یعنی آشنایی با اصطلاحات ومواد زبانی ادبی تا جایی است که می توان گفت عدم آشنایی با آن همواره مانعی بزرگ در راه تحصیل معانی ومفاهیم شعر و نثر فارسی وحجاب چهره مقصود بوده است مثلاً بدون آشنایی با مفهوم مدلول حقیقی یا مجازی عقل یا نفس اول ودوم ورابطه ی خورشید ولعل وچار تکبیر زدن وفلاطون یادیو جانس خم نشین وسگ اصحاب کهف وگربه دقیانوس وبیست یک وشاق سقلابی نوروز وهندوی اطلس نقاب ویوسف زرین رسن وزرین نقاب وهفت مهره ی زرین وحقه مینا وصلب بام خضرا درک مفاهیم یا لطف معانی اشعار مشهور مولوی ، حافظ عطار وخاقانی ومنوچهری قابل تصور نمی باشد با توجه به این مطالب ضرورت آشنایی با مصطلحات مربوط به همه ی علوم برهمه ی دانشوران وفضلای متبحر مشخص می گردد .
ظهرالدین فاریابی از جمله شاعرانی است که دانش گسترده خود را در علم نجوم همراه ، اصطلاحات مربوط به آن درشعر وارد نموده است از این جهت شعر او ویژگیهای خاص خود را دارد واز این روست که ضرورت وجستجو در اشعار وی برای دریافت مفاهیم نجومی ونیز میزان استفاده وی از این اصطلاحات در اشعار آشکار می گردد این پژوهش حاصل تلاشی در راستای میزان بهره گیری ظهیر فاریابی از انواع اصطلاحات نجومی وسایر ترکیبات مربوط به آن می باشد .
بیان مسئله :
طاهر ظهیرالدین فاریابی ازشاعران قرن ششم اهل فاریاب از شهرهای جوزجان است از نظر سبکی شاعری است که از سبک خراسانی به سبک عراقی میل می کند وی علوم بسیاری را می دانسته وبرخی از این علوم دراشعار وی منعکس است واز ویژگیهای سبک عراقی نیز وجود اصطلاحات علمی نجومی فراوان در شعر وی است ظهیر الدین فاریابی به جز علم نجوم علم هیات نیز می دانسته است زیرا وی حکم به ابطال پیشگوئی انوری درباره طوفان داده است که هرگز اتفاق نیفتاد ظهیر با نظامی وخاقانی ومجال الدین عبدالرزاق اصفهانی وانوری
ابیوردی ومجیر الدین بیلقانی وواثیر الدین اخسیکتی وفلکی شروانی همزمان بوده است ظهیر از زمان حیات مورد اکرام وبزرگداشت دیگران بوده ودر طی قرون بعد نیز نام وی همواره در ردیف استادان مسلم شعر فارسی یاد شده است.
1-2اهمیت تحقیق
ظهیر الدین فاریابی از علوم ودانشهای متعددی بهره مند بوده واز آنها در سرودن اشعار خویش بهره گرفته است یکی از مسائل مورد علاقه وی ومسائل نجومی است .
1-3سوالات اصلی تحقیق :
میزان بهره گیری ظهیرالدین فاریابی از اطلاعات نجومی وکاربرد اصطلاحات مربوط به علم نجوم در دیوان اشعار وی چگونه است ؟
1-4پاسخ سوالات تحقیق :
یکی از مختصات اشعار شاعران در سبک عراقی به کار بردن اصطلاحات علمی از جمله موضوعات نجومی واطلاعات مربوط به آن است شاعرانی چون خاقانی ، انوری ، ظهیر فاریابی رویکرد گسترده ای به این علوم دارند بدیهی است آنچه در ادبیات زمان بازتاب پیدا می کند در نتیجه تفکر اجتماعی عصر شاعر است با توجه به کاربرد اصطلاحات فراوان نجومی در اشعار ظهیر فاریابی وبر روی زمینه اجتماعی بازتاب آن ضمن پرداختن به موضوع اصلی یعنی وجود نجوم در دیوان اشعار علل اجتماعی این رویکرد نیز آشکار خواهد شد .
1-5فرضیه ها :
ظهیر الدین فاریابی درسر تا سر اشعار دیوان خود از اصطلاحات نجومی به منظور تصویر آفرینی ونشان دادن آگاهی از جنبه های خرافی واساطیری اختران وباورهای عامیانه در خصوص کیهان وپدیده های آن استفاده نموده است . به نظر می رسد میزان کاربرد اصطلاحات نجومی وموضوعات مرتبط با آن در دیوان ظهیر الدین فاریابی بسیار است . شاعران سبک عراقی رویکرد گسترده وفراگیری در این باب دارند ممکن است در این باره متأثر از یکدیگر باشند .
بدون شک تأثیر اجتماعی توجه به مسائل نجومی در اشعار شاعران این دوره منعکس است .
پیشینه تحقیق :
ظهیر الدین فاریابی شاعر استاد وسخن سرای بلیغ پایان قرن ششم ویکی از جمله بزرگان قصیده سرایان وغزل گویان است کارهای که در درباره دیوان ظهیر الدین فاریابی صورت گرفته است عنوان فرهنگ لغات واعلام دشوار در دیوان ظهیر الدین فاریابی است که مورد نقد وبررسی قرار گرفته است موضوع نجوم در شعر شاعران بسیار گسترده است وبررسی این ابعاد نیز توسط محققین بسیاری صورت گرفته است اما به نظر می رسد در مورد دیوان ظهیر الدین فاریابی چنین تحقیقی انجام نشده است ظهیر الدین فاریابی به جز علم نجوم علم هیات را به خوبی می دانسته است وآنها را در اشعارش به کار برده است تسلط وی بر علم نجوم تا به حدی بوده که به ابطال طوفان در قران 582حکم می کند .
1-6کاربردهای پژوهشی :
بررسی اصطلاحات نجومی در دیوان ظهیر الدین فاریابی ودرک مهارت ظهیر فاریابی در مباحث نجومی می تواند به دوستداران وعلاقمندان به ظهیر الدین فاریابی کمک نماید تا از میزان بهره گیری ظهیر فاریابی از اصطلاحات نجومی وبررسی انعکاس باورهای اجتماعی درباره نجوم در اشعار وی به درک بهتری از اشعار ظهیر فاریابی دست یابند .
عرفان مولانا عالیترین مرتبهی فکری و تعالی روحی و اخلاقی است که با مجاهده و سیر و سلوک و کسب معرفت حقیقی و عشق به حق و پیروی از مردان کامل و انبیا و اولیا الهی حاصل میشود. وی به وحدت وجود از طریق فناءفیالله و بقاءبالله همچون نیست شدن قطره در دریا و یا تبدیل دانه به گیاه معتقد بود. بدیهی است که پیمودن مدارج و مراتب کمال آدمی تا رسیدن به مرتبه اتّصال و بقاءبالله جز به صدق و صفای باطنی میسّر نمیشود. صدق و راستی یکی از صفات حقتعالی است. خداوند خود، در تأیید نبوّت و دین پیامبران، کلمهی صدق را پیش از عنوانِ نبوّت آنان ذکر میکند و این مبیّن آن است که صداقت انبیا، مقدّم بر مقام نبوّت آنان است و به سخنی دیگر، خداوند به واسطهی صدق باطنی انبیا، آنان را به مقام نبوّت برگزیده است. پیامبران الهی به واسطهی همین صداقت باطنی و راستی و درستی راهشان، به جاودانگی رسیدهاند. نگاهی به آیات الهی در قرآن کریم و نیز کتب مقدس سایر انبیا، مؤید این ادّعاست. در مکتب عرفان نیز، صدق و راستی و صفای باطنی، حُکم پلهی نخستینِ نردبان تعالی و استکمال آدمی و بقا و جاودانگی او را دارد. مسلماً اگر صدق و راستی در وجود آدمی نمود نیابد، باقی راه را پیمودن ناممکن است. در مکتب عرفانی مولانا، صدق و راستی با نمودهای گوناگون آن، در همهی مراتب طریق تحقیق، دست آدمی را میگیرد و او را با خود از خاک به سوی افلاک و از ثَری به ثریّا میبرد؛ و اگر نیک بنگریم، حتّی فراتر از افلاک. در این رهگذر، سالک صادق و عاشق راستینِ حق، به واسطهی صدق و صفای باطنی و پس از طی کردن مراحل و مراتب عشق، درد، فقر و نیاز، طلب، ریاضت توأم با تهذیب نفس و حصول به معرفت الهی از طریقِ مرگ ارادی و در نهایت فنای ظاهر و باطن، به مقام بقاءبالله و جاودانگی در حق میرسد. در این پایاننامه به بررسی مسألهی جاودانگی صدق و راستی در حوزهی عرفان، از منظر مولانا در کتاب مثنوی وی پرداخته شده است. این پایاننامه علاوه بر مقدّمه، مشتمل بر چهار فصل است. در فصل نخست تحت عنوان «کلیّات» به پرسشهای اصلی، بیان مسأله، پیشینه، فرضیهها، اهداف پژوهش، روشکار و جامعهی آماری پرداخته شده است. فصل دوم شامل شرح حال و آثار مولانا جلالالدّین محمّد بلخی است. در فصل سوم به مبانی نظری پژوهش در ده مدخل و در ارتباط با موضوع پایاننامه پرداخته شده است. فصل چهارم به موضوع صدق و راستی از نگاه مولانا و مراحل و مراتبی که به جاودانگی راستی و درستی می انجامد، اختصاص یافته است.
واژگان کلیدی:
مولانا، مثنوی، جاودانگی، صدق (راستی و درستی)، عشق، درد، طلب، موت احمر، تولّد ثانی، فناءفیالله
مقدّمه
خداوند جهان هستی را بر مبنای صدق بنا نهاده است؛ چرا که خود صادق است. کل صفات حق عین ذات اوست، به همین دلیل، میان صفات حق هیچ تمایزی وجود ندارد؛ بنابراین خالص بودن و صادق بودن صفاتی هستند که در ذات الهی و وجود حق، در یک نقطه جمع میگردد. بر همین اساس است که میگوییم پروردگار صادق است؛ چرا که او «واجبُ الوُجُودِ بِالذّاتِ وَ واجِبُ الوُجُودِ مِن جَمیعِ جهاتِ» است. و چون آفرینش و خلقت با کلمهی «کَون» آغاز شده است، پس خود کلمهی «کَون» مظهر صداقت است. چرا که این کلمه از ذات اقدس الهی نشأة گرفته است. بنابراین خالق بودن پروردگار با صادق بودن او در ارتباط است.
بنا به تصریح آیهی شریفهی « وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ » کلّ قرآن کریم در دو کلمهی «صدق» و «عدل» خلاصه شده است. نکتهی جالب و قابل توجّه این است که خداوند، کلمهی «صدق» را بر کلمهی «عدل» رجحان داده است؛ و این مبیّن آن است که تمامی گزارههای هستی میتواند ذیل کلمهی «صدق» واقع شود، همچنان که صداقت پایه و اساس مقام نبوّت انبیا الهی بوده است. در قرآن کریم کلمهی «صدّیق» که از ریشهی «صَدَقَ» گرفته شده است، سه بار قبل از کلمهی «نبیاً» آمده است و این نشانگر ارزش ماهوی این کلمه در جهانبینی دینی و معرفتی ماست. (فرهمند، 1392: تقریرات شفاهی).
عرفان در نزد آن دسته از صاحب نظرانی که بر ذوق و اشراق اعتماد دارند تا به برهانهای عقلی و استدلال، طریقهی معرفت و خداشناسی بیواسطه بر مبنای کشف و شهود قلبی است و در واقع معرفتی است مبتنی بر حالات روحانی و توصیف ناپذیری که انسان، به ارتباطی مستقیم با وجود محض (حق) دست مییابد. این حالت برای کسانی قابل فهم است که خود آن را تجربه کرده باشند هم چنان که تا کسی عاشق نشده باشد، حال عاشقی شوریدهسر و آشفتهحال را درک نخواهد کرد و به عبارتی دیگر «در نیابد حال پخته هیچ خام».
منشأ طریقهی صوفیه، نیاز باطنی انسان برای برقراری رابطهی مستقیم با مبدأ هستی است. رابطهای که دو سویه است و خدا و انسان را به هم میپیوندد. در این رابطه، انسان به طور کلّی از محدودیتها و قید و بند هایی که او را از خدا جدا میسازد و در حقیقت حجابهای راه اتّصال و اتّحاد با حقاند، میرهد. بدین منظور انسان از همه چیز خویش میگذرد و به فقر و ریاضت و از غیر بریدنها و … تن در میدهد. ترک لذّات دنیوی راهی میشود برای وصال و اتّصال به حق؛ امّا لازمهی این وصال و اتّحاد، کسب معرفتی است که در لابلای هیچ کتاب و دفتری و یا در فضای هیچ مدرسه و مکتبخانهای «یافت مینشود» بلکه «دانشی باید که اصلش زآن سر است». نیل به این معرفت به شرط حصول کشف و اشراقات قلبی و باطنی از طریق عشق توأم با صداقت و راستی است. بدین طریق نفس آدمی که مشتاق اتّصال به مبدأ خویش است از طریق محو هستی موهوم و ظلّی خویش و فنای در حق به این مقصد عالی نایل میشود و در این راه «عشق او را رهبر است».
مسلماً در این طریق زدودن زنگارهای باطنی و داشتن صدق درونی و درستی طریق تهذیب شرط نخستین برای انسان است. بدین منظور راهنما و مرشد کاملی لازم است تا سالک را تحت تربیت و ارشاد خود قرار دهد. بدین ترتیب رهرو طریق حق با صدق و اخلاص و با ریاضات جانفرسا و محاسبهی نفس، مدارج کمال را یک به یک میپیماید و با فانی کردن خودیِ خود و هر آن چه غیر حق است به جاودانگی و بقای در حق نایل میآید.
مثنوی مولانا سراسر توحید و نفی غیریّت و کثرات موهوم است. مولانا در جای جای مثنوی به وجود ظلّی و سایهوار بودن موجودات عالم اشاره نموده است. به اعتقاد وی انسان مبدأ و اصلی دارد که در این عالم کثرات و تعیّنات – که همگی از همان اصل که منشأ وحدت و اتّحاد است – از آن به دور افتاده است و تمام سعی و مجاهدات وی این است که بار دیگر به اصل خویش بازگردد. مولانا در ابیات آغازین مثنوی این سخن را از زبان بیزبان نی و دَم جانسوزِ وی بیان میکند. این «طلب وصل چیزی جز طلب اصل» نیست و راه نیل بدان جز به شریعت و گذر از طریقت نمیباشد.
بشنو از نی چُون حـکایت میکند از جدایــی ها شـکایت میکنـد
کــز نیستــان تامــرا بُبریــده اند در نفیـرم مـرد و زن نالیــده اند
مولانا لُب و عصارهی شریعت را جز عشق راستین نمیداند. وی محبّت را سبب تزکیهی دل و مؤثرترین عامل تهذیب نفس میداند. وی عشق توأم با صدق و صفای باطنی را، مهمترین وسیله برای معراج روح و وصول به غایت سیر اهل طریقت که اتّصال به حق و بقاء در ذات اوست، میشمارد. مولانا بر این عقیده است که صدق و صفای باطنی زمینه ساز ظهور و حضورِ حق در دل سالکان است. به عقیدهی وی صدق همانا نیستیِ هستیِ موهوم خویش است. با این نگاه هستی حقیقی در برابر هستیِ موهوم، عطیّهی عظیمی است ازجانب حق به بندگان صادق و خالص او.
مـن کسـی در ناکسـی دریافتم پس کسـی در ناکسـی دربافتم
1- سورهی انعام، آیهی 115.
ریخت شناسی واژه ای است که در زمینه های مختلف به کار می رود اما وقتی که در عرصه ی ادبیات و داستان از آن یاد می شود معنای دیگری به خود می گیرد و کارکرد آن متفاوت می شود. در طی سالیان گذشته پژوهشگران و منتقدان زیادی خصوصآ در غرب در زمینه ی تحلیل و بررسی آثار ادبی و داستانی تلاش و کوشش نموده اند و هرکدام الگو و طرحی را برای بررسی آثار مطرح کرده اند. با مطالعه و تحقیق در این آثار بهترین الگویی که می توان از آن در انجام این تحقیق بهره برد الگوی ریخت شناسی ولادیمیر پراپ می باشد که در ادامه به شرح و توضیح آن می پردازیم.
واژه ی ریخت شناسی بنا به تعریف ولادمیر پراپ به معنی بررسی وشناخت ریخت هاست و ریخت شناسی شخصیت تحلیل و بررسی وشناخت جزئیات و خصوصیات رفتار ،کردار و منش افراد می باشد. شیوه های شخصیت پردازی در داستان متعدد است، نویسنده با توسل به ابعاد مختلف حیطه ی ریخت شناسی به تحلیل و بررسی و واکاوی شخصیت و شناسایی همه جانبه ی او می پردازد. شخصیت داستانی مانند یک انسان واقعی است. دارای ابعاد متفاوتی است که بعضی از آن ها از چشم انسان پوشیده است و بعضی در معرض چشم همه قرار دارد. بعد اصلی و زیر بنایی شخصیت اندیشه و روان است و طبیعی است که روان افراد قابل درک و لمس نیست ولی اعمال و رفتار و گفتار و حتی قیافه ظاهری افراد نشان دهنده ی ابعاد پنهانی و درونی آن هاست بنابراین ما با درون افراد از طریق گفتار و رفتار و قیافه شان آشنا می شویم. اگر انگیزه ی شخصیت روشن و مشخص نباشد اعمال او غیر قابل توضیح یا باور نکردنی است. انگیزه ی شخصیت اساسآ از دو منبع ناشی می شود : 1-از طبیعت درون شخصیت که قبل از شروع رمان شکل گرفته است. 2- از سلسله ای از حوادث بیرونی که بعد از شروع رمان نیاز ها و انتظارهای خاص برای شخصیت ایجاد می کند.
در تعریف شخصیت گفته اند : « شبه شخصیتی است تقلید شده از اجتماع که بینش جهانی نویسنده بدان فردیت و تشخص بخشیده است.» آبرامز می گوید : « شخصیت ها، افرادی هستند که در یک نمایش نامه یا اثر روایی دارای ویژگی اخلاقی و آگاهانه ی پیش شناخته اند. این ویژگی ها در گفتار و عملشان نشان داده می شود. انگیزه و زمینه ای که نویسنده می سازد حالت و طبیعت اخلاقی شخصیت را برای گفتار و عمل تشکیل می دهد. ( عبداللهیان ، 1381: 52-53 )
اشخاص ساخته شده ای (مخلوقی) را که در داستان و نمایش نامه و……ظاهر می شوند، شخصیت می نامند. شخصیت : اثر روایتی یا نمایشی، فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او، در عمل او و آنچه می گوید و می کند، وجود داشته باشد. خلق چنین شخصیت هایی را که
برای خواننده در حوزه ی داستان تقریبآ مثل افراد واقعی جلوه می کنند، شخصیت پردازی می خوانند.
1-2-بیان مسئله
واژه ی ریخت شناسی طبق تعریف ولادیمیر پراپ، به معنای بررسی و شناخت ریختهاست و ریخت شناسی شخصیت به معنی بررسی وشناخت جزئیات و خصوصیات رفتاری یک فرد می باشد که یک شخصیت را از نظر حالات گوناگون و کنش هایی که در روند داستان دارد مورد بررسی قرار می دهد. بهمن نامه اثری است حماسی که شرح حال و زندگی بهمن پسر اسفندیار و کینه توزی های او نسبت به خاندان زال است که با بهره گرفتن از الگوی ریخت شناسی پراپ به تحلیل و بررسی شخصیت های موجود در آن می پردازیم .
1-3-اهداف تحقیق
الف: معرفی وشناخت شخصیت های موجود در بهمن نامه ،بررسی خصوصیات روحی و روانی و کنش ها و حالات رفتاریشان در سیر داستان بر اساس کارکردهای آنان.
ب: دیگر اینکه بعضی از شخصیت های بهمن نامه به مرور زمان به فراموشی سپرده شده اند و در این تحقیق سعی بر آن است تا اطلاعاتی در مورد این اشخاص و اهداف انسانی و یا غیر انسانی آنها بیان شود .
ج: معمولا آن دسته از منظومه های حماسی که پس از شاهنامه سروده شده اند چندان مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته اند. دراین تحقیق با اشاره به نکات حماسی ارزشمندی که در منظومه ی بهمن نامه وجود دارد نشان می دهیم که حماسه های ملی بعد از شاهنامه تا چه اندازه ارزش و اهمیت دارند. د: پدید آوردن یک الگوی ساختاری که مورد استفاده پژوهشگران در زمینه ی آثار اسطوره ای و حماسی قرار گیرد .
1-4- فرضیات تحقیق
الف: با بهره گرفتن از الگوی ریخت شناسی شخصیت ها به انواع مختلفی تقسیم می شوند که هر کدام در روند داستان تاثیر می گذارند .
ب: قهرمانان در این مجموعه با کمک یاریگران به هدف خود که همان پیروزی است دست می یابند .
ج: موجودات شریر با طرح نیرنگ وفریب سعی در کارشکنی در کار قهرمانان می کنند .
د: شخصیت های قهرمان و شریر برای نیل به اهداف خود با یک وزیر یا مشاور مشورت می کنند،مخصوصآ زمانیکه در تنگنا قرار می گیرند.
1-5-کاربران تحقیق
دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی بیشترین بهره را از این پژوهش خواهند برد و با یک اثر حماسی و همچنین تحلیل و بررسی شخصیت های آن به خوبی آشنا خواهند شد .
96
5-2-نتیجه گیری
97
5-3-پیشنهادات برای تحقیقات آینده
98
کلیات
با توجه به خسارات جانی و مالی زیادی که هر ساله در اثر نیروهای زلزله و باد بوجود می آید، محققان همواره در تلاش بوده اند تا به یک سیستم سازه ای مناسب با حداقل خسارات دست یابند. امروزه انواع مختلف سیستم های سازه ای مقاوم در برابر بارهای جانبی وجود دارد که از آن جمله می توان به قاب های صلب، قاب های میان پر، سیستم های مهار بندی و دیوارهای برشی بتنی و فولادی اشاره نمود. در سه دهه اخیر توجه و علاقه گسترده ای به کاربرد دیوار برشی فولادی به عنوان سیستم مقاوم در برابر بار جانبی در ساختمان ها صورت گرفته است. دیوار برشی فولادی همانند یک تیر ورق فولادی است که به صورت عمودی قرار گرفته و در کل ارتفاع ساختمان امتداد می یابد. یک ورق فولادی نسبتا نازک اتصال یافته به تیر ها و ستون ها همانند جان یک تیرورق رفتار می کند. ستون ها و تیر های افقی به ترتیب نقش بالها وسخت کننده های تیر ورق عمودی را ایفا می کنند. اگر چه بنظر می رسد تئوری تیرورق برای طراحی یک سازه SPW مناسب باشد، یک تفاوت اساسی مربوط به مقاومت خمشی و سختی نسبتا بالای تیرها و ستونها که اعضای مرزی دیوار را تشکیل می دهند نسبت به تیرورق ها وجود دارد. به نظر می رسد که این اعضا اثر مهمی روی رفتار کلی ساختمان داشته باشند.
برتری این نوع سیستم نسبت به دیگر سیستم های سازه ای مقاوم در برابر نیروهای جانبی باعث گردیده تا استفاده از آن روز به روز افزایش یابد. استفاده از دیوار برشی فولادی روشی موثر در افزایش سختی و مقاومت، بدون افزایش وزن سازه می باشد و در مقایسه با سیستم قاب خمشی تقریبا تا میزان پنجاه درصد موجب صرفه جویی در مصرف فولاد می گردد. برخی مهندسین بر این باور بودند که به ورق نباید اجاره کمانش داده شود. این مطلب سبب ایجاد دو طرز فکر گردید. در ژاپن ورق های نازک با سخت کننده های با فواصل نزدیک مورد توجه قارا گرفت، در حالی که در آمریکا از ورق های ضخیم استفاده گردید.
در طراحی سازه ها ، تامین فضای مناسب داخلی از مهمترین اهداف طراحی می باشد. هم زمان با فضایابی داخلی معماران ملزم به برآوردن خواسته های کارفرما و بهره برداران ساختمان و همچنین ایجاد نمای مناسب می باشند. در نتیجه می توان معیار اولیه طراحی را مربوط به معماری آن دانست که پس از آن مهندس مقید به ایجاد سازه مناسب در چهارچوب فضاهای تعیین شده خواهد بود. فقط در مورد سازه های بلند و مهم، سازه ساختمان وشرایط و محدودیت های مهندسی به عنوان معیار اولیه طراحی جایگزین برخی نیازهای معماری می گردد. اعمال چنین نیازهای معماری و زیبا سازی را می توان یکی از عوامل ایجاد بازشو در دیوار های برشی فولادی به حساب آورد. همچنین سازه ساختمان باید با سیستم های خدماتی نظیر تاسیسات برقی و مکانیکی ، آب و فاضلاب که مجموعه ای پیچیده و حجیم بوده و سهم بزرگی از سرمایه گذاری سازه به ویژه ساختمان های بلند را به خود اختصاص می دهند، هماهنگ باشد. بنابرین ملاحظات غیر سازه ای از قبیل موقعیت و مسیر سیستم های تاسیساتی می تواند از دیگر عوامل موثر در ایجاد بازشو در دیوار های برشی فولادی باشند.
در ابتدا طراحان SPW، رفتار پس کمانش آن سیستم ها را مورد توجه قرار نمی دادند و این امر سبب صرف نظر شدن از میدان کشش و فواید مربوط به آن جهت کنترل تغییر مکان نسبی و مقاومت برشی می شد. بعلاوه از ظرفیت تغییر شکل غیر الاستیک و ظرفیت جذب انرژی اساسی آنها که اهمیت زیادی برای ساختمان ها در نواحی با لرزه خیزی بالا دارد صرف نظر می شد. بیشتر روش های رایج روی مقاومت پس کمانشی ورق بر اساس مطالعات Wagner قرار دارد. او نشان داد که کمانش برشی یک ورق نازک ، که تکیه گاه های به مقدار کافی در
طول لبه های آن وجود داشته باشد منجر به خرابی آن نمی شود. در نقطه کمانش مکانیسم حمل بار ورق از برش داخل صفحه ، به میدان کشش مایل تغییر می کند. این ایده سال های متمادی در طراحی برشی تیر ورق ها (Basler) مورد استفاده قرار گرفت، اما اولین بار در سال 1980 در طراحی دیوار های با ورق فولادی به کار رفت و با یک سری از مطالعات تحلیلی و آزمایشگاهی دنبال گردید. این تحقیق سبب پذیرفته شدن فلسفه رایج طراحی سیستم های SPW شد، که در آن به ورق اجازه کمانش برشی داده می شود و میدان کشش پس کمانش جهت مقاومت در برابر برش پانل در نظر گرفته می شود.
خصوصیت جذب انرژی ورق جان تحت بارگذاری رفت و برگشتی با شدت بالا سبب استفاده از SPW در نواحی با خطر لرزه خیزی بالا گشت. همچنین میدان کشش قطری ورق جان که شبیه به مهار قطری در یک قاب مهار شده عمل می کند بعنوان روش موثری برای کنترل تغییر مکان نسبی ساختمان ها شناخته شد. آزمایش ها با مقیاس بزرگ انجام شده روی SPW در دانشگاه British Columbia ، دانشگاه Alberta و دانشگاه California عملکرد استثنایی این سیستم هارا تحت اعمال بارگذاری رفت و برگشتی سریع نشان می دهد.
سیستم SPW نشان داده است که هزینه های کلی یک ساختمان با توجه به فواید زیر می تواند به طور اساسی کاهش یابد:
در مقایسه با سیستم های مهاربندی رایج، پیوستگی پانل های فولادی سبب ایجاد رفتار شکل پذیر و پایدار سیستم تحت بارگذاری رفت و برگشتی می شود.[3] بعلاوه سختی زیاد ورق ها، شبیه مهار های کششی برای حفظ پایداری عمل می کند. چنانکه سیستم SPW را به طرز موثری به صورت سیستم جاذب انرژی در نواحی با خطر لرزه خیزی بالا معرفی می کند. Kulak در دانشگاه Alberta یکی از اولین محققانی بود که رفتار SPW را دقیقا مورد بررسی قرار داد.[4] در حدود سال 1980 ، گروه او دو تحقیق تحلیلی و آزمایشگاهی جهت توسعه فرایندهای طراحی مناسب انجام دادند. نتایج کار آنها سبب ایجاد یک روش ساده برای آنالیز یک SPW نازک تقویت نشده گردید(مدل نواری). در این تحقیق ورق با یک سری اعضای نواری مورب همسو که تنها قادر به انتقال نیروی کششی می باشند جایگزین شد. تحقیق اخیر صورت گرفته توسط Rezai و همکارانش[5] در دانشگاه Brithish Columbia نشان داد که مدل نواری برای محدوده وسیعی از SPW به طور اساسی ناسازگار است و رفتار سازه را با دقت کافی پیش بینی نمی کند. آنها یک مدل تحلیلی جدید تحت عنوان مدل نواری چند زاویه ای پیشنهاد نمودند. با این وجود هنوز مدل چند نواری دقت بالایی نداشته و تحقیقات بیشتری در این زمینه پیشنهاد شده بود.
به علت علاقه فراوان در استفاده از SPW و عملکرد عالی آنها به عنوان سیستم مقاوم در برابر بارهای جانبی در ساختمان ها، توصیه های طراحی مربوط به SPW نخست به طور جزئی در ضمیمه استاندارد طراحی فولادی کانادا (CAN/CSA-S16.1-94) گنجانیده شده و سپس توصیه های بیشتری همراه با ملزومات مورد نظر با توجه به ضوابط طرح ظرفیت در بخش های اصلی این آیین نامه (CAN/CSA-S16-01) گنجانیده شده است. استاندارد کانادا در طراحی حالت حدی سازه های فولادی (CAN/CSA-S16-01) راهنمایی هایی برای آنالیز و طراحی دیوار های با ورق فولادی نازک تقویت نشده در بند های 20-8 و 27-8 فراهم نموده است. مدل تحلیلی پیشنهاد شده ، بر اساس مدل نواری معرفی شده توسط Thorburn [6]قرار دارد. اگر چه مدل فوق یک گام اولیه خیلی مهم می باشد و کاربرد آن ساده است، با این وجود سختی دیوار های نسبتا بلند را نمی تواند بطور دقیق پیش بینی کند. اخیرا یک مدل تحلیلی اصلاح شده که اندرکنش اصلاح شده ورق- قاب (M-PFI) نام دارد جهت آنالیز برشی و خمشی دیوار های با ورق فولادی معرفی شده است. روش فوق هر دو اثر برش و خمش را در تعیین ظرفیت سازه در نظر می گیرد. مدل تحلیلی ارائه شده بر اساس مدل برشی نشان داده شده توسط Roberts و Sabouri-Ghomi قرار دارد. Sabouri-Ghomi ، Ventura و Kharrazi [7]مدل فوق را بیشتر اصلاح و آن را مدل اندرکنش ورق-قاب (PFI) نامیدند. سپس Kharrazi و همکاران[8] مدل PFI را با در نظر گرفتن اثرات لنگر واژگونی اصلاح نمودند که مدل مورد نظر M-PFI نامیده شد. با بررسی تحقیقات صورت گرفته در گذشته و افزایش پذیرش استفاده از سیستم SPW توسط طراحان ، زمان بیشتری برای بررسی عمیق تر تعداد زیادی از تحقیقات ناتمام لازم است، به ویژه زمانی که از سیستم SPW در ساختمان های بلند استفاده شود این ضرورت بیشتر حس می شود. برای مثال نقش اعضای مرزی تیر ها و ستون ها بیشتر بحرانی می شود. اثرات نسبت ابعاد پانل برشی ، یا نسبت ضخامت ورق در مقابل سختی خمشی تیر ها و ستون ها لازم است تعیین شود. بعضی از مواقع به دلیل نیاز های معماری وجود بازشو در این دیوارها اجتناب ناپذیر میگردد . تعبیه سخت کننده های مناسب می تواند باعث بهبود رفتار لرزه ای دیوار های برشی بازشو دار از لحاظ میزان جذب انرژی و افزایش سختی و مقاومت گردد . در این پایان نامه عملکرد دیوار های برشی فولادی در حالت بدون بازشو و همچنین دارای بازشو و سخت کننده هایی با اشکال مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و از این طریق آرایش مطلوب سخت کننده ها جهت دستیابی به سیستمی که از لحاظ سختی و مقاومت نهایی و به خصوص اتلاف انرژی هیسترزیک وضعییت مشابه با دیوار برشی بدون بازشو داشته باشد پیشنهاد گردیده است .
امروزه به دلیل رشد بی رویه جمعیت و نیاز به سکونت، ایجاب کرده است که ساختمانهای بلند هر روز همانند قارچ از گوشه و کنار شهر سر به فلک زنند قبلا” در یک محله 8 متری شاید به زور 20 خانوار وجود داشت،امّا اکنون در همان محله با توجه به مجوز های شهرداری و نظام مهندسی حداقل 80 خانوار سکونت دارند و این فرایند در تمام کلان شهر ها بچشم می خورد. حال این مسئله باعث می شود که تولید آلایندگی ها در شهرها افزایش یابد. چراکه افزایش جمعیت باعث افزایش خودروهای تک سرنشین و مسایلی دراین باب می شود. در سالهای قبل آب و هوا در منطقه آذر بایجان، دل نشین و خنک بود، ولی افزایش آلودگی ها به مرور زمان باعث تغییراتی در اقیلم منطقه شده است و اکنون افزایش دما باعث شده است که دیگر آب و هوا ی سابق وجود نداشته باشد. بارشهای برف و باران کاهش یافته و حتّی وزش بادها نیز کاسته شده است. امّا حجم آلایندگی ها هرروز نسبت به روز قبل بیشتر می شود. ساختمان سازیها، فضای سبز موجود در شهر را کاسته و بی آبی درختان موجود در شهر را خشکانده است.
تمام آلاینده های هوا که از منابع نقطه ای و سطحی منتشر می شوند توسط شرایط جوی و توپوگرافی انتقال، پراکنده یا متمرکز می شوند. سیکل انتقال آلاینده ها توسط هوا با انتشار آلاینده ها آغاز و به دنبال آن انتقال و پخش آنها در سرتاسر اتمسفر صورت می گیرد. این سیکل وقتی تکمیل می شود که آلاینده ها به فضا رها شوندوباز ازطریق باران بر سطوح گیاهان، حیوانات، خاک، آب و دیگر اشیاء ترسیب یابند. در بعضی موارد این آلاینده ها ممکن است توسط باد دوباره وارد اتمسفر شوند. در مناطقی مانند کلان شهر ها که شرایط توپوگرافی و جوی سبب تراکم و تجمع آلاینده ها می شوند، آلاینده ها ممکن است تخریب ساختمانها را تسریع و اثرات مضری بر سلامت عموم و هم چنین گیاهان منطقه داشته باشند.
در طی زمانی که آلاینده ها توسط جریان هوا منتقل می شوند، ممکن است دستخوش تغییرات فیزیکی یا شیمیایی شوند. اسماگ فتو شیمیایی که سبب تحریک چشم می شود، در اثر برهم کنش اکسید های نیتروژن هیدرو کربنها و انرژی خورشیدی در اتمسفر تشکیل می شود. نتایج چنین تغییر شکلهایی همواره مضر نبوده بلکه بعضی اوقات مفید می باشند. بعضی از نمکهای معدنی که برای زندگی گیاه ضروری اندنمونه ای
از چنین حالتی است.
در مناطق شهری بزرگ آلاینده ها ی منتشره، حاصل از منابع متعدد، متمرکز و نیز منابع سطحی بر فراز تمام منطقه جغرافیایی پراکنده می شوند. هر محل معینی در منطقه شهری آلاینده ها را از منابع مختلف در مقادیر متنوعی دریافت می نماید. لذا میزان انتقال یا انتشار آلاینده ها در هر منطقه بستگی به سرعت بادهای غالب و وجود ساختمانهای بلند دارد. درصورتی که غلظت یک آلاینده در یک ناحیه از حد مجاز تجاوز نکند، سهم هر کدام از منابع مجزا و منابع سطحی می بایست تعیین شود .
در این پایان نامه سعی شده است که با توجه به موقعیت جغرافیایی منطقه شهرستان تبریز جهت کاسته شدن از تمر کز آلاینده ها در فضای شهر به بررسی چیدمان ساختمانها و برجها جهت جلوگیری از تمرکزآلودگی هوا در سطح شهر پرداخته شود. سئوالی که در این پایان نامه مطرح می باشد این است که آیا می توان با چیدمان منظم و مشخص در ساختمانها و برجها به وزش باد اجازه داد، آلودگی را از بالای شهر تبریز دورکند؟ فرضیات مسئله چیست؟ در این پایان نامه تلاش شده است که نحوه چیدمان ساختمانهای بلند و برجها طوری در کنار هم قرار گیرند که باد یا نسیمی که در شهر می وزد بتواند در سطح شهر پیمایش بیشتری داشته باشد و با این پیمایش بتواند میزان انتقال، انتشار و پراکندگی آلودگی بهینه ای داشته باشد. برای این منظور ابتدا بافت کهنه و بافت جدید شهر بررسی می شود و سپس الگوهای مناسب را پیدا و آنها شبیه سازی می شوند تا نتیجه مناسب بدست آید امّا پیش از آن، یک نگاه اجمالی به فرایند تولید باد و عوامل موثر در حرکت آن بررسی می شود، چرا که فراینده اصلی در این تحقیق جریان باد و آرایش ساختمان ها می باشد. ]1[
اشعه خورشیدی 1-2
در مرز فوقانی اتمسفر زمین، میزان اشعه عمودی خورشید که ثابت خورشیدی نامیده می شود، 16/8 می باشد . حداکثر شدت بیشینه در طول موج های بین µm 4/0 و µm 8/0اتفاق می افتد که اساس قسمت مرئی طیف الکترو مغناطیسی است.
تقریبا” 42درصد این انرژی توسط اتمسفر فوقانی جذب می شودیا از طریق ابرها به فضا بازتابش می شود یابوسیله اتمسفر به سمت بالا پراکنده می شود یاتوسط سطح زمین باز تابش می گردد یانهایتا”بوسیله بخار آب وابرها جذب می شود . تقریبا” 47درصداشعه خورشید توسط سطوح آبی و خشکی زمین جذب می شود. زمین بعنوان یک جسم در درجه حرارت تقریبا” 17 درجه سانتی گراد پرتو با طول موج بلند را ساطع
می کند که حداکثر شدت آن بینµm4 وµm12(نزدیک ناحیه مادون قرمز)قرار دارد.مقدار زیادی از این اشعه توسط بخار آب و دی اکسید کربن در اتسمفر نزدیک سطح زمین جذب می شود. از آنجایی که بخار آب و دی اکسید کربن بخشی از اشعه خورشیدی را جذب می کند، اشعه های با طول موج بلند ساطح شده از سطح زمین را جذب می نمایند. لذا اثر کلی باعث گرمایش اتمسفر می شود که به آن اثر گل خانه می گویند.
از سوی دیگر یکی از نتایج صنعتی شدن جهان افزایش چشمگیر انتشار ذرات منتشره می باشد. مواد معلق در اتمسفر مانع عبور اشعه خورشیدی بطرف سطح زمین می شود. این اثر برعکس اثر غلظت های افزایش یافته دی اکسید کربن و بخار آب در اتمسفر است. این بدان معناست که این اثر باعث کاهش متوسط درجه حرات اتمسفری می شود . در صورتیکه آلاینده های منتشره توسط انسان بطور اساسی کنترل نشوند،پیش بینی اینکه کدامیک از این دو عامل در دهه های آینده درجه حرارت های اتمسفری را تحت الشعاع قرار می دهد مشکل است. ]1[
1-3 گردش باد
خورشید، زمین و اتمسفرزمین یک سیستم دینامیکی عظیمی را تشکیل می دهند. اختلاف درجه حرارت هوا منجر به گرادیانهای افقی فشار می شود که این امر به نوبه خود سبب حرکت افقی درجو زمین می گردد. بنابراین اختلاف درجه حرارت بین اتمسفر قطبین و استوا و همچنین اتمسفر موجود بر فراز قاره ها و بالای اقیانوسها باعث حرکت هوا در مقیاس بزرگی می شود. اگر زمین در حال چرخیدن نبود هوا تمایل داشت بطور مستقیم از نواحی پر فشار به نواحی کم فشار جریان یابد. پارامتر دیگری از باد که در هوا شناسی مد نظراست ،گرادیان باد است که در ارتباط با منحنی های هم فشار می باشد. در مسیر های منحنی گونه حرکت باد در اتمسفر زمین ودر حدود نواحی پرفشاروکم فشار،سرعت باد ثابت نبوده وهمواره دارای یک شتاب مرکز گرابنام ac برای باد مشهوداست. چنین مسیرهای قوس داری بخصوص در حدود نواحی پرفشاروکم فشار مشاهده می شوند. در نیم کره شمالی حرکت هوادر جهت خلاف عقربه های ساعت در مرکز کم فشار را سیلکون و حرکت در جهت عقربه های ساعت در حوالی مرکز پرفشار را آنتی سیلکون می نامند. شکل1-1بردار ac شتاب مرکز گرا به سمت داخل رادر یک انحنا به شعاع rنشان می دهد. در لبه های برجسته پر فشار و فرورفتگی کم فشار در اتمسفر (جایی که خمیدگی چشمگیری در مسیر بسته هوایی رخ داده است )، سرعت باد گرادیان تقریب بهتری نسبت به سرعت باد ژئوستروفیک برای وضعیت باد واقعی می باشد.