موضوع مواد مخدر و مبتلایان به این معضل اجتماعی موضوعی است که در همهکشورها کم و بیش مورد توجه بوده و برخوردهای مختلفی در کشورهای دنیا با مقوله مواد مخدر از فرایند تولید تا مصرف انجام میشود. در برخی از کشورها مرتبطین با مواد مخدر از تولید کنندگان تا معتادین محکوم به مرگ و اعدام میباشند و در برخی دیگر برخورد با تولید کننده و مصرف کننده متفاوت است.
در کشور ایران چندین سال است که مصرف کنندگان مواد مخدر یعنی معتادین از دایره ی متهمین ومجرمان خارج و بعنوان بیمار به آنها نگاه میشود. گذشته از اینکه آیا این نگاه در کاهش میزان تولید و مصرف موثر بوده، یا حتی تاثیرات معکوس داشته است، در حال حاضر و با توجه به فرض بیمار بودن معتادین لازم است بستهی درمانی این آسیب دیدگان، جامع و کامل دیده شود. متاسفانه اعتیاد موضوعی نیست که جنس یا قشر خاصی را دربرگرفته و با سایر گروهها کاری نداشته باشد، بلکه اغلب گروههایسنی،چه مرد و چه زن در معرض خطر این معضل مهم اجتماعی هستند. یکی از اشکالات عمده که شاید بتوان آنر ابعنوان خطای ذهنی بخشی از مدیران دانست ، اینست که اغلب مدیرانی که در جبههی دوم مقابله با اعتیاد هستند یعنی مدیرانی که میبایست بخش سختافزاری جامعه را برای حرکت به سلامتی آسیبدیدگان اعتیاد آماده کنند، تصورشان از معتادین از حیث جنسیت تنها جامعه مردان است، متاسفانه در مواد مخدر صنعتی امروزه جمعیت قابل ملاحظهای از زنان نیز دچار آلودگی شده و با توجه به اینکه عنصر تربیت در خانواده میبایست توسط زن به ثمر بنشیند، عملا اعتیاد به مواد مخدر امروز بعنوان یک خطر تشکیل و دوام خانوادهها را تهدید مینماید. در جامعه مردان، فرد معتاد چنانچه مورد درمان قطعی قرار نگیرد در بدترین حالت برای فراهم نمودن هزینهی مصرف خود دست به اقداماتی مانند سرقت میزنند که به جهت خطر بالا و ریسک جدی آن یا به سرعت دستگیر میشوند و یا با انصراف سرقت، خود را به مراکز ترک معرفی مینمایند، لیکن در جامعه زنان این موضوع به شکل دیگری پیش میرود. ترویج فحشا و بیماریهای مرتبط با آن تا سطح HIV احتمالی است که در صورت درمان نشدن زنان معتاد پیش خواهد آمد.
اولین ولازمترین اقدام برای جلوگیری از این اتفاقات ایجاد و تشکیل کمپهای ترک اعتیاد بصورت تخصصی و زیر نظر دستگاههای دولتی می باشد.
کشور ما به دلیل شرایط خاص جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، شرایط مستعدی را برای روی آوردن جوانان به اعتیاد داراست. پرسش اصلی این است که چرا در کشور ما در مورد مسئله اعتیاد که از مهمترین معضلات اجتماعی امروز و دیروز ما میباشد، چه در
زمینه پیشگیری و چه در زمینه درمان ( به خصوص در زمینه اختصاص دادن فضاهایی در شأن انسان در جهت بهبودی و بازپروری معتادان) فکری اساسی نمیشود؟ و چرا در کشور ما معماری، پاسخی در خور این نیاز اساسی جامعه ندارد؟ از تحلیل وضع موجود چنین به نظر میرسد که معماری، خود را از این گروه از افراد جامعه که زمانی کاملا طرد شده بودند و اکنون اندک بهایی به آنها داده می شود، گروهی که مانند سایر افراد جامعه انسانند،اما فقط راه را گم کردهاند و از مسیر حقیقت دور شده اند، کنار کشیده است. شاید زمان آن رسیده باشد که معماری برای او که درد دارد، مرهم باشد و او را در مسیر درمان یاری کند و چراغی باشد هر چند کم فروغ در تاریکی ترس و اضطراب او. در کشور ما یکی از جنبه های مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد افزایش مراکز ترک اعتیاد می باشد که کمبود آن حتی در شهرهای اصلی کشور نیز احساس میشود چه برسد به مناطق دور افتاده. پژوهشگر به عنوان یک معمار، بیتوجهی به این مسئله پیچیده چند بعدی را بیتوجهی به اجتماع و انسان دانسته که نتایج سوء آن دامان افراد زیادی را گرفتار نموده و می کند. از این رو با بررسی و شناخت زمینه ها و علل گرایش به اعتیاد، شخصیت معتاد، راههای پیشگیری و به خصوص روشها و مراحل درمان و نتیجهگیری از تمام مطالعات به یک سری ایده جهت طراحی مرکز ترک اعتیاد ( اجتماع درمان مدار ) رسیده است.
2-1- بیان مسأله
امروزه اعتیاد یکی از اساسی ترین مسائل اجتماعی ما و مهمترین عاملی است که میتواند نیروی کارآمد و جوان را به تخریب کشانده و راههای انحرافی دیگر را هموار سازد. خطر این تباهی و گسترش کجرویها و آسیبهای اجتماعی، لزوم برنامه پیشگیری اولیه از اعتیاد را نه در شعار و تکرار آن که در عمل مطرح میسازد. در حوزه درمان هم به پزشکان فرض شده است که به معتادان بیاندیشند تا به پدیده اعتیاد.
متأسفانه عدم آگاهی و برنامهریزی مقارن قانون گذاریهای نامتناسب و بدون مطالعه همه جانبه سبب شده است که این موضوع و پدیده در حال گسترش باشد. به منظور دستیابی به یک استراتژی منسجم جهت ریشه کن نمودن مواد مخدر و عوارض سوء ناشی از آن که ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بسیاری از کشورها را مورد تهدید جدی قرار داده، لزوم پیش گیری و کاهش گرایش به مواد مخدر را امری اجتناب ناپذیر ساخته است. مکرراً مشاهده می شود که بعضی از معتادان علت گرایش مجدد خود را به اعتیاد، نداشتن مهارت شغلی و به تبع آن عدم وجود شغلی که از طریق آن امرار معاش نمایند عنوان میکنند. عدم برنامهریزیها در سطح کلان و توجه به برنامه پیشگیری درمان سبب شده همان تعدادی که در مرکز ترک اعتیاد، دوران ترک را با موفقیت پشت سر گذاشتهاند دوباره به مصرف مواد روی بیاورند زیرا توجه به معتاد در بازگشت به جامعه از مهمترین شاخصههای مددکاری و درمانی است و چنانچه برنامههای مصونسازی فردی و گروهی را در دستور تیمهای درمان قرار ندهیم تداوم این مشکل غیرقابل جبران و بازگشت است. از این رو تأسیس یک مرکز ترک اعتیاد و کاردرمانی و حرفه آموزی باعث ایجاد زمینه کار برای فرد معتاد میگردد که این امر پس از خروج از مرکز سرمایه بزرگی برای آنان به حساب میآید و با کمی پشتیبانی به وسیله سازمانهای ذیربط و خانواده، فرد میتواند جذب بازار کار شود و از گرایش به مشاغل کاذب که یکی از علل گرایش به مصرف و فروش مواد مخدر است جلوگیری کند. در طی سالهای اخیر برای پیش گیری اولیه و ثانویه از این آسیب اجتماعی مراکز مداخله در بحرانهای اجتماعی زیر نظر سازمان بهزیستی در شهرهای بزرگ ایجاد شده که به ساماندهی معتادین میپردازند اما با وجود این شاهد افزایش این پدیده در جامعه هستیم و به نظر میرسد فعالیت بهزیستی و سایر ارگانهای ذیربط چندان موفقیت آمیز نبوده است و حتی برخی از معتادان با وجود ساماندهی مراکز مداخله در بحران و … به مصرف مواد از نوع سنتی به صنعتی متمایل شدهاند. اگر زندگی معتادین را بررسی کنیم میبینیم یا پدر و مادر نداشتند یا والدین معتاد داشتند یا فقر اقتصادی و … در این امر دخیل بوده است. شخصی که امروز به لحاظ اوضاع بد اقتصادی، اعتیاد والدین و … معتاد میشود وقتی با سرزنش و تحقیر و تهدید خانواده و اطرافیان روبه رو شد و جامعه هم به جای حل و پرداختن به مشکل، او را انگشتنما کرد مسلماً تبدیل به معتاد، دزد و حرفهای سابقه دار و … میشود. در واقع میتوان گفت همه این آسیبها به نوعی با هم در ارتباط هستند. بنابراین مسئولین امر میبایست پدیده اعتیاد را یک آسیب جدی قلمداد کرده و در جهت کاهش آن اقدامات اساسی انجام دهند البته برای پیشگیری بهتر و بیشتر همه جامعه باید فعالیت کنند، مطبوعات، صدا و سیما، خانوادهها، متولیان امر فرهنگی، مدرسه و … میتوانند در پیشگیری از این آسیب اجتماعی مؤثر باشند.
3-1- اهداف تحقیق
هدف اصلی این رساله بررسی این است که بتوانیم با طراحی مرکز ترک اعتیاد شخصیت شهروندان بیمار را متوازن کنیم و آیا اینکه معماری مراکز ترک اعتیاد تأثیری در گرایش به بهبودی معتادین دارد. همچنین این پروژه هم از حیث مادی و هم معنوی قابل اهمیت است چرا که خلق یک فضای ترک اعتیاد متناسب با روان شناختی صحیح انسانی به مراتب هزینهاش کمتر از مخارج احتمالی و صدماتی است که خاطیان میتوانند به جامعه وارد کنند، همچنین ایجاد مرکزی برای دور ریختن آلایندهها و آموختن دانش و هنری برای آغازی نو کمک معنوی بزرگی به جامعه خواهد بود.
فرم در حال بارگذاری ...