واژه یا اصطلاح بستهبندی به هر ماده، ظرف یا پوششی که جهت جلوگیری از آلودگی طی حملونقل و جابهجایی، حفاظت، بهبود و بازاریابی یا فروش هر فرآورده یا ماده بهکار میرود اتلاق میگردد ( لوپز- روبیو[1] و همکاران، 2004). هدف از بستهبندی مواد غذایی حفاظت از ایمنی و کیفیت مادهی غذایی حاوی آن از زمان تولید تا زمان مصرف توسط مصرف کننده میباشد. یکی دیگر از کاربردهای مهم بستهبندی مادهی غذایی حفاظت از محصول در برابر آسیبهای فیزیکی شیمیایی و بیولوژیکی میباشد. شناختهترین مواد بستهبندی دارای خصوصیات ذکر شده مواد بستهبندی پلاستیکی میباشند ( دالین و شورتن[2]، 1998).
توسعه روز افزون صنایع پتروشیمی و پیشرفت سریع تکنولوژیهای مربوط به تولید پلاستیکهای صنعتی موجب کاربرد هر چه بیشتر پلیمرهای نفتی در صنایع بستهبندی و به خصوص بستهبندیهای ویژهی مواد غذایی شده است. دلیل این امر دسترسی آسان به مادهی اولیه، هزینه نسبتا پایین، ویژگیهای مکانیکی مطلوب و بازدارندگی خوب میباشد ( سیراکسا[3] و همکاران، 2008). با این حال بازیافت نشدن مواد بستهبندی پلاستیکی یکی از محدودیتهای جدی این مواد میباشد. اغلب پلیمرهای سنتزی با منشاء نفتی به تخریب بیولوژیکی مقاوم میباشند و پیوندهای کربنی آنها توسط آنزیم های میکروارگانیسمها شکسته نمیشوند و زیست تخریبپذیر[4] نمیباشند. دومین مشکل مربوط به محدودیت مکانی بهویژه در مکانهای پر جمعیت است، یافتن مکان مناسب برای دفع زبالههای تولیدی و صنعتی در آینده مشکلتر از پیش میباشد ( هاگارد[5] و همکاران، 2001). مشکل دیگر بسته بندیهای پلاستیکی مهاجرت ترکیبات استفاده شده در فرمولاسیون مانند نرم کنندهها[6]، مونومرها و باقیمانده حلال به داخل ماده غذایی میباشد که موجب کاهش ایمنی و ایجاد بد طعمی در ماده غذایی میگردد ( مانهیم و پاسی[7]، 1990). فاکتور بعدی که باید مورد توجه قرار گیرد وابستگی مواد بستهبندی پلاستیکی به مواد نفتی میباشد. با توجه به محدودیت و افزایش قیمت این منابع یافتن روشهای مقرون به صرفه تولید مواد بسته بندی مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر عوامل زیست محیطی ذکر شده بسته بندی مواد غذایی با تغییرات قابل توجهی در توزیع مواد غذایی شامل جهانی شدن زنجیرهی غذایی، افزایش تمایل مصرف کنندگان به مصرف غذاهای تازهتر و با کیفیت بهتر و ایمنتر مواجه شده است ( لوپز- روبیو[8] و همکاران، 2004).
به طور کلی مصرف کنندگان مواد بسته بندی را تقاضا می کنند که طبیعیتر، از بین روندهتر و دارای پتانسیل تجزیه پذیری زیستی و نیز قابلیت برگشت پذیری داشته باشد. به همین دلیل علاقه به مطالعه و توسعه بیوپلیمرها با منابع تجدید شدنی که قادر به تجزیه توسط فرایند کود شدن طبیعی میباشند برای کاربرد بسته بندی افزایش یافته است. فیلم و پوشش خوراکی لایه نازکی از مواد خوراکی است که توسط فرایندهای مناسب صنعت غذا ساخته شده و برای دستیابی به اهدافی از قبیل کنترل انتقال رطوبت، محدود کردن انتقال گازها، به تعویق انداختن مهاجرت روغن و چربی، حمل افزودنی های غذایی مانند عوامل ضد میکروبی و آنتی کسیدان ها، بهبود کیفیت و افزایش ماندگاری بر روی محصول غذایی قرار میگیرد. زیست تخریب پذیر بودن و خوراکی بودن این ترکیبات سبب شده است که به طور وسیع مورد پژوهش و کاربرد قرار گیرند. از جمله کاربردهای فیلمهای خوراکی در ارتباط با مواد غذایی می توان به پوشش دادن آنها بر سطح فرآورده های قنادی، میوه ها و سبزی های تازه، برخی فرآورده های گوشتی، برخی فرآورده های لبنی، شکلات، غلات صبحانه ای، طیور و ماهی، فرآورده های منجمد، فرآورده های خشک شده و نظایر اینها اشاره داشت (ناکائو[9] و همکارانش، 2007 ). فیلمهای خوراکی لایه نازکی از بیوپلیمرها هستند که برای بهبود و نگه داری بهتر مواد غذایی بر روی سطح ماده غذایی کشیده میشوند و یا بین اجزای مواد غذایی قرار داده میشوند. البته عمدتا” فیلمها و پوشش های خوراکی برای حذف بسته بندی غیر خوراکی استفاده نمیشوند بلکه به همراه بسته بندیهای مرسوم به بهبود کیفیت و ماندگاری کمک می کنند و تعداد لایه های بسته بندی را کاهش می دهند و بعد از این که بسته باز شد حفاظت از غذا را ادامه میدهند. فیلمهای خوراکی همچنین ممکن است به عنوان لایهای از بسته بندیهای چند لایه مورد استفاده قرار گیرند (قنبر زاده و همکاران، 1388).
پوشش مواد غذایی با فیلم های خوراکی دارای مزایای زیادی است از جمله سلامتی ویژگی های حسی و اقتصادی بودن و اینکه خود پوشش نیز دارای ارزش تغذیه ای است مانع فساد وآلودگی میکروبی میشوند و باعث استحکام و یکپارچگی مواد غذایی هستند ( دویتینک[10] و همکاران، 1998 ؛ نوسینوویچ[11]، 1997 ؛ اوتارا[12] و همکاران، 2002).
1-2- پیش زمینه
بسته بندی های زیست تخریب پذیر که قابلیت خوراکی بودن و مصرف به همراه ماده غذایی را دارند شامل فیلم ها و پوشش های خوراکی میباشند. فیلم های خوراکی لایه هایی از مواد قابل هضم هستند که به عنوان پوشش مواد غذایی(پوشش های خوراکی) و یا به عنوان مانعی بین غذا و سایر مواد و یا محیط ها استفاده میشوند. پوشش های خوراکی قابل تجزیه به وسیله میکروارگانیسم ها مصرف شده و به ترکیبات ساده تبدیل میشوند. پلی ساکارید هایی مانند کیتوزان، نشاسته و سلولز، پروتئین هایی مانند زئین و کلاژن و چربی هایی مانند تری گلیسیریدها و اسیدهای چرب میتوانند به عنوان فلیم های خوراکی استفاده شوند. فیلمهای پلی ساکاریدی قیمت پایینی دارند اما مانع مناسبی در برابر نفوذ رطوبت نیستند. فیلمهای پلی ساکاریدی دارای قابلیت های مفیدی مثل شکل پذیری در فرایند، خاصیت ارتجاعی و ممانعت خوب در برابر نفوذ اکسیژن هستند. اما عبورناپذیری آنها در برابر نفوذ آب ضعیف است. اکسیژن بالا در بسته بندی غذا به رشد میکروب، حذف طعم و بوی ایجاد شده، تغییر رنگ و از بین رفتن غذا کمک می کند و علت عمده کاهش زمان نگهداری غذاها به شمار می رود. بنابراین کنترل سطح اکسیژن در بسته بندی غذا امری مهم تلقی می شود. بخار آب تشکیل شده در داخل بسته بندی باعث رشد میکرواگانیسمها و در نتیجه از بین رفتن کیفیت غذا و کاهش زمان ماندگاری میگردد. یکی از راه های رفع این نقایص در فیلمهای پلیمری زیستی ایجاد ترکیب هایی از آنها با نانو ذرات است که موجب تحقیق و توسعه نانو کامپوزیت های زیستی شده است. استفاده از نانو تکنولوژی دراین پلیمرها ممکن است امکانات جدیدی را برای بهبود نه تنها ویژگیها بلکه به طور همزمان بهبود ارزش، قیمت و راندمان را سبب شود. اندازه نانو ذرات موجب پراکندگی و توزیع خوب آنها می شود. این نانو کامپوزیت ها میتوانند به طور قابل توجهی ویژگیهای مکانیکی، حرارتی، ممانعتی و فیزیکوشیمیایی بهبود یافته ای در مقایسه با پلیمرهای اولیه و کامپوزیت های میکرو سایز مرسوم نشان دهند ( آل حسن[13] و همکاران، 2012). رشد میکروب ها روی سطح مواد غذایی دلیل اصلی فساد مواد غذایی و بیماریزایی در مصرف کننده می باشد. به این دلیل تلاش های زیادی برای تیمار این سطوح به روش های گوناگون مانند اسپری یا غوطه ور کردن در مواد نگهدارنده مختلف صورت گرفته است. فیلمهای خوراکی به تنهایی و یا همراه با مواد ضد میکروبی، موجب مهار رشد باکتری ها در سطح مواد غذایی و در نتیجه فساد آنها میشوند. فناوری نانو می تواند در مواردی مانند افزایش مقاومت به نفوذ در پوشش ها، افز ایش ویژگی های ممانعتی، افزایش مقاومت در برابر گرما، گسترش ضد میکروب های فعال و سطوح ضد قارچ کارساز باشد ( آل حسن و همکاران، 2012).
1-3- بیان مسئله
مشتریها غذاهایی ماندگارتر و با کیفیت بالاتر را تقاضا می کنند، در عین حالی که آسیب پذپری بسته بندی کمتر باشد و قابلیت بازیافت افزایش یابد. این گونه تقاضاها باعث افزایش علاقه به فیلمهای خوراکی و قابل تجزیه به لحاظ زیستی یا موادی شده اند که برای گسترش عمر مواد غذایی و توسعه کیفیت به کار برده میشوند. این گونه فیلمها دارای توانایی کاهش میزان مواد بسته بندی پلیمر سنتزی مرسوم غیر قابل تجدید هستند و نیز استفاده از ترکیبات محصولات کشاورزی فیلمهای خوراکی میتوانند از پروتئین، پلی ساکاریدها، لیپیدها یا ترکیبی از این مواد آماده شوند. فیلمهای نشاسته به علت خصوصیات هیدروفیلی پلیمرهای نشاسته، مانع کمی در برابر آن هستند. فیلمهای پروتئین یا پلی ساکاریدها خصوصیات مکانیکی و نوری خوبی دارند اما بسیار حساس به رطوبت هستند ( احمدا[14] و همکاران، 1999). در قرن نوزدهم ایدههای مربوط به صنعت بستهبندی مواد غذایی و محافظت از مواد غذایی ابداع گردید. ایدههایی که حتی تا به امروز در این صنعت مطرح هستند. اما اختراعاتی مثل ساخت بطریهای شیشه ای، پوشش سلفون، فویل آلومینیومی و ظروف پلاستیکی که در قرن بیستم روی داد به شکل چشمگیری، انعطافپذیری صنعت مواد غذایی را بالاتر برد و آن را کاربردیتر کرد. پیشرفتهای دیگری نظیر استفاده از مواد ضد میکروبی یا جاذب اکسیژن در ساخت ظروف مواد غذایی موجب شکل گیری رویه جدیدی در افزایش ماندگاری مواد غذایی و حفاظت آنها در برابر تأثیرات محیطی شد. با این حال روند فعلی عرضه محصولات غذایی در سطح جهان مثل افزایش فرآوری صنعتی غذاها، حجم بالای صادرات و واردات محصولات غذایی و کوتاهتر شدن زمان تهیه مواد غذایی تازه، صنعت بستهبندی محصولات غذایی را وادار می کند به دنبال راه کارهای جدیدتر و پیشرفتهتر بستهبندی باشد. زمانی حفاظت و افزایش طول عمر مواد غذایی هدف اصلی صنعت بستهبندی این محصولات بود اما هم اکنون سهولت در کاربرد و آسانی مصرف هم به همان اندازه اهمیت یافته است. در این عرصه اهمیت عوامل دیگری همچون امکان ردیابی، تجهیز به نشانگرهای الکترونیکی و با دوام بودن نیز رو به افزایش است. بسیاری از پیشرفتهای جدید صنعت بستهبندی مواد غذایی پاسخگوی این نیازها است. بستهبندی هوشمند و فعال مواد غذایی علاوه بر به تأخیر انداختن عوامل محیطی مؤثر بر مواد غذایی، روشی پویاتر را برای حفظ نگهداری محصول به کار میگیرد. به عنوان مثال دو مقوله مهم در حفظ کیفیت ماده غذایی بستهبندی شده، کنترل میزان رطوبت و اکسیژن است. وجود اکسیژن در ظرف حاوی ماده غذایی موجب رشد میکروبهای هوازی و کپکهای قارچی می شود. به علاوه فعالیتهای اکسیدی درون ظرف باعث ایجاد طعم و بوی ناخواسته و تغییر در رنگ و خصوصیات تغذیهای ماده غذایی میشوند. به همین ترتیب وجود رطوبت در ظرف محتوی ماده غذایی ممکن است باعث ایجاد کلوخه در محصولات پودری شکل یا نرم شدن مواد غذایی ترد شود. به علاوه وجود رطوبت به رشد میکروب کمک می کند. از سوی دیگر، خشکی بیش از حد فضای درون ظرف نیز باعث کم آب شدن ماده غذایی می شود. در بستهبندی فعال ظروف، شامل موادی هستند که این معضلات را بر طرف می کند. برخی از مهیجترین پیشرفتهای حاصل شده در صنعت بستهبندی مواد غذایی مرتبط با فناوری نانو است. فناوری نانو که علم مطالعه نانو ذرههاست، تأثیر بزرگی بر مواد مورد استفاده در صنعت بستهبندی مواد غذایی داشته است. با بهره گرفتن از ابداعاتی که در مقیاس نانو صورت میگیرد میتوان به ایدههای جدیدی در خواص فنی و قابلیت ممانعت کنندگی ظروف، ایدههای جدید در تشخیص عوامل بیماریزا و راه کارهای جدید بستهبندی فعال و هوشمند دست یافت. نانوکامپوزیتها در رأس ابداعات فنآوری نانو مرتبط با صنعت بستهبندی مواد غذایی قرار دارند. نانوکامپوزیتها مواد هستند که از ترکیب نانو ذرهها ساخته میشوند. فیلمهای پلاستیکی نانوکامپوزیتی این قابلیت را دارند که از نفوذ اکسیژن، دیاکسید کربن و رطوبت به داخل ظرف جلوگیری کنند. به این ترتیب ظروفی که در ساختار آنها از فیلمهای نانوکامپوزیت استفاده شده است، باعث افزایش ماندگاری ماده غذایی میشوند. ظروف نانوکامپوزیت سبک، محکم و مقاوم به حرارت هستند. علاوه بر این تحقیقاتی در زمینه ساخت ظروف با بهره گرفتن از مواد نانوکامپوزیت زیست تجزیهپذیر درحال انجام است. با این که استفاده از نانوکامپوزیتها در صنایع بستهبندی مواد غذایی تضمین کننده سطح بالای
ممانعت کنندگی ظرف است، نوع دیگری از مواد نانو توانایی بالایی در کنترل رشد میکروبها دارد ( آل حسن[15] و همکاران، 2012).
مواد استفاده شده برای بسته بندی که از سوخت های فسیلی تولید شده اند عملاً تجزیه ناپذیر می باشند. به همین دلیل مواد بسته بندی غذاها نیز مانند سایر مواد بسته بندی مشکلات جدی را از لحاظ محیط زیست ایجاد می کنند. در نتیجه مطالعاتی جهت استفاده از بسته بندی های زیست پایه تخریب پذیر انجام گرفته است. حدود 125 میلیون تن سالانه در جهان پلاستیک تولید می شود که حدود 30 میلیون تن آن در بخش بسته بندی مصرف می شود ( لین[16] و همکاران، 2005 ؛ مارینیلو[17] و همکاران، 2007 ). به منظور کاهش ضایعات بسته بندی پلاستیکی زیست تخریب ناپذیر استفاده از پلاستیک های زیست پایه تخریب پذیر مانند نشاسته، سلولز، PLA، ژلاتین و… ضروری میباشد ( ویلهلم[18] و همکاران، 2003 ؛ الماسی[19] و همکاران 2009).
به طور کلی مصرف کنندگان مواد بسته بندی را تقاضا می کنند که طبیعیتر، از بین رونده تر و دارای پتانسیل تجزیه پذیری زیستی و نیز قابلیت برگشت پذیری داشته باشد. به همین دلیل علاقه به مطالعه و توسعه بیوپلیمرها با منابع تجدید شدنی که قادر به تجزیه توسط فرایند کود شدن طبیعی می باشند برای کاربرد بسته بندی افزایش یافته است. زیست تخریب پذیر بودن و خوراکی بودن فیلم و پوشش خوراکیف سبب شده است که به طور وسیع مورد پژوهش و کاربرد قرار گیرند. از جمله کاربردهای فیلمهای خوراکی در ارتباط با مواد غذایی می توان به پوشش دادن آنها بر سطح فرآورده های قنادی، میوه ها و سبزیهای تازه، برخی فرآورده های گوشتی، برخی فرآورده های لبنی، شکلات، غلات صبحانهای، طیور و ماهی، فرآورده های منجمد، فرآورده های خشک شده و نظایر اینها اشاره داشت. ( ناکائو[20] و همکاران، 2007).
افزودن پرکننده های با حداقل اندازه در مقیاس نانو به فیلم های خوراکی و تولید پلیمرهای زیست نانو کامپوزیت می تواند راه حل جدیدی برای این مشکل ارائه نماید. نانو ذرات وقتی به پلیمر اضافه می شوند علاوه بر تقویت خواص پلیمر می توانند دارای فعالیت ضدمیکروبی نیز باشند ( لی[21] و همکاران، 2004). این نسل جدید کامپوزیتها بهبود چشمگیری در مقایسه با پلیمرهای اولیه نشان میدهند. برخی از نانو مواد می توانند ویژگیهای نفوذ پذیری مواد بسته بندی را تغییر داده سبب بهبود ویژگیهای مکانیکی، شیمیایی، حرارتی و میکروبی شوند. نانو سایز کردن ذرات موجب افزایش سطح نانو فیلرها و در نتیجه افزایش سطح داخلی و واکنش میان فیلر و پلیمر و در نتیجه بهبود زیادی در خواص پلیمر می شود. به عنوان مثال نانو ذرات اکسید مس، منیزیم و نقره دارای خاصیت ضد میکروبی هستند. نانو ذرات نقره می توانند بیش از 650 نوع باکتری شناخته شده را از بین ببرند. ( آریو[22] و همکاران، 2011). از نانو کامپوزیتهای خاک رس نیز میتوان برای تولید مواد اولیه بطری های ماء الشعیر استفاده کرد. مهمترین خصوصیت این مواد بازدارندگی آنها از خروج گاز دی اکسید کربن از این نوشیدنیهاست. سیلیکات کلسیم نانو ساختار برای بسته بندی مواد غذایی فسادپذیر استفاده شده اند. نانو ذرات سیلیکات کلسیم دارای ساختار متخلخل و خاصیت جذب رطوبت هستند. یکی از اکسیدهای معدنی ای که در سالهای اخیر بیش از پیش در دنیای نانو به ویژه در پوشش دهی منسوجات و تولید کرمهای ضد آفتاب و بسته بندی مورد استفاده قرار گرفته دی اکسید تیتانیوم است ( چامورن[23] و همکاران، 2008). این ماده در صنعت رنگ سازی کاربردهای فراوان دارد ولی ذرات کوچک نانو متری آن به دلیل داشتن خواص فوق العاده و منحصر به فرد موارد استفاده زیادی پیدا کرده اند. از این ماده در تصفیه، گندزدایی، رنگ زدایی، بوزدایی،ساخت سرامیک های ویژه، از بین بردن سلولهای سرطانی، ساخت فتوکاتالیست ها، کاغذ سازی، تولد لوازم بهداشتی و آرایشی، تهیه پوشش های محافظ در مقابل اشعه ماوراء بنفش و ایجاد درخشندگی استفاده می شود. دی اکسید تیتانیوم در اندازه نانومتری یک فوتوکاتالیست ایده آل است که مهمترین دلیل وجود این خاصیت در این ماده قابلیت جذب اشعه فرابنفش است. فوتونهای فرابنفش بسیار پر انرژی هستند و در بیشتر موارد می توانند به سادگی باعث تخریب اجسام گردند. این پدیده معمولاً از طریق شکست پیوندهای شیمیایی در آنها صورت میگیرد. بنابراین دی اکسید تیتانیوم با جذب اشعه فرابنفش و به واسطه خاصیت فوتوکاتالیستی خود می تواند پوششی ضد باکتری روی سطوح ایجاد کند و هم چنین مانع از عبور اشعه گردد. واکنش فوتوکاتالیستی دی اکسید تیتانیوم برای غیرفعالسازی طیف وسیعی از میکروارگانیسمها استفاده شده است. TiO2 غیر سمی میباشد و توسط اداره کل غذا و دارو امریکا (FDI) برای استفاده در غذای انسان، داروها، مواد در تماس با غذا و مواد آرایشی تأیید شده است. اثرات ضد باکتریایی و ضد قارچی دی اکسید تیتانیوم روی اشرشیا کلای، سالمونلا کلرئاسویس، ویبریو پاراهمولیتیکوس، لیستریا مونو سیتوژنز، سودو موناس آئروژنیوسا، استافیلوکوکوس اورئوس، دیاپورته اکتینیدیا، پنی سیلیوم اکسپنسوم گزارش شده است ( کیم[24] و همکاران، 2003 ؛ چو[25] و همکاران، 2004 ؛ مانرات[26] و همکاران، 2006 ؛ مانس[27] و همکاران، 1999).
تلاش هایی در مورد توسعه بیو نانو کامپوزیت های دارای خواص حرارتی، مکانیکی و عملگراییِ بهبود یافته، صورت گرفته است که به دلیل ماتریکس یا پُر کننده های نانو ذره می باشد (جیا و همکاران[28]، ٢۰۰٦؛ چن و همکاران[29]، ٢۰۰٤). علاوه بر این، مواد بیوپلیمری، بعنوان تکنولوژی سبز[30] معروف هستند و زیست تخریب پذیر بوده و با محیط زیست سازگارند و در تکنولوژی های دارویی، بسته بندی غذایی و کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند (شاملی و همکاران[31]، ٢۰١۰؛ ما و همکاران[32]، ٢۰۰٩).
پوشش های خوراکی ممکن است از انواع پلیساکاریدها حاصل شود. این پوششها برای جلوگیری از اتلاف رطوبت در برخی مواد غذایی در طول نگهداری کوتاه مدت به کار میروند و طیف وسیعی از آنها، جهت بررسی امکان استفاده از آنها برای تشکیل فیلم و یا پوشش خوراکی مورد آزمایش قرار گرفتهاند ( کستر و فنما[33]، 1986 ؛ جانگ[34]، 2005). از آن جا که پلیساکاریدها مولکولهایی آب دوست میباشند، نمیتوانند سد فیزیکی مناسبی برای رطوبت باشند. علاوه بر جلوگیری از اتلاف رطوبت، برخی از انواع پلیساکاریدها تراوایی محدودی نسبت به اکسیژن دارند. کاهش نفوذپذیری نسبت به اکسیژن می تواند در محافظت برخی مواد غذایی بسیار مفید باشد. پوشش های پلیساکاریدی از منابع مختلف، از جلبکهای دریایی تا مواد استخراج شده از بافت پیوندی سخت پوستان تهیه میگردند. برخی پلیساکاریدهایی که در فرمولاسیون پوششها به کار میروند عبارتند از نشاسته و مشتقات آن، مشتقات سلولز، کاراگینان، انواع صمغها، پکتین، کیتوزان، آلژینات میباشند (ترزا[35]، 1999).
کاساوا گیاهی چوبی و بومی آمریکای جنوبی است که به طور گسترده به عنوان یک محصول هر ساله در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری برای ریشه غده ای نشاسته ای آن کشت می شود که عمده ترین منبع کربوهیدرات است ( مارایا و همکاران، 2009).
پلی ساکارید SSPS از خانواده پکتین مانند از بیوپلیمر اسیدی استخراج شده از محصول فرعی کربوهیدرات باقی مانده از تولید پروتئین سویا جدا شده، تولید می شود ( شوری[36] و همکاران، 1985). SSPS می تواند فیلمهای زیست تجزیه پذیر با ظاهر خوب و خواص مکانیکی رضایت بخش تولید کنند ( سالار باش[37] و همکاران، 2013). پلی ساکارید سویا، نرم و سفید رنگ بوده و دارای نشاسته یا قند نمی باشد. پلی ساکارید سویا، دارای %٧٥ فیبر رژیمی است و در آن، ترکیبات مهم مانند سلولز، همی سلولز، پکتین، صمغ و موسیلاژ وجود دارند (آرسکار و همکاران، ٢۰١٢).
تلفیق نانو ذرات فلزی دی اکسید تیتانیوم در فیلم ترکیبی نشاسته کاساوا/SSPS، موجب ایجاد نوعی بسته بندی فعال میگردد. بسته بندی فعال نوعی بسته بندی است که علاوه بر داشتن خواص بازدارندگی اصلی بسته بندی های معمول (مانند خواص بازدارندگی در برابر گازها، بخارآب و تنش های مکانیکی)، با تغییر شرایط بسته بندی، ایمنی، ماندگاری و یا ویژگیهای حسی ماده غذایی را بهبود میبخشد و در عین حال کیفیت ماده غذایی را حفظ می کند.
هدف اصلی از این پژوهش تهیه فیلمهای ترکیبی نشاسته کاساوا/ SSPS، غنی شده با نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم می باشد. همچنین با توجه به نقصان در جذب عنصر روی مواد غذایی توسط بدن و عوارض ناشی از کمبود آن، این فیلمها می تواند تا حدی در جبران این مشکل مؤثر باشند. زیست تخریب پذیر بودن و شکل پذیری خوب نشاسته کاساوا و خواص مکانیکی خوب فیلمهای SSPS، موجب اهمیت کاربرد آن در تهیه فیلمهای خوراکی جهت بسته بندی مواد غذایی و داروها میباشد.
در این پژوهش حداکثر غلظت ترکیب نانو به عنوان یک محدود کننده مطرح میگردد. بیشتر از 5% ترکیب نانو باعث هتروژن نمودن فیلم میشد.
شکل 1-1 نمودار تحقیق را برای این پژوهش نشان میدهد.
ای بر روش های تحقیق کیفی و آمیخته این تحقیق در چهار فصل طرح مساله، روش تحقیق، یافته ها و نتیجه گیری ارائه میشد ولی با توجه به عرف موجود در کشور برای ارئه تحقیقات کیفی، تغییراتی در فصل بندی داده شده است .
[ii] در این بخش مساله اصلی تحقیق با عنوان انگاره های محقق و بیان مساله بر اساس پیشنهادت الیس و لوی(2008)، با عنوان دغدغه های سازمان ملل تلفیق شده اند. ترجمه صحیح اصطلاحات مرسوم در روش های تحقیق از چالشهای پیش روی محققان میباشند. برای مثال عناوینی چون مساله اصلی تحقیق و بیان مساله در کلمه مساله تنها اشتراک لفظی دارند و اشتراک معنایی ندارند و لذا باعث سردرگمی میشوند. بنابراین پیشنهاد میشود برای جلوگیری از ابهام و تداخل به جای عبارت ” مساله اصلی تحقیق” ، از عبارات “دغدغه اصلی” استفاده شود.
[iii] البته کاهش فقر و رسیدن به ثبات نه تنها برای کشورهای در حال توسعه اهمیت دارد بلکه موفقیت این کشورها، برای کشورهای توسعه یافته نیز اهمیت دارد چرا که هم از نظر انسان دوستانه ارضاء میشوند و هم امنیتشان تامین میگردد و دستیابی به صلح و ثبات و نظم بین مللی، محقق میگردد(آزاد، 1389).
[iv] توانمندی دولت، اشاره ای است به حکمرانی خوب.
[v] اصطلاح جهانی شدن سابقه طولانی دارد. برای مثال به این عبارت مارکس توجه فرمایید : ” بورژوازی با بهره کشی از بازار جهان در تک
تک کشورها، تولید و مصرف را جهانی کرده است ” (آژغ، 1387). بسیاری از منتقدان جهانی شدن، آن را در امتداد غربزدگی و حتی فراتر از آن معادل با تفوق همه جانبه آمریکا بر جهان میدانند. اما معنای دقیقتر آن، رشد رابطه متقابل بین اقتصادهای جهانی مختلف است که جوانب مثبت و منفی برای این پدیده، مطرح میشود(ایران نژاد پاریزی و احمدپور، 1388).
[vi] اصطلاحی که محقق بکار می برد تا نشان دهد که با امکانات ارتباطی فعلی و با وجود شبکه های اجتماعی، به جای همسان شدن همگان با جهانی شدن و ایجاد دهکده جهانی (که توسط منتقدان جهانی شدن مطرح میشود) ؛ امکان بروز تفاوتها برجسته تر شده است آنچنانکه یکنفر با این امکانات میتواند خود را برجسته نماید و برای مثال حتی به ترور سازمان یافته افراد زیادی (همانند واقعه نروژ در سال قبل) بپردازد یا با تاثیر بر شبکه های اجتماعی فعالیتهای خاصی را تشویق نماید (مثل حضور همزمان افراد با شکل وشمایل خاص در مکانهای خاص).
[vii] که خود با هدف مرکزی مبارزه با فقر شدید و اهدافی مرتبط با این هدف مرکزی، تدوین شده است
[viii] و ظهور شبکه های اجتماعی که گاهی از دولتها نیز قویترند و تاثیری بیش از سازمان های غیردولتی پیدا کرده اند
[ix] مرور ادبیات و منظومه دانش برنامه ریزی، نیز بر این امر تصریح دارد كه در فصول آتی مورد اشاره قرار میگیرد.
[x] نوشتن درباره چنین موضوعی، همچنین چهار انگیزه بزرگ و عمومی نوشتن برای هر نویسنده ای، یعنی خودپرستی محض(آرزو برای هوشمند جلوه کردن، نقل مجالس بودن، جاودان یاد ماندن)، افسون زیبایی شناسی (درک و دریافت زیبایی در دنیای خارج و رضایت حاصل از این درک)، انگیزه تاریخی (آرزو برای دیدن اشیاء آنچنانکه هستند برای کشف واقعیات و انباشت این تجربه ها برای نسلهای بعدی)، هدف سیاسی (البته سیاسی به معنای وسیع آن و تا حدودی هم معنا با ایدئولوژی و به معنای آرزو برای سوق دادن دنیا در مسیری معین و برای دگرگون ساختن افکار سایر مردمان درباره نوع اجتماعی که باید برای آن به تلاش بپردازند. البته با اینکه امروزه مردم دنیا بطور عام و هموطنان ما ممکن است چنین امری برایشان ناخوشایند باشد ولی باید دانست که این عقیده که علم باید از سیاست برکنار بماند، خودش یک گرایش سیاسی است که در تحقیق حاضر در هنگام مطالعه آثار مکتب اقتصادی شیکاگو که به ظاهر علمی است به خوبی قابل درک میشود و شبیه چنین شعارهایی است که صلح، جنگ است – آزادی، بردگی است ) را نیز ارضاء می نماید (حسینی، 1388).
ایجاد اعتیاد یا از نتایج اعتیاد باشد (بیابانگرد،1384). عزت نفس همان ارزیابی نفس است كه بر طبق معیارهای فردی خاص صورت می پذیرد و هر فرد نقش آن معیارها را در تعیین ارزش انسانی خود بسیار مهم تلقی می كندو در نهایت زیاده روی در مصرف مواد و اعتیاد می تواند دلیل و پیامد از دست دادن عزت نفس باشد(نوحی،1389) . در این شرایط پناه بردن به مواد مخدر تصمیمی غلط است ، زیرا اگرچه در كوتاه مدت احساس بهتری در فرد به وجود می آورد، اما پیامدهای آن در بلند مدت معمولاً مسأله را وخیم تر می كند(ملا زاده،1388). عزت نفس بالا باعث می شود تا فرد در برابر قضاوت های دیگران مقاوم باشد.
تئوری آسیب پذیری در مقابل قضاوت دیگران ،اعتقاد دارد هر فردی در مقابل نظرها و عقاید مردم آسیب پذیر است، مگر این كه اعتقاد راسخی به توانایی و ارزش های خود داشته باشد . این گونه افراد محكوم به زندگی كردن به نحوی هستند كه رضایت مردم را همواره جلب كنند (نوحی،1389). عزت نفس بالا موجب می شود تا افراد در زمان مواجه شدن با مشكلات زندگی و در زمان رویارویی با حوادث و بحرا ن ها كمتر احساس ناتوانی و دلسردی كنند(مسعود نیا،1388) . به بیان ساد ه تر عزت نفس عبارت است از میزان ارزشی كه فرد برای خود قایل است (ناتانیل،1998). ایجاد حس بی ارزشی و بی كفایتی در دوران بزرگسالی ، منجر به كاهش اعتماد به نفس می شود، كه این عوامل نقش مهمی در شروع اعتیا د دارند.(بیگدلی،1391). در واقع ،داشتن عزت نفس بالا برای یک خوداثرمندی سالم و قوی ضروری است . عزت نفس و خودكارآمدی بالا باعث افزایش تلاش، پشتكار و انگیزش فرد می شوند و از مؤثرترین عوامل تعیین كننده عملكرد افراد بویژه
در كنترل، پایش و پیگیری برنامه های درمانی مددجویان وابسته به مواد مخدر است (نوحی،1389).
از طرف دیگر عزت نفس رابطه مستقیمی با ابراز وجود دارد(عباسی نیا،1387).یکی از عوامل شخصیت در گرایش به اعتیادعدم ابراز وجود و مشکل در قدرت نه گفتن می باشد (حاج حسنی،1390). ابراز وجود باعث افزایش عزت نفس،بیان منطقی افکار و احساسات، کاهش اضطراب،بهبود مهارت های اجتماعی-ارتباطی و ملاحضه حقوق دیگران و در عین حال گرفتن حق خود شده و در نهایت منجر به افزایش میزان رضایت از زندگی و شادکامی می شود (آند[6]،1995). هم چنین بین رفتار غیر جرات ورزانه با تر س های اجتماعی،اضطراب اجتماعی، پرخاشگر ی های درونی (نظیر انتقاد افراطی از خود و احساس كمرویی، فقدان اعتماد به نفس و عزت نفس پایین،) رابطه وجود دارد(عباسی نیا،1387). از طرف دیگر بین رفتار غیر جرات ورزانه با رفتارهای مستقل، خودبسندگی اجتماعی، اعتماد به نفس و عزت نفس بالا، رابطه منفی وجود دارد(همان منبع). افراد معتاد به دلیل ضعف ابراز وجود دچار نوعی تنش درونی و اضطراب شدید هستند(خاکباز،1392). افزایش ابراز وجود باعث می شود تا فرد قاطعانه رفتار کند و مسئولیت پذیر شود (آند،1995). طبق تحقیقات انجام شده ضعف ابراز وجود باعث افزایش گرایش به مواد می شود. بنابراین روش های مختلفی در سال های اخیر برای افزایش ابراز وجود، ابداع شده است. آموزش مهارت های اجتماعی، روش های مصون سازی، درمان های شناختی و … از ان جمله اند. روان در مانی مبتنی بر منابع شناخت خود حوزه نسبتا جدیدی است که در افزایش ابراز وجود موثر می باشد.(یونسی،1382)از آنجا که تعادل انرژی، انتروپی و ترمودینامیک در افراد معتاد سطح انرژی متعادل نیست، بسیاری از مشکلات می تواند پیش بیاید. اگر سطح انرژی بیشتر در پسخوراند اجتماعی جریان یابد، فرد دهن بین، تلقین پذیر و دارای اعتماد به نفس پایین می شود. اگر مقایسه اجتماعی بیشترین انرژی را به خود اختصاص دهد،فرد افسرده و دارای حس بی ارزشی می شود. حال با توجه با اینکه روان درمانی مبتنی بر منابع شناخت خود در متغیرهایی مثل عزت نفس،رضایت زناشویی،نگرش مثبت به اعتیاد(یونسی،2004)تاثیر بسزایی داشته است،
با توجه به مشکلات عدیده ی معتادان به نظر می رسد که ابراز وجود عنصر مهمی برای درمان و کمک به این افراد باشد.بنابر این روان درمانی مبتنی بر منابع شناخت خود، به نظر می رسد که بتواند با متعادل کردن سطح انرژی، باعث افزایش سلامت روانی و ابراز وجود شود،می توان گام مهمی برای کمک به این افراد برداشت.مثلا با کاهش پسخوراند اجتماعی اضافی،می توان اعتماد به نفس را در فرد افزایش داد.این افزایش اعتماد به نفس نیز ممکن است در افراد معتاد باعث افزایش ابراز وجود و قدرت “نه گفتن” شود که به نوبه خود در کاهش گرایش به مواد موثر است.از طرفی چون ابراز وجود رابطه مستقیمی با عزت نفس دارد،افزایش ابراز وجود از طریق رواندرمانی مبتنی بر منابع شناخت خود،ممکن است باعث افزایش حس ارزشمندی و عزت نفس در معتادان شود.حال با توجه اینکه از طریق روش های خودمتمایز سازی،گشتالت درمانی،آموزش گروهی، درمان التقاطی (بازساخت دهی شناختی و مهارت های مقابله ای شناختی- رفتاری)، آموزش مهار ت های اجتماعی، مهارت های خودآگاهی، آموزش ایمن سازی در برابر استرس، می توان ابراز وجود را افزایش داد(پیر ساقی،نظری،1393) و با توجه به موارد فوق که بیانگر مشکلات افراد معتاد بوده و اینکه از طریق روان درمانی مبتنی بر منابع شناخت خود می توان متغیرهایی مانند عزت نفس را افزایش داد، آیا این روان درمانی می تواند برای درمان افراد معتاد در کنار درمان های دارویی کمک کننده باشد و باعث افزایش ابراز وجود شود.
در جهان حدود 125 میلیون تن پلاستیک تولید می شود كه حدود 30 میلیون تن آن در بخش بستهبندی مصرف می شود. آلودگی ناشی از مواد بسته بندی تولید شده از مشتقات نفتی و مشكلات ناشی از روشهای مختلف آلودگی زدایی (مانند دفن كردن ، سوزاندن و بازیافت آنها) توجه پژوهشگران را در طی سالهای اخیر به یافتن جایگزین های مناسب برای این نوع مواد بسته بندی معطوف كرده است.(فانگ[1]،2003)
اخیراً به دلیل نگرانیهای زیست محیطی در ارتباط با پسماند بستهبندیهای پلاستیکی مصنوعی، تلاشهای بسیاری برای تهیه مواد بستهبندی زیست تجزیهپذیر از پلیمرهای طبیعی است (مز استاکا[2] و همکاران، 2009). امروزه بخش بزرگی از مواد استفاده شده در صنعت بسته بندی از فرآوردهای نفتی و پتروشیمی به دست میآیند که غیر قابل تجزیه در طبیعت بوده و مشکل زیست محیطی ایجاد می کنند. از این رو محققین همواره به دنبال راه حلهایی برای این موضوع میباشند. رشد روز افزون محصولات زیستی و توسعه تکنولوژیهای نوین سبب کاهش وابستگی به استفاده از سوختهای فسیلی گردیده است. در چند دهه اخیر میزان توجه و علاقه افراد به استفاده از بیوپلیمرها به دلیل افزایش بیشتر آگاهی مصرف کنندگان، افزایش قیمت نفت خام، افزایش آلودگیهای زیست محیطی و تجزیه ناپذیر بودن پلیمرهای نفتی و توجه به گرمای جهانی افزایش یافته است و سبب شده تلاش های فراوانی در جهت تولید مواد بستهبندی با منشا طبیعی(پروتئین،چربی و کربوهیدرات) به صورت فیلم یا پوشش صورت گیرد. اینگونه بیوپلیمرها در مقایسه با بهره گرفتن از پلاستیکها اثرات مخرب کمتری بر محیط زیست دارند ( پین[3] و همکاران، 1992). فیلمهای خوراکی که در ارتباط با مواد غذایی کاربرد دارند زیستتخریبپذیر هستند، یعنی قابلیت تجزیه شدن به عناصر سازنده را به وسیله موجودات ذرهبینی خاک دارند ( فیگویرو[4] و همکاران، 2004).
مواد استفاده شده برای بسته بندی که از سوخت های فسیلی تولید شده اند عملاً تجزیه ناپذیر می باشند. به همین دلیل مواد بسته بندی غذاها نیز مانند سایر مواد بسته بندی مشکلات جدی رااز لحاظ محیط زیست ایجاد می کنند. در نتیجه مطالعاتی جهت استفاده از بسته بندی های زیست پایه تخریب پذیر انجام گرفته است. حدود 125 میلیون تن سالانه در جهان پلاستیک تولید می شود که حدود 30 میلیون تن آن در بخش بسته بندی مصرف می شود ( مارینیلو[5] و همکاران، 2003؛ لین[6] و همکاران، 2005). به منظور کاهش ضایعات بسته بندی پلاستیکی زیست تخریب ناپذیر استفاده از پلاستیک های زیست پایه تخریب پذیر مانند نشاسته، سلولز، PLA، ژلاتین و… ضروری میباشد ( الماسی[7] و همکاران، 2009؛ ویلهلم[8] و همکاران، 2003).
بسته یا پوشش غذا نقش منحصر به فردی در سلامت غذا و در نتیجه مصرف کننده ایفا می کند. مسلم است که بیشتر فرآورده های غذایی با نوعی روش بسته بندی به مصرف کننده می رسد و در نتیجه بسته بندی بخش مهمی در زنجیره غذایی می باشد ( کیم[9] و همکاران، 2003). اما مواد بسته بندی قدیمی که از مواد نفتی مشتق شده بودند هیچ یک زیست تخریب پذیر نبوده و از لحاظ زیست محیطی قابل تحمل نیستند و خطرات سلامتی را تحمیل می کنند؛ برای مثال مهاجرت افزودنی های مضر به غذا. زیست تخریب پذیری مواد پلاستیکی سنتزی حاصل از مشتقات نفتی بسیار کند بوده و تجزیه کامل آنها چندین سال به طول می انجامد و این امر باعث افزایش آلودگی های زیست محیطی میگردد. لذا طی سال های اخیر یافتن جایگزینی مناسب برای پلاستیک های سنتزی به طوریکه زیست تخریب پذیری بالایی داشته و آلودگی زیست محیطی کمتری بر جای بگذارد توجه محققین را به خود را جلب کرده است. بیوپلیمرهای خوراکی با زیست تخریب پذیری بالا که از منابع قابل تجدید کشاورزی حاصل میشوند گزینه ای مناسب در این زمینه به شمار می روند. با وجود مزایای مسلم زیست محیطی و پایداری پلیمرهای زیستی این قیمت رو به رشد نفت خام و گاز طبیعی است که عامل محرکه برای سرمایه گذاری اقتصادی در این زمینه است. این موضوع و دو عامل محرکه تلاش برای بازیافت بیشتر ضایعات و همچنین ثبات محیط زیست و مدیریت کشاورزی این ضرورت را ایجاد می کند که تغییری به سمت پلاستیکهای زیستی صورت گیرد.
بستهبندی پوششی است كه سلامت كالای محتوی خودراپس ازتولید تا مرحله مصرف حفظ مینماید وبا ایجاد یک مانع فیزیكی بین محصولات غذایی ومحیط خارج بهداشت محصول راتضمین میكندوعمركالای فاسدشونده را افزایش میدهد. درسالهای اخیربه علت افزایش مصرف پلاستیکها و با توجه به طول عمربالای آنهاوتقریبا زیست تخریبپذیر1 نبودن آنها، سنتز پلیمرهای زیستتخریبپذیرافزایش یافته است (قنبرزاده و همکاران1388).
در بستهبندی مواد غذایی از مواد مختلفی نظیر شیشه، پلاستیکهای سخت و نیمه سخت، فلزات سخت (قوطیها) استفاده می شود این مواد در اکثر موارد توسط مصرف کننده دور ریخته میشوند (بدیعی و همکاران، 1387). مواد بسته بندی پلیمری که کاربرد گستردهای در صنعت بستهبندی دارند، غیرقابل تجزیه و غیر قابل برگشت به محیط زیست هستند و به همین دلیل، از مهمترین آلایندههای طبیعت محسوب میشوند ( الماسی، 1388 و ایران منش، 1388). ازویژگیهای مطلوب برای هر بستهبندی، بازیافت آسان آن و ایجاد كمترین خسارت به محیط زیست است. هرساله بالغ بر چند میلیون تن ضایعات پلاستیكی از جمله كیسهها، پاكتهای پلاستیكی و مواد بسته بندی وارد محیط زیست گردید و به علت عدم بازگشت به چرخه زیست محیطی باعث ایجاد مشكلات فراوان برای محیط زیست میشوند. تولید فیلمهای تجزیهپذیر طبیعی وجایگزین نمودن آنها به جای پلاستیكهای سنتزی راه حلی برای به حداقل رساندن آثار نامطلوب و زیانآور زبالههای حاصل از مواد سنتزی است (دارائی وهمكاران، 1388).
بسته بندی های زیست تخریب پذیر که قابلیت خوراکی بودن و مصرف به همراه ماده غذایی را دارند شامل فیلم ها و پوشش های خوراکی می باشند. فیلم های خوراکی لایه هایی از مواد قابل هضم هستند که به عنوان پوشش مواد غذایی(پوشش های خوراکی)و یا به عنوان مانعی بین غذا و سایر مواد و یا محیط ها استفاده می شوند.پوشش های خوراکی قابل تجزیه به وسیله میکروارگانیسم ها مصرف شده و به ترکیبات ساده تبدیل می شوند. پلی ساکارید هایی مانند کیتوزان، نشاسته و سلولز، پروتئین هایی مانند زئین و کلاژن و چربی هایی مانند تری گلیسیریدها و اسیدهای چرب می توانند به عنوان فیلم های خوراکی استفاده شوند. فیلم های پلی ساکاریدی قیمت پایینی دارند اما مانع مناسبی در برابر نفوذ رطوبت نیستند. فیلم های پلی ساکاریدی دارای قابلیت های مفیدی مثل شکل پذیری در فرایند، خاصیت ارتجاعی و ممانعت خوب در برابر نفوذ اکسیژن هستند. اما عبورناپذیری آنها در برابر نفوذ آب ضعیف است ( آل حسن و همکاران، 2012).
تولید بیوپلیمرهایی که از منابع تجدیدپذیر بدست میآیند بر خلاف پلیمرهای سنتزی که بیشتر منشا نفتی دارند در محیط طبیعی تجزیه پذیر هستند و موجب حفظ منابع تجدید ناپذیر میگردد. این بیوپلیمرها که قابلیت برگشت به طبیعت را دارند از محصولات کشاورزی بدست آمده و موجب آلودگی محیط زیست نمیشوند و در فرایند کمپوست توسط میکروارگانیسم ها به محصولات طبیعی مانند آب، متان، دی اکسید کربن، و توده زیستی تبدیل میشوند. پلیمرهایی که پس از فرایند تجزیه توسط میکروارگانیسم ها کاملا به محصولات طبیعی تبدیل میشوند زیست تخریب پذیر نامیده میشوند (قنبرزاده و همکاران، 1388).
بسته بندیهای زیستی حاصل از بیوپلیمرهای خالص دارای سرعت زیست تخریب پذیری بالاتری نسبت به فیلمهای آلیاژ شده میباشند ولی کیفیت مکانیکی و نفوذپذیری آنها به نسبت پایین تر است (قنبرزاده و همکاران، 1388).
دلایل استفاده از این نوع بسته بندی عبارتند از: جلوگیری از انتقال رطوبت، جلوگیری از خروج ترکیبات فرار موجود در ماده غذایی، کاهش دهنده سرعت تنفس، به تاخیر انداختن تغییرات در بافت ماده غذایی، مانعی بسیار عالی در برابر عبور چربیها و روغن ها، عبوردهی بسیار انتخابی گازهایی نظیر اکسیژن و دی اکسیدکربن (ایران منش، 1388).
زیست پلیمرهای خوراکی با زیست تخریب پذیری زیاد از منابع تجدیدپذیر کشاورزی حاصل میشوند، گزینه مناسبی در این زمینه به شمارمیآیند. تولید فیلم های زیست تخریب پذیر، ازپلی ساکاریدها، پروتئین ها،چربی ها یا مخلوطی از آنها استفاده می شود. نشاسته از جمله پلیساکاریدهایی است که به فراوانی و با هزینه کم قابل تولید است. نشاسته به وفور در طبیعت یافت می شود، به دلیل قیمت پائین، خاصیت ترموپلاستیکی، قابلیت تجدید شوندگی و بازیافت زیستی، یکی از مواد خام جذاب و مورد علاقه برای استفاده در بسته بندی های خوراکی محسوب میگردد ( پاندی[10] و همکاران، 2005).
در گروه مواد تجدیدشدنی برپایه ی موادپلیمری زیست تخریب پذیر، نشاسته یکی از قابل توجه ترین مواد بود به دلیل اینکه به آسانی دردسترس است ومیتواند محصولات نهایی موثری ایجاد کند. نشاسته فرم اصلی کربوهیدرات درگیاهان است. نشاسته یک پلیمر نیمه بلورین تشکیل شده از یک مخلوطی از آمیلوز،یک پلی ساکارید خطی وآمیلوپکتین یک پلی ساکارید منشعب میباشد. نسبت مقدار آمیلوز و آمیلوپکتین به منبع گیاهی بستگی دارد. در کاربردهای بسته بندی، مواد برپایه نشاسته ، بدلیل زیست تخریب پذیری، به طورگسترده در دسترس بودن وهزینه کم مورد توجه زیاد واقع شده اند ( زپا[11] و همکاران، 2008)
نشاسته از پالم ساگو یک غله مهم بومی رو به رشد در آسیای جنوبی است نشاسته ساگو تنها مثال صنعتی (غذایی و غیر غذایی) نشاسته نشات گرفته از منبع متفاوتی نسبت به نشاستههای رایج مانند غلات (برنج، ذرت)، غده ای (سیب زمینی )، ریشهای (تاپیوکا ) و (نخود و لوبیا) است ( محمدی و همکاران،2011).
از آن جا که پلیساکاریدها نسبت به پروتئینها از یکنواختی بیشتری در نوع واحدهای تشکیل دهنده برخوردارند، به دلیل ایجاد برهمکنشهای بیشتر و قویتر در بین زنجیرهای پلیمر، معمولاً فیلمهای پلی ساکاریدی استحکام مکانیکی بهتری نسبت به فیلمهای پروتئینی دارند و فیلم حاصل از آن قویتر است. همچنین به علت ماهیت قطبی اکثر پلیساکاریدها، بازدارندگی فیلمهای حاصل از آنها در مقابل گازها مطلوب خواهد بود. اما ماهیت کاملاً آبدوست واحدهای تشکیل دهنده پلی ساکاریدها باعث می شود که نفوذ پذیری نسبت به بخار آب در فیلمهای پلی ساکاریدی نسبتاً بالاتر از اغلب فیلمهای پروتئینی باشد. فیلمهای با پایه سلولز اتلاف رطوبت و نیز جذب روغن را در غذاهای سرخ شدنی محدود مینمایند (لازاریدون و بیلیادریس[13]، 2002).
به تازگی یک پلی ساکارید از مواد دیواره سلولی لپه سویا استخراج شده است. SSPSاز خانواده پکتین مانند از بیوپلیمر اسیدی استخراج شده از محصول فرعی کربوهیدرات باقی مانده از تولید پروتئین سویا جدا شده (SPI) تولید می شود. مزایای SSPS برای سلامتی انسان، پایین آوردن کلسترول خون، بهبود رخوت و کاهش خطر ابتلا به دیابت گزارش شده است ( شوری[14] و همکاران، 1985). به غیر از ارزش غذایی آن، عملکردهای مختلفی از جمله پراکندگی، تثبیت کننده، امولسیون و چسبندگی، ویسکوزیته کم، و قادر به تشکیل فیلم سطحی قوی با ضخامت 17-30 نانومتر نیز دارد ( آسای[15] و همکاران، 1994).
هدف از این بررسی، امکان تهیه فیلمهای تجزیه پذیر و زیست سازگار با محیط از فیلمهای خوراکی بر پایه فیلمهای نشاسته ساگو ترکیب شده با SSPS، جهت استفاده در بسته بندی به جای کاربرد اولیه شیمیایی غیر قابل تجزیه و بازیافت است.
شکل 1-1 نمودار تحقیق را برای این پژوهش نشان میدهد
امروزه جهان به سرعت در حال تغییر و تحول است. در عصر حاضر کم تر روزی را می توان یافت که بدون نوآوری در جهان اقتصاد، تغییر در تولید یا وضعیت خدمات باشد(آرمسترانگ و فلای[1]،2003). این رشد مستمر و مداوم، تغییر و تحول در شئون مختلف حیات اجتماعی، پیشرفت های شگرف و عمیق در علوم و فنون، ساختارهای سازمانی را پیچیده و تخصصی نموده است(مطهری نژاد،1382). تغییر مهم ترین خصیصه ای است كه سازمان ها به عنوان اركان اصلی جامعه كنونی با آن روبرو هستند. از دیدگاه سازمانی تغییر به مفهوم دگرگونی و تحول در سازمان، موجب استمرار فعالیت یا بقای آن با توجه به شرایط محیطی می شود.
در چنین شرایطی بیشتر سازمان ها به دنبال راه حلی برای این مشكل هستند. راه حلی كه توسط بیشتر صاحب نظران عنوان شده، آموزش و بهسازی منابع انسانی است(عباس زادگان و ترک زاده،1386، پابستاف[2]،1999 و کنستانتین[3] و دیگران،2005). امروزه آموزش و بهسازی منابع انسانی یكی از راهبردهای اصلی دستیابی به سرمایه انسانی و سازگاری مثبت با شرایط تغییر است و از همین رو جایگاه و اهمیت راهبردی آن در بقاء و توسعه سازمان ها غیر قابل انکار است(عباس زادگان و ترک زاده،1386،ص33).
همواره فشارهای فرهنگی، اجتماعی، تكنولوژیكی، اقتصادی و سیاسی با هم تركیب شده اند تا سازمان ها را مجبور نمایند به توانایی های اساسی خود به طور كل و به آموزش به طور خاص توجه بیشتری داشته باشند. در حقیقت اكنون بیشتر از هر زمانی سازمان ها باید روی آموزش محل كار و بهبود مداوم در عمل برای رقابت اعتماد نمایند(ثایر[4]،1997).
پیشرفت و توسعه سازمان ها و مؤسسات كه لازمه رسیدن ملت ها به توسعه همه جانبه اجتماعی و اقتصادی است، خود مستلزم وجود افرادی توسعه یافته در سازمان ها است(ابیلی و موفقی،1386،ص27).
علوی می نویسد: «وجود دوره های آموزشی در یک سازمان نشان دهنده آگاهی مدیریت بر علوم سازمانی تلقی شده و اجرای دوره های آموزشی به معنای بالندگی مدیریت و پویایی مجموعه
می باشد. آموزش كاركنان باید به طور مستمر با مجموعه فرایند های مدیریت نیروی انسانی مورد توجه قرار گیرد تا فعالیت های مدیریت منابع انسانی بتواند مثمر ثمر واقع شود»(علوی،1376).
آموزش و بهسازی منابع انسانی اقدامی راهبردی است كه در سطح فردی باعث ارزشمندی فرد و در سطح سازمانی باعث بهبود و توسعه سازمان و در سطح ملی و حتی فرا ملی منجر به افزایش بهره وری و نتایج مرتبط بعدی می شود. لذا می توان گفت یكی از اقدامات زیر بنایی كه باعث كارآمدی سازمان میشود ایجاد یا در اختیار گرفتن و توسعه پیوسته سرمایه انسانی از طریق آموزش و بهسازی آن است.
سازمان ها برای ارائه خدمات و كسب نتایج مطلوب، گریزی از حفظ و پرورش نیروی انسانی ندارند. باید در نظر داشت كه توسعه و تحول سازمان ها جدا از حمایت های آموزشی نیست و آموزش به عنوان یک وسیله پیشرفت، پاسخ گوی نیازهای سازمان ها است. آموزش علاوه بر رشد و بالندگی، گذرگاهی برای انتقال تجارب و معلومات فنی، تخصصی و تعلیم مهارت های لازم برای اجرای صحیح وظایف و مسؤولیت ها است(بابا رضا،1377).
بر همین اساس مشاهده می شود كه اغلب مؤسسات و سازمان های پیشرو، بیش از پیش توجه خود را به دوره های آموزشی و بهسازی منابع انسانی معطوف داشته اند. اما در حالی كه ضرورت طراحی و اجرای آموزش های حین كار در سازمان های صنعتی و تولیدی به صورت
یک امر طبیعی در آمده و همگان بر آن اتفاق نظر دارند، آن چه در طراحی و اجرای آموزش اهمیت فوق العاده ای پیدا می كند، ارزیابی اثربخشی این نوع آموزش هاست كه بتوان از نتایج به دست آمده، آموزش های تكمیلی و جهت داری را طراحی نمود(سلطانی،1380).
اگر چه می توان برای آموزش های سازمانی اهداف یا دلایل ضرورت بخش متنوعی را در نظر گرفت، ولی بدون تردید مهم ترین هدف آموزش های سازمانی، ایجاد تغییرات در عملكرد كاركنان به نحوی است كه موجب ارتقای سطح كیفی و كمی محصولات یا خدمات سازمان گردد. زمانی كه نتایج آموزش های سازمان بر اساس هدف مذكور سنجیده شود، اثربخشی آموزش مورد توجه قرارگرفته است(قهرمانی،1382). به عبارت دیگر، سؤالی كه پیش روی مؤسسات قرار می گیرد آن است كه تلاش ها و فعالیت هایی كه با هدف توسعه منابع انسانی از طریق آموزش انجام می شود تا چه میزان به بهبود عملكرد سازمان منجرمی شود. این سؤال موجب گردید سازمان ها به ابزاری جهت اندازه گیری میزان اثربخشی آموزش بیاندیشند. آن چه در نظام آموزش سازمان ها باید مورد تأكید قرار گیرد نتایج حاصل از آموزش است، نه صرفاً انجام آموزش و یا آمار ساعات آموزشی، در این صورت ممكن است آموزش از نظر نفر ساعت ده سال و به صورت كمی رقم بالایی را نشان دهد در حالی كه از نظر محتوایی و تحقق اهداف تقریباَ بی اثر باشد و همبستگی بین آموزش و توسعه كاركنان چندان محسوس نباشد.
پس انتظار می رود كه در بررسی فعالیت های آموزشی این سؤال كه ” آیا آموزش ها اثر بخش بودند؟” مورد توجه قرار گیرد. به عبارت دیگر ارزش آموزش نیز مانند سایر فعالیت های سازمانی از طریق تعیین آن در دستیابی به اهداف سازمان اندازه گیری شود.
پژوهش حاضر جهت بررسی اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت بانک رفاه تنظیم میشود، تا به این وسیله گامی در جهت میزان تحقق اهداف آموزشی این سازمان برداشته شود و زمینه ای برای بهبود و افزایش کیفیت دوره های آموزشی فراهم آورد.
1-2) بیان مسأله در حال حاضر بسیاری از سازمان ها صرف نظر از نوع و میزان تحصیلات رسمی كاركنان خود و با توجه به پویایی موجود در علوم و هم چنین نیازمندی های شغلی، دوره های آموزشی متنوع و مداومی را برای آن ها تدارك می بینند(ساکی،1377). سرمایه گذاری در آموزش كاركنان روندی افزایشی داشته و سازمان ها به طور روز افزون بر گسترش فعالیت های آموزشی و فراهم سازی فرصت های یادگیری برای كلیه كاركنان در سطوح متفاوت سازمانی تأكید ورزیده اند، و هم زمان با افزایش توجه به آموزش انتظارات و توقعات نیز از آن ارتقاء یافته است. اگر در گذشته برگزاری دورههای آموزشی و شركت دادن كاركنان در آن ها اقناع كننده به نظر می رسید، امروزه از آموزش انتظار می رود كه بتواند تغییرات رفتاری مطلوب را در كاركنان ایجاد كند و از این رهگذر تحقق اهداف سازمانی تسهیل یابد(قهرمانی،1382).
تعیین دقیق اثرات و نتایج یک دوره آموزشی بر شركت كنندگان و تعیین دقیق نحوه عملكرد آنها در بازگشت به محل كار خود در سازمان، فرایندی است پیچیده و مشكل و گاه مبتنی بر قضاوت های ذهنی كسانی است كه هر چند در تهیه و اجرای ظاهراً موفقیت آمیز یک دوره آموزشی كوشش بسیار به عمل می آورند، اما كم تر به آثار و نتایج عملی دوره آموزشی توجه دارند(کنستانتین و دیگران،2005).
یک برنامه آموزشی، تنها زمانی می تواند ارزشمندی خود را توجیه كند كه شواهد قابل اطمینان و معتبری در مورد تأثیر آموزش بر بهبود عملكرد شركت كنندگان عرضه كند. این امر به جنبه مهمی از آموزش و ارزشیابی آموزش اشاره دارد كه معمولاً از آن با عنوان«اثربخشی آموزش» یا «ارزیابی اثربخشی آموزش» یاد می شود(قهرمانی،1382).
یكی از مسائل عمده در سازمان های دولتی و صنعتی و سایر سازمان ها، جدی نبودن كاركنان و مدیران در امر آموزش، ارزیابی نا مناسب از اثربخشی دوره های آموزشی و در نتیجه ارائه بازخورد مناسب از نتایج آموزش می باشد، و در نهایت به هنگام ضرورت پیگیری لازم معمول نمیگردد(ابیلی،1376). در بر خورد با آموزش افراد به دلیل این كه ارزشیابی یک رفع تکلیف، با تحلیل كم و غیر مفید بوده است بسیاری از سازمان ها در ارزیابی هر یک از آموزش ها به عنوان یک ضرورت شكست خورده اند(کنستانتین و دیگران،2005). یكی از دلایل این مشكل بی تجربگی آن ها است. در این حالت شایسته است سازمان ها تلاش خود را برای جذب كارشناسان مجرب ارزشیابی معطوف نمایند(یاریگر، 1381).
ابیلی در مقاله ای تحت عنوان ” آموزش و بهسازی نیروی انسانی” خاطر نشان كرده است كه برای بهره برداری صحیح از مزایای آموزش كاركنان و تحقق اهداف سازمان لازم است از طریق ارجای مسؤولیت و بررسی میزان تغییرات حاصله و نحوه عمل كاركنان، اثربخشی آموزشی آنان مورد ارزیابی قرار گیرد(ابیلی،1376). متأسفانه نسبت خیلی كمی از منابع قابل توجه اختصاص یافته به كوشش های آموزشی، به مرحله ارزیابی اختصاص می یابد. در واقع برخی از برنامههای آموزشی كه بسیار خردمندانه و با طراحی خوب و گران تهیه شده اند، یا برنامه ارزشیابی آن ها بسیار مقدماتی و ابتدائی است و یا اصلاً وجود ندارد(سینجر[5]، ترجمه آل آقا، 1378).
توجه به لزوم و اهمیت آموزش كاركنان مستلزم دقت و هزینه نیروی انسانی است و از آن جایی كه هدف نهائی آموزش كاركنان كارایی و اثر بخشی بیشتر است لذا بررسی و آگاهی از نتایج و بازده آموزشی كاركنان لازمه فرایند آموزش است و در واقع با این جزء است كه حلقه آموزش تكمیل
می گردد(رضوانی نژاد،1378).
با توجه به مطالب گفته شده و با در نظر گرفتن اهمیت دوره های آموزشی، بانک رفاه به منظور برآوردن نیازهای آموزشی نیروی انسانی خود اقدام به برگزاری دوره های آموزشی نموده است و اهداف زیر را از برگزاری این دوره ها دنبال می کرده است:
برای اطلاع از تأثیر این دوره ها در ارتقای سطح دانش، مهارت و رفتار مطلوب نیروی انسانی، میزان تحقق اهداف دوره ها، پاسخ گو بودن بروندادهای این آموزش ها به نیازهای محیط كار سعی شد که در این پژوهش به بررسی اثر بخشی دروه های آموزشی این نهاد پرداخته شود.