هدف حسابداری فراهم آوردن اطلاعاتی است که به سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان از اطلاعات حسابداری کمک کند تا با بهره گرفتن از این اطلاعات تصمیمات اقتصادی خود را اتخاذ نمایند. اهمیت اطلاعات حسابداری در بازار سرمایه و واکنش مشارکتکنندگان در بازار به اطلاعات حسابداری باعث میشوند تا مدیران شرکتها در خصوص اطلاعاتی که در قالب صورتهای مالی در اختیار مشارکتکنندگان در بازار قرار میدهند، وسواس و دقت فراوانی را اعمال نمایند.
پیامدهای واکنش بازار به اطلاعات حسابداری برای مدیران میتواند بسیار با اهمیت باشد. برای مثال ممکن است، ارزابی عملکرد مدیریت تا حدود زیادی متکی به قیمت سهام شرکت در بازار پس از انتشار صورتهای مالی باشد. در صورتی که گزارشهای مالی منتشر شده از سوی شرکت باعث افزایش قیمت اوراق بهادار در بازار سرمایه شود، این افزایش قیمت (و به تبع آن، بازده) سهام باعث خواهد شد تا سرمایهگذاران عملکرد مدیریت را مثبت ارزیابی نمایند. این ارزیابیها تاثیر مستقیمی بر امنیت شغلی مدیران و حقوق و مزایا و پاداش آنان خواهد داشت.
یکی دیگر از پیامدهای واکنش بازار به اطلاعات حسابداری برای مدیریت، تاثیر آن بر توانایی تامین مالی و هزینه تامین مالی شرکت است. شرکتهایی که بازار واکنش مثبتی به اطلاعات آنها نشان دادهاست، به منابع بیشتری جهت تامین مالی پروژههای سرمایهای خود دسترسی دارند. همچنین، معمولاً در مقایسه با شرکتهایی که بازار واکنش منفی به اطلاعات آنها نشان دادهاست، هزینه سرمایه تامین مالی برای این شرکتها پایینتر است.
پیامدهای متفاوت بازار سرمایه به اطلاعات منتشر شده توسط شرکتها باعث میشود تا مدیران شرکتها این انگیزه را داشته باشند تا تمام تلاش خود را بکارگیرند تا بازار از اطلاعات منتشر شده توسط آنها استقبال نماید و درصورتی که شرکت در شرایط عادی و واقعی نتواند انتظارات را برآورده سازد، اقداماتی را بکارگیرد تا از این واکنش بازار اجتناب نماید یا از میزان آن بکاهد.
1-2 بیان مسئله
مطالعات پیشین (برای مثال، بروان و کایلر[1]، 2005؛ ماتسوموتو[2]، 2002؛ بارتو[3] و همکاران، 2002؛ بروان[4]، 2001) نشان داده اند که مدیران تمایل دارند سودی که شرکت در پایان دوره گزارش میکند، حداقل به اندازه پیشبینیهایی باشد که پیشتر از سوی مدیریت یا تحلیلگران مالی مطرح شدهاست. از آنجا که پایینتر بودن سود واقعی از سود پیشبینی شده (که به آن “سود غیر منتظره منفی [5]” گفته
میشود) واکنش نامطلوب بازار را به دنبال دارد و باعث نامطلوب ارزیابی شدن عملکرد مدیریت میشود، شرکتها اغلب استراتژیهایی را بکار میگیرند که احتمال عدم تحقق سود پیشبینی شده[6] را کاهش میدهد.
ادبیات تحقیق حسابداری نشان دادهاست که شرکتها به طرق مختلفی ممکن است از سود غیر منتظره منفی اجتناب کنند (هو و همکاران، 2012):
- یکی از این روشها به کارگیری اقلام تعهدی اختیاری برای دستکاری افزایشی سود است که تحت عنوان مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی[7] شهرت یافتهاست.
- روش دوم، به مدیریت سود واقعی[8] اشاره دارد که بر اساس آن، مدیران اقدامات اقتصادی واقعی را در پیش میگیرند تا به سطح سود مورد نظر دست یابند. این اقدامات میتواند مواردی مانند کاهش در مخارج قابل اجتناب در حوزه تحقیق و توسعه (R&D)، تبلیغات و تعمیرات و نگهداری و همچنین کاهش در بهای تمام شده کالای فروش رفته از طریق افزایش تولید در دوره جاری است.
- یکی از روشهای دیگر تحقق سود پیشبینی شده[9]، مدیریت انتظارات بازار و سرمایهگذاران از طریق ارائه پیشبینیهای خود در سطح پایین است (پیشبینی کاهشی سود[10]).
بخش عمده ادبیات تحقیق سه روش مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی اختیاری، مدیریت سود واقعی و پیشبینی سود کاهشی را مکانیزمهای مکملی در نظر میگیرند که مدیران با بکارگیری همزمان آنها تلاش میکنند از سود غیر منتظره منفی اجتناب کنند (بارتو و همکاران 2002؛ ماتسوموتو 2002؛ بارتون و سیمکو[11] 2002؛ براگستلر و ایمس[12] 2006).
با این وجود، براون و پینلو[13] (2007) نشان دادند که در فرایند محقق کردن سود پیشبینی شده، از روش مدیریت افزایشی سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری و روش پیشبینی کاهشی سود، به صورت جایگزین استفاده میشوند. زانگ[14] (2007) نشان داد که مدیریت سود واقعی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی به صورت جایگزین استفاده میشوند. به صورت کلی این شواهد نشان میدهد که مدیران به منظور اجتناب از سود غیره منتظره منفی، از این ابزار تحقق بخشیدن سود پیشبینی شده به صورت جایگزین و مکمل استفاده میکنند.
به واسطه وجود محدودیت در بکارگیری اقلام تعهدی برای مدیریت افزایشی سود و همچنین معکوس شدن اقلام تعهدی مدیریت شده در دوره(های) آتی، انتظار میرود مدیران برای مدیریت پایدارتر سود، اقدام به مدیریت سود واقعی بنمایند. به ویژه در دورههای زمانی که در بکارگیری اقلام تعهدی اختیاری برای مدیریت سود، محدودیت بیشتری وجود دارد، تحقق این پیشبینی محتملتر است.
بکارگیری مدیریت افزایشی سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری در دوره(های) گذشته، باعث بیشنمایی خالص داراییهای عملیاتی در ترازنامه (متورم بودن ترازنامه) میشود. بنابراین میتوان متورم بودن ترازنامه را نشانه مدیریت سود در دورههای گذشته دانست و از آن به عنوان معیاری جهت ارزیابی محدودیت در بکارگیری روش اقلام تعهدی اختیاری برای مدیریت سود در دوره جاری استفاده کرد. در چنین موقعیتی، مدیریت شرکت جهت تحقق یافتن سود پیشبینی شده به راه کارهای جایگزینی مانند مدیریت سود واقعی و پیشبینی کاهشی سود، روی میآورد. به این ترتیب، موضوع تحقیق پیش رو، بررسی رابطه بین بیشنمایی خالص داراییهای عملیاتی در ترازنامه (متورم بودن ترازنامه) با مدیریت سود واقعی و پیشبینی سود کاهشی است.
[1] Brown and Caylor
[2] Matsumoto
[3] Bartov
[4] Brown
[5] Negative Earnings Surprises
[6] failing to meet earnings forecasts
[7] “accrual-based” earnings management
[8] “real” earnings management
[9] Meet or Beat Earnings Forecasts
[10] Manage Earnings Expectations Downward
[11] Barton and Simko
[12] Burgstahler and Eames
[13] Brown and Pinello
[14] Zang
فرم در حال بارگذاری ...