منوچهر آتشی شاعر اندیشمند ایرانی در قرن معاصر دوم مهرماه 1310 در روستایی به نام دهرود دشتستان جنوب متولد شد و در آبان 1384 در 74 سالگی در بیمارستان سینا تهران در گذشت و در بندر بوشهر به خاک سپرده شد . از منوچهر آتشی اشعار زیبایی هست که توانست چیزی نو را در شعر نیمایی بوجود بیاورد و او از نادر کسانی بود که پیوستگی با نسل جدید را حفظ کرده بود .
قصه مند بودن شعرهای آتشی بخصوص در دوره ی اول یکی از برجسته ترین عنصرهای ساخت شعر اوست و بسیاری از انها بر مبنای یک روایت و یا قصه شکل می گیرند که از دل طبیعت اسطوره ، داستان تاریخی بنا شده است . و علاوه بر آن نیز او ترکیب بندهای تازه و خلاقانه و جولان دادن روح شاعرانه در این اشعار دست به آفرینش های نو و خلق تصاویر و ترکیب های ابداعی شگفتی می زند . پیوند شعرهایی با طبیعت و اسطوره ها در دوره اول علم تقریباً ناگسستنی است. و معمولاً عناصر بوجود آمده ی ذهنی و عینی در شعرش آمیخته شده است .مجموعه اشعار او عبارتند از آهنگ دیگر-آواز خاک-دیدار در خلق-گندم و گلابی-وصف گل سوری-زیباتر از شکل قدیم جهان-اتفاق آخر-حادثه در بامداد –خلیج و خزر-غزل غزل های سورنا.
و در سه مجموعه اول آهنگ دیگر ، آواز خاک ، و دیدار در فلق مفاهیمی حضور می یابند که از سرمشق ها و الگوهای همیشگی زندگی
انسان هستند و هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نمی گیرند.
و در دوره دوم از قصه گویی جدا می شود و به سمت فضا سازی و حضور عناصر چند وجهی و برگشت های درونی و بیرونی در ساخت می رود .
در شعرهای دوره ی سوم هم نشانه های فراوانی اسطوره ای /تاریخی می بینیم اما رویکردی مدرن است.
و یکی از مهمترین علل موفقیت آتشی این بود که سطح اندیشگی شعر در نظر او از اهمیت خاصی برخوردار است.
شعر نو با ظهور نیما در عرصه ادبیات ایران پیدا شد و ظهور نمود با گذشت سالیان کم کم توسط نیما و برخی از علاقه مندان شعر نیمایی پایه ها و اصول آن تدوین یافت و ویژگیها و کم و کیفهای آن مشخص گردید و با اشعار نو نیما و سایر نوپردازان راه برای سیر به سوی کمال برای شعر نیمایی میسر شد . نیما برای فرم دادن و هویت بخشیدن به دستاوردهای ذوق و ادب خویش رنجها برد ، بردباریها ورزید و مقاله نوشت و نامه نگاشت و در بر مجلس محفلی از شعر نو حمایت کرد و به ادیبان و شاعران علاقه مند به شیوه خویش فهماند که با شعر نو ، راحت ، شیواتر ، آزاد تر و زیباتر می توان تراوش ذوق و طبع خویش را سرود و در منظر ذهن و ذوق ادب دوستان قرار داد.
منوچهر آتشی یکی از شاعران نوپرداز ست که در زمان خود توانست با بکارگیری ذوق و طبع توانا و ذهن و اندیشه نافذ و جستجو گر خویش بر توانمندی شعر نیمایی بیفزاید .
شاید بتوان جایگاه آتشی را در عرصه شعر امروز تن به رتبه بندی داد حضور محکم و پررنگ آتشی با همان کتاب اولش نمایان شد و با نامی که برایش انتخاب کرده بود انگار می دانست که آمده است تا آهنگ دیگر در شعر امروز بنوازد و چهره های متمایز باآن چه تا آن روز در شعر ما بود به نمایش بگذارد .
پنج کتاب در شعر امروز تاثیر گذار بوده است افسانه ی نیما ( زمستان) اخوان ( هوای تازه) شاملو-(تولدی دیگر)فروغ ( آهنگ دیگر )آتشی ،و این که سبک شعری او را در همه مجموعه های شعریش بررسی کنم.
سبکشناسی ساختاری از جمله مکاتب جدیدی است که امروزه از آن برای شناخت علمی و دقیق و دستیابی به ویژگیهای منحصر به فرد آثار ادبی و نیز مقایسه بین این آثار استفاده می شود. این رساله چهار مجموعه شعر سروده ی سه تن از شاعران شرق گیلان را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. مجموعهی «خواهران این تابستان» اثر بیژن نجدی، مجموعهی «نرگسِ هنوز» سروده ی محمّد حسین مهدوی(م. مؤیّد) و مجموعههای «دلم را بخشیدم به دریا» و « پیشانی بهار» از سرودههای فرامرز محمّدی پور. نجدی نویسندهای ساختارشکن و تجربهگراست که آثارش را در سبکهای رئالیست، سورئالیست و پست مدرن نوشته و سروده است. م.مؤیّد از شاعران مدرنیست دهه 40 و 50 محسوب می شود که سبک شعری او را میتوان متعلّق به موج نوی شعر نوین پارسی دانست و محمّدیپور نیز از شاعرانی است که در غزلیّات و دوبیتیها بیشتر به سبک عراقی و هندی و در شعرهای آزاد به سبک نیمایی گرایش دارد. پایان نامه حاضر در پی تبیین ویژگیهای سبکی اشعار نجدی، م.مؤیّد و محمّدی پور است. ضرورت نگارش این رساله، تعیین جایگاه و منزلت اشعار این سه شاعر در ادبیّات معاصر و تحلیل و بررسی سبکشناسی اشعار آنهاست. روش تحقیق این پژوهش، تحلیلی است و بر اساس نظریهی سبک شناسی ساختارگرا. بر این اساس اشعار سه شاعر فوق در سه سطح زبانی، ادبی و فکری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که نجدی شاعری عقل ستیز، عشق باور و
برون گراست، م.مؤید را می توان شاعری برون گرا، میانه رو و معتدل دانست و همچنین تلفیق درونگرا و برونگرا بودن محمدی پور اشعارش را عامه پسند کرده است.
کلیدواژه: بیژن نجدی، محمّد حسین مهدوی(م. مؤیّد)، فرامرز محمّدی پور، سبک شناسی ساختارگرا
-1 مقدّمه
سبک شیوه و روش خاص هر نویسنده یا گوینده است که مقاصد، احساسات و عواطف خود را به وسیله آن بیان میکند. سبک با فرم و محتوای اثر، رابطهی تنگاتنگی دارد، به گونه ای که سبک شناس می تواند با آن شکل های تکرار شونده ی یک اثر ادبی و همچنین ساختار زبانی و فکری اثر را بیابد. از طرفی می تواند به تبارشناسی و رابطهی اثر با آثار ماقبل و بعد آن بپردازد. به همین دلیل میتوان گفت که سبک شناسی تنها در حدّ شناسایی روشهای بیان و طرز سخن خلاصه نمی شود بلکه طرز بودن نویسنده و شاعر را در اثر و حتّی طرز دریافت خواننده را نیز شناسایی میکند. در این رساله آثار سه تن از شاعران شرق گیلان مورد پژوهش قرار میگیرد. بیژن نجدی یکی از شاعران و نویسندگان برجستهی ادبیات معاصر است. او نویسنده ای ساختار شکن و تجربه گراست. حسّ شاعرانگی یکی از دستمایههایی است که نجدی را به ایستگاههای تازهای از دغدغه های انسان می کشاند او به شدّت شاعری انساندوست است و یک چشمش همیشه نگران انسان امروز است. نجدی گاه با به کارگیری ساختاری غیرمتعارف و درآمیختن واقعیت و رؤیا مخاطب را حیران و سرگردان میکند، استفاده از اینگونه فضاها در اشعار و نوشته های نجدی سبب شده که او را پیرو سبک سوررئالیسم، رئالیسم و پست مدرن بدانند.
م. مؤیّد، در شمار شاعران موج نوی معاصر قرار دارد. بهره گیری او از استعاره، کنایه و تشبیه و همچنین خلق معانی بدیع و نو از مفاهیم
مستعمل سبب شده اشعارش برجستهتر به نظر آید. او اهمیت ویژهای به زبان، فرم، ساختار، اسطورهها و نیز تنالیتهی کلمات میدهد.
یکی از مهمترین عواملی که سبب شده اشعار م.مؤیّد کمتر از شاعران هم عصرش مورد توجّه قرار گیرد ابتدا انزواطلبی او و از طرفی زبان دشوار اشعار اوست که گاه زبان نثرهای کهن را به یاد میآورد.
محمّدیپور نیز از شاعران معاصر است. توجّه او به سادگی و صداقت زبان و به دور از هرگونه پیچیدگی و ابهام، عنایت به آفرینش لحظههای خلّاق و شاعرانه و نیز رسیدن به زبان مستقل از
ویژگیهای شعری اوست که سبب شده او را از هم نوعان خود ممتاز کند. همچنین گرایش به سبک نیمایی، هندی و عراقی و رویکرد او به ادبیات پایداری و سرودههای عاشورایی جلوه ای خاص به اشعارش بخشیده است. پایان نامه ی حاضر، در پی دست یافتن به خصوصیات سبکی (زبانی، ادبی و فکری) در اشعار سه شاعر فوق است و اینکه کدام ویژگی سبکی در اشعار آنها از بسامد بالایی برخوردار است و همچنین در پی تبیین چگونگی دنیای فکری این شاعران در پیوند با زبان آنهاست.
تعداد معدودی از نویسندگان و محققّان درباره آثار نجدی، م. مؤیّد و محمّدی پور تحقیقاتی انجام دادهاند، آن هم پژوهشهایی مختصر و مجمل که آنطور باید و شاید نمیتوانند نشان دهنده پایگاه شعری این سه شاعر باشند لذا شناساندن منزلت شعری آنها در ادبیات معاصر تحقیقات گستردهای را میطلبد. کاربردی که از انجام این پژوهش میتوان تصوّر کرد این است که چون مجموعه شعرهای این شاعران، سرشار از انواع ویژگی های سبکی است و نمونه مناسبی است برای نشان دادن انواع سبکهای اروپایی و فارسی، در نتیجه می تواند الگوی شایستهای برای پژوهشهای آتی درباره ادبیات معاصر باشد.
در این رساله، نگارنده بر آن است تا چهار مجموعهی شعر از شاعران فوق را به طور همه جانبه مورد بررسی قرار دهد و خصوصیات سه گانهی سبکی(زبانی، ادبی، فکری) را در اشعارشان به طور نسبی تحلیل و بررسی کند.
-2- بیان مسأله تحقیق
سبک را از دیدگاه های گوناگون تعریف کرده اند. از دیدگاه زبانی، سبک، گزینش خاصّ واژگان، تعابیر و عبارات است. از دیدگاه جهان بینی و اندیشگی، سبک حاصل جهاننگری و دروننگری است که در شیوه بیانی ویژه نمودار میگردد. از دیدگاه ساختارگرایی، سبک انحراف از زبان هنجار است.
یکی از عوامل جداسازی سبکها، دوران زمانی شاعر و شیوه بیان آنهاست. شاعران شرق گیلان به نوبهی خود در اشعارشان از انواع سبکهای ادبی بهره جسته اند. عواطف فردی و ابتکاری و آزاد اندیشی سبک عراقی، شکوه الفاظ، باریکبینی و خیالپروری بیبندوبار و تصنع صوری و معنوی سبک هندی در آثارشان هویداست. از طرفی به دنبال نوآوریهای نیما یوشیج تنی چند از شاعران شرق گیلان نیز پا به عرصه شعر نو گذاشتند و بعدها شعر سپید شاملو و صورتهای پیشرو دیگری نیز راهیان توانایی از میان شاعران گیلان یافتهاند و حتی خود موجد نحلهها و سبکهای شعر شده اند.
در سالهای اخیر حتّی در یکی از شهرهای ساحلی گیلان سبکی به نام فرانو ظهور یافته که در سایهی تلاش همه جانبهی شاعران به نام فراگیر شده است. میدانیم که برای تبیین سبک شناختی یک اثر میتوان روش های گوناگونی را به کار برد. عملی ترین راه برای بررسی یک اثر ادبی، کاوش سبک شناسانه از سه منظر زبانی، ادبی و فکری است که ضرورتاً بسیاری از رویکردهای ساختاری، زبان شناختی و اندیشگانی در این سه منظر جای می گیرند. بر این اساس، این تحقیق قصد دارد، اشعار نجدی، م. مؤیّد و محمّدی پور را در سه ساخت زبانی، ادبی و فکری مورد بحث و بررسی قرار دهد.
1-3- پرسشهای تحقیق
1- ویژگیهای سبکی اشعار نجدی، م. مؤیّد و محمّدی پور چیست؟
2- هر یک از این شاعران با توجّه به سبکشان چگونه با مخاطبان خود ارتباط برقرار می کنند؟
3- بیشترین مضامین مورد علاقه ی این سه شاعر چیست؟
4- ادبیات پایداری در شعر شاعران شرق گیلان چگونه تبلور می یابد؟
1-4 – اهمیت و ضرورت تحقیق
سبک، شیوه و روش خاص هر نویسنده و یا گوینده است که مقاصد، احساسات و عواطف خود را به وسیله آن بیان میکنـد. سبک با فرم و محتـوای اثر رابطه تنگاتنـگی دارند به گونـهای که سبکشناس می تواند با آن شکلهای تکرار شونده یک اثر ادبی و همچنین ساختار زبانی و فکری اثر را بیابد. از طرفی می تواند به تبارشناسی و رابطه اثر با آثار ماقبل و بعد آن بپردازد. آنچه در این پژوهش حائز اهمیت است این است که سبک شناسی تنها در حد شناسایی روش های بیان و طـرز سخـن خلاصه نمی شود بلکه طرز بودن نویسنده و شاعر را در اثر و حتی طرز دریافت خواننده را شناسایی می کند. به دلیل اینکه تعداد معدودی از نویسندگان و محققان درباره آثار نجدی، م.مؤید و محمّدی پور تحقیقات مختصر و مجملی انجام دادهاند که آنطور باید و شاید نمی تواند نشان دهنده پایگاه شعری این سه شاعر باشد لذا شناساندن منزلت شعری آنها در ادبیات معاصر تحقیقات گستردهای را میطلبد از طرفی چون تحقیق جامع و کاملی مختص سبک شاعران شرق گیلان انجام نشده نگارنده بر آن شده که این کار ناتمام را به اتمام رساند تا این پژوهش بتواند الگوی شایستهای برای تحقیقات آتی درباره ادبیات معاصر باشد. ضرورت نگارش این رساله، تعیین جایگاه و منزلت اشعار این سه شاعر در ادبیات معاصر و تحلیل و بررسی سبک شناسی اشعار آنهاست.
:
گردشگری امروزه به یکی از مهمترین منابع در اقتصاد کشورها تبدیل شده است که اکنون نسبت به سایر بخشهای اقتصادی رشد بیشتری داشته است. که نه تنها از لحاظ اقتصادی باعث ایجاد اشتغال و درآمد و . . . شده بلکه باعث آشنایی با فرهنگ ها، مبارزه با بیکاری، مفاسد اجتماعی و افزایش رفاه جامعه شده است. به طوری که در زمینه اقتصادی و اجتماعی آنقدر دارای اهمیت می باشد. که اقتصاد دانان به این صنعت ((صادرات نامرئی)) می گویند.( سقایی،اکتبر2009،سایت مطالعات گردشگری،)
اهمیت گردشگری در عصر حاضر بیش از همه وابسته به چرخه اقتصادی آن می باشد که قابلیت بالایی در زمینه پویایی اقتصاد محلی و بین المللی دار می باشد به گون های که مصرف گردشگری، سرمایه گذاری دولتی و خصوصی و همچنین صادرات در صنعت گردشگری درسال 2004 شهری معادل 9/5 درصد در حدود 5/5 تریلیون دلار داشته است. (گلی،1387، سایتآفتاب)
که گردشگری برای کشورهایی که در زمینه تولید و صادرات در سطح جهانی موفقیتی نداشته اند می تواند یکی از صنایع مهم محسوب شود. هرچند ایران در جایگاه گردشگری جهان موفقیت چندانی نداشته، اما دارای منابع غنی در زمینه گردشگری می باشد. با توجه به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی رتبه ایران درگردشگری جهانی در سال 1388 از بین 183 کشور 137 می باشد، این رتبه تأیید می کند کشور ایران در این زمینه رشد چندانی نداشته است. تحقیقات نشان داده است کشورهایی که سلطه دولت را از فعالیتها و عرصه
گردشگری کاهش داده اند، با تقاضای زیادی در این صنعت مواجه شده اند که بدون مشارکت بخش خصوصی و حمایت دولت و عواملی دیگر از جمله برقراری امنیت جانی ، مالی گردشگران خارجی و ایجاد زیرساختها و امکانات رفاهی مطلوب در این زمینه و تبلیغات منظم و هماهنگ ((مدرن)) و . . . توسعه گردشگری امکان پذیر نیست. در ایران صنعت گردشگری نیازمند برنامه ریزی کلان و بلند مدت، استاندارد سازی و همچنین استفاده از تجارت جهانی در بومی سازی خدمات و سرویسهای صنعت گردشگری می تواند کمک شایانی به فعالان این عرصه کند. (گلی،1387، سایتآفتاب)
که ایران در این زمینه باید تلاش کند زیرا نه تنها باعث توسعه اقتصادی و تولید درآمد می شود بلکه باعث ایجاد زیرساختهای مناسب و غنی شدن فرهنگ جامعه و حفظ محیط به دلیل بیداری مردم و آگاهی آنها نسبت به ارزش میراث منطقه خود شده و آگاهی و اطلاعات مردم نیز در این زمینه افزایش می یابد. که از میان کشورهایی که بیشترین موفقیت را در جذب گردشگر داشته، کشور سوئیس بوده که با بهره گرفتن از ظرفیتها و توانهای بالفعل و بالقوه خود توانسته موقعیت برتری را در این زمینه داشته باشد. (گلی،1387، سایتآفتاب)
بنابراین صنعت گردشگری با این که بعد از صنعت نفت واتومبیل سازی در رتبه سوم در میان صنایع جهان است اما باز هم مهمترین صنعت می باشد. زیرا نفت حاصل فرایند طبیعی است و مانند صنعت ماشین سازی زوال پذیر می باشد و نمی توان با بهره گرفتن از آنها آینده روشن را ترسیم نمود اما صنعت گردشگری صنعتی است پایدار و هر چه جامعه پیشرفت کند، و رو به زندگی ماشینی آورد این صنعت اهمیت خود را بیشتر نمایان می کند. ( سقایی،اکتبر2009،سایت مطالعات گردشگری،)
در جریان گردشگری شهرهایی مورد توجه گردشگران قرار می گیرند که چند جاذبه یا لااقل یکی از آنها را همچون وجود زیارتگاه، آثار علمی، فرهنگی و تاریخی، امکانات تفریحی و اقامت، تسهیلات ارتباطی و وجود بازارهای متنوع و خرید و فروش دارا باشند.با این وجود جریان گردشگری شهری را نمی توا تنها در وجود جاذبه ها خلاصه نمود. به گونه ای که گردشگری به عنوان یک محصول حاصل درهم تنیدگی عوامل مختلفی می باشد که هر یک در جریان گرشگری تأثیرات بسزایی دارند.علاوه بر آن شناخت گردشگری نیز در زمینه گردشگری شهری دارای اهمیت است. شناخت گردشگری در رابطه با ماهیت و الگوی فضامندی آن کمک می کند تا در تطبیق پذیری ،جریان گردشگری با مکانمندی محلی روندی رو به توسعه درونزا بپیماید در حالی که تنها در نظر گرفتن سودآوری گردشگری بدون شناخت می تواند چالش های بسیاری را برای ساکنان محلی شکل دهد. ( سقایی،اکتبر2009،سایت مطالعات گردشگری،)
پس همانطور که گفتیم نتیجه می گیریم که ایران نیز با توجه به پتانسیل های مناسب و با سابقه تمدنی چند هزار ساله و جاذبه های تاریخی مانند تخت سلیمان، تخت جمشید، ارگ بم، سلطانیه ، نقش جهان، گنبد سلطانیه، چغازنبیل، پاسارگاد، بیستون، و . . . که توسط کنوانسیون میراث جهانی به ثبت رسیده و همچنین اماکن مذهبی،گردشگران خارجی و داخلی زیادی را جذب کرده است. ( سقایی،اکتبر2009،سایت مطالعات گردشگری)
که همه اینها همانطور که در مطالب پیشین گفته شد با مدیریتی بهینه و همکاری دستگاه های ذیربط با یک برنامه ریزی کلان و بلند مدت به همراه ایجاد خدمات و زیرساختهایی نظیر جاده های مناسب، برق، شبکه و تسهیلات حمل ونقل، تلفن ، هتل و امکانات رفاهی مطلوب و. . . می تواند نتایج مثبتی در این زمینه داشته باشد.
امروزه در زمینههای مختلفی از جمله پزشكی،صنایع شیمیایی،صنایع غذایی،زیست محیطی وتولیدمحصولات دارویی- بهداشتی از حسگرهای زیستی[1] استفاده میشود. در محیطهای کلینیکی و پزشکی، وجود ابزارهایی جهت تشخیص بیماریها، امری بسیار ضروری میباشد. توسعهی سیستمهایی که دارای بانک کاملی از مشخصات انواع بیماریها بوده و محیطی آسان و مطلوب را جهت استفادهی کاربران خود فراهم کنند، موضوعی است که محققان علوم مختلفی را همچون علم پزشکی و شاخههای علمی مرتبط، به سمت خود جذب نموده است. یکی از روشهای معمول تشخیص بیماری، نمونه برداری میباشد که عمدتاً از طریق خون یا ادرار صورت میپذیرد. این روش دارای مشکلات متعددی نیز میباشد. محدودیتهای دسترسی لحظه به لحظه به بیمار، طولانی بودن مدت تشخیص بیماری از روی نمونهها، تغییر غلظت نمونهها با گذشت زمان و قابل توجه بودن حجم نمونهها از جملهی این مشکلات میباشد. استفاده از روشهای تشخیص سریع و یا ترکیبی از این روشها که به کمترین حجم از نمونهها نیاز داشته باشد، باعث کاهش زمان، هزینه و احتمال بروز خطا به هنگام تشخیص بیماری میگردد. یکی از راههای دستیابی به این هدف، استفاده از حسگرهای زیستی میباشد.
حسگرها
حسگرها گونهای مبدل هستند. بعضی از حسگرها به تنهایی قابل استفاده اند و برای خواندن آنهااحتیاجی به وسایل جانبی دیگری نیست، مانند دماسنج جیوه ای.دسته ی دیگر برای استفاده باید با وسایل دیگری همراه باشند مثل ترموکوپل.بیشتر حسگرها الکتریکی یا الکترونیکی هستند که انواع الکتریکی از دقت پایین تری برخوردارند. البته انواع دیگری نیز موجود است. حسگرها در زندگی روزمره ما به صورت فراوان مورد استفاده قرار میگیرند، مواردی که شامل خودرو، ماشینهای صنعتی، تجهیزات فضائی و حتی دارویی میشود. پیشرفت فنی باعث شده تا انواع مختلف و گوناگونی از حسگرها با فناوری امایاماس (MEMS) تولید شود. در اکثر موارد این کار باعث
بدست آمدن حساسیت بالا شده است.
با به وجود آمدن راههای مختلف برای نمایش اثر انرژیها، حسگرها بر اساس انرژی مورد آزمون، که حسگر آن را دریافت میکند، طبقه بندی میشوند.
حسگرهای دمائی
دماسنج (thermometer)
ترموکوپل (thermocouple)
مقاومتهای حساس به گرما (thermistors and resistance temperature detectors)
بولومتر (bolometer)
گرماسنج (calorimeter)
حسگرهای مقاومت الکتریکی
الکتروسکوپ (electroscope)
ولتسنج (voltmeter)
اما چرا از حسگرها استفاده می کنیم ؟ همانطور که در ابتدای این گفتار اشاره شد حسگرها اطلاعات مورد نیاز را در یافت و کمیتهای فیزیکی یا شیمیایی موردنظر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند.مزایای سیگنالهای الکتریکی را می توان بصورت زیر دسته بندی کرد:
– پردازش راحتتر و ارزانتر
– انتقال آسان
– دقت بالا
– سرعت بالا
– و…
در این فصل ابتداء به بیان مسأله ، اهمیت و ضرورت تحقیق و در ادامه به تشریح اهداف تحقیق پرداخته می شود و در ادامه با مروری بر سیر تاریخی پدیده پایان میپذیرد.
سلامتی بهترین نعمتی است که خداوند به بشر ارزانی داشته است. اما ما تا موقعی که بیمار نشویم و یا از یک بیمار مراقبت ویژه نداشته باشیم از این امر غافلیم. در سلامتی / بیماری انسان عوامل گونهگون فردی، اجتماعی، فیزیولوژیکی، جسمانی، اقتصادی و تغذیهای دخالت دارند و سلامتی / بیماری صرفاً نتیجه یک بعد زیست شناختی نیست. تأثیر افکار، باورها، اعمال و غیره … بر سلامتی بسیار بیشتر از تأثیر علم پزشکی است. و سلامت تحت نفوذ تمامی ابعاد اجتماعی است (مجید پزشکی ، 1385 : 9). در این میان ما به معرفی یکی از انواع بیماری
های ژنتیکی پرداخته و به دنبال دلایل اجتماعی شیوع آن در کشوریم.
بیماری پیکییو یک بیماری متابولیک ارثی است که تظاهرات اصلی آن عقبماندگی ذهنی شدید، پرفعالیتی همراه با حرکات بیهدف و تشنج است. اغلب بیماران به حدی دچار عقبماندگی ذهنی هستند که نیاز به مراقبت 24 ساعته یا نگهداری تمام وقت در آسایشگاه را دارند (دلیلی، 1393 : 4).
از نقطه نظر ژنتیکی تمام اختلالاتی که منجر به پیکییو میشوند از نوع اتوزومال مغلوب بوده و این الگوی ارثی تحت تأثیر ازدواجهای فامیلی قرارداشته و شانس بروز اختلال را 2 برابر افزایش میدهد.
در ایران ازدواجهای فامیلی بخصوص دربرخی مناطق شایع هستند و بدین ترتیب بروز این بیماری، تحت تأثیر این فرایند قرار میگیرد(همان منبع).
سن متوسط تشخیص درشرایطی که غربالگری اعمال نمی شود 2 سالگی است. در این سن صدمات مغزی کامل شده و درمان تنها از شدت حرکات بی هدف میکاهد وصدمات مغزی غیر قابل برگشت خواهد بود. بنابراین برای این بیماری غربالگری در دوران نوزادی ارزشمند است (همان منبع).
با توجه به تعاریف فوقالذکر این بیماری در صورت عدم تشخیص به موقع منجر به تغییرات مهمی در شیوه زندگی فرد میگردد. کاهش بهره هوشی و عقبماندگی ذهنی شدید ناشی از بیماری توأم با کاهش سطح انرژی، بدلیل رژیم غذایی خاص و محدود ومشکلات ناشی از آن ، توانایی انجام کار و فعالیتهای عادی اجتماعی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، به طوری که زندگی عادی بیمار و مراقبین وی را مختل میسازد.
در این پژوهش به دلیل درگیری مستقیم پژوهشگر با بیماری پیکییو و علاقه شخصی برای تشخیص به موقع آن، و کاهش بار بیماری در کشور و خانوادههای بیماران به معرفی نسبی آن پرداخته و سوال اساسی در این تحققیق عوامل اجتماعی مرتبط با عدم تشخیص به موقع بیماری و پیامدهای اجتماعی آن بر خانواده بیماران است.