می توان گفت كه نوسانات نرخ ارز نوعی ریسك را در بخش تعاملات خارجی ایجاد می كند كه از این نظر می تواند صادرات، واردات و جریانهای سرمایه ای را با اخلال مواجه كند. بنابراین اگر تغییرات نرخ ارز در جهت مناسب تنظیم شود، می تواند محیط مناسب و مساعدتری را جهت تولید، تجارت و سرمایه گذاری فراهم سازد. نوسانات نرخ ارز باعث تغییر قیمت كالاها و خدمات، تولید و عوامل تولید می شود و از این طریق روی جریانات نقدی فعلی و آتی مورد انتظار و در پی آن بازده سهام بنگاه اقتصادی تأثیر می گذارد. به این ترتیب كه كاهش ارزش پول سبب افزایش تقاضا برای كالاهای تولید داخلی به دلیل افزایش قیمت نسبی كالاهای خارجی به داخلی می شود كه نتیجه ی آن افزایش سطح عمومی قیمتها می باشد، از طرف دیگر موجب كاهش واردات داده های واسطه ای و سرمایه ای به دلیل افزایش قیمت آنها شده كه باعث افزایش هزینه تولید و كاهش سرمایه گذاری میشود.
در تحقیق حاضر محقق بر آن است تا به شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر تعیین نرخ ارز در ایران بپردازد.
در این فصل به بررسی كلیات تحقیق پرداخته می شود. ابتدا مساله اصلی تحقیق بیان می گردد، سپس اهمیت و ضرورت تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد، در ادامه به اهداف اساسی تحقیق، سوالات و فرضیه های تحقیق، جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق و تعریف واژه ها و اصطلاحات تخصصی تحقیق پرداخته شده و در انتها نیز ساختار تحقیق آورده شده است.
1-1-بیان مسأله
نرخ ارز (یا نرخ تسعیر) بیان کننده مقدار پولی است که یک کشور در ازای خرید یا مبادله یک واحد پول خارجی مرجع مانند دلار ( یا ارزهای جهان روای دیگر نظیر یورو، پوند انگلیس، فرانک سوئیس و حق برداشت مخصوص) میپردازد. بنابراین نرخ یا ارزش ریال مقدار ریالی است که ایران در ازای خرید یک واحد پول جهان روا می پردازد. بیش ارزشگذاری ریال و یا به عبارت دیگر کم ارزشگذاری اسعار خارجی وقتی صورت می گیرد که مبالغ ریال پرداختی برای مبادله یک واحد پول جهانروا کمتر از ارزش واقعی آن ارز باشد (نیکوفال، 1389). فارغ از استفاده ابزاری از پول در تعیین قیمت کالا و خدمات تجارت بینالمللی، سالیان درازی است که معاملات خود پول (ارز) بازاری مستقل و هیجانبرانگیز برای خود دست و پا کرده است. تقابل پولها در جهان بیانگر برآیند مجموعه عواملی است که قابلیت و اهمیت آنها را تعیین میکنند. واکاوی اینکه چرا ارز یک کشور قدرتمندتر از ارز کشور دیگری است، خود پرده از شگفتیهای تامل برانگیزی برمیدارد که هریک به نوبه خود منبعث از ساختارهای مدون و قانونمندی در حوزه سیاستهای پولی، مالی و تجاری در تعامل دقیق با انعطافپذیریها یا ثبات سیاستهای خارجی، منطقهای و بینالمللی هر کشور است. به عقیده بسیاری از اقتصاددانان متغیر نرخ ارز به واسطه واکنش هایی که در داخل و خارج از مرزهای اقتصادی یک کشور بر می انگیزد، مهمترین متغیر قیمتی در اقتصاد است و تنظیم صحیح آن در قالب یک نظام ارزی صحیح و منطقی میتواند بسیار راهگشا و اثرگذار باشد (فردریک، 1378).
از آنجایی که نرخ ارز به عنوان لنگر در اقتصاد کشور از اهمیت بالایی برخوردار است، تغیرات نرخ ارز باعث اثرات عمده در کوتاه مدت و بلند مدت بر سایر شاخص های اقتصادی کشور و در مجموع بر کل اقتصاد کشور می گردد، لذا بررسی نرخ ارز و عوامل موثر بر آن در راستای اعمال سیاست های مناسب اقتصادی مهم می باشد. نرخ ارز تأثیر بالایی بر میزان صادرات و واردات کالا و خدمات و همچنین اثر قابل توجهی بر قیمت های نسبی دارد و میزان رقابت پذیری اقتصاد کشور با سایر کشورها را تحت تأثیر قرار می دهد. موضوع مهمتر این است که نرخ ارز حقیقی در بردارنده واقعیت های اقتصادی بیشتری از نرخ ارز اسمی می باشد و شاخص معتبرتری برای سنجش قدرت اقتصادی کشور در رقابت با سایر کشورها است (طهماسبی و همکاران، 1381).
در این راستا سوال اصلی پژوهش این است که عوامل مؤثر بر تعیین نرخ ارز واقعی در ایران کدام هستند؟
استراتژی كوچك زیباست، توسط شوماخر اقتصاددان آلمانی در ادبیات اقتصادی مطرح گردید، براساس این استراتژی، بیكاری بعنوان مهمترین مسئله كشورهای جهان سوم و معضل سیل مها جرت از روستاها به شهرها، لزوم توجه به برنامه ها و سیاستهای صنعتی در جهت كاهش بیكاری؛ مهمترین سیاست ها در جهت رشد و توسعه اقتصادی عنوان شده است. مزایای برشمرده شده برای این استراتژی عبارتند از:
در نهایت به موجب این استراتژی، یگانه راه حصول به اهداف فوق از رهگذر ایجاد صنایع كوچك میسر است . این در حالیست كه هیچگونه استنادی دال بر وجود ضعف های جدی در صنایع كوچك در خصوص كارایی در مقایسه با صنایع بزرگ وجود ندارد، برعكس در بسیاری از كشورهای دنیا اثبات شده است كه صنایع كوچك بسیار كارآمدتر و حتی باقدرت رقابت با صنایع بزرگ در حال فعالیتند.
بنابر این، کسب و کارهای کوچک و متوسط به عنوان محور توسعه بسیاری از کشورهای در حال توسعه، در یکی دو دهه گذشته بوده است. به طوری که بخش اعظم اشتغال و تولید این کشورها را به خود اختصاص داده است. از این رو بسیاری از سیاست های توسعه صنعتی در کشورهای نوظهور به سمت توسعه بنگاه های کوچک و متوسط حرکت کرده است.
بنگاه های کوچک و متوسط به عنوان یکی از منابع کلیدی پویایی، نوآوری و انعطاف پذیری در کشورهای صنعتی و همچنین در کشورهای در حال توسعه محسوب می گردند. آنها مسئول ایجاد اشتغال و از آن مهمتر مسؤول نوآوری، بهره وری و رشد اقتصادی هستند. اگر بخش بنگاه های کوچک و متوسط منابع مالی خارج از خود بنگاه را برای سرمایه گذاری دریافت ننماید، ظرفیت کسب سرمایه به ازای هر کارمند یا کارگر و از این رو بهره وری و دستمزد ماهانه، به طور جدی متأثر می شود و اخلال در این موارد ایجاد میشود (شهبازی، 1391).
اما با توجه به مزایای فوق، اکثر بنگاه های کوچک و متوسط در ایران و بویژه در استان گیلان چه از نظر شکل گیری و چه از نظر توسعه صادرات دارای محدودیت ها و موانع گسترده ای هستند که ادامه حیات آنها را تحت شعاع قرار می دهد. در ادامه این فصل به ذکر کلیاتی از تحقیق اشاره خواهیم نمود و در ادامه فصول موانع فوق بصورت روشن تری تبیین خواهند گشت.
کسب و کارهای کوچک و متوسط به عنوان محور توسعه بسیاری از کشورهای در حال توسعه، در یکی دو دهه گذشته بوده به طوری که بخش اعظم اشتغال و تولید این کشورها را به خود اختصاص داده اند. از این رو بسیاری از سیاستهای توسعه صنعتی در کشورهای نوظهور به سمت توسعه بنگاه های کوچک و متوسط حرکت کرده است. SMEs به عنوان یکی از منابع کلیدی پویایی، نوآوری و انعطاف پذیری در کشورهای صنعتی و همچنین در کشورهای در حال توسعه محسوب می گردند. آنها مسؤول ایجاد اشتغال و از آن مهمتر مسؤول نوآوری، بهره وری و رشد اقتصادی هستند. اگر بخش بنگاه های کوچک و متوسط منابع مالی خارج از خود بنگاه را برای سرمایه گذاری دریافت
ننماید، ظرفیت کسب سرمایه به ازای هر کارمند یا کارگر و از این رو بهره وری و دستمزد ماهانه، به طور جدی متأثر می شود و اخلال در این موارد ایجاد میشود (شهبازی، 1390).
همچنین مطالعات کاربردی اخیر نشان می دهد در کشورهای پردرآمد، سهم SMEs در تولید ناخالص داخلی 55 درصد و سهم آن ها در اشتغال، بیش از 65 درصد می باشد. در کشورهای کم درآمد، سهم مربوط به GDP بیش از 60 درصد و سهم اشتغال بیش از 70 درصد میباشد. این سهم در کشورهای با درآمد متوسط به ترتیب 95 و 70 درصد می باشد. به عنوان مثال د ر کشورهای عضو اتحادیه اروپا، نزدیک 25 میلیون بنگاه کوچک که 99 درصد کل بنگاه ها را تشکیل می دهد، وجود دارد؛ این بنگاه ها غالب بر 95 میلیون نیروی کار را که تأمین کننده 55 درصد کل مشاغل در بخش خصوصی می باشد، به خود اختصاص داده اند. اهمیت این بنگاه ها در صادرات و رشد بهره وری نیز قابل توجه است (کسکین و سنتورك، 2010).
بنابراین، برای سرعت بخشیدن به روند صنعتی شدن، اولویت باید به رشد صنایع کوچک و متوسط داده شود نه صنایع بزرگ. به همین دلیل در حال حاضر اشتیاق و تمایل بی سابقه نسبت به صنایع کوچک در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. بسیاری از کشورهای جهان حمایت قابل توجهی از صنایع کوچک خود به عمل اورده اند و در جهت گسترش و تقویت آنها سیاست های اقتصادی متعددی را تدوین کردهاند. این مسئله آن قدر اهمیت یافته که کمتر کشوری را می توان یافت که در آن قانون یا قوانینی در جهت حمایت از صنایع کوچک وجود نداشته باشد (عسگری، 1387).
در ایران نیز که بر اساس تعریف بانک مرکزی بنگاه های دارای 50 کارکن و کمتر جزء بنگاه های کوچک و متوسط شناخته می شوند، 98 درصد از کل بنگاه ها را تشکیل می دهند. این مقدار برابر با 44 درصد از کل اشتغال است و ارزش افزوده حاصل از این بنگاه ها 34 درصد در کل است (شهبازی، 1391). این آمار نشان دهنده سهم بسزای اینگونه بنگاه ها در فعالیت های اقتصادی کشورمان است. اما متاسفانه در کشور ما بنگاههای کوچک و متوسط با مشکلات درونی و بیرونی نظیر: کمبود امکانات، محدودیت منابع، ضعف مدیریت، عدم وجود بانک های تخصصی جهت پرداخت تسهیلات، پایین بودن ضریب اعتماد عمومی نسبت به فعالیت این موسسات، پایین بودن استاندارد کالاهای تولیدی و فقدان شبکه های ارتباطی مواجه هستند (نظری نژاد و همکاران، 1387). همچنین مظفری (1386) بیان می دارد که در کشور ما بنگاه های کوچک و متوسط با معضلات و عقب ماندگی های مانند: فقدان مقیاس های لازم از جنبه های مختلف سرمایه، تولید و بازار؛ فقدان محیط های مناسب رشد کسب و کار از جنبه های مختلف حقوقی، قانونی و…؛ فقدان زیرساخت های نرم افزاری و تشکیلاتی؛ تولید با فناوری های کهنه و عدم دسترسی به تکنولوژیهای نوین؛ فقدان ارتباط منسجم با شبکه های بانکی و مالی کشور؛ عدم وجود شبکه های همکاری میان بنگاهی مواجه اند. بنابراین به منظور تقویت و توسعه هرچه بیشتر بنگاه های کوچک و متوسط راهکارهای اجرایی نظیر؛ تعدیل سیاستها برای افزایش سهم بنگاه های کوچک و متوسط در تولید ناخص داخلی، افزایش تلاشها برای ایجاد اشتغال از طریق توسعه خود اشتغالی، افزایش وام ها و سایر تسهیلات مالی به وسیله ساده سازی نظام بانکی، بالا بردن سطح مهارتی کارگران، کارشناسان و مدیران شاغل در بنگاه ها، تقویت خوشه های صنعتی در اصناف مختلف و … باید مورد توجه قرار گیرند (نظری نژاد و همکاران، 1387).
در مجموع در کشور ما علیرغم حضور کمی قابل توجه صنایع کوچک و متوسط در ساختار صنعتی، این واحدها با مشکلاتی رو به رو هستند و این بنگاه ها قادر به ایجاد مزیت نسبی نسبت به بنگاه های بزرگ در توسعه صنعتی و اقتصادی کشور نیستند. همچنین قدرت بازاریابی این بنگاه ها برای فروش محصولات خود به علت عدم اطلاع کافی از نیازهای بازار در اقصی نقاط کشور و بازارهای خارج از کشور به نسبت ضعیف بوده، و لذا با مشکل کمبود تقاضا برای محصولات خود مواجه اند و این امر در کاهش فروش و سود آنها موثر می باشند (امین بیدختی و زرگر، 1390). از این رو در تحقیق فوق بر آن شدیم تا به شناسایی موانع صادراتی بنگاه های کوچک و متوسط در شهرستان رشت بپردازیم که خود نیز درگیر در بسیاری از مشکلات ذکر شده در بالایند. بر این اساس سوال اصلی تحقیق بصورت زیر تدوین شد: موانع صادراتی بنگاه های کوچک و متوسط در شهرستان رشت کدامند؟ همچنین پس از شناسایی این موانع سعی خواهد شد که در انتها راه کارهایی را جهت برون رفت از وضعیت فعلی ارائه نمایئم.
[1] Small and Medium Sized Enterprises (SMEs)
[2] Keskin and Senturk
دانستن مفاهیم لغوی کلمات و واژهها برای فهمیدن عمیق معنای آن ها و مخصوصن مفاهیم اصطلاحی بسیار موثر میباشد. حال ببینیم واژهی بیمه در فارسی از چه کلمهای گرفته شدهاست؟
واژهی بیمه احتمالا از لفظ« بیم » به معنی ترس گرفته شدهاست (مطهری،1372،ص302). و رابطهی آن با عقد بیمه این است که در عقد بیمه بخاطر عدم توانایی از جبران خسارت، نوعی ترس وجود دارد. اما در عربی از واژهی « تامین » برای بیمهاستفاده میشود. این واژه از مادهی « أمن » به معنی ایمن بودن، امنتیت داشتن و در امان قرار دادن (مهیار،1370،ص134) گرفته شدهاست. اگرچه واژهی « تامین » به عقد بیمه، از واژهی « بیمه » نزدیکتر است، اما میتوان بین آن دو معنی چنین جمع کرد که در فارسی به خطر و ترس ناشی از آن بیشتر توجه شدهاست و در عربی به موضوع عقد بیمه که آن را فراهم نمودن امنیت خاطر، در مقابل خطر است توجه شدهاست(زهدی،1348،ص7). پس در جمع معانی لغوی باید گفت که چون بیمهگذار قبل از بیمه کردن نوعی ترس دارد، با بیمه کردن و تضمین بیمهگر این ترس بهایمنی تبدیل میشود. این نکته را باید در نظر داشت کسانی که از عقد بیمه به عقد ضمان یاد میکنند؛ به ماهیت عقد بیمه توجه کردهاند و ماهیت آن را نوعی ضمان میدانند. ضمنا در واژه ی «سیکورتا» و «سکورته» نیز در عربی به جای بیمه به کار می رود(جمالی زاد،1380،ص29)
در زبان فرانسه کلمه « Assurance » بر بیمه اطلاق میشود که به معنای اطمینان است. و در زبان انگلیسی دو واژه برای بیمه بکار میرود. یکی واژهی «Assurance» و دیگری واژهی «Insurance» است که به معنای ضمانت و تضمین آمدهاست(رمضانی نوری ، 1376 ص58 و ص384). البته در زبان فارسی برخی «بیمه» را واژهی هندی و برگرفته از «بیما» به معنای ضمانت میدانند. (معین،1342، ص633و دهخدا، 1372،ص4588). میتوان گفت که واژه ی بیمه در ادبیات و زبان فارسی واژه ی نویی به شمار می رود چون در فرهنگهای قدیمی مانند فرهنگ انجمن آرای ناصری نوشته رضاقلی هدایت که در دوره ی ناصرالدین شاه تدوین شدهاست، اصلا لغت بیمه وجود ندارد و همینطور در فرهنگ معتبر برهان قاطع که تاریخ تحریر آن سال 1024 ه.ش میباشد – واژه بیمه دیده نمیشود(جمالی زاده،1380،ص24).
صاحب نظران در جدیدترین بررسی خود از وضعیت اقتصادی بخشهای مختلف کشور به ارزیابی عدم توسعه انواع فعالیتهای نوین بیمهای در کشور پرداخته و دلایل متفاوتی را در این رابطه دخیل دانستهاند. این بررسیها نخست به تقسیم بندی انواع بیمهها در کشور اشاره کرده و تاثیر صنعت بیمه را به عنوان یک عنصر کلیدی و تعیین کننده درتوسعه اقتصادی کشورها و اقتصاد جهان بسیار قابل اهمیت عنوان کردهاند. بهاین صورت که اگر دولت ها بخواهند به وظیفه حاکمیتی خود در زمینه تامین رشد اقتصادی مستمر جامه عمل بپوشانند مجبورند به رشد و توسعه صنعت بیمه و افزایش ضریب نفوذ آن اهتمام ویژهای مبذول دارند(کریمی،1373،ص17).
شرکتهای بیمه پیشرو در امر مشتری مداری سعی دارند که با شناسایی نیازها،خواسته ها و انتظارات بیمهگذاران و تلاش در برآورده کردن آنها رضایت بیمهگذاران را بدست آورند. بیمه مسئولیت حرفهای پزشکان یکی از رشتههای فعالیت شرکتهای بیمه می باشد. در این رشته از آنجا که شرکت بیمه با گروه خاصی از بیمهگذاران (پزشکان) ارتباط دارد ، شناسایی خواسته ها ، انتظارات آنها و در نهایت جلب رضایت آنها برای شرکتهای بیمه از اهمیت ویژهای برخوردار می باشد (افشار،82،1343).
بطورکلی پزشکان و جامعه پزشکی نقش حساس و مهمی را در جامعهایفا مینمایند،زیرا مسئولیت مستقیم سلامت و عافیت جامعه را بعهده دارند و از آنجا که همگام با گشودهشدن افقهای نوین در دنیای علوم و از جمله امور پزشکی، اغلب پزشکان از آخرین وسایل مدرن و پیشرفتهترین روش های درمان استفاده مینمایند، حرفه پزشکی با دورانهای گذشته قابل مقایسه نمیباشد و به همین جهت نیز خطرهای ناشی از آن به مراتب بیشتر و شدیدتر از قبل بوده و لذا جان و روان مردم در معرض خطرهای مختلفی می باشد.
با توجه بهاین علم پزشکی در عین حال که موجبات رفاه و سلامتی را برای انسان ها به ارمغان آورده است، سبب بروز مشکلات و ناملایماتی نیز شده است و با همه کوشش ها و سعی بعمل آمده از طرف دست اندرکاران و مسئولان امر،اثرات نامطلوب ناشی از حرفه پزشکی همچنان باقی است و چنین می کند که اگر چارهاندیشیهای اساسی بعمل نیاید صدمات جسمی و روحی و لطمات ناشی از کثرت تخصصهای پزشکی
قابل جبران نخواهد بود(کاتوزیان،56،1373).
البته از آغاز شروع حرفه پزشکی و طبابت تاکنون ،تدابیر زیادی به منظور حفظ جان و روح بیماران صورت پذیرفتهاست و این روند کماکان ادامه دارد. ولی علیرغم همه اقدامات احتیاطی از جانب پزشکان و وضع قوانین ومقررات مختلف از طرف مراکز و سازمان های ذیربط ،به اشکال مختلف پزشکان همیشه در انجام معالجات خود موفق نبودهاند و گاهی اوقات منجر به خسارتهای مالی و جانی به بیماران گردیدهاند.
با پیشرفت علم پزشکی و استفاده مردم از تخصصهای مختلف بخصوص در سالهای اخیر اقدامات ناگوار در حال افزایش است و گویای این واقعیت است که با گذشت زمان ،تعداد شکایات از پزشکان و جراحان نسبت به سالهای گذشته چه در ایران و چه در سایر نقاط دنیا بطور چشمگیری افزایش یافتهاست. مطالعات نشان دادهاست که در امریکا در سال 1965 از هر هشت نفر پزشک فقط یک نفر در طول دوران طبابت خود محکومیت در دادگاه پیدا میکرده ، ولی در سالهای اخیر این رقم به حدود یک پزشک از هر چهار نفر افزایش پیدا کردهاست. در کشور ما میزان شکایات از پزشکان در مقایسه با کشورهای اروپایی و امریکایی بنا به دلایلی از جمله اعتقاد به قضا و قدر الهی و عدم آگاهی و اطلاع از قوانین حرفه پزشکی خیلی پایین تر است(محمود صالحی،44،1372 ).
اگر پزشکان، ضمن کار و فعالیت شغلی خود مسئول وارد کردن صدمات جسمانی و روانی به بیمار شناخته شوند با بیمه مسئولیت،خسارت وارده را بیمهگر جبران خواهد کرد (لنگرودی،74،1369).
بدون شک بیمه که یک نوع تجلی روح تعاون و همکاری بین افراد بشر است می تواند آثار و پیامد خطرات تحقق یافته را به موثرترین وجه جبران نماید. بهترین راه حل برای تامین منافع پزشکانی که ممکن است به دلیل غفلت،اشتباه و… بطور غیر عمد در معرض این قبیل خطرات قرار گیرند این است که پزشکان این ضرورت را احساس نمایند که مسئولیت حقوقی خود را در مقابل اشخاص ثالث بیمه(بیمه مسئولیت مدنی حرفهای پزشکان) نمایند تا در صورت لزوم شرکتهای بیمه،آینده کسان حادثه دیده را تامین کنند(همان ، 1372، ص65)
فعالیت در بازار صنعت بیمه در راستای وظایف و مأموریت اصلی مورد انتظار از صنعت بیمه، نقش مجموعه پشتیبان اقتصاد و صنایع بیمه مختلف کشور را ایفا می کند و در حقیقت یکی از حلقههای اصلی توسعه ملی کشور میباشند. شرکتهای بیمه همواره در تلاشند که اطمینان خاطر مورد نیاز اقشار مختلف جامعه، بویژه صاحبان صنایع و حرف را به نحوی مناسب و شایسته تامین کنند. اهمّ چالشها و مشکلات صنعت بیمه بشرح زیر است:
مشکلات مربوط به شناسایی بازار و طراحی محصولات منطبق با نیازهای مشتری به دلیل فقدان یک بانک اطلاعاتی جامع مورد نیاز، ساختار سنتی و نامناسب در شرکتهای بیمه که با ساختار شرکتهای بازرگانی مطابقت نداشته و اجازه انعطافپذیری با شرایط محیطی را از شرکتها سلب نمودهاست، عدم وجود نیروهای متخصص جهت ارزیابی مناسب ریسک، وجود برخی قوانین و مقررات مانعزای فعالیت، عدم وجود همکاری و هماهنگی لازم بین دانشگاهها و موسسات آموزش عالی با شرکتهای بیمه و پژوهش کاربردی در صنعت بیمه کشور که سبب وابستگی صنعت بیمه به منابع اطلاعات فنی متخصصان خارجی گردیدهاست، عدم تطبیق اساسنامه شرکتهای بیمه با قانون تجارت. (کریمی، 1389)
شباهنگ(1381) بیان میکند که مشکلات بیمه مسئولیت در ایران شامل: عوامل فرهنگی، ضعف قوانین و مقررات، کمبود امکانات و تجهیزات پزشکی، بیتوجهی به آموزش نحوه پرداخت خسارت و شرایط بیمه مسئولیت مدنی حرفهای پزشکان و تبلیغات میباشد.
بیمه مسئولیت مدنی از جمله بیمههایی است که نسبت به بیمههایی مانند بیمه آتشسوزی یا بیمه باربری، بیمهای است جدید ولی بسیار مهم. از زمانهای کهن وقتی کسی جرمی انجام میداد عقوبت مشخصی داشت؛ ولی اگر مثلا اسب یا شتر کسی رم میکرد وآسیبی به شخص ثالث وارد میشد؛ کسی پاسخگو نبود. رفته رفته با پیشرفت تکنولوژی و استفاده از ابزارآلات پیشرفته آسیبهایی که از انسان یا از ابزار و وسایل مورد استفاده آدمی به افراد و اموال دیگران وارد میشد بیشتر و بیشتر شد. تا جائیکه تصویب قوانین مدنی برای اینگونه اتفاقات لازم و ضروری به نظر رسید. بیمه مسئولیت مدنی شامل طیف وسیعی از فعالیتهای حرفهای افراد میشود. تنوع بیمههای مسئولیت به تعداد کل مشاغل موجود در سطح جامعه متنوع میباشد. در تعریف بیمه مسئولیت مدنی آمدهاست: «هرگاه بر اثر کردار و رفتار فرد یا افراد جامعه خسارتی وارد آید؛ مسئولیت مدنی تحقیق مییابد» و به عبارت ساده از مسئولیت مدنی بعنوان زیان خصوصی میتوان نام برد(جباری،112،1349).
موضوع بیمه مسئولیت حرفهای پزشکان عبارت است از جبران خسارت بدنی وارد به بیماران که ناشی از مسئولیت پزشک به علت اشتباه، غفلت یا قصور وی در انجام خدمات حرفهای به وقوع پیوسته باشد(دریاباری، 1387)، بیمه مسئولیت حرفهای پزشکان بر اساس قانون مسئولیت مدنی و قوانین و مقررات نظام پزشکی کشور تهیه و تدوین گردیدهاست.
پزشک نیز مانند هر انسان دیگری ممکن است مرتکب خطا و اشتباه شود و هرگاه با وجود سعی و تلاش بسیار، معالجات وی به خسارتهای جسمانی، روانی یا فوت بیمار منجر و در نتیجه با ادعای خسارت زیان دیده (بیمار) مواجه و ملزم به جبران میگردد. با علم بهاین موضوع که پزشک ممکن است با خطا و اشتباه خود به بیمار صدمات جسمانی و روانی وارد کند، اگر پزشکان مسئولیت خود را در مقابل بیماران بیمه کنند، چنانچه ضمن کار و فعالیت شغلی خود مسئول شناخته شوند؛ با بیمه مسئولیت، خسارت وارده را بیمهگر جبران خواهدکرد. ولی در کشور ما با وجود این نوع بیمه، فقط عده معدودی از پزشکان ، مسئولیت مدنی خویش را بیمه میکنند.
بیمه مسئولیت حرفهای ، پزشکان را در قبال بیمارانی که به علت خطا، غفلت یا کوتاهی پزشکان در انجام امور پزشکی دچار صدمه جسمانی، روانی یا فوت شوند تحت پوشش قرار میدهد.
ادعاهای حقوقی علیه مراکز درمانی به علل نبود کارایی، فقدان نقص در امکانات پزشکی، تجهیزات فنی، تاسیساتی، تغذیه نادرست در مدت معالجه، جراحی و دوران بستری بیمار که منجر به خسارت بدنی بیماران و اشخاص ثالث (مراجعان ، عیادت کنندگان و…) شود تحت پوشش این بیمهنامهاست(لنگرودی،69،1369).
محقق بهدنبال شناسایی موانع روبروی بیمه مسئولیت حرفهای پزشکان جراح استان گیلان میباشد.
نگهداری و تقویت وفاداری مشتری در راستای محصولات یا خدمات یک شرکت، عموما نکته اصلی و مرکزی فعالیت های بازاریابی شده است(دیک و بوسو[1]،1994). وفاداری مشتری، می تواند منجر به هزینه های بازاریابی پایینتر شود، مشتریان بیشتری را جذب كند، و روی معامله موثرباشد (آكر[2]،1997).
مدیران با شناخت نسبت به عواملی كه وفاداری مشتری را شكل می دهند قادر خواهند بود برنامه های وفاداری مشتریان و به تبع آن كاهش هزینه های بازایابی و افزایش سودآوری سازمان را با دید روشن تری تدوین و شركتها را در این مسیر به جلو هدایت كنند. در این راستا در این تحقیق سعی شده است كه مفهوم به همراه عوامل موثر بر آن مورد بررسی قرار گیرد.
با توجه به ضرورت برنامه های وفاداری مشتریان و تاثیر آن بر سود آوری سازمان، لازم است بدانیم كه چه عواملی بر وفاداری مشتری تاثیر دارند.
در دوران حاضر(و بی شک در آینده) به دلیل تشابه خدمات و محصول ارائه شده از شرکتهای رقیب دیگر به سختی می توان مشتری را با ارائه خدمتی کاملا بدیع در بلند مدت شگفت زده کرد زیرا نوآورانه ترین خدمات خیلی زود از سوی رقبا تقلید شده و به بازار عرضه میگردد از این رو سرمایه گذاری بر وفاداری مشتریان یک سرمایه گذاری اثربخش و سودمند برای سازمانها است. وفاداری از طریق کاهش هزینه بدست آوردن مشتریان جدید, کاهش حساسیت مشتری به قیمت و کاهش هزینه های آشنا کردن مشتری با روشهای انجام کار در شرکت و … به افزایش سودآوری میانجامد, لذا از این لحاظ نیز وفاداری مشتریان به موضوع استراتژیک از دیدگاه مدیران تبدیل می شود.
در این تحقیق سعی داریم با ارائه مدل وفاداری مشتری برای سازمان، این مفهوم را در بستر ارتباطی سازمانها و مشتریان ایرانی مورد بررسی قرار دهیم. در واقع مساله اصلی این تحقیق، طراحی مدل وفاداری مشتری در صنعت نرم افزار ایران است، لذا بدنبال شناسائی عوامل موثر بر وفاداری مشتری برای سازمان هستیم و میخواهیم تاثیر مفاهیمی چون رضایت مشتری، كیفیت خدمات، ارزش درک شده، تصویر سازمانی و هزینه جا به جایی را بر وفاداری مشتریان مورد بررسی قرار دهیم.
سوالات پژوهش:
[1] Dick and Basu
[2] Aaker
[3] SME (small and medium enterprise)
موقعیت استراتژیک کشور ایران به عنوان یک کشور آزاد و مستقل و اراده ملی برای افزایش تولید،بهبود توزیع ،حضور موفقیت آمیز در بازارهای بین المللی ایجاب می کند که ادبیات بازاریابی مورد توجه خاص قرار گیرد. تاآن چه مورد نیاز پژوهشگران ،کارشناسان ،مدیران و کارآفرینان اقتصادی در عرصه های تولید وتوزیع است فراهم گردد تا روند حرکت استقلال طلبانه ایران در کوتاه ترین زمان ممکن با مناسب ترین شرایط به موقعیت مطلوب برسد.
بر مدیران واستراتژیست های واحد های تولیدی وخدماتی است که با تجهیز نیروهای محقق خود ،عملیات سازمانی را با هدف گیری به سمت بازارهای دور ونزدیک وپیش بینی سطح فروش ،سهم بازار و درآمد معین برای دوره های آینده آغاز نماید واین مهم فقط با استعانت از روش هاو رویکرد های علمی بازاریابی میسر است.
فعالیت اقتصادی کشور ایران باید به شناخت فرصت های موجود پرداخته و با بهره گرفتن از مزیتها وقابلیت ها،با اتخاذ واجرای استراتژیهای مناسب و توسعه صادرات ورهایی از خام فروشی وفله فروشی، ایجاد ارزش افزوده هر چه بیشتر در داخل و بازرگانی خارجی را امکان پذیرنمایند.
در این فصل کلیات مربوط به پژوهش حاضر مورد بررسی قرار میگیرد به این ترتیب که در ابتدا به شرح و بیان مسئله پژوهشی پرداخته میشود تا مبانی لازم جهت توجیه چرایی انجام پژوهش حاضر فراهم آید. در ادامه اهداف پژوهش بیان میشود. سپس قلمرو پژوهش به لحاظ زمانی و مکانی معین میشود و روش مورد استفاده در پژوهش حاضر به اختصار توضیح داده میشود. در نهایت نیز به تعریف کاربردی واژههای پژوهش پرداخته میشود تا مطالعه پژوهش حاضر به صورتی ساده و قابل فهم میسر شود.
1-2- بیان مساله
در یک بازار پویا كوشش دستگاههای بازاریابی بیشتر متوجه تأثیرگذاری روی مصرف كنندگان و خریداران است تا ایجاد تقاضای جدید. وقتی یک محصول جدید به بازار عرضه میگردد، بازاریابی وارد عمل میشود و با بهره گرفتن از ابزارهای ترفیعی، مصرف كننده را ترغیب به خرید محصول جدید می کند. ترفیع یكی از عناصر آمیخته بازاریابی است كه از طریق آن سازمان با مصرف كننده ارتباط برقرار میکند و از طریق تبلیغات، پیشبرد فروش، فروش شخصی و روابط عمومی او را به خرید محصول تشویق میکند(کاتلر، 1991).
اهداف بازاریابی، غالباً در نتایجی مشخص همانند حجم فروش، سهم بازار، سود، یا برگشت سرمایه تعریف میشود. اهداف بازاریابی مناسب و دقیق غالباً قابل کمی شدن (مثلاً افزایش 10 درصد فروش محصول X در بخش مصرفكنندگان بازار در ماه 12 آینده) واقعگرایانه و قابل دستیابی هستند. مثلاً، بعضی از سازمانها در جستوجوی توسعه توزیع و فروش محصولات خود در بخشهای مختلف بازار هستند و یا بعضی از شركتها میخواهند حجم فروش محصولاتشان را به مشتریان فعلی خود افزایش دهند. از آنجا كه ترفیع، جزئی از ابزار آمیخته بازاریابی است، مدیران ارتباطات بازاریابی شركت باید برنامه بازاریابی شركت را مرور كرده و دریابند كه شركت، طی برنامه بازاریابی خود میخواهد به چه چیزی دست یابد. مدیران باید از توانایی تبدیل و تفسیر اهداف بازاریابی شركت به اهداف ارتباطات و اهداف ترفیعی ویژه برخوردار باشند.
یكی از وظایف مهم در مدیریت بازاریابی، تعیین مؤثرترین تركیب ترفیع است. از نظر تأثیر، روشهای ترفیعی با یكدیگر تفاوت دارند. هر كدام از روشهای ترفیع ویژگیهای منحصر به فردی دارد كه عامل تعیین كننده در انتخاب هر یک محسوب میگردد. (لینسن، 1993) یک سازمان باید ابزارهای ارتباطی را آگاهانه و با دقت به نحوی با یكدیگر تركیب كند تا بتواند تركیب موزونی از عناصر ترفیعی به وجود آورد؛ تركیبی كه نیل به اهداف ارتباطی و بازاریابی را ممكن سازد. (هیل، همکاران، 2001).
انتخاب روشهای مناسب ارتباطی با توجه به موقعیت مخاطبان در بازار هدف صورت میگیرد. خرید، نتیجه یک فرایند طولانی تصمیم گیری مصرف كننده است. برقرار كننده یک ارتباط بازاریابی باید بداند مخاطبان هدف او اكنون در چه موقعیتی قرار دارند و او میخواهد آن ها را به كجا منتقل كند.
از طرفی از آنجایی که در تئوری های متداول اقتصادی، صنایع لوازم خانگی و شاخه های وابسته به آن، نقش مهمی را در توسعه کمی و کیفی زیر ساخت های صنعتی ایفا می نماید ، صنعت مزبور به عنوان مطالعه موردی انتخاب گردیده است.
با توجه به اینكه بازاریابی لوازم خانگی در مقایسه با محصولات دیگر پیچیدگیها و مشكلات بیشتری دارد مطالعه حاضر با بهره گرفتن از روش تصمیم گیری چندمعیاره به دنبال پاسخ به این سؤال است كه برای ایجاد نگرش صحیح درمدیران مربوط، نسبت به مسالهی بازاریابی لوازم خانگی از كدام یک از روشهای ترفیعی باید استفاده كرد؟ به عبارت دیگر آمیخته ترفیع مناسب فروش برای صنایع لوازم خانگی کدام است؟
با توجه به مطالب پیش گفته هدف کلی این تحقیق بررسی روش های ترفیع و تعیین موثرترین روش ترفیع است. شناخت این روش ها مدیران و برنامه ریزان را در امر برنامه ریزی و سیاست گذاری های بازاریابی به طور موثر و اثر بخش هدایت می نماید.