“
شکلگیری سازمانها بر اساس نیاز افراد در جوامع مختلف، گرچه سازوکار خاص خود را دارد، اما آنچه مبرهن است سازمانها برای حفظ، بقا و رشد نیازمند تحلیل ساختار سرمایه چه به صورت رسمی و یا غیررسمی هستند و یا میباشند. تغییرات سریع کنونی در محیط داخل و خارج سازمانها ازیکطرف، بقا و ماندگاری از طرف دیگر امری اجتنابناپذیر است. رکودهای اخیر و بحران ورشکستگی بانکها در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۱ که خود دلایلی بودهاند و یا عواملی میباشند که بررسی و تحلیل ساختار سرمایه و نسبت سرمایه کافی بانکها را در عرصه بانکداری موردتوجه قرار دادهاند و یا قرار میدهند. تا جایی که کمیته بال[۱]۱ برای بانکداری در سال ۱۹۸۸ مشخص کرد که سرمایه بانک بایستی حداقل ۸ درصد ارزش موزون داراییهای ریسک دار باشد(پرسکارت، ۲۰۰۱: ۳۵).
بنابرین تقویت نسبت سرمایه در بانکها عاملی در جهت توانمند ساختن آن ها برای مقابله با خطر عدم بازپرداخت تسهیلات بانکی از طرف وامگیرندگان میباشد (عاملی در مقابل ورشکستگی) و از طرف دیگر حداکثر کردن سود سهامداران موضوعی در جهت بهینه کردن ساختار سرمایه است. ازاینرو جهت بهینه کردن ساختار سرمایه بانک، تحلیل و کاربرد منابع مختلف مالی بانکها و هزینه هایی که بانک به جهت تأمین آن ها متقبل میشوند و همچنین برآورد میزان هزینه هر یک از آن منابع برای مدیران مالی بانکها برای تصمیمگیری درباره تأمین مالی و متناسب ساختن یا پرتفوی مطلوب منابع مختلف در جهت مقابله با خطر ورشکستگی و حداکثر نمودن ارزش بانک است.
۱-۲ بیان مسئله
مؤسسات و بنگاههای اقتصادی به ویژه فعالان در بخش صنعت، برای ادامه حیات و فعالیتهای تولیدی خود و همچنین توسعه فعالیتها، به سرمایه های کلان نیاز دارند. همچنین، این مؤسسات و بنگاههای اقتصادی برای تأمین سرمایه مورد نیاز خود وابستگی شدیدی به بازارهای مالی دارند(کوربت و جنکینسون[۲]،۲۰۰۵). نقش این بازارها در اختیار گذاشتن سرمایه های لازم برای مؤسسات و شرکتها است. یکی از نکات اساسی مورد توجه مدیران مالی بنگاههای اقتصادی، روشها و میزان تامین مالی است(بریلید و میرز[۳]،۲۰۰۹). انواع منابع تأمین مالی در کشور به دو دسته منابع مالی بدون هزینه و منابع مالی با هزینه تقسیم بندی می شود. منابع مالی بدون هزینه شامل پیش دریافت از مشتریان، بستانکاران تجاری، سود سهام پرداختنی و هزینه های پرداختنی است. منابع مالی با هزینه به دو دسته منابع داخلی (سود انباشته) و منابع خارجی (تسهیلات کوتاه مدت و بلندمدت و انتشار سهام جدید) تقسیم می شود(میرز[۴]، ۲۰۰۸). به طور کلی هدف اصلی شرکتها و مؤسسات انتفاعی کسب سود بیشتر و به دنبال آن افزایش ثروت سهامداران، قیمت سهام و در نهایت ارزش شرکت میباشد(هالسی[۵]، ۲۰۱۰). یکی از راههای کسب سود و ارزش برای شرکتها انتخاب روش مناسب تأمین مالی است(پنمان[۶]، ۲۰۰۹). در سالهای اخیر روشهای تأمین مالی به دلیل مزایایی که داشته است، نظر مدیران مالی شرکتها و مؤسسات تجاری را به خود جلب کردهاست( فرناندز[۷]، ۲۰۱۱). بنابرین در این پژوهش، تأثیر روشهای تأمین مالی بر شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد، و با توجه به مزایایی که روشهای تأمین مالی در این حیطه دارد، به دنبال این پرسش هستیم که آیا این روشها تأثیری بر ارزش شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادرا تهران دارند یا خیر؟
تشکیل هر سازمان، مؤسسه و یا شرکتی به دنبال برطرف نمودن نیازهای افراد، برای بقا و ماندگاری در جهان متلاطم و پررقابت کنونی نیازمند بررسی و برآورد چگونگی دستیابی به اهداف خاص خود، در راستای سودآوری امری اجتنابناپذیر است. در این راستا بانک ملی ایران نیز برای دستیابی به اهداف و همچنین تداوم حیات و فعالیت خود محتاج حداکثر نمودن سودش است و این کار از طریق افزایش درآمدها و کاهش هزینه ها امکانپذیر است، که استراتژی مناسب کاهش هزینه ها در ترکیب نحوه تأمین مالی است. با توجه به اینکه یکی از اقلام هزینه ها، هزینه های ثابت تأمین مالی است که برای افزایش سودآوری بانک، بایستی حداکثر تلاش در جهت تأمین مالی از طریق کسب منابع مالی ارزانقیمت (کمهزینهتر) به عمل آید. منابع تأمین مالی در ساختار سرمایه متبلور است؛ و ترکیب ساختار [۸]۱ سرمایهبر هزینه ثابت تأمین مالی و ریسک مالی و در نتیجه بر بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر میگذارد.
با توجه به اکثر نظریات موجود در زمینه ساختار سرمایه که به ارتباط بین ساختار سرمایه با هزینه آن، ریسک شرکت و ارزش آن اذعان دارند(احمدزاده، ۱۳۸۴: ۵).
مدیران مالی شرکتها و واحدهای انتفاعی بهواسطه ارتباط بین ساختار سرمایه با هزینه سرمایه و ریسک ازیکطرف و همچنین بین هزینه سرمایه باارزش واحد انتفاعی از طرف دیگر وجود دارد، درصدد استفاده از مکانیزم ساختار سرمایه برای کاهش ریسک مالی و افزایش سودآوری خود هستند.
تعیین ترکیب بهینه منابع مالی جهت حداکثر کردن ارزش واحد انتفاعی در چارچوب محدودیتهای قانونی موجود در این راستا صورت میگیرد. در رابطه با ساختار سرمایه بانک و برای مقابله با ریسک اعتباری نسبت سرمایه از موضوعات حائز اهمیت است، به همین دلیل است که استانداردهای سرمایه مبنی بر ریسک توسط کمیته بال در سال ۱۹۸۸ برای پوشش دادن ریسک اعتباری ایجاد شد(مارشال، ۱۹۹۹، ۱۲۵). از آنجائی که نرخ کفایت سرمایه در نُرم بینالمللی ۸ درصد داراییهای ریسک دار در نظر گرفته میشود. با این اوصاف ضمن بررسی عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه در بانک ملی ایران اینکه آیا ساختار سرمایه بانک ملی ایران بهینه است یا خیر و اینکه نحوه ترکیب منابع مالی در چارچوب قوانین موجود داخلی و خارجی تا چه حدی مطابقت دارد و نسبت فوقالذکر در سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ محاسبه خواهد شد و بهینه بودن ساختار سرمایه طی دوره از ابعاد مختلف که برای مدیریت مالی بانک برای اتخاذ تصمیمات لازم برای حرکت در راستای بهینهسازی آن ضروری است، بررسی خواهد شد.
۱-۳ ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
“
فرم در حال بارگذاری ...