وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی گونه ی روایی خاطره –داستان در دو اثر: «خاطره های پراکنده» و «دو دنیا» از گلی ترقی

«روایت­های جهان بیرون از شمار است… این روایت­ها به هر زبانی بازگو می­شوند: زبان شفاهی یا مکتوب، تصاویر ثابت یا متحرّک، ایماها و اشاره­ها و غیره. روایت، همه جا حضور دارد: در اسطوره، افسانه، قصّه، مَثَل، رمان کوتاه، حماسه، تاریخ، درام، کمدی، پانتومیم، نقّاشی، سینما، گزارش­های خبری، مکالمه و غیره. روایت از آغاز زندگی همراه و هم­نشین بشر بوده است و نیست و نبوده است مردمانی که با روایت آشنا نباشند…روایت در یک کلام، همه جا حضور دارد مثل خود زندگی»(آبوت،1391: 92). «روایت نه تنها در داستان، بلکه در اسطوره، افسانه، حکایت اخلاقی، قصّه، تراژدی، کمدی، حماسه، تاریخ، پانتومیم، نقاشی، کتاب مصور، خبر و مکالمه حضور دارد» (آسابرگر، 1380 :32).

 

هر انسانی از نخستین لحظه­ی زندگی تا واپسین دقایق آن، به نوعی با روایت سر و کار دارد. از قصه­های ساده­ی کودکانه گرفته تا پیچیده­ترین رمان­ها، فیلم­های سینمایی و حتّی آگهی­های تبلیغاتی نیز به نوعی روایت به شمار می­آیند.

 

یکی از این روایت­ها، به صورت خاطره بیان می­ شود. خاطره در زندگی همه ما وجود دارد. بعضی­ها خاطرات خوش یا تلخ خود را برای دیگران تعریف می­ کنند و بعضی هم آن­ها را در دفتر خاطرات خود مکتوب می­ کنند. در ادبیّات نیز خاطره به صورت مستقل نوع ادبی محسوب نمی­ شود اما گونه­ ادبی با عنوان خاطره و خاطره گفتار امروز به دیگر گونه­ های ادبی پیوسته است. از این رو جای خالی تحقیق درباره خاطره را مهم دانستیم و به اهمیّت آن و تأثیر آن در داستان و برعکس تأثیر داستان­نویسی بر خاطره­گویی را بررسی می­کنیم.

 

اگر بخواهیم به­ طور اجمالی به اهمیت خاطره پی ببریم، اندک توجهی کافیست که بدانیم هیچ انسانی خالی از «خاطره» و دور از تأثیرات شگفت و شگرف آن نیست. فردی که هیچ خاطره­ای ندارد یا ذهن و حافظه­ای ندارد، و یا در ظرف زمان و مکان و حوادث ایام نبوده است و در هر دو صورت «هویّت و شخصیّت» ندارد و این ممکن نیست. هم­چنین همگان به شنیدن و خواندن  و داشتن «خاطرات» علاقه­مندند و هر کس به نوعی تحت تأثیر خاطرات خود و بستگان خود و یا دیگران قرار دارد. خاطرات هر کس نه تنها بخشی از شخصیت و هستی او را تشکیل می­دهد بلکه می­توان گفت که اساساً زندگی و سرگذشت هر فرد، مجموعه­ی به هم پیوسته­ای از خاطراتش می­باشد.

 

با این­که خاطره مانند ذرّات هوا در پیرامون ما و هم­چنین خون در رگ­های فرد و اجتماع، ساری و جاریست، ولی با این همه، متأسفانه هنوز در زبان فارسی و آثار مطبوعه و منتشر شده­ی آن، کتاب و نوشته­ی مستقلی که بحث و بررسی درباره خاطره و خاطره­نویسی را عهده­دار باشد، فراهم نیامده است. بدین ترتیب فقر و کمبود عجیبی درباره این شاخه­ مهم از معارف تاریخی و ادبی – به­خصوص درمیان مسلمانان-

پایان نامه

 وجود دارد که باید به­شایستگی برطرف گردد.

 

 

 

1-2. بیان مسأله

 

«گلی ترقی در سال 1318 در تهران در خانواده­ای مرفّه زاده شد. تحصیلات متوسطه­ی خود را در تهران و تحصیلات عالی­اش را در رشته فلسفه در آمریکا گذراند. مدتی به عنوان استاد اسطوره­شناسی در دانشکده­ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران تدریس کرد. اولین مجموعه داستان­هایش را با عنوان «من هم چه گوارا هستم» در سال 1348 و رمان کوتاهش، «خواب زمستانی»، را در سال1352 منتشر کرد. بعد از انقلاب، مجموعه داستان­های «خاطره­های پراکنده»(1371) و «جایی دیگر»(1379) را انتشار داد» (میرصادقی،1381: 285).

 

آثار وی عبارت­اند از: «من چه گوارا هستم»(1348)، «خواب زمستانی»(1351)، «خاطره­های پراکنده»(1371)، «جایی دیگر»(1379) و «دو دنیا»(1381). هم­چنین کتاب «بزرگ­بانوی هستی» را درباره فروغ و اسطوره، نماد و صورت­های ازلی نوشته است. ترقی در 1358 به فرانسه مهاجرت کرد. در آن­جا داستان­هایی نوشت که یا ریشه در خاطرات غربت­ناک دوره­ کودکی دارند و یا تصویری از دشواری­های زندگی در غربت و سرگردانی­های روحی مهاجران هستند. «خاطره­های پراکنده» و «دو دنیا» از این دسته آثارند. او با آثاری چون خاطرات پراکنده، دو دنیا و جایی دیگر، توانست خود را به عنوان نویسنده­ای صاحب سبک و زبان معرفی کند. در داستان‌هاى این نویسنده نشانه‌هایى از گذشته و یادآوری خاطرات همراه با حسرت و اندوه دوره‌ی کودکی به چشم می‌خورد و در واقع نوستالژی‌ها در آثارش به وضوح دیده می‌شوند. ترقی به گذشته احساسی دارد که عموماً به دوران کودکی او باز می­گردد. ترقی بیشترداستان­هایش را به شیوه­ خاطره­نویسی، با روش برگشت به گذشته و مرور خاطره­ها، در طرحی منسجم و از پیش تعیین شده می­نویسد.

 

درباره تعریف داستان این­گونه گفته­اند: «داستان روایتی است منثور از بازآفرینی وقایعی درباره اشخاص به گونه­ ای که موجد انتظار و صمیمیت باشد» (مستور،1379 :7). «داستان تصویری است عینی از چشم­انداز و برداشت نویسنده از زندگی» (میرصادقی،1376: 17).

 

«بنیادی­ترین عنصر داستان روایت است. روایت به مفهوم بازگویی پی­در­پی واقعه، کاشف توالی، تسلسل و زنجیره­وار بودن گفتاری است که راوی آن را بازگو می­ کند»(مستور،1379 :7). روایت در اندیشه آدمی کاوش می­ کند و چگونگی تعاملات و کنش واکنش­های او را شرح می­دهد. تفّکرات و بینش هر نویسنده یا شاعر، از خلال روایت یا شعر او، مشخص می­ شود. به تعبیر ریمون­کنان «روایت داستانی زنجیره­ای از رخدادهای داستانی است و عمل روایت/روایت­گری به دو مقوله اشاره دارد: 1- فرایند ارتباط که در آن فرستنده، روایت را در قالب پیام برای گیرنده می­فرستد؛ 2- ماهیت کلامی رسانه که پیام را انتقال می­دهد و همین ماهیت کلامی است که روایت داستانی را از روایت در دیگر رسانه ­ها مثل فیلم، رقص یا پانتومیم متمایز می­سازد» (ریمون­کنان، 1387: 11).

 

«خاطره، یعنی اتفاقی که در گذشته روی داده و در یاد شخص باقی مانده است»(فرهنگ سخن،ذیل واژه). خاطرات از آن رو که احساسات و عواطف نویسنده را بیان می­ کند و ممکن است باعث تحریک عواطف خواننده شود در ذیل آثار غنایی جای می­گیرند. زبان ادبی و دیگر ویژگی­های ادبی موجود در متن خاطره­نگاشته ها آن­ها را به سمت یک اثر ادبی سوق می­دهد و در شمار آثار ادبی قرار می­دهد.

 

درباره خاطره تعریف­های زیادی ارائه شده است: «شرح­حال یا شرح قسمتی از زندگی فرد» (فراگنر،1377: 27). «تصویری ماندنی در ذهن که آیینه­ی واقعیت است، ولی تمام­نما نیست و رنگ و خیال عاطفه پذیرفته است»(حسینی­نژاد، 1388: 18).

 

اتوبیوگرافی، تذکره­ها، یادنامه­ها، حبسیه­ها، شکواییه­ها، منشآت و … که حاوی زندگی و خاطرات نویسندگان آن­ها می­باشند، از دیگر اقسام ادبیات خاطره­نویسی به شمار می­آیند. غلام­حسین یوسفی اتوبیوگرافی را نوعی از خاطرات می­داند و می­نویسد: «خاطره عبارت از هر چیزی که از روی قصد و آگاهی نوشته شده و مقصود از آن، معرفی عمل و اندیشه­ی صاحب اثر بوده است» (یوسفی،1380: 361). «هیچ­یک از گونه­ های سرگذشت­نویسی، هم­چون حدیث­نفس (زندگی­نامه­ی خود­نوشت) به درونی­ترین لایه ­های وجود انسان نمی ­پردازد؛ زیرا هیچ­کس مانند خودزندگی­نامه نویس به همه­ی واقعیت­های زندگی او، احساسات درونی، تردید­ها، نهان کرده­های او آگاهی ندارد؛ از همین روست که تاریخ حدیث­نفس را تاریخ خودآگاهی انسان دانسته ­اند»(رضوانیان،1388: 88).

 

در ایران، شرح زندگی­نویسی به ویژه از نوع اتوبیوگرافی به دلایل مختلف چندان مرسوم نبوده است. اما در سال­های اخیر، اقبالی به این گونه­ نوشتاری صورت گرفته است که گاه داستانی و گاه گزارشی است. در این عرصه زنان نیز فعالیت چشم­گیری را آغاز کرده ­اند. یکی از این نویسندگان گلی ترقی است.

 

در این پژوهش، سعی بر آن است که شیوه­ روایت گلی­ترقی در داستان­هایش از منظر خاطره­گویی و داستان­نویسی مورد بررسی قرار گیرد. بر مبنای این مباحث مطرح شده، داستان­های گلی ترقی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و موارد و شواهد استخراج شده و معرفی می­شوند.

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی گویش انارکی از نظر صرف تصریفی

زبان هر ملت نشان دهنده‌ی فرهنگ آن ملت است و فرهنگ هر ملت هویت آن قوم را می‌سازد. فرهنگ ما گنجینه‌ی ارزنده‌یپیشینیان ونیاکان ما است که اگر چه گرد و غبار قرن‌ها را با خود همراه دارد، اما آن قدر غنی است که تازگی و رنگ و لعاب تمدن‌های جدید نه تنها از ارزش آن نمی‌کاهد بلکه برای هر ایرانی به مثابه‌یپشتوانه‌های قوی و محکم در مواجه و رویارویی با پدیده‌هایجدید محسوب می‌شود. ملتی که فرهنگ و گذشته‌ی خود را می‌کاود، می‌تواند در افق گسترده؛ آن را به سوی آینده درخشان در پیش‌گیرد و شناخت فرهنگ امکان‌پذیرنیست، مگر از طریق مطالعه و پژوهش در ابعاد گسترده آن از جمله پژوهش‌های زبانی.

 

در طول قرن‌های متمادی سرزمینایران محل سکونت اقوام مختلفی بوده است که هر کدام از آن‌ ها با خود زبان متفاوتی را به اینسرزمین آورده‌اند.پس ایران دارای تنوع زبانی و گویشیبسیار گسترده بوده و هست و برخی کتیبه‌های چند زبانه شاهد این مدعاست که در اینسرزمین اقوامی با زبان‌های متفاوت می‌زیسته‌اند. شناخت و مطالعه‌‌یاینزبان‌ها ما را در شناخت آداب و رسوم و هویت اقوام متعلق به آن‌ هایاریبیشتریمی‌رساند و از آنجا که گذشته، در معرض خطر فراموشی است،این تنوع های گویشی و زبانی نیز از این امر مستثنی نیست، به طوری که با مرگ آخرینگویشور از یکگویش محلی آن گویش برای همیشه از بینمی‌رود بدون آنکه با بهره گرفتن از روش‌های علمی ثبت و ضبط شود و اثری از آن بجای مانده باشد.

پایان نامه

 

 

پیشینگیزبان‌شناسی میدانی بر زبان شناسی نظری در حال حاضر بر کمتر کسی پوشیده است. همگان در این خصوص اتفاق نظر دارند که ادعاهای نظری در حوزه‌یزبان تنها و تنها زمانی معتبر است که با محک داده‌های واقعی از کاربرد عادی نظام‌های زبانی نزد گویشوران به آن‌ ها آزموده شوند.

 

از این رو به منظور دستیابی به اهداف یاد شده ( ماندگاری هر گویش محلی) گفتار گویشوران آن زبان و یاگویش را می‌بایست ثبت و ضبط کرد و سپس در دسترس زبان‌شناسان قرار داد تا آن را مورد مطالعه قرار دهند.

 

1-2 بیان مسئله

 

در زبان‌شناسی عملی به طور کلی کار بر روی زبان‌ها به دو گونه تصور شده  است، کار روی زبان‌هایی که قبلاً مطالعه نشده‌اند و یا به طور ناقص مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.(سامارین 1346: 8)گویش‌های ایرانی غالباً از آن دسته محسوب می‌شوند که کاری بر روی آن‌ ها انجام نشده است.ایران دارای چنان تنوع گستره‌یزبانی است که در یک گستره‌ی اداری از یک روستا به یک روستای دیگر می‌توان گونه‌های متفاوت زبانی پیدا کرد. این گونه‌های محلی متاسفانه آن گونه که در خور علم زبان‌شناسی است مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته اند.

 

گویش انارکی، رایج در روستای انارک از شهرستان نایین در استان اصفهان،گویشی متفاوت از گویش‌های منطقه است که دارای ویژگی‌های آوایی،صرفی، نحوی و واژگانی خاص خود می‌باشد.این گویش متعلق به زیر شاخه‌ی جنوب شرقی گویش‌های مرکزی ایران است.

 

بررسی علمی این گویش که در حوزه زبان شناسی کمتر به آن پرداخته شده می‌تواند مدارک و شواهدی را برای دست اندر‌کاران حوزه‌ی گویش‌شناسی ایران فراهم کند تا با تکیه به آن، به شناخت هرچه بیشتر گویش‌های ایرانی بپردازند.

 

1-3اهمیت تحقیق

 

به علت تأثیری که رسانه‌های گروهی مانند تلویزیون، رادیو،اینترنت و … بر روی گویش‌های ایرانی گذاشته‌اند، باعث نابودی و انقراض بسیاری از این گویش‌ها شده اند.

 

از این رو پژوهشگر بر آن شد تا به معرفی و تحلیل این گونه‌یزبانی بپردازد.

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی محتوایی و بلاغی گرشاسب نامه اسدی طوسی

علی بن احمد الاسدی­الطوسی الشاعر: تاریخ تولد وی دقیقاً معلوم نیست، اما آنچه تذکره­نویسان و سایر پژوهندگان درباره او نوشته­اند این است که از شاعران بزرگ حماسه سرای ایران درقرن پنجم است که در اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم ولادت یافته است. سال وفاتش را بیشتر 465 هجری دانسته ­اند بی شک مولد و موطن اصلی اسدی شهر طوس می باشد چنان­چه خود در سبب گفتن  قصه در آغاز گرشاسب نامه چنین می گوید :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زهر گونه رأیی فکندند بن پس آنگه گشادند بند سخن
که فردوسی  طوسی  پاک مغز بدادست داد سخن های نغز
به شهنامه گیتی بیاراستست بدان نامه نام نکو خواستست
تو همشهری او را و هم­پیشه­ای هم اندر سخن چابک اندیشه­ای(اسدی،1389: 39)

اما از آنجا که طوس و خراسان پر از آشوب و غوغای ترکان شده بود درحدود نیمه­ی قرن پنجم به نخجوان سفر می کند و در آنجا  از مهر و محبت شاه ارّانی ملک بودلف بهره­ها می­یابد به­ طوری­که گرشاسب­ نامه را به نام  او می­سراید :

 

 

 

 

 

 

مجوی اندرین کار جز کام اوی منه مهر بر وی بجز نام اوی
که تا جایگه یافتی نخجوان بدین شاه  شد بخت پیرت جوان  ( همان،40 )

« دولتشاه سمرقندی در تذکرۀ الشعرا گفته است که او استاد فردوسی طوسی بود و به دنبال این ادعا افسانه­ی کودکانه­ای نقل کرده است. در اینکه اسدی در روزگار سلطان محمود استاد فرقه­ی شعرای خراسان بود و او را بکرات تکلیف نظم شاهنامه کردند، نپذیرفت و فردوسی را که شاگرد او بود شایسته­ این کار دانست و به نظم شاهنامه تشویق کرد و بعد از آنکه فردوسی از غزنین گریخت و به مازندران رفت و پس  از چندی  به طوس بازگشت. در مرض موت باستاد خود (یعنی اسدی !) گفت که قسمتی از نظم شاهنامه باقی مانده است، اسدی گفت:ای فرزند غمگین مباش و از پیش فردوسی برفت و تا نماز دیگر چهارهزار بیت! باقی شاهنامه را به نظم آورد و هنوز فردوسی درحال حیات بود که سواد آن ابیات مطالعه نمود ! … )  (صفا،1383، 255 )

 

 

 

گروهی دیگر از پژوهندگان نیز به وجود دو اسدی قائل شده اند. نخستین « ابوالنصر احمدبن­منصور و اسدی دوم پسر او «علی» بوده است. که اسدی پدر یعنی ابونصر­احمدبن­منصور گوینده­ی مناظرات و استاد فردوسی تصور شده و اسدی پسر علی­بن­احمد شاعر گرشاسب­نامه و نویسنده­ی لغت فرس تصویر شده است .

 

به هر صورت این اقوال چون به مدرک و دلایل کافی استوار وابسته نیستند درخور و شایسته­ توجه نمی­باشند. و باید گفت که علی بن احمد اسدی­طوسی استاد فردوسی نبوده و اینان که قائل به دو اسدی پدر و پسری می باشند نیز راهی خطا را رفته اند.

 

 

 

1-1-1-ممدوحین اسدی و طوسی

 

1-امیر ابودلف پادشاه نخجوان که اسدی گرشاسب نامه را به نام او سروده است. اطلاع خاصی درباره ابودلف وجود  ندارد. تنها اسدی در آغاز گرشاسب­ نامه در وصف اوچنین می گوید:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شه ارمن  و پشت  ایرانیان مه تازیان، تاج شیبانیان
ملک بودلف شهریار زمین جهاندار ارّانی پاک دین
بزرگی که با آسمان همبر است زتخم براهیم پیغمبر است (اسدی،1389: 40)

که دارای برادری است به اسم  ابراهیم :

 

 

 

برادرش چون ماه آن پاکزاد براهیم بن صفر با فر وداد   (همان،43 )

و نام پسرش  محمود است :

 

 

 

جهان خرم از فرو آورند اوی هم از میرمحمود فرزند اوی  ( همان، 43)

امیر بودلف با توجه به گفته­های اسدی درگرشاسب­نامه : پادشاهی ارّانی از نسل حضرت ابراهیم است که از خاندان شیبانی است و برسرزمین ارمنستان حکمرانی می­ کند .از آنجا که فردی مسلمان و معتقد است غزوه­های زیادی با کفار  دارد بودلف پادشاهی شجاع، عادل، بخشنده ومردم­دار است.

 

2- امیر اجل شجاع­الدوله:ابوالشجاع منوچهربن شاور از پادشاهان شدّادی که گویا ازسال 456 تا 503 یا 504 هجری در آنی از بلاد ارمنستان حکومت می­کرده است اسدی مناظره­ی قوس و رمح را در  مدح این پادشاه سروده است:

 

 

 

نامور میراجل والا منوچهر  اصل ملک تاج شاهان و شجاع  دولت و فخر و تبار

3-ابوالوفا : که اطلاع دقیق درباره او نیست فقط می­دانیم اسدی مناظره­ی آسمان و زمین را درمدح او سروده است.

 

4- ابونصر خلیل­بن­احمد:از او نیز اطلاعی دردست نیست،اما اسدی­طوسی دو مناظره­ی مغ و مسلمان وهمین­طور مناظره­ی شب و روز را مدح ایشان سروده است.

 

 

 

1-1-2-آثار اسدی طوسی

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

1-لغت فرس : قدیمی­ترین لغت­نامه فارسی است و چون اشعار زیادی از شاعران قرن چهارم و اوایل قرن پنجم در این لغت­نامه آمده است ضمن اینکه شعرای ناشناخته­ای از این طریق نامشان به آیندگان رسیده است،در باب تحقیق در تاریخ شعر فارسی نیز کتاب مفیدی است.

 

لغت فرس از نمونه­های بلیغ وشیوای نثر فارسی است.

 

2- مناظرات :که اسدی طوسی درهریک، مناظره­ای را بین دو طرف تخیل کرده و دلایل هریک را بر ترجیح خود نسبت به دیگری بیان کرده است و در آخر یکی را مجیب و دیگری را مجاب ساخته و آنگاه به مدح ممدوح خود تخلص کرده است. اسدی دراین مناظرات خیلی موفق نبوده است و شعری ساده و معمولی را ارائه داده است. آنچه باعث باقی ماندن  این مناظرات شده است تازگی کار اسدی دراین زمینه می باشد.از مناظره­های  ذکر شده­ی اسدی می­توان : مناظره­ی آسمان و  زمین، در مدح ابوالفا، مناظره­ی مغ و مسلمان و مناظره­ی شب و روز درمدح ابونصر خلیل­بن­احمد، مناظره­ی نیزه و کمان در ستایش امیر منوچهر، مناظره­ی شب و روز ، مناظره­ی عرب و پارسی را نام برد.

 

3-کتابت نسخه­ای از کتاب « الابنیه عن حقایق الادویه » تألیف ابومنصور موفق­ الدین علی­هروی. که در شوال  سال 447 هجری قمری از استنساخ آن فارغ شده است.

 

4-گرشاسب­نامه:داستان منظومی است که نسخه­ای متفاوت آن بین7تا11 هزار بیت دارند. این اثرحماسی بر وزن فعولن، فعولن، فعولن، فعل و در بحر متقارب مثمن محذوف یا گاهی مقصور سروده  شده است. چنانچه اسدی خود در پایان کتاب ذکر کرده است:

 

 

 

 شد این داستان بزرگ اسپری به پیروزی  و روز نیک اختری

زهجرت بر او  بر سپهری که گشت                    شده چاره­صد سال و پنجاه و هشت (همان،414).

 

تاریخ پایان کتاب سال  458 هجری قمری است.

 

این اثر حماسی سرگذشت گرشاسب پهلوان بزرگ سیستان را بیان می­ کند.به طوری­که چون جمشید ازضحاک شکست می­خورد به سیستان فرار می­ کند و در آنجا با دختر کورنگ، شاه آن سرزمین ازدواج می­ کند از آنان شیدسپ و از شیدسپ، طورگ و از طورگ، شم، و از شم، اثرط و از اثرط ، گرشاسپ متولد می شود.

 

گرشاسب بعد از اینکه در حضور ضحاک هنرنمایی می­ کند درجنگی اژدهایی هولناک را نابود می­ کند و سپس ببر ژیان را از پای در می­آورد.در نبردی بهو حاکم سرندیب را شکست می­دهد سپس درسیر و سیاحتی طولانی از مناطق عجیب و غریب هند از جمله:جزایرهرنج، رامنی، هردزور، اسکونه،کرگدن، هدکیر، دیومردمان،استرنگ،موران،مردم سربینی بریده،درخت واق واق، قالون،بند آب، رونده،تاملی ، درخت هفت میوه دیدن می­ کند و در همین سفر دخمه­ی سیامک را می­یابد، سگسار را شکست می­دهد، اژدهایی دیگر را می کشد، بت­خانه­های عجیب و غریبی را مشاهده می­ کند و سپس به ایران بر می­گردد. چندی نمی­گذرد که به کشور روم می­رود با دخترشاه آن سرزمین ازدواج می­ کند.در مسیر بازگشت در بیابانی زنگی را شکست می­دهد و شهر زرنج را بنیان می­نهد .

 

چون اثرط از شاه کابل شکست می­خورد، گرشاسب به کمک اثرط می­آید، شاه کابل را شکست می­دهد به بت­خانه­ی سو بهار می ­آید سپس بر تخت سرزمین کابل به شاهی می نشیند . چندی نمی­گذرد شهر سیستان را بنیان می­نهد.

 

تا اینکه ضحاک به دیدارش می ­آید و گرشاسب دوباره نبردهای خود را در منطقه­ جغرافیایی آفریقا از سر می­گیرد . ابتدا شاه لاقطه را شکست می­دهد  سپس منهراس

 

دیو را از پای درمی­آورد، آنگاه شاه قیروان را شکست می­دهد، به قرطبه می­رسد، برهمن رومی از دنیای جان برای او سخن می­گوید و شاه روم به استقبالش می­رود تا اینکه درنهایت  به  ایران برمی­گردد. اثرط ­دار فانی را وداع می­گوید، فریدون با شکست ضحاک بر تخت پادشاهی می­نشیند و گرشاسب را به همراه نریمان به جنگ تورانیان و چینیان می­فرستد.چون تورانیان و چینیان را شکست می­دهند  به ایران بر می­گردند .

 

چندی نمی­گذردگرشاسب گنجی که به نزد شاه طنجه به امانت نهاده بود را درخواست می­ کند. چون شاه طنجه گنج را باز پس نمی­دهد گرشاسب با شکست دادنش و آوردن چند شاهد گنج را باز پس می­گیرد و با دیدن عجایبی دیگر به ایران بر می­­گردد و سپس دارفانی را وداع می­گوید.

 

 

 

1-1-3- مأخذ گرشاسب نامه :

 

با توجه به آنچه اسدی طوسی خودبیان کرده است منبع اصلی گرشاسب نامه کتابی بوده باقی مانده از روزگاران کهن :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زکردار  گرشاسب  اندر جهان یکی نامه بد یادگار از مهان
پر از دانش و پند آموزگار هم از راز  چرخ و هم از  روزگار
زفرهنگ ونیرنگ وداد و ستم زخوبی و زشتی  و شادی و غم
زنخجیر و گردن فرازی و رزم زمهر دل و کین و شادی و بزم
که چون خوانی از  هردری اندکی بسی دانش افزاید از هر یکی ( همان:44 )

و معلوم است که این کتاب  مشحون بوده است از علوم و فنون مختلف، اخلاق و رفتار، آئین و آداب رزم و بزم، شکار ، خوب و بد روزگار و همین طور سرگذشت گرشاسب پهلوان  سیستانی. که  البته استاد ذبیح الله صفا بیان می دارد  این کتاب همان گرشاسب نامه ی منثور ابوالمؤید بلخی است که اسدی درنظم خود از  آن بهره برده است .

 

غیراز کتابی که از روزگاران کهن باقی مانده بوده منبع دیگر اسدی روایت موبدان و دهقانیان اصیل زاده بوده است:

 

 

 

سراینده  دهقان موبد نژاد زگفت دگر موبدان کردیاد   ( همان: 45 )

یا در جایی دیگر می فرماید :

 

 

 

 

 

 

مغ ازهیربد مؤبدان کهن زضحاک راندند زینسان سخن
که بی جادویی روز نگذاشتی زبابل بسی جادوان داشتی ( همان: 75 )

شاید اسدی در سرودن  گرشاسب نامه ازمنابع دیگری مثل سنگ نبشته ها یا آوازها و ترانه های باقی مانده از ایام باستان نیز استفاده کرده است؛چرا که بعد از کشته شدن اژدهای مهیب به دست گرشاسب چنین می گوید:

 

 

 

 

 

 

مرین داستان راسرانجام کار نبشتند هرکس در آن روزگار
به رود وره جام برداشتند به ایوان ها نیز بنگاشتند    (همان:80 )

 

1-2- بیان مسئله­

 

گرشاسب­نامه­ی اسدی طوسی اثری است اسطوره­ای- حماسی که درآن از سرگذشت جهان پهلوان ایران زمین گرشاسب از زمان تولد تا هنگام مرگ سخن به میان آمده است. در این پژوهش به بررسی محتوایی و بلاغی گرشاسب­نامه می­پردازیم. محتوا به هر چه درون چیزی قرار گرفته باشد گفته می­ شود. در این جا مراد از محتوا مضمون سخن در گرشاسب­نامه است. بلاغت آوردن کلام مطابق حال و مقام مخاطب است به گونه­ ای که دارای شیوایی و زیبایی دلپسندی برای مخاطب باشد. محتوای داستان علاوه بر بیان سرگذشت و چگونگی جنگ­های گرشاسب و تعلیم تکنیک­ها و تاکتیک­های  نظامی  درخلال داستان­ها در برگیرنده­ی مسائل: فلسفی، مذهبی، تاریخی، و جغرافیایی است. اسدی طوسی با بیان موضوعاتی همچون: در شناخت یزدان، در شناخت خرد، در شناخت آفرینش، ستایش دین، شناخت جان و روان، چگونگی سفر، بی اعتباری دنیا، اهمیت نام نیک و همچنین آوردن پند و اندرزهای به­جا در جای­جای کتاب خود موضوعات و مطالب متنوع و گسترده­ای در اختیار خواننده قرار می­دهد. قهرمانان داستان مردانی هستندکه به جز خود گرشاسب خیلی به آنها پرداخته نمی­ شود. زنان جایگاه چندانی در داستان ندارند و فقط دختر شاه زابل است که در زاده شدن شیدسب از جمشید و شروع  تسلسل خاندان گرشاسب نقش دارد. بیان شگفتی­های هندوستان گرشاسب­نامه را وارد  فضای افسانه­ای می­ کند.

 

عناصر و شخصیت­هایی از قوم­ها، فرهنگ­ها و ادیان مختلف به گرشاسب­نامه راه پیدا کرده ­اند به­ طوری که از عناصر سامی حضور حضرت هود در ازدواج جمشید با دختر شاه زابل را می­بینیم. یا داستان طوفان حضرت نوح یا فرود آدم از بهشت بر کوهی در هند؛ از عناصر زرتشتی نیز می­توان از پل چینود یا فرشته­ای به اسم سروش را نام برد .

 

بلاغت در گرشاسب­نامه در حد مطلوبی است. اسدی طوسی مانند سایر معاصران خود توجهی خاص به تشبیه دارد. تشبیه  محسوس به محسوس حجم عظیم و قابل ملاحظه­ای را به خود اختصاص داده است. تشبیه ساده از نظر ساختمان در مقام اول قرار دارد. کنایه از نوع  فعل یا مصدر بیشتر از سایر کنایات است و استعاره­ها تقریباً به یک اندازه کاربرد دارند. انواع مجاز نیز به خوبی و با ظرافت تمام در جای جای گرشاسب­نامه خودنمایی می­ کند. صنعت­های بدیعی هم هر کدام به کثرت و به وضوح  جلوه­گری می­نمایند به طوری که کمتر بیتی از این اثر را می­توان دید که درآن صنعت­های بدیعی نباشد. قابل ذکر است که در گرشاسب­نامه گرایش به صنایع لفظی بیش از صنایع معنوی است.و جناس جایگاه ویژه­ای در بین صنایع لفظی در این اثر دارد.

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی مشکلات ترجمه در اشعار معلقات و صعالیک

نیاز بشر به آگاهی از فرهنگ و ادبیات ملت­های دیگر، انسان­ها را بر آن داشت تا به ترجمه­ی کتب اقوام و ملت­های مختلف اهتمام ورزند. مترجمان شروع به ترجمه­ی کتاب در زمینه ­های مختلف نمودند و تلاش کردند که از هر خرمنی خوشه­ای بچینند اما اگر به صفحات تاریخ مراجعه کنیم می­بینیم که مترجمان در سرتاسر دنیا، به ترجمه­ی متون ادبی خصوصا شعر توجه کمتری داشتند؛ زیرا آنان می­دانستند که شعر از احساس شاعر سرچشمه می­گیرد و مترجم قادر نخواهد بود همه­ی آن­چه از احساسات شاعر نشات می­گیرد را در قالب ترجمه­ی خویش بگنجاند.

 

در میان اشعاری که ترجمه شده ­اند، شعر عربی از اهمیت ویژه­ای برخوردار است، بخصوص اشعار جاهلی. زیرا معلومات زیادی از روزگاران گذشته اعراب، در بردارد تا جائی که آن را «دیوان العرب» نام نهاد­ه­اند. این اشعار یکی از ذخایر گران­سنگ معارف بشری است و با ترجمه نکردن آن، میراث ادبی را از گنجینه­های عظیم محروم می­کنیم (اقبالی، 1388: 15).

 

ترجمه­ی شعر عربی با پیچیدگی­های زیادی همراه است و برخی از فرایند­های نوشتاری دوران کهن، همچون حذف، تقدیم و تأخیر و فصل، موانع بسیاری را بر سر راه مترجم ایجاد می­ کند. علاوه بر این مترجم برای ترجمه اشعار معلقات و صعالیک با دشواری­های زیادی روبروست؛ از جمله معادل یابی واژگان، تفاوت فضای جاهلی با زمان حال، سبک زندگی جاهلی، امثال، حکمتها، تشبیهات و غیره.

 

این پژوهش بر آن است تا علاوه بر تعریف ترجمه، سابقه ترجمه، انواع ترجمه، دشواری­ها و پیچیدگی­های اشعار معلقات و صعالیک را از جنبه صرفی و نحوی مورد بررسی قرار دهد تا بخشی از دشواری­هایی را که سر راه مترجم غیر عرب وجود دارد از میان بردارد.

 

جامعه آماری در این پژوهش،  دانشجویان کارشناسی ارشد، ترم اول دانشگاه مازندران شهر بابلسر می­باشند. حجم نمونه 15 نفر است که با بهره گرفتن از نمونه گیری خوشه­ای با بهره گرفتن از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. 10 بیت از اشعار معلقات و صعالیک انتخاب شد و ابیات منتخب به همراه ترجمه واژه­ های دشوار آماده گردید. این ابیات برای ترجمه در اختیار دانشجویان قرار داده شد و برای ترجمه هر بیت چند دقیقه به دانشجویان فرصت داده می­شد تا ترجمه خود را بنویسند. بعد از اتمام وقت دشواری که در ترجمه بود توسط محقق توضیح داده می­شد و مجدداً از دانشجویان خواسته می­شد تا ترجمه­های خود را یادداشت کنند. این کار تا آخرین بیت انجام شد. ترجمه­های اولیه و ثانویه دانشجویان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و درصد پاسخ­های صحیح و نادرست مشخص گردید که در پایان هر قسمت ذکر شده است.

 

این پایان نامه در چهار فصل تدوین شده است:

 

فصل اول مربوط به کلیات پژوهش می باشد که در آن به بیان مسأله، پرسش­ها­، فرضیه پژوهش، پیشینه، حدود و اهداف پژوهش می ­پردازد.

پایان نامه

 

 

در فصل دوم به ترجمه، سابقه تاریخی ترجمه، انواع آن و ترجمه­ی شعر پرداخته می­ شود.

 

فصل سوم به بررسی داده ­های تحقیق اختصاص دارد و پیچیدگی­ها­ی اشعار معلقات و صعالیک در دو حوزه­ فاصله  و حذف مورد بررسی قرار می­گیرد.

 

در فصل چهارم، نتیجه ­گیری، پی­نوشت و منابع و مآخذ بیان می­گردد.

 

1ـ بیان مسأله

 

انتقال مجموعه میراث­های بشری، از ملتی به ملت دیگر و از زبانی به زبان دیگر، یکی از مهم­ترین ابزارهای توسعه­ تمدن جدید بشری به شمار می ­آید و ترجمه اساسی­ترین نقش را در این انتقال بر عهده دارد (حسن، 1376: 7). ترجمه از طرفی موجب کامل شدن معارف ملت­ها گردیده و نمی‏­گذارد دانش آن­ها در یک مرز خاص توقف کرده راکد باقی بماند و به آنچه از علوم و دانستنی­ها که نزدشان است، بسنده کنند، و از طرفی دیگر با دستیابی به آثار دیگران از راه ترجمه، شخصیت علمی و معنوی خود را رشد داده و آن را بارور می­سازند (همان: 11 و 12).

 

شناخت ره­آورد­های فکری و هنری ملت­ها و فهم میراث ادبی که در قالب نظم و نثر به یادگار مانده- که در واقع حاصل تجربیات و یافته­ های فکری آن­هاست و سازه­های اصلی فرهنگ و تمدن آنان را تشکیل می­دهد- تا حد زیادی در گرو ترجمه­ی متونشان میسر می­گردد. ترجمه متون عربی از آن جهت مهم
می­نماید که زبان این متون، زبان اسلام و تمدن اسلامی است و پیوند دیرینه با زبان فارسی دارد، و این که گذشتگان ما برخی از آثار ارزنده­ی خود را به این زبان ارائه داده­اند بر صحت این ادعا گواهی می­دهد و مؤید آن است که این دو زبان رابطه­ تنگاتنگ با هم دارند و پویایی هریک از این دو در گرو شناخت دیگری است (اقبالی، 1388: 13).

 

ضرورت تفاهم بین ­المللی نیاز به ترجمه­ی شعر را پیش آورده است؛ زیرا شعر آیینه­ی فرهنگ
ملت­ها­ست، به ویژه شعر عرب که دفتر دانش اعراب به شمار می­رود و یکی از ذخایر گران‏سنگ معارف بشری است و با ترجمه نکردن آن، میراث ادبی را از گنجینه­هایی عظیم محروم می­کنیم. اگر رباعیات خیام از فارسی به انگلیسی ترجمه نمی­شد، اگر منظومه ایلیاد هومر، آثار شکسپیر و سروده­های گوته یا مثنوی مولوی ترجمه نمی­شد، جهان معرفت از ره­آورد فکری و ذوقی پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری شگفت محروم
می­ماند (همان: 15).

 

به تعداد روش­های ترجمه شعر، نظریه­پردازانی وجود دارند که ترجمه شعر را غیرممکن می­دانند. رابرت فراست [1]شاعر آمریکایی می­گوید: «آنچه در ترجمه شعر، ترجمه نشده باقی می­ماند، خود شعر است»  (همان: 58).

 

جاحظ می­گوید: «شعر قابلیت ترجمه شدن را ندارد و درست نیست که از زبانی به زبان دیگر ترجمه شود و اگر چنین شود، نظمش بریده، وزنش باطل و زیبایی­اش از میان رفته و از مقام بداعت ساقط می­ شود، به دیگر بیان با ترجمه شعر اعجاز وزن شعر از بین می­رود» (جاحظ، 1969: 75)؛ زیرا وزن یکی از ارکان چهارگانه (لفظ، معنی، وزن و قافیه) بنیان شعر به شمار می­آید، به همین جهت نیز اگر شعر ترجمه شود دیگر شعر نخواهد بود. علاوه بر­آن، هنگام ترجمه­ی شعر صنایع و آرایه­های لفظی از قبیل توریه، ایهام، مقابله، جناس، تضاد، مراعات نظیر، تجرید و …، که زاییده­ی لفظ زبان مبدأ هستند، محو می­شوند
(اقبالی، 1388: 16).

 

اما به رغم نظریات مخالف، دوستداران ادبیات،  شعر را همیشه ترجمه کرده ­اند. علی عبداللهی یکی از شاعران و مترجمان ایرانی در باره­ی ترجمه­ی شعر می­گوید: «من به ترجمه­‎ناپذیری شعر اعتقادی ندارم. به دلیل آن که ترجمه شعر شاعران دنیا در هر زبانی به هر حال تأثیرگذار بوده است. مثلاً ترجمه نه چندان خوب آلمانی­ها در دوران قبل از گوته از شعر­های حافظ، باعث شده که گوته با حافظ آشنا شود و با آن که ترجمه خوبی از حافظ نداشته اما دیوان خود را تحت تأثیر حافظ بسراید. این آرمان­گرایی است که بگوییم شعر غیر قابل ترجمه است. شعر ترجمه می­ شود اما نسبت به نثر، افت آن بیشتر است. نباید انتظار داشت که وقتی یک شعری را ترجمه می­کنیم، بتوانیم مثل یک رمان، دقیقاً تمام مشخصه­های آن را تا حد زیادی منتقل کنیم. چون در عرصه­ ترجمه شعر، پیوسته در نوسان هستی» (www.tebyan.net).

 

بنابراین با وجود تفاوت­های وزن و اختلاف هجا و ناهمگون بودن موسیقی و اختلاف آهنگ در زبان‏های مختلف، نیاز شدیدی به ترجمه شعر از زبانی به زبان دیگر احساس می­ شود (حسن، 1376: 110).

 

 

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی مفهوم حیا در اشعار مولوی

، تعریف مسئله تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق، پرسش‌های اساسی پژوهشی، اهداف تحقیق، فرضیه‌ها، روش تحقیق و تعریف واژه های کلیدی و حدود  و  قلمرو تحقیق است.

 

فصل دوم: در این فصل موضوع تحقیق، یعنی مفهوم حیا را از نظر لغوی و اصطلاحی مورد بررسی قرار داده‌ایم و با مراجعه به آیات و احادیث و متون منثور و منظوم عرفانی، مهم‌ترین ویژگی و آثار و مراتب آن را استخراج نموده‌ایم.

 

فصل سوم: زندگی‏نامه مولوی‏، مرشدان و مریدان برجسته مولوی، جلوه‌های سه‌گانه زندگی مولوی، دوران طلبگی مولوی، مولوی و سلوک عملی، مولوی و ملاقاتش با شمس تبریزی، جایگاه شعری مولوی، آثار مولوی، مثنوی معنوی، غزلیات شمس، فیه مافیه، مکتوبات، مجالس سبعه، آثار مکتوب در خصوص مولوی‏، خاستگاه‏، اندیشه‏ها و باور‏های مولوی‏، عشق، تجلی، وحدت وجود، فنا و بقا، انسان کامل، آثار و نتایج باورهای مولوی.

 

فصل چهارم: مهم‌ترین فصل پژوهش است که به بررسی مفهوم حیا در مثنوی و غزلیات شمس اختصاص دارد. در این فصل ضمن تعریف حیا و مراتب آن از منظر مولانا، نخست حکایاتی را که با محوریت حیا بیان شده‌اند مورد نقد و تفحص قرار داده‌ایم، سپس به تبیین مهم‌ترین اشارات مولانا پیرامون مقولة‌ حیا پرداخته‌ایم و مواردی چون جایگاه حیا، ویژگی‏های حیا، انواع حیا و جنبه‏ه ای خاص حیا مورد نقد قرار داده‌ایم.

 

فصل پنجم: نتیجه‌گیری پژوهش و ارائه پیشنهادهایی برای پژوهش‌های بعدی، مطالبی است که در این فصل مطرح شده است.

 

لازم به ذکر است که متن اصلی تحقیق در این پایان‏ نامه، مثنوی معنوی (شش دفتر)  به تصحیح  توفیق سبحانی و غزلیات شمس، به اهتمام بدیع‌الزمان فروزانفر می‏باشد.

 

 

پایان نامه

 

 

1-2 بیان مسأله

 

حیا در لغت به معنی شرم است و در اصطلاح انقباض نفس است از چیزی و ترک آن به علت ملامت و سرزنشی که در آن است. آن بر دو نوع است: اول نفسانی و آن شرم است که خدای تعالی در نفوس آفریده است مثل حیا از کشف عورت و جماع بین مردم. دوم ایمانی، و آن شرمی است که مؤمن را از ارتکاب معاصی باز می‌دارد.

 

مفهوم شرم و حیا در آثار منثور صوفیه تا قرن ششم، بسامد بالایی دارد و از آن پس رفته رفته در اشعار عارفان نیز وارد شده است.

 

مفهوم شرم و حیا در اشعار مولانا هم جنبه‌های اخلاقی و دینی را در بر می‌گیرد و هم جنبه‌ها و گرایش‏های عرفانی و شهودی را. آنچه مسلم است مولوی در رویکرد معرفتی خود در خصوص مفهوم شرم و حیا، از طرفی از برکات قرآن و سنت بهره جسته و از طرفی دیگر بر نظرگاه‌های عارفان پیش از خود عنایت داشته است.

 

به‏طور کلی، مولوی در بیان مفهوم شرم، اتّصاف آن را هم بر خداوند و هم بر بنده جایز می‌داند. در این خصوص وی گاه شرم و حیای انسان را در مقام سالک و بنده حق‏جویی که مواجهه با عقبه‌های سهمناک سلوک است، معرفی می‌کند. و گاه به عنوان عاشق مفتون و سوخته زبون و مجنون غرق در خون. از این‏رو جلوه‌های گوناگونی از شرم و حیای عاشقانه و عارفانه را به تصویر می‌کشد. حیایی که متصّف بدان، در نسبت و ارتباطی که با معشوق دارد متجلی گردیده است و بدان سبب دچار آزرم می‌گردد. گاه نیز از جنبه‏ه ای دیگر به ترک شرم و آزرم عاشق در مواجهه با ساحت عشق و جهت نیل به وصال معشوق نظر می‌کند. با این اوصاف از نظرگاه مولوی ارتباط عمیقی و مستحکمی بین شرم و ترک آن با مفهوم عشق وجود دارد.

 

بنابراین با بررسی نسبت بین شرم و عشق و همچنین گرایش‌های دوگانه حیا و ترک حیا در اشعار مولوی به لحاظ پژوهش بسیار حائز اهمیت بوده و گویای مبانی بکر و ناب عرفانی و مبیّن مدل معرفتی مولوی در این خصوص است.

 

همچنین بررسی جامع این اصطلاح در اشعار مولوی و تحلیل تفاوت‌های معنایی و تناقص‌های آن، می‌تواند نقاب ابهام را از رخسار معانی این لطیفه سترگ عرفانی برگشاید و فهم جامع و درست‌تر مفهوم شرم و حیا را معروض گردد.

 
مداحی های محرم