:
ظهور دانشگاه و مراکز آموزشعالی به شکل کنونی، پدیدهی دوره مدرنیته است. دانشگاهها به روایت فیلسوفان روشنگری حلقه اتصال ضروری بین عقل و پیشرفت شناخته میشوند که بهعنوان بخشی جداییناپذیر از پروژهی بزرگ مدرنیته، دانش را برای منافع جامعه، تولید و بازتولید می کنند (مکلین، 2006: 26). دانشگاه در فراهم آوردن دو پیششرط زندگی اجتماعی نقش مهمی دارد که این پیششرطها عبارتاند از: 1- تعهد اخلاقی برای مشارکت و همکاری اجتماعی در جهت تحقق جامعهی قانونمند مدنی و دفاع از ارزشهای والای حیاتی مانند گفت وگو، همفهمی، دیگرپذیری، انساندوستی و عدالتخواهی؛ 2- دانایی و فنآوری، تولید دانش فنی و کاربردی، نوآوری و روزآمد و کارآمد کردن علم و فن و هنر برای پاسخگویی به نیازهای متنوع جانشینناپذیر و پایانناپذیر (موسسه پژوهشهای اجتماعی، 1377؛ به نقل از فاضلی، 1387: 201). با توجه به کارکردها و اهداف بیانشده و ضرورت وجود دانشگاهها و مراکز آموزشعالی، یکی از مسائلی که میتواند در کارکردهای این نهادهای آموزشی اختلال ایجاد کند و مانع رسیدن این نهادها به اهدافشان باشد، پدیده تقلبعلمی و یا عدم صداقتعلمی است.
تقلب علمی را به عنوان امری غیراخلاقی، فریبکارانه و خلاف قوانین آموزشی تعریف کرده اند که در آن ارزشها و هنجارهای یک محیط علمی زیر پا گذاشته میشوند. با رشد نهادهای آموزشی و حجم انبوه ورودی به دانشگاهها، شیوع این مسئله در سالهای اخیر نهادهای آموزشی را با مشکلات فراوانی روبهرو کرده است و بخشی از سیاستگذاریها در حوزه آموزشعالی، به مبارزه با این پدیده اختصاص یافتهاست. رسانههای عمومی و ادبیات حرفهای تقلب علمی را به سبب وقوع بالای اعمال فریبکارانه در میان دانشجویان و اختلالهای مربوط به آموزش و فرایند ارزیابی در کلاس درس (لرش، 1999: 103) و همچنین تأثیرات منفی که تقلب علمی بر کل جامعه بهجای میگذارد، بهعنوان یک مشکل بسیار بزرگ شناختهاند. با وجود اینکه تقلب علمی در بلندمدت می تواند اثرات زیانباری را حتی بهمراتب شدیدتر از سایر رفتارهای انحرافی برای جامعه به همراه داشته باشد؛ اما به تأسف باید گفت، به تقلب علمی در کشور ما هنوز بهعنوان شکلی جزئی از رفتار انحرافی نگریسته می شود و حتی گاهی سادهتر از این.
افرادی که رفتارهای متقلبانه علمی را ساده انگاشتهاند، این نکته را فراموش کرده اند که فساد اداری، اختلاس، جرائم یقهسفید و …که در رسانه ها و محافل عمومی بازتاب مییابند، ممکن است ریشه در رفتارهای متقلبانه علمی و جامعهپذیری مجرمانه آن ها در دوران تحصیل داشته باشد؛ چنانکه بسیاری از پژوهشهای خارجی بر این ارتباط مهر تأیید نهادهاند.
مسیر توسعه همهجانبه در یک جامعه بر محور تولید علم است، فارغالتحصیلانی که با ارزیابی نادرست به دلیل تقلب در آزمونها، دانشگاه را به اتمام رساندهاند؛ پژوهشهایی که بر پایه سرقت علمی، داده های نادرست، جعل و تحریف بوده اند؛ بههیچوجه نخواهند توانست جامعه را با تولید علم همراه کنند. بلکه دیری نخواهد پایید که جامعه از مدار تولید علم خارج می شود. علیرغم دغدغهی جهانی نهادهای آموزشی همانند تأسیس نهادهای بینالمللی مرتبط برای جلوگیری از تقلب علمی و ترویج اخلاق علمی، تنظیم مقررات و قواعد اخلاقی در هر دانشگاه و تحقیقات فراوان در خارج از کشور، مسئله تقلب علمی در کشور ما، نه به گونهی جدی در نهادهای آموزشی جهت تنظیم مقررات و قواعد اخلاقی به آن پرداخته شده و نهچندان جایی در پژوهشهای اجتماعی دارد. با توجه به خلاء پژوهشی موجود در بررسی تقلب علمی از دیدگاه جامعهشناختی، پژوهش حاضر به بررسی نقش یادگیری اجتماعی در تقلب علمی میان دانشجویان دانشگاه هرمزگان می پردازد.
این پژوهش به روش قیاسی و در هفت فصل سامان یافتهاست. در فصل اول به بررسی تعاریف، نوعشناسی و بیان پیآمدهای تقلب علمی پرداختهایم. فصل دوم به بررسی مطالعات پیشین و دستهبندی آنها اختصاص یافت. در فصل سوم چهارچوب نظری تحقیق و در فصل چهارم روش، مورد بحث واقعشده است. فصل پنجم به توصیف داده ها اختصاص دارد. در فصل ششم با بهره گرفتن از آزمونهای تفاوت معنیداری و مدل معادلات ساختاری به تحلیل متغیرهای تحقیق پرداخته ایم و فصل هفتم این مجموعه به نتیجه گیری و بحث اختصاص یافت.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- بیان مسأله
تشخیص تاریخ سوءرفتار علمی حداقل به قرن هفدهم بازمیگردد. مدتی پیش از آنکه جوامع علمی سلطنتی در انگلستان و فرانسه ایجاد شوند، اختلافاتی در مورد حقوق تالیف و اختراع شکل گرفته بود. پس از آن بهتدریج مفاهیمی همچون مالکیتفکری، کپیرایت، حقثبت و علامتتجاری در جهان غرب پذیرفته و بوسیله سیستمهای قانونی پشتیبانی شدند. تاریخ تحقیق و اکتشاف، همواره مملوء است از مناقشههای چشمگیری که «چه کسی اولین نفر است؟» و همراه با این مناقشهها اتهاماتی از قبیل مفاهیم دزدیدهشده، دادهای جعل شده، متون سرقت شده، خرابکاری کار تحقیقی و حتی کردارهای تنفر برانگیزتر از این، مطرح شدهاست (دکو، 2002: 2). با ظهور نهادهای جدید آموزشعالی به شکل کنونی و سیستم آزمونها و ظهور تکنولوژیهای نوین ارتباطی، رفتارهای متقلبانه علمی شکل جدیدتر و پیچیدهتری را به خود گرفتهاست. از آنجا که در جامعه امروز بخش مهمی از موفقیت زندگی اجتماعی افراد در گرو موفقیت آنها در دانشگاه است، تلاش برای رسیدن به مدرک دانشگاهی جهت دستیابی به سرمایه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی به مسالهی مهمی تبدیل شده و در این مسیر ممکن است ارزشها و اخلاقیات علمی زیرپا گذاشته شوند.
تحقیقات انجام گرفته در زمینه عدم صداقت دانشگاهی درصد بسیار بالایی از شیوع تقلب علمی را در نهادهای آموزشی گزارش دادهاند. خدایی (2011) با توجه به نتایج تحقیق خود بیان میکند که 95 درصد از دانش آموزان به تقلب در طول سال تحصیلی اعتراف کردهاند و موفقیت 75 درصد آنان در تقلب گزارش شدهاست. نخعی و سیدحسینی (1384) گزارش میدهند از دیدگاه تعداد قابل توجهی از دانشجویان پزشکی که جمعیت مورد تحقیق را تشکیل میدادهاند، برخی از انواع تقلب مورد تأیید آن ها بوده و فراوانی نسبی آن ها تا 50 درصد بوده است. در پژوهش بورآسا (2011) به طور کلی 77 درصد از نمونه تحقیق بر اساس پاسخ به 24 رفتار تقلبی، تقلب خود را گزارش دادهاند. مونیکا و دیگران (2010) اظهار کردهاند 61 درصد از افراد تحقیق، از میان شش نوع رفتار تقلبیای که در تحقیق بیان شده، دو نوع از این رفتارها را به صورت جدی انجام دادهاند و 70 درصد آنان حداقل یک بار مرتکب رفتارهای تقلب شدهاند. علیوردینیا و صالح نژاد (1392) در تحقیق اخیر خود گزارش دادهاند که حدود 9/31 درصد از دانشجویان در حد متوسط به بالا، در جلسات امتحانی تقلب کرده اند. میزان تقلب در سی سال گذشته بهطور منظم در حال افزایش بوده و با پیشرفت فنآوریهای جدید به حدی شایع شده که میتوان آن را معضلی همهگیر در مراکز آموزشی دانست (مرداک، 2006، به نقل از خامسان، 1390). آنچنان که زابو و آندروود (2004) بیان می کنند در حدود 32 درصد از دانش آموزان به سرقت علمی[11] با بهره گرفتن از اینترنت، به منظور تحقق اهداف آکادمیک خود اعتراف کرده اند.
1-1-1- تعاریف تقلب علمی
یک مسئلهی جدّی در تحقیقات مربوط به عدم صداقتعلمی، توافق اندکی است که بر روی تعریف عدم صداقتعلمی و تقلب وجود دارد (بویسِن، 2007: 5). با وجود مطالعات منتشرشدهی متعدد از رفتارهای متقلبانه علمی، هنوز هیچ اجماعی در مورد یک تعریف استاندارد از این اصطلاح وجود ندارد (مارسدن، 2008؛ موهنی، 2007). تمامیِ پژوهشهایی که در حوزه رفتارهای مربوط به تقلب علمی انجامگرفته به ابهام بر سر تعریف و نوعشناسی این رفتارها اذعان داشته اند. تعریف تقلب علمی یا عدم صداقتعلمی گسترده است؛ اصطلاح مبهمی که بسیاری از اشکال متفاوت و رفتارهای مختلف را در بردارد (موهنی، 2007). قوانین اجتماعی معمولاً صریح هستند، درحالیکه اغلب درجهای از ابهام در باب رفتارهای مربوط به تقلب علمی وجود دارد. در تلاش برای روشن کردن آنچه بهمنزلهی تقلب علمی است، مؤسسات آموزشی اغلب آییننامهها و مقرراتی را برای رفتارهای متقلبانه علمی ارائه می کنند که تعاریف خاصی را شامل می شود (بوراس و همکاران، 2007). از آنجا که تفاوتهای روششناختی و مفهومی موجب می شود بر سر نرخ رفتارهای متقلبانه علمی اختلافنظر پیش بیاید (علیوردینیا و صالحنژاد، 1392) و از طرفی تغییر تعاریف و اختلافات جزئیِ ذهنی ممکن است به شیوع رفتارهای متقلبانه کمک کند (رولیاس، 2004؛ به نقل از مارسدن، 2008). در این بخش از پژوهش با تکیه بر پیشینهی پژوهشی تلاش می شود که به نوعشناسی عدم صداقتعلمی و تفاوتها و همپوشانیهای آن پرداخته شود.
برای ورود به تعریف عدم صداقت علمی باید از اصطلاح صداقت آغاز کرد. روشن کردن تعریف صداقت، ما را در فهم عدم صداقت علمی و تقلب علمی یاری خواهد داد. ریشه صداقت «integrity» به زبان انگلیسی مشتق شده از کلمات لاتین «integer» و «integrates» به معنی کامل و یا کل، تمامیت قسمت های مختلف از خود واقعی فرد است. در فلسفه اخلاق کلمه «integrity» به طور نزدیکی با فضایلی که یک فرد «خوب[9]» را تشکیل میدهند، مرتبط است (مک فارلن و همکاران، 2012: 2). با توجه به تعریف صداقت میتوان صداقت علمی را بینقصی و بیعیبی در کارهای علمی تعریف کرد که با نوعی فضایل اخلاقی همراه است. مرکز صداقت علمی اصطلاح صداقت علمی را اینگونه تعریف کردهاست:
«صداقت علمی، ولو در مواجهه با سختی، یک تعهد نسبت به پنج ارزش اساسیِ درستکاری، اعتماد، بیطرفی، احترام و مسئولیت پذیری است. از این ارزشها اصول رفتاری جریان مییابد که قادر میسازد جوامع دانشگاهی آرمانهای خود را به عمل تبدیل سازند» (مرکز صداقت علمی، اکتبر 1999: 4).
این مرکز، صداقت علمی را اساس تدریس، یادگیری، تحقیق و خدمت و پیشنیازی برای تحققِ اعتماد کامل، احترام و مسئولیت پذیری میداند (همان، 1999). اجتماع آموزشی ای که صداقت علمی را حفظ می کند در حال نشان دادن احترام به ارزشهای اجتماعای است که پایه و اساسی را برای آموزشعالی و کل جامعه فراهم می کند (سادلمایر، 2005: 2). هنگامی که از این ارزشها و به عبارت دیگر از اصول صداقتعلمی تخطی می شود؛ آنگاه آن را بهعنوان عدم صداقتعلمی یا تقلبعلمی میشناسند. کریستنسن، 2011: 10؛ هاگس و مککیب، 2006) تقلبعلمی و عدم صداقتعلمی در برخی پژوهشهای مربوط به این حوزه، در یک معنی و به صورت مترادف به کار برده شده اند (نگاه کنید به؛ بایسِن، 2007؛ مارسدن، 2008). با این حال در برخی دیگر از مطالعات، عدم صداقتعلمی را مفهومی وسیعتر از تقلب در نظر گرفتهاند و تقلب را یکی از انواع عدم صداقتعلمی میدانند (نگاه کنید به: سادلمایر، 2005؛ کلُزبلیکر، 2007: 26-27؛ وایتلی و اسپیگل، 2002: 17-16؛ آکبولوت و همکاران، 2008: 464). در همهی انواع رفتارهای مربوط به عدم صداقت علمی که در پژوهشها، آییننامه ها و مقررات دانشگاهها از آن نام برده شده و یا نزد اعضای هیأت علمی، پژوهشگران و دانشجویان ارائه می شود و یا جامعه آن را خلاف ارزشهای اخلاقی میداند، عمل «تقلبکردن» را ذیل مفهوم و تعریفی که لغتنامهها عرضه می کنند، میتوان مشاهده کرد. به عنوان نمونه در فرهنگ آنلاین مریام- وبستر تقلبکردن تحت عنوان: «شکستن یک قاعده یا قانون که معمولا برای به دستآوردن چیزی انجام می شود»، «نقض قوانین از روی بیصداقتی» تعریف شدهاست (وبستر، 2014). در همه رفتارهای مربوط به تقلبعلمی، افراد به گونه ای از فریب و نیرنگ متوسل میشوند. با این اوصاف، دو اصطلاح عدم صداقت علمی و تقلب علمی میتوانند به یک معنی به کار برده شوند. علاوه بر این هاگس و مککیب (2006: 50) از یک اصطلاح سوم یعنی سوء رفتار علمی نیز نام میبرند و اظهار می کنند که اصطلاحات عدمصداقت علمی و سوءرفتار علمی در اشاره به طیف وسیعی از رفتارهای غیر اخلاقی است که برخی از دانشجویان برای کامل کردن کار علمیشان در آن درگیر می شوند و این دو اصطلاح غالبا به جای یکدیگر به کار میروند.
هدف از تقلب به دستآوردن یک مزیت شخصی در یک موقعیت خاص است. بیشتر مطالعات درباره اعمال غیرصادقانه در محیط علمی، تعریف تقلب را مطابق به دست آوردن یک مزیت غیرمنصفانه به وسیله فریب یا سرپیچی از قانون و تخطی از سیاستهای نهادی درصداقت و تخطی از قوانین و مقررات در یک محیط دانشگاهی تعریف کرده اند (بلُدگود و همکاران، 2008؛ تورن-فیگوئروا، 2010: 26). برخی از نویسندگان تقلب را به عنوان تخطی از نقشها یا انتظارات برای اعمال یا وظایف علمی خاصی تعریف می کنند (مارسدن، 2008: 9). همچنین تقلب را به عنوان اعمال یا تلاش های فریبآمیز ِ یک دانشجو برای استفاده از وسایل ممنوعه یا غیر قابل قبول در هر کار علمی تعریف کرده اند (تورن-فیگوئروا، 2010). به نظر تاس (2010: 441) تقلب می تواند شامل ارائه نادرست افراد از دانش خودشان یا نشاندادنِ خود به عنوان یک فرد دارایِ دانش به گونه ای فریبکارانه، تعریف شود.
در بسیاری از پژوهشهای انجام شده، تقلب به عنوان رفتاری غیراخلاقی همراه با قصد و نیت قبلی تعریف شدهاست (تورنفیگوئروا، 2010). طبق نظر کلنرود (2009: 507) «تقلب بدون شک یک پدیده وابسته به اخلاق است»؛ از اینرو دستهای از تعاریف در عدم صداقت علمی بر بعد اخلاقی متمرکز شده اند. در وسیعترین سطح، عدم صداقت علمی به عنوان یک «رفتار غیر اخلاقی» تعریف می شود (مارسدن، 2008). تقلب رفتاری را نشان میدهد که از «هنجارهای اخلاقی» دور می شود و بطور فریبآمیزی در تلاش برای به دستآوردن چیزهای با ارزش، از قوانین تخلف می شود (بلُدگود و همکاران، 2008). مطالعات دیگر، پدیده تقلب علمی را به عنوان یک تضاد بین فرهنگ جوانان و هنجارهای سیستم آموزشی یا به عنوان نشانهای از فرهنگهای متفاوت در برنامه های آموزشی متفاوت تلقی می کنند (کلنرود، 2009: 507). با توجه به توضیحات فوق میتوان گفت رفتارهای غیراخلاقی، فریبکارانه و خلافقانون در یک محیط آموزشی محور تعریف تقلب علمی را تشکیل میدهند.
[1]-Boysen
[2] -Marseden
[3] -Muhney
[4] -Muhney
[5]- Integrity
[6]- Whole
[7]- Entire
[8]- Integrating
[9] – Good
[10] – Macfarlane
[11]- Center for academic integrity
[12]- Honesty
[13]- Fairness
[14] -Adversity
[15] – learning community
[16] – Respect
[17] – Higher Education
[18]-Saddlemire
[19] -Christensen
[20] -Hughes & McCabe
[21] -Clos-bleeker
[22] -WhitIey & spiegel
[23] -Akbulut
[24] -Cheat
[25] -Merriam-Webster
[26] – در تمامی ادبیات پژوهش حاضر دو اصطلاح عدم صداقت علمی و تقلب علمی در یک معنی به کار برده شده اند.
[27] -Unfair Advantage
[28] -Bloodgood
[29]- Thorne-Figueroa
[30]- Fraudulent
[31] -Tas
[32]- Misrepresentation
[33] – Colnerud
[34] – Moral
[35] – Unethical behaviour
[1] -Academic Misconduct
[2]- Intellectual Property
[3] -Stolen Concepts
[4] -Falsied Data
[5]- Plagiarized Texts
[6] -Sabotage
[7] -Decoo
[8] -Bourassa
[9] -Monica
[10] -Szabo & Underwood
[11] – Plagiarism
[1] -McLean
[2] -Academic Cheating
[3] -Academic Dishonesty
[4] -Lersch
[5] – به عنوان نمونه می توان به مرکز بین المللی صداقت علمی The International Center for Academic Integrityاشاره کرد.
فرم در حال بارگذاری ...