( طرح موضوع یا مسأله تحقیق)
بازار اصطلاحا” عبارت است از منطقهای معین در دست مجموع افرادی خاص که به تناسب حرفه خویش و عرضه و تقاضایی که در جامعه وجود دارد – به تنهایی یا گروهی – داد و ستد می کنند. در دانش اقتصاد سیاسی لفظ بازار به تناسب مورد استفاده و موضوع و مقصود گوینده، معنا و مفهوم پیدا می کند (دانشنامه جهان اسلام، 1357: 316). در این بررسی بازار وکیل به عنوان نظام اجتماعی نگریسته شده که کارکردهای متفاوت اجزا موجب شکل گیری وظایف و اهداف آن شده است. این نظام اجتماعی به عنوان یک کل دارای بخشهای مرتبط با یکدیگراست که دارای حیات و از تعادل برخوردارند.
شهر شیراز در مرکز استان فارس و بر روی جلگهای به طول 40 کیلومتر و عرض 15 کیلومتر قرار گرفته است و در 29 درجه و 28 دقیقه عرض شمالی و 52 درجه و 40 دقیقه طول شرقی واقع شده و ارتفاع از سطح دریا 1585 متر میباشد. این جلگه حاصلخیز، یکی از جلگههای درون سلسله جبال زاگرس میباشد و از نظر ساختمان طبیعی به شکل ناودیسی است که دو رشته کوه نسبتا مرتفع در شمال و جنوب، آن را احاطه می کند. شیب جلگه از شمال غرب به جنوب شرق است. به همین جهت آبهای زاید و سیلاب کوههای اطراف شیراز در آخرین قسمت شرقی جلگه جمع شده و دریاچه مهارلو را ایجاد نموده که در 6 کیلومتری جنوب شرقی جلگهی شیراز واقع است. هم چنین رشته کوههای شمالی و جنوبی به واسطه درههایی که به تنگ معروف هستند از یکدیگر جدا میشوند و معروفترین این درهها از شرق به غرب تنگ سعدی و تنگ الله اکبر میباشد. شهر شیراز با جمعیتی بالغ بر 1،727،331 نفر مطابق آمار سال 1385 در یک منطقه کوهستانی واقع شده است و از اعتدال هوایی خاصی برخوردار میباشد. بافت عمومی شیراز دارای یک چرخش 30 درجه به سمت غرب است که خود تعیین کننده جهت بناها در 30 درجه جنوب غربی یا 60 درجه جنوب شرقی
میباشد. بازار وکیل این شهر، یکی از مشهورترین بازارهای سنتی و تاریخی ایران است. این بازار که به فرمان کریم خان زند (۱۱۷۲ – ۱۱۹۳ هـ.ق) ساخته شده، اکنون در مرکز شهر شیراز (شرق میدان شهدا) قرار گرفته است.
این بازار از نزدیکی دروازه اصفهان تا مدخل بازارهای قدیم امتداد دارد و مشتمل بر حجرههائی با سکوی پهن در طرفین و ۷۴ دهانه طاقهای بلند و خوش تناسب است و چهار سوق بلندی در میان آن قرار داشته که بازارهای فرعی و غربی و شرقی آنرا قطع مینموده است. در این پژوهش منظور از بازار مجموعه اقتصادی، فرهنگی – آموزشی و اجتماعی است که بر گرد محور بازار وکیل قرار گرفته است. این منطقه، محله مرکزی و اصلی معاملات و پیشه وری پیش از نفوذ الگوهای غربی بود که در هسته مرکزی شهر و در درون مجموعه ای از
ساختمانهای ثابت و همگن و با شکل معماری خاص جای داشت. اجزا این مجموعه شامل؛ راستههای فرعی، کاروانسراها، مدارس دینی، مسجد و حمام است که با کارکردهای ویژه خود کالبد اقتصادی، فرهنگی – آموزشی و اجتماعی بافت قدیم شهر را رقم میزدند (سلطان زاده،1362: 31).
در این پژوهش نخست با نگرشی تاریخی سیر شکل گیری این مجموعه بررسی می شود، این بررسی با شیوه میدانی تا وضع کنونی ادامه مییابد. سپس از منظر کارکرد گرایی [1]به جایگاه هر یک در کلیت مجموعه توجه می شود، به نحوی که ارتباط این اجزا در راستای ارایه کارکرد اصلی – اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و اجتماعی- بازار آشکار شود.
1-2-اهمیت ضرورت تحقیق
مجموعه بازار وکیل به عنوان مرکزیت اقتصادی- فرهنگی بافت قدیم شیراز، اهمیت ویژهای در بازشناسی حیات اجتماعی دست کم دو سده گذشته شیراز دارد؛ به تعبیر دیگر، اجزا مجموعه بازار وکیل با کارکردهای اقتصادی، فرهنگی-آموزشی و اجتماعی، هسته حیات اجتماعی شهر را رقم زده است. از اینرو بررسی آن میتواند پرتوی بر تاریخ شهر داشته باشد. از سوی دیگر، پیشبرد این پژوهش با شیوه میدانی وضع کنونی آن را آشکار میکند و امکان بررسی مقایسه ای و ارائه سیر تحول آن میسر میشود.
1-3-اهداف تحقیق
از بازارهای مهم ایران که از نظر شهرسازی و معماری کم نظیر محسوب میشود؛ بازار وکیل است. در این رساله سعی میشود با بررسی به روش تاریخی، چگونگی شکل گیری مجموعه بازار وکیل مشخص شود. سپس با نگاه کارکرد گرایی وظایف هر یک از اجزا بازار و ارتباط آن با کلیت نقش اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بازار تعیین گردد. در نگرش کلی، دستاوردهای این پژوهش میتواند در توضیح و تبیین حیات شهر در سدههای گذشته مؤثر باشد.
1-4-پیشینه تحقیق
تا کنون تحقیقات اندکی درباره بازار وکیل صورت گرفته است در تألیفات مورخان معاصر درباره این سلسله مانند: «کریم خان زند و زمان او» اثر جان پری، «تاریخ زندیه» اثر هادی هدایتی، «کریم خان زند» از عبدالحسین نوائی، «کریم خان زند و زمان او» از پرویز رجبی و تک نگاریهایی چون «کریم خان زند و خلیج فارس» اثر احمد فرامرزی به طور مختصری از بازار وکیل نام بردهاند.
تألیفاتی از تاریخ شیراز مانند: کتاب شیراز در گذشته و حال، نوشته حسن امداد اشارهایی کوتاه به بازار وکیل کرده است.
تألیف دیگر در دانشنامه آثار تاریخی فارس (1348) کورش کمالی سروستانی است که به وضع معماری و معرفی مکانهایی در مجموعه بازار وکیل پرداخته است.
مجموعه مقالات کنگره بزرگ زندیه (1389) مقالاتی چند نیز در مورد بازار وکیل گرد آورده است از آن جمله، شکل گیری و تحول بازار در شهر های ایرانی – اسلامی با تاکید بر بازار وکیل شیراز، نوشته عبدالرضا پاک شیر است که به شرح معماری بازار وکیل پرداخته است. چنانکه مشاهده می شود. خلاء این بررسی در تحقیقات جدید کاملاً مشهود است.
1-5-روش تحقیق
با توجه به ماهیت موضوع، این پژوهش با بکار بستن دو شیوه تاریخی و میدانی به گردآوری اطلاعات میپردازد. بدین ترتیب با مراجعه به منابع مکتوب و جمع آوری اطلاعات (روش کتابخانهای) و هم چنین از طریق مشاهده و مصاحبه، اطلاعات میدانی گردآوری میشود. مجموعه این آگاهیها، در راستای سازمان پژوهش و به منظور پاسخ به پرسشهای اصلی این پایان نامه ارزیابی و نقد میشود.
1-6-سؤالات تحقیق
بنیاد و تداوم بازار وکیل از دوره زندیه تاکنون تابع چه عواملی بوده است؟
1-7-فرضیات تحقیق
تأسیس و تداوم بازار وکیل، پیوند نزدیکی با تحولات سیاسی عصر خویش داشته است؛ به یک معنا بازار وکیل تابعی از تحولات سیاسی عصر خویش بوده است و اقتصاد تابعی از سیاست بوده است. مجموعه بازار در سه دوره تاریخی صفویه، زندیه و قاجار تکمیل شد.
1-8-تعاریف مفهومی
کارکردگرایی؛ تحلیل کارکردی به معنای تبیین کارکرد یک دستگاه بر اساس کارکرد اجزای آن است. پارسونز معتقد است کارکرد، مجموعه فعالیتهایی است که در جهت برآوردن یک نیاز یا نیازهای نظام انجام میگیرد. وی با این تعریف معتقد است چهار وظیفه برای همه نظامها – نظام زیستی، نظام شخصیتی، نظام اجتماعی و نظام فرهنگی ضرورت دارد: 1. تطبیق 2. دستیابی به هدف 3. یکپارچگی و انسجام و 4. پایداری. این چهار وظیفه با چهار کنش: سازگاری، تعیین هدف نظام، یکپارچگی، و ارائه الگوهای فرهنگی، موجب پایداری نظام مورد نظر میشود
1-9-بررسی و نقد منابع
در گردآوری اطلاعات این پژوهش، نگارنده تلاش کرده است که در حوزه های مختلف این موضوع را بررسی کند. مراجعه به منابع تاریخی، شهرسازی، معماری، سفرنامهها، مراجعه به کتابخانه ملی و مشاهدات میدانی، مراجعه به شهرداری، مصاحبه با کسبه بازار، اصناف و بازرگانان، اساتید رشته معماری و جامعه شناسی، مقایسه عکسهای قدیمی و جدید بازار، و بررسی نقشهها از جمله تلاشهاست.
مسئله ی امامت از جمله مسائل مهم در شریعت مقدس اسلام میباشد که همواره در طول تاریخ اسلام مورد نقد و بررسی صاحبان اندیشه و فکر قرار میگرفته و تا به حال نیز چنین است و عمده ی تنشها و اختلافهای میان مذاهب اسلامی نیز از همین موضوع سرچشمه میگیرد.حتی به نحوی میتوان اختلافهای در مسئلههای فرعی را به این موضوع برگرداند.
یکی از مسائلی که میتواند این اختلافات را کاهش دهد، تبیین مبانی مذاهب بر پایه اصول مسلم و مستحکم، در مسئله ی امامت است.هنگامی که سخن از اختلاف و نزاع از نوع علمی آن به میان میآید، راه حل چیست؟ آیا باید با جدال و مراء به مقابله با این اختلافات پرداخت؟ آیا با توهین و متهم کردن مبانی، میشود راه حق را پیدا کرد؟ راه حل چیست؟ قرآن کریم این معجزه جاودان خاتم الانبیاء صلی اله علیه و آله، پاسخ این سؤالات را این چنین بیان میکند: «هرگاه در مسئله ای نزاع کردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید… [1]» آری حکم کننده واقعی خداوند و رسول گرامیش میباشند و هر حاکمی که به غیر از آنان و کسانی که آنان تأیید کرده اند، صلاحیت این مهم را ندارد.
از جمله مواردی که قضاوت آن محکوم به بطلان است، هوای نفس و تعصبات بی جاست که تمامی این موارد در ردیف قضاوتهای طاغوت به شمار میرود، [2] وما مأمور به دشمنی و کفر به طاغوت و مصادیق آن شده ایم.پس در مسئله ی امامت و شرایط و وظایف آن، که همواره
خاستگاه و محل بسیاری از اختلافات بوده اند، باید بنگریم که قرآن کریم و سنت قطعیه ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله، چه حکمی و چه تصویری از آن ارائه میدهند تا آن را معیار خود در عمل به دین قرار دهیم.
بحث در امامت در دو مقام مطرح است ابتدا در امامت عامه که بحث از ضرورت وجود و اوصاف امام است و مقام دیگر در امامت خاصه است، یعنی بحث در مصادیق امام.ادله، در این مقامها شامل ادله ی عقلی و نقلی است که ادله ی نقلی خود به دو دسته آیات و روایات تقسیم میشود.در تفسیر این آیات همواره بین مفسرین خاصه و عامه اختلاف نظر وجود داشته است.مباحث تفسیری آیات ارتباط مستقیم با مباحث کلامی و تاریخی دارد بطوری که این مباحث تاثیر فراوانی بر نوع نگاه به آیات و تفسیر آنها دارد.در میان آیات قرآن که مسائلی از امامت و ولایت را ثابت میکنند میتوان به آیات ابتلاء، مباهله و صادقین اشاره کرد.از میان تفاسیر عامه، تفسیر المنار رشیدرضا در بین اهل سنت، جایگاه برجسته ای دارد و با توجه به اهمیت مسأله ولایت که از نظر شیعه جزو اصول دین است باید به شبهات و سوالات در این موضوع پاسخ داد.از مشخصه های خاص این تحقیق نقد و بررسی نظرات صاحب تفسیر المنار و جواب به شبهات ایشان در این سه آیه است.
ریاست و پیشوایی در معنای گسترده آن یکی از ضرورتهای زندگی اجتماعی بشر است. از گزارشهای تاریخی و مطالعه جوامع بشری در گذشته و حال به دست میآید که همواره در جوامع گوناگون بشری: بدوی و شهری، کوچک و بزرگ، سنتی و مدرن، ساده و پیچیده، فرد یا افرادی بودهاند که با عناوین و به شیوههای مختلف نقش امامت و رهبری را ایفا کردهاند. این واقعیت تاریخی گواه عینی سخن امام علیj است که فرمود: «مردم را از امیری نیکوکار یا تبهکار گریزی نیست»
امامت و رهبری نه تنها به عنوان یک ضرورت و واقعیت عینی در تاریخ بشر مطرح بوده است، بلکه فیلسوفان و متفکران نیز از دیر زمان به آن توجه نموده و درباره این گونه ها، ویژگی ها، شیوهها و آسیبهای آن سخن گفتهاند. تاریخ فلسفه سیاسی بهترین گواه بر این مدعاست.
اگر از منظر دین – به ویژه دین وحیانی – به مسئله امامت بنگریم، تاریخ امامت و رهبری را با تاریخ بشر برابر مییابیم، زیرا پیامبری نخستین جلوه امامت و رهبری دینی در حیات بشری است که تاریخ آن همزاد با تاریخ بشر است. در نخستین دوره که زندگی بشر روند سادهای را میپیمود پیامبران الهی با بهره گیری از عقل صائب و الهامهای قدسی در موارد لازم، جامعه بشری را رهبری میکردند، و پس از آن که زندگی بشر پیچیدهتر شد این مهم براساس کتاب و شریعت آسمانی معین انجام گرفت.
امامت معنای خاصّی نیز دارد و آن عبارت است از رهبری جامعه بشری به عنوان جانشینی پیامبر الهی. از روایات به دست میآید که همه پیامبران جانشینانی داشتند که پس از آنان رهبری امت آن پیامبر را بر عهده میگرفتند. براساس این روایات، علی ابن ابی طالبj وصی و جانشین پیامبر اسلامk است.
امامت امت اسلامی به عنوان وصایت و جانشینی پیامبر اسلام را میتوان معنای اَخص امامت نامید. متکلمان اسلامی آن را به رهبری عمومی مردم در امور دنیوی و دینی به عنوان جانشینی پیامبر تعریف کردهاند. مذهب اسلامی، به جز گروههایی اندک شمار که دیری هم نپاییدهاند، امامت به معنای یاد شده را از واجبات اسلامی دانستهاند. اگر چه در عقلی یا نقلی بودن آن اختلاف نظر دارند. این مطلب که امامت از واجبات و اصول اعتقادی است یا از واجبات فرعی و فقهی نیز مورد اختلاف است.
در مسأله امامت دو دیدگاه مشخص وجود دارد، دیدگاه اول از جمهور اهل سنت است که معتقدند پیامبرk هیچ کس را به عنوان جانشین خود معرفی نکرده است و امت پس از آن حضرت وظیفه داشتند جانشین آن حضرت و پیشوای خویش را برگزینند. دیدگاه دوم از شیعه امامیه است که امامت را براساس نصب و تعیین خداوند میدانند و بر این باورند که امامت در راستای نبوت و تعیین امام مانند پیامبر بر عهده خداوند است.
شیعه امامیه برای اثبات دیدگاه خویش دلیلهای قطعی فراوانی از حکم عقل و کتاب و سنت در اختیار دارد که در منابع کلامی و تفسیری و حدیثی ارائه شده است.
حال، با توجه به مطالب مذکور و دقت در آن ها پیامبری که هدف وی تربیت امت است چنانکه قرآن کریم فرموده است: «وَیزَکیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ» و در سفرهای خویش هر چند کوتاه و جزئی از قرار دادن جانشین دریغ نمی کند و هیچ گروهی را که اعزام میدارد بدون
سرپرست نمی گذارد و از آینده پس از خود آگاه است گواه بر آن، خبرهای غیبی است که محدثان بزرگ شیعه و اهل سنت در منابع حدیثی خویش آوردهاند و از فتنههایی که پس از وی بر آیین وی هجوم میآورد، واقف است چنانکه خود خبر داده است آیا در رابطه با خلافت و جانشینی خود که مهمترین مسأله امت پس از او و هراس انگیزترین موضوع برای او است هیچ طرحی برای خلافت ندارد و هیچ کس را پس از خود تعیین نمی کند و همچنان بی تفاوت از کنار آن میگذرد؟!!!
و خدایی که این پیامبرk را مبعوث به رسالت فرموده است و او را این چنین میستاید که:
«لَقَدْ جَاءکمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»[4] هیچ کس را که نگهبان رسالت و حافظ معارف و مخزن علوم و آگاه از جمیع تعالیم شریعت او باشد به عنوان جانشین قرار نداده است؟!!!
این مسألهای است که عقل سلیم و وجدان بیدار آن را نمی پذیرد و ادّله قاطع از کتاب و سنت برخلاف آن است.
بر این اساس شیعه امامیه عقیده دارد که پیامبرk از جانب خداوند متعال امام و خلیفه پس از خود را معین کرده و این مسأله در قرآن کریم و سنت پیامبرk تبیین شده است.
در این تحقیق آیاتی چند که مسأله امامت و ویژگیهای امامان در آن ها مطرح است مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
آیات مذکور از این قرار است:
1- آیه ولایت
2- آیه اولی الأمر
3- آیه تبلیغ
4- آیه کمال
الف) تعریف و تبیین موضوع
امامت پژوهی و مبحث ولایت در علم کلام جایگاه ویژهای دارد. که گستره مباحث آن در دو جایگاه امامت عامه و خاصه مورد بررسی قرار میگیرد. در امامت عامه مباحثی مانند تعریف امامت، ضرورت وجود رهبر در جامعه، صفات امام، چگونگی نصب امام، اطاعت از امام، جایگاه امام و … که شامل تمام ائمه میشود مطرح میشوند که این مبحث بین شیعه و سنی نیز مورد اختلاف است. همچنین در امامت خاصه نیز که به مصادیق بر میگردد نیز مانند امامت عامه دو دیدگاه مشخص وجود دارد، دیدگاه اول از اهل سنت است که معتقدند پیامبرk هیچ کس را به عنوان جانشین خود معرفی نکرده است و امت پس از آن حضرتk وظیفه داشتند جانشین آن حضرتk و پیشوای خویش را برگزینند. دیدگاه دوم از شیعه امامیه است که امامت را براساس نصب و تعیین خداوند میدانند و براین باورند که امامت در راستای نبوت و تعیین امام مانند پیامبر بر عهده خداوند است. شیعه امامیه برای اثبات دیدگاه خویش دلیلهای قطعی فراوانی از حکم کتاب، سنت و عقل دارد که نوشتار حاضر بررسی موضوع و اثبات امامت و زعامت و رهبری امام علیj به وسیله آیات ولایت، اولی الأمر، تبلیغ و اکمال و … است که در تفسیر المنار رشید رضا به شکل دیگری تبیین و برداشت شده است.
در این تحقیق، در پی نظر المنار، دیدگاه چند تن از مفسران مشهور عامه نیز آورده شده است. نه از این منظر که مؤید نظر هممسلک خویش بیان شود، بلکه به این جهت که اظهار و اثبات شود که نظرات عموم مفسران عامه به خصوص در مورد آیات الولایة و ولایت و امامت امیرالمؤمنینj و برداشت آنها از آیات، شبیه به هم بوده و پاسخ به یکی از آنها، بقیه را نیز پوشش میدهد و پاسخها بر اساس علم و عقل و منطق استور بوده و با اینکه بر اساس پایه این تحقیق که اثبات عقیده شیعه با بهره گرفتن از تفاسیر مهم علمای شیعه است، اما بی گمان در پاسخ و استدلال عقلی و منطقی از زبان هر کس حتی خصم باشد باید پذیرت و لجاجت و تعصب را کنار گذاشت.
از جمله دیدگاه عمومی اهل سنت در مورد خلافت و امامت بر آن است که امام از سه راه برگزیده میشود: انتخاب، انتصاب و وصایت. آنان خلافت خلفای چهارگانه را از طریق انتخاب میدانند، اما در اینکه چه کسانی حق دارند خلیفه را انتخاب کنند، رأی یکسانی ندارند؛ اعتقاد رایج میان اهل سنت آن بود که کسانی میتوانند در انتخاب خلیفه شریک و سهیم باشند که صلاحیت نمایندگی از سوی جامعه و امت اسلامی را داشته باشند که اینان را «اهل حل و عقد» مینامند، اما باز در همین جهت این پرسش پیش آمد که افراد اهل حل و عقد چه تعداد هستند؟ اهل سنت جواب روشن و مرز تعریفشدهای از مفهوم و مصداق اهل حل و عقد و مبنای مشروعیت رأی آنان ارائه نمیدهند.
انگلیسی . 145
یکی از منابع تفسیر قرآن روایات تفسیری است؛ این در حالی است که مفسران مسلمان به روایات تفسیری به یک اندازه توجه نکرده اند. برخی فقط روایات را معتبر می دانند؛ اما گروهی دیگر از منابع علوم ادبی، عقلی و قرآنی بهره برده اند. بعد از رحلت پیامبر در تفسیر قرآن، دوگرایش به وجود آمد. یک گروه در تفسیر قرآن اعلمیت اهلبیت (ع) را قبول داشتند و استناد آنان در این باره به سفارشهای پیامبر می باشد که از جمله ی آنان می توان به احادیث ذیل اشاره کرد: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی و انهما لم یتفرقا حتی یردا علی الحوض».[1] یا «علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»[2]. این احادیث نه تنها مورد استناد پیروان مذهب تشیع بلکه نزد علمای اهل سنت نیز از اعتبار زیادی برخوردار است چنانچه یکی از محققان اهل سنت گفته است: «بر اساس این حدیث علی اعلم مردم به تفسیر قرآن است».[3] گروهی دیگر، با تبعیت از منع کتابت حدیث تا پایان نیمه اول قرن دوم از کتابت حدیث خوداری کردند.
اقسام روایات تفسیری
با مطالعه بررسی های صورت گرفته توسط علمای برجسته اسلام می توان روایات تفسیری را از حیث محتوی به چند دسته تقسیم نمود که مهمترین آن ها عبارت اند از: ((روایات توضیحی، روایات شأن نزول، روایات تنزیل و تأویل، روایات جری و تطبیق))
1) روایات توضیحی: روایاتی که در آن ها به شرح واژه یا جمله و مضمون آیه پرداخته میشود؛ مثل شرح «رفث»، «فسوق» و «جدال» به
جماع، دروغ و سوگند لا و الله و بلی و الله.[4] این نوع از روایات به فهم مراد الهی کمک بزرگی کرده اند، چون توضیح واژهها تنها به لغت و عرف متکی نیست، گاهی به روایات تفسیری تکیه دارد. و گاه واژههایی در لغت و عرف، چند معنا دارند و فقط روایات میتواند معنای آن ها را مشخص کند؛ برای مثال واژه «رفث» در کلام عرب به معنای بدگویی و ناسزاگویی است و مجازاً در معنای همبستری و جماع به کار رفته است.[5]
2) روایات شأن نزول: روایاتی که رخداد، عمل و یا سؤالی را بیان میکنند که به دنبال آن آیه یا آیاتی نازل شده است؛ برای نمونه آیه «إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ» (المائدة، 55) را قریب به اتفاق مفسران، در شأن خاتم بخشی حضرت علی در حال رکوع دانستهاند.[6]
3) روایات بطن قرآن: در بعضی روایات مصادیقی برای آیات قرآن ذکر شده است که از لحاظ ظاهر لغت و عرف سازگاری با آیات ندارد. از این روایات به «روایات بطن» تعبیر میشود. برای مثال تطبیق «شجره ملعونه» بر بنی مروان و بنیامیه که آن را بسیاری از اهل سنت برنتافتهاند، میتواند ناشی از همین امر باشد که ظاهر لغت و عرف مساعد با آن نیست. چنانچه آلوسی می گوید: «لعن بنیامیه در قرآن آمده است؛ حال یا به طور خاص، آنگونه که شیعه اعتقاد دارد یا به طور عام، آن گونه که ما میگوییم. آنجا که آمده است: «إِنَّ الَّذینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِـىالدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً».[7] بنی امیه مصداق این آیهاند، اگر نگوییم که این آیه خاص بنیامیه است.[8]
4) روایات فقهی: برخی از روایات تفسیری در تفسیر آیات احکام است. تألیفات تفسیری شیعه و سنی تحت عنوان «آیات الاحکام» نشان از نیاز به این روایات است.
5) روایات جری و تطبیق: روایاتی که مضمون کلی آیات را بر مصادیق تطبیق میکند و نهایتا همه مصادیق را بیان نمیکند؛ بلکه به بیان کامل مصادیق میپردازد.[9] مثل روایتی که از ابن عباس نقل شده است: «ما انزل الله آیة فـى القرآن یقول فیها یا ایها الذین آمنوا الّا کان علی شریفها و امیرها و لقد عاتب الله اصحاب محمدk فی غیر آیة من القرآن و ما ذکر علیاً الّا بخیر» و مثل آیه «إِنَّ اْلأَبْرارَ لَفی نَعیمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفی جَحیمٍ»[11] که در آن ابرار بر ائمه اهل بیت و فجار بر دشمنانشان تطبیق شده است.[12]
تاثیر دگرگونی های اقتصادی – اجتماعی بالاخص کنش متقابل میان زن و شوهر، تغییر در مفهوم نقش است. دگرگونی های اجتماعی و تحول در الگوهای زندگی جوامع شهری و ورود زنان به اجتماع، موجب تغییر و تحول در نگرش افراد در توزیع نقش ها و به تبع آن توزیع قدرت در خانواده شده است. خانواده کانون اصلی در چگونگی توزیع و نحوه ی اعمال قدرت در شکل گیری و رشد شخصیت افراد، اجتماعی شدن فرزندان، عزت نفس، انسجام و حتی احساس رضایت و رضایتمندی زناشویی تاثیر می گذارد (سابین، 1995 به نقل از عادل نژاد، 1393: 2).
نقش زن، در حفظ و ارتقای سلامت جسمی، روانی و اجتماعی فرد در خانواده و جامعه بدون جایگزین است و همواره با برعهده داشتن مسئولیت خطیر پرورش نسل آینده در نظام طبیعی و تداوم بخشیدن به این نقش در خانواده و جامعه به گونه ای موثر در روند توسعه اجتماعی نقش دارند و همین طور با توجه به این که در ایران افزایش اشتغال زنان در دهه های اخیر صورت گرفته است و با پیشرفت جوامع و افزایش سطح تحصیلات زنان، تمایل آن ها به مشارکت های اجتماعی و پذیرش نقش های اجتماعی افزایش یافته است؛ بنابراین با توجه به نیاز جامعه و حفظ خانواده، شناخت عوامل ایجاد کننده نارضایتی و آسیب های فردی و اجتماعی در بین زنان و بررسی نگرش زنان به نقش های اجتماعی و بررسی تعارض میان انواع نقش های اجتماعی و خانوادگی می تواند به کاهش نارضایتی ها و بهبود روابط و تعاملات خانوادگی بیانجامد. زنان یزدی به سازگاری، صبوری و قناعت در زندگی مشهورند اما در عین حال گسترش فرهنگ مدرن و مصرف گرا، چشم و هم چشمی و تجمل گرایی را در میان زنان یزدی افزایش داده است. لذا این پژوهش بر آن است که به مطالعه آسیب های نقش زنان در جامعه و پیامدهایی که بر خانواده ها دارد، بپردازد.
مطالعات انجام شده و گزارش نهایی این تحقیق در پنج فصل تهیه و تدوین گردیده است: در فصل اول، ابتدا طرح کلی مسئله ارائه شده و پس از آن اهمیت و ضرورت تحقیق و اهداف پژوهش بیان می گردد و سپس به کاربرد نتایج پژوهش پرداخته می شود. فصل دوم این پژوهش، ابتدا به پیشینه تاریخی و بعد از آن به پیشینه پژوهش های داخلی و پژوهش های خارجی پرداخته خواهد شد و در ادامه تبیین های نظری و از دل آن چارچوب نظری و سپس بعد از آن فرضیات پژوهش و ترسیم مدل نظری آورده شده است. هر کار علمی دارای روش علمی نیز است که فصل سوم این پژوهش، روش شناسی است که در این فصل، ابتدا از روش پژوهشی که در این تحقیق استفاده شده است، نام می بریم و در ادامه به معرفی جامعه آماری می پردازیم و سپس حجم نمونه و شیوه نمونه گیری را می آوریم همچنین ابزاری که برای گردآوری داده ها از آن استفاده شده است را معرفی می کنیم و همچنین به تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای تحقیق پرداخته ایم و تکنیک هایی که برای بررسی یافته ها استفاده شده است را نام می بریم و در آخر به اعتبار و پایایی می پردازیم. در فصل چهار به تجزیه و تحلیل داده ها می پردازیم که این فصل شامل دو بخش است در بخش اول این پژوهش به توضیح یافته های توصیفی می پردازیم و در بخش دوم به توضیح یافته های استنباطی پرداخته می شود که شامل آزمون متغیرهای زمینه ای و آزمون فرضیه ها می باشد. آخرین فصل این پژوهش در بر گیرنده بحث و نتیجه گیری است. در این فصل، ابتدا خلاصه یافته ها ارائه شده است و پس از آن به بحث و نتیجه گیری پرداخته شده است و در ادامه پیشنهادات و در نهایت محدودیت ها و مشکلات تحقیق بیان شده است و در بخش آخر نیز فهرست منابع و
همچنین پرسشنامه و پیوست ها آورده شده است.
1-2. بیان مسئله
امروزه بسیاری از کشورهای جهان خواستار دستیابی به توسعه هستند. طرح های توسعه ای که در توجه به مشارکت اجتماعی زنان مقوله های محوری می باشند. مطالعات اخیر صاحب نظران اجتماعی نشان داده است که دستیابی به توسعه، بدون مشارکت فعال زنان در تمامی عرصه ها اعم از خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی امکان پذیر نیست. همچنین از بررسی های انجام شده که در زمینه مشارکت فعال زنان در امور جامعه انجام گرفته، نشان می دهد که عوامل اجتماعی و فرهنگی و انتظارات متفاوت جامعه از زن و مرد موانع و آسیب های فردی، اجتماعی و فرهنگی زیادی بر سر راه مشارکت زنان بوجود آورده است. از این رو در دهه 1980 به جای اصطلاح زن در توسعه، اصطلاح جنسیت و توسعه به کار گرفته شد و به دنبال آن در بسیاری از کشورهای جهان سوم، راهبردهایی برای مشارکت عملی زنان در توسعه و برطرف شدن موانع اتخاذ شد. یکی از مهمترین راهبردها، بحث توانمندسازی زنان با تاکید بر این نکته که مشارکت زنان به منظور مشارکت فعال آنان در اجرای برنامه ها و طرح های توسعه ای است و این که به زنان اختیار داده شود تا بتوانند در جامعه حضور داشته باشند، توانایی های خود را گسترش دهند و بر سرنوشت خود تسلط پیدا کنند (کتابی، یزد خواستی و فرخی راستایی، 1382: 6).
گسترش جهانی شدن و ورود وسایل ارتباطی جهانی مانند ماهواره و اینترنت و همچنین فرایند حرکت از سنت به تجدد، کشورهای در حال توسعه را به جوامع در حال گذار تبدیل کرده است و این جوامع را با موج گسترده ای از تغییرات ارزشی و هنجاری مواجه کرده است. با توجه به فرایند جهانی شدن، سبک های زندگی جدیدی از جوامع و فرهنگ های متعدد وارد زندگی افراد می شود و به طور غیر مستقیم نفوذ این ارزش های مدرن با گسترش وسایل ارتباطی و فرایند مدرنیزاسیون تسریع می یابد (آزاد ارامکی؛ ساعی؛ ایثاری و طالبی، 1391: 67).
بنابراین، با تحولات ساختار اجتماعی جوامع جدید به تبع آن جامعه های در حال گذر، نظام توزیع و تخصیص نقش های اجتماعی در سطح روابط و نهادهای اجتماعی دچار دگرگونی شده و در نتیجه سبب افزایش مشارکت زنان و نیروی کار اقتصادی و ازدیاد تعداد زنان شاغل در خارج از حوزه های سنتی و حضور آنان در نقش ها و فعالیت های دیگر خارج از خانه و گسترش خانواده های دو شغله شده است. همچنین با تغییرات فرهنگی، ساختار سنتی خانواده (پدر سالاری) که عمدتا مبتنی بر تفاوت های جنسیتی و وجه مشخصه آن اقتدار مردان در خانه بود، در دهه اخیر در اثر اشتغال، آموزش و آگاهی و حضور زنان در جامعه کمرنگ تر شده است. با این حال کار و خانواده دو نهاد اجتماعی ضروری برای زندگی فردی و زندگی اجتماعی محسوب می شود و نقش مهمی در جامعه بشری دارد. در آغاز زندگی بشر، پدیده اشتغال مورد توجه بوده است و زنان از دیرباز هم پای مردان، بار مسئولیت های زندگی را به دوش کشیده و مشغول کار بوده اند (آیکان و اسکین، 2005). با رشد فن آوری و صنعتی شدن جوامع، زن نیز مانند مرد در بیرون از خانه مشغول به کار است (وای دانوف؛ دانلی، 1999). با این وجود، تغییرات و تحولاتی در ساختار خانواده و نقش زنان بوجود می آید که زمینه دگرگونی شخصیت و هویت اجتماعی زنان شده است. البته این وضعیت حاصل دگرگونی در نظام ارزش ها، رشد اندیشه مردم سالاری، گسترش آگاهی های عمومی، رشد مطالبات مدنی، ارتقای تحصیلات تخصصی زنان، تغییر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، وجود وسایل ارتباطی نوین و بدنبال آن پدیده جهانی شدن و مدرنیته است. این موجب شده تا مسئولیت ها و وظایف شغلی، خانوادگی و نگهداری کودکان تنها به نقش های جنسیتی که به صورت سنتی تعریف شده اند وابسته نباشند و زنان که همیشه نقش های اجرایی در خانواده را به عنوان مادر و همسر ایفا می کردند و وظیفه تربیت فرزندان را در خانه مدیریت می کردند دیگر فعالیت شان محدود به خانه نباشد و امروزه زنان، مشارکت بیشتری در نیروی کار جهانی پیدا کرده اند (ییلدریم و آیکان، 2008) و بیشتر به صورت فعال به نقش های مختلف و حضور بیشتر در جامعه روی آورده اند و مردان هم بیشتر از قبل به نقش های خانوادگی می پردازند. البته این تداخل نقش شغلی و خانوادگی، تقاضای نقش مضاعفی را به دنبال خواهد داشت. از آنجایی که خانه داری، شغل خاص زنان تلقی می شود، مسئولیت های خانوادگی و به ویژه وجود فرزندان خردسال، کار آنها در خارج از خانه را تحت تاثیر قرار می دهد و آن ها را وادار می کند که برای تثبیت هویت شغلی خود به فشارهای ناشی از اضافه بار نقش و تداخل نقش ها تن دهند و همیشه بکوشند تا بتوانند تعادل بین تعهدات شان در برابر خانواده و کار را حفظ کنند.