برنامهریزی تولید در واقع زمانبندی و تعیین ترتیب اولویتهای انجام كارها به صورت بهینه میباشد واضح است كه برای یک واحد تولیدی حداقل نمودن هزینه و افزایش بهرهوری اهمیت زیادی دارد بنابراین نوبتبندی در برنامه به منظور حداقل كردن هزینه و افزایش بهرهوری ضرورت دارد. بدلیل استفاده از بر نامهریزی تولید با تقاضای احتمالی در سیستمهای تولید مطابق سفارش مشتری و سیستمهای مونتاژ مطابق سفارش، اهمیت این نوع برنامه ریزی افزایش یافته است. در نظرگیری تقاضا به صورت متغیر تصادفی نتایج برنامه ریزی را به واقعیت نزدیک میكند. در حالتی كه مقدار تقاضا متغیر تصادفی باشد مسئله بسیار پیچیده می شود . داشتن یک برنامه زمانبندی تولید مناسب، تاثیر زیادی بر افزایش كارائی و دسترسی به اهداف سازمان دارد. مدل زمانبندی تولید در هر یک از سازمانهای تولیدی با توجه به اهداف و اولویتهای دسترسی به هر یک از آن ها متفاوت است. بنابراین برای تعیین مدل زمانبندی مناسب در سازمان ابتدا باید اهداف، اولویت و محدودیت منابع مورد بررسی قرار گیرد.
با توجه به آنکه در محیط واقعی با مسائل پویا و غیرقطعی مواجه هستیم. لذا ضرورت دارد در یک مدل ریاضی یکپارچه و با بهره گرفتن از مفاهیم احتمالی به تشریح مسله زمانبندی تولید بپردازیم.
این تحقیق برای دستیابی به یک مدل ریاضی زمانبندی تولید و ارائه یک الگوریتم حل و تلاش در بهبود جواب نهایی میباشد
1-2- مفروضات:
ورودی های مدل شامل ورودی ها با مقادیر قطعی و ورودی ها با مقادیر احتمالی میباشد در این مدل فرض خواهد شد تقاضا به صورت احتمالی بیان می شود و سایر پارامترهای مدل به صورت قطعی در نظر گرفته می شود.
در این مسئله افق برنامه ریزی در H دوره زمانی تشکیل شده است و تقاضا در هر دوره غیرمنفی و مستقل از دیگر دورهها و بصورت احتمالی با تابع چگالی مشخص میباشد. هزینه نگهداری ( ht ) و هزینه کمبود ( πt ) در پایان هر دوره محاسبه میشوند. در این مسئله نسبت هزینه کمبود به نگهداری را برابر P در نظر می گیریم.هزینه راه اندازی ( At ) در هر دوره تولیدی محاسبه می شود و هزینه راه اندازی در دورهای محاسبه می شود که انباشته در آن دوره وارد می شود.در دوره زمانبندی هیچ نوع تخفیفی وجود نخواهد داشت و همچنین قبل از دوره اول هیچ انباشتهای تولید نخواهد شد واولین انباشته تولیدی در دوره اول وارد سیستم می شود.
1-3- هدف از اجراء :
هدف، زمانبندی تولید تخصیص منابع محدود در طول زمان برای انجام گروهی از فعالیتها است. این تحقیق با هدف دستیابی به یک مدل ریاضی جهت برنامه ریزی محصول مورد نظر شروع شده است و در ادامه با بهره گرفتن از الگوریتمهای PDLA و کوتاهترین مسیر و با تطبیق دادن مدل با دنیای واقعی اقدام به حل آن میکنیم .
1- 4- توجیه ضرورت انجام طرح :
ضرورت برنامه ریزی بر كسی پوشیده نیست و بطور خاص موضوع برنامه ریزی در فرایند تولید گاه دارای چنان مزایایی است كه در صورت عدم وجود، سازمان های تولیدی را از مسیر سالم رشد و ادامه حیات در محیط رقابتی منحرف میسازد. در صورت پیادهسازی موفق یک سیستم مدیریت تولید جامع، شركتها میتوانند از مزایای زیر برخوردار گردند. پیادهسازی کامل و موفق سیستم های رایج مدیریت تولید و مواد از قبیل برنامهریزی احتیاجات مواد, تئوری محدودیتها، ،تولید درست به موقع در دنیای واقعی بدلیل فراگیری الزامات اجرایی آن در اغلب زیربخشهای سیستم تولیدی که منجر به پیچیدگی عملی آنها شده، در اغلب کشورهای در حال توسعه که دارای سیستمهای تولید نیمه سنتی میباشد، کاری زمانبر و طولانی مدت خواهد بود بر همین اساس با ارائه مدل ریاضی و تطبیق آن با دنیای واقعی سعی در بهبود تصمیمات مدیریتی در این زمینه داشتهایم.
و همچنین با توجه به کاستیهای الگوریتم حل PDLAدر مواقعی که مدل دارای محدودیت میباشد سعی بر آن شدیم که بر این کاستی پوشش دهیم.
1-5- روش پژوهش و روش های اجرائی:
روش پژوهش مبتنی بر روش تجربی است به این مفهوم که اطلاعات واقعی از شرایط با پارامترهای مدل مورد دسترس قرار میگیرد و مدل توسعه داده شده، با اطلاعات واقعی مورد ارزیابی قرار میگیرد بطوری که بعد از جمعآوری اطلاعات مدل ریاضی آن در شرایط عدم اطمینان ارائه می شود و سپس از این مدل برای حل یک مسله در دنیای واقعی استفاده می شود.
1-6- آرایش کلی تحقیق:
در ادامه و در فصل دوم مفاهیمی از قبیل برنامه ریزیهای بلند مدت و کوتاه مدت و میان مدت و ادبیات موضوعی در رابطه با این پروژه مطرح می شود و گذری هم بر تحقیقات انجام شده در این زمینه میکنیم و در فصل سوم به تشریح مساله و مدل پیشنهادی پرداخته و برخی از ویژگیهای مدل را بررسی میکنیم و برای حل آن از ترکیب دو الگوریتم حل، اقدام به پیدا کردن جواب میکنیم . در فصل چهارم پس از بیان نحوه ساخته شدن مدل با ارائه مثال و محاسبات آن به تشریح الگوریتم حل و بررسی نتایج میپردازیم و در نهایت در فصل پنجم به ارائه یک سری پیشنهادات جهت تحقیقات آینده تحقیق خود را به پایان میرسانیم.
مدیریت زنجیره تأمین، تضمین می کند که زنجیره تأمین شرکتها به صورت کارا و با هزینه های مناسب عمل کند و به آنها در بهبود موقعیت رقابتی در بازار متلاطم کمک می کند. اگر زنجیره تأمین به خوبی مدیریت گردد، می تواند منجر به استفاده بهتر از منابع، سودبخشی و به دستآورن مزیت رقابتی گردد. در مقایسه با زنجیرههای تأمین سنتی که شرکتها به طور مستقل عمل می کنند، مدیریت زنجیره تأمین شامل ارتباط نزدیک و هماهنگی جریان اطلاعات و مواد است. با کمک اطلاعاتی که راجع به تقاضا، موجودی و تأمین بین اعضا به اشتراک گذاشته می شود، شرکتها به طور گستردهای از سیاستهای هماهنگ برای مدیریت سیستمهای توزیع خود با هدف کاهش هزینه های حمل و نقل و انبارداری استفاده می کنند. مدیریت موجودی به عنوان موضوعی مهم در مدیریت زنجیره تأمین مورد توجه قرار گرفته است. مدیریت کارای موجودی در طول زنجیره تأمین به طور قابل توجهی سطح خدمت به مشتریان را بهبود میبخشد. بنابراین، برای رسیدن به حداقل هزینهها، تعیین مقدار موجودی که در سطوح مختلف باید نگهداری شود، اجتناب ناپذیر است. حداقل کردن هزینه کل در یک زنجیره تأمین با کاهش هزینه های نگهداری و کمبود در کل زنجیره مرتبط است. پیچیدگی این دسته از مسائل با افزایش تعداد محصولات، مراکز توزیع و استفاده از لجستیک شخص ثالث افزایش مییابد که برای یافتن سیاست بهینه باید از روشهای مناسب بهره جست.
1.2 بیان مساله
این پژوهش، درصدد گسترش مدل کنترل موجودی در زنجیره تأمین ارائه شده توسط آقای یانگ و همکاران[2] است که به اختصار SWMR نامیده می شود. زنجیره تأمین فوق شامل چند تأمینکننده، یک انبار و چند خردهفروش است که در آن ظرفیت وسایل نقلیه محدود و تقاضای پسافت مجاز است. مدل فوق به فرم یک مسئله تکهدفه برای کمینهکردن تابع هزینه فرموله شده است که شامل هزینه حمل از تأمینکننده تا انبار و از انبار تا خردهفروش، هزینه نگهداری موجودی توسط خردهفروش و هزینه کمبود میباشد [1].
از آنجاییکه مبنای مشخصی برای محاسبه هزینه هر واحد کمبود وجود ندارد و در سایر پژوهشها نیز فقط مقدار پیش فرضی برای آن در
نظر گرفته شده است؛ لذا میتوان هزینه کمبود را از تابع هدف مجزا نموده و به صورت تابعی از تعداد کمبود به اهداف مسئله اضافه کرد [2]. در این صورت مسئله تبدیل به یک مسئله چندهدفه می شود که طبعاً حل آن نیازمند بکارگیری الگوریتمهای متناسب خواهد بود.
نشان داده شده است که مسائل SWMR از جمله مسائل متعلق به رده پیچیدگی سخت طبقه بندی می شوند [1]. به علت اندازه بزرگ بسیاری از مسائل واقعی، حل بهینه آنها غیرممکن بوده و یا با صرف زمان بسیار زیاد امکان پذیر است. به همین دلیل، دو الگوریتم فراابتکاری الگوریتم ژنتیک چند هدفه با مرتبسازی نامغلوب و الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات چندهدفه برای حل مسئله مورد نظر ارائه می شود.
در این مسئله فرضیه خاصی وجود ندارد؛ اما مفروضات آن عبارتند از:
1.3 اهمیت و ضرورت
در محیط رقابتی حاکم بر فعالیتهای اقتصادی، سازمانها به دنبال به دستآوردن مزیت رقابتی هستند تا علاوه بر کاهش هزینهها و به دست آوردن حاشیه سود مناسب، به سطح مطلوب رضایت مشتری نیز دست یابند. در همین راستا نیازمند مکانیزمی برای یکپارچهسازی وظایف مختلف شامل بازاریابی، توزیع، برنامه ریزی، تولید و … میباشند. مدیریت زنجیره تأمین، استراتژی دستیابی به یکپارچگی مورد نظر است. در هر زنجیره تأمین برای بهینهسازی فعالیتها، بایستی تعداد، موقعیت، ظرفیت و نوع کارخانه، انبارها، مراکز و کانالهای توزیع و مقدار مواد برای تولید و انتقال از تأمینکنندگان تا مشتری مطابق با اصول کنترل موجودیها مشخص گردند [3].
مسائل کنترل موجودی در زنجیرههای تأمین گسترده بوده و از مدلهای قطعی خطی تا احتمالی غیرخطی، تک محصول تا چند محصول و … را شامل میشوند [3]. کنترل موجودیها به عنوان فعالیتی مهم که در هر کسب و کاری ظاهر می شود، عمیقاً مورد مطالعه قرار گرفته است. در بسیاری از مدلها مفاهیم مختلف مرتبط با هزینه و سطح سرویس در یک تابع هدف تجمیع شده و سیاست بهینه با روشهای بهینهسازی سنتی به دست آمده است؛ اما نتایج برآمده از مدلهای عمومی کنترل موجودی مانند مدل مقدار اقتصادی سفارش ضرورت مدلسازی این مسائل را توسط اهداف متناقض آشکار میسازند. از این روی، در سالهای اخیر رویکرد فوق مورد توجه محققین قرار گرفته است [2].
از طرفی، عمده شکاف موجود بین تئوری و واقعیت در مطالعات مرتبط با کنترل موجودی، ناشی از دشواری محاسبه هزینه های سفارشدهی، هزینه نگهداری هر واحد کالا و هزینه کمبود هر واحد کالا است. مطالعات زیادی بر روی هزینه نگهداری شده و این هزینه میان شرکتها و کشورهای مختلف، متفاوت است و مدیران موظف به تخمین این نرخ برای شرکت خود هستند. همچنین برای محاسبه هزینه های سفارشدهی صفحات گستردهای طراحی شده اند. اما چون پایهای برای محاسبه هزینه های کمبود در روشهای حسابداری وجود ندارد، مورد توجه محققان قرار نگرفته است و بسیاری از محققان به جای استفاده از هزینه کمبود، اندازه گیری سطح سرویس را ترجیح می دهند [2].
مكانیابی تسهیلات، واژهای شناختهشده در حوزه مطالعات كاربردی تحقیق در عملیات است. تعداد بسیار زیاد مقالهها و تحقیقهای منتشرشده، گواه بر این ادعا است. با این حال، كاربرد مدلهای مكانیابی همواره مورد پرسش قرار دارند. البته سودمندی و كاربردی بودن مكانیابی به ویژه در لجستیك، هیچگاه مورد تردید قرار نگرفته است. قابلتوجهترین موارد لجستیک در این حوزه، مدیریت زنجیره تأمین است. در واقع، توسعهی مدیریت زنجیره تأمین به طور مستقل از تحقیق در عملیات انجامگرفته و تحقیق در عملیات گام به گام وارد مباحث زنجیره تأمین شد. در نتیجه، مدلهای مكانیابی تسهیلات، به تدریج وارد متون زنجیره تأمینشده و حوزهای بسیار جذاب و مفید به وجود آمد.
در روند این توسعه، به طور طبیعی سؤالاتی متعدد به وجود میآیند كه برخی از آن ها عبارتاند از:
یكی از مسائل مكانیابی تسهیلات، شناخت مجموعهای از مشتریان با فواصل فیزیكی متفاوت و مجموعهای از تسهیلات برای برآورده سازی تقاضای آن هاست. فاصلهها، زمانها و هزینههای مشتریان و تسهیلات، میبایستی با سنجهای خاص اندازهگیری شود. سؤالات نیازمند به پاسخ شامل موارد ذیل میشوند:
مدلهای تعیین محل تسهیلات، نقش مهمی در طراحی و برنامهریزی زنجیره تأمین دارند. اصولاً در طراحی و برنامهریزی زنجیره تأمین 3 سطح بر اساس افق زمانی شامل استراتژیك، تاكتیكی و عملیاتی وجود دارد. سطح استراتژی با تصمیماتی ارتباط دارد كه اثراتی بلندمدت بر سازمان شما میگذارد. این موارد، شامل تصمیماتی در خصوص: تعداد، محل، ظرفیت انبار، ظرفیت تولید یا جریان مواد اولیه در شبكه لجستیک است. مکانیابی تسهیلات حوزههای بسیار دیگری را نیز در بر میگیرد. یکی از جدیدترین و پرکاربردترین آن ها مکانیابی محور است. محورها تسهیلاتی هستند که در راستای خدماترسانی به مردم، برآورده کردن تقاضاها، گردش اطلاعات و کالاهای مصرفی میان زوجهای مبدأ و مقصد مورد نظر، به وجود آمدهاند. از محورها برای کاهش تعداد اتصالات حملونقل بین گرههای مبدأ و مقصد استفاده میشود (Zanjirani Farahani et al., 2013).
پس از مقالههای اولیهی O’Kelly (1986, 1987) تحقیقات زیادی در این حوزه صورت گرفته است. مخصوصاً، مسائلی با اهداف و ویژگیهای متفاوت، که بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. مسئلهی p-محور میانه و مسائل مکانیابی محور ظرفیت محدود و ظرفیت نامحدود از جمله موضوعاتی هستند که بیشترین تکرار را در مقالههای منتشرشده دارند. در مسئلهی p-محور میانه هدف حداقل سازی هزینههای عملیاتی شبکه (هزینههای مسیریابی تقاضا) است، از طرفی دیگر در مسائل مکانیابی محور ظرفیت محدود و نامحدود هزینههای ثابت راهاندازی محورها نیز در تابع هدف در نظر گرفته میشود (Alumur et al., 2012).
در مسائل مکانیابی محور معمولاً تعدادی گره با میزان تقاضاهای متناظر وجود دارد که جریان بین این گرهها در حال انتقال است. در مدل تخصیص سادهی مکانیابی محور تعدادی از گرهها به عنوان محور انتخاب میشوند و گرههای دیگر یعنی گرههای غیر محور (میله) هر کدام تنها به یک محور متصل میباشند. در این مدل هیچگونه ارتباط مستقیمی بین گرههای غیر محور وجود ندارد و جریان تنها از طریق محورهای مواصلاتی انتقال مییابد و از طریق اتصال محورها به همدیگر جریان در سراسر شبکه توزیع میگردد. در مدل تخصیص چندگانه نیز همانند حالت تخصیص ساده بین گرههای غیر محور اتصالی برقرار نیست و جریان گرههای غیر محور از طریق محورها انتقال مییابد اما با این تفاوت که در اینجا گرههای غیر محور مجازند تا با بیش از یک محور در ارتباط باشند و از طریق آن ها جریان را به گرههای دیگر شبکه برسانند.
در این پایاننامه مدلهای خاصی از تخصیص ساده و چندگانهی مسائل مکانیابی محور ارائه میشود. مسائلی که در آن ها ظرفیت هر مرکز سرویسدهی یا خدماترسانی محدود است. با وجود اینکه هدف نهایی این نوع مسائل کمینه کردن هزینههای شبکه و تخصیص بهینهی گرهها به محورهای ایجادشده است، به دلیل محدود بودن ظرفیت محورها در هنگام تخصیص گرههای غیر محور، امکان دارد که سیاست تخصیص هر گره به نزدیکترین محور در دسترس دچار اختلال شود و گرهها به دلیل برآورده نشدن تقاضای مورد نیازشان از جانب محوری خاص، تقاضای خود را به دیگر محورهای موجود در شبکه ارسال کنند. معمولاً مسائل دنیای واقعی با فرض غیرقابل تغییر بودن پارامترهای ورودی، مورد تحلیل قرار میگیرند. با این حال در عمل، غالباً دادههای ورودی با مفروضات مدلهای ریاضی متفاوت است. لذا، این مفروضات منجر به جوابهایی میشود که از بهینگی و حتی شدنی بودن در دنیای واقعی، به دور است. تقاضا، انواع هزینهها، ظرفیتها و … مواردی هستند که در طی زمان در مسائل مکانیابی تسهیلات طراحی شبکه تغییر مینمایند. در نتیجه بررسی و توسعه مدل ظرفیت محدود مکانیابی تسهیلات طراحی شبکه در حالت عدم قطعیت یکی از شکافهای تحقیقاتی موجود در این زمینه تلقی میشود که سعی خواهد شد این خلأ مورد بررسی قرار گیرد. بهینهسازی تحت عدم قطعیت نوعاً از دو دیدگاه بررسی میشود. (1) برنامهریزی تصادفی و (2) بهینهسازی استوار. در برنامهریزی تصادفی، پارامترهای نامعین توسط تابع توزیع احتمالی تحت کنترل بوده و مدل به دنبال ارائه راهحلی است که هزینهی انتظاری تابع هدف را کمینه سازد. اما در بهینهسازی استوار احتمالات نامعین بوده و پارامترهای تصادفی از طریق سناریوهای گسسته یا فواصل بازهای تخمین زده میشوند. در حالت گسسته، برای هر پارامتر بر اساس تجارب گذشته و مطالعات و امکانسنجیهای صورت گرفته چندین عدد مختلف پیشنهاد میشود که به هر یک از آن ها عنوان سناریو اطلاق شده و در حالت پیوسته هر پارامتر غیرقطعی با یک بازهی مشخص تعیین میگردد. در مسائل بهینهسازی استوار هدف نهایی کمینه ساختن بدترین هزینه یا میزان تأسف است که در این تحقیق نیز از همین مدل استفاده شده است.
در این تحقیق ابتدا مدلهای تخصیص ساده و چندگانهی ظرفیت محدود مسئلهی مکانیابی محور در نظر گرفته میشوند. سپس مدل توسعه دادهشده را بر روی مجموعه دادههای IAD که توسط Karmi and Bashiri (2011) تهیه و تنظیم شده است، آزمایش میکنیم و مکانهای انتخابی حالت قطعی ظرفیت محدود این مدلها را با نرمافزار GAMS ver.24[3] به دست میآوریم. سپس با توجه به حساسیت جوابهای مدل نسبت به پارامترهای هزینهی ثابت راهاندازی و ظرفیت هر محور از روش بهینهسازی استوار استفاده کرده و مدلهای تخصیص ساده و چندگانهی ظرفیت محدود را با نرمافزار GAMS حل کرده و مکانهای انتخابی و هزینههای به وجود آمده را تجزیه و تحلیل میکنیم. در دنیای واقعی به ویژه در مورد مطالعهای این تحقیق که بر روی 37 فرودگاه عمدهی ایران انجام شده است، فرودگاههای شهرهای مختلف هر کدام دارای ظرفیتهای محدودی هستند، بسته به جمعیت و وسعت شهرها، ترافیک جریان هوایی، امکانات رفاهی حال مسافران، بودجهی تخصیص دادهشده به آن ها، وضعیت ناوگان حملونقل، فرسودگی هواپیماها و… وضعیت متفاوت است. به عنوان مثال در شهرستانهای خیلی کوچکی (در قیاس با دیگر شهرهای مجموعهی IAD) مانند ایلام، رامسر، یاسوج، خارک و … نمیتوان همواره محور ایجاد کرد و جوابگوی تقاضاهای ورودی به آن ها نخواهیم بود.
ادامهی موضوعات این تحقیق به این صورت است که ابتدا در فصل اول کلیات تحقیق که شامل تعاریف کلی از حوزهی مورد بررسی، اهداف، ضرورت و کاربردهای تحقیق است، آورده میشود سپس در فصل دوم مرور ادبیات تحقیق بررسی میشود و در فصل سوم مدل پیشنهادی به خوبی تشریح شده و در فصل چهارم نتایج محاسباتی به دست آمده به صورت کامل توضیح داده خواهند شد و در نهایت در فصل پنجم جمعبندی کلی نتایج به دست آمده به همراه نوآوریها و پیشنهاد برای تحقیقات آینده نیز ارائه میگردد.
عنوان این پایان نامه “تخصیص سفارش به تأمینکنندگان به کمک الگوریتمهای متاهیوریستیک در شرکت صنایع برق زاویر” است.
با گذر زمان، سازمانها شاهد تغییرات وسیع جهانی به خاطر پیشرفت در تکنولوژی، جهانیشدن بازارها، تنوعطلبی مشتریان و غیره بودهاند و با افزایش تعداد رقبا در سطح جهانی، برای باقیماندن در صحنهی رقابت سعی در بهبود بخشیدن به فرایندهای درونی خود داشته اند.
سازمانها دریافتهاند که برای موفقیت و بقای بلندمدت در بازار جهانی باید در مدیریت همهی سازمانهایی که ورودیهای سازمان (به شکل مستقیم یا غیرمستقیم) را تأمین میکنند و همهی سازمانهایی که تحویل و ارایهی خدمات پس از فروش به مشتری را برعهده دارند مشارکت داشته باشند و چنین نگرشی باعث پیدایش نظریهی زنجیرهی تأمین[1] شده است.
“بطور کلی زنجیرهی تأمین، زنجیرهای است که همهی فعالیتهای مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد از مرحلهی تهیهی مادهی اولیه تا مرحلهی تحویل کالاهای نهایی به مشتری را در بر میگیرد و در کنار جریان مواد، جریان اطلاعات و جریان منابع مالی هم برقرار خواهد بود”[1].
با توجه به چرخهی کوتاه عمر محصول، سازمانها باید همواره جلوتر از مشتریان حرکت کنند و محصول جدید و با کیفیتی را ارائه کنند و همزمان هزینههای خود را کاهش دهند تا آستانهی سود بیشتری داشته باشند. در اغلب صنایع هزینه مواد خام و قطعات مورد استفاده، بخش عمدهی هزینههای محصول را تشکیل میدهد که در برخی از موارد این سهم میتواند تا 70% باشد و حتی در سازمانهای دارای تکنولوژی بالا تا بیش از 80% از هزینه کل محصول مربوط به هزینه مواد و خدمات خریداری شده است. بنابراین تصمیمهای مرتبط با استراتژیها و عملیات خرید، نقش مهمی در سود سازمان ایفا می کند و تصمیم گیری برای انتخاب صحیح تأمینکنندگان اهمیت بیشتری یافته و انتخاب تأمینکننده مناسب به عنوان مهمترین فعالیت بخش خرید مورد توجه قرار گرفته است.
از سوی دیگر، در یک زنجیره تأمین کارا هماهنگی بین تصمیمهای اجزای مختلف زنجیره نقش اساسی در پیشبرد اهداف زنجیره دارد. در واقع نمیتوان مدیریت زنجیره تأمین را مطرح کرد اما انتظار داشت هر یک از اجزا مانند گذشته تصمیم گیری های خود را صرفاً براساس منافع سازمان خود اتخاذ نمایند. تفکر برنده- برنده باید بر تمام تصمیمهای اجزا حاکم باشد. بنابراین مفهوم هماهنگی در زنجیره تأمین امروزه به یکی از موضوعات مهم و کلیدی در طراحی و مدیریت زنجیره تأمین تبدیل شده است.
شرکا در یک زنجیره تأمین که شامل تأمینکنندگان، تولیدکنندگان و توزیعکنندگان هستند، نمیتوانند بدون در نظر گرفتن منافع یکدیگر فقط در پی حداکثر کردن سود و منافع خود باشند. در این صورت دیگر زنجیره تأمین معنای واقعی خود را از دست خواهد داد. به همین دلیل است که موضوع هماهنگی فرایندهای کسب و کار بین اعضای یک شبکه برای بهبود عملکرد و کارایی شبکه به یکی از مباحث مهم زنجیره تأمین تبدیل شده است.
به طور کلی هدف این تحقیق کمک به خریدار در انتخاب تأمینکنندگان و تخصیص سفارش به آنها است بهشکلی که مناسبترین هزینه به سازمان تحمیل شود و در عین حال منافع تأمینکننده مدنظر قرار گیرد و منافع کل زنجیره همزمان بهینه شود.
این تحقیق بهصورت مطالعه موردی بوده و شرکت مورد مطالعه یک شرکت تولیدکننده کلید فیوز تابلو برق است.
به طور كلی در فرایند انتخاب تأمینکننده باید به سه سئوال اصلی پاسخ داده شود:
فرایند ارزیابی و انتخاب تأمینکننده از نظر محققان مختلف شامل مراحل متفاوتی است که عبارتند از:
در این تحقیق منظور ما از انتخاب، انتخاب نهایی خواهد بود.
مطالعات پیشین در زمینه انتخاب تأمینکننده را به طور کلی در دسته های زیر میتوان طبقه بندی کرد:
تکمنبعی بودن یا چند منبعی بودن
تک هدفه یا چند هدفه بودن
تک محصولی یا چند محصولی بودن
تک دورهای یا چند دورهای بودن
وجود یا عدم وجود استراتژی تخفیف
قطعی یا غیرقطعی بودن
برای مدل سازی مسأله انتخاب تأمین کننده، از روش های مختلفی استفاه شده است که متداول ترین آنها استفاده از برنامه ریزی ریاضی است. برنامهریزی ریاضی به تصمیمگیرنده کمک می کند تا مسألهی تصمیم را بر حسب تابع هدف ریاضی فرموله کرده و از طریق تغییر مقادیر متغیرها به اهداف مورد نظر برسد.
بسیاری از نویسندگان از مدلهای تک هدفه همچون برنامهریزی عدد صحیح و یا خطی استفاده کردهاند. در اکثر مدلها هزینه را به عنوان تابع هدف در نظر گرفتهاند و سایر معیارها (کیفیت، ظرفیت، زمان تحویل و غیره ) را به عنوان محدودیت در نظر گرفتهاند. دو نقص عمدهی روشهای برنامهریزی ریاضی این است که معیارها با وزن مساوی در محدودیتها قرار میگیرند و دیگر اینکه معمولاً معیارهای کمی را در نظر میگیرند. برخی از محققین از برنامهریزی ریاضی خطی چند هدفه و یا آرمانی استفاده کردهاند. با توجه به اینکه محدودیتهای مختلف از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند برای لحاظ کردن این اهمیت در مدلسازی، استفاده از روشهای وزندهی مانند TOPSIS و AHP مورد توجه قرار گرفته است.
:
تعیین سیاست کنترل موجودی مناسب وقیمت فروش بهینه برای کالاهای مختلف همواره یکی از موضوعات اصلی تحقیقات علمی و صنعتی به شمار می آید . در محیط بسیار پویای بازار امروز، همگام با تغییرات محصول، بازار و رقابت در طول زمان، استراتژی های بازاریابی شرکت نیز باید تغییر کنند. زمان نقش بسیار مهمی در ارتباط بین موجودی و تقاضا دارد .چرخه عمر محصول، می تواند بیانگر تغییراتی باشد که شرکت در مسیر حرکت محصول در چرخه عمر خود، اعمال می کند. استراتژی های قیمت گذاری نیز باید با سایر استراتژی های شرکت هماهنگ باشند. مدیران باید بدانند چگونه قیمت مناسب را تعیین کنند. موضوع اصلی مسائل مدیریت موجودی ، بهینه یابی مقدار سفارش اقتصادی یا تعیین اندازه دسته تولید با توجه به ظرفیت ها و محدودیت هاو به منظور كمینه كردن كل هزینه های مرتبط با سفارش، خرید، نگهداری و تحویل و یا بیشینه كردن كل سود مرتبط با سیستم مدیریت وكنترل موجودی می باشد. مسائلی از قبیل میزان و زمان سفارشات مواد اولیه یا قطعات نیمه ساخته، تعیین نوع سیستم كنترل موجودی، تعیین ظرفیت انواع انبارها و برنامه ریزی برای تحویل به موقع و اقتصادی سفارشات در این بحث قرار دارند در همین راستا مدل مقدار اقتصادی سفارش(EOQ) و مدل مقدار اقتصادی تولید(EPQ) به طور وسیعی برای تعیین اندازه ی دسته ی سفارش و یا تولید در سیستم های مدیریت و كنترل موجودی به كار می رود. سودآوری حاصله از هرگونه عملیات انجام شده توسط شرکت چه در شرایط بحرانی و چه در شرایط عادی متاثر از تصمیمات استراتژی قیمت گذاری ، کنترل موجودی و تولید است . در گذشته بنگاه ها از سیاست قیمت گذاری ایستا در تعیین قیمت برای محصولاتشان استفاده می کردند ، دلیل استفاده از این قیمت گذاری عدم دسترسی به اطلاعات مورد نیاز در زمینه بازار و نیاز مشتریان بود ، اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی موجب شده است که دسترسی به اطلاعات مشتریان و غلبه بر پیچیدگی های تصمیم گیری ناشی از شرایط بازار بسیار راحت تر شود و رویکردهای بسیار مناسبی برای تعیین قیمت به صورت پویا به وجود آید ، روشن است که این شیوه از قیمت گذاری هم از جهت به روز بودن قیمت ها و هم از لحاظ راهکارهایی برای مقابله با شرایط نا مطمئن تصمیم گیری ، از اهمیت زیادی برخوردار است . سیاستهای اتخاذی ایستا که به طور معمول اجرا می شوند در مقایسه با سیاستهای پویا بسیار ناچیز هستند ، که در هر کدام از سیاست های یاد شده به صورت جداگانه نرخ قیمت و تولید در زمان های اضافی تنظیم و تهیه می شود . در واقع تقاضا به طور
خاص و همچنین دیگر پارامترهای سیستم به طور مجزا در تایم های اضافی نمو پیدا می کنند . امروزه کانال های زیاد و مختلف توزیع از قبیل اینترنت به توزیع کنندگان این اجازه را می دهد که در زمان های مختلف به خصوص در زمان های اتمام دوره ها قیمت ها را تغییر دهند تا بتوانند حداکثر سود را از اجرای استراتژی پویا بدست آورند . استراتژی پویا به طور خاص نیاز دارد که در طول افق زمانی تولید و برنامه ریزی نرخ تولید و قیمت به طور مداوم در تمام زمانها جهت حداکثر سازی سود خالص تعیین و مشخص شود و این در حالی است که ما نیازمند پیروی از بعضی از محدودیت ها از قبیل محدودیت ظرفیت تولید و ظرفیت موجودی در دسترس هستیم که بعلاوه هزینه های نگهداری موجودی و هزینه های تولید نیز به حساب ما افزوده خواهد شد . بعلاوه زمانی که شرکت دست به تولید محصولات چندگانه به صورت همزمان می زند ، تصمیمات اتخاذی جدید می بایست جهت تخصیص ظرفیت برای محصولات تولیدی جدید در طول پروسه تولید انجام پذیرد . محققان اغلب مسائل عدم قطعیت را زمانی مطرح می کنند که پارامترهای مدل تعیین شده باشند . نادیده گرفتن عدم قطعیت ممکن است بازده مورد نیاز و فایده لازم را در استراتژی نداشته باشد اگر و تنها اگر ارزش کسب شده در مورد پارامترهای مدل با میزان تخمینی مدل متفاوت باشد . در واقع ، این استراتژی ممکن است مطلوبیتی کمتر از حد مورد نیاز داشته باشد و همچنین ممکن است به سمت نشدنی شدن پیش رود اگر از محدودیت های موجود تخطی شود . بنابراین بسیار با اهمیت است که راهی طراحی شود که به گونه ای عدم قطعیت در سیستم جا داده شود تا جایی که جا برای پیشنهاد دادن جوابهای شدنی بدون اتخاذ فرض های غیر واقعی وجود داشته باشد ولی در صورت در نظر گرفتن قطعیت برای داده های موجود جوابها از بهینگی کلی دور و به سمت بهینگی محلی و شدنی بودن پیش می رود . در این پژوهش به بررسی بازارهای انحصاری با تولیدات مختلف در جایی که هدف های فروش چندگانه برای پتانسیل خریداران یکسان موجود است پرداخته می شود . در بعضی از تنظیمات موجود ، قیمت تولیدات هر شرکت متاثر از تقاضای موجود برای تولیدات آن شرکت خواهد بود . به عبارت دیگر تقاضا به عنوان یک پارامتر و عامل موثر بر تولیدات شرکت در نظر گرفته می شود به گونه ای که قیمت آن تنها در درون شرکت اعمال می شود . همچنین مسئله ای که امروزه در مسائل مدیریت درآمد بسیار مورد توجه قرار گرفته است بررسی همزمان قیمت و موجودی به عنوان پایه مدیریت درآمد است ، علت این امر ناشی از رقابت روز افزون در بازارهای تجاری و نیز تنوع سلیقه مشتریان است بنابراین بنگاه باید جهت کسب بیشترین سهم بازار و نیز پاسخگویی به نیاز متنوع مشتریان قادر به هماهنگ کردن تصمیمات مربوط به قیمت و موجودی به طور همزمان باشد توضیحات ارائه شده بیانگر این مسئله است که تعیین قیمت و موجودی بهینه برای کالاها یکی از مهمترین اهداف بنگاه ها می باشد از سوی دیگر از میان کالاهای مختلفی که در بازار موجود است کالاهای چند تایی [1] از اهمیت خاصی برخوردار است اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می شود که در این نوع از کالاها تقاضای هر محصول تنها به قیمت خود آن محصول وابسته نیست بلکه به قیمت سایر محصولات نیز بستگی دارد . بنابراین تعیین قیمت و موجودی بهینه برای این نوع کالاها با توجه به شرایط خاص آنها اهمیت بسیاری دارد . به طور کل این پژوهش به بررسی توام مسئله قیمت گذاری و کنترل موجودی به صورت پویا برای چند کالایی ها به صورت پیشرو با در نظر گرفتن تقاضای قطعی و وابسته به قیمت فروش و هزینه بازاریابی و در شرایط عدم ظرفیت موجود می باشد .
1-1- کنترل موجودی :
کنترل موجودی عبارتست از ، کلیه سیاست ها و تصمیماتی که به واسطه آنها میزان اقتصادی سفارش و نیز زمان بهینه سفارش دهی ، جهت بیشینه کردن در آمد بنگاه تعیین می گردد
1-1-1-تعریف موجودی:
بطور كلی موجودی عبارتست از كالا یا متاعی كه برای مدتی بخواهد نگهداری شود ولی به اختصار میتوان گفت كه عبارتست از:اجناس، مصالح، مواد، قطعات كه در امر تولید و فروش و اداره صنعت مورد استفاده قرار می گیرد، موجودی ها قسمتی از دارائیهای مؤسسه بشمار می آیند و شامل تمام دارائیهاست.
[1] Multi product