فیزیوگرافی در حقیقت مطالعه خصوصیات فیزیكی و وضعیت مورفولوژی آبخیز یک حوزه است كه اثر تعیین كنندهای بر خصوصیات هیدرولوژی و رژیم آبی آن دارد. آگاهی به خصوصیات فیزیوگرافی یک حوزه با داشتن اطلاعاتی از شرایط آب و هوایی منطقه میتواند تصویر نسبتاً دقیقی از كاركرد كمی و كیفی سیستم هیدرولوژیک آن حوزه بدست دهد.خصوصیات فیزیوگرافی حوزهها نه فقط بطور مستقیم بر رژیم هیدرولوژیک آنها و از جمله میزان تولیدآبی سالانه، حجم سیلابها، شدت فرسایش خاك و میزان رسوب تولیدی اثر میگذارد بلكه بطور غیر مستقیم و نیز با اثر بر آب و هوا و وضعیت اكولوژی و پوشش گیاهی به میزان زیادی رژیم آبی حوزه آبخیز را تحت تأثیر خود قرار میدهد.پارهای از خصوصیات فیزیوگرافی از جمله ارتفاع، شیب و جهت شیب میتوانند بسیاری از عوامل آب و هوایی نظیر درجه حرارت و تغییرات آن، نوع و میزان ریزش جوی سالانه، میزان تبخیر و تعرق را تشدید و یا تعدیل كنند و بطور كلی موجب پیدایش انواع مختلف آب و هوای موضعی و یا حتی منطقهای شوند از اینرو لازم است كه در مطالعات سدسازی یک حوزه فبل از هر چیز خصوصیات فیزیوگرافی آن، مورد مطالعه قرار گیرد.
این مطالعه به منظور شناسایی خصوصیات فیزیكی مناطق رودخانه شیرین آب و بالا دست آن را جهت مطالعات كنترل سیلاب و با بهره گرفتن از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی به انجام رسیده است.
2-1- موقعیت و وسعت
كیلومتری شمال شرق شهرستان دزفول، در محدوده جغرافیایی ² 27 ¢ 24° 32 تا ² 43 ¢ 39° 32 درجه عرض شمالی و ² 22 ¢ 36° 48 تا ² 35 ¢ 55° 48 درجه طول شرقی واقع گردیده است. از شمال به حوزه آبریز سد دز از جنوب به دشت گتوند از شرق به حوزه آبریزرودخانه شور و از غرب به حوزه آبریز رود گلال تابیران محدود میگردد. مساحت كل منطقه 01/380 كیلومتر مربع می باشد.شکل شماره (1-1) موقعیت منطقه را نسبت به استان خوزستان و شکل شماره (2-2) راه های دسترسی به منطقه را نشان می دهند.
3-1- روش مطالعه
مطالعات فیزیوگرافی حوزه بالا دست رودخانه شیرین آب به شرح و مراحل زیر صورت گرفته است:
1-3-1- جمع آوری اطلاعات
1-1-3-1- جمع آوری نقشهها و عكسهای هوایی
منطقه مورد مطالعه جزیی از شیت 1:250000 دزفول به شماره NI -39 -13 می باشد در این مطالعه از اطلاعات رقومی نقشه های 1:25000 تهیه شده توسط سازمان نقشه برداری (از بلوک 66 به نام دزفول) استفاده شده است.
2-3-1- انجام موارد ذیل با بهره گرفتن از نقشه توپوگرافی 1:25000
1-2-3-1- تقسیم بندی منطقه مورد مطالعه به واحد های هیدرولوژیک و غیرهیدرولوژیك
به منظور امكان شناخت بیشتر خصوصیات هیدرولوژی واحدهای مختلف جهت اجرای برنامههای حفاظت خاك و کنترل رسوب و امكان تعیین اولویت وسهولت در تدوین برنامه زمانبندی در اجرای آنها، تقسیم بندی منطقه مطالعاتی به چند واحد هیدرولوژیكی مناسب، عملی اجتناب ناپذیر است.
مناطق تالوگ و سردشت به 50 واحد هیدرولوژیكی تقسیم شدهاست.که برخی از آنها از ترکیب زیر حوزه های بالادست تشکیل شده اند.
لازم به ذكر است در تقسیم بندی حوزه باتوجه به بازدید صحرایی و مشاهده خروجیهای آبراهههای اصلی و وضعیت هیدرولوژیكی حوزه، بندهای 2-2 ، 1-3، 1-4 (مناطق خسارت دیده، شكل زمین، و تراكم آبراههها) مدنظر قرار گرفتند. و به علت عدم وجود ایستگاه آب سنجی بند2-2 قابل توجه نبوده است.
2-2-3-1- رقومی كردن نقشهها
در این مطالعه بعلت موجود بودن اطلاعات رقومی تهیه شده توسط سازمان نقشه برداری ، خطوط میزان و شبكه آبراههها تنها مورد بررسی قرار گرفته واصلاحات لازم انجام گردید. و سپس دیجیتایز مرز حوزه و زیرحوزهها بر اساس این اطلاعات به روش Screen Digitize انجام و ویرایش گردید.
3-3-1- استخراج اطلاعات خصوصیات فیزیكی منطقه
1-3-3-1- مساحت و محیط زیر حوزه ها
مساحت حوزه مهمترین عامل فیزیكی است كه دبی های حداكثر و همچنین فرم هیدروگراف سیلاب به آن بستگی دارد. جهت تعیین مساحت حوزه آبخیز با بهره گرفتن از نقشه های توپوگرافی 25000 : 1 محدوده مورد مطالعه تعیین می گردد. این محدوده شامل خط الرسهایی است كه كلیه نزولات جوی در این سطح به طرف نقطه ای موسوم به نقطه خروج آب متمایل می شود.
2-3-3-1- تهیه مدل رقومی ارتفاع (DEM)
بایستی خاطر نشان كرد كه هر تبیین رقومی از تغییرات پیوسته مربوط به پستی و بلندی در فضا به مدل رقومی ارتفاع (DEM) مشهور است. مدلهای رقومی ارتفاع به دو روش ریاضی و تصویری ارائه میشوند. در روش های تصویری نیز دو مدل نقطهای و خطی وجود دارند.
در این مطالعه بر اساس روش فاصله بورگفورس عملیات میانیابی در فرمت رستری برای هر پیكسل بین دو خط تراز ارتفاعی صورت میگیرد.
خروجی عملیات فوق بصورت یک نقشه رستری خواهد بود. در این مطالعه به منظور تهیهDEM، با توجه به كمترین فاصله بین خطوط توپوگرافی، دقت مطالعه و همچنین محدودیت حجم فایلها و زمان انجام محاسبات از پیكسلهای 5 متری در نرم افزار Ilwis استفاده گردید.
3-3-3-1- تهیه جدول و نمودار هیپسومتریک توزیع سطح با ارتفاع
به منظور بررسی توزیع سطح حوزه نسبت به ارتفاع نمودار ی متری استفاده میشود. این نمودار با بهره گرفتن از روش وزنی و بر اساس درصد مساحت و ارتفاع از سطح دریا، سطوح مختلف رسم می شود.
4-3-3-1- تهیه منحنی تراكمی ارتفاع – سطح
برای نشان دادن نحوه توزیع ارتفاع نسبت به سطح حوزه از منحنی هیپسومتری استفاده میشود. این منحنی با بهره گرفتن از روش وزنی و بر اساس درصد تجمعی مساحت و ارتفاع از سطح دریا تهیه میگردد. از جمله موارد كاربرد منحنی هیپسومتری تعیین ارتفاع متوسط حوزه و استفاده از آن در روابط همبستگی عوامل جوی و ارتفاع می باشد.
فرایند برنامهریزی، تلاشی است برای ایجاد چارچوبی مناسب که طی آن برنامهریز بتواند برای رسیدن به راهحل بهینه اقدام کند (لی[1]، 1973). استقرار هر عنصر شهری در موقعیت فضایی-کالبدی خاصی از سطح شهر، تابع اصول، قواعد و سازوکارهای خاصی است که در صورت رعایت شدن به موفقیت و کارایی عملکردی آن عنصر در همان مکان مشخص، خواهد انجامید و در غیر این صورت چهبسا مشکلاتی بروز کند (شهابیان، 1376). توزیع بهینه کاربریها و مراکز خدماتی مسئلهای است که اغلب اوقات برنامهریزان با آن سروکار دارند. چراکه به دلیل رشد پرشتاب جمعیت و کالبد شهرها، مشکلاتی مانند کمبود و عدم توزیع فضایی مناسب کاربریها به وجود آمده است (احدنژاد[2]، 1386). از میان کاربریها و خدمات موجود در شهر، توزیع و مکانیابی بهینهی ایستگاههای آتشنشانی به دلیل اهمیت و توجه روزافزون به امر ایمنی در شهرها و ارائه تمهیداتی درزمینهٔ پیشگیری و مقابله با آتشسوزی و حادثه از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. بدون تردید در میان کلیه روشهای موجود برای پیشگیری و کاهش تلفات و خسارات ناشی از آتشسوزیها در مناطق شهری، برنامهریزی شهری از طریق وضع استانداردها و ضوابط و مقررات مربوطه میتواند سهم قابلتوجهی در کاهش خسارات جانی، مالی و تأمین ایمنی برای شهروندان در بلندمدت داشته باشد، این امر در شهرهای ایرانکه اکثراً دارای بافتی فشرده و متراکم با شبکههای دسترسی نامناسب هستند حساسیت بیشتری را در استانداردها و ضوابط میطلبد تا در مواقع اضطراری و وقوع حوادث در این بافتها، عملیات امدادرسانی بهموقع انجام گیرد (پور اسکندری، 1380). سیاست کلی ایجاد ایستگاههای آتشنشانی در ایران سیاستی بدون برنامه خاص و مدون بوده است. بهگونهای که برای ایجاد هر ایستگاه در محدودههای شهری مهمترین اصل، خالی بودن زمین، بدون مالک بودن آن و یا عوامل دیگری است که بهموجب آن ها بایستی زمین ارزشی نداشته باشد که این امر بر مکانیابی ایستگاههای آتشنشانی در سطح شهرها تأثیرگذار بوده است (ایمانی جاجرمی، 1375).
2-1- بیان مسأله
امروزه تراکم بیش از حد جمعیت در شهر و روند رو به رشد آن ها ازلحاظ کالبدی موجب تقاضا و توجه روزافزون به مسئله توسعه شهری گردیده است. تقاضا برای توسعه شهری از مهمترین مشکلات و موانع فراروی بشر در آینده است؛ بنابراین برای حل این مشکلات و موانع، سیستم ایمنی شهر نیز در همین جهت باید توسعه یابد تا بتواند پوشش کافی را بر کل سطح شهر داشته باشند. درواقع ایمنی شهر، مجموعه تمهیداتی است که جهت جلوگیری از بروز یا کاهش خسارات ناشی از عوارض نامساعد جانی و مالی، حوادث طبیعی و غیرطبیعی نظیر سیل، آتشسوزی، زلزله، تصادفات رانندگی و … صورت میگیرد (ایزری[1]، 2007).
کاربری ایستگاههای آتشنشانی یکی از انواع کاربریهای اساسی در شهرهاست که مکانیابی بهینهی آن، ایمنی و رفاه شهروندان را به دنبال خواهد داشت. توجه صرف به ساخت و استقرار ایستگاههای آتشنشانی ازنظر کمّی و عدم توجه به کاربریهای مجاور و سایر عوامل مهم در مکانیابی آن ها موجب کاهش کارایی ایستگاه ازنظر امدادرسانی بهموقع میگردد. علاوه بر موضوعات ذکرشده در رابطه با کمبود ایستگاههای آتشنشانی، مکانیابی نادرست و عدم هماهنگی با بافت و سیمای شهری از مسائل و موضوعات مشترک بسیاری از شهرهای ایران محسوب میگردد. ازاینرو مهمترین مشکل در جهت خدماترسانی ایستگاههای آتشنشانی منطقه یک شهر بندرعباس، عدم توزیع نامناسب ایستگاهها و محدود بودن شعاع عملکردی ایستگاههای موجود میباشد؛ بنابراین توزیع کمّی و کیفی ایستگاهها بهطور علمی و تخصصی، موردبررسی قرار میگیرد. استفاده از روشهای سنتی برنامهریزی ایستگاههای آتشنشانی برای خدماترسانی، به معنای هدر رفتن کاغذ و زمان میباشد؛ اما امروزه، استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی بهعنوان ابزاری در جهت ایجاد بانک اطلاعاتی مناسب و
کارآمد عمل میکند (هاورتون[2]، 2006).
انتخاب محل ایستگاههای آتشنشانی به معیارهای متعددی از قبیل شبکه ترافیک، نزدیکی به تراکمهای جمعیتی، نزدیکی به معابر اصلی، نزدیکی به مراکز تجاری، آموزشی، اداری، درمانی و غیره نیاز دارد. در مدل فرایند تحلیل سلسلهمراتبی جهت وزندهی به معیارها از روش مقایسه زوجی استفاده می شود. بدینصورت که تصمیمگیرندگان معیارها و زیرمعیارهای هر پارامتر را فقط بهصورت دوبهدو مقایسه می کنند و نیازی به وزندهی همزمان تمامی معیارها وجود ندارد. در این روش همه پارامترها بهصورت یکجا باهم مقایسه نشده و معیارها دوبهدو باهم مقایسه میشوند درنتیجه وزن دهی با دقت بیشتری انجام میگیرد. بعلاوه این معیارها میبایست بهصورت مکانیزه و در قالب نقشههای یکپارچه و بانک اطلاعاتی متصل به نقشه انجام پذیرد. لذا به یک ابزار قدرتمند برای آمادهسازی و آنالیز دادهها نیاز است که مهمترین و مناسبترین آن ها سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) میباشد. تاکنون اولویتهای مکانی بر مبنای مدل برای استقرار ایستگاههای آتشنشانی در منطقه یک شهری بندرعباس مشخص نشده است؛ بنابراین قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی و روشهای تصمیمگیری چندمعیاره در مدیریت اطلاعات مکانی و ایجاد بستر مناسب برای تصمیمگیری، باعث گشته که در عملیاتی نظیر اولویت مکانی ایستگاههای آتشنشانی توجه بسیاری را به خود جلب کند. این مطالعه در نظر دارد نمونه عملی کاربرد این ابزار را برای تعیین مکانهای مناسب ایستگاههای آتشنشانی با توجه به نیاز مردم منطقه یک شهری بندرعباس ارائه نماید؛ بنابراین سؤالهای اصلی تحقیق حاضر بهصورت ذیل است:
سؤالهای تحقیق:
1- آیا تعداد ایستگاههای آتشنشانی در منطقه یک شهری بندرعباس کافی است؟
2- آیا ایستگاههای آتشنشانی موجود در منطقه یک شهری بندرعباس، طبق استانداردهای شهری صورت گرفته است؟
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
از میان کاربریها و خدمات موجود در شهر، توزیع و مکانیابی بهینهی ایستگاههای آتشنشانی به دلیل اهمیت و توجه روزافزون به امر ایمنی در شهرها و ارائه تمهیداتی درزمینه پیشگیری و مقابله با آتشسوزی و حادثه از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. بدون تردید در میان کلیه روشهای موجود برای پیشگیری و کاهش تلفات و خسارات ناشی از آتشسوزیها در مناطق شهری، برنامهریزی شهری از طریق وضع استانداردها و ضوابط و مقررات مربوطه میتواند سهم قابلتوجهی در کاهش خسارات جانی و مالی و تأمین ایمنی برای شهروندان در بلندمدت داشته باشد. این امر در شهرهای ایرآنکه اکثراً دارای بافتی فشرده و متراکم با شبکههای دسترسی نامناسب هستند حساسیت بیشتری را در استانداردها و ضوابط میطلبد تا در مواقع اضطراری و وقوع حوادث در این بافتها، عملیات امدادرسانی بهموقع انجام گیرد (پور اسکندری، 1380). ایستگاههای آتشنشانی بهعنوان مکانی جهت استقرار و انتظار خودروهای آتشنشانی و امداد، ازجمله مراکز مهم و حیاتی خدماترسانی در شهرها هستند که نقش مهمی در تأمین ایمنی و آسایش شهروندان و توسعه اقتصادی شهرها ایفا مینمایند. بدیهی است خدماترسانی بهموقع و مطمئن توسط ایستگاههای آتشنشانی بیش از هر چیز مستلزم استقرار آن ها در مکانهای مناسب است که بتوانند در اسرع وقت و بدون مواجهشدن با موانع و محدودیتهای محیط شهری از یک طرف و با ایجاد حداقل آثار منفی بر روی زندگی ساکنان شهر از طرف دیگر به محل حادثه رسیده و اقدامات اطفاء و یا امداد را به انجام برسانند (سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، 1383). بدین ترتیب در این تحقیق بهمنظور حل مسئلهی کمبود ایستگاههای آتشنشانی و تعیین بهترین مکان برای احداث ایستگاههای جدید از ابزار GIS استفاده میگردد، چراکه امروزه مسائل شهری باعث شده است متغیرهای متعددی در مکانگزینی کاربریها تأثیرگذار باشد که امکان تحلیل آن ها به روشهای سنتی نظیر روی همگذاری دستی نقشهها به دلیل حجم زیاد دادهها امکانپذیر نیست؛ بنابراین استفاده از ابزار توانمندی چون سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در مکانیابی کاربریها در شهر ضروری میباشد (نظری عدلی و کوهساری، 1386). ازاینرو تحلیل مکان مناسب و شناسایی تعداد ایستگاههای آتشنشانی موردنیاز در شهر بسیار مهم است؛ بنابراین سامانههای اطلاعات جغرافیایی توانایی جمع آوری، ذخیرهسازی و مدیریت دادههای مکانی رادارند و میتوانند در مرحله آگاهی به تصمیمگیرنده کمک فراوانی کنند. نتایج حاصل از تصمیمگیریهای مکانی را میتوان از طریق پردازش و تحلیل دادهها در سامانه اطلاعات جغرافیایی به دست آورده و اولویتهای تصمیمگیری را مشخص نمود.
[1]- ESRI
[2] – Howerton
[1] – Lee
[2]- Ahadnejad
انرژی كل یک مولكول با شكل آن رابطهای مستقیم دارد، این انرژی كل ازچند مولفه تشكیل می شود كه آنها را تا حدی میتوان به ویژگیهای ساختاری مشخصی نسبت داد. از جمله عواملی كه در انرژی كل یک مولكول سهم دارند و ارتباط قابل دركی با ساختارمولكول دارند، میتوان به برهمكنشهای غیرپیوندی ،كشش حلقه درسیستمهای حلقوی ، كششهای پیچشی ناشی از پوشیدگی پیوندها، ناپایدار شدن به دلیل انحراف طول پیوندی یا زاویه پیوندی از مقادیر بهینه اشاره كرد. برعكس عوامل پایداركنندهای هم وجود دارند كه دارای قیدهای هندسی هستند. اكثر این عوامل را میتوان در زمره اثرهای فضا الكترونی به شمار آورد یعنی برای بیشینه شدن برهمكنشهای پایداركننده به یک رابطه هندسی خاص نیاز دارند علاوه بر این، برهمكنشهای دیگری نیز وجود دارند مثل تشكیل پیوند هیدروژنی یا برهمكنشهای دوقطبی –دوقطبی كه برای آنها قدرت برهمكنش شدیداً ، به شكل هندسی مولكول بستگی دارد [1].
اصولی كه تحلیل تعادلهای صورت بندی برآنها استوار است، درچارچوبی بسط یافتهاند كه خود پایه در مكانیک كلاسیک دارد. یک مولكول، كم انرژیترین شكلی را به خود میگیرد كه ازچرخش حول پیوندهای ساده خود و تنظیم زاویهها و طول پیوندها حاصل می شود. از آنجا كه طول پیوندها وزوایای پیوندی از مولكولی به مولكول دیگر نسبتا به طورجزئی تغییر میكند، شكل مولكولی در وهله نخست به وسیله فرایندهای چرخشی آن تعیین می شود. بسیاری از مولكولها به دلیل انحراف از شكلهای هندسی ایدهآل، یک كشش از خود نشان
میدهند. انرژی كشش، مقدار انرژی اضافی در مقایسه با یک مولكول مرجع و فاقد كشش است.
از دیدگاه اوربیتال مولكولی، انرژی مولكول برابر حاصل جمع انرژی اوربیتالهای اشغال شده است. محاسبه انرژی كل درآرایش فضایی متفاوت نشان میدهد كه انرژی تابعی از شكل هندسی است.
تفسیرفیزیكی این حكم برحسب موثر بودن همپوشانی اوربیتالها امكان پذیر است. همپوشانی میان اوربیتالهایی كه برهمكنش پیوندی دارند، انرژی مولكولی را كاهش میدهند. اصطلاح اثرفضا الكترونی برای آن دسته ازروابط میان ساختار چرخشی و انرژی واكنش پذیری به كار میرود كه میتوان آنها را به برهمكنشهای اوربیتالی به شكل هندسی ربط داد [2].
در ترکیبات آلی اثرات متعددی برای توجیه ارجحیت ترکیب، ارائه شدهاست. این اثرات شامل اثر آنومری، فوق مزدوج شدن، برهمکنش دوقطبی-دوقطبی، رزونانس، تداخلات فضایی و غیره است. در هندسه ارجح بسیاری از مولکولها مشخص شده است که بیشترین برهمکنش بین بهترین جفت دهنده تنها و بهترین پیوند گیرنده است [3].
اثر آنومری موثرترین فاکتورکنترل صورتبندی در ترکیبهای آلی است. اثر آنومری اثری استریوالکترونی است که طی آن در حلقههای سیکلوهگزانی، گروههای متصل شده به کربن شماره دو، قرارگیری در حالت محوری را به حالت استوایی ترجیح میدهند. این در حالیست که بر طبق دافعههای فضایی برای این گروهها قرارگیری در حالت استوایی مورد انتظار است. توضیح برای توجیه اثر آنومری این است که در حالت استوایی ممان دو قطبی هر دو هترواتم در یک جهت میباشند، در حالیکه در حالت محوری ممانها تقریبا مخالف یکدیگرند ، بنابراین برآیند آنها عددی کوچکتر است، پس در فرم محوری پایداری بیشتر و انرژی کمتر خواهد بود.
به اثر آنومری در ترکیبهای دارای پیوند دوگانه اثر آنومری تعمیم یافته گفته می شود. اثر آنومری تعمیم یافته نیز اثری استریوالکترونی است که طی آن در سیستمهای غیرحلقوی، گروههای متصل شده به اتمها، قرارگیری در حالت سیس را به حالت ترانس ترجیح میدهند. این در حالیست که بر طبق دافعههای فضایی برای این گروهها قرارگیری در حالت ترانس مورد انتظار است.
از طریق این مطالعه نظری، ما امیدواریم به موارد ذیل دست یابیم :
الف (به اثرات استریوالکترونی در پیکربندی مختلف از مولکولها
ب) به مشخص شدن عامل توجیه کننده انرژی آزادگیبس در تعیین پایداری پیکربندی مختلف از مولکولها
ج) به ارتباط منطقی بین نتایج محاسبات با فاکتورهای مورد بررسی
د) به پارامترهای ساختاری و تاثیر آن
ه) به نتایج قابل قبول و سازگار با نتایج تجربی مربوطه
در طی دو دهه اخیر پیشرفتهای عمده ای در مورد مواد پر انرژی (High energy materials)، مانند کامپوزیتها یا مواد مرکب مولکولی و یا به اصطلاح نانو مواد پر انرژی صورت گرفته است.
این موا به سرعت می توانند حرارت و اواج با فشار بالا آزاد کنند و کاربرد های گسترده ای در پیشرانها، مواد منفجره و پرایمرها یا آغازگرها دارند و در حال حاضر تحقیقات گسترده ای برای آن در حال انجام است. آنها می توانند چگالی انرژی بالاتری نسبت به مواد منفجره معمولی داشته باشند و می توانند امواج شوک با سرعت بیش از 2500 متر بر ثانیه تولید کنند.
کامپوزیتها معمولا مخلوطی از دو ترکیب، که یکی از آنها به عنوان سوخت و دیگری به عنوان اکسید کننده تعریف می شود. استفاده از نانو ذرات در مقیاس نانو به جای دیگر مواد ریز، ارتباط بین سوخت و اکسید کننده را افزایش، محدودیت های انتقال جرم را کاهش ، سرعت واکنش و واکنش پذیری محلول را افزایش می دهد.
تحقیقات در زمینه ی مواد پر انرژی(High energy materials)، راه را به روی ترکیبات نیتروژن دار و از جمله ترکیبات هتروسیکلی نیتروژن دار به عنوان منبعی برای انرژی یا قدرت انفجاری گشود. حتی نیتروژن خالص هم می تواند به عنوان منبعی برای انرژی در نظر
گرفته شود و این به دلیل اختلاف بسیار زیاد انرژی پیوند سه گانهی N2 و انرژی پیوند یگانه N-N است. مواد پر انرژی نیتروژن دار نقش اساسی را در سلاحهای هسته ای به عنوان نیروی انفجاری ایفا می کنند.
1-1-مباحث بنیادی
1-1-1-تاریخچه نانو فناوری1
اولین بار احتمال دستکاری ماده در سطح نانو توسط ریچارد فاینمن2 بصورت نوشته شده مطرح شد.کسی که در طول کنفرانس خود به نام ” There`s plenty of room at the bottom ” استفاده از بلوکهای اتمی برای تجمع در سطح مولکولی را شرح داد. در این سخنرانی که در سال 1959 صورت گرفت، فاینمن عنوان کرد که «اصول فیزیکی تا جایی که می تواند برخلاف احتمال مانور اتم به اتم اشیاء سخن نمیگوید. در اصل دستکاری اتم ها را می توان انجام داد، ولی تاکنون در عمل انجام نشده است، زیرا ما بزرگ هستیم.» واژه نانوفناوری اولین بار توسط نورینو تاینیگوچی3 استاد علوم دانشگاه توکیو مطرح شد. ایشان اولین واژه را برای توصیف ساخت مواد و وسایل دقیقی که ابعاد آن ها در مقیاس نانومتر می باشد، بکار برد. به هرحال زمینه نانوفناوری از سوی کیم اریک درکسلر4 و ریچارد اسمالی5 بنا نهاده شد.{1}
<p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);">امروزه نانوتكنولوژی[1] ، موضوع جذابی است که به سبب خواص ویژه و پتانسیلهای کاربردی این مواد، نظر دانشمندان، صنعتگران و حتی افراد عادی جامعه را نیز به خود جلب كرده است. با توجه به کاربردهای وسیع نانولوله های کربنی، روشهای تولید انبوه این دسته از مواد دارای اهمیت فوق العادهای میباشند. رشد و توسعه روز افزون علم، قابلیتها و مزایای استفاده از این مواد را در بخشهای مختلف زندگی به اثبات رسانده است. هر چند کشف نانولوله های کربنی[2] تصادفی بوده اما موجب انقلابی در فناوری شده است. انتظار می رود همان طور كه فناوری مرتبط به سیلیکون، اکنون مورد توجه است، در آینده نیز نانولوله های کربنی فراگیر شوند.</p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-se
«قدرت عمل انسان در محیط طبیعی به اقتضای تعداد فزاینده ی جمعیت و تکامل سریع ابزار و وسایل، روز به روز ابعاد وسیعتری به خود میگیرد»(رهنمایی، 1387: 9). «در این شرایط توسعهی فیزیكی شهرها معمولا بدون توجه به فاکتورهای طبیعی اتفاق میافتد. از جمله تبعات این نوع توسعه های فیزیكی در شهرها: تخریب باغها و زمینهای زراعی به نفع ساخت و سازها، دستاندازی به حریم رودخانهها و ارزشهای زیست محیطی، توسعه در شیبهای تند، همجواریهای نامناسب در كاربریها می باشد. برای به حداقل رساندن اثرات نامطلوب زیست محیطی حاصل از چنین فرایندی، لازم است علاوه بر سایر فاكتورهای اقتصادی – اجتماعی و سیاسی به فاكتورهای طبیعی و خصوصیات زمین به عنوان پایه اصلی توسعه فیزیكی توجه كافی مبذول گردد»(کرم و محمدی، 60:1388).
«گسترش بی رویة شهرها یک مشکل جهانی است و پیش بینی میگردد تا سال 2025 افزون بر 65 درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی کنند در عین حال افزایش سریع پراکندگی شهری، اثرات زیان باری در محیط بر جای میگذارد»(Kaya, 2006:19 ).
«تا زمانی که الگوی رشد شهرها ارگانیک بوده و عوامل درونزا و محلی تعیین کننده رشد شهری بوده اند، زمین شهری نیز کفایت کاربریهای سنتی شهری را میداده و حسب شرایط اقتصادی، اجتماعی و امنیتی شهر، فضای شهر را به طور ارگانیک سامان میداده است»(ماجدی، 1378: 6)، اما امروزه زمین شهری برای جمعیت سرازیر شده به آن کافی نمی باشد و مطالعات اساسی را در زمینه زمین و ژئومورفولوژی شهری و یافتن مکان بهینه برای استقرار و توسعه فیزیکی شهرها را میطلبد.
«توسعه شهر بر روی سطح زمینی صورت میگیرد که از مواد و اشکال ویژهای به وجود آمده است. این مواد و اشکال ممکن است ذاتأ برای فعالیتهای خاصی مناسب باشند و شهرها را در مراحل مختلف توسعه با مخاطرات روبهرو سازند. از سوی دیگر بیشتر عوارض زمین با محیط فعلی خود سازگار نیستند. اغلب آنها تحت یک مجموعهی آب و هوایی با شرایط متفاوت از قبیل یخچالها یا ورقههای یخی قدیمی به وجود آمدهاند. این عوارض ممکن است تا زمانی پایدار بمانند که با گیاهان پوشیده شوند یا تحت شرایط غالب بارش یا زهکشی قرار گیرند. با وجود این اگر این پایداری برهم بخورد شاید در حالت تعادل با شرایط جدید سازگار شوند. توسعه شهر تغییرات تاسف باری را در این شرایط به وجود میآورد»(روستایی و جباری، 1391: 21).
«بررسی ویژگی های جمعیتی در شهر اراک ضرورت این شهر را به توسعه فیزیکی به صراحت آشکار مینماید. شهر اراک تا قبل از شروع تحولات صنعتی با رشد پایین جمعیت مواجه بوده است. طی دوره شکل گیری شهر تا سال 1335 تنها 89 هزار نفر در این شهر ساکن بوده اند. همانطور که در جدول و نمودار زیر مشاهده می شود جمعیت شهر اراک از 71925 نفر در سال 1345 به 484212 نفر در سال 1390 رسیده است. شروع تحولات جمعیتی از اواسط دهه 40 شمسی همزمان با صنعتی شدن و پذیرش نقشهای جدید، اتفاق میافتد و به تبع آن، روند رشد جمعیتی و مهاجرتی به این شهر تا اواسط دهه70 شمسی ادامه مییابد. بعد از این دهه رشد جمعیتی شهر غالباَ بر پایه رشد طبیعی جمعیت بوده است.
با بهره گرفتن از مدل رشد نمایی مشخص شده است که جمعیت شهر اراک تا سال14700 به 526431 نفر خواهد رسید كه نسبت به
جمعیت سال 85 معادل 79 هزار نفر افزایش جمعیت خواهد داشت.
بنابراین شهرنشینی شتابان در دوره های اوج ، گسترش کالبدی و جهت و شدت رشد شهر را تحت تاثیر چشمگیری قرار داده است»(تلخابی، 1391).
2-1- بیان مسأله
افزایش جمعیت انسانی در شهرها ضرورت روز افزونی برای اشغال زمینهای اطراف هر شهر بوجود آورده است که این نیاز با بستر طبیعی ، محیط زیست و شاخص های ژئومورفولوژیک هر منطقه دارای ارتباطی تنگاتنگ میباشد. به گونه ای که امروزه در بیشتر شهرهای ایران هماهنگی بین رشد فیزیکی شهر و محیط طبیعی دیده نمی شود. اگر روند گسترش شهر بدون تناسب با ظرفیت ها و امکانات طبیعی شکل گیرد، پیامدهای ناخوشایندی را در فضای کالبدی- زیستی درون شهری بوجود می آورد. ازجمله این پیامدها: بروز مخاطرات طبیعی، برهم زدن تعادل محیط زیست و اختلال در امر خدمات رسانی می باشد. پس ضرورت است تا انسان بتواند، با بستر زمین یک رابطه منطقی برقرار کند.
منطقه مورد مطالعه یعنی شهر اراک ازجمله شهرهایی است که با احداث صنایع در دهه 50 و استان شدن آن در سال 1356، رشدی شتابان داشته است و با مسائل متعدد محیطی مانند تاثیرات همسایگی با کویر، تاثیر آلودگی آب بر اراضی کشاورزی و ساختار نامناسب توپوگرافی مواجه شده است و این سبب عدم پیوستگی مکانی در شهر اراک گردیده که به دنبال خود مسائل مدیریتی را ایجاد نموده است. بررسی و مطالعه متغیرهای ژئومرفولوژیک تأثیرگذار در توسعه فیزیكی شهر اراک مانند: ارتفاع، شیب، فاصله از کویر میقان، ارتفاع رواناب، ژئومورفولوژی، نقاط لرزه خیز، کاربری، فاصله از خطوط گسل و فاصله از شهر، می تواند کمک شایانی به ایجاد مدل مکانی مطلوب جهت توسعه فیزیکی شهر نماید. اگر این امر در برنامه ریزیها و طرحهای تهیه شده مورد توجه قرار نگیرد، عواقب نامطلوبی به دنبال دارد. بنابراین تا حد امکان باید سعی کرد جلوی گسترش شهر به سمت نواحی نامطلوب را گرفت و با تدابیر و برنامه ریزیهای مورد نظر به چیدمان مکانی مناسبی برای توسعه شهر پرداخت.
چیدمان یا ساختار مکانی داده ها در برنامه های کاربردی تحت عنوان مدل داده مفهومی[1]مطرح است که الگوریتم سادهای برای ساختارهای مکانی پیچیده فراهم میسازد. این امر به استفادهی کاربردی از نتایج پژوهش کمک می کند. لذا طراحی مدل مفهومی از ضرورتهای پژوهشهای جغرافیایی است.
سؤال پژوهش :
مهمترین عامل ژئومرفولوژیک در توسعه فیزیکی شهر اراک کدام است؟
3-1- فرضیه پژوهش
فاصله مناسب از پلایای میقان مهمترین عامل در توسعه فیزیکی شهر اراک است.
4-1- اهداف پژوهش
– شناخت پدیده ها و فرایندهای ژئومورفولوژیک مؤثر بر توسعه فیزیکی شهر و امكانات و محدودیت هایی كه این عوامل برای توسعه فیزیکی شهر فراهم کرده اند.
– تدوین مدل داده مفهومی به گونه ای که قابل استفاده برای شهرهای دیگر قرار گیرد.
– تعیین جهت مناسب و نحوه گسترش فیزیکی شهر برای جوابگویی به نیاز های فعلی و پیش بینی برای نیازهای آینده.
Conceptual model [1]
rif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);">روشهای مختلفی برای تولید نانولولههای کربنی وجود دارد که هر کدام مزایا و محدودیت هایی دارند. انتخاب روش <a href="https://www.sid.ir/fa/Journal/ViewPaper.aspx?id=286466″ title="تولید بهینه” style="box-sizing: border-box; background-color: transparent; color: rgb(51, 122, 183); text-decoration-line: none; transition: all 0.2s ease 0s;">تولید بهینه</a>، امر سادهای نیست چرا که معیارهای کمی و کیفی زیادی برای این انتخاب وجود دارند که مقایسة آنها با یکدیگر را تا حدی دشوار می کند. با</p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><a href="http://zusa.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af%d9%85%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%b9%d9%87-%d9%86%d8%b8%d8%b1%db%8c-5-%d8%a2%d9%85%db%8c/” style="font-family: yekan, tahoma; font-size: 10pt; text-align: right;"><img class="alignnone size-full wp-image-587227″ src="http://ziso.ir/wp-content/uploads/2020/10/thesis-paper-11.png” alt="پایان نامه” width="400″ height="309″ /></a></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"> این وجود روشی که امروزه نظر دانشمندان را بسیار به خود جلب کرده، روش رسوب دهی بخار شیمیایی میباشد. از دیگر مواردی که برای محققین اهمیت بسیار دارد یافتن کاربردهای CNT ها در زمینه های مختلف و با توجه به خواص ویژه آنهاست. از جمله این موارد، کاربرد این مواد در علم پزشکی است. متابولیسم در سطح مولكولی و سلولی رخ می دهد. هرچند به نظر می رسد دانش بشر دربارة این فرایندهای پیچیده هر سال بیشتر می شود اما باز هم این فرایندها به طور كامل شناخته نشده اند تا بتوان بیماری ها را در مراحل بسیار اولیه شكل گیری تشخیص داده و به طور مؤثری از آن پیشگیری و یا درمان نمود. در روش های پزشكی جاری، درمان وقتی شروع می شود كه بیماری كاملاً آشكار شده و علائم قطعی آن هم بروز كرده باشد .در بسیاری موارد هم درمان امكان پذیر نبوده چون بیماری در تمام بدن پخش و سیستم بازسازی درونی بدن را دچار آسیب جدی می کند. علاوه بر این ها تعداد زیادی از بیماران از اثرات جانبی داروها رنج می برند و برخی نیز در اثر آن می میرند. همچنین تجویز بسیاری از عوامل دارویی به بیماران به دلیل نامحلول بودن و در نتیجه نبود فرمولاسیون مناسب برای آنها امكان پذیر نیست. هم اكنون انتظارات زیادی نسبت به تأثیرات فناوری نانو در بخش پزشكی وجود دارد. به كمك ابزارهای زیست تراشه ای بهبود یافته، داروهای جدید و مؤثری كشف و ساخته خواهد شد. به عنوان مثال تراشه های پیچیده زیست سازگاری كه با قطعات غشایی یا سلول های زنده پوشانده شده اند، می توانند موجب تسریع تحقیق و آزمایش عوامل دارویی جدید شده و به پیشرفت كشف نشانگرهای جدید <a href="https://www.bbc.com/persian/science-51210756″ title="تشخیص بیماری” style="box-sizing: border-box; background-color: transparent; color: rgb(51, 122, 183); text-decoration-line: none; transition: all 0.2s ease 0s;">تشخیص بیماری</a> های خاص و نارسایی های مولكولی و متابولیكی کمک نماید. به طور خاص نانومواد عامل دار، فصل مشترك بین مادة زنده و ابزارهای فنی را تشكیل می دهد.</p>