:
الگوی سکونت گزینی در فضاهای روستایی ایران تحت تاثیر عوامل طبیعی و عناصر انسانی (اقتصادی – اجتماعی ) ، اشکال گوناگونی از شیوه های زیست و معیشت را نشان می دهد که یکی از وجوه بارز آن پراکندگی و تفرق سکونتگاه های روستایی است . در ایران بیش از 63 هزار آبادی وجود دارد که این رقم نشان دهنده پراکندگی زیاد روستاها در ایران است ، از این تعداد بیش از 25هزار روستا دارای جمعیت کمتر از 20 خانوار هستند . این توزیع نامناسب به نحوی است که در برابر معدود سکونتگاه های پرجمعیت و متراکم ، انبوه سکونتگاه های پراکنده وکم جمعیت وجود دارند که قادر به ارائه خدمات لازم به ساکنان خود نیستند . مشخص است که سکونتگاه ها از نظر اندازه ، وضعیت اداری ، الگوهای فیزیکی ، ویژگیهای اجتماعی وکارکردهای اقتصادی دارای تفاوتهای چشمگیر هستند . اغلب کوچکترین مراکز سکونتی دارای زیر ساخت مادی ابتدایی ، سطح ناکافی خدمات عمومی و خصوصی ، تقسیم کار ناقص و غیره هستند . غالبا ظرفیت اقتصادی مراکز کوچکتر چنان محدود است که واگذاری نقش جدی در ایجاد رشد اقتصادی یا نقش انتقال توسعه روستایی به این مراکز نوعی خیال پردازی است . در واقع در اغلب موارد انتظار داشتن یک سرمایه گذاری تولیدی که دارای نتایج چشمگیر و فوری باشد به ویژه در سکونتگاه های کوچک و پراکنده نسبتا غیر واقع بینانه است . به همین دلیل تنظیم و اجرای برنامه های توسعه روستایی در چنین وضعیتی نمی تواند از یک الگوی واحد تبعیت کند . توسعه باید از مبنا تا بالا روی دهد . تنها پس از این توسعه است که اکثریت بزرگی از حمعیت از پیشرفتهای اقتصادی سود خواهد برد . برنامه ریزی توسعه روستایی اغلب با برنامه ریزی خرد و تمرکز محلی بر پروژه ها و روستاها هم معنا بوده است . با این حال روستاهای کوچک و پراکنده اکثرا به ارزش آستانه ی غالب خدمات اقتصادی و اجتماعی نمی رسند . و این مانع از سرمایه گذاری در این سکونتگاه ها می شود . (مهندسین مشاور DHV،1371: 132)
یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی روستایی و عدم میل به ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی ضعف امکانات خدمات رسانی و عدم دسترسی آسان این جمعیت به مراکز ارائه خدمات است . (مطیعی لنگرودی ، 1382 : 24) از منظر سامان دهی روستایی ، برنامه ریزی برای روستاهای ایران با دو چالش عمده روبرو است ، یکی پراکندگی نامناسب روستایی در سراسر کشور است که تعداد روستاها در جنوب و شرق ایران اندک ولی در نقاط شمالی و غربی تعداد روستاها زیاد است . دیگری توزیع نامناسب جمعیت در نقاط روستایی است به نحوی که در برخی روستاها جمعیت 4000نفر و در برخی دیگر زیر 40 نفر است . توزیع نامناسب جمعیت برنامه ریزی را دچار مشکل کرده و ناگزیر هستیم به ساماندهی روستاها بپردازیم تا در قالب یک طرح ساماندهی روستایی ، مدیریت و ارائه خدمات را درسطح کشور سازماندهی کنیم . در این صورت این سوال پیش می آید که آیا روستا برای ارائه خدمات آستانه جمعیتی مناسب را دارد؟ و آیا ارائه خدمات از نظر اقتصادی توجیه پذیر است؟ ( کلانتری ، 1384: 12) یکی از روش های اعمال شده به منظور ارائه خدمات به روستاییان و در راستای ساماندهدی سکونتگاه های پراکنده ، طرح جابجایی سکونتگاه های روستایی (اسکان مجدد) است . این راهکار عمدتا مبتنی بر« صرفه جویی اقتصادی» است که مبتنی بر دیدگاه برنامه ریزی عقلانی و منبعث از تفکر اقتصاد نئوکلاسیک است ؛ و ارتقای سطح زندگی مردم از طریق توسعه برنامه ریزی شده روستاها اهمیت می یابد . بر اساس این نظریه محدودیت منابع و عدم توانایی برای ارائه امکانات مختلف خدماتی ، بالا بودن هزینه ها و سودمند نبودن خدمات رسانی به روستاهای کوچک در چار چوب نظریه کلاسیک بنگاه ها تحلیل می شود . از این روی انجام خدمات رسانی به مراکز بزرگ جمعیتی را توصیه می کند . این رویکرد عمدتا معطوف به اثرات مثبت بر روی جنبه های کالبدی است . وکمتر به دیگر اثرات این راهبرد می پردازد .
تحقیق حاضر به بررسی بازتابهای فضایی حاصل از جابجایی سکونتگاه های روستای (اسکان مجدد) در روستای حاضر میل از بخش مرکزی شهرستان دهلران با تاکید برپیامدهای اقتصادی وکالبدی می پردازد . این تحقیق در پنج فصل انجام گرفته است . در فصل اول کلیات تحقیق ارائه شده است . در فصل دوم مبانی نظری و اصطلاحات و مفاهیم مورد بحث قرار گرفته است . در فصل سوم ویژگیهای طبیعی منطقه به عنوان بستر سکونت انسان و ویژگیهای انسانی و سکونتگاه های روستایی شهرستان دهلران مورد مطالعه قرار گرفته است . در فصل چهارم به بررسی روند جابجایی روستای حاضرمیل و شناخت ویژگیها و جمع آوری اطلاعات در خصوص روستا پرداخته شده است و در فصل پنجم جمع بندی مطالب ، آزمون فرضیات و نتیجه گیری و ارائه پیشنهادت انجام گرفته است.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- تبیین مسئله
روستا به عنوان سکونتگاهی انسانی همچون تمام پدیده ها در طول زمان در معرض تغییر و تحول است . بنا براین ، اجتماع روستایی ، جامعه ای پویا و ناگزیر از تغییر است و روستا به عنوان فضایی خاص که در آن با توجه به تراکم کم نسبی جمعیت که نوع خاصی از فعالیتهای اقتصادی عمدتا از نوع کشاورزی ، مطرح است و ساکنان آن یک هویت اجتماعی مشترک دارند ، این فضا دارای ساختار خاص خود است که در مکانی معین واقع شده وتحت تاثیر نیروها و روندهای درونی و بیرونی شکل گرفته است . در جریان این تغییرات بسته به سطح توان خود در تاثیر پذیری و تاثیر گذاری این تغییرات را به شکلی متفاوت بروز می دهد . روند این تغییرات درگذشته بسیار کُند بوده است و به شکلی یکدست بروز می کرد . همزمان با تغییرات معاصر ، این تغییر و تحولات نیز رو به سرعت گذاشت . معمولا جوامع روستایی با سرعت تغییرات هماهنگ نیستند به ویژه در کشورهای در حال توسعه که اختلاف بین شهر و روستا شکاف عمیق تری است و قدرت انطباق جوامع روستایی کمتر است در نتیجه قادر به حفظ خود نیستند . امروزه جامعه روستایی کشور با مشکلاتی نظیر نظام نامناسب استقرار ، پراکندگی ناموزون جمعیت و فعالیت ، تعداد زیاد روستاهای کم جمعیت ، کمبود فرصتهای شغلی ، پایین بودن سطح در آمد ، کمبود خدمات و … روبرو است ؛ برای رفع این نابرابری ، شناخت الگوهای استقرار و پراکندگی فضایی لازم و زیر بنای هر گونه طرح و برنامه ی توسعه روستایی است . در مناطق با پیشینه زندگی عشایری ، زندگی روستایی تکوین نیافته است و عمدتا پیدایش سکونتگاه های روستایی وابستگی زیادی
به شرایط محیط طبیعی پیدا می کند . الگوی روستا نشینی در محدوده روستایی ، همچنان تحت تاثیر پیوندهای خویشاوندی و روابط بازمانده از زندگی عشایری قرار دارد و روستاها در حقیقت محل اسکان افراد یک طایفه و افراد وابسته به یک طایفه یا تیره می باشد . ادامه روند اسکان عشایر به توسعه یکجا نشینی منجر می شود ، و عشایری که تمایل به اسکان دارند بیشتر مایل به سکونت در روستاهایی هستند که قبلا بخشی از افراد وابسته به طایفه در آن اسکان یافته اند در صورت ایجاد ، نوآبادها معمولا در قلمرو مراتع ایلی و متعلق به همان طایفه تمایل به استقرار دارند . دهستانها در این مناطق بیش از آنکه نمایانگر وحدت اقتصادی یک جامعه باشند و بیش از آنکه عوامل طبیعی و شرایط جغرافیایی در پیدایش و ایجاد آن موثر باشد ، تحت تاثیر وابستگی های طایفه ای شکل گرفته اند و حتی نام بسیاری از دهستانها مشتق از نام طایفه یا تیره و یا دیگر رده های اجتماعی عشایر است . براساس بررسی های به عمل آمده ، در مناطق عشایر نشین کشور ، هم شکل گیری آبادیهای جدید و هم تخلیه آبادیها دراین نقاط ، معمولا از موضوع اسکان عشایرتاثیر می پذیرد . بدین ترتیب که غالبا خانوارهای عشایری بر مالگه ها و اتراقگاه ها ی طایفه ای ، روستاهای نو بنیاد را بنا می نهند ، و از این طریق روستاهای نو بنیاد شکل می گیرند . از آنجاییکه این شیوه مکان یابی صرفا بر اصل مالکیت قبیله ای استوار است و نه بر مبنای قابلیتها و توانهای تولیدی ، بنابر این ، به همان سادگی که این آبادیها بر پا می شوند ، به همان سادگی هم پس از چندی به دلیل ضعف بنیانهای تولیدی امکان تخلیه آنها وجود دارد . (طرح جامع توسعه استان ایلام، 1385: 19) این گونه سکونتگاه ها عمدتا در نواحی پایکوهی شکل می گیرند . عامل ارتفاع معمولا در شکل گیری سکونتگاه نقش دو گانه ای دارد ، به این معنی که نه تنها عاملی مهم در شکل گیری اولیه سکونتگاه به شمار می آید ، بلکه در عین حال به عنوان یکی از عوامل محدود کننده رشد وگسترش کالبدی روستاها نیز مطرح می گردد . به این ترتیب می توان میان شمارجمعیت و وسعت سکونتگاه از یک سو و میزان ارتفاع از سوی دیگر ، رابطه معنی داری تعریف نمود . به سخن دیگر ، هر چه ارتفاع متوسط بیشتر باشد ، سکونتگاه کوچکتر و از لحاظ امکانات رشد وگسترش با محدودیت بیشتری رو برو است . بنابراین این گونه آبادی ها در مقابل تغییرات اجتماعی و تحولات اقتصادی از پویایی کمتری برخوردارند . (سعیدی ،1388 : 86) .
شکل گیری روستاها در استان ایلام (پشتکوه) و شهرستان دهلران به دوره پهلوی اول و سیاست اسکان اجباری عشایر برمی گردد . تا پیش از آن به علت مخالفت حکام محلی با یکجا نشینی عشایر ، در محدوده استان ایلام روستا وجود نداشته وتنها در برخی مناطق قریه های کوچکی برای سکونت موقت یا انبارکردن علوفه وآذوقه وجود داشته است . عایدات والیان بیشتر از محل مالیات ایلات و عشایر کوچ نشین تامین می شد ، علاقه ی والیان به حفظ و تداوم شیوه معیشت کوچ نشینی به خاطر نیاز به عایدات آن بود ؛ به طوری که حسین قلی خان وجانشینش غلامرضاخان (آخرین والی) مخالف سکونت ایلات و عشایر پشتکوه بودند و تمایل نداشتند عشایر تحت امرشان اسکان یابند و اقدام به ساختن اماکن مسکونی نمایند . (مرادی مقدم ، 1385 : 170) . در دشت دهلران در دوره ی والیان پشتکوه با وجود دو رود میمه و دویرج به خاطر بی توجهی والیان و بی علاقگی عشایر کوچ نشین ، کشاورزی چندان صورت نمی گرفت و از دشت برای چرای احشام استفاده می شد . (مرادی مقدم، 244:1385) علاوه بر این از آن جا که منطقه ی پشتکوه دائما در معرض هجوم نیروهای عثمانی و اعراب عراق قرار داشت ، مردم علاقه ای به ایجاد اماکن مسکونی ثابت و تشکیل روستا و شهر نداشتندکه اگر روزی مورد تجاوز قرار گرفتند به راحتی بتوانند اموال خود را به مکانی امن انتقال دهند . ( مرادی مقدم ، 1385 :246 ) با روی کار آمدن رضا شاه زمینه برای اجرای سیاستهای حکومت مرکزی در این بخش از کشور فراهم شد . یکی از این سیاستها که نقش موثری در پیدایش نقاط سکونتی (شهر و روستا ) داشته است ، سیاست اسکان اجباری عشایراست . به نحوی که با اجرای این سیاست ، عشایرمجبور به یکجانشینی شده و شهرها و روستاهای جدید در استانهای عشایر نشین شکل گرفتند .
در دهه های اخیر عوامل اقتصادی در تخلیه و یا برپایی روستاها ، عامل تعیین کننده بوده است . قابلیت و امکانات اقتصادی روستاها و از جمله دسترسی به منابع و قابلیتهای طبیعی ، عامل اصلی پایداری روستاییان در محل استقرار خود بوده است و در مقابل این روند در مناطقی که منابع طبیعی تکافوی نیازهای معیشتی روستاییان را نداشته است ، حرکت جمعی و یا حرکت بخشی از جمعیت روستا پاسخ طبیعی به مشکل بوده است . در این تحرک مکانی ، روستا تخلیه گشته وعموما قابلیتهای تولیدی روستا نیز به دنبال تخلیه جمعیت بلا استفاده می ماند . در راستای حل این مشکلات ونیز تجارب ناموفق نگرش بخشی به توسعه روستایی در گذشته ، برنامه ساماندهی سکونتگاه های روستایی مطرح ودر سال1372دردستور کار بنیاد مسکن قرار می گیرد . در این طرح از یکسو وضعیت فعالیت ، جمعیت ، و خدمات در پهنه مورد نظر مورد توجه بوده است و از سوی دیگر ایجاد پیوند بین این مناطق و فضای بالاتر و نیز فضاهای پایین تر آنها از حیث نقش ، تمامی روستاها تبیین و بر مبنای جایگاه و نقش هر روستا ، میزان جمعیت ، نوع فعالیت و خدمات هر یک مشخص می شود . ساماندهی در این مفهوم در حقیقت توزیع مجدد جمعیت ، فعالیت و خدمات در سطح مناطق روستایی است و صرفا به معنی تعیین مراکز خدماتی و انتقال چند نقطه روستایی به یک نقطه جدید یا ادغام روستاهای کوچک نیست (جعفری محمدحسین ، 1377 : 43-46).
توجه و ارائه خدمات مناسب به روستاها چه بدلیل لزوم گسترش فعالیتهای مولد و چه بدلیل توجه به عدالت اجتماعی که باعث پایداری توسعه می شود و یا به منظور ترسیم سیمای آتی توسعه ی درونزای این سکونتگاه ها امری لازم است . بحث ساماندهی روستاها از برنامه چهارم عمرانی پیش از انقلاب به شکلهای متفاوتی از جمله ، حوزه های عمران روستایی ، تجمیع روستاهای پراکنده ، ادغام روستاهای پراکنده ، استقراربهینه و… مطرح شده و هر یک از این راهبردها در مقطع زمانی متفاوتی اجرا گردیده است .
سکونتگاه های روستایی در شهرستان دهلران با توجه به خصوصیات طبیعی – اکولوژیک و اجتماعی – اقتصادی خود در روند زمان و بر مبنای حرکات هدایت شده و یا خودجوش به نحوی پراکنده شکل گرفته اند . در نتیجه استقرار آبادیها به صورت ناموزون و بی نظم تجلی یافته است و بدینسان به دلایل گوناگون و در تبعیت از منابع پراکنده آب و خاک ، واحدهایی کوچک و پراکنده پدیدار شده اند . از ویژگیهای این گونه سکونتگاه ها می توان به کمی جمعیت ، پراکندگی و تفرق روستاها ، محدودیت منابع تولید ( زمین و آب ) و محدویت ارتباطی ( به علت توپوگرافی زمین ) اشاره کرد . در این روستاها به علت شرایط طبیعی و سابقه تاریخی ، شیوه رایج و عمده تامین زندگی ، دامداری بوده است و دامداری منبع عمده تامین زندگی روستاییان است . در این گونه روستاها به علت محدودیت منابع تولید ، میزان بیکاری بالاست ، در نتیجه میزان مهاجرفرستی بالایی در این روستاها دیده میشود . در کنار آن محدودیت ارتباطی و دشواری ارائه خدمات به این روستاها ، به همراه تحولات اجتماعی ، این روستاها را در معرض ناپایداری قرارمی دهد . به منظور کاهش ناپایداری این گونه سکونتگاه ها و ارائه خدمات اساسی به ساکنین ، جلوگیری از مهاجرتهای بی رویه ، تقویت مبانی همبستگی اقتصادی سیاسی اجتماعی و ایجاد زمینه های اشتغال مولّد برای روستاییان ، طرح جابه جایی برخی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان دهلران ارائه شده است . یکی از این روستاها که طرح جابه جایی آن اجرا شده است ، روستای حاضر میل دربخش مرکزی شهرستان دهلران است . سابقه شکل گیری این روستا به اواخر دهه 40 برمی گردد که در پی اسکان عشایر در ناحیه پایکوهی بخش مرکزی دهلران شکل گرفته است . این روستا درسال 1390دارای 883 نفر جمعیت بوده است و دومین روستای پر جمعیت بخش مرکزی ، بوده است . به علت محدودیت ارتباطی و دشواری ارائه خدمات به این روستا ، شاهد مهاجرت سکنه به شهردهلران به ویژه در مقطع زمانی بعد از سال 1370 و پایان جنگ تحمیلی هستیم . در این دوره و با توجه به طرح برنامه ریزی منطقه ای روستاهای بخش مرکزی و موسیان شهرستان دهلران ، تصمیم به جابجایی این روستا به مکان جدید با موقعیت کاملا بهتر از نظر دسترسی به خدمات و شیب مناسب برای ساخت وساز و توسعه آتی روستا گرفته شد.
در نتیجه از سال 1374طرح جابه جایی به محل جدید در فاصله 5کیلومتری مکان قبلی تهیه شد . از آنجاییکه هر گونه جابه جایی سکونتگاه ها به علت وابستگی جوامع به مکان و تعلقات آن از قبیل سنت ، معیشت ، روابط همسایگی و غیره مسایل جدی در پی دارد . در روستای حاضرمیل نیز این چنین مسائلی دیده می شود ، از جمله این مسایل می توان به تغییر ساختار اشتغال روستایی از دامداری به خدمات و تغییرات کالبدی اشاره کرد . درزمینه تغییر در ساختار اشتغال ، این تغییر را می توان منفی تلقی کرد . یعنی بعد از جابه جایی این روستا تعداد دامها و تعداد شاغلین در بخش تولیدات دامی کاهش یافته اما در مقابل تعداد شاغلین در بخش خدمات (کارگری روزمزد ، خرده فروشی ) افزایش یافته است که علت آن جا به جایی روستا و فاصله گرفتن آن از مراتع و در مقابل سهولت رفت و آمد به شهر(دهلران) به علت بهبود موقعیت ارتباطی است . ازنظرتغییرات کالبدی ، این تغییرات به صورت مثبت و افزایش کیفیت و استحکام بناها و استفاده از مصالح با دوام و افزایش کیفیت شبکه ارتباطی داخل روستاست . اگر چه دست یابی به خدمات عمومی برای روستاییان از اهمیت زیادی برخوردار است و مطالعات زیادی ، حداقل بخشی از علل مهاجرتهای روستا به شهر را فقدان خدمات عمومی دانسته اند ولی باید به این نکته مهم توجه نمود که همه مشکلات زندگی روستاییان در عدم دست یابی به خدمات عمومی خلاصه نمی شود ، علت اینکه گروهی از جمعیت تصمیم می گیرند در یکجا زندگی کنند ، امرارمعاش و علایق اجتماعی و فرهنگی بین آنهاست ؛ بنا بر این وقتی مسئله ادغام یا جابجایی سکونتگاها را مطرح می کنیم بایست دید تا چه اندازه ای زمینه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته اند . باید مسائل و مشکلات روستاییان را فراتر از نیاز خدماتی بدانیم و ابعاد اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و تاریخی آنرا در نظر بگیریم.
فرم در حال بارگذاری ...