وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی گونه ی روایی خاطره –داستان در دو اثر: «خاطره های پراکنده» و «دو دنیا» از گلی ترقی

 
تاریخ: 05-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

«روایت­های جهان بیرون از شمار است… این روایت­ها به هر زبانی بازگو می­شوند: زبان شفاهی یا مکتوب، تصاویر ثابت یا متحرّک، ایماها و اشاره­ها و غیره. روایت، همه جا حضور دارد: در اسطوره، افسانه، قصّه، مَثَل، رمان کوتاه، حماسه، تاریخ، درام، کمدی، پانتومیم، نقّاشی، سینما، گزارش­های خبری، مکالمه و غیره. روایت از آغاز زندگی همراه و هم­نشین بشر بوده است و نیست و نبوده است مردمانی که با روایت آشنا نباشند…روایت در یک کلام، همه جا حضور دارد مثل خود زندگی»(آبوت،1391: 92). «روایت نه تنها در داستان، بلکه در اسطوره، افسانه، حکایت اخلاقی، قصّه، تراژدی، کمدی، حماسه، تاریخ، پانتومیم، نقاشی، کتاب مصور، خبر و مکالمه حضور دارد» (آسابرگر، 1380 :32).

 

هر انسانی از نخستین لحظه­ی زندگی تا واپسین دقایق آن، به نوعی با روایت سر و کار دارد. از قصه­های ساده­ی کودکانه گرفته تا پیچیده­ترین رمان­ها، فیلم­های سینمایی و حتّی آگهی­های تبلیغاتی نیز به نوعی روایت به شمار می­آیند.

 

یکی از این روایت­ها، به صورت خاطره بیان می­ شود. خاطره در زندگی همه ما وجود دارد. بعضی­ها خاطرات خوش یا تلخ خود را برای دیگران تعریف می­ کنند و بعضی هم آن­ها را در دفتر خاطرات خود مکتوب می­ کنند. در ادبیّات نیز خاطره به صورت مستقل نوع ادبی محسوب نمی­ شود اما گونه­ ادبی با عنوان خاطره و خاطره گفتار امروز به دیگر گونه­ های ادبی پیوسته است. از این رو جای خالی تحقیق درباره خاطره را مهم دانستیم و به اهمیّت آن و تأثیر آن در داستان و برعکس تأثیر داستان­نویسی بر خاطره­گویی را بررسی می­کنیم.

 

اگر بخواهیم به­ طور اجمالی به اهمیت خاطره پی ببریم، اندک توجهی کافیست که بدانیم هیچ انسانی خالی از «خاطره» و دور از تأثیرات شگفت و شگرف آن نیست. فردی که هیچ خاطره­ای ندارد یا ذهن و حافظه­ای ندارد، و یا در ظرف زمان و مکان و حوادث ایام نبوده است و در هر دو صورت «هویّت و شخصیّت» ندارد و این ممکن نیست. هم­چنین همگان به شنیدن و خواندن  و داشتن «خاطرات» علاقه­مندند و هر کس به نوعی تحت تأثیر خاطرات خود و بستگان خود و یا دیگران قرار دارد. خاطرات هر کس نه تنها بخشی از شخصیت و هستی او را تشکیل می­دهد بلکه می­توان گفت که اساساً زندگی و سرگذشت هر فرد، مجموعه­ی به هم پیوسته­ای از خاطراتش می­باشد.

 

با این­که خاطره مانند ذرّات هوا در پیرامون ما و هم­چنین خون در رگ­های فرد و اجتماع، ساری و جاریست، ولی با این همه، متأسفانه هنوز در زبان فارسی و آثار مطبوعه و منتشر شده­ی آن، کتاب و نوشته­ی مستقلی که بحث و بررسی درباره خاطره و خاطره­نویسی را عهده­دار باشد، فراهم نیامده است. بدین ترتیب فقر و کمبود عجیبی درباره این شاخه­ مهم از معارف تاریخی و ادبی – به­خصوص درمیان مسلمانان-

پایان نامه

 وجود دارد که باید به­شایستگی برطرف گردد.

 

 

 

1-2. بیان مسأله

 

«گلی ترقی در سال 1318 در تهران در خانواده­ای مرفّه زاده شد. تحصیلات متوسطه­ی خود را در تهران و تحصیلات عالی­اش را در رشته فلسفه در آمریکا گذراند. مدتی به عنوان استاد اسطوره­شناسی در دانشکده­ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران تدریس کرد. اولین مجموعه داستان­هایش را با عنوان «من هم چه گوارا هستم» در سال 1348 و رمان کوتاهش، «خواب زمستانی»، را در سال1352 منتشر کرد. بعد از انقلاب، مجموعه داستان­های «خاطره­های پراکنده»(1371) و «جایی دیگر»(1379) را انتشار داد» (میرصادقی،1381: 285).

 

آثار وی عبارت­اند از: «من چه گوارا هستم»(1348)، «خواب زمستانی»(1351)، «خاطره­های پراکنده»(1371)، «جایی دیگر»(1379) و «دو دنیا»(1381). هم­چنین کتاب «بزرگ­بانوی هستی» را درباره فروغ و اسطوره، نماد و صورت­های ازلی نوشته است. ترقی در 1358 به فرانسه مهاجرت کرد. در آن­جا داستان­هایی نوشت که یا ریشه در خاطرات غربت­ناک دوره­ کودکی دارند و یا تصویری از دشواری­های زندگی در غربت و سرگردانی­های روحی مهاجران هستند. «خاطره­های پراکنده» و «دو دنیا» از این دسته آثارند. او با آثاری چون خاطرات پراکنده، دو دنیا و جایی دیگر، توانست خود را به عنوان نویسنده­ای صاحب سبک و زبان معرفی کند. در داستان‌هاى این نویسنده نشانه‌هایى از گذشته و یادآوری خاطرات همراه با حسرت و اندوه دوره‌ی کودکی به چشم می‌خورد و در واقع نوستالژی‌ها در آثارش به وضوح دیده می‌شوند. ترقی به گذشته احساسی دارد که عموماً به دوران کودکی او باز می­گردد. ترقی بیشترداستان­هایش را به شیوه­ خاطره­نویسی، با روش برگشت به گذشته و مرور خاطره­ها، در طرحی منسجم و از پیش تعیین شده می­نویسد.

 

درباره تعریف داستان این­گونه گفته­اند: «داستان روایتی است منثور از بازآفرینی وقایعی درباره اشخاص به گونه­ ای که موجد انتظار و صمیمیت باشد» (مستور،1379 :7). «داستان تصویری است عینی از چشم­انداز و برداشت نویسنده از زندگی» (میرصادقی،1376: 17).

 

«بنیادی­ترین عنصر داستان روایت است. روایت به مفهوم بازگویی پی­در­پی واقعه، کاشف توالی، تسلسل و زنجیره­وار بودن گفتاری است که راوی آن را بازگو می­ کند»(مستور،1379 :7). روایت در اندیشه آدمی کاوش می­ کند و چگونگی تعاملات و کنش واکنش­های او را شرح می­دهد. تفّکرات و بینش هر نویسنده یا شاعر، از خلال روایت یا شعر او، مشخص می­ شود. به تعبیر ریمون­کنان «روایت داستانی زنجیره­ای از رخدادهای داستانی است و عمل روایت/روایت­گری به دو مقوله اشاره دارد: 1- فرایند ارتباط که در آن فرستنده، روایت را در قالب پیام برای گیرنده می­فرستد؛ 2- ماهیت کلامی رسانه که پیام را انتقال می­دهد و همین ماهیت کلامی است که روایت داستانی را از روایت در دیگر رسانه ­ها مثل فیلم، رقص یا پانتومیم متمایز می­سازد» (ریمون­کنان، 1387: 11).

 

«خاطره، یعنی اتفاقی که در گذشته روی داده و در یاد شخص باقی مانده است»(فرهنگ سخن،ذیل واژه). خاطرات از آن رو که احساسات و عواطف نویسنده را بیان می­ کند و ممکن است باعث تحریک عواطف خواننده شود در ذیل آثار غنایی جای می­گیرند. زبان ادبی و دیگر ویژگی­های ادبی موجود در متن خاطره­نگاشته ها آن­ها را به سمت یک اثر ادبی سوق می­دهد و در شمار آثار ادبی قرار می­دهد.

 

درباره خاطره تعریف­های زیادی ارائه شده است: «شرح­حال یا شرح قسمتی از زندگی فرد» (فراگنر،1377: 27). «تصویری ماندنی در ذهن که آیینه­ی واقعیت است، ولی تمام­نما نیست و رنگ و خیال عاطفه پذیرفته است»(حسینی­نژاد، 1388: 18).

 

اتوبیوگرافی، تذکره­ها، یادنامه­ها، حبسیه­ها، شکواییه­ها، منشآت و … که حاوی زندگی و خاطرات نویسندگان آن­ها می­باشند، از دیگر اقسام ادبیات خاطره­نویسی به شمار می­آیند. غلام­حسین یوسفی اتوبیوگرافی را نوعی از خاطرات می­داند و می­نویسد: «خاطره عبارت از هر چیزی که از روی قصد و آگاهی نوشته شده و مقصود از آن، معرفی عمل و اندیشه­ی صاحب اثر بوده است» (یوسفی،1380: 361). «هیچ­یک از گونه­ های سرگذشت­نویسی، هم­چون حدیث­نفس (زندگی­نامه­ی خود­نوشت) به درونی­ترین لایه ­های وجود انسان نمی ­پردازد؛ زیرا هیچ­کس مانند خودزندگی­نامه نویس به همه­ی واقعیت­های زندگی او، احساسات درونی، تردید­ها، نهان کرده­های او آگاهی ندارد؛ از همین روست که تاریخ حدیث­نفس را تاریخ خودآگاهی انسان دانسته ­اند»(رضوانیان،1388: 88).

 

در ایران، شرح زندگی­نویسی به ویژه از نوع اتوبیوگرافی به دلایل مختلف چندان مرسوم نبوده است. اما در سال­های اخیر، اقبالی به این گونه­ نوشتاری صورت گرفته است که گاه داستانی و گاه گزارشی است. در این عرصه زنان نیز فعالیت چشم­گیری را آغاز کرده ­اند. یکی از این نویسندگان گلی ترقی است.

 

در این پژوهش، سعی بر آن است که شیوه­ روایت گلی­ترقی در داستان­هایش از منظر خاطره­گویی و داستان­نویسی مورد بررسی قرار گیرد. بر مبنای این مباحث مطرح شده، داستان­های گلی ترقی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و موارد و شواهد استخراج شده و معرفی می­شوند.


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود پایان نامه ارشد : بررسی کارکرد و معنای تکواژ «وا» در بعضی از تفسیرهای کهن قرآن به زبان فارسیدانلود پایان نامه ارشد : بررسی گویش انارکی از نظر صرف تصریفی »