1-1
شاه میگوها در1200جنس و 10000گونه مختلف طبقه بندی میشوند .از آن میان حدود 500 گونه شاه میگو درجهان وجود دارد که در 23 جنس جای می گیرد(Lodge, Taylor, Holdich, & Skurdal,2000). ( در دهه اخیرشاه میگو بعنوان یکی از غذاهای آبزیان ویژه درآمریکا محسوب می شود(Martin, Carter, Flick Jr, & Davis,2000 ).
سالیانه 110 هزارتن انواع شاه میگوی آب شیرین ) تقریبا 12 گونه (در دنیا صیدتجاری می شودکه دراین میان آمریکا 55 درصد ،چین 36 درصد واروپا واسترالیا هم بخشی از باقی مانده را بصورت فرآوری شده دراختیار مصرف کنندگان قرارمی دهند(Martin et al., 2000). شاه میگوی دراز آب شیرین A.leptodactylus)) بعلت دارا بودن مقادیر بالایی از اسیدهای چرب امگا 3 مانند ایکوزاپنتاانوئیک اسید و دوکوزاهگزاانوئیک اسید بعنوان یکی از گونه های تجاری به طور گسترده ای در بسیاری از کشورها مصرف دارد. این موجود درکشورهای متعددی به عنوان مثال لهستان، ایتالیا، آلمان، انگلستان، اسپانیا و فرانسه بطور ناخواسته) فرار از مراکز فروش( به منابع آبی راه پیداکرده وجمعیت های مشخصی را برای خود ایجادکرده اند(Harlioğlu,2004). امروزه این موجوددر 27 کشورجهان یافت می شود که در 14 کشور بصورت معرفی به منابع آبی حضورآنها میسربوده است(Skurdal, Taugbol, & Holdich, 2002).
شاه میگوی دراز آب شیرین( A. leptodactylus )تنها گونه از جنس Astacus در ایران می باشدکه از منابع آبهای شیرین داخلی صید می گردد.در بین منابع آبی ،دریاچه مخزنی پشت سد ارس واقع در شهرستان پلدشت از توابع استان آذربایجان غربی زیستگاه اصلی وتنهامحل صیدتجاری این موجود در ایران است که سالیانه بیش از 200 تن آن به کشورهای اروپایی صادر می شود((Nekuie Fard et al., 2011.
ارزش بالای تجاری شاه میگو های دراز آب شیرین در اروپا، باعث شده که به عنوان یک تولید مهم اقتصادی مطرح باشد مهمترین کشورهای تولید کننده A.leptodactylus. روسیه ، ترکیه، فرانسه و اسپانیا هستندکه تقریباً توانایی تامین همه نیازهای کشورهای اروپای غربی و اسکاندیناوی را دارند(Nekuie Fard et al.,) 2011(.
مصرف کنندکان اروپایی ترجیح می دهند A.astacus را که یک گونه اروپایی با ارزش تر نسبت بهA.leptodactylus است را مصرف کنند.
ولیکن A.leptodactylusهمیشه جایگاه خاص و مهمی را دربین مصرف کنندگان شاه میگو آب شیرین در اروپا دارا است(Harlioğlu,2004 ) .آمارها نشان می دهد که سود تجاری A.leptodactylus با کاهش جمعیت A.astacusبه علت بیماریها و آبهای آلوده به طور محسوس افزایش یافته است(Harlioğlu,2004 ).بنابراین مصرف کنندگان اروپایی به منظور تامین گوشت مصارف داخلی خود شروع به واردات A.leptodactylus نموده اند(SamCookiyaei et al.,2012 ).
افزایش تقاضا برای این محصول ، توزیع کنندگان رابرای بهینه سازی و ارائه محصولات متنوع فرآوری برطبق
ذائقه مشتریان خود به چالش کشیده است.بطوریکه علاوه برتولید محصول می بایستی سلامت آن رانیز برای مصرف کننده تضمین نمایند. ازآنجائیکه فساد در آبزیان وابسته به درجه حرارت و زمان بوده وپراکنش زیادی بین کشورهای تولید و فرآوری کننده ودرخواست کننده وجود دارد استفاده ازسیستم انجماد، بسته بندی شاه میگو در شرایط خلاء بعنوان فن آوری های کمک کننده جهت افزایش عمرماندگاری و جلوگیری از فسادشیمیایی،اکسیداسیون و میکروبی محسوب می شود ((Gates, 2012.
از آنجائیکه تاکنون تحقیقی برای تعیین عمر ماندگاری گوشت خام دمی A.leptodactylus در دمای انجماد -18 درجه سانتی گراد در شرایط بسته بندی با خلاء صورت نگرفته بود، این تحقیق انجام شد تابا تکیه به یافته های آن توزیع کنندگان و کارخانجات فرآوری درجهت بهینه سازی روش های فرآوری خود برحسب ویژگی های گونه ای بهره برداری لازم را بعمل آورند.
بیان مسأله 2-1
در چند سال اخیر شیلات ایران فعالیتهای چشمگیری در زمینه گسترش آبزی پروری و بویژه صید و بهره برداری از ذخایر شاه میگوی دراز آب شیرین موجود در سد ارس و صادرات آن به خارج از كشور انجام داده است.بطوریكه بیش از 200 تن شاه میگو دراز آب شیرین توسط8 شرکت صیادی،صیدوبه خارج ازکشورصادرمی شودكه موجب ارز آوری متنابهی برای کشورمی شود. بنابراین بنظر می رسد این روند افزایشی صادرات، ادامه خواهد داشت.هدف از طراحی و ترویج سیستم عرضه شاه میگو حفظ كیفیت گوشت این آبزی صادراتی ، ایجاد اشتغال در بخش خصوصی و بكارگیری نیروهای متخصص ، ارز آوری و… می باشد.
با تمام این اوصاف،دستورالعمل مكتوبی در زمینه شرایط ونحوه نگهداری فیله شاه میگوی دراز آب شیرین نه تنها در كشور بلکه در سایر کشورهای جهان وجود ندارد. لذا انجام اینگونه طرح ها میتواند نقش مهمی در پیشرفت روش های نوین مدیریت نگهداری و عرضه شاه میگو دراز آب شیرین و ارتقا سطح سلامت مصرف کنندگان و توسعه صادرات کیفی و به طبع آن افزایش ارزآوری و سود اقتصادی بهره برداران و عرضه كنندگان شاه میگو دراز آب شیرین ایفا نماید. در حال حاضر بدلیل تحریمهای اعمال شده علیه کشورمان و عدم توانایی صادرکنندگان در انتقال ارز از خارج کشور به داخل و هرگونه مبادلات تجاری بخصوص با کشورهای اتحادیه اروپا امکان قطع صادرات شاه میگو وجود دارد . بنابراین باید روش های فرآوری و کنترل فساد میکروبی نیز نگهداری طولانی مدت این آبزی باارزش مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین در مراحل اجرای این طرح روش استحصال گوشت از ناحیه دم و انجماد آن و نگهداری در شرایط انجماد و بررسی عمر ماندگاری آن پیش بینی گردیده است.
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق- 3-1
امروزه شاه میگوی دراز از دریاچه پشت این سد بطور سنتی وبا بهره گرفتن از تله های حلقوی و تاشو صید شده و بدون انجام آزمایشات لازم و تامین استاندارد های مورد نیازنسبت به صادرات آن به خارج از كشور اقدام می شود . باتوجه به نبود اطلاعات درخصوص اثرات جابجایی و دستكاری بر كیفیت فیزیكی و شیمیایی و بار میكروبی شاه میگوی دراز آب شیرین ولزوم مدیریت صحیح صید و بهره برداری وممانعت ازکاهش ذخایر قابل صید به واسطه جلوگیری وپیشگیری از صدمات وارده حین جابجایی و بالا بردن كیفیت گوشت مصرفی وهمچنین انجام راهکارهای مناسب بهداشتی و مدیریتی در جلوگیری از افت كیفیت گوشت ازجمله خلاء هایی است که بایدطی یک دستورالعمل اجرایی پس از این تحقیق در دسترس دستگاه های اجرایی ذی ربط قرارگیرد.
…………………………………………………………………………. 99
7-2 طراحی و ترسیم قطعه جدید…………………………………………………. 99
7-3 مدلسازی قطعه در نرم افزار Abaqus……………………………………… 101
7-3-1 ترسیم اجزاء سازه در محیط Part و Sketch …………………………. 101
7-3-2 مونتاژ كردن مدل در محیط Assembly……………………………….. 102
7-3-3 بارگذاری در محیط Load……………………………………………… 102
7-3-4 مشبندی االمانها در محیط Mesh…………………………………….. 103
7-4 بررسی نتایج تحلیل عددی اتصال مدلسازی شده در نرم افزار Abaqus…….. 104
7-4-1 توزیع تنش در اتصال…………………………………………………….. 104
7-4-2 منحنی هیسترزیس سازههای صلیبشکل………………………………… 105
7-5 نتیجه گیری…………………………………………………………………. 107
فصل هشتم بررسی خروجیها، نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد…………………………. 108
8-1 مقایسه و بررسی نتایج عددی و آزمایشگاهی…………………………………. 109
8-2 مقایسه و بررسی نتایج عددی اتصال با توجه به منحنیهای نیرو-تغییر مکان… 110
8-3 منحنی لنگر-دوران سازههای صلیب شکل…………………………………… 115
8-4 محاسبه صلبت اتصال با توجه به نمودارهای لنگر-دوران……………………… 116
8-5 نتیجه گیری…………………………………………………………………. 117
8-4 پیشنهادات جهت ارائه تحقیق……………………………………………….. 119
1-1 کلیات و هدف مطالعه
صنعتی سازی و كاربرد سازههای بتن آرمه پیشساخته و نیمه پیشساخته، و برخورداری از مزایای آن سالهای متمادی است که در
کشورهای پیشرفته مورد توجه قرار گرفته و در سالهای اخیر به این موضوع در كشورمان نیز توجه شده است. پیشساختگی، اعضای سازهای با کیفیت بالا، کارآمدی بیشتر، صرفه جویی در وقت و هزینه کمتر را به همراه داشته است. از مزیت های این سازهها ایجاد یک روند مستمر تولید با هدایت و نظارت متخصصین می باشد. در این روند، مکانیزه کردن، سرعت بخشیدن، اقتصادی نمودن و کنترل کیفیت فرآوردهها، همچنین بهبود شرایط کار و به حداقل رسانیدن آثار جوی هنگام تولید مد نظر میباشند[1].
اغلب سیستمهای پیشساخته موجود در دنیا از نوع اتصال غیرگیردار با جزئیات ظریف هستند كه تولید و نصب آن دشوار بوده و معمولاً برای كشورمان مناسب نیستند. در ایران كه در اکثر مناطق، خطر لرزهخیزی زیاد تا خیلی زیاد است، سیستم های نیمه گیردار در قاب خمشی پیش ساخته ممکن است جوابگو نباشد و به سیستمی نیاز باشد كه قادر به مقابله با نیروهای مؤثر جانبی باشد. با وجود مزایای مختلف سازه های پیشساخته، در نتیجه وجود پارهای از مسائل که به طور حل نشده باقی ماندهاند، صنعت پیشساختگی به پتانسیل کامل خود نرسیده است. این مشکلات بیشتر برخاسته از نوع اتصالات ساختمانهای پیشساخته است[2].
تحقیق حاضر سعی در معرفی و بررسی رفتار یک نوع اتصال صلب نیمه پیش ساخته تیر به ستون در ساختمانهای بتنی با سیستم قاب خمشی دارد، که توسط کارشناسان شرکت ایران فریمکو طرح اولیه آن داده شده است. لازم به توضیح است که رفتار این نوع اتصال در آیین نامههای موجود در کشور، همچون آیین نامه بتن ایران[3] یا مبحث نهم مقررات ملی ساختمان[4] بررسی نشده است. همچنین این موضوع نیز باید مورد توجه قرار گیرد که مطابق آیین نامه داخلی برای سیستمهای پیش ساخته خطی(دارای تیر و ستون) اتصالات در تحلیل سازه با فرض مفصلی بودن در برابر بارهای جانبی و با قبول مدل واقعی سختی در عملکردهای دیگر سازه وارد محاسبه شوند. اتصالاتی که صلب فرض شوند، باید درجا بتن ریزی شوند یا کاملا با جزییات اتصال قاب درجا بتنریزی شده، مشابه باشند. در غیر اینصورت باید مقاومت خمشی و سختی آن ها در نامناسبترین شرایط توسط آزمایشهای دقیق ثابت شده باشند. در این آزمایشها بخصوص باید اثر بارهای نوسانی و تغییرات داخلی سازه بر اثر جمع شدگی بتن و تغییرات دما تعیین گردند[1].
در این تحقیق، علاوه بر عملكرد لرزهای مناسب این نوع اتصال صلب نیمه پیشساخته، به سهولت در اجرای آن با توجه به امكانات اجرایی و تواناییهای موجود دركشور نیز توجه شده است، زیرا هر یک از دو سیستم قاب خمشی و ترکیب قاب خمشی و دیوار برشی درجاریز دچار محدودیتهایی میباشند. به دلیل امنتر بودن سازههای با درجات نامعینی بالا، اقدام به طرح و بررسی فنی و اجرایی سیستم قاب خمشی تنها بصورت نیمه پیش ساخته شدهاست. مزیت دیگر قاب خمشی تنها به جای سیستم ترکیبی قاب خمشی و دیوار برشی درجا، در مواقعی است که نتوان دیوار برشی درجا را اجرا نمود، همانند محل بازشوها و زمانهایی که بحث اندرکنش بین قاب و دیوار مطرح میشود. از دیگر مزایای عمده این روش جدید امكان استفاده از آن در انبوه سازی و سریع سازی ساختمانها میباشد. خصوصاً در كشور ما كه بخش عظیمی از ساختمانها فاقد سیستم مقاوم خوبی در برابر زلزله هستند استفاده از این روش یک سازه امن و صحیح با مقاومت بالا را حاصل میكند.
1-2 اهمیت موضوع یا ارزشیابی
با وجود لرزه خیزی شدید اغلب مناطق پرجمعیت کشور و آسیب پذیری ساختمانهای موجود در برابر زلزله، بر اساس تجربیات بدست آمده از زلزلههای اخیر همانند زلزله منجیل، بم و همچنین زلزله های روی داده در ورزقان و خراسان شمالی، متأسفانه تاکنون توجه کافی در کشور به ساخت و ساز صحیح و اصولی صورت نگرفته است. این در حالی است که مطابق با پیشرفتهای سالهای اخیر جهان در امر مهندسی زلزله به ویژه پس از زلزلههای نورثریج (آمریکا) و کوبه (ژاپن)، احداث بناهای مقاوم در برابر زلزله چندان دور از دسترس نیست. همچنان که در زلزله شدیدی همچون زلزله نورثریج در کشور آمریکا حتی یک ساختمان فولادی نیز دچار فروپاشی نشده است و تمام خرابیها به صورت موضعی بودهاند[5].
عملکرد ضعیف ساختمانهای موجود در کشور بالاخص سازههای بتنی، عمدتاً به دو دلیل علمی و فنی زیر است:
1- عدم توجه کافی به مرحله طراحی ساختمان و به خصوص پیشرفتهای روز دنیا در زمینه صنعتی سازی و نیز مقاوم سازیهای موجود در مقابل زلزله.
2- عدم وجود دانش فنی نزد عوامل مرتبط با امور ساخت و ساز و نیز سهل انگاری دستگاه نظارت و مهندسین ناظر.
در ﻋﺼﺮ اﻃﻼﻋﺎت و ارﺗﺒﺎﻃﺎت، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﻛﻪ ﺗﺠﺎرت و ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ دﺳﺘﺨﻮش تغییر ﺳﺮﻋﺖ، ﻧﻮآوری و ﺟﻠﺐ ﻧﻈﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺷﺪه، ﻧﻮع «رﻫﺒﺮی» ﻧﻴﺰ دﭼﺎر ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ. از اﻳﻦ رو، رﻫﺒﺮان ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﺪﻳﺪ و ﻣﺪرن رﻫﺒﺮی ﻛﻨﻨﺪ (اﺣﻤﺪی ،213 :1386).
اﺻﻄﻼﺣﺎت «رﻫﺒﺮ» و«رﻫﺒﺮی»ﺑﻪآﺳﺎﻧﻲ در ادﺑﻴﺎت و زﺑﺎن روزﻣﺮه ﺑﻜﺎر ﻣﻲرود،واﻗﻌﻴﺖ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﻮءﺗﻔﺎﻫﻢ ﺑﺰرﮔﻲ در اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ازآﻧﻬﺎ ﻣﺮاد ﻛﻨﻴﻢ وﺟﻮد دارد. در زﺑﺎن ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ، رﻫﺒﺮ ﻛﺴﻲ اﺳﺖﻛﻪ اﻧﺪﻛﻲ ﻓﺮاﺗﺮ از زﻣﺎﻧﻪ ﺧﻮد ﺑﺎﺷﺪ، ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ دﻳﮕﺮان ر اﺑﺎ ﻳﻚ ﻧﻴﺮوی ﺧﺪادادی ﺑﻪ ﺳﻮی ﺧﻮد ﻣﻲ ﻛﺸﺪ. او ﻛﺴﻲ اﺳﺖﻛﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﺎﻳﻠﻨﺪ از او ﭘﻴﺮویﻛﻨﻨﺪ و اﻋﺘﻤﺎد، اﺣﺘﺮام و وﻓﺎداریﭘﻴﺮوان را ﺟﻠﺐ ﻣﻲﻛﻨﺪ. اﻳﻦ در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺗﺼﻮﻳﺮ رﻫﺒﺮ ﻇﻬﻮرﻳﺎﻓﺘﻪاﺳﺖ(ﻣﺨﺘﺎری،1382،ص17).
1-2 بیان مساله
رﻫﺒﺮان در سازمان در ﻣﻘﺎم ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه راﻫﻜﺎر، در ﻣﻘﺎم ﻛﺎرﺷﻨﺎس، در ﺳﻤﺖ ﻛﻨﺘﺮل ﻛﻨﻨﺪه رواﺑﻂ ﺑﻴﻦﮔﺮوه و در ﻣﻘﺎم ﺑﻮﺟﻮد آورﻧﺪه ﺗﻨﺒﻴﻪ و ﺗﺸﻮﻳﻖ ﺑﻮده و ﺑﻪ ﻋﻨﻮانﺳﺮﻣﺸﻖ، ﺳﻤﺒﻞ ﮔﺮوه، در ﻣﻘﺎم ﭘﺪری و در ﻣﻘﺎم ﺳﭙﺮ ﺑﻼی ﮔﺮوه ﺧﻮد اﺳﺖ(ﺳﻴﺎدت وﻫﻤﻜﺎران، 1383،ص54). در زمینه رهبری مکاتب و نظریات مختلفی وجود دارد که تئوری رهبری تحول گرا یکی از جدیدترین این تئوری ها می باشد.
تئوری رهبری تحول گرا نخست توسط برنز (1978) به منظور تمایز بین آن دسته از رهبران که روابط قوی و انگیزشی با زیردستان و پیروان برقرار میکنند و آن دسته از آنها که به طور گسترده ای متمرکز بر مبادله یا تعامل برای ایجاد نتایج اند به وجود آمد. او مشخص کرد که یک رهبر تحولگرا، به دنبال انگیزه های بالقوه در پیروان و ارضای نیازهای بالاتر آنان است. رهبران تحول گرا، رابطه انگیزشی متقابلی را برقرار می کنند که پیروان را به رهبران تبدیل می کند. بنابراین رهبری تحول گرا، تعاملی و دوسویه است(دوکت و مک فارلان،2003). رهبران تحول گرا بر تحول و مبادلاتی که بین رهبر و کارکنان اتفاق می افتد اهمیت زیادی قائل بوده و در مقررات سازمان هایشان آن چه را که مورد انتظار بوده و به آن پاداش داده می شود،کاملا شفاف بیان کرده اند.(ایسنبیس،2008). باس و آوولیو(1993)بیان می کنند که رهبری تحول گرا هنگامی اتفاق می افتد که رهبر علاقه ای را میان همکاران و پیروان خود برمی انگیزد که کارشان را از یک دیدگاه جدید نگاه کنند.رهبرتحول گرا یک آگاهی از رسالت یا بینش سازمان ایجاد کرده و همکاران و پیروان را برای سطوح بالاتر توانایی و ظرفیت توسعه می دهد.علاوه بر این،رهبر تحول گرا همکاران و پیروان را تحریک می کند که فراسوی منافع خودشان،به منافعی توجه کنند که به گروه نفع برساند(معایر حقیقی فرد و دیگران،1389). رهبری تحول گرا با بهره گرفتن از مکانیزمهای سازمانی مانند پاداش، ارتباطات، سیاستهای سازمانی و شیوه ها و روشها باعث ایجاد فرهنگ مولد روانی با ویژگی های معنوی بودن، شخصی، مولد، منفعل و تمایل به حفظ وضع موجود می شود که این فرهنگ موجب می شود که رهبری تحول گرا در محیطهای پویا موفق عمل کند .رهبری تحولگرا سبکی از رهبری است که برای عبور از بحران و مرحله گذار سیستم بسیار موفقیت آمیز است.
رهبران تحول گرا کسانی هستند که پیروان خود را الهام می بخشند،می توانند به آنها روحیه دهند و در مسیری هدایتشان کنند که منافع سازمان تامین شود.هم چنین رهبران می توانند موجب شوند که زیر دستان با روحیه ای بسیار بالا کار کرده و بدین وسیله اثراتی عمیق بر سازمان بگذارند.این گونه رهبران به نیازها و جنبه های پیشرفت و ترقی زیردستان توجه خاصی دارند،بر آگاهی های آنها می افزایند و می توانند به گونه ای افراد را هدایت نمایند که انها از دیدگاه های جدیدتر به مسائل قدیمی نگاه کنند.رهبری که در افراد تحول ایجاد می کند،پیوسته می کوشد این اندیش را در افکار پیروان خود تزریق کند که آنها صاحب قدرت و توانایی های برتر بوده و نه تنها به مسائل جاری بپردازند بلکه باید از دیدگاه جدید نیز به امور نگاه کنند(رابینز،ترجمهی پارسائیان و اعرابی،1381).
به طور کلی در اکثر مطالعات برای بیان رهبری تحول گرا از چهار ویژگی نفوذ(کاریزما) رهبر،انگیزش الهامی رهبر،انگیزش فکری رهبر و ملاحظات فردی رهبر استفاده می شود.
الف- ملاحظات فردی
برقراری ارتباط فردی با کارکنان و اهمیت دادن به همه کارکنان و توجه به اینکه از دیدگاه رهبر آنها برای سازمان مهم هستند(دوکت و مک فارلان،2003). ملاحظات فردی مرتبط با رفتارهای رهبری تحول گرا، در رابطه به رفتار با افراد، به عنوان مشارکت کنندگان مهم به محیط کار است. رهبرانی که از این شیوه رهبری استفاده می کنند، ملاحظاتی برای نیازهای کارکنانشان نشان می دهند و آمادهاند تا توسعه رفتار محیط کار مناسب را تشویق و مربیگری کنند(سانتورا و ساروس،2001).
ب- انگیزش الهامی
در برگیرنده یادآوری اهداف سازمان برای کارکنان و تشویق آنها برای متعهد شدن نسبت به این اهداف است. افزایش هشیاری کارکنان درباره رسالت و بینش سازمان و تشویق دیگران در شناخت و تعهد به آنها، جنبه اصلی شیوه انگیزش الهامی رهبری تحول گرا است. انگیزش الهامی، به اصل وجودِ (ماهیت) سازمانی می پردازد، تا به شخصیت رهبر. رهبرانی که از انگیزش الهامی به عنوان رفتار رهبری استفاده می کنند، ایده ها و بینش خود را به کارکنانشان با شیوه های واضحی منتقل كرده، کارکنان را تشویق می کنند تا فراتر از استانداردها توسعه
یابند و بنابراین خود آنها و سازمان رشد و توسعه یابد(سانتورا و ساروس،2001).
ج- انگیزش فکری
رهبرانی که از نظر فکری کارکنان را تحریک می کنند خلاقیت و پذیرش چالشها را به عنوان بخشی از کارشان تشویق میکنند. آنها شیوه های رفتار با مسائل و مشکلات، را در یک رفتار عقلایی به کار می برند. آنها در تمام مشکلات در یک شیوه آرام و محاسبه شده با کارکنانشان کار می کنند و از تکنیک های حل مسأله برای رسیدن به تصمیمهایی استفاده می کنند که اتفاق نظر متقابل بین رهبران و کارکنان را منعکس می سازد(سانتورا و ساروس،2001).
د- نفوذ(کاریزما)
نفوذ، رفتاری است که پیروان را به استفاده از رهبرانشان به عنوان الگو تشویق می کند. اصطلاح دیگری که برای تشریح این شکل رهبری استفاده شده، کاریزما است. در مرکز و هسته تأثیر ایدهآل، ایجاد ارزش هایی قرار دارد که الهامآور و معنادار هستند و حس هدفمندی را در افراد ایجاد می کنند.
رهبرانی که در نفوذ یا کاریزما بالا هستند، همچنین حس قوی ثبات کنترل عاطفی دارند. آنها باور دارند که تغییر و متحول کردن پیروانشان از راه ارتباطات، الگو دهی نقش و تشویق، استراتژیهای مناسب برای رسیدن به مأموریت و هدفهای سازمان است.
به طور خلاصه، شاخصهای اصلی نفوذ(کاریزما)، عبارتند از: الگودهی، ایجاد و تشریح ارزشها، مهم و معنیدار بودن، حس هدفمندی، اعتماد و اطمینان به پیروان، عزت نفس، حس کنترل عاطفی و خود سازمانی(خود تعیینی)(سانتورا و ساروس،2001).
از طرفی یکی از ویژگی های اقتصاد دانشی،تغییر دائمی موقعیت ها و شرایط است.بنابراین سازمان ها باید پیوسته دانش خود را غنی کرده،دانش جدید ایجاد نمایند و این دانش را در فرایندها،تولیدات و خدماتشان به کار ببرند.برای این که سازمان ها بتوانند در اقتصاد دانشی موفق باشند،نوآوری مستمر و پیوسته به عنوان یک عامل حیاتی محسوب می شو(رمضانی،1389).هر سازمان دارای سه نوع دانش می باشد:دانش ضمنی که در تخصص و تجربه افراد قرار دارد،دانش صریح یا دانش مبتنی بر قوانین که در محصولات،رویه ها و قوانین وجود دارد و دانش فرهنگی که در مفروضات و باورهایی است که در جهت تعیین ارزش و امنیت اطلاعات جدید یا دانش ،توسط افراد استفاده می شود.ایجاد دانش از طریق شناخت شکاف ها در دانش موجود سازمان تسریع می شود.چنین شکاف های دانشی را می توان در روش حل یک مساله،توسعه یک محصول جدید یا استفاده از مزایای یک فرصت مشاهده کرد.سازمان ها دانش جدید را از طریق تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح،انسجام و ترکیب دانش و انتقال دانش به بخش های مختلف ایجاد می کنند.به بیان دیگر،ایجاد دانش نتیجه تعامل مستمر بین دانش ضمنی و صریح می باشد(بونتیس و چو،2002).
دانش ضمنی معمولا در قلمرو دانش شخصی، شناختی وتجربی قرار می گیرد. در حالیكه دانش صریح بیشتر به دانشی اطلاق می گردد كه جنبه عینی تر، عقلانی تر و فنی تر دارد شامل داده ها ، خط مشی ها، روش ها، نرم افزارها، اسناد و … .
برای ایجاد دانش در سازمان 4 مرحله اصلی وجود دارد:
1- سهیم سازی دانش ضمنی یا جامعه پذیری:از ضمنی به ضمنی،افراد دانش ضمنی را به طور مستقیم از دیگران به وسیله تجربیات مشترک،بررسی،تقلید و موارد دیگر کسب می کنند.
2-خلق مفاهیم یا بیرون سازی:از ضمنی به صریح،در این فرایند دانش ضمنی بوسیله مفاهیم تبدیل به ابزار می شود.
3-توجیه مفاهیم و ساخت الگوی اصلی یا ترکیب:از صریح به صریح،فرایند ترکیب بوسیله طراحی سیستماتیک مفاهیم در مجموعه اشکال مختلف دانش صریح صورت می گیرد.
4-دانش چند سطحی و درونی سازی:از صریح به ضمنی، این فرایند از طریق فرایند یادگیری بوسیله انجام دادن،بیان کردن و مستند سازی تجربیات انجام می شود.
مدیریت دانش تلاش استراتژیكی سازمان دانسته شده كه سعی می كند از راه كنترل و استفاده از دارایی های فكری كه در نزد كاركنان و پشتیبان سازمان وجود دارد، در رقابت به برتری دست یابند. به دست آوردن، ذخیره كردن و توزیع دانش، موجب می شود كه كاركنان سازمان هوشمندتر كار كنند، از دوباره كاری بكاهند و در نهایت تولیدات و خدمات خلاقانه تری تولید كنند كه نیاز مشتریان را بهتر بر آورند(میچالوا،2003). مدیریت دانش چیزی است كه در محیط سازمانی رخ می دهد؛ مواد كار آن دانش سازمانی یا سرمایه فكری یا دارایی فكری است ( افشار زنجانی،1383). مدیریت دانش شامل فرایند تركیب بهینه دانش و اطلاعات در سازمان و ایجاد محیطی مناسب به منظور تولید، اشتراك و به كارگیری دانش و تربیت نیروهای انسانی خلاق و نوآور است. هدف مدیریت دانش ایجاد یک سازمان یادگیرنده و شراكت با ایجاد جریانی بین مخازن اطلاعات ایجاد شده توسط افراد قسمت های مختلف سازمان (مالی، عملكرد، هوش رقابتی، وغیره) و مرتبط كردن آن ها با یكدیگر است(مااوری،2002). مدیریت دانش چهار عنصر اساسی دارد: دانش، مدیریت، تكنولوژی اطلاعات و فرهنگ سازمانی هر كدام از این اجزا نقشی عمده در مدیریت دانش داشته و می تواند تأثیری بسزا در موفقیت یا شكست آن داشته باشد(پارک،2004). ایجاد دانش بطور اساسی به دانش و انگیزش افراد در سازمان وابسته است(نوناکا،1994). پس با این توصیف می توان گفت رهبر سازمان،شاید یکی از مهمترین عواملی باشد که بر ایجاد دانش سازمانی تاثیرگذار است.
با توجه به این مطالب این تحقیق به دنبال بررسی رابطه بین رهبری تحول گرا در سازمان و ایجاد دانش در سازمان صندوق های بازنشستگی،پس انداز و رفاه کارکنان صنعت نفت در سال 1392 می باشد.
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
دوران کنونی عصری رقابتی و دانشی برای سازمان ها به شمار می رود. یکی از ویژگی های اقتصاد دانشی،تغییر دائمی موقعیت ها و شرایط است.بنابراین سازمان ها باید پیوسته دانش خود را غنی کرده،دانش جدید ایجاد نمایند و این دانش را در فرایندها،تولیدات و خدماتشان به کار ببرند.برای داشتن چنین ویژگی سازمان ها نیاز به رهبری مقتدر دارند که پیوسته نیروهای خود را ترغیب و تشویق نماید تا به اهداف خود دست یابند.رهبری تحول گرا با نفوذ بر زیردستان پیوسته آنها را تشویق می کند و برای آنها مانند یک الگوی تمام عیار است که زیردستان حاضرند منافع خود را فدای رهبر کنند.با توجه به نیاز سازمان ها به ایجاد دانش در درون خود و ارتقا میزان دانش خود که امری ضروری برای آنها به شمار می رود وجود رهبرانی تحول گرا می تواند آنها را در رسیدن به این اهداف کمک کند. با رشد و توسعه دانش در سازمان ها هرگونه تعللی در پاسخ سریع و به موقع به چالش ها می تواند زیان های جبران ناپذیری برای ان عرصه ایجاد کند پس بدیهی است که سازمان ها نیاز مبرم به رهبران با دانشی دارند که پیروان آنان از جان و دل برایشان کار کنند که چنین ویژگی در رهبران تحول گرا وجود دارد.
1-4 اهداف تحقیق
هدف اصلی:
تعیین رابطه بین رهبری تحول گرا در سازمان و ایجاد دانش در سازمان صندوق های بازنشستگی،پس انداز و رفاه کارکنان صنعت نفت
اهداف فرعی:
1-تعیین رابطه بین ملاحظات فردی رهبر و ایجاد دانش در سازمان صندوق های بازنشستگی،پس انداز و رفاه کارکنان صنعت نفت
2-تعیین رابطه بین انگیزش الهامی رهبر و ایجاد دانش در سازمان صندوق های بازنشستگی،پس انداز و رفاه کارکنان صنعت نفت
3- تعیین رابطه بین انگیزش فکری(انگیزش هوشی)رهبر و ایجاد دانش در سازمان صندوق های بازنشستگی،پس انداز و رفاه کارکنان صنعت نفت
4- تعیین رابطه بین نفوذ(کاریزما)رهبر و ایجاد دانش در سازمان صندوق های بازنشستگی،پس انداز و رفاه کارکنان صنعت نفت
هدف از فیزیک ذرات بنیادی بحث روی اجزاء بنیادی ماده، انرژی و برهم کنش میان آنهاست. درک نظری کنونی، در مدل استاندارد[1] فیزیک ذرات بنیادی خلاصه شده است. این مدل از زمان کشف آن در سال 1960 تا به امروز تمام آزمون های تجربی را با موفقیت گذرانده است. این مدل دو نوع ذره را معرفی می کند: ذرات ماده و ذرات نیرو: ذرات نیرو مسئول واسطه برهم کنش های بین ذرات ماده هستند.
در حالی که ماده معمولا تنها شامل الکترونها، پروتونها و نوترونهاست ( دو مورد آخر متشکل از کوارکهای [2]d و u[3] هستند) ذرات بنیادی دیگری با آزمایش کشف و یا توسط نظریه پیش بینی شدند. این ذرات صرفا نقشی جزیی در زندگی روزمره بازی می کنند، در حالی که در چگالی انرژیهای بالای قابل مقایسه با اولین لحظات پس از انفجار بزرگ نقش مهمی ایفا می کنند. برای بدست آوردن این شرایط به تولید ذرات بنیادی در یک محیط کنترل شده نیاز داریم، شتابدهندههای ذراتی که استفاده میشوند. کوارکt [4] سنگینترین ذره بنیادی شناخته شده و آخرین کوارک مدل استاندارد است، و اولین کشف آن در سال 1995 با آزمایشهای D0 و[5]CDF در Tevatron انجام شد.
این ذره آخرین کوارک مدل استاندارد بوده و بسیاری از ویژگیهای آن همچنان مورد مطالعه قرار میگیرد، به عبارت دیگر، فیزیک کوارک t هنوز یک زمینه پژوهشی گسترده محسوب می شود.
از آنجایی که این ذره سنگینترین ذره بنیادی شناخته شده است، از موقعیت ویژهای در مدل استاندارد برخوردار است. در واقع کوارک t ، 40 بار از شریک ایزواسپین ضعیف خود یعنی b سنگینتر است و جرم آن قابل مقایسه با مقیاس شکست تقارن الکترو ضعیف است، همچنین جفت شدگی یوکاوا[6] آن با بوزون هیگز[7] نزدیک 1 است.
کشف کوارک t موفقیت بزرگ مدل استاندارد است. مدل استاندارد وجود این ذره را به عنوان شریک ایزواسپین ضعیف برای کوارک b قبلا در زمان کشف آن در1977 پیش بینی کرده بود.
در عوض اندازه گیری خصوصیات t محدودیتهای بیشتری را بر سایر ذرات از جمله بوزون هیگز اعمال می کند. برای مثال، جرم زیاد این ذره سهمهای بزرگی را در حلقههای مجازی فرمیونی از
تصحیحات تابشی وارد می کند. به دلیل جرم سنگین کوارک t، در برخورددهندههای ذراتی که به انرژیهای مرکز جرم بالا دست مییابند تولید این ذره لازم می شود. انتظار میرود که برخورد دهنده هادرونی بزرگ (LHC) [8] در CERN، پروتونها را با انرژی مرکز جرم TeV 14 برخورد داده و میلیونها رویداد t را در سال متعهد شود. چون زمان واپاشی این کوارک از زمان هادرونی شدن آن کوتاهتر است کوارک t تنها کوارکی است که پیش از هادرونی شدن واپاشی می کند، بنابراین طول عمر کوتاه این ذره فرصتی برای مشاهده قطبش آن در تولید فراهم کرده و همچنین میتوان از آن برای بررسی خصوصیات یک کوارک bareاستفاده نمود. تمام این ویژگیها گویای این میباشد که کوارک t می تواند نقش استثنایی در مدل استاندارد داشته باشد.
کوارک t عمدتا از راه برهمکنش قوی بصورت زوج تولید می شود. تولید زوج این ذره در برخورددهندههای هادرونی فرایند غالب است. با این حال در LHC علاوه بر این، تعداد قابل ملاحظهای از کوارکهای t از راه برهمکنش ضعیف به تنهایی تولید میشوند. مطالعه این کانال به دلیل حساسیت بالای آن به کشف فیزیک جدید و نیز از آنجایی که تنها کانالی است که اندازه گیری مستقیم عنصر ماتریسی CKM ، ، را فراهم می کند بویژه جالب توجه است. تولید تک کوارکt فرصت بسیار خوبی برای مطالعه برهمکنش جریان باردار ضعیف فراهم می کند. اندازه گیری سطح مقطع تولید تک کوارک t در Fermilab Tevatron و (LHC) CERNطراحی شده است.
در این رساله به بررسی رویدادهای تولید کوارک t از راه کانال t برای محاسبه سطح مقطع تولید آن میپردازیم. در فصل دوم، خلاصه کوتاهی از مدل استاندارد با حضور کوارک t در این مدل همراه با شرح اهمیت وجایگاه این ذره و نیز نظریه الکتروضعیف ارائه خواهد شد. در فصل سوم، تولید کوارک t به دو صورت تک و زوج از دیدگاه نظریه میدان و پدیده شناسی شرح داده خواهد شد. فصل چهارم شامل بررسی سطح مقطع و روش مشاهده تک کوارک t در Tevatron و LHC خواهد بود. بخش اول فصل پنجم به محاسبه سطح مقطع پارتونی در تولید تک کوارک t پرداخته و در بخش دوم تابع توزیع پارتونها اعمال می شود. فصل ششم به مقایسه نتایج بدست آمده با نتایج LHC در می پردازد.
ازدواج یکی از مهمترین تصمیم گیری های هر فرد در زندگیش می باشد. زیرا افراد بر اساس نحوه نگرش و طرح واره های ذهنی خود تصمیم به زندگی مشترک می گیرند. یکی از این نگرشها در کنار هم بودن و لذت بردن از یکدیگر است. کیفیت زندگی از جمله شاخصه هایی که زندگی ها را لذت بخش و معنادار می سازد؛. زیرا همانگونه که کیفیت زندگی را ” دریافت های شخصی فرد از جایگاه زندگیش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی می کند که متاثر از اهداف، انتظارات و استانداردهای مورد نظر فرد است” تعریف می کنند؛ ( باسخا، عاقلی کهنه شهری و مسائلی، 1387) می توان چنین استنباط کرد هر زوجی یک تصوری را از زندگیش دارد که سبب می شود آنان مطابق با اهداف، انتظارات و استانداردهای مورد نظر خود دوام زندگیشان را تضمین نمایند.
از سویی سطح کیفیت زندگی نیز با توجه به ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع مختلف متفاوت می باشد بگونه ای که شرایط ساختاری مذکور ممکن است در یک جامعه سبب دوام و در جامعه ای دیگر سبب از هم پاشیدگی زندگی مشترک بین زوجین شود. زیرا عوامل مختلفی متناسب با بوم اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف اثر گذار بر کیفیت زندگی خانواده ها می باشند. در نظر گرفتن همه عوامل مختلف در تحقیقات کاربردی و بنیادی کاری بس سنگین و تا حد زیادی ممکن است به نتیجه گیری هم نینجامد. از این حیث در تحقیق حاضر متناسب با بررسی های قبلی که در این زمینه صورت گرفته است؛ از بین عوامل اثرگذار بر کیفیت زندگی زوجین ناسازگار، سبکهای عشق ورزی و ویژگیهای شخصیت به عنوان عواملی که می توانند پویایی و کیفیت زندگی افراد را تعیین نمایند مد نظر قرار داده شده اند. از این حیث شناخت سبکهای عشق ورزی و ویژگیهای شخصیتی افراد و اثر گذاری این دو شاخص در کیفیت زندگی افراد، این امکان را فراهم می آورد تا افراد با شناخت و آگاهی، مسایل را با علایق و صلاحیت های خود تطبیق داده و از نظر روحی و روانی محیط زندگی خود را ایمن سازند و در آن محیط، توانایی ها و مهارتهای خویش را بکار گیرند و استعدادهای واقعی خود را به منصه ظهور برسانند (نصری و خورشید، 1391). بنابراین توجه به ویژگی های شخصیتی افراد و سبکهای عشق ورزی که سبب احساس نزدیکی دو نفر به یکدیگر می شوند؛ از اهمیت بسزایی در بررسی کیفیت زندگی برخوردار هستند. زیرا روی هم رفته، شواهد موجود نشان می دهد ویژگی های شخصیت و سبکهای عشق ورزی، پیش بینی کننده های تجربی موثری برای تعیین کیفیت زندگی هستند و وجود رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و سبکهای عشق ورزی با کیفیت زندگی در تحقیقات مقطعی مورد تایید قرار گرفته است (یوسفی و همکاران، 1390 و حمید و زمستانی، 1392). بر اساس تجربه های روزمره و با استناد به منابع مکتوب مشخص شده که ویژگیها و صفات خاص شخصیتی و سبکهای عشق ورزی نقش برجسته و مسلطی در منظومه روانی و بهداشتی و بهزیستی ما داشته و همچنین بدین لحاظ که سبکهای عشق ورزی و ویژگیهای شخصیتی می توانند به درستی پیش بینی کننده کیفیت زندگی ما باشند چرا که غالب اوقات تعیین کننده و هدایت کننده رفتارهای ما محسوب می شوند. فلذا با توجه به تاثیر ویژگیهای شخصیتی و سبکهای عشق ورزی در پیش بینی کیفیت زندگی از یک سو و از سویی با عنایت به اینکه، تاکنون تحقیقی در خصوص موضوع تحقیق حاضر صورت نگرفته است؛ تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سبکهای عشق روزی و ویژگیهای شخصیت با کیفیت زندگی زوجین ناسازگار را هدف تحقیق خود قرار داده است.
2-1- بیان مسأله
تعمق درباره چگونگی کسب یک زندگی مطلوب یا یک زندگی با کیفیت خوب به اندازه ای قدمت بشر است. به قول سقراط: ” انسان باید بیشترین ارزش را برای خوب زندگی کردن قائل باشد نه فقط برای زندگی کردن ” (احمدی رکن آبادی، 1393). مقوله کیفیت زندگی به این دلیل اهمیت دارد که در صورت نادیده گرفتن می تواند منجر به ناامیدی، بی انگیزه شدن و کاهش فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشتی شده و در ابعاد عمیق تر بر توسعه اجتماعی اقتصادی کشور تاثیر بگذارد همچنین کیفیت پائین زندگی سبب افسردگی، انزوای اجتماعی، کاهش انجام فعالیتهای روزمره زندگی، وابستگی و افزایش بار اقتصادی و … می شود (احمدی رکن آبادی، 1393).
عوامل متعددی از جمله عوامل جسمانی، روانی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، تفریحی و معنوی بر کیفیت زندگی تاثیر گذار هستند زیرا کیفیت زندگی ساختاری ذهنی و پویا است که به مقایسه وضعیت زندگی گذشته یا حوادث اخیر در همه جوانب مثبت و منفی می پردازد ( گرنت و ریورا، 1998 به نقل از موحد و حسین زاده، 1390). از دید گرنت و ریورا (1998) ماهیت ذهنی بودن کیفیت زندگی به
ادراک افراد درباره وضعیت زندگیشان به جای گزارشات دیگران می پردازد و بر اساس تعریف فرانس و پوورس از کیفیت زندگی، خشنودی و یا عدم خشنودی از حیطه های از زندگی که برای فرد اهمیت دارد، نشأت می گیرد (موحد و حسین زاده، 1390). بنابراین، زوجین ناسازگار با توجه به مشکلات مشابهی که دارند، ممکن است نحوه ادراک و نظراتشان در خصوص زندگی زناشویی شان متفاوت باشد و آن را بصورت های مختلف گزارش دهند. بگونه ای اگر زوجین ناسازگار جدا از اختلافات و ناسازگاریهایی که دارند؛ برداشت شان از سطح کیفیت زندگی شان رضایت بخش باشد، سعی خواهند کرد زندگی خود را حفظ نمایند در غیر اینصورت ممکن است تمایلی به ادامه زندگی نداشته باشند زیرا با توجه به اینکه زندگی زناشویی زوجین با یک تعهد اجتماعی بین دو طرف شروع می شود؛ احساس رضایت زوجین از کیفیت زندگی شان آنان را به همگرایی و عدم رضایت سبب بروز اختلاف، منازعه و حتی متارکه در بین آنان خواهد شد (یوسفی و همکاران، 1390). تحقیقات نشان داده سطح کیفیت زندگی مردم ایران در بین 194 رتبه 150 را داراست. این نتیجه نشان دهند سطح پائین کیفیت زندگی مردم ایران است (جواهری و حسین زاده، 1391). از این منظر می توان برآورد کرد زوجینی که دارای مشکلات زناشویی و خانوادگی هستند، نسبتاً سطح کیفیت زندگیشان پائین تر از دیگر اقشار جامعه است.
سامارکو (2001) کیفیت زندگی را یک احساس خوب بودن ناشی از رضایت یا عدم رضایت از جنبه های مختلف زندگی که برای شخص مهم هستند، می داند. کیفیت زندگی بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی دارای چهار بعد جسمی، روان، اجتماعی و محیطی است (نجات، منتظری، هلاکوئی، محمد و مجد زاده، 1386). فلذا مطالعه کیفیت زندگی و عوامل تاثیر گذار بر آن می تواند اطلاعات اساسی را در اختیار ما قرار دهد که در هنگام ارزیابی مداخلات حوزه سلامت و اجتماع مورد استناد قرار گیرند. در این بین سبکهای عشق ورزی جایگاه برجسته ای را در مطالعه عوامل موثر بر کیفیت زندگی به خود اختصاص داده است (یوسفی و همکاران، 1390). زیرا افراد با داشتن سبکهای عشقی متفاوت، ممکن است دست به انتخابهایی بزنند که سطح کیفیت زندگیشان منحصر بفرد باشد. با توجه به اینکه برخی یافته های تحقیقی نشان داده که عشق پیامدهایی برای سلامت و بهزیستی دارد (ایش و استفانو، 2005 به نقل از رفیعی نیا و اصغری، 1386) و هنگامی هم که از نهاد خانواده صحبت به میان می آید بلافاصله در ذهن صمیمیت، عشق و علاقه تداعی می شود وجود ثبات، استحکام و برقراری نظم در این نهاد منوط به داشتن روابط گرم اعضای خانواده با یکدیگر است. اما آنچه از بین برنده این فضاست تضاد، کشمکش و درگیری است که تصویر آرام خانه و امنیت را در هم می شکند (نادری، حیدری و حسین زاده، 1388). بنابراین سبکهای عشق ورزی سبب بهزیستی بهتر خانواده ها است.
استرانبرگ (1998) سه مولفه را برای عشق در نظر می گیرد: صمیمیت، هوس و تعهد. از نظر هندریک و هندریک (1986) سبک های عشق ورزی اشاره به این امر دارد که چگونه افراد عشق را تعریف می کنند یا عشق ورزی می کنند. افراد برای عشق ورزیدن نسبت به همسر خود از یک سبک و روش خاصی استفاده می کنند و این سبک متاثر از ارتباط متقابل و مداوم بین زن و شوهر و تعبیری است که از محیط زندگی خود دارند (صادقی، احمدی، بهرامی، اعتمادی و پورسید، 1392). از سویی ویژگیهای شخصیتی نیز از عوامل موثر بر کیفیت زندگی است (حمید و زمستانی، 1392). آلپورت ( 1936) شخصیت را سازمان پویای درون شخص می داند که از نظام های روانی جسمانی تشکیل یافته است، این نظام ها، الگوهای شاخص رفتار، افکار و احساسات شخص را ایجاد می کند (عبدی، باباپور و صادری، 1387). در واقع شخصیت مجموعه ای از الگوهای پایدار فرد در ادراک، شناخت و روابط بین فردی است. از منظر روان شناسی واژه شخصیت، تمامیت فرد و تمامیت عادت ها و کنش های روانی او را نشان می دهد و مجموعه ای از ویژگیها و صفات آدمی است که الگوهای نسبتاً پایدار پاسخ وی به موقعیت ها را تبیین می کند (فرهودی و حریری، 1391). مک کارا و کاستا (1992) ویژگیهای شخصیت را بر اساس الگوی پنج عاملی شخصیت تبیین می کنند. از این رو بر اساس الگوی شخصیت، انسان به وسیله پنج عامل بزرگ تفسیر می شود که عبارتند از: روانژندی، برونگرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن و مسئولیت پذیری (کوپر، 1998). باید دانست نقش ویژگیهای شخصیتی و سبکهای عشق ورزی بر رفتار و شناخت، گاه مستقیم و بی واسطه است و گاه با اثرگذاری بر عوامل واسطه ای موجب بروز پیامدهای رفتاری و شناختی می شود بگونه ای که با بررسی سبکهای عشق ورزی و ویژگیهای شخصیتی می تواند دست به طبقه بندی زد. از این رو، توجه به ویژگیهای شخصیتی و سبکهای عشق ورزی در تحقیقات ضروری و با اهمیت می باشد. فلذا در مطالعه حاضر سعی می شود عوامل مذکور در خصوص اثرگذاری بر کیفیت زندگی مورد بررسی قرار داده شوند زیرا بدیهی است عدم شناساندن و تشریح عوامل موثر بر کیفیت زندگی زوجین، باعت می شود آن جنبه هایی که سبب بهزیستی و بهداشت روانی زندگی و خانواده ها می شوند، مورد غفلت واقع شده و پیامدهای منفی متوجه نظام خانواده که رکن اساسی یک جامعه است، بشود.
در مورد نقش سبکهای عشق ورزی و ویژگیهای شخصیت در پیش بینی کیفیت زندگی بصورت متمرکز، تصویر روشنی وجود ندارد زیر تابحال تحقیقی که رابطه سبکهای عشق ورزی و ویژگیهای شخصیت را با کیفیت زندگی مورد بررسی قرار داده باشد انجام نشده است. در عین حال بر اساس اطلاعاتی که در سطح عمومی تر وجود دارد، می توان در مورد شرایط آنها به ارزیابی تقریبی پرداخت. از این رو تحقیق حاضر با عنایت به اینکه سبکهای عشق ورزی و ویژگیهای شخصیت می توانند بر کیفیت زندگی افراد اثر بگذارند، این سئوال اساسی را در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار خواهد داد، چه نوع رابطه ای بین سبکهای عشق ورزی و ویژگیهای شخصیت با کیفیت زندگی زوجین ناسازگار شهر رفسنجان وجود دارد؟ بعبارتی این سئوال در ذهن پژوهشگر ایجاد گردیده که ویژگیهای شخصیتی و سبکهای عشق ورزی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی زوجین ناسازگار می باشند؟ فلذا تحقیق حاضر در نهایت سعی دارد با شفاف سازی و تبیین میزان اثرگذاری این متغیرها در کیفیت زندگی، زمینه هایی را که سبب بهزیستی بیشتر زندگی ها می شوند را روشن سازد زیرا توجه به سلامت روانی و بهزیستی خانواده می تواند نور امید، شادابی و سرزندگی را دل خانواده ها زنده کند و تاثیر بسزایی را در نحوه کارکرد و فعالیت خانواده ها داشته و به نوبه خود موجبات سلامتی نسل ها را فراهم نماید.
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
ضرورت این تحقیق و جوانه های فکری نخستین آن در اتاق های مشاوره ای زده شد، زیرا بسیاری از خانواده ها خواسته یا ناخواسته درگیر نزاع و ناسازگاری بین خود می شوند که رهایی از دلخوریها و ناسازگاریها برای آنها به آسانی میسر نیست و در بسیاری از اوقات آسیب های سنگینی را به خود و خانواده شان وارد می نمایند. چه بسیار زوجینی که درگیر ناسازگاری شده و از ادامه زندگی مشترکشان ناامید و تصمیم به جدایی می گیرند. لذا اگر این افراد متوجه شوند که زندگی زناشویی دارای فراز و نشیب های مختلفی است و زندگی آنان از عوامل مختلفی متاثر است برای خلاص شدن از آن یا از بین بردن آثار تخریبی شکست های ناشی از آن به مراکز مشاوره مراجعه می کنند و طالب درمان خواهند بود.
این اطلاعات در آموزش بهداشت روان، آموزش مهارتهای ارتباطی و مهارتهای مقابله ای نیز می تواند مفید باشد. اگر افراد طالب یکدیگر در بدو تصمیم برای ازدواج، از حیث شخصیتی و سبکهای عشق ورزی طبقه بندی و افرادی که زمینه عشقی و شخصیتی متعارضی داشته شناسایی شوند، سپس آموزش های لازم برای ارتباط بین فردی موثر و صحیح به آنها داده شود و مشکلات احتمالی آنها در این دوره های آموزشی گوشزد گردد، بسیاری از مشکلات این گروه های هدف مرتفع خواهد شد. البته در نظر گرفتن زمینه های عشقی و شخصیتی در مشاوره توام با سطح کیفیت زندگی افراد، می تواند زمینه های روشنی را برای تصمیم گیری افراد در خصوص انتخابهایشان باشد. بنابراین روشن گردید که بررسی موضوع حاضر چقدر دارای اهمیت و ضرورت بررسی است زیرا نجات خانواده های ناسازگار و آگاهی بخشی به این قشر از جامعه می تواند از بروز بسیاری آسیب های اجتماعی بعدی همچون طلاق، اعتیاد، فرار از خانه، بزهکاریهای معمول و … جلوگیری نماید. نتایج حاصل از پاسخ به این سئوال می تواند نتایج روشنی را در اختیار برنامه ریزان فرهنگی جامعه، مشاوران خانواده، قضات دادگستری، وکلا و … قرار دهد. همچنین با توجه به اهمیتی که جوامع امروزی برای تداوم و بقاء خانواده و سلامت و بهداشت روانی اعضاء آن قائل هستند بررسی و تحقیق عواملی که سلامت روان اعضاء خانواده ها را تامین می کنند کاملاً ضروری و با اهمیت می باشد.