ایجاد و بهبود حافظه سازمانی، یكی از شیوه های مدیریت منابع فكری و فرهیخته است. سازمانها بایستی راجع به تلاشهای گذشته و شرایط محیطی خود دانشی را در حافظه نگهداری كنند. وقتی سازمان مطلبی را می آموزد، از آن پس بایستی نتیجه آن مطلب دردسترس باشد. ثبت و ضبط مطالب به صورت مكتوب تنها یک فرم از حافظه سازمانی است. آشكارترین محل در این زمینه گنجینه های اطلاعاتی همچون كتابچه شركت، پایگاه های داده، سیستم های نگهداری فایل ها و حتی داستانها و حكایتها نیز می شود. علاوه بر این، افراد نیز یكی دیگر از محلهای اصلی نگهداری و حفظ دانش سازمانی هستند.
هر سازمان یادگیرنده ،بایستی دارای حافظه سازمانی و ابزاری كه موجبات ذخیره،بازنمایی و به اشتراك گذاری سرمایه های دانشی و فكری و انسانی را فراهم می آورد باشد.یک سیستم مدیریت سرمایه فكری میتواند دانشهای جدید را یاد بگیرد و آن را در قالب بهبود یافته ی مدیریت كند و در اختیار افراد قرار دهد (آندرسون،2000).
در این فصل به بررسی كلیات تحقیق پرداخته شده است. ابتدا مساله اصلی تحقیق بیان می گردد و سپس اهمیت و ضرورت تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد و در ادامه به اهداف اساسی تحقیق، فرضیات تحقیق، روش تحقیق، روش گردآوری اطلاعات و قلمرو تحقیق پرداخته شده و در انتها نیز واژه ها و اصطلاحات تخصصی تعریف می شود.
1-2- بیان مسئله
از عوامل مهم بقا و حیات سازما نها، نیروی انسانی كیفی و توانمند است. به عبارت دیگر اهمیت منابع انسانی به مراتب از فناوری جدید، منابع مالی و مادی بیشتر است. تفاوت اصلی سازمان ها را باید در دانایی و نادانی دانست. نقش نیروی انسانی كارآمد، توانا و دانا در تحقق اهداف سازمانی، امری غیر قابل انكار می باشد (نکویی مقدم و میلانی فرد، 1388).
اهمیت یادگیری مستمر و قوی در سازمانها هرگز تا به این اندازه حیاتی نبوده است. به دلیل وجود نیروهایی همچون جهانی شدن و فناوری، سرعت و پیچیدگی تحولات به گونه ای افزایش یافت كه سازما نها مجبور شدند برای ادامه حیات همواره چیزهای بیشتری یاد بگیرند
(ماركواد، 1388). در جهان امروز تغییر و تحولات علمی و تكنولوژیكی با سرعت در حال انجام است. كشورها برای این كه از این تغییرات و تحولات عقب نمانند، تلاش می كنند با سرمایه گذاری بر روی آموزش و توسعة نیروی انسانی كه با این تغییرات همراه گردیده، زمینة رشد و توسعة خود را فراهم آورند. در جهان امروز رشد و پیشرفت كشورها و سازمانها در گرو علم و دانش بشری است. اتکینسون (2003)، عقیده دارد كه عامل اصلی تولید برای رفاه تهی دستان جامعه، فضا، انرژی و زمینهای كشاورزی نیست؛ بلكه بهبود نیروی انسانی با كیفیت و پیشرفت دانش بشری است (اتکینسون، 2003).
از طرفی ایجاد و بهبود حافظه سازمانی، یكی از شیوه های مدیریت منابع فكری و فرهیخته است. سازمانها بایستی راجع به تلاشهای گذشته و شرایط محیطی خود دانشی را در حافظه نگهداری كنند. وقتی سازمان مطلبی را می آموزد، از آن پس بایستی نتیجه آن مطلب دردسترس باشد. ثبت و ضبط مطالب به صورت مكتوب تنها یک فرم از حافظه سازمانی است. آشكارترین محل در این زمینه گنجینه های اطلاعاتی همچون كتابچه شركت، پایگاه های داده، سیستم های نگهداری فایل ها و حتی داستانها و حكایتها نیز می شود. علاوه بر این، افراد نیز یكی دیگر از محلهای اصلی نگهداری و حفظ دانش سازمانی هستند.(ابراهیمی، 1383)
همچنین حافظه سازمانی با گردآوری، سازماندهی، توزیع و استفاده مجدد از دانش ایجاد شده توسط كاركنان، دارایی كلیدی سازمان یعنی دانش را توسعه داده و تقویت می كند. هدف ابزارهای حافظه سازمانی تأمین اطلاعات مناسب برای رویههای سازمانی است که نمیتوان آنها را در جایی غیر از سازمان خود آموخت. واژگان فنی و اصطلاحات مخصوص هر سازمان، درسهای فرا گرفته شده از پروژههای سازمان و خط مشیها و راهبردها نمونههایی از حافظه سازمانی هستند.
با توجه به نقش و تاثیر یادگیری سازمانی بر مولفه های مختلف سازمانی، در این پژوهشی به دنبال پاسخگویی به این پرسش هستیم که ” آیا حافظه سازمانی و قابلیت های یادگیری بر مزیت رقابتی پایدار تاثیر دارد؟”.
1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش
نگاهی نافذ به جهان پیرامون این حقیقت را آشکار می کند که «جهان امروز بسیار متفاوت از گذشته است» که در این راستا از ویژگیهای مسلط جهان امروز می توان به جهانی شدن اقتصاد، تولید انبوه و ظرفیت مازاد در اکثر بازارها، رقابت برمبنای زمان، انبوه اطلاعات و کارآیی ارتباطات و دانش، اطلاعات و قدرت روزافزون مشتری اشاره کرد و این همه بیانگر یکپارچگی بازارهای جهانی و پیچیدگی روزافزون بازارها و پویایی محیط فراوری شرکتها و موسسات تولیدی و خدماتی است. در چنین فضایی این سوال اساسی قابل طرح است که: راز بقا و موفقیت سازمانها در بازار فرارقابتی امروز چیست؟ در این راستا مفاهیمی چون رقابت و عوامل موثر بر رقابت منجر به موفقیت سازمان، اهمیت می یابند. از جمله عوامل اثرگذار بر نتایج این رقابت ها میزان دانش سازمانی، یادگیری سازمانی و استفاده از تکنولوژی در جهت انتقال این دانش، تحت عنوان حافظه سازمانی، قلمداد می شوند.
از طرفی با بررسی تاریخی روند به وجود آمدن سازمان های بزرگ در دهه های گذشته، درمی یابیم كه این سازمانها به علت عدم تطابق خود با روند تحولات اجتماعی و جهانی، همانند دایناسورهایی كه تطبیق پذیری با محیط را از دست داده و محكوم به فنا شدند، دیگر كارایی لازم را در عرصة رقابت ندارند (بون و همکاران، 2006 ،[1])، زیرا سازمان های بزرگ با ساختارهای سنتی، توان و انعطاف لازم را برای همسویی با تغییرات پیرامونی ناشی از جهانی شدن و پیچیدگی های آن را ندارند و برای بقای خود، ناچارند تغییر ساختار دهند یا خود را به ابزارهایی مجهز كنند تا توان مقابله با تحولات جهانی را به دست آوردند در این میان، بسیاری از سازمانها راه حل را افزایش قابلیت یادگیری سازمانی تشخیص داده و تلاش كرده اند با اجرای این برنامه ها، ضمن اصلاح متغیرهای مؤثر بر احساس افراد، با بهره گیری از یادگیری سازمانی، بر موانع درونی و بیرونی غلبه كنند و زمینة لازم برای پرورش كاركنان توانمند را به وجود آورند (فرای و همکاران، 2006 ،[2]).
همچنین، در جهان امروز تغییر، سریع است و انطباق موفقیت آمیز، یک بخش مهمی از موفقیت در عصر حاضر است (انگلث و سیمونس، 2002[3]). سرعت بسیار زیاد تحول محیط و بازارهای رقابتی، فشار مضاعفی را به سازمانها برای انطباق بسیار سریع به وجود آورده است و تغییرات در سطوح بالا را منجر شده است.
فرم در حال بارگذاری ...