:
امروزه گردشگری به عنوان بزرگ ترین صنعت جهان معرفی شده و در عین حال به عنوان یکی از منابع اصلی مبادله و کسب درآمد ارزی و اشتغال در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به شمار می رود. رشد و توسعه گردشگری پیامدی دو جانبه دارد. این صنعت به دلیل قابلیت ذاتی خود، هم می تواند موجب بهبود شرایط اقتصادی ، اجتماعی جامعه گشته و هم اینکه رشد سریع و غیر قابل مهار آن می تواند منجر به تخریب محیط زیست واز بین رفتن هویت بومی و فرهنگ سنتی گردد. اکوتوریسم گرایش نسبتا تازه در صنعت گردشگری است .محیط طبیعی، معیشت و شیوه های زیست سنتی، چم اندازها و مناظر زیبای طبیعت، هدف های اصلی وجاذبه های گردشگر پذیر این نوع از گردشگری هستند به منظور پایداری و توسعه این صنعت، حفاظت از محیط زیست و پاسداری از فرهنگ سنتی در اولویت قرار دارد. اکوتوریست ها که با انگیزه های خاص خود به نواحی طبیعی و بکر کره زمین مسافرت می کنند تجارت سودمندی به دست خواهند آورد. آنان با زمینه های فرهنگی – زیست محیطی ، طبیعت هر منطقه و کشور آشنا شده و به دوستداران وحافظان طبیعت می پیوندند.
طبیعت گردی معمولا دارای یک مفهوم و محتوای فرهنگی ومحلی با اهمیت است و انسان را به جامعه باز می گرداند و احساس تعهد به منظور حفاظت از منابع طبیعی و فرهنگ سنتی را در انسان بر می انگیزد. سازمان جهانی گردشگری پیش بینی نموده است در سال 2020 بالغ بر 50 درصد از گردشگران را اکوتوریست ها تشکیل خواهند داد. گردشگری پایدار و بیوتوریسم واژه های متنوعی هستند که برای گردشگری طبیعت یا اکوتوریسم به کار برده می شوند.
اکوتوریسم نوعی از گردشگری است که بر اساس مسافرت به مناطق طبیعی به نسبت بودن آسیب مانده می باشد( سجادیان، مهیار و ناهید، 1388) . این صنعت ابزار قدرتمندی در جهت توسعه اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته به شمار می رود . برای نمونه در فاصله سال های 2000-1990 ، درآمد خالص برخی از این کشورها از محل گردشگری ، سالانه 154 درصد رشد داشته که بیش از دو برابر رشد آن در کشورهای توسعه یافته است.( هیقام،2007)
معمولا از گردشگری طبیعی به عنوان توسعه پایدار، گردشگری پاک و دوستدار محیط زیست یاد و تفسیر می شود. از نظر انجمن بین المللی اکوتوریسم، طبیعت گردی سفری مسئولانه به نواحی طبیعی است. که به حفظ محیط زیست و پایداری رفاه مردم محلی می انجامد. در ایران نیز بر پایه رویکرد کنش گرایانه اکوتوریسم مبنی بر کاهش آثار منفی گردشگری طبیعت و توجه جدی به افزایش بار مثبت آن، ضرورتا باید به «اکوتوریسم جامعه محور» به عنوان یک راهبرد اساسی در توسعه و ترویج گردشگری طبیعی پرداخته و فرایند سیاستگذاری ها، برنامه
ریزی، اجرا و مدیریت طرح ها و پروژه های گردشگری طبیعی طوری سازماندهی وهدایت شوند تا از یک طرف رشد و بالندگی این بخش از صنعت گردشگری همراه با حفظ و ارتقای شاخص های پایداری زیست محیطی در مناطق و محورهای گردشگری طبیعی همراه باشد و از طرف دیگر علی الاصول بایستی کلیه امور اجرا و بهره برداری از جاذبه های گردشگری بر پایه حضور و با محوریت مشارکت فعال جمعیت و جوامع انجام گیرد.
بدون تردید کشور ایران با جاذبه های فراوان طبیعی، گونه های مختلف فرهنگی، تنوع زیستی و اقلیم متناوت و داشتن چهار فصل، درآینده یکی از مقاصد طبیعت گردان خواهد بود، گر چه طبیعت گردی در کشور ایران در آستانه راه است، اما تجارب ارزشمند جامعه جهانی، قوانین ومقررات ، توصیه ها و الزامات بین الملل و دستاوردهای ناشی از تجارب مجموعه ممالک فعال و پیشرو در این حوزه به رایگان در اختیار ماست، این فرصت را باید مغتنم شمرد.
چنانکه می دانیم انسان و طبیعت ترکیبی جدایی ناپذیرند، آدمی در طبیعت به دنیا می آید، در طبیعت زندگی می کند و در طبیعت می میرد تمام جلوه های طبیعی اعم از جنگل های طبیعی، پارک های ملی و حیات وحش، رودخانه ها و طبیعت پیرامون آن ها گستره هایی از قسمتی از جهانگردی( گردشگری در طبیعت) را رقم می زند. اکوتوریسم را به طور خلاصه چنین تعریف می کنند. اکوتوریسم سفری مسئولانه به مناطق طبیعی است که ضمن حفاظت از محیط زیست سلامت جامعه محلی را نیز پایدار سازد. اکوتوریسم به مثابه عرصه ای مشترک برای خلق تشریک مساعی و هدایت مشترک مسیر گردشگرانی که قصد کسب تجربه و یادگیری درباره مناطق طبیعی و فرهنگهای مختلف دارند عمل می نماید. امروزه طبیعت گردی در میان گونه های مختلف گردشگری از جایگاه ویژه ای و رشد قابل ملاحظه ای برخوردار است ودر بیست سال اخیر شاهد گسترش سریع فعالیت های طبیعت گردی در سراسر جهان بوده ایم و انتظار میرود برشدت این گسترش نیز افزوده شود.
استان مازندران یکی از استان هایی است که دارای توانمندی های گردشگری بسیار بالایی می باشد. از آنجائیکه استان مازندران دارای طیف وسیعی از منابع طبیعی مناسب برای توسعه گردشگری است. لذا می توان با یک برنامه ریزی دقیق و با شاخت عوامل طبیعی( اقلیم، اشکال زمین شناسی، جنگل هاو…) عوامل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بستر مناسبی از توسعه پایدار گردشگری منطقه فراهم ساخت.
گفته می شود دلیلاصلی برای انتخاب یک مقصد برای بازدید، جاذبه های آن است این جاذبه ها شامل اقامت ساحلی، ییلاقات حومه شهر، پارک ها، آثار فرهنگی ، تسهیلات ورزشی و سرگرمی می باشد.بازدید از نقاط دیدنی و جاذبه های جهانگردی هر منطقه مهمترین انگیزه هر گردشگر است.
منطقه سواد کوه از حیث جاذبه های طبیعی بسیار غنی است. مناظر زیبای کوهستانی، رودخانه ها پیچ در پیچ تا آبشارهای زیبا، جنگل های سرسبز، غارهای تاریخی ، سدها و جاده های کوهستانی زیبا و مسیرهای کوهنوردی و ییلاقات خوش آب و هوا جلوه ای از عظمت خدادادی را به نمایش گذارده است که همه سالها علاقه مندان به طبیعت زیادی را به خود جلب می کند. شهرستان سواد کوه با دارا بودن سه شهر به نام های زیر آب، پل سفید و آلاشت دارای جاذبه های طبیعی و فرهنگی متعددی می باشد که پاسخگوی انواع گردشگر داخلی و خارجی با سلیقه های متفاوت است، از دوستداران طبیعت تا علاقه مندان به تاریخ و فرهنگ کهن، گردشگران سلامت و انواع تورهای طبیعت گردی را می توان نام برد. بالاخره می توان گفت برای هر سن و انگیزه و علاقه می توان برنامه ریزی سفر از نیم روزه و یکروزه تا چند روزه را طراحی نمود. از این رو سواد کوه می تواند به عنوان قطب بزرگی در فعالیت های اکوتوریستی کشور مطرح گردد. در این تحقیق علاوه بر شناسایی و بررسی پتانسیل های اکوتوریستی و امکانات گردشگری شهرستان سواد کوه سعی شده است با بررسی نقاط قوت، ضعف و تهدیدها، فرصت های پیش روی توسعه اکوتوریسم شهرستان سواد کوه با بهره گرفتن از مدل swot راهکارهای عملی جهت اکوتوریسم این منطقه ارائه شود.
امروزه سمت و سوی حرکت سیطره جهانی به سمتی است که تفکرات تصمیم گیران را بیش از تنازعات سیاسی و نظامی به سمت ارتباط میان مردم و دولت ها به عنوان عاملی در جهت توسعه کشورها کشانده است پس از اینکه نظام تک قطبی سیستمی ناموفق شناخته شد وبه نظام چند منظوره مبدل گردید جنگ نظامی و رویارویی مستقیم نیز در سده بیستم جای خود را به جنگ سرد و منازعات فرهنگی داد. در این راستا ارتباط میان مردم و فرهنگ ها تاثیری شگرف در تسهیل فرایند توسعه کشورهای جهان دارد در این اوضاع و احوال است که صنعت گردشگری به عنوان بهترین عامل گسترش ارتباط میان مردم نمود می یابد. در روزگار ما گردشگری یکی از فعالیت های اقتصادی گسترده جهانی ست به گونه ای که طی پنج دهه گذشته جهانگردی و گردشگری یکی از عوامل اصلی توسعه اقتصادی واجتماعی بسیاری از کشورها بوده است. امروزه دورافتادهترین کشورها وحتی شهرها به درامدهای حاصل از گردشگری می اندیشند وخود را اماده می کنند (بهمنی، ۱۳۷۴، ۵)
با وجود این باید گفت گردشگری پدیده ای جدید نیست بلکه از دیر زمان در جوامع انسانی وجود داشته است و کم کم و در گذر زمان به موضوعی فنی اقتصادی و اجتماعی و اکولوژیکی تبدیل شده است. شاید واژه گردشگری قدمتی به اندازه تاریخ مکتوب انسان داشته باشد. بررسی تاریخچه صنعت گردشگری گویای ان است که این پدیده همیشه با تجربه خوشایند همراه نبوده است. مردم روزگاران پیشین عموما با این انگیزه مسافرت می کردند که غذا بدست اورند در صورتی که امروزه گردشگری اهداف متعددی را پیگیری می کند (قاسمی، ۱۳۸۸، ۱۴)
ایران به دلیل برخورداری از شرایط ویژه جغرافیایی، تنوع آب و هوایی، تاریخ و تمدن کهن و سایر امتیازات فرهنگی، موقعیتی خاص برای تبدیل شدن به یک قطب بزرگ توریستی را داراست. صنعت گردشگری در دنیا در حال تغییر است، گردشگران هدف های خاصی را دنبال می کنند و برای دستیابی به هدفهای خود، هزینه پرداخت می کنند. شاخه گردشگری گل و گیاه در میان سایر انواع گردشگری، به عنوان نوعی خاص به گردشگران معرفی می شود، گردشگران گل و گیاه، گردشگرانی با علایق خاص بوده که سعی دارند نمونه های رویشی یک منطقه را مورد بازدید قرار دهند.
نگارنده در این پژوهش، گردشگری گل و گیاه را در ایران و به طور موردی درمنطقه شرق استان گیلان مورد بررسی علمی قرار می دهد. توانمندی ها و پتانسیل های گردشگری گل و گیاه درمنطقه شرق گیلان معرفی میشود و زمینه های توسعه گردشگری گل و گیاه بر محوریت آنها ارائه می شود.
این پایان نامه در پنج فصل ارائه می شود:
_ فصل نخست: شامل کلیات تحقیق است که خود در بر گیرنده بیان مساله، سوال تحقیق، فرضیه ها، روش تحقیق، محدوده مورد مطالعه، اهداف تحقیق، بهره وران تحقیق، انگیزه تحقیق، ضرورت و اهمیت تحقیق، موانع و محدودیت ها، سازماندهی تحقیق و مفاهیم و واژه ها می باشد.
_فصل دوم: شامل مبانی نظری تحقیق است که در آن مروری بر تحقیقات انجام شده و نظرات و تحقیقات پژوهش گران پیشین، مورد ارزیابی و بررسی قرار می گیرد. نزدیک ترین نظرات به تحقیق ارائه شده و موضوعات مرتبط با پژوهش، نظیر گردشگری، جادبه ها، گردشگری جشنواره ها، گردشگری فرهنگی، و مکاتب جغرافیایی رالیسم و ایدالیسم مورد مطالعه قرار می گیرد.
-فصل سوم: شامل ویژگی های جغرافیایی است که در آن جغرافیای جمعیتی و اجتماعی و جغرافیای اقتصادی شرق گیلان مورد مطالعه قرار می گیرد و با نقشه نمایش داده می شود.
-فصل چهارم: شامل یافته های تحقیق است که به دو بخش تقسیم میشود. در بخش اول گل و گیاه را در شرق گیلان مورد مطالعه قرار می دهد. گردشگری گل و گیاه مفهومی است که در این بخش و باتوجه به پتانسیل های موجود در شرق گیلان مورد پژوهش قرار گرفته است. و در ادامه شامل بخش دوم یافته های تحقیق است که در آن پاسخ پرسش شوندگان به پرسشنامه گردشگری گل و گیاه در شرق گیلان بر اساس جدول و نمودار مورد تحلیل قرار می گیرد.
-فصل پنجم: شامل نتیجه گیری، ارزیابی فرضیه هاو پیشنهادها بوده و در آن باتوجه به یافته های تحقیق، نتایج علمی و کاربردی پژوهش بیان می شود. در ادامه با توجه به نتایج پاسخ های مخاطبان پرسشنامه، فرضیه ها مورد ارزیابی قرار می گیرد.
در نهایت به این نتیجه می رسیم که آیا این شاخه از گردشگری در استان گیلان، با توجه به توانمندی های آن، قابل اجرا خواهد بود یا خیر، هدفی که بی شک بسیار جای پژوهش و مطالعه دارد.
گردشگری گل و گیاه امروزه به عنوان یکی از شاخه های نوین گردشگری در جهان به شمار می رود و به نظر می رسد در اینده ای نزدیک به عنوان شاخه ای از گردشگری با احترام به طبیعت و توسعه پایدار از حالت مفهومی و بالقوه به حالت اجرایی و بالفعل تبدیل شود. گردشگری گل و گیاه در واقع مسافرت تعدادی از انسانهای یک منطقه به مکانی خارج از محل زندگی عادی شان برای دیدار از منابع زیست گیاهی ان منطقه است که در پی ان یک گردشگر دیدار از گل های زینتی وحشی و گیاهان دارویی فضای سبز شهری و روستایی مزارع کشاورزی محصولات ان گونه های گیاهی خاص یک منطقه درختان و درختچه ها و هر انچه را که با زیست گیاهی یک منطقه در ارتباط است را مورد هدف بازدید خود قرار می دهد. گردشگری گل و گیاه هم جذب گردشگران داخلی و خارجی را به دنبال دارد و هم صادرات محصول برای کسب درامد ارزی محسوب می شود. استان گیلان و بخصوص منطقه شرق گیلان به دلیل قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی مناسب وبا توجه به وسعت قابل ملاحظه و تنوع اقلیمی دارای پتانسیل بسیار مناسبی در زمینه گردشگری با اهداف خاص همانند گردشگری گل و گیاه می باشد. منطقه شرق گیلان، با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص خود و دارا بودن از شرایط سخت افزاری و نرم افزاری مناسب در جهت تبدیل شدن به یک قطب گردشگری گل و گیاه دارای توانمندی های مناسبی می باشد اما به نظر می رسد عدم شناخت کافی و علمی از پتانسیل ها و توانمندیهای این شاخه در زمینه ارتباط میان گردشگری و گل و گیاه، عدم معرفی گونه های گل و گیاه منطقه شرق گیلان که دارای جذابیت برای گردشگران می باشند و همچنین، عدم تحلیل علمی گردشگری و گونه های آن متناسب با منطقه شرق گیلان، سبب نوعی شکاف میان این دو علم شده است که باعث شده است منطقه شرق گیلان را از برخوردار بودن از چنین توانمندی ای بازدارد. لذا با توجه به این امر و وجود چنین توانمندیهایی می توان، ضمن سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های مناسب، در زمینه جذب و توسعه گردشگری، بسیاری از موانع و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در منطقه شرق گیلان، بر طرف نمود.
گردشگری[1] یکی از عرصه های نو و زمینه های جدید مورد مطالعه در علوم انسانی است و امروزه از جهات مختلفی مورد توجه کشورها قرار گرفته است. نگرشهای لازم گردشگری از یکسو بهعلت اهمیت اقتصادی آن بوده و از سوی دیگر به دلیل اثرات فرهنگی و اجتماعی آن است.
طی دهههای گذشته گردشگری یکی از بالندهترین بخشها در جهان بوده است و رشد آن در سالهای آتی نیز ادامه خواهد داشت. صنعت گردشگری جهان تقریباً صد میلیون شغل در جهان ایجاد کرده است که عمدتاً شامل كسب و كارهای کوچک یا متوسط هستند. سرعت اشتغالزایی در بخش گردشگری 5/1 برابر بالاتر از سایر بخشهاست(ابراهیمی،1383: 24).
از سال 1980، هر ساله رشدی در درآمدها و فعالیتهای گردشگری مشاهده شده است. سازمان جهانی گردشگری[2] از یک اقتصاد قدرتمند جهانی برخوردار بوده و با 4/7 درصد افزایش در رشد صنعت در سال 2000، دوران طلایی خود را داشته است. آمارهای ارائهشده از سوی سازمان جهانی جهانگردی، نشاندهنده رشد فزایندهای بوده و حجم اقتصادی آن از ۲/۱ میلیارد دلار آمریکا به بیش از ۶۲۲ میلیارد دلار در سال 2005 افزایش یافته است. همچنین گردشگری در سال ۲۰۰۷ توانسته است ۱۰/۳ درصد از تولید ناخالص ملی جهان را به خود اختصاص دهد. در همان سال وضعیت ایجاد اشتغال در این صنعت با حدود ۲۳۴ میلیون شغل، به بیش از ۲/۸ درصد از کل شاغلان بهکار در سطح جهان ارتقا یافته است. اهمیت اقتصادی صنعت گردشگری و سفر همچنان با افزایش وسیع تعداد مسافران از ۲۵ میلیون نفر در فاصله سالهای ۱۹۵۰ به ۷۸۳ میلیون در سال ۲۰۰۶ با میانگین رشد سالانه آن بالغ بر ۶/۵ درصد افزایش یافته است. در سال 2010 میلادی در جهان 1241 میلیارد دلار سرمایه گذاری در بخش توریسم انجام شد که این رقم معادل02/9 درصد از کل سرمایه گذاری جهان است. این رقم تا سال ۲۰۲۰ به ۲ هزار و ۷۵۲ میلیارد دلار خواهد رسید که 04/9 درصد از کل سرمایه گذاری در جهان را تشکیل خواهد داد. همچنین طبق پیشبینیهای این سازمان در سال ۲۰۲۰ میلادی تولید ناخالص داخلی جهان از صنعت گردشگری به مبلغی معادل ۱۱ هزار و ۱۵۱ میلیارد دلار میرسد که نسبت به سال ۲۰۱۰ رشد 5 درصدی دارد. همچنین براساس آخرین آمار این سازمان درحال حاضر از هر3/12 شغل در سراسر دنیا یک شغل مربوط به صنعت گردشگری است. در سال 2011، صنعت گردشگری بیش از 8 درصد از کل مشاغل جهان را به خود اختصاص داده است. بنا برآخرین گزارش های شورای جهانی سفر و گردشگری که آمار و وضعیت گردشگری کشورها را از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ میلادی پیش بینی کرده است، ایران در سال ۲۰۱۰ میلادی رشد9/3 درصدی در صنعت گردشگری داشته ولی گردشگری ایران تا سال ۲۰۲۰ با رکود مواجه شده و این عدد به8/3 درصد کاهش مییابد(پایگاه خبری تازهها، 1390: آنلاین)
گردشگری فعالیتی است که دارای تفاوتهای اساسی با سایر فعالیتهای اقتصادی است. این فعالیت حتی با بخش خدمات نیز دارای مرزهای مشخصی است؛ زیرا گردشگری معمولا بدون بررسی بازار خریداری میشود و شامل محدودهای از کالاها و خدمات مانند حمل و نقل، تسهیلات و منابع طبیعی است که به توالی مصرف میشوند. منابع طبیعی محور بخش مهمیاز کل نهادههای مورد نیاز بخش گردشگری هستند که عموما قابل قیمت گذاری نمیباشد.
پدیده شهرگریزی از دلایل مهم شکل گیری گردشگری بهویژه گردشگری روستایی است. تکامل و تراکم شهرها، تنگناها و محدودیتهای
خاصی را برای برای ساکنانش بهوجود آورده و ادامه چنین روندی باعث میگردد که انسانها به دنبال گریزگاهی باشند که خود را از انقیاد دست و پاگیر زندگی شهری رها سازند و زمانی را به تفریح و تفرج و ترمیم قوای تحلیل رفته اختصاص دهند.
ساکنان شهرها به دلایل متعدد به گذران اوقات فراغت در مناطق ساکت و آرام بخش روستایی وادار می کنند. به دنبال این مسائل، دگرگونیهای عظیمی در نظامهای اجتماعی و اقتصادی و زیستمحیطی و شغلی در سطح ملی ایجاد گردید؛ و به همین خاطر به دنبال آشکار شدن بازتابهای منفی زندگی شهری، برنامه ریزی در زمینه گردشگری بهویژه گردشگری در طبیعت و گردشگری روستایی برای شهرنشین ها و شهرگریزان از اولویت ویژهای برخوردار شد(اردستانی،1387: 218).
گردشگری روستایی از جمله مقولههایی است که تعریف آن، چندان آسان نیست و توافقی درباره آن وجود ندارد. این مسئله چند دلیل دارد. ابتدا این که، تعریف نواحی روستایی که گردشگری روستایی در آن انجام می شود، با دشواری همراه است. چرا که معیارهای مورد استفاده توسط کشورهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارند، دوم این که انواع گوناگون گردشگری در نواحی روستایی صورت میگیرد که اساساَ روستایی نیست، زیرا می تواند ماهیت شهری داشته و تنها در نواحی روستایی واقع شده باشند، سوم اشکال مختلف گردشگری روستایی در مناطق مختلف توسعهیافته مشهود است و از این رو یافتن مشخصات مشترک در همه کشورها دشوار است، چهارم این که نواحی روستایی در روند پیچیدهای از تغییرات در رابطه با تأثیر بازارهای جهانی قرار دارند که ارتباطات و شرایط بازار، جهتگیری محصولات سنتی را تغییر داده است. در همین زمینه، برخی از نواحی روستایی که کاهش جمعیت را تجربه می کنند، با جریان ورود جمعیت برای استراحت، یا توسعه کسب و کارهای غیرسنتی جدید مواجهند. به دلیل حومهنشینی فصلی و مسافرتهای روزانه طولانی و توسعه خانههای دوم، تمایز بین نواحی روستایی و شهری کمرنگ شده است. با این حال گردشگری روستایی می تواند به طور ساده به عنوان مسافرت به نواحی روستایی تعریف شود، اما محققان براین عقیدهاند که موضوع بسیار پیچیدهتر از این است. اما به طور کلی گردشگری روستایی از دوجنبه اهمیت دارد، یکی بهعنوان یک فعالیت گسترده جهانی و دیگری از نظر تأکید بر آن در سیاستهای توسعه منطقهای و محلی. از همین رو منطقی است که بپذیریم تعریف قابل قبول و عام از گردشگری روستایی وجود ندارد. علاوه براین باید پذیرفت که ویژگیهای متمایزی از قبیل فعالیتها و موقعیتهای ویژه، گردشگری روستای را از سایر بخشها یا انواع گردشگری جدا می کند.
از اینرو توسعه گردشگری در مناطق روستایی دارای ابعاد مختلف بوده و توسعه آن نیازمند سازوکارهای متفاوتی نسبت به گردشگری در مناطق شهری است، لذا در این فصل با طرح مساله تحقیق و اهمیت طرح موضوع تحقیق، اهداف تحقیق تدوین میگردد و با بررسی قلمرو تحقیق، محدودیتها و روند کلی تحقیق بیان می شود و در پایان به واژگان کلیدی تحقیق اشاره خواهد شد.
1-Tourism.
2-World Tourism Organization.
بیان مسئله
گردشگری روستایی امروزه بهعنوان یک بخش از بازار گردشگری مورد توجه بسیاری از جهانگردان قرار گرفته است. این بخش از گردشگری به عنوان یک مقصد،دارای شریان خاص خود است، و روز به روز درحال رشد بوده و مشتریان و بازدیدکنندگان بیشتری را به سمت خود جذب میکند. براساس آمارهای موجود در بسیاری از کشورها 70 درصد جمعیت ساکن از انواع تفریحات روستایی استفاده کرده و یا از مناطق روستایی در زمان گذران اوقات فراغت بازدید کرده اند. در قاره اروپا بسیاری از مردم تعطیلات خود را در مناطق روستایی سپری می کنند(امینزاده، 1375: 45).
از سوی دیگر تغییر در فلسفه زندگی انسان، آلودگی محیطزیست شهری و فشارها و استرسهای روانی ناشی از محیطهای زندگی و کار و در کنار تفکرات فلسفی بازگشت به دنیای خاکی، باعث توجه ساکنین شهری به روستاها به خصوص روستاهای خوش آب و هوای مجاور شهرها[1] شد و این مناطق بهعنوان حومه های ییلاقی در ایام پایان هفته و تعطیلات سالانه مطرح شده و توسعه پیدا کرد و کم کم در این مناطق امکانات و خدماتی برای پاسخگویی به نیاز بازدیدکنندگان شکل گرفت. در مراحل بعدی که روستاهای دور دستتر مورد توجه قرار گرفتند، و اقامتهای شبانه مطرح شد، خانههای دوم و ویلاها از طرف ساکنین شهرها (بازدیدکنندگان ثروتمند) در این روستاها ایجاد شد. امروزه این روند با شدت هر چه تمامتر ادامه دارد(جامعی، 1374: 12).
در چند دهه گذشته و به موازات تحولات اقتصادی و اجتماعی، الگوهای سكونت بیشازپیش به شهرنشینی گرایش پیدا نموده است. براساس آمارهای موجود، جمعیت روستایی از 17 میلیون نفر در سال 1355 با نرخ رشد سالانه 1 درصد به 22 میلیون و 131 هزار و 101 نفر در سال 1385 و در سرشماری سال 1390 به 21 میلیون و 446 هزار و 781 نفر كاهش یافته است. سهم جمعیت ساكن در نقاط روستایی نیز از 53 درصد به 4/35 درصد در سال 1385 و 29 درصد در سال 1390 تقلیل یافته است. رشد جمعیت روستایی كشور طی 20 سال گذشته كاهشیافته و از 21/1 درصد به 44/0- درصد در سالهای 85-1375 رسیده است. تعداد خانوارهای هفت نفره و بیشتر از 04/34 درصد در سال 1365 به 38/13درصد در سال 1385 رسیده است(مرکز آمار ایران، 1390: آنلاین).
لازم به توضیح است، تثبیت شمار جمعیت روستایی در حدود تقریبی 5/21 میلیون نفر در سالهای منتهی به سال 1390 را نباید به منزله خاتمه یافتن توان بالقوه جمعیتپذیری جامعه روستایی ایران تلقی نمود، بلكه این موضوع از عدم استفاده بهینه از قابلیتهای موجود در این مناطق، ضعف كاركردهای اقتصاد جوامع روستایی، ضعف و نارسایی سیاستها و برنامههای دولت جهت توسعه روستایی، كمبود امكانات آموزشی و بهداشتی و بالاخره كمتوجهی به صنعت گردشگری بهعنوان یكی از مهمترین مسائل نشأت میگیرد. از اینرو، چنانچه اقدامات اساسی برای تجهیز و سرمایهگذاری در این مناطق (بهرغم قابلیتهای موجود) صورت نپذیرد، امكان افزایش جمعیت برای آن متصور نخواهد بود و كشور همچنان شاهد موج مهاجرتهای جوامع روستایی به مناطق شهری و بهتبع آن بروز مشكلات اجتماعی و زیستمحیطی در مناطق شهری خواهد بود(رضوانی،1379: 112).
مجموعه مسائل فوق بسیاری از دولتها را بهویژه در جوامع درحال توسعه بر آن داشته است، تا با اتخاذ تدابیر مناسب و تحرك بخشیدن به اقتصاد این مناطق، انگیزههای لازم را برای ماندگاری این جوامع در مناطق روستایی فراهم نمایند. یكی از مهمترین و در عین حال كمهزینهترین گزینهها برای توسعه و تحرك بخشیدن به اقتصاد جوامع روستایی توسعه صنعت گردشگری بهطور عام و توسعه این صنعت در مناطق روستایی بهطور خاص است كه از بسیاری از ظرفیتها و قابلیتهای آن ها بهویژه در كشورهایی مانند ایران استفاده نشده است(رضایی ترشیزی،1382: 86).
سابقه سکونتگزینی و تمدن 9 هزار ساله درکنار آثار باستانی، تاریخی، صنایع دستی و چشم اندازهای طبیعی بکر و ثبت 1200 اثر در فهرست آثار ملی، استان قزوین را از این حیث در جایگاه ویژهای قرار داده است؛ که بسیاری از این آثار تاریخی و محصولات تولیدی کشاورزی در منطقه الموت در شهرستان قزوین قرار دارد. در منطقه الموت 13 قلعه از جمله قلعه الموت(حسن صباح) در گازرخان، لمبسر در رازمیان، قلعه میون، شمس کلایه و شیرکوه وجود دارد که گردشگران داخلی و خارجی بسیاری را به این منطقه می کشاند. شهر رازمیان، رودخانه نینه رود، شالیزارهای دره شاهرود، روستاهای تاریخی آتان، گرمارود، گازرخان، دره و حاشیه اندج رود، دریاچه اوان و درخت چنار خونبار در محل امامزاده زرآباد از جمله مناطق نمونه گردشگری در منطقه الموت است. از این رو باتوجه به قابلیتهای زیاد شهرستان لازم است که به موضوع گردشگری روستایی توجه بیشتر گردد.
مقوله ی زمین لغزش (Land Slide) امروزه در جهان یكی از مهمترین مسائل بشمار می رود. هر ساله نمونههای عظیم این پدیده را می توان در رسانه ها دید. زمین لغزش چه در ابعاد بزرگ و سریع خود و چه در بعدهای كوچك و خزنده می تواند به طرق مختلف خسارت زا باشد. بر این اساس بررسی این پدیده، از میزان خسارتهای طبیعی و انسانی بكاهد. شناخت زمین لغزش این امكان را به ما خواهد داد كه عوامل پدید آورندهی آن را شناخته و از تكرار آن چه بدست طبیعت و یا انسان و فعالیت هایش جلوگیری كرده و یا حداقل شدت آن را بكاهیم. ایران به دلیل كوهستانی بودن و دارا بودن دامنه های گوناگون، همچنین فعالیت های عمرانی و پیامد آن دستكاری در محیط طبیعی ; موارد متعدد این پدیده را به خود می بیند، كه اهمیتش را دوچندان میكند. برنامه ریزی و مطالعه ی محیط های طبیعی در جهت حفظ تعادل و پایداری محیط طبیعی بخصوص دامنه ها و سپس انجام فعالیت ها و پروژه های عمرانی;باید مورد توجه مسئولین و بهره برداران قرار گیرد;چراكه برهم خوردن تعادل دامنه ها منجر به كاهش پایداری آن ها و در نهایت حركات دامنه ای یا زمین لغزش خواهد شد. البته می دانیم كه این پدیده مختص مناطق كوهستانی و دامنهها بوده و می توان در این مناطق به راحتی انواع مختلف آن را مشاهده نمود. حوضه ماسوله رودخانه از جمله مناطقی است که دچار حرکات دامنه ای شده است.
با توجه به موارد فوق این پایان نامه به پنج فصل زیر تقسیم می شود:
فصل اول : کلیات تحقیق
فصل دوم : مرور منابع و ادبیات تحقیق و پیشینه تحقیق
فصل سوم : روش اجرای تحقیق(مواد و روشها)
فصل چهارم : یافته های تحقیق
فصل پنجم : نتیجه گیری و پاسخ به فرضیات می باشد
1-2 کلیات تحقیق
1-2-1 بیان مسئله
حركات توده ای مواد، یک فرایندهای ژئومورفیک طبیعی هستندكه بر اساس ویژگی های خاص این پدیدهها كه بخشی ا ز فرایندهای محیطی یک محل اتفاق می افتند )گلید:2003 123).
فرسایش دامنه ای، سبب انتقال حجم زیادی از مواد دامنه ای، مانند سنگریزه ها، واریزه ها و غیره به دره ها می شوند (لارسن و پاكز،:1997 836). در كشور ایران، به دلیل شرایط آب و هوایی، زمین شناسی و توپوگرافی مستعد، وقوع حركات توده ای، تلفات جانی و خسارتهای مالی و زیست محیطی قابل توجهی به همراه دارد، به طوری كه علاوه بر تخریب خاكهای حاصلخیز، موجب تهدید و تخریب سكونتگاه های انسانی و زیرساخت های بشری، قطع راه های ارتباطی و غیره می شوند. در نواحی مختلف كشور ایران چنانكه تا سال 1380 تعداد 3250 مورد ز مین لغزش به ثبت رسیده و تخمین زده می شود كه تعداد آنها بالغ بر دو برابر این رقم باشد (فیض نیا و همكاران، 1380.، 208 ) همچنین براساس گزارش كمیته كاهش بلایای طبیعی وزارت كشور، سهم خسارات سالانه ناشی از حركت های توده ای در ایران، میلیارد ریال برآورد گردیده است (احمدی و طالبی، 1380، . (324 : 500.
حركات دامنه ای پس از زلزله و سیل، بیشترین خسارات را به انسان وارد می کند. به طوریکه سالانه میلیاردها تن خاک و سنگ بر اثر این پدیده جابهجا می شود. در دهههای اخیر، با توجه به سیر صعودی خسارات و زیانهای ناشی از حوادث طبیعی (به ویژه حركات دامنه ای)، مسئله پیش بینی و ارائه راهحلها و شیوه های کنترل و دور ماندن از ضررها و خسارات وارده، به طور جدی مطرح بوده است. در سال های اخیر میزان حركات دامنه ای مانند لغزش، ریزش و سولی فلوكسیون در حوضهی آبریز ماسوله رودخان افزایش یافته است. همچنین در این مدت ماسوله رودخان نیز نسبت به سال های گذشته بیشتر سیلابی شده و حتی خسارات ناشی از آن در روستاهای واقع در اطرافش هم افزایش یافته است. از سوی دیگر طی این مدت فعالیت های انسانی هم مانند عملیات راهسازی جهت تعریض برخی نقاط حادثه خیز جاده، ایجاد معابر در دل جنگل جهت انتقال چوب درختان، بهره برداری بی رویه از جنگل و عدم كاشت نهال، برداشت بیرویه شن از كف رودخانه ایجاد تغییرات ژئومورفولوژیکی در برخی مناطق توسط افراد آن هم با اخذ مجوز از سازمان ها و نهادهای مربوطه در جهت ساخت استراحتگاه های گردشگری; افزایش یافته است. بر این اساس فعالیت های انسانی از یک سو و عدم برنامه ریزی و مدیریت صحیح در راستای حفاظت از خاك این حوضه، فرسایش و جابجایی خاك را سبب شده و انواع حركات دامنه ای را ایجاد كرده است. در این پایان نامه سعی می شودباتوجه به اینكه حركات دامنه ای حوضه ماسوله رودخان می تواند از عوامل گوناگونی مانند شرایط آب و هوایی، فعالیت های انسانی، میزان پوشش گیاهی، زمین ساخت حوضه، فعالیت های تكتونیک و… نشات بگیرد علل دقیق این حركات دامنه درماسوله رودخان موردبررسی و نسبت به جلوگیری از حركات دامنه ای حوضه ماسوله رودخان پیشنهادهای ارائه شود.
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
Table of content
Title Page
1 |
3 |
3 |
4 |
6 |
9 |
10 |
11 |
11 |
11 |
12 |
16 |
16 |
19 |
23 |
26 |
29 |
32 |
35 |
37 |
39 |
40 |
42 |
44 |
45 |
45 |
45 |
46 |
46 |
47 |
47 |
48 |
49 |
53 |
54 |
56 |
58 |
61 |
65 |
65 |
66 |
67 |
68 |
68 |
69 |
71 |
73 |
74 |
75 |
75 |
75 |
76 |
78 |
79 |
83 |
84 |
85 |
85 |
86 |
90 |
92 |
92 |
93 |
93 |
94 |
95 |
97 |
99 |
100 |
100 |
101 |
115 |
116 |
123 |
132 |
LIST OF TABLES
87 |
88 |
88 |
89 |
89 |
LIST OF FIGURES
56 | |
57 | |
73 | |
76 | |
77 | |
81 | |
81 | |
82 | |
83 | |
87 | Figure 10: Listening comprehension ability of control and experimental groups |
90 |
Abstract
The present study has made an attempt to investigate the impact of contrastive-based pronunciation teaching on listening comprehension ability of Iranian EFL learners. Based on it, this study set out to focus on the phonological feature (segmental feature) and the pronunciation errors which are made by Iranian learners of English as a Foreign Language (EFL) and the impact of such transfers and errors on their listening comprehension ability. To achieve this purpose, the researcher conducted an OPT test (Oxford Placement Test) to homogenize students. Then 40 female EFL learners attending general English course at Iran Language Institute (ILI) in Rasht, Iran whose score fell between 1SD±Mean were chosen to conduct the study. The participants were divided into experimental and control group.
Before starting the training, a pretest was applied to all students, and the treatment started the week after. Unlike the control group, the participants in the experimental one received special treatment. They were trained by contrastive teaching most frequent errors for Iranian EFL learners. The treatment lasted for 30 minutes class hours; one class hour – 90 minutes – a week for four weeks. By the end of the forth week, a post-test of listening was conducted and the results were analyzed through Statistical Package for Social Sciences (SPSS). To do the results quantitative data have been analyzed through descriptive statistical methods (mean and standard deviation), and the researcher ran inferential statistics (t-test) and analysis of covariance (ANCOVA). The results showed significant difference between the control and experimental group. It was, therefore, concluded that using contrastive-based pronunciation teaching can improve the listening comprehension ability of EFL learners.
This study gives the curriculum designers, administrators, teachers and material developers the opportunity to draw on the findings to shape curricula, create syllabi, develop materials, and conduct classes accordingly.
KEY WORDS: CONTRASTIVE ANALYSIS, PRONUNCIATION, LISTENING COMPREHENSION, EFL
Chapter1. Introduction
1.0. Introduction
Listening is one of the most problematic skills for foreign language learners (FLL) since it does not develop easily and plays an important role in communication as it is said that, of the total time spent on communication, it takes up 40-50% (Mendelsohn, 1994). In the early period of ELT this skill was not regarded as an important skill in communication but gradually, during the years of developing ELT field, listening comprehension (LC) has received the emphasis it always deserved. Second language educators now acknowledge it as a crucial in FLL and encourage language teachers to devote more class time to listening activities. So the importance of listening comprehension in language learning and language teaching has moved from the status of incidental and peripheral importance to a status of significance and central importance (Celce-Murcia, 1991).
To develop this skill many different methods have been applied and various activities have been employed in classrooms. Many courses now offer ways and many books and conferences claim to teach teachers how to improve their students’ performance in listening comprehension. Furthermore, many teaching techniques in this regard have been introduced. For example, Rost (1991) has suggested more than 30 activities with many variations. In addition to strategies, teachers and researchers try to use different techniques such as using visual aids and particular computer program. The use of these techniques depends highly on student’s learning capacity and also availability of suitable materials. With the help of technology, opportunities for classroom instruction arise and teachers try to take advantage of these opportunities.
Nevertheless, listening has remained one of the most difficult skills due to certain reasons. For instance, the materials use in class lack the strength to cover how the real listening process occurs (Brown & Yule, 1983; Rosa, 2002). Because the materials include reduced speech and usually modified according to the level of the FLLs. This causes they have problem in real life communication and have problem in comprehending ‘ real speech’. Chastain (1988) asserts that the ability to comprehend the spoken second language plays an essential role in second language learning and use.
One of the techniques for improving listening comprehension is pronunciation awareness and finding the nature of it on the learner’s language. In order to apprehend what is meant thoroughly, one has to be aware of the nature of spoken language which is directly related to the phonological features of the language and the absence of elements in their own language that causes the misunderstanding of spoken language and results in comprehension decline. Therefore, for FLLs contrastive based pronunciation teaching deserves consideration. With respect to this assumption, this study attempts to find if contrastive-based pronunciation teaching has any effect on developing listening comprehension.
1.1. Theoretical Framework
Before linguistics became a scientific study of language, language was studied subjectively. This subjectivity lied in the fact that language investigators, by the end of the nineteenth century and the beginning of the twentieth century, had been prescriptive in their ideas- to say how a language or a teaching method should be or should be taught, how we ought to speak and how we ought not to speak- rather than to be descriptive- to describe what really existed, and focuses on describing how native speakers actually do speak. Perspective approach codifies certain distinctions between standard and non-standard varieties, and often makes covert value judgments by referring to standard varieties as correct or ‘good’ English and the non-standard as incorrect or ‘bad’ English. While in contrast, descriptive view aims to describe language as it is actually use. The rules are more like a blueprint for building well-formed structures, and they represent speaker’s unconscious knowledge, or ‘mental grammar’ of the language (Norbert Schmitt, 2002). The real acceleration of change in linguistic description and pedagogy occurred during the twentieth century, in which a number of movements influenced the field only to be replaced or modified by subsequent developments.
Early in the 20th century, understanding literary works was the sole purpose of English Language Learning (ELL). Researchers and teachers focus primarily on reading and grammatical skills (Richards & Rodgers, 2001) and listening was not regarded as an important component of language teaching. Breeding a fluctuation in the attention given to listening started by changes in approaches to language teaching which led to changes in classroom applications. Listening became increasingly integrated into English teaching curricula in the 1970s, and has preserved its place until today (Cinemre, 1991). Now, there is a considerable number of researchers and scholars who give paramount importance to the skill (e.g., Berne, 2004; Brown, 2008; Jia & Fu, 2011). Lundsteen (1979) states that listening is the basis for other skills, is true for second language (L2) as well as first language (L1) acquisition. Learners need to listen to language input. Without this they cannot produce in other language skill areas which lead to no learning (Rost, 1994). Therefore, the importance of teaching listening can well be seen. For being a complex phenomenon, teaching listening has caught the attention of many researchers (e.g., Brown, 2008; Hayati & Mohmedi, 2011; Hinkel, 2006; Vandergrift, 2007) and teachers in pursuit of finding ways for classroom instruction.
Applying strategies has become mounting concern for both teachers and learners. However, using these strategies alone will not help neither learners to develop their listening nor teachers who attempt to use varies techniques in their classes. Lundsteen (1979) defines listening as the process in which spoken language changes into meaning in the mind. To convert spoken foreign language in the mind, learners should be aware of the phonological features of the language. This fact signals the importance of the pronunciation component of language learning. As part of successful communication, pronunciation teaching has become important (Celce-Murcia, Brinton, & Goodwin, 1996). With the rise of the communicative approach in language teaching, increasing need of teaching pronunciation has triggered researchers to work on various components of pronunciation. One which is the subject of this study is the absence of the elements in the learner’s language and contrastive teaching of them on listening comprehension. The literature suggests that pronunciation cannot be dissociated from other foreign language skills (e.g., Celce-Murcia, Brinton, & Goodwin, 1996); in fact it has a significant relation to listening comprehension. Therefore, teaching these interrelated skills together in classrooms so as to develop both may be encouraged.
1.2. Statement of the problem
Listening is one of the most challenging skills for EFL learners to develop as it is probably the least explicit of the four language skills (Vandergrift, 2004). It is a key to all effective communications, without effective listening ability, messages are easily misunderstood- communication breaks down and the sender of the message can easily become frustrated and irritated. In the field of English Language Teaching, listening has been neglected as language skill, or practiced in inadequate ways. Students often find a tremendous amount of difficulties while they are listening to the language they are learning (Sevil Ak, 2012). They are disappointed by the inability to comprehend recorded dialogues, or songs, even if the elements of stress and intonation are slowly enunciated. The time an individual is engaged in communication is devoted approximately 9 per cent to writing, 16 percent to reading, 30 per cent to speaking, and 45 per cent to listening (Rivers and Temperley 1978; Oxford 1993; Celce-Murica 1995). So, despite of the importance of this skill, it is one of the most problematic areas for foreign language learners and plays an important role in language learning.
To develop this skill, different methods and activities have been applied. Teachers use pre listening activities like free discussion on the topic by the use of included words, or writing new or unfamiliar words on board, or other activities based on the learners’ level and amount of knowledge. Nevertheless, listening has remained one of the most difficult skills due to certain reasons and should be given more attention (Rivers 1968; Widdowson 1978; Mc Carty 1991, Long 1985; Ur .1984). Listener may listen to the appropriate tape recording based on their level or they may be helped by the teacher to understand better. Although they may comprehend what has been said on tape recording, they have problem in real life communication when they miss some important details (Brown, G., 1977; Brown, J.D, 2006; Brown &Yule, 1983). Students are exposed to reduced language in the classroom and this causes they have problem in real speech (Rosa, 2002).