فصل اول : کلیات تحقیق
1- 1 تعریف مسئله 3
1-2 ضرورت و اهمیّت تحقیق 3
1-3 سؤالات تحقیق 3
1-3 سؤالات تحقیق 3
1-4 فرضیّات تحقیق 3
1-5 اهداف اصلی و فرعی 4
1-6 روش جمع آوری اطّلاعات 4
1-7 کاربرد تحقیق 4
1-8 پیشینه تحقیق 5
1-9چگونگی انجام پروژه عملی 6
1-10روش تحقیق 6
فصل دوم : نور و رنگ
2-1 تعریف نور 9
2-2 تعریف رنگ 10
2-3 پیشینه رنگ 11
2-4 رابطه نور و رنگ 13
2-5 تأثیرات نور 14
2-7 رنگهای هماهنگ 152-6 ارزش رنگی 15
2- 8 دمای رنگ 16
2-9 بافت 16
2-10 كُمپوزیسیون رنگ 17
2-11 زمینه و رنگهای روی زمینه 17
2-12 رابطه رنگ و فرم (شكل) 18
2-13 وسایل تأكید فرم (مزاج رنگ) 18
2-14 رنگهای تأثیرگذار و رنگهای تأثیرپذیر 19
2-15 اثر فضای رنگها 20
2-16 جلوههای فضای رنگها 20
2-17 رنگ كاهشی، افزایشی 21
2-18 ریتم رنگ 21
2-19 روانشناسی رنگ 22
2-19-1 تعریف روانشناسی 22
2-20رنگ از دیدگاه روان شناسی 22
2-20-1 معانی رنگها 22
2-20-2 سمبولیسم رنگ 27
2-21 احساس نور از نظر روانشناسی فیزیولوژیک 28
2-22 احساس و ادراک 28
2-23 آمادگی ذهنی 30
2-24تلقین 30
2-25خطای بینایی، حركتی، خطا های بصری، توهمها 30
فصل سوم : مخاطب شناسی
3-1 مخاطب شناسی 33
3-2-1 دلایل مختلف مخاطب بودن 333- 2 تعریف مخاطب 33
3-3دسته بندی مخاطب 34
3-3-1 دسته بندی مخاطبین بر مبنای ویژگیهای جمعیت شناسی 34
3-3-2 دسته بندی مخاطبان برحسب باورها 34
3-3-3 دسته بندی مخاطب بر اساس نگرشها 34
3-3-4 دسته بندی مخاطب بر اساس دسترسی 34
3-3-5 دسته بندی مخاطبین بر اساس رفتار 35
3-3-6 دسته بندی مخاطبین بر اساس توصیف و استفاده از رسانه ها 35
3-4 عوامل مربوط به مخاطب 35
3-4-1مسایل و مشكلات اجتماعی مخاطبین 36
3-4-2 تفاوت های فردی 36
3-4-3 شخصیّت 36
3-4-4 جنس 37
3-4-5 گروه سنّی 37
3-4-6 شیوه زندگی 37
3-4-7 قومیّت 38
3-4-8 تحصیلات 38
3-4-9 سلیقه 38
3-4-10 اهمیّت شناخت مخاطبان 38
3-5 دلایل انتخاب رنگ از نظر مخاطب در علم روانشناسی 39
3-5-1 خاكستری 39
3-5-2 آبی 39
3-5- 3 سبز 39
3-5-4 قرمز 39
3-5-5 زرد 39
3-5-6 بنفش 40
3-5-8 سیاه 403-5-7 قهوه ای 40
3- 6 تأثیرات روانی رنگ بر خصوصیّات شخصی و روحی افراد 41
3-6-1 اثر روانی رنگ در سالمندان 42
3-6-2 اثر روانی رنگ در كودكان 42
3-7 جلب مخاطب از طریق رنگ 43
فصل چهارم: عنوان بندی
4-1 تعریف عنوانبندی (تیتراژ) 45
4-2 تعریف عنوانبندی از نظر اساتید 45
4-3 لزوم طراحی عنوانبندی برای فیلم 47
4-4 تاریخچه عنوانبندی در جهان 48
4-5 انواع عنوانبندی 49
4-5-1 عنوانبندی آغازین 50
4-5-2 عنوانبندی پایانی 51
4-5-3 عنوانهای اعتباری 51
4-5-4 تفاوت های عنوانبندی آغازین و پایانی 52
4- 6 دسته بندی عنوانبندی 53
4-7 نكاتی كه از نظر مرتضی ممیز برای ساخت عنوانبندی خوب لازم است: 54
4-8 انواع تكنیك های ساخت عنوان بندی 54
4-9 کمپوزیسیون مطلوب 56
4-10 ژانر 57
4-10-1 تعریف ژانر 57
4-10-2 انواع ژانر 57
4- 11 كاربرد ژانر در بحث تولید فیلم 60
4-11-1 تحولات ژانرها 61
4-11-2 پیدایشژانرها 62
4-12 ویژگی های یک عنوانبندی خوب 654-11-3 كاركرد ژانرها در تحلیل فیلم 63
4- 12-1 عنوانبندی خوب و مناسب 65
4-12- 2خلاقیّت 67
4-12-3 فضاسازی 67
4-12-4 اتّصال عنوانبندی به فیلم 67
4-12-5 تناسب نوع حروف با فضای فیلم 68
4-12-6 هماهنگی عنوانبندی آغازین و پایانی 68
4-12-7 زمان بندی عنوانبندی 69
4- 13 افراد مشهور در زمینهی عنوان بندی 70
4-13-1 سائول باس 70
4-13-2 سبک کاری 72
4-13-3 فهرست فیلم هایی که سائول باس برای آنها عنوانبندی طراحی کرد 73
4پ13-4 تحلیل عنوانبندی فیلم “سرگیجه” اثر سائول باس 76
4-14 ویژگی آثار سائول باس 79
4-15 تاریخچه عنوان بندی در ایران 80
4-16 افراد مشهور در ساخت عنوانبندی دهههای 40-60 82
4-16-1 طراحان عنوان بندی در ایران 83
4-18آمار 101
نمونه پرسشنامه 102
نتیجه گیری آخر 114
122
شرح کار عملی 122
تحصیلی پاسخگویان 106
تعریف مسئله
در این تحقیق تلاش بر این بوده است که عنوانبندی را مورد بررّسی قرار دهیم و تأثیرات متقابل روانشناسی رنگ در ساخت عنوانبندی و تأثیر بصری آن بر مخاطب را مورد سنجش قرار دهیم.
1-2 ضرورت و اهمیّت تحقیق
با توجّه به اینکه صنعت سینما روز به روز در حال توسعه و تکامل است، روزانه هزاران مخاطب با ویژگیهای منحصر به فرد را جذب خود می کند. سینما صنعتی پر مخاطب و پول ساز است. عامل مهّمی برای انتقال پیام، ارتباطات بین المللی و تبادلات فرهنگی است. عنوانبندی دریچهای است که مخاطب برای ورود به متن اصلی فیلم باید از آن عبورکند تا بتواند به محتوای اصلی آن دست پیدا کند. عنوانبندی فیلم آینهی تمام نمای ژانر فیلم است، پس باید به درستی ساخته شود تا ذهن بیننده را برای رسیدن به هدف اصلی ساخت فیلم هدایت کند. از آنجا که رنگ یکی از مهّمترین و پرکاربرد ترین عوامل بصری است میتوان با مدد گرفتن از آن به یک عنوانبندی موفّق و مؤثّر دست یافت. علم و آگاهی ما از معانی رنگها و روانشناسی رنگ به ما کمک می کند تا به وسیله آن منظور فیلم را راحتتر به بیننده القاکنیم.
1-3 سؤالات تحقیق
1- عنوانبندی چیست؟
2- عوامل تشکیل دهندهِ عنوانبندی کدام اند؟
3- مشخّصاتِ یک عنوانبندی خوب چیست؟
4- زمانِ مناسب برای عنوانبندی چه مقدار است؟
5- آیا رنگ بر عنوانبندی تأثیر دارد؟
6- رنگ از نظر مخاطبین چه معانی دارد؟
7- بیشترین رنگهای استفاده شده در عنوانبندی فیلمهای ایرانی کدامند؟
8- در ایران چه تکنیکهایی برای ساخت عنوانبندی مورد استفاده قرار میگیرد؟
1-4 فرضیّات تحقیق
1- عنوانبندی یکی از عوامل مهمّ در معرفی فیلم است.
2- عنوانبندی خوب باعث موفّقیّت فیلم می شود.
3- عنوانبندی خوب در ذهن بیننده ماندگار است.
4- عنوانبندی براساس ژانرهای مختلف هنری متفاوت ساخته می شود.
5- بیشترین ژانر مورد استفاده در ساخت فیلم در ایران ژانر اجتماعی میباشد.
6- ارتباط درست بین ژانر فیلم و عنوانبندی بسیار مهّم و حائز اهمیّت است.
7- رنگ عامل مؤثّری در ساخت عنوانبندی مناسب است.
8- رنگها باید بر اساس ژانر و محتوای فیلم انتخاب و مورد استفاده قرارگیرد.
9- رنگ القاءکننده حال و هوای محتوای فیلم است.
1-5 اهداف اصلی و فرعی
هدف اصلی از این تحقیق رسیدن به نقش رنگ در عنوانبندی فیلم است. آیا این مقوله در ایران از ارزش کافی برخوردار است؟ تا چه حد به عنوانبندی اهمیّت داده و هنگام ساخت آن به هماهنگی رنگها با ژانر فیلم توجّه می شود. آیا عنوانبندیهایی که در ایران ساخته می شود با محتوای اصلی فیلم هم راستا هستند و رنگ در عنوانبندی فیلمهای ایرانی به چه صورت و به چه میزان مورد استفاده قرار میگیرد.
1-6 روش جمع آوری اطّلاعات
شیوه جمعآوری اطّلاعات به صورت کتابخانهای، اینترنت، همچنین جمعآوری اطّلاعات به روش میدانی، مصاحبه و تهیّه پرسشنامه و آنالیز و بررسی 150 عدد عنوانبندی فیلم از بین 300 عنوانبندی فیلم بوده است.
1-7 کاربرد تحقیق
از نتایج این تحقیق میتوان در بررسی و سنجش کیفیّت عنوانبندی فیلمها استفاده کرد. همینطور به بررسی عوامل مختلفیکه به موفّقیّت یک عنوانبندی و ماندگاری آن کمک می کند دست یافت، زیرا تأثیر عنوانبندی بر مخاطب بسیار حائز اهمّیت است. در این تحقیق ژانرهای مختلف معرفی شده که با آگاهی از آن میتوان به تحلیل و محتوای فیلم راحتتر دست پیدا کرد و همینطور رنگهای مختلف از لحاظ مبانی و علم روانشناسی مورد بررسی قرار داده شده است تا به بهترین و مناسبترین رنگ برای ساخت عنوانبندی هماهنگ با ژانر فیلم رسید.
1-8 پیشینه تحقیق
در باب این موضوع تنها یک جلد کتاب با عنوان گرافیک در عنوان بندی فیلم( نگارش و ترجمه فرشته سعیدی پور)که نگاهی اجمالی به مبحث سینما و به تعریف عنوان بندی و کارکرد آن پرداخته به چاپ رسیده است. در خصوص مبحث رنگ در عنوانبندی به صورت اختصاصی هیچگونه مقاله یا کتابی به چاپ نرسیده است.
پایان نامه ها
مقالات
1-9چگونگی انجام پروژه عملی
1- جمع آوری و آرشیو300 عدد فیلم ایرانی.
2- جدا کردن 150 عدد عنوانبندی از متن اصلی فیلم.
3- بررسی و آنالیز 150 عدد از 300 عدد عنوانبندی فیلم.
4- آنالیز عنوانبندی فیلمها براساس ژانر، رنگ عنوانبندی، تکنیک ساخت، زمان، زاویهی دوربین، فونت استفاده شده، طراحی تایپ فیس، بافت.
5- انتخاب دو فیلم و ساخت عنوانبندی برای آنها.
1-10روش تحقیق
در تدوین این پایان نامه روش تحقیق به صورت ترکیبی می باشد. (کمی،کیفی و موردی ) در ابتدا به تعریف رنگ، مبانی رنگ، معانی مختلف رنگها پرداخته شد و سپس به طور مختصری در مورد مخاطب صحبت شده است. بعد از آن در مورد عنوانبندی، تاریخچهی آن و عوامل اصلی تشکیل دهنده عنوانبندی و همینطور جمع آوری 300 تیتراژ فیلم ایرانی و آنالیز و بررسی150 عدد از آنها پرداخته شد که در بررسی و آنالیز آنها عوامل مختلفی نظیر: ژانر، تکنیک، رنگ، زمان، زاویه دوربین( لنز)، طراحی لوگو، تایپ فیس و بافت مورد بررسی قرار گرفت. سپس پرسشنامهای جهت بررسی احساس مخاطبین مختلف نسبت به رنگها و درک آنها از رنگ تهیّه شده است.
شرایط زندگی ماشینی امروز، کودکان را از برخی مواهب دوره های گذشته محروم ساخته و در مقابل، شرایط رفاهی و آموزشی بسیار بهتر از کودکان دیروز به آنها بخشیده است. یکی از وظایف رسانه تلویزیون این است که جای خالی بخشی از نداشته ها را تا حدودی برای کودکان پر نماید و نحوه استفاده از داشته های ارزشمند کودکان را به شکلی ظریف و تأثیر گذار به آنان آموزش دهد. با توجه به تطابق قالب انیمیشن با ساختار ذهنی کودکان، تولید برنامه های انیمیشن در جهت دستیابی به اهداف فوق الذکر، بسیار حیاتی است.
همانطور که به نظر می رسد، یکی از کارکردهای تلویزیون استفاده از آن در امر انگیزش و آموزش است. اما دریافت اینکه تلویزیون و انیمیشن ها چگونه می توانند محتوای آموزشی را به کودکان بیاموزند یا آنان را برای پرداختن به مباحث خاصی برانگیزند با رویکردها و مطالعاتی در جهت شناخت مخاطب کودک امکان پذیر خواهد گردید. روشی که کاربرد آن برای گروه های تولیدی برنامه های کودک بسیار مفید خواهد بود، تحقیقی است که به تحقیق مرحله ای شهرت یافته است. مسائلی که در تحقیقات مرحله ای به آنها پرداخته می شود اساسی ترین مسائل برای موفقیت تلاش های انجام یافته محسوب می شوند. ازجمله مسائل این است که آیا کودکان محتوا را دوست دارند؟ آیا به محتوا توجه نشان می دهند؟ آیا کودکان پیام های خواسته و ناخواسته از برنامه درک می کنند؟ آیا این پیام ها خوشایند هستند یا ناخوشایند؟ آیا تماشای این برنامه ها برای کودکان مفید خواهد بود؟ برای دستیابی به اهداف چگونه می توان محتوا را تغییر داد؟ سوال های مربوط به تحقیقات مرحله ای نه حاوی سوال های نظری است و نه روش های ایده آلی دارد. اما قطعاً موجب اصلاح برنامه های تلویزیونی که برای کودکان ساخته شده است می شود. هنگامی که تحقیق مرحله ای با کار افراد ماهر و راهنمایی های مشورتی مناسب متخصصان هماهنگ و ترکیب شود، برنامه ساخته شده برای کودکان جذاب و قابل فهم خواهد بود.
بررسی ارتباط تماشای انیمیشن و انگیزه کشیدن نقاشی توسط کودکان مسئله ای است که باعث شکل گیری و جمع بندی رساله حاضر گردیده است. در این تحقیق که شامل ده فصل می باشد، نگارنده در پی تحلیلی بر تأثیر تماشای انیمیشن های مشوق نقاشی بر نقاشی های کودکان پیش- دبستانی است. در فصل نخست، چرایی و چگونگی انتخاب موضوع تحقیق و پیشینه ای از تحقیقات مرتبط ارائه خواهد گردید. در فصل دوم بررسی خواهد شد که انگیزش، آموزش و یادگیری به ویژه در کودکان از چه طرقی صورت می پذیرد. فصل سوم این رساله به روش ها و اصول آموزش هنر به کودکان می پردازد. در فصل چهارم درجهت شناخت مخاطب، نکاتی پیرامون کودکان بیان گردیده و به طور خاص به ویژگی های کودکان پیش دبستانی در حیطه های مختلف رشد شناختی، اجتماعی و اخلاقی و… خواهیم پرداخت. در فصل پنجم به شکلی گسترده ویژگی های نقاشی کودکان را خواهیم شناخت. درفصل ششم مباحثی پیرامون رسانه، تلویزیون و نحوه
بر قراری ارتباط کودک با تلویزیون ارائه خواهد گردید. در فصل هفتم میزان علاقه و اشتیاق کودکان را به تماشای انیمیشن درخواهیم یافت. علاوه بر این با تأثیرات ویژه انیمیشن بر کودک آشنا شده و به اشتراکات بسیار گسترده دنیای ذهنی کودکان و دنیای فانتزی انیمیشن پی خواهیم برد. در فصل هشتم که از نظر اهمیت موضوع، مهم ترین بخش این رساله نیز می باشد، روند اجرا و نتایج به دست آمده از یک آزمون که توسط محقق انجام گرفته است ارائه خواهد گردید. در این بخش به شکل اختصاصی به تأثیر انیمیشن های مشوق نقاشی بر کودکان پیش دبستانی خواهیم پرداخت و سوالات اصلی و کلیدی تحقیق را پاسخگو خواهیم بود. در نهایت فصل نهم، به ارائه نتایج حاصل شده از این تحقیق می پردازد. فصل دهم به شکلی کاملاً جداگانه، گزارشی درباره بخش عملی پایان نامه در اختیار خواهد گذاشت.
1-1: اهمیت مسئله
درباره تأثیر برنامه های تلویزیون بر روی افراد به ویژه کودکان، و نیز درباره نقاشی کودک تحقیقات بسیاری صورت گرفته است.
در سال های اخیر روان شناسان نقاشی را در مقام فعالیتی بغرنج برای کودکان پذیرفته اند و همراه با این پذیرش، این واقعیت نیز تحقق یافته است که فرایند نقاشی می تواند تأثیری چشمگیر در تصویر تمام شده داشته باشد. کودکان در جریان ساخت تصویر با مسائلی چون برنامه ریزی، جاگذاری و هم راستا کردن اجزای تصویر مواجه می شوند. راه حل های کودکان برای این مسائل را می توان تابع و تحت تأثیر گرایش های ادراکی و کارکردی ایشان دانست. فقط زمانی که تمامی این عوامل بررسی و درنظر گرفته شوند می توانیم به تفسیر نقاشی های کودکان از لحاظ آنچه ممکن است از دنیای ادراکات و احساسات ایشان در معرض دید ما قرار دهند بپردازیم.
فعالیت های هنری به شناخت کودک از دیگران کمک می کنند و موجب آگاهی کودک نسبت به محیط اطرافش می شوند. کودکان در این بین به مشارکت و تبادل نظر و تبیین عقیده پرداخته و به لزوم تشریک مساعی و همکاری پی می برند. نقاشی به بیان آزادانه افکار و مکنونات قلبی کودک کمک کرده و باعث تقویت قوه خلاقه و ابتکار و حس استقلال در کودک می شوند. فعالیت هنری باعث درک مطالب و مفاهیم و ایجاد حس اعتماد به نفس و ارزش نهادن به وجود خود می گردد. اهمیت پرداختن به هنر و به ویژه نقاشی کودکان را در زمینه های مختلف می توان بررسی کرد.
اگر نقاشی کودک با دقت و با در نظر گرفتن حقایق اجتماعی او مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، وسیله ای بسیار مهم برای زیر نظر داشتن روند تکامل و شناخت اجتماعی، ناراحتی های فکری و عاطفی کودک و علل ناسازگاری او با اجتماع و توقف یا آهسته تر شدن روند تکامل و پیشرفت اوست. حتی می توان گفت هیچ آزمایشی نمی تواند مثل نقاشی بطور کامل تفاوت های فکری و خصیصه ای افراد مختلف را عیان سازد. همچنین از نقاشی برای سنجش توانمندی ذهنی کودکان استفاده می شود. به عبارت دیگر «غالباً وجود زندگی کودک در بازی یا نقاشی ظاهر می شود.»[1]
از دیدگاه پیاژه[2] نیز نقاشی چیزی در حد فاصل بازی و تصویر ذهنی است که کودک به واسطه آن دنیای واقعی خود را بازنمایی می کند.[3]
:
کودک درون حضوری قدرتمند دارد. در کانون هستی ما به سر می برد. با شور و شوق مدام محیطش را کشف می کند. از احساسهایش با خبر است و آشکارا آنها را نشان می دهد. وقتی آزار
می بیند، گریه می کند. وقتی خشمگین است فریاد می زند. وقتی خوشحال است لبخند می زند یا از ته دل می خندد. این کودک بسیار حساس و غریزی نیز هست. دوست دارد بازی و کشف کند و هر لحظه اش تازه و سرشار از شگفتی است: چشمه بی انتهای خلاقیت و سرزندگی؛ وجودش از این بازیگوشی شادمانه می جوشد.
با شناخت کودک نظاره گر دنیایی جدیدی می شویم که همه ما بزرگسالان داشته ایم و در آن زیسته ایم و احتمالاً به آن بی اعتنا بوده ایم. این دنیای جدید همان دنیای قدیم دوران کودکی است. دوران جاودانگی و سر مدیت، پاکی وصداقت با بی رنگی و صراحت، تازگی و طراوت، شور و حرارت، خیال پروری و خلاقیت، انعطاف پذیری و صمیمیت و هر آنچه که از جنس یک رنگی، آزادی، بالندگی و شادابی است. دورانی که چشمه های هوش شهودی و نیروی کنجکاوی در حد بیشینه خود قرار دارد و اشتهای دانستن، اشتیاق به فهمیدن و انگیزه کشف و شهود، ذهن و دل آدمی را سرشار از شگفتی و حیرت می سازد.
چگونگی بازآفرینی این دوران در بزرگسالی (مخصوص هنرمندان) و هم چنین تاثیر این باز آفرینی در آثار هنرمندان مسئله اساسی این تحقیق است.
برای پرداختن به این مسئله ابتدا بازخوانی روان شناختی دوران کودکی اعم از خلاقیت در دوران کودکی، مراحل هوش شهودی در کودک، وحدت حس ها در تفکر شهودی کودک، ادراک فیزیونومی در کودک مورد بررسی قرار می گیرد و پس از آن مسئله کودک درون به طور دقیق و بسیار موشکافانه تعریف می شود.
در ادامه چون تاثیر این دوران در زندگی هنرمندان اکسپرسیونیست مورد بحث است به تعریفی دقیق از سبک اکسپرسیونیسم در نقاشی همراه با جزئیات و معرفی هنرمندان این سبک پرداخته شده می شود. در نهایت در مورد انسان هایی صحبت شده که کودکی خود را در بزرگسالی بازیافته اند و البته اینکه این بازیافتن برای کدام دسته از انسان ها مشهودتر و صد البته قابل دسترسی تر است و سرانجام تاثیر این بازیافتگی در زندگی آنها.
دلیل انتخاب موضوع:
کودک درون کلمه ای بود که ذهن من را از دوران کارشناسی ام به خود مشغول کرد. هم چنین حس و حالی که من در هنگام کشیدن آثارم هر چند آماتور و پیش پا افتاده داشتم کنجکاوی من را دو چندان کرد تا قبل از اینکه روبروی بوم سفیدم بایستم، ذهنی مشغول از مسائل مختلف هم مفید و گاهی هم خیالات واهی داشتم و خلاصه درگیری ذهنی که این روزها همه دچار آن هستند. اما به محض آماده
کردن وسایلم برای شروع کار و ایستادن جلوی بوم نقاشی، دنیایم تغییر می کرد دنیایی که اتفاقات و مسائل به اصطلاح آدم بزرگ ها را نداشت راحت، پر از احساس، بدون کوچکترین مانعی احساسات درونیم بیان می شد، آن هم در چهره آدم هایی در فضای زندگی روزمره داخل و خارج خانه.جالب تر از آن این بود که همه اطرافیانم تمام آن احساسات را حتی در نقاشی های نیمه تمامم می دیدند بهتر است بگویم احساس می کردند. به این نکته هم باید اشاره کنم که من یک دانشجوی نقاشی بداهه کار بودم و اتود زدن و منطق در نقاشی هایم جایی نداشت و هم چنین یک اکسپرسیوکار نیز بودم. در نتیجه عقاید و حال و هوای خودم در هنگام کار نقاشی با وقت های عادی من را کنجکاو کرد که در این باره اطلاعات کسب کنم و مسئله زندگی تخصصی من شد و حال زمان تحقیق و کسب اطلاعات درباره این موضوع و همچنین به اشتراک گذاشتن این اطلاعات با دیگر انسانها رسیده است.
دنیای کودکی و آزاد بودن و راحت بودن در این دنیا، زندگی به دور از هر گونه دغدغه و فراز و نشیب و این فاکتورهایی هستند که برای افراد به نوعی نقش آرزو به خود گرفته اند.
اشاره به حساسیت های دنیای کودکی و صحبت در مورد این حساسیت ها و همین طور نوع برخورد با آنها از مسائلی است که در این تحقیق به آن پرداخته خواهد شد و هم چنین وجود این چنین دنیایی در لحظه های زندگی هنرمندان به خصوص اکسپرسیونیست ها و تاثیر آن و رسوخ آن در لحظه و در کار هنرمند اکسپرسیونیست و نتیجه این تداخل که شاید تماماً بیان احساس هنرمند در لحظه ای باشد که با وجود زندگی در این دنیای صنعتی و آشفته، ناخودآگاه در دنیای دیگر به آزادی بیان احساساتش به دور از هر گونه ترس و واهمه ای رسیده و مانند کودکی که تمام خطوطش نماد و نشانه ای از اتفاقات بسیار بزرگ است، می پردازم.
بحث روانشناختی دنیای کودک، بررسی آثار کودکان و هم چنین موضوع کودک درون و وجود این شخصیت در انسان های بالغ نیز از دیگر مسائلی است که در این تحقیق از آن صحبت خواهد شد.
بررسی حالت های بیانی کودک در هنر به خصوص در نقاشی و پیدا کردن این حالت های بیانی در کار نقاشان اکسپرسیونیست.
شناخت کودکان و احساساتشان و آشنا بودن با زبان آنها مسئله ایست که اگر در مسیر درست اتفاق بیافتد می تواند به تحقق روحیه کودکان و درست آموزش دیدن آنها کمک کند. و اما باید بدانیم که ایجاد کوچکترین خدشه ها در این دنیا ما را شاید با بزرگ ترین مشکلات در بزرگ سالی روبرو کند و این خود دلیل بزرگی است که ما را به مقایسه و بررسی این اتفاقات و تاثیر آن در دو دنیای کودکی و بزرگسالی می کشاند.
بررسی هنر کودکان ومطابقت آن با هنر بزرگسالان
نقش اتفاقات و خاطرات سنین کودکی هنرمند اکسپرسیونیست در خلق آثارش
شناخت و روانشناسی هنرمند – دوران کودکی – و واژه های کلیدی: کودک درون، هنرمند اکسپرسیونیسم
کتابخانه ای
حوزه روانشناسی هنرمندان به خصوص پرداختن به کودک درون و اکسپرسیونیسم در نقاشی
نمونه های مجزا تعاریف تیتری در مورد مسائل کلیدی خوب ولی نمونه های تطبیقی بسیار کم، تقریباً صفر بود.
فرآوری نیمه جامد یک فرایند تهیه فلزات و آلیاژها است که در چند سال اخیر توسعه سریعی داشته است. در این فرایند آلیاژ مورد نظر ابتدا تحت شرایط کنترل شدهای ذوب شده، سپس در دامنه انجماد آن به مذاب تنش برشی وارد می شود. اعمال تنش برشی در منطقه دو فازی منجر به تخریب ساختار شاخهای(دندریتی[1]) می شود و در نتیجه میتوان یک مخلوط مایع-جامد[2] را به قطعهای با ساختار غیر دندریتی تبدیل نمود [1].
به عنوان یک تعریف ساده، ریزساختار نیمهجامد شامل فازهای جامد اولیهای است که دارای مورفولوژی غیردندریتی و تقریباً کروی بوده و توسط زمینه یوتکتیکی احاطه شده است [2]. از ویژگیهای مهم فرایندهای شكلدهی فلزات در حالت نیمهجامد میتوان به تخلخل كمتر و همچنین قابلیت تولید قطعات با اشکال پیچیده اشاره کرد. همانطور که در شکل 1‑1 نشان داده شدهاست، این فرایند از دیدگاه محدوده دمای کاری در حد میانی دو فرایند ریختهگری و آهنگری قرار دارد. به بیان دیگر، دمای کاری در این فرایند پایینتر از ریختهگری و بالاتر از آهنگری است.
از معایب عمده ریختهگری میتوان به موارد زیر اشاره کرد[3]:
1- وجود حفرههای گازی بدلیل حلالیت بالای گاز در مذاب با دمای بالا
2- ایجاد حفرههای انقباضی، یعنی تشکیل شاخههایی از فلز جامد در زمینهای از فلز مذاب موسوم به دندریت. این شاخه ها باعث بالا رفتن گرانروی مذاب شده و مانع تغذیه و پر شدن حفره ها می شود.
هر دو عامل فوق باعث پایین آمدن كیفیت قطعه تولیدی می شود.
آهنگری هم دارای محدودیتهایی به شرح زیر است [3]:
1-عدم توانایی تولید قطعات پیچیده
2-رویهم افتادگی[1] دیواره قطعات
3-نیاز به پرسهایی با تناژ بالا و در نتیجه افزایش هزینه تولید
فرایندهای شکلدهی در حالت نیمهجامد در واقع به منظور برطرفکردن محدودیتهای دو روش اشاره شده میباشد. تولید قطعات با این فرایند بخاطر خواص مفیدی که از خود نشان دادهاند از حدود 30 سال پیش مورد توجه قرار گرفته است [4].
1-1-1- روش های تولید مخلوط مذاب و جامد
ماده اولیه ورودی فرایند و روش تهیه آن و نیز چگونگی شکلدهی این مواد، مهمترین مشخصههای کلیدی به منظور شناخت روشهای نیمهجامد هستند. در این فرایندها، مخلوطی متشکل از ذرات جامد غیردندریتی پخش شده در فاز مذاب فلزی به عنوان ماده شروع کننده فرایند مورد استفاده قرار میگیرد.
به طور کلی روشهای تولید دوغاب نیمهجامد به دو دسته تلاطمی و غیر تلاطمی (حرارتی) تقسیم بندی میشوند. روشهای همزدن مکانیکی[1]، همزدن مغناطیسی[2]، سطح شیبدار[3]، عملیات فراصوتی[4]، غلتک سرد کننده و گلولههای نسوز را میتوان از انواع روشهای تلاطمی برشمرد. روشهای اسپری کردن[5]، رئوکست نیمهجامد[6] و رئوکست جدید[7] از انواع روشهای غیرتلاطمی میباشند.
با توجه به اینکه در پایان نامه حاضر از روش سطح شیبدار خنککننده استفاده شده است، از این رو، توضیح جامعتری از این روش در ادامه خواهد آمد. به کارگیری سطح شیبدار خنككننده یكی از سادهترین و در عین حال جالبترین روشهای ابداعی برای تولید مخلوط مذاب-جامد و در نهایت تولید ریزساختار کروی است. توضیح در مورد این روش به این دلیل كه دقیقاً مفهوم سرعت تغییر شكل زاویهای (نرخ برش) و نیز مفهوم قانون لزجت نیوتن را در خود جای داده است، لازم و جالب توجه است. این روش یکی از روشهای جدید تولید قطعات از طریق فرایند نیمه جامد بوده و به منظور تولید شمشهای تیکسوکست شده و قطعات رئوکست شده کاربرد دارد [4].
شکل 1‑2 تصویر طرحوار این روش را نشان میدهد. ریختهگری سطح شیبدار شامل ذوب کردن آلیاژ در یک كوره مناسب نظیر کوره القایی و سپس سرد کردن آهسته آن تا دمای معین، کمی بالای خط مذاب آلیاژ، است. به منظور تامین کسر جامد مشخص در انتهای سطح شیبدار، دمای بارریزی تعیین می شود. مذاب با حداقل دمای فوق گداز روی سطح شیبداری که معمولاً از جنس همان فلز مذاب است، ریخته می شود. سطح شیبدار معمولاً نسبت به خط افق زاویهای بین 30 تا º60 دارد. گاهی اوقات سطح شیبدار بوسیله گردش آب در قسمت زیرین آن، خنك میشود. توجه به این مورد ضروری است كه جریان بارریزی باید آرام باشد تا موجب لغزش لایه های آلیاژی روی یکدیگر شود. مذابی كه به انتهای سطح شیبدار میرسد به شکل مخلوطی از مذاب و جامد با ساختار غیردندریتی میباشد [5].
در روش سطح شیبدار خنككننده، تنش برشی بر اثر شیب سطح و نیروی وزن سیال تامین میشود. با تداوم اعمال تنش برشی، شاخههای
بوجود آمده در مذاب نیمهجامد شكسته می شود و به تدریج كروی شكل میگردد. زاویه و طول سطح شیبدار، دمای بارریزی، نرخ بارریزی، جنس و دمای قالب، ارتفاع نازل تا سطح و میزان زبری سطح از عوامل مهم در روش سطح شیبدار میباشند. با افزایش زاویه سطح خنککننده، میزان نرخ برش و در نتیجه تلاطم ایجاد شده در مخلوط نیمهجامد افزایش مییابد. در مقابل، هر چه زاویه کمتر باشد مدت زمان سیلان ماده نیمهجامد بر روی سطح بیشتر می شود و در نتیجه احتمال دستیابی به ساختاری با درصد کرویت بالاتر و توزیع یکنواختتر، بیشتر خواهد بود. بعلاوه، طول سطح شیبدار بر مدت زمان اعمال برش تاثیر گذار است. در نتیجه، برای تعیین شرایط بهینه سطح شیبدار از نظر میزان و مدت زمان اعمال برش، باید تاثیر متقابل زاویه و طول سطح شیبدار در نظر گرفته شود. دمای بارریزی نیز دارای یک حد بهینه است که با توجه به طول سطح شیبدار و نیز قدرت خنککنندگی سطح تغییر می کند [6].
2-1-1- فرایندهای تولید قطعه از مخلوط مذاب و جامد
فرایند تولید نیمهجامد از مجموع دو فرایند ریختهگری و شکلدادن تشکیل شده است. در مرحله ریختهگری، آلیاژ مذاب با دامنه انجماد وسیع یا نسبتاً وسیع آماده می شود و طی سرد شدن درمحدوده دو فازی جامد-مذاب تحت تلاطم قرار میگیرد. در این حالت، مخلوط یکنواختی از مذاب و جامد حاصل می شود. سپس مخلوط فوق به کمک یکی از روشهای شکلدادن فلزات مانند اکستروژن یا دایکاست به شکل مورد نظر تبدیل می شود. از آنجا که این مخلوط در مقایسه با روشهای شکلدادن فلزات جامد از مقاومت کمتری برخوردار است، از این رو، نیاز به نیروی شکلدهی کمتری دارد. فرایند تولید در حالت نیمهجامد به دو روش مستقیم یا رئوکستینگ[1] یعنی ریختهگری با مخلوط مذاب و جامد و روش غیرمستقیم یا تیکسوفورمینگ[2] یعنی شکلدهی با شمش نیمهجامد تقسیم بندی می کنند. فرایند شکلدهی با شمش نیمهجامد نیز خود به دو دسته آهنگری با شمش نیمهجامد[3] و ریختهگری با شمش نیمهجامد[4] تقسیم میشود.
تیكسوفورمینگ اصطلاحی است كه به فرایند تولید یک قطعه از شمشی كه به صورت جزئی ذوب گردیده و به داخل قالب تزریق میشود، اطلاق میگردد. از این فرایند برای تولید قطعات نزدیک به شكل نهایی[5] استفاده میشود. شمش مخصوص كه به صورت نیمهجامد است (به صورت جزئی ذوب گردیده)، دارای ذرات جامد با ساختار كروی شكل میباشد. در این روش پس از تهیه مذاب و اعمال تنش برشی در ناحیه دو فازی، مخلوط جامد- مذاب را به صورت شمش ریختهگری میکنند. سپس این شمشها تا دمای محیط سرد و به اندازه های دلخواه بریده میشوند. در عین حال، در این روش قبل از شکلدهی، شمشها را دوباره تا دمای نیمهجامد گرم و با اعمال فشار (از طریق تزریق در قالب یا آهنگری) شکل میدهند. اگر فرایند تولید، شامل تزریق شمش مخصوص نیمه جامدی با کسر جامد پایین باشد به این فرایند ریختهگری با شمش نیمهجامد میگویند. در مقابل، اگر در فرایند تولید قطعه از شمشی با کسر جامد بالا استفاده شود، به این فرایند آهنگری با شمش نیمهجامد میگویند. تصویر طرحوار این تعاریف در شکل 1‑3 آورده شده است.
فرایند شکلدهی با شمش نیمهجامد شامل دو مرحله میباشد. مرحله اول که مهمتر است، حرارت دادن یكنواخت و كنترل شده شمش مخصوص میباشد. هدف این مرحله ذوب نمودن یكنواخت شمش مخصوص و تشكیل مخلوط مذاب و جامد همگن با كسر جامد مطلوب میباشد [7]. مرحله دوم، انتقال شمش به دستگاه تزریق ریختهگری با شمش نیمهجامد یا به داخل قالب میباشد. بعد از مرحله انجماد كامل مخلوط مذاب-جامد در قالب و تولید قطعه نهایی، این قطعه از قالب بیرون میآید و راهی مراحل بعدی تولید مانند ماشینكاری میشود [7].
برای این كه بتوان به یک شمش مخصوص در حالت نیمه جامد با خصوصیات فوق دست پیدا کرد باید پارامترهایی مانند دمای نگهداری، یكنواختی و همگنی در حرارت دادن مجدد و زمان اعمال این عملیات به شمش مخصوص به دقت تحت كنترل قرار گیرند. دمای نگهداری شمش مخصوص یا مخلوط مذاب-جامد تعیینكننده مقدار كسر جامد آن است. حرارت دهی بیش از این دما، باعث بالا رفتن دمای شمش مخصوص و به دنبال آن، پایین آمدن مقدار كسر جامد در مخلوط مذاب و جامد میشود كه نتیجه آن ناپایداری ساختار شكل جامد شمش مخصوص خواهد بود و باعث بروز مشكلات در حمل و نقل آن می شود. حرارت دادن در دمای كمتر از دمای مورد نظر باعث عدم ذوب شدن كامل شمش مخصوص و در نتیجه یكی شدن و به هم آمیختن و تشكیل فاز چند وجهی در استحاله یوتکتیکی می شود [7]. علاوه بر كنترل دما در مرحله حرارت دهی مجدد، یكنواختی و همگنی دما در سراسر شمش مخصوص نیز بسیار حائز اهمیت است، زیرا عدم یكنواختی و همگنی درجه حرارت باعث نوسان در مقدار كسر جامد و خصوصیات مخلوط مذاب-جامد می شود. همچنین این نوسانات علاوه بر داشتن تاثیر منفی بر روی خواص قطعه نهایی، باعث می شود که هنگام تزریق ماده به داخل قالب، دو فاز كاملاً مجزای جامد و مذاب به وجود آید كه اثرات منفی آن كاملاً واضح است. این عدم یكنواختی همچنین می تواند باعث ناپایداری شكل ظاهری جامد آن شود و مشكلات حمل و نقل بعدی را بوجود آورد. نمونهای از اثرات حرارتدهی ناهمگن كه به مشكل پافیلی شدن[1] معروف است، در شکل 1‑4 مشاهده میشود [7]. زمان حرارتدهی نیز باید به دقت كنترل شود و بهینهسازی شود. زمان حرارتدهی بالا باعث بزرگشدن اندازه ذرات جامد موجود در مخلوط مذاب و جامد می شود. در مقابل، زمان حرارت دهی پایین باعث عدم كروی گردیدن كامل ذرات موجود در مخلوط مذاب و جامد میشود كه این امر باعث بوجود آمدن اثرات منفی بر روی خواص مخلوط مذاب و جامد می شود و در نتیجه باعث بروز مشكلاتی در پر شدن قالب هنگام تزریق می شود [8].
[1] -Foot Elephant
[1] -Rheocasting
[2] -ThixoForming
[3] -ThixoForging
[4] -ThixoCasting
[5] -Near Net Shaping
[1] -Mechanical Stirring
[2] -ElectroMagnetic Stirring
[3] -Cooling Slope
[4] -Ultrasonic Treatment
[5] -Spray Deposition Process
[6] -SemiSolid Rheocast
[7] -New Rheocast
[1] -Lapping
[1] -Dendritic
[2] -Slurry
محیط متخلخل و پدیده انتقال حرارت و جرم در آن، موضوعی است که توجه بسیاری از محققین شاخههای مختلف علوم را به خود معطوف نموده است. روشهای تجربی، بررسیهای تئوری و شبیهسازیهای عددی بسیاری که در این زمینه در مهندسی مکانیک، مهندسی شیمی، مهندسی عمران، زمین شناسی و. . . صورت گرفته است مهر تصدیقی بر ادعای فوق میباشد.
به علت کاربرد وسیع و روزافزون محیط متخلخل در زمینههای مختلف مهندسی همواره نیاز به مطالعات اساسی دربارهی چگونگی انتقال جرم و حرارت در محیط متخلخل وجود داشته است، چرا که بررسیهای دقیق، ابزاری برای بهبود بخشیدن به سیستمهای مهندسی حاوی مواد متخلخل و بالا بردن کیفیت و کارایی آنها میباشد. از موارد کاربرد فوق میتوان به عایقسازی حرارتی ساختمانها، عملیات حرارتی در زمین، راکتورهای کاتالیزوری شیمیایی، آلودگی آبهای زیرزمینی، صنعت سرامیک، تکنولوژی زیستشناختی، واحدهای ذخیره انرژی، مبدلهای حرارتی، خنکسازی، وسایل الکترونیکی، مخازن نفتی و نمونههای دیگر از این دست اشاره نمود. از طرفی در بسیاری از موارد، کوچکسازی سیستمهای انتقال حرارت از یکسو و افزایش شار حرارتی از سوی دیگر، نیاز به انتقال حرارت در زمان کوتاه و شدت بالا را ضروری میسازد. در مواردی که نیاز به انتقال شار حرارتی زیاد از محیط جامد به سیال است، روشهای موجود نظیر تغییر در دینامیک سیال، هندسه جریان، شرایط مرزی و. . . به تنهایی نمیتوانند از عهدهی تقاضای روز افزون کنترل انتقال حرارت در فرایندهای موجود برآیند. لذا نیاز فوری به مفاهیم جدید و بدیع جهت کنترل انتقال حرارت احساس میشود. تکنولوژی نانوسیال پتانسیل بالایی را برای کنترل سیستمهای مشمول انتقال حرارت در حجم کوچک ارائه میدهد. به این معنا که با اضافه نمودن مواد افزودنی به سیال پایه میتوان در جهت بهبود خواص ترموفیزیکی آن عمل نمود. در این میان میدانهای مغناطیسی خارجی در بسیاری از جریانهای طبیعی و صنایع تاثیرگذار هستند. به شاخهای از مطالعات که به اثر متقابل بین میدان مغناطیسی و سیال هادی در حال حرکت میپردازد، هیدرودینامیک مغناطیسی[1] MHD میگویند. بررسی این شاخه منوط به دانستن معادلات حاکم بر مغناطیس و سیالات و تاثیر هر کدام از پارامترهای این دو دانش بر یکدیگر میباشد. در مطالعه حاضر اثر پدیده MHD بر میدانهای سرعت، دما و غلظت و همچنین انتقال جرم و حرارت نیز منظور گردیده است.
2-1- مروری بر کارهای گذشته
در سال 1988 ناکایاما[1] و همکاران حل انتگرالی را برای جریان جابهجایی آزاد غیردارسی روی صفحه مسطح عمودی و یک مخروط عمودی در محیطی متخلخل اشباع ارائه دادند[1]. آنها نشان دادند که با افزایش عدد گراشف نرخ انتقال حرارت کاهش مییابد. این در حالی اتفاق میافتد که ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد با عدد گراشف رابطه مستقیم دارد و با افزایش آن افزایش مییابد.
در سال 1999 مورثی[2] و سنق[3] انتقال جرم و حرارت را روی یک صفحه مسطح عمودی واقع در محیطی متخلخل و تحت جابهجایی طبیعی بررسی کردند[2]. آنها مشاهده کردند که ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد شده با کاهش پارامتر شار جرمی یعنی با تغییر حالت مکش به حالت دمش افزایش مییابد. با افزایش عدد گراشف ضخامت لایه مرزی سرعت بیبعد کاهش و ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد و غلظت بیبعد افزایش مییابد. همچنین آنها نتیجه گرفتند که با افزایش شار جرمی سطح، کاهش عدد گراشف و همچنین با افزایش پارامتر نرخ شناوری، نرخ انتقال حرارت و انتقال جرم بیبعد نیز افزایش خواهد یافت.
در سال 2003 وانگ[4] و همکاران با روش تحلیلی هموتوپی[5] انتقال جرم و حرارت را در مجاورت دیوار عمودی واقع در محیطی متخلخل و تحت جابهجایی طبیعی و با فرض جریان غیردارسی مطالعه کردند[3]. آنها نشان دادند که پروفیل دمای بیبعد، سرعت بیبعد و غلظت بیبعد با ثابت در نظر گرفتن اعداد گراشف، عدد لوئیس و نسبت شناوری با کاهش شار جرمی یعنی انتقال از حالت مکش به حالت تزریق افزایش مییابد. آنها همچنین نشان دادند که انتقال حرارت بیبعد در حالت دمش بیشتر از موارد دیگر است.
در سال 2004 ال-امین[6] اثر پراکندگی را بر انتقال جرم و حرارت جابهجایی طبیعی در محیطی متخلخل و برای جریان دارسی و غیردارسی بررسی کرد[4]. وی نتیجه گرفت که انتقال حرارت بیبعد در جریان دارسی بیشتر از جریان غیردارسی است و با افزایش پارامتر جریان غیردارسی انتقال حرارت بیبعد کاهش مییابد و پروفیل سرعت بیبعد در نزدیکی دیوار کاهش مییابد و هرچه از ابتدای دیوار دورتر میشویم با افزایش پارامتر جریان غیردارسی افزایش مییابد. او همچنین نتیجه گرفت که با افزایش ضریب پراکندگی، ضخامت لایه مرزی سرعت کاهش و ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد افزایش مییابد.
در سال 2006 پال اثر میدان مغناطیسی را بر انتقال حرارت جابهجایی ترکیبی روی یک صفحه عمودی گرم شده در محیطی متخلخل و با ضریب تخلخل متغییر بررسی کرد[5]. با فرض دمای دیوار ثابت و بالاتر از دمای محیط، وی گزارش داد که ضخامت لایه مرزی سرعت بیبعد با افزایش پارامتر میدان مغناطیسی و افزایش اینرسی محلی افزایش خواهد یافت. در حالی که ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد با کاهش پارامتر میدان مغناطیسی و کاهش اینرسی محلی افزایش مییابد.
در سال 2009 مهدی[7] و محمد[8] اثر مگنتوهیدرودینامیک را بر جریان جابهجایی طبیعی روی صفحه عمودی موجدار در محیطی متخلخل و تحت جریان غیردارسی بررسی کردند[6]. آنها با ثابت فرض کردن دامنه موج نشان دادند که با افزایش عدد گراشف و پارامتر مگنتوهیدرودینامیک ضخامت لایه مرزی سرعت بیبعد کاهش و ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد افزایش مییابد. همچنین آنها نشان دادند که با کاهش دامنه موج، کاهش پارامتر مگنتوهیدرودینامیک و کاهش عدد گراشف عدد ناسلت افزایش مییابد.
در سال 2009 رشیدی[9] از روش تبدیل دیفرانسیلی برای حل معادلات لایه مرزی تحت مگنتوهیدرودینامیک استفاده کرد[7]. او نشان داد که سرعت بیبعد با افزایش پارامتر مگنتوهیدرودینامیک کاهش مییابد. او همچنین گزارش داد که روش تبدیل دیفرانسیلی برای معادلات لایه مرزی و شرط بینهایت از تقریب خوبی برخوردار نیست و برای ترفیع ناکارامدی این روش از روش دی-تی-ام پده[10] استفاده کرد و نشان داد که نتایج بدست آمده از این روش با نتایج عددی کاملا مطابقت دارد.
در سال 2010 پال[11] به مطالعه انتقال حرارت جابهجایی در جریان جابهجایی ترکیبی روی یک صفحه عمودی گرم شده در محیط متخلخل پرداخت. وی برای حل معادلات از روش رانگ کوتا[12] استفاده نمود[8]. وی با بررسی تاثیر عدد پرانتل و پارامتر اینرسی محلی روی پروفیل دمای بیبعد و سرعت بیبعد نشان داد که با افزایش عدد پرانتل و افزایش پارامتر اینرسی محلی پروفیلهای دمای بیبعد و سرعت
بیبعد کاهش مییابند.
در سال 2010 رشیدی و همکاران از روش دی-تی-ام پده برای حل معادلات جابهجایی ترکیبی حاکم بر صفحه مسطح مورب و در محیطی متخلخل بهره گرفتند[9]. آنها نتیجه گرفتند که با افزایش شار جرمی ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد و سرعت بیبعد کاهش مییابد. همچنین نشان دادند که برای حل معادلات لایه مرزی به روش دی-تی-ام پده، انتخاب یک مرتبه مناسب برای این روش بسیار مهم و تاثیرگذار است.
در سال 2011 گیانگ سان[13] و پاپ[14] جابهجایی آزاد در یک کانال مثلثی، در محیطی متخلخل و پر شده از نانوسیال که روی دیوار آن یک فلشر گرما ساز نصب شده است را مطالعه نمودند[10]. آنها از قانون جریان دارسی در محیط متخلخل و از مدل ماکسول برای ضریب هدایت گرمایی نانوسیالهای مس، اکسیدآلومینیم و اکسیدتیتانیوم استفاده کردند و گزارش دادند که برای عدد رایلی پایین با افزایش کسر حجمی نانوذرات، عدد ناسلت کاهش مییابد. از میان نانوذرات مختلف، نانوذره مس نسبت به اکسیدتیتانیوم و اکسیدآلومینیم به دلیل داشتن ضریب هدایت گرمایی بالاتر، عدد ناسلت بالاتری هم داراست. اکسید تیتانیوم نیز به دلیل داشتن ضریب هدایت گرمایی کمتر، عدد ناسلت کمتری دارد.
در سال 2011 کیشن[15] و همکاران انتقال جرم و حرارت جابهجایی طبیعی روی یک سطح عمودی که از هر دو طرف در محیطی متخلخل قرار گرفته است را تحت تاثیر میدان مغناطیسی بررسی کردند. آنها نشان دادند که با افزایش شدت میدان مغناطیسی پروفیل سرعت بیبعد کاهش مییابد در حالیکه پروفیل دمای بیبعد در نزدیکیهای دیوار افزایش مییابد ولی در نقاط دورتر از دیوار کاهش مییابد[11].
در سال 2011 حمد[16] به مطالعهی اثر نانوذرات بر جابهجایی طبیعی اطراف یک صفحه افقی مسطح و تحت تاثیر میدان مغناطیس پرداخت. وی از نانوذراتی مانند مس، جیوه، اکسیدتیتانیوم و اکسیدآلومینیم استفاده کرد[12]. برای نانوسیال آب- مس، با بهره گرفتن از مدل ماکسول[17] نشان داد که با افزایش پارامتر مگنتوهیدرودینامیک، ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد افزایش و ضخامت لایه مرزی سرعت بیبعد کاهش مییابد. او همچنین نشان داد که انتقال حرارت بیبعد با کسر حجمی نانوذرات و پارامتر مگنتوهیدرودینامیک رابطه عکس دارد و با افزایش این پارامترها کاهش مییابد.
در سال 2012 محمودی[18] و همکاران اثر مگنتوهیدرودینامیک را بر جابهجایی طبیعی نانوسیال آب- مس در یک کانال مثلثی مطالعه کردند. آنها برای تاثیر ذرات نانو در هدایت حرارتی سیال پایه از مدل پتل استفاده نمودند[13]. آنها نتیجه گرفتند که عدد ناسلت متوسط با افزایش کسر حجمی و کاهش پارامتر مگنتوهیدرودینامیک کاهش مییابد. آنها همچنین نشان دادند که پروفیل سرعت بیبعد با افزایش کسر حجمی در نزدیکی دیوار افزایش مییابد ولی در فواصل دورتر از ابتدای دیوار کاهش مییابد. در سال 2012 جشیم یودین[19] و همکاران انتقال جرم و حرارت را بر جریان لغزشی لایه مرزی تحت مگنتوهیدرودینامیک، روی هندسهی صفحه افقی و تحت تولید حرارت مطالعه نمودند[14]. آنها نشان دادند در حالت مکش با افزایش پارامتر شار جرمی ضخامت لایه مرزی سرعت بیبعد و ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد کاهش مییابد. اما در حالت دمش رفتار متفاوتی مشاهده میشود بطوری که با کاهش پارامتر شار جرمی ضخامت لایه مرزی سرعت و دمای بیبعد افزایش مییابد.
در سال 2012 نعمتی[20] و همکاران اثر مگنتوهیدرودینامیک را بر جریان جابهجایی طبیعی نانوسیال در یک محفظه مستطیلی با بهره گرفتن از مدل شبکه بولتزمن [21] مطالعه کردند[15]. آنها برای نانوسیال آب- اکسیدمس نشان دادند که عدد ناسلت متوسط با کاهش عدد هارتمن[22] و افزایش کسر حجمی افزایش مییابد و همچنین گزارش دادند با افزایش عدد رایلی، عدد ناسلت افزایش خواهد یافت. در نهایت هم با افزودن نانوذرات و هم با افزایش کسر حجمی عدد ناسلت متوسط افزایش مییابد.
در سال 2012 جشیم اودین و همکاران جریان لایه مرزی جابهجایی آزاد بر صفحه تخت افقی گرم شده در محیطی متخلخل و احاطه شده با نانوسیال را بررسی کردند. مدل استفاده شده برای نانوسیال شامل حرکت براونی است[16]. آنها نشان دادند با افزایش نرخ اینرسی، افزایش پارامتر شار جرمی و افزایش پارامتر حرکت براونی ضخامت لایه مرزی سرعت بیبعد افزایش مییابد ولی ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد با کاهش پارامتر حرکت براونی، افزایش شار جرمی و کاهش عدد لوئیس افزایش مییابد. نرخ انتقال حرارت بیبعد نیز با افزایش پارامتر شارجرمی و کاهش عدد لوئیس افزایش مییابد.
در سال 2012 رسکا[23] و همکاران جابهجایی ترکیبی غیردارسی را بر صفحه افقی در محیطی متخلخل اشباع شده مطالعه کردند. آنها دمای صفحه را در راستای افقی متغیر در نظر گرفتند و از نانوذرات مس، اکسیدآلومینیم و اکسیدتیتانیوم با بهره گرفتن از مدل ماکسول برای مسئله خود بهره گرفتند[17]. آن ها نشان دادند که ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد با کاهش پارامتر جابهجایی مرکب، افزایش پارامتر اینرسی و همچنین افزایش کسر حجمی افزایش مییابد و ضخامت لایه مرزی سرعت بیبعد با افزایش پارامتر جابهجایی مرکب نه تنها افزایش مییابد بلکه مقدار سرعت در نواحی مجاورت دیواره نیز افزایش مییابد. آنها همچنان نتیجه گرفتند که پروفیل سرعت بیبعد در نزدیکی دیوار با افزایش کسر حجمی کاهش مییابد ولی در انتهای دیوار تاثیرپذیری کمتر دارد و انتقال حرارت بیبعد با افزایش کسر حجمی، کاهش پارامتر اینرسی و افزایش پارامتر جابهجایی مرکب افزایش مییابد.
در سال 2012 واسو[24] و همکاران اثر مگنتوهیدرودینامیک را بر انتقال جرم و حرارت جابهجایی آزاد اطراف کرهای واقع شده در محیطی متخلخل و تحت جریان غیردارسی مطالعه کردند[18]. آنها نشان دادند که با افزایش پارامتر مگنتوهیدرودینامیک از عدد صفر تا ده ضخامت لایه مرزی دمای بیبعد افزایش جزئی مییابد ولی ضخامت لایه مرزی سرعت بیبعد با نسبت بیشتری کاهش مییابد. همچنین با افزایش عدد پرانتل هم پروفیل دمای بیبعد و هم سرعت بیبعد کاهش مییابد. برای نرخ شار جرمی نیز نشان دادند که با افزایش آن ضخامت لایههای مرزی مشابه عدد پرانتل کاهش مییابند.
[1] A. Nakayama
[2] P. V. S. N. Murthy
[3] P. Singh
[4] Chun Vang
[5] Homotopy Analysis Method
[6] M. F. El-Amin
[7] A. Mahdy
[8] R. A. Mohamed
[9] M. M. Rashidi
[10] DTM-Pade’
[11] D. Pal
[12] Runge-Kutta
[13] Qiang Sun
[14] Pop
[15] N. Kishan
[16] M. A. A. Hamad
[17] Maxwell Model
[18] A. H. Mahmoudi
[19] M. D. Jashim Uddin
3 H. Nemati
[21] Lattice Boltzmann Model
[22] Hartman Number
[23] A. V. Rosca
[24] B. Vasu
[1] Magnetohydrodynamics
[1] Koo & Kleinstreuer