در این فصل کلیات تحقیق ارائه شده است. در ابتدا پس از یادآوری اهمیت موضوع بهداشتی، ایمنی و زیست محیطی (HSE) به بیان مساله ارزیابی عملکرد بهداشتی، ایمنی و زیست محیطی (HSE) در پروژههای عمرانی پرداخته شده است. پس از آن مختصری از متدولوژی انجام کار ارائه شده و بهدنبال آن سئوالات تحقیق مطرح گردیده است. در ادامه فصل به تشریح نمونه و جامعه آماری تحقیق پرداخته شده و سوابق تحقیقاتی با موضوعات مرتبط با ارزیابی ریسکهای HSE عنوان شده است. در پایان فصل نیز مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح آمده است.
2-1- بیان مسئله
در محافل علمی مدیریت را مترادف با واژه تصمیم و تصمیمگیری میدانند و در مفهوم نوین مدیریت از تصمیمگیری به عنوان یکی از مسئولیتهای اصلی مدیر یاد میکنند و از طرفی به علت تنوع و نیز تعارض معیارهای کمی و کیفی تصمیمگیری، انتخاب مناسب مستلزم پیچیدگیهای فراوانی است. (دانا, 1388)
درطول سالهای اخیر به خاطر انتخاب نادرست پیمانکاران در پروژههای عمرانی شهری و نیز صنعت ساخت و ساز شاهد از دست رفتن منابع مالی زیادی در ایران بودهایم. تعیین معیارهای مناسب و صحیح و در پی آن انتخاب پیمانکار اصلح، از میان پیمانکاران تایید صلاحیت شده میتواند یکی از راه حلهای موجود برای حل چنین مشکلاتی باشد. (دانا ت. , 1388)
چنین تصمیمگیریهایی اغلب پیچیده میباشند و در این رابطه فاکتورهای کمی و کیفی زیادی برای ارزیابی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. عدم توجه به این امر باعث میگردد تا اجرای پروژه از لحاظ زمانی طولانیتر، با کیفیت پایینتر و هزینه بالاتر (با توجه به هزینه استهلاك و خوابیدگی سرمایه و ضرر ناشی از عدم تکمیل و تحویل به موقع پروژه انجام پذیرد) و در نتیجه باعث از بین رفتن توجیه اقتصادی پروژهها میگردد. (محمدفام و همکاران، 1389)
از سوی دیگر باید یادآور شد که وقوع حوادث همه ساله باعث وارد آمدن خسارتهای مالی، جانی، زیستمحیطی فراوان به سازمانهای مختلف میگردد. محیطهای كاری به لحاظ تنوع فعالیت، حضور گروههای مختلف كاری و نیز عدم آشنایی كامل با محیط و شرایط كار، با پتانسیل بالای وقوع حوادث ایمنی، بهداشتی و زیستمحیطی همراه است؛ از اینرو پرداختن به موضوعات ایمنی، بهداشت و محیطزیست[1] HSEدر فرایندهای کاری اهمیتی دوچندان مییابد. علاوه بر خسارتهای مستقیم و مشهود حوادث که شامل مواردی نظیر خسارتهای جانی و نیز خسارات وارد شده به تجهیزات و اموال میباشد، هزینه های دیگری نظیر کاهش وجهه و اعتبار سازمان بهعنوان هزینه های غیرمشهود به سازمانها تحمیل میگردد. اینگونه هزینه ها در سازمانها به خاطر ماهیت و نوع فعالیتها، میزان حضور در جامعه و تاثیرات نامطلوب بر محیط عمومی و عامه مردم اهمیتی زیاد دارد. (محمدی و همکاران, 1388) و(Andrew 2010) و (Urich and Jaap 2009)
از آنجایی که معیار موفقیت و صحت انجام هرکاری بررسی وضع موجود و بازخورد آن فعالیت میباشد، بررسی و مقایسه عملکرد HSE با یک الگوی مشخص نیز امری ضروری تلقی میشود. (دانا ت. , 1388)
برای مدیریت بهداشت و ایمنی محیط زیست(HSE) ، نیز پارامترهای ارزیابی عملکرد و روشهای نظارتی متعددی وجود دارد. بعضی از این موارد جنبه عمومی داشته و بعضی بسیار خاص هستند. انتخاب پارامترهای ارزیابی میتواند جهت اجرای محکزنیها و یا تعیین سطح عملکرد و در نتیجه مدیریت بهتر کنترل زیانها (ضایعات) به کار گرفته شوند. (هاشمی و همکاران، 1386)
به بیان دیگر شناخت شاخصههای مهم بهداشت، ایمنی و زیست محیطی (HSE) و اندازهگیری، تجزیه و تحلیل و کنترل آن، میتواند در کاهش هزینههای ناشی از عدم رعایت HSE و همچنین افزایش ضریب ایمنی و بالا بردن سطح بهداشتی و نیز استفاده بهینه از محیط زیست و منابع، بسیار موثر باشد. از این رو در این تحقیق سعی بر آن است تا با شناسایی شاخصهای موثر بر عملکرد HSE سازمان در پروژههای عمرانی شهری، مکانیزمی به منظور ارزیابی عملکرد HSE پیمانکاران تدوین گردد تا مقیاسی مناسب برای ارزیابی عملکرد ایشان توسط سازمان در این حوزه تلقی گردد. (محمدی وهمکاران- 1388)
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
دستیابی به معیارها و مولفههای ارزیابی عملکرد پیمانکاران در حوزه HSE یکی از مهمترین دغدغههای سازمانهای پیشرو است که منجر به کاهش هزینههای مستقیم و غیر مستقیم سازمان میگردد. از آنجا که فعالیت پیمانکاران در محیطهای پروژه رافع مسئولیت کارفرما نمیگردد، سازمان موظف است کنترلهای شایسته و مناسبی از نظر HSE در سطح فعالیت پروژه به اجرا رساند. از طرف دیگر بروز حوادث در سطح پروژه نه تنها فعالیت پیمانکار آسیب دیده را تحتالشعاع قرار میدهد، بلکه میتواند تاثیر نامطلوبی بر روند فعالیتهای سایر پیمانکاران، افراد سازمان و سایر طرفهای ذینفع ایجاد نماید. عدم رعایت ملاحظات HSE، به مخصوص در كشورهای در حال توسعه، همه ساله حوادث جانی، مالی و زیستمحیطی فراوان برای این كشورها به ارمغان میآورد. از طرف دیگر ارزیابی عملکرد HSE پیمانکاران، میتواند معیار مناسبی برای کارنامه عملکرد پیمانکار در انتخابهای آتی باشد، به شرط آنکه کلیه پیمانکاران با یک سنجه ارزیابی شوند. (Azadeh & etc. 2008)
علیرغم اهمیت بسیار زیاد این موضوع در آیتمهای نظارتی بر پیمانکار، متاسفانه در ادبیات ارزیابی عملکرد پیمانکاران توجه چندانی به شاخصهای HSE نمیگردد و مواردی همچون پیشرفت حجمی و ریالی پروژه و گاهی نیز موضوعاتی کیفی مورد تاكید واقع میشوند. (Azadeh & etc. 2008)
از آنجا که هنوز ساختار واحد و مناسبی برای سنجش عملکرد HSE پیمانکاران در این حوزه وجود ندارد، هدف این پژوهش را بر آن قرار دادیم تا با كند و كاو در ادبیات ارزیابی عملکرد HSE پیمانکاران، مدلی ارائه نماید تا کلیه پیمانکاران بر اساس آن مورد سنجش قرار گیرند.
4-1- متدولوژی انجام کار
این تحقیق از نوع توصیفی-کیفی است. در اجرای روند تحقیق، ابتدا مطالعاتی در زمینه ادبیات ارزیابی عملکرد سازمان و نیز ادبیات بهداشت، ایمنی و زیست محیطی(HSE) در پروژههای شهری انجام شده و به بررسی مختصر جایگاه HSE در مدلهای ارزیابی عملکرد پرداخته شده است. پس از آن از طریق مصاحبه آزاد[1] با تعدادی از متخصصین HSE به بررسی ویژگیها و شاخصهای کاربردی برای مدل ارزیابی عملکرد HSE در پروژههای شهری پرداخته شدهاست. شاخصهای تعیین شده با بهره گرفتن از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، بر اساس درجه اهمیتشان وزندهی میگردند. در ادامه، شاخصهای شناسایی شده و اوزان اختصاص یافته به آنها، با بهره گرفتن از پرسشنامههایی که در اختیار خبرگان مسائل بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE) قرار خواهند گرفت، از نظر اعتبار[2] مورد سنجش قرار میگیرند.
در پایان تحقیق بهمنظور سنجش پایایی[3] مدل نیز یک مطالعه موردی در پروژههای عمرانی سازمان مهندسی و عمران شهر تهران با بهره گرفتن از مدل تحقیق انجام شده است.
ویژگیهای مدل طراحی شده را میتوان در موارد ذیل خلاصه نمود:
1- مشخص بودن روش ارزیابی و مقایسه کلیه پیمانکاران در یک قالب مشخص.
2- عدم اتکاء زیاد به قضاوتهای ذهنی سرپرستان و اتکاء بیشتر به شاخصها و معیارهای عینی قابل سنجش با توجه به رویکرد فرایندگرا- نتیجه محور
3- عینیت بخشیدن به شاخصهای ارزیابی با تفکیک حوزههای عملکردی و نیز سطوح وظایف در ستاد و حوزههای اجرائی و عملیاتی.
4- امکان ارزیابی به صورت کمی و تعیین وضعیت موجود آن
5- امکان شناسایی فواصل خالی (gap)، فرصتهای بهبود و نقاط قوت و ضعف سازمان در زمینه HSE و اولویتبندی برای اجرای پروژههای بهبود و همچنین نظارت بر روند و سرعت بهبود در ارزیابیهای دورهای
6- امکان مقایسه با سایر سازمانهای پیشرو در مورد هریک از معیارها و مشخص کردن جایگاه سازمان در سطوح مختلف صنعتی و تجاری و ملی و بینالمللی
7- امکان یادگیری از دیگر سازمانها از طریق به اشتراک گذاشتن تجربیات برتر
8- امکان دریافت بازخورد و یادگیری از مدیران، مشاوران و مجریان رده بالای صنایع و بخشهای مختلف تجاری و خدماتی و صنعتی از طریق ارزیابی مستقل و رودررو (face to face) و همچنین دریافت گزارش از آنها
9- امکان دسته بندی های متنوعی از فرصت های بهبود سازمان فراهم می آورد.
10- به دلیل نگرش فرایندی مدل، در هر سازمان با هر ساختار سازمانی قابل پیاده سازی می باشد.
11- زمان و هزینه اجرای مدل به نسبت زیاد نمی باشد.
12- ارتقاء سطح فرهنگ HSE در سازمانها و همچنین در کشور
[1]. Free Interview
[2]. Validity
[3]. Reliability
[1]. Health, Safety & Environment
و اهمیت موضوع
نقش ترکیبات فعال رژیم غذایی در تغذیه انسان، یکی از مهمترین مسائل مورد توجه و تحقیق در زمینه علم تغذیه است. یافته های پژوهشی در مورد این موضوع، پیامدهای گستردهای برای مصرفکنندگان، مسئولان بهداشتی، متخصصان تغذیه و همچنین تولیدکنندگان، فرایندکنندگان و توزیعکنندگان موادغذایی داشته است. شواهد علمی جدید در مورد فواید و خطرات مرتبط با جنبه های منحصر به فرد ترکیبات رژیمغذایی، به طور مداوم در حال ظهور و پیشرفت میباشند. اثرات بالقوه مواد مغذی و اجزای دیگر در رژیمغذایی، منجر به تحقق ایده تولید مواد غذایی با ویژگیهای خاصی شده است که فراتر از برآوردن نیازهای اساسی تغذیهای، بر عملکرد بدن نیز مؤثر باشند. این عامل توجیهکننده علاقه زیاد مردم به غذاهای فراسودمند[1] است (بورگاین و همکاران، 2006).
موادغذایی که به طور رضایتبخشی باعث بهبود وضعیت سلامت و یا کاهش خطر ابتلا به بیماریها، میشوند را غذاهای فراسودمند می نامند. این محصولات در حال حاضر، بازار رو به رشدی داشته و یکی از زمینه های اصلی فعالیت در تولید محصولات جدید است. از آنجایی که مصرفکنندگان بیش از پیش به دنبال غذاهای سالم با ارزش بالاتری هستند، محصولات موفقتر آنهایی هستند که میتوانند ادعا کنند دارای فواید سلامتیبخش بیشتری هستند. از آنجا که اثرات مفید مواد غذایی تابعی از ترکیبات فعال در رژیم غذایی (اجزای فراسودمندا) میباشد، طراحی و توسعه این غذاها نیاز به روشهایی برای تعریف و بهینهسازی حضور آنها دارد، چه با افزایش سهم ترکیبات اولیه با اثرات مفید و چه با محدود کردن ترکیباتی که دارای پیامدهای منفی برای سلامتی هستند.
از گذشته غذا نه تنها به عنوان عامل تامینکننده انرِژی بدن انسان بوده است بلکه به عنوان عاملی برای افزایش سلامت مصرف کننده نیز، مورد استفاده قرار میگرفته است. بنابراین، امروزه تحقیقات علم تغذیه، در مواردی از جمله دریافت بهینه مواد مغذی، شناسایی اجزای با کیفیت در ترکیبات موادغذایی و توسعه غذاهایی جدید با عملکرد جدید که همان نقش ترکیبات غذایی در پیشگیری از بیماریها با تعدیل سیستمهای فیزیولوژیکی است، توسعه یافته است.
اولین تعریف غذاهای فراسودمند را به بقراط نسبت می دهند با شعار غذا را داروی خود کنید (ریاض. م، 1999). بعد از آن اولین بار در سال 1980، ژاپن غذاهایی را که با هدف ارتقاء سلامت مصرف کننده تولید و فراوری میشد، فراسودمند نامید (شاه و همکاران، 2000). امروزه غذاهای فراسودمند به صورت زیر تعریف میشوند، محصولات غذایی که علاوه بر ارزش تغذیهای معمول، مزایای خاص دیگری هم برای سلامتی دارند و یا غذاهایی که حاوی سطوحی از ترکیبات زیست فعال میباشند که به ارزش غذایی معمول محصول اضافه می کنند (نازار و همکاران، 2009).
این روزها مردم علاقه به مصرف غذاهای سالمتر، بدون تغییر اساسی در رژیم غذایی خود دارند. این بیعلاقگی مصرف کنندگان نسبت به تغییر عادات غذایی پیشنهاد میدهد که بازار بالقوهای برای غذاهایی وجود دارد که ارزش تغذیهای آنها عوض شده است، ولی خواص حسی
آنها تغییر نکرده است (ریاض و همکاران، 1999). علاوه بر این علاقه مردم به مصرف غذاها و یا مکملهای غذایی که به بهبود میکروفلور روده کمک می کند، بیشتر شده است (ساندوال و همکاران، 2010). در این میان غذاهای پروبیوتیک مهمترین غذاهای ارتقاء دهنده سلامت مصرف کننده میباشند و در سالهای اخیر آگاهی مردم نسبت به اینکه مصرف پروبیوتیکها اثرات مفیدی بر سلامتی دارد، افزایش یافته است (چمپاجن و همکاران، 2007). استفاده از پروبیوتیکها در غذاهای فراسودمند و صنایع دارویی رشد زیادی داشته است، به طوریکه 65 درصد از بازار غذاهای فراسودمند را به خود اختصاص دادهاند (آگوست، 2006). موادغذایی نسبت به داروها حامل بهتری برای پروبیوتیکها محسوب میشوند زیرا مصرف کنندگان تمایل بیشتری به مصرف غذاهای سودمند نسبت به داروها دارند و غذای پروبیوتیک ارزش غذایی بیشتری نسبت به داروی حاوی پروبیوتیک دارد.
باکتری های پروبیوتیک به این صورت تعریف میشوند؛ میکروارگانیسمهای زندهی غیر بیماریزایی، که وقتی به مقدار کافی مصرف شوند اثرات مفیدی بر سلامت میزبان (که می تواند انسان یا دام باشد) خواهند داشت (دلا پورتا و همکاران، 2012؛ پیکوت و همکاران، 2000). امروزه محصولات پروبیوتیکی از قبیل سویا، آبپرتقال، محصولاتی بر پایه غلات و حتی شکلات پروبیوتیک در بازار عرضه میشوند (رودگرز. س، 2011).
عواملی موجب کاهش زندهمانی پروبیوتیکها در موادغذایی میباشند مثل pH نامطلوب، دما، پتانسیل اکسیداسیون – احیا و تولید هیدروژن پراکسید (چاواری و همکاران، 2010؛ آلان و همکاران، 2010)، در نتیجه در بسیاری از محصولات به هنگام مصرف تعداد باکتری به اندازه مطلوب باقی نمانده است. همچنین اسید معده و قلیای روده هم در زندهمانی باکتری ها موثر است (کاپلا و همکاران، 2007). روشهای مختلفی برای افزایش مقاومت باکتری های پروبیوتیک حساس پیشنهاد شده از جمله آنها میتوان به انتخاب سویههای مقاوم به اسید معده، استفاده از بستهبندی غیرقابلنفوذ به اکسیژن یا استفاده از موادی که اکسیژن را مصرف می کنند مثل آسکوربیک اسید، ایجاد سازش با استرس، دو مرحله ای کردن تخمیر (اگر محصول تخمیری است)، الحاق باکتری به ریزمغذیها مثل اسیدهای آمینه و پپتیدها و ریزپوشانی اشاره کرد (آلان و همکاران، 2010).
ریزپوشانی[2] فرایندی است که سلولها در شبکه ریزپوشینه یا در یک غشا قرار میگیرند. یک ریزپوشینه شامل غشایی نفوذ ناپذیر یا نیمه نفوذپذیر، کروی، نازک و محکم است که اطراف هستهی مایع/جامد را پوشانده است که قطر آن بین یک میلیمتر تا چند میکرون متغیر است. پلیمرهای غذایی مثل آلژینات، کیتوزان، کربوکسی متیل سلولز، کاراگینان، ژلاتین و صمغها از جمله صمغ فارسی و صمغ عربی به طور عمده و با روشهای مختلف در ریزپوشانی استفاده میشوند. چون جمعیت سلولها طی فرایند ریزپوشانی تحت تاثیر قرار میگیرد، ضروری است که اطمینان حاصل شود که تکنیک ریزپوشانی تاثیر منفی بر جمعیت سلولی ندارد.
یک روش جایگزین برای حفاظت از باکتری های پروبیوتیک وارد کردن آنها به امولسیون آب در روغن در آب است. امولسیون دوگانه احتمالا محافظ مناسبی برای باکتری ها هنگام عبور آنها از محیط معده است و به عنوان کپسولی زیستی[3] برای ریزپوشانی باکتری ها برای مصارف صنعتی در صنعت لبنیات استفاده می شود (گنزالس و همکاران).
2-1- تعریف مسئله
با توجه به نقش ریزپوشانی در افزایش بقاء میکروارگانیسمها، و با در نظر گرفتن اینکه محصولی پروبیوتیک است که به تعداد لازم ( cfu/ml107) به سلولهای اپیتلیال روده برسد، نشان از وجود لزوم پرداخت به این موضوع است و سوالات زیر در ذهن تداعی می شود:
1- آیا فرایند ریزپوشانی توسط زدو باعث حفظ و نگهداری لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 در ماست میشود؟
2- آیا فرایند ریزپوشانی توسط زدو باعث حفظ و نگهداری لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 در محیط شبیهسازی شده گوارشی می شود؟
3-1- اهداف
یکی از اهداف این تحقیق بررسی اثر محافظتکننده ریزپوشینههای آماده شده به روش امولسیونی آب در روغن در آب صمغ فارسی بر زندهمانی باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7[1] در بستر ماست و نگهداری امولسیون بدون اضافه کردن به ماست در دمای C˚4 است. در این تحقیق برای اولین بار اثر محافظتکنندگی ریزپوشینههای تولید شده با بهره گرفتن از صمغ فارسی بر زندهمانی باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 در بستر ماست و شرایط شبیهسازی شده گوارشی مورد بررسی قرار گرفته است.
4-1- فرضیات
در این پروژه دو فرضیه مدنظر میباشد:
1- ترکیباتی که به عنوان پوشش برای ریزپوشانی مورد استفاده قرار میگیرند، میتوانند با محافظت از باکتری سبب افزایش مقاومت باکتری در ماست شوند.
2- ترکیباتی که به عنوان پوشش برای ریزپوشانی مورد استفاده قرار میگیرند، میتوانند با محافظت از باکتری سبب افزایش مقاومت باکتری در محیطهای شبیهسازی شده گوارشی شود.
[1] Lactobacillus plantarum A7
[1] Functional food
1 Encapsulation
[3] biocapsule
ساخت پنیر از 8000 سال پیش آغازگردیده و امروزه بیش از 1000 نوع پنیر در سراسر جهان وجود دارد. دلیل اصلی تولید پنیر در روزگاران قدیم، دستیابی به محصولی با قابلیت نگهداری بهتر نسبت به شیر بوده است. در آن زمان ایجاد خصوصیات ارگانولپتیک جدید، در درجه دوم اهمیت قرار داشته است، گرچه طعم، آروما و بافت به عنوان مثال در قرن چهارم یا در دوران رومی به اندازه كافی شناخته شده بود (مرتضوی، 1381).
اهمیت قابلیت نگهداری طولانی پنیرها با ایجاد صنعت پیشرفته شیر كاهش یافت، زیرا فرایندهایی چون خشك و استریل نمودن شیر در مقایسه با تولید پنیر از نظر افزایش زمان ماندگاری بسیار موثرترند؛ اما در كنار آن، خصوصیات ارگانولپتیک اهمیت بیشتری یافته و در حقیقت ، این ویژگیهاست كه سبب افزایش تقاضای مصرف كنندگان امروزی است.
درك حسی یک فرایند پیچیده است كه به وسیله فاكتورهای زیادی مثل تركیبات طعمی، بافت و ظاهر تحت تاثیر واقع می شود. خواص ارگانولپتیكی ویژهای از نظر بافت و آروما در پنیر در دوره رسیدگی به وجود می آیند كه با خواص ذاتی شیر كاملاً متفاوت است. در این دوره كه شاید هفتهها، ماه ها، یا حتی سالها به طول می انجامد میكروارگانیسمها نقش مهمی را در ایجاد و گسترش خصوصیات مذكور ایفا می كنند.
توسعه طعم در محصولات تخمیری لبنی به ویژه پنیرها، از یكسری فرایندهای بیوشیمیایی نتیجه میشود. در مورد رسیدن پنیر، تشكیل طعم فرایند نسبتاً آرامی است كه شامل تبدیلات فیزیكی و شیمیایی تركیبات پنیر است كه كشتهای استارتری آنزیمهای لازم برای این تبدیلات را تامین می كنند. 3 راه اصلی كه می تواند توضیح داده شود: تبدیلات لاكتوز، چربی و كازئینها است. كشتهای استارتری كه در این تخمیرها استفاده می شوند، منبع عمده آنزیمهایی هستند كه این راهها را ایجاد میكنند.
صنایع جدید پنیر سازی به دنبال تولید پنیرهایی با قابلیت ماندگاری بالا نیست، بلكه خواهان محصولی است كه ضمن دارا بودن خواص ارگانولپتیكی مطلوب، در سریعترین زمان ممكن به فروش برسد. در نتیجه بررسی هرچه بیشتر منابع ایجاد كننده خواص ارگانولپتیكی و مسیرهای تولید بافت و طعم مطلوب و نامطلوب جهت ایجاد محصول مناسب الزامی است (Attaie et Al., 2005).
2-1- طرح موضوع
همانطور که میدانیم ساده ترین و موثرترین روش جهت تسریع رسیدن پنیر افزایش دمای نگهداری میباشد که میتواند با توجه به اثرات مهم آن بر پروتئولیز، لیپولیز و گلیکولیز پنیر، بر ویژگیهای بافتی و حسی پنیر نیز تاثیر شگرفی بگذارد. لذا بر این باوریم که با امکان سنجی تولید پنیر UF در دماهای مختلف نگهداری، دمای بهینه را انتخاب نموده تا ضمن بهره برداری از ویژگیهای مطلوب فراورده نهایی مصرف پنیرهای UF را به عنوان یک فراورده مطلوب و محبوب در کشور افزایش دهیم. لذا در این مطالعه اثر دمای نگهداری بر روی ترکیبات موثر در آرومای پنیر UF ایرانی را بررسی مینماییم.
3-1- بیان مسئله
شیر و فرآوردههای آن از منابع غنی تأمین پروتئین، کالری، املاح و بعضی از ویتامینهای مورد نیاز بدن میباشند. پنیر یکی از فرآوردههای شیر و با ارزش ترین منابع غذایی حاوی مقادیر قابل توجهی پروتئین و کلسیم بوده و دارای کلیه اسیدهای آمینه ضروری است (مرتضوی، 1381).
اهمیت قابلیت نگهداری طولانی پنیرها با ایجاد صنعت پیشرفته شیر كاهش یافت، زیرا فرایندهایی چون خشك و استریل نمودن شیر در مقایسه با تولید پنیر از نظر افزایش زمان ماندگاری بسیار موثرترند، اما در كنار آن، خصوصیات ارگانولپتیک اهمیت بیشتری یافته و در حقیقت، این ویژگیهاست كه سبب افزایش تقاضای مصرف كنندگان امروزی است (کریمی، 1374؛ مرتضوی، 1381). این ویژگیها به گونهای بوده است که کاهش خصوصیات ارگانولپتیکی سبب کاهش روند میزان مصرف پنیر در طی سالهای اخیر شده است.
پنیر یکی از مهمترین فرآوردههای شیر است که تمام مواد غذایی موجود در شیر را داراست به جزء لاکتوز، مقداری مواد معدنی و آب که در حین تولید دلمه از آب پنیر دفع میشود. چربی و پروتئین شیر از طریق تعدادی از باکتریهای مفید به صورت ساده تر و قابل هضم تر در میآید و اصولا به عنوان ماده غذایی نیم هضم تلقی میشود. از این رو دستگاه گوارش انسان به خوبی میتواند آن را هضم نماید. اهمیت دیگر تغذیهای پنیر در عدم وجود لاکتوز است. لاکتوز موجود در شیر وقتی که در دستگاه گوارش انسان وارد میشود باید توسط آنزیم لاکتاز که توسط سلولهای روده ترشح میشود تجزیه شود. لاکتوز یک دی ساکارید است که از گلوکز و گالاکتوز تشکیل یافته که توسط آنزیم لاکتاز به این دو قند تجزیه میشود و گالاکتوز هم طی مراحلی تبدیل به گلوکز شده و سلولها از گلوکز برای مصارف مختلف استفاده میکنند. در تعدادی از افراد آنزیم لاکتاز یا مطلقا از روده ترشح نمیشود و یا مقدار ترشح آن بسیار کم است، در نتیجه نمیتوانند از لاکتوز شیر استفاده نمایند و این قند در روده باقی میماند و تخمیر میشود و تولید گاز و نفخ شکم میکند و در نتیجه موجب اسهال میشود. پنیر از
لحاظ اینکه مقدار لاکتوزش خیلی کم است، این چنین افراد بدون مواجهه با هر مشکلی میتوانند به سادگی از آن استفاده نمایند. نکته مهم دیگر، پنیر منبع خوب کلسیم است و مصرف 100 گرم پنیر، 40-30 درصد از نیاز روزانه کلسیم و 30-12 درصد از نیاز روزانه فسفر را تامین میکند. تولید و میزان کلسیم پنیر به نحوه تهیه آن بستگی زیادی دارد. پنیرهای تهیه شده توسط مایه پنیر دارای مقدار بیشتری کلسیم در مقایسه با پنیر تهیه شده از روشهای اسیدی یا انعقاد لاکتیکی شیر میباشند (احسانی، 1368 ؛ کریمی، 1374).
درك حسی یک فرایند پیچیده است كه به وسیله فاكتورهای زیادی مثل تركیبات طعمی، بافت و ظاهر تحت تأثیر واقع می شود. خواص ارگانولپتیكی ویژهای از نظر بافت و آروما در پنیر در دوره رسیدگی به وجود میآیند كه با خواص ذاتی شیر كاملاً متفاوت است. در این دوره كه شاید هفتهها، ماه ها، یا حتی سالها به طول انجامد دماها نقش مهمی را در ایجاد و گسترش خصوصیات مذكور ایفا میكنند (مرتضوی، 1381).
الف- عوامل موثر بر عطر و طعم پنیر:
توسعه طعم در محصولات تخمیری لبنی به ویژه پنیرها، از یكسری فرایندهای بیوشیمیایی نتیجه میشود. در مورد رسیدن پنیر، تشكیل طعم فرایند نسبتاً آرامی است كه شامل تبدیلهای فیزیكی و شیمیایی تركیبات پنیر است كه كشتهای استارتری آنزیمهای لازم برای این تبدیلهای را تأمین میكنند. 3 راه اصلی كه میتواند توضیح داده شود: تبدیلهای لاكتوز، چربی و كازئینها است. كشتهای استارتری كه در این تخمیرها استفاده میشوند، منبع عمده آنزیمهایی هستند كه این راهها را ایجاد می كنند(Jose Delgad et al ., 2011).
1- گلیکولیز
با وجود این که در حدود 98درصد لاکتوز از طریق آب پنیر خارج میشود، متابولیسم لاکتوز در لخته پنیر برای تولید محصولی با کیفیت خوب ضروری میباشد. تبدیل لاکتوز به اسید لاکتیک عمدتاً به واسطه فعالیت باکتریهای لاکتیکی انجام میپذیرد. این عمل از شروع پنیر سازی آغاز شده و تا تخمیر کامل لاکتوز امتداد مییابد. کاهش pH لخته عمدتاً به علت انجام این واکنش میباشد، این امر باعث جلوگیری از فعالیت میکروبهای نامطلوب عامل گندیدن پنیر میشود. گلیکولیز در تولید عطر در پنیر دارای نقش مهمی است زیرا اسید لاکتیک تنها محصول تخمیر لاکتوز نبوده و همراه با آن محصولات فرعی دیگری مانند اسید استیک، استوئین و دی استیل نیز تولید میشود. این ترکیبات مهم ترین مسئولان رایحه پنیر و بعضی محصولات شیری دیگر میباشند(Sousa et al ., 2001).
2- لیپولیز
مهمترین عامل ایجاد آروما در پنیر را عمل لیپولیز میدانند. به دلیل این که آنزیم لیپاز طبیعی موجود در شیر در فرایند پاستوریزاسیون غیرفعال میشود. بنابراین، عامل اصلی لیپولیز در شیر آنزیمهای میکروبی هستند و دما نقش مهمی در فعایت آنها ایفا میکند. لیپولیز باعث افزایش اسید چرب آزاد میگردد. در اثر تجزیه چربی در پنیر، هیدرولیز روی میدهد که نتیجه آن تولید گلیسرول و اسید چرب آزاد خواهد بود. بیشتر اسیدهای چرب آزاد (مخصوصاً اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه ) دارای مزه و بوی نسبتاً قوی میباشند. بنابراین حتی مقدار کمی از این اسیدها نیز تأثیر زیادی برروی مزه خواهند داشت. برخی از این اسیدها آمادگی تجزیه شدن بیشتری دارند، حاصل این تجزیه ترکیباتی مانند: متیل کتونها، لاکتونها و آلدئیدهاست. اغلب این ترکیبات دارای مزه و بوی ویژه و متفاوت هستند(Sousa et al ., 2001).
3- پروتئولیز
پروتئولیز از طریق تولید پپتیدها و اسیدهای آمینه آزاد و ترکیبات معطر در ایجاد طعم شرکت میکنند. پپتیدهای بلند زنجیر نمیتوانند به طور مستقیم در ایجاد طعم شرکت کنند اما در ایجاد بافت پنیر موثر هستند. اگرچه پپتیدهای بلند زنجیر میتوانند توسط پروتئیناز هیدرولیز شوند و به پپتیدهای کوتاه تر که در ایجاد طعم خوب موثرند تبدیل شوند فرآوردههای حاصل از پروتئولیز عبارتند از : پروتئوزها، پپتونها، پلی پپتیدها و اسیدهای آمینه آزاد(Sousa et al., 2001).
4- دما
با بالا رفتن دما تاثیر آن بر ویژگیهای حسی پنیر حاصله محسوستر میگردد زیرا دما به طور غیر مستقیم فعالیت آنزیمها و میکروارگانیسمها را تحت تاثیر قرار داده و بر شدت فعالیت آنها میافزاید. مرحله رسانیدن طولانی و نسبتا کند میباشد و از نظر صرف زمان، فرایند پر هزینهای به شمار میآید و منجر به گرانی پنیر تولیدی میشود.
افزایش دمای نگهداری سادهترین و موثرترین روش برای سرعت بخشیدن به دوره رسیدن پنیر میباشد، و محصولات پروتئولیز، گلیکولیز و لیپولیز زودتر به سطح مورد نظر میرسند و بافت و طعم پنیر زودتر مشخص میگردد. این روش به وسیله ایجاد شرایط بهینه برای فعالیت آنزیمها، رسیدن پنیر را شدت میبخشد(Jose Delgado et al., 2011).
بطور کلی رسانیدن پنیر به معنی ایجاد تغییرات فیزیكی، شیمیایی، بیوشیمیایی و میكروبیولوژیكی در دلمه میباشد كه باعث بهبود طعم و بافت آن میگردد. از لحاظ علمی پنیرهای رسیده فراوردههایی هستند كه بر حسب مورد در دماهای بالا یا در دمای پایین در مدتی طولانی قرار داده شوند تا باكتریها و آنزیمها بتوانند دلمة تازه را به پنیری كه رایحهای مخصوص و ظاهری مشخص دارد، تبدیل كنند. دورة رسیدن از صفر برای پنیر تازه تا 2 سال برای پنیرهای رسیدة سخت متغیر است. تغییرات بیوشیمیایی پنیر در طول رسیدن به2 گروه رسانیدن اولیه (لیپولیز، پروتئولیز ، متابولیسم لاكتوز باقیمانده و لاكتات و سیترات) و رسانیدن ثانویه (متابولیسم اسیدهای چرب آزاد و اسیدهای آمینه آزاد) تقسیم میشود. اسیدهای چرب آزاد و اسیدهای آمینه آزاد تركیباتی بسیار مهم برای طعم پنیر هستند. غلظت این تركیبات دائماً در طی دوره رسانیدن پنیر افزایش مییابد (Mc Sweeny et al., 2004).
هرچند رایحه و بوی ویژه پنیر بطور مستقیم به حضور اسیدهای آمینه آزاد بستگی ندارد اما گفته میشود، این تركیبات احتمالاً در برگیرنده موادی هستند كه به آنها پیش ساز رایحه گفته می شود و آنها نیز به دما و زمان مناسب برای ایجاد این پیش سازها نیازمند میباشند(Kapasimalis et al., 1981). از طرفی شناخت جامع از پروفایلهای دمای نگهداری، در داخل پنیر دارای اهمیت فراوانی است، زیرا دما در داخل پنیر بر بسیاری از خصوصیات و ویژگیهای کیفی آن از جمله بار میکروبی، ارزش غذایی، بافت، aw، فعالیت آنزیمها و شدت گلیکولیز، لیپولیز و پروتئولیز و نهایتا” خواص ارگانولپتیکی محصول نهایی موثر میباشند(Nicola. et al., 2001).
ب- عوامل ایجاد کننده عطر و طعم پنیر:
پنیر تازه طعم اسیدی ملایمی دارد که در طول رسیدن طعم و مزه پنیر رسیده را پیدا می کند طعم ومزه پنیر رسیده مخلوطی از مواد مختلف نظیر دی استیل در پنیر ملایم، مقدار کمی اسیدبوتیریک و اسیدکاپروئیک، استرالکل، نمکهای اسید پروپیونیک و اسید استیک در پنیرهای کاملاً رسیده و بوهای تند آمونیاکی در پنیرهای خیلی کهنه است. طعم پنیر در نتیجه تجزیه ترکیبات شیر به وسیله آنزیمهای داخلی و خارجی ناشی از شیر، رنت یا میکروارگانیسمهایی است که یکسری از ترکیبات فرار و غیر فرار تولید می کنند. آنزیمهای ناشی از میکروارگانیسمهای مرتبط با پنیر مخصوصاً باکتریهای اسیدلاکتیک عامل و فاکتور بسیار مهمی برای تشکیل ترکیبات موثر در طعم پنیر هستند. لاکتوباسیلوسها به عنوان گونههای غالب در پنیرهای تهیه شده با شیر خام گزارش شده اند، زیرا این ارگانیسمها قادرند که تحت شرایط انتخابی شدید نیز به رشد ادامه دهند و به ویژگیهای پروتئولتیک عالی، نقش اساسی در ایجاد خصوصیات حسی محصول از خود نشان میدهند. پروتئولیز از طریق تولید پپتیدها و اسیدهای آمینه آزاد، ترکیبات عطر و طعم داری مانند آمینها، اسیدها، تیولها و تیواسترها، نقش مهمی را در ایجاد عطر و طعم پنیر ایفا می کند. اسیدهای چرب شاخه دار مانند ٤-اتیل اکتانوئیک و ٤-متیل اکتانوئیک اسید که در طی دوره رسیدن در اثر عمل لیپولیز تولید میگردند عطر و طعم شدیدی دارند و حتی مقادیر کم آنها میتواند در عطر و طعم پنیر حاصله اثر بگذارد (Marilley et al., 2004).
با توجه به اینکه صنایع جدید پنیر سازی به دنبال تولید پنیرهایی با قابلیت ماندگاری بالا نیست، بلكه خواهان محصولی است كه ضمن دارا بودن خواص ارگانولپتیكی مطلوب، در سریعترین زمان ممكن به فروش برسد. در نتیجه، بررسی هرچه بیشتر منابع ایجاد كننده خواص ارگانولپتیكی و مسیرهای تولید بافت و طعم مطلوب و نامطلوب جهت ایجاد محصول مناسب الزامی است (Jose Delgado et al., 2010)، یکی از روشهای آن بررسی تولید پنیر در دماهای رسیدن متفاوت و بدست آوردن بهترین دما می باشد.
در این پژوهش سعی شده است که اثر دماهای مختلف رسانیدن بر آروما و ویژگیهای حسی پنیر مورد مطالعه قرار گیرد.
اهمیت توسعة بازارهای مالی در رشد اقتصادی همواره از جمله مباحث كلیدی در اقتصاد توسعه بوده است. بنا به دیدگاه اقتصاددانان كلاسیك، بخش مالی به همراه بخش واقعی دو بخش یک اقتصاد را تشكیل می دهند و رسیدن به رشد اقتصادی بالاتر در هر جامعه ای نیازمند به دو بخش واقعی و مالی كارا، مكمل و قدرتمند است (اکبریان- حیدری پور، 1388). بخش مالی نقش مركزی در توسعه و رشد اقتصادی بازی می كند و به وسیله كاهش دادن هزینه های تامین مالی و نیز تشویق پس اندازها و استفاده كارا از آن ها، نقش واسطه را در تخصیص منابع به همه ی بخش های اقتصاد ایفا می کند، از این رو سهم عمده ای در رشد بلند مدت اقتصادی دارد (راستی، 1388). به عبارتی می توان گفت، وظیفه اولیه و مبنایی هر سیستم مالی، حركت منابع مالی از پس انداز كنندگان به سرمایه گذارانی است كه دارای فرصت های سرمایه گذاری بهره ور می باشند.
یک سیستم مالی موفق نه تنها سرمایه های داخلی را جذب می كند، بلكه می تواند سرمایه های خارجی را نیز وارد پروسه سرمایه گذاری داخلی نماید. ثبات سیستم مالی داخلی یكی از اولین پیش نیازهایی است كه باعث انگیزش و جذب سرمایه های خارجی و فعالیت های اقتصادی داخلی و افزایش تقاضا برای نیروی كار و درنتیجه ایجاد رشد اقتصادی می شود. بنابراین می توان گفت كه ثبات مالی باعث ایجاد رشد اقتصادی
می شود و بی ثباتی مالی باعث عدم اطمینان در بازار سرمایه شده و همین مسئله می تواند باعث كاهش سرمایه گذاری خارجی و فرار سرمایه های داخلی شود و در پی آن كاهش رشد اقتصادی و ركود را داشته باشد (نونژاد- حقیقی، 1389). به بیانی دیگر، مهم تر از رشد اقتصادی، نوسانات آن است. بالا بودن نوسان تولیدات
(خروجی)، سرمایه گذاری در کشور را سست کرده و ریسک عمل و در نتیجه هزینه سرمایه و هزینه کشور را بالا می برد. در کنار این مسائل، نوسان میزان تولیدات (خروجی) نیز با تاخیر، اثر منفی بر رشد میزان تولید دارد (ملر، 2013)[1]. ضرورت و اهمیت ثبات اقتصاد كلان پس از ارائه گزارشی توسط بانك جهانی در سال 1991 در كانون توجه بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفت. در این گزارش كه به بررسی عملكرد كشورها طی دهة ٧0 و ٨٠ میلادی پرداخته شده بود، نشان می داد، كشورهایی كه از ثبات اقتصادی برخوردار بوده و سیاست های دولت به صورت مناسب و هماهنگ در آن ها اجرا شده است، عملكرد بهتری نسبت به كشورهای بی ثبات داشته اند (گرجی- مدنی، 1382).
2-1- بیان مسأله
بسیاری از اثرات ناسازگار مانند کاهش رشد اقتصادی، بدتر شدن توزیع درامدها و هزینه بالای تولید و کارکنان ناشی از نوسانات بالای رشد تولید است. یک سیاست کلان موفق وابسته به ثبات رشد یا کاهش نوسانات آن است که این خود وابسته به شناخت منابع ایجاد نوسان است. در نتیجه، هر مکانیسمی که از طریق توسعه مالی بر رشد اقتصادی تاثیر بگذارد ممکن است بر نوسانات رشد نیز تاثیر گذار باشد (هوانگ و همكاران، a2014)[1]. مطالعات بسیاری در مورد اثر توسعه مالی کشورها بر نرخ رشد تولیدات (خروجی) وجود دارد. نتیجه کلی این مطالعات، نشان می دهدکه بازارها و موسسات مالی اثر مثبت و معنی داری در بلند مدت بر رشد دارند. به طور خاص، در
تعدادی از مطالعات اخیر، دادهای صنعت و شرکت ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این مطالعات نشان می دهد که توسعه مالی به شرکت ها کمک می کند تا با بهره گرفتن از حمایت سرمایه خارجی رشد سریعتری داشته باشند، که این اثر به طور خاص در شرکت ها یا صنایعی که نیاز بیشتری به نقدینگی دارند، قوی تر است (براون- لاریان، 2005)[2].
با توجه به این رابطه مستقیمی که در بسیاری از مطالعات نشان داده شده است و آنکه ثبات رشد تولید را می توان به عنوان یکی از چندین اهداف کلان سیاسی معرفی کرد، این سوال به ذهن می رسد که آیا نوسانات توسعه مالی بر نوسانات رشد صنعت می تواند تاثیر گذار باشد. از این رو مطالعه حاضر، پاسخ به این سوال است که توسعه مالی ایران و نوسانات ناشی از آن چگونه می تواند بر نوسانات رشد صنایع داخلی وابسته به نقدینگی (سرمایه در گردش) بالا تاثیر گذار باشد.
3-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
به طور کلی در مورد اثر واسطه های مالی یا توسعه مالی بر نوسانات میزان تولید (خروجی)، بحث و مناظره وجود دارد. در تئوری، اثر واسطه های مالی بر نوسانات بسته به درجه توسعه یافتگی کشور، مبهم است و نتایج تجربی نیز نتیجه بخش نیستند. برای مثال، آک موگلو و همکارانش[1](2003) نشان می دهندکه در مجموع، اقتصاد کلان در کشورهای توسعه یافته کمتر نوسان دارد اما بک، لاندبرگ و مجنونی[2](2004) با در نظر گرفتن انواع مختلفی از شوک های کلان، در یافتند که هیچ رابطه استواری بین واسطه های های مالی و نوسان میزان خروجی وجود ندارد.
به طور کلی، درک نوسان میزان خروجی مهم است زیرا نوسانات اثر منفی بر رشد اقتصادی دارند و همان طور که می دانیم عدم وجود نوسان (ثبات)، رشد را ایجاد می کند (لاریان، 2006)[3]. در واقع، فرایند توسعه مالی در بلند مدت، با تضمین بازارهای کارامد و خدماتی که باعث رابطه بین پس انداز و سرمایه گذاری در تولید می شود و نیز با ایجاد ریسک های گوناگون، به سمت رشد اقتصادی بالاتر، هدایت می کند. حال این سوال مطرح می گردد که، آیا همین فرایند می تواند موجب ضعف نیز گردد، که گواه آن بحران سیستمی بانک ها، چرخه رونق و ورشکستگی و بطور کلی نوسان مالی است. آیا این فرایند توسعه، یا تحریک شده بوسیله اشتباهات سیاسی یا شوک های خارجی، طبیعی است. آیا این عناصر نوسان مالی، می تواند به رشد اقتصادی ضربه بزند؟ (لین و هوانگ،2012)[4]. درک اثر نوسانات به طور اشکار مد نظر سیاست گذاران است چرا که برای ایجاد اقتصادی عاری از وابستگی به نفت نیاز است صنعت کشور و زمینه های جذب سرمایه گذاری تقویت گردد، بر این اساس همان طور که قبلا ذکر گردید ثبات سیستم مالی داخلی یكی از اولین پیش نیازهایی است كه باعث انگیزش و جذب سرمایه های خارجی و فعالیتهای اقتصادی داخلی و افزایش تقاضا برای نیروی كار و درنتیجه ایجاد رشد اقتصادی می شود.
4-1- هدف تحقیق
با توجه به توضیحات بالا و با عنایت به شرایط متفاوت سیستم مالی در ایران و شرایط اقتصادی آن، لازم است مطالعه تجربی در این زمینه صورت گیرد چرا که نمی توان اثر نوسانات بر رشد را در موقعیت ایران تنها از طریق تئوری های اقتصادی مورد استنتاج قرار داد. لذا می توان اهداف این تحقیق را بطور خلاصه به شرح ذیل بیان کرد:
– چگونگی تاثیر توسعه بازار پول و نوسانات آن بر نوسان رشد صنایع وابسته به تامین مالی خارجی (سرمایه در گردش).
– چگونگی توسعه بازار سهام و نوسانات آن بر نوسان رشد صنایع وابسته به تامین مالی خارجی.
تشخیص میزان تأثیر توسعه مالی بر نوسانات رشد صنایع وابسته به تامین مالی خارجی، می تواند در تعیین بسیاری از سیاست گذاری های اقتصاد کلان مفید واقع شود تا تصمیم گیرندگان در این عرصه بتوانند با سیاست های مناسب گامی مؤثر در بهبود وضعیت رشد اقتصادی انجام دهند.
5-1- فرضیات تحقیق
همچنین بر اساس اهداف و سؤالات تحقیق، فرضیه هایی که در این تحقیق پذیرفته یا رد می گردند به صورت زیر بیان می گردد:
– توسعه بازار پول تاثیر منفی و معناداری بر نوسانات رشد صنایع وابسته به تامین مالی خارجی دارد.
– نوسانات توسعه بازار پول تاثیر مثبت و معناداری بر نوسانات رشد صنایع وابسته به تامین مالی خارجی دارد.
– توسعه بازار سهام تاثیر منفی و معناداری بر نوسانات رشد صنایع وابسته به تامین مالی خارجی دارد.
– نوسانات توسعه سهام پول تاثیر مثبت و معناداری بر نوسانات رشد صنایع وابسته به تامین مالی خارجی دارد.
[1] Acemoglu et al.) 2003)
[2] Beck, Lundberg and Majnoni (2004)
[3] Larrian) 2006)
[4] Lin and Huang) 2012)
[1] Huang et al.) 2014a(
[2] Braun and Larrain) 2005(
[1] Meller (2013)
1-1- پیشگفتار
گونه های شگفتانگیزی از پنهان سازی در بین جانوران از گذشته تاکنون شناخته شده و آنچه امروزه به عنوان استتار[1] مطرح است الهام گرفته از طبیعت میباشد. استتار از اصول و عوامل پدافند غیرعامل میباشد و از مهمترین حیلههای جنگی است که برای فریب دشمن بهکار میرود. استتار یکی از روشهای محافظت در برابر عوامل خارجی میباشد. پایه اولیه آن بر روی این واقعیت استوار است که اگر دشمن نتواند هدف را کشف کند، هدف به طور مؤثری محافظت می شود و تلفات کاهش پیدا می کند[1].
در مقاصد نظامی، استتار به منظور تغییر شکل دادن نیروها و تجهیزات در مقابل شناسایی دشمن استفاده می شود. تا زمانی که نیروها و تجهیزات آنها پیشرفته تر می شود، استتار برای زنده ماندن و محافظت در برابر تجهیزات اهمیت بیشتری پیدا می کند. از نقطه نظر نظامی، تلاشها و تحقیقات پیوستهای برای یافتن روشهایی به منظور فریب دادن مشاهده کننده وجود دارد. رنگهای یافت شده در اغلب الگوهای استتار نظامی: سبز، زیتونی، خاکی، قهوهای و مشکی میباشد. برای استتار هماهنگی با محیط اطراف، کاهش تضادها و از بین بردن خطوط برجستهی تصویر از طریق یک الگوی کارآمد ضروری است. نور خورشید شامل 5% اشعهی ماورای بنفش، 46% تابش مرئی و حدود49% تابش مادون قرمز نزدیک (NIR) میباشد
(طول موج 700 تا 1200 نانومتر). با پیدایش تجهیزات شناسایی در NIR، مانند دوربینهای دید در شب و فتو گرافی NIR، ضروری است که انعکاس IR پوششها در محدوده 700-1200نانومتر در نظر گرفته شود. بنابراین ضروری است که برای استتار، رنگدانه هایی که دارای انعکاس مادون قرمز مشابه با اجزای طبیعت هستند و طیف انعکاسی محیط را با طیف انعکاسی شی همسان می کنند، به کار روند[57].
معمولاً سه محیط برفی، جنگلی و بیابانی را میتوان مهمترین زمینه های استتار برای پنهانسازی نیروها و تجهیزات نظامی عنوان کرد. در محیط برفی، انعکاس برف در طول موجهای ماورابنفش حـــــدود 98-80% میباشد و اجسام برای استتار در این مناطق، باید بتوانند انعکاسی نزدیک با زمینه برفی محیط داشته باشند[1].
در محیط جنگلی، هریک از عناصر جنگل دارای خصوصیات انتشار مادون قرمز متفاوتی هستند که به ساختار شیمیایی آنها وابسته میباشد. به عنوان مثال برگهای درختان که جزء اصلی در محیط جنگلی به حساب میآیند، دارای بازتاب نسبتاً کم در ناحیه مرئی و بازتاب نسبتاً زیاد در محدوده مادون قرمز نزدیک
میباشند. عنصر اصلی که در ساختار گیاهان نقش اساسی ایفا می کند کلروفیل (سبزینه) میباشد[1].
شن و ماسههای بیابان که جزء اصلی محیطهای بیابانی را تشکیل میدهند، دارای بازتاب نسبتاً زیاد در ناحیه مرئی و مادون قرمز نزدیک میباشند[1]. برای نگارش پایان نامه نیز از الگوی زیر استفاده گردیده است :
در فصل دوم به مروری بر مقالات گذشته در خصوص استتار در ناحیه مادون قرمز نزدیک پرداخته شده است؛ که ابتدا کاربردهایی از پوشش های آلی با خواص مادون قرمز نام برده شده است و سپس به بحث استتار در ناحیه مادون قرمز نزدیک، که یکی از کاربردهای
پوشش آلی با خواص مادون قرمز است؛ به طوری که مبحث اصلی این پروژه میباشد پرداخته شده است. در ادامه مباحث فصل دوم، مواد اولیه ساخت پوشش از جمله رنگدانه[2]، رزین و حلالهایی که میتوانند در پوشش های آلی با خواص مادون قرمز نزدیک بهکار برده شوند مورد بحث قرار گرفتهاند.
در فصل سوم به بررسی تجهیزات و آزمونهای انجام گرفته شده و همچنین فرمولاسیون پوشش ساخته شده، نحوه ساخت پوشش و اِعمال پوشش بر روی زیرآیند آلیاژ آلومینیوم 5052، پرداخته شده است.
در فصل چهارم نتایج حاصل از این تحقیق عرضه و مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است؛ نتایج آزمون انعکاس در ناحیه مادون قرمز نزدیک، آزمون سایشی، آزمون چسبندگی پوشش، و عکسهای استخراج شده بهوسیله دستگاههای میکروسکوپ نوری و الکترونی روبشی به تفکیک آورده و مورد بحث واقع شده است.
در نهایت در فصل پنجم، از آزمونهای انجام گرفته شده در پروژه، نتیجه گیری شده و تأثیر حضور نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم و کربن بلک بر روی خواص پوشش های استتاری در ناحیه مادون قرمز نزدیک بد ست آورده شده است.
در بخشهای پایانی نیز پیشنهادات برای کارهای آتی و مراجع آورده شده است.
فصل دوم: مروری بر منابع مطالعاتی
1-2- کاربرد پوشش های آلی با خواص مادون قرمز
پوشش های مادون قرمز[1] بازتاب انتخابی یا عدم بازتاب اشعه در طیف مادون قرمز را بسته به نوع کاربرد دارا می باشند. برای کاربردهای متفاوت، پوششها می توانند به طوری طراحی شوند که اشعه خورشیدی را انعکاس دهند و با به حداقل رساندن انتقال حرارت به داخل ساختار باعث کاهش انرژی مورد نیاز برای سیستم خنک کننده می گردند. کاربرد پوشش هایی که در این راستا میباشند عبارتند از: پوشش های کشتیها، وسایل نقلیه و کانتینرها برای جلوگیری از انتقال حرارت به داخل آنها[1].
در مقابل پوشش هایی برای جمعآوری حرارت خورشیدی طراحی شده است برای جذب و حفظ حرارت تا زمانی که آن را به یک سیال برای حمل و نقل و ذخیره سازی انتقال داد[1].
یکی دیگر از کاربردهای مهم از بازتابش اشعه مادون قرمز پوشش های استتاری می باشد. استتار هنر گیج کننده ای است که مشاهده ناظر را به تأخیر می اندازد و جلوگیری از تشخیص، تبعیض و یا شناسایی
است. در هر دو طیف مرئی و مادون قرمز نزدیک لازم است طیف شی با طیف محیط یکسان گردد. دستیابی به یک پوشش استتاری موفق به وسیله انتخاب رنگدانهها صورت می گیرد[1].
اشعه مادون قرمز در بعضی از رنگها باعث پخت فیلم (رنگ) می شود به طوری که به عنوان کاتالیزور فرایند پلیمریزاسیون مورد استفاده قرار می گیرد و سرعت پخت فیلم را تسریع می بخشد[3].
در موارد دیگر، رنگ ممکن است برای حفظ انرژی داخلی یک محفظه و گرم نگه داشتن داخلی محفظه به کار گرفته می شود[1].
همچنین رنگ می تواند اشعه مادون قرمز حرارتی را کاهش دهد و نشر اشعه مادون قرمز را به طول موجهای مختلف ببرد، که باعث می شود احتمال تشخیص کاهش یابد. به عنوان مثال پوشش هایی برای سفینههای فضایی طراحی شده اند برای حفظ گرما، و پوشش هایی برای برخی از تجهیزات نظامی به منظور کاهش تولید نشرهای حرارتی طراحی شده اند[1].
2-2- مثالهایی از پوشش هایی با خواص بازتاب مادون قرمز
1-2-2- پوشش هایی با بازتاب در مادون قرمز حرارتی
این دسته از پوششها به منظور کاهش نشر حرارتی و بازتاب در ناحیه مادون قرمز حرارتی طراحی شده اند. رنگدانه های متالیک از جمله ورقههای آلومینیومی از این دسته از مواد می باشند که دارای بازتاب مناسبی در ناحیه مادون قرمز حرارتی هستند[1].
2-2-2- پوشش های جمع کننده گرمای خورشیدی
این پوششها برای گرفتن و جذب انرژی خورشیدی طراحی می شوند و آن را در داخل این پوشش نگه میدارند یا در لایهی زیرآیند حفظ می کنند تا آن را منتقل نمایند. این پوششها باید انرژی خورشیدی را به طور موثر جذب کنند، اما باید انرژی گرمایی را به طور ضعیف منتشر کنند تا انرژی در داخل باقی بماند. پوشش های آلی برای جمع آوری گرمای خورشید باید پایینترین شدت نشر در طول موجهای گرمایی و مادون قرمز دور ساخته شوند تا کمترین مقدار گرما هدر رود و به هدر رفتن تشعشع گرمایی به حداقل برسد. رنگدانهها باید قابلیت جذب بالایی داشته باشند، هم برای تشعشع مرئی و هم برای تشعشع قرمز نزدیک، و کمترین انتشار گرما را نشان دهند و یا هیچ گرمایی منتشر ننمایند. پوشش هایی با این کاربرد با ترکیبی از ذرات فلزی ساخته شده اند که برای کاهش انتشار گرمای مادون قرمز ارزشمند است[2] .
3-2-2- پوشش هایی که با اشعه مادون قرمز پخت می شوند
این پوششها برای جذب انرژی مادون قرمز گرمایی که به طور مستقیم از منبع انرژی یا به طور
غیر مستقیم از زیرآیند گرم شده انرژی جذب می کنند طراحی شده اند. انرژی داخلی این پوشش سبب پلیمریزاسیون رزین می شود و در نتیجه این پوشش را بهبود بخشیده و اصلاح می نمایند. رنگدانه هایی که تشعشع مادون قرمز را خوب جذب می کنند در درون این غشا گرما ایجاد می کنند و زمان پخت را به حداقل می رسانند شفاف می باشند و تشعشع مادون قرمز از آنها عبور می کند تا انرژی به لایه های زیرین نفوذ کند. انتقال گرما به داخل این پوشش زمان زیادی برای بهبود پوشش نسبت به تشکیل گرما در داخل غشا پوشش میبرد. رنگدانه های انعکاسی گزینهی مناسبی برای این کاربرد نیستند زیرا مانع جذب انرژی می شوند و اساساً مانع بهبود می گردند[3] .
[1] Infrared
[1] Comouflage
[2] Pigment