سرمایه عنصر حیاتی و مهمی است که هم در تأسیس و ایجاد فعالیت های اقتصادی و هم در بهره برداری از آنها نقش کلیدی دارد. اگر سرمایه در اختیار نباشد هیچگونه فعالیت اقتصادی را نمی توان پایه گذاری کرد. پس از پایه گذاری فعالیت های اقتصادی و آماده کردن آنها برای بهره برداری نیز اگر سرمایه لازم جهت به گردش درآوردن عملیات وجود نداشته باشد آن سرمایه گذاری های اولیه حاصل و نتیجه ای نخواهد داشت. با وجود نقش مهم سرمایه در اقتصاد، نکته اساسی کمیابی سرمایه است. نکته دیگر نگرانی مستمر تأمین کنندگان سرمایه (اعم از کسانی که وام می دهند و کسانی که مالکیت را می پذیرند) در مورد اصل سرمایه و عایدات حاصل از آن است. بنابراین اگر شرکتی بخواهد پاسخگوی شرایط کمیابی سرمایه و نیز پاسخگوی تأمین کنندگان سرمایه باشد. باید (مدیریت مناسبی بر سرمایه) اعمال کند. آن بخش از سرمایه که صرف سرمایه گذاری های تأسیسی می شود پس از تصمیمات اولیه و بنا نهادن تأسیسات و کارخانه ها احتمال برگشت شان بسیار کم است و یا هزینه های سنگینی را برای تغییر و تبدیل تصمیمات باید پذیرفت. لذا محتاج تدابیر و بررسی های دقیق و آینده نگری های هوشمندانه است. پس از فراهم شدن سرمایه گذاری های اساسی و اولیه، بخش دیگری از سرمایه برای پشتیبانی از عملیات شرکت باید استفاده شود(سرمایه در گردش). هرگونه بازدهی روی سرمایه های تأسیسی منوط به بهره برداری از تأسیسات ایجاد شده است و این نیز به نوبه خود مربوط به وجوه نقدینگی (سرمایه در گردش) کافی است. به همین دلایل اقداماتی که شرکت ها برای اداره این بخش از سرمایه انجام می دهند و تحت عنوان مدیریت سرمایه در گردش، شناخته می شود از جایگاه ویژه ای در مدیریت مالی بر خوردار است (طالبی، 1377).
مسائل برنامه ریزی وكنترل به ویژه از نظر قدرت نقدینگی به تدریج در مدیریت مالی مورد توجه قرار گرفت و مدیریت سرمایه در گردش به صورت یک بخش تخصصی واحد تجاری در آمده و عده زیادی از مدیران، روزانه تمام انرژی و وقت خود را صرف اداره سرمایه در گردش می کنند. هرگونه تصمیمی که در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ می شود اثرات قابل ملاحظه ای روی بازدهی عملیاتی واحد تجاری می گذارد که باعث تغییر ارزش شرکت و نهایتاً ثروت سهامداران خواهد شد (یعقوب نژاد و همکاران ،1389).
هدف اصلی از مدیریت سرمایه در گردش، رسیدن به تعادل مطلوب میان اجزای كار مدیریت سرمایه در گردش است.
نقدینگی شریان حیات مالی شرکت است و مدیریت سرمایه در گردش از ضرورت های بقای شرکت می باشد، در واقع مشکل نقدینگی به اندازه ای مهم است که چنانچه با ضعف مدیریت و برخورد منفعلانه با موضوع نقدینگی همراه شود حیات مالی شرکت یعنی مسأله بقا و و تداوم فعالیت آن را به طور جدی با مخاطره مواجه می کند (محمد زاده و نو فرستی ،1388).
از طرفی بانك ها و سایراعتباردهندگان نیز برای اعطای تسهیلات به شركتها، نسبت های نقدینگی آن ها و توان بازپرداخت بدهیهای جاری را مدنظر قرار می دهند. بنابراین وجود یک مدیریت قوی در زمینه سرمایه در گردش و كنترل میزان نقدینگی شركت بسیار ضروری به نظر می رسد (نیكومرام و همكاران ،1385 :12).
مدیریت سرمایه در گردش كه مدیریت بر منابع و مصارف جاری می باشد، برای حداكثر سازی ثروت سهامداران به عنوان بخشی از وظایف مدیران مالی، دارای اهمیت به سزایی می باشد.
به طور كلی، سرمایه در گردش به سرمایه گذاری شركت در دارایی های كوتاه مدت از قبیل وجه نقد، اوراق بهادار كوتاه مدت، حسابهای دریافتنی و موجودی های كالا اطلاق می شود و خالص سرمایه در گردش عبارت است از دارایی جاری منهای بدهی جاری( محمدی ، 1388).
میزان دارایی ها و بدهی های جاری باید به طور دائم كنترل شوند تا:
مدیریت سرمایه در گردش از جمله مهم ترین مسایل ساختار مدیریتی است. اهمیت این موضوع به دلیل عوامل زیر بیشتر می شود:
به دلیل نبود برنامه ریزی مناسب برای میزان سرمایه در گردش مورد نیاز ، بیشتر شركتها دارای مازاد یا كسری سرمایه در گردش هستند. برای یک شركت میزان بهینه ی سرمایه در گردشی كه باید نگهداری كند تا به بیشترین سودآوری برسد، از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر سرمایه در گردش بیش از حد نیاز نگهداری شود؛ آنگاه شركت بیش از حد در داراییهای جاری سرمایه گذاری كرده است و در نتیجه یک نوع هزینه فرصت از دست رفته به وجود می آید. همچنین اگر شركت كمتر از مقدار مورد نیاز سرمایه در گردش نگهداری كند، ممكن است قادر به انجام تعهداتش نباشد مدیریت كارای نقدینگی شامل برنامه ریزی و كنترل دارایی ها و بدهی های جاری به گونه ای است كه خطر عدم توانایی برآوردن تعهدات كوتاه مدت را از بین برده و از سرمایه گذاری اضافی در این داراییها جلوگیری به عمل آورد(راماچاندران و جاناكیرامان ، 2009 ).
اسمیت معتقد است مدیریت سرمایه در گردش به خاطر تاثیری که بر روی ریسك و سودآوری شركت و در نتیجه در ارزش شركت دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چرا که سرمایه گذاری در سرمایه در گردش مبادله بین سود آوری و ریسک را شامل می شود و تصمیماتی که به افزایش سودآوری گرایش دارد منجر به افزایش ریسک نیز می شود و بر عکس، تصمیماتی که بر روی کاهش ریسک متمرکز است به کاهش سود آوری بالقوه منجر می شود(فتحی و توکلی ،1388).
سرمایه گذار با توجه به ارزش شرکت، اولویت خود در سرمایه گذاری را مشخص می کند. تعیین ارزش شرکت از جمله عوامل مهم در فرایند سرمایه گذاری است.
سوالی که در این تحقیق قصد پاسخ دادن به آن را داریم عبارتست از اینكه آیا بین مدیریت سرمایه درگردش و عملکرد شركت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد ؟
جهان امروز جهانی متکی بر سازمان ها، به عنوان نهادهایی برای رفع نیاز انسان مدرن، در عرصه های گوناگون است. بنابراین امروزه زندگی انسان به نحوی جدا نشدنی با شیوه فعالیت سازمان ها گره خورده است، به نحوی که هر جامعه ای که در آن سازمان ها به شکلی شایسته تر وظابف خود را به انجام می رسانند سطح رفاه بهتری را برای مردم خود تامین می کنند .
از عرصه های مهم در ادامه حیات جوامع امروزی، عرصه اقتصادی است. اقتصاد نیز مانند بقیه حیطه های زندگی مدرن برای اجرای کارکردهای خود وابسته به سازمان هاست، بازارهای مالی از بخش های مهم در عرصه اقتصاد دنیای نوین بوده (مظلومی و همکاران، 1392،ص2) و دو صنعت بانکداری و بیمه از صنایع پیشرو و پر اهمیت در بازارهایمالی هستند که بررسی عملکردمالی آنها مهمترین هدفتحقیق حاضر است .
عملکرد یک سازمان میزان موفقیت یک سازمان در خلق ارزش برای قسمت های مختلف بازار است . زیرا تمام تلاش های یک سازمان درتمامی حوزه ها بایستی در عملكرد آن مشخص باشد و اغلب سازمان ها با بهره گرفتن از ابزارها و مكانیزم های گوناگون سعی در بهبود عملكرد خود دارند، به این منظور سنجش وضعیت عملكرد از مقوله های مهم و مورد توجه سازمان ها است(,2007,P.1066 Lin & Kuo ). به طور كلی عملكرد سازمانی به عنوان شاخصی است كه میزان دستیابی یک شركت به اهداف خود را مورد سنجش قرار می دهند(Wagner.et al.,2012,P.3) ، بنابراین سازمان ها برای بررسی وضعیت خود نیاز به سنجش عملکرد مالی و غیر مالی خود دارند ( آذر و دانشور،1386،ص124)
جوشی،کاهیل وسیدو[1] در سال 2013 در تحقیقی مطرح نمودند که یکی از شیوه های ارتقای عملکرد مالی سازمان ها توجه به سرمایه فکری است .et al.,2013.P.269) Joshi) ، سرمایه فكری نوعی سرمایه است كه به عنوان دارایی نامشهود یک سازمان شناخته و ادعا می شود كه یک دارایی ارزشمند در سازمان می باشد (Srivihok,2008).
سرمایه فکری متشکل از مواردی چون دانش،اطلاعات ،مالکیت معنوی وتجربه است که می توان از آنها برای ثروت آفرینی بهره گرفت. سرمایه فکری در نمایی وسیع تر ومقبول متشکل از سه محور انسانی ،ساختاری وارتباطی است. سرمایه انسانی را می توان مشتمل بر مواردی چون دانش،تحصیلات،مهارت ونوآوری وتوان حل مساله دانست. سرمایه ساختاری شامل تمامی ذخائر غیر انسانی دانش در شرکت ها است. ونهایتا سرمایه ارتباطی در دانش نهفته در کانال های بازاریابی و ارتباط با مشتریان واقع است (قربانی و همکاران، 1389). در این فصل، بیان مسئله، اهمیت تحقیق و فرضیه ها، چارچوب نظری، تعاریف مفهومی و عملیاتی؛ و نیز قلمرو تحقیق مورد بررسی قرار می گیرند.
1–2 بیان مسأله
امروزه سازمان ها و مدیران برای سازگاری با تغییرات و تحوّلات جهانی مجبورند راه های نوینی برای اقدامات خود بیابند تا بتوانند در صحنه رقابت داخلی و جهانی باقی بمانند(فیضی،1386) و نسبت به رقبا از عملکرد بهتری برخوردار باشند برای عملکرد مقیاسهای متعدّدی وجود داشته ولی در گذشته بیشتر از مقیاس های مالی استفاده می شد، از دهه ی 1980 بسیاری از پژوهشگران مقیاس های مالی و مبتنی بر عملکرد را مورد تأکید قرار داده اند(رهنورد ، 1387). عملکرد سازمانی نتایج قابل اندازه گیری ، تصمیمات و اقدامات سازمانی است که نشان دهنده میزان موفّقیّت در دستاوردهای کسب شده است(Tangen,2004). . با بررسی عملکرد شرکت های ایرانی می توان شاهد روند پرنوسان و بحث انگیز رشد و نرخ بازده سرمایه گذاری طی 10 سال گذشته بود و این در حالی است که کارشناسان ، پتانسیل شرکت های حاضر در بازار سرمایه ای ایران را از لحاظ عملکرد بهتر، بیش از این می دانند (یوسفی،1389).
سنجش عملکرد شرکت ها درواقع قوی ترین و ضروری ترین سیستم های مدیریتی در مدیریت سازمان های مدرن هستند و آگاهی از
اینکه عملکرد سازمان تا چه حد در جهت رسیدن به اهداف بوده و موقعیت سازمان در محیطپیچیده و پویای امروز کجاست،برای سازمانها اهمیت فراوانی دارد(حسنزاده و زارع،1387،ص9).
با توجه به این که سازمان ها با محیطی روبه رو هستند که مشخصه آن افزایش پیچیدگی و جهانی شدن و پویایی است لذا سازمان ها برای استمرار و استقرار خود با چالش های نوینی مواجه هستند که برون رفت از این چالش ها مستلزم توجه بیشتر به توسعه و تقویت مهارت ها و توانایی های درونی است که این کار از طریق مبانی دانش سازمانی و سرمایه فکری صورت می گیرد که سازمان ها از آنها برای رسیدن به عملکرد بهتر در دنیای کسب وکار استفاده می کنند. دانش و سرمایه های فکری به عنوان استراتژی های پایدار برای حصول و نگهداری مزیت رقابتی سازمان ها تشخیص داده شده است (پهلوانیان، 1391 ) .
امروزه سرمایه فكری اعم از دانش، تجربه، مهارت شخصی، روابط خوب و توانایی فناوری، منبع مهم مزیت رقابتی و عامل كلیدی سود آوری شركت محسوب می شود. دو عامل مهم كه موجب افزایش كیفیت عملكرد شركت ها طی دو دهه گذشته شده است، جهانی شدن و فزونی تغییرات فناوری است. در این محیط ، سرمایه فكری و دارایی های نامشهود عوامل مهم موفقیت هستند. در رقابت اقتصادی جدید، دارایی های مبتنی بر دانش فراهم كننده یک مزیت رقابتی ذاتی هستند ( مجتهدزاده و همکاران ، 1389 ، ص 110 ) . امروزه جنبه نامشهود اقتصاد بر پایه سرمایه های فكری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن، دانش و اطلاعات است. سازمان ها برای مشاركت در بازارهای امروزین، در هر شكل و نوع به اطلاعات و دانش برای بهبود عملكرد خود نیازمندند (خاوند كار و همكاران، 1387 ).
با توجه به این که دارایی های دانشی در سازمان های دانش محور زیادی، به عنوان منابع اولیه مزیت رقابتی به حساب می آیند(Lev,2001).محیط کسب وکار مبتنی بر دانش، نیازمند رویکردی است که دارائی ها ناملموس جدید سازمانی مثل دانش و شایستگی های منابع انسانی، نوآوری، روابط با مشتری، فرهنگ سازمانی، نظام ها، ساختار سازمانی وغیره را در برگیرد. دراین میان، نظریه سرمایه فکری توجه روزافزون محققان دانشگاهی و دست اندرکاران سازمانی را به خود جلب کرده است. از طرف دیگر در اقتصاد دانش محور حال حاضر، سرمایه فکری بخش مهمی از ارزش شرکت ها محسوب می شود. توانایی برای مدیریت و کنترل سرمایه فکری مستلزم این است که شرکت ها بتوانند سرمایه فکری را شناسایی، اندازه گیری و گزارش کنند. ( Meer-Kooistra et al.,2001,P.459)
سرمایه انسانی را می توان مهمترین دارایی های سازمان تلقی کرد. بنابراین انتظار می رود سازمان هایی که
از سرمایه فکری و انسانی بالاتری برخوردارند عملکرد مالی آن ها نیز بالاترباشد. سرمایه فکری سرمایه ای فراتر از دارایی های فیزیکی و دارایی های مشهود است. امروزه سهم سرمایه فکری به دلیل تولید دانش و اطلاعات و در نتیجه تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش می تواند نقش مهمی در خلق ارزش افزوده و تولید ناخالص داخلی داشته باشد. به همین دلیل در سطح بنگاه های اقتصادی نیز عملکرد مالی سازمان ها می تواند تحت تأثیر دارایی های فکری و سرمایه انسانی قرار گیرد(روشنی اصل و همکاران، 1392،ص2).
تحقیق حاضردر دو حوزه بیمه و بانک جهت بررسی تاثیر سرمایه های فکری بر عملکرد مالی صورت گرفته است . صنعت بیمه به عنوان یک بخش خدماتی، نقشی جبران کننده و محافظتی در اقتصاد هر کشوری دارد؛ به طوری که عملیات موفقیت آمیز این صنعت، انگیزه و محرکی برای دیگر صنایع و توسعه آن اقتصاد ایجاد می کند؛ بنابراین برای نایل شدن به این امر در هر اقتصادی، شرکت های بیمه نیز مانند هر شرکت دیگری باید عملکردی قوی و موفقیت آمیز در انجام رسالت، اهداف و استراتژی های خود داشته باشند. سازمان های بیمه ای برای بقاء و نیل به اهداف خود باید از تغییرات محیطی آگاه شوند و هماهنگی های لازم را به عمل آورند که کنترل، وسیله این آگاهی است؛ به عبارت دیگربه کمک مدیریت و ارزیابی عملکرد، مدیریت می تواند نسبت به نحوه تحقق اهداف و انجام عملیات آگاهی یافته و قدرت پیگیری و در صورت لزوم سنجش و اصلاح آن ها را پیدا کند، صنعت بیمه، بیش از هر صنعت دیگری ممکن است ازطریق ارتباط دادن ارزیابی عملکرد با نتایج و بروندادها، سود و منفعت کسب کند؛ زیرا بنیاد صنعت بیمه براین اساس است که فاصله زمانی میان اخذ تصمیمات عادی و نتایج مورد نظر، طولانی و دارای تأخیرزیاد است (حسن زاده و زارع،1387،ص 9).
ظهور عصراطلاعات و اقتصاد دانش محور ،سازمان ها را از تاکید بر منابع مالی وپولی به سمت دارائی های نامشهود کشانده است . صنعت بانکداری از جمله بافت هایی است که به چند دلیل ،این منابع نامشهود را
می توان در آنجا بیشتر جستجو کرده وبه اهمیت استراتژیک آنها دست یافت . نخست ،برعکس مدیران بخش تولیدی که هدف آنها سود آوری است ،مدیران سازمان های خدماتی تمایل دارند اهداف چند گانه وبا ماهیت غیر مالی در کنار مسائل مالی داشته باشند . دوم ،حتی اگر بخش های تولیدی وخدماتی ورودی های کاری یکسانی مانند منابع انسانی ،دانش ،پول ،مواد خام وکارخانه را به کار ببرند ،بخش خدمات استفاده بیشتری از دو منبع اول دارد که دو منبع اول به طور قطع نا مشهود هستند ، در نهایت محصول نهایی سازمان های خدماتی نا مشهود است .(شهائی وخائف الهی ،1389 ، ص 74) .
با توجه به این که برای کشوری همچون ایران که در سند چشم انداز 20 ساله خود قصد دارد گوی رقابت در اقتصاد و تجارت را از همسایگان خود برباید باید اقتصاد مبتنی بر دانش ابزاری راهبردی تلقی شود. یکی از فعالیت هایی که در جهت تحقق اقتصاد دانش محور و نیل به اهداف برنامه چهارم توسعه در کشور باید صورت گیرد توجه به نظام بانکی کشور است، بنابراین در جهت تحقق اهداف بانک ها باید دارایی های خود را از نو طبقه بندی کنند، همچنین باید درک کنند که سرمایه فکری می تواند اهداف راهبردی آن ها را محقق سازد(شجاعی و باغبانیان، 1388،ص2) .
با توجه به این که تحقیقات پیشین رابطه معناداری را بین سرمایه های فکری و عملکرد مالی بنگاه ها نشان می دهد (بروجردی و همکاران،1389،ص 10 و شهایی و خائف الهی،1389،ص 82 و Chen et al, 2004و ,2013.P.269 , &cahill sidhu, Joshi) پژوهش های انجام شده نیز در زمینه سرمایه فکری نشان دهنده این مطلب می باشد که در سازمان هایی که سرمایه فکری وجود دارد، در دست یابی به سطوح بالای رشد و توسعه، بهتر عمل می کنند. به همین دلیل در چند دهه اخیر، توجه سرمایه فکری به یک ضرورت غیرقابل اجتناب، تبدیل شده است. زیرا سازمان ها از طریق سرمایه فکری می توانند شاخص های عملکرد مالی خود را بهبود و توسعه دهند. از آن جا که در سال های اخیر توجه روزافزونی به بررسی سرمایه های فکری و تاثیر آن ها بر عملکرد بنگاه ها بخصوص در حوزه مالی شده است،این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که آیا بین سرمایه های فکری و عملکرد مالی در جامعه مورد مطالعه رابطه ای معنادار وجود دارد؟
1-Joshi ,cahill,sidhu
روشهای سازمانی برای مدیریت کسب و کار در محل کار و یا در رابطه بین یک شرکت و عوامل خارجی است (اوسی دی، 2005). نوآوری سازمانی در حال حاضر یکی از مهمترین منابع مزیت رقابتی برای سازمانهاست و این بخاطر ماهیت وابسته به زمینه[2] آن است (هامل، 2006، 2007، 2009). با وجود این، نوآوری سازمانی زیاد درک نشده است (هامل، 2006: 82).
موارد مفهومی و روش شناختی کمی هستند که در مورد کنترل نوآوری سازمانی صحبت می کنند (آرمبراستر، بیکفالوی، کینکل، ولی، 2008: 645). تعداد مطالعات بر روی توسعه نوآوری سازمانی (آرمبراستر و همکاران، 2008؛ بیرکینشاو، هامل، و مول، 2008؛ هامل، 2006، 2007، 2009) و عواملی که این توسعه را تقویت می کنند (باتیستی و استونمن، 2010؛ بیرکینشاو و مول، 2006؛ مول و بیرکینشاو، 2009) در سالهای اخیر افزایش یافته است. با وجود این، مطالعات کمی روی نتایج نوآوری سازمانی انجام شده است (دامن پور و آراویند، 2011)، و همانها هم دیدگاه محدودی دارند (مول و بیرکینشاو، 2009: 1270). مطالعه حاضر در مورد این فرضیه از طریق آنالیز موارد زیر صحبت می کند: (1) اثر نوآوری سازمانی بر روی ایجاد محصول تکنولوژیکی وقابلیتنوآوری در فرایند (IC)؛ (2) اثر نوآوری سازمانی وقابلیتنوآوری تکنولوژیکی روی عملکرد شرکت (FP[3]).
1-2 بیان مساله
در بازار رقابتی کنونی شرکت های تولیدی به دنبال حد اکثر کردن سودآوری خود هستند . برای شرکت ها این سود آوری از طریق افزایش عملکرد بوجود میآید. اندازه گیری عملکرد از جمله بهترین راه های به دست آوردن اطلاعات برای تصمیم گیری در سازمان هاست همواره در هر دوره زمانی ، نیاز به اندارهگیری عملکرد سازمان در مدیران حس میشده لذا آنها سعی داشتند تا عملکرد سازمانهای خود را به واسطه اندازه ها و سنجه های مختلف ارزیابی نمایند . ابعاد سنتی اندازهها که در تصمیم گیری مدیریتی برای اندازه گیری عملکرد سازمان به کار می روند ، ابعاد مالی این اندازه ها هستند که در واقع به گفته کاپلان در سال 1984 اندازه های مالی که به واسطه سیستمهای حسابداری سنتی به وجود آمدند یک تصویر ناقص از عملیات و عملکرد سازمان را ارائه می کنند. با توجه به اینکه شاخص های مالی عمدتا جوابگوی ارزیابی عملکرد سازمان نبودند و همچنین قابلیت ارزیابی کل سازمان را نداشتندتعیین مدل مناسب برای سنجش میزان عملکرد سازمان به عنوان یکی از اصول اساسی در سازمانها جهت رشد و پیش رفت قلمداد می گردد.(ایران زاده ، برقی،1388)
همچنین گراهام و اندرسن در سال (1989) دریافتند که عمکلرد تعیین کننده ناشی شده از اهداف رقابتی است. آنها از یک شبیهسازی موسساتی استفاده می کنند تا یک هدف خودمحور را بر علیه یک هدف رقیب محور مقایسه کنند. هدف سهام بازار زمانی که بازار چرخش می کند، کاهش سود است وندراجون و همکارانش در یک مطالعه متاآنالیزی مربوط به سهام بازار و سود و منفعت را انجام داده اند. این مطالعات بخش بخش، ارتباطا مثبت را بین سهام بازار و سود را نشان میدهند. اکثر ناطران به این نتیجه رسیده اندکه رابطه علی میباشد(varndarojon et al ,1993) در حالی که سایرین (مثل آکر وجاکوبسون در سال 1985، ون کاترمن و همکارانش با این مخالف
هستند . برای مثال موسسات با سودهایی که هدف آنهاست، ممکن است محصولات بهتری را تولید کنند و در نتیجه، هم به سهام بازار دست یابند و هم به سود خودشان.(venkatraman et al , 1986)) .
همچنین اهمیت موضوع درباره مطالعاتی است که اهداف مدیران را تعیین و مورد آزمایش قرار میدهد . مطالعاتی که برای مدت طولانی انجام میگیرند، دارای رویکردی هستند که یک رابطه منفی را بین سهام بازار و سود پیدا می کنند. گراهام و اندرسن در سال (1989)، داده ها و اطلاعات را در باره 24 موسسه و شرکت در صنعت در حال چرخش بودند را مورد مطالعه قرار داد، شرکت هایی که در طی رشد دوره های مربوط به دوره سهام است ، رشد خود را از دست داده اند . یو و تشوگل در یافتند که یک سهام بازار در بدست آوردن سهام کمک نکرده اند و ایجاد ثبات در فروش موسسه نمی کنند. Tschoegel, 1990), (Yu
شاخص مورد بحث عملکرد میزان سود آوری شرکت می باشد ، بنابر این در تحقیق پیش رو سعی داریم با بهره گرفتن از نوآوری که به طرق مختلف روی سازمان و شرکت ها اثر میگذارد،عملکرد آن شرکت ها را افزایش دهیم.
سزار کامیسون و آنا ویلار لوپز[4] در سال 2014 در تحقیقی که در کشور اسپانیا بر روی 144 شرکت صنعتی مطرح کردند برای افزایش عملکرد می توان از نوآوری سازمانی استفاده کرد. از این رو بر اساس این مقاله سعی در یافتن میزان تاثر نوآوری سازمانی بر روی عملکرد شرکت های تولیدی استان داریم .
در بین رده بندی بی شماری که از انواع نوآوری موجود است، یکی از پذیرفته شدهترینهای آنها بوسیله او ای سی دی[5] (2005) در اوزلو مانوآل بیان شده است، که بین 4 نوع نوآوری تمایز هایی را قائل شده است:
نوآوری محصول – نوآوری فرایند – نوآوری بازاریابی – نوآوری سازمانی
نوآوری تکنولوژیکی شامل نوآوری در فرایند و نوآوری در محصول می شود، درحالیکه نوآوری های غیرتکنولوژیکی شامل نوآوری های سازمانی و بازاریابی است. این مقاله روی همه انواع شناخته شده آنها بوسیله او ای سی دی (2005) به جز نوآوری سازمانی تمرکز می کند .
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق :
پیچیدگی از مشخصات عصر حاضر است ، همگی ما در زندگی حرفه ای و شخصی خود با مسائل غامض و پیچیده ای روبرو می شویم که از آن گریزی نیست و باید برای حل آن ها چاره ای اندیشید. با توجه به تحولات جهانی و تغییرات سریعی که در ابعاد مختلف علم و فن آوری مشاهده می شود و هم چنین تغییرات در ساختار های شرکت ها و سازمان ها در سطح دنیا که یک روز تحت عنوان ادغام و یک روزبعد تحت عنوان مهندسی مجدد سازمان ها و یا ساختار دهی مجدد مطرح می شود ، مشاهده می شود که سازمان ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. امروزه ما تغییراتی را شاهدیم که نه تنها سریع تر از گذشته به وقوع می پیوندد بلکه ناپیوسته اند، چنین تغییراتی تداوم ندارند و از توالی منطقی پیروی نمی کنند.در عصر عدم تغییرات، تقریبا قطعی است که آنچه در گذشته به خوبی کار میکرد در آینده به هیچ وجه کارگر نخواهد بود . در دنیای متلاطم و مملو از تغییرات ، ما به سازمانهایی نیاز داریم که به طور مستمر خودشان را از نو بسازند ، خودشان را از نو کشف کنند و به خودشان دوباره نیرو بخشند. این دلایل سازمان ها را ملزم می کند که باید بسیار آماده باشند تا بتوانند خود را با تغییرات محیطی هماهنگ سازند.
امروزه عملکرد سازمان ها یک امر حیاتی برای بقا و دوام آن ها در نظر گرفته می شود . هر سازمان اداری برای پاسخ گویی به یک سلسله نیازهای اجتماعی شکل می گیرد و در طول حیات خود تا مادامی که به نیازهای اجتماعی زمان خویش پاسخ دهد استمرار دارد و هرگاه که شرایط اجتماعی دگرگون شود و یا و یا نیازهای اجتماعی تغییر ماهیت دهند سازمان یا از میان می رود و یا اساسا تغییر ساختار می دهند و خود را منطبق با شرایط اجتماعی جدید می نمایند . بر این اساس ساختار اداری باید تابعی از فضا و شرایط اجتماعی باشد و بکوشد تا به سلسله نیازهای اجتماعی پاسخ گویند . مجموع این دلایل باعث می شود آنچه که بر متغیر عملکرد سازمان تاثیر گذار است برای سازمان اهمیت به سزایی داشته یاشد . از مهمترین عوامل موثر بر عملکرد سازمان های امروزی توانایی آن سازمان ها در امر نواوری سازمانی و تکنولوژیکی است که موجب بهبود عملکرد می شود.
[1] Organizational innovation
[2]Context specific
[3] Firm performance
[4] Cesar camison , ana villar-lopez
[5] OECD,2005
اجرای پروژه های مختلف زیرساختی از جمله عوامل مهم و حیاتی در رشد و توسعه اقتصادی كشورها به شمار می رود. از آنجایی كه دولت ها به دنبال ارائه خدمات كاراتر و با كیفیت بالاترمی باشند، لذا همواره تدابیر ویژه ای را در جهت تسهیل و تسریع در اجرای پروژه های مذكور بكار می بندند. با توجه به ساختار بخش های عمومی كشورها و مشكلات و آسیب های موجود، شاهد طولانی شدن و اجرای ناكارآمد پروژه های زیرساختی در بخشهای مختلف به دلایلی همچون رویكردهای بروكراتیک و دولتی هستیم كه به نوبه خود موجب كاهش كیفیت ارائه خدمات نیز می شود. از سوی دیگر بودجه و منابع مالی دولت ها نیز كفاف سرمایه گذاری دراین بخش ها را بطور كامل نمی دهد. این درحالیست كه پتانسیل و ظرفیت های موجود كشورها نیاز به بهره گیری از تخصص و نوآوری بخش خصوصی در خصوص اجرای پروژ ه های زیرساختی را بیش از پیش نمایان می سازد.
تجارب كشورهای مختلف جهان حاكی ازاین است كه عواملی همچون محدودیت منابع مالی و بودجه ای دولت ها برای تامین مالی پروژه های بزرگ و همچنین تقاضای زیاد موجود در زمینه سرمایه گذاری در این پروژه ها، كشورها را بر آن داشته تا تمامی تلاش خود را در بهره گیری
از مشاركت فعال بخش خصوصی و ایجاد فضای رقابتی مناسب برای فعالیت آن ها بكارببندند كه این تلاش ها در قالب مشاركت های عمومی-خصوصی متبلور شده و موجب تسریع در روند توسعه اقتصادی كشورها شده است.
از همین رو اقتصاددانان نهادهای اقتصادی بین المللی مانند بانك جهانی و صندوق بین المللی پول و بسیاری از اقتصاددانان دانشگاهی نظریه مدیریت عمومی سنتی[1] را كنار گذارده و برای رفع مشكلات و افزایش ارائه خدمات كشورها از طریق توسعه پروژه های زیرساختی، راه حلهایی را پیشنهاد نمودند. مشاركت های عمومی خصوصی[2] از جمله این راه حل ها بودند. بسیاری از اقتصاددانان با تأكید بر اهمیت رابطه بین بخش عمومی و بخش خصوصی در اقتصادها، تاخیر در تكمیل پروژه های زیر ساختی، كمبود سرمایه گذاری و كیفیت پایین خدمات عمومی دركشورهای خصوصا در حال توسعه را ناشی از سیاست های نامناسب یا مداخله مستقیم دولت در طراحی، ساخت، تامین مالی و پشتیبانی فرض كردند. حاصل این فرض ارائه راهكارهای مشاركت بخش عمومی و بخش خصوصی دراجرای پروژه های زیرساختی بود. مطالعات انجام شده نشان داده كه نتیجه مشاركت های عمومی خصوصی عمدتا نتیجه بخش بوده و افزایش مشاركت بخش خصوصی همراه با نظارت بخش خصوصی باعث رشد ارائه خدمات بخش عمومی شده است.
[1] Traditional Public Management
[2] public-private partnership (PPP)
امروزه اخلاقیات و مدیریت تنوع از عوامل اصلی عملکرد موفقیتآمیز در یک محیط رقابتی است. عدم توجه به اخلاق در مدیریت سازمان میتواند معضلات بزرگی برای سازمانها به وجود آورد (اسماعیلی طرزی و همکاران 1391). در این میان قضاوت افراد در مورد اخلاقی بودن و یا غیراخلاقی بودن کارها بر کمیت و کیفیت کار آنان و در نتیجه موفقیت سازمانی تاثیر قابل توجهی دارد. بانکها از جمله سازمانهایی است که در هر جامعه از حساسیتی خاص برخوردار است. این حساسیت بیشتر به آن دلیل است که عملیات داخلی آن در معرض دید همگان قرار دارد و مورد قضاوت عامهی مردم است. همچنین بانکهای خصوصیبیش از سایر سازمانهای با نیروی انسانی در ارتباطند و عهدهدار تامین و تربیت نیروی انسانی متخصص میباشند. بنابران سازمان نیازمند فضایی است که در آن کارکنان ، مدیران و افراد دیگر باید افرادی مسئولیتپذیر، دلسوز، درستکار، وفادار، با تعهد و به طور کلی اخلاقی بار آیند و با تکیه بر انرژی درونی خود و با تلاش، از شکست نهراسند و آنرا برای رسیدن به پیروزی بدانند (لینیک و کیل[1] 2005).
این فصل پایه و اساس فصول دیگر میباشد لذا ما در این فصل به بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف، فرضیات و سوالات، و در نهایت به ارائه تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها میپردازیم.
فناوریهای نوین با سرعتی شتابان در حال پیشرفت هستند. جوامع به صورت عام و بازار عرضهی کالاها و خدمات به صورت خاص با شتابی وصفتاپذیر به دنبال فناوریهایی هستند که بقای آنها را در دنیای در حال تحول تضمین کند. پیشبینی آیندهی این رقابتها برای کسی معلوم نیست. سازمانها ظاهرا فقط برای رقابت ایجاد میشوند و دیگر زنده بودن به معنای دستیابی به وضعیت سودآور مداوم نمیباشد(لوبیکا و گبریلا[2] 2014). یکی از عواملی که میتواند به این امر کمک کند، یعنی قدرت رقابتپذیری یک سازمان را افزایش دهد و آن را از دیگر سازمانها متمایز نماید هوش سازمانی است. هوش سازمانی فرایند افزایش سوددهی سازمان در بازار رقابتی با استفادهی هوشمندانه از دادههای موجود در فرایند تصمیمگیری در سازمان و ابزار قدرتمندی است که در اختیار سازمانها قرار دارد و به آنها در شناخت بهتر مشتریان و تولیدکنندگان کمک شایانی میکند(مولنر و استرلکا[3] 2012). همچنین با کمک آن، میتوان کارایی عملیات داخلی یک سازمان را تعیین کرد (کورتی کا[4]،2012). در طی فرایند، مسایل اخلاقی نیز ظاهر میشوند. امروزه اخلاقیات و مدیریت تنوع از عوامل اصلی عملکرد موفقیتآمیز در یک محیط رقابتی است. عدم توجه به اخلاق در مدیریت سازمانها میتواند معضلات بزرگی برای سازمانها به وجود آورد. در این میان متفاوت افراد در مورد اخلاقی بودن و یا غیراخلاقی بودن کارها بر کمیت و کیفیت کار آنان و در نتیجه موفقیت سازمانی تاثیر قابل توجهی دارد. امروزه سازمانها به صورت فزایندهای خود را درگیر مسئلهای میبینند که آنرا معمای اخلاقی مینامند(شارپ و سینا[5] 2009)؛ یعنی اوضاع و شرایطی شده که باید کارهای خلاف و کارهای درست را تعریف کرد، در چنین شرایطی مدیر باید از نظر اخلاقی جوی سالم برای کارکنان در سازمان به وجود آورد تا آنان بتوانند با تمام توان و بهرهوری هر چه بیشتر کار کنند. این نیازمند وجود رهبر یا مدیرانی با هوش اخلاقی بالاست. هوش اخلاقی شامل توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها میباشد. اخیرا پژوهشگران به هوش اخلاقی مدیران علاقمند شدهاند؛ زیرا میتواند مرز بین نوعدوستی و
خودپرستی را خوب توصیف کند. توجه به هوش اخلاقی یک ایده آسمانی است که الهام بخش رفتارهای رهبران میباشد. نخستین بار اصطلاح هوش اخلاقی توسط بوربا[6] (2005)در روانشناسی وارد شد. وی هوش اخلاقی را ” ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار در جهت صحیح و درست تعریف میکند”. به زعم لینک و کیل[7] (2005) چهار اصل از هوش اخلاقی برای موفقیت مداوم سازمانی و شخصی ضروری است:
مدیران اخلاقی یک تعهد درازمدت به آرمانهای اخلاقی دارند، احترام به بشریت از نمونههای آن است. آنها عمیقا اعتقادات اخلاقی خود توجه دارند و ظرفیت مادامالعمر برای آموختن از دیگران دارند. که این ناشی از واسواس یا دقت زاد آنها در فعالیتهایشان است(مک جورج[8]،2012). اما اخلاق مانع از هوشمندی رقابتی سازمان نخواهد بود، پاترسون (2000) هوش رقابتی مجموعه توصیههای عملیاتی و منتج شده از یک فرایند سیستماتیک، شامل برنامه ریزی ، جمع آوری، تحلیل و انتشار اطلاعات محیط خارجی برای قرار دادن بنگاه در وضعیت رقابتی بر اساس فرصتهای توسعهای پیشروی آن است. هوشمندی رقابتی نوعی تفکر است، هوش رقابتی هنر جمع آوری، پردازش و ذخیرهسازی اطلاعات است که در اختیار اعضای سازمان در تمام سطوح قرار میگیرد تا به شکلدهی آینده بنگاه و محافظت از آن در مقابل تهدیدات رقبای فعلی کمک شود (درگی 1390). این امر بایستی قانونی و با احترام به اصول اخلاقی صورت گیرد که شامل انتقال دانایی از محیط به سازمان بر اساس قواعد مشخص شده میباشد. به عبارتی هوش رقابتی هم یک محصول است و هم یک فرایند. محصول به معنای اطلاعات قابل استفادهای است که بتوان از آن برای انجام فعالیتهای خاصی بهره گرفت. فرایند هم در برگیرنده شیوههای منظم جمع آوری، تحلیل و ارزیابی آن اطلاعات است (درگی 1390). در واقع هوش رقابتی مکمل هوش اخلاقی است زیرا هوش رقابتی همان فرایند نظارت بر محیط رقابتی است.
در مدیریت نوین امروز موفقیت اقتصادی و تجاری و … در سازمان منوط به داشتن یک سیکل اجرایی است که دو سر قطر آن را مشتری تشکیل میدهد و ورودیها و خروجیها در نهایت در فرایند ارائه خدمات سبب جلب وفاداری مشتری به سازمان میگردد و مدیریت این وفاداری را به صورت بازخور به سیستم خود اعمال میکند طبق تعریف ریچارد اولیور و همکارانش (2007)، وفاداری عبارت از یک تعهد عمیق و پیوسته به خرید مجدد محصول/ خدمت مطلوب در آینده است. که بدان وسیله به خرید خدمات، با توجه به عوامل موقعیتی و تلاشهای بازاریابی مؤثر بر تغییر رفتار، منجر میشود.
سازمان میتواند در دنیای به سرعت روبه پیشرفت به حیات خود ادامه دهد که قادر باشد با بکارگیری این مفهوم (هوش اخلاقی و هوشمندی رقابتی ) بیشترین بهرهبرداری و کسب منافع را در جهت کسب وفاداری مشتریان و رضایت آنها داشته باشد. با توجه به نقش مهم هوش اخلاقی و هوشمندی رقابتی در سازمان لذا ما در این پژوهش تاثیر هوش اخلاقی بر وفاداری مشتریان با تبیین نقش هوشمندی رقابتی در بانکهای دولتی خصوصیایلام میپردازیم.
[1]Lennick & Kiel
[2] Lubica& Gaberela
[3] Molnár& Střelka
[4] Kurty Ka
[5]Sharp, Seena
[6] Borba
[7] Lennick & Kiel
[8]McGregor