ایستادن طولانی مدت یکی از رایجترین فعالیتهای انسان است. کیفت عملکرد در بسیاری از فعالیتهای روزمره انسان تحت تأثیر توانایی کنترل پاسچر در وضعیت ایستاده است. همچنین در برخی از رشتههای ورزشی مانند تیراندازی عملکرد ورزشکاران وابستگی فراوانی به کنترل پاسچر در حالت ایستاده دارد. ایستادن طولانی مدت سیستمهای حسی-حرکتی فرد را با خستگی روبرو میکند که میتواند بر عملکرد افراد اثرگذار باشد. در تیراندازی دقت شاخص اصلی برای بررسی مهارت یک تیرانداز میباشد. در طول یک مسابقه تیراندازی، دقت ممکن است تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گیرد، که خستگی عضلانی میتواند یکی از مهمترین این عوامل باشد. یافتن روشهایی در جهت کاهش خستگی عضلانی میتواند بر عملکرد ورزشی طی ایستادن طولانیمدت اثرات مثبت داشته باشد. یکی از این روشها میتواند تغییر فرم ایستادن و استراحت بین هر شلیک باشد. از اینرو مطالعه حاضر با هدف مقایسه دقت هدفگیری و خستگی عضلات مچپا در دو فرم وضعیتی تیراندازی با تپانچه بادی انجام شد.
1-2. بیان مسئله پژوهش
در بسیاری از فعالیتهای روزمره و در برخی ورزشها مانند گلف و تیراندازی، ایستادن برای مدت طولانی با حفظ وضعیت مناسب ضروری است(S.J. Janice Tan, 2011). تیراندازان برای دستیابی به رکوردهای مناسب، به مدت طولانی نیازمند ثبات در وضعیت ذهنی و بدنی خود هستند. طول زمان برگزاری مسابقات تیراندازی با اسلحهی بادی در بخش مردان، 105 دقیقه برای شلیک 60 تیر و در بخش زنان 75 دقیقه برای شلیک 40 تیر میباشد(اجتهد، 1387). قوانین مسابقات تیراندازی به افراد اجازه شلیک در وضعیت نشسته را نمیدهد، بنابراین برای یک تیرانداز، بیشتر زمان یک مسابقه تیراندازی در وضعیت ایستاده سپری میشود. تیراندازی با تپانچه بادی 10 متر یکی از مواد رشته تیراندازی با اسلحه است که در آن فرد باید به مدت طولانی بایستد.
برخی از مهمترین عضلاتی که در کنترل پاسچر در ایستادن طولانی، شرکت دارند، عبارتند از: ساقی قدامی، نعلی و دوقلو که حول مفصل مچ قرار دارند. (Di Giulio, Maganaris, Vasilios, & Loran, 2009; C.F. Runge, 1999) در ایستادن طولانی مدت، واحدهای حرکتی عضلات کنترل کننده پاسچر، به صورت مداوم فعال هستند، که ممکن است موجب وقوع خستگی عضلانی شود. بر اساس نتایج پژوهشهای پیشین، میتوان خستگی عضلانی را به عنوان یکی از فاکتورهای تأثیرگذار بر کنترل پاسچر در وضعیت ایستاده در نظر گرفت (Suponitsky, vebitsky, Peled & Mizrahi, 2008). از سوی دیگر پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که با افزایش خستگی عضلات ساق، جابه جایی مرکز فشار بیشتر شده و این بدان معناست که نوسانات قامتی نیز افزایش پیدا کرده است که این میتواند باعث کاهش تعادل، افزایش سقوط یا کاهش کارایی افراد در انجام فعالیتهای روزمره شود.
(Vuillerme & Nougier 2001, Prieu).
افزایش نوسانات قامتی میتواند باعث کاهش کنترل پاسچر و در نتیجه کاهش دقت در تیراندازی شود. خستگی در این عضلات طی ایستادن طولانی مدت، در افراد غیر ورزشکار معنادار بوده است (Sartika & Dawal, 2009; S.J. Janice Tan, 2011; Rahim, Omar, Halim Alias, Ibrahim & Mas,2010 ). با این وجود پژوهشی در رابطه با میزان خستگی عضلانی در تیراندازان حرفهای و اثر آن بر دقت تیراندازی یافت نشد.
بررسی میزان خستگی هر کدام از عضلات اندام تحتانی در تیراندازی و شناسایی عضله یا عضلاتی که بیشتر فعالیت میکنند، میتواند راهنمای مناسبی برای مربیان در طراحی برنامههای تمرینی باشد. همچنین یافتن روشهای نوین با هدف کاهش خستگی و افزایش دقت در تیراندازان ضروری به نظر میرسد. با توجه به ضعف ادبیات پژوهشی در زمینه میزان بروز خستگی در تیراندازان حرفهای حین رقابت و مبهم بودن اثر خستگی عضلانی بر عملکرد این افراد، پژوهش پیشرو با هدف بررسی نیمرخ فعالیت عضلانی تیراندزان در ایستادنهای طولانیمدت طرحریزی شد. همچنین در این پژوهش اثر دو فرم متفاوت تیراندازی (فرم ایستادن ممتد بدون استراحت و ایستادن در کل مدت تیراندازی و فرم نشستنهای متناوب با بازههای استراحت 20 دقیقهای) بر عملکرد تیراندازان و فعالیت عضلانی مورد بررسی قرار گرفت.
عصر حاضر را می توان عصر مدیریت نامید؛ چرا که مدیران در این عصر بایدتغییرات را مدیریت کنند و تغییر تنها واقعیتی است که می توان به آن توجه کرد. دراین عصر همه چیز از جمله مفاهیم، ارزش ها، روش ها و فرایندها در حال تغییرهستند. به عبارت بهتر، محیط کنونی سازمان ها به گونه ای است که تغییر و عدم اطمینان به تنها عنصر اساسی و ویژگی کارکردی آن تبدیل شده است. در این محیط که تحت تأثیر رفتار انسانی بوده و تغییر در نیازها به طور مستمر اتفاق می افتد، موفقیت سازمان ها در گرو شناخت محیط و رفتارهای پیرامون سازمان است. در این جهت، بی شک سازمان ها و مدیرانی به موفقیت و اثربخشی دست خواهند یافت که علاوه بر شناخت محیط، کارکردها و ویژگی های درون سازمانی خود را نیز برای رویارویی با تغییرات آماده سازند (آقائی و همکاران، 1390). هدف اصلی تمام سازمانها ارتقا اثربخشی و کارایی است. امروزه توجه به کیفیت فعالیتها باعث تقدم اثربخشی وکارایی گشته است (رضایی صوفی وهمکاران، 1391). در واقع اثربخشی مقصدی است که تمام تلاش های سازمانی در راستای رسیدن به آن صورت می گیرد و آن پدیده ای چند بُعدی است که در تحلیل و بررسی آن باید به ابعاد و عوامل سازمانی و ساختاری و انسانی به صورت همزمان توّجه شود. در زمینه عوامل مؤثر بر اثربخشی سازمانی تحقیقات متعددی صورت پذیرفته و نتایج مختلفی نیز حاصل گردیده است ( الوانی و همکاران، 1387). این تحقیق نیز به دنبال بررسی رابطه آموزش مهارت های کارکنان بر اثربخشی سازمانی در شرکت های تولیدی شهرک صنعتی رشت با توجه به نقش تعدیل گر فرایند مدیریت دانش می باشد. در این فصل ابتدا به بیان مسأله و ضرورت و اهمیت تحقیق پرداخته خواهد شد و سپس پیرامون چارچوب نظری تحقیق، اهداف، سوالات و فرضیه های تحقیق مطالبی عنوان می گردد. و در انتها با تعریف نظری و عملیاتی متغیرها و بیان قلمرو تحقیق این فصل پایان می پذیرد.
1-2)بیان مساله
یكی از مباحث اساسی در نظریه سازمانی، اثربخشی سازمانی است كه آن را ملاكی برای ارزیابی عملكردسازمانی محسوب می كنند (رحیمی وهمکاران، 1391). پیتر دراکر معتقد است که اثربخشی یعنی انجام کارهای درست. ازدیدگاه دراکر اثربخشی کلید موفقیت سازمان است (ساعتچی، 1382). اثربخشی سازمانی نشان می دهد که سازمان تا چه اندازه توانسته است ماموریت هایش را مشخص کند وبه هدف ویا حالت مطلوب دست یابد(دفت،1388). امروزه سازمان های پیشرفته وموفق سعی می کنند که تا برای اثربخشی سازمان اهداف روشن ومشخصی در نظر گرفته وسپس در جهت نیل به آن ها همه توان خود را به کار گیرند(نجف بیگی، 1387) اثربخشی سازمانی در دنیای پر
رقابت امروز بعنوان یک دیدگاه، مهمترین هدف سازمانها را تشکیل می دهد و می تواند بعنوان موتوری کلیه فعالیتهای سازمان را به حرکت درآورد. سازمان های غیر اثر بخش که مصرف کننده صِرف منابع محسوب می گردند باعث می شوند تا سازمان ها در چرخه رقابت در دنیای امروزی فنا گردند، لذا این سازمانها بدلیل اینکه دورنمای حرکت و چشم انداز آینده آنان فاقد اثربخشی است بتدریج ماهیت و فلسفه وجودی خود را از دست داده و در نهایت از بین می روند. اثربخشی سازمانی عبارت از میزانی است که یک سازمان بااستفاده از منابع خاص و بدون هدر دادن منابع خود و بدون فرسوده کردن غیرضروری اعضا و جامعه خود، اهدافش را برآورده می کند. در واقع اثربخشی سازمانی، درجه نزدیکی یک سازمان به هدفهایش را نشان می دهد (رضایی صوفی وهمکاران،1391). از سوی دیگر بیش از 50 درصد سرمایه گذاری ها در شرکت ها در امر آموزش وتوسعه مهارت کارکنان است، به طوریکه سالیانه سرکت ها میلیون ها دلار صرف آموزش انواع مهارت ها به کارکنان می نمایند. هرچند آموزش کارکنان را برای به دست آوردن مهارت و دانش قادر می سازد، اما نمی تواند تضمین کننده بهبود نتایج باشد، بویژه اگر دانش بدست آمده توسط کارکنان به کار برده نشود، به اشتراک گذاشته نشودومستند نگردد و این به این معناست که پول بسیار زیادی هزینه شده است ولی در نهایت هیچ نتیجه ای برای سازمان دربرنداشته است (.(Abd Rahman et.al., 2013 گزارش های بسیار زیادی در ارتباط با هزینه های آموزشی سازمان ها هرسال منتشر می شود که در نهایت هیچ تاثیری برعملکرد سازمان ها وشرکت ها ندارد .( Lager Frishammar, 2010) وبا توجه به این امر تعدادی از شرکت ها آموزش مهارت ها را دست کم می گیرند (Tzafrir, 2005). در ارتباط با آموزش باید گفت که آموزش فرایندی است كه طی آن مجموعه ای از دانش های مرتبط و منظم همراه با عادات و مهارت های حاصل از آن انتقال می یابد . آموزش فعالیتی مداوم ، جامع و برای همه ، به منظور رشد و تعالی انسان ، غنای فرهنگ و تكامل جامعه است. این فرایند را می توان به عنوان انتقال معلومات ، نگرش ها و مهارت ها از فرد یا گروهی برای تغییرات در ساختار های شناختی ، نگرشی و مهارتی در نظر گرفت. یكی از كارآمدترین سازو كارهای بازسازی و نوسازی دانش و تجربیات انسان برای سازگاری و همنوایی وی با تغییرات و تحولات محیطی ، بهره گیری از آموزش است.به همین سبب علاوه بر اینكه آموزش همواره به عنوان امتیاز زندگی اجتماعی و سازمانی محسوب می شده ، امروزه عدم توجه به آن اسباب اضمحلال سازمان ها را به طور حتمی و قطعی فراهم می نماید. در این راستا اصول آموزش كاركنان با توجه به مقتضیات سنی ، شغلی ، زمانی ، محتوی و … شرایطی را بر آموزش ها حاكم می كند كه از یک سو فراگیران ، توانایی سازگاری با آن را داشته باشند و از سوی دیگر آموزش ها قادر باشند حداكثر اطلاعات ، دانش و مهارت های مورد نیاز كاركنان را در شرایط زمانی محدود منتقل نمایند . به این ترتیب می توان گفت که آموزش عبارت است از انتقال دانسته ها وآموخته ها به دیگری، بدین معنی که فرد تحت تعلیم قرار می گیرد تا آنچه را که معلم آموخته است به او نیز بیاموزد(رضازاده وهمکاران، 1390) آموزش كاركنان به عنوان موثرترین راه همسازی با تغییرات در سازمان ها است و هر زمان كه این جریان متوقف یا كند شود ، اثرات ناخوشایندی بر عملكرد سازمانی خواهد داشت. بنابراین انجام فعالیت آموزشی در سازمان های امروزی امری اجتناب ناپذیر است. آموزش كاركنان ضمن تسهیل تحقق اهداف سازمانی ازطریق بهبود عملكرد فردی و گروهی ، ایجاد انعطاف پذیری در مقابل تغییر و كاستن از مقاومت های ناخواسته و بی مورد ، موجب می شود كاركنان از طریق شناخت منافع خود وسازمان ، از منابع محدود سازمان حداكثر بازدهی را به دست آورند.
به این ترتیب ملاحظه می شود که بررسی رابطه بین آموزش و اثربخشی سازمانی می تواند مفید باشد.از سوی دیگر اگر کارکنان آموزش ببینند کافی نیست بلکه باید دانش اموخته شده را در سازمان استفاده نمایند. سازمان ها نیازمند این هستند که با مدیریت سیستماتیک، دانش نیروی انسانی خود را حفظ نمایند. بنابراین کسب دانش، سازماندهی، انتقال و به اشتراک گذاشتن با سایر کارکنان دیگر، هم چنین بروز کردن آموخته ها طی زمان امری بسیار حیاتی و ضروری است. در حقیقت مدیریت دانش کارآمد، منجر به کاهش خطاها و دوباره کاری ها می شود، سرعت حل مسائل و تصمیم گیریها را افزایش می دهد ، باعث کاهش میزان تخلفات و فساد اداری می گردد. کاهش هزینه ها را در پی دارد تفویض اختیارات بیشتر به اعضاء موجب روابط اثربخش تر و خدمات مطلوب تر به مشتریان خواهد شد و در نتیجه سبب افزایش اثربخشی سازمانی شده و اهداف سازمانی بیشتری محقق می شود (شیرین حصار،1389). با توجه به مجموع موارد فوق تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیر آموزش کارکنان بر اثربخشی سازمان ها با توجه به نقش تعدیل گر متغیر فرایند مدیریت دانش در بین شرکت های تولید شهرک صنعتی رشت می باشد. از آنجائیکه شهرک صنعتی رشت یکی از بزرگترین شهرک های صنعتی کشور بوده ودرآن واحد های تولیدی بزرگی فعال هستند که در اقتصاد استان سهم بسزایی دارند. بررسی اثربخشی ان شرکت ها می تواند مهم تقی گردد. در این راستا سوال اصلی تحقیق به شرح زیر است:
آیا مهارت کارکنان بر اثربخشی سازمانی شرکت های تولیدی شهرک صنعتی رشت با توجه به فرایند مدیریت دانش تاثیر دارد؟
[1] Peter Drucker
[2] Organization Effectiveness
بیمه عمر یک ابزار مالی به حساب می آید.وظیفه حمایت مالی و ارائه پوشش به خانواده ای که نان آور(بیمه شد) خود را در نتیجه مرگ از دست داده است به عهده بیمه عمر گذاشته است.بیمه عمر امروزه از جمله مهمترین زمینه های فعالیت در بازارهای بیمه کشور های مختلف است وبه علت دارا بودن باراجتماعی و اقتصادی خاص از اهمیت ویژهای برخوردار است.
منابع درآمدخانواده ها از زوایای مختلفی در معرض خطر از بین رفتن یا کاهش یافتن قرار دارد مثل:مرگ زودرس ، از کار افتادگی و هزینه های اضافی ناشی از بیماریها ، حوادث و ایام پیری و بازنشستگی و بیکاری که وقوع هر یک از این موارد دقیقا جنبه مالی داشته وبه درجات مختلف امکانات مالی خانواده ها را تهدید می کنند .همانگونه که دارایی ها در ید اختیار انسان دارای ارزشهای اقتصادی بوده ودر معرض خطر قرار دارد بنابراین می توان با تکیه بر مکانیسم بیمه با پیامد های سود مالی به مقابله برخاست.
بین بیمه و توسعه اقتصادی رابطه متقابل وجود دارد به طوری که بیمه عمر به تاروپود توسعه اقتصادی نقش می بندد .چنین توسعه ای افزایش پس انداز های شخصی و نیاز داشتن به درآمدهای ثابت را به همراه دارد و حضور این دو عامل در اقتصاد یک کشور زمینه تقاضا برای بیمه عمر را فراهم می آورد.
تشویق پس انداز شخصی از طریق بیمه عمر می تواند دولت را در مقابله با تورم یاری رساند، زیرا افزایش سپرده ها معمولا به معنی کاهش
قوه خرید است و این به نوبه خود تقاضای کل را کاهش داده و موجب خنثی شدن برخی از فشارهای تورمی می گردد.
1-1 بیان مساله تحقیق:
در حالیکه هر روز سطح آگاهی مردم در بیمه شخص ثالث به لحاظ اجباری بودن آن افزایش می یابد مزایای بیمه عمر همچنان در سکوت قابل تامل جایی در سبد خانواده های ایرانی ندارد.
بیمه عمر از رشته های مهم بیمه ای اشخاص محسوب می شود و اقسام مختلفی را در بر می گیرد اما همین امر در نظر افکار عمومی با ابهاماتی همراه است چرا که اکثریت مردم در ممقاطعی این بیمه نامه را با بیمه زندگی متفاوت دانسته و تفاوت زیادی میان این دو بیمه نامه قائل می شوند در حالیکه با یک بررسی اجمالی می توان فهمید که بیمه نامه زندگی جزء اقسام بیمه عمر بوده و نام دیگر آن بیمه عمر به شرط حیات است.متاسفانه باید دلیل این سوء برداشت ها را کم کاری مسئولان به صنعت بیمه در معرض انواع بیمه نامه ها دانست که البته در این مسیر عدم تمایل مردم به خرید این رشته بیمه ای نیز بی تاثیر نیست.
عمر ایران، کد خبر(196571)
سوال اصلی تحقیق: الویت بندی و اهمیت عوامل افزایش میزان آگاهی بیمه گذاران از مفاد بیمه عمر در صنعت بیمه کشور چگونه است؟
بیومکانیک مفصل شانه یک زمینه تحقیقی جالب است که موردتوجه محققین زیادی قرارگرفته است. توانایی شانه جهت انجام حرکات وسیع، بر اساس تعامل ساختارهای فراوانی است که به محرک مکانیکی واکنش نشان میدهند و بر طبق آن سازگار میشوند. پایداری استخوانی مفصل شانه زیاد قابلتوجه نیست زیرا عدم تطابق کامل میان سطوح مفصلی پروکسیمال بازو و حفره گلنوئید[1] وجود دارد. اضافه شدن لابروم فیبری غضروفی، همچنین حضور کپسول مفصلی و لیگامنتهای مفصل گلنوهومرال پایداری مفصل شانه را افزایش میدهند. پایداری مفصل شانه علاوه بر ساختارهای تثبیتکننده ایستا، بیشتر توسط عضلات اطراف کمربند شانه حمایت میشود که پایداری دینامیکی شانه را تأمین میکنند. درواقع تثبیتکننده های دینامیکی و استاتیکی مفصل شانه در مقابل نیروهای اعمالشده بر مفصل شانه واکنش نشان میدهند تا پایداری را در پوزیشنهای گوناگون، در طی حرکات مختلف مفصل شانه ایجاد کنند (Lugo et al, 2008).
حرکات پیچیده کمپلکس شانه شامل حرکات هماهنگ در مفاصل اخرمی ترقوهای[2]، جناغی ترقوهای[3]، گلنوهومرال[4] و کتفی سینهای[5] است. شکل مفصل گلنوهومرال و تحریکپذیری کتف در ارتباط با قفسه سینه، مسئول اصلی میزان تحریکپذیری این مجموعه مفصلی (کمپلکس شانه) است (Forte et al, 2009). میزان مشارکت مفصل اسکاپولوتراسیک[6] در کینماتیک مجموعهی شانهی نرمال اولین بار توسط کاتچارت (1884) توصیفشده است (Cathcart, 1884). کادمن (1934) تعامل کینماتیکی بین کتف و بازو را بهعنوان ریتم اسکاپولوهومرال[9] تعریف کرد (Codman,1934). پس از کادمن، این تعریف بهصورت روشی معتبر برای تحلیل حرکات دینامیکی مجموعهی شانه با نسبت 2:1 شناختهشده است (در طی ابداکشن کامل بازو به ازای هر دو درجه حرکت در مفصل گلنوهومرال یک درجه حرکت در مفصل اسکاپولوتراسیک صورت میگیرد. بهعبارتیدیگر، در 180 درجهی ابداکشن شانه، 120 درجه حرکت در مفصل گلنوهومرال و 60 درجه در مفصل اسکاپولوتوراسیک صورت میگیرد) (Inman et al, 1994). اینچنین یکپارچگی (هماهنگی) اجازه میدهد تا کتف یک سطح پایدار برای حرکات گلنوهومرال ایجاد کرده همچنین امکان انجام حرکت بهینه بازو در طی دامنه حرکتی کامل را فراهم میسازد (Lugo et al, 2008). اگر پوزیشن کتف تغییر کند این الگوی نرمال حرکات یکپارچه ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد. به این دلیل ریتم اسکاپولوهومرال بهعنوان یک شاخص حرکتی کمپلکس شانه در بررسیهای کلینیکی در نظر گرفته میشود (Hebert et al, 2002, Myers et al, 2005, Ludewig et al. 2009).
مطالعات نشان دادهاند که ریتم طبیعی اسکاپوهومرال نیازمند فعالیت مناسب چرخش دهندههای بالایی کتف است (De Mey et al, 2009, Luime et al,2004). چرخش دهندههای بالایی کتف عضلات ذوزنقه بالایی، ذوزنقه پایینی و دندانهای قدامی میباشند (De Mey et al, 2009, Luime et al,2004). بهطورکلی این عضلات در دستیابی به دامنه کامل فوروارد فلکشن و ابداکشن شانه مهم هستند (Ekstrom et al, 2003).
تصور بر این است که در طی الویشن بازو در صورت کینماتیک مناسب کتف، حجم فضای تحت اخرمی به حداکثر میرسد بنابراین کاهش شیوع گیرافتادگی داخلی و خارجی عضلات روتیتور کاف اتفاق میافتد Lehman et al, 2007, Lukasiewicz et al, 1999)). مطالعات نشان دادهاند که بزرگترین خطر برای گیرافتادگی زمانی است که کتف به داخل بچرخد، تیلت قدامی و کاهش چرخش بالایی داشته باشد این خطر زمانی که ابداکشن در سطح اسکاپشن با چرخش داخلی انجام شود، افزایش مییابد (Escamilla et al, 2009). وارنر و همکارانش (Warner et al, 1990) مدارکی در جهت ارتباط گیرافتادگی شانه با کتف بالی شکل و نقص عملکردی کتف گزارش کردند. همچنین محققین گزارش کردهاند که عضله دندانهای قدامی که چرخش بالایی، تیلت خلفی و چرخش خارجی در کتف تولید می کند و باعث حفاظت از فضای تحت اخرمی میشود، (Ludewig et al, 2004) ضعف این عضله میتواند مرتبط با پاتولوژیهای شانه باشد (Tsai et al, 2003, Glousman et al, 1988).
از طرف دیگر تحلیلهای الکترومیوگرافی نشان دادند که بیماران با گیرافتادگی شانه، افزایش فعالیت در ذوزنقه بالایی اما کاهش فعالیت در دندانهای قدامی در طی الویشن بازو دارند (Ekstrom et al, 2003). افزایش فعالیت الکترومیوگرافی در ذوزنقه بالایی می تواند فاکتوری در جهت تیلت قدامی و الویشن بیشازحد کتف و نهایتاً منجر به باریک شدن فضای تحت اخرمی شود. به همین جهت حفظ ریتم طبیعی اسکاپولوهومرال نیازمند تمریناتی است که تعادل ذوزنقه بالایی، میانی، تحتانی و دندانهای قدامی را برقرار کند (Ekstrom et al, 2003).
بهطورکلی مشارکت فعال و متعادل عضلات روتیتورکاف و اسکاپولوتراسیک برای تولید حرکات کارآمد و ثبات کمربند شانه ضروری است (Bertelli & Ghizoni, 2005). بهطوریکه تراپیستها برنامه های تمرینی را بر این اساس پیشنهاد می کنند (Ballantyne et al, 1993). طبق نظر گلوسمن مطالعات الکترومیوگرافی در جهت ارزیابی فعالیت عضلات و تهیه پروتکلهای تمرینی و توانبخشی اطلاعات مفیدی فراهم کرده است (Glousman, 1993). هرچند تعیین یک برنامه توانبخشی مناسب کمپلکس شانه در بازگشت سریع بیمار به حرفه و فعالیتش حیاتی است و تعیین برنامه هایی با بیشترین مزیت برای بیماران خاص با پاتولوژیهای شانه، یکی از بهترین راهکارهای درمانی است، توصیههای تمرینی جهت جلوگیری از پاتولوژیهای شانه بخصوص در ورزشکاران و افرادی که از اندام فوقانیشان بهصورت مکرر استفاده می کنند از اهمیت بیشتری برخوردار است.
رشتههای ورزشی شنا، هندبال و تنیس بهعنوان فعالیتهای پرتاب از بالای سر[12] طبقه بندی میشوند. باوجوداین، حرکات انجامشده در این رشتههای ورزشی ازنظر کینماتیک، عمل عضله و تعداد تکرارها متفاوت است (Bak & Faunl, 1997, Borsa et al, 2005). اصل سازگاری خاص به نیاز تحمیلی بیان می کند که بدن بهطور ویژه با نیازهایی که بر آن واقع میشود سازگار میشود (Sale & MacDougall, 1981). بر اساس این اصل، انتظار میرود که شانهی ورزشکاران رشتههای شنا، تنیس و هندبال باوجوداینکه در ادبیات کلینیکی بهعنوان یک گروه (ورزشکاران بالای سر) در نظر گرفته میشوند، اختلافات معنیداری در ویژگیهای فیزیکی شانه داشته باشند.
ازآنجاییکه در ورزشهای بالای سر درد شانه مشکلی رایج میباشد (Ranson & Gregory, 2008) و مطالعات میزان متفاوتی از صدمات شانه در ورزشکاران رشتههای مختلف پرتاب از بالای سر گزارش کرده اند (مطالعه ای گزارش کرده است که 66 درصد از شناگران در مقایسه با 57 درصد بازیکنان حرفهای بیسبال، 44 درصد از بازیکنان والیبال دانشگاهی، 29 درصد از پرتابکنندگان نیزه دانشگاهی و 7 درصد از گلف بازان حرفهای، صدمات شانهدارند) (Johnson, 1988) و ازآنجاییکه نقص ریتم طبیعی اسکاپولوهومرال میتواند فرد را به پاتولوژیهای مفصل گلنوهومرال مستعد کند و به دلیل نقش مهمی که عضلات کمربند شانه در تولید و کنترل حرکات شانهدارند و نقص و تخریب این عضلات میتواند حرکت کتف، ترقوه یا بازو را تغییر دهد (Lugo et al, 2008) و مطالعات قبلی صورت گرفته در این زمینه، بیشتر به بررسی ریتم اسکاپولوهومرال در افراد آسیبدیده و غیر ورزشکار پرداختهاند و مطالعات درزمینه ورزشکاران بالای سر بهصورت یک گروه صورت گرفته و رشتههای مختلف ورزشی بالای سر با افراد غیر ورزشکار مقایسه نگردیده و همچنین مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی عضلات مجموعه شانه ورزشکاران رشتههای مختلف پرتاب از بالای سر و افراد غیر ورزشکار در طی ابداکشن شانه در پارامترهای مختلف الگوی فراخوانی، سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی عضلات بین شانهی برتر و غیر برتر در شرایط اعمال بار و بدون اعمال بار تاکنون صورت نگرفته، در این تحقیق سعی بر این است تا به بررسی و مقایسه فعالیت الکترومیوگرافی (الگوی فراخوانی، سطح فعالیت و نسبت هم انقباضی) منتخبی از عضلات کمربند شانهای و ریتم اسکاپولوهومرال بازیکنان هندبال، تنیس، شناگران و افراد غیر ورزشکار در طی الویشن بازو در سطح اسکاپشن در دست برتر و غیر برتر در شرایط اعمال بار و بدون اعمال بار خارجی پرداخته شود.
انگلیسی آورده شده است.
فصل اول: کلیات تحقیق
بیان مسأله:
«اولین فعالیت در هر پژوهشی انتخاب مسئله است و در اصل پژوهش با مسئله آغاز می شود ، هنگام بیان مسئله پژوهشگر باید پدیده های مورد پژوهش را روشن سازد »(دلاور ، 1386 :59 و 60)
در این قسمت مسئله که بررسی جایگاه زن در شاهنامه و پنج گنج نظامی است بیان می گردد.
زن در ادبیات فارسی در شعر شاعران از جایگاه والایی برخوردار است و خصوصاٌ فردوسی در شاهنامه و نظامی در خمسه به آن نظری ویژه دارند.
شاهنامه با آنکه قسمت عمده آن شامل حوادث خارق العاده و جنگ و کشتار و مبالغات زیباست اما حضور زن به ماجراها آب و رنگ می بخشد و در تمام داستان ها حضور زن پررنگ است ، تهمینه مرگ سهراب ، فرنگیس مرگ سیاوش ، کتایون مرگ اسفندیار و رودابه مرگ رستم را غم انگیز جلوه می دهند.
زن در شاهنامه نمونه جنگاوری ، فداکاری ، فرزانگی و وفاداری است و تمام زنان شاهنامه نجیب هستند و اندک زنانی مثل سودابه پتیاره و نابکارند.
دیدگاهی که فردوسی به زن داشته در داستان های شاهنامه بسیار جالب است و بررسی جایگاه و حضور زن در شاهنامه بسیار ارزشمند است و برای علاقه مندان و دانش پژوهان نکته های بدیعی را گوشزد می کند که بسیاری از آنها عبرت انگیز می باشد.
عشقی که در شاهنامه بکار رفته توأم با سوز و گداز است و اصولا پایان خوشی دارد.
زنان در شاهنامه برخی شاهزاده خانم ها و بزرگ زاده ، تعدادی همسران پهلوانان و عده ای کنیز و دایه می باشند و یک زن هم گازُر است که دارا فرزند همای را بزرگ کرده است.
نظامی استاد داستانهای بزمی در ادب فارسی محسوب می شود و زنان در داستانهای او حکمران و قدرت اداره کشور را دارند آنها در خردمندی ، پاکدامنی ، دانش ، حکمرانی و سیاست سرآمد هستند و در بیشتر مواقع از لحاظ استقامت و عشق ورزی برتر از مردان هستند.
نظامی در داستان خسرو شیرین از مهین بانو نام می برد که زنی کاردان و خردمند است و شیرین تربیت یافته ی اوست . پاکدامنی شیرین باعث می شود که در طول داستان خسرو نمی تواند او را تصاحب کند و از خسرو برتر است و جالب این است که بعد از رسیدن خسرو به شیرین ، شیرین خسرو را به دادو دهش دعوت می کند ، در خسروشیرین زن دارای منزلتی بالا و هم شأن با مرد است.
لیلی در داستان لیلی و مجنون سردفتر خوبان است او نمونه ای از عشق و وفاداری است . لیلی به هیچ وجه از عشق به مجنون دست بر نمی دارد هر چند که پدرش او را به اجبار به ابن سلام می دهد اما سرانجام لیلی و مجنون در عشق یکدیگر جان می دهند و این نمونه ای از عشق افلاطونی به حساب می آید و همینجور زنان در هفت پیکر و خصوصا نوشابه در اسکندرنامه زنانی قابل ستایش اند .
و نوشابه اینگونه است :
زنی حاکم بود نوشابه نام همه ساله با عشق تو نوش جام
قوی رأی و روشندل و نغزگوی فرشته منش بلکه فرزانه خوی
(نظامی ، 1363 : 277)
زنان در شاهنامه و داستانهای نظامی شجاع ، دلیر ، وطن پرست ، باشرم ، باتقوا و دارای مناعت و عزت نفس ، آزاده ، ازخود گذشته ، فداکار ، وفادار ، خردمند ، روشن روان و رای زن هستند ، زنانی مثل رودابه ، منیژه ، فرنگیس ، کتایون ، شیرین ، لیلی و نوشابه همواره قابل ستایش هستند.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
شاهنامه به عنوان یکی از آثار حماسی بزرگ جهان است که زن در آن نقش مهمی را ایفا می کند داستان های عاشقانه شاهنامه اعم از بزرگ و کوتاه دربردارنده حوادث عاشقانه ی گوناگونی هستند که جایگاه رفتار و خصوصیات زنان در آنها نیازمند بحث و بررسی است تا زوایای مبهم آنها آشکار شود و ویژگی های مثبت و منفی زنان مشخص گردد.
زنان خمسه نظامی نیز از ویژگی هایی برخوردارند از جمله وفاداری ، عدالت خواهی ، فرزانگی و ثابت قدم بودن در عشق جزء صفات متمایز آنها بوده است.
این داستانها جزء ادبیات غنایی محسوب می شوند و داستان سرایان بزرگ دیگر به شخصیت ها ، رفتار و کردار آنها نظر داشتند ، مناسبات زنان و مردان و عشق زناشویی بین آنها بیانگر فرهنگ و آداب و رسوم آن زمان است.
مناسبات ، اخلاقیات ، حکمرانی ها و روابط بین عاشق و معشوق مهمترین مؤلفه هایی است که بحث و بررسی پیرامون آنها بیانگر اهمیت تحقیق است و دیدگاه فردوسی و نظامی و مقایسه ی آن دو با یکدیگر ضرورت انجام چنین تحقیقاتی را نشان می دهد که ماحصل یافته های تحقیق فرهنگ مدنیت قرن های پنجم و ششم و جلوه هایی از پدرسالاری و مادرسالاری آن زمان را نشان می دهد و همینطور از دیدگاه جامعه شناسی ساختار اجتماعی خانواده های آن زمان و مناسبات روابط عشیره ای و خلقیات و روحیات حاکم بر جامعه را تبیین می کند و نقش زن به عنوان یک رکن اصلی خانواده هم در محیط خانه و بیرون از آن نیازمند بررسی و تحقیق است که در این پایان نامه به نکات مثبتی در این خصوص دست پیدا خواهیم کرد.
اهداف تحقیق:
هدف کلی
شناخت جایگاه زن در شاهنامه و خمسه ی نظامی
اهداف جزئی :
1- بررسی نظریات فردوسی و نظامی درباره ی زن
2- آشنایی با جایگاه زن در شاهنامه و پنج گنج
3- آگاهی از ویژگی های زن در آثار فردوسی و نظامی
4- شناخت جایگاه واقعی زن در جوامع سنتی قبل
5- آشنایی با زنان خوب و شایسته ی شاهنامه و خمسه
6- آشنایی با هویت زن ایرانی در آثار فوق
7- تأثیر رفتار زنان در اخلاق و منش مردان
8- ویژگی های مشتر جوامع زن سالار و مردسالار در دو قرن چهارم و پنجم
9- نقش زنان در مسائل اجتماعی و سیاسی آن زمان
10- نقش زنان در روابط حاکمان با یکدیگر
سوالات پژوهش:
در یک پایان نامه پرسش های پژوهش باید به صورت جملات سوالی به کار رود که در این قسمت در رابطه با موضوع مورد تحقیق مطرح می گردد.
1- زن در شاهنامه و خمسه نظامی از چه جایگاهی برخوردار است؟
2- آیا زنان شاهنامه و خمسه مثبت بوده اند یا منفی؟
3- نقش زنان در انتقال قدرت چگونه بوده است؟
4- جامعه ی آن روز، زن سالار بوده یا مرد سالار؟
5- محیط پرورش زنان چگونه بوده است؟
6- پایگاه زنان از لحاظ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در شاهنامه و پنج گنج نظامی چگونه بوده است؟
7- آیا زنان در آثار فوق یاور مردان بوده اند؟
8- زنان پاکدامن و بدکاره در کدام داستان ها بیشتر است؟
9- سرایندگان منظومه های داستانی فوق زن ستیز بوده اند یا خیر؟
10- عشق و دلدادگی در میان زنان آثار فوق چگونه بوده است؟