:
در تاریخ روابط بین الملل با پیدایش مکاتب و نظامهای سیاسی جدید در دوران معاصر مانند: نظامهای سیاسی فاشیسم ،کمونیسم و نازیسم که هرکدام مؤسس نظام سیاسی امپریالیستی و رهبری در صحنه ی روابط بین الملل بودند. به ظهور نظریه ی امپریالیسم ناشی از ایدئولوژی کمک نمودند. همچنین در ذات هر نظام سیاسی مبتنی بر ایدئولوژیک نوعی گرایش امپریالیستی نهفته است. که در صدد برهم زدن وضع موجود در نظام بین الملل، مثل: کمونیستها، نازیستها و فاشیستها. که از طریق ایدئولوژی سعی در ترغیب و دستیابی به هدف و همچنین توجیه اقدامات امپریالیستی خویش می باشند. وتفکّرات امپریالیستی خویش را با توسعه طلبی که ممکن است به جنگ بیانجامد به اجرا در می آورند. با فروپاشی ایدئولوژی فاشیسم و نازیسم در جنگ جهانی دوم راه به سوی ایدئولوژیهای امپریالیستی کاپیتالیسم(لیبرالیسم) و کمونیسم که نظام بین الملل را به دو قطب(جنگ سرد) تقسیم کرده بودند باز شد. اندیشه ی امپریالیستی و رهبری هر یک از دو قطب که از ایدئولوژی حاکمشان سرچشمه می گرفت جهان را تا یک قدمی نابودی رسانده بودنند. لیکن با اضمحلال نظام کمونیستی ، نظام بین الملل شاهد موج سوم امپریالیسم به رهبری آمریکا (نئولیبرالیسم) می باشد. در این تحقیق سعی نمودم با بهره گرفتن از کتابها و مقالات نویسندگان، بصورت فیش برداری نحوه ی تبدیل ایدئولوژی به امپریالیسم و عملکرد آنرا در دوران معاصر بویژه در قرن بیستم توضیح بدهم. بنابراین هر ایدئولوژی برای رسیدن به اهداف خود نیاز به توسعه طلبی(اقتصادی،سیاسی) و تغییر وضع موجود دارد .که همانا شکل امپریالیسم به خود می گیرد. و از ایدئولوژی هم برای توجیه اقدامات امپریالیستی خویش در یک دوره معینّ بهره می برد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقدّمه………………………………………………………………………………………………………………………………1
فصل اوّل: کلیات تحقیق
1-1.بیان مسئله……………………………………………………………………………………………………………………4
1-2.اهمیّت موضوع و انگیزه ی انتخاب……………………………………………………………………………………6
1-3. سوال و فرضیه……………………………………………………………………………………………………………..8 1-4.چهار چوب نظری تحقیق………………………………………………………………………………………………..8
1-5.مدل تحقیق………………………………………………………………………………………………………………..10
1-6.روش تحقیق………………………………………………………………………………………………………………11
1-7.جامعه ی آماری و حجم آن…………………………………………………………………………………………..11
1-8.روش گرد آوری اطّلاعات………………………………………………………………………………………….. 11
1-9.روش تجزیه و تحلیل اطّلاعات……………………………………………………………………………………….11
1-10.ساماندهی تحقیق……………………………………………………………………………………………………….11
1-10. متغییرها و واژگان کلیدی……………………………………………………………………………………………11
1-11. تعریف واژگان کلیدی……………………………………………………………………………………………….12
1-12. ادبیات تحقیق…………………………………………………………………………………………………………..24
فصل دوّم : تعاریف ومفاهیم امپریالیسم و ایدئولوژی
2-1. امپریالیسم چیست؟(تعریف امپریالیسم)………………………………………………………………………………40
2-2. مفهوم و ویژگیهای امپریالیسم ……………………………………………………………………………………….43
2-3. اهداف امپریالیسم(جهانی ، قارّه ای ،محلّی) …………………………………………………………………………48
2-4. روش های امپریالیسم (نظامی ، فرهنگی ، اقتصادی)………………………………………………………………….51
2-5. تئوری مارکسیستی امپریالیسم………………………………………………………………………………………..56
2-6. مفهوم «نئو» امپریالیسم………………………………………………………………………………………………….61
2-7.تئوریهای «نئو» امپریالیسم…………………………………………………………………………………………….. 65
2-8. ایدئولوژی چیست؟(تعریف ایدئولوژی)……………………………………………………………………………..69
2-8. مفهوم و ویژگیهای ایدئولوژی……………………………………………………………………………………….72
2-9. ایدئولوژی ، یوتوپیا و واقعیّت………………………………………………………………………………………..77
2-10. کارکردهای ایدئولوژی……………………………………………………………………………………………..79
2-11. اهمیّت و انواع ایدئولوژی…………………………………………………………………………………………..83
2-12. تئوری مارکسیستی ایدئولوژی……………………………………………………………………………………..87
2-13. نئو مارکسیستها و هژمونی ایدئولوژیکی…………………………………………………………………………91
فصل سوّم: تاریخ تحوّلات ایدئولوژی و امپریالیسم (قرن نوزدهم)
3-1.بررسی سیر تاریخی امپریالیسم………………………………………………………………………………………..96
3-2. تحولات اندیشه امپریالیسم در اروپا……………………………………………………………………………..100
3-2. خاستگاه و پیدایش ایدئولوژی…………………………………………………………………………………….105
3-3. تکامل ایدئولوژیهای سیاسی در قرن نوزدهم………………………………………………………………………….109
3-4. سیر تاریخی ایدئولوژی لیبرالیسم…………………………………………………………………………………………111
3-5. تحوّلات ایدئولوژی سوسیالیسم(مارکس ـ انگلس)…………………………………………………………………..119
فصل چهارم: تحرّکات ایدئولوژی امپریالیستی در نظام بین الملل(قرن بیستم)
4-1.بیان تاریخی امپریالیسم در قرن بیستم……………………………………………………………………………..124
4-2.بررسی دیدگاه های امپریالیستی در قرن بیستم…………………………………………………………………………127
4-3.تحوّلات ایدئولوژی درنظام بین الملل……………………………………………………………………………………135
4-4. تحوّلات سوسیالیسم در قرن بیستم(مارکسیسم ـ لنینیسم)………………………………………………………140
4-5. اندیشه ی مائوتسه و تأثیر آن بر نظام بین الملل………………………………………………………………..145
4-6. ایدئولوژی فاشیسم در گذر تاریخ………………………………………………………………………………..151
4-7. موسولینی و تفکّرات فاشیسم ایتالیایی …………………………………………………………………………..156
4-8. هیتلر و شکل گیری نازیسم آلمانی ………………………………………………………………………………158
4-9. رقابت و تقابل قدرتهای امپریالیستی در روابط بین الملل……………………………………………………160
4-10. عملکرد امپریالیستی ایدئولوژی نازیسم در نظام بین الملل ……………………………………………….166
4-11. عملکرد فاشیسم در نظام بین الملل……………………………………………………………………………..175
4-12.تفکّرات امپریالیستی کمونیسم در نظام بین الملل…………………………………………………………….180
4-13.امپریالیسم جهانی ایدئولوژی لیبرالیسم (امپراتوری آمریکا)………………………………………………………….188
4-14.نظام دوقطبی و امپریالیسم در روابط بین الملل(کمونیسم ـ کاپیتالیسم)………………………………………….194
4-15.تفکّر نئو مارکسیستها در قرن بیستم( مکتب فرانکفورت)…………………………………………………………….206
4-16.موج سوّم امپریالیسم در روابط بین الملل………………………………………………………………………………….210
فصل پنجم: نتیجه گیری
1-1. نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………………………….219
1-2.منابع………………………………………………………………………………………………………………………..223
مقدّمه:
وقتی از امپریالیسم سخن گفته می شود، منظور سیاستهای سلطه گری یک دولت در کشور یا سرزمین دیگر است. بنابراین مبحث امپریالیسم در حوزه ی سیاست خارجی و روابط بینالملل قرار می گیرد. امپریالیسم واژه ای است که امروزه به عملکرد سیاسی برخی از کشورها اطلاق می شود. و در گذشته به کشورگشایی ، سلطه و رقابتهای سیاسی برخی جوامع بکار می رفت. امپریالیسم به معنای تشکیل امپراتوری ازآغاز تاریخ بشروجود داشته است. اما در دوران معاصر امپریالیسم در دهة 1890 در انگلستان رواج یافت. و بزودی در زبانهای دیگر به کار گرفته شد، به آن اندازه که از آن برای بیان رقابت قدرت طلبیهای کشورهای اروپایی برای بدست آوردن مستعمرات و حوزه نفوذ آنان در آفریقا و دیگر قاره ها استفاده شد، تا اینکه دهة 1880 تا 1914 را بدین خاطر عصرامپریالیسم نامیدند. مارکسیتها گروه هایی هستند که به تأثیر از هابسون به نظریه پردازی درباره ی امپریالیسم پرداختند. لنین در کتاب امپریالیسم به مثابه آخرین مرحله ی سرمایه داری توانست مبنای اقتصادی امپریالیسم را رشدو توسعه سرمایه داری در قالب جهانی قرار بدهد.
گسترش جهانی سرمایه داری به نظر مارکس اجتناب ناپذیر بود. و هدفی پیشرو داشت. مارکس به طور غیرمستقیم، با امپریالیسم موافق بود، و آنرا مرحله ای اجتناب ناپذیر از تاریخ جهان و مخالفت با آن را بیهوده می دانست.امپریالیسم جهانی در قرن شانزدهم به صورت استعمارگری اروپا آغاز شد. البته امپریالیستهای اروپایی ادعا می کردند که هدفشان گسترش تمدن ورساندن دستاوردهای آنان به دیگران است امّا در بنیادشان ایمان به برتری نژادی مادی و فرهنگی وجود داشت.(ازجمله کمونیسم و نازیسم) هر چند بحث و بررسیهای مربوط به امپریالیسم، در قرن نوزدهم در آلمان مطرح شد. لکن دولتهای اروپایی به این نتیجه رسیدند، که مزایای سرمایه داری مالی و بازرگانی را میتوان غالباً از راه های غیر رسمی ـ مستعمرات ـ به دست آورد.
سقوط سریع استعمار، سبب شد که کشورهای قدرتمند در جستجوی راه های دیگری باشند، که تسلط آنها را تأمین کند. گسترش امپراتوری غیررسمی، به عنوان جانشینی برای حکومت استعماری رسمی و ایجاد مکانیسمهای جدید کنترل، پس از جنگ جهانی دوم، به قدری غالب بود، که سبب پیدایش اصطلاح نئو امپریالیسم گردید شده است. در این تحقیق از تاریخچه پیدایش امپریالیسم و ایدئولوژی و تبدیل ایدئولوژی به امپریالیسم ، تا تحرکات نظامهای سیاسی ایدئولوژی امپریالیستی در نظام بین الملل به صورت تاریخی بررسی شده است. که شامل پنج فصل می باشد. در فصل اول به بیان کلیات تحقیق(اهمیت موضوع، انگیزه و بیان مسئله، سوال و فرضیه، روش تحقیق و گردآوری آن، متغییرهای مستقل و وابسته،تعریف واژگان کلیدی و ادبیات تحقیق)، در فصل دوم به بیان تعاریف و مفاهیم امپریالیسم و ایدئولوژی و تئوریهای مربوط به آنها، در فصل سوم به تشریح تاریخ تحولات ایدئولوژی و امپریالیسم در قرن نوزدهم ، در فصل چهارم به بیان تاریخی موضوع و تحرکات ایدئولوژی امپریالیستی در نظام بین الملل در قرن بیستم ، و در فصل پنجم به نتیجه گیری از موضوع تحقیق پرداخته شده است.
بیان مسئله تحقیق :
در قدم نخست بحث تعاریف امپریالیسم است ، كه از سوی دانشمندان علوم سیاسی ارائه شده است. امپریالیسم در لغت از ریشه ی «امپراتوری» مشتق شده است. یعنی تشکیل امپراتوری دادن و در معنی وسیع هر نوع گسترش ،توسعه ی اراضی و سلطه جویی بر ضعیف را در بر می گیرد . بدیهی است این نوع امپریالیسم در طول تاریخ وجود داشته است . مانند: امپراتوریهای ایران، رم ، عثمانی ، صفوی و غیره، امّا امپریالیسم یک مفهوم جدیدتر را نیز شامل می شود و آن گسترش اراضی و سلطه بر سرزمینهای دیگر است. به موازات آن، ایدئولوژی نیز فراز ونشیبهایی از لحاظ ماهیّت، صورت و نیز محتوا، دگونیهای زیادی را پیموده است و با وجود تأثیر قاطع ایدئولوژی بر پدیده های سیاسی و اجتماعی بطور كلی، مفهوم آن هنوز مورد بحث های گسترده است (مگداف،133،1378) «دستوت دوتراسی» فرانسوی ، واژه ی ایدئولوژی را اوّلین بار پس انقلاب فرانسه عنوان کرد، او ایدئولوژی را علم «شناخت ایده ها» دانست. و معتقد بود که این علم می تواند روش شناسی عینی و پوزیتیویستی داشته باشد . ایدئولوژی در تعریف دوتراسی مرکّب از «ایده» به معنای عقیده و رأی و نظر و «لوژی» به معنای شناخت حصولی بود که با « لوگ »به معنای منطق هم ریشه بود. (زرشناس ،63:138)
درامپریالیسم ناشی از ایدئولوژی، ایدئولوژی هنگامی می تواند ظهور و بروز عملی و قدرتمندی پیدا کند که قشر کثیری از نیروهای اجتماعی مؤید و پشتیبان آن باشند. مانند: اهداف امپریالیستی آلمان هیتلری که بر پایه ی شعار برتری نژاد آریایی بود و همچنین هدف خود را از تأسیس امپراتوری احتیاج به فضای حیاتی اعلام می کرد. حتی در نوشته های جان «استوارت میل» می بینیم که وی برای جلب حمایت داخلی اعلام می دارد که «انگلیس شایسته آقایی بر جهان است». اگر ایدئولوژیها بتوانند نقش جهت دهندگی داشته باشند این جهت دار نما تنها به انتخاب ، ونه اقدام محدود می شود. ازمیان راه های بدیل گوناگون که وجود دارد یک نظام اعتقادی راهی را پیشنهاد می دهد که از لحاظ اصول ایدئولوژیک مطلوب تر باشد. مناسب و توجیه انتخاب این راه به ایدئولوژی بستگی دارد. بنابراین اولاً: ایدئولوژی فرجام یک آرمان یعنی هدف را نشان می دهد. در ثانی: در دنیای واقعی انتخاب مناسب را هر چند به درجه اندیشه آرمانی ، سدّ مشخص می کند. به علاوه ایدئولوژی دامنه ی راه های مختلف مقابلِ کار گزار متعهد را تعیین می کند. بعضی از اقدامات گاه غیر ایدئولوژیک و یا ضد ایدئولوژیک محسوب می شوند. البته با توجه به اینکه ضرورتاً راه توجیه باز است، مسائل فوق به هیچ وجه نمی تواند ضرورتاً کارگزار را به تمکین فرامین ایدئولوژی وا دارد. ویا اینکه از انجام دسته از اقداماتی که ایدئولوژی مناسب می داند جلوگیری کنند. مباحث ایدئولوژیک آن قدر انعطاف پذیر هستند که قابل تجدید نظرمی باشند. آنقدر کلی و عام هستند که می توان اقدامی را به نام آن انجام داد. نکته مهّم اینست که اولاً: در استدلال ، قبل از تصمیم و اقدام کارگزاران تا چه حد ایدئولوژی وارد شده است. ثانیاً: انسجام در اقدامات و استدلال کارگزاران که از ملاحظات ایدئولوژیک حرف می زنند تا چه میزان است.(مگداف،159:1378)
در مطالعه رابطه بین امپریالیسم و ایدئولوژی لازم است به خاطر داشته باشیم که این رابطه ماهیّتی تصادفی و تاریخی داشته است . منظور آن است که ناسیو نالیسم ودیگر باورهای اعتقادی قهراً به ناسیو نالیسم منجر نمی شوند بااین وجود چون پایگاه سیاستهای امپریالیستی ملت ـ کشور است بنابراین امکان ندارد بدون عنایت به ایدئولوژی، امپریالیسم را درک بکنیم.( همان:179)
باتوجه به نکات ذکر شده در این تحقیق برآن هستم که به بررسی چگونگی تبدیل ایدئولوژی به امپریالیسم، بپردازم. و به تعریف مفاهیم، سوال اصلی و نیز فرضیه های تحقیق مورد نظر یعنی ، ایدئولوژی و ماهیت آن چیست؟ آیا ایدئولوژی به امپریالیسم تبدیل می شود ؟ چرا یک سیاست امپریالیستی احتیاج به ایدئولوژی دارد؟ آیا اساساً امروزه با توجه به تحولات رخ داده در نظام بین الملل و گسترش همگرایی و اقتصاد بازار آزاد (اقتصاد جهانی) امپریالیسمی در جهان کنونی وجود دارد؟ که البته فرضیه مورد نظر اینکه در ذات هر نظام سیاسی مبتنی بر ایدئولوژی گرایش امپریالیستی وجود دارد. در مقابل سوال اصلی با عنوان آیا ایدئولوژی به امپریالیسم تبدیل می شود؟ مطرح شده است.
فرم در حال بارگذاری ...