:
برخلاف اینکه اکثر کارمندان و کارکنان با کار خود عجین نشده و بیشتر تمایل به وقتگذرانی در آن ها دیده میشود، عدهای از آنان ساعات زیادی را با کارایی و راندمان بالا به کار مشغول هستند که ازجمله این افراد میتوان کارکنان شرکتهای اقماری کشورها را نام برد که نیروی انسانی متخصص در این مکانها اهمیت ویژهای داشته و روزهای متمادی مجبور به زندگی در محل کار خود میباشند و این را میتوان به محرکهایی چون پاداش بیرونی و انگیزههای درونی اضافه نمود تا این افراد انگیزه کافی برای عجین شده با کار خود را داشته باشند. اعتیاد به کار ممکن است در وهلهی اول لذتبخش باشد ولی بهصورت بالقوه میتواند مشکلساز و خستهکننده باشد. این افراد لزوم عاشق کارشان نیستند اما نمیتوانند بدون کارشان ساعات خود را سپری کنند همچنین آن ها تصور مینمایند که فقط خودشان میتوانند آن کار به خصوص را انجام دهند و درگذر زمان به دلیل افراط در کار در زمره افراد معتاد به کار به شمار میروند.
واژهی اعتیاد به کار اولین بار توسط اوتس[1] در سال 1971 به کار گرفته شد. به نظر اوتس معتاد به کار کسی است که نیاز شدیدی به کار دارد و این میل شدید به کار ممکن است بهسلامتی، روابط درون فردی و وظایف شخصی فرد لطمه وارد آورد زیرا فرد تعهد غیرمعقولی به کار بیشازحد داشته و زمان زیادی را بهطور دلخواه و درونی به فعالیتهای کاری اختصاص میدهد.
اسنایر[2] (2008) اعتقاد دارد اعتیاد به کار با پرکار بودن متفاوت هست چراکه افراد پرکار میدانند که در چه محدوده زمانی چگونه به کار بپردازند تا بتوانند بهموقع به روابط اجتماعی خود نیز رسیدگی نموده و در کنار خانوادهی خود اوقات فراغت خود را سپری کنند و بهطورکلی اعتیاد به کار یعنی درگیری شناختی مداوم بهعلاوه فکر به کار حتی در زمان فراغت.
مهمترین پیامدهای اعتیاد به کار عبارتاند از: استرس شغلی و تعارض کار، تحلیل رفتگی شغلی، ایجاد مسائل و مشکلات در کار گروهی، انزوا و دوری از تعاملات اجتماعی و خانوادگی، مشکلات در برقراری ارتباط با دیگران، رضایت کم از زندگی و لذت نبردن از اوقات فراغت.(قلی پور 1387،110-91)
اعتیاد به کاربر اساس میزان و درجه شامل ابعاد زیر میباشد:
- عجین شدن باکار
- تمایل درونی به کار
- لذت از کار (اسپینش و رابینز[3] 1992، 160-78)
افراد فعال به کار، مشتاق، ایثارگر و جذاباند باکار خود عجین شده، از آن لذت میبرند و بهطور افراطی به کار کشش ندارند ولی معتادان به کار بهگونهای بد و افراطی به کار پرداخته و درجهی عجین شدن آن ها به کار بالا بوده ولی از کار خود لذت نمیبرند. (شوفلی و همکاران 2008، 203-173)
با توجه به رابطه و تأثیری که اعتیاد به کار بهطور بالقوه و مؤثر روی بهداشت شغلی و کیفیت زندگی کاری میگذارد و با توجه به موضوع این پژوهش به بررسی تأثیر اعتیاد به کار بر دو متغیر دیگر میپردازیم.
بهطور نسبی کیفیت زندگی کاری یعنی مجموعه ادراک کارکنان از بهداشت فیزیکی و روانی خود در محیط کارشان.(کاسیو[4] 1995)
اعتیاد به کار و عجین شدن با شغل بهنوعی با یکدیگر متفاوت هستند بهطوریکه اعتیاد به کار با سلامتی افراد رابطه منفی دارد. این در حالی هست که اعتیاد به کار با سلامتی رابطه مثبت داشته ولی هر دو بهطور مثبت با عملکرد شغلی و پیشرفت شغلی رابطه مثبت دارند.(شوفلی و همکاران 2008)
با توجه به نقش و اهمیتی که نیروی انسانی در موفقیت سازمانها و رسیدن به اهدافشان دارند، مطالعه رفتار انسانها توجه بسیاری از متخصصان رفتار سازمانی را به خود جلب نموده است که کارکنان سازمانها و سایر شرکتها بهطور عام و شرکت نفت فلات قاره (منطقه بهرگان) بهطور خاص، از این امر مثتثنی نبوده و این شرکت نیازمند آن بوده که کیفیت و کمیت کار این متخصصان عرصه تلاش را بالا ببرد ولی این امر نباید منجر به افزایش اعتیاد به کار در این کارکنان با توجه به زمان زیادی که آنان در محل کار خود صرف نموده و باعث دوری آنان از خانوادهی خود گردد. لذا با توجه به اهمیت موضوع، همچنین وجود ابهامات، سؤالات و علاقهمندی پژوهشگر، هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین اعتیاد به کار و کیفیت زندگی کاری کارکنان سکوی سروش بوده و این پژوهش جهت پاسخگویی به سؤالاتی از قبیل:
ارتباط بین اعتیاد به کار و بهداشت شغلی کارکنان سکوی سروش چگونه است؟ ارتباط بین اعتیاد به کار و کیفیت ایمنی و بهداشتی کارکنان سکوی سروش چگونه است؟ ارتباط بین اعتیاد به کار و فرصت رشد و امنیت مداوم کارکنان سکوی سروش چگونه است؟ انجام گرفته است.
1-2 بیان مسئله:
هرگاه دچار مشکل شدیم باید بدانیم حتماً اندازهها را رعایت نکردهایم و از حیطه و محدوده خود تجاوز کردهایم و بقول معروف پا را از گلیم خودمان درازتر کردهایم. آنوقت اگر مسئله و مشکلی پیش بیاید، جز خود نباید کس دیگری را ملامت کنیم.«انما بغیکم علی انفسکم »(قرآن کریم، سوره یونس)
امروزه با توجه به اینکه سازمانها کلیه ابعاد زندگی انسانها را در برگرفتهاند و انسانها بهناچار، غرق در رابطه با سازمانهای گوناگون قرار گرفتهاند باید این نکته موردتوجه قرار گیرد که هدف از ایجاد سازمانها باید کمک به انسان، برای رسیدن به اهدافش باشد و نه اینکه سازمان انسان را به ابزاری برای رسیدن به اهداف خود بدل نماید امروزه بسیار شاهد آن هستیم که انسانها چنان غرق در سازمانها و اهداف آن ها شدهاند که گویی خادمان آن ها میباشند. این امر نهتنها میتواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد اما همچنان، نتایج منفی آن غیرقابلانکار و اجتنابناپذیر است.(اسنیر و زهر[5] 2008،127-109)
در پژوهشی اخیر که توسط مورگان در دیوان عالی آمریکا انجام گرفت نتایج حاکی از آن بود که افراط در کار باعث اعتیاد به کار میگردد که این امر مانند تمام اعتیادها عواقب منفی بسیاری برای کارکنان سازمانها به دنبال خواهد داشت که سازمانها با تشویقهای مادی و معنوی خود باعث افزایش اعتیاد به کارشده و به آن دامن میزنند تا بدینوسیله به اهداف خود نائل گردند که مورگان این سازمانها را سازمانهای معتاد کننده مینامد و بهعبارتدیگر یعنی آن ها سازمانهایی هستند که افراد را به کارهایی که باعث افزایش بهرهوری آن سازمانها خواهند شد، تشویق مینمایند.(مورگان[6] 2006)
یکی از دلایلی که سازمانها از پرداختن به مسئله اعتیاد به کار اجتناب مینمایند این است که وجود بسیار این افراد معتاد به کار در سازمانها به نفع سازمان بوده و اقدام به حذف یا کاهش این افراد پدیده مطلوبی برای سازمان به همراه نخواهد داشت. با وجود این، سازمانها باید توجه کرده و طوری عمل نمایند که نهتنها اعتیاد به كار در افراد حذف نشده بلکه با نگهداشتن و حفظ اعتیاد به كار افراد در سطح مناسب میتوان باعث افزایش بهرهوری و عملكرد افراد گردید زیرا اعتیاد به كار مفرط، موجب به خطر افتادن سلامت جسمى و روانى افراد میشود. پس در اختیار داشتن افرادى با سلامت جسمى و روانى مناسب، یكى از عوامل اصلى افزایش عملكرد شغلى میباشد اما پیشنهاد میگردد سازمانها با شناسایى افراد معتاد به كار مفرط و از طریق راهبرد قطع موقت ارتباط فرد با سازمان، مرخصیهای اجبارى به افراد داده تا از این طریق، اعتیاد به كار مفرط آن ها را تعدیل و به افزایش بهرهوری و عملكرد آنان كمك نمایند. راهبرد مذكور از طریق كاهش اضافهکاریهای افراد فوق نیز میسر است. همچنین میتوان در برخى مواقع و مقاطع زمانى، بهطور عمد از حجم كارى افراد مذكور كاست تا در آن ها دغدغه و مشغله ذهنى مربوط به كار كاهش یابد. این اقدام موجب میشود افراد معتاد به كار، در خارج از سازمان كمتر به شغل فكر كنند. (عنایتی و همکاران 1391)
لذا سازمانها در این مورد باید به تمام جوانب توجه نمایند یعنی نهتنها نباید اعتیاد به کار در افراد بهطورکلی حذف شود بلکه باید در حد مناسبی نگهداشته شده تا بهرهوری و عملکرد افراد و سازمانها افزایش یافته و هر دو از آن منتفع گردند. همچنان که در سایت رسمی ناسا اینگونه بیا شده است «کار شما مهم است اما زندگی شما مهمتر از آن است بنابراین سازمانها باید راه حل هایی را بهمنظور اینکه شما هر دو را باهم داشته باشید ارائه نمایند». (سایت رسمی ناسا)
همانطور که میدانید یکی دیگر از ابعاد بهبود عملکرد و یکی از عناصر مهم تعالی فرهنگسازمانی توجه به کیفیت زندگی کاری افراد هست که باعث همسویی افراد و سازمانها میگردد که این مسئله در رابطهای تنگاتنگ با اعتیاد به کار قرار دارد.(ریچاردسون، واندنبرگ، ویلکرسون[7] 2000)
واژهی کیفیت زندگی کاری برای نخستین بار در سال 1972 در یک اجلاس بینالمللی در رابطه با مسائل کاری در اردن به کار گرفته شد و این مفهوم بعدازاینکه کارکنان جنرال موتور شروع به یک برنامه کاری، جهت بازسازی و ریفرم کار انجام دادند موردتوجه بیشتری قرار گرفت. (لاو و می[8] 1998).
در رابطه بامعنای کیفیت زندگی کاری توافق نظر کمی وجود دارد. حداقل سه معنای عمده را برای آن میتوان استنباط نمود.
در وهله اول، به مجموعهای از نتایجی که برای کارکنان سازمانها دارد اشاره می کند مثل رضایتمندی شغلی، فرصتهای رشد روانشناختی، امنیت شغلی، روابط مناسب بین کارفرما و کارکنان و میزان پایین بودن حوادث شغلی.
در وهلهی دوم به مجموعهای از عملکردهای سازمانی که فرد را به عملکرد خوب تشویق می کند اشاره میکند مثل مدیریت مشارکتی، غنیسازی شغلی و سیستم پرداخت مناسب، تضمین شغلی و شرایط کاری مطمئن.
و در مرحله سوم به یک نوع برنامه تغییر سازمانی اشاره می کند که از این سه معنای کیفیت زندگی کاری مفهوم اول رواج و کاربرد بیشتری دارد.(میرسپاسی 1386، 145)
باوجود تفاوتها در برداشتها و معانی، پژوهشها نشان میدهد که برخی از شاخصها در اغلب جوامع مشترک میباشند مانند حقوق و مزایا، خدمات رفاهی، بیمه بازنشستگی و … که دانشمندان بسیاری آن ها را بهعنوان مؤلفههای کیفیت زندگی کاری معرفی نمودهاند.(سلیمانی، 1384،16)
با توجه به تحقیقات انجامگرفته قبلی که همگی QWL[9] را در یک زمینه بررسی نمودهاند حال آنکه این پژوهش در دو بعد مجزا انجام خواهد گرفت و این پژوهش بامطالعه موردی روی کارکنان سکوهای نفتی سروش و نوروز واقع در منطقه بهرگان انجام خواهد شد که نهتنها به لحاظ منطقه جغرافیایی، آبوهوایی و نوع کار اقماری با کارکنان سایر سازمانها بهشدت متفاوت میباشد بلکه نوع کارهای عملیاتی و نوع زندگی کاری و شخصی این افراد متفاوت بوده و بیشتر از سایر کارکنان سازمانهای دولتی در معرض شدید اعتیاد به کار (به خاطر 15 روز کاری مداوم و آمادهباش 24 ساعته و دوری 15 روزه از خانواده طی یک ماه) و همچنین آلودگیهای شغلی به لحاظ فیزیکی و روانی با تمام تدابیر اندیشیده شده برای این عزیزان، قرار گرفتهاند لذا این پژوهش امید دارد به راهحلی دست یابد تا بتواند در حد امکان تعادلی بین زندگی کاری و شخصی این انسانهای عرصه تلاش پیدا نموده و تا حد امکان به کاهش آلودگیهای شغلی این عزیزان که درنهایت به افزایش بهداشت شغلی آنان می انجامد، برسد.
[1] oates
[2] snir
[3]Spence &robbins
2cacsio
[5] Snir & zohar
[6] morgan
[7] Richardson , Vandenberg & Wilkerson
[8] Lau & May
[9] Quality Of Work Life
فرم در حال بارگذاری ...