بررسی مسا ئل اجتماعی و بازتاب انتقادی آن در قالب نمایشنامه در آثار نیکلای گوگول و در نمونه ایرانی آن یعنی آثار آخوند زاده از دوره تحصیلی کارشناسی یکی از مباحث مورد علاقه من در حوزه ادبیات نمایشی بوده، به همین دلیل ،در این باب ،پژوهشی نیز برای پایان نامه دوره یاد شده ارائه دادم.
در دوره حاضر برای ادامه این تحقیق و با مشا وره ی استاد راهنمای بخش نظری ام پژوهش ام را آغاز نمودم،همزمان در بخش عملی هم شروع به نگارش نمایشنامه((دکل کل)) پرداختم.
با تو جه به پژو هش دوره ی کا رشناسی ام که منحصرا به رویکرد گوگول در باب رئالیسم انتقادی پرداخته شده بود ،بر آن شدم که نمایشنامه ها و داستان های گوگول را از منظر یک جامعه شناس مورد تحلیل قرار دهم،بنا براین از تفکرات لو کاچ در این زمینه نیز بهره جستم،چون مفهوم رئالیسم انتقادی از منظر لوکاچ، با اندیشه های درام نویسا نی مانند گوگول ارتباط جامعه شناختی نزدیکی داشت.
در بخش دوم این پژوهش لازم دیدم به رئالیسم انتقا دی درادبیات فارسی نیز بپردازم. از آنجا که بین ادبیّات روسی و ادبیّات فارسی قرابت معنایی و صنعتی (صنایع ادبی) وجود دارد. گذشته از آنکه نظم و نثر روسی را با کمال آسانی میتوان به زبان فارسی درآورد و تطبیق داد، صنایع ادبی ـ مثل تلفیقها و کنایهها و استعارههای زبان روسی ـ و گهگاهی مَثَلهای این زبان با معادل آن در زبان فارسی تطبیق میکند به همین علت بازتاب رئالیسم انتقادی روسیه را در ادبیات فارسی ، بخصوص در نمایشنامه ها ی آخوند زاده مورد بررسی قرار دادم.
البته در حوزه ها ی دیگر، تحقیقاتی در مورد آثار آخوند زاده انجام شده است، تفاوت اساسی پژوهش حاضر در حوزه ی تطبیقی صورت پذیرفته ، بطوری که برای مثال: نمایشنامه(وکلای مرافعه تبریز)با نمایشنا مه (بازرس)گوگول مورد تطبیق قرار گرفته است.
در مجموع برای قالب اولیه این پژوهش از دیدگاه جامعه شناختی لوکاچ استفاده شده است. به همین علت در گام اول، نگرش و اندیشه های گوگول در باب انتقادی شرح داده شده ، ودر مر حله ی بعدی انعکاس آن در آثار آخو ند زاده مورد بررسی قرار گرفته است.
لازم به یاد آوری می دانم در این مسیر، با پاره ای مشکلات نیز موا جه بودم،که تا حدود زیادی روند پژوهشی ام را به تا خیر اندا خت،در نهایت با راهنمایی ها ی اساتید بز رگو ارم راه را هموار تر یافتم.
بیان مسئله
فلاسفه اولین کسانی بودند که بین رئالیسم اروپایی و رئالیسم انتقادی فرق گذاشتند. اصطلاح رئالیسم انتقادی را برای اولین بار لوکاچ
برای قلمرو وسیع تر ی از ادبیات پیشنهاد کرد.
منظور او از مفهوم رئالیسم انتقادی تحلیل آثار رمان نویسان و نمایشنامه نویسانی مانند(نیکلای گوگول،بالزاک،زولا…)بود.و ارجاع زیبایی شناختی و ایدئولوژیک به آثار ادبی کشور های سوسیالیستی به گفته او “از نمایش واقعیت موجود، برای تخیل وضع یک گروه اجتماعی و قدرت ها و امکانات آن در آیند ه بهره می جستند.
درامهای اجتماعی گوگول در ظاهر کاراکتر های جامعه را به ما نشان میدهند که می خواهند کاستی های موجود را نمایان سازند، واین همان چیزی است که لوکاچ شناخت جامعه می خواند، بطوری که جامعه به مثابه یک کل باشدو شناخت اجزای مختلف آن …این همان دیالکتیک کلیت است که لو کاچ به آن اشاره دارد. به این ترتیب ما می توانیم این تضاد را بین فرد و جامعه در آثار ادبی نویسندگان رئالیسم انتقادی ،خصوصا گوگول ببینیم، وقتی شخصیتها ی گوگول را در چهار چوب این نظریه قرارمی دهیم در می یا بیم که آنها در اجتماع مورد استهزاء مقامات دولتی و مالکان بوده اند و چاره ای جز مبارزه نداشتند،0مبارزه با سر مایه داری و شروع رئالیسم سوسیالیستی ) .
لو کاچ در این باب اشاره دارد به طبقه پرولتاریا، که در می یابد انسان مر کزیت جامعه است و نهایتا خود می تواند آنچه را می خواهد خلق کند.
حال این سوال پیش می آید که اهمیت رئالیسم انتقادی نزد لوکاچ ناشی از چه بود؟ از آنجا که اهمیت آثار رئالیسم انتقادی ،دربازتاب و انعکاس انگاره های متناقض پنهان شده در یک نظام اجتماعی است این نوع پردازش هنری اولویت می یابد. بر اساس اصطلاح بازتاب به نظر صر فا ارائه ی پوسته ی سطحی واقعییت نیست بلکه بازتابی حقیقی تر و پو یاتر ازواقعییت است.نهایتا با طر ح سوال فوق در یچه ای باز میشود تا به جنبه های مختلف رئالیسم انتقادی و چگونگی شکل گیری آن در عمق آثار نمایشی گوگول که بر دور نمای کلی یک جامعه و باز تابی واقع گرانه همراه است بپردازیم.
همچنین از منظر زیبایی شناختی لوکاچ که سعی در کشف روند تغییر انسان از طریق واقعیات جامعه را داشت بتوانیم با نگاهی تحلیلی تغییر کاراکترها در درام های اجتماعی گوگول بصورت ملموس تر مشاهده کنیم .
در مقاله حاضر به ویژگی های مکتب ادبی رئالیسم انتقادی پرداخته شده است . از جمله اینکه رئالیسم انتقادی پدیده ای مختص ادبیات عصر طلایی روسیه است و نویسندگانی ایرانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده تحت تاثیر این مکتب آثار جاودانی، به مقتضای زمان خود خلق کرده اند. در ادامه به بررسی نمودهای مکتب رئالیسم مکتب انتقادی در آثار آخوند زاده پرداخته شده است.
آخوند زاده در نمایشنامه های کمدی خود انتقاد تند وتیز خود را متوجه دستگاه قضایی دور انش کرده و با بهره گیری از ویژگیهای رئالیسم انتقادی مسائل مختلف اجتماعی دوران خویش را بیان کرده است.
1-2-پیشینه تحقیق
تحقیق وبررسی مستقیمی در این مورد انجام نشده است . با مراجعه به کتابخانه های ملی ، دانشگاه تهران ، دانشگاه هنر تهران ، فرهنگستان ، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، دانشگاه تربیت مدرس و پایان نامه هایی که در پایگاه های اینترنتی ایران داگ و نور مگز که در راستای این موضوع است به شرح ذیل می باشد :
1 – ادبیات و سیاست رئالیسم انتقادی در ادبیات ایران ، عبدالله بابلی نیا ، کارشناسی ارشد ، 1390 ، دانشگاه فردوسی مشهد، استاد راهنما : علیرضا شامی
2 – تحلیل عملکرد سیاست در هنر با توجه به استالینیسم در رئالیسم سوسیالیستی ، محمد تقی قزل سفلی ، کارشناسی ارشد، 1380 ، دانشگاه تهران ، استاد راهنما : رسول محمدی
3 – بررسی تطبیقی علیت و ضرورت در رئالیسم انتقادی ، منصور محمدی ، کارشناسی ارشد ، 1391 ، دانشگاه تبریز ، استاد راهنما : محمد علی امینی
4 – رئالیسم انتقادی در آثار گوگول ، مسعود بوستانی ، کارشناسی ، 1390 ، دانشگاه سوره ، استاد راهنما : شکوفه ماسوری
5 – زمان و فضای داستانی در رمان نو ، مسعود سنجراتی ، کارشناسی ارشد ، 1375 ،دانشگاه تهران ، استاد راهنما : سعید بهمرام
فرم در حال بارگذاری ...