شناخت پرتوهای کیهانی بطور کاملا غیر منتظره و اتفاقی در طی تحقیق بر روی مواد رادیو اکتیو رخ داد . این اکتشاف توسط ویکتور هس صورت گرفت. ابزارهای حساس، مقداری از تابش را حتی زمانی که هیچ رادیوم یا اورانیومی در آن نزدیکی وجود نداشت نشان داد و معلوم شد که تابش نشان داده شده توسط ابزارها از زمین سرچشمه نگرفته است و از جایی خارج از زمین می آید. در نهایت تعقیب تابش پرتو کیهانی، ما را به سوی فواصل بزرگ در فضا راهنمایی کرد.
بعد از کشف اتفاقی نشت بار الکتریکی از الکتروسکوپها، محققان عموماً توافق کردند که این نشت واقعاً توسط یک تابش نفوذی با منشأ کیهانی، کاملاً متفاوت با پرتوهای x و رادیو اکتیو ایجاد شده است. اتمهای رادیو اکتیو سه نوع متفاوت از تابش بنامهای و و را تولید می کنند که توسط ارنست رادر فورد [1]در سال 1903 کشف شد. رادرفورد نشان داد که تابشهای و شامل ذراتی هستند که ذرات همان هسته اتمهای هلیوم و ذرات شبیه الکترونها و پرتوهای کاتودی هستند. به نظر می رسد پرتو گاما به پرتوهای x نفوذ کننده بیشتر شبیه هستند تا به ذرات. اما سرانجام دانشمندان دریافتند که پرتوهای کیهانی خصوصیاتی متفاوت از همه اینها دارند. سالها طول کشید تا طبیعت پرتوهای کیهانی شناخته شود. زیرا هنگامی که آنها به اتمسفر نفوذ می کنند، انواع متفاوتی دارند و ویژگیهای مربوط به آنها را به شکل پیچیده ای تغیر می کند. پرتو های کیهانی اولیه که از بیرون اتمسفر به زمین نزدیک می شوند با اتمهای موجود در استراتوسفر برخورد می کنند و پرتو کیهانی CR)) ثانویه ای را تولید می کنند که آنها نیز برخوردهای مربوط به خود را خواهند داشت. این پرتوهای کیهانی ثانویه مسؤل نشت بار در الکتروسکوپ هستند. پرتوهای کیهانی در واقع اتمهای کاملاً یونیزه شده پر انرژی هستند که در سراسر جهان پخش می شوند و بطور پیوسته با نرخ حدود 1000 ذره در واحد متر مربع در ثانیه با زمین برخورد می کنند. بیشتر پرتو کیهانی اولیه پروتونها هستند، هسته اتمهای هیدروژن، این تعجب آور نیست که هیدروژن فراوانترین عنصر در جهان است. در زمین هیدروژن کمی در
اتمسفر وجود دارد. اما مقدار زیادی در مولکولهای آب اقیانوس یافت می شود. هیدروژن 94 درصد اتمهای خورشید را تشکیل می دهد و عنصری است که در طول واکنشهای همجوشی اتمهای سنگین تر دیگر در دماهای بالا تشکیل می شود. برخی از همجوشی ها، خیلی بیشتر در جریان توسعه جهان اتفاق افتادند اما در انبساط بعد از انفجار بزرگ، همجوشی های دیگر هنوز درون ستاره ها ودر طی انفجارهای ابرنواختری در حال رخ دادن هستند. تشکیل هسته های پیچیده در واکنشهای همجوشی، سنتز هسته ای نامیده می شود.
بعد از هیدروژن فراوانترین عنصر در خورشید وستاره ها و همچنین در تابشهای کیهانی هلیوم است. در میان پرتوهای کیهانی هلیوم، ده بار کمتر از هیدروژن یافت می شود. هسته هلیوم مربوط به پرتو کیهانی اغلب ذره نامیده می شود. در منظومه شمسی همه اتمها به جز هیدروژن و هلیوم، روی هم مقدارشان تنها حدود 1% فراوانی هیدروژن است. براستی هستی فعلی ما دلیلی عالی برای مراحل سنتزهسته ای دارد. باریکه پرتو کیهانی اولیه همچنین شامل تعداد اندکی از الکترونها و پرتوهای گاماست. پرتوهای گاما بالاترین انرژی از تابش الکترومغناطیسی را دارند. طیف تابش الکترومغناطیس از امواج رادیویی با بلندترین طول موج تا پرتوهای گاما با کوتاهترین طول موج تشکیل شده است. تفاوت اصلی بین پرتوهای کیهانی ذرات و پرتوهای گاما اینست که پرتوهای گاما نه جرم دارند و نه بار الکتریکی پروتونها، ذرات و هسته های سنگین تر بارهای مثبت دارند و الکترونها بار منفی دارند. فوتونهای پرتو گاما، تنها ذرات پرتوکیهانی با جرم صفر نیستند. نوترینوها در بسیاری از واکنشهای هسته ای مانند آنهایی که در حال رخ دادن در خورشید هستند، آزاد شده اند و نیز در برخی واپاشیهای رادیواکتیو تولید می شوند که نه جرم دارند ونه بار الکتریکی.
پرتوهای کیهانی پیوسته زمین را بمباران می کنند و در هر لحظه در حال عبور از بدن ما هستند. آشکار سازی آنها آنقدر مشکل است که اگرچه وجودشان اولین بار در اوایل دهه 1930تأیید شده بود اما تا سال1953 کشف نشده بودند. پس می توان گفت پرتوهای کیهانی بیشتر شامل پروتونها (هسته اتمهای هیدروژن)، حدود 9درصد هلیوم، مقداری هسته های سنگین تر و درصد کمی از الکترونها هستند. زمین بطور پیوسته توسط این ذرات بمباران می شود و این ذرات با اتمها در استراتوسفر، برای تولید ذرات بیشتر برخورد می کنند که می توانند بطور کامل در اتمسفر یا در برخی مواقع در عمق زیر زمین آشکارسازی شوند.
[1] Ernest Rutherford
موجبر[1] یا هادی موج ساختاری است که امواجی چون امواج الکترومغناطیسی و امواج صوتی را هدایت می کند{1}و به طور موثر برای انتقال توان الکترو مغناطیسی از یک نقطه به نقطه ی دیگر در فضا مورد استفاده قرار می گیرد.برای هر نوع موج انواع گوناگونی هادی موج وجود دارد. موجبرها در شکل هندسی تفاوت دارند که می توانند انرژی را در یک بعد محدود کنند . موجبرهای مختلف برای فرکانس های مختلف مورد نیاز است{3-2} بعضی از ساختارهای رایج موجبر در شکل زیر نشان داده شده است(شکل1-1) ، که به ترتیب از چپ به راست شامل یک کابل هم محور، دو خط سیم ، خطوط انتقال میکرو باریکه ، موجبرهای رسانای تو خالی و فیبرهای نوری هستند.{2} .
شکل (1-1) .ساختارهای مختلف موجبرها {2}
در عمل انتخاب ساختار بستگی به باند فرکانس عامل ، مقدار توان برای انتقال دادن ، مقدار تلفات انتقال که می توان عمل کرد ، دارد{2}.
کابل های هم محور به طور وسیعی برای اتصال مؤلفه های RF استفاده می شود . در عمل عملکرد آنها برای فرکانس های زیر 3 گیگاهرتز است. در این نوع موجبر ها تلفات انتقال به علت گرم شدن رساناهای محورها و دی الکتریک بین رساناها زیاد است {2}.خطوط دو سیم به
علت اینکه غلاف[2] ندارند و تابش می کنند در فرکانس های میکرو ویو استفاده نمی شوند .یک مورد استفاده آنها در اتصال آنتن های خانگی به دستگاه های تلویزیون است .خطوط انتقال میکرو باریکه به طور گسترده در مدارهای یک پارچه میکرو ویو استفاده می شود.موجبرهای مستطیلی[3] معمولا برای انتقال مقادیر زیادی از توان میکرو ویو در فرکانس های بالاتر از 3 گیگاهرتز استفاده می شود .برای مثال در 5 گیگا هرتز ،توان انتقال داده شده ممکن است 1 مگا وات و افت قدرت موج فقط باشد{4-2}.
فیبر های نوری در فرکانسهای فرو سرخ و مرئی عمل می کند ، در واقع پهنای باند خیلی زیادی دارند.اتلاف در آنها خیلی کم است ، به طور نمونه . توان انتقال داده شده در حد میلی وات است{2} .
موجبر های با سطح مقطع دایروی نسبت به موجبر هایی با سطح مقطع مستطیلی اتلاف انتشار کمتری دارند{5}. موضوع انتشار امواج الکترومغناطیس در موجبر های استوانه ای به دلیل استفاده از آن در صنایع مخابراتی و اطلاع رسانی ، مورد علاقه ی مهندسان و محققان فراوانی بوده است{9-6}. پیکربندی های مختلف برای موجبرهایی از این دسته وجود دارند که بسته به کاربرد آنها مورد استفاده قرار میگیرند{12-10}. ازجمله ی این پیکربندی ها میتوان به استفاده از آنها به عنوان آنتن نیز اشاره نمود {15-13}. آنتنها ی دی الکتریک به دلایل مختلف از جمله قابلیت هدایت بدون اتلافشان مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته شده است و بررسی معادلات حاکمه ی بر آنها موضوع جدیدی است که دهه های اخیر محققان به آن پرداخته اند{17-16} . آقای Soon-ChulYang و همکارانشان در مقاله ای در سال 1995 در ژورنال APPLIEDOPTICS در شماره ی Vol.34,No.33 پیکربندی ای که در آن از موجبر دی الکتریک برش خورده به عنوان موجبر استفاده نموده اند ، بحث کرده اند{18}.
این رساله در چهار فصل ارائه می گردد، بدین ترتیب که :
در فصل اول به بررسی موجبرهای مستطیلی ، معادلات پاشندگی ، انتشار امواج الکتریکی و مغناطیسی عرضی در آنها و همچنین تولید امواج آهسته می پردازیم . سپس در فصل دوم مبانی کوپل شدگی و موجبری را که استوانه ی دی الکتریک برش داده شده است را بررسی می کنیم . در فصل سوم موجبری را آنالیز می کنیم که استوانه ای فلزی متشکل از یک میله ی دی الکتریک دو لپه ای در محور آن برای تولید امواج آهسته است . در فصل چهارم گراف های پاشندگی این موجبر را در حالت های مختلف رسم میکنیم.
waveguide[1]
[2] shield
[3] rectangular waveguide
[4] Circular cross section
[5] coupling
[6] Slow Waves
امروزه به دلیل افزایش رقابت، بازاریابی و تحقیقات بازار به عنوان مولفه های پیشرفت شركت ها عمل می كنند و با شناسایی و ارزیابی مشتریان و بازار در صدد ارائه راهكارهایی برای بهبود هدف غایی شركت ها یعنی سودآوری آنها هستند.
یكی از اصول مسلم حاكم بر بازار رقابتی كنونی مشتری مداری و اعتقاد به اصول مشتری محوری می باشد. در واقع عصر امروز را عصر “تولید هدفمند” نام نهاده اند. بنابراین امروزه شركت ها از شیوه بازاریابی انبوه دست برداشته و به بازاریابی مبتنی بر هدف روی آورده اند. در این روش كل بازار را به بخش های مختلفی تقسیم می نمایند و بهترین و مناسب ترین بخش ها را بر می گزینند و برای ارائه خدماتی سودآور، بهتر از رقبای خود، استراتژی های سازمانی را تدوین و طرح ریزی می نمایند.
از آنجا كه برای بخش بندی بازار مبنای ثابتی وجود ندارد، تا شركت ها بر اساس آن بازارهایشان را بخش بندی نمایند، برای بخش بندی بازار روی متغیرهای زیادی كار شده است، به طوری كه این متغیرها به تنهایی و یا به صورت جمعی ساختار بازار را نشان می دهند.
در این فصل سعی بر آن است تا ضمن بیان ضرورت و اهداف تحقیق و توضیح خلاصه ای از مبانی و متغیرهای بخش بندی بازار، مدل تحقیق به منظور شناسایی متغیر مناسب، جهت بخش بندی بازار شامپو ارائه گردد.
با توجه به اینکه امروزه در بازار عرضه محصولات از تقاضای آن زیادتر شده است و شرکت های مختلف انواع گوناگونی از محصولات با ویژگی های مختلف را به بازار عرضه می کنند و از طرف دیگر مصرف کنندگان تنها محصولی را می خرند که نیازها و خواسته های آنها را بهتر برآورده کند. یکی از ابزارهای قوی برای شناسایی دقیق نیازهای مشتریان و ارضای این نیازها بخش بندی بازار می باشد. در بخش بندی
بازار نیازهای مشتریان شناسایی و افرادی که دارای نیازهای مشترکی هستند در یک گروه قرار می گیرند. بازار از خریداران تشکیل می شود و خریداران تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. این امکان وجود دارد که خریداران از نظر خواسته، قدرت خرید، محل جغرافیایی، نوع نگرش و شیوه خرید با یکدیگر متفاوت باشند بنابراین سازمان هایی که در بازارهای مصرفی یا تجاری محصولات یا خدماتی را عرضه می نمایند نمی توانند نظر همه خریداران را با یک محصول و یک شیوه بازاریابی به طرف خود جلب نمایند. خریداران دارای نیازهای متفاوت بوده و به هنگام خرید از روش های مختلف استفاده می نمایند. بنابراین امروزه شرکت ها از شیوه بازاریابی انبوه دست برداشته و به بازاریابی مبتنی بر هدف روی آورده اند. این نوع بازاریابی به شرکت ها کمک می کند تا از فرصت های بازاریابی خود بهتر استفاده نمایند. لازمه بازاریابی مبتنی بر هدف بخش بندی بازار می باشد. بخش بندی بازار که به معنی تفکیک بازار بر اساس گروه های مصرف کننده است شامل گروهی از افراد می شود که ضمن دارا بودن یک یا چند ویژگی مشترک دارای نیازها یا واکنش های مشابه نسبت به کالاها و برنامه های بازاریابی شرکت هستند. و از دو بعد برای شرکت ها مفید است اول اینکه موجب می شود تا شرکت با توجه به توانایی هایش مشتریان را انتخاب کند تا نسبت به رقبا بهتر بتواند نیازهایشان را برآورده نماید. دوم اینکه موجب می شود فعالیت های بازاریابی شرکت در یک بخش متمرکز شده و به بخش هایی سوق داده شود که کارایی بیشتری داشته و با تناسب بیشتر با این بخش ها فعالیت های بازاریابی را طراحی نماید.
حال، با توجه به رقابتی بودن بازار شامپو در این تحقیق سعی بر این است كه با توجه به مدل منافع پژوهی خرید به بخش بندی بازار شامپو صحت پرداخته شود. برای نیل به این هدف 16 مزیت را که به نظر می رسد در خرید شامپو برای مصرف کنندگان دارای اهمیت باشد شناسایی شد. و بر اساس این مزیت ها افراد با نیازهای مشابه را در یک گروه قرار می گیرند. برای بخش بندی بازار مدل های مختلفی وجود دارد. در شكل 1-1 مدل های سه گانه بخش بندی بازار نشان داده شده است. كه عبارتند از:1) بخش بندی بر اساس ویژگی های فردی 2) بخش بندی بر اساس مزایا 3) بخش بندی بر اساس عوامل رفتاری
متغیرهای این مدل های سه گانه در این تحقیق به طور كامل تشریح شده است. در مدل بخش بندی بر اساس ویژگی های فردی متغیرهای معروف عبارتند از: 1) جمعیت شناختی 2) جغرافیایی
3) روانشناختی و سبك زندگی در مدل دوم بخش بندی بر اساس مزایا متغیرهای معروف عبارتند از: 1) منافع پژوهی 2) وضعیت خرید و همچنین در مدل سوم بخش بندی بر اساس عوامل رفتاری متغیرهای معروف عبارتند از: 1) گرایش 2) میزان مصرف 3) وفاداری به مارك. مدل مورد استفاده در این پژوهش برای بخش بندی بازار، مدل منافع پژوهی خرید است كه از مدل های سه گانه بخش بندی بازار استخراج شده است. در این مدل بازار بر اساس مزایایی كه مصرف كنندگان از خرید كالا جستجو می كنند به بخش های مختلف تقسیم می شود. نكته دیگری كه در بخش بندی بازار باید مد نظر داشت این است كه برای بخش بندی مبنای ثابتی وجود ندارد كه شركت ها بر اساس آن بازارهایشان را بخش بندی كنند. بلكه برای بخش بندی متغیرها و مبانی زیادی وجود دارد كه بایستی با توجه به ماهیت محصول(خدمات) و بازارها مبانی مناسب مشخص و برای بخش بندی بازار انتخاب شوند.و در نهایت بزرگترین مزیت بخش بندی تعریف مجدد بخش های بازار و اولویت بندی آنها برای هدف گذاری و تعیین آمیخته بازاریابی خاص هر بخش است.
:
علم و فناوری در جهان پر از رقابت کنونی؛ محدودیت، پیچیدگی و موقعیت های جدیدی را پدید آورده اند و می توان آنها را موتور توسعه اقتصادی و اجتماعی جهان دانست. بهره برداری صحیح از تحولات سریع علم و فناوری، مدیریت تحولات فناورانه و نوآوری مستلزم در اختیار داشتن دانش روز و پیشرو می باشد كه این خود شاید یكی از عوامل اهتمام و گرایش سازمانها در چند سال اخیر به بحث مدیریت دانش باشد. در این بین در سالهای اخیر، نوآوری به عنوان یكی از دستاوردهای مدیریت دانش كه برای سازمان ایجاد مزیت رقابتی می نماید مورد توجه قرار گرفته است. در محیط ناپایدار و پیچیده امروز، سازمان هایی کامیاب هستند که به یک مزیت رقابتی پایدار دست یابند. در سالهای اخیر منبع اصلی مزیت رقابتی از کارایی و کیفیت به کارآفرینی و نوآوری تغییر یافته است. كارآفرینی همان نیرویی است كه امروزه از آن به عنوان موتور محرك رشد وتوسعه یاد می شود. با توجه به اهمیت کارآفرینی برای ایجاد مزیت رقابتی، سازمانی می تواند موفق باشد كه با ایجاد بسترهای لازم از فرایند كارآفرینی پشتیبانی كند. به همین منظور در گذشته تحقیقات زیادی در خصوص بستر های کارآفرینی سازمانی (فرهنگ، ساختار، شبكه، سرمایه اجتماعی و …) صورت گرفته است. به نظر می رسد که یكی از مهمترین عامل كارآفرینی سازمانی، مدیریت دانش می باشد كه در گذشته كمتر مورد توجه قرار گرفته است. با اهمیت یافتن مدیریت دانش به عنوان موضوع جدید، در سالهای اخیر مقالات و پژوهش هایی پدیدار شدند تا میان مدیریت دانش و نوآوری و نوآوری و کارآفرینی ارتباط برقرار نمایند. اما در ارتباط با مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی تاکنون تحقیق جامعی انجام نشده است. بنابراین در این تحقیق ما در پی آن هستیم تا تاثیر فرایند مدیریت دانش بر فرایند کارآفرینی سازمانی را بررسی کنیم.
1-2- بیان مسئله
امروزه سازمانها با مسائلی چون تغییر و تحولات سریع فن آوری، رقابت پیچیده، رشد سریع تعداد رقبای جدید، حس بی اعتمادی به روش های سنتی در مدیریت سازمانی، خروج برخی از بهترین و درخشانترین کارمندان از شرکت، رقابت بین المللی، کوچک کردن شرکتهای
بزرگ و میل کلی به بالابردن بازدهی و بهره وری، روبرو هستند. در این بین سازمان هایی می توانند قدرت رقابت داشته باشند که با بر عهده گرفتن نقشی فعال و تاثیر گذار از کارآفرینی سازمانی پشتیبانی نمایند. لذا امروزه از كارآفرینی به عنوان عامل تحریک و تقویت رقابت، نوآوری و روان كننده تغییر و عامل تعادل در اقتصاد پویا یاد می كنند. اما تحقیقات گوناگون نشان می دهند که علارغم اینکه سازمانها اهمیت نوآوری و کارآفرینی را برای رقابت در دنیای امروز پذیرفته اند اما در ایجاد نوآوری و کارآفرینی موفق نبودند. به همین منظور ایجاد بستر مناسب برای کارآفرینی برای تمامی سازمانها یکی از منابع حقیقی رقابت پذیری در دنیای امروز می باشد.
بدون شک یکی از مهمترین بستر برای توسعه کارآفرینی كسب و بكارگیری دانش است، طوریکه محققین بیان می دارند مزیت رقابتی پایدار تنها از طریق به کار گیری دانش برای نوآوری حاصل می شود. به همین منظور چندی است که از سوی محققین گوناگون، مدیریت دانش سازمانی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل موفقیت کسب و کار ها در شرایط رقابتی مورد توجه قرار گرفته است و سازمان های مختلف، سرمایه گذاری نسبتاً وسیعی در این حوزه انجام داده اند. با توجه به ارتباط غیر قابل انکار دانش با نوآوری، به نظر می رسد درک نقش و تاثیر مدیریت دانش بر کارآفرینی از اهمیت بسزایی برخوردار باشد، از این رو در این تحقیق با تشریح مدیریت دانش و كارافرینی، ارتباط میان فرایند مدیریت دانش و فرایند کارآفرینی سازمانی مورد بررسی قرار می گیرد.
1-3- اهداف تحقیق :
اهداف این پژوهش را می توان در دو بعد اصلی زیر دسته بندی نمود :
1-4- فرضیه های تحقیق:
1-4-1- فرضیه اصلی:
فرایند مدیریت دانش برکارآفرینی سازمانی تاثیر معنی داری دارد.
1-4-2- فرضیه های فرعی :
1- کسب دانش بر فرایند کارآفرینی سازمانی تاثیر معنی داری دارد.
2- تسهیم دانش بر فرایند کارآفرینی سازمانی تاثیر معنی داری دارد.
3- بكارگیری دانش بر فرایند كارآفرینی سازمانی تاثیر معنی داری دارد.
: در یک سازمان هر فرد برای پیشرفت و نیل به اهداف تعیین شده شغلی نیاز به آگاهی از موقعیت خود دارد این آگاهی موجب می شود كه او از نقاط قوت و ضعف عملكرد و رفتار خود مطلع گردد و تمهیدات لازم را برای اثربخشی بیشتر كوششهایش به كاربرد. سازمانها نیز نیاز به شناخت كارائی خود دارند تا براساس آن وضعیت نیروی انسانی خود را بهبود بخشند و بدین طریق بر حجم تولید و ارائه خدمات خود بیفزایند و در روند حركتهای خود تحولات مثبت ایجاد كنند. ارزشیابی كاركنان یكی از مؤثرترین ابزارهای ارتقاء، كارآمدی، توانمندسازی و بهسازی نیروی انسانی است ارزشیابی ابزاری است كه سازمانها و كاركنان را در تأمین این نیازها كمك میكند اگر این ابزارها بخوبی طراحی گردد و به نحو صحیح مورد استفاده قرار گیرد، تا وسیلة مناسبی برای تشویق، آموزش، بهسازی و بعضاً تنبیه كاركنان خواهد بود. ارزیابی شایستگی و لیاقت كاركنان در رفتار و طرز اجرای وظایفشان، فرایندی است جهت سنجش خصوصیات مختلف كاركنان ، تخصصهای آنها ، نحوه اجرای وظایف مشاغل محوله به آنها و مقایسه كاركنان با یكدیگر. ارزشیابی نحوه عملكرد كاركنان نشان می دهد كه كارمند به نحو مطلوب وظایف محوله را كه طبق شرح شغل به او ابلاغ شد انجام داده است یا خیر. از طریق ارزشیابی، نارسایی ها و نقاط ضعف خدمتی كاركنان تشخیص داده می شود و از طریق هدایت و آموزش در رفع آنها اقدام می گردد. ارزشیابی كاركنان به طرز صحیح و توأم با حسن نیت و بر مبنای شیوه های علمی، نه تنها كارمند را راضی نگاه خواهد داشت بلكه سرپرستان، رؤسا و مدیران سازمان را به وضع كاركنان و نحوة فعالیت آنها آشنا می كند و در نتیجه باعث ایجاد یک محیط كاری مطلوب و مناسب و با حسن تفاهم برای كاركنان و مدیران می شود. در عین حال ارزشیابی وسیله ای است برای رسیدن به هدف. وسیلهای است كه اگر به نحو صحیح به كار برده شود باعث ایجاد توسعه «ضوابط» بجای روابط در امور اداری می شود و تفاهم بین كاركنان و مدیران را توسعه می دهد و باعث ایجاد تصمیمهای منصفانه، صحیح و عادلانه درباره كاركنان می شود. و اطلاعات حاصله از ارزشیابی در اكثر اقدامات استخدامی و كارگزینی از جمله: توضیحات، انتصابات و آموزش – اعطای مزایای مختلف شغلی و دیگر امور مشابه مفید واقع می شود (كاظمی، 1380، ص 242).
این تحقیق سعی در بررسی نظام ارزشیابی عملكرد كاركنان و بررسی نقاط ضعف و قوت آن دارد تا بتواند با ارائه پیشنهادات لازم، زمینه را جهت طراحی و اجرای صحیح یک نظام ارزیابی مناسب آماده نماید.
این تحقیق شامل پنج فصل به شرح زیر می باشد:
فصل اول: کلیات تحقیق
فصل دوم: ادبیات تحقیق
فصل سوم: روش تحقیق و جمع آوری اطلاعات
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
فصل پنجم: نتیجه گیری
2-1- بیان مساله
در هر سازمانی نیاز به كنترل و لزوم آمادگی سازمان برای مواجهه با تهدیدات آینده و استفاده از فرصتهای آینده بسیار ضرورت دارد. گمرك جمهوری اسلامی ایران یكی از سازمانهائی است كه در حال حاضر بدلیل پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی [1]دارای نقش بسیار خاصی می باشد و لزوم موفقیت در این نقش، بررسی نقاط ضعف و قوت سازمان و تهدیدات و فرصتهای محیطی و بر آن اساس، استراتژی مربوطه را ضرورت می داند و برای اینكه گمرك بتواند به اهداف مورد نظر نائل شود و چون كه نیروی انسانی به عنوان مهمترین منبع سازمانی قلمداد می شود كه میتواند به عنوان یک مزیت رقابتی غیر قابل جانشین یاد شود. تقریباً دو سال است كه نحوة ارزیابی عملكرد كاركنان گمرك تغییر كرده است. قبلاً ارزیابی توسط بالا دست انجام میشد و در حال حاضر توسط خود كارمند. حال مسئولین علاقمند به این مسأله هستند كه نظام جدید تا چه حد میتواند نقاط ضعف نظام قبلی را پوشش داده باعث انگیزش كاركنان گردد؟ زیرا اگر كاركنان بدانند كه بین تلاش ـ عملكرد ـ پاداش رابطهای معقول وجود دارد در آن ها انگیزش ایجاد شده وبه طرف انجام كار سوق داده می شوند و احتمالاً می توان شاهد افزایش كارآیی و اثربخشی سازمان گمرك بود. در این تحقیق پایای و روایی نظام ارزیابی عملكرد كاركنان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
2-1- ضرورت تحقیق:
سازمانها به وضوح متشكل از چیزی بیش از نمودارهای سازمانی هستند موجودیت آنها براساس منابع متعددی همچون منابع انسانی، مالی، مادی و اطلاعاتی و دانش شكل میگیرد. آنگونه كه گریفین (1996، ص 5) می گوید: مدیران در قبال تركیب و هماهنگی این منابع متنوع و در نیل به اهداف سازمانی پاسخگو هستند» با وجود این، مدیریت منابع انسانی برای سازمانها به مثابه كاركردی حیاتی تلقی می شود زیرا، مؤلفه اصلی تشكیل دهندة سازمانها میباشد و مدیریت اثر بخش آنان وظیفه اصلی مدیریت منابع انسانی است امروزه سازمانها برای بقاء، انتظام و بالندگی خود می كوشند از طریق منابع انسانی فرهیخته در گسترة جهانی به رشد سریع، بهبود مستمر، كارآمدی، سودبخشی، انعطاف پذیری، انطباق پذیری، آمادگی برای آینده و برخورداری از موقعیت ممتاز در عرصة فعالیت خود نائل شوند. فعالیت مدیریت منابع انسانی به بهترین استفاده از منابع انسانی برای نیل به اهداف سازمان توجه بیشتری می كند هر سازمان اثربخش می كوشد كاركردهای سنتی مدیریت كاركنان را در چهارچوب نظام مند و جامعی بازآفرینی كند و به وظایف اساسی كه باید در حوزه مدیریت منابع انسانی انجام شود به گونه منسجم و استراتژیک توجه كند. از این رو، مدیریت منابع انسانی غالباً به منزله رویكردی فوق فعال و اثرگذار در امر مدیریت مردم در نظر گرفته می شود و كاركرد آن از اینكه فقط در قبال نگهداری سوابق پاسخگو باشد به سمت شریک استراتژیک تحول یافته است. بارون و گریس بیان می دارند كه منابع انسانی كلیه موفقیت یا شكست سازمانی به شمار می آید از این لحاظ، خط مشی ها، شیوه ها و كاركردهای منابع انسانی باید در مجموع مقید به استراتژی سازمانی باشد و مدیران و رهبران سازمانها نسبت به مسائل آن درك درستی داشته و در مورد پیامدهای آن حساس باشند (عباس پور، 1382، ص 80).
با توجه به اینكه كشور ما در آستانه پیوستن به سازمان تجارت جهانی می باشند و نقش سازمان گمرك در این میان از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد لذا جهت آمادگی گمرك برای هر چه بهتر انجام دادن وظایف خویش ضروری است كاركنان گمرك كه به عنوان منبع سازمان شمرده می شوند از قبل آماده شده باشند و بهترین روش برای بالا بردن كیفیت كاركنان، بهبود سیستم، ارزیابی عملكرد است كه با مشاهده و سنجش عملكرد كاركنان، نیازهای سازمانی، نیازهای آموزشی و …. تعیین شده و می توان در جهت رفع این نیازها، برنامه های لازم را تدوین و اجرا كرد.
1.wto