رشد فزاینده جمعیت در کشور و نیاز به توسعه در زمینه های مختلف اقتصادی از جمله کشاورزی و دامداری و توسعه سکونت گاههای روستایی و شهری، دستیابی به عرصه های طبیعی را اجتناب ناپذیر ساخته و از سوی دیگر فراوانی وقوع سیلهای مخرب همراه با از دسترس خارج شدن حدود نیمی از 413 میلیارد متر مکعب ریزشهای جوی کشور، نابودی جنگلها و مراتع، کاهش حاصلخیزی اراضی و سایر مسائل و مشکلات دیگر، از جمله مشکلاتی است که ضرورت توجه ویژه جامع ، به آبخیزها را نمایان میسازد.
نگاهی به گذشته نشان می هد بروز فرسایش فزاینده احتمالا همزمان با آغاز و کشاورزی و بهره وری از زمین شروع شده و در نتیجه هرج و مرج تحمیلی از سوی انسان به محیط زیست و سرزمینهای آباد و سرسبز را به کویر لخت و بی آب و علف تبدیل کرده و زیستگاه مردمان در اثر بروز سیلاب و نابودی اراضی حاصلخیز و ویران و سپس رها گریده است. بعد از بروز این رویدادها انسان به فکر مبارزه با فرسایش و عوامل قهرآمیز طبیعت بر می آید و باعث تاثیر در نحوه کاشت و برداشت و استفاده از تراسهای پهن و … میشود. بر این اساس در قرن میلادی گذشته تا حال حاضر مطالعات مختلفی در زمینه مبارزه با فرسایش و استفاده بهینه از کشاورزی و آب و خاك انجام گرفته است (آقا مجیدی و همکاران 1383).
خاك تحت تاثیر عوامل فرساینده بتدریج فرسایش یافته و توسط جریان آب از نقاط مرتفع به مناطق پست انتقال مییابد. فرسایش به جابجائی خاك از محل اصلی خود كه بوسیله آب و یا باد صورت می پذیرد، گفته می شود .پدیده فرسایش در سه مرحله بشرح زیر صورت می گیرد:
– مرحله جدا شدن ذرات خاك
– مرحله انتقال ذرات خاك
– مرحله ته نشین شدن ذرات خاك
این سه مر حله اگر بصورت طبیعی صورت پذیرد زیان آور نخواهد بود، ولی چنانچه تعادل طبیعی خاك در اثر تغییر پوشش گیاهی با اشكال مختلف به هم خورد فرسایش تشدید شده و زیان آور خواهد بود(ضیائی 1380) . در حال حاضر فرسایش خاك یک خطر جدی برای حیات انسان به شمارمی رود. فرسایش باعث كاهش حاصلخیزی خاك و متروك شدن مزارع گردیده، رسوب حاصل از آن در كانال ها، آبراهه ها و مخازن سدها، ته نشین شده و ظرفیت آبگیری آن ها را كاهش می دهد . بنابراین حفاظت از خاك و مبارزه با فرسایش ضرورت دارد . عملیات حفاظت از آب و خاك از قرن ها پیش در بین جوامع بشری معمول بو ده است . در آن سال ها این عملیات بصورت ابتدائی انجام میگرفت. پیشرفت و گسترش عملیات حفاظت از آب و خاك در پنجاه سال اخیر رشد چشمگیری یافته است، ولی نتوانسته فرسایش خاك را مهار نماید . توجه به عملیات كنترل آب و مبارزه با فرسایش و رسوب در طرح های كشاورزی، آبخیز داری، سدسازی، آبیاری، راهسازی و عمران روستائی و منطقه ای از اهمیت زیادی برخوردار است. یكی از فاكتورهای اصلی طرح های جامع آبخیزداری، در احیاء و جلوگیری از به هدر رفتن ثروت ملی یک حوضه آبخیز، شناخت فرسایش حوضه میباشد. بررسی میزان فرسایش و تولید رسوب حوضه و پراكنش مكانی آن از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. این تحقیق به منظور شناخت مكانیسم فرسایش سطح حوضه آبخیز و برآورد میزان رسوب تولیدی از طریق ارزیابی كلیه عوامل موثر در ایجاد فرسایش مورد بررسی قرار گرفت (رفاهی 1380). امروزه بحث ارزیابی یكی از اركان اساسی طرحها و پروژ ه ها است و در جوامع پیشرفته بعنوان ابزاری در جهت سنجش و میزان اثرگذاری طرحها و برنامه ها با توجه به اهداف منظور شده به كار می رود. ارزیابی طرحهای آبخیزداری با توجه به اهداف و اثرات محیطی طرح بر حوضه آبخیز و خارج از آن ضروری می باشد (قدرتی 1383).
مطابق آمار تهیه شده توسط سازمان ملل متحد در میان بلایای طبیعی، سیل و طوفان بیشترین تلفات و خسارات را به جوامع بشری وارد آوردهاند (صانعی و همکاران، 1384). روند وقوع سیل در سالهای اخیر حاکی از آن است که اکثر مناطق کشور در معرض تهاجم سیلابهای مخرب قرار دارند و ابعاد خسارات و تلفات جانی و مالی سیل در حال افزایش است (خسروشاهی و ثقفیان، 1384 ب). از آنجا كه سیل و مخاطرات آن همواره یكی از بلایای طبیعی شمرده شده و با آثار مخرب و خسارات جانی و مالی گسترده خود به ویژه در سالهای اخیر از مشغلههای اصلی مسؤلین كشور بوده و درجه ایمنی و اطمینان مردم و ساكنین حاشیه رودخانهها و سیلاب دشتها را به طور جدی كاهش داده است (بینام، 1387) ولی متأسفانه مسئله مدیریت و کاهش خسارات آن در کشور مورد توجه جدی قرار نگرفته و فقط زمانی که سیلاب مخربی جاری می شود و فاجعهای به وجود میآید، توجه مسئولین و متخصصین به آن جلب می شود (صانعی و همکاران، 1384).
1-2 بیان مسئله
در کشور نیمه خشك ایران اجرای طرحهای آبخیزداری و آب و خاك برای حفظ منافع ملی ضروری بوده و باعث استفاده صحیح از منابع آب و خاك، جلوگیری از فرسایش خاك و بهبود بهره وری آب می شود. طرحهای آبخیزداری نقطه شروع حفظ منابع طبیعی و استمرار دهنده آنها برای بهره برداری بهتر و ممانعت از هدررفت منابع ملی هستند و با ارزیابی کمی آنها میتوان به دیدگاه روشنی در مورد بازدهی چنین اقداماتی در حوضه های آبخیز دست یافت.
راه حل مشکلات چالش آب از یک سو، افزایش جمعیت و نیاز بیشتر مردم به غذای سالم، کمبود آب مورد نیاز بخش کشاورزی، افت سطح سفره های زیرزمینی، کمبود نزولات جوی و کاهش تولیدات کشاورزی ازسوی دیگر ضرورت اجرای طرحهای آبخیزداری را بیش از پیش رقم زده است . نکته مهم در این رابطه میزان اثربخشی و سوددهی طرحهای آبخیزداری است که بررسی و ارزیابی عملیات آبخیزداری انجام شده را طلب مینماید تا بتوان بر اساس نتایج حاصله، ضمن تعیین راندمان عملیات آبخیزداری درحوضه فوق ،تصمیم گیری در خصوص اجرای طرحهای مشابه در سایر حوضه های آبخیزرا نیز تصمیم گیری فراهم می نماید.ارزیابی طرحهای آبخیزداری به منظور بررسی میزان تحقق اهداف، بهبود روشها، بازنگری سیاستهای کلان و خرد و ابداع شیوه های نوین ، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. چنانچه عملکرد این طرحها به روش های مناسب و از جنبه های مختلف فنی و مهندسی مورد ارزیابی قرار گیرد، نتایج حاصله میتواند منجر به یافتن علل شکست عملیات پیشنهادی و ارائه راهکارهای مناسب در جهت رفع آنها شود (اسکندری و همکاران 1391).
در سطح جهانی نیز سازمان خوار و بار جهانی[1] به موضوع ارزیابی عملیات آبخیزداری توجه ویژه ای کرده است، به گونه ای كه نشریات و دیدگاه های مختلفی در این زمینه منتشر كرده و روش كار آن بر این اساس است كه در ابتدا بایستی قبل از اجرای طرح ، شرایط اولیه مطالعه گردد، سپس تاثیر هر یک از عملیات آبخیزداری دركاهش رواناب و رسوب مورد ارزیابی قرار گیرد (تیموری و همکاران 1389).
بیش از یک دهه از دوره جدید عمر آبخیزداری در کشور که همراه با تحول اساسی در ساختار و اهمیت آن بوده است، می گذرد. تحولی که حاصل آن ارتقاء سطح کیفی و کمی برنامه ها در سطوح و بخشهای متفاوت مدیریتی، اجرائی، مطالعاتی و هماهنگی با سایر بخشها ی ذیربط در عرصه های طبیعت بوده است. دیدگاه برنامه ریزان و کارگزاران بخش آبخیزداری از اجرای یک سری پروژه های اجرایی محدود، با هدف کنترل رسوب در بالا دست سدهای بزرگ، اکنون در سرتاسر کشور پهناور ایران گسترش یافته و با اهدافی همچون حفاظت آب و خاک ، مقابله با خشکسالی، کنترل سیلابها ، بهبود شرایط پوشش سبز اراضی ، توجه به منابع زیربنایی کشاورزی ، بهبود شرایط اقتصادی آبخیزنشینان و …. متحول گردیده و تکامل یافته است. شاید مهمترین دستاورد بخش آبخیزداری در این دوره جدید گام نهادن در راهی است که منتج به اراده ملی و جلب مشارکت مردمی در ابعاد مختلف می باشد در این راستا نیز با روشها و شیوه های مشارکتی گوناگون در سراسر کشور طرحهای دلگرم کننده ای به اجرا در آمده و به طور قطع باید توسعه یابد . به هر حال آبخیزداری در مسیری حرکت می کند که متجلی دیدگاه روشنی در پیش روی دلسوزان این بخش زیربنایی است. البته اگر منصفانه قضاوت کنیم هنوز تا رسیدن به ارزش واقعی این بخش در توسعه کشاورزی ، منابع طبیعی ، مدیریت منابع آب و سایر منابع وابسته در کشور فاصله زیادی وجود دارد . امید است در آینده آبخیزداری ارزش واقعی خود را بیش از پیش پیدا کرده و جایگاه آن پررنگ تر از گذشته جلوه نماید (قاسم زاده و همکاران 1384).
در سال های اخیر اقدامات گسترده ای از نظر کنترل سیل، فرسایش و رسوب در زمینه های تحقیقاتی، مطالعاتی و اجرایی آبخیزداری انجام شده است، این در حالی است که ارزیابی طرح های آبخیزداری به منظور تجزیه و تحلیل عملکرد اقدامات و تدوین راهکارهای اصولی یکی دیگر از نیازهای اساسی در این زمینه می باشد. آگاهی از میزان اثربخشی اجرای هر نوع پروژه برای مجریان آن از اهمیت زیادی برخوردار است، چراکه با شناخت کافی از میزان آن ضمن آگاهی از میزان حصول اهداف اولیه، مزایا و معایب مرتبط شناسایی شده و تصمیم گیری لازم در خصوص اصلاح معایب و یا تجدید نظر در شیوه اجرا و یا حتی نوع عملیات اجرایی اتخاذ خواهد شد.
یكی از فاكتورهای اصلی طرح های جامع آبخیزداری، در احیاء و جلوگیری از هدر رفت ثروت ملی یک حوضه آبخیز، شناخت فرسایش حوضه بوده و بررسی میزان فرسایش و تولید رسوب حوضه و پراكنش مكانی آن از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. امروزه بحث ارزیابی یكی از اركان اساسی طرحها و پروژ ه ها است و در جوامع پیشرفته بعنوان ابزاری در جهت سنجش و میزان اثرگذاری طرحها و برنامه ها با توجه به اهداف منظور شده به كار می رود . ارزیابی طرحهای آبخیزداری با توجه به اهداف و اثرات محیطی طرح بر حوضه آبخیز و خارج از آن ضروری می باشد (قدرتی و همکاران 1383).
1-3 ضرورت تحقیق
سالانه هزینه های هنگفتی در حوضههای آبخیز کشور صرف انجام عملیات آبخیزداری میگردد و ادعای تأثیرگذاری این عملیات وجود دارد، ولی میزان اثرگذاری این عملیات به وضوح تعیین نشده و در چند ساله اخیر با بهره گرفتن از انواع مدلهای هیدرولوژیکی امکان بررسیهای دقیقتر از حوضههای آبخیز فراهم گشته است. حفاظت کامل از خطر سیلاب نمی تواند به عنوان هدف ماندگار مطرح باشد (Moore و همکاران، 2005) و مهار کامل سیلاب غیر ممکن بوده و فقط میتوان با مدیریت صحیح، خسارات آن را تعدیل نمود. با توجه به این که انجام اقدامات آبخیزداری و کنترل سیلاب یکی از راههای برتر و مناسب در تعدیل خطرات سیلاب میباشد، بنابراین میتوان مناسبترین گزینه کنترل سیلاب را با توجه به شرایط و استعداد حوضه آبخیز تعیین نمود (دلیانو، 1378). با توجه به مزیت نسبی اقدامات آبخیزداری و احداث سازههای کوچک و راهکارهای بیولوژیکی در کنترل سیلاب، آگاهی از میزان نتیجه این اقدامات که در دوردستترین نقاط حوضه آبخیز انجام می شود، امری ضروری است که فقط در سایه شبیهسازی رفتار هیدرولوژیک حوضه آبخیز میسر است. درک فرایندهای فیزیکی و مولفههای هیدرولوژیکی و اثر مهم آنها در واکنش حوضه آبخیز به بارش، یکی از اصول اساسی در مدیریت حوضههای آبخیز و پروژه های کنترل سیلاب میباشد (روغنی و همکاران، 1389). لذا اهمیت این موضوع که چه مقدار به اهداف مورد نظرمان در اجرای عملیاتهای آبخیزداری رسیدهایم می تواند در تصمیم گیری های آتی بسیار مفید و مؤثر باشد.
با توجه به این که حوضه سد نهند از نظر اقلیمی در منطقه نیمه خشک و با بارش حدود 250 میلیمتر واقع شده ویکی از منابع اصلی تامین آب شرب کلان شهر تبریز محسوب می شود، در این منطقه حفاظت آب و خاک و کنترل رسوب وردی به مخزن سد امری ضروری به نظرمی رسد که در همین راستا در حوضه مذکور عملیات آبخیزداری با هدف حفاظت آب و خاک و تقویت پوشش گیاهی به منظور کاهش حجم رسوب وارده به حوضه سد نهند، انجام شده است که این مطالعه به ارزیابی کمی اثرات کارهای آبخیزداری در کاهش حجم رسوب ورودی به مخزن سد نهند با پارامترهای قبل از اجرا در حوضه می پردازد.
1-4 سؤالات تحقیق
1- آیا سدهای کوتاه آبخیزداری بر میزان رسوب تولیدی در سد نهند تاثیر داشته است؟
2- آیا احداث سدهای کوتاه باعث تغییرات شیب آبراهه ها و به تبع آن برروی روند فرسایش آبراهه تاثیرگذار بوده است؟
3-آیا احداث سدهای کوتاه جهت تحقق اهداف بویژه کنترل رسوب کافی بوده یا نیاز به اجرای عملیات بیولوژیکی نیزبه عنوان عملیات تکمیلی ضروری بنظر می رسد؟
زلزله یکی از پدیدههای مخرب طبیعی است که تنها طی نیم قرن اخیر خسارات جانی و مالی زیادی را به جا گذاشته است و با توجه به زلزله خیز بودن کشور ما و قرارگیری آن بر روی کمربند الپ-هیمالیا ضروری است که ما بیش از این به روشهای مقابله با این پدیده از جمله مقاومسازی سازهها در برابر زلزله بپردازیم. از این رو ارزیابی لرزهای سازهها و مقاومسازی ساختمانهای موجود به عنوان یک ضرورت مطرح میگردد. در سازه هایی که طراحی براساس نیروی زلزله است همواره باید برای مقابله با نیروی جانبی زلزله که بر سازه وارد می شود سیستم مقاومی را طراحی نمود که ازجمله این سیستمها استفاده از انواع مهاربندهای فلزی میباشد اما نقص عمده در بادبندهای متعارف اختلاف بین ظرفیت کششی و فشاری این مهاربندها و زوال مقاومت آنها در بارگزاریهای چرخهای میباشد بنابراین برای رسیدن به یک رفتار الاستوپلاستیک ایدهال و جلوگیری از کمانش فشاری مهاربندها باید از مکانیزم مناسبی استفاده نمود. روشی که مد نظر قرار گرفته عبارت است از محصورسازی یک هسته فلزی شکل پذیر در میان حجمی از بتن که خود توسط یک قشاء فلزی در بر گرفته شده است که اصطلاحاً بادبند کمانش تاب (BRB) نامیده می شود و از یک المان باربر و یک المان نگهدارنده جانبی تشکیل شده است. المان باربر، بارهای محوری را در هر یک از دو حالت کششی و فشاری، که به BRB انتقال پیدا می کند، حمل می کند. المانهای نگهدارنده تکیهگاههای جانبی را برای المانهای باربر فراهم میکنند تا از کمانش BRB وقتی که BRB تحت فشار بارگذاری شده است جلوگیری کند و BRB قادر خواهد بود تا مقاومت، شکل پذیری و ظرفیت استهلاک انرژی را در المانهای فولادی که برای باربری ساخته شده اند افزایش دهد.
ما دراین تحقیق بنا داریم بادبندهای فوق را که ترکیبی از فولاد و بتن می باشند، طوری به کار ببریم که مسئله کمانش بادبندهای معمولی را حل نماید. عملکرد این گونه بادبندها را در سازههای بتن مسلح در سه حالت ارتفاعی مختلف (3 و 6 و12 طبقه) مورد بررسی قرار می دهیم. طراحی اولیه تمامی سازههای مزبور با بهره گرفتن از نرم افزار Etabs صورت گرفته و سپس با مدلسازی در نرم افزار OpenSees تحلیل غیرخطی مدلها انجام پذیرفت.
پارامترهای مورد بررسی عبارت بودند از بار نهایی (برش پایه حداکثر)، تغییرمکان حداکثر، انرژی جذب شده و شکل پذیری که با تغییر در مشخصات سازه از جمله هندسه مانند طول دهانهها و ارتفاع سازه مورد ارزیابی قرار گرفتند.
1-2- انواع سیستم های بتن مسلح و رفتار اعضا آنها
1-2-1 انواع قاب های خمشی بتن مسلح
ساختار قاب خمشی شامل ستونها وشاهتیرهایی که به وسیله اتصالات صلب به یکدیگر متصل شده اند میباشد که در آن سختی جانبی قاب به سختی ستونها و تیر و اتصالات آن بستگی دارد. از لحاظ رفتاری این سیستم نسبتاً شکلپذیر میباشد و قابلیت بالایی برای اتلاف انرژی از خود نشان میدهد، ولی سختی این سیستم نسبتاً کم بوده و در برابر بارهای جانبی دچار ضعف سختی می شود به همین دلیل در این نوع سیستمها از اعضای مقاوم در برابر بار جانبی مثل مهاربندها استفاده می شود. در زیر تعاریفی از انواع سیستم قاب خمشی به بیان آیین نامه آمده است.
1-2-1-1 قاب خمشی معمولی
قابهای خمشی معمولی همان قابهای دارای شکل پذیری کم هستند که در آیین نامه بتن ایران (آبا) به آن پرداخته شده است که در مناطق با لرزه خیزی زیاد وخیلی زیاد نمیتوان از آن استفاده نمود وباید در انتخاب این نوع سیستم برای مناطق مختلف دقت بیشتری نمود [1].
1-2-1-2 قاب خمشی متوسط
قابهای خمشی متوسط همان قابهای دارای شکلپذیری متوسط هستند که در آیین نامه بتن ایران (آبا) به آن پرداخته شده است که استفاده از آن برای ساختمانهای با اهمیت متوسط ومناطق لرزهای مختلف مجاز بوده مشروط بر انکه شرایط ارتفاع ومنظمی سازه کنترل شود [1].
1-2-1-3 قاب خمشی ویژه
قابهای خمشی ویژه همان قابهای دارای شکلپذیری زیاد هستند که در آیین نامه بتن ایران (آبا) به آن پرداخته شده است که در مناطق با لرزه خیزی زیاد و خیلی زیاد و ساختگاهای مختلف و سازههای خاص مورد استفاده قرار میگیرد [1].
1-3 انواع مهاربندی
مهاربند، سیستمی اقتصادی و پربازده برای مقابله با بار جانبی در سازههای قابی میباشد. مهاربندها اغلب مانعی برای طرح معماری سازه به حساب میآیند، لذا معمولاً آنها را در دهانههایی قرار می دهند كه حداقل ممانعت ایجاد شود و ضمناً شرایط سازهای مهاربند در عمل نیروهای برشی و پیچی ساختمان ارضاء گردد. در بسیاری از اوقات نوع مهاربندی بر اساس فضا و بازشوی موجود تعیین میگردد بطور كلی مهاربندها به دو دسته تقسیم می شوند [2]
در چند سال اخیر علاوه بر دو گروه فوق سیستم های مهاربندی جدیدی (مهاربندهای دروازه ای، زانویی و كمانش تاب) نیز توسعه یافته اند كه هر كدام را به اختصار توضیح میدهیم .
1-3-1- مهاربندهای هم مركز
این سیستمها در مسیر تكمیل سیستمهای سازهای فولادی در جهت مقابله با نیروهای باد ابداع گردیدند. در این نوع مهاربندها فرض می شود كه محورهای خنثی در اعضای مختلف، نظیر ستونها، تیرها و اعضای مهاربندی در یک نقطه مشترك در هر اتصال با هم تلاقی میكنند. در قابهای با مهاربندی هم مركز مقاومت جانبی سازه توسط اعضای قطری كه با تیرهای قاب تشكیل یک سیستم خرپایی را می دهند تأمین می شود. انواع مهاربندهای هم مركز عبارتند از ضربدری، قطری، شورن V، v معكوس و k كه در شكل 1-1 نمایش داده شده است. به علت پیكربندی خرپا گونه، صلبیت جانبی این سیستمها بسیار زیاد است بطوریكه یک سیستم قاب فولادی با مهاربندهای هم مركز از نوع ضربدری در مقایسه با سیستم قاب خمشی نظیر آن می تواند تا 10 برابر سخت تر باشد [ 3 ].
الف-قطری ب-ضربدری پ-K د-شورنVمعكوس ه-شورنV
شکل 1-1 انواع مهاربندهای هم مركز [3]
از مشكلات عمده این سیستمها شكلپذیری و جذب انرژی كم، عمدتاً به دلیل كمانش موضعی یا كلی عضو فشاری مهاربند و تا حدی هم ضعف و عملكرد نامناسب اتصالات آن میباشد. در زیر به اشكالات عمده هر كدام از انواع بادبندهای فوق به روایت AISC می پردازیم [4].
الف- بادبندهای ضربدری: در هنگام زلزله در هر سیكل یكی از بادبندها به فشار و دیگری به كشش كار میكنند. مهاربندی كه نیروی فشاری را تحمل مینماید، كمانش كرده و از سیستم باربری جانبی خارج میگردد. در سیكل بعدی نیز این اتفاق برای مهاربند دیگر میافتد و بعد از چند سیكل هر دو مهاربند از سیستم باربری جانبی خارج میشوند. همانطور كه در شكل 1-2 مشاهده می شود حلقه های هیسترزیس قاب فولادی با بادبندهای ضربدری بسیار ناپایدار و نامنظم هستند .
شکل 1-2 منحنی هیسترزیس مهاربندی های هم محور [4]
ب- بابندهای قطری: این بادبندها كه به صورت تك و قطری بكار میروند، حداقل باید در دو دهانه یک قاب ساختمانی به كار گرفته شوند و در حالت كلی مشكلات بادبند ضربدری را دارند .
پ- بادبندهای شورنV و V معكوس: در این بادبندها یكی از اعضاء در كشش و دیگری در فشار قرار دارد و احتمال كمانش عضو فشاری وجود دارد. تا قبل از كمانش عضو مهاری یک نیروی متعادل به تیر وارد می شود كه به محض كمانش موضعی یكی از مهاربندها، نیروی متعادل مذكور به یک نیروی نامتعادل تبدیل می شود، كه باعث می شود تیر طبقه تغییر شكل زیادی بدهد ( شكل 1- 2).
الف – بعد كمانش ب- قبل از كمانش
شكل 1-3 نحوه عملكرد بادبندهای شورن [4]
آیین نامه AISC برای جلوگیری از مشكلات فوق دو روش زیر را پیشنهاد كرده است [4].
ت- بادبند K: استفاده از این بادبند فقط در ساختمان ها تا دو طبقه اجازه داده شده است و مشكل اساسی این بادبند وارد كردن نیروی نامتعادل شرح داده شده در بادبندهای شورن به ستون است كه باعث ایجاد یک تغییرمكانی جانبی در وسط ستون می شود این امر می تواند باعث بروز كمانش در ستون و در نتیجه فروریزی كل ساختمان میگردد .
شكل 1-4 استفاده از ستون دوخت [4] شكل1-5 استفاده از پیكربندی X [4]
1-3-2- مهاربندهای خارج از مركز (EBF )
این بادبندها بعد از مقایسه رفتار هیستریس بادبندهای هم مركز و قاب خمشی و تركیب آنها توسط پوپوف و همكارانش در دهه 70 شكل گرفت. بادبندهایی كه در آنها بین انتهای اعضای مهاربند تا تیر و ستون فاصله ایجاد شده باشد، بادبندهای واگرا نامیده میشوند. فاصله ایجاد شده، تیر پیوند (طول لینك) نامیده شد و با e نمایش داده می شود. تیر پیوند مانند فیوز شكلپذیر عمل میكند و مقدار زیادی از انرژی ناشی از زلزله را جذب میكند در این سیستم هر دو عامل شكلپذیری و سختی با هم تركیب میشوند. شكلپذیری شاخصه مهم قابهای خمشی میباشد و سختی نیز شاخصه اصلی قابهای مهاربندی هم محور میباشد.[5]
مزایای سیستم مهاربندی واگرا به شرح زیر می باشد:[3]
……………………………………… 131
7-2- دیوار برشی به همراه بازشو………………………………………………………………………………………… 133
7-2-1- سازه در حالت پی صلب تحت بار خارجی دینامیکی…………………………………………………… 134
7-2-2- سازه در حالت پی منعطف تحت بار خارجی دینامیکی……………………………….. 136
7-2-3- سازه در حالت پی صلب تحت بار لرزهای…………………………………………………. 139
7-2-4- سازه در حالت پی منعطف تحت بار لرزهای………………………………………………. 141
7-3- دیوار برشی با ابعاد و مواد با خصوصیات متفاوت………………………………………….. 145
7-3-1- سازه در حالت پی صلب تحت بار خارجی دینامیکی…………………………………………. 145
7-3-2- سازه در حالت پی منعطف تحت بار خارجی دینامیکی……………………………………… 147
7-3-3- سازه در حالت پی صلب تحت بار لرزهای………………………………………………….. 150
7-3-4- سازه در حالت پی منعطف تحت بار لرزهای………………………………………. 152
7-4- سد کوینا در چین…………………… 156
7-4-1- سد در حالت پی صلب تحت بار خارجی دینامیکی…………………………………………. 156
7-4-2- سد در حالت پی منعطف تحت بار خارجی دینامیکی……………………………………. 158
7-4-3- سد در حالت پی صلب تحت بار لرزهای……………………………………………… 162
7-4-4- سد در حالت پی منعطف تحت بار لرزهای…………………………………………….. 164
7-5- ترکیب تونل و دیوار برشی…………………………………………………………… 168
7-5-1- تونل و قاب سازهای تحت بار خارجی دینامیکی…………………………………. 169
7-5-2- تونل و قاب سازهای تحت بار لرزهای…………………………………………. 172
فصل هشتم: نتایج و پیشنهادات
7-1- نتایج……………………………………………………… 176
منابع……………………………………………………………………… 180
1-1- تعریف مسئله
در یک سیستم خاک – سازه واقع در یک محیط نیمه نامحدود، حجم خاک در برابر حجم سازه بسیار بیشتر میباشد پس به طور کلی، سازه با خاک اطرافش اندرکنش دارد. بدین معنی که رفتار هریک بر دیگری اثر دارد. بنابراین آنالیز سازه به تنهایی مجاز نمی باشد و در بسیاری از حالات مهم (به عنوان مثال، نوسانات لرزهای) که بارگذاری به خاک اطراف سازه وارد می شود باید اثر خاک در نظر گرفته شود به این معنا که در هر صورت حوزه اطراف سازه باید مدل شود. از آنجاکه اندرکنش لرزهای خاک و سازه با ایمن سازی بسیاری از پروژه های مهندسی (مانند نیروگاههای هستهای) درجهت مقاومت در برابر زلزله ارتباط تنگاتنگ دارد، این اندرکنش یک موضوع بسیار مهم در مهندسی زلزله تلقی شده است. همچنین به علت تأثیر بازتاب انرژی از محیط نامحدود و حرکات غیر یکنواخت زمین روی پاسخ سازه، اهمیت اندرکنش
دینامیکی خاک و سازه در رفتار سازههای غولپیکر در برابر زلزله قابل توجه میباشد.
همانطورکه در شکل 1- 1 میبینیم، خاک یک محیط نیمه نامحدود است که به صورت حوزه نامحدود در نظر گرفته می شود. خاک محدود و نامحدود توسط مرز مشترک خاک – سازه (شکل 1- 1) از یکدیگر جدا میشوند. مرز مصنوعی (شکل 1- 1) در فاصلهای به اندازه کافی دور از سازه، جایی که انتظار میرود پاسخ حوزه مستهلک شود، معرفی و شرایط مرزی مناسب بر روی آن تعریف می شود. بسته به دقت آنالیز، این مرز می تواند دورتر و یا نزدیکتر به سازه تعریف شود. گرههای موجود بر روی سازه با s و گرههای موجود بر روی مرز مشترک خاک و سازه با b نشان داده می شود. بارگذاری دینامیکی می تواند به صورت بار خارجی و یا بار لرزهای به سیستم وارد شود (شکل 1- 1
شکل 1- 4: تعریف مسئله اندرکنش خاک و سازه
سیستم خاک و سازه می تواند تحت بارهای دینامیکی و استاتیکی قرار بگیرد. برای آنالیز پاسخ سازه تحت بارگذاری استاتیکی، همانطورکه گفته شد، یک مرز مصنوعی می تواند در یک فاصله به اندازه کافی دور از سازه، جایی که انتظار میرود پاسخ حوزه مستهلک شود، معرفی شود. این کار به یک محیط محدود برای خاک منجر می شود که می تواند مانند سازه مدل شود. کل سیستم المانبندی شده، شامل خاک و سازه توسط روشهای المان محدود و یا تفاضل محدود مدل می شود و با توسعه و پیشرفت نرمافزارهای المان محدود میتوان به راحتی مسئله محدود را آنالیز کرد. اما در حالت بارگذاری دینامیکی این روش نمی تواند مورد استفاده قرار بگیرد، چون مرزهای مصنوعی به جای اینکه اجازه دهند امواج دریافتی از منبع انتشار امواج به سمت بینهایت عبور کنند، آنها را به سمت سازه و خاک منعکس می کنند (برگشت میدهند) و این انعکاس بر روی رفتار و واکنش سیستم خاک و سازه تأثیر میگذارد. در صورتی که خاک نامحدود بایستی نقش یک مکنده انرژی را بازی کند. بنابراین برای آنالیز این اندرکنش خاک – سازه، خاک به دو قسمت خاك محدود غیر منظم که می تواند رفتار غیر خطی خاک را مدل کند و خاك نامحدود منظم که تا بینهایت ادامه دارد و دارای رفتارخطی است، تقسیم می شود. بنابراین همانطور که در شکل 1- 1 ملاحظه میکنید میتوان خاک را به دو قسمت تقسیم کرد:
قسمت محدود خاك می تواند به وسیله روش المان محدود مدل شود. در یک محیط نامحدود، یک قاعده مهم در دینامیک امواج وجود دارد: امواجی كه به سمت بینهایت حركت میكنند، به سمت حوزه برگشت داده نمیشوند. شرایط مرزی باید توانایی مدل كردن حركت موج را در واقعیت داشته باشد. شرط به صفر رساندن جابجایی در بینهایت کافی نمی باشد] [i][. شرط مرزی اعمال شده در بینهایت، باید توانایی انتقال انرژی را به صورت کامل از حوزه محدود به حوزه نامحدود را داشته باشد و بتواند جلوی بازتابش امواجی که با مرز تماس پیدا می کنند را به درون محیط بگیرد. به این شرط مرزی، شرط مرزی بازتابشی[2] میگویند. چالشیترین قسمت در آنالیز اندرکنش دینامیکی خاک و سازه، بدست آوردن شرایط مرزی بازتابشی مناسب برای مسائل مهندسی با ابعاد بزرگ میباشد. حوزه خاک نامحدود را میتوان طوری مدل کرد که دینامیک خاک را از دینامیک سازه کاملا̎ مجزا کند. برای درک بهتر موضوع، انتشار موج در یک حوزه نامحدود یک بعدی به صورت زیر آورده شده است. در یک مدل واقعی، با اعمال نیروی دینامیکی (نیروی ضربه R) در ابتدای میله (نقطه A)، حرکت موج از ابتدای میله آغاز می شود و تا بینهایت پیش رفته و میرا می شود (شکل 1-2 (الف)). برای مدل کردن این حالت میله بریده شده ودر محل بریدگی مهار قرار داده می شود. با شروع حرکت موج و برخورد آن به مهار موجود، موج برگشت داده می شود. تا زمانی که موج برگشت داده شده به نقطه ابتدا (نقطه A) نرسیده است، رفتار نقطه A مشابه واقعیت است و از زمان رسیدن موج به آن نقطه، رفتار نقطه A به هم میریزد (شکل 1-2 (ب)). در خاک نامحدود نیز رفتار چنین است. مدل باید به گونه ای باشد که موج به سمت بینهایت هدایت شود و به سمت سازه باز نگردد.
(الف) | (ب) |
شکل 1- 5: انتشار موج در میله نا محدود (یک بعد): (الف) مدل واقعی (ب) انعکاس موج در اثر مهار
بنابراین مشکل در مدل کردن اندرکنش دینامیکی خاک و سازه در نرمافزارهای المان محدود میباشد که به دلایلی که ذکر شد قابلیت آنالیز صحیح رفتار دینامیکی حوزه نامحدود را ندارند. ما بدنبال راهی هستیم تا بتوان مدلی نزدیک به واقعیت، برای آنالیز دینامیکی حوزه نامحدود تحت بار لرزهای را عنوان کرد و نیز به دنبال روشی هستیم که هرچه مطمئنتر و سریعتر با بازده و دقت زیاد ما را به هدف مورد نظر نزدیک کند.
1-2- مفهوم اندرکنش دینامیکی خاک وسازه
برای بیان اهمیت اندرکنش خاک و سازه، پاسخ دینامیکی سازهای که روی سنگ بنا شده را با همان سازه در حالتی که روی خاک بنا شده مقایسه شده است. در اینجا تنها موضوع به صورت کیفی بررسی می شود. دو سازه به صورت کاملا̎ یکسان با بستر صلب (شامل پایه و دیواره های اطراف) در شکل 1- 3 (الف) نشان داده شده است. لایه خاک در بالای سنگ قرار گرفته است. از آنجا که فاصله بین دو سازه کم است، می توان فرض کرد موجی که از کانون زلزله به دو سازه مستقر روی خاک و سنگ
میرسد، یکسان است. برای سادگی یک حرکت افقی که به صورت عمودی گسترش مییابد، انتخاب شده است. این حرکات در به صورت بردار هایی با طولهایی متناسب با شدت نوسانات زلزله آورده شده است. نقطه کنترل در سطح آزاد سنگ (نقطه A) انتخاب شده است. از یک دیدگاه عملی حرکت در سراسر سنگ (به عنوان مثال در نقطه B) یکسان خواهد بود ]1[.
برای سازه روی سنگ، این حرکت افقی می-تواند مستقیما̎ به بستر سازه وارد شود. شتاب ورودی ناشی از نیروهای اینرسی افقی در ارتفاع سازه ثابت خواهد بود. در حین زلزله، یک لنگر واژگونی و یک برش عرضی در بستر ایجاد می شود. از آنجا که سنگ بسیار سخت است، این دو بردار برآیند تنش هیچ تغییر شکل اضافی را در بستر ایجاد نمی کند. بنابراین جابجاییهای افقی بستر با جابجایی نقطه کنترل برابر است. هیچ جابجایی ناشی از سنگ در بستر بوجود نیامده است. برای یک نقطه کنترل، پاسخ لرزهای سازه تنها به خصوصیات سازه بستگی دارد.
در این فصل مروری بر مفهوم تغییر اقلیم و علل ایجاد آن و تاثیر این پدیده بر منابع طبیعی و منابع آب انجام می شود و در ادامه به ضرورت و هدف انجام این مطالعه اشاره می شود.
1-2- مفهوم تغییر اقلیم و اهمیت بررسی مدیریت مخزن سد
تغییر اقلیم عبارتست از تغییرات رفتار آب و هوایی یک منطقه نسبت به رفتاری كه در طول یک افق زمانی بلند مدت از اطلاعات مشاهده یا ثبت شده در آن منطقه مورد انتظار است. تغییر اقلیم یک پدیده پیچیده اتمسفری- اقیانوسی در مقیاس جهانی و دراز مدت است. این پدیده متأثر از افزایش گازهای گلخانهای در اتمسفر میباشد كه منجر به دگرگونی در وضع آب و هوا، تغییر توزیع مكانی و زمانی بارش و نوع آن (جامد یا مایع)، جریان آبهای سطحی، تبخیر، تغذیه سفره آبزیرزمینی و كیفیت آب شده و به طور كلی روند جدیدی را در اقلیم جهانی موجب میگردد. تغییر اقلیم باعث میشود كه برخی مناطق، مرطوبتر و برخی مناطق، خشكتر گردند و شدت و تواتر حوادث حدی مانند سیلاب و خشكسالی افزایش یابد. بطور كلی توزیع زمانی و مكانی بارش و الگوهای آن دچار تحول گردیده و میزان تبخیر نیز افزایش مییابد. تغییراقلیم بدون تردید یكی از چالشهای بسیار مهم دوران فعلی آبوهوایی است كه در مقیاس جهانی رخ میدهد و دارای اثرات مهمی بر كشورها و به ویژه در بخش منابع آب میباشد (IPCC, 2001).
گسترش روزافزون فعالیتهای صنعتی به دلیل افزایش جمعیت جهان، استفاده بیرویه از سوختهای فسیلی و تغییر کاربری اراضی موجب افزایش انتشار گازهای گلخانهای به خصوص CO2 شده است. انتشار روزافزون گازهای گلخانهای، توازن انرژی زمین را بر هم زده و موجب گرم شدن کره زمین میگردد. پدیده گرمایش جهانی و تغییر اقلیم حاصل از آن، اثرات قابل توجهی بر سامانههای مختلف نظیر منابع آب، کشاورزی و محیطزیست دارد. تغییرات حاصل از رشد سریع اقتصادی و صنعتی، از یک سو، و گذر بسیاری از کشورهای جهانسوم به جامعه صنعتی در دهههای 1970 و 1980، از سوی دیگر، باعث گسترش تغییرات زیستمحیطی شده است. گرچه بهبود سریع در تکنولوژی کالاهای صنعتی و تدوین قوانین مناسب در حفظ و کنترل محیطزیست و آب سالم تدریجاً زمینه کاهش آلایندههای موثر در تغییر اقلیم را فراهم نموده است، ولی سنجشهای مستقیم گازهای دیاکسیدکربن، منواکسیدکربن، متان و کاهش غلظت اوزن در طی سه چهار دهه گذشته تصویری نگران کننده از تخریب محیطزیست و ناهنجاریهای اقلیمی بدست داده است (Baede et al., 2001).
با توجه به گزارشات IPCC، اگر انتشار گازهای گلخانهای کاهش نیابد، متوسط دمای زمین تا سال 2100 می تواند 1/1 تا 6/4 درجه سانتیگراد افزایش یابد. همچنین، بررسیها نشان از بالا آمدن سطح آب دریاها، ذوب شدن یخهای قطبی، کاهش پوشش برف و افزایش پدیدههای شدید اقلیمی مانند سیلها و خشکسالیها دارد که این تغییرات در پی افزایش متوسط دمای سطح زمین رخ داده است (IPCC، 2007).
از زمانی كه موضوع امكان گرم شدن زمین مطرح شد، مسئله بررسی تغییرات در چرخه آب بین زمین، دریا و هوا به عنوان یک عامل مهم اثرگذار بر روی مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مطرح گردید. تغییراقلیم نه تنها اثرات مستقیمی بر محیطزیست بطور عام خواهد داشت بلكه سبب میگردد كه دادهها و اطلاعات جمع آوری شده در گذشته كه مبنای طراحی سازههای آبی و سایر سازهها میباشند، دیگر شاخص مطمئنی برای رفتارسنجی منابع آب و اهمیت سازه در آینده نباشد (Lane et al., 1999).
تا دو دهه گذشته بیشتر کارشناسان و متخصصان صنعت آب در دنیا سعی و کوشش خود را در جهت دستیابی به تکنیکهای ساخت سازههای آبی به کار میبرند و اکثر پروژهها منتهی به ساخت سد و شبکهی انتقال و توزیع آب میشد. در این راستا تحقیقات گستردهایی انجام شد که منجر به تهیهی استانداردهای جهانی گردید.
با اینکه تکنولوژی ساخت یک سازهی آبی و ضمائم آن نقش مهمی در بالا بردن راندمان پروژه در یک سیستم منابع آب[1] دارد ولی به تنهایی قادر به مدیریت آن سیستم نمیباشد.
از سال 1980 پس از گذر از مرز ساخت و ساز تاسیسات آبی در اکثر کشورهای دنیا به دلیل به وجود آمدن مسائل مختلفی از قبیل افزایش نیاز آبی، وقوع سیلاب و خشکسالیهای شدید و به خصوص مطرح شدن مسائل زیستمحیطی، آلودگی و تغییراقلیم، مدیریت منابع آب به عنوان یک مسئلهی مهم در رأس امور تحقیقاتی و مطالعاتی قرار گرفت.
مدیریت منابع آب به خصوص از دیدگاه ریاضی در سالهای اخیر با توجه به تحقیقات گستردهایی که در این زمینه میشود، منجر به
دستاوردهای ارزشمندی شده است. گرچه ارتباط بین مراکز تحقیقاتی و اجرایی و یا از تئوری به کاربردی کردن تحقیقات به سادگی میسر نیست، ولی با این وجود پس از سالها تلاش برای متصل کردن این دو، در حال حاضر مدیریت منابع آب با بهره گرفتن از ابزار و روشهای نوین انجام میشود.
یکی از بحثهای مدیریت منابع آب به خصوص در کشورهایی که تعداد زیادی سدهای مخزنی دارند، مربوط به مدیریت مخازن سدها میباشد.
در ایران با بیش از 80 سد در حال بهرهبرداری و دهها سد در حال مطالعه، در اکثر موارد مشاهده میشود که حجم آب ذخیره شدهی پشت سد به مراتب کمتر از حجم طراحی میباشد.
محدودیتهای رودخانههای پرآب و دائمی و عدم دارا بودن یک سیستم منسجم مدیریت حوضهی آبریز، مدیریت منطقی، اصول و واقع بینانهایی را در بهرهبرداری از سدها ایجاب میکند.
در این راستا با بهره گرفتن از تکنیک و علوم پیشرفته و ابزاری چون سیستم ماهوارهایی، اطلاعات جغرافیایی، بانک دادهها و روشهای جدید محاسباتی، میتوان سیستمی را به وجود آورد که با بهره گرفتن از آن مدیر سد با توجه به نتایج حاصل از سیستم بتواند وضعیت سد را در هر لحظه ارزیابی کند و تصمیم[2] مقتضی را جهت مدیریت بهتر اتخاذ کند.(3)
بهرهبرداری بهینه[3] از مخازن سدها نیازمند مدیریت در نواحی ذخیره که برای جریانهای ورودی آتی پیشبینی شدهاند، میباشد. بهینهسازی[4] یک مفهوم اساسی برای افزایش مدیریت و بهرهوری تاثیرات متقابل[5] پروژههای سدسازی میباشد. مفهوم بهرهبرداری بهینه وقتی اهمیت بیشتری پیدا کرد که قواعد بهرهبرداری[6] از مخازن کامل تر گردید.
بهینهسازی بهرهبرداری به نرمافزارهای موثری برای پیشبینی جریان ورودی به مخازن، از پیشبینیهای قطعی در زمان واقعی تا پیشبینیهای طولانی مدت مبتنی بر احتمال، نیاز دارد. این نرمافزارها همچنین باید دستورالعملهای راهنمایی (قواعد بهرهبرداری) را برای اتخاذ تصمیمات بهرهبرداری، تأمین نمایند.(65)
قواعد بهرهبرداری مخزن، راهنماییهایی برای مسئولان بهرهبرداری مخزن میباشند. این قواعد برای مخازن در حال بهرهبرداری در شرایط ماندگار (و نه برای مخازنی که بلافاصله بعد از ساخت پر شده و یا برای تأمین مجموعهایی از اهداف جدید موقت بهرهبرداری میشوند) کاربرد دارند.
قواعد بهرهبرداری از مخازن در واقع انتقال اطلاعات طراح به متصدیان بهرهبرداری میباشد که به طور مکرر باید بهنگامسازی[7] شوند. چند نوع از قواعد وجود دارند، اما هر یک به حجمهای ذخیره یا خروجی مخزن مطلوب یا لازم، در هر زمان خاص از سال اشاره میکنند. برخی از این قواعد، حجمهای ذخیرهی مورد نظر را تعیین میکنند که از آن به عنوان منحنیهایفرمان[8] یاد میکنند. (18)
یک منحنی فرمان شرح میدهد که چه مقدار ذخیره در اوقات مختلف سال باید در مخزن وجود داشته باشد تا آب مورد نیاز را همواره یا با حداقل کمبود[9] بتوانیم تامین نماییم.
مدیریت مخازن با بهره گرفتن از منحنیهایفرمان، موضوع پیچیدهایی است، چرا که این منحنیها از یک سری دقیق جریان که شاید دوباره اتفاق نیفتد، به دست میآیند.
بهرهبرداری از سدها گاهی اوقات تنها به مدیریت تأمین آب[10] محدود میشود، اما کمبود آب هنگامی اتفاق میفتد که تقاضای[11] آب از عرضهی[12] آن تجاوز می کند، بنابراین در طرحهای مدیریتی بهینهسازی آب، باید هر دوی آنها مورد محاسبه قرار گیرند.(65)
مدلهای شبیهسازی[13] ، روشهای مؤثری را برای ارزیابی کارآیی سیاستهای بهرهبرداری[14]، در اختیار قرار داده و با جزئیات بیشتری نسبت به مدل بهینهسازی سیستم مورد مطالعه را بررسی میکنند، اما ابزار مؤثری جهت انتخاب و یا تعریف بهترین سیاست بهرهبرداری نمیباشند. آنها در واقع برای پیشبینی عملکرد سیستم تحت یک سری شرایط خاص که شخص استفاده کننده از مدل آنها را اعمال میکند، به کار میروند و در نهایت شخص بعد از چندین بار اجرای مدل، حالت بهینه را انتخاب میکند. مدلهای شبیهسازی با اینکه در جهت شناخت پدیده و فیزیک مسئله بسیار مفید هستند، ولی قادر به انجام مدیریت بهینه مخزن نمیباشند. بر این اساس با تلفیق مدلهای شبیهسازی و بهینهسازی و تعریف تابع هدف[15] (تابعی که باید بهینهسازی شود) و قیودات[16] (محدودیت های فیزیکی، فنی، قانونی و مالی مقادیر متغییرهای تصمیم[17]) میتوان در یک زمان هم متغیرحالت[18] و هم متغیرتصمیم (در متغیر طراحی و بهرهبرداری ما به دنبال تعیین بهترین مقادیر آنها هستیم) را در نظر گرفت. با توجه به این مزیّت مدلهای بهینهسازی، کاربرد آن به طور گستردهایی در اکثر مدیریتها به خصوص مدیریت منابع آب و مخازن، مرسوم میباشد.
همچنین گرایش محققین در سالهای اخیر به استفاده بیشتر از اطلاعات تغییرات اقلیمی در مدیریت منابع آب عمدتاً به دلیل زیر است:
بدین ترتیب در سالهای اخیر، بررسی رخداد تغییر اقلیم و سازگاری با آن، به عنوان موضوعی مهم مورد بررسی مجامع علمی جهان میباشد.
بنابراین به واسطهی افزایش نیاز آبی به خاطر رشد جمعیت، مهاجرت و افزایش مصرف آب به خاطر بهتر شدن استانداردهای زندگی، کمبود آب به مرور زمان افزایش یافته است. کمبود درتأمین آب، موجب تنشهای اجتماعی و بیثباتی سیاسی خواهد شد لذا برای هر اجتماعی حفاظت از این منابع آبی برای کاهش تلفات تا جایی که امکان داشته باشد، ضروری است.
1-3- ضرورت انجام تحقیق
پدیده تغییر اقلیم و اثرات آن، به عنوان یكی از مهمترین چالشهای پیش رو در مدیریت منابعآب و انرژی شناخته شده است. بخش عمدهای از تحقیقات انجام شده و در حال انجام در زمینه آب و انرژی از دهه آخر قرن بیستم تاكنون، معطوف به بررسی این پدیده و اثرات آن بوده است. بررسی مطالعات صورت گرفته در این زمینه در چند دهه اخیر نشان میدهد كه تغییرات اقلیم تاثیر قابل توجهی بر وضعیت بارش و دما و پارامترهای متاثر از آنها همچون رواناب و رطوبت خاک داشته است. این تغییرات در مناطقی مانند ایران منجر به محدودیت منابع آب موجود و تشدید بحرانهای کمآبی میگردند. از دیگر پیامدهای پدیده تغییر اقلیم و افزایش دمای کره زمین تبدیل الگوی بارش برف به باران میباشد که این مسئله باعث کاهش آورد رودخانههای وابسته به ذوب برف در فصلهای بهار و تابستان و افزایش رواناب در فصلهای پائیز و زمستان میشود. این مسئله باعث میشود که آبدهی مطمئن سدها با آنچه در زمان طراحی در نظر گرفته شده تطابق نداشته باشد که از جمله چالشهای پیشرو در برنامهریزی و مدیریت منابع آب خواهد بود (استیل دان و همكاران، 2008).
:
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِیراً»
«این قرآن، به راهى كه استوارترین راههاست، هدایت مىكند و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مىدهند، بشارت مىدهد كه براى آنها پاداش بزرگى است.»
قرآن، فیضِ رحمتى است كه از خزانه غیب بر قلب نورانى پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل و از آنجا بر پهندشتِ هستى جارى شد تا تشنگان حقیقت از زلال معنویت و هدایت آن سیراب گردند.
قرآن، انسان را به این حقیقت واقف می کند که آدمی گاه چیزی را که به سود واقعی او نیست دوست میدارد و چه بسا آنچه که به زیان اوست را میطلبد.[2] لذا از آنجا که علم و آگاهی انسان اندک است برای شناخت سود و زیان واقعیمان بایستی به قرآن کریم ، که ما را به استوارترین راهها هدایت می کند چنگ زنیم و از آن مدد جوییم. و از آنجا که، شناخت دوست و دشمن یکی از مهمترین نیازهای زندگی فردی و اجتماعی انسان است، قرآن کریم به مدد انسان آمده و با آموزههای خود، انسان را در شناخت دشمن یاری مینماید، تا جاییکه در آیات گوناگون، به معرفی دشمنان واقعی انسان پرداخته است و قطعاً شیوه هایی را که برای مبارزه با دشمنان معرفی می کند از استحکام و تأثیر لازم برخوردار است.
بحث شناختِ دشمن در قرآن کریم از موقعیّت ویژهای برخوردار است و خداوند در آیات متعددی دشمنان متنوع جبهه حق رادر شکلهای گوناگون معرفی می کند و چهره های پلید و گمراه کننده آنان را برای پیروان حق آشکار مینماید تا مسلمانان آنان را بهتر بشناسند و به مبارزه با آنها بپردازند، در این آیات بیشتر سخن از هجوم همه جانبه دشمنان بر ضد پیروزی حق به میان می آید که حتی اگر عقبنشینی نمایند باز خود تاکتیکی برای رویارویی دوباره و هشداری مهم برای پیروزی حق میباشد و از آنجا که پیکار حق و باطل موقتی نیست و از آنجا که هدف مشترک نابودی نظام الهی است این نبرد تا قیامت هم استمرار دارد و به رغم تمامی توطئههای گوناگون دشمنان اسلام در طول تاریخ، شاهد درخشش روزافزون حق خواهیم بود زیرا خداوند مدافع حریم حق است.
بنابراین این قرآن، کتابی است که به ما میآموزد که با خودی چگونه رفتار داشته باشیم و با بیگانه چگونه برخورد کنیم: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ
اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُ…»[3]: محمّد (ص) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند…
این پایان نامه با عنوان« دشمنشناسی از منظر قرآن کریم»، در چهار فصل تنظیم شده است. در فصل اول کلیات پایان نامه بیان شده و در فصل دوم به بررسی معنا و مفهوم دشمن از دیدگاه قرآن کریم پرداخته و سپس اهمیّت و ضرورت این بحث از منظر قرآن و روایات و عقل و سخن بزرگان بیان شده و در ادامه آیات قرآن کریم در زمینه شناخت دشمنان و بررسی واژگان کلیدی بحث دشمنشناسی از جمله: کید و مکر و ضلّل و کفر و صدّ و خدع و عدوّ و بطانه و ولیّ و نفاق و بصیرت مطرح شده و در فصل سوم، اقسام دشمن از دیدگاه قرآن کریم تحت عنوان دشمن ایمانی]درونی یا پنهان[(شیطان و همراهان او و نفس امّاره و برخی از همسران و فرزندان) و دشمن خارجی(یهود، کافران و مشرکان) و دشمن داخلی(منافقین) مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل پایانی در بخش اول موضوعِ شیوه های مبارزه دشمنان از دیدگاه قرآن کریم و در بخش دوم موضوع ِشیوه های مبارزه با دشمنان از دیدگاه قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفته است و در پایان نتیجه گیری از مباحث مطرح شده در این پایان نامه بیان شده است.
امید است این اثر ناچیز در خدمت اسلام و فرهنگ شیعی و معارف اهل بیت (ع) مورد عنایت صاحب ولایت و ذخیره آخرت قرار گیرد.
1-1) طرح تحقیق:
1-1-1) بیان مسأله:
یکی از اساسیترین شرایط موفقیّت یک فرد یا جامعه در تمامی عرصه ها شناخت دشمن است و هرگاه آدمی در پهنه طبیعی دشمن را شناخت به موفقیت دست خواهد یافت.
انسان در ابتدا زندگى كوچك و سادهاى داشت و دشمنان خویش را به راحتى مىدید و با ابزارهاىِ ساده به مقابله با آنان برمىخاست و خود را از گزند آنان در امان مىداشت. اما یكى از مشكلات انسان امروز عدم شناخت دشمن خویش است. در واقع دشمنان انسان با ابزارهاى پیشرفته و با به كارگیرى انواع روش هاى جنگ روانى خود را از او مخفى داشته و در لباس دوست ضربات خود را بر او وارد مىكنند، بنابراین بی تفاوتی نسبت به دوست و دشمن و انکار دوستی و دشمنی و خودی و غیر خودی و اشتباه درشناخت دوست و دشمن باعث وارد شدن بزرگترین ضربهها بر پیکر جوامع انسانی می شود. تا جایی که یکی از ضعفهای اساسی عامه مسلمان از صدر اسلام به ویژه زمان حکومت امام علی (علیه السّلام) تاکنون نشناختن دشمن یا ضعف در دشمن شناسی بوده است همین امر موجب شکست و از دست دادن حکومت و عملی نشدن بسیاری از احکام اسلام بوده و هست. بنابراین در این تحقیق به دنبال آن بودهایم که به معرفی دشمنان از دیدگاه قرآن کریم پرداخته و با توجه به آیات ِقرآن کریم، انواع دشمنان و شیوه هایِ دشمنی آنها و همچنین راههای مقابله در برابر آنها مورد بررسی قرار گیرد.