:
پلیمرهای با عملکرد بالا طبقهی مهمی از پلیمرها هستند که کاربردشان پیوسته در حال گسترش است که این کاربردها اغلب خواستار ترکیباتی مناسب و دارای خواصی مثل استحکام بالا، فرایندپذیری بالا ، چقرمگی، پایداری شیمیایی و حرارتی برجسته و ثابت دیالکتریک کم میباشند. پلیآمیدها، پلیایمیدها و پلی(آمید-ایمید)ها به خاطر داشتن چنین خواصی توجه هستند اما این دسته از پلیمرهای آروماتیک در سنتز و فراورش مشکل حل پذیری کم و دمای انتقال شیشه ای (Tg) بالا را دارند. امروزه پژوهش های عملی و بنیادی روی افزایش فرایندپذیری و انحلال پذیری پلیآمیدهای آروماتیک متمرکز شده است تا کاربرد حرفه ای و صنعتی این پلیمرها افزایش یابد که از جمله این اصلاحات می توان به واردسازی اتصالات انعطافپذیر در زنجیرههای پلیمری، تعبیه گروه های حجیم در پیکره پلیمرها، حضور حلقه های هتروسیکل و همچنین حلقه های آویزان هتروآروماتیک در ساختار پلیمرها اشاره کرد. همچنین قرارگرفتن گروه های فلوئوردار در پیکره پلیمر، حل پذیری و عملکرد الکتریکی و دی الکتریکی پلیمر را افزایش میدهد که این افزایش به علت قطبش پذیری کم ، دوقطبی جزیی پیوندهای C-F و افزایش حجم آزاد می باشد. وجود گروه های هالوژنی مثل كلر و فلوئور پلیمرها را در برابر شعله، حلال، اسید و باز مقاوم می سازد كه باعث افزایش كاربرد آنها می شوند. از مهمترین این گروه ها می توان به گروه های CF3 اشاره نمود که حضور این گروه برهمکنش های بین زنجیری را کاهش داده و با ایجاد سد چرخشی در پلیآمیدها حلالیت را تغییر می دهد. همچنین وجود واحدهای نفتالنی که گروه های آزادکننده الکترون مثل اتر یا آمین دارند و به عنوان یک بخش سخت با خواص فتواکتیو مطرح هستند، خواص ویژه ای به پلیمر می دهند و می توانند حل پذیری و فرایندپذیری پلیمرهای مقاوم حرارتی را بدون كاهش قابل توجه مقاومت حرارتی افزایش بدهند.
1-1- پلیآمیدهای آروماتیک با عملکرد بالا
توسعه پلیمرهای با عملکرد بالا از سال 1950 به منظور استفاده در صنایع هوافضا و الکترونیک آغاز شد. اصطلاح عملکرد بالا به پایداری غیرعادی به هنگام قرار گرفتن در شرایط نامساعد و ویژگی هایی که پلیمرهای معمول را بهبود میدهند، اطلاق میشود. عمومی ترین مشخصات پلیمرهای باعملكرد بالا و مقاوم در برابر دما ماندگاری طولانی مدت (بیشتر از 1000 ساعت در˚ C177) ، دمای تجزیه حرارتی بالای ˚ C450، سرعت کم افت وزنی در دماهای بالا، دمای انحراف گرمایی بالا، داشتن ساختارهای آروماتیک، خواص مکانیکی عالی و وجود بخش های سخت که باعث افزایش (بیشتر از ˚ C200) میشوند، میباشد. بطور کل پلیمرهای مقاوم حرارتی برای استفاده در دماهای بالا، باید دارای ویژگی های زیر باشند:
الف- دمای ذوب )نرم شدگی) بالا (Tm)
ب- مقاومت در برابر تخریب اکسایشی در دمای بالا
ج- پایداری در برابر عوامل شیمیایی و تابشی
د- مقاومت در برابر دیگر فرایندهای حرارتی تخریبی )غیر اکسایشی(
مهمترین فاکتورهایی که باعث عملکرد بالا و مقاومت گرمایی پلیمرها میشوند عبارتند از استحکام پیوندهای اصلی، پایدارسازی رزونانسی، نیروهای پیوندی ثانویه ( پیوند هیدروژنی، واندروالس، برهمکنش های قطبی و غیره)، توزیع وزن مولکولی، تقارن مولکولی، اتصالات عرضی، خلوص، مکانیسم شکافتگی پیوند، ساختارهای بین زنجیری سخت و افزودنی ها یا تقویت كننده ها ( فیبرها، خاك رس، نانوذرات مختلف) [25].
پلیآمیدها در طبیعت بصورت پروتئینها و الیاف طبیعی مانند ابریشم و پشم و بصورت سنتزی در الیاف مصنوعی و پلاستیكها یافت میشوند. اولین توسعه مربوط به پلیآمیدها با كار كاروترز پدر شیمی پلیمر در آمریكا، در سال 1935 میلادی آغاز شد. كاروترز، با بهره گرفتن از واكنش هگزا متیلن دیآمین و آدیپیک اسید موفق به تهیه پلی(هگزامتیلنآدیپامید) شد كه بعدها توسط کمپانی دوپونت نام
تجاری نایلون6،6 بر روی این پلیآمیدها نهاده شد.[19] پلیمرهای با عملکرد بالا بواسطه معیارهایی مثل میزان مقاوت گرمایی، استحکام مکانیکی، چگالی مخصوص پایین، قابلیت هدایت بالا، خواص گرمایی و الکتریکی بالا، و عایق بودن در برابر صدا و مقاومت شعله بالا توصیف میشوند. از اینرو پلیآمیدهای آروماتیک به دلیل خواص مکانیکی و گرمایی بالایشان به عنوان پلیمرهای با عملکرد بالا مطرح میشوند که در تکنولوژی های پیشرفته میتوانند جایگزین ترکیباتی مثل فلزات و سرامیک ها گردند6-70-9-62] [.
جدیدترین، ساده ترین و معروف ترین پلیآمیدهای آروماتیک (آرامیدها) عبارتند از پلی پارافنیلن ترفتالامید (PPPT) و پلی متا فنیلن ایزوفتالامید (PMPI) که هر دوی آنها میتوانند به فیبرها سنتزی با مقاومت کششی بالا، مقاوم در برابر برش و شعله تبدیل بشوند. همچنین از آنها به عنوان پوشش، پرکننده و جلادهنده نیز استفاده میشود. از دیگر کاربردهای آنها میتوان به استفاده در صنعت اسلحه سازی، تولید پارچه های پیشرفته، صنعت هوافضا و تولید کامپوزیت های پیشرفته، عایق سازی های الکتریکی، سپرهای ضد گلوله، فیلترهای صنعتی، لباس ها و محافظ های ورزشی نیز اشاره کرد. دمای انتقال آرامیدهای تجاری، که بالاتر از دمای تجزیه آنهاست، و همینطور حل پذیری ضعیف آنها در حلال های آلی متداول، باعث شده که کاربرد آنها محدود و فرایند پذیری شان مشکل باشد[61].
2-1- پلیآمیدهای آروماتیک تجاری
پلیآمیدهای تمام آروماتیک، پلیآمیدهای سنتزی هستند که که حداقل 85% گروه های آمید در آنها مستقیم به دو حلقه آروماتیک متصل هستند.[70] نایلون 6،6 از جمله پلیمرهای مهندسی میباشد که دارای استحکام کششی و قابلیت مفتولشدن بالا، مقاومت شیمیایی خوب، ضریب اصطحکاک کم، عایق الکتریکی خوب و فراورش آسان میباشد. البته، این پلیمرها معایبی مانند، جذب رطوبت بالا، پایداری ابعادی کم، دمای تجزیه حرارتی کم و به خصوص آتشگیری آسان را دارند. دماهای گداز بسیار بالا در آرامیدهای تجاری که بالای دمای تجزیهشان واقع می شود و حلالیت پایین آنها در محلولهای آلی معمول، باعث سخت شدن فرایند پذیری آنها شده و کاربردشان را محدود می کند. در نتیجه، پژوهش های پایهای و کاربردی اخیر بر روی بهبود فرایندپذیری و حلالیت آنها تمرکز دارد به این منظور که حوزه کاربردهای تکنولوژیکی این مواد را گسترش دهند. شکل 1-1 ساختمان پلی پارا فنیلن ترفتالامید و پلی متا فنیلن ایزوفتالامید را نشان میدهد که آرامیدهای تجاری هستند.
اولین آرامید با جهت گیری تمام پارا، پلی پارا بنزآمید (PPBA) (Fiber B®) بود. PPBA در سال 1970 بوسیله PPPT با نام تجاری کولار جایگزین شد. بسپارش تراکمی آنها در دماهای پایین و در محلول ترفتالویین دی کلرید و پارافنیلن دی آمین در هگزا متیل فسفرآمید انجام گرفت. بعدها از N-متیل 2 پیرولیدون و برای انجام واکنش استفاده شد.
کارایی بالای کولار ناشی از ساختمان شیمیایی آن میباشد. ساختارهای تمام آروماتیک با استخلاف های تمام پارا، ماکرومولکولهای میله مانند را ایجاد میکنند که انرژی همدوسی بالایی دارند و به علت پیوندهای هیدروژنی درون مولکولی تمایل زیادی به متبلور شدن دارند. فیبرهای کولار میتوانند به کامپوزیت ها و موادی با مقاومت مکانیکی و گرمایی عالی تبدیل شوند.
پلیآمیدهای تمام آروماتیک با جهت گیری متا درحلقه فنیلین مثل PMPI ساختارهای کمتر خطی دارند و یک کاهش پیوسته در انرژی چسبندگی و تمایلشان به بلورینگی دیده میشود. این پلیآمید یک پلیمر با عملکرد بالا با مقاومت مکانیکی و گرمایی بالا میباشد که در سال 1967 تحت نام تجاری نومکس معرفی شد.
علاوه بر این هم بسپارش TCP با PPD و 3،4-دی آمینو دی فنیل اتر (ODA) منجر به ایجاد یک پلیمر نسبتا انحلال پذیر ODA/PPPT با نام تجاری تکنورا technora میشود(شکل1-1). عدم تقارن مونومر ODA و هم بسپارش، منجر به تولید پلیمری با نظم ساختاری و انرژِی همدوسی کمتر میشود.
در جدول 1-1 خلاصه ای از ویژگیهای فیزیکی الیافهای آرامیدی تجاری (پارامترهای شبکه بلوری، چگالی، درصد رطوبت متعادل، ویژگیهای کششی در دماهای اتاق و بالا، ویژگیهای حرارتی و مقاومت شیمیایی) و ویژگیهای فیلمهای آرامیدی تجاری نمایش داده شده است. همگی این پلیمرها دارای مقاومت حرارتی بالایی میباشند، و این امر نشان میدهد که حضوریک پلیمر در صنعت نیازمند مقاومت حرارتی بالای آن پلیمر است. پایداری حرارتی، یکی از زمینههای نوین در علوم پلیمری میباشد [69] . خواص حرارتی در پلیمرها به قدری حائز اهمیت میباشد که هم اکنون دستگاه ها و روش های جدیدی جهت اندازه گیری این خواص در آزمایشگاه ها وپژوهشگاه های پلیمر بکار گرفته شده و هر روزدرحال پیشرفت میباشند.
عوامل موثر در بهبود فرایندپذیری پلیآمیدها:
امروزه پژوهش های عملی و بنیادی روی افزایش فرایندپذیری و حل پذیری پلیآمیدهای آروماتیک متمرکز شده است تا کاربرد حرفه ای و صنعتی این پلیمرها افزایش یابد. کاهش برهمکنش های بین زنجیری پلیمر و انرژی چرخشی آنها از عوامل موثر در کاهش دمای شیشه ای شدن و حل پذیری پلیمرها میباشد که این امر در نتیجه حضور گروه های انعطاف پذیر از قبیل آریل اترها، گروه های کتونی و استری، سولفون ها واتصالات سولفوری، که به عنوان گروه های پل ساز قطبی و غیر قطبی مطرح میباشند، ممکن میشود که به تعدادی از این گروه ها در جدول 1-2 اشاره شده است. همچنین حضور حلقه های آروماتیک و افزایش تقارن و صلب بودن زنجیره های پلیمری دمای تبدیل شیشه ای را افزایش میدهند. میزان بلورینگی از دیگر پارامترهای مهم در خواص پلیمرها میباشد که در این مورد نیز وجود گروه های حجیم در ساختار پلیمرها وتعبیه بخشهای نامتقارن و پیچ خورده و عدم وجود گروه های ایجاد کننده پیوندهای هیدروژنی منجر به کاهش آن میشوند. به طور کلی عواملی که از نزدیک شدن زنجیره های پلیمری به یکدیگر جلوگیری میکنند و همینطو عواملی که باعث افزایش حل پذیری پلیمر های میشوند، تاثیر بسزایی در کاهش بلورینگی پلیمرها دارند. چنین به نظر میرسد که گروه های دارای استخلاف پارا، بلورینگی را افزایش میدهند و با جایگزینی اتصالهای متا به جای پارا توانایی بلورینگی پلیمرها کاهش مییابد. اغلب افزایش انعطاف پذیری توسط استخلاف ارتو از بلورینگی بالا جلوگیری میکند. این بدان علت است که معمولا استخلاف ارتو، تقارن زنجیر را کاهش داده و چیدمان زنجیرهای پلیمری را در شبکه بلوری مشکل میسازد. [41]
حضور حلقههای هتروسیکل نیز در زنجیره اصلی پلیمرها و در ساختمان گروه های جانبی، باعث افزایش مقاومت گرمایی ومکانیکی و حل پذیری آنها میشوند. بنابراین بسیاری از پلیمرهای مقاوم گرمایی، حاوی حلقه های هتروسیکل در زنجیره های خود میباشند. [54-8-16] همچنین وجود حلقه های آویزان هتروآروماتیک در پلیآمیدها باعث ایجاد آرامیدهای آمورف و حل پذیر با مقاومت گرمایی بالا میشوند .[12]وجود گروه های كاردو یا كربنهای در زنجیره اصلی به عنوان یک بخش تشكیل دهنده حلقه های جانبی، منجر به ایجاد پلیمرهایی با مقاومت گرمایی و شیمیایی عالی، خواص دی الكتریک و مكانیكی خوب و فرایندپذیری آسان و حل پذیری بالا میشود[23]. در جدول 1-3 به طور خلاصه به این گروه ها اشاره شده است.
[1] – Dupont
[2] – Nylon
دیابت شیرین نوعی اختلال متابولیک است که بدن در آن توانایی استفاده از قند و چربی را از دست می دهد. این بیماری به علت اختلال در ترشح انسولین و یا مقاومت به انسولین به وجود می آید و در هر دو حالت موجب افزایش گلوکز خون(هیپرگلایسمی) و دفع گلوکز در ادرار(گلیکوزوری) می شود. دیابت از زمان های خیلی پیش شناخته شده است. این بیماری با علائم مشخصی مانند پلی اوری(افزایش میزان ادرار)، پلی دیپسی[1] (تشنگی زیاد)، پلی فاژی[2] (اشتهای زیاد) و کاهش وزن همراه است(2).
دیابت یکی از مشکلات جدی دنیای امروزاست. براساس گزارش فدراسیون بین المللی دیابت ، 246 میلیون بیمار مبتلا به دیابت در سراسر دنیا وجود دارد. شیوع بیماری دیابت به سرعت درحال پیشرفت می باشد، به طوری که انتظار می رود شمار بیماران در سال 2025 به 380 میلیون نفر افزایش پیدا کند (3).
دیابت با مشکلات کوتاه مدت مانند هیپوگلاسیمی و مشکلات بلند مدت همچون بیماری های قلبی وعروقی، نفروپاتی ، نوروپاتی و رتینوپاتی همراه است (4).
سلول های بتای جزایر لانگرهانس که مسئول ترشح انسولین هستند نسبت به میزان گلوکز موجود در خون حساس هستند و درپاسخ به افزایش یا کاهش می دهند.علاوه بر این سلول های بتای جزایر لانگرهانس ، در پاسخ به تغییرات اسیدهای آمینه اسیدهای چرب خون انسولین ترشح می کنند. ترشح انسولین توسط سیگنال های نورونی خاص ، هورمون ها و عوامل فارماکولوژیک تنظیم و تعدیل می شود. در افراد دیابتی نوع یک انسولین تولید نمی شود و یا مقدار آن به قدری کم است که برای کنترل قند خون کافی نیست(5).
دیابت ملیتوس (شیرین) به دو دسته اصلی دیابت نوع یک و دیابت نوع دو تقسیم می شود(6).
علامت دیابت نوع یک در اغلب موارد خود ایمنی نسبت به سلول های بتا است. دیابت نوع دو علت پیچیده تری دارد و سبب مقاومت بافت های عضلانی و چربی به انسولین ایجاد می شود (7).
درمراحل پایانی دیابت نوع دو، بافعال شدن چندین مرحله از سیکل آپوپتوز(مرگ برنامه ریزی شده) سلول های بتا دچار مرگ سلولی شده
ودراثر فقدان انسولین ناشی از آن حالتی بسیار شبیه به دیابت نوع یک ایجاد می گردد بدین ترتیب دربیماران دیابتی سطح گلوکز خون افزایش یافته و از آن جا که سلول های بتای پانکراس قادر به پاسخ گویی به محرک های انسولین ساز نیستند تزریق روزانه انسولین همانند بیمارانی که دارای دیابت نوع یک هستند ضروری است(8).
اختلال دررشد وحساسیت به عفونت های مختلف نیزممکن است باهیپرگلاسیمی مزمن همراه باشد (9).
درحالات بسیارشدید ممکن است کتواسیدوز یا یک حالت هیپراسمولار غیرکتوزی پیشرفت کرده و منجربه بی حسی ، کما ، ودرغیاب یک درمان موثر، مرگ شود.این علائم اغلب شدید نبوده یا ممکن است حضورنداشته باشند، درنتیجه هیپرگلاسیمی لازم برای ایجاد تغییرات پاتولوژیکی و عملکردی ممکن است مدت ها پبش از تشخیص دیابت حضورداشته باشد (10).
[1] Polydipsy
[2] Polyphagy
[1]-Areteas
[2]-Thomas Willis
[3]-Mattew Dobhen
[4]-John Rolleh
[5]-Mellitus
[6]-Diabetes Mellitus
[7]-Claude Bernard
[8]-Oskar Minkowski
[9]-Josef Von Mering
[10] -Paul Langrhans
[11]-Insulin
الکتروشیمی شاخهای از شیمی است که به بررسی واکنشهای شیمیایی میپردازد که در اثر عبور جریان الکتریکی انجام میشوند و یا انجام یافتن آنها سبب ایجاد جریان الکتریکی می شود. فنون الکتروشیمیایی تجزیه، تاثیر متقابل شیمی و الکتریسیته، یعنی اندازه گیری کمیتهای الکتریکی، مانند جریان، پتانسیل و بار و ارتباط آنها با پارامترهای شیمیایی را شامل میشوند. چنین استفادهای از اندازه گیریهای الکتریکی برای اهداف تجزیهای، گسترهی وسیعی از کاربردها را به وجود میآورد که بررسیهای زیست محیطی، کنترل کیفیت صنعتی، یا تجزیههای زیست پزشکی را در بر میگیرد. فرایندهای الکتروشیمیایی بر خلاف بسیاری از اندازه گیریهای شیمیایی که در درون محلولهای همگن انجام میگیرند، در حد فاصل الکترود- محلول قرار دارند [1].
الکتروشیمی تجزیهای در سالهای اخیر، به عنوان شاخهای با دو ویژگی بنیادی و کاربردی از شیمی رشد سریع و چشمگیری داشته است، این امر از یک سو به ماهیت تلفیق پذیری الکتروشیمی با دیگر علوم و فناوری مانند زیست شناسی، پزشکی و الکترونیک مربوط است و از سوی دیگر ویژگیهای خاص الکتروشیمی در مقایسه با برخی روشهای تجزیهای بر کاربرد آنها میافزاید. روشهای الکتروشیمیایی کاربرد زیادی در بررسی فرایندهای انتقال الکترونی بسیاری از مولکولها و زیست مولکولها و مکانیسم واکنشهای احیا در زمینه های مختلف دارند. این روشها دارای مزایای زیادی از قبیل حساسیت زیاد، حد تشخیص کم، محدوده خطی وسیع، تشخیص سریع، سادگی روشها و دستگاههای مورد نیاز و کمهزینه بودن آنالیزها هستند [2].
حسگرها و زیستحسگرهای الکتروشیمیایی به دلیل حساسیت زیاد، انتخابگری بالا، زمان پاسخدهی سریع، قیمت مناسب و قابل حمل بودن بسیار مورد توجه قرار دارند. از طرف دیگر حسگرهای الکتروشیمیایی دارای محدودیتهایی نیز هستند، که از جمله آنها می توان به پایداری کم در مدت زمانهای طولانی، تداخلات با سایر گونه ها در نمونههای حقیقی و همچنین به مشکلات انتقال بار در سطح الکترود در برخی موارد اشاره کرد. اخیرا به کارگیری نانوساختارها تاثیر قابل توجهی در توسعه حسگرهای شیمیایی و زیستحسگرها و افزایش کاربردهای محیط زیستی، کلینیکی و صنعتی داشته است.
نانومواد با توجه به خواص منحصر به فرد خود دارای طیف گستردهای از کاربردها در زمینه انرژی، محیط زیست و فنآوریهای پزشکی
هستند که این خواص را در درجه اول اندازه آن، سپس ترکیب و ساختار تعیین می کند که به علت این خواص شگفتانگیز مورد علاقه بسیاری از دانشمندان قرار گرفتهاند [6-3]. از میان انواع نانوساختارها، اکسیدهای فلزی و نانولولههای کربنی کاربردهای ویژه ای در الکتروشیمی و الکتروآنالیز گونه ها دارند. از طرف دیگر روش ساخت نانوذرات فلزات و اکسیدهای فلزی تاثیر قابل توجهی بر خواص فیزیکی، شیمیایی و الکتروشیمیایی آنها دارند. از میان روشهای متنوع ساخت نانوذرات اکسیدهای فلزی، انباشت الکتروشیمیایی به دلیل سادگی روش، سازگار بودن با محیط و انجامپذیری در دمای پایین، بسیار مورد توجه بوده است. انباشت الکتروشیمیایی به فرایندی گفته می شود که با اعمال پتانسیل مناسب و کنترل سایر عوامل لایهای از فلز در سطح الکترود رسوب کرده و منجر به به بهبود خواص آن می شود. با اعمال شرایط مناسب، با بهره گرفتن از این روش میتوان نانوساختارهای فلزی را در سطح الکترود سنتز نموده و الکترود را اصلاح کرد [7].
2-1- انواع الكترودهای مورد استفاده در شیمی تجزیه
انواع مختلفی از الكترودها با ساختارهای متفاوت در شیمی تجزیه كاربرد دارند كه می توان آنها را از دیدگاه های مختلفی مورد بحث و بررسی قرار داد. برای یک الكترود دارا بودن هدایت الكتریكی در یک محدوده پتانسیل شیمیایی حلال مورد استفاده و پایداری فیزیكی و شیمیایی مناسب ازاهمیت خاصی برخوردار است. الكترودها بر اساس حالت فیزیكی به دو دسته تقسیم می شوند:
1-2-1- الکترودهای جامد: که شامل الكترودهای فلزی، الكترودهای نیمه هادی، پلیمرهای هادی و الكترودهای كربنی است
2-2-1- الکترودهای مایع(Hg ): که شامل الکترود قطره جیوه چکنده و الکترود قطره جیوه آویزان است.
1-1-2-1- الکترودهای فلزی:
در حالی که انتخای گستردهای از فلزات نجیب امکان پذیر است اما از مهمترین این الکترودها میتوان به طلا، پلاتین، نقره، ایریدیم، تنگستن و آلومینیوم اشاره کرد. این الکترودها عمدتا از یک فلز بیاثر (نسبت به حلال مورد استفاده) تشکیل شده اند، امکان استفاده از این الکترودها شدیدا تابع حلال مورد استفاده و محدوده پتانسیل شیمیایی است. این الکترودها معمولا دارای پتانسیل مازاد کمتری بوده و اکسیداسیون و احیای این ترکیبات الکتروفعال در سطح آنها بهراحتی انجام میگیرد و در پیلهای الکتروشیمیایی معمولا بهعنوان الکترود مخالف بهکار میروند و استفاده از آنها بهعنوان الکترود کار بعد از اصلاح سطح آنها امکان پذیر است. اصول حاکم بر رفتار این الکترودها از توزیع انرژی فرمی دیراک و تئوری نوار تعیین می شود [3-1].
2-1-2-1- الکترودهای نیمه هادی:
قسمت اصلی این الکترودها یک نیمه هادی می باشد که از تک کریستال آن در مطالعات اسپکتروشیمیایی و از آرایههای آنها در شناسایی همزمان چندین آنالیت استفاده می شود. از مهمترین نیمههادیها میتوان به گرافیت، سیلیسیم، ژرمانیم، اکسید قلع و اکسید ایندیم اشاره کرد که معمولا لایهی نازکی از آن بر روی یک بستر فلزی نشانده می شود [4].
3-1-2-1- پلیمرهای هادی:
این پلیمرها به دو دسته تقسیم می شوند:
الف) پلیمرهای ذاتا هادی که بهواسطه داشتن الکترون مازاد و یا کمبود الکترون ذاتا دارای هدایت الکتریکی هستند مانند پلی آنیلین یا پلی پیرول.
ب) پلیمرهای هادی عارضی که با افزودن مواد با هدایت الکتریکی بالا مثل پودر نیکل، نقره، مس و یا گرافیت به پلیمرهای دارای هدایت الکتریکی پایین مثل پلی وینیل کربن یا پلی اتیلن تهیه میشوند. میزان مقاومت این پلیمرها در حدود 108 اهم بر سانتیمتر است که با افزودن این ترکیبات مقاومت آنها تا 1-10 –106 اهم بر سانتیمتر پایین می آید. دوده کربن از شایعترین پرکنندههاست که با افزودن آن به این پلیمرها (حداکثر تا میزان 25% وزن پلیمر) هدایت افزایش مییابد.
در بعضی از پلیمرهای آبکاری شده نیز بهعنوان الکترود استفاده شده است که در آنها یک فلز نجیب همانند طلا یا پلاتین به طریق شیمیایی بر روی بستر پلیمری رسوب داده می شود.
Electroless plating1
بخش بزرگی از تركیبات آلی كه باعث ایجاد آلودگی در آبهای طبیعی میگردند، مواد رنگزای شیمیایی هستند كه به صورت صنعتی و خانگی مورد استفاده قرار میگیرند. از بین همه مواد رنگی، رنگهای آزو وسیعترین کاربرد را بهدلیل تنوع در ساختمان شیمیایی و تولید آسان دارا هستند. رنگهای آزو برای رنگی نمودن پلی آمیدها، پلیاسترها، آکریلیکها، پلیاولفینها و الیاف سلولز و نیز برای رنگی نمودن روغن جلا، پلاستیکها، جوهر چاپگر، لاستیک و لوازم آرایشی کاربرد دارند. بنابراین به دلیل تنوع کاربرد این رنگها، وجود این ترکیبات در آلودگی پسابهای صنایع و محیط قابل انتظار است[6-1].
آزاد شدن این مواد در طبیعت، بزرگترین منبع آلودگی برای اکوسیستمهای طبیعی می باشد. مواد رنگزا در مقابل تخریب زیستی مقاوم بوده و نه تنها رنگ نامطلوبی به آب میدهند، بلكه در بعضی موارد خود تركیبات مضری بوده و ممکن است طی فرایندهای مختلف از قبیل هیدرولیز، اكسایش، یا واكنشهای شیمیایی دیگر كه در آب اتفاق میافتد، به آمینهای آروماتیک تبدیل می شوند که یکی از عوامل سرطانزا میباشند. حضور مواد رنگزای شیمیایی علاوه بر آنكه بر روی آلودگی منابع آبی تأثیر مـیگذارند، با مـتوقف كردن تولیـد اكسیژن و جـلوگیری از نفوذ خورشـید موجـب مـرگ مـوجودات زنـده و وارد آوردن صدمـات جـدی به محیـط زیسـت میگردند[9-7]. ترکیبات آلی که سبب بروز رنگ حقیقی میشوند ممکن است موجب افزایش نیاز کلر آب شده و درنهایت موجب کاهش اثر گذاری کلر بر آب به عنوان یک ماده گندزدا شود، شاید مهمتر از این محصولاتی باشد که در اثر ترکیب این مواد با کلر به وجود میآیند. كاربرد مواد رنگزا به علت توسعه صنعتی و تقاضای روزافزون، افزایش مییابد. امروزه حدود 10 هزار مادة رنگزا و رنگدانه در صنایع مختلف استفاده میگردد كه تولید سالانه آنها بالغ بر700 هزار تن بوده و حدود 50 درصد از آنها رنگهای آزو می باشند. حدود 20 درصد رنگهای تولید شده در جهان در طی فرایندهای رنگرزی و پرداخت، هدر میروند و به صورت پساب وارد محیط زیست میشوند[12-10]. بنابراین لزوم حذف این آلایندهها ضروری به نظرمیرسد.
2-1- رنگ های آزو
این گروه از رنگها شامل بزرگترین و مهمترین دسته رنگها بوده، به طور وسیعی مورد استفاده قرار میگیرند. مشخصترین ویژگی این رنگها داشتن یک یا چند گروه آزو است که بین دو قسمت آلی رنگ به عنوان پل عمل میکنند و حداقل یکی از این گروهها آروماتیک هستند. با گروه رنگزای آزو، میتوان طیف وسیعی از رنگها مثل زرد، قرمز، نارنجی، آبی، سبز، بنفش و سیاه را تهیه کرد. این رنگها را برحسب تعداد گروههای آزو بهصورت رنگ های مونو آزو ، دی آزو و پلیآزو طبقهبندی میکنند.
رنگهای منو آزو دارای یک گروه آزو بوده و از پر استفادهترین گروههای آزو هستند. این رنگها شامل رنگهای حلال مانند زرد آنیلین یا نارنجی سودان G که به عنوان حلال سایر رنگها بکار میروند، رنگهای بازی یا کاتیونی، رنگهای دندانهای و رنگهای دارای گروه اسیدی مانند رنگ معروف متیل اورانژ میباشند. در شکل 1-1 ساختار رنگ زرد آنیلین و متیل اورانژ نشان داده شده است.
تعداد رنگهای دیآزو محدود و اغلب غیر قابل حل در آب میباشند و از لحاظ کاربردی جز رنگهای اسیدی دندانهای و مستقیم محسوب میشوند. یکی از مهمترین این رنگها، اسید سیاه است. از مهمترین رنگهای تترا آزونیوم قرمز کنگو میباشد. این رنگها از فراوانترین رنگهای سیس آزو هستند و در بر گیرنده پیگمانها ، رنگهای مستقیم و همچنین تعدادی از رنگهای اسیدی و دندانهای هستند.
3-1- روش های حذف رنگ
در بعضی از کشورها، محدودیتهای بسیار شدیدی برای تخلیه پسابها وجود دارد که صنعت نساجی را به استفاده دوباره از آب تصفیه شده و توسعه دادن جانشینهایی برای مواد شیمیایی سمی، متعهد كرده است. مطالعات وسیعی برای حذف آلودگی فاضلابهای تولید شده توسط صنعت نساجی از طریق فرایندهای شیمیایی، بیولوژیكی و بیوشیمیایی انجام شده است. فرایندهای دیگری كه برای حذف فلزات سنگین و رنگ از پساب های آلوده به مواد رنگزا استفاده شده است شامل انعقاد ولختهسازی شیمیایی، جذب سطحی روی كربن فعال، ازن زنی، غشاهای اكسیداسیون كاتالیزی، فرایندهای الكتروشیمیایی، تصفیه اكسیداسیونی شامل پراكسید هیدروژن، و… میباشد. روشهای بیولوژیکی رایج تخریب و رنگزدایی به دلیل وجود گروههای آروماتیک در رنگهای آزو ناکارآمد میباشند وتخریب به کندی صورت میگیرد. روشهای فیزیکی مانند استفاده از کربن فعال[1]، فیلترکردن[2] و اسمزمعکوس[3] و لختهسازی[4] پر هزینهاند بهعلاوه این روشها رنگها را تخریب نمی کنند و تنها آنها را از فازی به فاز دیگر انتقال میدهند. با اینحال تولید لجن مهمترین محدودیت این روشها است[16-13].
یكی از مهمترین این روشها، فرایند های اكسیداسیون پیشرفته[5] میباشند، که شامل فرایندهای شیمیایی، فتوشیمیایی و فوتوکاتالیزگری برای تولید رادیکال هیدروکسیل (OH.) است. رادیکال هیدروکسیل یک اکسنده بسیار قوی و غیر گزینشپذیر است که بسیاری از ترکیبات آلی به خصوص ترکیبات آلی غیر اشباع را می تواند اکسید کند. فرایند تخریب فوتوکاتالیزگری رنگهای آزو در حضور تابش فرابنفش و یا نور مرئی، هوازی میگردد. مزیت دیگر این روش، اکسایش کامل ترکیب آلی مورد نظر به آب، کربن دیاکسید، و یا اسیدهای معدنی و عدم نیاز به فشار و دماهای بالا میباشد [19-17].
استفاده از نیمهرساناهایی مانند TiO2،ZnO ، CdS،Fe2O3 به عنوان فوتوکاتالیزگر برای تجزیه آلودگیهای آلی مورد توجه قرار گرفتهاند. به دلیل خواص نوری و الکتریکی، غیرسمی بودن، فعالیت کاتالیزگری بالا و پایداری شیمیایی نانوذرات تیتانیوم دی اکسید به عنوان یک فوتوکاتالیزگر رایج مورد استفاده قرار گرفته است[20].
4-1- معرفی فوتوکاتالیزگر
فوتوکاتالیزگرها به منظور حذف آلایندههایی که به وسیله فرایندهای زیستی حذف نمیشوند، سالهاست که در کشورهای صنعتی به کار میروند. فوتوکاتالیزگرها به طور عمده اکسیدهای جامد نیمه رسانا هستند که تحت تابش نور، با انرژی کافی فعال میشوند[23]. هزینه کمتر، واکنشهای سریعتر و شرایط واکنش ملایمتر از جمله مهمترین مزایای استفاده از فوتوکاتالیزگرها نسبت به سایر کاتالیزگرهاست. از جمله مزایای مهم دیگر این کاتالیزگرها میتوان به این ویژگی اشاره کرد که با بهره گرفتن از این کاتالیزگرها طیف وسیعی از آلودگیهای محیط زیستی آلی به دی اکسیدکربن و آب تبدیل می شود[30].
1-4-1- تاریخچه
اولین فوتوکاتالیزگر معرفی شده، تیتانیوم دی اکسید است. تاکنون به طور دقیق مشخص نشده که اولین بار در چه زمانی و توسط چه کسی از تیتانیوم دی اکسید برای القای واکنشهای شیمیایی استفاده شده است. در سال 1938 از تیتانیوم دی اکسید به عنوان کاتالیزگری که در حضور نور فعال میشد، در صنعت رنگسازی استفاده شد؛ اما در گزارشهای ارائه شده واژهی فوتوکاتالیزگر به کار نرفت و تیتانیوم دی اکسید به عنوان حساس کننده نوری[1]معرفی شد. در سال 1956 ماشیو[2] در گزارشی در مورد خود اکسایش انجام شده توسط تیتانیوم دی اکسید، از آن به عنوان فوتوکاتالیزگر یاد کرد[21]. فوجی شیما و هوندا[3] در سال 1972 به کمک آند تیتانیوم دی اکسید و تحت تأثیر نور فرابنفش، فرایند آب کافت (تجزیه آب به اکسیژن و هیدروژن) را انجام دادند[22]. به این ترتیب کاربرد گستردهی فوتوکاتالیزگرها در واکنشهای اکسایش و کاهش آغاز شد.
1- Photosensitizer
2- Mashio
3- Fujishima and Hond
4- Valence Band
1- Active Carbon
2- Filtration
3- Reverse Osmosis
4- Coagulation
5- AOPs
:
استفاده از پلیمرها و پلاستیک ها در اغلب وسایل انسان از ریزترین آنها گرفته تا بزرگترین آنها انكار ناپذیر است. دلیل این استفاده وافر پلیمرها و پلاستیک ها در زندگی انسان خواص بسیار زیاد آنها می باشد. مصرف سرانه پلاستیک در اروپا 60 كیلوگرم و در آمریكا 80 كیلوگرم در سال است [1]. علیرغم فواید فراوان پلیمرها و پلاستیک ها، استفاده از آنها باعث معضلات زیست محیطی فراوان شده است و همین امر باعث شده است كه بشر به فكر تولید پلیمرهای زیست تخریب پذیر و تخریب زیستی پلیمرها و پلاستیک ها بیافتد.
مکانیسمهای درونی و توانایی خود تنظیمی طبیعت نمی توانند این آلاینده ها را تجزیه کنند چون با این مواد نا آشنا هستند. این امر موجب شده است بسیاری از کشورها شروع به توسعه پلاستیک های قابل تجزیه زیستی کنند. بر اساس یک تخمین، بیش از 100 میلیون تن پلاستیک هر ساله تولید می شوند. 40% از این مقدار به محل های دفن زباله منتقل می شود و چند صد هزار تن هر ساله به محیط های دریایی ریخته می شوند و در مناطق اقیانوسی تجمع می یابند. سوزاندن پلاستیک ها یکی از گزینه ها در دفع پلاستیک ها می باشد؛ اما علاوه بر پرهزینه بودن خطرناک نیز می باشد[1-2].
پلاستیک هایی که کاملا تجزیه پذیرند، نسبتاٌ جدید و نوید دهنده اند که به خاطر بهره گیری از باکتریها برای تشکیل بیوپلیمر می باشد که عمدتاٌ شامل پلی هیدروکسی آلکانویت ها[1]، پلی لاکتیک اسیدها[2]، پلی استرهای آلیفاتیک[3]، پلی ساکاریدها[4]، و یا ترکیبی از این مواد می باشند[1].
1- انواع پلیمرهای زیست تخریب پذیر
پلیمرهای زیست تخریب پذیر زیادی شناسایی شده اند و یكی از مهمترین آنها پلی هیدروكسی آلكانوات ها می باشد. استفاده از این گروه پلیمرهای زیست تخریب پذیر در كشاورزی و صنایع دارویی و غیره بسیار مورد توجه قرار گرفته است كه دلیل آن سازگاری با محیط زیست و سامانه های حیاتی می باشد[2].
پلی هیدروكسی آلكانوات ها ،پلیمرهای زیست تخریب پذیر هستند و به صورت ذرات درون سلولی در میکروارگانیسم های مختلف تشکیل می شوند[3]. وزن مولکولی این پلیمرها در محدوده 105*2 تا 106*3 دالتون می باشد. وزن مولکولی بر حسب نوع میکروارگانیسم و شرایط رشد تغییر می کند[3].
یکی ازمهمترین پلی هیدروکسی آلکانوات ها، پلی هیدروكسی بوتیرات است. پلی هیدروكسی بوتیرات یک پلیمر خطی از 3-هیدروكسی بوتیرات است و در اندازه های مختلفی از ذرات در داخل سلول موجود است. پلی هیدروكسی بوتیرات به عنوان یک منبع ذخیره انرژی و كربن برای میكروارگانیزم می باشد و تحت شرایطی مثل محدودیت نیتروژن، فسفر، اكسیژن، یون ها و غیره در داخل سلول تجمع می یابد و با رفع این محدودیت ها پلی هیدروكسی بوتیرات تجزیه می شود. پلی هیدروكسی بوتیرات جامد به عنوان یک پلی استر ترموپلاستیک زیست تخریب پذیر مورد توجه قرار گرفته است زیرا خواص شبیه به خواص تعداد زیادی از پلاستیک های سنتزی معمولی دارد[4-6].
2- ویژگیهای پلی هیدروکسی آلکانوآتها
پلی هیدروكسی بوتیرات دارای خواص فیزیكی و شیمیایی شبیه به پلی اتیلن و پلی پروپیلن است و مانند پلاستیكهای معمولی در زمینه های متعددی قابل استفاده است. به عنوان مثال می توان آن را قالب ریزی كرد، توسط پركن های غیر آلی تقویت كرد، به صورت رشته هایی به هم تابید یا به شكل ورق درآورد و دارای خواص آب بندی عالی است[7].
طی دو دهه اخیر پلیهیدروكسیآلكانواتها بطور وسیعی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. آنها قابل تجزیه و سازگار با محیطزیست بوده و از منابع تجدیدپذیر قابل استحصال میباشند. این خواص، آنها را بعنوان جایگزینی مناسب برای پلیمرهای مشتقشده از مواد نفتی معرفی میكند. بسیاری از گونه های میکروارگانیسم که جزو اعضای خانواده Halobactericeae میباشند قادر به تولید پلیهیدروکسیآلکانواتها میباشند. تاکنون بیش 300 گونه از این میکروارگانیسمها شناسایی گردیده و تعداد آن مرتبا در حال افزایش میباشد[8]. باکتریها قادر به سنتز طیف وسیعی از ترکیبات پلیهیدروکسیآلکانوات هستند و تقریبا 150 ترکیب متفاوت از پلیهیدروکسیآلکانواتها تاکنون شناسایی شده است. پلیهیدروکسیآلکانواتها که از سلولهای باکتریها گرفته میشوند دارای ویژگیهای مشابه با پلاستیکهای متداول نظیر پلیپروپیلن میباشند[9].. پلیهیدروكسیآلكانواتها را برحسب نوع مونومر به دو دسته میتوان تقسیم نمود. دسته اول پلیمرهایی با زنجیره كوتاه هستند كه دارای 3 تا 5 اتم كربن بوده و ترد و شكننده میباشند. دسته دوم، پلیمرهایی با زنجیره متوسط كه دارای 6 تا 14 اتم كربن بوده و دارای خاصیت الاستیكی میباشند[10].
پلیهیدروکسیآلکانواتها در فرایند بیولوژیکی هوازی و در محدوده دمایی C° 60 و رطوبت 55% به کمپوست تبدیل میگردند. مطالعات نشان داده است که در فرایند دفن بهداشتی، 85 درصد پلیهیدروکسیآلکانواتها تجزیه میگردد. پلیهیدروکسیآلکانواتها از گستره وسیعی از مواد اولیه همچون منابع تجدید پذیر (ساکاروز، نشاسته، سلولز) و منابع فسیلی (متان، نفت خام، لیگنیت)، محصولات فرعی (ملاس، آب پنیر، گلیسرول)، اسیدهای آلی مثل (اسید استیک، اسید پروپیونیک و اسید بوتیریک) و دی اکسید کربن قابل استحصال میباشند[11-12].
3- بیان مسأله
تنوع گسترده مونومرها در پلیهیدروکسیآلکانواتها طیف وسیعی از پلیمرها با خواص فیزیکی متفاوت ایجاد کرده است. پلیهیدروکسیبوتیرات حالت ترد و شکننده داشته و دارای کاربرد بسیار کمی میباشد. پلیهیدروکسیآلکانواتهایی که دارای زنجیره متوسط هستند خاصیت الاستیکی داشته و موادی سخت محسوب میشوند که برای تولید لاستیک بسیار مناسب میباشند. کوپلیمرهای پلیهیدروکسیآلکانوات شامل هیدروکسیبوتیرات به همراه زنجیرههای بلندتر نظیر هیدروکسی والرات، هیدروکسی هگزانوات یا هیدروکسی اوکتانوات بوده و دارای انعطافپذیری بیشتری بوده و دوام بالاتری دارند. این ترکیبات قابلیت مصرف در طیف وسیعی از تولیدات نظیر بطری، خودتراش، پوششهای ضد آب و بستهبندی مواد غذایی را دارا هستند[13].
در این تحقیق با استفاده از منابع کربنی مختلف توانایی باکتریهای Cupriavidus necator DSMZ 545، Azotobacterbeijerinckii DSMZ 1041 و Azohydromonas lata DSMZ 1123 و درنهایت Hydrogenophaga pseudoflava DSMZ 1034 در تولید بیوپلیمر هیدروکسی مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله سوالاتی که سبب شروع این تحقیق گردید:
1- میزان تولید بیوپلیمر توسط باکتریهای مذکور بر روی منابع ارزان چگونه است؟
2- آیا باکتری های فوق توانایی تولید کوپلیمر را دارا هستند؟
3- تاثیر منابع مختلف کربن بر نوع و میزان پلیمر تولیدی چه میزان است؟
4- تاثیر منابع فسفر و نیتروژن در تولید بیوپلیمر به چه صورت است؟
5- کدام باکتری از میان باکتریهای مورد بررسی شرایط بهتری جهت تولید بیوپلیمر دارد؟
6- مدل سینتیکی رشد وپارامترهای سینتیک رشد چگونه می باشند؟
7- فرایند های مذکور در فرمانتورهای پیوسته و غیر پیوسته به چه صورت قابل اجرا می باشند؟
8- نرخ انتقال اکسیژن در فرایندهای بیولوژیکی مذکور چگونه است؟
9- آیا امکان استفاده از بیوپلیمر تولید شده جهت تولید نانوکامپوزیت پلیمری وجود دارد؟
تحقیقات موجود نشان میدهد که استفاده از منابع ساده در تولید پلیهیدروکسیآلکانواتها سبب تولید تنها یکی از مونومرها شده و پلیمر ترکیبی یا کوپلیمر ایجاد نخواهد کرد، بنابراین ضروری است که منبع کربن بصورت مخلوط و ترکیبی یا از منابع دارای ترکیبات مختلف استفاده گردد.
4- اهداف تحقیق
تحقیق حاضر در زمینه بررسی امکان تولید مواد سازگار با محیطزیست جهت کاهش اثرات منفی پلاستیکهای مشتقشده از نفت خام صورت گرفته است. همچنین در این تحقیق از ضایعات ارزان قیمت جهت تولید بیوپلیمر استفاده شده است که این امر باعث کاهش آلودگی محیط زیست و همچنین کاهش قیمت تمام شده تولید بیوپلیمر می شود .بنابر این تولید پلیمر های زیست تخریب پذیر می تواند راهگشای بسیاری از صنایع کشور، از جمله صنایع پزشکی ،داروسازی و بستهبندی مواد غذایی باشد. در حال حاضر اینگونه مواد از کشورهای دیگر تهیه میگردد.
[1] Sanitary landfill
[1]Polyhydroxyalkanoates (PHA)
[2] Acids Poly Lactide (PLA)
[3] Aliphatic polyesters
[4] polysaccharides