وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه ارشد: بازتاب معارف دینی اهل بیت پیامبر(ص)در عرفان کردهای شافعی مذهب ایران

مطالب :

 

عرفان وتصوّف ورای زمان ومکان وزبان ونژاد است  ، خداوند متعال این گنجینه هارادر دل تمامی بشریّت به ودیعه نهاده است ، در کتب وروایات مختلف وبی شماری ازدیددانشمندان بسیاری به این مسائل فطری وروحی اشاره شده است ، بشربا توجه به تجربه انسانی خود درحیات زیسته شده اش توانسته است تجربیّات گران بهای خود را درقالب کلام به عنوان منبعی عرفانی برای هم نوعانش به جای گذارد.

 

>عرفان< به معنای شناخت جهان، طبیعت، انسان وخدا به صورت کمال عقلی آن، سابقه ای بس طولانی داردکه ازقدیم درحداکثرمذاهب عالم پدیدآمده است.

 

بیان بی ثباتی دنیا ، ناپایداری مواهب، احاطه وغلبه مرگ برسرنوشت آدمی اظهارناتوانی درمقابل بارنهایی روزگاروغیره ازجمله مضامینی هستندکه درعرفان خودنمایی می کند.

 

هدف ازتدوین این رساله ، شناساندن عرفان به طورعام وبازگو کردن آن در میان کردهای شافعی ملّت ایران به طورخاص می باشد.

 

دراین رساله ضمن اینکه به اهمیّت وتأثیرعرفان درتربیت واصلاح فردی واجتماعی کردهااشاره شده ، سعی برآن است که به مضامین فکری، اخلاقی ورفتاری فرقه های نقشبندیه، قادریه وعارفان نامداری که ازمیان آن برخاسته اند اشاره شده باشد.

 

به صراحت می توان گفت که عرفان مختص به هیچ مذهب وملیّت خاصّی نیست ولی همان طور که بررسی ها نشان داده وبا نوشتن این پایان نامه به اثبات می رسد، عرفان درمیان ملّت کرداز جایگاه واحترام واستقبال ویژهای برخوردار است وآوردن وشرح زندگی نامه بزرگانی چون خواجه بهاءالدین نقشبندی، مولاناخالد نقشبندی شهر زوری، شیخ محمد عثمان سراج الدین…. بار علمی این رساله رادوچندان کرده است.

 

اهدافی همچون : شناسایی ویادآوری اعمال عرفانی وایجاد هم بستگی ویکپارچگی ملل مسلمانان با مذاهب مختلف، موضوعاتی هستند که دراین پایان نامه خودنمایی می کنند.

 

واژگان اصلی:عرفان،اهل بیت پیامبر(ص)، عارفان کرد

 

 

 

 

 

 

 

مقدّمه :

 

قوم دیروزی کرددرگسترۀ درازدامن حیات اجتماعی خویش، میراث ارزنده ای ازباورهاورفتارها و ویژگی های خاصّ رابه سامان آورده که ازآن به مجموعۀفرهنگی قوم کردیاد می شود. والبته بخش قابل توجّهی ازاین سامان فرهنگی ، به طورشگفت انگیزی مربوط است به میراث دینی ومذهبی وعرفانی.

 

نیاکان کردان امروزی ، پیش از طلوع اسلام ، آیین مهر پرستی وآموزه های مهرپرستی را تجربه نمودند؛ امّاباطلوع دین حیات بخش وجهانی اسلام،درهمان سدۀآغازین تاریخ اسلامی، به طور انتخابی واختیاری شریعت حنیف وکامل اسلام راپذیرا شدندودرراه تبلیغ واشاعه وتحکیم آن جانفشانی هانمودندورشادتها نشان دادند.بدینسان کردان شافعی مذهب درخلال متجاوز ازچهارده قرن، همواره درعرصه های گوناگون علمی و فرهنگی وهنری به خدمتگزاری این دین مقدس مفتخر ومباهی بوده اند.

 

دراین رسالۀ مختصرآن چه موضوع بحث ومحورتحقیق قرارگرفته است ، مقوله ایست که بنا به جهاتی ، کمتربدان پرداخته شده است وقرنهاست که ناگفته و ناسفته مانده است واین مقوله هماناموضوع >مهر اهل بیت پیامبر (صلّی اللّه علیه وسلّم) وبویژه تعلق خاطر قوم

پایان نامه

 کرد- علی الخصوص شافعی مذهبان- است< نسبت به حضرات حسنین وخاصّه ابی عبداللّه الحسین علیه السّلام ؛ وعجیب آنست که سده هاست این حقیقت همچنان مکتوم مانده ودرواقع همچون خودامام حسین علیه السّلام مظلوم واقع گردیده است.

 

رساله حاضر پژوهشی است آغازین پیرامون موضوع یاد شده وفتح بابی است دراین زمینه.

 

هم چنین بازتاب مهرامام حسین(ع)درادبیات کردی مورد مطالعه قرارگرفته ومعرّفی آیینهاومراسم سوگواری ماه محرم درکردستان نیز پرداخته شده است

 

یکی از بیشمارناگفته ها ونا نبشته های فرهنگ قومی کُردان، همانااخلاص وتعلق خاطرآنان است نسبت به خاندان مطهّروگرامی اهل بیت پیامبرعظیم الشأن اسلام علیه السّلام که این ویژگی از اعتقادات پاک مذهبی مردمان حق پرست وآزادۀاین سامان نشأت گرفته است واین حقیقتی است انکارناپذیرکه همواره درآثارعرفان وادبی وهنری سامان فرهنگی کُردبازتاب یافته است. ردیابی قرائن وشواهدمهراهل بیت (علیه السّلام) وبویژه مهرامام حسین (علیه السّلام) دردل وبرزبان کُردان چندان دشوارنیست؛ تنها به دلی پاک وچشمانی بینا نیاز دارد. زیرا وجودذخائر فراوان ادبی و هنری واماکن متعدّدزیارتی این دیار، هم چون بارگاه امام زادگان ومراقد سادات وصلحاءعالیمقام وهم چنین رواج آیینهاوفرهنگ خاصّ ماه محرّم درمیان کُردان شافعی مذهب و…… دهها نشانۀآشکاردیگردر این زمینه، هریک گواهی مسلّم ومعتبر واصیل است بر این مدّعی.

 

در نهایت ، مهردوستی حسین بن علی علیه السّلام، در میان کُردان ویا بازتاب عاشورا درادبیات کردی به عنوان هنگامه ای فراموش نشدنی وعبرت آموز در تاریخ بشر، ازاصیل ترین گواهان همبستگی وپیوند فرهنگی – مذهبی قوم کُردباسایراقوام مسلمان ایرانی تعلق می گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اوّل :کلیات

 

الف)عنوان پایان نامه:

 

1-فارسی  : بازتاب معارف دینی اهل بیت پیامبر(ص)در عرفان کردهای شافعی مذهب ایران .

 

2-انگلیسی :

 

Reflection of religious teachings of holy prophets

 

Family in mysticism shafei s religion of jranian kurds

 

 

 

ب) نوع کار تحقیقاتی :

 

بنیادی                       نظری                       کاربردی                        علمی

 

ج) تعداد واحد پایان نامه :   4 واحد

 

د) سؤال اصلی تحقیق (مسئله تحقیق)  :

 

    1. اهمیّت وتأثیرعرفان درتربیت واصلاح اخلاق فردی واجتماعی کُردهای شافعی مذهب در ایران چگونه است؟

 

  1. مضامین فکری، اخلاقی ورفتاری نقشبندیه وقادریه تاچه میزان تحت مبانی فکری واعتقادی اهل بیت پیامبر(ص)قرار داشته است .

 

 

 

 

  • بیان مسئله : شامل تشریع ابعاد ، حدودمسئله ، معرفی دقیق آن بیان جنبه های مجهول ومبهم ، متغییرهای مربوطه سؤالات تحقیق ، منظور تحقیق)

باتوجه به این که تحقیق اینجانب در مورد عرفان می باشد ومختص هیچ مذهب وملّیت خاصّی نیست،قصد دارم عرفان را از دید ملل اسلامی بررسی وعشق وارادت ملت مسلمان کُردرا نسبت به معارف اهل بیت پیامبر(ص)تشریح کنم.

 

و هم چنین مکاتب عرفانی برخاسته ازاین معرفت رادرمکاتب نقشبندیه وقادریه مورد تجزیه وتحقیق قرار دهم.

 

در این راستا ضمن بررّسی وضعیت عرفان درمیان اکراد شافعی،سلسله های مهم عرفانی نقشبندیه وقادریه مورد بحث وبررسی قرار خواهد گرفت ابتدا پیشینۀ تاریخی ، مشایخ، سلسله هاوآداب ورسوم ودر نهایت بازتاب معارف دینی اهل بیت پیامبر(ص)در ساختارهای عرفان این سلسله ها بحث وبررسی خواهد شد.

 

  • سوابق مربوطه : (بیان مختصر تحقیقات انجام شده پیرامون موضوع ونتایج بدست آمده درداخل وخارج ونظریات علمی موجود در رابطه با مسئله)

چیز خاصی که مستقیماًبه این موضوع اشاره کرده باشد پیدا نشد، ولی پایان نامه های شبیه به پایان نامه ی من در دانشگاه های دیگر اسلامی کار نشده است.

 

کتاب  ç روحانی،کمال،1355.

 

تاریخ جامع تصوف در کردستان: نقد وبررسی دو طریقۀ قادری ونقشبندی

 

مقاله ç ویژه نامۀ تبیان سال عزت وافتخار حسینی

 

نشریه علمی، فرهنگی ، اجتماعی تبیان

 

صاحب امتیاز ومدیر مسئول:سید موسی موسوی شمارۀ56-57

 

  • اهداف تحقیق(شامل اهداف علمی ، کاربردی و ضرورتهای خواص انجام تحقیق)

پایان نامه ارشد: بازیابی، گونه‌شناسی، اعتبار سنجی سندی روایات تفسیری ابن‌الماهیار

به شناخت‌نامه علمی ابن‌الماهیار پرداخته شده است. بازشناسی کتاب‌های ابن‌الماهیار در تفسیر قرآن، بازیابی روایات تفسیری ایشان که شامل 563 روایت تفسیری و مستدرک بازیابی روایات تفسیری ابن‌الماهیار، از مباحث مهمی است که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است. گونه‌شناسی روایات تفسیری ایشان که عبارتند از روایات سوره ـ آیه شناخت، معنا شناخت، تفسیری ـ تبیینی، تأویلی، جری و تطبیق، و مرتبط در بخش دیگری مورد توجّه قرار گرفته است. در این میان روایات جری و تطبیق بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده‌اند. محتوای اصلی این روایات اثبات بنیاد قرآنی, امامت و ولایت ائمه : می‌باشد. در آخر ملاک و معیار اعتبارسنجی سندی روایات ابن‌الماهیار بیان شده است و نتیجه‌ی آن طبق نظر متأخران به دلیل وجود راوی ضعیف، مهمل، مجهول و … جزء روایات حسن، موثق و ضعیف محسوب می‌شود، اما از منظر قدما ضعف سند موجب ضعف روایت نمی‌شود. بنابراین روایات ابن‌الماهیار با توجّه به ملاک و معیار قدما، حدیث صحیح تلقی می‌شود.

 

کلید واژه ها : ابن الماهیار، بازیابی، روایات تفسیری، گونه شناسی، اعتبارسنجی سندی.

 

 

 

فهرست مطالب

 

فصل اول. 1

 

پیشگفتار. 2

 

1.1. کلیات.. 3

 

1.1.2. سؤالات تحقیق.. 4

 

1.2.1.1. بهره‌ها و فواید…… 7

 

1.2.1.2. ضرورت و اهداف بازیابی.. 7

 

1.2.1.3. قواعد  و روش‌های بازیابی.. 7

 

1.2.3. روایت تفسیری.. 10

 

1.2.4. گونه‌شناسی روایات تفسیری.. 10

 

1.2.4.1. روایات آیه ـ سوره شناخت… 11

 

1.2.4.3. روایات تفسیری ـ تبیینی…….. 11

 

1.2.4.4. روایات تأویلی.. 11

 

1.2.4.5. روایات جری و تطبیق……. 11

 

1.2.4.6. روایات مرتبط. 12

 

1.2.5. اعتبارسنجی سندی.. 12

 

1.3. شناخت‌نامه‌ی ابن‌الماهیار. 12

 

1.3.2. شخصیت علمی.. 13

 

1.3.2.1. اساتید و مشایخ.. 14

 

1.3.2.2. شاگردان ابن‌الماهیار.. 15

 

1.3.2.3. آثار ابن‌الماهیار.. 15

 

1.3.2.4. سرگذشت آثار… 16

 

1.3.3. شخصیت رجالی ابن‌الماهیار.. 18

 

1.3.3.1. نماى سیاسى ـ مذهبى قم و بغداد در زمان حیات ابن‌الماهیار.. 19

 

فصل دوم. 21

 

2.1. کتب چهارگانه ابن‌الماهیار. 22

 

2.1.1. طرق ابن‌الماهیار.. 22

 

2.1.2. استناد و اهمیت کتب ابن‌الماهیار.. 23

 

2.1.3. سرچشمه‌های انعکاس دهندۀ روایات تفسیری کتب ابن‌الماهیار.. 24

 

2.1.4. بازتاب روایات تفسیری کتب ابن‌الماهیار در منابع بعد از خود. 25

 

2.1.5. جایگاه ابن‌الماهیار در انتقال تراث تفسیری امامیه. 26

 

2.1.6. محتوا و مضمون روایات تفسیری کتب ابن‌الماهیار.. 27

 

2.1.7. منابع کتب ابن الماهیار.. 27

 

2.1.8. تفاوت پژوهه حاضر با کتاب تأویل ما نزل من القرآن الکریم. 29

 

2.2. روش بازیابی روایات تفسیری ابن‌الماهیار.. 31

 

2.2.1. بازیابی روایات تفسیری ابن الماهیار.. 32

 

(3) سورة آل عمران. 33

 

(4) سورة النساء. 36

 

(5) سورة المائدة 37

 

(7) سورة الأعراف… 38

 

(9)سورة التوبة. 39

 

(13) سورة الرعد. 39

 

(16) سورة النحل. 41

 

(17) سورة اسراء. 42

 

(18) سورة الکهف… 47

 

(19) سورة مریم. 50

 

(20) سورة طه. 52

 

(21) سورة الأنبیاء. 55

 

(22) سورة الحج. 59

 

(23) سورة المؤمنون. 68

 

(24) سورة النور. 70

 

(25) سورة الفرقان. 73

 

(26) سورة الشعراء. 76

 

(27)سورة النمل. 80

 

(28) سورة القصص…. 84

 

(29)سورة العنكبوت.. 88

 

(30) سورة الروم. 91

 

(31) سورة لقمان. 92

 

(32)سورة السجدة 93

 

(33) سورة الأحزاب.. 95

 

(34) سورة سبأ 100

 

(35) سورة الملائكة / فاطر. 102

 

(36) سورة یس… 104

 

(37)سورة الصافات.. 105

 

(38) سورة ص…. 107

 

(39) سورة الزمر. 108

 

(40)سورة المؤمن. 111

 

(41)سورة فصلت.. 112

 

(42)سورة الشوری.. 115

 

(43) سورة الزخرف… 117

 

(44) سورة الدخان. 123

 

(45) سورة الجاثیة. 124

 

(46) سورة الأحقاف… 125

 

(47) سورة محمد. 126

 

(48) سورة الفتح. 128

 

(49) سورة الحجرات.. 129

 

(50) سورة ق.. 130

 

(51) سورة الذاریات.. 131

 

(52) سورة الطور. 131

 

(53) سورة النجم. 132

 

(54) سورة القمر. 136

 

(55) سورة الرحمن. 136

 

(56) سورة الواقعه. 139

 

(57)سورة الحدید. 140

 

(58) سورة المجادلة. 145

 

(59) سورة الحشر. 147

 

(60) سورة الممتحنة. 149

 

(61) سورة الصف… 149

 

(62)سورة الجمعة. 152

 

(63) سورة المنافقون. 152

 

(64) سورة التغابن. 153

 

(66) سورة التحریم. 153

 

(67) سورة الملك.. 154

 

(68) سورة القلم. 155

 

(69) سورة الحاقة. 156

 

(70) سورة المعارج.. 158

 

(72) سورة الجن. 159

 

(74) سورة المدثر. 160

 

(75) سورة القیامة. 161

 

(76) سورة الإنسان. 161

 

(77) سورة المرسلات.. 163

 

(78) سورة النبأ 163

 

(79) سورة النازعات.. 164

 

(80) سورة عبس… 165

 

(81)سورة التکویر. 165

 

(82) سورة الانفطار. 167

 

(83) سورة المطففین. 167

 

(84) سورة الانشقاق.. 169

 

(85) سورة البروج.. 169

 

(87) سورة الأعلی.. 170

 

(88) سورة الغاشیة. 170

 

(89) سورة الفجر. 171

 

(90) سورة البلد. 171

 

(91) سورة الشمس… 172

 

(92) سورة اللیل. 173

 

(93) سورة الضحى‏ 174

 

(94) الشرح‏ 174

 

(95) سورة التین‏ 175

 

(97) سورة القدر. 176

 

(98) سورة البینة. 177

 

(99) سورة الزلزلة. 178

 

(100) سورة العادیات.. 179

 

(101) سورة القارعة. 180

 

(102) سورة التکاثر. 181

 

(103) سورة العصر. 182

 

(104) سورة الهمزة 182

 

(107)سورة الدین‏ 182

 

(108) سورة الکوثر. 182

 

(112) سورة الإخلاص…. 183

 

2.2.2.  مستدرک بازیابی روایات تفسیری کتب ابن‌الماهیار.. 184

 

(2) سورة البقرة 185

 

(3) سورة آل عمران. 185

 

(5) سورة المائده 186

 

(9)سورة التوبة. 187

 

(11) سورة هود. 188

 

(13) سورة الرعد. 189

 

(17) سورة اسراء. 189

 

(33) الأحزاب.. 189

 

(35) سورة فاطر. 190

 

(58) سورة المجادلة. 190

 

(66) سورة التحریم. 191

 

(69) سورة الحاقة. 191

 

(98) سورة البینة. 192

 

2.2.3. تعداد روایات براساس کتب منسوب به ابن‌الماهیار.. 193

 

فصل سوم. 194

 

3.1. گونه‌شناسی روایات تفسیری ابن‌الماهیار. 195

 

3.1.1.1. فضائل سوره. 195

 

3.1.1.3. شأن نزول آیه. 200

 

3.1.2. روایات معنا شناخت… 237

 

3.1.4. روایات تأویلی.. 254

 

3.1.5. روایات جری و تطبیق.. 276

 

3.1.6. روایات مرتبط.. 342

 

3.1.7. شرح کلی محتوای روایات تفسیری ابن‌الماهیار.. 352

 

3.1.8. بررسی انواع گونه‌شناسی روایات ابن‌الماهیار براساس جدول.. 358

پایان نامه

 

 

فصل چهارم. 361

 

4.1. اعتبار سنجی سندی روایات تفسیری ابن‌الماهیار. 362

 

4.1.1.1. بررسی روایان اسناد روایات ابن‌الماهیار.. 365

 

نتایج. 408

 

کتابنامه………………………………………………………………………………………………………………………………………409

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

 

 

 

کلیات و مفاهیم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   پیشگفتار

 

عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 7 قَال‏: … الْإِمَامُ یَهْدِی إِلَى الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَهْدِی إِلَى الْإِمَام‏.[1]

 

دستیابی و فهم مراد کلام الهی پس از پیامبر اکرم 6 به وسیله‌ی امامان معصوم : است که این بزرگواران متصل به زبان وحی و آشنا به محکم، متشابه، ناسخ و منسوخ، تأویل، بطن و بطون آیات قرآن هستند. پس از پیامبر اکرم 6، راویان و اصحاب سؤالات و ابهامات خود را درباره‌ی آیات قرآن از ائمه : می‌پرسیدند و پاسخ آن را دریافت و در کتب و نسخه‌هایی گردآوری و تدوین می‌کردند.

 

با توجه به مجموع اطلاعات تاریخی، تراجم و کتب رجالی، امروزه اطمینان داریم، روایات معصومین :، از جمله روایات تفسیری، توسط اصحاب و راویان حدیث، در مجموعه کتب تفسیری، موضوعی، گردآوری و نسخه‌برداری می‌شده است، هر چه این روایات و آموزه‌ها به زمان حضور امامان معصوم : و از زبان اصحاب خاص گردآوری شده باشد دارای اهمیت ویژه‌ای است.

 

متأسفانه، بخش عمده‌ایی از این کتب و نسخه‌های گران‌قدر که میراث ارزشمندی از روایات شیعه است در گذر تاریخ و حوادث به دست ما نرسیده است؛ اما گزارشات کتب رجالی، تراجم و تاریخی، حاکی از وجود این کتب و نسخه‌ها تا چند سده پس از دوران تدوین این کتب و انتقال آن به سایر کتاب‌های قرون بعد دارد. دین پژوهان، از گذشته تاکنون، دست‌یابی و گردآوری روایات کتب مفقود شده، از آثار متأخر را در قالب یک کتاب مدون، مورد اهتمام قرار داده‌اند.

 

از جمله‌ی این آثار گرانبار اما مفقود، نگاشته‌ها و کتب ابن‌الماهیار، یکی از راویان و محدثان امامی شیعه است که دارای آثار متعدد در موضوعات متنوع، از جمله فقه، اصول، اوائل، دواجن، قرائت و تفسیر قرآن بوده است. وی در زمان غیبت صغری و هم عصر با کلینی می‌زیسته است. متأسفانه هیچ یک ازآثار او به طور کامل و در یک کتاب مدون به دست ما نرسیده است، اما روایات تفسیری او در متون حدیثی به طور پراکنده گزارش شده است.

 

پژوهش حاضر با هدف دستیابی به روایات تفسیری و اندیشه‌های ژرف این محدث فرزانه، سامان یافته است. اطمینان از درستی یافته‌ها، بازیابی، گونه‌شناسی و اعتبارسنجی از دیگر اهداف این پژوهه بود که در فصل‌های جداگانه ذکر شده است.

 

1.1.        کلیات

 

این فصل شامل دو قسمت، کلیات و مفاهیم پژوهه است. کلیات، شناسه طرح تفصیلی پایان‌نامه است. در  مفاهیم پژوهه، توضیح مختصری از مفاهیم بازیابی، روایت تفسیری، گونه‌شناسی و اعتبار سنجی را بیان کرده‌ایم. همچنین در قسمت شناخت‌نامه، اطلاعاتی در مورد شخصیت فردی، علمی و رجالی ابن‌الماهیار ذکر کرده‌ایم.

 

1.1.1.               مسأله تحقیق

 

محمد بن ‌العباس بن علی بن مروان بن الماهیار از راویان، محدثان و فقهاء قرن چهارم هجری و هم‌عصر کلینی است. بنا به گفتۀ رجالیون ابن‌الماهیار دارای آثاری در موضوعات فقه، اصول، اوائل، دواجن، قرائت و تفسیر قرآن بوده است. از جمله آثاری را که به او نسبت داده‌اند الدواجن علی مذهب العامة، المقنع فی الفقه، الأصول، الأوائل، الناسخ و المنسوخ، قراءة فی أهل بیت:، تأویل ما نزل فی النبی 6 و … است لکن اصل هیچ یک از این کتب در اختیار ما نیست و هیچ یک از کتاب‌های محمد‌بن‌العباس به طور کامل به نسل‌های بعد انتقال نیافته است؛ بلکه به طور جداگانه در کتاب‌های دیگر ذکر شده است.

 

در این پایان‌نامه برآنیم روایات تفسیری ابن‌الماهیار که مربوط به چهار کتاب «تأویل ما نزل فی النبی 6، تأویل ما نزل من القرآن فی أهل بیت :، تأویل ما نزل فی شیعتهم، تأویل ما نزل فی أعدائهم» است را بازیابی، گونه‌شناسی و اعتبار سنجی سندی کنیم.

 

روایات تفسیری ابن‌الماهیار در کتاب­هایی از جمله: تأویل الآیات استرآبادی، سعدالسعود، الاختصاص و … گردآوری شده است. لذا این پایان‌نامه بر آن است تا روایات تفسیری ابن ماهیار را بازیابی کند؛ و روایات تفسیری او را در یک مجموعه بر پایه­ ویژگی­های اولیه و اصیل آن جمع­آوری کند. و در فصل‌های بعدی به گونه‌شناسی و اعتبار سنجی سندی آن بپردازیم.

 

1.1.2.               سؤالات تحقیق

 

سوال اصلی: چه مقدار از روایات کتب «تأویل ما نزل فی النبی 6، تأویل ما نزل من القرآن فی أهل بیت :، تأویل ما نزل فی شیعتهم، تأویل ما نزل فی أعدائهم» ابن‌الماهیار قابل بازیابی است؟

 

سوال فرعی: 1ـ بازیابی کتب محمد­بن­العباس از طریق چه شیوه­ هایی امکان دارد؟

 

2ـ جایگاه ابن­ماهیار در انتقال تراث تفسیری امامیه چیست؟

 

3ـ روایات تفسیری «تأویل ما نزل فی النبی 6، تأویل ما نزل من القرآن فی أهل بیت :، تأویل ما نزل فی شیعتهم، تأویل ما نزل فی أعدائهم» ابن‌الماهیار به چه گونه‌هایی قابل تقسیم است؟

 

4ـ روایات تفسیری «تأویل ما نزل فی النبی 6، تأویل ما نزل من القرآن فی أهل بیت :، تأویل ما نزل فی شیعتهم، تأویل ما نزل فی أعدائهم» ابن‌الماهیار از چه میزان اعتبار سندی برخوردارند؟

 

1.1.3.               فرضیات پژوهش

 

این پژوهش اکتشافی است و پیش از تحقیق امکان ارائه فرضیه را ندارد. لیکن براساس مطالعات اولیه به نظر می­آید:

 

ـ بخش قابل توجه­ایی از روایات تفسیری ابن­ماهیار از میراث روایی امامیه قابل بازیابی است. و بیشتر این روایات از گونه جری و تطبیق و تأویل برخوردار است.

 

فرعی1ـ مطابق برخی از قواعد بازیابی کتاب التراث بین الحوادث و الانبعاث روایات ابن­حجام قابل بازیابی است.

 

فرعی2ـ از آنجا که ابن­ماهیار از تدوین کنندگان تفسیر روایی در سده­ی چهارم هجری است؛ جایگاه مهمی در تفسیر امامیه دارد.

 

فرعی 3ـ مطابق معیارهای گونه‌شناسی بر طبق دسته‌بندی روایات تفسیری به گونه جری و تطبیق، تأویلی، سوره ـ آیه شناخت، معنا شناخت و مرتبط، روایات تفسیری ابن‌الماهیار قابل گونه‌شناسی است.

 

فرعی 4ـ طبق ملاک متأخران و متقدمان در مورد حدیث صحیح و … می‌توان میزان اعتبار سندی روایات ابن‌الماهیار را سنجید.

 

. ابن بابویه، محمد بن على، معانی الأخبار، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم – قم، چاپ اول، 1403 ق.

پایان نامه ارشد: بایسته های تربیت دینی دختران ونقش کتابهای درسی دین وزندگی دراین رابطه

هدف تعلیم وتربیت اسلامی آن است که مقدمات حرکت وهدایت آدمی را درصراط مستقیم فراهم آورد ومعراج اورابه مرحله کمال انسانی آسان سازد . تاریخ نشان داده است ،مذهب نقش مهمی درتربیت داشته است، به طوری که هدف اصلی ازتحصیل علم ودانش ومطالعه کتابهای صرف ونحو …جهت درک بهتر آیات قرآن ودرک آموزه های دینی وفرستادن کودکان به مکتبخانه واماکن آموزشی ،تحصیل معارف دین حق و تربیت دینی بوده است .حضرت علی (ع) بهترین ارثی راکه پدران می توانند برای فرزندانشان بگذارند راادب وتربیت دانسته اند :« خیرُما ورث الأباء الابناء الادب » [1]

 

دراین راستا ، امروزه بیش از هر زمان دیگر باید به تربیت فرزندان ،خصوصاً دختران همت گماشت؛ زیرا از یک سو نزدیک به نیمى از نیروهاى فعال و کارآمد جامعه را قشر زنان و دختران تشکیل مى دهند و از سوى دیگر، نقش آفرینی آنها درعرصه های خانوادگی واجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردار است .آسیب پذیری آنها آسیب پذیر شدن جامعه رابه دنبال خواهد داشت .زیرا ازآنجایی که وظایف سنگینی برعهده دارند، دامهای متعددی نیز برسر راه آنها ازسوی جامعه به وجود خواهد آمد.

 

دختران و پسران هر دو انسان محسوب مى‏شوند و متعلق به یک نوع از موجودات هستند، قاعدتاً بعضی از شیوه های تعلیم و تربیت (اعم از تربیت مذهبى یا غیر مذهبى) مشترکند. البته تفاوتهایی نیز وجود دارد که بعضی از این شیوه ها را اختصاصی می کند.

 

بدون شک ویژگیهای روحی وروانی ونیازهای فطری دختران وپسران متفاوت است . ازآنجایی که نظام تربیتی باید برپایه جنسیت افراد بنا گذاشته شود ، لذا برخی از شیوه هاوعوامل مؤثر برتربیت دینی دختران از پسران نیز متفاوت می شود . زیرا بسیاری ازاین عوامل برخاسته از ویژگیهای روان شناختی وفیزیولوژی موجود در دختران است . تمام دستورهای اخلاقی و دینی زیر بنای فطری دارند، زیرا آنچه به عنوان دستور الهی در قرآن آمده است و یا پیشوایان دینی به آن اشاره کرده اند، همه و همه بر اساس نیازمندیهای فطری و طبیعی انسان تنظیم گردیده است .نه آن که برنامه های اخلاقی و دینی به افراد تحمیل شده باشد، چنان که پزشک حاذق نسخه ی طبی خود را بر اساس نیازمندیهای جسمی و روانی بیمار تنظیم مینماید. روی این اصل افرادی که به نوعی در انجام برنامه های اخلاقی و دینی تعلل و سستی مینمایند ،در حقیقت به سلامت جسم و روان خویش زیان و صدمه وارد می کنند.

 

همچنین تفاوت در مسئولیتهای مختلف زن ومرد دربسیاری از موارد ،تربیت دینی متناسب با آن شرایط را می طلبد. شیوه‏ها و اصول تربیتى خاص دختران در جامعه نیاز به تدوین کتب فراوان و بحث و طرح دارد که به دقت و مطالعه محققان در روابط اجتماعى – خانوادگى بستگی دارد. ولی لزوماً نبایستی منجر به ستمی معکوس نسبت به جنس مذکر گردد .

 

اگردر جامعه زنان و دختران در رفتار و داد و ستد و رفت و آمدهایشان، وایفای مسئولیتهای خود دستورهاى شرعى را رعایت کنند ، انحراف هاى اخلاقى به میزان قابل توجهى کاهش مى یابد؛ زیرا بیشتر نابسامانى هاى فرهنگى و اجتماعی درجامعه ناشی از عدم تربیت دینى نسل جوان به ویژه دختران می باشد. لازمه این آماده سازی ،درونی کردن ارزشها وفضایل اخلاقی وباورهای مذهبی درمیان این قشراست.

 

مهم ترین هدف از تربیت دختران افزون بر خودسازى و پرورش باورهاى دینى، آشنا کردن آنان با فنون و شیوه هاى زندگى مانند شیوه شوهردارى، فرزندپرورى، همسایه دارى و معاشرت با مردم است. بدین معنا که دختران در کنار فراگیرى اندیشه هاى دینى و آموختن رفتارهاى اسلامى، نقش آفرینى در عرصه هاى گوناگون زندگى را نیز بیاموزند. وظیفه مادران است که از کوچکى به آموختن نقش ها به فرزندان و دختران شان بپردازند؛ زیرا محیط خانه مناسب ترین فضا براى نقش آموزى دختران است و مادر، شایسته ترین معلم و راهنما براى دختر به شمار مى رود. از نظر برخی کارشناسان این امرمیسر نمیشود مگر با تعلیم نظام برنامه ریزی واجرایی آموزش وپرورش که با توجه به منابع مهم مادی ومعنوی جامعه وبا بهره گیری ازشیوه ها وراهبردهای مؤثر وکارآمد ،درتربیت نسلی بکوشد که اعتقاد به مبانی دین اسلام ،عمل نمودن به احکام وآداب الهی وبرخورداری از سجایا وفضایل اخلاقی ،سرلوحه همه فعالیتها وسرفصل تمامی رفتارهای فردی

پایان نامه

 واجتماعی آن نسل قرار گیرد.[2]

 

از جمله ابزارهای تعلیم وتربیت دینی دختران کتابهای درسی وآموزشی است که دراین رابطه تألیف وبرنامه ریزی شده است . دراین پژوهش که درپنج فصل تدوین گردیده است ، سعی براین است که اهمیت تربیت دینی دختران ونقش مؤثر کتب درسی دین وزندگی  درتربیت دینی دختران مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. زیرا این گونه به نظر میرسد که این دروس صرفاً به عنوان یک واحد درسی تلقی گردیده وفقط نقش تعلیمی خود راایفا کرده است ونقش آنچنانی درامر تربیت نداشته است .همچنین لزوم نگارش کتابهای دین وزندگی ویژه دختران باتوجه به نیازهای تربیتی آنها درمقاطع مختلف ازمباحث مهمی است که مؤلفین کتابهای درسی باید به آن توجه کنند . باتوجه به اینکه نقش محتوای کتب درسی ازعوامل مهم تأثیر گذار درایجاد رغبت وتوجه به آموزه های دینی دردانش آموزان است ، لذا تألیف کتب درسی دین وزندگی متناسب با نیازهای تربیتی هرگروه ازدختران وپسران ضروری به نظر می رسد. البته نمی توان نقش تأثیر گذاردیگر عوامل تربیت همچون خانواده ،محیط آموزشی واجتماع را دراین امر مهم نادیده گرفت . اما باوجود سالیان متوالی از تدریس کتب تعلیمات دینی در یک دوره بلند مدت تحصیل ،انتظار میرود که محصل پس ازپایان این دوره علاوه بر تعلیم دینی تربیت دینی نیز شده باشد.

 

در این  پایان نامه که باموضوع بایسته های تربیت دینی دختران ونقش کتابهای درسی دین وزندگی دراین رابطه تدوین گردیده است ،مطالب مورد نیاز در پنج فصل  گرد آوری شده است .درفصل اول کلیات ، درفصل دوم این تحقیق به مفهوم شناسی ومسائل مربوط به بلوغ ونوجوانی ، نیازها وخواسته های دوران بلوغ ونوجوانی ، وظایف والدین ومربیان دررابطه بابلوغ دختران وپاره های ازمباحث مربوط پرداخته شده است ،درفصل سوم به تربیت دینی دختران واهمیت آن وبایسته های تربیت دینی دختران جهت ایفای مسئولیتهای مهم آنها درخانواده واجتماع ، تربیت اقتصادی دختران ،نحوه تعامل آنها بااجتماع ومسائلی ازقبیل حجاب وروابط باجنس مخالف واشتغال بانوان مطالبی تدوین شده است. در فصل چهارم به بررسی کتابهای درسی دین وزندگی دوره متوسطه پرداخته شده که محاسن ومعایب باتوجه به اهداف تألیف این کتب ورسالت آنها برتربیت دینی دختران آمده است .آسیب شناسی مباحث کتب باتوجه به نیازهای تربیت دینی دختران درراستای رسیدن به اهداف دین مبین اسلام ، وعدم پرداختن به مباحث موردنیاز دختران درایت کتب ، درزمینه های احکام ومسائل تربیتی ویژه دختران ازدیگر مباحث فصل چهارم است .درفصل پنجم به نتیجه گیری وارائه پیشنهادات جهت تغییر کتابهای درسی برمبنای توجه به نیازهای تربیتی دختران  وتوصیه هایی جهت توجه به تربیت دینی دختران به دبیران دین وزندگی  پرداخته شده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

 

کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-1- بیان مسأله وموضوع تحقیق

 

یکی از مسائل اساسی زندگی انسان، مسئله تعلیم و تربیت است. تعلیم و تربیت نیز دامنه گسترده‌ای دارد. یکی از مهمترین انواع تربیت، تربیت دینی است. انجام این رسالت در کشور ما به عنوان یک جامعه اسلامی، تا حدود زیادی به نهاد آموزش و پرورش واگذار شده است. در درون این نهاد، کتاب‌های درسی به عنوان یک ساز وکار مؤثر مطرح هستند. محتوای این کتاب‌ها میتوانند نقش مؤثری در هدایت و پرورش دینی و اسلامی دانش‌آموزان ایفا کنند. یکی ازاین محتواهای آموزشی کتب دین وزندگی است که برای هردوگروه دختران وپسران با یک محتوای یکسان تألیف شده است .‏ با وجود تفاوتهای متعدد دراستعدادها ، توانایی ها، مسائل روان شناختی ، مسئولیتها ونقشهای متفاوتی که دختران وپسران برعهده دارند ،لذا عوامل مؤثر برتربیت دینی وروشها واصول تربیتی هرکدام ازاین دو قشر باهم متفاوت است . اهمیت ونقش کتابهای درسی درتفهیم آموزه های دینی وایجاد انگیزه جهت تعمیق باورهای مذهبی درفرزندانمان ،ضرورت نگارش کتابهای ویژه هرگروه را می طلبد.با توجه به اهداف عالی نظام آموزش وپرورش که با تکیه بر مکتب اسلام ومعارف غنی فرهنگ اسلامی بنا شده است، پس باید درتربیت نسلی بکوشد که اعتقاد به مبانی دینی وعمل نمودن به احکام شرعی وبرخورداری ازفضایل اخلاقی سرلوحه زندگی این نسل قرار گیرد .آنچه درکتابهای درسی دین وزندگی ویژه دختران می آید باید منطبق برنیازهای فطری وخواسته های درونی موردنیازشان برای رسیدن به این اهداف متعالی باشد .دراین پژوهش اهمیت نگارش این کتب مورد بررسی قرار گرفته است .

 

[1] – ر.ک. تمیمی آمدی ،عبدالواحد بن محمد ،غررالحکم ودررالکلم ، ترجمه محمدعلی انصاری ، مؤسسه انتشاراتی امام عصر(ع) 1387، ص359

 

 

 

[2] – ر.ک . کریمی ، تعلیم وتربیت به کجا میرود؟ ،ازناکجا به هرکجا ، تهران انشارات عابد، 1388، صص 256-257

پایان نامه ارشد: بررسی آثار حسادت بر سلامت روان و راههای درمان آن از دیدگاه قرآن و روایات

:

 

 

 

یکی از مسائل موجود در زندگی و روابط اجتماعی، پدیده «حسادت­ورزی» است که مشکلات فراوانی را به بار می آورد و به جهت اهمیتی که دارد مورد توجه ویژه دین اسلام قرار گرفته است. حسادت از موضوعات اخلاقی­ای است که ابعاد روانشناختی دارند. لذا بدون شک برخورد منطقی با حسادت خود و دیگران، متوقف بر تحلیل روان شناختی این پدیده است. حسادت از موضوعاتی است که هم از منظر اخلاق و هم از منظر روانشناسی به آن توجه شده است ولی می توان به این نکته اشاره کرد که شاید علمای دین واخلاق کمتر به جنبه های روانشناختی این موضوع پرداخته اند و روانشناسان هم کمتر نگاهی به متون دینی آن داشته اند. هدف اصلی در تنظیم این پژوهش، بررسی آثار حسادت در سلامت روان و راه­های درمان از دیدگاه قرآن و روایات می باشد لذا سعی شده به این موضوع هم از جنبه دین و هم از منظر روانشناسی پرداخته شود.

 

آیات و روایات در مذمت حسد بسیار است، بلکه می توان گفت هر مفسده و ظلمی در عالم اتفاق افتاده منشأ آن حسد بوده، شیطان به آدم حسد برد و از درگاه خداوند رانده شد. پسر آدم به برادرش حسد برد  و او را کشت. کفار به انبیاء حسد بردند، دچار عذاب شدند. خلفاء سه گانه به امام علی (ع) حسادت ورزیدند و این همه ظلم نمودند. بنی امیه و بنی عباس به ائمه طاهرین حسد بردند و در مقابل قتل و ظلم و هزارها مفسده دیگر به بار آوردند که نمونه های عینی آن را می توان در قرآن مشاهده نمود. در سخنان معصومین (ع) نیز تأثیر حسد بر سلامت روان مورد توجه قرار گرفته است، حضرت علی (ع) در این زمینه می فرمایند: حسد مرضی است که مبتلای به آن آرامش ندارد. حسد بدترین امراض است زیرا امراض صوری که بیماری های بدنی هستند اگر در دنیا درک و ناراحتی دارد منشأ ثواب اخروی است و بقیه امراض معنوی اگر باعث زیان و خسرت آخرتند در دنیا ممکن است  لذتی داشته باشند و اگر لذتی هم نداشته باشند چندان تعب و المی ندارند،بر خلاف حسد که با وجود ضررو زیان در آخرت در دنیا هم لذتی ندارد و همیشه در غم واندوه است. حسد آثار نامطلوبی بر سلامت جسمانی و روانی دارد و انسان را دچار بیماری می کند وکمتر صفتی از صفات نامناسب است که این همه پیامدهای بد دارد.

 

افراد حسود معمولاً رنجور، حساس، عصبی، پرخاشگر و افسرده می شوند و دستگاه­های مختلف بدن آنان نیز تحت تأثیر این حالات روحی دچار اختلال می­گردد. با این اوصاف به اهمیت موضوع پی می بریم.  انسانی که روحش با این بیماری درگیر است باید خودش را درمان کند،

پایان نامه

 زیرا این رذیله اخلاقی اگر پیشرفت کند نه تنها به خود فرد ضرر می رساند، همچنین ممکن است مانع پیشرفت یک خانواده، اجتماع کوچک و حتی جامعه ای بزرگ شود. در این پژوهش برای روشن شدن ابعاد موضوع مورد بحث و جهت گیری در راستای تحقق اهداف آن طی پنج فصل به ترتیب ذیل صورت گرفته است.

 

در فصل اول  به بررسی کلیاتی در رابطه با موضوع مورد بحث پرداخته شده است. در فصل دوم سعی شده زمینه های رشد حسادت و ریشه های آن از منظر دین، اخلاق و تربیت مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد تا شناخت این عوامل در مراحل بعدی گام موثری برای پیشگیری و درمان و تأمین سلامت و بهداشت روحی باشد. در فصل سوم به تحقیق و تفحص در مورد آثار و پیامدهای حسادت پرداخته شده است. شاید تا زمانی که حسادت در قلب انسان است گناهی برآن مترتب نباشد ولی هنگامی که اقدامات زبانی و گاهاً عملی به همراه داشته باشد، قطعاً ضررها و زیان هایی را برای شخص حسود به همراه خواهد داشت و کم کم سلامت روحی و روانی او را به مخاطره می ­اندازد که از جمله این آثار می توان به آثار فردی ، اجتماعی و اخروی آن اشاره کرد. در فصل چهارم که مهمترین فصل این پایان نامه می باشد، سعی شده با توجه به بررسی آیات و روایات و شناخت علل و زمینه ها و آثار فردی و اجتماعی حسادت در سلامت روان به پیشگیری و بهداشت روانی و همچنین درمان این بیماری تحلیلی دینی روانشناختی داشته و  نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار گیرد.

 

1-1- بیان مسأله تحقیق

 

طبق فرمایش امام علی علیه السلام که فرموده اند : ینبغی ان یتداوی المرء من ادواء الدنیا کما یتداوی ذوالعلةو یحتمی من شهواتها و لذاتها کما یحتمی المریض. (غررالحکم ح4863/ 240- باب تهذیب نفس/ ص 239). هرکس سزاوار است که از بیماریهای دنیا درمان شود، چنانچه دردمندان درمان می شوند، و از شهوتها و لذات دنیا پرهیز کند، چنان که بیمار پرهیز می کند. یکی از این بیماریها (حسد) می باشد. یعنی اینکه بخواهیم نعمتی را از دست کسی بیرون بیاوریم که این خود نوعی ظلم بزرگ می باشد، ظالم و ستمکار را هیچ کس دوست ندارد و همه ما دوست داریم در نظر خدا و مردم محبوب و دوست داشتنی باشیم، پس آیا این تلاش شخص حسود تلاشی بی ثمر نیست که خود را هم نزد خدا و هم نزد بنده خدا منفور می کند . در این میان بیشترین ضرر متوجه شخص حسود می شود، مرتبا با خودش درگیر است و غصه می خورد که چرا فلان نعمت که فلان شخص دارد من ندارم، اضطراب و نگرانی از نداشتن آن نعمت نه تنها روح او را افسرده و غمگین می کند بلکه بر جسم او و در تشدید بیماریهای جسمی او نیز مؤثر می باشد. حال می خواهیم میزان تأثیر این بیماری روحی را در سلامت روان بررسی کرده و ضررها و زیانهای آن را نیز یاد آور شده و تأثیر آن را در سلامت روان بررسی کنیم. اگر آدمی بتواند این بیماری را درون خودش تشخیص دهد و روح خودش را از درگیری با آن نجات دهد این موضوع خیلی مهم است، همچنین باید ببینیم تا چه میزان می توانیم از زیانهای فردی و اجتماعی آن نیز جلوگیری کنیم، زیرا حسد به شخص حسود زیان نمی رساند و در این میان ضررها و زیانهایی را نیز بر شخص محسود وارد می کند، این بیماری اگر پیشرفت کند زیانهای پی در پی برای یک خانواده، یک اجتماع کوچک، و حتی جامعه ای بزرگ در پی خواهد داشت پس چه خوب می شد اگر همه ما همانطور که به سلامت جسم خودمان اهمیت می دهیم مواظب سلامت روحیمان نیز باشیم تا یک بیماری روحی بزرگ مانند حسادت که ام الامراض خوانده شده جسم مارا نیز درگیر نکرده و مانع پیشرفت و رسیدن خود و دیگران به کمل و سعادت و خوشبختی در دین و دنیایمان نشویم.

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی آثار فقر بر سلامت روح و روان افراد از دیدگاه اسلام

      

 

یکی از مسائل آسیب زا و نابهنجار فردی و اجتماعی که نقش مهمی در به خطر انداختن سلامت روحی و روانی افراد دارد مساله فقر است .فقری که بر همه جهات فرد اثر گذاشته و زندگی او را تحت الشعاع قرار می دهد و تا بدانجا پیش می رود که زندگی را برای فرد مختل کرده و او را در همه عرصه ها به عقب می راند.

 

از آنجا که این امر از دیر باز مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و راه هایی برای از بین رفتن و یا کنترل آن در نظر گرفته شده است اما هنوز هم این مساله در میان برخی جوامع بیداد می کند و حتی رونق و پیشرفت علم و تکنولوژی هم نتوانسته آن را ریشه کن کرده و یا ازآسیبهای آن بکاهد .

 

فقر را می توان پدیده آشنا ولی پیچیده و ناشناخته دانست که همواره بیرحمانه ، دندان تیز و درنده خون آشام خود را در تار و پود انسانها و جوامع بشری در همه اعصار و قرون فرو کرده است و به فراخور و اقتضای زمان و مکان، هویت، استقلال، شان و ساختارهای جامعه بشری را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد تهاجم و آسیب قرار داده است.

 

. از آن‌جا که فقر پدیده‌ای اقتصادی است، به‌طور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویران‌گر برجای می‌نهد. این پدیده چنانچه به موقع شناسایی و نابود نشود، چون غده‌ای سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا می‌گیرد و به مرگ اجتماع می‌ انجامد.وقتی که نگرش بر فقر، مساوی و همجوار با مرگ و کفر باشد برای جوامع فقیر دو مشکل پیش می آید.

 

1- از بین رفتن حیات مادی و معنوی و شخصیت اجتماعی و سیاسی و حقوقی بدین معنا که فرد یا جامعه ای که در فقر باشد قدرت حضور در هیچ صحنه ای پیدا نخواهد کرد. لذا برخوردی هم که با او می شود متناسب با عملکرد خودش خواهد بود .2- ازدست دادن آرمانها، آمال و آرزوها، یعنی همانطور که کفر آرمان سوز است و آنچه را که در جامعه است نابود می کند فقرهم چنین می کنند.

 

در آموزه های دینی، فقر به معنای نداری مطلق نیست، بلكه به معنای نداشتن ثروت و امكانات كافی برای تأمین شایسته نیازمندی هاست؛ چرا كه به تصریح روایات، هنگامی فقر از میان می رود كه آدمی افزون بر تأمین نیاز زندگی، توانایی مالی در انجام عباداتی همچون صدقه و حج را داشته باشد، چنان كه امام صادق(علیه السلام )درباره مقدار پرداخت زكات به فقیر می فرماید: … یعْطیه ما یأكُلُ وَ یشْرَبُ وَیكْتَسِبُ وَ یتَزَوجُ وَ یتَصَدَقُ وَ یحِجُ. بلكه از (زكات) چندان به فقیر بدهد كه بخورد، بنوشد، بپوشد، ازدواج كند، صدقه دهد و حج را به جای آورد.[1] مكتب اسلام با چنین تعریفی از فقر و با نگاهی واقع بینانه آثار نامطلوب فراوان و بی شماری برای آن برشمرده است؛ آثاری كه هر چند بسیاری از آن كلیت ندارند، ولی برای اکثر فقرا قابل شهود است.

 

با توجه به آثار سوء این معضل فردی ، اجتماعی باید گفت که این امر هیچگاه مورد ستایش دین نبوده است اگرچه در برخی موارد به احادیث و روایاتی بر می خوریم که در مدح و ستایش فقر آمده است.اما این مدح ،مدح فقر نیست بلکه مدح فقیری است که با صبر و توکل بر خدای متعال در این راه از خود استقامت نشان داده است و خویشتن داری نموده است و هیچگاه از محدوده ایمان خارج نشده است.

 

پس فقر نمی تواند مورد تأیید اسلام باشد چراكه پیامبر اسلام(صلی الله و علیه و اله) از قول حضرت ابراهیم خلیل نقل می كند : «یا رَبِّ اَلْفَقْرُ اَشَدُّ مِنْ نارِ نَمرودُ ؛ پروردگارا! فقر از آتش نمرود سخت تر است.[2] همچنین پیامبر (صلی الله و علیه و اله ) می فرمایند: « اَلْفَقْرُ اَشَدُّ مِنَ الْقّتْل ِ؛ فقر سخت تر از مرگ است.[3]»

 

مطالعه تاریخ زندگی پیامبران، امامان و اولیای گرامی خدا نیز نشان می دهد كه آنان اگرچه جهت تسكین آلام و كاهش پریشانی درماندگان و تهی دستان با آنان بنای رفاقت می گذاشتند و زندگی شخصی خود را در سطح فقیرانه قرار می دادند، اما در صدد بودند با فكر و تدبیر، فقر را محو و زندگی شرافتمندانه ای را برای همه انسان ها تدارك ببینند. آری آن فقری كه پیامبر گرامی اسلام به آن افتخار كرده و می فرماید: اَلْفَقْرُ فَخْرِی[4] فقر امكانی است كه تمامی مخلوقات و موجودات ما سوی الله به لحاظ امكانی فقیر هستند و در مرتبه ممكن الوجودی قرار دارند و هستی و ذات آنها وابسته به واجب الوجود است كه پشتوانه و تكیه گاه آنها است

 

یا اَیهَاالنّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلی اللهِ وَ اللهُ هُوَالْغَنی الْحَمیدُ ؛ ای مردم شما در برابر خدای (واجب الوجود) نیازمند و فقیر هستید و تنها خدای متعال بی نیاز و غنی و شایسته هرگونه حمد و ستایش است[5].

 

البته در ادبیات عرفانی ، فقیر و فقر، نه تنها دلالت‌های معنایی بد و نازیبا ندارند بلکه به عکس، در جهان‌بینی عارفانه، دور بودن از دنیای مادی موجد نوعی تجربه لذت‌بخش عرفانی می‌شود و به همین دلیل بوده که بسیاری از عارفان و شاعران ما تخلص فقیر داشته‌اند و در

پایان نامه

 ستایش فقر، ابیات و اشعار بسیاری سروده‌اند. واژه فقر در ادبیات عرفانی ما نه تنها به معنی فقدان یا محرومیت نیست بلکه به نوعی به معنای غنا و برخورداری است، اما طبیعتا امروزه چنین برداشتی از فقر در ذهن ما وجود ندارد..

 

پس تا زمانی که افراد جامعه در آتش فقر می سوزند استعدادها و توانائیهای آنها به شکوفایی نمی رسد و توسعه فکری و فرهنگی محقق نمی شود و نیز تا فقر و کمبودهای اقتصادی درجامعه می باشد تهذیب اخلاقی و تربیت درست در سطح اجتماع صورت نخواهد گرفت و تا موقعی که نیازهای ضروری زندگی روح و فکر افراد را سرکوب می کنند و به آنها مجال توجه به علم و دانش را نمی دهد که افراد با استعداد هرگز به تکامل نخواهند رسید و تا زمانی که فقر و تهیدستی در جامعه وجود دارد اجتماع از نظر بهداشت محروم و درمعرض انواع بیماریها که خود زمینه ساز برای رشد عوامل انحطاط است قرار دارد و تا زمانی که فقر وجود داشته باشد راه نفوذ استعمار و استثمار باز خواهد بو دو تا جلو فقر در اجتماع گرفته نشود دردها چندان درمان نخواهد شد و کشتی به سلامت به ساحل نخواهد رسید.

 

در این گزیده سعی برآن است که با استناد به قران و متون اسلامی و رجوع به آیات و احادیث وارده از ائمه معصومین علیهم السلام این مساله مو شکافی شده وآثار و پیامدهای ان و عوامل موثر در ایجاد این امر بررسی گردد.

 

 

 

1-2-بیان مساله:

 

دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از نعم الهی و زیباییهای زندگی را مباح و اسراف و زیاده روی را حرام میداند و این بدان جهت است که مسلمانان به تناسب امکانات و توانایی و کارایی خود ،در برابر جامعه مسئولیت دارند .قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعی در قالبهایی زیبا بیان می کند و با هشدار به پیروان خود می فرمایدکه اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهای مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت به هلاکت و سقوط می انجامد و باعث ایجاد پدیده ای به نام فقر می شود .فقری که باعث تزلزل پایه های اعتقادی افراد شده و بر باورهای دینی آنها اثر سوءدارد و بنا به فرمایش حضرت علی (علیه السلام) مایه نقص در دین می شود.(فَاِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةُ لِلدّینِ )[6]

 

فقر پدیده نامطلوب اجتماعی است که وجود و گستردگی دامنه آن در جامعه باعث پیامدهای زیان آور همه جانبه ای در کوتاه مدت ودراز مدت می شود وبر همه ابعاد فرهنگی ،اقتصادی ،اجتماعی افراد اثر گذاشته و حتی منجر به ایجاد معضلات و مشکلاتی شده که سلامت روحی و روانی افراد را به مخاطره می اندازد.از این روست که  در همه ادیان و فرهنگهای بشری نکوهش شده  و برای زدودن آن از جامعه راه ها و روش هایی صورت گرفته است.از لحاظ اجتماعی نیز فقدان امکانات مادی وآثار زیانبارآن برشخصیت افراد ازیک سو و حاکمیت ضد ارزشهای زیاده طلبی در جامعه از سویی دیگر مجالی برای حضور تهیدستان در عرصه های اجتماعی نمی نهد. حضرت علی (علیه السلام)می فرمایند: «اَلْفَقیرُ غَریبُ فی بَلْدَتِهِ ؛فقیر در شهر خود هم غریب است».[7]

 

فقر مادی و فشارهای اقتصادی ناشی ازآن ، چنان دردآور است که انسان را می آزارد و پیوسته جان و دلش را به خود مشغول می سازد و تشویش و اندوه حاصل از آن آرامش روحی فرد را بهم می زند .آنچنان که شخص احساس حقارت وخود کمتر بینی کرده و نمی تواند شخصیت حقیقی و عزت نفس خویش را باز یابد و در حقیقت از دیدگان دیگران کنار رفته و به فراموشی سپرده می شود.

 

در قرآن کریم نیز فقر به عنوان عامل منفی در زندگی انسان معرفی شده است .لذا می بینیم که خداوند به پیامبر اکرم می فرماید:

 

« وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَاَغْنی»تو را فقیر یافت سپس توانگر کرد.[8]

 

یعنی خداوند بر پیامبر منت نهاد و او را از حالت فقر در اورد و غنی ساخت . پس اگر فقیر بودن و فقر ارزش بود غنی کردن پیامبر نمی توانست به عنوان یک ارزش باشد که خدا بر او منت گذارد . همچنین ضد ارزش بودن فقیر را از ایه 268 سوره بقره می توان دریافت که«شیطان همراه با وعده به فقر، امر به فحشا و منکر می نماید .»

 

اسلام شدیداً طرفدار عدالت اجتماعی و اقتصادی است و اصولاً برپایی قسط و عدل از مهم‌ترین اهداف بعثت انبیا شمرده شده است. از سوی دیگر، می‌دانیم كه فقر در یک جامعه غالباً از نابرابری و بی‌عدالتی سرچشمه می‌گیرد. امیرالمؤمنین علیه السلام  می‌فرماید: «فقیر بخاطر زیاده‌خواهی ثروتمند گرسنه می‌ماند».در دو روایت تقریباً مشابه از امام صادق و امام كاظم علیهم السلام آمده است كه برقراری عدالت موجب غنا و بی‌نیازی مردم می‌شود و در‌واقع، دلیل فقر عده‌ای در جامعه، عدم رعایت عدالت در توزیع ثروت‌هاست.

 

رهبران دینی به فقر با دیده از میان برنده فضایل انسانی و کرامتهای اخلاقی می نگرند. امام علی (علیه السلام ) در این باره خطاب به فرزند بزرگوار خویش امام حسن مجتبی(علیه السلام) می فرمایند: فرزندم، انسانی را که به دنبال روزی خویش است ملامت مکن، زیرا کسی که هیچ نداشت لغزشهایش بسیار خواهد شد.[9]

 

بدین ترتیب چهره تیره و تار فقر بر ارزشهای انسانی سایه ای سنگین انداخته، آنان را به فراموشی می سپرد.

 

با مطالعه مبانی اسلامی، حتی به صورت اجمالی نیک روشن می شود که اسلام در تمامی عرصه ها   جامعیت داشته و مدعی مبارزه با همه ناهنجاریها و کاستیها و از جمله با فقر است و با علل و عوامل آن نیز به نبردی سترگ برخاسته است زیرا در اصل و فرع و تا کوچکترین احکام خود، در تضاد با مترفان، مسرفان مستکبران و متکاثران است.

 

[1] – کافی ، ج7 ، ص170

 

[2] – خویی ، منهاج البراعه، ج5، ص338

 

[3] – مجلسی، بحار الانوار، ج69 ،ص47

 

[4] – مجلسی ، بحارالانوار ، ج69 ،ص49

 

[5] – فاطر ،15 رجوع شود به : قرائتی ،محسن،تفسیر نور ،ج9 ،ص487

 

[6] – دشتی ،نهج البلاغه ،حکمت 319

 

[7] – محلاتی، غررالحکم ،ج2، ص286

 

[8] – والضحی ، 8 ، امین ، نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، جلد 15 ص 172

 

[9] – جامع الاخبار ص110