وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

پایان نامه ارشد: بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر مشارکت اجتماعی شهروندان بندرعباس

انسان همواره به صورت جمعی و گروهی زیسته و نیازهای گوناگون خود را با کمک اعضای اجتماع بر­طرف کرده است. البته در­مورد زندگی اجتماعی انسان و سرمنشاء آن، اندیشمندان اجتماعی نظرات متفاوتی ابراز کرده ­اند. بعضی بر این قول هستند، که چون انسان اساساً تمایل به همزیستی با دیگران دارد، به حیات اجتماعی روی آورده است. اما، بعضی دیگر بر این موضع هستند، که چون انسان در اجتماع متولد می­ شود و از ابتدا زندگی خود را در گروه شروع می­ کند و در محیط اجتماعی به رشد و نمو می­رسد، تمایل به زندگی اجتماعی پیدا می­ کند. چه، ما با اندیشه گروه اول موافق باشیم و چه، با اندیشه گروه دوم، طبعاً مهمترین مطلب در رابطه با حیات اجتماعی انسان، چگونگی زیست او در اجتماع و مشارکت  وی در امور آن است.

 

حیات اجتماعی و زندگی جمعی زمانی می ­تواند معنا پیدا کند که افراد عضو در هماهنگی با یکدیگر به تعامل، تعاون و در حقیقت به همکاری متقابل توام با تفاهم با همدیگر بپردازند و امور اجتماع خویش را مدیریت کنند. برای بروز چنین رفتاری، افراد اجتماع بایستی دارای اعتماد و نیز نگاه و نگرش مثبت به یکدیگر باشند، تا بتوانند با سهولت بیشتری به زیست خود در جامعه ادامه دهند.

 

«مشاركت اگرچه به معنای عام آن از دیرباز با زندگی انسان پیوند داشته، اما به معنای جدید از عرصه سیاست و پس از جنگ جهانی دوم آغاز شده است. این نوع مشاركت در برخی از كشورهای صنعتی جهان (به ویژه آنها كه در جنگ شكست خورده بودند)، در قلمرو اقتصادی و صنعتی آغاز شد تا مردم را در مالكیت شریک سازد و پایه­ های پایدار و تداوم صنعت و اقتصاد را مستحكم سازد. با گسترش معنای مشاركت و راه یافتن آن به تمام عرصه ­های زندگی، امروزه سخن از شرایطی است كه همه مردم در تعیین سرنوشت خویش دخالت آگاهانه و واقعی پیدا كنند» (علوی­تبار، 1379: 13).

 

 بدین ترتیب، لازمه جامعه­ای سالم و توسعه یافته در دنیای کنونی، استفاده­ بهینه از تمامی ظرفیت­های اجتماعی و فردی موجود در آن است. یکی از راهکارهای اجرای این سیاست تشویق مردم به مشارکت در امور مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … می­باشد. در حقیقت مشارکت افراد جامعه، یکی از معیارها و نشانه­ های سلامت اجتماعی (تعادل) سیستم است. چرا که این واقعیت اجتماعی، نشان دهنده اعتماد اجتماعی افراد جامعه به یکدیگر و انسجام اجتماعی است. این امر به نوبه خود منجر به افزایش سرمایه اجتماعی و در نتیجه کاهش هزینه­ های سیستم اجتماعی می­ شود. به بیانی دیگر، می­توان با ایجاد همدلی و وفاق و افزایش آن در جامعه، شهروندان را به مشارکت در عرصه فعالیت­های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشاند. و با این کار موجبات پیشرفت هرچه بیشتر را فراهم نمود.

 

2-1- بیان مسأله

 

بر­اساس نظریه­ های مشارکت و توسعه، مشارکت به عنوان یک کالای خوب، که حیطه­ای از منافع فردی و جمعی را عرضه می­ کند، ترسیم می­ شود. در سطح فردی، تحقیقات نشان می­ دهند که مشارکت، سرمایه­ اجتماعی (به معنای ارتباطات و گره­های اجتماعی) و نیز اعتماد به نفس و احساس خودمختاری مردم را افزایش می­دهد و در بهزیستی­شان سهم دارد. به نظر اوکلی، مشارکت با بهره گرفتن از کمک داوطلبانه­ اجتماعی و بهره­ گیری از منابع داخلی در جهت تحقق توسعه و کاهش هزینه­ های آن موثر است. همچنین، مشارکت اجتماعی از طریق سازماندهی گروه­ها، سرمایه­ اجتماعی و عمومی جامعه را گسترش می­دهد (غفاری و نیازی، 1386: 108). مشارکت مردم در امور مربوط به خودشان می‌تواند آثار بسیار پرباری داشته باشد که از آن جمله می‌توان در سطح منطقه‌ای به بهبود شرایط زندگی و افزایش امکانات رفاهی، وفاق جمعی، پیشبرد سریع امور، نظارت بر نهادهای دولتی و در نتیجه کنترل عمومی نسبت به دولت‌مردان و برنامه‌های توسعه‌ عمومی و احساس مسئولیت مردم در قبال موضوعات و مشکلات شهر و همیاری و همفکری آنان در رفع این معضلات اشاره کرد. از طرف دیگر امکانات محدود دولت‌ها در رساندن خدمات به مردم، ناهمخوانی برنامه‌های توسعه با شرایط محلی به دلیل عدم نظرخواهی از مردم محل، نیاز به همکاری آنان و نیز از بین رفتن تسهیلات جدید به علت عدم همکاری مردم و اطلاع آن‌ ها از برنامه، از مهم‌ترین دلایل نیاز به مشارکت مردم است (سیف‌الدینی، 1376).

 

 مشارکت شهروندان، زندگی در شهر و سیاست­ها و برنامه ­های مربوط به آن را برای آحاد افراد جامعه معنادار کرده و آن­ها را متقاعد و آماده مشارکت و سهیم شدن در اداره شهر می­ کند و حس تعلق به شهر و محله را در آن­ها تقویت می­نماید. به هر حال در شرایطی که اعضای جامعه در زندگی روزمره خود با مسائل و مشکلات بسیار و منابع محدود مواجه هستند، مشارکت، بیشترین سهم و نقش را در رویارویی با مسائل و مشکلات و کاهش آن­ها دارد؛ زیرا راهبرد مورد نظر در مشارکت مردمی به ویژه در قالب شکل­ گیری انجمن­ها و گروه­های اجتماعی در مقیاس­های محلی و فرا محلی، آزاد­سازی انرژی آن­ها و استفاده از پتانسیل­های محلی برای دسترسی به منابع و توان بیشتر برای حل مشکلات فعلی و پیش­رو است. افزون بر این، آگاهی از نیازها و خواسته­ های شهروندان، تمرکز­زدایی و حرکت به سوی واگذاری امور، اولویت فضاهای فرهنگی – اجتماعی، آموزش فرهنگ شهرنشینی و بهره­وری بهینه از امکانات و تلاش برای دستیابی به توسعه پایدار شهری که به عنوان اصول کلیدی مدیریت شهری از آن­ها یاد می‌شود، بدون مشارکت مردم و تحقق حکمروایی شهری امکان­ پذیر نیست (غفاری،1392: 24-23).

 

در كشور ما، به لحاظ تاریخی هر چند مفهوم مشاركت و معادل­های بومی آن نظیر تعاون و همیاری سابقه طولانی در حیات اجتماعی و فرهنگی مردم دارد، برداشت مدرن از مشاركت كه مبتنی بر اصالت عمل اجتماعی است نه تنها سابقه چندانی ندارد، بلكه به نظر میرسد در عرصه ­های مختلف به­هیچ وجه نهادینه نشده است. مشاركت در اندیشه و عمل مردم و مسئولان، حداكثر تا سطح یک رفتار بازتابی نه چندان فعال مبتنی بر اهداف ابزار گرایانه كه بیشتر در موقعیتهای ویژه (عمدتاً سیاسی) و در پاسخ به در خواست­های مشروعیت خواهانه

پایان نامه

 مسئولان، تقلیل یافته است.

 

هر چند كه در سال­های اخیر با مطرح شدن مفاهیمی نظیر جامعه مدنی، حقوق شهروندی و …. ادبیات مشاركت در معنای نوین آن در بین نخبگان و اندیشمندان گسترش یافته، اما همچنان به نظر می­رسد مفهوم فوق تا نهادینه شدن در سطح جامعه راهی طولانی فرا روی داشته باشد.

 

امروزه پس از سالیان متمادی تجربه مدیریت شهری متمرکز، اکثر صاحب­نظران امور شهری به این نتیجه رسیده ­اند که چنین مدیریتی در مقایسه با روش­های مشارکتی که با همکاری و مشارکت ذی­نفعان اصلی امور شهر (مردم) انجام می­شوند موفقیت چندانی در اداره شهرها ندارد. از طرف دیگر تلاش­ هایی که در چند سال اخیر جهت جلب و گسترش مشارکت مردم در اداره امور شهرها صورت گرفته است هرچند در جای خود ارزشمند است، نتوانسته از نظر کیفیت و کمیت نیازهای رو به توسعه شهروندان را در این زمینه برآورده سازد؛ طوری که اغلب مدیران امور شهری یکی از مهم­ترین مسائل و مشکلات اداره شهرها را پایین بودن مشارکت شهروندان در اداره شهرها می­دانند (نقدی، 1382: 231). چنانچه نتایج بسیاری از تحقیقات دانشگاهی نشان می­دهند، میزان و کیفیت مشارکت در کشورمان، در سطح نگران کننده ­ای قرار دارد. یافته­ های این تحقیقات به وضوح نشان می­ دهند که، میانگین مشارکت شهروندان در امور مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رقم پایینی را به خود اختصاص می­دهد (شادی­طلب، 1382؛ دهقان و غفاری، 1384؛ موسوی، 1384؛ یزدان­پناه، 1387؛ سفیری، 1388؛ هاشمیان­فر، 1388).

 

مسلما مردم آرزومندند که در جامعه به حساب آمده و در رفع مشکلات سهیم باشند و در واقع بعنوان شهروند بتوانند نظریات خود را بیان کرده و آن­ها را پیگیری کنند و به این ترتیب در بهبود محیط زندگی خود موثر باشند؛ اما، عموما مشاهده می­ شود که مردم اگرچه حتی بعضی مواقع پیشنهادات و نظرات و توانایی­های بسیار کارآمدی دارند، اما در یک حالت بی ­تفاوتی و یا حتی ضدیت قرارداشته و مشارکت فعالی در امور ندارند و می­توان گفت از حق شهروندی خود استفاده نمی­ کنند.

 

عدم توجه به این بی‌تفاوتی و عدم احساس مسئولیت مردم و نیز بی‌توجهی به خواسته‌های آنان ممکن است سرانجام به بحران مشارکت بیانجامد. بحران مشارکت مبحثی است جدی و به حالتی تعبیر می‌شود که اراده‌های مشارکت‌طلبانه و تقاضاهای مداخله‌جویانه‌ عمومی با ساختارهای سیاسی‌، اداری، حقوقی، عرفی و سنتی حاکم بر جامعه که دارای ویژگی متمرکز و استبدادی است در تضاد و ناهمخوانی قرار گیرد. این بحران سرانجام به بحران در نظام اجتماعی و مشروعیت آن و نهایتا به فروپاشی اجتماعی منجر خواهد شد (فرید یحیایی، 1378).

 

بر این اساس توجه به میزان مشارکت شهروندان و بررسی عوامل موثر بر آن در جوامعی نظیر بندرعباس که به دلیل جایگاه اقتصادی و موقعیت خاص استراتژیکی که در کشور دارد و می­بایست هر چه سریع‌تر به توسعه و نیز به استانداردهای شهری دست یابد، امری ضروری است. علاوه­براین، ویژگی­های شهر بندرعباس که به دلیل مهاجر­پذیر بودن از ترکیب و بافت جمعیتی، فرهنگی، اجتماعی و قومی نامتجانسی برخوردار است اهمیت مسئله را دو چندان می­ کند. لذا مسئولین بندرعباس بارها به این نکته اشاره و تاکید کرده ­اند که برای رسیدن به جایگاه مناسب شهر از لحاظ توسعه­ای، می­بایست شهروند محوری را از جمله اصول کاری خود قرار داد.

 

با توجه به مطالب بیان شده، بررسی میزان مشارکت اجتماعی و تعیین عوامل موثر بر مشارکت شهروندان از جمله مواردی است که می­بایست انجام آن در اولویت پژوهش­های دستگاه­های مرتبط قرار گیرد. لذا در پژوهش فوق به دنبال بررسی این سئوال هستیم که مشارکت اجتماعی شهروندان بندرعباس به چه میزان بوده، و به علاوه مولفه­هایی همچون اعتماد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی، احساس بی­قدرتی و عوامل فردی چه تاثیری بر میزان مشارکت اجتماعی شهروندان بندرعباس میگذارد. لذا هر یک از آنها به نحو مقتضی مورد سنجش قرار گرفته و ارتباط آن­ها با مشارکت اجتماعی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 

3-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

مشارکت به معنای شرکت کردن در یک موقعیت زندگی اجتماعی و درگیر شدن در فعالیت­های گوناگون است، که واجد سه مولفه­ی داوطلبانه بودن، یاری دادن و مسئولیت­ پذیری می‌باشد، لذا جزء ضروری و جدایی­ناپذیر زندگی روزمره­ی هر فردی بوده و بدین ترتیب از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین، پدیده مورد بررسی در این پژوهش که عبارت است از مشارکت اجتماعی، شایسته­ تحقیق مرتب و مداوم است. با توجه به این استدلال، موارد چندی که می ­تواند بیان کننده­ ضرورت و اهمیت بررسی علمی در این زمینه باشد، در پی می­آید.

 

1- در ادبیات جدید توسعه، بر مشاركت عمومی[1] مردم در برنامه ­های اجرایی تاكید فراوانی صورت گرفته است، چرا كه بدون مشاركت واقعی مردم در اجرای برنامه­ها و راهبردهای توسعه­ای، سخن گفتن از دستیابی به توسعه­ همه جانبه و انسان­مدارانه بیهوده خواهد بود. در نتیجه برای رسیدن به جامعه­ای توسعه یافته با شهروندان مسئولیت­پذیر ناچار از دامن زدن به رفتارها و نگرش­های مشاركت­جویانه در راستای اهداف بلند مدت اجتماعی هستیم.

 

2- از منظری دیگر، مشاركت اجتماعی[2] یكی از عوامل همبستگی اجتماعی است و به حفظ آن كمك می كند. چرا كه درگیر شدن افراد در فعالیت­های گروهی و جمعی در بلند­ مدت باعث ایجاد وفاق، همدلی، افزایش روحیه­ تحمل پذیری و مدارای اجتماعی و نیز تفكر جمعی در جهت حل مسائل اجتماعی می­ شود. از این نقطه نظر، مشاركت اجتماعی باعث تشكیل نهادها و انجمن­های مردمی و رشد و گسترش جامعه­ مدنی[3] حائل بین دولت و مردم خواهد شد. چرا كه وجود جامعه­ مدنی با انجمن­های درون آن، واسطه‌ای جهت انتقال خواست­های اجتماعی، فرهنگی و مدنی مردم به دولت و دفاع از حریم خصوصی و عمومی در مقابل دست­اندازی دولت خواهد بود. در جوامع دموكراتیک توسعه‌یافته، جامعه­ مدنی جزء ضروری حیات اجتماعی آنان است. سیر تاریخی این جوامع بیان‌گر این امر است كه گسترش مشاركت مردم در حیات اجتماعی، باعث كاهش تصدی­گری دولت شده و بدین ترتیب به كوچك­تر شدن حجم آن انجامیده است. به این ترتیب شهروندان با به عهده گرفتن اداره­ی امور اجتماعی به امر كوچك‌سازی بدنه­ی بوروكراسی كشور كمك می­نمایند. با توجه به این امر، دولت كوچك با توان نظارتی بالا می ­تواند گام‌های محكم، بلند و موثری در راستای اهداف توسعه­ همه جانبه­ی كشور بردارد.

 

3- علاوه بر این موارد، مشاركت اجتماعی، حس مسئولیت­ پذیری و تعهد اجتماعی افراد جامعه را برانگیخته و آن را افزایش می دهد. فردی كه به صورت داوطلبانه در امری اجتماعی مشاركت می کند، انگیزه و تعهد خویش را در قبال افراد جامعه و نیز خود جامعه به منصه­ ظهور می‌رساند و با این عمل خود، گامی مثبت و رو به جلو در جهت افزایش همبستگی اجتماعی با دیگر اعضای جامعه و مسئولیت­ پذیری در قبال جامعه بر­می­دارد. این امر، به نحوی خودبه­خودی در راستای تقویت انسجام اجتماعی عمل می­كند و باعث حفظ حیات اجتماعی می­ شود.

 

4- از سوی دیگر، مروری بر تحقیقات انجام گرفته در حوزه­ مشارکت اجتماعی نشان‌دهنده­ این امر است که، بیشتر پژوهش­های علمی انجام شده در این زمینه، در درجه­ نخست فقط بعد رسمی مشارکت را مد نظر قرار داده­ و به بررسی آن پرداخته­اند و از ابعاد دیگر آن غفلت ورزیده­اند. علاوه بر این، این تحقیقات انجام گرفته، معمولا یا به سنجش مشارکت در میان روستائیان پرداخته­اند و یا در بین زنان، و معدودی نیز جامعه­ آماری خود را به تمامی افراد جامعه تعمیم داده­اند.

 

لذا آن‌چه حایز اهمیت است این است که بتوان با شناسایی و کمک عوامل تحرک‌برانگیز مشارکت، زمینه­ای فراهم نمود که مردم را به طور فعال درگیر اداره‌ امور مربوط به خویش کرده و آنان را در مقابل محیط اجتماعی پیرامون‌شان حساس نمود.

 

لذا با شناخت عوامل موثر و مرتبط با مشارکت اجتماعی است که می­توان سرمایه ­گذاری لازم را جهت ارتقاء مشارکت اجتماعی مردم داشت و از بسیاری هزینه­ های برنامه ­ریزی نشده در این زمینه که نتیجه اندکی دارند، جلوگیری نمود. چرا که، مشارکت فعال شهروندان، علاوه بر دست‌یابی به امکانات مفید رفاهی و زمینه‌ وفاق در سطح محلی و منطقه‌ای، سبب رشد مردم‌سالای به صورتی واقعی‌تر و ملموس‌تر و در نتیجه مانع احساس بی‌قدرتی در رفتارهای اجتماعی می­گردد. زیرا همان‌طور که بعضی از متفکران یادآور شده‌اند، یکی از عوامل موثر و کارساز در توسعه‌نیافتگی جامعه، احساس بی‌تفاوتی در حل مشکلات اجتماعی و عدم مشارکت اجتماعی می‌باشد که می‌تواند زمینه را برای بسیاری از مشکلات و معضلات بعدی از جمله خود­محوری، اشرافیت‌گرایی،جناح‌بندی، دلال‌بازی، فرصت‌طلبی، سرمایه‌‌اندوزی و… فراهم سازد (خاکپور، 1378). بر این اساس بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر مشارکت اجتماعی بسیار ضروری می­نماید، تا ضمن شناسایی میزان تاثیر هر یک از این عوامل به کمک نتایج حاصله از پژوهش، بتوان برای ارتقای سطح مشارکت شهروندان برنامه­ ریزی نمود.

 

نتایج حاصل از این پژوهش می ­تواند در راستای مدیریت بهینه شهر، مورد استفاده دستگاه­ها و نهادهای برنامه­ریز همچون استانداری، فرمانداری، شهرداری و.. قرار گیرد.

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی تحلیلی مناظره‌های رسول اكرم (ص)

یكی از ابزار نیرومند برای دفاع از آموزه‌های اسلامی و اثبات حقانیت آنها، مناظره است. از آنجایی كه مهمترین اعجاز پیامبر اكرم6 یعنی قرآن كریم از سنخ كلام است، اهمیت گفت­وگو از نظر اسلام مشخص می‌شود. خدای متعال امر دعوت را بر حكمت، وعظ نیكو، و جدال احسن استوار ساخته است و می‌فرماید: «ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ…»[1] سنت و سیره عملی پیامبر اسلام 6 و پیشوایان دینی هم بر این منوال بوده است. پیامبر اكرم 6 سالها تبلیغ آیین تازه را بر پایه اخلاق نیكو، وعظ حسن و مجادله احسن پیش برد.

 

قرآن كریم به برخی مناظره‌ها یا گفت وگوی پیامبران با مشركان و یا سران ادیان اشاره كرده است و بسیاری از انسانهایی كه به دین الهی گرویده‌اند، تسلیم گفت وگو و منطق صحیح انبیاء الهی بوده‌اند.

 

امامان نیز به تأسی به سیره پیامبر اكرم 6 بدین روش عمل می‌كردند. احتجاجات امیرالمؤمنین علی 7 در شرایط مختلف، امام صادق 7 و شاگردان وی، امام رضا 7، و سایر ائمه كه در كتب دینی ثبت شده است،[2] نشان می‌دهد كه مناظره به عنوان یک سنت و فرهنگ، از جایگاه ممتازی در شیوه دعوت به اسلام برخوردار است.

 

علماء اسلام نیز در طول تاریخ از این روش دعوت، بسیار بهره برده‌اند. افرادی مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، علامه حلی مناظرهای متعددی با دیگراندیشان داشته‌اند.[3]

 

به این ترتیب مناظره به یک سنت تبدیل شد، و در فرهنگ مسلمانان از جایگاه ممتازی برخوردار گردید. در نتیجه دانش و فن مناظره و جدل به دست عالمان مسلمان گسترش یافت، و رفته رفته به كمال رسید.

 

این تحقیق كه با موضوع بررسی تحلیلی مناظره‌های پیامبر اكرم 6 نگارش خواهد یافت به بررسی مبانی، اصول، شیوه‌ها و ابعاد گفت‌وگوها و مناظره‌های حضرت در 5 فصل به قرار ذیل خواهد پرداخت.

 

فصل اول، كلیات: دراین فصل چگونگی و نحوه انتخاب موضوع، بیان مسئله، سؤالات اصلی و فرعی، فرضیه تحقیق، مفاهیم تحقیق، پیشینه موضوع تحقیق و بیان نوع و روش تحقیق بیان خواهد شد.

 

فصل دوم: در این فصل تحت نام سیمای مناظره به مفهوم‌شناسی مناظره، مجادله و محاجّه و منازعه، پیشینه، جایگاه و اهمیت مناظره مبانی

پایان نامه

 مناظره از دیدگاه منطق، شرایط و لوازم مناظره از دیدگاه قرآن كریم، آداب و اخلاق مناظره از منظر قرآن كریم، پرداخته خواهد شد.

 

فصل سوم: در این فصل اصول مناظره از دیدگاه منطق، اصول مناظره از دیدگاه قرآن كریم و اصول مناظره‌های رسول اكرم 6 بررسی می گردد.

 

فصل چهارم: در این فصل روش‌ها و شیوه‌های مناظره‌های رسول اكرم6 ، ابعاد و موضوع‌های مناظره‌های رسول اكرم6 مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.

 

فصل پنجم: در این فصل به نتیجه‌گیری فصول و نتیجه‌گیری نهایی و ارائه راهكارها و پیشنهادهای علمی و كاربردی پرداخته خواهد شد.

 

لازم به ذكر است ترجمه آیات قرآن در این تحقیق برگرفته از قرآن چاپ انتشارات اسوه به طراحی شورای تحقیق مركز طبع و نشر قرآن و با تحقیق محمد فقیهی رضایی و جمعی از محققان و كارشناسان علوم قرآنی كه برگرفته از تفاسیر المیزان، اطیب‌البیان، نمونه و برخی از تفاسیر موضوعی قرآن كریم است و در سال 1385 انتشار یافته، استفاده گردیده است.

 

 

 

  

 

فصل اول

 

 

 

كلیات

 

  

 

 

 

در این فصل كلیاتی در مورد این تحقیق، چگونگی و نحوه انتخاب موضوع آن، بیان مسئله، سؤالات و فرضیه‌هایی كه در ارتباط با موضوع آن مطرح است ارائه می‌گردد، سپس به بیان اصطلاحات مهم و كاربردی در تحقیق پرداخته شده و در آخر پیشینه و روش تحقیق، بیان خواهد شد.

 

[1]- سوره نحل، آیه 125. به این آیه در فصل سوم به صورت مبسوط خواهیم پرداخت.

 

[2]- شیخ طبرسی، ابومنصور احمد بن علی، احتجاج علی اهل اللجاج،قم، ناشر نوید ظهور، 1392ش.

 

[3]- برای نمونه: ر.ك: الخاجویی، اسماعیل، وجه تسمیه المفید بالمفید فیما مناظرات کلامیه و ابحاث،تهران،انتشارات مکتب القرآن،1371ش.

پایان نامه ارشد: بررسی هوی پرستی در قرآن ونهج البلاغه

انگلیسی…………………………………………………………….

 

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

 

كلیات

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدّمه  :

 

 

 

 

 

 

 

در درون انسان، کشش هایی وجود دارد که آدمی را به تحرّک وا می دارد و مبنای حرکت های فردی و اجتماعی می شود. برخی از این امیال،

پایان نامه

 الهی و نتیجه کردارهای نیک آدمی هستند. بعضی نیز شیطانی و از روی هوا و هوس هستند. از میان کردارهای زشت، آن چه عامل ناهنجاری و گناه شمرده می شود ، همان نفس امّاره است. هرگاه از « هواپرستی » سخن به میان می آید، منظور همین نفس است. هواپرستی در حقیقت، میوه تلخ غفلت زدگی و درست مقابل خداپرستی است. به عبارت دیگر، هواپرستی، پذیرش نابخردانه حکومت نفس امّاره و شیطان درون است. یعنی، تسلیم بی قید و شرط در برابر شهوات و خواسته های نفس است. بنابراین بدترین دشمن رستگاری آدمی، نفس خودبین و هوس مدار اوست. آدمی با پیروی از هواهای نفسانی، عقل را که حاکم عادل و بزرگ ترین نعمت الهی است خفه می کند و ظلمت نفس را بر نورانیت عقل غلبه می دهد و او را به اسارت فرمانده ی پایگاه هوی و هوس که شیطان است در می آورد .

 

 

 

هدف از آفرینش انسان رسیدن به کمال و سعادت می باشد، بی شک در وجود انسان، غرائز  و امیال گوناگونی است که خداوند آن ها را برای هدف تکاملی آفریده است. امّا مهم این است که اگر از حدّ ، تجاوز می کنند و پا را از گلیمشان فراتر می نهند، و بنای طغیان و یاغی گری می گذارند، عقل را زندانی کرده و بر کلّ وجود انسان حاکم می شوند و زمام اختیار را از دست او می گیرند. این همان، هواپرستی است. و هواپرستی از جمله آفت هایی است که مانع رشد و صعود انسان می شود و از تمام انواع بت پرستی خطرناک تر است، حتّی همه ی گناهان ریشه در هواپرستی دارند. ( مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 120 ) .

 

اصلی ترین و تنها کاری که ما همیشه در طول زندگی خود داریم، مبارزه با نفس است. ولی غالباً به این مسئله توجّه نداریم در حالی که فقط باید یک موضوع را مراقبت کنیم و آن هم مبارزه با نفس است ولی متأسفانه در اکثر آدم ها تلقّی درستی از این معنا وجود ندارد. از این رو، انسان برای رسیدن به تعالی، باید با هوای نفس بجنگد و این مانع بزرگ را از میان بردارد. و سرکوب کردن این دشمن غدّار کار آسانی نیست بلکه نیاز به جهاد و تهذیب دارد. آن هم نه یک مرتبه و دو مرتبه، بلکه جهاد مداوم و تا آخر عمر. برای مهار کردن نفس و کنترل غرائز باید سخت بجنگیم  .

 

برای مبارزه و تهذیب نفس نیاز به راهنمایی هایی داریم که آن را در قرآن و روایات می بینیم . خداوند در آیات قرآنی به صراحت آدمی را از پیروی هوای نفس باز داشته و فرموده است :  یا داودُ اِنّا جَعَلناکَ خَلیفَةً فِی الارضِ فَاحکُم بَینَ النّاسِ بِالحَقِّ وَ لاتَتَّبِعِ الهَوی فَیُضِلَّکَ عَن سَبیلِ اللهِ …..  ؛ ص (38) : 26  . ای داود! ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم به حق داوری کن ، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد ؛ …  .

 

در روایات معصومین ( علیه السّلام ) نیز به خطر هواهای نفسانی برای انسان اشاره شده است ، چنان که رسول گرامی (ص) می فرمایند : « أعدی عدُوِّکَ نفسُکَ الّتی بینَ جَنبَیکَ : بدترین دشمنت ، نفس توست که میان دو پهلوی تو قرار دارد » . ( مجلسی، بحارالانوار ، ج 70 ، ص 64 ) .

 

در روایتی امام علی علیه السّلام می فرمایند : ( الهوی عدوّ العقل ) هواپرستی دشمن عقل است .( انصاری ، ترجمه غرر الحکم ، ج 1 ، جمله 321، ص13) .

 

در جای دیگر نیز می فرمایند : « وَ اشرف ُ الغنی ترکُ المُنی . وَ کم مِن عقل ٍ اسیر ٍ تحت َ هوَی امیرٍ » . برترین بی نیازی، ترک آرزوهاست، و چه بسا عقل که اسیر فرمان روایی هوس است . (صبحی صالح ، نهج البلاغه ، حکمت 211 ، ص 506 ) .

 

در متون دینی ما از جمله قرآن و نهج البلاغه به این موضوع پرداخته شده و حتّی برای آن علّت هایی  آورده شده و آثار زیان بار آن ذکر و در مقابل، راهکارهایی برای مقابله و رهایی از آن بیان شده است .

 

 

 

1 . 1 . بیان مسئله :

 

نوشتار پیش روی، با هدف بیان هوی و پرستش از نظر لغت و اصطلاح، عوامل هواپرستی و آثار زیان بار آن و راهکارهای مقابله با آن، در قرآن و نهج البلاغه به نگارش در آمده است .

 

هواپرستی به عنوان موضوعی که نفی آن یکی از آموزه های اسلامی است . پیروان هوای نفس، گرفتار سوء تشخیص و عدم درک واقعیت شده و در نهایت از مشاهده چهره واقعی حقّ ِ آشکار، محروم می مانند. گاهی هواپرستی در قالب سفارش به تقوا و پرهیزگاری نفی شده است، گاهی در قالب ترک گناهان و گاهی در قالب مذمّت مظاهر دنیوی که از آن تعبیر به حبّ دنیا می شود .

 

مسئله مهمّی که در این نوشتار به دنبال آن هستیم این است که نظر قرآن و نهج البلاغه در زمینه ی هوی پرستی چیست ؟  چه پیامدهایی را در پی دارد ؟ و این که نحوه ی برخورد با آن چگونه است ؟

پایان نامه ارشد: تاثیر یاد خداوند در کم کردن شرور میان انسانها

مواجه شدن با مسئله‌ی خیر و شر از دیر زمان برای انسان وجود داشته است اما توجه انسان بیشتر به مسئله‌ی شر معطوف شده است. به این دلیل که روند جهان و زندگی انسان به صورت عادی مطابق با خیر است اما شر به نوعی یک پیچیدگی و یک ناهماهنگی در این جهان است که باعث می‌شود در انسان ایجاد رنج کند و در پی آن سؤال‌هایی برای انسان ایجاد کند. غیر از این موارد، شر رنج عمیقی را در درون انسان به وجود می‌آورد. بعضی از این رنج‌ها چنان تأثیرات عمیقی بر روی روح و روان انسان می‌گذارد، که بی تفاوت بودن و یا گذشتن از آن کار بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است.

 

مردم بر این باور بوده‌اند که اگر موجودی برتر در عالم وجود دارد و بر کارهای ما نظارت دارد به چه دلیل باید ما در رنج به سر ببریم؟ اگر آن موجود برتر دارای صفات پسندیده‌ای چون خیرخواهی است، چرا باید افراد موجود در این جهان را در رنج ببیند؟ و سؤال‌هایی از این دست انسان‌ها را درگیر مسئله‌ی شرور می‌کند.

 

طبیعتاً همان طور که شر ذهن مردم عادی را به خود مشغول کرده است، ذهن حکما و بزرگان و فلاسفه را نیز به خود مشغول کرده و آن‌ ها بر این شدند که جواب‌های تخصصی‌تر و طبقه‌بندی شده‌ای به آن بدهند. این گونه جوابها مبتنی بر نظریه‌ی عدالت خداوند یعنی باور به دادگری او است. این جواب‌ها اغلب می‌کوشد تا جواب قانع‌کننده‌ای برای مسئله‌ی شر بیابد زیرا در این نظریه دادگری و عدل خداوند به صورت پیش‌فرض پذیرفته‌شده است و تنها توجیهی برای وجود شرور یا منشأ آن نیاز دارد. جان هیک در کتاب فلسفه‌ دین خود در توضیح عدل الهی یا همان تئودیسی چنین عنوان می‌کند که لایب نیتس این واژه را از دو واژه‌ی یونانی Theos (خدا) و Dike (عادل) ساخته است. این واژه اصطلاحی است برای کوشش‌هایی که برای حل مسئله‌ی شر به انجام رسیده است[5]. چنانچه مشخص است در این نظریه عدالت و دادگری خداوند به صورت پیش فرض پذیرفته شده است.

 

کهن‌ترین متن دینی که در آن مسئله‌ی شر مطرح شده، در آیین هندو، ریگ­ودا- سامهیتا است. این اثر که قدمت آن به 12 یا 15 قرن پیش

پایان نامه

 از میلاد می‌رسد، با توهم خواندن شر به پاسخ آن پرداخته است.

 

یکی دیگر از آثار قدیمی و دینی که به توجیه مسئله‌ی شر پرداخته، اوستا است، که قدمت آن حدوداً به دو قرن پیش از میلاد می‌رسد. این متن دینی به جای پاسخ گویی به شبهه‌ی شر، تسلیم آن شده و شر را به خدایی دیگر به نام «اهریمن» در مقابل (و در عرض) خدای خیرخواه (یزدان) نسبت می‌دهد[6].[7] در آئین مانی نیز دیدگاه دوگانه انگار وجود دارد.

 

شهید مطهری در کتاب عدل الهی خود چنین می‌گوید:

 

«آئین زردشت به حسب مدارک تاریخی از نظر خالقیت، کاملاً ثنوی بوده است … مطابق این فکر، هر چند هستی دو ریشه‌ای نیست ولی دو شاخه‌ای است، یعنی هستی که از آهورامزدا آغاز می‌گردد به دو شاخه منشعب می‌شود، شاخه‌ی نیک که عبارت است از سپنت‌مئینو و آثار نیکش و شاخه‌ی بد که عبارت است از انگره‌مئینو و همه‌ی آفریده‌ها و آثار بدش.»[8]

 

در این‌جا چنین نشان داده می‌شود که به طور کامل خالق خیر را از خالق شر متمایز کرده‌اند. این شاید ابتدائی‌ترین راه برای توجیه شرور بوده است.

 

بدین ترتیب، در توجیه اول، وجود شرّ به دیدگاه یا وضعیت ادراکی بشر باز می‌گردد که با اصلاح آن می‌توان درک کرد که شری در واقع وجود ندارد. اما در توجیه دوم، وجود خارجی شرور پذیرفته شده است و منشأ آن وجودی دانسته شده که خیرخواه نیست و از این جهت افعال او ببار آورنده‌ی شرور است و به تبع آن رنج آدمی در برخورد با آن‌ ها. همان طور که در این پیشینه‌کوتاه از این مسئله مشخص است، در ابتدا و از سالیان دور دیدگاه‌هایی درباره‌ی شرور موجود بوده است که این نشان از اهمیت مسئله‌ی شرور و چگونگی ورود آن به جهان آفرینش می‌باشد.

 

[1] . جان هیک، فلسفه‌ دین، ترجمه‌ی بهزاد سالکی، (تهران، انتشارات بین‌المللی الهدی، 1390)، ص95.

 

[2] . باروخ اسپینوزا، اخلاق، ترجمه‌ی محسن جهانگیری، (تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1388)، ص241.

 

[3] . ایمانوئل کانت، دین در محدوده‌ی عقل تنها، ترجمه‌ی منوچهر صانعی دره‌بیدی، (تهران، نقش و نگار، 1380)، ص 137.

 

[4] . ملاصدرا، اسفار، ترجمه‌ی محمد خواجوی، (تهران، انتشارات مولی، 1383)، موقف هشتم، ص95.

 

[5] . رجوع کنید به: جان هیک، فلسفه‌ دین، ترجمه‌ی بهزاد سالکی، ص97.

 

[6] . محمد حسن قدردان قراملکی، خدا و مسئله‌ی شر، مؤسسه‌ی بوستان کتاب (قم، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1388)ص13.

 

[7] . نظر گروهی بر این است که اهریمن و یزدان دو نیروی ماورائی هستند و تنها اهورامزدا خدای زرتشت است.

 

[8] . مرتضی مطهری، عدل الهی، (تهران، انتشارات اسلامی،1398ه.ق)، ص 81.

دانلود پایان نامه ارشد: مسائلی از جلوه رحمت عام در سوره الرحمن

بدون شک شروع آفرینش بر پایۀ رحمت بوده و مجموعه هستی و همه مخلوقات ظهور رحمت حق اند و تداوم حیاتشان-چه در مرحلۀ مادی و چه در میدان هدایت و معنویت-به رحمت حضرت اوست.نگریستن به آثار رحمت الهی،شناخت الله را فراهم می‌کند،ولی گاهی غفلت در زندگی انسان رسوخ می‌کند و چشم او را از تماشای حقایق فرو می‌بندد و بیماری خطرناک نسیان از حقایق را بر انسان چیره می‌سازد،بنابراین تذکر واقعیاتی که در زندگی آدمی نقش مثبت دارد خالی از فایده نیست.رحمت و مهر حق هم از جمله حقایقی است که ممکن است در معرض غفلت و فراموشی قرار گیرد و از این ناحیه ضربۀ غیرقابل جبرانی به انسان وارد گردد.به همین سبب تذکر این حقیقت چه با زبان و چه با قلم از باب(تواصوابالحق) امری لازم و ضروری به نظر می رسد،تا با شنیدن رحمت و مهرحق و جلوه های تابناکش بیداری به انسان دست دهد و از پی این بیداری به شهر بینایی برسد و با رسیدن به شهر بینایی به تماشای زیباترین مناظر معنوی و مظاهر ملکوتی که همانا جلوه های رحمت او در افق وجود و حیات موجودات است موفق گردد و علاوه بر علاج بیماری غفلت و مرض نسیان در میدان تامین سعادت دنیا و آخرت قرار گیرد.

 

رحمت و مهرحضرت او،بنابر معارف الهیه و اعتقاد اهل دل و متخصصان علوم اسلامی دارای جلوه عام وجلوۀ خاص است،که از جلوۀ عامش تعبیر به رحمت رحمانیه و از جلوه خاصش تعبیر به رحمت رحیمیه می شود. رحمت عام خداوند شامل دوست و دشمن و مؤمن و کافر و نیکوکار و بدکار می باشد ولی رحمت خاص ویژه بندگان مطیع و صالح و فرمانبردار است،زیرا آنها به حکم ایمان و عمل صالح،شایستگی این را یافته اند که از رحمت و بخشش و احسان خاصی که آلودگان و تبهکاران از آن سهمی ندارند،بهره مند گردند.

 

این نوشتار مسائلی از جلوه رحمت عام را در سوره الرحمن مورد بررسی قرار داده تا برای ما نشان اندکی از دریای بی پایان مهر و رحمت حق باشد،شاید از این رهگذر دست دوستی به حضرت حق دهیم و از شیطان و حزبش که دشمنان سرسخت انسان اند دست برداریم و به راه مستقیم که همان راه پیامبران و صدیقان و صالحان و شهیدان است درآئیم و عمر به ایمان و اخلاق و عمل صالح سپری نمائیم.

 

1-2-بیان مسأله

 

فضل و رحمت الهی در حیات انسانها از جایگاه ویژه ای برخوردار است و پیدایش و خلقت همه امور در جهان هستی بوسیله خداوند در حقیقت نشان از مهر و محبت اوست و اگر فضل و رحمت الهی نبود هیچ چیز آفریده نمی شد.خداوند در آیه 156سوره اعراف می فرماید: «و رحمتی وسعت کل شی ء»، (رحمتم همه چیز را فرا گرفته)،رحمت برگرفته از ریشۀ«رحم»به معنای مهربانی و دلسوزی بسیار است،«رحم»و «رحمت»وقتی درباره انسان به کار می رود به همین معنا یعنی دلسوزی و دل نازکی و مانند آن است ولی در خداوند متعال معنایش افاضه خیر بر مستحق خیر است.آن هم به مقداری که او استحقاق آن را دارد.یعنی خداوند متعال بسته به زمینه و ظرفیت پذیرش،به هرکس و همه چیز(خیر مادی و معنوی)به او عنایت میکند،این معنای رحمت خداوند است.(طباطبایی،1380، 19/156)به عبارت دیگر رحمت الهی در حوزه های تکوینی و تشریعی از مصادیق رحمت عام و خاص است که خداوند به اشکال مختلف در زندگی بشر آن را به نمایش گذاشته است تا بدین وسیله انسانها با صبرو شکیبایی و اخلاق حسنه و تقوا که از موهوبات رحمت الهی است به رشد و کمال برسند.خداوند در سوره الرحمن نعمتهای عمومی را به رخ می کشد،چه نعمتهای دنیایی مؤمن و کافر و چه نعمتهای آخرتی مؤمن را و چون نام رحمان دلالت بر رحمت عمومی خدا داشت در اول این سوره واقع شد که در آن انواع نعمتهای دنیوی و اخروی را که مایه انتظام عالم انس و جن است ذکر شده است این سوره در حقیقت می خواهد خاطرنشان سازد که خدای متعال عالم و اجزای آن را از قبیل زمین و آسمان و خشکی ها و دریاها را طوری

پایان نامه

 آفریده و اجزای هریک را به گونه ای نظم داده که جن و انس بتوانند در زندگی خود از آن بهره مند شوند و قهرا عالم به دو قسمت تقسیم می شود یکی دنیا که با اهلش فانی می شود و یکی دیگر آخرت که همیشه باقی است و در آن سعادت از شقاوت و نعمت از نقمت متمایز می گردد.

 

پس آنچه در عالم هست چه عینش و چه اثرش از نعمتهای والای خدای متعال است به همین جهت پشت سرهم از خلایق می پرسد و با عتاب هم می پرسد که«فَبِاَیُّ ِ ءالاء رَبِکُما تُکَذِّبان»(پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟)

 

در این پژوهش به جهت وفور نعمتها و رحمت الهی در قرآن به بررسی تعدادی از مصادیق رحمت در سوره الرحمن که از مصادیق عام رحمت خداوند است و همگان از آن بهره می برند بی آنکه ایمان در آن شرط باشد پرداخته می شود.

 

1-3-سؤالات پژوهش

 

سؤالات اصلی:

 

1-مصادیق رحمت الهی در سوره الرحمن چه چیزهایی را در بر می گیرد؟

 

سؤالات فرعی:

 

1.چه کسانی مشمول رحمت الهی هستند؟

 

2.چه چیزهایی باعث می شود که برخی از انسانها از رحمت الهی محروم بمانند؟

 

3.مصادیق رحمت دنیوی در سوره الرحمن چیست؟

 

4.مصادیق رحمت اخروی در سوره الرحمن چیست؟

 

1-4-پیشینۀ پژوهش

 

بررسی مصادیق رحمت الهی در قرآن و سوره الرحمن مورد توجه مفسران، محدثان و اندیشمندان اسلامی بوده است و کتب بسیاری را در این زمینه سامان داده‌اند در ذیل به بعضی از این کتب اشاره می‌شود:

 

در کتب تفسیری مانند ترجمه المیزان، تفسیر نمونه، مجمع البیان و البرهان و… ذیل آیات مربوطه به تفسیر آن پرداخته‌اند و در کتب روایی مانند بحارالانوار، اصول کافی و تفسیرقمی و… روایاتی در باب رحمت بیان شده است. و اندیشمندان اسلامی نیز در آثار خود مانند گنجینه‌های دانش یا زندگی محمود اختریان و علم و زندگی احمدبیدشک و… بخشی را در تألیفات خود به موضوع مورد بحث اختصاص داده‌اند ولی با این وجود چنین موضوعی تاکنون در قالب پایان نامه یا مقاله به صورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است.

 

1-5-فرضیه های پژوهش

 

1.از مصادیق رحمت الهی در سوره الرحمن خلقت انسان،تعلیم بیان،برافراشتن آسمان و… می باشد.

 

2.از مفاد سوره الرحمن می توان اینگونه استنباط کرد که رحمت خداوند عام و همگانی است و مؤمن و کافر را در بر می گیرد.

 

3.برخی از مسائل و امور در زندگی انسانها وجود دارد که آنها را از رحمت خداوند محروم می کند و نتیجه تجسم اعمال خود آنهاست که ار آن به عنوان عذاب الهی یاد می شود.

 

4.از مصادیق رحمت دنیوی در سوره الرحمن خلقت زمین، منظومه شمسی، آفرینش انسان و… می‌باشد.

 

5.از مصادیق رحمت اخروی در سوره الرحمن بهشت و نعمتهای آن، هشدار جهنم و وضع کیفرها و… می‌باشد

 

1-6-حدود پژوهش

 

محدوده پژوهش حاضر،بررسی مصادیق رحمت الهی در سوره الرحمن با بهره گرفتن از تفاسیر مختلف از جمله تفسیر المیزان،نمونه،البرهان،جوامع الجامع و دیگر تفاسیر می باشد،در این پژوهش از کتب مرتبط با این موضوع نیز استفاده شد.

 

1-7-اهداف پژوهش

 

هدف از این پروژه آشنایی با سوره مبارکه الرحمن و شناساندن جاذبه های دین اسلام از طریق معرفی مصادیق رحمت الهی و بررسی زمینه ها و موانع آن می باشد.از آنجا که فضل و رحمت الهی در زندگی انسانها وسیله ای است برای رسیدن آنها به رشد و کمال و سعادت ابدی،بنابراین شناخت مصادیق رحمت الهی دراین سوره می تواند برای جویندگان راه سعادت مفید واقع شود.

 
مداحی های محرم