1-2-بیان مسئله
عضلات چرخاننده بازو RC[1] شامل فوقخاری، تحتخاری، گرد گوچک و تحتکتفی هستند که که این چهار عضله باهم، عضلات RC را تشکیل میدهند.
عضله فوقخاری و عضله دلتوئید، عضلات اصلی در آبداکشن مفصل شانه هستند. مطالعات نشان
میدهد که عضلات RC، دو عملکرد اصلی در مفصل بازویی- دوری دارند که شامل ۱) نقش حرکتی استخوان بازو در مفصل شانه ۲) تثبیت مفصل گلنوهومرال
افزایش پارگی یا نقص RC، منجر به نیمه دررفتگی سر استخوان بازو و نقص عملکرد مفصل شانه
می شود. عضلات RC با همکاری هم مفصلی را که ذاتا ناپایدار است را احاطه کرده اند و مفصل گلنوهومرال را از طریق زوج نیرو هم در صفحه فرونتال و هم در صفحه عرضی پایدار می کنند( فانک 2005[2]).
بنابراین پارگی در هرکدام از عضلات RC مخصوصاً فوقخاری باعث ناپایدار شدن شانه میگردد و باعث می شود که شانه نتواند عملکرد مناسب خود را به عنوان متحرکترین مفصل بدن انجام دهد. عضله فوقخاری در حرکت آبداکشن و در تولید نیروی کوپل در صفحه عرضی مفصل شانه موثر است. پس تشخیص به موقع آسیب در عضله فوقخاری این امکان را میدهد که با درمان این عضله، کارایی سریع تر مفصل شانه به دست آید. تستهای زیادی برای سنجش آسیب عضله فوقخاری وجود دارد اما هیچ یک از این تستها به عنوان مناسبترین تست شناخته نشده است. هدف از تحقیق حاضر ارائه یک تست مناسب برای عضله فوقخاری است. در این مطالعه به دلیل اینکه از لحاظ بیومکانیکی عضله
فوقخاری در حالت اکستنشن آرنج بیشتر فعال است تمام تستها در این مطالعه وضعیت اکستنشن آرنج انجام می شود.
1-3- سابقه و ضرورت انجام پژوهش
عموما اختلالات شانه شایع است و اغلب به علت آسیب دیدگی تاندون RC و مخصوصاً تاندون عضله فوقخاری است(ال مند[3] و همکاران۱۹۹۰،جی اسوند[4] و همکاران۱۹۹۸، نیر [5] و همکاران۱۹۸۳). اساس فرض، در سنجش شناخت آسیب فوقخاری، این است که باید در درجه اول فوقخاری فعال شود که با حداقل شدت فعالیت سایر عضلاتی شانه همراه باشد.
به منظور سنجش آسیب عضله فوقخاری، برای نخستین بار توسط مونیز وجاب وضعیت ۹۰ درجه آبداکشن بازو و ۳۰ درجه هوریزنتال فلکشن در صفحه کتف که با چرخش داخلی بازو و به کار بردن مقاومت در مقابل آبداکشن پیشنهاد شد. آنها با این موقعیت آزمایشی ادعا کردند که فعالیت عضله فوقخاری را میتوان از سایر عضلات تفکیک کرد و آنرا تست Empty can (EC) نامیدند( مونیز و جاب[6] ۱۹۸۲). با این حال برای حمایت از این نتیجه تنها سیگنالهای خام Emg را از عضلات RC، تنها در یک آزمودنی و بدون نرملایز سازی گزارش کردند.
از آنجا که در طول چرخش داخلی برجستگی بزرگ به زیر قوس آخرومی-ترقوهای برخورد می کند، 45 درجه چرخش خارجی را به جای چرخش داخلی در تست جاب به کار بردند وبه عنوان تست Full can (FC) نامیدند.آنها استدلال کردند که وضعیت FC درد کمتری را نسبت به EC برمیانگیزد و بنابراین برای عملکرد فوقخاری یک آزمایش قابل اطمینانتری است.
کلی و همکارانش بیان کردند که در این وضعیت شدت فعالیت عضله فوقخاری در تست FC وEC مشابه است.( کلی و کدرمس[7] ۱۹۹۶).
گرچه کلی وکدرمس فعالیت ۸ عضله شانه را گزارش کردند اما آنها از گزارش سطح فعالیت نسبی بین عضله فوقخاری و دیگر عضلات شانه قصور کردند.
تا حدی بر اساس نتایج EC و FCبه صورت بالینی، برای تشخیص آسیب فوقخاری از این دو تست استفاده می شود. با این حال نتایج الکترومیوگرافی[8] جاب و کلی داده های کافی برای حمایت از تفکیک فعالیت عضله فوقخاری در تستهای FC و EC ارائه نکرده اند.
در واقع شواهد الکترومیوگرافی نشان میدهد که در تستهای FC و EC شدت فعالیت عضله دلتوئید بالا است(تونزند[9] و همکاران ۱۹۹۱،مولانگل[10] و همکاران۱۹۹۶، رینولد[11] و همکاران۲۰۰۷). علاوه بر عضله فوقخاری (مولانگل و همکاران۱۹۹۶، رولندز و همکاران[12] ۱۹۹۵،بیچر[13] و همکاران۲۰۰۸)، تحتکتفی (تونزند و همکاران ۱۹۹۱، بیچرو همکاران۲۰۰۸) و دندانه ای قدامی (مولانگل و همکاران۱۹۹۶ ، بیچرو همکاران۲۰۰۸) فعال هستند.
بعد از آن در این راستا برای تعیین اعتبار آزمون تستهای FC و EC یک مطالعه جامع از فعالیتEmg عضلات شانه در طی تستهای FC و EC انجام شد.
که در این مطالعه نشان داده که در هر دو تست FC و EC عضله فوقخاری با MVC۹۰% است و فعالیت این عضله به صورت انتخابی نیست چرا که ۸ عضله دیگر هم از جمله تحتخاری، تحتکتفی ، بخش میانی ذورنقه ، بخش تحتانی ذوزنقه، دندانه ای قدامی، دلتوئید میانی، قدامی و خلفی بیش از MVC ۷۰% فعال بودند (کریگ[14] و همکاران۲۰۰۸).
بنابراین بررسی الکترومایوگرافی، آزمایشهای FC و EC نشان میدهد علارغم اینکه وضعیتهای FC و EC می تواند برای تقویت هم زمان عضلات شانه مفید باشد این آزمایشها نمی تواند به طور انتخابی عضله فوقخاری را فعال کند و نباید به عنوان یک تست قطعی آسیب فوقخاری تفسیر شوند.
پس به منظور شناسایی آسیب عضله فوقخاری، وضعیتی که بتواند فعالیت این عضله را از سایر عضلات جدا کند وجود ندارد و همچنان این مسئله باقی میماند که در چه وضعیتی میتوان فعالیت این عضله را از سایر عضلات جدا کرد. در این مطالعه به دنبال وضعیتی هستیم که بتواند فعالیت عضله فوقخاری را از سایر عضلات جدا کند.
فرم در حال بارگذاری ...