انسان محور و مدار و انگیزهی عموم فعالیتها و برنامههای روزانهاش را کسب لذت قرار داده است.
در این نوشتار مختصر ابتدا به تعریف لذات مادی و معنوی پرداختهایم. سپس لذات را در کلام بزرگان دین بررسی کرده و لذات خیالی را برشمردهایم. در بخش دوم لذات معنوی شناختی و رفتاری معرفی شده و برخی راهکارهای دستیابی به این لذات ذکر شده است. پخش پایانی این نوشتار به بررسی عوامل محرومیت آدمی از لذات معنوی اختصاص یافته است. از آن جا که قساوت قلب از مهم ترین عوامل محرومیت از لذات معنوی است، مقدار قابل توجهی از این بخش به بررسی بحث قساوت قلب اختصاص یافته است.
کلید واژه : لذت معنوی، قساوت قلب، ذکر خدا، گریه، توهم لذت
فهرست
کلیات… 1
بیان مسئله. 1
اهمیت و ضرورت.. 1
سؤالات تحقیق.. 1
فرضیه های تحقیق.. 1
پیشینهتحقیق.. 2
چهارچوب نظری تحقیق.. 2
مفاهیم کلیدی.. 2
بخش اول. 5
تعریف لذات معنوی.. 5
فصل اول : لذات معنوی.. 7
7
8
1.2.1. راه رهایی از لذات مادی و دنیوی.. 10
3/1. تعریف فرح، سرور و نضرة 11
فصل دوم: لذات معنوی در کلام بزرگان.. 13
13
14
فصل سوم: گونه های لذت معنوی خیالی.. 17
17
18
18
19
21
بخش دوم. 25
لذات معنوی واقعی و عوامل پیدایش و ازدیاد آن ها 25
فصل اول: لذات معنوی واقعی شناختی.. 27
1.1 معرفت خدا 27
1.1.1. آثار و پیامدهای معرفت خداوند متعال. 28
37
1.2.1. راه های ازدیاد محبت خدا 37
45
1.3.1. راههای چشیدن شیرینی ایمان. 45
1.4. محبت اهلبیت: 68
1.4.1 راههای عملی کسب حب اهلبیت7. 70
75
77
فصل دوم: لذات معنوی واقعی رفتاری.. 79
79
81
82
83
83
1.5.1 راههای کنترل خشم. 85
87
2.6.1. ریشهی لذت بردن از قرائت قرآن. 88
2.7. ذکر خدا 88
2.7.1. ذکر خفی.. 90
2.7.2. عوامل ذکر. 91
2.8. انس با خدا 94
95
96
: 96
. 98
. 99
بخش سوم. 101
عوامل محرومیت از لذات معنوی.. 101
فصل اول: قساوت قلب.. 103
103
104
105
1.3.1 گناه 105
1.3.2. زیادی کلام. 106
1.3.3. پرخوری.. 107
1.3.4. بلندی آرزوهای دنیایی.. 107
1.3.5. برخی شغلها 108
1.3.6. برخی از اعمال. 109
110
111
1.5.1 توبه. 111
1.5.2. دعا 111
.. 112
. 112
1.5.5. خوردن عدس.. 113
114
فصل دوم: برخی دیگر از عوامل محرومیت از لذات معنوی.. 115
2.1. گناه 115
2.1.1. محرومیت از نماز شب بر اثر گناهان. 115
2.1.2. محرومیت از نماز شب بر اثر دروغ. 115
2.1.3. محرومیت از نماز شب بر اثر عجب.. 116
2.1.4. محرومیت از قبولی عمل بر اثر حرام خواری.. 116
2.1.5. محرومیت از قبولی عمل بر اثر نیت سوء نسبت به برادر مومن. 117
117
118
118
فهرست منابع. 119
یکی از بالاترین عوامل و ریشه های جذب انسانها به دین و رعایت دستورات الهی و احکام دینی و التزام به مبانی اعتقادی دینی، لذت بردن از دینداری است. بسیاری از دین گریزان و حتی دین ستیزان اگر بدانند که چه لذات غیر قابل توصیفی در دین داری واقعی نهفته است به دنبال التزام و عمل به دستورات دین خواهند رفت چرا که ریشهی بسیاری از دین گریزیها و زیر پا گذاشتن فرامین الهی لذتی است که از ترک واجب و انجام حرام میبرند.
در این نوشتار به بیان اقسام لذات معنوی پرداخته شده راه های کسب و تقویت آن توضیح داده شده است.
دانستن اقسام لذات معنوی واقعی چه لذات شناختی و چه لذات رفتاری آن قدر مهم است که میتواند سبب ارتقای ایمان تقوا و معرفت دین داران و اهل معنویت باشد. یعنی ثابت قدم شدن آنان در مسیر بندگی خدا که برای انسان مسئله ای از بندگی خدا مهمتر نیست چرا که هدف از آفرینش ما بندگی و عبودیت بوده است: و ما خلقت الجن و الانس الا یعبدون آن کس به دنبال کشیدن طعم شیرین لذات معنوی میافتد، مسلماً در مسیر نورانی بندگی خدا قرار خواهد گرفت. اگر دین گریز باشد و خارج از مسیر بندگی، چشیدن طعم لذات معنوی، او را عاشقانه و داوطلبانه به این مسیر خواهد آورد؛ و اگر اهل دین و دیانت باشد مقام و درجه و رتبهی او بالاتر خواهد رفت.
1- آیا هر لذتی که انسان احساس کند لذت معنوی است؟ واقعیت دارد؟ یا لذات معنوی خیالی هم داریم؟
2- چگونه میتوان لذات معنوی واقعی را از لذات معنوی خیالی باز شناخت؟
3- اقسام لذات معنوی واقعی کدامند؟
1- هر گونه احساس مطلوب آرامش دوست داشتن، علاقهمند بودن لذت بردن از آن چه که به امور معنوی و الهی مربوط است میتواند جزء لذات معنوی باشد. به شرطی که صاحب شریعت آن را تأیید کرده باشد.
2- الزاماً هر چیزی را که انسان لذت معنوی بپندارد لذت معنوی نیست مانند پیروان ادیان باطل که از عبادت در کلیسا و کنیسه ممکن است لذت هم ببرند یا لذت ریاست باطل و توهم زهد ساختگی.
3- با مراجعه به آیات قرآن کریم و کلمات اهل بیت: میتوان لذات معنوی واقعی را از لذات معنوی خیالی بازشناسی کرد.
4- برخی از لذات معنوی واقعی به شناخت و عقیده و باورهای درونی مربوط هستند و بخشی دیگر از لذات معنوی در رفتار و کردار ظاهری و فیزیکی منعکس میشوند. قسم اول مانند ایمان و معرفت و محبت به خداوند و قسم دوم مانند ملاقات برادران دینی و لذت نماز
پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم)، به عنوان خاتم الانبیاء و رسول دین اسلام، علاوه بر دریافت وحی، ابلاغ و رساندن آن، وظیفه اجرای احکام را نیز بر عهده داشتند. با توجه به دیدگاه شیعه امامیه که برگرفته از قرآن و سنت است، وظایف رسالت در تمام جهات به جز دریافت وحى، بر عهدۀ امام است. بدین معنی که جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)که امام معصوم است وظیفۀ ادارۀ جامعه و اجرای اجکام الهی را برعهده دارد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به عنوان امام معصوم توانست حکومت اصیل اسلامی را با وقفهای 25 ساله برای مدت کوتاهی تشکیل دهد.
انگیزه اصلی از انتخاب این موضوع آن است که همیشه این سوال مطرح بوده که چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) با آن شخصیت بی نظیر و والا نتوانست در حکومتی که تشکیل داد به اهداف متعالی خود برسد و چرا آنقدر عمر این حکومت کوتاه بود؟
پاسخ قابل تأمل این است که هر حکومتی دو رکن اساسی دارد یک رکن حاکم و امامی است که حکومت را اداره میکند و به جامعه خط مشیء میدهد و رکن دوم مردمی هستند که باید از امام و رهبر خود اطاعت کنند و او را در رسیدن به اهدافش یاری کنند. به همین دلیل اطاعت از امام و رهبر از مسائل مهم فقهی دین اسلام است.
در حکوت امام علی (علیه السلام) ، رهبر والا مقام با اهداف متعالی وجود داشت ولی مردمی که گوش جان بسپارند و فرامین او را اطاعت کنند وجود نداشت.
در این پژوهش سعی شده است با بهره گرفتن از منابع دست اول تاریخی به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا به بررسی وقایع مهم حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرداختهشود تا بتوان دستورات و فرامین آن حضرت و عدم اطاعت مردم و پیمان شکنیها و تحمیل رأیهای آنها را در مواقع مختلف تحلیل کرد. برای آنکه بتوانیم عملکرد مردم زمان حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به درستی تحلیل کنیم لازم است در ابتدا به مبانی اعتقادی مردم آن زمان در مورد امام و اطاعت از امام بپردازیم. از اینرو در فصل دوم و سوم مبانی اعتقادی اسلام در مورد امام و جایگاه امام و سپس اطاعت از امام بررسی شده است، سپس عملکرد مردم آن عصر زیر ذره بین تاریخ تحلیل شده است.
برای آنکه بتوانیم رابطه امام ومأموم را در آن دورۀ تاریخی به طور صحیح تحلیل کنیم، لازم است علاوه بر رجوع به منابع تاریخی، به کتاب شریف نهج البلاغه که مجموعهای از خطبهها، نامهها و کلمات قصار ایراد شده در همان زمان است، نیز رجوع شود. لازم به ذکر است در این پژوهش از ترجمه استاد سید جعفر شهیدی برای متون نهج البلاغه استفاده شده است. ای اا
فصل اول: کلیات
این تحقیق در پی آن است که مبانی اعتقادات مسلمانان عصر خلافت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دربارۀ اطاعت از پیشوای مسلمین (خلیفه ـ امام) اعم از اینکه آن حضرت را خلیفه چهارم یا امام اول خویش بدانند، تبیین کند و این نکته مورد بررسی قرار گیرد که چرا اکثریت جامعه (مردم) خلفای غاصب پیشین را اطاعت میکردند و حتی بدعتهای آنان را در دین و اجتهادات شان را در برابر نص میپذیرفتند، امّا امیرالمومنین علی (علیه السلام) را که در همان جایگاه قرار گرفته بود، به درستی اطاعت نمیکردند وبارها باعث رنجش و گلایه آن حضرت گردیدند بگونهای که از خداوند میخواست او را از آنان بگیرد و میان او و این مردم جدایی افکند.
همچنین برخی از سرشناسانی که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را امام اوّل خود میخواندند و خلفای پیشین را غاصب میدانستند، گاه در برابر فرامین آن حضرت ، ایستادگی کرده و یا خلاف آن را عمل میکردند و یا حضرت را وادار به پیروی از خواست خود میکردند. بنابراین نتایج عدم اطاعت از پیشوای مسلمانان آن هم وجود مقدس امیرمؤمنان (علیه السلام) که بر خلاف مبانی اعتقادی رخ داد تالی فاسدهایی داشت که جبرا ناپذیر بود.
از آنجا که صلاح و سعادت امت اسلامی در گرو پیروی و اطاعت از پیشوای عادل مشروع است و بالعکس عدم اطاعت و نافرمانی چنین پیشوایی شقاوت و تفرقه امّت را در پی داشته و موجب تسلط ظلمه مستبدان و مستکبران و کفار بر مسلمانان خواهد شد، بررسی عملکرد جامعه اسلامی در دوران خلافت امیرالمومنین (علیه السلام) که بر خلاف تعالیم دینی فریقین از آن حضرت به درستی اطاعت نکردند، موجب تبدیل خلافت معنوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) به سلطنت اموی و عباسی و حاکمیت غاصبان ستمگر بر عالم اسلام شد ، آینه عبرتی برای مسلمانان است ، تا در صورت پدید آمدن شرایط و تشکیل حکومت مشروع به زعامت پیشوای عادل، با اطاعت از او صلاح و سعادت خویش را رقم بزنند و از شقاوت و فلاکت خویش جلوگیری کنند. از این رو اهداف این پایان نامه در نکات کلیدی زیر خلاصه میشود:
1ـ آشنایی با مبانی اعتقادی فریقین درباره اطاعت از پیشوای مسلمین،ترویج معروف و آگاه ساختن کسانی که ممکن است از این مسئولیت خود به خوبی مطلع نباشند.
2-از آنجاییکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در بین فریقین از مقام معنوی والایی برخوردار است دانستن علل عدم موفقیت ظاهری آن حضرت در اداره جامعه اسلامی نسبت به خلفای پیشین ضرورت دارد.
3- برای مردم مسلمان ایران که تاکنون بیش از ثلث قرن، حکومت مشروع ولایت فقیه را تجربه کردهاند، مردم و کشورهای اسلامی که با پدیده بیداری اسلامی از قید حکومتهای خود کامه آزاد گردیدهاند، دانستن علل و عوامل انحطاط جامعه دوران خلافت امیرمؤمنان (علیه السلام) که موجب عدم اطاعت از آن حضرت شد و پیامدهای تلخ و جبران ناپذیز این عدم اطاعت بسیار عبرت آموز و کاربردی خواهد بود.
تحقیق کنونی پژوهشی است با عنوان « مبانی سبک زندگی اسلامی در قرآن کریم» که در آن تلاش شده است اصول و مبانی طراحی شده سبک مطلوب زندگی اسلامی از سوی قرآن و برخی روایات با توجه به شاخصه های در نظر گرفته شده در آموزه های دینی، مورد بررسی و تبیین واقع شود. تحقیق کنونی که دایره آن به وسعت تمام ابعاد زندگی است در حیطه های متعدد رفتارهای فردی و اجتماعی قابل تطبیق و اجرا می باشد؛ زیرا قرآن کریم در آموزه های خود تمام راهکارهای مناسب جهت تدارک یک زندگی مطلوب در ابعاد مختلف در اختیار انسان ها نهاده و آنها را به پیروی از این تعالیم دستور داده است. رسولان و پیشوایان حق نیز در طول دوره مختلف زندگی جامعه بشریت، تلاش نمودند سفارش های آسمانی را مد نظر خود قرار داده و به پیروان خود نیز گوشزد نمایند. آنچه در این تحقیق بیشتر مد نطر می باشد، تبیین مبانی و معرفی شاخصه های سبک زندگی اسلامی است که در جنبه های متعدد دین شناسی، خدا شناسی، مردم شناسی، فعالیت اجتماعی در فرایندهای شناختی و ارزشی و اخلاقی نیز قابل بررسی می باشد.
شکی نیست که قرآن کریم، کتاب آسمانی کامل و دستور زندگی کل بشریت، تمام جنبه های زندگی انسان را در بعد فردی و اجتماعی، اقتصادی، نظامی و ….، در نظر گرفته و راهکارهای مناسبی نیز جهت بهبود بخشی به فراز و نشیب های زندگی تدوین نموده است. این کتاب مقدس در قالب امر و نهی، برنامه های زندگی انسان را جهت بخشیده و از انسان خواسته است که طبق برنامه های تدوین شده، از یک سبک زندگی مناسب تبعیت و برخوردار باشند.
از سبک زندگی تاکنون تعاریف متعدد و متفاوتی از سوی روشنفکران، جامعه شناسان ارائه شده است.
مفهوم «سبک زندگی» از جمله مفاهیم علوم اجتماعی و علم جامعه شناسی و مردم شناسی است که در دهه اخیر بسیار مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی و مدیران فرهنگی و دین شناسان جامعه قرار گرفته است. سبک زندگی معنایی است که از به هم تنیدگی و پیوند و نظام وارگی و شبکه ای بودن عوامل متعددی که در شیوه های زندگی یا اقلیم های زیستن انسان تأثیر می گذارند، به وجود آمده است.
سبک زندگی اسلامی از حوزه های متعدد دینی و اجتماعی قابل تعریف و بررسی می باشد. در حوزه مطالعات فرهنگی، سبك زندگی مجموعه رفتارها و الگوهای كنش هر فرد است كه به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی نظر داشته باشد. طبیعی است بر اساس چنین
رویكردی، سبك زندگی افزون بر اینكه بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و كنشهای اشخاص در هر جامعه دلالت دارد و بیانگر اغراض، نیات، معانی و تفسیرهای فرد در جریان عمل روزمره و زندگی روزانه است، نشاندهنده كمّ و كیف نظام باورها و ارزشهای افراد نیز خواهد بود. بدین ترتیب، از سبك زندگی، مجموعه ای از الگوها و عناصر رفتاری نظاممند و مرتبط اراده می شود كه یک كل متمایز از كلهای دیگر را پدید میآورد. البته چنین برداشتی از مفهوم سبك زندگی افزون بر اینكه پشتیبانی آخرین و جدیدترین دیدگاه های صاحبنظران این عرصه را به همراه دارد، از قابلیت خوبی برای بومیسازی مفهوم سبك زندگی بر اساس اقتضائات جامعه ایرانی ـ اسلامی برخوردار است.
تحقیق کنونی که یک پژوهش دینی قرآنی است و قصد دارد سبک زندگی را از این دیدگاه بررسی و معرفی نماید، با توجه به محتوای تحقیق مشتمل بر 4 فصل مرتبط می باشد: در فصل اول کلیات تحقیق از جمله بیان مسئله و پیشینهتحقیق و اهداف و فرضیهها نیز مورد برسی قرار خواهد گرفت. در فصل دوم مباحثی از قبیل تعریف و مفهوم سبک زندگی اسلامی از جهات متعدد مورد تبیین قرار گرفت.
در فصل سوم مهمترین شاخصه هی سبک زندگی اسلامی در سه محور اعتقادی واخلاقی و اقتصادی با زیر بخش های مناسب خود با استناد به آیات و روایات بررسی شد. در فصل چهارم، عوامل و علل گرایش به سبک زندگی در دو بعد فردی و اجتماعی با استناد به آیات و برخی روایات مورد کنکاش قرار گرفت. در این پژوهش سعی شده است بیشتر به آیات قرآنی استناد شود، اما گاهی برای بیان یک مسئله در خصوص سبک زندگی اسلامی آیه ی مناسب پیدا نمی شود در این صورت از روایات مربوط به پیامبر و اهل بیت استناد شده است. در این تحقیق در کنار قرآن کریم که منبع اصلی است از کتاب های تفسیر و کتب حدیث و کتاب ارزشمند مفاتیح الحیاة جواد آملی استفاده شده است.
1 ـ 1 ـ بیان مسئله تحقیق
سبک زندگی اسلامی: سبک زندگی عبارت است از مجموعه ای از رفتارها که فرد آنرا به کار می گیرد تا ضمن بر طرف کردن نیازهای جاری شیوه های جدیدی را در مقابل او قرار دهد. سبک زندگی که برگردان لاتین آن (lifestyle) است در دهه سوم قرن نوزدهم ابداع و تاکنون تعاریف متعددی در باره آن از سوی جامعه شناسان ارائه گردیده است. اما از آنجا که ما در کشوری اسلامی زندگی می کنیم لازم است این مسئله از نگاه روان شناسان برای نحوه زندگی کردن انسان در تمام حوزه های فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی بررسی شود. لذا سبک زندگی اخلاقی دارای مبانی، اصول و شیوه هایی است که در این تحقیق به دنبال آن هستیم. از آنجا که براساس فرموده قرآن کریم و روایات رسیده از اهل بیت (ع) دین بیان کننده همه چیز است، قطعا در مورد سبک زندگی هم سنن های فراوان و حکیمانه ای دارد که در این تحقیق، آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.
آنچه که در این پژوهش مورد نظر است، دیدگاه قرآن در داشتن یک سبک زندگی اسلامی است. قطعا که قرآن از انسان ها خواسته تا جهان را آباد کند، آنجاییکه فرموده: ِ«وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فیها» در داشتن سبک زندگی در ابعاد مختلف از قبیل اقتصاد، آداب معاشرت های فردی و اجتماعی، نظامی انسان ها را با حفظ حدود و حرمت ها تشویق نموده است. قرآن کریم از سبک زندگی مطلوب به داشتن (حیات طیبه) تعبیر کرده است و می فرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاﺓً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ».
(هر كس – از مرد یا زن – كار شایسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاكیزهای، حیات میبخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد). بین انسان و پروردگار جهانیان، عهد و پیمانی است كه پاسداشت آن، درهای معنوی را میگشاید و آدمی را به «حیات طیّبه» و سبك زندگی نوین رهنمون میسازد، تا او را به بارگاه رحمت الهی و جهان «عندیّت» برساند. جهانی كه پایدار و همیشگی است و زندگی سالم و شادمان و برخورداری از آن زندگی، هرگز تباه نمیشود.
زندگی پاك از هرگونه نابودی و كمبودی و ناكامی و بیم و اندوه از جمله ویژگیهای این سبك زندگی است. در برابر سبك زندگی سالم اسلامی، زندگی فرومایگی، زیر نفوذ شیطان وجود دارد و آن، برای كسانی است كه فرمانبر شیطان هستند. در این سبك زندگی، افراد جامعه، جویای نیازهای اولیه خویش هستند. مانند خوراك – اعم از خوردنی و آشامیدنی- پوشاك و مسكن. راههای رسیدن به این مقصود كه در چنین جامعهای بدان تمسك میشود، عبارت است از تجارت، كار و كسب، كشاورزی، دامپروری، شكار، دست درازی و امثال آن. در این سبك زندگی، هدف افراد از فعالیت و همكاری اجتماعی، در مرحله نخست، اندوختن مال و كسب ضروریات زندگی بیش از نیاز به جهت آزمندی و دلبستگی به ثروت بوده، از سوی دیگر، پرهیز از صرف مال، مگر برای تأمین معاش و رفع نیازهای جسمانی است. هدف از زندگی در این نوع سبك زندگی، خست و شقاوت، تنها كامرانی و خوش گذرانی، خواه جسمانی، خواه روحی و خواه هردو است.
[1] ـ هود، 61
[2] ـ نحل، 97
6
فصل اول : کلیات 1
1-1 بیان مسئله 2
1-2 اهمیت و ضرورت 2
1-3 پیشینه تحقیق 3
1-4 سوالات تحقیق 5
1-5 فرضیه تحقیق 6
1-6 روشهای تحقیق 6
1-7 مفهوم شناسی 6
1-7-1 مبانی 6
1-7-2 اصول 7
1-7-3 آموزش 8
1-7-4 معارف اسلامی 8
فصل دوم: مبانی آموزش معارف اسلامی در قرآن و روایات 9
2-1 شناخت حقیقت و فطرت انسان 10
2-2 کمال نهایی انسان 23
2-3 آزادی و اختیار انسان 32
2-4 توانایی انسان در ساختن خود و جامعه 43
فصل سوم: اصول آموزش معارف اسلامیدر قرآن و روایات 53
1-3 اصول مربوط به آموزش گیرنده 54
1-1-3 اصل کرامت 54
2-1-3 اصل کوشش (فعالیت) 61
3-1-3 اصل تسهیل و تیسیر 64
2-3 اصول مربوط به آموزش دهنده 70
1-2-3 اصل تفکر 70
2-2-3 اصل تدرج و تمکن 74
3-2-3 اصل اعتدال 79
3-3 اصول مربوط به روشها و ابزار آموزش 84
1-3-3 روش تشویق 84
2-3-3 روش الگویی 88
3-3-3 روش تمثیل و تشبیه 91
4-3- اصول مربوط به محتوای آموزشی 94
1-4-3 اعتقادات 96
2-4-3 احکام 99
3-4-3 اخلاقیات 101
نتیجه گیری: 103
پیشنهادات 107
منابع: 108
آموزش درست معارف و احکام، به عنوان برنامه فراگیر و نقشه راه سیر به سوی کمال و سعادت انسانی- که اساسی ترین هدف خداوند در فرستادن پیامبران تلقی میشود- از اهمیت بالایی برخوردار است.
میتوان گفت هدف اصلی و نهایی در نظام آموزشی اسلامی، فراهم نمودن هر چه بیشتر زمینه تکامل و تعالی انسانها میباشد. به همین هدف در آموزش معارف و مسائل دینی نیز به طور دقیق تر و پررنگ تر وجود دارد. همان طور که در هر نظام آموزشی، نیاز است برای رسیدن به اهداف آن نظام یک سری اصول و مبانی دقیق و معتبر رعایت شود، به همان صورت نظام آموزشی معارف اسلامینیز برای رسیدن به اهداف عالی و نهایی خود نیاز به یکسری مبانی و اصول دارد؛ که لازم است از منابع معتبر همچون قرآن و روایات معصومین (7) دریافت شود.
این تحقیق بر آن است که مبانی و اصول آموزش و معارف اسلامیرا از منظر قرآن و روایات بررسی کند و به پاسخ این سوال بپردازد که مبانی و اصول آموزش معارف اسلامیاز منظر قرآن و روایات چگونه است؟
کتاب و سنت مهمترین منابع دین اسلام هستند و توجه به مضامین آن ها و امر آموزش در مقاطع و مراحل گوناگون آموزشی از ضروریات سیاستهای کلان آموزشی است و اینکه چگونه میتوان از کتاب و سنت در امر آموزش استفاده کرد مسئله بسیار مهمیاست. روح و حقیقت دین، ایمان و محبت به خداست و انسان زمانی به سعادت واقعی دست مییابد که ایمان و محبت، سراسر وجودش را فرا گیرد و در مسیر صحیح زندگی قرار دهد.
این مهم، با شناخت حقایق کتاب و سنت و پیروی از دستورهای الاهی میسراست. و سرپیچی و تخلف از دستورالاهی نشانه عدم محبت و ایمان به اوست.
برای تحقق این هدف اساسی دین، در جامعه باید به آموزش کتاب و سنت در مقاطع گوناگون توجه ویژه ای مبذول گردد. خداوند جزئیات برنامه سعادت بشر را توسط پیامبر(6) به بشر، ارزانی داشته و سنت آن حضرت و ائمه معصوم (7)، تشریح جزئیات کتاب آسمانی یعنی قرآن است.
به طور کلی، آموزش، مساله مهمیاست که از آغاز پیدایش انسان به عنوان یک امر ضروری به آن پرداخته شده است و آموزش از اهداف مهم پیامبران از آدم تا خاتم بوده است. با توجه به این موضوع، شناسایی مبانی و اصول آموزش معارف هم به عنوان یک امر ضروری است که باید به آن پرداخته شود تا هم مربی و هم متربی از آن بهره مند شود و نباید این نکته را هم نادیده گرفت که آموزش نادرست و به کار نگرفتن روشهای صحیح در آموزش مضامین کتاب و سنت هم میتواند گمراه کننده باشد و یا تأثیر مناسبی نداشته باشد، لذا بررسی هر چه بیشتر و اساسی تر این موضوع، ضرورت پیدا میکند.
:
طرح مسأله:
پس از پایان یافتن قرون وسطی و آغاز دوره روشنگری نقدهای جدی توسط اندیشمندان غرب نسبت به رابطه عقل و دین صورت گرفت، به گونه ای که برخی وجود هرگونه رابطهای را انکار نمودند، و معتقد شدند که معارف دینی قابل توجیه عقلانی نیست. زیرا حجیت عقل که پیش از آن به صورت نادرستی موردتأیید قرار گرفته بود، زیر سؤال رفت، و دیدگاه های جدیدی پیرامون ماهیت و محدوده عقل مطرح گردید. این تغییرات بیشتر تحت جریان رمانتیسم که به عنوان نقدی بر عقلگرایی افراطی به وجود آمده بود صورت گرفت. از سوی دیگر تجربهگرایی هر چه بیشتر قدرت میگرفت و وجود نوعی اعتقادات براساس تجربه احساس نیاز میشد. بنابراین دانشمندان به دنبال این پرسش به دنبال راه کارهای مناسب دیگری میگشتند. برای مثال یکی از راه کارها راه کار (کی یر که گور)[1] بود که بیان میکرد، که هیچ توجیه عقلانی معتبری برای اثبات باورهای دینی وجود ندارد. زیرا اصولا ایمان امری برهان ناپذیر است. به نظر او ایمانی که محصول برهان باشد ایمان نیست، بلکه خود برهان است. در حالی که ایمان نوعی اعتماد به امر ناپیدا و نامعقول است. ایمان نوعی احساس خود رهایی و حرکت به سوی امور غیر معقول است. در حقیقت ایمان یک انتخاب بدون جهت و بدون دلیل است که امکان برد و باخت در آن است.[2] ولی در صورت پیروزی جوایز بیشماری درانتظار انسان است.
اما راه کار معتقدان به تجربهی دینی خصوصا شلایرماخر چیز دیگری بود. شلایرماخر[3] میپذیرفت که ایمان و دین امری غیرمعقول است اما در عوض هستهی دین نوعی تجربه است که امری غیر شناختی است. هستهی مرکزی همهی ادیان تجربه دینی است و تجربهی دینی نوعی احساس و عاطفه است که صاحب تجربه در مسیر تجربه امر متعالی کسب مینماید.[4]
همین مطلب از گذشتههای دور در میان متفکران اسلامی هم وجود داشت. این سؤال همیشه مطرح بوده است که آیا دین دارای هسته و مرکز است؟ و اگر هست این مرکز چیست؟ آیا معارف دینی قابل تبیین عقلانی هستند یا خیر؟ و آیا درک خداوند همراه نوعی شناخت و ادراک هست یا خیر؟ اصولا نسبت انسان با عالم قدس و عالم غیب چگونه است؟ آیا انسان توانایی ارتباط با عوالم دیگر را دارد یاخیر. اگر دارد چه روشی وجود دارد، و آیا همه کس به هر شیوهای چنین توانایی را دارند یا اینکه شرایط خاصی برای چنین امر مهمی وجود دارد؟ دانشمندان مسلمان برای کشف این حقیقت تلاش های بسیاری نموده اند و در این باره کتابهای مختلفی نوشتهاند. اما این نوشتهها به صورت متمرکز و آنهم به صورت بحث منسجم با روش شناسی جدید نبوده است.
همهی دانشمندان و علمای اسلامی اعتراف دارند که قرآن کاملترین، جامعترین، سودمندترین کتاب در میان بشر و همچنین مرجع نهایی در فهم و داوری مسائل دینی است. لذا باید مهمترین نیازهای بشر را جوابگو باشد. ولیکن تلاشها برای دستیابی به موضع قرآن در این موضوع کافی نبوده است. در تمام جستجوهای انجام شده از کتب ومقالات معتبر، تحقیقی جامع با محوریت قرآن در این موضوع نیافتیم. نوشتههای پراکنده و بعضا غیر منطبق با اصول اسلامی، قرآنی، ما را بر آن میدارد که نوشتهای نسبتاً جامع در این باره تهیه نمائیم تا دیدگاههای مختلف علمای مسلمان در علوم و کتابهای مختلف، حول محور قرآن جمعآوری شود و مورد نقد وکنکاش قرار گیرد.
خصوصا لازم است که این تلاشها با روش و متد جدید و با نگاهی به علم جدید و کلام جدید در حوزه غرب صورت بگیرد تا نقصانهای احتمالی برطرف گردد.
باید دید که آیا می شود که تجربه دینی را به عنوان شاهدی برای مدعیات دینی پذیرفت، یا اینکه آنرا بیشتر یک امر شخصی وغیر مستدل
بدانیم و همچنین باید دید که آیا میتوان تجربهی دینی را به عنوان بدیلی مناسب برای استدلالهای عقلی پیرامون دین دانست یا اینکه حجیت آنرا باید خیلی محدود دید.
چنین امری با بهره گرفتن از فلسفه، کلام قدیم، کلام جدید، فلسفه دین، فلسفه غرب، تفسیر، عرفان و سایر علوم و معارف مرتبط بدست میآید. در حقیقت در یک فرایند تطبیقی باید تمام علوم مرتبط را به کار گرفت و همه را حول محور قرآن قرار داد تا بتوانیم نتیجه مطلوب را بدست آوردیم.
جایگاه این مبحث:
این موضوع از جهات مختلفی قابل بررسی است که با یکدیگر شباهتها و تفاوتهایی دارند. یکی از آن جهات، جهت تفسیری این مسأله است. زیرا این موضوع براساس قرآن قابل تبیین و نقد و بررسی است قرآن کریم نسبت به این موضوع مهم بیتفاوت نبوده است. جهت دوم مسأله بحث کلامی آن است. علم کلام جدید و قدیم و همچنین فلسفهی دین به روشنی به این مسأله پرداختهاند و آنرا مورد بررسی قرار دادهاند، به گونه ای که در بسیاری از مباحث نقش کلیدی را ایفاء می کند. جهت سوم مسأله وجهه فلسفی مسأله است. این مسأله براساس فلسفههای مختلف خصوصا فلسفهی صدرایی قابل بررسی است. فلسفهی صدرا به این بحث اهمیت ویژهای داده است و در کتب مختلف به این مسأله پرداخته است. از آنجا که روش صدرا جمع بین قرآن و برهان و عرفان است، این موضوع باعث رشد و شکوفایی این مسأله گردیده و بسیاری از شبهات ومعضلات مختلف توسط صدرا برطرف شده است. ملاصدرا هدف فلسفه را شناخت خدا و تشبه به او قرار داده است و لذا شناخت خدا که ارتباط مستقیمی با مبحث ما دارد کاملا با فلسفه هم جوشی دارد. جهت چهارم این بحث در معارف قرآن است. معارف قرآن به سلسله مباحث و موضوعات و علوم داخل قرآن اطلاق می شود. یکی از این معارف، مسأله تجربهی دینی است.
اهداف تحقیق:
درهر مبحث علمی شناخت اهداف آن مبحث بسیار مهم است. و اهداف هر بحثی بسته به نقش آن بحث و تأثیرگذاری آن در مباحث دیگر و مسائل روز، مشخص می شود. شناخت تحولات جدید در حوزه تجربهی دینی بر ما روشن میسازد که این موضوع چه اهدافی را دنبال می کند. این بحث در گذشته دارای ارزش چندانی نبود وکسی به اهمیت آن پی نبرده بود. اما با ورود علوم جدید ومسائل جدید به داخل کشور، این بحث آهسته آهسته اهمیت خود را نشان داد، به گونه ای که در دورهای از زمان به محوریترین مباحث کلامی تفسیری تبدیل شد. براساس همین بحثها و مقالات و کتابهای مختلفی در کشور ما مطرح شد که هریک به نوبهی خود دارای ارزش ویژهای است.
بحث تجربه دینی کلیدیترین مباحث الهیاتی را هدف قرار داده است و آنها را مورد بررسی قرار میدهد و در صورت کم توجهی به این مسائل، اساس الهیات را متزلزل میسازد. و لذا هدف این تحقیق بررسی جنبه های مختلف بحث تجربهی دینی، خصوصا جنبه ادراکی و شناختی آن است. تجربهی دینی در درون خود مسائل بسیار زیادی را دارا میباشد که توجه به هرکدام از آنها درخور اهمیت است. یکی از مباحث مطرح شده در تجربه دینی گوهر دین است. تجربه دینی به این پرسش پاسخ میدهد که اساس و محور هر دینی چیست؟ آیا دین دارای هستهای است و اگر دین به این شکل ترسیم شود، محور دین چیست؟ برخی بر این عقیدهاند که محور دین امری معنوی است و ما میتوانیم با استدلال و تفکر به این محور دست یابیم.
برخی هم بر این عقیدهاند که محور دین امری معقول نیست، بلکه امری احساسی است و با استدلال عقلی نمیتوانیم به مرکز دین برسیم. در مکاتب فکری و فلسفی درباره محور دین اظهار نظرهای مختلفی شده است و هرکس به اندازه توان خود به این پرسش پاسخ داده است. تجربهی دینی محور دین را از جنس امور معنوی میداند. گوهر دین نزد این تفکر همان تجربه دینی است. اما ماهیت وچگونگی این تجربه اختلاف برانگیز بوده است و نحلههای مختلفی درباره محور این تجربه به وجود آمده است. شلایرماخر تجربه دینی را امری احساسی و غیر ادراکی میدانست،[5] اما عدهای هم از ادراکی بودن این تجربه سخن گفتهاند. دسترسی به پاسخ این مسأله خصوصا از زبان قرآن نیازمند غور در قرآن و تفاسیر و روایات است. بنابراین درک درست از تجربه دینی می تواند در نوع تفکر ما و جهانبینی ما نقش اساسی ایفا کند.
نکتهی مهم دیگری که در بحث تجربه دینی به آن پاسخ داده می شود این است که آیا بر فرض وجود چنین تجارب و مکاشفات و مشاهداتی، آیا ارزش معرفت شناختی این باورها تا چه حد است؟ آیا چنین مشاهداتی ما را در راه رسیدن به باور صادق موجه همراهی می کند یا نه؟ و آیا این امور میتواند اعتقادات ما را توجیه کند یا اینکه صرفا به اندازه تاییدی برای باورهای ما به شمار میرود. اگر ارزش معرفت شناسی این تجارب اثبات شود نقش خود را در نظام اعتقادی ما به خوبی نشان خواهد داد. و ما به صورت موجهی میتوانیم در نظام باورهای خود از این امور استفاده نمائیم.
به علاوه کنکاش در این تجارب به ما میفهماند که شروط، اسباب، و موانع یک تجربهی موفق چه چیزهایی هستند. آیا رسیدن به چنین تجربهای با چه خطرات و موانعی مواجه است و آیا همگان میتوانند به چنین تجاربی دست پیدا کنند یا خیر. اگر این راه اختصاصی نیست، شرایط رسیدن به این هدف چگونه است؟ از آنجا که بسیاری از مباحث فلسفی، کلامی، تفسیری، عرفانی مبتنی بر این بحث است و در کشور ما هم این مسأله مناقشه برانگیز بوده است، لذا به نظر میرسد که تلاش هر چه بیشتر ما در این راه، کمک شایانی به سایر مباحث از این دست مینماید.
قرآن کریم به عنوان متن اصلی اسلامی و محور تمامی علوم اسلامی توجه خاص به این گونه تجارب و دریافتهای قدسی نشان داده است. تلاش ما در این پایاننامه نشان دادن میزان اهتمام قرآن به این بحث و بررسی موارد ذکر شده در کلام الهی و پی بردن به نگرش قرآن درباره حجیت این تجارب میباشد.
– Kierkegaard وی متکلم مشهور دانمارکی است که تأثیر بسزایی در علم کلام جدید گذاشته است. (1855-1813).
– کاپلستون فردریک، تاریخ فلسفه، ج7، ص334، انتشارات سروش 1387.
پترسون مایکل، و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمة احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، ناشر طرح نو 1379، ص79.
– schleiermacher.
– کاپلستون فردریک ، پیشین، ج7، ص157.
– پترسون مایکل و دیگران، پیشین، ص42.