:
سرمایه اجتماعی بتدریج از دهه 1990 به بعد در رساله ها و مقالات دانشگاهی با كارهای افرادی چون جیمز كلمن ، رابرت پانتام و فرانیسیس فوكو یاما افزایش یافت. سرمایه اجتماعی برخلاف سرمایه مادی قابلیت انتقال ندارد و از روابط دو جانبه تعاملها و شبكه های است كه درمیان گروه های انسانی پدیدار می گردد.
البته عنوان سرمایه اجتماعی را نخستین بار جامعه شناسی بنام لیداجی هانیفان (Hani Fan)در سال 1916 مطرح كرده بود. پس از او نیز سرمایه اجتماعی به یكی از محورهای مهم مطالعاتی جامعه شناسان تبدیل شد. اما این بحث تا اوایل 1990 در حوزه جامعه شناسی محدود ماند. از این زمان بود كه به یک باره تمام توجه اقتصاد دانان به سوی سرمایه اجتماعی و كاركردهای اقتصادی آن جلب شد. بدین ترتیب اقتصاد دانان بر موضوع سرمایه اجتماعی متمركز شدند و ارزش آنرا تا جایی بالابردند كه آنرا موتور اقتصادی نگاشتند.امروزه سرمایه اجتماعی نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیكی و انسانی در جوامع ایفا میكند و شبكه های روابط جمعی و گروهی انسجام میان انسانها و سازمانها میباشد از اینرو در غیاب سرمایه اجتماعی ، سایر سرمایه ها اثر بخشی خود را از دست خواهند داد و بدون سرمایه اجتماعی پیمودن توسعه و تكامل فرهنگی اجتماعی و اقتصادی ناهموار و دشوار میشود.
سرمایه اجتماعی بطور كلی دارایی محكم و ریشه داری در روابط اجتماعی تصور می شود كه ممكن است در فعالیت ها استفاده شود و تغییری است كه هزینه ها و خسارتهای گروهی را به حداقل میرساند. این شبكه های ارتباطی به افراد اجازه می دهد تا بصورتی كاراتر و اثر بخش تر عمل كنند.
امروزه نیروی انسانی هر سازمانی بعنوان منبع راهبردی سازمانها محسوب و افزایش و حفظ رضایت شغلی نیروها از متداولترین روش
دستیابی به اهداف سازمان مطرح است. ولی به دلایل مختلف این احتمال وجود دارد كه بعضی از سازمانها كارا عمل ننموده و این امر را ملزم میسازد تا عواملی را بررسی و مسائل و مشكلات سازمانها را شناسایی و جهت اصلاح در اختیار مدیران قرار گیرد و در این راستا بحث سرمایه اجتماعی و تائید آن بررضایت شغلی از اهمیت فراوانی برخوردار است كه بر خلاف كشورهای توسعه یافته در كشورهای جهان سوم به ویژه ایران مبهم باقی مانده است و بعضا در سازمان هایی تا كنون مورد مطالعه قرار نگرفته است . لذا در این میان مستلزم مطالعه بیشتر و بررسی اثر آن بررضایت افراد احساس میشود.
1-2- بیان مسئله:
سرمایه اجتماعی به نسبت مفهومی است كه وارد ادبیات علوم سرمایه اجتماعی شده و توانسته است در مدت زمان كوتاهی جایگاه مناسبی مباحث توسعه پیدا نماید. از كاركردهای اقتصادی سرمایه اجتماعی می توان به كاهش هزینه مبادله ، تسهیل برخی از مناسبات رسمی بهبود كارائی ، سرعت تبادل اطلاعات ، تقویت ، ابتكارات و كاهش فساد اشاره كرد، یكی از تعاریف مطرح این است كه سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستم های اجتماعی است كه موجب ارتقای سطح همكاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد(فوكویاما 1999) بر اساس این تعریف ، مفاهیمی نظیر جامعه مدنی و نهادهای اجتماعی نیز دارای ارتباط مفهومی نزدیكی با سرمایه اجتماعی می گردند.
از دیدگاه كوشینا وشرایدر 1999 سرمایه اجتماعی در سطح خرد (سرمایه شناختی) نام داشته و شامل مولفه هایی نظیر ارزش ها ، نگرش ها ، تعهدات ، مشاركت ، اعتماد موجود در سیستم اجتماعی سازمان است و در سطح كلان ( سرمایه ساختاری) نامیده میشود كه در رابطه با ساختاری و فرایندهای مدیریتی نظیر پاسخگویی مدیران و رهبران در قبال عملكردشان ، شفافیت در تصمیم گیری ، میزان تصمیم گیری و همكاری گروهی است .( علوی 1380) (منبع ص 97 سرمایه اجتماعی – نیكو مرام.)
برای سرمایه اجتماعی مصادیق سازمان و كسب و كار نیز وجود دارد . شواهد محكمی را بیان می كند سرمایه اجتماعی باعث تقویت فعالیت های سازمانی می شود كه افراد كه سرمایه اجتماعی را ایجاد كرده و از آن استفاده می كنند ، مشاغل بهتری بیابند و حقوق بیشتری دریافت می كنند و ترفیع میگیرند و در مقایسه با همتایان منزوی خود تمایلی برای استفاده از قدرت سرمایه اجتماعی نداشته و یاتوان آنرا ندارند از تأثیر نفود بیتشری برخودار هستند . سازمان هایی كه از سرمایه اجتماعی قدرتمند بهره میبرند می توانند به سرمایه های لازم برای كار آفرینی و فعالیتهای شجاعانه دست یابد و یادگیری سازمانی را بهبود بخشند و سرمایه اجتماعی یک دیواره دفاعی برای دموكراسی است.
رابینسون معتقد است در آنچه قابل اندازه گیری است قابل انجام میباشد ( اگر نتوانید اندازه گیری كنید. نمی توانید مدیریت كنید) علی رغم تلاشهای وافری كه محققین پیرامون سنجش و اندازه گیری سرمایه اجتماعی در اقصی نقاط دنیا بعمل آورده اند ، متاسفانه یكی از بزرگترین نقاط ضعف موجود فقدان اجتماع آنها پیرامون روش اندازه گیری این پدیده است(دكتر مهناز هاشمی بهمن89)
ساختار سازمانی باید با اندازه به محیط و فناوری و استراتژی سازگار باشد بصیرت و بینش ها كه از تجربه و مطالعه اشكال سازمانی جدید نشات گرفته است نشان میدهد كه ما باید ایده (( تناسب)) را كنار گذاشته یا به حداقل تغییر دهیم. مدیران و كاركنان در سازمانها از عدم اعتماد متقابل بهم رنج میبریم و همین عدم اعتماد موجب كاهش تشریک مساعی كاركنان و همچنین انصراف مدیران از مشاركت با كاركنان گردیده است و نتیجه آن بی تفاوتی و كاهش میزان انگیزش در میان كاركنان خواهد شد. یكی از مشكلات سازمان های دولتی و غیر دولتی عدم وجود همكاری ارادی داوطلبانه و آگاهانه است و نبود آن به معنای پائین بودن سطح سرمایه اجتماعی سازمانی است و مشكل دیگر كه سازمانها با آن درگیر می باشند بالا بودن هزینه تبادلات و معادلات فیما بین است و این مسئله ناشی از عدم اعتماد متقابل است . اتحاد متقابل نقش زیادی در تسهیل فرایندها و كاهش هزینه های مربوط به اینگونه تبادلات دارد. (همان ماخذ)
سرمایه اجتماعی را می توان حاصل پدیده های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست( فلورا، 1999): اعتماد متقابل، تعامل اجتماعی متقابل، گروه های اجتماعی، احساس هویت جمعی و گروهی، احساس وجود تصویری مشترك از آینده و كارگروهی.
رقابتهای جهانی موجود در عصر حاضر خواست مشتری بر کیفیت بالا، افزایش تنوع محصولات و خدمت رسانی سریع، موجب افزایش فشارهایی بر سازمانها شده است که سابق بر این وجود نداشته است. در نتیجه سازمانها بیش از این نمیتوانند به تنهایی از عهده تمامی کارهای خود برآیند. در بازارهای رقابتی موجود، شرکتهای کوچک و متوسط علاوه بر پرداختن به سازمان و منافع داخلی خود نیازمند مدیریت و نظارت بر منافع و ارکان مرتبط خارج از سازمان میباشند. علت این امر در واقع دستیابی به مزیت یا مزایای رقابتی با هدف کسب سهم بیشتری از بازار است. بر این اساس فعالیتهایی نظیر برنامه ریزی عرضه و تقاضا، تهیه مواد، تولید و برنامه ریزی محصول، نگهداری کالا، کنترل موجودی، توزیع، تحویل و خدمت به مشتری که قبلاً همگی در سطح شرکت انجام میگرفت، امروزه به سطح زنجیره تأمین انتقال پیدا کرده است. در حالت کلی زنجیره تأمین از دو یا چند سازمان تشکیل می شود که رسماً از یکدیگر جدا هستند و به وسیله جریانهای مواد، اطلاعات و سرمایه به یکدیگر مرتبط میشوند. این سازمانها میتوانند بنگاههایی باشند که مواد اولیه، قطعات، محصول نهایی و یا خدماتی چون توزیع، عمده فروشی و خرده فروشی را تولید می کنند. حتی خود مصرف کننده نهایی را نیز میتوان یکی از سازمانها در نظر گرفت (حیدری قره بلاغ، 1387، 46). بحث و بررسی مقوله زنجیره تأمین به عنوان یک رشته علمی مدیریتی امروزه یکی از مباحث اصلی در حوزه مدیریت عمومی میباشد که دارای اهمیت ویژه و گستردهای در زمینه حفظ و ارتقاء کارکرد سازمانها و شرکتهای خدماتی و تولیدی بوده و بر این اساس با جمع بندی فرایند تکاملی آن که ریشه در تاریخ حیات اقتصادی و اجتماعی جامعه بشری دارد شرایطی فراهم گردیده تا در دنیای رقابتی و پرشتاب کسب و کار امروزی زنجیره تأمین توانسته است فضایی از پیشرفت را به ارمغان آورده که دستاورد 40 ساله آن با نتایج کارکرد 500 ساله بشریت برابری مینماید. تحقق زنجیره تأمین در صنایع و سازمانها جزء اولویتهای ضروری و عامل بقا و ماندگاری آنان بوده و امروزه هیچ صنعت و سازمانی از این قاعده مستثنی نخواهد بود (خاتمی فیروز آبادی و شفیعی نیک آبادی، 1390، 12). سنجش عملکرد زنجیره تامین و شناسایی متغیرهای دخیل در آن از اهمیت زیادی برخوردار است. سیستم برنامه ریزی منابع انسانی یکی از شاخص های مهم در بهبود عملکرد زنجیره تامین است و در پژوهش حاضر با توجه به موارد بیان شده پژوهش حاضر در پی بررسی تاثیر سیستم برنامه ریزی منابع سازمان بر عملکرد مدیریت زنجیره تأمین شرکت ایران خودرو خواهیم بود. در فصل حاضر پس از بیان مساله و معرفی اهمیت و ضرورت انجام تحقیق، اهداف، سوالات و فرضیات مطرح شده و در پایان در خصوص تعریف مفهومی و عملیاتی واژگان پرکاربرد تحقیق حاضر مطالبی ارائه شده است.
1-2) تعریف و بیان مسأله
روشن کردن مسأله یا مشکل در یک تحقیق کاربردی یکی از اولیترین و ضروریترین گامهای پژوهش است. اگر مسأله به درستی روشن یا تبیین نشود، تمامی مراحل بعدی در فرایند تحقیقات از قبیل جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل اطلاعات، و استنتاج یا نتیجه گیری، دچار مشکلات و نواقصی خواهد بود که ناشی از خود آن مراحل نمی باشد، بلکه ناشی از روشن نبودن یا بیان نکردن درست مسأله یا مشکل است. پس شاید اغراق نباشد که برخی از محققان معتقدند که خوب و درست روشن کردن مسأله، معادل نیمی از فعالیتهای پژوهش است؛ لذا روشن کردن موضوع یا مشکل مورد پژوهش خود اولین مشکل محقق است (میرزایی اهرنجانی،1370، 61).
طی دهه 60 و 70 میلادى، سازمانها براى افزایش توان رقابتى خود تلاش مىكردند تا با استاندارد سازى و بهبود فرایندهاى داخلى خود محصولى با كیفیت بهتر و هزینه كمتر تولید كنند. در آن زمان تفكر غالب این بود كه مهندسى و طراحى قوى و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیشنیاز دستیابى به خواستههاى بازار و در نتیجه كسب سهم بازار بیشتر است. به همین دلیل سازمانها تمام تلاش خود را بر افزایش كارایى معطوف مىكردند. در دهه 80 میلادى با افزایش تنوع در الگوهاى مورد انتظار مشتریان، سازمانها به طور فزایندهاى به افزایش انعطاف پذیری در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید براى ارضاى نیازهاى مشتریان علاقهمند شدند. در دهه 90 میلادى، به همراه بهبود در فرایندهاى تولید و بكارگیرى الگوهاى مهندسى مجدد، مدیران بسیارى از صنایع دریافتند كه براى ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهاى داخلى و انعطاف پذیرى در توانایىهاى شركت كافى نیست، بلكه تأمین كنندگان قطعات و مواد نیز باید موادى با
بهترین كیفیت و كمترین هزینه تولید كنند و توزیع كنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیكى با سیاستهاى توسعه بازار تولید كننده داشته باشند (کرانفله و تارافدار[1]، 2013، 577).
با چنین نگرشى، رویكردهاى زنجیره تأمین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع فناورى اطلاعات در سالهاى اخیر و كاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تأمین[2]، بسیارى از فعالیتهاى اساسى مدیریت زنجیره با روشهاى جدید در حال انجام است. همچنین از سال 1990 به بعد رقابتها شدیدتر شدند و بازارها به سمت جهانی شدن پیش رفتند، چالشهایی در خصوص دریافت محصول یا خدمت در مكان مناسب، زمان مناسب و با حداقل هزینه به وجود آمدند. در فضای رقابتی تجارت امروز دنیا، شرکتها و سازمانها با بهره گیری از انواع فناوری و علوم مدیریت، اقدام به ایجاد مزایای رقابتی از طریق ابزارهای مدیریت داده و مدیریت دانش و بهینه سازی روندهای سازمانی مانند تولید و یا ارتباطات سازمان می کنند (چن و پاولراج[3]، 2004، 123).
یکی از مهمترین علوم مدیریتی که در این زمینه مباحث بسیار سودمندی را مطرح کرده است، مدیریت زنجیره تأمین است. با بهره گیری از این ابزار سازمان شما قادر خواهد بود روابط تجاری خود را با بهینهسازی تبادل اطلاعات با همكاران تجاری نظیر تأمین كنندگان مواد اولیه، توزیع كنندگان محصولات و پیمانكاران حمل و نقل كالا توسعه دهد. بدین ترتیب بنگاه اقتصادی شما موفق خواهد شد تا در زمان بسیار کمتری محصول خود را به بازار عرضه كرده و زمان تولید و هزینههای اتلافی را پایین آورد. امروزه سازمانها تشخیص دادند كه برای بهبود كارایی نباید فقط درون سازمان را در نظر بگیرند بلكه باید تمام زنجیره تأمینی كه در آن فعالیت میكنند را در نظر بگیرند (فتوحی بافقی و ابویی، 1392، 36).
از سوی دیگر سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی[4] یک بسته تکنولوژی اطلاعات استاندارد است که این فرصت را به سازمانهای پیشرفته میدهد تا فرایندها و عملیات خود را یکپارچه نمایند (داونپورت[5]، 2000، 118). این نرم افزار به طور گسترده در میان سازمانها با هدف جایگزینی سیستمهای سنتی، بهبود کارایی عملیاتی درون و بین سازمانی، کسب مزیت رقابتی و … در حال انتشار است. رقابتی شدن محیط کسب و کار، ضرورت یکپارچگی درون سازمان و بین سازمانی و تحول گسترده در حوزه فناوری سیستمهای اطلاعاتی، عوامل اصلی شکل گیری سیستم برنامه ریزی منابع سازمان بوده اند. سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان، سیستم جامعی است که سعی در یکپارچه نمودن تمامی وظایف و بخشهای موجود در یک سازمان (متمرکز و غیرمتمرکز) با بهره گرفتن از یک سیستم کامپیوتری واحد را دارد (ایفیندو[6]، 2006، 36).
علاوه ﺑﺮ ﻣﻮارد ﻓﻮق ﻋﺎرﺿﻪﻫﺎی دﻳﮕﺮی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﻬﺮهوری ﭘﺎﻳﻴﻦ (ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻇﺮﻓﻴﺖﻫﺎی ﻓﺮاوان ﺟﺬب ﻧﺸﺪه ﻧﺎﺷﻲ از ﺿﻌﻒ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی)، ﻗﻴﻤﺖ ﺗﻤﺎم ﺷﺪه ﺑﺎﻻ (ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻋﺪم ﻛﻨﺘﺮل ﻫﺰ ﻳﻨﻪﻫﺎ در ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ)، ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﻋﺮﺿﻪی ﻛُﻨﺪ ﻣﺤﺼﻮﻻت (ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪی ﺳﺎزﻣﺎن)، ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻧﺎدرﺳﺖ (ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻋﺪم دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت)، ﺑﺤﺮان ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ (ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻋﺪم ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺻﺤﻴﺢ ﻣﻮﺟﻮدی ﻣﻮاد و ﻛﺎﻻ) و دﻻﻳﻠﻲ از اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ، ﺷﺮﻛﺖﻫﺎ را آزار ﻣﻲدﻫﺪ. ﺑﺮای ﻓﺮار از اﻳﻦ ﻣﺸﻜﻞ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺳﻴﺴﺘﻤﻲ ﻛﺎرآﻣﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎن و ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺘﻌﺪد رﻓﺘﺎری آن را ﺑﻪ ﺻﻮرﺗﻲ ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ ﭘﻮﺷﺶ داده، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی را ﻣﻤﻜﻦ ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﻛﻨﺘﺮل را ﻧﻴﺰ در ﺳﺎزﻣﺎن ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﺳﺎزد ﺗﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ، ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی ﭼﺎﺑﻚ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﮔﺮدﻧﺪ (آزان و بوکر[7]، 2011، 183).
ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺎس ﻃﻲ ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﻴﺮ، ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎی ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﺳﻴﺴﺘﻢ اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ ﻛﺎرآﻣﺪ ﺑﺎ ﻫﺪف ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ ﺳﺎزی ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ و این امر در زنجیره تأمین به عنوان یکی از مهمترین وظایف سازمان و پیوند دهنده تمامی فعالیتهای سازمانی از اهمیت شایانی برخوردار است (مهدی بیگی و همکاران، 1392، 63).
ﮔﻔﺘﻨﻲ اﺳﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﻃﺮاﺣﻲ و ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﺳﺎﭘﻜﻮ از ﺳﺎل 1373، ﻋﻤﻼً ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺠﻴﺮة ﺗﺄﻣﻴﻦ را در ﺷﺮﻛﺖ اﻳﺮان ﺧﻮدرو ﺑﻪ ﻋﻬﺪه داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺟﺎﻣﻌﺔ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ، ﻳﻌﻨﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﺳﺎﭘﻜﻮ ﺑﻪ دو ﺑﺨﺶ ﺗﺄﻣﻴﻦ داﺧﻠﻲ و ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺧﺎرﺟﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻔﻜﻴﻚ اﺳﺖ. در ﺑﺨﺶ ﺗﺄﻣﻴﻦ داﺧﻠﻲ، ﻣﺮاﺣﻞ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻣﻨﺎﺑﻊ، ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻨﺎﺑﻊ، اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻨﺒﻊ و ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻋﻘﺪ ﻗﺮارداد ﺑﻪﺗﺮﺗﻴﺐ ﻃﻲ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. ﻗﺮاردادﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﻪ دﺳﺘﺔ ﻛﻠﻲ ﺗﻜﻮﻳﻦ، ﺗﻀﻤﻴﻦ و ﺧﺮﻳﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ. در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل، ﻋﻼوه ﺑﺮ ارزﻳﺎﺑﻲ اوﻟﻴﺔ ﺳﺎزﻧﺪﮔﺎن، ﻣﻤﻴﺰیﻫﺎی دﻳﮕﺮی در ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ از آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻣﺪه و در ﺻﻮرت ﻟﺰوم ﺑﺎ ﺗﻌﺮﻳﻒ و اﺟﺮاﻳﻲ ﻛﺮدن ﻃﺮحﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ارﺗﻘﺎی ﮔﺮﻳﺪ ﺳﺎزﻧﺪﮔﺎن اﻗﺪام ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﻗﻄﻌﻪﺳﺎزان در ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺳﺎﭘﻜﻮ ﺑﻪﺗﺮﺗﻴﺐ در ﭼﻬﺎر ﺳﻄﺢ A و B و C و D ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﮔﺮﻳﺪ A از ارزش ﺑﺎﻻﺗﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دو ﮔﺮﻳﺪ دﻳﮕﺮ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ و ﮔﺮﻳﺪ D ﻧﻴﺰ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ارزش در اﻳﻦ ﮔﺮﻳﺪﻫﺎ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. این شرکت از سال 1387 نیز اقدام به پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع در درون زنجیره تامین جهت بهبود فعالیتها در سطح این زنجیره نموده است.
با توجه به موارد بیان شده محقق در پی پاسخگویی به این پرسش است که سیستم برنامه ریزی منابع سازمان چه تأثیری بر عملکرد مدیریت زنجیره تأمین شرکت ایران خودرو دارد؟
[1] Qrunfleh and Tarafdar
[2] Supply chain management
[3] Chen and Paulraj
[4] Enterprise Resource Planning (ERP) systems
[5] Davenport
[6] Ifinedo
[7] Azan and Bollecker
سازمان جهانی بهداشت[1] (WHO) در سال 2000 یكی از اهداف سه گانه نظام سلامت را مشاركت عادلانه برای تأمین مالی هزینه های سلامت اعلام كرده است. در دهه های اخیر، افزایش هزینه های خدمات سلامت ناشی از توسعه و تكامل تكنولوژی از یک سو و افزایش سطح آگاهی و انتظارات بهداشتی افراد از سوی دیگر،مشكلاتی را در زمینه تأمین مالی هزینه های بهداشتی ودرمانی برای افراد جامعه به وجود آورده است. برخی ازتبعات حاكم بودن شرایط غیرعادلانه در نظام سلامت به شرح زیر است:
خانوارها به خصوص اقشار آسیب پذیر، به واسطه تأمین مالی دستیابی به خدمات درمانی با رنج و زحمت فراوان مواجه شده و در ازای تأمین این هزینه ها، ازمخارج ضروری دیگر خود می كاهند. این موضوع باعث تنزل شرایط رفاهی خانوار خواهد شد.
بار مالی هزینه های سلامت به سبب تقلیل پس انداز و تخصیص كمتر درآمد خانوار به سایر مصارف به خصوص اقلامی نظیر خوراك مناسب و یا تحصیل و آموزش كه به مثابه انباشت سرمایه انسانی به خصوص برای فرزندان خانوارها تأثیر غیرقابل انكاری دارد، توان تولید خانوارها را به عنوان كلیدی ترین عامل در فرایند تولید ملی كاهش می دهد.
امكان دارد گروهی از خانوارها به خاطر عدم توانایی پرداخت هزینه های درمان، از پیگیری درمان صرفنظركنند، كه این باعث تنزل سطح سلامت و بهداشت خانوارها و جامعه خواهد شد.
برخی خانوارهای كم درآمد كه در حول و حوش حداقل خط فقر زندگی می كنند، توان معیشتی و درآمد و دارایی های خود را به دلیل تأمین اجباری مخارج درمانی از دست می دهند و با هزینه های كمرشكن روبه رو میگردند و بدین سبب به كام فقر فرو می روند.
وجود نقیصه هایی در نظام تأمین مالی مخارج بهداشتی و درمانی كه منجر به بروز مواردی نظیر حالت هزینه های اسفبار یا كمرشكن برای خانوارها می گردد، می تواند یک عامل زایش فقر آنی و یا پایدار باشد. نكته دیگری كه در این خصوص باید بدان توجه شود این است كه علاوه بر خانوارهایی كه در شرایط سخت تأمین مخارج سلامت به تله فقر می افتند، گروهی از خانوارها كه قبل از این رویداد نیز با فقر مادی مواجه بود ه اند، چه بسا به دلیل شوك های ناخواسته هزینه های سلامت هیچ گاه مجال بازتوانی و نجات از كام فقر را نیابند. به اصطلاح اقتصاددانان این دسته از خانوارها ازحالت فقر آنی و گذرا در تله فقر پایدار و دائمی گرفتار می شوند و طبیعتاً هزینه رفع فقر این گروه خاص ازفقرا برای نظام حمایت های اجتماعی كشور اولاً بیشترو ثانیاً طولانی تر است. به طور خلاصه پدیده زایش فقر ناشی از هزینه های سلامت دو پیامد دارد اول اینكه گروهی از خانوارهای غیرفقیر را به كام فقر می كشاند و دوم، دسته ای از خانوارهای فقیر ولی مستعد برون رفت از شرایط فقر را برای مدت طولانی تری در شرایط تهیدستی گرفتار میكند (مهرآرا و همکاران، 1389).
هدف این پژوهش بررسی آثار پرداخت مستقیم از جیب در زایش فقر و بروز اختلالات روانی در مورد مبتلایان به سرطان سینه میباشد که در زمره پرهزینه ترین بیماریها میباشد.
امروزه بسیاری از علمای علم اقتصاد، سلامت را مهمترین عامل رشد اقتصادی می دانند این اهمیت ضرورت تخصیص منابع کافی به بخش سلامت را کاملا برجسته می سازد سلامت مهمترین سرمایه انسانی است. در بسیاری از موارد با سرمایه گذاری بر سلامت (وارائه خدمات بهداشتی و درمانی) این سرمایه انسانی قابل ترمیم و احیا ست (قالیباف، 1390، ص 6).
یکی از محورهای اساسی توسعه پایدار عدالت اجتماعی است. از ارکان مهم عدالت اجتماعی برخورداری تمام اقشار جامعه از بهداشت و سلامت جسمی و روحی است که ناخواسته با اوضاع معیشتی مردم ارتباط تنگاتنگ دارد صنعت بیمه برای تحقق عدالت واقعی در این زمینه می بایست با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و ایجاد طرحهای مختلف این مهم را برآورده سازد (محرمی و سامی، 1391).
سازمان جهانی بهداشت (WHO) درسال 2000 یكی از اهداف سه گانه نظام سلامت را مشاركت عادلانه برای تأمین مالی هزینه های سلامت اعلام كرده است. وجود نقص هایی در نظام تأمین مالی مخارج بهداشتی و درمانی كه منجر به بروز مواردی نظیر حالت هزینه های اسفبار یا كمرشكن[2] برای خانوارها میگردد، می تواند یكی از عوامل زایش فقر آنی و یا پایدار باشد (مهرآرا و همکاران، 89).
درجایی كه نظام مالی با عملكرد درست وجود ندارد، مردم متحمل هزینه های سرسام آوری در امر پرداخت مستقیم هزینه های درمانی می شوند كه گاه فاجعه بار بوده و آنها هرگز نمی توانند از عهده جبران آن بر بیایند. با در نظر گرفتن همه ی اینها، سالانه در حدود 150 میلیون نفر از این فاجعه مالی متضرر میشوند در حالیكه 100 میلیون نفر به زیرخط فقر كشیده می شوند (WHO، 2010).
بخشی از درآمد خانوار در همه جوامع دنیا صرف هزینه های مرتبط با سلامت (خدمات بهداشتی و درمانی ) می گردد. مقدار این سهم و توزیع آن در جوامع نشان دهنده تحمیل بارمالی سلامت به جوامع است. سازمان بهداشت جهانی یکی از متغیرهای اصلی در اندازه گیری کارایی و عملکرد نظام های ارائه خدمات سلامتی در کشورهای دنیا را شاخص مشارکت عادلانه منابع مالی سلامت می داند. اهمیت این شاخص تاحدی است که این سازمان وزن 25 درصدی برای محاسبه شاخص کلی عملکرد نظام های سلامتی به آن داده است (سمنانی وکشتکار، 1382).
مطابق تعریف سازمان بهداشت جهانی چنانچه سهم هزینه های سلامت در بودجه خانوار از رقم 40 درصد تجاوز كند، خانوار با هزینه های اسفبار یا كمرشكن سلامت مواجه شده است (WHO، 2004).
شاخص عدالت در مشاركت تامین مالی حدود 83% برآورد شده كه بیانگر وضعیت نامطلوب عدالت در مشاركت خانوارها در تامین مالی هزینه های سلامتی است. هرساله حداقل دو درصد از خانوارها با هزینه های غیرقابل تحمل بهداشت و درمان مواجه بوده و از شوك های ناگهانی مخارج سلامتی به شدت متاثر شده اند. سالانه حداقل یک درصد از خانوارها به دلیل نقصان عملكرد نظام مالی سلامت و به دلیل پرداخت از جیب هزینه درمانی به كام فقر فرو می روند و بسته به بنیه خانوار و شرایط پیش رو چه بسا گروهی از این خانوارها تا ابد در ورطه فقر و تنگدستی بمانند (پوررضا، 1386).
بنا برآمار ارائه شده سال 1386 سه درصد از بیماران به دلیل هزینههای کمرشکن سلامت زیر خط فقر سقوط میکردند اما این رقم اکنون
افزایش یافته است به طوری که نرم کشوری آن به 7.5 درصد رسیده است. از طرف دیگر گمانه زنیها بر آن است که سالانه حدود 13 درصد تهرانیها به دلیل هزینههای کمرشکن سلامت زیر خطر فقر میروند. البته این رقم در مناطق نابرخوردار ممکن است فراتر هم باشد. بخش عمدهای از این بیماران به دلیل خدمات بستری زیر خط فقر میروند (خبرگزاری ایسنا، 1392).
به منظور تحقق شاخص عدالت در سلامت و کاهش سهم هزینههای مستقیم مردم به حداکثر معادل سیدرصد (30%) هزینههای سلامت، ایجاد دسترسی عادلانه مردم به خدمات بهداشتی درمانی، کمک به تأمین هزینههای تحملناپذیر درمان، پوشش دارو، درمان بیماران خاص و صعبالعلاج، تقلیل وابستگی گردش امور واحدهای بهداشتی درمانی به درآمد اختصاصی و کمک به تربیت، تأمین و پایداری نیروی انسانی متخصص موردنیاز، ده درصد (10%) خالص کل وجوه حاصل از اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها علاوه بر اعتبارات بخش سلامت افزوده میشود (قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران، ماده34، 1389).
در سایر کشورها دولت سعی در افزایش نقش خود در بازارهای سلامت داشته و مشاهده میشود که حتی در کشورهای در حال توسعه نیز پرداختهای مستقیم افراد از جیب از 42/5 درصد در سال 2000 به 35/2 کاهش یافته و در مقابل سهم تامین اجتماعی افزایش یافته است. موضوع چالشبرانگیز، سهم پرداخت مستقیم افراد برای خرید کالاها و خدمات سلامت است؛ هرچه اتکای نظام سلامت به منابع جذبشده از طریق «پرداخت از جیب» افراد بیشتر باشد، علاوه بر اینکه پایداری نظام سلامت به شدت تهدید میشود، بروز هزینههای کمرشکن به هنگام بیماری برای افراد را نیز به دنبال خواهد داشت.
از این رو کشورهای مختلف همواره سعی در کاهش سهم پرداختهای مستقیم افراد در بخش سلامت داشتهاند. کشورهای منطقه نیز سیاست کاهش اتکا به منابع مستقیم در نظام تامین مالی سلامت را در دستور کار خود قرار داده و سهم پرداختهای مستقیم را از 35 درصد در سال 2000 به 31 درصد در سال 2009 کاهش دادهاند. متاسفانه ایران بالاترین میزان از پرداخت از جیب در کشورهای منطقه را داشته و نزدیک به 59 درصد کل هزینههای سلامت جامعه بهطور مستقیم بر افراد تحمیل شده است (باسخا، 1392)
تمامی این تاکیدات از آن جهت است که بروز بیماری در خانوار به تنهایی یک مسئله مهم و تاثیر گذار در شیوه زندگی می باشد لذا تلاش می شود تا عوامل دیگر مانند عوامل اقتصادی و نگرانی های تامین هزینه درمان بر تنشهای موجود نیفزاید با این حال هزینه های بهداشتی و درمانی در كشور به طور عمده ناشی از عوامل مختلفی در حال رشد است.
هر قدر شیوه تأمین منابع، بیشتر از محل منابع عمومی و پیش پرداختها (قبل از بروز بیماری) انجام شود، نظام سلامت عادلانه تر خواهد بود و هرچه میزان تأمین منابع بیشتر از محل پرداختهای مستقیم خانوار و در زمان بیماری باشد، نظام تأمین منابع مالی سلامت غیرعادلانه تر خواهد بود. باید توجه داشت که به دلیل رشد فناوری پزشکی، تغییر شیوه زندگی به سمت صنعتی شدن، افزایش سطح دسترسی و سطح آگاهی افراد به خدمات سلامت و ظهور بیماری های جدید هزینه خدمات سلامت با رشد فزاینده ای روبرو بوده است. از اینرو تأمین منابع مالی این خدمات، یكی از موضوعات بسیار مهم در مطالعات اقتصاد سلامت بوده است (راغفر و عاطفی، 91).
این رشد پر شتاب هزینه ها به ویژه در خصوص درمان بیماریهای موسوم به بیماری های خاص و انواع سرطانهاکاملا مشهود می باشد درچنین شرایطی توجه به مكانیسم تأمین منابع مالی در بخش بهداشت و درمان بیش از پیش اهمیت می یابد.
سرطان سینه[3] همانند سایر کشورها شایعترین سرطان در بین زنان ایرانی است. سالانه حدود 8400 مورد جدید این سرطان در کشور گزارش می شود (اکبری و همکاران، 1390، ص 23).
این آمار بالای ابتلا به ویژه با دانستن این موضوع که یک دوره درمانی برای مبتلایان به سرطان سینه با داروی هرسپتین[4] پس از آغاز تحریم علیه ایران تا 4 برابر افزایش یافته و بالغ بر 2 میلیارد ریال می باشد اهمیت ویژه ای می یابد. هرسپتین دارویی است که برای درمان سرطان pestan استفاده می شود که هزینه یک دوره درمان با این دارو تا سال گذشته 50 میلیون تومان بود اما بعد از قضایای تحریم، به 200 میلیون تومان رسیده است (خبرگزاری مهر، 1392).
آغاز این بیماریِ بسیار شایع، شروع یک دورة پرفشار برای زنان مبتلاست كه در صورت بی توجهی به وضعیت روانی آنها ممكن است به از دست دادن احساس كنترل، درماندگی، افسردگی و اضطراب منجر شود و چه بسا این عوارض روان شناختی از طریق تأثیر منفی بر ادامه روند درمان وپیگیری های پس از آن، بقای این بیماران را تهدید كند (قهاری و همکاران، 1391).
افسردگی و اختلالات روانشناختی ناشی از تشخیص و درمان بیماری در مبتلایان به سرطان pestan بسیار شایع است. میزان افسردگی برای سرطان pestan به استثنای سرطان پانکراس و حلقی – دهانی بیش از سایر سرطانها می باشد. ترس و نگرانی از مرگ، عود بیماری، اختلال تصویر ذهنی از بدن، عوامل مربوط به ارتباط جنسی و جذابیت، علل ایجاد تنش روانی حتی سالها بعد از تشخیص و درمان هستند. بروز افسردگی با شدت بیماری، سطح ناتوانی، اختلال فیزیکی، وضعیت عملکردی و تاریخچه قبلی افسردگی مرتبط است (قزلباش و همکاران، 1391).
بنابر آنچه تا کنون ذکر شد این احتمال که ابتلاءیکی از اعضا خانوار به انواع سرطانها و تحمیل هزینه های سنگین درمان (منتهی به پرداخت از جیب قابل توجه) بر حرکت آن خانوار به سمت فقر(اعم ازفقر آنی یا پایدار) موثر است، متصور می باشد.
O.O.P[5] یاپرداخت مستقیم از جیب (مرتبط با هزینه های کمر شکن درمان بیماری) فقر، آثار روانی اجتماعی ناشی ازاین پرداختها از جمله متغیر های دخیل و قابل بررسی در زمینه تامین هزینه های سلامتی می باشند. هرکدام از این متغیرها به دلیل تغییراتی که می توانند در روند زندگی عادی ایجاد نموده و آثار مخرب ماندگاری بر زندگی فرد و خانوار بر جای گذارند شایسته توجه می باشند.
بنابراین با عنایت به هزینه های بالای درمان بیماری های سرطان، سوال این است كه: آیا پرداخت مستقیم از جیب (O.O.P) که منجر به تحمیل هزینه های کمرشکن سلامت می شود می تواند باعث بوجود آمدن فقر در بیماران سرطانی (و خانوارآنها) و بروز اختلالات روانی در آنها گردد؟
– Catastrophic payment or Catastrophic Health Expenditures
– Breast cancer
– Herceptin
–out of pocket
اکسیدهای نیکل ممکن است به صورتهای گوناگون مانند NiO، NiO2، NiO4 و Ni2O3 وجود داشته باشند ]1[. این اکسیدها به صورت پودرهای سیاه یا سبز رنگ موجود هستند که شکل سیاه آنها از نظر شیمیایی واکنشپذیر است در حالی که شکل سبز آنها بیاثر و دیرگداز میباشد. اکسید مورد نظر ما در این پایان نامه NiO میباشد که به این اکسید، Green nickel oxide، Nickel monoxide و Nickelous oxide هم گفته میشود.
NiO کپهای، مقاومت ویژه ونقطۀ ذوب (حدود °C 2000) خیلی بالایی دارد بنابراین میتواند در کاربردهای دمای بالا مورد استفاده قرار بگیرد ]1[. NiO یکی از معروفترین مواد الکتروکرومیک[1] بعد از اکسید تنگستن است. به عنوان یک ماده الکتروکرومیک، به سبب بازده الکتروکرومیک ( ) بالا،
(1-1) |
برگشتپذیری دورهای، پایداری و رنگآمیزی خاکستری که در تکنولوژی پنجرههای هوشمند مفید است مزایای ویژهای دارد ]2[. NiO یک مادۀ الکتروکرومیک آندی است که میتواند در ترکیب با یک مادۀ الکتروکرومیک کاتدی مانند اکسید تنگستن (WO3) استفاده شود ]3[.
اکسید نیکل بدون آلایش دارای انرژی گاف نواری مستقیم و پهن در گسترۀ eV 0/4-6/3 و چگالی g/cm3 67/6 است. هنگامی که در حضور هوا گرم میشود به خاطر تولید تهیجاهای Ni2⁺ در ساختار NiO، نیمرسانندگی نوعp- نشان میدهد ]1[. الکترودهای ساخته شده با ذرات NiO نانو بلورین، نسبت به مواد سرامیکی معمولی ظرفیت بالاتری را نشان میدهند. از خواص مغناطیسی اکسید نیکل این است که یک مادۀ آنتیفرومغناطیس میباشد، هنگامی که اندازۀ بلورک از مرتبه چند نانو متر میشود، سوپرپارامغناطیس یا سوپرآنتیفرومغناطیس میشود. در حالت کلی خواص اپتیکی و الکتریکی NiO به استوکیومتری (تناسب عنصری)[2] و همچنین نقایص ساختاری آن بستگی دارند.
NiO یک مدل نیمرسانا با رسانندگی حفره (نیمرسانای نوع-p) در نظر گرفته میشود. تناسب عنصری NiO تقریباً به وسیلۀ رنگ نمونه نشان داده میشود. رنگ NiO تا حد زیادی به حضور حالتهای ظرفیت بالاتر نیکل حساس است. تهیجاهای کاتیون نیکل و یا اکسیژن میانین در بلورکهای NiO منجر به NiOx غیر استوکیومتری میشود. NiO استوکیومتری یک عایق با مقاومت ویژه از مرتبۀ Ω 1013 در دمای اتاق است و تا حد زیادی به اکسید شدن مقاوم است. پایداری شیمیایی بسیار خوب همراه باخواص اپتیکی، الکتریکی و مغناطیسی جالب، NiO را کاندیدای بسیار خوبی برای اسباب الکتروکرومیک میسازد ]4[.
NiO به عنوان یک اکسید رسانای شفاف دارای ترکیبی از رسانندگی الکتریکی و شفافیت اپتیکی میباشد. محدودیت کوانتومی الکترونها که به وسیلۀ چاه کوانتومی نانو ساختارها ایجاد میشود از ابزارهای قوی برای کنترل خواص الکتریکی، اپتیکی، مغناطیسی و ترموالکتریک مواد فعال حالت جامد است. اکسید نیکل به عنوان نوعی مادۀ فعال مهم در طی دهههای متوالی مورد تحقیقات گسترده قرار گرفته است. به خاطر اثر حجم، اثر اندازۀ کوانتومی و اثر سطح نانو بلورهای اکسید نیکل، انتظار میرود که نسبت به ذرات با اندازۀ میکرونی NiO دارای خواص بهتر و مفیدتری باشند ]5[.
اکسید نیکل در اسیدها و محلولهای هیدروکسید آمونیوم قابل حل است. در آب گرم و سرد و محلولهای سوزان حل نمیشود. هنگامی که تا C° 400 گرم میشود میتواند اکسیژن را جذب کند و به Ni2O3 تبدیل شود. هنگامی که تا C° 600 گرم میشود دوباره به NiO تبدیل
میشود
1-2 ساختار
اکسید نیکل دارای ساختارهای آمورف و بلورین میباشد که بسته به مکانیزم به کار رفته برای رشد و شرایط رشد، انواع مختلفی از ساختارهای بلورین برای اکسید نیکل شناسایی شدهاند.
یکی از ساختارهای بلورین اکسید نیکل، ساختار هگزاگونال با ثابتهای شبکه nm 295/0=a و nm 723/0=c است ]6[. این ساختار در شکل 1-1 نشان داده شده است.
شکل 1-1: ساختار هگزاگونال
ساختار بلورین دیگر، یک ساختار مکعبی مانند ساختار کلرید سدیم (NaCl) با پارامتر شبکه Å 195/4=a میباشد ]7[ که در شکل 1-2 نشان داده شده است.
شکل 1-2: ساختار مکعبی
1-3 خواص الکتریکی و اپتیکی
خواص الکتریکی فیلمهای نازک NiO نشان میدهد که آنها نیمرساناهای نوع-p هستند. مقاومت ویژه این فیلمها میتواند با افزایش غلظت حفره کاهش یابد. کاهش مقاومت ویژه به وسیلۀ افزایش تعداد نقصهای ذاتی مانند تهیجاهای نیکل، اکسیژن میانین و یا به وسیلۀ آلایش با یونهای تک ظرفیت مانند لیتیم میتواند به دست آید ]8[. یکی از مهمترین خواص اپتیکی و الکتریکی اکسید نیکل خاصیت الکتروکرومیک آن است که به این خاصیت، خاصیت اپتوالکتریکی هم گفته میشود. در همین راستا به معرفی مواد الکتروکرومیک و انواع مواد الکتروکرومیک میپردازیم.
1-3-1 مواد الکتروکرومیک
موادی که قادر هستند خواص اپتیکی خود را به عنوان یک پاسخ به محرک خارجی تغییر دهند به عنوان کروموژنیک[3] شناخته میشوند. این تغییر در خواص اپتیکی میتواند از طریق پرتودهی با نور (مواد فوتوکرومیک[4])، تغییر در دما (مواد ترموکرومیک[5]) و به کار بردن یک ولتاژ الکتریکی (مواد الکتروکرومیک[6]) اتفاق بیفتد ]9[ .
اثر الکتروکرومیک برای نخستین بار در سال 1960 در فیلمهای نازک اکسیدهای فلزات واسطه مانند WO3 و MoO3 کشف شد. هنگامی که یک اختلاف پتانسیل به دو سر یک مادۀ الکتروکرومیک اعمال میشود میتواند در جریان اکسایش و کاهش الکتروشیمیایی خواص اپتیکی خود را تغییر دهد. خواص اپتیکی باید برگشتپذیر باشند، به این معنی که اگر قطبش ولتاژ تغییر داده شود حالت اولیه باید قابل بازیافت باشد. در فرایند الکتروکرومیسم[7] یک ماده میتواند تحت تأثیر میدان یا جریان الکتریکی اعمال شده تغییر رنگ پایا و برگشتپذیر نشان دهد ]10[. از میان مواد الکتروکرومیک آلی و غیر آلی بسیار، اکسیدهای فلزات واسطه بیشتر مطالعه شدهاند زیرا آنها تغییر قابل توجهی در استوکیومتری نشان میدهند ]11[.
1-3-2 انواع مواد الکتروکرومیک
مواد الکتروکرومیک دو نوع هستند: 1- مواد الکتروکرومیک کاتدی که به محض کسب یون یا الکترون تغییر رنگ میدهند. 2- مواد الکتروکرومیک آندی که به محض از دست دادن یون یا الکترون تغییر رنگ میدهند.
اکسید تنگستن WO3)) یک مادۀ الکتروکرومیک کاتدی است که به محض کسب یون یا الکترون آبی رنگ میشود. اکسید نیکل NiO)) یک مادۀ الکتروکرومیک آندی است که به محض از دست دادن یون یا الکترون خاکستری رنگ میشود. در صورت معکوس شدن فرایندها این مواد، شفاف میشوند ]12[.
1-4 کاربردهای اکسید نیکل
از جمله کاربردهای NiO میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نیمرسانای نوع-p شفاف ]14-13[، کاتالیزور ]15[، حسگر گازی برای انواع مختلفی از گازها ]16[، الکترود در باطریهای یون لیتیم ]17[، فیلمهای الکتروکرومیک ]18[، لایۀ آنتی فرومغناطیس ]19[، سلولهای خورشیدی ]20[، سوپرخازنهای الکتروشیمیایی ]23-21[، دستگاههای فوتوولتایی ]24[ و پنجرههای هوشمند ]25[. در این میان به کاربرد NiO در حسگرهای گازی (فصل دوم) و پنجرههای هوشمند میپردازیم.
منیزیم و آلیاژهای آن به دلیل استحکام ویژهی بالا، خاصیت جذب ارتعاش و چگالی کم نسبت به فولاد و آلومینیوم گزینهی مناسبی در کاربردهای نظامی، صنایع هوافضا و اتوموبیلسازی به شمار میروند. در کنار خواص مطلوب منیزیم، چالشهایی نظیر استحکام و انعطافپذیری پایین به همراه مقاومت کم در برابر سایش و خزش استفاده از این آلیاژ را محدود میسازد؛ این عیوب با افزودن عناصر آلیاژی تا حدودی اصلاح شده، اما به منظور بهبود بیشتر خواص از روشهای کاهش اندازه دانه، ایجاد ساختارهای هممحور و کامپوزیتی کردن سطح و بالک استفاده میگردد. افزودن ذرات تقویتکننده برای ساخت کامپوزیتهای سطحی به دو روش صورت میگیرد:1) ذرات تقویت کننده به صورت مستقیم به زمینه اضافه شده، یا به عبارت دیگر ذرات تقویت کننده قبل از کامپوزیتسازی ایجاد شده باشند. 2) به صورت درجا و در حین کامپوزیتسازی ایجاد شوند. از مزیتهای این روش احتمال تولید ذرات تقویتکنندهی نانومتری، قوی بودن فصل مشترک ذره و زمینه و توزیع مناسب و یکنواخت تقویتکنندهها میباشد. به منظور بهبود خاصیت مقاومت به سایش منیزیم از روش های پوششدهی زیادی استفاده شده است. از جملهی این روشها میتوان به استفاده از قوس پلاسما، لایهنشانی با لیزر و …. به منظور ایجاد کامپوزیت سطحی با ذرات Ni، Cu، TiN، CrNi بر سطح آلیاژ AZ91 اشاره کرد. بهکارگیری روشهای ذوبی در کامپوزیتسازی سطحی به دلیل معایبی چون ایجاد فاز مذاب، عدم کنترل فرایند، عدم توزیع یکنواخت ذرات تقویتکننده در زمینه و ایجاد ریزساختار غیرهمگن و دندریتی محدود شده است [1و2]. یکی از روشهای آسان و مقرون به صرفهی حالت جامد در تولید کامپوزیت سطحی، فرایند
اصطکاکی اغتشاشی میباشد که علاوه بر اصلاح ریزساختار، بهبود خواص مکانیکی، حذف عیوب ساختار ریختگی وتولید ترکیبات بینفلزی، امکان ایجاد نانوکامپوزیتهای سطحی و بالک را
در کوتاهترین زمان فراهم میسازد. تاکنون تحقیقاتی پیرامون ساخت نانوکامپوزیتهای سطحی و درجا، بر پایهی سیستم سهتایی Al-Ni-O روی سطح ورقهای آلومینیومی صورت گرفته و نتایج نشان داد که سختی سطح به حدود 5/2 برابر فلز پایه افزایش یافته است. به این ترتیب مقاومت به سایش این آلیاژ بهبود یافت [3]. در بیشتر تحقیقاتی که تاکنون به منظور ایجاد نانوکامپوزیتهای سطحی بر پایهی آلیاژهای منیزیم صورت گرفته، ذرات تقویتکنندهی غیر درجا در زمینهی کامپوزیت مورد استفاده قرار گرفته است. در ادامه نمونههایی از تحقیقات مختلف صورت گرفته در زمینهی ساخت نانوکامپوزیتهای زمینه منیزیم ونتایج حاصل از بررسی خواص مختلف آن به صورت خلاصه بیان شده است.
با توجه به آنکه برخی بررسیها حاکی از تأثیر مناسب ترکیبات بینفلزی MgxCuy در زمینهی منیزیم است ، در این پژوهش سعی میشود نانوکامپوزیت سطحی حاوی ترکیبات بینفلزی مربوط به سیستم Mg-Cu و Mg-CuO به صورت درجا و با بهره گرفتن از فرایند FSP بر سطح آلیاژ AZ91 ایجاد شده و در نهایت به منظور بررسی اثر رسوبات فاز β در ریزساختار و خواص مکانیکی و سایشی، نمونهها تحت عملیات حرارتی T6 قرار گرفتند. در ادامه ابتدا به بررسی مطالعات مشابه صورت گرفته در این زمینه و توضیح نحوهی انجام آزمونهای مختلف روی نمونهها پرداخته خواهد شد. در فصل چهارم نتایج آزمونهای مختلف تجزیه و تحلیل شده و در پایان نیز جمعبندی از نتایج به دست آمده ارائه میگردد.
مروری بر منابع
2-1 معرفی منیزیم و آلیاژهای آن
منیزیم دارای ساختار HCP با نسبت هگزاگونالیته[5] ی (c/a)624/1 میباشد، به دلیل همین ساختار نیز فاقد قابلیت تغییر شکل پلاستیک در دمای اتاق است. دانسیته و نقطه ذوب این فلز به ترتیب 74/1 گرم بر سانتیمتر مکعب و C˚560 میباشد. به دلیل حساسیت به شیار بالای منیزیم، حد خستگی و تافنس این فلز کمتر از فلزات دیگر نظیر آلومینیوم است. خواص مکانیکی آلیاژهای منیزیم محدودهی گستردهای دارد که به ترکیب شیمیایی، شرایط (ریختگی یا کار شده)، جزئیات ساخت، عملیات حرارتی و ضخامت محصولات بستگی دارد. به جز منیزیم و کادمیم که محلول جامد پیوستهای ایجاد میکنند، سایرآلیاژهای دوتایی غنی از منیزیم، معمولا سیستم های یوتکتیک[6] و یا گاهی پریتکتیک[7] را نمایش میدهند. منیزیم معمولاً با عناصری مثل آلومینیوم، روی، منگنز، فلزات نادر خاکی، نقره و توریم به منظور تولید آلیاژهای با استحکام بالا و وزن کم به کار میرود. همان طور که گفته شد تغییر شکل در منیزیم به دلیل ساختار HCP محدود شده است و در دمای محیط فقط روی صفحات اصلی {1000} و درجهت <11 >رخ میدهد. دوقلویی شدن[8] در این فلز روی صفحات هرمی { } صورت میگیرد (شکلهای 2-1 و 2-2). البته در دمای بالاتر از˚C250، لغزش میتواند بر روی صفحات هرمی و منشوری نیز رخ دهد و منیزیم کار پذیرتر خواهد بود.