سازگاری[1] در نوجوانان به عنوان مهمترین نشانه ی سلامت روان آنان ، از جمله مباحثی است كه در دهه های اخیر توجه بسیاری از جامعه شناسان، روان شناسان و مربیان را به خود جلب نموده است ، زیرا دورهی نوجوانی، دوره ی حساسی است و سازگاری در این دوره دستخوش تحولات عاطفی، جسمانی و ذهنی فوقالعاده شدیدی است و هنوز فرد به طور كامل رشد نیافته است. به همین علت ممكن است تأخیر در بلوغ عاطفی به دنبال خود مشكلاتی جدی در روابط بین فردی در نوجوانان و در روابط اجتماعی برای آنان پدید آورد. علاوه براین، رشد اجتماعی مهمترین جنبه ی رشد وجود هر شخصی است و معیار اندازه گیری رشد اجتماعی هركس سازگاری او با دیگران است. سازگاری مانند رشد جسمی، عاطفی و عقلی یک كمیت پیوسته است و به تدریج به كمال می رسد و در طول زندگی به طور طبیعی و در برخورد با تجربه ها حاصل میشود. به عبارت دیگر، با سپری شدن دوران كودكی و ورود به دوران نوجوانی، رشد روانی – اجتماعی از تحول ساده به تحولی عمیق و كیفی تبدیل می شود و نوجوان با به كارگیری مهارت های اجتماعی، میتواند جایگاه خود را در میان مراودات اجتماعی و ارتباط با همسالان و بزرگسالان پیدا كند و مورد پذیرش اجتماعی نیز قرار گیرد. موفقیت در امر پذیرش اجتماعی به سازگاری منجر می شود و ممكن است فرد را به مرحله ی نفوذ و رخنهی اجتماعی برساند كه سطحی بالاتر از پذیرش اجتماعی است و در این مرحله می تواند بر اطرافیان خود تأثیرگذار باشد(اتكینسون، اتكینسون و هیلگارد[2]، 2009).
در تعرف سازگاری می توان گفت که، منظور از سازگاری، رابطه ای است كه میان فرد و محیط او، به ویژه محیط اجتماعی وجود دارد و به او امكان می دهد تا نیازها و انگیزه های خود را پاسخ گوید. فرد زمانی از سازگاری بهره مند است كه بتواند میان خود و محیط اجتماعی اش رابطه ای سالم برقرار و انگیزه های خود را ارضا كند، در غیر این صورت او را ناسازگار قلمداد می كنیم. در واقع سازگاری با محیط، مهارتی است كه باید آموخته شود و كیفیت آن مانند سایر آموختهها به میزان علاقه و كوشش فرد برای یادگیری بستگی دارد (اسلامی نسب، 1390).
انجمن روان پزشكان آمریكا (2010) [3]سازگاری را چنین تعریف می كند: «هماهنگ ساختن رفتار به منظور برآورده ساختن نیازهای محیطی كه غالباً مستلزم اصلاح تكانه ها، هیجان ها یا نگرش هاست» (به نقل از حجاری، 1390). سازگاری اجتماعی[4] به عنوان جریانی، که به وسیله ی آن روابط میان افراد، گروه ها و عناصر فرهنگی در وضعیتی رضایت بخش برقرار باشد، تعریف شده است. به عبارت دیگر، روابط میان افراد و گروهها باید به گونه ای برقرار شده باشد كه رضایت متقابل آنها را فراهم سازد. بدین ترتیب، سازگاری اجتماعی سازوکارهایی است كه توسط آنها یک فرد توانایی تعلق به یک گروه را پیدا می کند. به همین علت لازمه ی سازگاری اجتماعی، بروز تغییراتی در فرد بوده، آن نیز مستلزم یكپارچگی سازوکارهایی است كه توسط آنها، گروه یک عضو جدید را می پذیرد (یمنی دوزی سرخابی، 1389)
یكی از الگوهایی كه با سازگاری در ارتباط دارد، ظرفیت هیجانی یا هوش هیجانی[5] افراد است؛ همان چیزی كه این تحقیق تلاش دارد آن را تبیین نماید. منظور از هوش هیجانی، توانایی فرد در بازنگری احساسات و هیجان های خود و دیگران، تمیز قائل شدن میان هیجان ها و استفاده از اطلاعات هیجانی به صورت سالم در حل مسئله و نظم بخشی رفتار است(سالووی و مایر[6]، 2011).
به طور كلی آنچه از متون تحقیقی بر می آید این است كه سازگاری موفقیت آمیز افراد بسته به عملكرد یكپارچه توانش های هیجانی دارد. در واقع هوش هیجانی در پرورش سازگاری با تجارب و حوادث استرسزای وقوع یافته، پیش بینی اهداف مطلوب در آینده و نیز سازگاری با استرسهای مزمن نقشی اساسی دارد.
اکسترمرا[7] و همكاران در سال ۲۰10 طی بررسی خود مطرح نمودند نوجوانانی كه در رابطه با شناخت هیجانات خود دچار مشكل هستند
و توانایی های لازم را برای تنظیم هیجاناتشان ندارند، در شرایط فشار روانی از كنترل خوبی برخوردار نبوده، ماهیت فشار روانی را با شدت بالاتری درك مینمایند و از سازگاری روانشناختی كمتری برخوردارند.
با توجه به این كه تاكنون مطالعات محدودی پیرامون رابطه سازگاری با هوش هیجانی انجام گردیده و از سوی دیگر بررسی سازگاری به لحاظ نظری در بهبود روابط بین فردی و محیط امری ضروری بوده و به لحاظ عملی می تواند تا حدودی مسایل و مشكلات افراد را در حوزه سازگاری حل یا جبران نماید و لزوم بررسی این موضوع، پژوهش های زیادی مورد مطالعه قرار گرفت و بر اساس اهمیتی که سازگاری و هوش هیجانی در زندگی دارد این موضوع باید مورد سنجش قرار می گرفت، از این رو ضرورت بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه سازگاری احساس می شود که موضوع حاضر در قالب آزمونهای جدید و به روز بررسی شود لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های روانسنجی پرسشنامه سازگاری و رابطه آن با هوش هیجانی دختران دبیرستانی شهر بابل انجام شده است.
2-1 بیان مسئله
اجتماعی شدن جریانی پیچیده به شمار می آید كه ابعاد و جوانب گوناگونی دارد. كسب مهارتهای اجتماعی، چگونگی برقراری ارتباط با سایر افراد و سازگاری، از جمله ی این ابعاد هستند. برخی از روانشناسان سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی می دانند. از نظر آن ها، مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه ی خاص اجتماعی، به طریق خاص كه در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. (اسلابی و گوارا [8]2009؛ به نقل از عابدینی، 1390). در حالی كه برخی دیگر از روانشناسان سازگاری و مهارت اجتماعی را فرایندی می دانند كه افراد را قادر می سازد تا رفتار دیگران را درك و پیش بینی كنند، رفتار خود را كنترل كنند و تعاملات اجتماعی خود را تنظیم نمایند. (اسلاموسكی و دان[9]، 2006 )
ایواتا[10] و همكاران ( 2010 ) در مروری جامع عوامل مؤثر در سازگاری را به شش دسته ی عمده تقسیم میكنند كه هریک از آن ها نیز به عوامل جزئی تری تقسیم شده اند، این عوامل عبارتند از:
الف -محرومیت های جسمانی ناشی از نقص عضو، تغذیه ی نادرست و بد، محرومیت از خواب و خستگی روانی ، فرایندهای عاطفی آسیب زا و آسیب های مغزی.
ب- عوامل روانی، اجتماعی و محیطی، نظیر تغییرات سریع و مهم اجتماعی نظیر بیكاری ، جنگ ، بلایای طبیعی ، از هم پاشیدگی كانون خانواده ، فقر و اعتیاد.
ج – عوامل تربیتی، نظیر الگوهای نادرست خانوادگی ، فقدان رابطه ی والد كودك ، طرد كردن فرزندان ، حمایت افراطی ، محرومیت های عاطفی ، خودمختاری بیش از حد كودك ، انتظارات و خواسته های غیرواقعگرایانه ی والدین و كمبود ارتباط.
د-ساختار خانوادگی ناسازگار از جمله خانواده های بی كفایت ، از هم پاشیده ، ضد اجتماعی و آسیب روانی اولیه و عدم ثبات عاطفی و روانی والدین بخصوص مادر.
ه- فشارهای ناشی از زندگی جدید صنعتی، مانند رقابت های ناسالم ، تقاضاهای شغلی و تحصیلی و پیچیدگیهای زندگی جدید.
و- عوامل ارثی نظیر اختلالات جسمی، روانی و عاطفی كه زمینه را برای رفتارهای بزهكارانه و ناسازگاری اجتماعی فراهم می كنند.
عوامل متعددی در سازگاری شخصی و اجتماعی افراد نقش دارند كه نظریه ها و دیدگاه های مختلف تربیتی، روان شناختی و جامعه شناختی بر آن ها تأكید كرده اند. مطالعه آدیمو[11] (2011) روی دانشجویان نیجریهای نشان داده است که هوش هیجانی بالا با سازگاری سریع و بسنده با محیط دانشگاه و کارکرد موفق ارتباط نیرومندی دارد. در همین راستا، یافتههای مطالعه پانسر[12] و همکاران (2008) حاکی از این است که دانشآموزان موفق و سازگار از لحاظ هوش هیجانی در قیاس با دانشآموزان ناموفق و ناسازگار به شکل معنادارتری برترند. مارکوئز[13] و همکاران (2010) نیز نشان دادند که سازگاری و شایستگی های اجتماعی رابطه نیرومندی با هوش هیجانی دارند.
پژوهشهای متعدد و مشاهدات مراكز مشاورهای نشان داده است كه عوامل متعدد نامساعدی مانند اضطراب، تنش، تشویش و عدم اعتماد به نفس، ناسازگاری شخصی و اجتماعی و . . . عملكرد تحصیلی ضعیف دانشآموزان را تهدید می كند و نه تنها موجب می شود كه تعدادی از آن ها نتوانند به موقع دورهی تحصیلی خود را به اتمام برسانند، بلكه موجب دگرگونی روحیه ی آنان می شود و نوعی نگرانی، ناپایداری هیجانی و حتی گاه پارهای مشكلات عصبی – روانی را برای آن ها ایجاد می كند و سازگاری روان شناختی و اجتماعی آن ها را شدیداً به مخاطره می اندازد (به نقل از قهاری، 1391). از طرفی، با توجه به آخرین تحقیقاتی که در این زمینه روی مقیاسهای قدیمی انجام شده بود و در آن ها ابعاد سازگاری کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. این سوال پیش آمد که آیا لازم نیست از یک مقیاس جدید برای بررسی موضوع استفاده شود؟ در بررسیهای اولیه، مشخص شد که دو پرسشنامه مناسب برای دانش آموزان دبیرستانی موجود است: یکی پرسشنامه سازگاری بل[14] که روی ویژگی های روانسنجی آن بسیار زیاد کار شده و دیگری پرسشنامه سازگاری[15] مربوط به دوره نوجوانی که کم کار شده است. از این رو این پرسشنامه انتخاب شد.
براساس آنچه ذكر شد این پژوهش در پی پاسخگویی به این موارد است:
1- بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه سازگاری
2- آیا بین سازگاری و هوش هیجانی رابطه وجود دارد؟
بر اساس آنچه گفته شد این پژوهش به دنبال آن است تا ویژگی های روانسنجی پرسشنامه سازگاری و رابطه آن با هوش هیجانی در دانش آموزان دختر بپردازد.
فرم در حال بارگذاری ...