در چند سال اخیر واژه «مدیریت ارتباط با مشتریـان» توجه فراوانی را در حوزه بازاریابی، فناوری اطلاعات و… به خود جلب نموده است. مخصوصاً افراد دانشگاهی، فروشندگان نرم افزار، مشاوران و کسب و کارها در این زمینه درگیر شده اند و مفهوم CRMرا که به معنی تلاشهای سازمان جهت ایجاد و ارائه ارزش بالاتر به مشتری است، توسعه دادهاند. سازمانها به طور گستردهای تشخیص دادهاند که مشتریان مهمترین دارایی شان هستند و به روابط با مشتریان به عنوان مبادلاتی سودمند و متقابل و نیز فرصتهایی که نیاز به مدیریت دارد، مینگرند (پلاکویاناکی[1] 2005). این سیستمها با ارائه اطلاعات در مورد پروفایل و تاریخچه مشتریان زمینهی مهمی از فرایندهای اصلی شرکت بخصوص در حوزه بازاریابی، فروش و خدمات به مشتریان را پشتیبانی میکنند (لینگ و ین[2] 2001). به کارگیری سیستمهای CRM به طراحی مجدد فرایندهای مشتری گرا منجر میشود. CRM مستلزم رویکردی سازمانی و در تمام سطوح کسب و کار است که برای انجام کسب وکار و نه استراتژی ساده بازاریابی مشتری محور شوند. CRM تمام کارکردهای سازمان (بازاریابی، تولید، خدمت به مشتری و غیره) را که نیازمند تماس مستقیم یا غیرمستقیم با مشتریان است در بر میگیرد (الهی و حیدری 1387). یکی دیگر از مفاهیمی که امروزه در مدیریت معاصر به موضوع اجتماعی عمدهای در سراسر دنیا مبدل شده است، مفهوم کیفیت زندگی کاری است (لوتانس[3] 1998، 5). در حالی که در دهه های گذشته فقط بر زندگی شخصی (غیرکاری) تأکید میشد. طرفداران نظریهی کیفیت زندگی کاری در جستجوی نظامهای جدیدی برای کمک به کارکنان هستند تا آنها بتوانند بین زندگی کاری و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کنند ادگار و بودین کیفیت زندگی کاری را مجموعه شرایط واقعی کار در سازمان میدانند و معتقدند کیفیت زندگی کاری نگرش و احساس کارکنان از کار خود را به صورت خاص نشان میدهد. مشتمل بر جنبه وسیعی از محیط کاری است که بر یادگیری و سلامت کارکنان تأثیر می گذارد (کول و همکاران[4] 2005، 5).
از عوامل موفقیت صنعت گردشگری فراهم آوردن عوامل رضایت گردشگران است. صنعت هتلداری از جمله مهمترین حلقههای این موفقیت است که برای این هدف نیازمند فناوریهای نوینی از جمله مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، کیفیت ارتباط (RQ) و ارزش طول عمر مشتری (CLV) از دیدگاه مشتری است. این اهداف از آن دسته فناوریهای نوینی است که در زمینه حفظ مشتریان و تبدیل آنها به مشتریان وفادار نقشی حیاتی ایفا میکند. برای پیاده سازی هر فناوری بدون داشتن زمینه مناسب پیاده سازی، شکست در انتظار هر سازمانی خواهد بود.
لذا این مطالعه از مدلسازی معادله ساختاری (SEM) برای بررسی قدرت ارتباطات بین مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، کیفیت ارتباط (RQ) و ارزش طول عمر مشتری (CLV) از دیدگاه مشتری استفاده میکند. همچنین این مطالعه بررسی میکندچه تائیری این مدلهای ارتباطی بر هم از دیدگاه مشتری در صنعت هتلداری دارند.
ما دراین تحقیق به دنبال بیان این مسئله هستیم چرا کمتر به اجرای مدیریت ارتباط مشتری در صنعت هتلداری توجه میشود و آیا به درستی انجام پذیرفته میشود و ما در این پژوهش علاوه بر رابط بین صنعت هتلداری و مدیریت ارتباط مشتری (CRM) بر رابط بین کیفیت ارتباط RQو ارزش طول عمر مشتری (CLV) مورد بررسی وارزیابی قرار می دهیم.
امروزه به دلایل جهانی شدن، افزایش رقابت، بلوغ بازار و پیشرفت سریع تکنولوژی در کسب و کارها، سه فاکتور مدیریت ارتباط با مشتری، کیفیت ارتباط، ارزش طول عمر مشتری بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این سه استراتژی کلیدی کسب و کار محسوب میشوند، به نحوی که یک شرکت برای بقاء نیازمند تمرکز بر نیازهای مشتریان خود میباشد. روند در حال افزایش رقابت و کاهش وفاداری مشتریان باعث شد تا شرکتها از سمت محصول محور به مشتری محور سوق پیدا کنند. امروزهاین سه فاکتور به طور فزایندهای در همه کسب و کارها برای حفظ اثرات بلندمدت مشتری در محیط رقابتی مورد توجه قرار گرفتهاند.
چون اکثرشرکتها (هتلها) تلاش بسیاری میکندکه کارهای مربوط به CRM خود را بهبود بخشند تا نیازهای مشتریان را برآورده کند، اما تعداد کمی از آنها میدانند که مشتریان تا چه اندازه تأثیر فعالیتهای CRM را احساس میکنند، اهمیت این تحقیق در بررسی تأثیر CRM بر روی بر مشتریان و همچنین بر RQ و عوامل آن (رضایت مشتری، اعتماد و تعهد در صنعت هتلداری است.
بیشتر تحقیقات قبلی مربوط به مدیریت ارتباط مشتری (CRM) یا ارتباط کیفیت (CLV+) بر اساس نقطه نظر شرکت میباشند. ولی این تحقیق در بررسی اجرای کارهای (CRM) توسط هتل نقطه نظر مشتریان را به کار میگیرند و تفاوت موجود بین روابط CRM، RQ وCLV را بر اساس اولویت هتلها انجام میدهد. این پژوهش در مورد اهمیت و ضرورت رابطه بین مدیریت ارتباط مشتری و کیفیت رابطه و ارزش طول عمر مشتری در صنعت هتلداری مورد بررسی قرار میدهد، که کمتر مورد ارزیابی و بررسی حتی در ایران قرار گرفته است مورد بررسی قرار میدهد.
[1] Plakoyiannaki
[2] Ling and Yen
[3] Lothans
[4] Cole et al
در سال 1926 هفت سال پس از تولید لاستیک متیل که به دلایل اقتصادی متوقف شده بود (1916-1919) واحد صنعتی I.G.Farbenindustric در آلمان تحقیقات گستردهای را بر روی لاستیکهای سنتزی از سر گرفت. در شروع این تلاش، شکل مواد خام و روش پلیمریزاسیون از درجه اهمیت بیشتری برخوردار بود. زیرا لاستیک متیل از فقدان الاستیسیته رنج میبرد. در آن زمان هیچگونه زمزمه اقتصادی برای تولید ایزوپرن که واحد ساختاری لاستیک طبیعی بود به گوش نمیرسید. علاوه بر این، تستهای مقایسهای نشان دادند که ایزوپرن، لاستیک سنتزی خیلی بهتری نسبت به بوتادین عرضه نمی کند. بنابراین تلاش اصلی بر روی بوتادین متمرکز شد. سرانجام در سال 1926 پلیمریزاسیون تودهای توسط فلزات قلیایی برای تولید انواع پلیبوتادین دنبال شد. علیرغم کمیابی این ماده در آن زمان، جلب توجه به پلیبوتادین بسیار زیاد بود. بنابراین روشهای دیگر پلیمریزاسیون به ویژه پلیمریزاسیون امولسیونی بررسی شدند. همه تلاشها برای هموپلیمریزاسیون بوتادین به روش امولسیونی برای تولید یک لاستیک مفید با شکست مواجه شد. لاستیک بدست آمده دارای جرم مولکولی بسیار بالایی بود و الاستیسیته بسیار عالی از خود نشان میداد. اما در دیگر خواص مکانیکی ضعیف عمل میکرد. به علاوه فرایندپذیری آن با مشکل جدی مواجه بود. مشکل دیگر این لاستیک عمر نگهداری[1] کوتاه آن بود [1].
از این رو فقط کشف کوپلیمریزاسیون بوتادین با مونوالفینها این مشکلات پلیمریزاسیون را حذف کرد. این پلیمریزاسیون در سال 1929 در یک واحد صنعتی در Leverkusen آلمان کشف شد که شامل کوپلیمریزاسیون مخلوطی از بوتادین با دیگر مونومرها بود. تعداد بسیار زیادی از مونومرها بررسی شدند و در نهایت استایرن به عنوان مونومر دوم برای کوپلیمریزاسیون با بوتادین انتخاب شد. در طی این کار Konrad و Tschankur و همچنین Kleiner در سال 1930 یک لاستیک سنتزی از بوتادین و آکریلونیتریل تولید کردند که مقاومت بسیار خوبی نسبت به روغنها و سوختها از خود نشان میداد. این لاستیک برای اولین بار Buna N و سپس Perbunan نامیده شد. همچنین مشخص شد این لاستیک علاوه بر مقاومت بهتر نسبت به روغنها و سوختها از پایداری حرارتی و مقاومت سایشی بهتر و عبورپذیری کمتر نسبت به گازها برخوردار است [1].
از این رو همه تلاشها در آن زمان بر روی این محصول امید بخش متمرکز شد زیرا بنظر میرسید که با وجود قیمت پایین لاستیک طبیعی د رآن روزها، از لحاظ اقتصادی یک شانس بزرگ به شمار میآید. به این ترتیب در سال 1934 واحد صنعتی تقریباً بیرونق لاستیک متیل در Leverkusen تولید لاستیک نیتریل را شروع کرد. این لاستیک در سال 1937 به آمریکا و بریتانیای کبیر صادر شد و سپس در سال 1939، لاستیک نیتریل در آمریکا به مرحله تولید رسید. پس از آن کشورهای دیگری از جمله کانادا به جمع کشورهای معدود تولید کننده لاستیک نیتریل پیوستند و رفته رفته این لاستیک در کشورهای دیگر به مرحله تولید رسید [1].
فلوئورید از سالها قبل بعنوان یک یون سمی شناخته شده است. منبع اصلی فلوئورید در محلولهای آبی سنگهای معدنی حاوی فلوئورید و فعالیت های صنعتی کارخانه ها میباشد. بر طبق گزارش سازمان حفاظت محیط زیست مقدار فلوئورید بیش از ١ میلیگرم بر لیتر باعث بروز بیماریهای مختلف می شود. در این تحقیق از ماده بیوپلیمری بنام زئین بعنوان جاذب برای حذف فلوئورید از آب استفاده شده است و روشی که برای تعیین غلظت فلوئورید در محلولهای آبی بکار میرود روش اسپادنس میباشد . پارامترهای موثر بر واکنش از قبیل pH ، مقدار جاذب، زمان تماس جاذب و غلظت اولیه فلوئورید با روش طراحی ترکیب مرکزی بهینه شده اند. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار جذب در pH ، ۶-٥/٤ و در مدت ٣٠ دقیقه اتفاق میافتد. توانایی حذف جاذب برای حذف فلوئورید با بهره گرفتن از ایزوترم لانگمویر و فرندلیچ مورد بررسی قرار گرفته و مقدار حذف به ازای واحد وزن (١گرم) برابر ٢/١ میلیگرم بدست آمد. تاثیر آنیونهای دیگر نیز بر حذف فلوئورید در این تحقیق بررسی شده است.
در بخشی دیگر از این تحقیق از نانو ذرات زئین برای تهیه الکترودهای خمیر کربن یون گزین فلوئورید استفاده شده است. تاثیر یونهای دیگر بر عملکرد این الکترود بررسی شده است و ضریب انتخابگری این الکترود نیز تعیین شده است. نتایج نشان میدهد که الکترود
پیشنهادی در گستره خطی2×10-5-2×10-2 مولار در دمای˚C 25 رفتار نرنستی دارد، بعلاوه عملکرد این الکترود در یک گستره قابل قبول pH ما بین 8-4 رضایت بخش میباشد. تهیه آسان، انتخابگری خوب، پاسخ سریع و طول عمر بالا از ویژگیهای بی نظیر این الکترود پیشنهادی میباشد.
مطالب پیش رو نتایج مطالعات و تحقیق پیرامون تهیه نانوذرات از زئین و یافتن کاربردهای زیست محیطی و کاربردهای تجزیه ای آن میباشد.
زئین ، پلیمر فیبری و پروتئینی است که دارای مقدار کمی اسید آمینه اسیدی و بازی است ولی غنی از آمیدها، لوسین، پرولین و آلانین است [1]. این پروتئین در هاگ ذرت یافت می شود بطور تجاری از گلوتن ذرت توسط الکل استخراج می شود و بعنوان محصول جانبی صنعت بیو اتانول است. ذرات زئین قرار گرفته در محدوه قطر حدودأ ٢-١ میکرومتر، پروتئینهای اصلی هاگ ذرت نامیده میشوند. سه جزء مجزای زئین شاملα وᵝ وᴽ زئین، بوسیله حلالیت متفاوت آنها در محلولهای الکل قابل شناسایی است. زئین تجاری مخلوطی از پروتئین ها با جرم مولکولی متفاوت، حلالیت و بارهای متفاوت است. عمومأ، زئین با محلولهای الکل گرم استخراج شده و با آب سرد رسوب داده می شود، زئین تجاری نیز شامل زئین α است [٢]. مخلوطی از سه الکل اتانول، متانول و ایزوپروپانول با مقدار مناسب آب برای حل کردن زئین استفاده می شود، فرایند آنتی حلال فوق بحرانی برای سنتز میکرو و نانو ذرات زئین برای سیستم های ترکیبات بیو فعال مورد استفاده قرار می گیرد [٣].
ᵅ – زئین پلی پپتیدی با وزن مولکولی بین٢٥٠٠٠-٢١٠٠٠ است. ساختاری دارای α-٩هگزیل توسط آرگوس[1] و همکارانش بر اساس توانایی هیدراتاسیون، قطبیت و ساختمان ثانوی پیشنهاد شده است. زئین تجاری دارای غلظت بالایی از ساختار ᵅ-هگزیل در محلول آب الکلی می باشد. تحقیقات تیما شف[2] نشان میدهد که اغلب حلالها، از قبیل اتانول می تواند ساختار ᵅ- هگزیل زئین را افزایش دهد [2].
بعلت ویژگیهای هیدروفوبیکی زئین، اخیرأ تلاشهای زیادی برای تهیه دانه های زئین و هیدروژلهای زئین انجام شده است که این ویژگی باعث بقاء ساختار شبکه ای می شود [٣].
آب حیاتیترین ماده ایست که انسان به آن نیازدارد، لذا کیفیت آنیکی از دغدغههای همیشگی بشر بوده است. بهرغم منابع بالقوه عظیم موجود، در بسیاری از بخشهای جهان آب خالص برای برآوردن نیازهای آدمی ناکافی میباشد. این وضع تا حدی به سبب تغییر الگوهای مصرف و نیز پیشرفتهای صنعتی و کشاورزی و رشد جمعیت جهان میباشد. بهرغم اینکه تقریباً سهچهارم سطح زمین را آب تشکیل میدهد، ولی اکثر این آبها به دلایل مختلف قابلاستفاده نیستند و تنها بخش کوچکی از آن کاربرد دارد [8]. امروزه صنعت نساجی در
جهان و در کشور ما بهشدت گسترشیافته است و با مصرف هزاران نوع مواد شیمیایی رنگزا، حدود ده هزار رنگ مختلف با تولید جهانی سالیانه بیش از 700 هزار تن رنگ تولید میکنند. ازاینرو مقدار حدود 10%-5% از طریق پساب صنعت نساجی و رنگرزی وارد محیطزیست میگردد[112،93]. رنگزاها و پیگمان های شیمیایی و طبیعی زیادی نظیر رنگزای مستقیم بهمنظور رنگرزی در صنایع نساجی مورداستفاده قرار میگیرند [89]. رنگزاهای مستقیم دارای گروه سولفونات در ساختار خود بوده و جزء رنگزاهای آنیونیک محسوب میشوند. از این رنگزا عموماً برای رنگرزی کالاهای سلولزی استفاده میشود [3]. در کنار توسعه صنعت رنگرزی، حجم بالایی از فاضلاب حاوی رنگ نیز تولید میگردد [65]. تخلیه پسابهای تصفیه نشده و یا با تصفیه ناکافی حاوی مواد رنگزا میتواند باعث اختلالاتی در محیطزیست شود. این رنگها عموماً با فیبرهای نساجی نظیر کتان پیوند کووالانسی برقرار میکنند و به دلیل قابلیت تجزیهپذیری کم و استفاده گسترده از آن ها، سبب تأثیراتی بر فرایندهای متداول تصفیه پساب صنایع نساجی در چند دهة اخیر شده است[114،50]. امروزه تخلیه پساب این صنایع به آبهای طبیعی باعث مشکلات جدی شده است. این ترکیبات رنگی برای زندگی آبزیان سمی بوده و باعث تخریب محیطزیست میگردند و در سالهای اخیر قوانین مرتبط با آلایندههای رنگی در سراسر دنیا روزبهروز سختگیرانهتر شدهاند[97،89،59].حضور آلایندههای رنگی حتی در مقادیر کمتر از یک میلیگرم در لیتر ازنظر ظاهری مهم و قابلرؤیت میباشند[72]. کنترل آلودگی پسابهای صنعتی در سالهای اخیر بیشتر موردتوجه عمومی و سازمانهای طرفدار محیطزیست قرارگرفته است.
در دهه گذشته توسعه نانوکامپوزیتهای پلیمری جدید رشد قابل توجهای داشته است. در مقابل کامپوزیتهای متعارف و معمول، نانوکامپوزیتها دارای ویژگی هستند که در آن از پرکننده ای که حداقل در یک بعد دارای اندازه کمتر از nm100 باشد استفاده شده است. از جمله مزایای نانوکامپوزیتهای پلیمری این است که خواص متعددی به پلیمر اولیه میدهد با وجود این که نسبت به دیگر تقویت کنندهها محدودیت کمتری در فرایندپذیری آن ایجاد مینماید[1]. کلید این ویژگیها در طراحی و رفتار نانوکامپوزیتهای پلیمری است که شامل اندازه و خواص نانو ذره پرکننده و سطح مشترک بین نانو ذره پرکننده و ماتریس میباشد[2].
در گذشته نه چندان دور پایه نانوکامپوزیتهای پلیمری جدید نانولولههای کربنی[1] بود که تحقیقات وسیعی روی آن انجام گرفت. دسته شدن و تجمع ذاتی نانولولههای کربنی و هزینه بالای تولید آن کاربرد این مواد را محدود کرده است[3]. در این میان گرافن[2] به عنوان یک جایگزین که نوید بخش تولید نانوکامپوزیتهای پلیمری جدید است توجهها را به خود معطوف کرده که ناشی از خواص عالی آن از جمله خواص حرارتی، الکتریکی، مکانیکی و فیزیکی میباشد[4].
امروزه در بسیاری از کاربردهای مهندسی، به تلفیق خواص مواد نیاز است و امکان استفاده از یک نوع ماده که همه خواص مورد نظر را برآورده سازد، وجود ندارد. به عنوان مثال در صنایع هوافضا به موادی نیاز است که ضمن داشتن استحکام بالا، سبکی ، مقاومت سایشی و مقاومت در برابر نور ماوراء بنفش خوبی داشته باشند و در دمای بالا استحکام خود را از دست ندهند. از آنجایی که یافتن مادهای که همه خواص فوق را دارا باشد، دشوار است، بهتر است به دنبال روشی برای ترکیب خواص مواد باشیم، این راه حل همان استفاده از مواد کامپوزیتی است. در این پژوهش، فعالیتهای تحقیقی در زمینه تهیه نانوکامپوزیتهای هیبریدی رزول/گرافن/الیاف کربن صورت گرفت تا پارامترهای موثر در تهیه و ترکیب درصد بهینه آنها شناسایی شوند و سپس نقش صفحات گرافن بر روی پخت، مقاومت حرارتی، مورفولوژی و ساختار شیمیایی رزین فنولیک و همچنین چسبندگی رزین به الیاف و خواص مکانیکی حاصل از آن بررسی گردد.