جهل در ادیان و مذاهب مختلف مذموم است ؛ در اسلام از آن به عنوان بدترین فقر نام برده شده است و حتی در کتب مقدس و متون مسیحی آمده است شما مردم به خاطر جهل نابود شده اید. جهل نتیجه غرور ، منشأ گناه و ریشه هر شری است که زندگی فرد و ملت را مسموم می کند.
بنابراین می توان گفت : جهل و نادانی یکی از مؤلفه هایی است که مانع رشد و تکامل انسان می شود و به همین دلیل اسلام نسبت به جهل و نادانی هشدارهای زیادی داده است ، از جمله این که قرآن در آیه 199 سوره اعراف دستور داده است که از نادان دوری کنید ، در نتیجه جهل و نادانی منشأ بسیاری از گرفتاری های انسان است. در دنیای امروز هم ، جهل به عنوان یکی از عوامل یا علل پیدایش جرم اهمیت ویژه ای پیدا می نماید که ضرورتاً باید این نقش خاص مورد توجه مخصوص واقع بشود ، پس چگونه می توان در مورد جهل ، یعنی وقتی که مجرم مفهوم حقیقی عملی را که انجام داده درک ننموده یا اصلاً تصوری از ممنوعیت و نا مشروعیت عمل ندارد بی تفاوت باقی ماند.
بنابراین اگرچه ظهور ابعاد و گستره های نوین حقوق در راستای تحول و ترقی قواعد ان گام مثبتی تلقی می شوند – لکن آثار وضعی آن هم چون دشواری کشف حقایق و کثرت شبهه و اقسام جهل را نیز به ارمغان می آورد.
به همین دلیل یکی از مباحث مطورحه در حقوق به ویژه در حقوق کیفری مبحث جهل است ، موضوعی که با وجود یک سری از شرایط با توجه به ماده 155 ق . م . ا می تواند یکی از عوامل رافع مسئولیت کیفری باشد.
به طوری که در عالم حقوق ، به ویژه در حقوق کیفری عقیده بر آن است که صرف ارتکاب عمل مجرمانه موجب محکومیت و اعمال مجازات نشده و علیهذا ممکن است به علت حدوث عوامل و شرایط ، عمل مجرمانه به مرتکب جرم غیر قابل انتساب باشد ، به عبارت دیگر تحمیل مجازات فرع بر وجود شرایطی است که با فقدان هر یک از آن شرایط فاعل مستحق عقوبت نخواهد بود ؛ از جمله شرایط مذبور عدم وجود عوامل رافع مسئولیت می باشد ، زیرا با احراز یکی از عوامل مذکور ، مجوز مواخذه و مجازات منتفی خواهد شد.
بنابراین همان طور که گفته شد یکی از مهم ترین مباحث در قوانین عنوان جهل و آثار آن بر روابط افراد جامعه می باشد. چرا که انسان با توجه به طبعی که دارد باید در اجتماع و در روابط با افراد زندگی کند ، ولی متأسفانه در اثنای این رابطه ، آگاه و غیر آگاه ممکن است ضرری را متوجه دیگران بسازد و یا دیگران را متوجه خساراتی گرداند بنابراین برای جبران این آسیب ها و خسارت ها و جلوگیری از تضییع حق متضرر و تجلّی عدالت در سطح جامعه ، به مقتضای ضرورت ، بایستی نسبت به اعمالی که از روی ناآگاهی رخ می دهد ، راهکاری اساسی جست و جو نمود به گونه ای که علاوه بر حفظ نظم عمومی ، باعث آسیب به حقوق فرد جاهل نیز نگردد در باب ضرورت آثار جهل باید گفت ؛ در مورد آثار مدنی جهل قانون از صراحت بیش تری برخوردار بود ، برخلاف قوانین کیفری که کمتر از آن سخن گفته شده است.
با بررسی عنوان «جهل» به یک سری از اصول و قواعد مهمی از جمله قاعده «تدرء الحدود بالشبهات» «قاعده قبح عقاب بلا بیان» یا «اصل قانونی بودن جرم و مجازات» و «قاعده جهل به قانون رافع مسئولیت نیست» و … برخورد می کنیم که همه این اصول و قواعد ، حاکی از میزان اهمیت عنصر مذکور ، در اعمال و وقایع حقوقی می باشند.
به همین منظور و هم چنین برای تحقق بیش تر عدالت ، موضوع این پایان نامه را بررسی عنصر جهل قرار دادیم و این عنصر را در دو مقوله مهم { احکام – قوانین «اعم از حقوقی – کیفری» } و با تکیه بر قانون مجازات اسلامی جدید مورد بررسی و تبیین قرار می دهیم.
خداوند متعال اسلام را بهترین و كاملترین اصول بنیادین فكری واعتقادی برای جامعه بشری به قرار داده است.
چنانكه قرآن كریم از این حقیقت پرده بر می دارد و می فرماید : «الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا….»
«امروز كسانی كه كفر ورزیدند، از دین شما نا امید گشتند . پس از اینان نترسید و از من ترسان باشید. امروز دینتان را بر شمال كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام ساختم و از اسلام به عنوان دینتان خشنودم.»
این بشارت چند پرسش جدی و اساسی را فرا روی مخاطبان و پژوهندگان آموزه های قرآنی – اسلامی قرار می دهد :
به بیان دیگر آیا برای تداوم خط نبوت و رسالت و رهبری امّت ضرورت عقلی یا نقلی وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا لازم نیست تا خدای متعال فردی را به عنوان پیشوای مسلمانان مأموریت و مسئولیت دهد و او را از طریق آیات به مردم بشناساند ؟
از گذشته تا به امروز اندیشمندان مسلمان – شیعه و اهل سنت – با كاوش و كوشش در سدد بررسی و پاسخ گویی به مجموعه پرسش های یاد شده بوده اند و بی هیچ زیاده گویی می توان ادعا كرد كه موضوع این پرسشها و پاسخ آنها از عمده ترین چالشهای فكری صاحب نظران بوده است. از این رو درهسته اصلی این پرسشها و پاسخها و گفتگوها موضوع جانشینی حضرت محمد مصطفی(ص) برای هدایت و رهبری امت نهفته است و كانون این مسأله مهم و بحث انگیز و سرنوشت ساز در حیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه بزرگ مسلمانان بر محور امامت و ولایت اهل بیت رسول خدا قرار گرفته است.
نوشتار حاضر تلاشی برای كشف، فهم و دریافت پاسخ به پرسشهای یاد شده است.
یكی از مهمترین ادله اثبات ولایت و امامت حدیث معروف غدیر خم است كه در آن امیر المؤمنین(ع) توسط وجود مبارك رسول اكرم(ص) به امامت و جانشینی بعد از خود منصوب شد، واقعه غدیر نقطه عطفی در تاریخ اسلام است و شاخص ترین و زنده ترین سند امامت بلا فصل امیر المؤمنین(ع) است، خطبه غدیر قانون نامه زیر بنائی و آبروی ابدی اسلام است كه چكیدۀ آن جملۀ «من كنت مولاه فهذا علی مولاه »است.
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1 طرح مسأله
در وضعیت کنونیِ موسوم به مدرنیتهی متأخر که خطوط و مرزهای تمایزهای اجتماعی به فراخور سبکهای زندگی و مصرف فرهنگی شکل میگیرد، ابعاد، سطوح، کیفیات و شیوه های مدیریت بدن[1] بسیار پیچیده و حایز اهمیت گشته است. به طور کلی، در این دوران که جهان به پدیدهای چندفرهنگی[2] تبدیل شده است، فناوری پیشرفته، انسانها را از کارخانههای تولید صنعتی بیرون رانده، زمان و فضا به واسطه ارتباطات و سیستمهای حمل و نقل پرسرعت به میزان قابلتوجهی تغییرکرده است و مرزهای میان ملل، انسانها و فرهنگها نفوذپذیر شده اند، میتوانیم به چرخش نامحسوس اما حقیقی کانونتوجه اندیشه اجتماعی به مسائل مربوط به بدن، شهروندی، نظام اطلاعات، جهانیشدن [3] و جهانهای سیبرنتیک اشاره کنیم ( سیدمن، 357:1386). امروزه بدن جزیی از مفهوم «خود» و عوامل کارکردی و ساختاری است و تعامل با محیط و دیگر مردم را امکان پذیر میسازد (لیمون،1991: 127).
جذابیت جسمانی از جمله موضوعاتی است که در این دوران استانداردهای جدیدی پیدا کرده و از عوامل شکلدهنده روابط افراد محسوب می شود، به طوری که مدیریت بدن واجد اهمیت و دلالت مضاعف گشته است و رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر بدنسازی، رژیمهای غذایی، تجهیزات ورزشی و آرایشی مختلف برای مراقبت از بدن پدیدار شده است (رضایی و دیگران،1389: 142). داشتن بدن زیبا در وضعیت کنونی نشانهی ارزشهای اجتماعی و تا حدودی سازوکار قدرت و کنترل اجتماعی است. مطالعه زیبایی ظاهری و بدن انسانی از مسائل مهم جامعه امروزی است. سرچشمه این تحول از آنجاست که در جوامع پیشامدرن فرد در جمع مستحیل بود و انتخاب و تغییر شرایط موجود به مانند جوامع مدرن امروزی زمینهای برای ظهور پیدا نمیکرد (خواجه نوری و دیگران،1390: 22).
در دوران مدرن، نوع مدیریت کردن ظاهر بدن به منزله یک معرف هویتی، در برداشت افراد از خویشتن خود و قضاوتهای دیگران در مورد نمای ظاهری آنان نقشی کلیدی پیدا کرده است (ابراهیمی و ضیاءپور،1391: 126). ممکن است اعضای یک گروه اجتماعی به واسطه قضاوت، پاداشدهی و تنبیه افرادِ دارای اندازه، شکل، وزن و عضله متفاوت، همدیگر را متقاعد کنند که بدنهایی به لحاظ اجتماعی مقبول و شبیه بسازند (جونز و هییس،2009: 7). این حساسیت در میان زنان و دختران جوان بیش از مردان است (هوانگ و همکاران،2007: 7). بسیاری از زنان از ظاهر فیزیکی و بدن خود رضایت ندارند (اسپیتزر و همکاران،1999: 547). برای زنان، تصویر بدن و باریک اندامی با جذابیت، کنترل بر نفس، مهارت اجتماعی، موفقیت شغلی، و جوانی تداعی می شود (گروگن،2000: 356). از منظری جامعهشناسانه مبرهن است که کنترل و نظارتی که بر بدن زنان اعمال می شود در خدمت تقویت و بازتولید نظم اجتماعی است؛ به تعبیر فوکو بدن زنان به عنوان سرمایهای اجتماعی تحتتأثیر الزام اجتماعیای که ارزش و فرم آن را تعیین می کند تغییر شکل میدهد و این تغییر شکل به تغییر منزلت یا وضع اجتماعی آنان کمکی شایانتوجه می کند (مهدوی و عباسی اسفجیر،1389: 132). به طورکلی بدن پدیدهای است که به صورت اجتماعی برساخته می شود (کریگر و اسمیت،2004: 941). بر این اساس، نظر به اهمیت فزایندهی بدن و شیوه های مدیریت آن در دوران مدرن، از یک سو، و برجستهشدن روزافزون این پدیده در جامعه ما و تعارض آشکار ابعاد و مؤلفه های آن، همچون آرایش دختران و زنان و استفاده از لباسهای چسبان و کوتاه و بدننما، با آموزههای دینی و بافت اجتماعی، هنجاری، عرفی و قانونی (فاتحی و اخلاصی،1387: 10)، تحقیق حاضر در پی تبیین رابطه مدیریت بدن با یکی از عمدهترین متغیرهای تأثیرگذار در برساخت مرزبندیهای اجتماعی، یعنی سبک زندگی، و به طور کلی در پی تبیین سازوکار برساخت بدن در متن وضعیت عینیِ روابط و مناسبات اجتماعی میباشد.
در چند دهه اخیر در ایران مدیریت بدن و تناسب اندام به عنوان معیار زیبایی و کنش فرهنگی مورد توجه زنان و دختران قرارگرفته است و اقدام برای رعایت رژیم غذایی و فعالیتهای مرتبط با مدیریت بدن به یکی از دغدغههای شمار بسیاری از دختران و زنان ایرانی تبدیل شده است (احمدنیا،25:1385). حجم بالای پژوهشهای مرتبط با بدن در سالهای اخیر نیز مؤید این قضیه است که بدن به مسئلهای اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است که هر روز بر دامنه توجه به آن و تأثیرات آن افزوده می شود. مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری و مرئی بدن است. این مفهوم به کمک معرفهایی همچونکنترل وزن از طریق ورزش، رژیم غذایی و دارو، دستکاری پزشکی (جراحی بینی و پلاستیک) و میزان اهمیت دادن به مراقبتهای بهداشتی و آرایشی و استحمام روزانه، آرایش مو،
آرایش یا اصلاح صورت، استفاده از ادکلن و انواع خوشبوکننده، آرایش ناخن و لنز رنگی برای خانمها، به یک شاخص تجمعی تبدیل شده است که متغیری است با سه درجه نظارت سطح پایین، نظارت متوسط و نظارت سطح بالا. بدن و جذابیت جسمانی از موضوعاتی است که بر نحوه رفتار افراد وگروهها تأثیرات مستقیمی دارد، به گونه ای که مدیریت بدن به عنوان پدیدهای که دارای تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خاص خود است به امری شایع و پراهمیت تبدیل شده است. افزایش تأکید بر بدن با چند عامل در ارتباط است که عبارتند از: «سیاسیشدن بدن، عوامل جمعیتی، تغییر ماهیت بیماری، افزایش فرهنگ مصرفی، توسعه تکنولوژیهای جدید مرتبط با بدن، دگرگونیهای جدیدِ مرتبط با حرکت از مدرنیته به مدرنیتهی متأخر، و در نظر گرفتن بدن به عنوان یک پروژه یا به مثابه یک پدیده اجتماعی و بیولوژیکی ناتمام که در حال تغییر است» (موحد ودیگران،80:1389).
انسانها در برخوردهای روزمرهای که با هم دارند از طریق به نمایش گذاشتن بدنهایشان به عرضهی خود میپردازند. تصور از بدن می تواند تأثیرات عمیقی بر چگونگی تفکر و احساس افراد داشته باشد و حالتی از اطمینان و عزت نفس را جهت رویارویی با جهان اجتماعی به افراد اعطا کند. بدن همواره منبع لذت، سلامتی، زیبایی و جوانی بوده است. اما در عین حال به صورت بالقوه به عنوان جایگاه آلودگی، بیماری، اختلال و بینظمی، آشفتگی و ناخشنودی، خطرناک و رعبآفرین به شمار رفته است که این امر لزوم توجه به نگهداری نظاممند از بدن و رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر بدنسازی، رژیمهای غذایی، تجهیزات ورزشی و آرایشی مختلف برای مراقبت و مدیریت بدن را لازم و ضروری میسازد. از طرف دیگر، رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی به ارایهی الگوهایی ایدهآل از بدن و وضعیت جسمانی میپردازند؛ برنامه های ترویج سلامتی انباشته از تصاویری از بدنهای زیبا، جوان، جذاب، دارای تناسب و لاغر هستند که تمامی افراد آرزوی داشتن آنها را در سر میپرورانند. بدنها به محملی برای کسب هویتهای جدید و همچنین وسیلهای برای کسب منزلت، پرستیژ، تمایز و مشارکت تبدیل شده است. در این میان، زنان همواره در مقایسه با مردان توجه بیشتری به بدن و ظاهر فیزیکی خود داشته اند. زنان نارضایتی بیشتری از بدن را تجربه می کنند و نگرانی نسبت به بدن به یکی از مهمترین نگرانیها و دلمشغولیها در زندگی آنان تبدیل شده است. از همین رو زنان پول، زمان و انرژی زیادی را معطوف فعالیتهای مرتبط با مدیریت بدن میسازند تا ظاهرشان را به شکل آرمانی در آورند.
نحوه نگرش نسبت به بدن، مدیریت و کنترل آن از سبکهای زندگی تأثیر میپذیرد. مفهوم سبکزندگی پس از آن که ابتدا به ترتیب در آثار وبر، زیمل و وبلن پرورانده شد برای مدتی از رونق افتاد و سالها در جامعه شناسی مسکوت باقی ماند و در این سالها بیشتر در پژوهشهای بازار مورد استفاده قرار گرفت. اما در سالهای نخست دهه1990، سبک زندگی با آثار نظریهپردازان اجتماعی و فرهنگی معاصر مانند بوردیو[4]، فدرستون[5]، شیلدز[6]، رایمر[7]و چَینی دوباره وارد مباحث جامعه شناسی شد ( بنت،100:1386). سبکهای زندگی نتیجه همهی انتخابها و گزینشهایی هستند که شخص نسبت به زندگی خود انجام میدهد (گیبنیز و بوریمر،103:1384). «سبکهای زندگی برنامه های خلاقی هستند که بر پایه نمایش توان و شایستگی مصرف کننده استوارند و نشانگر تأمل فزاینده قلمداد میشوند که افراد در عمل و دادوستدهای روزمره به نمایش میگذارند» (چَینی، 97:1996). سبکهای زندگی شکل مهمی از توانمندی و قدرتیابی فردی در متن مدرنیتهی متأخراست؛ این قدرتیابی به سازماندهی خلاقانهی فضا مربوط می شود. سبکهای زندگی بسیاری از رفتارهای متمایز و خاصگرایانه را بر میانگیزند و سبب تفاوت در بسیاری از کنشهای افراد و گروههای انسانی میشوند. اندی بنت اهمیت سبک زندگی در مدرنیتهی متأخر را اینگونه متذکر می شود: «سخن گفتن از سبک زندگی مدرن اخیر، به معنای سخن گفتن درباره شیوهای از بودن است که در آن جنبه های مختلف امور محلی – فضایل و معرفتها و آداب محلی – به صورت تأملی اداره میشوند و به صورت خلاقانه با مجموعه ای از منابع فرهنگی[8] اقتباسی ترکیب میشوند تا هویتی برساخته شود ( بنت، 103:1386). سبکهای زندگی نقش مهمی را در شکل گیری کنشها و رفتارهای فرهنگی- اجتماعی افراد و گروهها دارد و شکلهایی از ارائه خود و برساخته شدن هویتهای مدرن و متمایز را نشان میدهند.
پژوهش حاضر در صدد است که به تبیین جامعهشناختی رابطه بین سبک زندگی و مدیریت بدن در میان زنان شهر سنندج بپردازد و تأثیر سبک زندگی بر نحوه مدیریت بدن را نشان دهد. شهر سنندج به دلیل ویژگیهای خاص فرهنگی و همراهی با پدیدههای نوین هم از لحاظ فکری و هم از لحاظ کنشی – رفتاری از شهرهایی است که همواره پذیرای تغییرات و گشودگیهای فرهنگی بوده است و در این میان زنان نیز به واسطه تغییر در الگوهای نقشی و تولید و بازتولید هویتهای جدید زنانه به عنوان کنشگرانی خلاق در عرصه های عمومی اجتماع حضور داشته اند. در این میان مدیریت بدن به منزله کنشی اجتماعی/ فرهنگی و ذینقش در شکلدهی به هویت جایگاهی کانونی در زندگی روزمرهی بسیاری از زنان این شهر پیدا کرده است و همین امر انجام پژوهش آکادمیک در این حوزه را ضروری ساخته است.
1- 2 اهمیت و ضرورت تحقیق
مطالعات نشان دادهاند که انسانها از گذشته تا به حال بدنهایشان را به لحاظ فرهنگی به روشهای گوناگون شکل دادهاند. این روشها دامنهای وسیع از راههای سنتی همچون کنترل غذا و یا کشیدن گردن تا راههای جدیدتر همچون استفاده از جراحیهای زیبایی را در بر میگیرند. مسئله زیبایی در جوامع گوناگون از مسائل جدی بوده و در فرایند انتخابهای مردم نقشی مهم داشته است. پژوهشها حاکی از آنند که از جوامع بدوی تا جوامع مدرن صنعت زیبایی همواره مطرح بوده (مالسون، 2008) و انسانها با بهره گرفتن از وسایل گوناگون سعی نموده اند خود را زیباتر نشان دهند. اگرچه زیبایی امری بسیار ذهنی است، اما همچنان که ریچر و کو اشاره می کنند، آن را نمیتوان به سادگی موضوع علم زیباییشناسی و یا ذائقه تلقی کرد، بلکه ایدههای فرهنگی زیبایی شاخص و بیانی از ارزشها و باورهای اجتماعی هستند(ریچر و کو، 2004).
با گسترش فناوریهای ارتباطی و پدیدههایی نظیر ماهواره و اینترنت، فرهنگ مدرن در جهان گسترش یافت و با فرایند جهانیشدن، شبکه های ارتباطی با اینکه فرایند یکسانسازی فرهنگ جهانی را دنبال میکردند، امکان خلق تمایزات گوناگون فراهم آمد. این امر با مصرف ( کالاهای مادی و معنوی ) نمود عینیتری به خود گرفت و ادبیات جدیدی با عنوان سبک زندگی وارد عرصه جامعه شناسی شد (اباذری و چاوشیان،1381). در واقع انتخاب نوع ویژهای از سبک زندگی منجر به شکل دادن حوزه فردی و عمومی هر فردی می شود. این مفهوم شامل مدیریت بدن و اصلاح بدن در حوزه فردی تا عضویت در گروههای گوناگون اجتماعی، کسب موفقیت، سرمایه اجتماعی و … در عرصه عمومی میگردد (خواجه نوری،1389). سبکهای زندگی رفتارهای افراد را تغییر داده و افراد پیوسته بر اثر آن بر بدنشان نظارت می کنند و حتی آن را تغییر میدهند.
حساسیت در میان زنان نسبت به بدن در مقایسه با مردان بسیار بیشتر است. این امر حتی موجب شده تا بیشتر پژوهشهای 30 ساله اخیر در حوزه نگرش نسبت به بدن در مورد این گروه انجام شود (تیگمن، 2001). نگرانی زنان نسبت به بدنشان مشکلات زیادی را برای آنها ایجاد کرده است ( جراحیهای زیبایی، تاتو، لایپوساکشن و…) و همچنین آنها را به رژیمهای غذایی سختگیرانه و بدون نظارت پزشک سوق دادهاند(جانگ و لی، 2009). اگرچه در جامعهای مانند ایران آمارها بیشتر بر پایه برآوردهای ژورنالیستی بوده و دقیق نمیباشند، آنچه به صورت گسترده مورد قبول قرار گرفته این است که مدیریت بدن در حال افزایش است. لذا درک و فهم اینگونه رفتارهای فرهنگی در جامعه می تواند نشاندهنده تغییرات اجتماعی و فرهنگی در جامعه باشد و روشن سازد که چگونه امر فرهنگیِ برساخت و مدیریت بدن در کانون زندگی قشرهای مختلف جامعه ما از جمله زنان قرار گرفته است. بررسی علمی و آکادمیک مدیریت بدن می تواند ما را در خوانش رفتارها و مصارف فرهنگی یاری دهد و آشکار سازد که مسائل و پدیدههای نوظهوری در جامعه ما سر بر آوردهاند که نادیده گرفتن و انکار آنها صرفاً پاک کردن یا تغییر صورت مسئله است.
1-3 اهداف تحقیق
اهداف این پژوهش به را میتوان ذیل دو نوع اهداف کلی و جزیی دستهبندی کرد:
– هدف اصلی
تبیین ابعاد و شیوه های مدیریت بدن در ارتباط با متغیر سبک زندگی.
– اهداف جزیی
– تبیین رابطه شاخص های سبک زندگی( مصرف فرهنگی، الگوهای خرید، الگوهای گذران اوقات فراغت ) با ابعاد و شیوه های مدیریت بدن.
– تبیین رابطه متغیرهای زمینهای با ابعاد و شیوه های مدیریت بدن.
در فرایند تاریخی تحولات مربوط به توسعة روستایی، در دهه های ابتدایی پس از جنگ جهانی دوم، تغییر از نگرش رشدبه سوی توسعة اجتماعی و توسعة انسانی، دربردارندة این پیام بود كه عامل اقتصادی و برنامه ریزی متمركز به تنهایی نمی تواند معادلة توسعه را تبیین کند. در این دهه ها، بسیار از كشورهای در حال توسعه به منظور دستیابی به توسعةاجتماعی و اقتصادی به ویژه در نواحی روستایی روش هایی را تحت عنوان راهبردهای توسعه آزمودند(مطیعی لنگرودی و نجفی كانی،1385،ص147). توسعه در ابتدا به سازمان های مشارکتی و ساختار نهادی توسعه مربوط است که ظرفیت و توانایی مردم را در کنترل زندگی واداره مشکلات جامعه افزایش می دهد ( Michael,2002,P5) .موضوع مشارکت(درمعناومفهوم چند بعدی آن) از موضوعات بسیار پراهمیت در توسعه وپیشرفت محسوب می گردد(simpson,B.Cala,C.,2001,P1) .امروزه بیشتر صاحب نظران توسعه روستایی معتقدند که دستیابی به توسعه ی پایدار بدون مشارکت آحاد مردم ممکن نیست و بدون تردید با مشارکت مردم دوره گذار توسعه تسهیل ، تسریع و کم هزینه تر می شود. تجربة تاریخی كشور ما ضمن تأكید بر اعمال راهبرد بالا به پایین در توسعه، از شكست آن در فرایند توسعةروستایی حكایت داد. بنابراین، برمبنای این تجربه و افزایش حوزة معرفتی و دانش علمی، لازم است كه جامعه، توجه به توسعة روستایی را با محوریت مشاركت مردمی، سرلوحة برنامه ها و تدابیر خود قرار دهد.توسعة خودجوش و درون زا حكم می كند كه در تمامی مراحل توسعه و در شرایط مختلف، مبنای كار برجلب مشاركت مردم محلی در جهت بسیج منابع و نهادینه سازی مشاركت های محلی با تأكید بر توانمندسازی و ظرفیت سازی قرار گیرد. مشاركت مردم باعث می شود تا مردم با برنامه ها و عناصر جدید احساس بیگانگی نكنند و از سوی دیگر درطول طراحی و پس از آن در انجام و نگهداری طرح ها سهیم باشند، طرح و محصول به دست آمده را از آن خود بدانند ودر نگهداری و پویایی آن بیشترین همكاری را داشته باشند.در مقولة توسعة روستایی، مشاركت و توانمندسازی مردم محلی دارای اهمیت فراوانی است. در گذشته، بر گزینه ی کار برای مردم روستایی تأكید می گردید، ولی امروزه و ازدیدگاه مشاركتی بر گزینه ی كار به وسیله مردم روستایی تأکید می شود.لذاتوانمندسازی مردم روستا كمك مؤثری به آنان برای تشخیص، تجزیه و تحلیل مسائل و رویدادها ودرنتیجه تصمیم مقتضی در
مواجهه با شرایط پیش بینی نشده و متغیر می نماید (حیاتی ،1386،ص176).ولی متأسفانه گاهی مشاهده می شود که در یک منطقه طرح های آبادانی اجرا می شود، بدون اینکه روستائیان آن منطقه در جریان امور قرار گیرند. پس از اتمام برنامه ها و پروژه ها، به دلیل عدم مشارکت دادن روستائیان در جریان تصمیم گیری،برنامه ریزی واجرا استقبالی در استفاده وبهره برداری از آن به عمل نمی آید(نجفی کانی،1391،ص120). لذا برای اینکه برنامه ها و هزینه های صورت گرفته در روستاها به توسعه منجر گردد باید نیازها و خواسته های روستائیان را شناسایی کردوآنها را در انجام امور مشارکت داد. زیرا که از یک سو مشارکت روستائیان موجب تقویت مؤسسات روستایی و سازمان های اجتماعی که فرایند توسعه را تسهیل می کنند منجر خواهد شدواز سویی موجب به کار گیری توانایی و استعداد های روستائیان در جهت توسعه ملی و نگه داشت جمعیت روستاها و کاستن نابرابری های منطقه ای خواهد گردید(سرور وموسوی،1390،ص119). ولی متأسفانه گاهی مشاهده می شود که در یک منطقه طرح های آبادانی اجرا می شود، بدون این که روستاییان آن منطقه در جریان امور قرار گیرند. پس از اتمام برنامه ها و پروژه ها، به دلیل عدم مشارکت دادن روستاییان در جریان تصمیم گیری، برنامه ریزی واجرا، استقبالی در استفاده وبهره برداری از آن به عمل نمی آید. برای اینکه چنین مشکلی بروز نکند، باید هنگام تصمیم گیری وبرنامه ریزی، روستاییان مشارکت داشته باشند حتی از آنها خواسته شود که در مرحله اجرا،نگهداری وارزیابی نیز به صورت فعال شرکت کنند(نجفی کانی،1391،ص120).
برای بررسی ارتباط بین مشارکت و همیاری مردم و سطح توسعه یافتگی روستاهای بخش خشکبیجارپایان نامه حاضر در پنج فصل به شرح زیر تدوین شده است :
فصل اول ) طرح تحقیق :در این فصل ضمن بیان مسئله و ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق را عنوان نموده و پس از تدوین فرضیه ها وچگونگی روش تحقیق، مفاهیم و واژه های تحقیق بیان شده است.
فصل دوم )مبانی نظری، روش شناسی و تکنیک های تحقیق :در این فصل به بیان تعاریف و مفاهیم مشارکت و موضوعات مرتبط با مشارکت و بیان دیدگاه های صاحب نظران پرداخته شده است.
فصل سوم )ویژکی های جغرافیایی محدوده مورد مطالعه:در این فصل به بیان ویژگی های طبیعی و انسانی و اقتصادی محدوده مورد مطالعه پرداخته می شود. از نظر ویژگیهای طبیعی، بخش خشکبیجاریکی از شش بخش شهرستان رشت می باشد که در شمال شرقی آن واقع شده است واز نظر ویژگی های انسانی براساس نتایج حاصل از سرشماری عمومی نفوس ومسکن 1390، محدوده مورد مطالعه دارای 37 روستا، 20116 نفر جمعیت و 6566 خانوار می باشدودر حال حاضر نرخ باسوادی در محدوده مورد مطالعه 76.29درصد می باشد. از نظر اقتصادی، مهمترین منبع درآمدی روستاهای محدوده مورد مطالعه بر محور زراعت و عمدتاً کشت برنج استواراست و میزان تولید برنج بستگی به عوامل طبیعی، خصوصاً آب وهوا و میزان بارش در زمان مناسب دارد.
فصل چهارم)یافته های تحقیق :در این فصل به تجزیه وتحلیل یافته ها در غالب جداول حاصل از پاسخ روستاییان پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که مشارکت دادن روستائیان در طرحها و پروژه های توسعه روستایی و توجه به خواست ها و نیازهای روستائیان در تهیه طرح های توسعه رو ستایی امری ضروری می باشد برای تحقق این امر مهم برنامه ریزان باید مشکلات درآمدی روستائیان محدوده مورد مطالعه را در اولویت برنامه های خود قرار دهند واز ظرفیتها و پتانسیلهای موجوداز جمله توسعه کشاورزی و گردشگری روستایی که منبعی برای اشتغال و درآمد و ابزار مهمی برای توسعه اقتصادی- اجتماعی در محدوده مورد مطالعه می باشد استفاده کنند.
فصل پنجم)آزمون فرضیه ها، نتایج وپیشنهادها:در این فصل به آزمون چهار فرضیه این تحقیق وبیان نتایج و ارائه پیشنهادات پرداخته می شود.
بی تردید یکی از مولفههای مهم حیات اجتماعی بشر، مساله دین و اعتقادات دینی است؛ چرا که هویت آدمی با اعتقادات او شکل میگیرد. کمتر ملت و جامعه ای را میتوان یافت که معارف دینی در آن رسوخ نکرده باشد. میان اعتقادات وبرداشتها و تصورات آدمی، باورهای اصیلی است که با قطرت و عقل آدمی عجین شده و در طور تاریخ، ذهن انسانها را به خود مشغول کرده است. یکی از این اعتقادات، اعتقاد به وجود منجی و موعود مصلح آخر زمان است که در هر ملت و مذهب و حتی بین معتقدان به ادیان غیر الهی نیز مطرح بوده است این اعتقاد، بین پیروان ادیان الهی، رنگ و بویی خاص به خود گرفته است و هر کس در این راستا، طبق معتقدات خویش، آن حقیقت موعود را انتظار میکشد.
این حقیقت، در عقاید و معارف اسلامی تحت عنوان «مهدی» تبلور یافته و اذهان را متوجه خود کرده است. بی تردید از بخشهای مهم عقاید اسلام «اعتقاد به مهدویت» و ظهور امام مهدی عجل الله فرجهه شریف است.
هنگامی که آفتاب اسلام در جزیره العرب طلوع کرد و وجود مبارک رسول مکرمa رسالت الهی خویش را آوازه جهانیان کرد، همه مخاطبان را به آینده درخشان نوید داد. از اصول پذیرفته شده عقاید اسلامی، اعتقاد به مهدویت و ظهور امام مهدی است. میتوان گفت کمتر موضوعی را میتوان یافت که تا این اندازه به آن اهمیت داده شده و مورد اجماع همگان نیز باشد؛ الذا با قاطعیت میتوان گفت: در اعتقاد به منجی آخر الزمان و مهدی موعود، نوعی وحدت نظر بین فرق مسلمین برقرار است؛هر چند در این میان؛ بعضی افراد با انگیزههای مبهم یا غرض ورزی یا از روی ناآگاهی و جهل به مبانی اسلامی، در صددند این بارو را برگرفته از اندیشههای یهودی و مسیحی یا باور صرفاً شیعی جلوه دهند. حتی این اندیشه را بر آمده از مسایل تاریخی چند قرن بعد از ظهور اسلام مطرح کنند، در حالی که این اندیشه –علاوه بر این که مطابق فطرت و عقل است – از قطعی ترین معارف و حیانی اسلام و بر گرفته از کلمات گهر بار پیامبر اعظمa میباشد. البته آیات قرآن نیز چنین وعده ای را مطرح کرده است. گفتنی است میان مسلمانان، کسانی یافت میشوند که این اندیشه متعالی را به نحوی خدشه دار کنند، ولی بین کلمات و نوشتههای آن ها به طور ضمنی و التزامی، اصل اعتقاد به مهدویت را میتوان یافت.
باید توجه کرد که موضوع امام مهدی نزد شیعه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. شیعه، امام مهدی را فرزند امام حسن عسکریj و امام دوازدهم و آخرین خلیفه از خلفای دوازدهگانه میداند که نیمه شعبان سال 255 ق در سامرا تولد یافت. شیعه معتقد است اکنون، عالم از وجود این امام بهره مند است، هر چند به امر الهی، در دوران غیبت به سر میبرد.
گفتنی است در طول تاریخ، عالمان فراوانی از اهل سنت در کتب خود به موضوع امام مهدی پرداخته وبسیاری از آن ها به صحت احادیث مهدوی معتقد بوده اند. شمار زیادی از علمای اهل سنت، به تواتر احادیث مهدوی معقتد شده اند .
موضوع امام مهدی – بسیار جذاب بوده و به علاوه موجب انسجام و اتحاد در تفکر واندیشه اسلامی خواهد شد، به خصوص در زمان کنونی
که از درون و بیرون دنیای اسلام بر طبل اختلافات کوفته میشود، بحثها و گفتمانهایی چون گفتمان مهدویت و تطبیق آن در روایات فریقین، موجب اتحاد در تفکر و در نهایت اتحاد در عمل خواهد شد، ان شاء الله از آن جا که موضوع امام مهدی، مساله ای بسیار مهم و مورد توجه است و از طرف دیگر، معتبر ترین کتب حدیثی اهل سنت، «صحاح سته» است، تحقیق و بررسی این مطلب در صحاح سته، سودمند و حتی لازم است، لذا کوشیده ایم همه احادیث مهدوی این صحاح را بررسی کرده و مورد کنکاش و تحلیل قرار دهیم.
تعریف مسأله
تبیین و بررسی مسئله مهدویت با توجه به کتب معروف و اصلی آنها (صحیح مسلم، صحیح بخاری، سنن ابن ماجه، سنن ابی داوود، سنن نسایی، سنن ترمذی) و همچنین بررسی احادیث راجع به امام زمانf و شرایط ظهور حضرت و حکومت حضرت مهدیf .
پیشینه تحقیق
بررسی حرکت تألیف اسلامی درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سابقه ای طولانی دارد چرا که از زمان پیامبرa عزیزمان به آن پرداخته شده است. و فراوانی تألیف درباره مهدویت، حاکی از اهتمام رهبران جامعه اسلام (پیامبر و اهل بیتb) به این مسئله است.
حدود یک یا دو قرن پیش از ولادت امام مهدیf حرکت تألیف درباره مهدویت آغاز شده است، بسیاری از کتابهای این دوران تحت عنوان الغیبه تألیف شده اند و حتی اگر نام دیگری هم داشته به این نام مشهور گردیده اند، ، همان گونه که شهرت این تألیفات به این نام، دلیلی ضمنی بر کثرت آن هاست وبسیاری از علمای بزرگ شیعه، این پدیده را دلیلی بر صحت امامت امام مهدی منتظرf و صحت غیبت آن حضرت دانسته اند به عنوان نمونه سید بن طاوسe میفرماید:
«غیبت مولانا امام مهدیf که مخالفان و برخی موافقان از غیبت آن حضرت متحیر شده بودند، حجتی بر ثبوت امامت وی و امامت و پدران پاکش و جدش محمدa است؛ زیرا با نگاهی به کتابهای شیعه و غیرشیعه، مانند الغیبه ابن بابویه، الغیبه نعمانی، الشفا و الجلاء، در اخبار مهدی و صفات آن حضرت و حقیقت ثبوت و خروج آن حضرت اثر ابی نعیم الحافظ و دیگر کتابهایی که به ولادت آن حضرت پرداخته اند و در کتاب الطرائف به آن ها اشاره کرده ام، درمی یابیم حضرت غیبتی طولانی خواهد داشت، به گونه ای که برخی معتقدان ایشان، از باور خود برمی گردند. اما اگر این غیبت طولانی نبود، مردم درباره امامت پدران آن حضرت اشکال وارد میکردند. لذا غیبت آن حضرت حجتی برای ائمهb و حجتی برای خود آن حضرت علیه مخالفانش شد که به امامت وی شک داشند و غیبتش را نپذیرفتند.»
بعد از تولد حضرتf این حرکت عظیم ادامه داشت تابه غیبت حضرت و بعد از آن تألیفات مهدوی به چند دسته تقسیم شدند:
اول: تألیفات در عصر غیبت صغرا
دوم: تالیفات بعد از غیبت صغرا
سوم: پاسخگویی به شبهات
چهارم: کرامات و تشرفات به محضر حضرت حجتf
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طوفانی در اندیشهها و نگرشهای عصر حاضر به وجود آمد ومکتبهای مختلفی را به چالش اساسی کشید و آرمانهای تازه ای را در برابر دیدگان همه قرار داد.
از پیامدهای این چالش، توجه جدی در سطح بین المللی به موضوع مهدویت و آموزههای دینی اسلام و دیگر ادیان توحیدی در این زمینه بود. و این توجه بیش از بیش ضرورت تبیین و باز شناسی این اندیشه را پدیدار ساخت. ومولفان زیادی در قالب موسسات نهادها و انجمنهای مهدوی و غیره مولفات فراوانی را نگارش کردند. که غالباً از منابع محکم و عظیم شیعه استفاده نموده اند.
با توجه به مسئله ارتباطات و پیشرفت علم در جهان امروزی جبهه شبه و دشمنان مکتب اهل بیت مرزها را در نوردیدند و به هرطریقی قصد ضربه زدن به مسئله مهدویت و حقاید شیعه دارند و بهترین راه برای مبارزه و پاشخ با این جسارتها استفاده از عقاید و اقرارهای علمای سلف از جنس عقاید این دشمنان اهل بهره جستن از کتب روایی اهل سنت است. زیرا روش استنادات اهل سنت به احادیث با شیعه متفاوت است.
در این روش تلاش میشود اصول عقیده امامیه درباره امام مهدیf و غیبت و هویت وی از طریق احادیث اهل سنت اثبات گردد، بدون این که از احادیث شیعه بهره گرفته شود. عمل به این روش به صورت مستقل، زاده عصرهای اخیر است که بنده نیز طبق این روش اقدام به جمع آوری مطالب نمودهام.