وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد : کاربرد “فاصله­ گذاری” به مثابه یک تکنیک تئاتری

 
تاریخ: 05-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

از هنگامی که “برتولت برشت”[1] آلمانی به عنوان یک نمایشنامه‌ نویس، کارگردان، شاعر و نظریه‌ پرداز در ایران شناخته شده همواره یکی از بحث ‌انگیزترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان طی این چند دهه اخیر بوده است. در هر دهه‌ای آثار برشت را با انگیزه‌های مختلف خوانده‌، تفسیر و اجرا کرده‌اند، گاه به عنوان نویسنده‌ای سیاسی و متعهد، گاه به عنوان نظریه‌ پردازی پیشرو و گاه سعی کرده‌اند صبغه‌ای شرقی و حتی ایرانی در آثار او بیابند، اما به دلایل زیادی همچون برخی جنبه‌های متناقض در آثار و نظرات وی، یا به دلیل بدفهمی‌ها و کج‌فهمی‌هایی که در مورد آثار وی وجود داشته است همواره بخش‌هایی از دیدگاه‌های وی مبهم و ناقص مانده‌اند.

 

یکی از مهم‌ترین نظریاتی که برشت در طول دوران کاری اش بر آن تأکید داشته و آن را تکامل ‌بخشیده نظریه  “فاصله گذاری”[2]  است که در ایران تحت عناوینی همچون “بیگانه‌ سازی” هم ترجمه شده است، که معادل به جایی نیست.

 

آنچه که از فهم این نظریه به شکل غالب در ایران رایج است بیرون آمدن بازیگر از قالب نقش و گفت‌ و گو یا روایت رو در رو با تماشاگر است، بدین معنا که تمامی نظریه برشت به تکنیک قدیمی کنار ‌گویی تقلیل می‌یابد که از تکنیک‌های قدیمی و غالب در تئاترهای یونان، روم باستان ودوره شکسپیر است و آن را به وفور می‌توانیم در آثار “آریستوفان” یا “پلوتوس” باز یابیم.

 

هرچند دو مفهوم همذات‌پنداری و فاصله گذاری در ظاهر امر دو مفهوم متضاد به نظر می‌رسند و حتی خود برشت در نوشته‌های مختلف این دو مفهوم را در مقابل هم قرار می‌دهد اما این بدان معنا نیست که بازیگران تئاتر برشت تماشاگر را با خود همراه نمی‌کنند و سعی در باور داشتن شخصیت از سوی تماشاگر ندارند بلکه بدین معناست که در اوج این همراهی و در لحظه‌ای که قرار است اوج غلیانات حسی بازیگر و به تبع آن تماشاگر رخ دهد این وضعیت شکسته شود و بدین ترتیب مخاطب به جای غرق شدن در احساسات به فکر واداشته شود و این بخشی از دیالکتیکی است که برشت در مفهوم فاصله گذاری بر آن تأکید دارد، چنان که خود در تبیین مفاهیم دیالکتیکی  در فاصله گذاری، آن را نقد و استغراق (به معنی غرق شدن در نقش) در یک “آن” می‌داند. از دیدگاه برشت این دوگانگی، فاصله گذاری را به وجود می‌آورد. این دوگانگی که برشت مدنظر دارد غرق شدن در نقش را نفی می‌کند اما در عین حال بر عواطف تأکید دارد.

 

پس نکته مهم در تکنیک فاصله گذاری عدم گرایش به بازی تصنعی است. بازیگر در این تکنیک با وجود آن که از ژست استفاده می‌کند اما به تصنیع نمی‌گراید و با وجود آن که بازیش بیرونی است از شخصیت‌پردازی نیز غافل نیست.

 

عامل مهم و پیچیده در فاصله گذاری برشت نشان دادن این دوگانگی و تضاد دیالکتیکی ظریف است. “فاصله گذاری” یک سیستم است. سیستمی که کاربرد و هدف خاصی دارد. هدف فاصله گذاری، نشان دادن مسائل به‌گونه‌ای دیگر، برای شناخت بیشتر و بهتر است، تغییر دادن دیدگاه مخاطب برای رسیدن به شناختی درست، نسبت به یک پدیده است! فاصله گذاری، مخاطب را نسبت به شناخت‌ هایش از جهان بیگانه می‌ سازد، آن را از او دور و به تبع آن آشنایی زدایی می‌کند. تا به دید دقیق تر و شناخت نسبتا درست‌ تری، ‌نسبت به جهان پیرامون

پایان نامه

 خود برسد.

 

برشت، برای دوری از همذات‌پنداری، درست برعکس عقاید ارسطو عمل می کند. نمایش‌نامه‌های روایی او، بیشتر در گذشته‌ای دور اتفاق می افتادند. از سویی یکی از عناصر اصلی، در متن‌های برشت، استفاده از عنصر شعر بود. برشت، مدام، از شعراستفاده می‌کرد. در جای جای متن‌هایش، شخصیت‌های نمایشی او، به جای آن‌که دیالوگ بگویند (و فضای واقعی نمایش‌نامه را حفظ کنند) از فضا، خارج شده و شعر می‌خواندند. شعر خواندن آنها باعث فاصله می‌شد. جدایی متن از واقعه.                       

 

همین استفاده از عنصر شعر، در متن‌های برشت، باعث می‌شد تا بیننده، بداند که در حال دیدن تئاتر است. اما لازم به ذکر است که برشت هرگز به رابطه ای عمیق و درونی با سینما دست نیافت و هیچگاه آن را به اندازه ی تئاتر جدی نگرفت. در ضمیمه ی این رساله مقاله ی جامعی به منظور بسط این مبحث برای خوانندگان گرامی گنجانده شده که در راستای هدف این پژوهش است.

 

حال در این رساله هدف بر این است تا با تکیه بر سوالات و فرضیه های ذیل نظریه هایی که برتولت برشت داعیه دار آن بوده را در سینمای دهه هفتاد به بعد جهان بررسی و به راهکاری اجرایی برای برشمردن ویژگی های آن پرداخته شود.

 

برخی از سئوالاتی که در این بحث مطرح می شوند عبارتند از:

 

1- آیا عنصر تکنیکال “فاصله گذاری” در سینما می تواند حامل همان کاربرد و هدفی باشد که در تئاتر بوده است؟

 

2- آیا نحوه ی استفاده از این تکنیک تئاتری در زمان معاصر نسبت به زمان گذشته تفاوت های بارزی کرده است؟

 

3- آیا می توان اصولی را جهت تبیین چگونگی اجرای این تکنیک بوسیله ی مدیوم سینما عنوان نمود؟

 

4- تکنیک “فاصله گذاری” چگونه بر مخاطبان تئاتر و سینما تاثیر می گذارد؟

 

فرضیه هایی که این رساله سعی در اثبات آنها دارد عبارتند از:

 

1- تکنیک هایی که به منظور “فاصله گذاری” در فیلم به کار می روند، توانایی ایجاد تاثیر مورد نظر را بر مخاطب دارند.

 

2- بدیهی است که نحوه تاثیرگذاری تکنیک “فاصله گذاری” بر مخاطب تئاتر که مدیومی دوسویه است از سینما که مدیومی تک سویه است متفاوت است.

 

3- سینما به عنوان هنری متاخر، از تمامی هنرهای پیش از خود تاثیر پذیرفته است، که تئاتر بارزترین آنهاست. می توان اظهار کرد همانگونه که تئاتر با تکنیک “فاصله گذاری” بر سینما تاثیر گذاشته، سینما نیز تاثیرات متقابلی پس از استفاده از این تکنیک بر تئاتر داشته است.

 

4- حین استفاده از تکنیک “فاصله گذاری” در تئاتر، ‌مخاطبان نقش تعیین کننده ای بر روند اجرا ایفا می کنند که برای مخاطبان سینما این روند نا ممکن به نظر می رسد.

 

نگارنده با در نظر گرفتن پایان نامه نظری تحت عنوان «کاربرد “فاصله گذاری” به مثابه یک تکنیک تئاتری در سینمای دهه هفتاد به بعد» سعی نموده تا در راستای مطالعات پژوهشی اش با نگارش نمایشنامه ای تحت عنوان «خون بی گناهان» ذره ای از آنچه را که فرا گرفته است به شکل عملی ارائه دهد. امید که در باز نماییِ تئوری های “برتولت برشت” پیرو مقوله تکنیک “فاصله گذاری” تا حد امکان حق وفا ادا شده باشد.

 

طرح نمایشنامه ی «خون بی گناهان» بر پایه ی مثلث رابطه ای است. رَهام قاضی اسبق دادگستری در زمان بستری شدن همسر روان پریشش آذر، با نوش آفرین که از زمان نوجوانی به اجبار به تن فروش واداشته شده است و در اثر فقر کودک نوزادش را جلوی درب منزل رهام میگذارد، آشنا       می شود. از آن جائی که رهام به دلیل نازا بودن همسرش از داشتن فرزند محروم است، به واسطه ی علاقه اش به کودک نوش آفرین و به خاطر نداشتن آرامش در زندگی زناشوئی، با نوش آفرین رابطه برقرار می کند. تا روزی که نوش آفرین از زندگی اش بدون ذکر دلیلی خارج می شود. آذر پس از یک سال از بیمارستان روانپزشکی مرخص و پس از معالجات باردار می شود. و در ماه هفتم بارداری است که با رسیدن نامه ای از طرف نوش آفرین برای رهام، از متن نامه متوجه می شود که همسرش به او خیانت کرده آن هم با زنی که در نوشته هایش قید کرده که به دلیل ابتلا به بیماری ایدز از زندگی رهام رفته است و اکنون می خواهد با آگاه کردن رهام از بیماری اش به فرزند در راهشان کمکی کرده باشد. جنون ادواری آذر به دلیل فهمیدن خیانت همسر و بیماری لا علاج فرزندی که سالها در انتظارش بوده اند، عود میکند و به منظور انتقام از رهام خود را می کشد.    

 

در طی انجام این پژوهش طبق رهنمود استادان گرامی به منابع گوناگون مراجعه شد، ولی از آن جائی که پیش تر این موضوع مورد بررسی تخصصی قرار نگرفته بود و مراجع ترجمه شده ی چندانی هم در دسترس نبود، پیش بردن این مبحث با دشواری های عدیده ای همراه بود که به مدد استادان بزرگوار ذره ذره به نتیجه رسید.


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود پایان نامه ارشد : فیگور انسان درآثار نقاشان رئالیست امریکا و ایران (دهه70 تا کنون)دانلود پایان نامه ارشد : کارکرد نماد نشانه و اسطوره در فیلمنامه های بهرام بیضایی »