محیط امروز سازمانها، مدیران را با فرصتها و تهدیدهای جدیدی روبهرو ساخته است. در دنیای امروز مدیران باید انتظارات جهانی را به همراه توقعات داخلی پاسخگو باشند. کثرت و سرعت تغییرات به حدی است که هر نوع مقاومتی را در هم میکوبد. سازمانهای موفق، سازمانهایی هستند که به خوبی نیازهای محیطی را تأمین کنند. در چنین شرایطی، فرهنگسازمانی بهعنوان پدیدهای نیرومند و واقعی به کلیه جنبههای سازمان نفوذ کرده و نقش اساسی در تحقق اهداف و استراتژیهای شرکتها دارد. وجود هویت مشترک، باورها، ارزشها و هنجارهای رفتاری مشترک بین اعضای سازمان موجب انسجام، یکپارچگی در کوششها، تعهد درونی به سازمان، درک روشن از فلسفه وجودی و جهتگیری اقدامات آن و در نتیجه موفقیت سازمان میشود (رحیم نیا و علیزاده، 1388).
ازآنجاییکه عملکرد کارکنان در بهرهوری سازمان و پیشرفت آن اهمیت دارد؛ بررسی عوامل مؤثر بر آن ازجمله عامل فرهنگسازمانی حائز اهمیت میباشد. امروزه در تمامی مطالعات مربوط به مدیریت، فرهنگسازمانی بهعنوان یک موضوع مشترک شکلگرفته است. تحلیل فرهنگسازمانی یکی از مهمترین بخشهای تحقیقاتی حوزه رفتار سازمانی را به خود اختصاص داده است. جمعیت شناسان، جامعه شناسان و اخیراً روان شناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت مبذول داشتهاند و در شناسایی نقش و اهمیت آن نظریهها و تحقیقات زیادی را به وجود آوردهاند و در حل مسائل و مشکلات مدیریت به کار گرفتهاند.
فرهنگ بر روی عملکرد کارکنان، رضایت آن ها از شغلشان و تعهد کاری آن ها و غیره تأثیر میگذارد. پس برای هر سازمانی بنا بر اقتضائات آن یک فرهنگ ایده آل میتوان تعریف کرد که عملکرد، رضایت شغلی و تعهد سازمانی را حداکثر کند. پس سازمانها لازم است تا فرهنگ خود را شناخته و آن را توانمند سازند (فیض پور و همکاران، 1389).
در نگرش جدید نسبت به سازمانها، فرهنگ سازمان و مدیریت آن جایگاه ویژهای دارد. در کنار توجه به سازمان به عنوان موجودیتی که دارای ساختار هدفگرا، مجموعه وظایف، سیستمهای اطلاعاتی و فرایند تصمیمگیری و یا گروههای اعضاست، فرهنگ سازمان کانونهای
متفاوتی را فراهم میکند (احمدی و همکاران، 1389). فرهنگسازمانی بهعنوان مجموعهای از باورها و ارزشهای مشترك بر رفتار و اندیشه اعضای سازمان اثر میگذارد و میتواند نقطه شروعی برای حركت و پویایی و یا مانعی در راه پیشرفت به شمار آید. درواقع یکی از مهمترین عوامل درونی سازمان، فرهنگ و فضای آن سازمان است که از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر سازمان در دو عامل فرهنگ و فضا ضعف داشته باشد، بهطور یقین نمیتواند خود را به حد مطلوب برساند (فقهی فرهمند، 1388). فرهنگسازمانی بر تمام جنبهه ای سازمان تأثیر میگذارد. مطالعات نشان میدهد كه شركتهای موفق دارای فرهنگسازمانی قوی و مؤثر بودهاند. بهطورکلی در سازمان پدیدهای به دور از نقش و اثر سازمانی وجود ندارد و به ویژه فرهنگ مدیران بر تدوین اهداف، تعیین استراتژیها و طراحی سازمانی بسیار مؤثر است (خردمند و ناظم زاده، 1389).
پایین بودن عملکرد کارکنان، به ویژه در سازمانهای دولتی، همواره یکی از مشکلات سازمانها بوده؛ با توجه به اینکه قوه قضائیه-مرکز امور شوراهای حل اختلاف وظیفه برقراری عدالت در جامعه را عهدهدار است، باید در تقویت عملکرد کارکنان سازمان خود همواره بکوشد تا بتوانند وظایف خود در قبال مردم را به نحو احسن انجام دهند؛ بنابراین مدیران در این سازمان با شناخت عوامل مؤثر بر عملکرد کارکنان میتوانند شرایط را برای توانمند ساختن نیروی انسانی خود فراهم آورند، که ازجمله یکی از این عوامل، فرهنگسازمانی میباشد. ازاینرو، شناخت فرهنگ سازمان و میزان تأثیرگذاری آن بر عملکرد سازمان موضوع مهمی است که باید به آن توجه کنند؛ در غیر این صورت نمیتوانند وظایف خود در برابر جامعه مانند رسیدگی به شکایات مردمی را به خوبی انجام دهند. ازاینرو پژوهش حاضر به دنبال بررسی پاسخ این پرسش است که آیا میان فرهنگسازمانی و عملكرد كاركنان قوه قضائیه- مرکز امور شوراهای حل اختلاف رابطه وجود دارد یا خیر.
- بیان مسئله
دنیای امروز مفهومی است که دربرگیرنده دو عنصر تغییر و رقابت است. سازمانهایی که بخواهند در این رقابت شدید به حیات خود ادامه دهند و توسعه پیدا کنند، نیازمندند تا انواع راه حل ها را امتحان کنند. برای پیشرفت یک سازمان عوامل متعددی وجود دارد که مهمترین آن ها افراد میباشد. نیروی انسانی کارا میتواند با انجام صحیح وظایف، اهداف سازمان که ازجمله مهمترین آن ها افزایش بهرهوری است را تحقق بخشیده و سازمان را به کمال برساند. از یکسو رسیدن به هدفهای سازمانی در گرو تأمین نیازهای منابع انسانی است و از دیگر سو، تأمین نیازهای منابع انسانی در گرو نیل به هدفهای سازمانی است (ابطحی، 1386). بنابراین منابع انسانی بهعنوان مهمترین و با ارزشترین منبع در موفقیت سازمان به شمار میروند. سازمانها اصولاً به منظور رسیدن به هدفهایی ایجاد گردیدهاند، که میزان موفقیت آن ها در دستیابی به این هدفها ارتباط مستقیم با نحوه عملکرد کارکنان دارد (Jiang et al., 2012).
عملکرد افراد در سازمان متأثر از فرهنگ آن سازمان میباشد. رابینز در کتاب مدیریت خود، فرهنگسازمانی را اینگونه تعبیر کرده است: فرهنگسازمانی شیوه انجام گرفتن امور را در سازمان برای کارکنان مشخص میکند. ادراکی یکسان از سازمان است که در همه اعضاء سازمان مشاهده میشود و بیانگر مشخصات مشترک و ثابتی است که سازمان را از سازمانهای دیگر متمایز میکند (امیری جاوید، 1391).
شناخت فرهنگسازمانی برای مدیران اهمیت حیاتی دارد. بدون تردید، مدیران سازمانهای امروزی، توجه خود را صرفاً به عملکرد مکانیکی و واقعیتهای فنی خود معطوف کنند، بلکه آن ها باید به عواملی که بر این عملکرد تأثیر دارند و آن را هدایت مینمایند نیز توجه کنند. در این میان، فرهنگسازمانی از نقش مؤثری برخوردار است. “عبادی آذر” (1375) معتقد است که ابعاد فرهنگسازمانی مانند نظام پاداش و الگوهای ارتباطی با بهرهوری سازمانی ارتباط دارد (درگاهی و همکاران، 1389).
با توجه به اینکه قوه قضائیه، پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی در جامعه است و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت میباشد، بنابراین نحوه عملکرد منابع انسانی در این نهاد نیز حائز اهمیت است. بر اساس پایین بودن میزان رضایت مردم از عملکرد کارکنان در قوه قضائیه مرکز شوراهای حل اختلاف، این پژوهش بر آن است تا به بررسی یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد کارکنان، یعنی فرهنگسازمانی، بپردازد.
فرم در حال بارگذاری ...