زیادی كه شركت­های تولید در كوتاه­مدت و بلندمدت با آن‌ ها مواجه‌اند، ارائه چارچوب­ها و روش­های توانمند برای برنامه‌ریزی بهره ­برداری از نیازهای ضروری سیستم قدرت می­باشد.
عدم قطعیت­های بار پیش‌بینی‌شده، بهای سوخت واحدهای تولیدی و عدم قطعیت استراتژیک رقبا ازجمله موارد مهمی هستند كه بازیگران در برنامه ­ریزی بهره ­برداری با آن‌ ها مواجه‌اند. همان­طور که بیان شد، عدم قطعیت استراتژیک بازیگران از اهمیت زیادی برخوردار می­باشد؛ چراکه نوسانات قیمت ناشی از رفتار استراتژیک بازیگران بازار در میان­مدت تأثیرقابل‌توجهی بر سودهای عملیاتی این شركت­ها دارد. لذا ضروری است از روش­های مناسبی برای مدل­سازی این عدم قطعیت­ها در برنامه‌ریزی بهره ­برداری استفاده گردد.
در این پایان نامه که هدف برنامه ­ریزی بهره ­برداری منابع تولید پراکنده، ذخیره­سازها و راهکارهای مدیریت مصرف در محیط رقابتی می­باشد، باید منابعی در نظر گرفته شوند که ضمن اینکه تکنولوژی نوین و به­روزی در سیستم قدرت هستند، مباحث جالبی را از لحاظ آکادمیک و علمی ایجاد کنند. یکی از این منابع، منابع تجدیدپذیر می­باشد که در بین منابع تجدیدپذیر نیز منابع بادی ازنظر رشد تکنولوژی و قابل رقابت بودن با منابع سنتی از اهمیت بیشتری برخوردار می­باشد. با در نظر گرفتن منابع بادی به خاطر اهمیت مسائل زیست­محیطی و با توجه به عدم قطعیت در تولید این منابع و فقدان سیاست­های حمایتی جامع، ریسک مسئله برنامه ­ریزی بهره ­برداری افزایش می­یابد. بدین منظور در کنار این منابع از ذخیره­سازهای انرژی نیز استفاده شده است. خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه یکی از انواع ذخیره­سازهایی هستند که طی سالیان اخیر در مطالعات سیستم قدرت رقابتی و شبکه­ های هوشمند قدرت به‌وفور از آن­ها صحبت شده و کارهای متنوعی در این زمینه صورت گرفته است.
در این پایان نامه نیز تأثیر این منابع یعنی خودروهای برقده در نظر گرفته شده است. به‌طورکلی خودروهای الکتریکی با قابلیت اتصال به شبکه خودروهایی هستند که قابلیت اتصال به شبکه‌ی قدرت در نقاط تعریف شده معینی را دارا هستند و از این طریق می‌توانند در تبادل توان الکتریکی با شبکه‌ی قدرت شرکت نمایند. زیرساخت‌های فنی و مخابرات لازم به‌منظور بهره‌برداری بهینه از این خودروها می‌بایست فراهم باشد. این خودروها دارای این قابلیت هستند که در بعضی از ساعات شارژ و در ساعاتی دشارژ گردند. بنابراین این خودروها می­توانند در یک بازی همکارانه در کنار منابع بادی مورد بهره ­برداری قرار گیرند[17-14].
در این پایان نامه این مسئله مدل­سازی شده و به‌عنوان یکی از نوآوری­های این پایان نامه مطرح
می­باشد. در این حالت خودروها به‌صورت یکپارچه با منابع بادی عمل کرده و در صورت برنامه ­ریزی بهینه می­توانند باعث افزایش ضریب ظرفیت منابع بادی گردند. علاوه بر این و با توجه به اینکه در سیستم قدرت هوشمند، علاوه بر منابع سمت تولید، منابع سمت مصرف نیز این قابلیت را دارند که در بازار برق شرکت کرده و در تسویه قیمت بازار سهیم باشند، لذا در این پایان نامه نیز تأثیر راهکارهای مدیریت مصرف نیز در نظر گرفته شده است.
برای اجرایی کردن این راه­کار بار مشترکین به‌صورت الاستیک در نظر گرفته شده و بار تابعی خطی از قیمت برق می­باشد. یکی دیگر از راهکارهای مدیریت مصرف که در این پایان نامه توسعه یافته و اجرا شده است، جابجایی پیک می­باشد. این کار از طریق توسعه یک بازی همکارانه بین خودروهای برقده قابل اتصال به شبکه (که نقش ذخیره­ساز را دارند) و بار مشترکین صورت گرفته است. این مسئله نیز به‌عنوان یکی از نوآوری­های دیگر این پایان نامه مطرح می­باشد.

دانلود پایان نامه:برنامه ریزی توان راکتیو شبکه با در نظر گرفتن عدم قطعیت باربا استفاده از یک روش تکاملی

اهمیت انرژی الكتریكی امروزه بر كسی پوشیده نیست. به دلیل سادگی تبدیل به سایر انواع انرژی، سهولت انتقال، كنترل آسان و ملاحظات زیست محیطی انرژی الكتریكی بیش از سایر انواع انرژی كاربرد پیدا كرده است. تامین انرژی الكتریكی مورد نیاز مشتریان با كمترین قیمت و بهترین كیفیت ممكن هدف اصلی یک سیستم قدرت می باشد. در شبکه­ های الکتریکی، تلفات یکی از بزرگترین معضلات است که گریبان­گیر تولید،انتقال و توزیع نیرو می­باشد. از این رو کاهش تلفات و بهبود پروفیل ولتاژ از اهداف اصلی طراحان سیستم­های قدرت بوده است و یکی از راهکارهای پیشنهادی جهت نیل به این اهداف،استفاده از خازنهای موازی و تغییر نسبت Tap Changerها در شبکه  است ]1[.
توان حقیقی در نیروگاه­ها تولید می­ شود در حالی که توان راکتیو در نیروگاه (کندانسورهای سنکرون) و یا توسط نصب خازن ها و  تغییر نسبت Tap Changerها تامین می شود. استفاده از خازن های موازی و تغییر نسبت Tap Changerها از اقتصادی ترین روش­ها جهت تامین بار راکتیو محسوب می شوند. خازن ها با کاستن تقاضای بار راکتیو ژنراتورها می توانند سایز و اندازه آنها را کوچک کنند. همچنین خازن ها می توانند جریان خطوط از محل خازن تا نیروگاه را کمتر کرده و در نتیجه تلفات و بارگذاری روی خطوط، ترانسفورماتورها و خطوط انتقال را کاهش دهند. بکارگیری خازن به صورت همزمان با تغییر نسبت Tap Changer علاوه بر موارد مذکور باعث به تاخیر انداختن یا حذف سرمایه جهت توسعه شبکه قدرت می شوند. در این پایان نامه با بهره گرفتن از خازن­گذاری در نقش ادمیتانس های موازی و تغییر نسبت TapChanger اهداف فوق میسر می گردد]2-4[ .
– طرح موضوع
در صنعت برق طراحی و بهره برداری بهینه و مؤثر اقتصادی همواره مورد توجه بوده است از این رو کاهش هزینه های سالانه در شبکه امری ضروری می باشد. لذا جهت کنترل ولتاژ باس­ها در محدوده حداقل و حداکثر مقدار مجاز، در شرایط تغذیه بارهای مختلف از خازن های موازی و با تغییر نسبت Tap استفاده می­ شود ]5[.

پایان نامه

 

به رغم مطالعات گسترده جایابای خازن در شبکه­ های قدرت، فقدان بررسی عمیق در ارتباط با دو مسئله اساسی به چشم می­خورد. اول آنکه بررسی همزمان سایر متغیرهای در اختیار بهره­بردار همچون تنظیم تپ ترانس و خازن­گذاری در سیستم­های قدرت و ارتباط این فعالیت­ها با سایر پارامترهای در اختیار بهره‌بردار سیستم در خور توجه بیشتری می­باشد. دوم آنکه بررسی اقتصادی و تحلیل­های مبتنی بر آن به عنوان حلقه پیوند دهنده تصمیمات فنی با اقتصادی توجه بیشتری را می­طلبد. علاوه بر این لحاظ نمودن عدم قطعیت در پارامترها تاثیر گذار بر خارن­گذاری نیز عاملی است که لحاظ نمون آن طیف گسترده­تر و کاملتری از انتخاب­ها را پیش روی تصمیم­سازان شبکه می­نهد. بدین منظور سوال اساسی این تحقیق چگونگی برنامه ­ریزی توان راکتیو با در نظر گرفتن سایر متغیرها و پارامترهای در اختیار تصمیم­ساز شبکه می­باشد. در این راستا لحاظ نمودن اثر عدم قطعیت بار با رعایت قیود محدوده توان راکتیو ژنراتورها، محدوده ولتاژ باس ها، محدوده تغییرات Tap و محدوده تغییرات اندازه ادمیتانس شنت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
با لحاظ نمودن عدم قطعیت در پارامترهای تاثیرگذار بر فعالیت­های تصمیم­سازی شبکه، ساختار برنامه ­ریزی توان راکتیو شمایلی تصادفی به خودگرفته و بررسی­های مبتنی بر فاکتورهای اقتصادی ریسک و سناریو سازی را می­طلبد. در اینجا لازم به ذکر است که برای در اختیار داشتن تحلیلی مناسب، ساختار برنامه ­ریزی نیازمند راهکار حل مسئله مناسب می­باشد. بنابراین کاهش ابعاد مسئله و در عین حال داشتن پاسخ­های دقیق با بهره گرفتن از تکنیک­های رایج در ادبیات موضوع کاهش ابعاد مسئله همچون تکنیک­های کاهش سناریو در طرح موضوع این تحقیق لحاظ شده ­اند. در ادبیات موضوع، استفاده از روش­های      بهینه­سازی هوشمند برای حل مسائلی با چنین ابعادی پیشنهاد شده است. بدین منظور در این تحقیق از الگوریتم ازدحام ذرات به منظور حل مسئله و در اختیار داشتن پاسخ بهینه فعالیت­های تصمیم­سازی شبکه استفاده شده است.
1-3 ساختار گزارش
در فصل دوم کلیاتی در رابطه با تجهیزات قدرت راکتیو و پیشینه تحقیق پیش رو پرداخته شده است. فصل سوم الگوریتم تجمع ذرات باینری به عنوان یک روش هوشمند ابتکاری در حل مسائل بهینه سازی معرفی شده است. در فصل چهارم به موضوع کاهش سناریو و مدلسازی برنامه ­ریزی توان راکتیو پرداخته شده است. در ادامه این فصل نتایج شبیه سازی به همراه تحلیل­های اقتصادی و فنی تصمیم­ساز شبکه ارائه شده است. در فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهاد ادامه کار ارائه شده است.

دانلود پایان نامه ارشد: علل توسعه نیافتگی مناطق روستایی

 

 

 

 

1-1- اهمیت موضوع

 

توسعه، که به تعبیری می­توان به گرایش بشر به تغییر و دستیابی به سطوح بالاتر و کیفیت بهتر زندگی اتلاق کرد، قدمتی به عمر بشر دارد. از میان زمینه ­های متعدد توسعه، توسعه­­ی روستایی یکی از عمده مباحث در این میان بوده و در بسیاری از کشورهای جهان به­ویژه در کشورهای در حال توسعه که بخش زیادی از جمعیت آنها در روستاها زندگی می­ کنند، مورد تأکید است (قلی­پور، 1385). با وجود این، توسعه ­روستایی در چند دهه اخیر همواره یکی از دغدغه­های اصلی توسعه در ایران و اکثر کشورهای در حال توسعه بوده و در بسیاری از کشورها، توسعه­ ­روستایی راهبردی با اهمیت برای تأمین نیازهای اساسی از جمله غذا است؛ با این وجود هنوز سهم جوامع روستایی جهان سوم از توسعه و پیشرفت بسیار اندک است (یدقار، 1383).

 

در این راستا، رشد و توسعه از سوی اقتصاددانان، جامعه­شناسان و محققان برخی از علوم به عنوان یک مقوله اجتماعی- اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. از جمله دشواری در بررسی توسعه اقتصادی و دگرگونی اجتماعی، مشخص کردن مفهوم توسعه و رشد بود. توسعه همان رشد اقتصادی نیست، توسعه جریانی چند بُعدی است که خود تجدید سازمان و سمت­گیری متفاوت کل نظام اقتصادی و اجتماعی را بر عهده دارد. به عبارت ساده می­توان گفت با توجه به این­که هدف اصلی توسعه حذف نابرابری­هاست، بهترین مفهوم توسعه، رشد همراه با عدالت اجتماعی است (قرخلو و حبیبی به نقل از هادر، 1375). بنا به تعریف بانک جهانی، توسعه ­روستایی راهبردی است که برای بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم فقیر روستایی طراحی شده است. از این­رو، باید به نحو مناسبی برای افزایش تولید و بالا بردن بهره­وری تلاش شود (مختاری­حصاری و زارعی‌دستگردی، 1386). توسعه و توسعه‌روستایی به معنا و مفهومی که امروزه از آن استفاده می­ شود، مفهومی با سابقه است، هر چند که از لحاظ محتوا و کارکرد، به طور مداوم تغییر کرده است (فاضل­نیا و همکاران به نقل از یوان، 1389). فرایند بهبود زندگی انسان به وسیله دانش­های گوناگون هم­­چون روانشناسی، بهداشت، اقتصاد محیط ­زیست و جامعه ­شناسی مورد توجه و

 

 

پایان نامه

 

 

بررسی بوده است. در ادبیات اقتصادی، بهبود در کیفیت زندگی به عنوان توسعه تلقی می­ شود (کاستانزا و همکاران، 2007). توسعه اجتماعی و به اصطلاح متداول­تر، عمران جامعه روستایی بر ایجاد تحول و توسعه در تمام سطوح و اقشار اجتماعی و بر عموم زمینه ­های عملیاتی مرتبط تأکید دارد و تغییر و تکامل در نظام­های اجتماعی و سازماندهی امور جامعه را ضروری می­داند. این توسعه به منظور اصلاح و پیشرفت همه­جانبه و یکپارچه منطقه، نیازمندی­ها و تأمین اهداف و آرمان‌های آنی و آتی مردم جهت‌گیری و پی‌ریزی می­ شود (شهبازی، 1388). بنابراین، رشد و توسعه بسیاری از کشورها در گرو ساماندهی عرصه ­های مناطق روستایی است (سعیدی، 1387). همچنین، امروزه از جغرافیای روستایی به عنوان اهرمی در برنامه‌ریزی‌های ملی، منطقه­ای و محلی به منظور توسعه روستایی و در نهایت توسعه کشور استفاده می‌شود (مهدوی، 1377). توجه به رهیافت­ها و تعادل منطقه­ای، کاهش ناهمگونی و نابرابری منطقه­ای و بخشی سیاست­گذاری و برنامه ­ریزی منطقه­ای برای توزیع هدف­ها که بر حسب ویژگی­های ساختاری امکانات و محدودیت­های هر منطقه تغییر می­ کند، مستلزم مطالعه و شناخت خصوصیات هر منطقه با توجه به جایگاه آن در کل نظام منطقه­ای می‌باشد (روزبهان، 1390).

 

قرن بیست یکم در شرایطی آغاز شد که رشد فزاینده جمعیت و تأمین غذا یکی از دل مشغولی­های جهان به شمار می­رفت. بر اساس برآورد انجام شده تا سال 2025 جهان باید جمعیت 3/8 ملیارد نفری را تغذیه کند. اگر­چه در حال حاضر غذای کافی برای تغذیه تمام افراد تولید می­گردد، اما حدود 800 میلیون نفر به غذای کافی دسترسی ندارند. در چنین شرایطی توسعه­­ی روستایی و کشاورزی با مسائل و مشکلات و چالش­های متعددی مواجه گردیده که باید برای آنها پاسخ مناسب جستجو شود. همچنین، آمار سرشماری سال 1390 نشان می­دهد، جمعیت کشور به 75 میلیون و 149 هزار و 669 نفر رسیده که این تعداد  جمعیت در 21 میلیون و 185 هزار خانوار قرار دارند و نسبت زندگی شهری به روستایی هم به این ترتیب است که 71 درصد جمعیت کشور شهری و 29 درصد در روستاها زندگی می­ کنند، که این نشان‌گر افزایش جمعیت شهری در کشور است. در این میان، استان کهگیلویه و بویراحمد نیز دارای جمعیت 658629 نفر می­باشد که 310518 نفر در روستاهای استان زندگی می­ کنند و 121236 نفر از این جمعیت روستایی در روستاهای شهرستان بویراحمد سکونت دارند (مرکز آمار ایران، 1391).

 

از طرف دیگر روستاها مرکز تولیدات کشاورزی، دامی، صنایع دستی و کانون تأمین مایحتاج خوراکی جمعیت 75 میلیون نفری کشور به شمار می­آیند. به اعتباری می­توان آنها را کانون تولید ثروت و ارزش افزوده در کشور برشمرد، زیرا به رغم سرمایه ­گذاری اندک در مقایسه با شهرها، حدود یک سوم تولید ناخالص ملی کشور از آنها به دست می ­آید (سرتیپی­پور، 1385).

 

    1. 1Hader                             

 

    1. 2. Word Bank

 

    1. 3. Yeuan

 

  1. Costanza
 
مداحی های محرم