:
محتوای یک کتاب آموزشی شامل تعاریف نظریات اصول حقایق و فعالیتها و یا پیامهایی است که به صورت نوشتار و یا تصویر به مخاطبان ارائه میشود. استفاده از تصویر برای انتقال مفاهیم آموزشی سابقهای دیرینه دارد. مصریان قدیم نخستین ملتی بودند که از خط و تصویر برای انتقال پیام استفاده کردند. خطوط هیروگلیف در واقع نوعی خط تصویری بود. راهبان بودایی و آبای کلیسا نخستین مربیانی بودند که از تصویر برای بیان موضوعات تاریخی و مذهبی در کلیساها و یا معابد سود جستند. قبل از ظهور اسلام مانی از رهبران دینی ایران باستان به اهمیت نقاشی در تفهیم موضوعات دینی و اجتماعی پی برد. پستالزی از مربیان اروپا اولین بار با بهره گرفتن از تصویر در کتابهای درسی برای ایجاد انگیزه در کودکان تاکید کرد. تصویر بیان موضوعات مفاهیم توصیفات ارتباطات ارزشها کمیت و یا کیفیت اشیا و شخصیتها به صورت دو یا سه بعدی است. تصاویر ممکن است به صورت عکس نقاشی نقشه عکس- نقشه طرح جدول نمودار و کلاپ در کتابهای آموزشی آورده شوند.
هنر تصویرگری به گزینش و به کارگیری تصاویر توضیح دهنده و توصیف کننده برای بیان مفاهیم اشاره میکند. در تصویرگری ممکن است نقاش، عکاس، گرافیست، صفحه آرا، روانشناس، مؤلف، معلم، متخصص موضوعی و مدیر هنری در کنار یکدیگر گاه به صورت گروه های دو یا سه نفری با یکدیگر کار کنند تا بتوانند پیامی را به شکل مؤثر به مخاطب منتقل کنند. هنر تصویرگری تابع اصول و معیارهای خاصی است. آگاهی تصویرگران از این معیارها به بهبود کیفیت تصاویر آموزشی کمک میکند.
بیان تصویر بدون خلاقیت، ماشینی و غیر ماندگار خواهد بود. بیننده باید در تصویر هوشمندی ظرافت و نوآوری مشاهده کند. بروز خلاقیت در تصویر موجب تقویت واگرا در بیننده میشود. خلاقیت تصویر یعنی فقط منعکس کننده متن نباشد بلکه به خواننده اجازه دهد تا کاملاً آزادانه قدرت تخیل و خلاقیت خود را هنگام ارتباط با کلمات و تصویر به کار اندازد.تخیل برانگیز بودن تصاویر میتواند عاملی در بروز خلاقیت و استعداد در کودکان باشد. تصاویری که جنبهی انگیزشی داشته باشند میتوانند کودک را به مشارکت فعال در جانشین کردن تصاویر یا پندارهای ذهنی تشویق کنند. تصاویر خیال انگیز نه تنها ذهن کودک را محدود نمیکنند بلکه به گسترش ذهن و تخیل او دامن میزنند.
تصاویر خیال برانگیز امکان تصور حضور کودک در موقعیتهای گوناگون و پر از فکر و کشف و دنبال کردن پدیده ها را برای او فراهم میکنند. بدیهی است در به کارگیری عنصر خیال در موضوعات علمی باید دقت کرد. تعامل تصویرگر با نویسنده در این خصوص یک
ضرورت است و همچنین تصاویر باید در فراگیر، انگیزه و سئوال ایجاد کنند و به گونهای که ذهن او با دیدن تصاویر فعال میگردد و علاقهمندی به کشف در او بیدار میشود. شروع کتابهای آموزشی با توجه به نوع کتاب، همراه با تصاویر متنوع و مرتبط، در تحریک حس کنجکاوی فراگیران مؤثر است.
در تصویرگری برای کودکان ابتدا باید به طراحی نزدیک به ذهن آنان توجه کرد. سپس به ارائه تصاویر پیچیده و متنوعتر پرداخت. تنوع تصویر در کتابهای آموزشی مهم است. زیرا کتابهای آموزشی باید بتواند ذوق هنری را در دانشآموزان نقاط کشور تقویت کند. توجه به روشهای متنوع تصویرگری برای مثال نگاه طنز آمیز به تصویر میتواند کودک پسندی و سرگرم کنندگی کتابهای آموزشی را افزایش دهد و بر بار آموزشی آن بیفزاید. استفاده از ریز نقشها مانند حیوانات و تصاویر خندهدار و یا گلها برای رفع خستگی و تقویت ذوق هنری و تخیل در مخاطبان دوره دبستانی لازم است.
2-1 تاریخچه تصویر سازی در ایران
تصویر سازی در ایران سابقه ای دیرینه دارد، از کهن ترین تصاویر کشف شده در ایران میتوان به تصویرسازیهای غار میرملاس و دوشه در استان لرستان اشاره کرد؛ قدمت این تصاویر به بیش از دوازده هزار سال قبل باز میگردد. (شکل2-1)
ایرانیان در طی سالیان متمادی، پیش از اختراع کاغذ، پوست حیوانات، سنگ، گل و… به عنوان ابزاری اثرپذیر برای ثبت تصاویر بهره میگرفتند.
شکل 2-1، غار میرملاس، کوهدشت، لرستان
«اطلاع داریم که در کتب دینی مانی، نقشهایی بوده تا «نیوشاکان»-یعنی پیروان بی سواد- هم بتوانند از دیدن آن نقوش چیزی از اصل مطالب را به دست آوردند و از فوائد آن کتابها بهره مند شوند، و اوراقی از این آثار، امروزه در دست است. داستان نقاشی های مانی و کتاب «ارژنگ» نیز این معنی را مؤید است.» (ابراهیمی،1367، 43)
نسخه هایی از «اردای ویراف نامک» کتابهای اخلاقی و سرگذشت دینی زرتشتیان که به فارسی منظوم شده نیز مشاهده شده که غالب صفحههای آن دارای نقوش و تصاویر است.»(همان منبع)
در دوران آغازین پس از اسلام نمونه کتابهای مصور از جمله «کلیله و دمنه» یافت شده است. یک نسخه از تصویرسازی های این کتاب پند آموز را درشکل (2-2) مشاهده مینمایید. از دیگر کتابهای مکتوب و مصور در این زمان میتوان به تصویرسازیهای کتاب شاهنامه فردوسی، منافع الحیوان و سمک عیار اشاره کرد.
شکل2-2، کلیله و دمنه
در دوره قاجار وپیش از ورود صنعت چاپ به ایران، تصاویری به نام عیدی سازی رواج یافتند، که به عنوان هدیهی عید به شاگردان مکتبخانه اهدا میگردیدند. عیدیسازی در ایران، اصطلاحی که به نوعی باسمهکاری با قالب چوبی اطلاق میشد سابقه این شیوه به اواخر سدهی هجدهم- دوازدهم هجری و شاید هم قبلتر میرسید. با ورود صنعت چاپ ماشینی، و رواج تصاویر چاپی اروپایی، تدریجاً از میان رفت. این باسمهها موضوعهای رزمی، بزمی، دینی و گاه صحنههای زندگی روزمره را نشان میدادند. برای هر نقش یا تصویر قالبی جداگانه وجود داشت؛ ولی چاپگر، بنا بر سلیقهی خود، چند نقش یا تصویر را با هم تلفیق میکرد.» (پاکباز،1389،360)
اولین روزنامه ایرانی در سال (1253ه.ق) به نام «کاغذ اخبار» در زمان محمد شاه قاجار منتشر گشت. پس از چندین روزنامهی مصور در همین دوران به چاپ رسید که از موفقترین آن ها در زمینهی مصورسازی میتوان به روزنامهی شرف اشاره نمود، این روزنامه با نقاشیهای میرزا ابوترای غفاری، از رجال و شاهزادگان منتشر میگردید. (افشار مهاجر ، 1388 ،41 ) (شکل 2-3)
ایران امروز در آستانهی تحولات مهم دوران خود قرار دارد. تغییراتی در حوزههای مهم و تاثیرگذار، اعم از سیاست، اقتصاد، آموزش و… آموزش در کشور ما به دلیل نبود تئوریهای منطبق با فرهنگ جامعه بسیار آسیبپذیر می نماید، و ما باید به دور از بروکراسی اداری بیشتر از گرایش به نتایج آماری به قابلیت اجرایی تئوریهای اساسی آموزش توجه نماییم و آن را بیاموزیم. چندی است که بسیار شتابزده و نسنجیده بومیسازی دانش در کشور ما شروع شده است، هر عملی نیازمند به فراهم کردن مواد و مصالح آن است. سالها است در حوزه پژوهش کشورهای پیشرفته پایههای قوی تئوری آموزشی را شکل دادهاند و حال ما نیاز به درک کردن این تئوریها و سازگار کردن آنها با محیط اجتماعی و فرهنگی خود هستیم. این امر تحقق نمی یابد مگر در سایه تجربه و آزمایشهای میدانی.
ظهور تکنولوژی های جدید و تولد هنرهای صنعتی در دوران معاصر باعث تحولات چشم گیر در حیطهی آموزش و وسایل کمک آموزشی گردیده است. یکی از این ابزارهای بسیار مفید انیمیشن است. انیمیشن پایه بسیاری از بازیها و شبیه سازهای آموزشی است و فرزند پیشرفته و تکامل یافتهی هنر سینما، دارای ابزارهای بسیار قوی برای برقراری ارتباط(دیداری و شنیداری) است چرا که میزان یادگیری انسان از طریق بینایی75 درصد و از طریق شنوایی13 درصد است.
استفاده از آن به دلیل پیشرفتهای دهه اخیر و مهیا شدن رایانههای پیشرفته سهل تر گردیده است. در مواردی در فرایندهای آموزشی حساس و غیر قابل دسترس (همانند شبیه سازیهای انیمیشنی-رایانهای) به یاری ما شتافته است. و از سویی علاقهمندی95درصد از کودکان جهان را شامل می شود. هر دوی این موارد از عللی است که منجر به آن می شود که توجه بیشتری به این صنعت-هنر معطوف بداریم و با جهت دهی مناسب و درست در امر آموزش از آن بهره بگیریم. اما پیش از این نیازمند آن هستیم تا حدود قدرت و نفوذ انیمیشن را در یادگیری مشخص سازیم. از این رو سعی بر آن شده است تا در این پژوهش به کشف جنبههای مفید این ابزار در سیستم آموزش رسمی کشورمان بپردازیم.
1-2 بیان مسأله
یادگیری فرایندی تعاملی است، یعنی عوامل گوناگون و فراوانی در ایجاد یادگیری ، نگهداری و کاربرد آن دخیل هستند. انسان عصر حاضر در مقایسه با قرنهای گذشته بیش از هر زمان دیگری حاکم به محیط زیست خویش است. انسان امروز از ژرفای اقیانوسها، اندرون کره زمین و اوج کهکشانها آگاهی یافته است و همه این پیشرفتها مدیون آموزش و یادگیری است. یادگیری به طور کلی فعالیتی دگرگونساز
است که افراد را برای مقابله با رویدادها و سازش با محیط آماده میسازد و در موقعیتهای مختلف و در اکثر سطوح زندگی حیوانی از بازتابهای شرطی جانوران پست تا فرایندهای پیچیده شناختی افراد آدمی رخ میدهد (پارسا، 1390: 20).
از گذشتههای دور از هنر برای آموزش و یادگیری استفاده میشده است و امروزه در موارد مختلفی از جمله علم، اخلاق، فلسفه، فنون مختلف نیز به کاربرده میشود. از مهم ترین دستاوردهایی که از هنرِ آموزشی انتظار میرود، این است که فراگیران با این روش به جای اینکه نگرش و مهارتهای خود را مستقیما از معلمان خود دریافت کنند، بتوانند با راهنمایی معلمان به کشف و نوآوری برسند و یاد بگیرند که به چه دانشی، نگرشی یا مهارتی نیازمندند و چگونه و از چه راهی میتوانند آن را بدست آورند.
هر چند انیمیشن[1] در عرصه هنر، به عنوان هنری نوپا مطرح است اما با کمک پیشرفت تکنولوژی در قرن حاضر، یکی از سردمداران جنبش هنر مدرن میباشد. فیلمهای انیمیشن برخلاف فیلمهای زنده از انعطاف بیشتری برای کاربرد خلاقانه برخوردار هستند. یکی از بزرگترین مولفههایی که انیمیشن را موفقترین ژانر در ارتباط با کودک کرده است، وجود عنصر اغراق و فانتزی است. در این هنر تمام قوانین طبیعی بهم ریخته میشود و باعث جذب کودکان و حتی بزرگسالان میگردد. از دلایل دیگر جذب کودکان به انیمیشن آن است که انیمیشن ناممکنها را ممکن میسازد و بسیاری پدیدههای غیردیداری را میتوان در آن مشاهده کرد. همانطور که فیلمها و بازیهای انیمیشن تبدیل به یک تفریح همگانی شدهاند، انیمیشنِ آموزشی برای کودک و بزرگسال نیز از امکانات بالقوه انیمیشن جهت انتقال اندیشههای بصری، روایتهای پیچده و جدی به تماشاگران استفاده برده است.
هنگامی که انیمیشن و آموزش در کنار هم قرار میگیرند، معنای تازهای به وجود میآید که باید آن را شاخهای بسیار مهم از علم تکنولوژی آموزشی دانست. باید اضافه کرد که اصطلاح انیمیشنِ آموزشی به گستره بزرگی از تربیت مرتبط میگردد و کشورهایی نظیر دانمارک، رومانی، استونی، بریتانیا و ایالات متحده امریکا حدود بیست سال است که تجربیات ارزشمندی در این زمینه کسب کردهاند. نظر به اهمیت و جایگاه ویژه انیمیشنِ آموزشی در تربیت، این پژوهش به دنبال بررسی و یافتن راهی برای بهرهگیری از انیمیشنِ آموزشی در تعلیم و تربیت کودکان در ایران است.
1-3 سوال تحقیق
مهمترین سوالی که در این پژوهش سعی بر آن است پاسخ داده شود به شرح زیر است:
آیا انیمیشنِ آموزشی بر یادگیری دانشآموزان پایه ششم در انتقال مفهوم هویت تاثیر دارد؟
1-4 فرضیه تحقیق
در این تحقیق براساس سوال مطرح شده در بند 1-3 ، فرضیه زیر را در نظر داریم که در پایان این پژوهش، نتیجهگیری خواهد شد:
[1] . بنا به دلایلی که در بند 2-5-1 خواهد آمد از واژه انیمیشن به جای پویانمایی در این پایان نامه استفاده می شود .
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب:
کلیات تحقیق: 2
1ـ1 بیان مسئله، ضرورت و اهمیت انتخاب موضوع: 2
1-2پرسش های پژوهش: 4
1-3 فرضیههای پژوهش: 5
1-4 مروری برادبیات نظری و پیشینهتحقیق: 5
1-5 اهداف و ارزش نظری پژوهش : 9
1 -6 روش تحقیق و معرفی جامعه آماری.. 10
1-7 محدودیت های پژوهش: 12
پینوشت: 12
تاریخچه الیاف: 16
1 هنرالیاف درایران.. 16
2-1 پیش ازاسلام (ازابتداتادوره ساسانی): 16
2-2 دوره اسلامی: 25
2-2-1 اول هجری تا دوره سلجوقی: 25
2-2-2 دوره تیموریان : 33
2-2-3 دوره صفویه : 34
2-2-4 دوره افشاریه: 41
2-2-5 دوره قاجاریه: 42
2-2-6 نساجی دردوره پهلوی: 47
2-2-6-1پهلوی اول: 47
2-2-6-2 پهلوی دوم: 49
2-2-7 انقلاب اسلامی: 62
2 هنرالیاف در اروپا: 64
1-2 تاپیستری: 64
3 الیاف: 74
2-3 هنرالیاف((Fiber art: 75
2-3-1 هنرکاربردی:(applied art) 75
2-3-1-1 هنرکاربردی دستی: 75
1 – مد(Fashion) 88
1-1 مفهوم شناسی مد: 88
2-1 تعریف مد. 89
2 طراحان ایران: 89
2-3-1-2 هنرکاربردی صنعتی: 91
2-3-2 هنرتجسمی(Plastic art): 92
2-3-2-1 هنرتجسمی دستی: 92
2-3-2 هنرتجسمی صنعتی: 106
3-1آمار و جایگاه آن در پژوهش: 113
3-2 روش شناسی پژوهش…. 113
3-3 متغیر پژوهش…. 113
3-4 روش های جمع آوری داده ها 113
3-5 نحوه طراحی پرسشنامه. 114
3-6 روایی(اعتبار) پرسشنامه. 114
3-7 پایایی( قابلیت اعتماد) پرسشنامه. 114
3-8 منطق انتخاب نمونه های آماری دراین پژوهش…. 115
3-9 حجم نمونه و روش نمونه گیری.. 116
3-10 روش های تجزیه و تحلیل داده ها 116
فصل 4. 117
بررسی فرضیه، نموداروT تک گروهی و فرضیات… 117
4-1 مؤلفه 1- جایگاه هنر الیاف در ایران.. 118
4-2 مؤلفه2- هنر، تکنیک و صنعت… 120
4-3 مؤلفه3- نهاد هنری.. 122
4-2- آمارتوصیفی و فراوانی سؤالات پرسشنامه. 124
فصل 5. 139
بررسی یافته های آزمون.. 139
5-1 بررسی یافته های آزمون.. 140
5-2 نتیجه گیری: 155
کلیات تحقیق:
1ـ1 بیان مسئله،ضرورت واهمیت انتخاب موضوع:
در طول تاریخ پارچهها و الیاف ابزار غنی برای آراستن زندگی و حتی وسایل پس از مرگ مانند کفنها،روانداز تابوت هاو… بوده است،الیاف را می توان ازنخستین ابزارهایی دانست که بشر شیوه ی کارکردن با آن را به واسطه محافظت از خویش در برابر بلایای طبیعی آموخت، بدین منظورشروع به بریدن، دوختن و بافتن لباس چه به صورت الیاف گیاهی و چه به صورت جانوری نموده است که تا به امروز ادامه دارد. در پایان قرن 19 میلادی با پیشرفت وگسترش دامنه ی علوم در حوزه هنر، صنعت و تکنیک بر علیه تفکر تولید انبوه وبه دنبال آن کشف توانایی های بالقوه هنر ماشینی نحوه نگرش به معماری–صنایع دستی و هنرهای دیگر را تغییر داد و باتوسعهی آن در بخش صنعت منجر به
تولد nanotechnoloigy شد که الیاف و نساجی را تحت تأثیر خویش قرار داد. الیاف به جمع کلمه لیف یا رشته می گویند که مجموعهای از ملکول های زنجیره ای خطی و طویل است که به دو صورت طبیعی و مصنوعی تقسیم بندی می شود.
از آنجایی که کلیه الیاف به صورت پارچه از گذشته باقی مانده است و با توجه به تاریخچه کهن هنر منسوجات، تغییرات وسیعی که در بافت این شاخه درچند قرن گذشته و به خصوص اواسط قرن بیستم تاکنون اتفاق افتاده است این هنر را به گروه بزرگتر و وسیعتری به نام هنر الیاف بسط داده است و در تعریف کلی، هنر الیاف به کلیه ی آثاری که با انواع روشها و تکنیک های مختلف(تک عنصری، چندعنصری) با رویکردهای متفاوت و دیدگاه های جدید توسط انسان به وسیله ی الیاف(طبیعی، مصنوعی) تولید می شود و می توان برمبنای ابزارهای بیان هنری، یا بیان تکنیکی و یا بیان مفاهیم آن را تعریف و تقسیم بندی نمود. این آثار می توانند با روش سنتی تولید و یا مرزها را بشکند و در مقابل هرگونه نظم و قانون قراردادی بایستد و در واقع با توجه به هدفی که هنرمند از ارائه آن اثر دارد می تواند از حالت تزیینی و کاربردی خارج و معنای تجسمی به خود بگیرد وچون در بعضی موارد به طور کامل با دست و یا به طور کاملاً ماشینی تولید می شوند لذا شامل دو قسمت است: الف – کاربردی (دستی، تجسمی) و ب – صنعتی(دستی، تجسمی)[1] که شامل قالی که مهمترین آن در ایران است (به دلیل وسعت دامنه فوق در بخش قالی و پژوهش های زیادی که در این زمینه صورت گرفته است به موضوع آن به صورت بسیار اجمالی می پردازیم)- پوشاک(وسایل ورزشی، …)- پارچه های مبلمان- تریکو بافی- سوزن دوزی- تاپیستری و چیدمان … است و در بخش صنعتی شامل نانو تکنولوژی و چیدمان است.
هنر الیاف در ابتدا به عنوان تاپیستری مطرح بود، اصطلاح تاپیستری به دیوار آویزهای پارچه ای و گلدوزی شده ای اطلاق می شد که از قرن 18 م تا اواسط قرن 19 م در دنیا به دلیل جنگ های داخلی و انقلاب فرانسه، انقلاب صنعتی و اختراع دستگاه مکانیکی ژاکارد جهت بافتِ هر گونه پارچه ی نقش و نگاردار مثل پرده و مبلمان و انبوه سازی صنایع تولید شده و … دچار رکود گردید ولی زمانی که بافت تاپیستری با هنر مدرن در هم آمیخته شد تعریف جدیدی از آن به خود گرفت،در واقع هنر الیاف صورت تکامل یافته ی جنبش تاپیستری مدرن در دنیاست، ساختار هنری آن توسط طراح خلق وهنرمند با استفاده ی ماهرانه از تکنیک ها،مواد و مصالح انتخابی وذهن خلاق خویش آن ها را درهم می آمیزد و با توجه به مفهومی که به دنبال آن است به خلق اثر می پردازد.
هنر منسوجات همزما ن با اروپا، در ایران فراز و نشیب های بسیاری داشت هیچ گاه نتوانست به سال های اوج خویش باز گردد، اما همزمان با جنگ جهانی دوم دوره ی جدیدی در تاریخ هنر معاصر ایران رخ داد، ایجاد کارگاه ها، مدارس و هنرکده های هنری، سفرفارغ التحصیلان به کشور های خارجی در پیشرفت آن تأثیری بسیار زیادی داشت. رویارویی هنرمندان با جدیدترین تحولات غربی باعث شد تا آن ها را با تغییرات روز جهان همگام کرده تا جایی که عده ای از آنان با پیروی از شیوه های هنر آکادمیک و ته مایه هنرهای سنتی به کار خود هویت بخشیدند، برگزاری نمایشگاه های، مسابقات هنری و همچنین حضور هنرمندان نوپرداز به اعتلای این هنر کمک بسیار زیادی نمود تا جایی که ما شاهد فصل جدیدی از حضورهنر منسوجات هستیم، که می تواند پیش زمینه ی هنر الیاف در ایران باشد،درسال های اخیر با وجود وقفهای که در آن اتفاق افتاد، با برپایی نمایشگاه ها و توجه ویژهی هنرمندان به هنر مدرن وخصوصیات آن،که در واقع دوری از واقع نمایی با تکیه برمفاهیم که ذهن مخاطب را می طلبد به مدد آن هنرمندان نسل جدید افکار و نظرات شان را انتقال و با بهره گیری از آن هنر الیاف را به عنوان یک رسانه گسترش داده اند. هنر منسوجات میراث گرانبهایی است که در کارنامه ایران جایگاه ویژهای دارد و در زمرهی هنرهای سنتی اصیلی است که زاده ی فرهنگ مردم این مرز و بوم بوده و هست و هویت ویژه ای به نمادهای ملی،تاریخی و فرهنگی ایران در کل دنیا بخشیده است،با توجه به این موضوع یکی از راه های پیشگیری از محو اصالتها و زمینه های فرهنگی هنری، شناخت ظرفیتهای بیشتر این هنر با حفظ سنت های ایرانی و ارزش های آن دراعتلای این هنر لازم و ضروری به نظر می رسد که شاید بتوان به واسطه ی آن شاهد پیدایش روندی نو در هنر منسوجات در قرن 21 در کشورمان باشیم.
1-2پرسشهای پژوهش:
1-3 فرضیه های پژوهش:
1-4 مروری برادبیات نظری و پیشینهی تحقیق:
در این تحقیق هدف، معرفی و دستیابی به جایگاه هنر الیاف به عنوان هنری که در ایران امروز از خاستگاه کاربردی، رویکردی تجسمی و مدرن به خود گرفته است و به بررسی ارتباطبین جامعه هنری وهنرمندان هنر الیاف و شناخت توانمندیهای این هنر و ارتباط آن با صنعت و تکنیک می پردازدکه سعی شده از طریق مصاحبه حضوری و تلفنی و میزان نمایشگاه ها برگزار شده در طی سال های اخیر به پردازد. تناسب با بضاعت این پایان نامه کمبودها و دلایل آن مورد بررسی قرار گیرد و سعی شده با بررسی آماری دلایل عدم شناخت این رشته در جامعه مورد ارزیابی قرار گیرد.
براساس این هدف و برای دستیابی به مناسبترین تحقیقات به جستجوی عناوینی همسان میپردازیم، و به این منظور عناوین زیر که به لحاظ هدف تحقیق و گسترهی آن تناسب نزدیک و بیشتری دارند می توانند انتخاب خوبی باشند.
در زمینهی پیشینه ی تحقیقپژوهشی با عنوان1- «سیر تحول هنر الیاف در ایران از انقلاب مشروطیت تا امروز»1 صورت گرفته است، که در آن روند تاریخی به صورت اجمالی باهدف معرفی هنر الیاف و بررسی گرایشات مختلف آن در جهان به منظور درک بهتر تحولات بوجود آمده در ایران پس از انقلاب مشروطیت تا کنون مورد بررسی قرار گرفته است که در این پژوهش سعی شده تأثیرات هنر مدرنیسم و پیامد های فرهنگی،هنری،اجتماعی و اقتصادی که منسوجات ایران را دچار تحولات ریشه ای کرده بود بررسی شود. 2- پژوهش دیگری با عنوان«شیوه های پیشین و کاربرد نوین هنر بافت»2 انجام گرفته است که در آن سعی شده با بررسی انواع تکنیک های بافتِ عشایر بختیاری به کاربرد جدیدی در بخش تزیینی و دکوراسیون برسد و تأکید برهمگونی تنوع تکنیک های بافت عشایر با انواع شیوه های بافت درهنر الیاف دارد. 3- تحقیق دیگری که در این زمینه صورت گرفته است با موضوع «بررسی بافت های تلفیقی در منطقه ی ورامین با نگاه دقیق تر به جل شتر»3می باشد که با بررسی انواع شیوه های بافت و تنوع قومی در این منطقه و اختصاصاً جل شترو مقایسه آن با انواع تکنیک های بافت تاپیستری ،با تلفیق آن ها کاربردی جدید را معرفی نماید و در دوبخش ارائه می گردد بخش اول بررسی انواع شیوه ها و تکنیک های بافت منطقه و در بخش دوم گزارش کار عملی که با ارائه ی 5 نمونه از آثاری که با بهره گرفتن از تکنیک های بافت در منطقه با هدف معرفی کاربری جدید از هنر الیاف اجرا شده است. 4- یکی دیگر از تحقیقات صورت گرفته «بررسی تعامل لباس با هنرها(معماری، نقاشی، مجسمهسازی و…) در سدهی بیستم، غرب»4 که به بررسی نقش لباس در معماری و تأثیرات متقابل آن دو بر یکدیگر و همچنین سایر رشتههای تجسمی مثل نقاشی و مجسمه ساری در قرن بیستم در اروپا و آمریکا پرداخته شده است 5 – تحقیق دیگری با عنوان «بررسی نقوش بافته شده در پارچه های صفوی و تأثیر آن بر پارچه های عثمانی»5 انجام شده که به بررسی نقشمایه های بافته شده در پارچه های عهد صفوی پرداخته و به دلیل تعامل و هم عصر بودن با دورهی عثمانی تأثیرات آن ها را بر یکدیگر مورد بررسی قرار داده است. 6- پایان نامه ای در زمینه «معرفی چند نفر از هنرمندان و اساتید معماری داخلی»6 با ذکر چند نمونه از آثاراساتید: مسعود عربشاهی، ژیلا خدایار و تیفانی به تجزیه و تحلیل آثارشان می پردازدکه با بهره گرفتن از صنایع دستی در اماکن عمومی تأکید دارند و مورد استفاده قرار می دهند. 7- پایان نامهی«تأثیر چاپ بر نقش پارچه در ایران»7 در دانشگاه هنر در مقطع کارشناسی ارشد صورت گرفته که با بررسی انواع چاپ و تأثیرات آن ها را بر پارچه های ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است. 8- «چگونگی استفاده از صنایع دستی در تزیینات داخلی»8است که با ارائه و طراحی آثاری از جنس شیشه وانواع بافته ها و رومیزی ها،لباس های قدیمی و گبه و… در دکوراسیون منازل و تأثیرات رنگ را در آن بررسی و نشان می دهد و در بخش دوم با ارائه چند اثر، با تأکید براستفادهی در بخش دکوراسیون منزل می باشد. 9- ازدیگر تحقیقات صورت گرفت«بررسی نقوش ورنی استان اردبیل و کاربرد آن در دکوراسیون داخلی هتل با به کارگیری چاپ کلاقهای»9گلیم ورنی یکی از شاخصترین آثار مهم در صنایع دستی منطقهی اردبیل است که درپژوهش فوق با استفاده ار چاپ کلاقهای با الهام از نقوش ورنی کاربرد جدیدی را ارائه داده است.
[1]- تقسیم بندی مذکور براساس تقسیم بندی های کتب آموزش و پرورش در بخش صنایع دستی وبه کمک اساتید این هنر وهمچنین سایت های معتبری که در این زمینه فعالیت دارند صورت گرفته است.
:
غیر از هنر که تاج سَرِ آفرینش است
دوران هیچ منزلتی، پایدار نخواهد ماند
نقلِ سخن از زبان دیگران و ذکر تجارب آنان چه ساده؛ امّا حقیقتاً عمل نمودن و دستیابی به این تجاربِ ارزشمند، چه سخت…
از هنر، درام و آثار نمایشی سخن راندن به طور قطع از عهده چون منی خارج است، امّا وقتی در دریای بیکرانش شناورشوی دیگر این تو نیستی که سُکّان کشتی را در دست داری بلکه این خودِ هنر است که تو را با خود به اینطرف، آنطرف برده و به اوج میکشاند. در هر صورت این بارِ گرانیست که بردوش بندهی حقیر گذاشته شده و ناچار در این وادی قدم گذاشتهام، امید آنکه مقاله زیر اشارهای هرچند ناقص، به بخشی از (درام و زبانِنمایشی) داشته و حقیر نیز توانایی واکاوی و بررسی این گونه زبانی را داشته باشم. انشاءالله…
هنرهای نمایشی با فرهنگ رابطهای تقابلی دارد، بنابر این از فرهنگ مایه گرفته و به نوبهی خود بر آن میافزاید و ماحصل این دادوستد همانا رشد و تعالی جامعه و بهینهسازی فرهنگ می شود طبق این تعریف موضوعات و شخصیّتهای آثار کهن و اساطیری، دستمایهی مناسبی خواهند بود جهت ورود به “عرصه صحنههای تئاتری” بدینصورت میتوان هم از لحاظ موضوعی و هم از لحاظ اجرایی تئاتر را شکوفاتر و غنیتر ساخت، امّا متأسفانه به این مهم، کمتر پرداخته شده و دلیل این کمتوجُّهی بر گردن مسئولین امر و آگاهان مربوطه است. امّا باز در این وادی معدود کسانی وجود دارند که با تلاش شبانه روزی و بیشائبهی خود نگذاشتهاند این چشمهی جوشانِ (الهی/ ازلی) خشک شود. “بهرام بیضایی”که از سال (1342) کار خلاّقانهی خود را در عرصه تئاتر آغاز نموده تاکنون پژوهشها و آثار مختلفی در زمینه هنرهای نمایشی ارائه داده که همگی نیز از دلِ فرهنگِ عامّه و غنی این مرز و بوم به دست ما رسیده، وی هنرمندی است که با همّت فراوان کوشید (شاهنامه، اساطیر و حماسه) را با نگاهی تازه باز خوانی نموده و در عینحالی که از لحاظ محتوی و فُرمِ نمایشی، با ساختار نمایشی یونانی فاصله گرفته به نمایشهای ایرانیای چون: “نگارگری”، دایرهوار با حلقههای تو در تو و همزمانیِ چند اتّفاق ساده به قصّههای هزار و یکشب نزدیک شود.
او بیش از 30 نمایشنامه، 46 فیلمنامه و همچنین پژوهشهایی در باب نمایش در ایران، هند، ژاپن و چین ارائه داده که همگی در نوع خود کم نظیر و بیمانند هستند. آثار نمایشی وی از بسیاری جهات قابل توجّه و تعمّقاَند؛ “چه از لحاظ تأثیرگذاری در روند نمایشنامهنویسی و چه از لحاظ تکنیکهای ساختاری/ نوشتاری” بهرام بیضایی تمام جهات نمایش را بررسی کرده و آنها را با فرهنگِ اصیل ایرانی همخوان نموده است، به طور کلّی آثار را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
الف) منابع موضوعی؛ که نشانه هایش را در افسانهها و تاریخ میتوان جستوجو کرد.
ب) شگردهای اجرایی؛ که میتوان از آن به مَثَل رهایی نمایش از قید و بند وحدتِ مکان و زمانِ ارسطویی یاد کرد،گیرم بماند وحدت موضوع که این هم گرچه ایجابی است امّا در شیوه تئاتر بیضایی میتوان از کنار آنهَم گذشت. (دولتآبادی، 1385: 8).
وی نخستینبار با دیدن تعزیه به ریشهدار بودن نمایشهای ایرانی در مراسم ادوار کُهن، پی بُرد و با کوشش و پشتِکار فراوان توانست، به آداب و رسوم و مناسکِ مردم دست یافته و از آن مضامین، برای غنای آثارش بهرهمند شود. او در مصاحبهای با در روزنامهی تهران امروز اظهار داشت: “من در جست و جوی زبانی هستم که از مینیاتور، اساطیر و تمدّنِ ایران (تعزیه، نمایشِ تختِحوضی و انواع نمایشهای میدانی) الهام گرفته باشد من حاصل این هنرها در زمانهایکه خود در آن به سَر میبرم، هستم. تمامی کار خلاّقانهی من با تاریخ و با گذشتهی ایران و کاری که میتوانم در شرایط جدیدِ پذیرش و تأثیرِ فرهنگها و تمدّنِ غربی بکنم، است”. (بیضایی، 1386: 10).
او همواره از هزارهها و اعداد رمزیای استفاده می کند، که برگرفته از باورها و اعتقادات اصیل ایرانی در ارتباط با تقسیمِ زمانِ آفرینش و دوره های گوناگونِ جهان به هزارههاست.
“… و هزار سال از آن پس، مردی که از راه دوری میگذشت به فریاد بلند گریست…” (اژدهاک، 1376: 40).
این پایان نامه تلاش دارد در چهار فصل و به طور اجمال به بررسی و انعکاس زبانِ نمایشیِ سمبلیکِ بهکار رفته در آثار بیضایی خصوصاً نمایشنامهی”مرگ یزدگرد” با بررسی و رمزگشایی این اثر ماندگار به نکتهها و رازهای نهفته در آن پی برده و از طریق ابزارِ”زبان” به عمق معانیِ آثار وی دست یابد. لذا با مساعدت و عنایت اساتید عرصه هنر نمایش و بررسی استتیک و جنبه های زیبایی شناسانهی زبانِ خاصِ ” نویسنده” کوشش می شود تا جرقه و روزنهای جهت آشنائی بیشتر علاقهمندان و نوآموزان این رشته هنری/ ادبی فراهم آید.
پیشاپیش و با کمال تواضع، دست تمام اساتیدی که خاکِ”کوی هنر” سرمهی چشمشان گردیده و چراغ فروزانی بر این راه میباشند، را فشرده و میبوسم.
1- 1- تعریف و اهمیّت مسئله پژوهش:
…و سرانجام انسان توانست، از طریق رقص، حرکت، موسیقی و زبان، به جذبه و خلسه دست یافته و به پالایش و تزکیهی نفس برسد. نفس هنر، خلاقیّت است و هنرمند ویژگیهای غریزی ممتازی دارد كه او را در این آفرینش یاری میرساند این غریزه، قویتر از آن است كه بشناسیم یا بتوانیم تشریحاَش كنیم تمام وجود هنرمند جسمش، فكرش، روحاَش و آن جوهر تعیینكنندهای كه نامش استعداد است بایستی وقف هدفی شود که برای آن میکوشد.” تئاتر” نیز شاخهای از هنرهای نمایشی است که به باز نمودن داستانها و وقایع مختلف در برابر مخاطبان و تماشاگران میپردازد. تئاتر هنری دراماتیک است که پنج قرن قبل از میلاد در آتن و روم به وجود آمد و سپس در آثار قرون وسطی، رنسانس و در سبز فایل نیز ادامه یافت. منظور از تئاتر، مجموعه ای هنری از یک نظام سازمان یافته است که بیش از هر چیز به یک متن یا نمایشنامه و سپس به کارگردان نیاز دارد و همچنین شامل (بازیگران، صحنهآرایی، موسیقی، سخنوری، نورپردازی، نقّاشی و معماری) نیز می شود.
تئاتر از مهمترین هنرهای هفتگانه است که در مقایسه با هنرهای دیگر از امکانات زیادی برخوردار است. کسانی که درباره بهوجود آمدن تئاتر تحقیق کرده اند، گفتهاَند که سرچشمهی آن از آیینها است. این هنر نمایشی با فرهنگ رابطهای تقابلی دارد بنابر این از فرهنگ مایهگرفته و بهنوبهی خود بر آن میافزاید و ماحصل این داد و سِتد، همانا رشد و تعالی جامعه و بهینهسازی فرهنگ می شود. طبق این تعریف، موضوعات و شخصیّتهای آثار کهن و اساطیری، دستمایههای مناسبی خواهند بود جهت ورود به عرصه صحنههای تئاتری که هم از لحاظ موضوعی و هم از لحاظ اجرایی؛ توانائی شکوفاتر کردن و غنیتر ساختن آن را دارند. امّا متأسفانه به این مهم کمتر پرداخته شده و به جرأت میتوان گفت که دلیل این کم توجُّهی نیز برگردن مسئولین آگاهان و دانشمندان مربوطه است.
البته هنوز هستند معدود کسانیکه با تلاش شبانهروزی و بیشائبهی خود نگذاشتهاند این چشمهی جوشانِ هنر (الهی/ ازلی) خشک شود که بهعنوان نمونه میتوان به کسی چون “بهرام بیضایی” اشاره نمود. او که از سال 1342 کار خلاّقهی خود را در عرصه تئاتر و درام آغاز نمود تا کنون پژوهشها، مقالات و آثار گرانبهائی در زمینه هنرهای نمایشی ارائه داده که همگی از دلِ فرهنگِعامّهی این مرز و بوم به دست ما رسیده؛ وی هنرمندی است که با همّتِ فراوان کوشید “شاهنامه، اساطیر و حماسه” را با نگاهی نو بازخوانی نموده و در عین حال از لحاظ محتوا و فُرم با ساختار نمایشی یونانی فاصله گرفته و به نمایشهای ایرانیای چون: “نگارگری، دایرهوار با حلقههای تو در تو و همزمانیِ چند اتّفاق، مانند قصّههای هزار و یکشب” نزدیک شود. وی بیش از: 30 نمایشنامه، 46 فیلمنامه و نیز پژوهشهایی در باب نمایش (ایران، هند، ژاپن و چین) ارائه داده که همگی در نوع خود اگر نگوئیم بینظیر، کم نظیرند. آثار بیضایی از بسیاری جهات قابل توجّه و تعمّقاَند چه از لحاظ تأثیرگذاری در روند نمایشی و چه از لحاظ تکنیک نوشتاری؛ بیشک وی تمام زمینه های نمایشی را بررسی کرده و آنها را با فرهنگِ اصیل ایرانی هم خوان نموده است، به طور کلّی آثار این هنرمند را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
الف) منابعی که نشانه هایش را در افسانهها و تاریخ میتوان جستوجو کرد.
ب) شگردهای اجرایی؛ که میتوان از آن، به مَثَلِ رهایی نمایش، از قیدوبند “وحدتِ مکان و زمانِ” ارسطویی یاد کرد. تنها وحدت موضوع میماند که آنهم اگر چه ایجابی است امّا در شیوه تئاتر بهرام بیضایی میتوان از کنار آن نیز به سادگی گذشت.
تئاتر پدیده پیچیدهای است كه وجوه مختلف آن به اقتضای دورههای مختلف تاریخی مورد توجّه قرار میگیرد. البته حقیر قصد معرفی تئاتر را ندارم بلكه فقط میخواهم نشانههای آن را پیگیری كرده تا به شناخت، برسیم. این تصوّر وجود دارد كه تئاتر بازنمایی(Representation) دنیای مادّی/ روحانی/ روانی یا اجتماعی است. با این تعریف تئاتر، از یک لحاظ باز نمایی زندگانی است، اگر چنین باشد تأثیر مردم در این”امر” محور خواهد بود از سوی دیگر میدانیم كه تئاتر تنها هنری است كه بدون مخاطب مفهومی ندارد، تأثیر مخاطب در تئاتر، دقیقاً به اندازه مفهوم “زیباییشناسانه” اَش مؤثر و مهم است. ذاتِ تئاتر با عقل و احساسِ مخاطب رو در روست امّا وضعیّت ما در این مقطع مكانی و زمانی بالضروره تراژیک است. برخی معتقدند تئاتر از رقص و حركات ضربی، ژیمناستیک و تقلید حركات حیوانی آغاز شده؛ امّا نه خصوصیت داستانسرائیِ انسان و نه علاقه او به تقلید، هیچكدام نمی تواند وی را به سوی آفرینش هنر تئاتر، راهنمائی كرده باشد چرا كه آیینها، از”اندیشه و اعتقادات و میزان شناخت” انسان شكل پذیرفته است.
بیضایی که نخستینبار با دیدن تعزیه بهریشهدار بودنِ نمایشهای ایرانی در آیینها و مراسم ادوار کُهن پی بُرد؛ با کوشش فراوان توانست به آداب و رسوم و مناسکِ مردم دست یابد و از آن مضامین، برای غنای آثارش بهرهمند شود. او در مصاحبهای با روزنامه تهران امروز اظهار داشت: در جُستوجوی زبانی است که از مینیاتور، اساطیر و تمدّنِ ایرانی (تعزیه، نمایشِ تختِحوضی و انواع نمایشهای میدانی) الهام گرفته باشد. او خود را حاصل تمام هنرهائی میداند که در آن به سَر میبرد این تمام کار خلاّقهی که او با تاریخ با گذشتهی ایران و کاری که می تواند در شرایط جدیدِ پذیرش و تأثیرِ فرهنگ و تمدّنِ غربی با گذشته بکند، است. (بیضایی، 1386: 10).
نکتهی دیگر آن است که در آثار بیضایی، ما هرگز با نام اشخاص مواجه نمیشویم، بلکه نقشها بر اساس گروه اجتماعیشان به وجود آمده و هویّت فردیشان شکل میپذیرد و در همین رابطه نیز به چالش کشیده میشوند. او همواره تلاش کرده در برابر حقیقتِ مطلق تاریخ مقاومت کرده و ناپایداری آن را به نمایش بگذارد. این واکُنشی است در برابر دیدگاه رایج در پرداخت به” کُنشهای تاریخی” که آن را بدیهی و از سرِ تقدیر، (تغییر ناپذیر) ارزیابی میکنیم. این روایت حاصل تأملی یگانه است روایتی که بیش از به نمایش گذاشتن واقعیّتِ تاریخ؛ نوعی عریان نماییِ ذهنیّتها، ارزشها و اصولِ روایتگر است. این خوانشِ تاریخی، برای بهرام بیضائی نمودی، جهت از میان رفتن دورهای و پیش بینی تغییر گفتمانی است که بعدها به منصهی ظهور میرسد. او در نمایش مرگ یزدگرد، هرگز شاه ساسانی را به تصویر نمیکشد. بلکه کُدهایی بهوجود میآورد که از شناسایی آنها به تقابل خانواده آسیابان و سرداران دست مییابیم. نمایش با روایت پی در پی شخصیّتها؛ گفتمانِ خیر و شر را به چالش میکشد که آیا آسیابان یزد گرد را به طمعِ زر، کُشته؟ آیا آسیابان، یزدگرد را برای دفاع از ناموساَش کُشته؟ یا آیا آن کس که کُشته شده، اصلاً یزدگرد، شاهِ شاهان است!؟
متن نمایش که در قالب بازی در بازی شکل میگیرد، ذهن تماشاگر را به پرسشی بزرگ فراخوانده و قالبِ تک صدایی بودنش را میشکند این کوشش بر شناخت مخاطب، از انسان و جهان میافزاید. آن چه که در نمایشنامهی مرگ یزدگرد جالب توجّه و بحث برانگیز است بیرون کشیدن واقعهای از تاریخ است برای تشریح واقعهی انقلاب ایران؛ حادثهای که بی شباهت به دوران پُرتنش سالهای انقلاب نبود. شاهشاهان، یزد گرد سوّم، از دست مسلمانان گریخته و به آسیابانی خُرد پناه میبرد که سرانجام توسط همان شخص که نماد فقیرترین مردم است کُشته می شود و هنگامی که سواران شاه رسیده و دلایل قتل را جویا میشوند او در پاسخ میگوید: که او پسرش را کُشته، به دخترش تجاوز کرده، به همسرش چشم طمع داشته و خود او را نیز بارها تحقیر نموده…
نکته مهم دیگر مسئله پدرکُشی است دخترِ آسیابان چندینبار شاه را با گریه پدر خطاب می کند. فروید در اینباره میگوید: “مسلط شدن پدرِ قبیله بر سایر زنانِ قبیله، باعث حسادت و کُشته شدن او توسط دیگر مردان قبیله گردیده که قاتلان وی پس از آن دُچار احساس گناه شده و سعی در جبرانش داشتند”. البته شاید آنچه که به عنوان نوستالوژی آن روزگاران در ذهن مردم باقی مانده ناشی از این عقدهی” اُدیپ” هم باشد. به هر حال بیضائی برای انتقال این مفاهیم، گوشه ای از تاریخ را گرفته تا گوشه ای دیگر از آنرا روشن سازد؛ آنجا که میگوید:
“تاریخ را اقوام حاكم و قدرتمند به سود خود تحریف میكنند”.
بههرصورت نمایشنامهی مرگ یزدگرد مبتنی بر بازیهای پیچیده زبانی است و نویسنده خواسته یا ناخواسته “واقعگرایی ذهنی” را به چالش میکشد. البته این چالشِ بزرگی است، که کسانی چون: “ویتگنشتاین و میشل فوکو” نیز بدان پرداختهاَند و اینکه آنچه واقعگرایی ذهنی نامیده می شود چیزی جز یک”بازیِ زبانی” پیچیده نیست. میشل فوکو در بحث تبارشناسی دانشاَش گفته: “برای فهم آنچه که انسانها انجام میدهند، صرفاً باید به زبانی که آنان برای توصیف و توجیه کُنشهای خود به کار میبرند، توجّه کنیم”.
به همین خاطر بیضایی در مرگ یزد گرد، بر کارکردِ “بنیادین زبان در روایت کُنش تاریخی” توجّه ویژهای مینماید. نمایشنامهی مرگ یزدگرد بیش از آنکه اثری درباره ستیز روایتهای متضاد تاریخی باشد، درباره چرایی روایتِ آن است و سئوال مهمی که در این اثر پیش می آید آن است که از کجا معلوم اصلاً این کُنش رُخ داده باشد؟ بیضایی برای نمایش این کُنشِ تاریخی با فلاشبَک به گذشته باز نگشته، بلکه همان کُنش را با روایتهای مرتبط به آن در هَم آمیخته و روایتها را از طریق یک بازی پیچیده بیانی و زبانی یکسان نموده تا نشان دهدکه مشکل اساسی نه بر سر ستیزِ روایتهای تاریخی با هم که ناممکن بودنِ آن است. این روایت چیزی جز واکُنش زبانیِ روایتگرانش به تأملات پیچیده دنیای فردی و اجتماعیشان نیست!
علیرغم وجود مضامین و فضای افسانهای و تخیلی حاکم بر سنت نگارگری ایرانی، نگارگری در مکتب قزوین هر چه بیشتر از این فضای آرمانی و مثالی سابق سنت پیشین درباری دور شده و حتی بیش از واقعگرایی موجود در هرات به مضامین عادی زندگی روزمره مردم، روستاییان و افراد عادی تمرکز کرده و نزدیک شد.
این پژوهش سعی بر بازگشایی این موضوع در مکتب قزوین دارد. واقعیت و واقعگرایی مقوله بسیار پیچیدهای است که بحثهای زیادی پیرامون آن مطرحشده است. بنابراین در فصل اول به تعاریف این موضوع و آرای متفکران پیرامون آن میپردازیم. در تعریف کلی واقعگرایی عموما به معنای انعکاس محیط واقعی و عینی و توجه به نمایش جزئیات آن بهدوراز خیالپردازی و آرمانگرایی است. که به ثبت وقایع عادی و واقعی زندگی روزمره، انسانهای عادی و مضامین مربوط به کار وزندگی میپردازد. پس در این بین رابطهی هنرمند و زمینهای که او در آن به ثبت وقایع میپردازد، اهمیت زیادی پیدا میکند که حتی این موضوع تحت عنوان مکتب فکری خاصی در اروپا مورد بحث قرارگرفته است. بنابراین در این فصل اشارهای مختصر به آن و آرای بزرگان در این رابطه داریم و برای شناخت این مقوله، زمینه اثر هنری، جایگاه اجتماعی هنرمند در جامعه، حامیان هنری، فرهنگ خاص و عوام در جامعه، مورد بررسی قرار میگیرد. چون خاستگاه اصلی این مقوله در اروپا بوده در فصل بعد به بررسی واقعگرایی در هنر و ادبیات اروپا پرداخته شد و طی آن ادبیات رسمی و تقابل آن با ادبیات عامیانه و کارناوالی، چگونگی قهرمان سازی و موضوعات اثر واقعگرایانه، صحنهسازی در آثار رئالیسم و رمانتیسم، تنوع و چگونگی مفهوم واقعگرایی در نقاشی، و همچنین نقاشان واقعگرا پرداخته میشود. در فصل بعد، وارد موضوع واقعگرایی در ادبیات و هنر ایران میشویم، که رابطه ادبیات و نگارگری ، زمینهی تاریخی ادبیات، فرهنگ رسمی و عامه، و سیر واقعگرایی در تاریخ نگارگری ایرانی پرداخته میشود. در فصل بعد واقعگرایی در مکتب نگارگری قزوین موردمطالعه قرار میگیرد، که در به آن به بررسی زمینه تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قزوین صفوی و حامیان هنری آن زمان، ویژگی مکتب قزوین، آثار شیوهی قزوین، تجزیه تحلیل واقعگرایی و چگونگی آن در نگارههای قزوین پرداخته میشود.
کلیات تحقیق
نگارگری در مکتب قزوین از فضای محافظهکارانهی مثالی، اسطورهای، آرمانی و درباری سابق سنت نگارگری ایرانی، فاصله گرفت و هرچه بیشتر مردمی و به مضامین عرفانی، اخلاقی و وقایع عادی روزمره و فرهنگعامه و روستاییان و افراد عادی جامعه پرداخت. بنابراین از شاخصترین ویژگیهای نگارگری در مکتب قزوین، واقعگرایی است. پیشازاین در مکتب هرات نوعی فضای واقعگرایی در آثار وجود داشت، این شیوه پرداخت در بخشی از آثار مکتب تبریز تخیلیتر و در قزوین دوباره با رویکرد جدیدی ( واقعگرایانهتر و مردمیتر) پیداشده بود. که در پژوهشهای پیشین مرتبط با این موضوع فقط به آن اشارهای گذرا شده، و تحلیل جدی روی آن نشده است. در این نگارهها تصاویر سالخوردگان و میانسالی با نوعی رئالیسم متمایل به کاریکاتور پرداخته شده است. یکی از ویژگیهای قابلتوجه مکتب قزوین تولید پیکرههای تکبرگی یا یکه صورتها بهصورت نگاره و طراحی بود که در این تکچهرهها نیز زمینهای از مناظر طبیعی وزندگی روزمره ثبت میشد. این نوع نگارگری از قرار معلوم فعالیت مستقلاند هنرمند در جامعه و در بین مردم بود که برای اولین بار شکلی مستقل از دربار و سلایق آن به سنت نگارگری وارد کرد. این جریان از زمانی شروع شد که دربار دست از حمایت هنر برداشت. و از طرفی با رواج و رونق بازرگانی و توسعه و گسترش زندگی شهری طبقه متوسط غیر درباری کارگاههای مستقل شهری دایر کرده و به حمایت هنر پرداختند. بنابراین هنر نگارگری در بین مردم رواج یافت و باسلیقه و ذوق عامه مردم یا اشراف و اعیان خارج از دربار سازگاری یافت. از دیدگاه جامعهشناسی، هنر در تعامل مستقیم با بستر جامعه و گفتگوهای اجتماعی ایجاد میشود و وقایع عادی زندگی روزمره و سنتهای مردمی بر آن تأثیر مستقیم دارد. هنر در مکتب قزوین هر چه بیشتر با بطن زندگی و سنتهای مردم عادی پیوند دوباره یافت و ساختار تازهای پیدا کرد که بعدها منجر به شکلگیری مکتب اصفهان و تحولی اساسی درروند نقاشی ایران شد . که این نشان از اهمیت ویژهی این
آثار دارد که در پژوهشها مغفول مانده است. با ایجاد کارگاههای نگارگری شهری مستقل از دربار که هنر را هر چه بیشتر به سمت سلایق مردمی نزدیکتر میکرد. پرداخت نوعی واقعگرایی در آثار ظهور پیدا کرد که جدا از واقعگرایی بهزاد، به نوعی با عامه مردم بیشتر عجین بود. غفلت و عدم توجه به این ویژگی در این دوره منجر به عدم درک کافی آثار و چگونگی این ساختار و فضای منحصربهفرد در تاریخ نگارگری ایران میشود. در پژوهشهای پیشین به این مقولهی مهم توجه لازم به عمل نیامده و با این رویکرد به این امر پرداخته نشده و این میتواند در جهت پرداخت بیشتر به سبکشناسی این آثار باشد
مسائل و پرسشهای پژوهش:
فرضیهها:
اهداف تحقیق:
پیشینه تحقیق:
ازجمله پژوهشهای انجامشده در این زمینه:
اشاره مختصری در مورد چگونگی نگارگری مکتب قزوین در برخی از کتابهای عنوانشده در منابع وجود دارد و همچنین:
بررسی رویکرد واقعگرایی در مکتب دوره صفویه/هادی یادگاری/ استاد راهنما: محسن میراثی/ دانشگاه تربیت مدرس/ تیر 89:
این پژوهشگر عنوان کرده است که در هنر نگارگری ایرانی توجه هنرمند همواره معطوف به عالم مثال بوده است. این گرایش در دوره صفویه کمرنگتر شد و همین امر یکی از عواملی بود که نگارگری را به زندگی روزمره و انعکاس واقعیات عینی نزدیک نمود. عامل دیگری که سبب این نزدیکی شد، کم شدن حمایت هنرپروران در مقاطعی از این عصر هست که بهتدریج و بهاجبار نگارگری را از هنری که در خدمت دربار بود به میان مردم عادی آورد.
تجزیه تحلیل نقاشی ایرانی مکتب قزوین ( نیمه دوم قرن دهم هجری) / حسنیوسفی/ استاد راهنما: احمد نادعلیان/ دانشگاه شاهد/ دی 81:
این پژوهشگر نیز طی بررسی تاریخی عنوان کرده است که مکتب قزوین درروند شکلگیری خود درگیر اتفاقات سیاسی حاکم شد و ناتوانی شاهتهماسب در حمایت از هنرمندان دربار باعث مهاجرت هنرمندان و خصوصی نقاشان از قزوین به شهرهای مجاور یا کشورهای همسایه شد. با این توصیف با رشد طبقه بازرگان و حمایت طبقه اشراف از نقاشان نقاشی تک پیکره نگاری در قزوین رشد و فزونی گرفت و نقاشان در تلاش ثبت هنر خود و فروش آثارشان دست به طراحی تک پیکره میزنند.
بررسی تطبیقی مکاتب نقاشی تبریز و قزوین (دوره صفوی)/ علی خلیفاوی/ استاد راهنما: عبدالمجید حسینی راد/ دانشگاه سوره/ شهریور 92:
این پژوهش به بررسی تطبیقی آثار مکتب قزوین و تبریز پرداخته است. که در این پژوهش نیز دورهی قزوین صفوی دورهی افول و کماهمیت در تاریخ نگارگری ایران ذکرشده است.