اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیدهی جوامع نوین از سوی دیگر، باعث شده است که نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته ها و نیازهای مادی قد علم کنند و اهمیت بیشتری یابند. به طوری که سازمان بهداشت جهانی در تعریف ابعاد وجودی انسان، به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی اشاره میکند و بعد چهارم یعنی بعد معنوی را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح میسازد. اما علی رغم تاکید روز افزون دانشمندان بر بعد معنوی رشد انسان، هنوز تعریف واحدی که دربرگیرنده تمامیت معنویت باشد، ارائه نشده است. وون(1993)، معنویت را به عنوان تلاشی دائمی بشر برای پاسخ دادن به چراهای زندگی تعریف کرده است. معنویت یکی از نیازهای درونی انسان است که برخی صاحب نظران آن را متضمن بالاترین سطوح زمینه های رشد شناختی، اخلاقی، عاطفی، فردی ، تلاش همواره آدمی برای پاسخ دادن به چراهای زندگی می دانند ، به عبارت واضحتر استفاده بهینه از قوه خلاقیت و کنجکاوی برای یافتن دلایل موجود مرتبط، با زنده ماندن و زندگی کردن و در نتیجه، رشد و تکامل،بخش مهمی از معنویت را تشکیل میدهد(یعقوبی، 1387).
یكی از مهمترین ویژگی های انسان توانایی در شكل دادن به روابط بین فردی و حفظ آن است . این روابط كه برای هریک از ما جهت حفظ بقای تولید مثل ، عشق ، شغل و …. كاملا ضروری است شكل های مختلفی به خود می گیرد. روابط دوستانه ، الگوهای ارتباطی و احساس رضایت از رابطه ، موضوعاتی هستند که هم از جنبه ی اجتماعی و هم از جنبه ی روانشناسی بر روی رفتارهای بین فردی متمرکزند و موضوع اصلی هستندکه از دوران کودکی آغاز می شوند. از آن جا که روابط دوستانه ، الگوهای ارتباطی و احساس رضایت از رابطه در اغلب روابط وجود دارد و می تواند تاثیر زیادی رود افراد داشته باشد. تاثیر منفی این مسئله می تواند روی روند رشد فرد اثر بگذارد از وقایع که در دوران
کودکی رخ می دهد تا تجاربی که در دوران بزرگسالی در رابطه با مردم سبک می کند(رئیسی، 1390).
سازگاری از آن دسته عواملی است که میتوانند هم در نقش تسهیلکننده و هم در نقش بازدارنده پیشرفت تحصیلی ظاهر شود. به این صورت که توجه به استعدادهای خلاقانه افراد و فراهمنمودن زمینه بروز این استعدادها و ایجاد جوی در مدرسه که ابهام، تضاد، تناقض، شکست و عدم کنترل بیرونی را توسعه دهد موجب گسترش خلاقیت و نوآوری شده و در نتیجه سازگاری دانشآموزان نیز تحت تأثیر نوآوری آنها افزایش خواهد یافت و برعکس در صورتی که زمینههای توسعه خلاقیت دانش آموزان فراهم نگردد و سازگاری آنها و عوامل مرتبط با آن نیز بررسی و مطالعه نگردد پیشرفت تحصیلی دانشآموزان نیز افت نموده و کاهش خواهد یافت(اسلامینسب،1373).
1-2- بیان مساله
واژه هوش معنوی(SQ) در سال های اخیر توجه روانشناسان را به خود جلب کرده است. زورهار و مارشال(2000) در کتاب هوش معنوی خود، آن را به عنوان هوش بنیادی آورده اند. جاین و پور هیت(2006)، هوش معنوی را توانایی تجربه شده ای میدانند که به افراد امکان دستیابی به دانش و فهم بیشتر را میدهد و زمینه را برای رسیدن به کمال و ترقی در زندگی را فراهم میسازد(یعقوبی، 1387).
سازگاری نیز از جمله عوامل خیلی مهم در سلامت روانی فرد است. سازگاری در روان شناسی عبارت است از رابطهای که هر ارگانیسم با توجه به محیطاش و با محیط برقرار می کند، از طرفی سازگاری به فرایندهای روان شناختی که مردم را با تغییرات روزمره هماهنگ می کند اشاره دارد. سازگاری فرایندی در حال رشد و تحول و پویاست که شامل توازن آن چه که افراد می خواهند و آن چه جامعه شناسان
می پذیرند می باشد. به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است از یک طرف فرد به صورت موثر با اجتماع تماس برقرار می کند و از طرف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها تواناییهای بالقوه خویش را واقعیت می بخشد در این تعامل فرد وجامعه دست خوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید(خسروی، 1389).
دوبعد مهم زندگی دانش آموز، پیشرفت تحصیلی و سازگاری آموزشگاهی(اجتماعی-فردی)، است که با یکدیگر رابطه متقابل داشته و بر سلامت روانی و تربیتی حال و آینده وی تاثیر دارد. بالسون[1] (1994)، پیشرفت تحصیلی را اصطلاحی می داند كه به جلوه ای از جایگاه تحصیلی دانش آموزان اشاره دارد و این جایگاه می تواند نمرات دوره های مختلف یا میانگین نمرات در دوره خاص یا نمره ای برای یک دوره باشد. پورشافعی (1370)، پیشرفت تحصیلی را انجام تكالیف و موفقیت دانش آموزان در گذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص و یا موفقیت دانش آموزان در امر یادگیری مطالب درسی می داند. در تحقیقات مختلف پیشرفت تحصیلی با موفقیت تحصیلی بصورت مترادف بكار برده شده است كه البته متفاوت از یكدیگرند. موفقیت تحصیلی فرایندی از توانایی های گوناگون افراد شامل توانایی های جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی آنان از یک سو و عوامل برانگیزنده مانند علاقه، پشتكار و پاداش از سوی دیگر می باشد (ذكایی، 1378).
در این پژوهش قصد بر این است که محقق بداند آیا رابطه ای بین هوش معنوی و سازگاری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان قلعه گنج وجود دارد و اینکه سهم هرکدام از این متغیرها چه میزان می باشد؟
عصر حاضر را عصر اطلاعات لقب داده اند، این نامگذاری به این دلیل است که امروزه اطلاعات به جزء تفکیک ناپذیر زندگی بشر تبدیل شده است. رشد و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در جامعه امروز به حدی سرعت گرفته است که میزان توجه به آن را مهمترین شاخص توسعه یافتگی برای کشور های در حال توسعه در نظر گرفته اند و معتقدند که عصر حاضر دنیای متفاوتی خواهد بود که راهبردی آن را فناوری اطلاعات برعهده خواهد داشت(حلاج، 1384،ص12) .افزایش رقابت،استمرار کوچک سازی،سطوح عملکرد بالا،جهانی سازی و آزاد سازی مثالهایی از تغییرات وسیعی هستند که امروزه اکثر سازمانها با آن روبرو بوده و مجبور به شکل دهی دوباره و سازماندهی مجدد خود هستند.درعین حال آنها باید از سلسله مراتب وظیفه ای به سازمان های شبکه ای و منعطف با عملکرد بالا مبدل شوند.سازمانها به منظور چیره شدن بر این چالشها نیازمند توجه به فناوری اطلاعات بعنوان یک عامل تعیین کننده هستند که از آن نه فقط به منظور تقویت اثر بخشی و کارآیی عملیاتی بلکه درجهت پاسخگویی سریعتر و مستمر به نیازهای مشتریان و فشارهای رقابتی و عرضه مطلوبتر از طریق تعدد کانالهای توزیع و افزایش توانایی در ارتباط برقرار کردن با مشتریان،عرضه کنندگان،و دیگر سهامداران باید استفاده شود . در نیم قرن اخیر، سازمان های مدرن سرمایه گذاری روی فن آوری اطلاعات را افزایش داده اند، زیرا عقیده دارند که فناوری اطلاعات تاثیر مثبتی روی عملکرد سازمانی دارد و عملکرد سازمانی اثربخش بر رضایت مشتریان تاثیر می گذارد و درنهایت باید متذکر شد که امروزه کاربرد فناوری اطلاعات یک ویژگی مشترک بافتهای سازمانی است. درحال حاضر فناوری اطلاعات خود را به عنوان یک عامل حیاتی در موفقیت تعداد بی شماری از سازمانها نشان می دهد(شهرستانکی،1385،ص16). بنابراین انجام تحقیقات و پژوهشهای مختلف در زمینه تحلیل اثرات کاربرد فناوری اطلاعات بر رضایتمندی افراد به منظور بهبود عملکرد سازمانی و کاستن از پیامدهای نامطلوب احتمالی در رابطه با استفاده کورکورانه سازمانها از این تکنولوژی نوین لازم و ضروری می نماید که پژوهش حاضر نیز در راستای جامعه عمل پوشاندن به چنین
ضرورتی صورت می گیرد
1-2 بیان مسئله
امروزه در عصر جهانی شدن با پیشرفت دانش تکنولوژی، سرعت در ارتباطات و تغییر و تحولاتی که در ارزشها و فرهنگ ها، انتظارات و مطالبات سیاسی، ملتها ایجاد کرده، موجب تحولات ادرای شده است.تغییر سلیقه ها، خواسته ها و توقعات شهروندان، سبب شده که تحول از امری درون زا به امری برون زا تبدیل شود و رضایتمندی ارباب رجوع به عنوان یکی از معیار های اصلی و اساسی بهبود عملکرد سازمانها مد نظر قرار گیرد(خاکی،1381،ص26). اگر چه پیشرفت فناوری اطلاعات خود بخود شرط کافی برای نیل به جامعه اطلاعاتی نیست اما یک پیش نیاز ضروری شمرده می شود و کلید چنین پیشرفتی در میزان تفکیک پذیری این فناوریها از زندگی روزمره شهروندان و کاربرد آنها نهفته است. وجود ITسبب می شود که نوع بایگانی از (پرو.نده های کاغذی به پرونده های الکترونیکی)، پاسخگویی، دریافت شکایت، اطلاع رسانی به مشتریان و غیره تغییر و بهبود پیدا کند(منوریان،1378،ص43). همچنین تکنولوژی اطلاعاتی موجب می شود توان سازمان از نظر ثبت کردن، نگه داری و انتقال اطلاعات و غیره افزایش یابد و نیز برمیزان انعطاف پذیری، صحت و دقت و همچنین سرعت عمل آنها تاثیر بگذارد(شهرستانکی،1385،ص19). بسیاری از سرمایه گذاریهای انجام شده بر تکنولوژی اطلاعات در کشورهای جهان سوم به ویژه در کشور ما آنچنان که انتظار داشتیم بهره وری نداشته اند، به طور مثال طی گزارشی که بر اساس تحقیقات گروه استندیش انجام شده و به درستی چاتوس نام گرفت ثابت شد که تقریبا یک سوم پروژه های ITمنافع تعیین شده را بر آورده نمی سازد(یاردلی،1384،ص28). با توجه به این که یکی از استراتژیهای نوین دانشگاه ها طی چند سال اخیر، استفاده گسترده از فناوری اطلاعات است حال باید دید که دانشگاه ارومیه و مسئولان دانشکده کشاورزی تاچه حد توانسته اند استفاده از فناوری اطلاعات را مورد توجه قرار داده و تا چه حد توانسته اند پاسخگوی نیازهای دانشجویان باشند و این که دانشجویان تا چه حد قادر به استفاده از فناوری اطلاعات و ابزارهای فراهم شده مربوط به آن در دانشکده کشاورزی هستند فلذا این امر به عنوان مسئله ای برای محقق مطرح است که در این تحقیق محقق درصدد یافتن پاسخ مناسبی برای آن است و در همین راستا سوالی که مطرح است این است که :آیا استقرار فناوری اطلاعاتی در دانشکده های دانشگاه ارومیه در افزایش رضایت مندی دانشجویان تاثیر گذار بوده است؟ برای پاسخ دادن به این سوال دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه، مورد بررسی قرار گرفته است.
:
به نظر می رسد كه تمركز زدایی در آموزش و پرورش به طور اعم و برنامه درسی به طور اخص در دهه های گذشته به شكل برجسته ای مدّ نظر قرارگرفته است و در مباحث آموزشی و سیاسی یک اشتغال ذهنی نسبت به تمركز زدایی آموزشی در میان كشورهای جهان وجود داشته است. اما این سؤال مطرح است كه آیا تمركز زدایی در آموزش و پرورش،بالأخص در برنامه درسی یک ضرورت برای هر جامعه و نظام آموزشی است؟ تمركز و عدم تمركزپدیده ای كاملاً واقعی است كه درتمام نظام ها به صورت آشكار وپنهان خودنمایی و تأثیرگذاری دارد . نتایج این تحقیق نشان دادكه برای به كارگیری رویكرد كاهش تمركز باید وضعیت برنامه ریزی درسی درحوزة طراحی، الگوهای برنامه ریزی، عناصر و مؤلفه های برنامه، مهندسی برنامه، عناصر نظری برنامه ریزی درسی تبیین وروشن شود . تحلیل ادبیات پژوهشی موضوع این نکته را روشن كرد که، بودن در یکی از دو قطب متمرکز و غیر متمرکز یا حتی قرار گرفتن بر روی طیفی از تمرکز و عدم تمرکز هرچه است، چیزی جز یک امر مدیریتی نمی تواند باشد. براساس نوع مدیریت سیاسی ، اجتماعی و جهت گیری های ایدئولوژیک و درسطحی مقدورات مادی و مالی نظام های حکومتی و آموزشی است که آن ها را به سوی گرایش به تمرکز گرایی و تمرکز زدایی از آموزش و پرورش و نهایتاً برنامه ریزی درسی می کشاند. در حال حاضر برای بسیاری از كشورها رفتن به سمت عدم تمركز یک مد است و آن كشورها فكر می كنند كه تمركززدایی كاری است مدرن كه باید انجام شود . اما باید توجه كرد كه عدم تمركز، یک اكسیر جادویی نیست و مشكلات و مسایل خاص خود را به همراه خواهد داشت. برای کاهش تمرکز باید به طور هم زمان از تمام زیرمجموعه های یک مجموعه، از جمله بخش مالی، مدیریتی، و برنامه ای، کار را شروع کرد، و بدترین حالت ممکن زمانی است که تمرکززدایی فقط در یک بخش رخ دهد كه این امر کیفیت کار مدارس و کیفیت یادگیری را بدتر از قبل خواهد نمود.
موضوع تمرکز و عدم تمرکز از موضوعاتی است که در درازای تاریخ آموزش و پرورش محل بحث و منازعه علمای تعلیم و تربیت و خط مشی گذاردن آموزشی بوده است.تاریخ یک صد ساله ی اخیر، یعنی قرن بیستم، خود به تنهایی نمایانگر آن است که بسیاری از نظام های آموزش دست کم روزانه با مسئله ی تمرکز و عدم تمرکز دست به گریبان بوده اند، چون روزانه پژوهش های آزمایش، تجربی و ملاحظات نظری کاستی هایی را در نظام های متمرکز و غیر متمرکز روبروی دیدگان می گذارد (فتحی،1386). نظام های آموزش و پرورش در كشورهای اروپایی و امریكایی، تقریباً از سه دهة پیش برنامه ریزی درسی غیرمتمركز را تجربه كرده اند (OECD،1979).
همزمان با تحولات و تغییرات گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ، مطالبات و تقاضای اجتماعی برای مشاركت در تصمیم گیری های آموزشی و تأمین حقوق فردی و اجتماعی و ضرورت برنامه های درسی و آموزشی منعطف و سازگار با تغییرات اجتماعی ، فرهنگی و بین المللی از نیمة دوم قرن بیستم مطرح شده است . در همین رابطه، برخی نظام های آموزشی متمركز برای رهایی از وضعیت نامطلوب و بحران زای خود، گرایش تمركززدایی را اختیار نموده و بعضی نظام های آموزشی نیز رویكرد تمركز گرایی را به عنوان پاسخی به بحث عدالت آموزشی و فرصت های برابر آموزش و تحصیل قلمداد نموده اند(فتحی،1386).
1-2- بیان مسئله :
آموزش عالی از مهمترین مراحل آموزش رسمی به شمار می آید که دارای وظایف و رسالت های متعددی درجهت رشد و پیشرفت نیروی
انسانی جوامع است (عراقبه وهمكاران،1388). بالدرستون[1] (2000) بر این اعتقاد است که آموزش عالی به عنوان اصلی ترین نهاد توسعه دهنده منابع انسانی، در مسیر دستیابی به توسعه پایدار مبتنی برملاحظات جهانی شدن، نقش حساسی را بر عهده دارد(دوماسو هنچانس،[2] 2010). لذا تحقق این وظایف ورسالت ها نیازمند ابزارهایی همچون برنامه درسی متناسب است. برنامه درسی اصلی ترین عنصر نظام آموزش عالی وبنیادی ترین ابزار برای فراهم آوری دانش، تجربه و مهارت دانشجویان برای عرضه خدمات به جامعه است(نیلی وهمكاران، 1389) و به عنوان قلب این نظام، نقش مهمی درتحقق اهداف این نهاد و ترسیم کننده نقشه ها و اهداف آن ایفا می کند ( باخ[3]، 1988). برای برنامه درسی عناصرمتفاوتی را بیان کرده اند؛ از جمله تایلر[4]( 1949)که چهارعنصر هدف، محتوا، روش و ارزشیابی را پیشنهاد کرده است. زایس[5](1976) از صاحب نظران سرشناسی و حامی دیدگاه چهار عنصری برنامه درسی است. آیزنر[6] (1994) نیز عناصربرنامه درسی را شامل هدف، محتوا، انواع فرصت های یادگیری، سازمان دهی محتوا و ارزشیابی می داند. اما معروف ترین و جامع ترین برداشت از عناصر برنامه درسی،الگوی کلاین است که در قالب نه عنصر اهداف، محتوا،فعالیت های یادگیری، روش های تدریس، مواد ومنابع یادگیری، ارزشیابی، زمان، فضا وگروه بندی مطرح کرده است (فتحی واجارگاه و شفیعی، 1386).
برنامه درسی در آموزش عالی از این امر ناشی می شود که آن عاملی مهم در ارتقای کیفیت آموزش عالی به شمار می رود (دهقانی و همكاران[7]، 2011). لذا تصمیم گیری درمورد چگونگی اجرای عناصر برنامه درسی در سطح دانشگاه ها باید به درستی انجام شود. تصمیم گیرندگان برنامه درسی، افراد یا گروه هایی هستند که با توجه به تخصص و مهارت خود می توانند تصمیمات مهمی را درباره عناصر برنامه درسی اتخاذ نمایند (آیمینی [8]،2011). ، ترکیب تصمیم گیرندگان و میزان تأثیرگذاری افراد و گروه ها در نظام برنامه ریزی درسی، به نظام سیاسی کشورها بستگی دارد (سراجی،1386 ). هر کشوری باید با توجه به شرایط خود مشخص کند که کدام وضعیت تمرکز یا عدم تمرکز را در تصمیم گیری های خود مناسب می داند(تموکنگ[9]، 2004). از نیمه دوم قرن بیستم با توجه به تحولات سریع سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ضرورت برخورداری از برنامه درسی منعطف و سازگار با تغییرات اجتماعی و فرهنگی و مشارکت بیشتر در تصمیم گیری های آموزشی احساس شده است(ایزدی، 1385 ). و از حدود 100 سال پیش،همواره این سوال در حوزه نظام آموزشی کشورها مطرح بوده است که تصمیمات مربوط به برنامه درسی در کجا و توسط چه کسی باید اتخاذ گردد (موسی پور، 1385). بنابراین از همان زمان دو رویكرد تمرکز و عدم تمرکز در برنامه درسی مورد توجه کشورها قرار گرفته و حوزه پرتلاطمی را به وجود آورده است. نحوه ترکیب تصمیم گیرندگان برنامه های درسی و توانایی های معلمان و اعضای هیأت علمی در استفاده از این انعطاف برنامه درسی، درجه تمرکز یا عدم تمرکز این گونه برنامه ها را تعیین می کند(نوروززاده و همكاران،1385).
چالشهای عمده سر راه توسعه آموزش عالی در قرن بیستم، باعث گرایش به خصوصیسازی آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه شده است. رشد اقتصاد مبتنی بر اطلاعات، تغییر ترکیب جمعیتی، افزایش اقبال عمومی به آموزش، ظهور فناوریهای جدید، همگرایی سازمانهای مدرن و کاهش اعتماد مردم به عملکرد و اثربخشی دولتها از دلایل اصلی گرایش به خصوصیسازی آموزش عالی در دو دهه اخیر بوده است. در ایران نیز خصوصیسازی گسترده در اصل 44قانون اساسی در ایران پیشبینی و سیاست توسعه آموزش عالی خصوصی در برنامه توسعه سوم مورد توجه قرار گرفته است؛ اما وجود پارهای موانع و محدودیتها باعث شده آموزش عالی خصوصی، به معنای واقعی آن، رخ ندهد.
تا اواسط قرن 20 میلادی دولتها همواره مسئولیت اولیه آموزش شهروندان را بر عهده داشتهاند و بزرگترین و تنها منبع تامینکننده بودجه مورد نیاز آموزشوپرورش بودند. با پیدایش فناوریهای جدید و جهانی شدن، آرمانهای لیبرال دموکراسی با مفاهیم نئو لیبرال درباره جامعه و دولت ترکیب شد و با جهانی شدن اقتصاد و کاهش نقش دولت در تامین بودجه مورد نیاز آموزش عالی، موسسات آموزش عالی میزان زیادی رقابتی و بازارمحور شدند. از طرف دیگر اصول ارائه خدمات رفاه عمومی و اجتماعی توسط دولت مورد تردید قرار گرفت و با رواج نگرش تجاری نقش آموزش عالی خصوصی گسترش یافت و تعداد بیشماری از فراهمکنندگان جدید آموزش عالی از قبیل بخشهای انتفاعی، موسسات غیرانتفاعی، موسسات مجازی و سایر مراکز آموزش عالی به عرصه آمدند که میتوانند به سرعت با تغییرات جامعه، شرایط بازار و علایق دانشجویان سازگار شوند. بعد از پایان جنگ جهانی دوم، سیاست کشورها از نخبهگرایی به سمت تودهای شدن آموزش عالی حرکت کرد. به دلیل افزایش جمعیت و تقاضای رو به رشد جوامع مدرن به تحصیلات عالی، آموزش عالی خصوصی گسترش چشمگیری یافت. افزایش شهریه دانشجویان، ترغیب اهدای کمک توسط ذینفعان و درگیرکردن بخش خصوصی در ارائه خدمات آموزشی از جمله آن راهبردها بودند. در ابتدای قرن 21 ،نقش بخش خصوصی به عنوان شریک بالقوه دولت، هم در تدارک و هم در تامین بودجه آموزش عالی بیشتر آشکار شده است.
در ایران نیز در برنامههای توسعه سوم و چهارم صریحا بر توسعه بخش خصوصی آموزش عالی کشور تاکید شد و اقدامات جسته گریخته ای همانند تاسیس دانشگاههای غیرانتفاعی، آزاد و دورههای شبانه صورت گرفته است؛ ولی شواهد گویای این مطلب است که با وجود تجربههایی از این قبیل، آموزش عالی کاملا خصوصی به وجود نیامده است و اینگونه دانشگاهها صرفا غیردولتی محسوب میشوند. وزارت علوم در تارخ 10/2/1379 آیین نامه ای تحت عنوان «آیین نامه واگذاری اختیارات برنامه ریزی درسی به دانشگاه ها» در 13 ماده 4تبصره طراحی و ابلاغ نموده است که اهم اهداف این آیین نامه عبارتند از: الف- انطباق هر چه بیشتر برنامه های درسی با نیازهای جامعه؛ ب – نهادینه كردن برنامه ریزی درسی در دانشگاه ها؛ ج- روزآمد شدن برنامه ها با توجه به تحولات دانش بشری؛ د- تناسب بیشتر برنامه های درسی با امكانات و توانایی های دانشگاه ها. این آیین نامه تاکید دارد که دانشگاه های دارای هیات ممیزه می توانند برنامه های پیشنهادی خود را به دفتر گسترش آموزش عالی ارسال و پس از تایید آن را اجرا کنند. تحقیقات نشان می دهد که با وجود این اختیار، حتی دانشگاه های دارای هیات ممیزه هم چندان فعالیتی در این زمینه نداشته اند. (سبحانی نژاد، راهنما و شاه حسینی, 1390؛ سبحانی نژاد و شاه حسینی، 1391) هدف این پژوهش پرداختن به راهکارهای عملی برای تمرکز زدایی در برنامه درسی دانشگاهی از منظر اساتید و مدیران دانشگاه کردستان است.
همه انسانها میدانند که قلب یک عضو حیاتی در بدن انسان است، به طوریکه بدون داشتن آن نمیتوانیم زندگی کنیم. اما با یک نگرش صرفاً مکانیکی قلب تنها یک پمپ است؛ یک پمپ بسیار پیچیده و مهم؛ و به لحاظ پمپ بودن همانند تمام پمپها امکان گرفتگی، خرابی و یا نیاز به تعمیر شدن دارد. این حساسیت قلب به عنوان یک عضو حیاتی در بدن قسمتی از همان چرایی است که ما باید بدانیم که قلب چگونه کار میکند.
در سال 2004، بیماریهای قلبی عامل 36% مرگ و میر در جهان بوده است و همچنین مهمترین عامل مرگ در آمریکا معرفی شده است. تقریباً 2000 نفر در آمریکا به علت داشتن بیماریهای قلبی در هر روز جان میسپارند و این یعنی در هر 44 ثانیه، یک مرگ. در ایران هم بنا به گفته وزیر بهداشت روزانه 300 بیمار قلبی جان خود را از دست میدهند، این بدین معنا است که بیماریهای قلبی عروقی باعث از دست رفتن 4/23 درصد عمر مردم کشور میشود. خبر خوشحال کننده این است که، نرخ مرگ ناشی از بیماریهای قلبی رو به کاهش است. متاسفانه بیماریهای قلبی بطور ناگهانی باعث مرگ افراد میشوند و بسیاری از بیماران پیش از رسیدن به بیمارستان تسلیم مرگ میشوند.
به منظور کمک به جلوگیری و درمان بیماریهای قلبی، مدل کردن ریاضی قلب تبدیل به موضوعی مهم و قابل توجه برای محققین شده است. یک مدل مجازی که بتوان از آن دستیاری هوشمند برای پزشکان ساخت. استفاده از شبیهسازی نرمافزاری و روشهای محاسباتی از
قبیل تحلیل المان محدود، برای بررسی اندرکنش سازه-سیال قلب انسان مفید خواهد بود. ایجاد یک مدل محاسباتی مناسب منطبق بر هندسه و آناتومی قلب، مدلسازی خواص مکانیکی بافت قلب و تحلیل اندرکنش سازه-سیال با بهره گرفتن از مدل ساختهشده می تواند بهعنوان ابزاری مفید در کاربردهای پزشکی بهکار آید. چرا که انجام این تحلیل بر روی مدل محاسباتی، همانند آن است که یک عمل جراحی واقعی انجام شده است. این کاربرد؛ جراحی مجازی[1]؛ ابزار توانمندی در کاربردهای پزشکی خواهد بود، به طوریکه پزشک می تواند پیش از عمل جراحی از نتایج کار خود آگاه شود. به طور مثال در عمل جراحی و جایگزینی دریچه ریوی[2]؛ با دانستن این نکته که، محلی از دیواره بطن راست که دارای حداقل تنش-کرنش باشد محل مناسبی برای برش است؛ پزشک با آگاه بودن از نتایج این تحلیل و دانستن مقادیر حداکثر-حداقل تنش-کرنش توانا به تشخیص صحیح محل برش خواهد بود.
عملکرد و شبیه سازی رفتار قلب به عنوان مهمترین و اصلیترین عضو بدن انسان، یک فرایند بسیار پیچیده است. دیوارههای ارتجاعی، حرکت تپشی جریان خون، حفرههای مجزا از یکدیگر، جریان الکتریکی، اثر متقابل سیال و جامد و همچنین فرایندهای زیستی قلب دلایلی بر پیچیدگی و دشواری مسیر مدلسازی است.
1-1-1- آناتومی قلب
قلب یا دل یک اندام ماهیچهای است که مسئول تلمبه کردن خون به شریانها بوسیله حرکات ضرباندار است. این عضو مخروطی شکل بصورت کیسهای عضلانی شکل تقریباً در وسط فضای سینه، ابتدا در دل اسفنج متراکم و وسیعی مملو از هوا(ریهها ) پنهان شده است و سپس توسط یک قفسه استخوانی بسیار سخت( اما قابل انعطاف ) مورد محافظت قرار میگیرد. تقریباً هفتاد و پنج درصد از تمامی قلبها در سمت چپ بدن انسان و بیست و پنج درصد آن در سمت راست بدن انسان واقع شده است. ابعاد قلب در یک فرد بزرگسال 6×9×12 سانتیمتر و وزن 300 گرم در آقایان و 250 گرم در خانمها است.
قلب دارای چهار حفره است. دهلیز[4] راست، بطن[5] راست، دهلیز چپ، بطن چپ. (همواره منظور از چپ و راست، نسبت به خود فرد است). قلب توسط یک دیواره عضلانی عمودی به دو نیمه راست و چپ تقسیم میشود. نیمه راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمه چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمه راست و چپ نیز مجدداً بوسیله یک تیغه عضلانی افقی نازکتر به دو حفره فرعی مجزا تقسیم میشوند.
در دهه 1980 میلادی نظریه مبادله اجتماعی مورد توجه صاحبنظران سازمانی قرار گرفت كه نتیجه این توجه، طرح موضوع حمایت سازمانی است (سی تون و همكاران[1]، 1996) زمانی كه كاركنان این احساس را ادراك كنند كه سازمان دلواپس خوشبختی آنهاست و نیروهای خود را مورد مساعدت وحمایت قرار میدهد (حمایت سازمانی) خود را جزیی از سازمان متبوعشان دانسته، سازمان را معرف خودشان می دانند و نسبت به سازمان احساس پایبندی و وفاداری می كنند. در تحقیق حاضر محقق بر آنست تا به بررسی نقش حمایت سازمانی ادراک شده، عدالت توزیعی و انگیزش شغلی کارکنان بر واکنش به فنآوری اطلاعات نوین درسازمان سرمایه گذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران بپردازد.
در این راستا، این فصل از پژوهش به بررسی كلیات تحقیق می پردازد. ابتدا مساله اصلی تحقیق بیان گردید و سپس اهمیت و ضرورت تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به اهداف اساسی تحقیق، سوالات تحقیق، فرضیات تحقیق، چارچوب نظری تحقیق، مدل تحقیق و قلمرو تحقیق پرداخته شده و در انتها نیز تعریف واژه ها و اصطلاحات تخصصی تحقیق آورده شده است.
پژوهش ها نشان می دهد که حمایت سازمان از کارکنان به شدت تعهد را افزایش و ترك خدمت را کاهش می دهد و رضایت شغلی و عملکرد را در حد متوسط بالا می برد. مفهوم “حمایت ادراك شده از سوی سازمان” از رشته روانشناسی وارد ادبیات مدیریت شد و از همان آغاز با استقبال پژوهشگران سازمانی و مدیران اجرایی روبرو شد. حمایت ادراك شده از سوی سازمان به باور کارکنان از این که سازمان تا چه حد برای همکاری هایشان ارزش قائل می شود و به رفاه آنها اهمیت می دهد(شانوک و ایسنبرگر[2]، 2006).
اکنون که دو دهه از آغاز پژوهشها در این زمینه می گذرد و روز به روز اهمیت آن پررنگتر میشود پرداختن به این موضوع ضرورت می یابد. همچنین اهمیت توجه به مباحث اخلاقی توسط مدیران و کارکنان سازمان در دهه های اخیر بسیار زیاد شده است( گیوریان و دیندار فرکوش[3]، 1390).
یکی از این مباحث اخلاقی، مقوله عدالت است. عدالت و اجرای آن یکی از نیاز های اساسی و فطری انسان است که همواره در طول تاریخ، وجود آن بستری مناسب جهت توسعه جوامع انسانی فراهم کرده است (حسین زاده و ناصری، 1386). همچنین عدالت به عنوان یک نیاز اساسی برای زندگی اجتماعی انسانها همیشه در طول تاریخ مطرح بوده است (بهلولی زیناب[4] و همکاران، 1389).
امروزه بخش مهمی از زندگی انسان ها در سازمان ها سپری می شود، و رعایت عدالت در سازمانها می تواند تاثیر بزرگی بر روی موفقیت فردی و سازمانی داشته باشد و وجود انسان های موفق و سازمان های موفق زمینه رشد جامعه را فراهم می سازد. در بسیاری از سازمانها با مقوله بی عدالتی و توزیع غیرمنصفانه دستاوردها و ستاده های سازمان روبرو هستیم که موجب تضعیف روحیه كاركنان و تنزل روحیه تلاش و فعالیت در آنان می شود، بنابراین رعایت عدالت، رمز بقاء و پایداری جریان توسعه و پیشرفت سازمان و كاركنان آن است (الوانی و پور عزت، 1382، 17).
شایان ذکر است سازمان سرمایه گذاری و کمک های اقتصادی و فنی ایران بهعنوان یکی از مهمترین و حیاتیترین سیستمهای خدماتی جامعه، امروزه با تحولات شگفتانگیز رقابتی اداره میشوند. درچنین شرایطی مدیران توجه به حمایت سازمانی ادراک شده، عدالت توزیعی و انگیزش شغلی کارکنان بسیار مهم و حائز اهمیت بوده و می تواند به عنوان یک مزیت رقابتی قلمداد شده که عملکرد این نهاد را دستخوش تغییر و تحول نماید. با توجه به اینکه محقق خود در سازمان سرمایهگذاری و کمک های اقتصادی و فنی ایران مشغول به فعالیت است و از نزدیک با آن آشنایی کامل دارد. بر اساس مشاهدات محقق، به نظر می رسد در سازمان سرمایه گذاری و کمک های اقتصادی و فنی ایران ، نقش حمایت سازمانی ادراک شده، عدالت توزیعی و انگیزش شغلی کارکنان بر واکنش به فن آوری اطلاعات نوین (البته در برخی موارد) در سطح مطلوبی قرار ندارند، لذا می توان اینگونه ادعا نمود که مسأله و دغدغه اصلی محقق که علت انتخاب این عنوان نیز هست بدین شرح است که:
آیا بین حمایت سازمانی ادراک شده، عدالت توزیعی و انگیزش شغلی کارکنان و واکنش به فن آوری اطلاعات نوین در سازمان سرمایه گذاری و کمک های اقتصادی و فنی ایران رابطه وجود دارد؟»
[1] Siton And Et Al
[2] Shanock & Eisenberger
[3] Giverian And Frekoush
[4] Zeynab