:
بهعنوان بخشی از اطلاعات حسابداری، سود باید اطلاعات مربوطی را در تلاش برای کمک به قیمتگذاری صحیح داراییها جهت تصمیمگیریهای بهتر ارائه دهد. پایداری و قابلیت پیشبینی بهعنوان دو ویژگی مهم اعداد سود میباشد که به سرمایهگذاران کمک میکند سود آتی و جریان نقدی را پیشبینی کنند.سرمایهگذاران پایداری سود را بهعنوان کیفیت بالا تلقی و سود ناپایدار را دارای کیفیت پایین در نظر میگیرند. بنابراین، همزمان بودن بحران مالی در اواسط 1997 به همراه رسواییهایی که به زیان سهامداران در اعداد سود شد، نیاز به اصلاح رویه های نظام راهبری شرکتی را برای تقویت پایداری اعداد سود برجسته ساخت.
یک سیستم خوب نظام راهبری شرکتی برای کاهش تضاد نمایندگی بین مدیران و مالکان ایجاد شده است تا فعالیتهای مدیریت سود فرصتطلبانه را محدود نماید و برای افزایش تنوع اطلاعات حسابداری و مالی کمک مینماید.
در تئوری نمایندگی جریان وجوه نقد، کارایی ساختار نظام راهبری با ظهور مسئله نمایندگی جریان وجوه نقد افزایش مییابد. علاوه بر این، شواهد تجربی که در مطالعه چی و اسکات (2010) وجود دارد، نشان میدهد که عدم توجه به این مسئله ممکن است منجر به نتیجه نادرست شود که رویه های نظام راهبری تأثیر با اهمیتی بر ارزش شرکت ندارند. در شرکتهای با وجه نقد آزاد مازاد چنانچه مدیران وجه نقد را برای افزایش رفاه خود بجای افزایش ثروت تمام سهامداران صرف کنند، داشتن عناصر قوی رویه های نظام راهبری برای این شرکتها موردنیاز میباشد. بلعکس، در شرکتهایی با جریان وجوه نقد اندک، انتظار میرود که اطلاعات مرتبط را به صورتی منصفانه و بیطرفانه ارائه دهند طوری که رویه های نظام راهبری نقش مهمی در این شرکتها نداشته باشند. درکنار وجه مازاد، چشمانداز رشد پایین، مسئله اختلافات در نمایندگی جریان وجوه نقد را در بین سهامداران و مدیران شرکت تشدید میبخشد. این امر به این خاطر است که شرکتهای با چشمانداز بالای رشد در مقایسه با شرکتهای دارای فرصتهای پایین رشد، فرصت استفاده از تمام وجه در دسترس را برای تأمین مالی پروژه های با بازدهی مثبت دارند. (الدمری و همکاران[1]،2012).
با توجه به مباحث جامعه دانشگاهی و یافته های قوی تجربی که نقش مؤثر رویه های نظام راهبری را در بین شرکتها با مسئله نمایندگی جریان وجه نقد نشان میدهند، میتوان اینچنین استدلال کرد که ارتباط بین نظام راهبری شرکتی و کیفیت سود موکول به میزان مسئله نمایندگی خواهد بود. مسئله نمایندگی جریان وجوه نقد بالاتر در شرکت، بالا بودن احتمال تغییر در سازوکارهای نظام راهبری را میتواند کاهش دهد. درنتیجه، سرمایهگذاران قادر خواهند بود بهبود در سازوکارها را ارزشگذاری کرده و ارتباط بین نظام راهبری شرکت و کیفیت سود بر این اساس بیشتر خواهد بود.
1-2 بیان مسئله:
یكی از اقلام صورتهای مالی كه بهعنوان معیار ارزیابی عملكرد و توانایی سودآوری واحد انتفاعی قرار میگیرد،« گزارشگری سود «میباشد. محاسبه سود خالص یک واحد انتفاعی متأثر از روشها و برآوردهای حسابداری است. اختیار عمل مدیران در استفاده از اصول تحقق و تطابق، برآورد و پیشبینی و همچنین اعمال روشهایی نظیر تغییر روش ارزیابی موجودی كالا، استهلاك سرقفلی، هزینه جاری یا سرمایهای
تلقی كردن هزینه های تحقیق و توسعه و تعیین هزینه مطالبات مشكوك الوصول ازجمله مواردی هستند كه مدیران میتوانند از طریق اعمال آن ها سود را تغییر دهند. ازیکطرف به دلیل آگاهی بیشتر مدیران از وضعیت شركت، انتظار میرود بهگونهای اطلاعات تهیه و ارائه شود كه وضعیت شركت را به بهترین نحو منعكس كند. از طرف دیگر بنا به دلایلی نظیر ابقاء در شركت، دریافت پاداش و… مدیریت واحد انتفاعی خواسته یا ناخواسته ممكن است با دستكاری سود، وضعیت شركت را مطلوب جلوه دهد. تحت چنین شرایطی سود واقعی با سود گزارششده در صورتهای مالی مغایرت داشته و رویدادی تحت عنوان مدیریت سود رخداده است. فرصت مدیریت سود در شرکتهای دارای جریان مازاد وجوه نقد آزاد بیشتر است، به این دلیل كه مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد مازاد و فرصت رشد پائین، اغلب تمایل دارند تا در پروژه های اضافی و یا حتی در پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفی(NPV منفی) سرمایه گذاری کنند و برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه گذاریهایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی کند از اقلام تعهدی اختیاری افزایشدهنده سود استفاده کنند.
از سوی دیگر اهمیت نظام راهبری شرکتی در جذب سرمایه های بلندمدت در بازارهای سرمایه، حفظ رشد اقتصادی و درنهایت افزایش کلی ثروت و رفاه عموم بعد از بحرانهای مالی و رسواییهای گزارشگری مالی شرکتهای بزرگ در سرتاسر جهان اهمیت ویژهای به خود گرفته است. بنابراین، یک سیستم مطلوب نظام راهبری شرکتی انتظار میرود که استفاده مدیریتی از فعالیتهای مدیریت سود فرصتطلبانه را مهار کند، بنابراین منجر به تقویت قابلیت اتکای گزارشها سود خواهد شد (هاشم و دو[2]، 2007). تحلیل تدریجی کیفیت سود، شفافیت و سطح افشا منجر به اعتماد پایین سرمایهگذاران در ترکیب اعداد حسابداری می شود.
یافته های مطالعات پیشین در مورد ارتباط بین نظام راهبری شرکتی و کیفیت سود نتیجهبخش نبوده است درحالیکه چندین مطالعه تأثیرات معنادار نظام راهبری شرکتی بر کیفیت سود را نشان دادهاند (چانک و سان[3]، 2010؛ چو و رو[4]، 2007؛ فیرث و همکاران[5]، 2006)، شواهد مطالعات آندرسون، گیلان و دلی[6] (2003)، پترا[7]، (2007)؛ رنزبری و همکاران[8]، (2009)؛ ساریخانی و ابراهیمی[9] (2011) نشان دادند که نظام راهبری شرکت بهصورت معنادار مرتبط با گزارشگری اعداد سود نمیباشد.
تئوری جریان وجوه نقد آزاد مازاد از سازوکارهای نظام راهبری انتظار دارد که یک ابزار مهم برای کاهش توانایی مدیر برای تخصیص نامناسب وجه نقد مازاد باشد. جنسن[10] (1986) اظهار کرده است که مدیران شرکت زمانی که شرکت دارای جریان وجوه نقد آزاد مازاد ولی فرصت رشد پایینی میباشد، بهاحتمال زیادی وجه نقد مازاد را در فعالیتهای کمارزش سرمایه گذاری کنند. دلیل اقدام نامطلوب مدیران ممکن است تلقی مدیران از شرکت بهعنوان یک منبع افزایش ثروت و شهرت فرد باشد. برای پنهانسازی سود پایین یا منفی فعالیتهای مخرب ارزش، از مدیران انتظار میرود که رویههای اقلام تعهدی اختیاری افزایش درآمد استفاده کنند که کیفیت سود گزارششده را کاهش میدهد. اگرچه، تعدادی زیادی تحقیق ارزشمند در مورد ارتباط بین نظام راهبری شرکتی و کیفیت سود وجود دارد(بهمانند تحقیقات بوکی و اسکندر[11]، 2009؛ چانگ و همکاران[12]، 2005، رحمان و صالح، 2008) ولی، توجه کمی به نقش مسئله نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد دراینارتباط شده است. در راستای همین کمبود در تحقیقات پیشین انگیزهای در محققان این مطالعه شکل گرفت که این جنبه از ادبیات تحقیق را تقویت بخشند.
[1] AL-Dhamari and et al
[2] Hashim and Devi
[3] Chang and Sun
[4] Cho & Rui
[5] Firth & et al
[6] Anderson and et al
[7] Petra
[8] Rainsbury
[9] Sarikhani
[10] Jensen
[11] Bukit & et al
[12] Chung & et al
فرم در حال بارگذاری ...