وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه ارشد: شناسایی گونه ها و برآورد باردهی جوامع پریفیتونی در دریاچه ی زریبار با هدف تعیین کیفیت آب

 
تاریخ: 05-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

1-1- تالاب ها

 

تالاب ها به طور مستقیم یا به طور ضمنی و تلویحی به طرق گوناگون تعریف شده اند. عوامل متعدد ازقبیل دیدگاه و نظریات شخصی، جایگاه وموقعیت، چشم اندازها و مناظر، هر فرد یا گروهی تالاب  را از دیدگاه و نظریات خود متکی بر تجارب یا نیازهای خاص تعریف کرده است. برای مثال، اگر تعریف تالاب از یک  فرد عادی و غیر متخصص پرسیده شود، ممکن است که یک باتلاق با انبوهی از گیاهان با آب عمیق همراه با اردک ها و یا این که یک برکه ناشناخته و کدر  را بیان کند، اما از دیدگاه متخصص، تالاب به عنوان مکانی که در آن فرایند غیر هوازی رخ می دهد، به همراه  گیاهان  فراوانی که برای زندگی در شرایط مساعد، یا دشوار و طاقت فرسای آن ناحیه سازگار شده اند تعریف می شود. نهایتاً آنان که استفاده و کارایی های تالاب ها  را بیان و محاسبه میکنند مطمئنا یک نظریه ساختاری دارند و تالاب را به وسیله ویژگی های بارز خاک، هیدرولوژی و گیاهان آن به خاطر سهولت تصمیم گیری در مورد کاربری های آن تعریف  می کند.

 

2-1- تعریف تالاب

 

تالاب از نظر لغوی معادل واژه “ وتلند “ به معنی اراضی خیس و غرقابی و متشکل از دو کلمه تال و آب بوده که در اصل به معنی آبگیر می باشد. تالاب ها  زیستگاه هایی موقتی و انتقالی اند از این حیث که آنها نه زیستگاه های خشکی اند و نه زیستگاه های آبی، بلکه ویژگی ها و خصوصیات هر دو را دارند. ممکن است در طی زمان به خاطر وابستگی به فاکتور هایی نظیر میانگین بارش سالیانه، تبخیر و تعرق و تغییرات و اصلاحات حوضه آبریز، گسترده یا محدوده  شوند. به خاطر موقتی بودن خصوصیات تالاب ها  و جابجایی مرزهای آنها، شناسایی  دقیق مرز تالاب ها اگر عملاً غیر ممکن نباشد، مشکل خواهد بود. همچنین انواع مختلف تالاب در نوع تعریف آن مؤثرند. تالاب ها شامل زیستگاه های شناخته شده ای، مانند باتلاق  و مرداب و تالاب های فصلی که کمتر شناخته شده اند، مانند برکه های بهاری و رودهای دوره ای و فصلی می باشند.

 

هر تالاب بسته به اندازه، شکل، هیدرولوژی، خاک، گیاهان و موقعیتش در چشم اندازها منحصر به فرد می باشد. به همین دلیل تالاب ها دامنه وسیعی از ویژگی های عملکردی وکارا و مفید، شامل : 1- تهیه زیستگاه هایی برای حیات وحش و آبزیان 2- حفظ و نگهداری رسوبات و سموم 3- تضعیف قدرت تخریب سیلاب 4- متابولیسم مواد غذایی 5- تغذیه آبهای زیرزمینی 6- صدور محصولات را ارائه می کنند.

 

علی رغم این که ارائه تعریف برای تالاب به صورت جامع کاملاً دشوار است، تاکنون چندین تعریف رسمی پیشنهاد شده است. آسانترین تعریف را مدیران و دانشمندان بویژه آنهایی که علاقمندن به پرندگان آبزی و حیات وحش می باشند، بیان نمو ده اند (F. Shaw 1956). این تعریف که تا اندازه ای تعریف ساختاری است و مطلبی قابل فهم و کلامی معقول را برای افراد عادی  ارائه می دهد. واژه تالاب به زمین های پستی اطلاق می شود که با آب کم عمق ( پایاب) و گاهی اوقات آبهای موقتی و فصلی پوشیده شده اند. همچنین با اسامی دیگری مانند, wet Meadow , Bog ,fen swamp , marsh , potholes  نامیده می شود.

 

این تعریف برپایه دو پارامتر ضروری که باید در یک تالاب وجود داشته باشد، بیان شده است :

 

1- وجود آب های سطحی 2- توسعه و گسترش رطوبت درخاک برای گیاهان

 

دریک کارگروه کانادایی، یک گروه محقق تالاب های ملی آن کشور، تعریفی را ارائه کرده که پارامتر سومی یعنی خاک های هیدریک را هم شامل شده است. این تعریف بیشتر به  خصوصیات علمی تالاب ها توجه کرده است. به علاوه توضیح  و بسط تعریف قبلی  تالاب که نه تنها شامل زیستگاه هایی که دارای آب های سطحی می باشند، می پردازند، بلکه آنهایی را که خاک اشباع شده دارند، را تشریح می کنند (Tarnokai- 1979).

 

سرویس حیات وحش  و ماهیان آمریکا، تعریفی را که هیدرولوژی تالاب، خاک های  هیدریک و گیاهان آبدوست را به عنوان پارامترهای دخیل در تعریف تشخیص داده، تصویب نموده است (Kvardyn et al, 1979). این تعریف  تالاب شناسان، تعریفی است که از تعریف کانادایی ها، از این حیث که نیاز به ارائه  ویژگی و خصایص  پارامتر مذکور را ندارد، متمایز گردیده است :

 

تالاب ها، زمین های موقتی بین سیستم های خشکی و آبی هستند. مکانی که سفره آب در درون یا نزدیک به سطح زمین قرار دارد و یا بوسیله آب های کم عمق پوشیده شده است.

 

1-2-1- تعریف تالاب از نظر کنوانسیون رامسر

 

مناطق مردابی، آبگیر، توربزا  برکه های مصنوعی یا طبیعی که به طور دائم یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، لب شوریا شور مشتمل بر

دانلود مقاله و پایان نامه

 مناطقی از آبهای دریایی که عمق آب هنگام پایین ترین جزر در آنها  بیش از6 متر نباشد.

 

3-1- طبقه بندی تالاب

 

روش ها و الگوهای طبقه بندی تالاب ها بسیار توسعه یافته اند (For example, Martin and Stewart et al 1953 and 1971 Kantvrd Glt and Larson 1974). این سیستم طبقه بندی بوسیله کاردین و همکارانش در سال 1979 گسترش  یافت و در سال  1993 بوسیله آقای برینسون که از سوی دانشمندان، سیاستمداران  و مهندسین مورد  تأیید قرار گرفت، به صورت پیشرفته ارئه گردید. این طبقه بندی ها می توانند درتمام نواحی جغرافیایی و در قسمت اعظم دنیا  بیشتر از سایر طرح های طبقه بندی به کار روند.

 

با توجه به ویژگیهای متفاوتی که تالابها می توانند داشته باشند سیستم های طبقه بندی  متعددی برای تالابها ارائه شده است. معمولاً در این نوع طبقه بندی ها معیارهای گوناگونی نظیر رویش های گیاهی، ویژگیهای هیدرولوژیک، خصوصیات شیمیایی، نوع خاک و هیدروتوپوگرافی منطقه اساس طبقه بندی تالابهای مختلف قرار می گیرد. بنابراین فقط به برخی از طبقه بندی های مهم در رابطه با تالابها در نقاط مختلف دنیا اشاره می شود. هر چند بیشتر سیستم های طبقه بندی تالاب بر روی مفهوم هیدرولوژی تکیه می کنند ولی سیستم های اولیه ای که در ارتباط با طبقه بندی تالاب ارائه شدند برمبنای رویش های گیاهی نظیر جنگلی، همیشه سبز، برگ ریز و غیره استوار بودند، که البته این سیستم ها هنوز هم  برای توصیف و تشریح ساده از تالاب بسیار مفید می باشند.

 

 در دهه 1970 طبقه بندیهای فراوانی از تالاب ارائه شد که یکی از مهمترین آنها را ادوم ( 1971, Odum ) بر اساس موقعیت جغرافیایی قرارگیری تالابها و شرایط محیطی تأثیر گذار بر آنها ارائه نموده است.

 

 بر طبق طبقه بندی ادوم تالابها به پنج گروه تقسیم می شوند :

 

نوع اول : سیستم هایی که سازگار به شرایط مختلف محیطی بوده بدین لحاظ دارای محدوده وسیعی از پراکنش جغرافیایی می باشند.

 

نوع دوم : اکوسیستم های نواحی حاره و استوایی که در این اکوسیستم های هر چند میزان نور بالا بوده ولی تغییرات محیطی و فصلی بسیار ناچیز می باشند  از جمله این اکوسیستم ها می توان به سیستم های  حرا اشاره نمود.

 

نوع سوم : اکوسیستم های نواحی معتدله که شدیداً تحت تأثیر تغییرات فصلی نظیر سرمای زمستان و گرمای تابستان می باشند.

 

نوع چهارم : اکوسیستم های واقع در نواحی قطبی

 

نوع پنجم : اکوسیستم های جدیدی که در مجاورت جوامع بشری بوجود آمده اند و شدیداً تحت تأثیر دستکاریهای بشر در حال تغییر می باشند.                                                                               

 

یکی از مهمترین سیستم های تالابی که همیشه درمورد آن مباحث زیادی بیان می گردد، توربزارها می باشد. اقدامات مربوط به طبقه بندی  توربزارها در شمال اروپا و آمریکا انجام شده که طبقه بندی Davis (1907)                                                                                     در ایالات متحده از اولین طبقه بندیهای ارائه شده در رابطه با توربزارها می باشد وی باگهای میشیگان را بر طبق سه اصل ذیل گروه بندی نمود :

 

1-  زمین های باگ یا بر روی دریاچه های کم عمق یا بر روی دلتاهای رودخانه ایی واقع شده اند.

 

2-  باگ ها از دوطریق توسعه می یابند یا با بالا آمدن کف سیستم و یا گسترش نواحی ساحلی به سمت دریا

 

3-  سطح آنها یا از خزه و یا از لاریکس پوشیده شده است.

 

ویلر نیز (Wheller – 1994) انواع تالاب ها را بر اساس منبع تأمین آب، چگونگی کسب رطوبت و همچنین مکان جغرافیایی آنها گروه بندی نموده است که در زیر به اختصار آورده شده است :

 

بر اساس منبع تأمین آب : دریاچه ها، آبهای زیرزمینی، نهرهای جاری شده از آبهای جاری

 

تالابهای واقع بر مناطق بدون شیب : انواع تورب زارها، تالاب مردابی، تالاب چاهی

 

تالابهای واقع بر مناطق شیب دار : فن های چشمه ای، فن های شیب دار، باگ تپه ای

 

یکی دیگر از نظام های طبقه بندی که امروزه در رابطه با تالاب ها مطرح است طبقه بندی Brinson (1993) می باشد  وی تالاب را بر اساس ویژگیهای هیدروژئومورفیکی تقسیم بندی نموده است، او در طبقه بندی خود به سه فاکتور ژئومورفولوژی منطقه ( موقعیت جغرافیایی تالاب )، منابع آب تالاب و خصوصیات هیدرو دینامیکی آب تالاب ( جهت و قدرت حرکت آب تالاب ) توجه داشته است که به این تقسیم بندی در زیر اشاره شده است :

 

بر اساس ژئوموفولوژیکی ( موقعیت جغرافیایی تالاب ) : گودالها ( برکه های بهاری ) تورب زارها ( باگ فن)، حواشی رودخانه ها و برخی اکوسیستم های دیگر ( کرانه ها).

 

بر اساس منبع تأمین آب : بارندگی ( باگ امبروتر وفیک )، آبهای زیرزمینی ( فن ها)، آبهای  سطحی (تالاب ساحلی ).

 

بر اساس ویژگیهای هیدرودینامیکی : نوسانات عمودی ( باگ )، جریانهای یک طرفه ( تالابهای کنار رودها).

 

بنابراین کاملاً مشخص است که طبقه بندی  تالابها در نقاط مختلف جهان بر اساس معیارهای بسیار متنوعی صورت می گیرد و در این مورد نیز اتفاق نظری وجود ندارد و متناسب با نوع ویژگی یک تالاب و یا اعمال نظر شخصی یک دانشمند یا سازمان این تقسیم بندی  انجام می شود.

 

Beazly درسال 1993 درکتاب ” تالابها در معرض خطر” انواع تالابهای موجود در نقاط مختلف جهان را در شش سیمای عمده به صورت زیر معرفی کرد.

 

1- مصب ها، سیستم های حرا و کفه های گلی (Estuaris ‘ Mangroves and tidal flate) : از مهمترین ویژگی این اکوسیستم ها بویژه مصب ها حرکت روزانه جزر و مد می باشد. در محل مصب ها به دلیل تداخل آب شیرین رودخانه با آب شور دریا ها چشمه هایی با آب لب شور ایجاد شده است. 

 

2- دشت های سیلابی و دلتاها (Flood plain and deltas) : این زیستگاها عمدتاً تحت تأثیر طغیان آب رودخانه ها بوده و بر این اساس الگوی تغذیه ایی آب در آنها به صورت فصلی می باشد. دشتهای سیلابی عموماً در نواحی ساحلی و دلتاهای مصبی همراه با زیستگاه های آب شور و یا شیرین یافت می شوند. 

 

3- نیزارهای آب شیرین (Freshwater marsh) : چشمه های سطحی، رودها و سیلابها می توانند ایجاد اکوسیستم هایی با آب دائمی و کم عمق نمایند که به آنها تالاب آب شیرین اطلاق می شود.

 

4- دریاچه ها (Lakes) : دریاچه ها زیستگاه هایی می باشند که در اکثر مناطق دنیا یافت می شوند که به لحاظ رویش گیاهی، غرقابی بودن خاک و همچنین حیات وحش آنها را نوعی تالاب محسوب می نمایند.

 

5- تالابهای جنگلی (Forest wetland) : در برخی از نواحی نظیر سواحل دریاچه ها و دشت های سیلابی که آب در آنها به مدت طولانی بصورت ساکن باقی مانده است جنگل هایی تشکیل شده است که به این زیستگاه ها تالابهای جنگلی گویند.

 

6- توربزارها (Peatland) : توربزارها تحت شرایط ناشی از دمای پایین، اسیدیته بالا، مواد غذایی کم، شرایط غرقابی و میزان اکسیژن پایین تشکیل می شوند. درچنین شرایطی سرعت تجزیه مواد گیاهی مرده کاهش می یابد. این ویژگی هر چند در تمامی توربزارها عمومیت دارد اما میزان در انواع آن متفاوت است. برای مثال توربزارهایی تحت عنوان باگ ها دارای اسیدیته بالا و مواد غذایی کم بوده در حالی که فن ها دارای اسیدیته خنثی و از نظر مواد غذایی غنی می باشند. البته در کل می توان توربزارها را نسبت به سایر تالابها اکوسیستم های حاصل خیز به شمار آورد (Beazley’1993) . برخلاف تصور اولیه توربزارها مختص به عرض های جغرافیایی بالا در نیمکره شمالی نبوده بلکه در تمامی قاره ها و عرض های جغرافیایی مشاهده می گردنند. توربزارها برطبق معیارهای مختلفی مثل میزان اسیدیته، آّب و هوا و هیدرولوژی دارای تنوع وسیعی بوده که مهمترین این معیارها هیدروتوپوگرافی توربزار می باشد.


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه ارشد: جداسازی و شناسایی باکتری‌های تجزیه‌ کننده‌ ترکیبات آروماتیک خلیج فارس و منطقه ساحلی استان بوشهرپایان نامه ارشد: شناسایی و طراحی آغازگرهای نشانگر ریزماهواره در ماهی راشگوی معمولی خلیج فارس »