متعاقب با ورود اعراب مسلمان به ایران و انقراض امپراطوری ساسانی، بیثباتی و آشفتگی سراسر این قلمرو پهناور را فراگرفت و به تبع آن ضعف اقتصادی و رکود هنری بر کشور مسلط گشت. ورود اسلام به ایران همچنین ساختار اجتماعی عصر ساسانیان را در هم ریخته و دگرگون ساخت. پس از انقراض امپراطوری ساسانی، سلطهی آسمانی و ایمانی اسلام نفوذ یافت و تغییر و تحولات زیادی در هنر ایران به وجود آورد. لیکن جامعه ایرانی به رغم از دست دادن استقلال سیاسی، هویت فرهنگی خود را برجا نگاه داشته و باعث شد که خلفای اموی و عباسی بسیاری از مراسم و آداب ایرانی را اختیار کنند و کاردانان ایرانی را به خدمت گیرند.
صنعتگران ایران قبل از اسلام در ساختن انواع فلزات مهارت داشته وآثار نفیسی ساخته بودند و این مقام را بعد از آن که ایران جزء ممالک اسلامی شد نیز از دست ندادند. به دلیل علاقه ایرانیان به استفاده از زیورآلات، فلز و سنگ های قیمتی از دیرباز در دست های ماهر صنعتگر و هنرمند ایرانی به شکلهای تزیینی و هنری درآمد تا به عنوان زیور شخصی، اجتماعی یا فریضهی آیینی و دینی به کار برده شود؛ با آنکه با استیلای اعراب مسلمان برسرزمین ایران، تغییرات اساسی در جنس، فرمعشق، جادویم کرد
زهر خود بر من ریخت
از نوک قله زمین افتادم
تازه آمد یادم، من عقابی بودم و تزیینات اشیای فلزی به وجود آمد. «در طول دو قرن اولیه اشغال ایران، که آیین شرع اسلام بر جامعهی ایرانی حکمفرما بود، موازین و مقررات حاکم بر جامعه، تا چند دهه باعث سلب نبوغ و قدرت خلاقیت هنرمندان ایرانی شد. چنین وضعی هنرمندان ایرانی را از تجلیات هنری باز داشت و به علت پراکندگی و مهاجرت آنان، هنر ظریف فلزکاری به دست فراموشی سپرده شد. هنر آفرینان ایرانی پس از ثبات وضع و ایجاد آرامش و طلوع حکومتهای ملی از پس ابرهای تیره از گوشه و کنار ایران پدیدار شدند تا قریحه ی ملی و نژادی خود را به صحنهی ظهور رساندند» (احسانی،1368، 155).
میراث گرانبهای صنعت فلزکاری را ایرانیان از پیشینیان صنعتگر و هنرمند خود به ارث بردهاند و در دورهی اسلامی بر اهمیت و ترقی آن افزوده اند. آنان راه سختی را در اثر زحمات پیگیر و خستگی ناپذیر، به سرعت درنوردیده و خود را به نهایت اوج کمال رساندند. آن ها برای
انواع فنون تزیینی و تکنیکهای پیچیده، طریقهی کاربردی سادهتر و سهلتری یافتند. این امر موجب شد که هنر فلزکاری ایران بر سایر ممالک اسلامی، وجه پیشرفته ای بخصوص از نظر تکنیک به خود بگیرد.
آثار هنری بسیار ارزشمند و گرانبهایی که امروزه در موزهها و مجموعههای خصوصی ایران و جهان نگهداری می شود نمایانگر ذوق هنرمند ایرانی در دورههای پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی در ساخت آرایههای تزیینی است. هنرمندی که با تصرف در مواد محیط پیرامونش، رویکردی جدید در ساخت زیورآلات خلق کرده به طوری که امروزه آدمی با دیدن آن ها، خلاقیت و توانمندی حیرت برانگیز سازندگان آن ها را تحسین می کند.
با مطالعات و انجام پیشینه یابی، هدفمان از این پژوهش آن است که با آشنایی و بهرهگیری از طرح و نقش و تکنیکهای اصیل و با هویت تاریخ ایران در دوران آغازین اسلامی، به میزان تأثیر مضامین و مفاهیم دین اسلام بر ساخت و ارائه زیورآلات در آن دوران و به طبع تأثیر آن، بر زیورآلات بعد از آن پیببریم. با این هدف در بخش کتابخانه ای به پیشینهیابی در مورد زیورآلات دوران آغازین اسلام در ایران تا پایان دورهی سلجوقی پرداخته شد و در بخش مشاهدهای، به موزهی ملی ایران، موزهی رضاعباسی و سایت موزهی متروپلیتن، گالری فریر و موزهی کریستیس در آمریکا مراجعه گردید.
زیورسازی در دورهی اسلامی پیشرفت زیادی داشته و هنر زرگری و زیورسازی با هنر گوهرنشانی تلفیق و شاهکارهای جهانی آفریده اند. زیورآلات زرین و سیمین مزین به سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی، استفاده از تکنیک های تزیینی میناکاری، مشبککاری و برجستهکاری در دستبندها، گردنبندها، گوشوارهها و سایر تزیینات، ترصیعکاری، استفاده از سکههای زرین و سیمین و مسی در تزیین و نیز استفاده از فلزات کم بها در ساخت زیوآلات چون مس، روی، برنج از ویژگیهای هنر جواهرسازی دوران اسلامی است.
پژوهشگران و متخصصین باستانشناسی در کاوشها و حفاریهای خود کم و بیش با نمونههایی از زیورآلات فلزی گذشتگان برخورد داشته اند. این آثار به علت ترکیب یافتن با اکسیژن محیط و زنگزدگی دچار فرسودگی و آسیب شده و یا به کلی از بین رفته اند. بسیاری از اشیاء موجود در حفاریهای قاچاق، به غارت رفته اند و از دسترس پژوهشگران و تاریخنویسان دور ماندهاند، در نتیجه تعیین تاریخ دقیق و محل ساخت آثار مشکل و در مواردی غیر ممکن گردیده است.
این پایان نامه در چهار فصل تنظیم شده است:
در فصل اول به کلیات پژوهش پرداخته شده است تا روشن کنندهی مسیر حرکت، روش و مراحل کار برای رسیدن به هدف باشد. فصل دوم، به مبانی نظری پژوهش و بررسی تاریخچه استفاده از زیورآلات، در دوران اسلامی، در ایران و تأثیر آن بر کاربرد، ساخت، تکنیک، طرح و نقش موجود در این آثار و آشنایی با آن ها پرداخته شده است. در فصل سوم که بدنهی اصلی پژوهش می باشد، به بررسی و توصیف و تحلیل آثار برجا مانده از دورهی آغازین اسلام تاپایان دورهی سلجوقی در ایران، موجود در سه موزهی ملی، موزهی رضاعباسی و موزهی متروپولیتن پرداخته شده است. و در پایان در فصل چهارم شاهد جمعبندی مطالب، تحلیل آثار و تطبیق آنان و نتیجهگیری از هدف انجام این پژوهش خواهیم بود.
فرم در حال بارگذاری ...