. 18
3-2-معانی و مفاهیم فرهنگ…. 20
3-2-1-مفاهیم و وویژگی ها ی فرهنگ عامه. 24
3-2-2-فرهنگ عامه مردم ایران.. 31
3-2-3-عوامل موثر بر فولکولور: 31
3-2-4- تاریخچه و منابع فرهنگ ایران.. 32
3-3-فرهنگ عامه. 41
3-3-1- آراء میشل دوسترو 42
3-3-2- آراء جان فیسک…. 43
3-3-3- مصادیق فرهنگ عامه. 46
3-3-4- پشت لایه های شیشه ای.. 50
3-3-5- نقش استوارت هال در توسعه مطالعات فرهنگی.. 56
3-3-6- جهانی شدن به منزله ی رواج فرهنگ آمریکایی.. 57
3-4- زندگی روزمره 64
3-4-1- خواننده در تبعید. 65
3-4-2- موسیقی و زندگی روزمره 70
3-4-3- ویژگی مردم شناختی کافی شاپ؛شیوه زندگی جوانان.. 73
3-5- مد و مد گرایی.. 79
3-5-1- زنان و پدیده مد. 80
3-5-2- سیر تاریخی مد گرایی.. 81
3-5-3- مد و ارزش های دینی.. 83
3-5-4- مصرف : تغییر از اقتصاد محوری به فرهنگ گرایی.. 86
3-6-تبیین دین و تبیین ساختارها ؛نقش و قلمرو آن در حوزه های فردی و اجتماعی.. 92
3-6-1-جایگاه دین رسانه ای و دین عامه. 97
3-6-7-مولفه های دینی فرهنگ عامه. 100
3-7-1- نماز درمعتقدات عامه. 102
3-7-2- احترام. 106
3-7-3-جلوه های آیینی احترام درنام گذاری نوزاد. 108
3-7-4- ازدواج.. 108
3-7-5- مرگوسوگواری.. 109
3-8- نقد و بررسی یک فیلم :به همین سادگی.. 110
3-8-1- نگاهی به چند مولفه ی فرهنگ عامه موجود در فیلم به همین سادگی.. 114
فصل چهارم : نتایج تحقیق و پیشنهادات… 122
4-1- نتایج تحقیق.. 122
4-2- پیشنهادات… 129
منابع.. 130
از اوایل قرن بیستم میلادی و با ظهور عکاسی؛سینما و شیوه های باز تولید و تکثیر آثار هنری در برخی جوامع غربی؛اهمیت مطالعه و ارزیابی فرهنگ عامه به شکلی بارز خود را نمایان ساخت .در همان دوران ؛آوانگارد رادیکال به شیوه هایی گوناگون در پی از میان برداشتن مرزهای میان هنر و زندگی روزمره بود .
گسترش فرهنگ توده ای مدرن در قرن بیستم از طریق رسانه های همگانی ؛واکنش های گوناگونی برانگیخته است به طوری که گروه های قدرتمند معمولا به فرهنگ توده به دیده تحقیر می نگرند و اغلب درپی اعمال کنترل فرهنگی بر می آیند .
در بحث هایی که در ایران صورت گرفته ارتباط این مسائل خیلی مورد توجه قرار نگرفته و اغلب راجع به فرهنگ و رسانه ها جدا بحث شده است در این جا ماوقتی جامعه را مطرح می کنیم؛ با افراد سروکارداریم ؛با نظام اجتماعی؛فرهنگ؛تاریخ؛سرزمین و …جامعه بالاخره با فرهنگ سر و کار دارد و بسته به اینکه ما جامعه را در چه سطحی مطرح بکنیم فرهنگ را هم در آن سطح می توانیم مطرح کنیم.
از سویی دیگر فرهنگ ما با مفاهیم اسلامی غنی شده است و دارای مولفه های آیینی می باشد ؛این مولفه ها خود را در تار و پود فرهنگ ایرانی قرار داده اند به صورتی که بسیاری از مولفه های ایرانی ناخواسته اسلامی نیز می باشند .برای مثال معماری ما سرشار از مضامین عارفانه و اسلامی است .
نقطه ی آرمانی در صنعت فیلم سازی در کشور ما آمیختن فرهنگ دینی با فرهنگ عامه و رسیدن به یک رسانه ی دینی و تاثیر گذار می باشد.رسانه ی دینی عرصه ای است برای نشان دادن واقعیت های دینی و فرهنگی ؛از آن جا فرهنگ عامه ی ما با فرهنگ دینی آمیخته است دور شدن از هر کدام به معنای سست شدن پایه های فرهنگی ماست ؛فرهنگ دینی به دلیل در بر داشتن ارزش ها و آموزه های سعادت بخش دارای اهمیت فراوانی است لذا بر یک فیلم ساز متعهد لازم است که ضمن ارائه فرهنگ عامه به فرهنگ دینی به شکل مطلوب و تاثیر گذار توجه کند .
انسان ، به مرور از نقل و روایات قصه ها به سمت نمایش قصه ها پیش رفت و تئاتر را تشکیل داد ، پس از آن به فیلم روی آورد و امروزه اکثر قصه ها را با فیلم نمایش می دهند که فیلمنامه ، مرحله اصلی و مقدماتی آن است و توسط فیلمنامه نویس ، نوشته می شود . حوزه فیلمنامه نویسی نیز به همین منظور به وجود آمد.
ترسیم شخصیت ها از طریق فیلم ، تفاوت های بسیاری با ترسیم شخصیت ها در ادبیات و هنرهای کلامی دارد . در فیلمنامه ، فیلمنامه نویس باید شخصیت ها را وادار کند تا به ما نشان دهند که چه تفکر و احساسی دارند . ترسیم شخصیت ها در سینما به نظر بسیاری از اهل فن ، مشکل ترین نوع شخصیت پردازی است . ( مهرینگ ، 1376 )
شیطان در سینما معمولا مظهر ایجاد وحشت ، وسوسه ، فریب ، پلیدی و گاه نابودی است . یک بستر داستانی دراماتیک ، که میدان نبرد خیر و شر است ، نیاز به قهرمان و ضد قهرمان دارد و به قول خودمان آدم بده و آدم خوبه می خواهد . عموما در فیلم های “شیطان دار”، شیطان آنتاگونیست ماجراست و در این فیلم ها ، نقش بسیار مهم “شر” را دارد .
شیطان و شخصیت های شرور در سینما غالبا از قدرتی بلامنازع برخوردار هستند و این قدرت ، ریشه در ماهیت فرامادی شیطان دارد . گاه درجلد انسان ها و گاه در جلد حیوانات و یا اشیا فرو می رود ، مرزهای زمان و مکان را پشت سر می گذارد و می تواند به هر چهره و شکلی درآید . از این رو ، قهرمان داستان برای مواجهه و مقابله با او و غلبه بر او کار بسیار دشوار و گاه غیرممکنی پیش رو دارد . درعین حال همین ویژگی ها ، شیطان را واجد جذابیت های تصویری و دراماتیک بسیاری می کند که باعث می شود همواره میان فیلمنامه نویسان و فیلمسازان ، مشتری داشته باشد .
این رساله قصد دارد به بررسی شخصیت پردازی شر بر مبنای تفکر اسلامی بپردازد . ابتدا به مباحث شخصیت پردازی از جنبه های متفاوت پرداخته می شود ، سپس رویکرد اسلام نسبت به شناسایی شر بررسی می شود ، که برای این منظور ، روی یک مصداق ؛ مجموعه
تلویزیونی معصومیت از دست رفته کار می شود.
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
در این پایان نامه قصد داریم تعریفی از شر ، شخصیت پردازی و ترکیب این دو با هم بدهیم و بررسی کنیم شر در فرهنگ دینی ما به چه معناست ، چگونه پدید می آید و در یک اثر هنری چگونه خود را نشان می دهد ، شخصیت یا قهرمان چیست ، شخصیت پردازی چیست ، آیا شخصیت پردازی در یک متن نمایشی با یک فیلمنامه متفاوت است . اصول و روش صحیح برای خلق شخصیتی مناسب ( شر و خیر ) یا قهرمان مثبت یا منفی در فیلمنامه یا یک مجموعه تلویزیونی به چه صورت می باشد . ابتدا مختصات شر از کلام اسلامی و شیعی مورد بررسی قرار می دهیم و مرز بین اختیار انسان ( همان شخصیت های سریال معصومیت از دست رفته ) و شرارت شیطان را معلوم کنیم . می خواهیم ببینیم آیا شر فقط زبان نمادین دارد و آیا ابزارهای دیگری هم برای نشان دادن آن موجود هست یا خیر . برای یافتن شخصیت های شریر در مجموعه تلویزیونی معصومیت از دست رفته از نظریه های گریماس و پروپ استفاده کرده ایم و کارکردهایش را بر اساس همان نظریات مشخص نموده ایم .
شخصیت ها باید در زمینه ای گسترش یابند و آن پیرنگ است . هر شخصیت برای منظور خاصی در فیلمنامه جای می گیرد . خلق و پی ریزی شخصیت مانند کشف دیدگاه ها ، علایق ، سلیقه ها ، نیازها، الگوهای رفتاری و واکنش های گوناگون است . ( مهرینگ ، 1376 )
قصه را می توان بیان سرگذشت واقعی یا غیرواقعی دانست که مبتنی بر هدف و اندیشه ای است و دارای سه عنصر اصلی موضوع ، شخصیت و گفتگو است . در طول آن معمایی مطرح می شود یا گره ای می آید که در پایان ، آن معما حل و گره گشوده می شود . قصه انواعی دارد ، واقعی ( واقع گرا ) و غیرواقعی ( مثل افسانه ها و قصه های پریان ) . عناصر قصه عبارتند از : طرح ، شخصیت ، عمل و گفتگو . در این بین شخصیت مهمترین عنصر یک قصه یا اثر داستانی است ، محور اصلی قصه است که با اعمال خود به قصه موجودیت می بخشد . ( داغه چی فیروزجایی ، 1386 )
در این پایان نامه به بررسی شخصیت پردازی شر بر مبنای تفکر اسلامی بر اساس الگوی کنشگران پرداخته می شود .
با توجه به اینکه پایان نامه باید در رابطه با موضوع خاص باشد ، لذا سعی می شود که اولا به بررسی اجمالی و کلی شر و افراد شرور بر مبنای تفکر اسلامی پرداخته شود و سپس به مورد مطالعاتی این پایان نامه ، مجموعه تلویزیونی معصومیت از دست رفته رسیدگی شود .
نتیجه کاربردی این پایان نامه به این سمت نخواهد بود که حتما شر یا افراد شرور شبیه به آنچه در تفکرات اسلامی ذکر شده ساخته شود ، البته آن هم می تواند باشد ، اما مهم تر و کاربردی تر از آن ، این است که بتواند از شر ، در هر شکل و قالبی ، حتی یک شی کوچک ، شخصیت پردازی هایی در جهت اهداف اسلامی و با رویکرد اسلامی ارائه دهد .
روایات سریال مادرانه
105
4-2.نمودار روایی داستان
109
4-3.مربع معنایی داستان
111
4-4.بررسی مولفه های سبک زندگی اخلاقی به کارگرفته شده در زندگی مادرانه
113
4-4-1. خانواده
113
4-4-2. محبت
114
4-4-3. حسن خلق(یا نبود اخلاق نیک)
118
4-4-4. آبرو
120
4-4-5. کسب حلال(دوری از مال حرام)
122
4-4-6. دوست و هم نشین
124
4-4-7. مسئولیت پذیری
124
فصل پنجم نتایج تحقیق
127
5-1. نتیجه گیری و جمع بندی
128
5-2. بررسی سوالات تحقیق و فرضیه
128
5-2-1. سوال اصلی
128
5-2-2. سوالات فرعی
129
5-3.فرضیه تحقیق
130
5-4.نتایج تحقیق
130
5-5.پیشنهاد ها و راهکارها
132
فهرست منابع و مآخذ
133
از آن هنگام که دانشمندان جامعه شناسی، توجه خود را به عناصر و ویژگی های موجود در شکل زندگی افراد معطوف نمودند زمان زیادی نمی گذرد. مقصود ابتدایی جامعه شناسان از مطالعه در سبک زندگی افراد توجه به طبقات اجتماعی آنان بوده، در دل این تحقیقات تعلق افراد به گروه های اجتماعی را مشخص می نمودند.
آنچه که در این نحو از مطالعات نظر جامعه شناسان را بر می انگیخت نحوه و شکل مصرف مردم بود. در حقیقت این دانشمندان در صدد بیان آن بودند که بگویند سبک زندگی بازگویی و بازنمایی افراد از موقعیت های اجتماعی خویش است. در این نگاه مصرف کالا نه یک نیاز اقتصادی بلکه پاسخی صریح به نیازهای فرهنگی افراد نیز می باشد. افراد با مصرف نمودن نوع خاصی از کالاها و با نشان دادن شکل خاصی از رفتار در مصرف کالاها، گروه ها و طبقات اجتماعی را شکل می دادند که مصرف در آن حرف اول را می زد. در این نگاه انسان با بکار گیری سبک خاصی از زندگی تلاش می کند تا منزلت اجتماعی خود را در تماس با بیگانگان به رخ آنان بکشد و از این رهگذار دوستان مورد نظر خود را یافته، کسانی که مانند او فکر نمی کنند را از خود براند. بنابراین عناصر و ویژگی هایی که در سبک زندگی یک فرد وجود دارد دارای نوعی انسجام و کلیت می باشد که وحدت درونی آن را می رساند. سبک زندگی افراد اگرچه متمایز بوده اما وجوه مشترکی که ما بین سبک های زندگی وجود دارد طبقات اجتماعی را به وجود می آورد. نتیجه آنکه سبک زندگی افراد هم عامل تعیین کننده ای برای تمایز طبقات اجتماعی است و هم شکل دهنده آن.
اما رفته رفته مفهوم سبک زندگی در عرصه علوم اجتماعی رنگ و بوی جدیدی به خود گرفته از مطالعه طبقات اجتماعی در سطح تحلیل اجتماع به سطح تحلیل فرد ورود پیدا نمود. دیگر مراد از سبک زندگی افراد، طبقه و منزلت اجتماعی آنان نبود.
رویکرد جدید، مجموعه ای از ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای افراد را سبک زندگی دانسته و آن را شیوه زندگی می خواند که بر الگوهای فردی مطلوب از زندگی دلالت دارند. این تعریف جهان بینی، نگرش ها و ارزش ها، عادت ها و وسایل زندگی را در بر می گیرد.
سبک زندگی که دیگر راهی شد برای تعریف ارزشها و سنجش میزان تأثیر گذاری آن بر نگرش افراد، در نهایت بدنبال پیامدهای رفتاری حاصل از نگرش و ارزش رفت.
در این نگاه نگرش های متعدد ، سبک های متفاوتی را در مقابل زندگی آدمی قرار می دهند تا او بر اساس الگویی نانوشته در طول حیات مادی و زمینی خود دست به انتخاب های گسترده زند. شیوه بهره بردن از درآمد،چگونگی انتخاب پوشش، تعیین مدت زمان کارکردن، نحوه تغذیه، نوع کتاب هایی که برای خواندن انتخاب می کند،آهنگی که گوش می کند و…همه و همه بر اساس الگویی برخواسته از نگاه آدمی بر ارزش هاست.
زندگی دینی نیز که برخواسته از نظام ارزشی غنی می باشد، دارای چنان تأثیر عمیقی بر رفتار و کردار آدمی است که مهد تا لحد آدمی را فرا گرفته برای یک یک رفتارهای او برنامه ای منسجم و هماهنگ با نظام عالم هستی ارائه می دهد.
سبک زندگی دینی رفتارها و تظاهرات فردی و جمعی خود را از سه ساحت دین یعنی اعتقادات، اخلاقیات، و فروعات عملی دین می گیرد که هریک به صورت مؤلفه ای خاص بروز و ظهور می یابد.مؤلفه هایی که اگر بازشناسی شده و مطابق الگوهای کامل آن باز تعریف گردند قابلیت هماهنگ شدن با مقتضیات زمان را نیز دارند. در حقیقت با شناختن همین مؤلفه هاست که می توان محک و معیار مناسب برای سنجش رویکرد جامعه به دین را تبیین کرده و براساس آن هندسه فرهنگی موجود و مطلوب جامعه دینی را ترسیم نمود.
جامعه ای که الگوی رفتاری خود را تنها از نظام ارزشی دین نمی گیرد و بسیاری از مؤلفه های دیگر همانند تبلیغات،مد،اجتماعی شدن و… سبک زندگی او را تعیین می نمایند.
فارق از اینکه دین، خود خواهان زندگی براساس سبک دینی است و غیر آن را بر نمی تابد زمانی اهمیت رواج سبک های غیر دینی معین و مشخص می شود که بدانیم سبک ها نیز ارزش آفرین هستند و در نگرش انسان به زندگی اطراف تأثیر گذارند.این مسأله که آیا تکنولوژی های وارداتی خود ابزار انتقال فرهنگ ها هستند برای بسیاری از دلسوزان فرهنگی به دغدغده ای قدیمی بدل شده است حال آنکه شکل زندگی آدمی همان فرهنگی است که امروزه بسیاری آن را نه از دریچه نظریات دین بلکه از کانال مراودات اجتماعی و یا حتی از برند کالاهای مصرفی دریافت می کنند.این ارتباط دو سویه بین ارزشها و سبک زندگی است که اگر آگاهانه دنبال شود ارزشها هستند که سبک آفرین خواهند شد و در غیر این صورت سبک های زندگی از مبادی تاریک و نامشخصی اخذ خواهند شد که تنها لذات آنی ولی ناپایدار را بدنبال دارند.این داستان آنجا شکل جدی تری به خود می گیرد که استعمار زین پس قدرت خود را نه در لشگر کشی بلکه در تغییر ذائقه انسان ها دنبال می کند که منافع او را به شکل کم هزینه تر ولی پایدارتر تأمین کند.سرّ هزینه های بسیار استمعارگران در راستای راه اندازی بنگاه های تبلیغی به شکل بسیار گسترده را در همین نکته باید جست.
مصرف زدگی در ایران که رواج مصرف محصولات فرهنگی بیگانه (فیلم و موسیقی و…)به یکی از مصادیق بارز آن بدل شده بر مؤلفه های اخلاقی سبک زندگی حال و حاضر مردم به شدت اثر گذاشته است. بسیاری دیگر آنگونه که پدرانشان می اندیشیدند نمی اندیشند و این تغییر در افکار نه از روی مطالعه و تحقیق بلکه در اثر واپس زدگی در مقابل مظاهر زندگی غربی حاصل شده است.
تغییر در نوع پوشش، میزان و شکل مصرف، موسیقی مورد علاقه مردم، تفریحات و سرگرمی های جذاب ، نوع تغذیه و بسیاری از دگرگونی های موجود – که دیگر نه پنهان و آهسته که از آن به شبیه خون تعبیر شود- عرصه حیات اجتماعی جامعه ما را تبدیل به جنگ تمام عیار فرهنگی نمود. جنگی که کشته های آن نه تنها ممدوح نیستند بلکه هلاک شدگانی مرگ آفرین هستند که جامعه را از حیات طیبه مورد نظر دین خالی و تهی می گردانند.
امروزه تلاش صدا و سیمای جمهوری اسلامی برای تولید سریال های مناسبتی را از آن رو باید ارزیابی نمود که فیلم و سریال قدرت بی بدیلی در ارائه سبک های زندگی دارند. سریال های مناسبتی سریال هایی هستند که هر ساله به مناسبت ایام مذهبی سال مانند رمضان و محرم از تلوزیون ایران برای سرگرمی و انتقال مفاهیم دینی پخش می شوند و بسیاری از آنان با استقبال خوب مردم نیز مواجه شدند. این امر مؤید آن است که مفاهیم دینی ظرفیت آن را دارند که در قالب هنرهای جدید جای خود را در زندگی مردم باز نمایند. در این سریال ها اگر مؤلفه های سبک زندگی به خوبی نشان داده شوند می توانند بهترین عملکرد برای تبلیغ ارزش های دینی را فراهم آورند. سریال مادرانه را نیز می توان از آن دست سریال های مناسبتی دانست که با بازی خوب بازیگرانش توانسته بود بخشی از مؤلفه های اخلاقی سبک زندگی دینی مانند احترام به والدین را به نمایش در آورد. بنابراین سزاوار است تا هنرمندان عرصه هنر های تصویری مخصوصا تلوزیون و سازندگان سریال های مناسبتی با توجه بیشتر به فقه الاوسط در دین _که همان اخلاق است_ که در زندگی دینی به گونه ای خاص سبک آفرینی می کند و بازشناسی آن به معیار مناسب شناخت جایگاه اخلاقی جامعه در دین دست یابند.
:
در تحقـیق پیـش رو جهـت گـیری رفـتارهـای اخـلاقی شخصـیتهـای مثبت، معـمولـی و منـفی سـریال «مدارصفردرجه» با روش تحلیل محتوا بررسی شده است.
با توجـه به معیارهای موجـود درمتـون اسلامی، رفتارهای اخـلاقی و غیر اخلاقی در دو زیـر مقـوله ارزشی و ضـدارزشی تقسیمبندی گردیدهاند و در ادامه 86 رفتارطرح شده درسریال – كه جـمعاً 976 بار تكرار شدهاند – با تعیین جهت گیری هر رفـتار، بررسی شـده است و منـظور از جهـتگیری این اسـت كه اگـر رفتارشخـصیتهای مثـبت ومعـمولی مؤید اخـلاقیات باشد و رفتار غیراخـلاقی از سوی شخـصیتهای منفی، ارائه شـده باشد، جهتگیری سریال مثبت ودر غیر این صورت جهت گیری منفی در نظر گرفته شده است.
بررسی رفتارها حاكی از آن است كه در سریال 491 مورد رفتار پسندیدهی اخلاقی معادل 3/50 درصد كل رفتارهـای اخلاقی و غیراخـلاقی دیده میشود؛ از مجموع 491رفتار پسندیدهی اخلاقی در 480 مورد جهتگیری سریال مثبت بوده و در 11 مورد جهتگیری سریال منفی بوده است.96 مورد رفتار واجب اخلاقی معادل 8/9 درصد از كل موارد، نمایش داده شده است؛ از مجموع واجبات اخلاقی در 92 مورد جهتگیری سریال مثبت و در 4 مورد جهتگیری سریال منفی بوده است.220 مورد گناه صغیره معادل 6/22 درصد كل موارد، نشان داده شده است؛ ازمجموع گناهان صغیره،در 137 مورد جهتگیری سریال مثبت و در83 مورد جهتگیری سریال منفی بوده است.169 مورد گناه کبیره معادل 3/17 درصد كل موارد احصا شده است؛ از مجموع گناهان کبیره در 112 مورد جهتگیری سریال مثبت و در 57 مورد جهتگیری سریال منفی بوده است.
نتایـج تحقـیق نشـان میدهـد كه در سریـال به لحـاظ كمّی و با كدگذاری مساوی رفتارها ، 84 درصـد جهتگیریهای سریال مثبت ودر جهت ترویج رفتارهای اخلاقی بوده است و در مقابل 16 درصد رفتارها با جهتگیری منفی ارائه شـده اند.
واژگان کلیدی: دین، اسلام، اخلاق، ارزش، ارزشها و ضدارزشهای اخلاقی، «مدار صفر درجه».
عنوان صفحه
1- فصل اول: کلیات تحقیق…………………………………………………………………….1
1-1- طرح مسأله……………………………………………………………………………………………………………2
2-1- ضرورت و اهمیت تحقیق……………………………………………………………………………………….3
3-1- دربارهی سریال……………………………………………………………………………………………………..5
4-1- اهداف طرح………………………………………………………………………………………………………….7
5-1- سؤال های تحقیق…………………………………………………………………………………………………..8
6-1 تعریف مفاهیم…………………………………………………………………………………………………………8
2- فصل دوم: پیشینه و مبانی نظری تحقیق……………………………………………..13
1-2- بررسی تحقیقات پیشین………………………………………………………………………………………..14
2-2- چهارچوب نظری تحقیق……………………………………………………………………………………….18
1-2-2- نظریههای مربوط به موضوع تحقیق……………………………………………………………18
2-2-2- تئوری کارکردگرایی ساختی………………………………………………………………………21
3-2-2- نظریهی حضور تسلی بخش……………………………………………………………………..22
4-2-2- جامعهپذیری……………………………………………………………………………………………23
5-2-2- دیدگاه هارولد لاسول………………………………………………………………………………..23
6-2-2- نظریهی انباشتی……………………………………………………………………………………… 23
7-2-2- نظریهی الگوگیری……………………………………………………………………………………….24
8-2-2- نظریهی استفاده وخشنودی……………………………………………………………………………26
3-2- دین – اسلام – اخلاق – ارزش………………………………………………………………………………..26
4-2- کارکردها و ویژگی ارزشها…………………………………………………………………………………….35
1-4-2- کارکرد………………………………………………………………………………………………………..35
2-4-2- ویژگی ارزشها…………………………………………………………………………………………..36
5-2- ویژگی ارزشهای دینی…………………………………………………………………………………………..36
6-2- تعریف رفتارهای ارزشی و ضد ارزشی(از منظر اسلام)…………………………………………….38
1-6-2- ارزشها و ضد ارزشهای تحقیق……………………………………………………………………82
7-2- کارکرد رسانه از دید رهبران انقلاب اسلامی……………………………………………………………..84
8-2- نقد محتوایی سریال………………………………………………………………………………………………….85
1-7-2- موارد مثبت سریال……………………………………………………………………………………………85
2-7-2- موارد منفی سریال…………………………………………………………………………………………….86
3- فصل سوم: روش تحقیق………………………………………………………………………..89
1-3- روش تحقیق……………………………………………………………………………………………………………90
1-1-3- جامعهی آماری……………………………………………………………………………………………90
2-1-3- واحد ثبت و شمارش…………………………………………………………………………………..91
3-1-3- واحد متن(فحوا)………………………………………………………………………………………….91
4-1-3- روش جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات…………………………………………………92
5-1-3- تجزیه وتحلیل اطلاعات……………………………………………………………………………….92
6-1-3- محاسبهی حجم نمونه………………………………………………………………………………….93
7-1-3- قواعد کدگذاری…………………………………………………………………………………………93
8-1-3- متغیر و ردههای تحقیق………………………………………………………………………………..94
1-8-1-3- نام شخصیت ……………………………………………………………………………….95
2-8-1-3- نوع شخصیت……………………………………………………………………………….96
3-8-1-3- جهتگیری…………………………………………………………………………………..96
1-3-8-1-3- جهتگیری مثبت……………………………………………………….96
2-3-8-1-3- جهت گیری منفی………………………………………………………..97
2-3- تعریف عملی رفتارهای ارزشی و ضد ارزشی در سریال………………………………………….97
4- فصل چهارم: یافتههای تحقیق………………………………………………………….103
جداول فراوانی……………………………………………………………………………………………………..104
5- فصل پنجم: بحث،نتیجه گیری و پیشنهادها……………………………………….117
1-5- بررسی یافتههای تحقیق…………………………………………………………………………………………118
2-5- پیشنهادها…………………………………………………………………………………………………………….122
فهرست منابع و مأخذ……………………………………………………………………………………………125
فهرست جداول
جدول شمارهی1-3: جدول محاسبه ضریب پایایی تحقیق ………………………………………………………93
جدول شمارهی1-4: توزیع رفتارهای مورد بررسی، بر حسب جهت گیری رفتار………………………104
جدول شمارهی2-4: توزیع رفتارهای مورد بررسی، بر حسب نام رفتار……………………………………104
جدول شمارهی3-4: توزیع رفتارهای پسندیده اخلاقی بر حسب جهت گیری رفتار………………….108
جدول شمارهی4-4: توزیع واجبات اخلاقی بر حسب جهت گیری رفتار………………………………..109
جدول شماره ی5-4: توزیع گناهان صغیره بر حسب جهت گیری رفتار………………………………….110
جدول شمارهی6-4: توزیع گناهان کبیره به تفکیک جهت گیری رفتار…………………………………….112
جدول شمارهی7-4: میانگین میزان محبوبیت بازیگران سریال مدار صفر درجه…………………………113
جدول شمارهی8-4: توزیع رفتارهای مورد بررسی برحسب جهت گیری به تفکیک نوع شخصیتها….114
جدول شمارهی9-4:توزیع خصائل مورد بررسی برحسب جهت گیری……………………………………115
فهرست نمودارها:
نمودار شمارهی (1-2) تقسیم بندی معارف اسلامی از دیدگاه مصباح یزدی………………………………….29
نمودار شمارهی (2-2) تقسیم بندی معارف اسلامی از دیدگاه شهید مطهری………………………………..30
از میان چهار کارکرد اصلی رسانه تلویزیون (تفریح و سرگرمی، اطلاع رسانی، آموزش وارشاد) تمایل مخاطبان رسانهی ملی در وهلهی اول استفاده از این رسانه با کارکرد تفریح و سرگرمی است واغلب خانوادهها پس از فراغت از کار روزانه ، بخشی از وقت خود را به دیدن برنامههای شبکههای مختلف رسانهی ملی خصوصا مجموعههای تلویزیونی اختصاص میدهند. با این پیش فرض که ارایهی غیر مستقیم آموزشها در قالب کلی کارکرد سرگرم کننده با مقاومت کمتری از سوی مخاطب مواجه می شود و برد و تأثیر بیشتری دارد. سریالهای تلویزیونی با هدفگذاری سازمانی، علاوه بر خصوصیت سرگرم کنندگی به دنبال ارایهی آموزشهای غیرمستقیم به جامعه هدف هستند.
پذیرش پیش فرض آموزش درونی و غیر مستقیم سریالهای سرگرم کنندهی تلویزیونی اما، باعث ایجاد این نگرانی نیز هست که تأمین هزینههای بالای تولید و میلیونها نفر ساعتی كه صرف تولید وعرضهی برنامههای تلویزیونی – به ویژه مجموعههای پرمخاطب – میشود، به دلیل فقدان روشهای علمی سنجش وارزیابی تأثیرات برنامهها روی مخاطب، به ضد خود مبدل نشود و نتایج نامطلوب نداشته باشد.
در تحقیق حاضر تلاش شده كه با كنكاش در تعاریف دین و واكاوی ساختار و مؤلفههای دین و دینداری و همینطور اخلاق و اخلاق اسلامی، مجموعهای كاربردی از تعاریف علمی برای تحلیل محتوای اخلاقی سریالهای تلویزیونی ارائه شود. البته باید در نظر داشت كه با عنایت به
جامعالاطراف بودن دین حنیف اسلام و گسترهی وسیع اخلاق اسلامی كه در برگیرندهی كل افعال انسانی است ، احصای عموم قواعد بیش از توان افراد و مجموعههای علمی است ولی باید گفت كه «آب دریا را اگر نتوان كشید هم به قدر تشنگی باید چشید». بنابراین در این تحقیق سعی شده است – در حد بضاعت – با احصای بخشی از قواعد قطعی اخلاق اسلامی گردآوری شده در منابع معتبر اخلاقی، این تعاریف و یافتههای علمی در تحلیل محتوای اخلاقی «سریال مدارصفردرجه» بهكار گرفته شود.
چون فضای حاكم بر سریال كه با تأثیرپذیری از مقطع زمانی سریال، در برگیرندهی طرح نظرات و گوشههایی از عملكرد نحلههای مختلف فرهنگی سیاسی و مذهبی حاضر در سریال است – البته درحد طرح در یک مجموعه سرگرمكنندهی تلویزیونی – و حوادث جاری در این مجموعه، مانند تصریحات و اشاراتی كه به «فرصت تاریخی بعد از شهریور1320، آغاز اقدامات عملی صهیونیستها در تأسیس رژیم نامشروع اسراییل، فضای حاكم بر جامعه بینالملل در سالهای جنگ جهانی دوم و تأثیرات آن بر سیستمهای كوچكتری مثل ایران و…» شده فرصت طرح چند نحلهی فرهنگی را در – قامت فرد یا افرادی به عنوان نمایندهی آن مشرب به خصوص – در اختیار نویسنده و كارگردان این سریال قرار داده است. این مشربهای فرهنگی و خرده فرهنگهای دیگری كه در سریال به نمایـش در میآیند عبارتاند از: خانواده اصیل مسلمان(حاصل پیوند یک ایرانی مسلمان معتقد با یک فلسطینی رزمنده…)، مجموعههای موازی ایرانی كه هر یک قیمومیت فرهنگی غیر بومی را پذیرفتهاند، همینطور نمایندگان مشربهای مختلف در فضای دانشگاهی خارج از ایران. تضارب و تزاحم آرای این مجموعهها و افراد و همینطور كه با طرح نظرات ایرانی ـ اسلامی، ایدهآلیستی، فرصتطلبانه، نازیستی، صهیونیستی و… فرصت مناسبی برای طرح ارزشها در اختیار كارگردان قرار داده بود. و از منظر دیگر جذابیتهای گوناگون فضای حاكم بر سریال مثل دیالوگهای بازیگران، چندوجهی بودن قصه سریال و ساختار قابل دفاع مجموعهی تلویزیونی«مدارصفردرجه» از یک سو، و اهمیت این رویكرد كه حتی برنامههای سرگرمكننده رسانهی ملی جمهوری اسلامی ایران بایستی با هنرمندی به ترویج ارزشهای اسلامی همت گمارند، اینجانب را بر آن داشت كه روی موضوع «ارزشهای اخلاقی اسلام در سریال مدارصفردرجه» به حد بضاعت دقیق شوم. نوشتار پیشروی حاصل این غور و بررسی دانشجویانه میباشد.
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
در این زمانه که نفوذ و تأثیر چشمگیر رسانهها در اذهان و اعمال مردم بر هیچکس پوشیده نیست، هرگز نمیتوان از محتویات رسانهها و الگوهای ارائه شده در آن غافل بود، بخصوص وقتی مخاطب، نوجوان باشد. زیرا به نظر متخصصین، دوران اصلی شکلگیری هویت فرد در نوجوانی است و رسانهها منبعی بسیار آسان و مهم در ارائة پاسخها و مصادیق هویتی به نوجوانان میباشند.
از میان آثار رسانهایِ تأثیرگذار بر مخاطب نوجوان، فیلمهای انیمیشن دارای جایگاه بسیار بالایی هستند و ذاتاً دارای خصوصیاتی میباشند که توانایی بیشتری در جلب توجه و بالتبع تغییر ارزشهای مخاطبِ نوجوان را به آنها میدهد. حال با توجه به جایگاه الگوهای انیمیشنهای رسانة دینی در شکلدهی به هویتِ مخاطبان نوجوان، هرگز شایسته نیست در تعریف خصوصیات یک الگوی دینی انیمیشن کوتاهی صورت گیرد، بلکه میبایست با مطالعة مباحث بسیاری در حیطههای مختلف و در نظر گرفتن نیازهای مخاطب الگوهایی را برای نوجوانان رسم کرد که به طور غیر کلامی آنها را ناخودآگاهانه دعوت به همانندسازی با آن الگو کند. در این روش دیگر لازم نخواهد بود مدام از مخاطب درخواست کنیم علاقهمند به شخصیت طراز رسانه شود، بلکه این خود نوجوان است که مدام از ما درخواست خلق دوباره اینچنین الگوها و قهرمانانی را خواهد داشت.
اینجاست که میشود برای دست یافتن به مؤلفههای یک الگوی دینی موفق از تجربیات هالیوود بهره برد. درست است که آنها اهدافی متعارض با اهداف مطلوب دینی در سر دارند، اما حداقل باید بپذیریم آنها توانستهاند مخاطبان خود را به خوبی بشناسند و آثاری خلق کنند که موجب جذب مخاطبانشان شود.
آنها با مطالعات فراوان بر مخاطبانشان، از نیازهای مخاطب آگاهی پیدا کرده، سپس در بستههایی که ترکیبی است از آن نیازها و مصلحتهایی که در نظر داشتهاند خوراک مخاطبان خود را آماده میسازند. در آن هنگام مخاطب با میل خویش رو به سوی بستهای میآورد که نیازش را برطرف میسازد و در این میان نوش جان کردن محتویات آن بسته به طور ناخودآگاه تن به مصلحتهای آن بسته نیز میدهد.
ما نیز میبایست نیاز مخاطبان را به خوبی شناخته و در بستههایی رسانهای به دقت، نیاز مخاطب را با مصلحت مد نظر خویش ترکیب کنیم. چه بسا بعد از کمی مهارت، بتوانیم برای مخاطبمان نیازسازی نیز بکنیم.
در نهایت قصد دارم با پژوهش موردیِ دو اثر مهم پویانمایی نوجوانان (از هالیوود) به سرنخ های چگونگی جذب مخاطبان نوجوان و همچنین به دستورالعملهای چگونگی ترکیب میان نیازها و مصلحتهای مخاطب و رسانة مد نظر دسترسی پیدا کنم تا برای تعیین خصلتهای الگوی
دینی مورد نظر، از آنها کمک بگیرم.
امیدوارم این تحقیقات برای افرادی که در آینده علاقمندند در این حیطه تحقیق کنند مفید و راهگشا باشد.
از نظر روانشناسان، دوران نوجوانی دورانی است که در آن بحران هویت بر سازمان روانی فرد چیره میشود و فردِ تشنة هویت را به جستجو و ارزشیابی گوناگون و گاه متضاد هدایت میکند، تا در پایان این دورة بحرانی احساسی از هویت را برای او به ارمغان آورد. متأسفانه رسانههای بیگانه با علم به این واقعیت تمام تلاش خود را میکنند با معرفی مکرّر الگوهای مورد نظر خویش، نوجوانان را به سمت اهداف خود سوق داده، شخصیت آنها را مطابق آنچه منفعتشان ایجاب میکند، مستحکم سازند.
با توجه به لزوم تربیت صحیح دینی نوجوانان، لازم است رسانة دینی تمهیداتی جهت مقابله با این هجوم بیندیشد و با معرفی الگوهایی دینی به نوجوانان و بالا بردن سطح شناختی و اقناع احساساتشان، آنها را به روشنایی حقیقت نزدیکتر سازد.
نکتة ظریفی که این تحقیق تأکید بر آن دارد، اینستکه اغلب در تعریف مختصات الگوی دینی فیلمها، ذهنها به این سو گرایش دارد که تنها به ذکر مختصات یک انسان کامل از نظر دین بپردازند و به این ترتیب شرایط خاص فیلم در نظر گرفته نمیشود.
باید متوجه بود، الگوی فیلم همواره برای مخاطب خاصی تدارک دیده میشود و وظیفهاش در درجة اول تأثیرگذاری بر همان مخاطب است. پس برای آنکه مخاطب با این الگو احساس نزدیکی کند، میتوان با برقراری شباهت هر چه بیشتری میان مخاطب و الگو، از جمله ایجاد نقصها، نیازها و حتی بعضاً اشتباهاتی که زیاد توسط مخاطب روی میدهند، باعث انس گرفتن مخاطب به این الگو شد، در حالیکه هیچگاه کارشناسان دینی در تعیین یک مصداق کامل دینی (خارج از فیلم)، قائل نبودهاند که این مصداق میتواند نقص یا اشتباهی داشته باشد.
با غفلت از این تفاوت، مشاهده میشود که الگوهای رسانة دینی به مانند الگوهای غرب قدرت علاقهمند ساختن مخاطب را به خود ندارند و کمکم این پنداره در ذهن بعضی هنرمندان در حال شکلگیری است که هیچگاه نمیتوان جذابیت الگوهای دینی را نسبت به الگوهای غربی برتری داد. نباید اجازه داد، محبوبیت یک الگوی فیلمِ دینی کمتر از الگوهای دیگر فیلمها باشد و همیشه میبایست به خود یادآوری کنیم، اغلب نوجوانان، آگاه یا ناخودآگاه از الگویی تقلید خواهند کرد که برایشان جاذبة بیشتری داشته باشد. با این اوصاف، آیا لازم نیست حداقل با بهرهگیری محتاطانه از تجربیات الگوهای موفق هالیوود، الگوهایی دینی را خلق کرد که توانایی جذب و علاقهمندسازی و اثرگذاری حداکثری دینی بر مخاطب خود را داشته باشند؛ مخصوصاً وقتی مخاطب نوجوان باشد، که هویت او در حال شکلگیری است و به آسانی هدف رسانههای بیگانه قرار میگیرد.
هدف اصلی: تبیین چگونگی رسیدن به مؤلفههای الگوی دینی در فیلم انیمیشن نوجوان، با بررسی فیلمهای انیمیشن هالیوود
اهداف فرعی:
سوال اصلی: چگونه میتوان با بررسی فیلمهای انیمیشن هالیوود، به مؤلفههای الگوی دینی در فیلم انیمیشن نوجوان، دست یافت؟
سوالات فرعی:
با توجه به اینکه موضوع پژوهش پیش رو اکتشافی است، قاعدتاً از فرضیه نیز بینیاز است. چرا که فرضیه برای اثبات یا رد کردن گزاره مورد نظر است، حال آنکه ما در این پژوهش گزارهای را نفی یا اثبات نمیکنیم، بلکه موضوعی را اکتشاف میکنیم.
1-6. تعریف مفاهیم اساسی
1-6-1. مؤلفه
منظور از مؤلفه صرفاً افعال و عقاید ظاهری نیست، چرا که چنین چیزهایی از قبل توسط بسیاری از کارشناسان دینی تعریف شدهاند. در این تحقیق منظور از مؤلفه، نشانه است و هدف نهایی این است که بدانیم در کنار نشانههای آشکار دینی، چه نشانههایی را چگونه باید به کار برد تا تأثیرگذاری مطلوب الگوی دینی را بر مخاطب افزایش داد.
1-6-2. الگو
نمیتوان تعریف الگوی مطلق را با الگوی درون فیلم یکسان دانست. الگوی مطلق (خارج از فیلم)، اغلب به معنای معرفی مصداقی به دیگران است تا با شناخت آن، از مسیر صحیحِ رسیدن به کمال اطلاع یابند.
این تعریف هرگز برای شناخت الگوی درون فیلم کفایت نمیکند و برای تعریف الگوی فیلم باید قسمت دیگری نیز به آن افزود. الگوی فیلم علاوه بر آنکه مصداقی تعیین میکند که دیگران میتوانند از آن تقلید کنند، باید ویژگیهایی داشته باشد که با وجود آنها مقلد به الگو علاقهمند شده و بخواهد از آن تقلید کند.
اگر قرار باشد در الگوی فیلم تنها به دنبال معرفی مصداق کمال باشیم و یادمان برود که میبایست مقلد به این مصداق علاقهمند شود، آنگاه به احتمال زیاد، مخاطب اصلاً این الگو را نخواهد دید و اصل وجود الگو در اینجا زیر سوال خواهد رفت؛ چه بسا اگر مخاطب را مجبور کنیم، الگویی را که به آن علاقهای ندارد مشاهده کند، آن الگو تأثیر معکوس و متناقضی با اهداف سازندگانش داشته باشد.