با توجه به رشد روزافزون جمعیت کشورها ومحدود بودن منابع تولیدی، تامین موادمصرفی مورد نیاز جامعه به عنوان یکی از ضروریترین عوامل در کسب استقلال اقتصادی است. تجارت خارجی یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه است و در این بخش واردات دارای اهمیت بسیاری است از یکطرف به عنوان یکی از عوامل رشد و تولید ناخالص داخلی و از طرف دیگر بهعنوان یکی از اقلام مهم تراز پرداختهای هر کشور محسوب می شود. در تجارت خارجی اقتصاد ایران واردات از مقولاتی است که اهمیت و جایگاه آن دایما گسترش پیدا کرده است از این رو هر تغییر و تحولی که در واردات کشور رخ دهد در فرایند تولید، رشد و توسعه تاثیر بهسزایی خواهدداشت با توجه به این امر و با عنایت به وابستگی ساختاری بخشهای مختلف اقتصاد ایران به واردات شناخت ابعاد این مساله بسیار حایز اهمیت است.
هدف از این پژوهش پیش بینی میزان واردات برنج با بهره گرفتن از داده های میزان واردات برنج برای سالهای گذشته که از سالنامههای آمار بازرگانی خارجی ایران گردآوری شده و با بهره گرفتن از دو روش باکس جنکینز و هالت وینترز غیر فصلی برای 5 سال آینده است.
1-2 بیان مساله (تعریف موضوع پژوهش)
تجارت خارجی یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی درهر کشوری و بهخصوص در کشورهای در حال توسعه است و در این بخش واردات دارای اهمیت بسیاری است. از یک طرف بهعنوان یکی از عوامل رشد و تولید ناخالص داخلی و از طرف دیگر به عنوان یکی از اقلام مهم تراز پرداختهای هر کشور محسوب می شود. در تجارت خارجی اقتصاد ایران واردات از مقولاتی است که اهمیت و جایگاه آن دائما گسترش پیدا کرده است از این رو هر تغییر و تحولی که در واردات کشور رخ دهد در فرایند تولید، رشد و توسعه تاثیر بهسزایی خواهد داشت با توجه به این امر و با عنایت به وابستگی ساختاری بخشهای مختلف اقتصاد ایران به واردات شناخت ابعاد این مسئله بسیار حایز اهمیت است.
برای برنامه ریزی صحیح در مورد میزان ارز تخصیصی، روند سرمایه گذاری در احداث واحدهای جدید صنعتی، میزان مصرف این محصولات و بسیاری از سیاستگذاریهای صنعتی و غیر صنعتی، پیش بینی در مورد میزان واردات برنج در آینده بسیار مهم است. زیرا در هر سیاستگذاری مبنای عمل صرفا وضع موجود نبوده، بلکه پیشبینیهای کوتاهمدت و بلندمدت از متغیرهای مورد مطالعه نیز جزو شاخص های تاثیر گذار است.
چالشهای موجود در پیش بینی متغیرهای سری زمانی عمدتا متاثر از تحول روشها و ابزارهای ارائه شده برای پیش بینی بوده است. به طوریکه اهمیت پیش بینی متغیرهای سریزمانی باعث تنوع و گستردگی ابزارها شدهاست. البته باید دقت کرد که بسته به ماهیت داده های موجود، تناسب و قدرت پیش بینی این ابزارها با یکدیگر متفاوت است. اما آنچه در نگاه اجمالی مطالعات قابل استنباط است، مقایسه قدرت پیش بینی روشهای مختلف، بر اساس برخی معیارها است. روشهای پیش بینی بسته به اینکه به چه میزان روشهای ریاضی و آماری در آنها بهکار رفته باشد، به روشهای کمی و کیفی تقسیم میشوند. در روشهای کمی داده های مربوط به گذشته با هدف پیش بینی ارزش آتی متغیر مورد نظر با بهره گرفتن از روشهای آماری و ریاضی تحلیل می شود، از سوی دیگر روشهای کیفی دربر دارنده تخمین ذهنی از طریق عقاید متخصصان هستند.
در پژوهش حاضر به دلیل توانایی بالای روشهای کمی در پیش بینی متغیرهای اقتصادی، جهت پیش بینی واردات برنج، از یک روش رگرسیونی (باکس جنکینز) و یک روش غیر رگرسیونی (هالت وینترز غیرفصلی) استفاده شده است. و به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که آیا واردات برنج پیش بینی پذیر است؟ و بهترین روش برای پیش بینی میزان واردات برنج کدام است؟
باتوجه به اینکه تجهیز منابع و جمعآوری وجوه اشخاص اولین هدف بانک بوده، سپردههای بانکی از دو لحاظ دارای اهمیت است اول قدرت وامدهی و تخصیص منابع بانک را افزایش داده و دوم اینکه وقتی مردم ترجیح دهند پول خود را نزد بانکها نگهداری نموده وکمتر برای خرج آن اقدام نمایند، از حجم پول در گردش کاسته شده که این امر خود موجب کاهش نرخ تورم و در نتیجه افزایش قدرت خرید مردم میگردد.
امروزه در جهان نیز اهمیت جذب منابع مالی آنقدر برای بانکها و ادامه فعالیتشان مهم و حیاتی است که رقابت بسیارشدیدی را در این زمینه بین آنها ایجاد نموده و ضرورت پیش بینی میزان تجهیز منابع در آینده را نمایان ساخته است. تاجایی که توانایی پیش بینی صحیح نتایج آتی، به خصوص جریانهای نقدی، اداره امور را در کاراترین شکل خود امکان پذیر میسازد و به اتخاذ تصمیمهای بهینه در زمینه عملیاتی، سرمایه گذاری و تامین مالی منجر می شود.
روشن است که پیشبینی[1] از ملزومات اصلی برای سیاستگذاری و برنامه ریزی آینده است. مدیران بخشهای مختلف اقتصادی و
بازرگانی، به دلیل وجود انبوه متغیرهای تاثیرگذار، ترجیح می دهند مکانیزمی را در اختیار داشته باشند که بتواند آنها را در امور تصمیمگیریشان یاری و مشاوره دهد(آرمسترانگ، 2001)[2]. برای موفقیت در دنیای متغیر امروز، تصمیمهای سازمانهای فعال در کسبوکار متکی به پیشبینیهای انجام شده با حداقل خطا است که در گرو داشتن یک سیستم پیش بینی مناسب است(آبراهام و لدالتر،1983)[3]. به همین دلیل، سعی در روآوردن به روشهایی در پیش بینی دارند که به واسطه آنها تخمینهایشان به واقعیت نزدیک و خطاهایشان بسیارکم باشد. ضمن اینکه برای برنامه ریزی صحیح به عنوان یکی از مهمترین وظایف مدیریت، پیش بینی آنچه احتمالا درآینده به وقوع میپیوندد بسیارضروری است. سپردههای بانكهای تجاری و تخصصی مهمترین عامل در طرف عرضه پول در اقتصاد هستند. همچنین سپردهها جزء منابع اصلی بوده و عمده بدهیهای بانكها را نیز تشكیل میدهند. تجزیه و تحلیل میزان سپردهها، اجزای آنها، تغییرات، نرخ رشد و پیش بینی هر كدام از این عوامل برای مدیران بانك ها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و در تصمیم گیری و برنامه ریزی به آنها كمك می نماید. میزان، روند و چگونگی تغییرات انواع سپردهها هركدام متغیری تصادفی بوده و در دنیای پر از نااطمینانی، تحت تـأثیر عوامل بیشماری قرار دارند و به سادگی نمیتوان آنها را پیش بینی كرد. با این وجود در اغلب رشتههای علمی توجه خاصی به مسأله پیش بینی شده و جزء لاینفك هركدام از آنها است. تكنیكها و روشهایی نیز برای امر پیش بینی ارائه شده است و اگر نه به طور كامل اما تا حد بسیار زیادی میتوانند در امر پیش بینی به تصمیم گیران كمك نمایند.
مدیران بانكها علاقمندند بدانند كه میزان كل سپردههای بانك تحت مدیریت آنها در زمان معینی در آینده چقدر خواهد بود؟
پیش بینی میزان سپردهها می تواند در امر برنامه ریزی و تصمیم گیری به بانک سامان و مدیران شعب آن كمك نماید، بنابراین انجام یک مطالعه علمی با بهره گرفتن از تكنیكهای آماری و مدلهای شبكه عصبی مصنوعی می تواند حل مشكل را سادهتر نماید.
[1] -Forecasting
[2] -Armstrong
[3] – Abraham & Ledolter
امروزه، از جمله مهمترین مباحث بازاریابی، برند[1] و نام تجاری است كه پیش روی شركت های تجاری قرار دارد. اهمیت آن تا حدی است كه مدیریت برند به رشته مستقلی در مجامع علمی تبدیل شده است. برند عبارت است از نام، عبارت، اصطلاح، علامت، نشانه، طرح، نماد یا ترکیبی از آن ها به منظور شناساندن محصولات و خدمات فروشندگان یا متمایز ساختن آن ها از محصولات شرکت های رقیب (کارتر و آرمسترانگ[2]، 1386، ص 376). برند از لحاظ اقتصادی و استراتژیکی ازجمله با ارزش ترین دارایی های هر شرکتی محسوب می شود؛ در سال های اخیر محققان به این نتیجه رسیده اند كه ارزش واقعی محصولات و خدمات برای شركت ها در درون محصولات و خدمات نیست بلكه این ارزش در ذهن مشتریان واقعی و بالقوه وجود دارد و این برند است كه ارزش واقعی را در ذهن مشتریان ایجاد میکند (کلر[3]، 2008، ص 88). به این ترتیب می توان گفت بارزترین مهارت یک بازاریاب حرفه ای[4] این است که برندی ایجاد نماید که بتواند از آن حمایت کند، مصونش دارد و آن را تقویت کند (خدنگ، 1388، ص8).
همچنین در نتیجه افزایش رقابت که ازمشخصه های بازارهای جهانی است شرکت ها، استراتژی های خود را در جهت جلب رضایت و حفظ مشتری متمرکز میکنند (گاستافسون و همکاران[5]، 2005). در این رابطه، ایجاد برند یک استراتژی است که شرایطی ایجاد میکند که سازمان ها بتوانند روابط بلند مدت پرمنفعتی را با مشتریان خود برقرار کنند؛ بعلاوه، برند شدن برای مشتری ویژه ارزش ایجاد میکند که به رضایت و بقاء مشتری کمک می نماید. هرچند به دلیل لمس ناپذیری و ریسک درک شده مرتبط با خدمات، برداشت مشتری از خدمات برند بسیار مهم است؛ چرا که برداشت مشتری رفتار نهایی آن را نسبت به برند ایجاد میکند (کاظمی راد، 1388، ص59). بالطبع برند شدن برای استفاده کنندگان خدمات به اندازه سازندههای کالای فیزیکی از اهمیت برخوردار است.
به این ترتیب نام تجاری از جمله دارایی های نا مشهود هر سازمانی به خصوص سازمان های خدماتی میباشد، در این سازمان ها، ارزیابی مشتریان از خدمات به دلیل ماهیت نا ملموس آن، به واسطه برند سازمان ممکن می باشد (کریشمان و همکاران[6]، 1996، ص 394)؛ به این ترتیب تعیین نام تجاری فرصت جلب مجموعه ای از مشتریان وفادار و سود آور را در اختیار شرکت ها قرار می دهد که به واسطه آن فروشندگان تا اندازه ای از نام تجاری خود در مقابل رقبا مراقبت میکنندودر برنامه ریزی های خود کنترل بیشتری را اعمال می نمایند. (کاتلر[7]، 1386، ص 486).
از دیگر مفاهیم مهم در زمینه بازاریابی وفاداری به برند[8] است که نقش مهمی در ایجاد منافع بلند مدت برای سازمان ها ایفا میکند؛ زیرا مشتریان وفادار نیازی به تلاش های ترفیعی گسترده ندارند آنها با کمال میل حاضر هستند مبالغ بیشتری را برای کسب مزایا و کیفیت برند مورد علاقه خود پرداخت نمایند. وفاداری علاوه بر افزایش سهم بازار موجب تقاضای سازمان برای دریافت قیمت بالاتر نسبت به رقبا می شود و همچنین تبلیغات دهان به دهان مثبت را بین مشتریان افزایش می دهد. انجمن بازاریابی آمریکا[9]، وفاداری به برند را چنین تعریف میکند: فرصتی که در آن یک مشتری بجای خریدن یک محصول از چندین عرضه کننده آ ن را به طور مکرر از یک عرضه کننده خریداری می نماید (کاظمی راد، 1388، ص64) تحقیقات نشان می دهد که هزینه نگهداری یک مشتری وفادار کمتر از هزینه جذب یک مشتری جدید است (سید جوادین، امینی و امینی، 1389، ص61). وفاداری به برند حاکی از نگرش مثبت مشتری به برند و پایبندی و قصد ادامه خرید درآینده است. وفاداری به برند مستقیماً متأثر از رضایت یا نارضایتی مشتری از برند در طول زمان و همینطور کیفیت محصول است (دهدشتی، 1386، ص72). سو و همکاران در سال 2013 بیان کردند که وفاداری به برند عبارت است از تعهد مشتریان به داشتن ارتباط دراز مدت با یک برند (سو و همکاران، 2013، ص 405).
با وجود اینکه بیش از 30 سال کار مداوم جهت غنای دانش برند [11]در اروپا و آمریکا انجام شده است؛ این مفهوم در ایران چندان مورد توجه قرار نگرفته است. فقدان دانش برند و مدیریت برند صحیح در ایران نتیجه ای جز فروش روز افزون برندهای خارجی در میان نوجوانان و جوانان و انزوای محصولات داخلی به همراه نداشته است؛ برند به دلیل شناساندن هویت سازمان به مشتریانش، الزامی استراتژیک برای سازمان قلمداد می شود. تحقیقات دانشگاهی صورت گرفته در ایران عامل وفاداری مشتریان را مهمترین عامل تمایل مصرف کنندگان به اکثر محصولات و خدمات مورد بررسی معرفی میکنند؛ از نظر اولیور[12] (1999) وفاداری مارک تجاری عبارت است از تعهد عمیق برای خرید دوباره یک خدمت یا محصول به طور مداوم در آینده که سبب تکرار مارک تجاری مشابه یا خرید مجموعه مشابه مارک تجاری می شود، با اینکه اثرات محیطی و تلاشهای بازاریابی عاملی جهت تغییر رفتار می باشد (خدنگ، 1388، ص12). ایجاد وفاداری در مشتری مفهومی است که در کسب و کارهای امروزی به جهت اینکه مشتریان وفادار به صورت مولفه های اصلی موفقیت سازمانی در آمده اند ؛ مورد توجه بیشتر قرار گرفته است. مشتریان وفادار بیشتر خرید میکنندو معمولا ابزار مناسبی برای تبلیغات محسوب می شوند. در نتیجه سازمان های امروزی بدنبال شناسایی و مدیریت روش های موثر ایجاد وفاداری هستند (سعید نیا، صحت و چرخیان، 1391). از دیدگاه دیک و باسو[13] (1994)، وفاداری عبارت است از تلفیق ابعاد نگرشی و رفتاری درک شده. وفاداری رفتاری به برند اغلب مترادف با تکرار رفتار خرید تعبیر می شود؛ بعد ها وفاداری نگرشی به برند نیز به رسمیت شناخته شد که فراتر از تکرار خرید توسط مشتری است و بیانگر تعهد واقعی به یک نام تجاری خاص است (کیکاوهمکاران، 2012، ص531).
ازجمله مهمترین مسائلی که امروزه شرکت ها با آن مواجه هستند، چگونگی ایجاد رابطه بین سازه هایی مثل برند و وفاداری مشتری است، به خصوص این در ادبیات مدیریت بازاریابی عوامل زیادی مطرح شده است که بر وفاداری مشتری تاثیر گذار است (سید جوادین و همکاران، 1389 ص 60). ازجمله عوامل مهم در شكل گیری وفاداری مشتری به سازمان خدماتی، ادراك او از تعامل رو در رو با كاركنان ارا ئه دهندة خدمت یا همان كیفیت مواجهه خدمت است (حاج كریمی، مكی زاده و جمالیه بسطامی، 1388، ص30). به این ترتیب امروزه برای ایجاد وفاداری در مشتریان، فرایند ایجاد برند و شناساندن برند ازجمله مهمترین اولویت های حوزه بازاریابی بسیاری از سازمانها محسوب می شود (برندی و همکاران، 2008، ص154).
از طرف دیگر یکی از تفاوت های اساسی بین برند محصول و خدمات در این حقیقت نهفته است که در بخش خدمات نام شرکت نام برند آن می شود و این در حالی است که مشتریان معمولاًبه کل شرکت به عنوان تهیه کننده تجربیات خدماتی می نگرند (بری[14]، 2000؛ ص132). ماهیت لمس ناپذیری خدمات، اهمیت قاطع برندهای خدماتی را تاکید میکند زیرا از آنجایی که خدمات، قابل لمس نیستند تا برای بسته بندی، اتیکت زدن یا نمایش دادن پذیرفته شوند، برندهای قوی به خصوص، ابزار قدرتمندی برای سازمانهای خدماتی برای افزایش اعتماد مشتریان است؛ بنابراین ایجاد برند، نقش ویژه ای را در شركتهای خدماتی ایفاء میکند، زیرا برندهای نیرومند اعتماد مشتریان را نسبت به خریدهای نامرئی افزایش می دهند. برندهای نیرومند، مشتریان را قادر می کنند تا محصولات و كالاهای ناملموس را بهتر تجسم و درك نمایند. آنها ریسك ادراك شده پولی، اجتماعی و یا امنیتی مشتریان را در خرید خدماتی كه ارزیابی اولویت خریدشان
دشواراست، كاهش می دهند. عدم لمس پذیری محصول به این مفهوم نیست كه توسعه برند برای خدمات، نسبت به كالاها از اهمیت و مناسبت كمتری برخوردار است، فقط اینكه كاربرد آن از برخی جنبهها متفاوت است (حیدر زاده، 1390، ص 72). برند در یک رابطه طولانی مدت، شرایطی را بوجود میآورد که خریدارو فروشنده به یکدیگر تعهد پیدا کنند. از این رو برند می تواند به عنوان ابزار دفاعی بازاریابی به کار رود که مشتریان کنونی را حفظ کند و همچنین بعنوان یک ابزار تهاجمی بازاریابی به کار رود که مشتریان جدیدی را جذب نماید؛ اهمیت بازاریابی دفاعی در زمینه خدمات از طریق این دانش مشخص کرده است که هزینه جذب مشتری جدید بسیار بالاتر از حفظ مشتریان فعلی است (دهدشتی، 1389، ص71).
رابطه بین رضایت و وفاداری به برند و نگرش در تحقیقاتی چون یول ها و همکاران[15]، مورد تایید قرار گرفته است که البته رابطه ی بین رضایت و نوع تبلیغات و کیفیت خدمات دریافتی نیز با توجه به تفاوت فرهنگی بین کشور چین و کره جنوبی، مورد تایید قرار گرفته است (یول هاو همکاران، 2009). در تحقیق کریستالیس[16] و همکاران، تمامی ارتباطات بین متغیر ها جز، اارتباط مثبت بین شایعات برند و رضایت مورد تایید قرار گرفت (کریستالیس و همکاران، 2013، ص 4). ارتباط بین نگرش برند و وفاداری به برند در تحقیقی که توسط لی و همکارانش[17] انجام گرفته، بررسی شده و ارتباط آنها تایید شد (لی و همکاران، 2012). در تحقیقی که توسط جلالی و همکاران (1390) انجام گرفت معلوم شد که ارزش و کیفیت ادراک شده و ارزش ویژه به عنوان متغیرهای مستقل و رضایتمندی از برند، تعهد مستمر و عاطفی به عنوان متغیرهای میانجی بر روی وفاداری و تمایل به خرید مجدد یک برند تاثیرگذارند (جلالی، و غیره ، 1390). در تحقیقی دیگر، ارتباط بین ابعاد برند خدمات بر نگرش برند و نگرش برند بر وفاداری برند مورد تایید قرار گرفت (کریستالیس و همکاران، 2013، ص 4).
بنا بر تحقیق صورت گرفته توسط کریستالیس و همکاران (2013)، ابعاد برند خدمات[18] شامل شواهد برند و شایعات برند است. شواهد برند یک ساختار عالی است که تمامی زمینه های یک برند را زمانی که مشتری به دنبال ارزیابی یک نام تجاری است، درک میکند و مد نظر قرار می دهد. این زمینه ها حتی شامل احساساتی است که در زمان قبل و حین خرید و مرحله استفاده تجربه می نماید و در نتیجه به طور مستقیم وفاداری به برند مشتری را تحت تاثیر قرار می دهد. شایعات برند از دیدگاه گریس و اوکاس[19] (2005) به ارتباطات مربوط به برند خدماتی تجربه شده توسط مشتریان در مرحله قبل از خرید اشاره دارد که شامل ارتباطات کنترل شده[20] (یعنی تبلیغات و معرفی) و ارتباطات کنترل نشده[21] (یعنی تبلیغات دهان به دهان و تبلیغات بدون هزینه) می باشدکه با وفاداری برند ارتباط دارند (کریستالیس، 2013، ص 3). اهمیت برند خدماتی بدین معنی است که عمدتاً توسط نگرش های سازمانی مثل کیفیت فراهم شده خدمات به وسیله کارکنان، رابطه کلی بین شرکت و مشتریان آن تعیین می شود اگرچه ممکن است تاثیر متقابل مشتریان و کارکنان برهم، موجب تجربیات نابرابر با برند خدماتی شود که عامل ایجاد چالش های عمده برای بازاریابهای خدمات می شود) کریستال و همکاران[22]، 2013، ص 3). اما با وجود اهمیت برند در بخش خدمات، تحقیقات اندکی در این زمینه در ایران صورت گرفته است (کاظمی راد، 1388، ص 5). لذا در این تحقیق ما اهمیت نسبی برخی از عوامل شناخته شده مرتبط با علایم تجاری (مانند رضایت مشتری، نگرش نسبت به برند و ابعاد برند) را بر وفاداری مشتری در زمینه خدمات ارزیابی می کنیم.
صنعت بیمه[23]، امروزه بعنوان یكی از صنایع رو به رشد جهان و ایران محسوب می شود. با توجه به افزایش تعداد شرکت های بیمه و در نتیجه، افزایش رقابت در این صنعت نیاز به انجام تحقیقات متنوع و کسب نتایج روابط متغیرهایی که پیشرفت در این بازار رقابتی و البته پر تحول را با اتخاذ استراتژی ها و تصمیمات بهتر و سنجیده تر، میسر سازدبیشتر احساس می شود. مشتریان وفادار در صنعت بیمه مزایای بسیاری را با خود به همراه می آورند. از جمله این مزایا می توان به بهبود سود آوری شرکتهای بیمه، کاهش هزینه های بازاریابی بیمه، افزایش فروش، قیمت پایین مشتریان بیمه و… اشاره نمود (کریستالیس و همکاران، 2013، ص5). البته شایان ذکر است که هیچ تضمینی وجود ندارد که مشتریان راضی مجددا از شرکت خرید کنند. به این دلیل امروزه آشکار شده است که وفاداری مشتری در موفقیت کسب و کار یک شرکت به طور قابل توجهی از رضایت مشتری مهم تر است (عباس نژاد، حقیقی کفاش و صحت، 1390). در این راستا، انجام مطالعه ای در خصوص رابطه ی بین تاثیر ابعاد برند خدماتی بر رضایت و نگرش و نهایتا، بر وفاداری برند بسیار محسوس می باشد تا با انجام این گونه تحقیقات، گامی در جهت پیشرفت برندینگ و کسب رضایت مشتریان و نهایتا سود بیشتر، برداشته شود. باید اضافه نمود که نمونه ای از این تحقیقات در دانمارك و نروژ و در برند خدمات) خطوط هوایی و بانک (مورد بررسی قرار گرفته است (کریستالیس و همکاران، 2013، ص 3).
در این راستا مطالعه ی حاضر در حوزه ی خدماتی بیمه ایران در استان گیلان، مورد مطالعه قرار خواهد گرفت تا علاوه بر سنجش متغیر های مذکور در شرایط فعلی، روابط بین آن ها نیز مورد ارزیابی قرار گیرد. قابل ذکر است که آشكار شدن روابط بین متغیرهای مربوطه، می تواند گامی در جهت پیشرفت صنعت بیمه در داخل کشور باشد.
سوال اصلی تحقیق با توجه به مدل تحقیق به شرح ذیل می باشد:
آیا ابعادبرند خدمات در حوزه خدماتی بیمه ایران می تواند بر وفاداری به برند تاثیر گذار باشد؟
1- Brand
[2]- Carter & Armstrong
[3]- Keller
[4] – Marketing Professional
[5] – Gustafsson et al
[6] – krishman et al
1- Kotler
[8]– brand loyalty
[9] – Marketing Association of America
[10] -.So et al
[11] Brand Knowledge –
[12] -Oliver
[13] –Dick & Buso
[14] –Berry
[15] – Youl Ha et al
[16] -Kristalis
[17] –Li et al
[18] – Brand of service
[19] ––Grace & O’Cas
[20] – Community Controlled
[21] – Uncontrolled communications
[22] – krystallis,et al
[23] –Insurance Industry
با گذشت زمان ، برخی سازمان ها محدودیت سیستم حسابداری سنتی را در سنجش عملکرد سازمان درک کردند و دست به ایجاد سیستم های زدند که دارایی های نامشهود سازمان را که سیستم های حسابداری سنتی قادر به اندازه گیری آنها نبودند، اندازه می گرفت . بسیاری از سازمان ها از این سیستم ها در کنار سیستم های حسابداری سنتی برای سنجش عملکرد سازمان استفاده می کردند. اما بر طبق اظهار نظر اکثر نویسندگان و مدیران سازمان ها ، ترکیب این دو سیستم نیز نتوانست به طور کامل تمامی ابعاد سازمان را اندازه گیری کند.(آهن،2001)
لذا نظر سازمان ها به سیستمی معطوف گردید تا علاوه بر اندازه گیری ابعاد مختلف سازمان ،بتواند میزان موفقیت سازمان را نیز در دستیابی به رسالت و چشم انداز خود اندازه گیری نماید .همچنین بتواند مدیران را در برنامه ریزی و تصمیم گیری های استراتژیک کمک و راهنمائی نماید.
در سالهای پایانی 1980مقالات متعددی در نشریات مدیریتی اروپا و امریکا درمورد ناکارآمدی روشهای ارزیابی عملکرد شرکتها منتشر شد.
در عصر اقتصاد صنعتی معیارهای مالی شاخص های خوبی برای سنجش موفقیت شرکتها بودند،چراکه مزیتهای رقابتی آن عصر عمدتا مبتنی برکاهش بهای تمام شدهی ناشی از صرفه های مقیاس و تولید انبوه بود . پیچیده ترشدن مناسبات اقتصادی و مسائل کسب و کار در آستانه ی قرن 21،اتکای شرکت ها به سنجه های مالی برای ارزیابی عملکرد و نشان دادن نقاط قوت و ضعف انها،کم رنگ شد و نارسایی سنجشهای مالی صرف بیش ازپیش نمایان گردید :
1)ارزیابی های عملکرد مبتنی برسنجههای مالی،وزن بیش ازحدی به سود و زیان کوتاه مدت شرکت داده و عوامل موثر بر ارقام سود را عمده می کنند .
2)گزارشهای مالی اصولا در طبیعت خود نشان دهنده خلاصه وسرجمع عملیات و فعالیت های یک سازماناند .
3)صورت های مالی سنتی حتی در سطوح بسیار پیشرفتهی خود فقط قادر به انعکاس عملکرد واحدها و بخشهای مختلف یک سازماناند که از تجمیع آنها عملکرد کل سازمان بدست می آید .
با توجه به محدودیت هایی که به برخی ازآنها اشاره شد ،روش سنتی ارزیابی عملکرد که عمدتا بر سنجه های مالی استوار بود ،نه تنها درانعکاس کامل دلایل توفیق و یا عدم توفیق شرکت ها کفایت لازم رانداشتند، بلکه ارتباطی منطقی وعلت ومعلولی بین عوامل محرکهی توفیق و دستاورد های حاصله نیز برقرار نمیکردند .
در راستای چنین نظری کاپلان ونورتون درسال 1980کارت امتیاز متوازن [1] را به عنوان ابزاری نوین جهت تکمیل شاخص های سنتی اندازه
گیری عملکرد سازمان ارائه نمودند.
کارت امتیازی متوازن شامل مجموعه ای از شاخصه های ارزیابی عملکرد مختلف شامل عملکرد مالی، ارتباط با مشتری، فرایندهای داخلی و رشدو یادگیری است که باتوجه به استراتژی سازمان تدوین می شوند ( بختیاری ،1383،ص1تا26)
1-2.تعریف موضوع پژوهش
در این پژوهش سازمان تامین اجتماعی استان البرز از چهار بعدکارت امتیاز متوازن یعنی ابعاد مالی ،مشتری ،فرایند های داخلی و رشد و یادگیری مورد ارزیابی قرار می گیرد.
1-3. تشریح و بیان مسئله
درسالهای پایانی دهه ی 1980بسیاری از سازمان های و شرکت ها از پیاده سازی استراتژی خود ناامید شده بودند. در نتایج تحقیقی که در سال 1982توسط دیوید انجام شده و نتایج آن در مجله فورچون[2] منتشر گردیده بود ، مشخص شده بود که فقط 10درصد استراتژیهایی که به خوبی فرموله شده اند ،درعمل با موفقیت پیاده می شودند. درچنین شرایطی مدیران به دنبال ابزاری بودند که آنها را در تحقق استراتژیها یشان یاری دهد .
در نتایج تحقیقی که در سال 1982توسط دیوید انجام شده نشانگراین است که فقط 10درصد استراتژیهایی که به خوبی فرموله شده اند ،درعمل با موفقیت پیاده میشوند. درچنین شرایطی مدیران به دنبال ابزاری بودندکه آنها را در تحقق استراتژی هایشان یاری دهد.( بختیاری،1383،ص23)ولی مسئله مهمتر در فرایند مدیریت استراتژیک ،موضوع پیادهسازی استراتژی است. موانع اساسی در سر راه پیاده سازی استراتژی عبارتند از :
1)نادیده انگاشتن عوامل محیطی 2) همسویی کارکنان با استراتژی
3) عدم حمایت مدیریت ارشد 4) عدم تخصیص منابع لازم (بختیاری ،1383،ص24تا26)
کاپلان و نورتون برای رفع این موانع روش ارزیابی متوازن را به عنوان ابزار نیرومند در تحقیق استراتژی های سازمان و شرکت ها به مدیران عرضه کردند. (ابن الرسول و همکاران ،2003)
در این پژوهش تلاش می شود سازمان تامین اجتماعی استان البرز از چهار منظر مالی ،مشتری ،فرایند های داخلی و رشد و یادگیری مورد ارزیابی قرار گیرد.
1-4.اهمیت موضوع و ضرورت انجام تحقیق
حیاتی که قابل اندازه گیری نباشد قابل زندگی نیست. اطلاع ازاثربخشی وکارائی عوامل بکارگرفته شده برای رسیدن به هدف نهایی هرحرکت ،می تواند به عنوان ملاک اصلی ارزیابی آن حرکت تعریف شود.بدین منظور تمام سازمانها همواره در جهت ارزیابی و پایش وضیعت حیات خود اقدامات گوناگونی را انجام می دهند. پیچیدگی محیط عرصه رقابتی كسب و كار و افزایش انتظارات مشتریان، ضرورت آگاهی از نقاط قوت و ضعف سازمان و بهبود مستمر بهره وری رابیش از پیش آشكار نموده است. از این رو مدیران امروز در جستجوی دستیابی به یک راه حل جامع، قابل اعتماد و انعطاف پذیر جهت ارزیابی عملكرد سازمان خود بوده تا ضمن حصول اطمینان از اجرای استراتژی های خود، بتوانند اطلاعات دقیق و كافی از جایگاه امروز خویش را به دست آورده و با نگاه به آینده، موجبات ارتقاء و بهبود سازمان خود را فراهم نمایند(ابن الرسول وهمکاران،2007).
با توجه به نیاز روز افزون جامعه به بیمه و سازمان های بیمه گر ضرورت امر سبب گردید تا با اجرای این پژوهش عملکرد سازمان تامین اجتماعی با بهره گرفتن از روش کارت امتیازی متوازن از چهار بعد(مالی ، مشتری فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری )مورد ارزیابی قرارگیرد .
گذاشتن نام و نشان تجاری قرن ها به عنوان روشی برای تمایز کالاها از یک تولیدکننده نسبت به سایر تولیدکنندگان وجود داشت، تحقیق درباره برند (نام و نشان تجاری) و ارزش ویژه برند، برای فعالیت بازاریابی و تئوری بازاریابی در سالهای اخیر، اهمیت یافته است.
برندها میتوانند ارزش و قدرتی در بازار، ورای آنچه که به وسیله ویژگیهای ذاتی محصول ایجاد می شود را فراهم نمایند. یک برند قوی می تواند ارزش ویژه برند بیشتری داشته باشد . یک برند قوی با ارزش ویژه مثبت، مزایای متعددی مانند حاشیه های سود بالاتر، فرصتهای تعمیم برند، اثربخشی ارتباطات قویتر، ترجیح و قصدهای خرید بالاتر مصرف کننده دارد.
در واقع امروزه ایجاد برند و مهمتر از آن حفظ و ارتقاء ارزش برند، یکی از روش های قدرتمند تمایز برای سازمانها و بنگاه های مختلف اقتصادی محسوب می گردد.
1-1بیان مسأله:
همان طور که رکودهای اقتصادی موجب کاهش درآمد اقتصادی مشتریان می شود،توزیع کنندگان به منظور افزایش سود و ایجاد تفاوت و تمایز،ناگهان اقدام به طراحی و ایجاد یک علامت تجاری با برچسب خصوصی مینمایند (کوئلج و هاردینگ1996،ریچاردسون و همکاران 1996). در فضای رقابتی ارائه محصولات و خدمات قدرت مشتری افزایش مییابد.در این گونه بازار مشتری از سازمان انتظار دارد که بیشنرین ارزش ها را با مناسب ترین قیمت عرضه کند،سازمان ها نیز مدام به دنبال روش های جدید و ایجاد نو آوری در خلق و ارائه ارزش هستند.
با توجه به اینکه هدف بازاریابی، تامین و بر آورده ساختن نیازها و خواسته های مشتریان مورد نظراست .بنابراین نحوه انتخاب،خرید،استفاده و مصرف کالاها، خدمات،ایده ها یا تجربیات از سوی افراد گروهها و سازمان ها برای تامین نیازها و امیال آنان مساله
مهم در بازاریابی است.
درک رفتار مصرف کننده و شناخت مشتریان کار چندان ساده ای نیست.مشتریان ممکن است نیازها و خواسته های خود رابه گونه ای بیان نمایند،اما به طور دیگری عمل کنند.آنها ممکن است از انگیزشهای عمیقتر درونی خود خبر نداشنه باشندیا نسبت به عوامل موثری که در آخرین لحظه عقایدشان را عوض می کند،واکنش نشان دهند.بااین وجود، بازاریابان باید خواسته ها،دریافت های ذهنی خرید و رفتارخرید مشتریان خود را بررسی کنند(کاتلر1385:206)
یکی از دلایل اهمیت مفهوم ارزش ویژه نام و نشان تجاری این است که ایجاد ارزش برای مشتریان و هم برای شرکت می نماید و در نتیجه بازاریابان می توانند با بهره گرفتن از ارزش ویژه نام و نشان تجاری بالاتر به مزیت رقابتی دست یابند.
امروزه برند دیگر تنها یک ابزار کارآمد در دست مدیران نیست، برند یک الزام استراتژیک است که سازمان ها را در جهت خلق ارزش بیشتر برای مشتریان وهمچنین ایجاد مزیت های رقابتی پایدار کمک می سازد(1:1993keller).
ارزش ویژه نام و نشان تجاری باتوجه به اهداف متفاوت و نیز روش های مختلف ارزیابی آن در معانی و محتوای متفاوتی مورد بحث قرار گرفته است و تاکنون نقطه نظر مشترکی که مورد توافق تمامی دانشمندان بازاریابی باشد،ارائه نشده است،اما به طور کلی می توان آن رابه دو دسته کلی ارزش ویژه نام و نشان تجاری مبتنی بر رفتار مصرف کننده و مبتنی بر مسائل مالی تقسیم بندی نمود.برند می تواند خالق مسائلی چون سنجش میزان وفاداری مشتریان واکنش ها ی کششی در قبال تغییرات قیمت ارزیابی نگرش های بازارو…در بازار باشد.(our usoff).
بر اساس مدل آکروکلر ارزش ویژه نام و نشان تجاری از وفاداری نسبت به نام و نشان تجاری کیفیت ادراک شده از نام و نشان تجاری تداعی و آگاهی از نام و نشان تجاری ناشی می شود.
در سال های اخیرارزش نام تجاری مبتنی بر مشتری گرایی مورد توجه اندیشمندان و محققان بازاریابی قرار گرفته است.دانشمندان علم بازاریابی با بهره گرفتن ازتئوری های ارزش نام تجاری مبتنی بر مشتری گرایی به الگویی در مورد چگونگی فرایند ارزیابی مشتری و انتخاب اواز بین یک سری از کالاها دست یافته اند.طبق نظر آکر ارزش نام و نشان تجاری مبتنی بر مشتری گرایی،مجموعه ای به هم پیوسته از دارایی های ارزشمندوتعهدمرتبط با نام تجاری است ونشانه ای است که از طرف تولید کننده به مشتری عرضه می شود.
مصرف کننده نهایی ارزش نام تجاری را به عنوان ارزش افزوده ای در مییابد که در کالا و نام تجاری آن است.هرچند که ارزش افزوده تابع موارد گوناگون است،اما ابعادمرکزی و پیش بینی کننده اصلی نیت ورفتارخریدنام تجاری هستند.کیفیت ادراکی،ارزش ادراکی هزینه،منحصربه فرد بودن وتمایل جهت پرداخت اضافه برای نام تجاری از ابعاد مهم و اصلی ارزش نام تجاری مبتنی بر مشتری گرایی است که توسط آکرارائه شده است.بنابراین ابعاد کیفیت ادراکی،ارزش ادراکی قیمت،منحصربه فرد بودن و تمایل جهت پرداخت هزینه اضافه برای نام تجاری مطرح شده در مدل آکر،از قوی ترین ابزارهای پیش بینی کننده قصد خریدورقتارخرید در مدل کلراست.از متغیرهای ارزش دریافتشده به عنوان محرک های رضایت مشتری و وفاداری استفاده می شود.تحقیقات نشان داده است که ارزش وکیفیت سرویس دریافت شده در میزان رضایت و تصمیمات ثابت نقش مهمی دارد.(lim and etal،208:2006).
بنابراین مساله تحقیق این است که آیا ابعاد ارزش نام و نشان تجاری مشتری بر مشتری گرایی آکر شامل:کیفیت اداری ارزش ادراکی هزینه منحصربه فرد بودن و تمایل جهت پرداخت هزینه اضافه در جامعه آماری مصرف کنندگان ماکارونی مانا در استان البرز دارای اعتبار است؟
آیا رفتار و خرید مصرف کنندگان ماکارونی استان البرز تحت تاثیر ابعاد کیفیت ادراکی ارزش ادراکی قیمت منحصربه فردبودن و تمایل جهت پرداخت هزینه اضافه قراردارد؟آیا تمایل جهت پرداخت هزینه اضافی برای نام تجاری به عنوان کانال ارتباطی بین ابعاد کیفیت ادراکی ارزش ادراکی قیمت و یگانگی یا منحصر به فرد بودن و تصمیم خرید عمل می کند؟